https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-11 07:37:322023-07-07 09:16:06چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
1158نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
من همیشه دوست داشتم درسم رو بخونم و گرفتن کارشناسی یه هدف بود که در نهایت درس خواندن رو رها کردم وباسوالی که استاد مطرح کردید کلی کنکاش کردم ویه ترمز رو در خودم کشف کردم. دلیل نرسیدن من به هدفم اینکه سخته وتوباید زجر بکشی وخیلی از کارهام رو ناتمام میذاشت وهدایت میشدم به مسیرهای سخت
در بحث درس من هدایت شده بودم به دانشگاه پیام نور که استاد خیلی کم درس میداد غیر حضوری بود، مسیر تا دانشگاه یه مسیر چپ و نمره گرفتن به دوش دانشجو بود، بدون درسی که شرکت نکنی نمره کلاسی نداره و خیلی درس رو بلد نبودم و… وانگار خدا هدایت میکرد منو به مسیر سختی که از باورهای اشتباه مذهبی من نشات میگرفت که هر چی بیشتر زجر بکشی ثوابش ثوابش زیادتره ،با خدا معامله میکنی اون دنیا عوضش کارت آسونتر، مسیر خوب مسیر سخته پخته میشی، باکلی منطق های جور واجورکه ناخواسته به مسیر سخت وپر مشقت کشیده میشی
من امروز قرآن رو باز کردم با این نیت که راه درست هدایت بشم
قرآن رو بازکردم ابتدای سوره مریم داستان زکریا اونجا که از خداوند درخواست فرزندی میکنه
قال رب انی یکون لی غلام وکانت امراتی عاقراوقد بلغت من الکبر عتیا(8) قال کذالک قال ربک هو علی هین..
گفت ای پروردگارم چگونه برایم پسری خواهد بود در حالی که همسرم نازا بوده و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده ام * گفت چنین است پروردگارت فرمود این بر من آسان است
معنی این آیه تناقض داره با دیدگاه مذهبی که راه سخت رو پیشنهاد میده وکلی هم براش ثواب تعریف میکنه
ومسیر خدایی رو با آسانی معرفی میکنه وهمچنین آیه
قالت انی یکون لی غلام و لم یمسسنی بشر و لم اک بغیا(20)قال کذالک قال ربک هو علی هین…
گفت چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که نه هیچ بشری با من ازدواج کرده است ونه بد کاره بوده ام * گفت چنین است پروردگارت فرمود این بر من آسان است
تو این آیه درمورد باردار شدن حضرت مریم هست که مسیر ناممکن از نظر بشری برای خداوندآسان است وراه خدا راه آسانی است راهی که خداوند در آن هست راه راحتی راه آسانی، وصحبت شما استاد که چطور از این آسان تر چطور راحت تر واین کلام خداونده
قال رب اشرح لی صدری(25)ویسر لی امری (26)
گفت ای پروردگارم سینه ام را گشاده گردان(25)وکار را برایم آسان ساز
دعای حضرت موسی است که آسانی در کار را می خواهد که باز هم مخالف دیدگاه مذهبی اشتباهی است که به من گفتند
من تا قبل از آشنایی با استاد میگفتم کار سریع انجام بشه وبا عجله سر کار میرفتم بسیار دیر وسخت انجام میشد که خیلی هم کار خراب میشد من وبا این دیدگاه که کار آسونه خدایا کار رو برام آسون کن همون دیدگاه ودعای حضرت موسی ویسرلی امری خدایا کارها رو بر من آسان ساز تکرارش میکنم
وجواب میده آسون ترین راه حل ها به فکرم میرسه
وجالبه حضرت موسی نگفته کارم سریع انجام بشه ومثل من عجول باشه گفته کار رو بر من آسان ساز هدایت بشم به راه آسون کار آسون آسانترین شیوه وباز هم این دیدگاه قرآنی تقویت میشه که راه خدا راه آسانی است
فقلنا یا آدم ان هذا عدولک ولزوجک فلا یخرجنکمامن الجنه فتشقی (117)س طه
پس گفتیم ای آدم مسلما این (ابلیس) دشمنی است برای تو وهمسرت، پس شما را از بهشت بیرون نکند که در مشقت افتی
استنباط من از این آیه اینکه تبعیت از شیطان تو رو به سختی ومشقت میندازه وراه شیطان راه سختیه
مسیری که در آن شیطان باشه سختی هست
قال اهبطا منها جمیعا بعضکم لبعض عدو فاما یاتینکم منی هدی فمن اتبع هدایت فلا یضل ولا یشقی(123)س طه
گفت همگی باهم از بهشت فرود آییدکه برخی از شما دشمن برخی دیگرند، چون از سوی من هدایتی به سوی شما رسید، هر کس از هدایتم پیروی کند
نه گمراه میشود نه به مشقت می افتد
این صحبت ها رو من برعکس شنیده بودم سختی رو به من یه چیز خدایی ودینی خورانده بودند دیدگاه های اشتباه مذهبی تا چه حد..
ووووو..مذهبیونی که من میشناختم قرص اکس انگار میزدندهمه رو چپکی به حداقل من خورانده بودند
یانه من بدون فکر قبول کرده بودم واین همه قرآن خوندیم وبه معانی توجه نکرده بودم که همیشه راه خدا آسونه کار آسونه
چطور ازاین آسانتر
چطور از این راحت تر واین کلام خداست، درخواست حضرت موسی است ویسر لی امری
اینکه راه سخت، راه مشقته
راه سخت، راه اشتباهه
راه مشقت راه سختی، راه شیطانه
شیطان میخواد ما رو به مشقت بندازه.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خدایا ما رو هدایت کن به بهترین مسیر به آسونترین مسیر، که مسیر تویه خدایا شکرت
من به شخصه جز افراد دسته دوم بودم که هر ساله و هر ماه و هر روز اهدافی رو برای خود میذاشتم ولی هرگز عملگرا نبودم.
البته که چند هفته ای میشه که دارم تغییر بنیادی خودمو پیگیری میکنم و واقعا نتایج شگفت زده بوده از دو رقمی شدن نتیجه کنکورم و قبولی در رشته مورد علاقم در دانشگاه رنک اول ایران تا توجه های بسیار محبتت آمیزی که آرزو بودن برای من تا پیشنهاد کاری که درآمدمنو به شش برابر سود میرسونه در آینده نزدیک.
خدارو صدهزار مرتبه شکر واقعا حتی با بیاد آوردن این اتفاقات در زندگی من و تایپ کردن در موردشون داره در همین لحظه جوری به من احساس ارزشمندی میده که حتی قابل تصور نیست.
خلاصه شاید آدم دقیقی برای پاسخ دادن به این پرسش های ارزشمند نباشم چون هیجوقت از ته دل واسه یه هدف مایع نذاشتم و تازه دارم واقعا تغییرات اساسی میکنم.
ولی در این شش سال که توفیق بودن در سایت رو داشتم متوجه این موضوع بودم که استاد همیشه یک بالانس بین عملگرا بودن و استفاده از قوانین رو به صورت قابل توجه ای آموزش دادن و گوشزد کردن و از تمام وجودم از ایشون سپاسگزارم
تحسین تون میکنم برای نوشتن این کامنت و خوب فکر کردن هاتون
تبریک میگم برای نتایج خوبی که گرفتین و نتیجه کنکورتون و درامدتون.
واقعا بنظرم همین ادامه دادن تون و در مسیر کسب آگاهی و ادامه دادن در این مسبر بودین، یعنی پا فراتر از صرفا گروه دوم هستید یک تلاشی داشتید اما حای اهرم رنج و لذت تون نیاز به کار بیشتر داشته، به هر حال اومدم بگم آفرین دوست ارزشمندم. دمت گرم.
براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و سلام به همه ی دوستان عباسمنشی
به نام رب که فرمانروایی تمام خالق هستی هست ………
اگر در مورد این فایل استاد اگر بخواهم مثال بزنم فکر میکنم تمام زندگی من باید در موردش حرف بزنم اولین باور من در مورد رابطه عاطفی بود که منجر شد من 2 بار طلاق بگیرم و همیشه میگفتم خدا گناه من چیه و بعدا فهمیدم خودم خلقش کردم چون خیلی تو ذهنم مدام تکرار میشد که در حال طلاق گرفتنم و از باورهای که ترمز داشتم این بود که زن و شوهرا جلو دیگران فیلم بازی میکنند ، دختر خوب کمه ، خیانت زیاده ، زن و شوهرها تو شناسنامه فقط زن و شوهر هستن خوشبختی وجود نداره و …………….
دومین ترمز من برای تجارت نتورک مارکتین بود از سال 92 ورودی شدم و تمام کسب کارهای که داشتم را از دست دادم و رشد نمیکردم ولی افرادی بودن که شاید 10 درصد من تلاش میکردن و باز دهی زیادی داشتن از ترمز های که داشتم این بود ، ورودی گرفتن سخته ، همه فهمیدن کار چیه ، ساخت شبکه یرفروش خیلی سخته ، نت ورک باعت میشه کانون خانواده از هم بپاشه ، من نمی توانم موفق بشم ، من لیاقت پول ندارم ، نکنه دیگران را مثل خودم بدبخت کنم ، کار مال اولی هاست ، الان دیگه اشباء شده ، شرکت ور شکست نشه ، هر کی میاد چون موفق نمیشه کار را ول میکنه ، هر کی میاد میگه خودت چقدر درآمد داشتی ، و مثال قدیمی اگر توکاری بودی نتیجه نداد سر 1 سال ولش کن و این ها ترمز های من بود ……
و سومین ترمز من ، چون که مفصل پام خراب بوده میگفتم من که کار بدنی نمی توانم انجام بدم …..
و چهارمی ، در مورد سلامتی بود ، چون دیابت داشتم از ترمز های من این بود که دیابت بیماری ارثی است و اجداد ما عجب چیزی برای ما به ارث گذاشتن ، و باید تا آخر عمرمون دارو و انسولین مصرف کنیم چون دیابت درمان نداره و خیلی ها باهاش از بین رفتن
سلام و عرض ارادت بر استاد گرانقدر و بانو مریم شایسته اساتید عشق و خِرَد و راهگشااااااااا و بینظیر ……
استاد عزیزم سؤالى از خدمتتون داشتم در این رابطه که چرا هر کارى مى کنم به نتیجه عالى نمى رسم ……
قبل همه چیز بگویم که من ١٠ سال ست که با اساتید موفقیت و کتابهاى موفقیت باذن و حول و قوه الهى آشنا شدم با یک اس م س که از خداوند درخواست کرده بودم سالها ……
خیلى حالم خوب شد و دستاوردهاى زیادى بدست آوردم و در تیرماه ٩٧ به لطف و الهام الهى با شما استاد نازنین آشنا شدیم ما خانواده و تا حالا تمام محصولات شما رو باذن خداى رزّاق و وهّاب و ارحم الراحمین خریدارى نموده و استفاده کردیم بارها و بارهاااااااااااا …..
و نتایج بسیار عالى در تمام زمینه ها جز سلامتى خودم که قانون سلامتى رو هم اجرا مى کنیم ولى من که ۴٨ کیلو بودم ظرف ۴٠ روز ۴۴ کیلو شدم با قد ١۵٠ ……
داستان از اونجا شروع شد که من در سال ٩۵ که دکتر معالجم فوق تخصص روماتولوژى بودند براى من آمپول پرولیا براى پوکى استخوان که در اثر کورتن هاى زیاد مبتلا شده بودم تجویز نمودند و با تزریق آن بدنم واکنش نشون داد و به بیمارى واسکولیت نوع خیلى پیشرفته که خود ایمنى ست و دارو و درمان ندارد دچار شدم ……
و دکترى در این رابطه در مشهد و تهران نبوده که نرفته باشم و اکثراً معتقد به بسترى شدن من در بیمارستان هاى دولتى بودند براى چکاب کامل ولى من زیر بار نرفتم …..
تا این که دکتر شریف و انسانى در تهران چسب هاى لایف ویو که نور درمانى ست و از کالیفرنیاى امریکا تهیه مى کنیم با هزینه بالا و با دشوارى به لطف الهى و آموزش هاى شما اساتید دستان الهى ٧ سال ست که استفاده مى نمایم و زنده موندم و زندگى مى کنم …….
متاسفّانه ٣ سال ست که در اثر این بیمارى به تنگى کانال نخاع مبتلا شدم و تمام پزشکان تهران و مشهد تنها راهِ آن را جراحى مى دانند ولى چون واسکولیت دارم جراحى برایم خطرناک ست و پاها و کمرم خیلى درد دارد و بى حسى …….
چون کانال نخاع گرفته شده و عصب ها نمى توانند عبور کنند و خیلى مساله ساز شده ….
و اصلاً هم به بیماری م فکر نمى کنم چون باور دارم که خداى
شافى و یا من اسمه دواء و ذکره شفاء و مسبّب الاسباب که
دورش بگردم و فداش بشم راهى و مسیرى غیر از جراحى برایم باز کرده ولى هنوز زمان ش نرسیده ، هنوز به صبورى و باور قوى ترى نیازست ……
من عاشق آموزش و یادگیرى و تلاش هستم مخصوصاً قرآن که از بچگى عاشق خدا و مردم بودم و هستم و با تمام عشق براى خانواده غذا مى پزم و کارهایم را انجام مى دهم با نیروى خداى لایزال و فرشتگان کمک کارش باذن الهى …..
در ضمن من دبیر بازنشسته هستم و عاشق تدریس و بچه ها بودم و هستم و اونا هم عاشق من بودند و با هم دوست هستیم و محصولات عالى به ثمر نشسته خدا رو شکر در تمام منصب ها و مشاغل و انسان بودن و هر کدام یک عالَم و آدم هستند که مربّى آنها ربّ العالمین ست …..
استاد بزرگوار چه راهکارى رو براى من توصیه مى فرمایید که بتوانم نتیجه قطعى و ثمربخش بگیرم باذن خداى ارحم الرّاحمین که همه عشق ست و نور و شفاااااااا
و من از این همه ناهنجارى که پزشکان محترم به این روز بدون مسؤلیت پذیرى مرا دچار نمودند به لطف الهى نجات یابم و شاید مفیدتر براى خود و خانواده و جامعه که عاشق همه شون هستم باشم ، امید به رحمت الهى …..
سپاس از راهنمایى هاى الهى و هدایت پروردگار هستى بخش بى همتا ……..
التماس دعاى مخصوص از همه عزیزانى که این مطلب رو مى خونند و دستان بینهایت الهى مى شوند که از آستین خَلق بدر آمده …..
من واقعا شما رو تحسین میکنم بخاطر تمام تلاش هاتون، تمام عشق به یادگیری و یاد دادن هاتون.
واقعا خوشحالم که هر روز در این سایت بینظیر با انسان های فرهیخته و اهل تغییر و پیشرفتی آشنا میشم.
دوست عزیز شما چرا از فایل
های “نتایج دوستان از دوره قانون سلامتی” یا فایل “معرفی دوره قانون سلامتی توسط استاد” استفاده نمیکنید.
یا اگر اینقدر نتیجه گرفتین و به مسیر و آگاهی هایی که استاد میدن باور دارین دوره قانون سلامتی رو نمیخرید و با شنیدن و درک کردن و عمل کردن به آگاهی های دوره قانون سلامتی بیماری خودایمنی خود را بهبود و بزای همیشه بصورت ریشه ایی حل نمیکنید.
امیدوارم که در بهترین زمان بتوانید آگاهی های این دوره یا فایل های مرتبط با این دوره ارزشمند و زندگی بخش رو ببشتر بپردازید و عمل کنید تا با نتایج و خبر سلامتی خودتون ما رو هم خوشحال و شگفت زده کنید.
واقعا بازم تحسین تون میکنم برای تمام تلاش ها و عشق های ناب تون.
براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
سلام و درود بر عزیز دلم و دوست همفرکانسى فهیمه پژوهنده که با ارتعاش بالا و مهربانانه با راهنمایى هاى مفید و سخنان دلنشین و امیدوار کننده مرا مورد لطف و محبت قرار دادید صمیمانه سپاسگزارم ……..
عزیزم : ما خانواده تمام محصولات استاد عباس منش بزرگوار رو از تیرماه ٩٧ خریدارى و بارها و بارها گوش کردیم و نتایج عالى گرفتیم و پسرم هم قانون سلامتى رو از فروردین ١4٠١ خریدارى نموده و همگى استفاده مى نماییم و من در عرض 4٠ روز 4 کیلو وزنم کم شد و نتایج خوبى گرفتیم و کلاً روش تغذیه مون عوض شده ……
ولى تنگى کانال نخاع من فقط نیاز به جراحى دارد ، پزشکان زیادى دراین رابطه در مشهد و تهران مراجعه کردم ولى چون مبتلا به بیمارى خود ایمنى واسکولیت شدم جراحى برام خطرناکه …..
من هیج نوع دارویى نمى تونم استفاده کنم چون مبتلا به بیمارى دیگه اى میشوم بدنم واکنش نشون میده و حتّى دکتراى طب سنتى و هر چه در این رابطه بوده مراجعه کردم و دستورات شون رو انجام دادم و آموزش هم که بینهایت مى بینم چون عاشق یادگیرى هستم و قانون سلامتى رو هم اجرا مى کنم ولى نتیجه اى براى تنگى کانال نخاع که استخوان رشد کرده در اثر بیمارى واسکولیت م و راه عبور عصب ها مسدود شده براى همین درد و بى حسى دارم و نتیجه اى تا حالا نگرفتم و روز به روز تشدید مى شود …..
و سؤالم از استاد عزیز همین بود که چه باید بکنم تا نتیجه بگیرم ؟؟؟
و تمام دوستان عزیز اگر تجربه اى در این زمینه دارند مرا راهنمایى بکنند ممنون و سپاسگزارم ……..
امید به رحمت الهى که همه عشق ست و نور و برکت و خیر و شفااااااااااااا
وتسلیم و راضیه مرضیه ………
در پناه خالق هستى بخش بهترین هاى خودتون رو آرزومندم ………
زنده باشید و برقرار باسلامتى جسم وجان و آرامش و آسایش و امنیت ………
دوستدار شما عزیزان : مرضیه ابدالى
خدایا صدها هزار بار شکررررررررررت بخاطر همه نعمت هایت و داشته هایم که با آنها زندگى مى کنم و نداشته هایم که رشد مى کنم تا باذن الهى بدست آورم و از ازل تا ابد عطا نمودى و مى نمایى و خواهى نمود تا ابدیت …………..
و جز نعمت چیز دیگرى در جهان هستى مشاهده نمى نمایم بشرط حیرانى ……..
با چشمى بینا ( بصیر ) و گوشى شنوا ( سمیع ) و قلبى مهربان ( سلیم )
چقدر خوشحالم از آشنایی هرچه بیشتر با شما دوست عزیز، چقدر خوشحالم که در این خانواده بزرگ هربار شگفت زده میشم. چقدر عالی درود بر شما…
من قصد جسارت نداشتم از اینکه به شما فایل های معرفی و دانلودی مربوط به دوره قانون سلامتی رو یادآوری کردم. چون اتفاقا اومدم به پروفایل شما سر زدم و کلی هم برای داشتن دوره های ارزشمند استاد جان تحسین تون کردم و اینکه قطعا با داشتن این همه دوره نتایج عالی بینظیری گرفتید و اینکه قطعا در تلاش در مسیر بهبودهای دائمی هستید.(چقدر عالی میشد داستان هدایت و نتیجه هاتون رو هم در پروفایل تون مینوشتید.)
دیدم دوره قانون سلامتی در پروفایل تون نیست گفتم بهتون پیشنهاد کنم تا در اون قسمت فعال باشید و از دوستانی که بیماری های خود ایمنی خودشون رو تونستن با سبک زندگی به روش قانون سلامتی درمان کنن راهنمایی بخواین.
حالا که شما هم، به دوره قانون سلامتی از طریق پروفایل پسرتون دسترسی دارید بازم پیشنهاد میکنم تا اونجا کامنت بذارید. در اونجا کامنت دوستانی که از درمان بیماری خودایمنی نوشتن بخونید و ایده بگیرید. بنظرم این قسمت سایت مثل یک کانال باریک برای دسترسی به افراد مناسب و آگاه در زمینه بهبود سلامتی هست. و راه مناسبی هم نیست برای ارتباط با استاد جان برای پرسیدن سوال تون. پس کانال ارتباطی تون رو ارتقا بدین به یک مسیر بزرگتر. به قسمت هایی از سایت که افراد بیشتری با این موضوع در ارتباط هستند.
و اینکه استاد جان گفتن ادعای دکتر بودن ندارند و آشنایی به بیماری های مختلف با اسامی جور واجور ندارن اما یک کلیتی رو در دوره گفتن که میدونن برای هرکسی که درست آگاهی ها پیش بره و صبور باشه نتایج عالی میگیره. چون ما یاد میگیریم در این دوره و این سبک زندگی چطور با بدن مون مطابق با قانونمندی خودش رفتار کنیم. مطابق با ژن هامون هماهنگ بشیم و اجازه بدیم تا بدن خودش رو ترمیم کنه، بهبود بده. پس منم که مثل شما ماه هاست سبک زندگی به روش دوره قانون سلامتی رو انتخاب کردم ایمان دارم اگر این مسئله و بیماری که گفتین رو بهتر بشناسید و بهتر مطابق با بدن تون با صبوری هماهنگ بشین به نتایج بینظیری خواهید رسید و نتیجه عالی تون باعث ایمان مضاعف در خیلی از ماها خواهد شد که همینطور که سرطانی درمان میشه و بدن میتونه خودش خودشو بهبود بده میتونه راهی برای بهبود سایر بیماری های خود ایمنی و حتی تنگی کانال نخاع پیدا کنه.(شاید نمیدونم) من خودم هیچی در این موضوع نمیدونم اما ایمان دارم که اگر مسیر درست رو بدرستی و از کانال های راحت و درست ادامه بدین به راه حل های آسان و درست هدایت خواهید شد و خودتون جواب رو پیدا خواهید کرد.
جالبه منم الان مشهدم البته اکنون گلبهار. بخاطر عمه شدنم یک سفر کوتاه از تهران به مشهد اومدم و چقدر دوست دارم توی مشهد بیشتر بگردم و این قسمت حرف شما باعث شد یادم بیاد الان جای مناسبی هستم برای بیشتر لذت بردن و تجربه کردن و دیدن….
باز هم از شما مرضیه عزیزم بخاطر این کامنت پر از درس و آگاهی تون سپاسگزارم.
راستی اینجا که نوشتید: “من هیج نوع دارویى نمى تونم استفاده کنم چون مبتلا به بیمارى دیگه اى میشوم بدنم واکنش نشون میده”
چقدر شگفت زده شدم و گفتم چقدر بدن شما باهوشه، چقدر فهمیده است و چقدر سیستم ایمنی شما بالاست که اجازه نمیده تا ماده شیمیایی وارد بدن تون بشه.خیلی برام جالب بود. واقعا این قسمت شاید الان برای جراحی یا روند درمان تون ایجاد مسئله کرده اما قطعا خودش در خودش یک راه حل ساده و آسان نهفته. چون همه ی مسائل راه حل ندارند نه تنها راه دارند بلکه راه حل ساده و آسان دارند.فقط کافیه ما باورهامون رو نسبت به مسئله مون درست کنیم، کافیه باور کنیم هیچ مسئله ایی نیست که در این جهان حل نشه.کافیه ایمان مون به خودمون و خدای مهربون و توحیدی عمل کردن هامون بالا و بالاتر ببریم و در مسائل بزرگ هم براحتی به راه حل های عالی و اسان هدایت خواهیم شد. چون مــا بخدا اعتماد داریم، چون ما به قانون مندی این جهان ایمان داریم.
من خیلی مایلم ردپای بهبود تون در دوره قانون سلامتی و فایل های مرتبط ببینم و بازهم شگفت زده بشم از اینکه خودتون راه حل رو پیدا کردین و این موضوع بصورت عالی در شما بهبود پیدا کرده و چه بسا بصورت کاملا ریشه ایی حل شده. من با عشق منتظر خبرهای بهبود و سلامتی شما مرضیه عزیزم هستم و الان برای خودم اعلام کامنت هاتون رو فعال میکنم تا شاهد کامنت تون در زمان مناسب باشم.
بازم سپاسگزارم برای وجودتون
سپاسگزارم از این همه نتیجه های قشنگ تون
سپاسگزارم از اینکه از خودتون و برای من ردپا گذاشتید.
سلام و درود بر اساتید گرانقدر که دوستان جان جانان من بودند و هستند و خواهند بود حضورى و آنلاینى با لایوهاى بینظیرشون ……….و دوستان همفرکانسى مهربون و دوست داشتنى …….
مرسى که هستید …….
خدا رو میلیاردها بار شکر که دارمتون و به این مسیر زیبا و رستگار در دنیا و آخرت هدایت شدم …….
امید به رحمت الهى که ناشکرى کفر ست و شیطان صفتى ……
هرگز از رحمت خدا نومید مشوید ؛ زیرا خداوند غفور و رحیم ست و راهگشاااااااا و ارحم الرّاحمین ….. خدا رو شکر
و سلام و درود بر فهیمه جون پژوهنده یکى از دوستان همفرکانسى و نوید بخش ……..
سپاس از مطالب پربار و امیدوار کننده تون مخصوصاً در مورد این که بدنم دارو نمى پذیرد نکات جالب و ارزشمندى بیان نموده بودید که خیلى برام تازگى داشت تا حالا به فکرم نرسیده بود . درود بر هوشمندى و ریز بینى تون ….. خدا رو شکر
عزیزم : من و خانواده ام باذن الهى که از خودش خواسته بودم تا ما را به مسیر هدایتى که مورد رضایت الهى ش هست هدایت نماید تا این در سال ١٣٩٢ با یک اس م س ما به کلاس هاى حضورى یکى از اساتید بزرگوار که اوّلین جرقّه براى ما خانواده بود زده شد و آغاز تولّد تحوّلى و زندگانى رو زندگى کردن با آموزش و پا نهادن در مسیر اهدنالصّراط المستقیم که همه نعمت ست و استقامت و پایدارى بخرج دادن تا انتهاى زندگى دنیوى و عاقبت بخیرى …… الهى آمین ( خدایا بپذیر ) خدا رو شکر
و ما خانواده به لطف الهى این مسیر رو ادامه دادیم تا شبى بر حسب تصادف با استاد ارزشمند جناب سید حسین عباس منش در سال ٩٧ آشنا شدیم و من از فرداى آن روز لایوهاى رایگان شون رو چندین بار گوش کردم و اون جرقه تبدیل شد به بمب انفجارى در درونم و همین مساله باعث شد که ما خانواده تمام محصولات استاد رو تا حالا خریدارى نماییم و بهره ببریم و کَوچ اصلى ما در تمام زمینه ها استاد عباس منشِ راهگشا هستند ……. خدا رو شکر
هر چند به اساتید بزرگواردیگرى هم هدایت شدیم و لایوهاشون رو گوش کردیم و کلاس هاى حضورى شون رو خانوادگى شرکت نمودیم و محصولات شون خریدارى ……مخصوصاً در دوران این ویروس خارق العاده و کم نظیر که خدا کند هرگز تکرار نشود ……. خیلى به ما کمک کردندبا لایو هاى بصورت آنلاین براى من که شرایط حاد و خاصى داشتم بخاطر مبتلا شدن به واسکولیت که دکتر معالجم خیلى تاکید داشتن به مراقبت از خودم …… خدا رو شکر
و متاسّفانه در اثر عدم تشخیص به موقع پزشکان محترم و داروهاى تجویز شده که بدنم واکنش نشون دادند چون من اعتماد زیادى به پزشکان گرامى داشتم و شاید از الله یکتا غافل شده و به این وسیله ها دل بسته و باورشون کرده بودم باین بیمارى هاى خود ایمنى و ناهنجار دچار شدم خدایا مرا ببخش …….. با پوزش از تمام پزشکان عزیز که از خیلى هاشون هم نتیجه گرفتم چون خیلى مهربان بودند و حکمت الهى در وجودشون و اثربخش باذن خداى شافى و یامن اسمه دواء و ذکره شفاء و مسبّب الاسباب ……… خدا رو شکر
شما از نتایج ما خانواده از استفاده آموزش هاى حضورى و غیر حضورى این اساتید پیام آوران زمان مخصوصاً استاد عباس منش نازنین سؤال فرموده بودید…….. خدا رو شکر
١- حال خوب : اولاً تولّد لذتبخشى رو خانوادگى تجربه کردیم که اون حال خوب = اتّفاقات خوب ….
من که سالها قبل هیچ چیزى در این دنیا خوشحالم نمى کرد به مرحله اى رسیدم که جز زیبایى و حال خوب و لذّت مادّى و معنوى و خوشحالى و حیرانى چیز دیگرى مشاهده نمى نمودم ، انگار تازه متولّد شده بودم …….. خدا رو شکر
٢- معنویت الهى ؛ من از بچگى عاشق تحصیل و تدریس و کتاب خوندن و نوشتن بودم و یک دوره نویسندگى آنلاین در زمانى که خونه نشین شده بودم گذروندم و بعلت عمل چشمم که واسکولت درگیر درکرده بود نباید ادامه مى دادم ……………….
عاشق خداوند و آشنایى با قرآن و نمازم و از اساتید زیادى استفاده نمودم و مى نمایم حضورى و آنلاینى…… ولى هرگز پى به قوانین قرآن نبرده بودم به این شکل …….. و زمانى که با لایوها ى رایگان استاد عباس منش آشنا شدم و محصولات شون رو خریدیم سر از پا نمى شناختم عاشق بودم عاشقتر شدم ……….. خدا رو شکر
نمى دانید من با درک کنونى که بدست آوردم چقدر لذّت مى برم از ترجمه و تفسیرهاى قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که توسط مفسّرین آگاه و خردمند و انسان استفاده مى نمایم و دعا مى کنم استاد عباس منش عزیز رو که چشم دل مرا باز کردند همه این ها رو که مى نویسم دلى ست و بدون اغراق ………..خداوند خود شاهد و ناظر و سمیع و بصیرست چون خداوند مى فرماید : اگر سه نفر یا بیشترررررر صحبت مى کنید من نفر بعدى هستم ؛ پس سر خدا نمیشه کلاه گذاشت ، پناه مى برم بخودش که دورش بگردم و فداش بشم و قربان ش ؛ همان گونه که تمام جهان هستى طواف مى کنند و بدور معبود یکتا در چرخش ش …………… خدا رو شکر
٣- ارتباطات : بسیار عالى و لذتبخش و تضادها در خانواده روز به روز کمرنگ تر و با فامیل ها و دوستان هم به لطف خداى ارحم الرّاحمین با قلب هاى بهم پیوسته به همین گونه و به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست ………
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست …….
بر جان و روح و روان و جسم نفوذ کرده و روز به روز الهى تر و بهتر و آرامش بخش تر …
کینه ها از قلب ها زدوده شده باذن خداى مهربان ….. خدا رو شکر
4- مادیات : این را خدمتتون عرض کنم که ما خانواده همگى تحصیل کرده و اهل تلاش و از تو حرکت و از خدا برکت بودیم و هستیم و دوتا پسر و یک دختر من از زمان دانشجویى ؛ هم درس مى خوندند و هم کار مى کردند و همه ما در زمینه اى که علاقه داشتیم درس خوندیم و کار کردیم عاشقانه …….. خدا رو شکر
ولى یه سرى باورهاى نادرست و سنتى که سالها در مغز ما وارد شده بود که خود واردید……. و یه شبه نیامده که یه شبه هم برود ما هم مثل بقیه درگیر بودیم و اون نتایج عالى که همه معتقد بودند ما خیلى خیلى بهتر از این ى که هستیم باید باشیم نبودیم ، تا این آشنایى با این اساتید بزرگوار مخصوصاً استاد عباس منش تغییرات در تمام زمینه ها براى ما باذن الهى با باورهاى درست و اعتماد و ایمان واقعى به ربّ العالمین که پروردگار و فرمانرواى ما که هر کدام یک عالَم و آدم هستیم بوجود آمد ….
١- حال خوب که بهترین بود . ٢- معنویت الهى . ٣- ارتباطات عالى . 4 – مادیات .
به فرموده استاد عزیز همه چیز رو با هم خواستن ؛ چون هر کدام مکمّل دیگرى ست ……. خدایا شکرت
ما به لطف خداى هدایتگر تقریباً در حال جا بجایى هستیم به خونه خیلى بزرگتر و عالى تر طبقه دهم برج با ویویى بسیار عالى و امکانات عالى و وسایل شیک و مدرن و زیبا و ماشین هایى که بهتر و بهتر شد و آزاد شدن آپارتمانهاى دوتا پسرم که ١٠ سال گیر بود مرتب درگیر وکیل و دادگاه بودند و مدّتى همه چیز رو رها کردیم و بخدا سپردیم و باذن الهى کارها رو به راه شد و خیلى مسائل کوچک و بزرگ دیگرى و مستغلات که ذکرش به درازا مى کشد باذن الهى و آموزش این اساتید بزرگوار که سوادشون انسانیت ست و راهِ رفتهِ خود را که به نتیجه رسیدن در اختیار شاگردان و جویندگان راه مى گذارند ……… خدا یا شکرت
چه خوب میشد اگر این عزیزان دل 4٠ الى 5٠ سال پیش مى بودند تا ما راه صراط الذّین انعمت علیهم رو مى رفتیم و زندگانى مى کردیم نَه زنده مانى و فقط دنبال تغییر خود بودیم با آموزش و پیدا کردن راهکار در هر جنسیتى و مقام و منصب و شغلى چه خُرد و چه بزرگ تا جهان جاى بهتر و زیباتر و راحت ترى با آرامش و آسایش و حال خوب = اتّفاقات خوب براى اکثریت جهانیان باشد ؛ بامید چنین روزهایى ………. خدایا شکرت
عزیزان نوجوان و جوان من توصیه خدا پسندانه من به شما بزرگواران استفاده از آموزش هاى بینظیر این انسانهاى فرهیخته و ارزشمند ست که باذن خداوند وسیله ش براتون فراهم شده و رستگارى در دنیا و آخرت مهیّاااااااااااا توسّط این عزیزان باذن الهى یا راهى پیدا مى شود یا راهى ساخته مى شود ؛ فقط گوش نکنید با جان و دل ببلعید و عمل کنید با ایمان و توکّل بر ایزد منّان ………. خدایا شکرت
دوستان نازنین من هرشب خواسته ها و شکرگزارى و ستاره قطبى رو مى نویسم و بیش از ده ها دفتر و سالنامه هاى قطور نوشتم و خیلى از خواسته هایى که نوشته بودم بر حسب تصادف دیدم که برآورده شده ،من بخاطر بیمارى واسکولیت م که دارو و درمان ندارد دچار بیخوابى خیلى شدیدى شده بودم که حتّى گاهى ٣الى 4 شب پنج دقیقه هم خوابم نمى برد . انگار نقطه خوابم کور شده بود خیلى دردآور بود . البته من از چسب هاى لایف ویو که نور درمانى ست و براى انواع بیمارى ها نوع هاى متفاوت دارد و باید جاهاى خاصى زده شود که از امریکا تهیه مى کنیم استفاده مى نمایم به مدت ٧ سال ست که اکثر پزشکانِ ایران شناختى نسبت به آن ندارند ، ولى از وقتى هرشب ستاره قطبى مربوط به خوابم را مى نویسم به طرز معجزه آسایى خوابم تنظیم شده و فعّال …………………. خدایا شکرت
من در حال حاضر دو مُعضل و مساله اساسى برایم باقى مونده بقیه نسبتاً تا حدودى به تعدیل رسیده به کمک خدایى که دستمون رو گرفته و رها نمى کند و تضاد ها کمترشده بقول استاد عزیز : دنیاى مادى دو قطبى ست و هیچ چیزى پِرفکت و بى نقص نمى باشد و هیچکدام انسان کاملى نیستیم ؛ امید به رحمت الهى که قاضى الحاجات ست و ارحم الراحمین در ضمنِ این که تسلیم م و راضیه مرضیه؛ ان شاءالله …..
١- شفا باذن خداى شافى و مسبّب الاسباب …… تا باقیمانه رسالت و ماموریتم را باذن الهى به اِتمام برسانم ؛ التماس دعاى مخصوص از شما پاک دلان که هر کدام دستانى هستید از دستان بینهایت الهى که از آستین خَلق بدر آمده ……… خدایا شکرت
٢- ازدواج فرزندانم بهترین خودشون باذن الهى با آگاهى و شناخت و عاقبت بخیرى براى همه جوانان …….. خدایا شکرت
خیلى دوست داریم مهاجرت کنیم اگر در خیر و حکمت الهى باشد با فراهم شدن وسیله اش ………. خدایا شکرت
زنده باشید و زندگى کنید با تندرستى و برقرار ى و موفّق با آگاهى و شادمانى که هم خدا راضى باشد و هم بندگان ش سالیان طولانى ……. با ثروتمندى در تمام زمینه ها و سعادتمند و رستگار در دنیا و آخرت و در پناه خداى همیشه حاضر و والله خیر الحافظون ………..
خدایا متشکرم بخاطر همه نعمت ها و داشته هایم که زندگى مى کنم و نداشته هایم که رشد مى کنم و از ازل تا ابد عطا نمودى و مى نمایى و خواهى نمود تا ابدیت ….
مخصوصاً اساتید بزرگوار و دست اندر کاران و همیاران شون و تمام دوستان همفرکانسى که سلام و درود خدا بر همگان باد ….
ثروتمند نه در مادیات و ظواهر دنیوی بلکه ثروتمند در اندیشه و کلام
واقعا چقدر از دیدن نقطه آبی رنگ کنار اسمم خوشحال شدم. واقعا سپاسگزارم برای این حس خوبی که به من انتقال دادین.
سپاسگزارم برای تک تک جملاتی که با عشق نوشتین و چقدر ادبیات نوشتن تون برام جالبه. چقدر جالب بود شما دوره نویسندگی رفتین و چه همزمانی جالب و این برام یک نشونه و یک همزمانی برام هست با این موضوع که قصد کردم کتاب و ایده ایی که بهش سال ها پیش هدایت شدم انجام بدم.(چقدر خدا واضح با نشونه ها با من حرف میزنه خدایا شکرت)
مرضیه ابدالی عزیز واقعا سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتین و اینجا برای من از نتایج و داستان هدایت تون نوشتید و منو بازهم سپاسگزارتر و شگفت زده تر کردین.
من اینو باور دارم با صبر و درست پیش رفتن در مسیر تکامل شما میتونید به بدن تون و این امکانات ارزشمندی که خدای متعال در اختیارمون قرار داده اعتماد کنید و بگذارید تا بدن تون خودش خودشو درمان کنه. مثل همه ی بیماری های خود ایمنی دیگه که درمان شدن…
همه مسائل راه حل دارند، راه حلی آسان و ساده.
راه حل هر مسئله درون خودشه.باید باورهامون رو درست کنیم تا هدایت بشیم به راه حل های درست و آسان.
برای کاشتن برنج نباید توی همون کویرهایی که داریم شروع کنیم به کاشتن و منتظر رشد برنج باشیم. باید اون مولفه هایی که همیشه ثابت نگه میداریم اون کویرها رو شناسایی کنیم. باید با باورهای جدید و جدا شدن از باورهای قبلی بریم سراغ حل مسائل مون تا هدایت بشیم و راه ها هموار بشه…(اینا رو یک حسی گفت براتون بنویسم این روزا من خیلی روی شیوه حل مسائل زندگی کار میکنم.)
واقعا هنگ تمام نتیجه ها و تلاش ها و نوشته هاتون هستم و سخن کوتاه میکنم و بیشتر در سکوت فکر میکنم تا بیشتر چیزهایی که دارم یاد میگیرم به عمق جانم نفوذ کنه و بزرگ وو بزرگتر بشه ظرفم برای دریافت نعمت های بی نهایت الهی….
باز هم از شما دبیر ارزشمند
همشهری دوست داشتنی و بانگرش
مادر پرتلاش و با انگیزه
انسانی خودساخته و موحد
و دوست عزیز و هم خانواده ایی من در خانواده بزرگ عباسمنش سپاسگزارم.سپاسگزارم سپاسگزارم…
سپاسگذار خداوند مهربانم که وقتی با همه وجودم ازش خواستم من رو هدایت و حمایتم کنه ، شما رو سر راه زندگی من قرار داد تا در مسیر درست قرار بگیرم .
من حدود 10 ساله که قصد مهاجرت به کشور آلمان رو دارم و تا به امروز امکانش برام فراهم نشده . من از وقتی که فایل های مربوط به مهاجرت شما رو دیدم به این آگاهی رسیدم که هم فرکانس با مهاجرت نیستم. من چند سالی بود که مدام میگفتم میخوام برم و برم ولی شرایطش جور نمیشد . با اینکه شرایطم و رزومه کاریم و تحصیلاتم خیلی مناسب و ایده آل برای دریافت جاب آفر از شرکت های آلمانی هست ولی نتونستم حتی یک دونه مصاحبه رو داشته باشم. حتی وقت چند بار که قصد کردم هرطور که شده میرم حتی بصورت قاچاق ، باز هم برام فراهم نشد . بار اول همسرم جلوم رو گرفت و بار دوم هم قبل کرونا بود که تمام ابزار هام رو قیمت گذاری کردم برای فروش ؛کل ابزار هام رو 35 میلیون تومن قیمت گذاشته بودم و کسی که میتونست من رو ببره آلمان کلا 20 تومن میگرفت. در گیروداد فروش بودم که پاندمی اومد و راه ها بسته شد . مدام درگیر این بودم ک بدون زبان نمیشه رفت و قرارداد کاری گرفت . این مسئله من رو در جریان یادگیری زبان از دوسال پیش قرار داد پر انرژی و بی وقفه 9 ماه نشستم خونه و زبان رو بصورت خصوصی خوندم پیش رفتم. پولم تموم شد و مجبور شدم دوباره شروع ب کار کنم. در جریان کار نسبت ب زبان خوندی شل شدم و چند ماهی دیگه نخوندم.یکم ک دلار رفت بالا دوباره ب تکاپو افتادم مجدد زبان بخونم و از ایران برم چون اینجا جای زندگی نیست .شروع کردم ب خوندن و ی تایمی گذشت و دلار مجدد ثابت شد و ب این فکر افتادم ک اینجا هم میشه کار کرد و پول ساخت . دوباره ب زبان شل شدم و مشغول کار شدم. چند ماه پیش دوباره ک دلار بالا رفت مجدد با حجم زیادی از استرس و خرابی اوضاع روبرو شدمو ب تکاپو خوندن زبان افتادم.ایندفعه خوب دارم پیش میرم در مبحث یادگیری زبان ، تا اینکه بعد عید با فشار های مالی و چک و لگد هایی جهان هستی بهم زد گفتم این اوضاع چیزی نیست ک من میخوام و ی جای کارم خیلی ایراد داره و باید ی طور دیگه ای باشه . با اینکه ازقبل با شما آشنا بودم اومدم و سایت شمارو پیدا کردم و دارم با آموزش های شما پیش میدم. در حین اینکه با شما پیش میرفتم درگیر پروسه موندن و رفتن بودم تا اینکه از بخش نشانه امروز من از خدا هدایت خواستم و هدایت اولی ک دریافت کردم بهم گفت ک باید روی خودم بیشتر کار کنم و خودم رو رشد بدم. یادم افتاد ک آره با اینکه از سال قبل در گیر رشد خودم شده بودم ولی متوجه نشده بودم ک از ریل خارج شدم مسیرم ب بیراهه شده ، آگاهیش رو دریافت کردم . گفتم خدایا من هنوز نفهمیدم ک دقیقا باید چکار کنم؟ رو پروسه رفتن کار کنم یا بمونم و همینجا پول بسازم؟ مجدد نشونه خواستم و تمام نشونه هایی ک بهم داده شده همه در مورد مبحث مهاجرت شما بود. اولش فکر کردم ک نشونه داره بهم میگه ک مهاجرت کنم ولی چند وقت ک گذشت و فایل های بیشتر از شما دیدم ب این آگاهی رسیدم ک خداوند میگه ن اینکه نباید بری بلکه باید با عزت و احترام و براحتی تمام بری ن اینکه بخاطر رفتن همه چیزت رو بذازی اینطوری ارزش زیادی نداره(من چند ساله بخاطر اینکه همش بخودم میگم میخوام برم کسب و کارم رو اصلا رشد ندادم. )حتی ی درخواست کار هم از دبی دریافت کردم و رفتم و اونجا و با کلی سختی و فشار مالی ک روم بود و بی عزتی ک نسیبم شد بهم گفتن ما نمیتونیم ایرانی هارو استخدام کنیم و من نا امیدانه برگشتم ایران.
در واقع دیدم مدلی ک شما رفتید دقیقا مدلیه ک من همیشه میخواستم برم و در کنار این آگاهی نسبت ب کفر بزرگی در وجودم بود آگاه شدم و فهمیدم اول اینکه من در واقع دارم از حقیقت خودم فرار میکنم ن شرایط بد ایران دوم اینه فهمیدم من باید همینجا ب موفقیت برسم و خلق ثروت کنم بعد مهاجرت چون در نهایت من دنبال ثروت هستم مخصوصا ثروتی ک با عزت و لذت و همراه با ایمان قلبی و حقیقی ب خداوند یگانه باشه .من شخصی رو میشناسم ک وقتی ایران بود از هیچ نظر حد اقل با شناختی ک من ازش دارم پتانسیل و شرایط خوبی ن فقط توی ایران بلکه حتی برای آلمان رو هم نداشت و بصورت قاچاق رفت و چند سالی هم هست ک اونجا پناهنده شده ، درسته ک پناهنده شده ولی شرایط براش فراهم شد و رفت ولی بهمین شکل برای من هم اتفاق نیفتاد با اینکه خواستم و در جهتش حرکت کردم.
اما یکی از اساتید بنده ک چند سالی هم باهم کار کردیم و خیلی باهم دوستیم داره کاراش انجام میده برای رفتن ب کانادا. من چند ماه پیش تماس گرفتم و از ایشون در باره ایران موندن و کار کردن و مهاجرت کردن مشورت گرفتم ک ایشون من رو بجهت مهاجرت راهنمایی کردند و شرایط رو مساعد ندونستن. البته ایشون خیلی خوش بین و پر انرژی و با افکار مناسبی هستن و طی این چند سال هم میدونم ک خوب کار کردن و شرایطشون ب نسبت خیلیا مساعد بود . با این وجود تصیمیم گرفتن ک مهاجرت کنن.برای ایشون از زمانی ک تصمیم گرفتن خیلی زود شرایط فراهم شد و احتمال زیاد تا چند وقت دیگه میرن ب کشور کانادا.
من هرچی بریدم و دوختم نشد ک برم البته تا فعلا و در نهایت ب این آگاهی رسیدم ک مشکل از من و باور هایی هست ک دارم. فعلا ایده ای ندارم ک دقیقا کدوم باورم هست ک مانع اتفاق افتادن مهاجرت برام شده ولی فکر میکنم همیشه ی ترسی تو وجودم داشتم امینت خارج کمه و از این دسته افکار.البته این حالت توی خیلی از شرایط زندگی من حکم میکنه ک امیدوارم ب یاری خداوند و آموزش های شما بتونم مرحله ب مرحله خودم رو رشد بدم مسائلم رو حل کنم و دستی باشم از دستان خداون ک جهان رو گسترش میدن.امروز ب لطف خدا و اموزش هاتون ب آرامش رسیدم خودم رو رها کردم از قیدو بند تصمیمات و منطق های ذهنم و همه تلاشم رو دارم میکنم تا همه اتفاق های زندگیم رو ب دستان بینهایت هدایتگر خدا بسپارم.
استاد من ی سوال مهم از شما داشتم ک در صورت امکان ممنون میشم راهنماییم کنید : اینکه قانونی ب اسم قانوت بها وجود داره یا اینکه فقط قانون تکامل داره کار میکنه؟اگر داره دقیقا چطور کارمیکنه؟خودم میگم شاید وجود نداشته باشه چون من برای مهاجرت کردن حاضر شده بودم حتی بصورت قاچاق و حتی فروش همه ابزار کارم مهاجرت کنم ولی باز برای من اتفاق نیفتاد .
ب امید روزی ک در کنار شما استاد عزیزم نزدیک یک شومینه روشن گرم بشینم و داستان زندگیم رو برای شما تعریف کنم.
مهمترین چیزی که این روزها من رو مشغول خودش کرده پیشرفت مالی هست برای پیشرفت مالی تا حالا چندتا کار کردم که متاسفانه فعلا به نتیجه دلخواهم نرسیدم(منظورم پیشرفتیه که چشمگیر باشه،رشد مالی من با روند خیلی کندی بوده که خیلی قابل ملاحظه نیست)
دی ماه سال 97 مغازه پوشاک راه انداختم یه مغازه کوچک داخل پاساژ گرفتم کارم رو شروع کردم ، اون زمان تب کار آنلاین خیلی داغ بود و همه میخواستن با درست کردن یک پیج خیلی سریع پولدار بشن منم دقیقا با همین تفکر که الان همه چیز داخل اینستاگرام هست شروع کردم ، وقتی شروع کردم اولین ترمز من این بود اونایی که موفق شدن حتما یه راه خیلی خوبی پیدا کردن یه نفری رو پیدا کردن که تبلیغ کارشون رو کرده که الان پیشرفت کردن و من اون طرف رو نمیشناسم یا اگر هم بشناسم نمیتونم بابت تبلیغش هزینه رو پرداخت کنم یعنی موفقیت خودم رو گره زده بودم به تبلیغات و روش های جادویی که دیگران بلد بودن ، ترمز دوم ذهنی من این بود که چون من داخل یه پاساژ خلوت هستم و مغازم پاخور خوبی نداره نمیتونم فروش داشته باشم و مغازه مشابهی که جلوی پاساژ ما زده شده باعث شده خیلی از همون مشتریای کمی هم که داشتم از دست بدم،روابط کاری خوبی با همکارهام نداشتم چون خودم خیلی اهل مد نیستم و برای همین فکر میکردم نمیتونم باهاشون ارتباط بگیرم و از تجربه هاشون استفاده کنم
چند ماه بعد از افتتاح مغازم ازدواج کردم که همسرم هم همین دیدگاه رو مثل من داشت
ما هر دو نفرمون تو خانواده ای بزرگ شدیم که پدرهامون کارمند بودن و همیشه این تو ذهنمون بود که چون با حقوق کارمندی بزرگ شدیم نمیتونیم بالا پایین شدن های کاسبی رو درک کنیم و سختمون میشه، البته همیشه به زبون میگفتیم که ما نمیخوایم کارمندی زندگی کنیم ولی دقیقا داشتیم جذبش میکردیم و با همون تفکرات اولیه خودمون پیش میرفتیم هر چقدر بیشتر تکرارش میکردیم بیشتر این ناخواسته رو جذب میکردیم
به خاطر این باور های محدود کننده ما تمام سرمایه مون رو از دست دادیم و به صورت همکاری در فروش کار کردیم (دقیقا یه جورایی کارمند یک نفر دیگه شدیم) و ادامه دادیم تا جایی که فهمیدیم هیچ علاقه ای هم به کار نداریم و کلا از اینکار دست کشیدیم
در صورتی که همکارانی بودن که تقریبا همزمان با ما شروع کرده بودن و هنوز دارن ادامه میدن و کلی موفق شدن و چندین پرسنل و انبار دارن اونها هم با سرمایه کم شروع کرده بودن اوناها هم از یک مغازه کوچک داخل کوچه شروع کردن ولی قطعا باورهای بهتری داشتن که موفق شدن
الان وارد کار املاک شدم و تو کار املاک هم بالا و پایین داشتم تو این مدت (الان متوجه شدم که این ناخواسته خودمون که ما نمیخوایم زندگی کارمندی داشته باشیم چقدر تو زندگی ما پر رنگه، و با همسرم هی تاکید میکنیم روش در صورتی که الان هم داخل یک دفتر املاک به عنوان مشاور کار میکنم و بازهم کسب و کار خودم نیست) البته از اول برای کسب تجربه آگاهانه خودم خواستم که زیر نظر یک نفر با تجربه کار کنم
در مورد سلامتی من رو بدنم قارچ پوستی هست که تقریبا از دوره راهنمایی تا الان هست و چندین بار هم به پزشک های مختلف مراجعه کردم یکی از پزشک ها گفت که پوست من مستعد قارچ هست و این باور تو من به وجود اومد که این مورد همیشه با من هست و یک نوع دارو تجویز میشه و وقتی استفاده میکنم بعد از چند روز ناپدید میشه ولی دوباره بعد یه مدت برمیگرده
در مورد مهاجرت من واقعا دوست دارم که مهاجرت کنم البته مثل خیلی ها بیشتر دوست دارم از شرایط زندگی تو ایران فرار کنم و برم یه جای بهتر زندگی کنم که متوجه شدم این هم خودش یه باور ذهنی و ترمز که من بخوام از شرایطم تو ایران فرار کنم بلکه باید تو همین کشور هم از زندگیم لذت ببرم تا بتونم مهاجرت خوبی داشته باشم و دارم درباره این ترمز ذهنی رو خودم کار میکنم و سعی میکنم از زندگی الانم لذت ببرم و خداروشکر تا حدودی هم موفق شدم و از خودم راضی هستم
اینکه کدوم کشور باشه رو سپردم به خدا ولی امارات و سوییس جزء کشورهای مورد علاقه من هستن
یکی از چالشهای زیبایی بود بعد مدتها که من وادار به تفکر کرد دیدن این فایل بود خیلی جالب و کم نظیر
سه بار با تمرکز گوش کردم وادار شدم تو دفتر بنویسم انگار ریشه یابی بود که لازم بود بعد مدتها بشه
1_اهدافی که تا به امروز براشون تلاش کردم و بهش نرسیدم
اولین هدف ساختن خونه دلخواهم و داشتن یه ویلا بود که تقریبا 10 سالی هست همیشه اول سال نو مینویسم تو اهدافم و تمام
دوم درآمد 10 میلیونی در روز
سوم راه اندازی سایت و فروش مجازی
روابط ایده آل با خانواده
پولدار شدن و پولدار زندگی کردن
پیاده روی روزانه
مرتب بودن و تمیز موندن خونه
2_چه افرادی
از نزدیکترین اقوام من که بعد ما خونه و ویلا و چند تا ساختمون دیگه خرید و همچنین کارگاه و تولیدی و …زد و خیلی از افراد دورو برم که خونه داخواهشون و حتی ماشین دلخواهشون خریدن
باورهای مخرب من برای خرید خونه اولی تو ذهنم همسرم بود چون اونو بزرگترین مانع میدونستم به خاطر تنبلی و کم کاری
دومین مانع و باور ذهنی من این بود که اعتقاد داشتم تو مستأجری خونه های جور وا جور میری و مجبور نیستی تو یه خونه تا آخر عمر زندگی کنی
سومین باور اشتباه و پاشنه آشیل من این بود که پول و ثروت و خونه و امکانات یه جا نمیتونه باشه اگر که من همه چیز داشته باشم حتما جسمم مریض یا یه اتفاق بد برام نیفته چون چش میخوریم
یه باور اشتباه ذهنی دیگر من این بود که دنیا ارزش نداره و جای مونده نیست هر چی زحمت بکشیم باید بزاریم واسه وارث و بریم
یه باور مخرب دیگه این بود که چرا باید پول و سرمایه فقط واسه خونه بره ولی پول نباشه دستت که مسافرت بری و همین باور منو میترسوند از بی پولی
برای هدف دوم که درآمد ده میلیونی در روز بود خیلی از افرادی که کنار من مغازه داشتن میدیدم مخصوصا لوازم خانگی و مبل فروشی و…
ولی باورهای من و عملکرد من در راستای درآمد میلیونی در روز نبود من چش به مشتریهای نسیه و اقساطی داشتم چون باورم این بود مردم آنقدر پول ندارن بیان یه جا خرید میلیونی بکنم
و اینکه من اقساطی خرید میکردم و خیلی وقتها پول قرض میدادم این باورها ناشی از کمبود و عدم باور فراوانی مشتری بود
یا اینکه همش تو صحبتهای من دم از گروهی و تورم و بی پولی بین مردم بود
وقتی این باورها رو تو ذهنم پیدا کردم و مخصوصا ترمزهایی که سد راه ورود پول به زندگیم شده بودن پیدا کردم سعی کردم مانع ها رو کم کنم کم کم تمرین کردم و میکنم از صحبت کردن با مشتری در رابطه با این موضوع گرفته تا باور بی پولی یعنی تمرکزم کامل اومد رو مشتریهای پولدار که نقدی کارت میکشیدن و یه چیز مهم که نسیه رو دارم جمع میکنم و از وقتی که در این راستا قدم برداشتم به چشم خودم تغییرات دارم میبینم و این که موانع یکی بعد دیگری دارن از بین میرن و هر روز یه اتفاق خوش آیند مالی تو زندگی من رقم میخوره
برای فروش مجازی هم دارم کارایی میکنم و بهترین الگو سایت استاد عباس منش و دیجی کالا و امثالش هستن که میبینم روز به روز بیشتر میشن
باورهامم در این مورد درآوردم اینکه دوست نداشتم برای راه اندازی سایت هزینه اولیه بدم و میخواستم خودم پیش برم ولی به خودم قبولاندم که تنها نمیتونم و باید از یکی که کاتر بلده کمک بگیرم
تو نزدیکترین اقوام یکی هست که ماهیانه از فضای مجازی 100 میلیون کار میکنه و این بزرگترین نشونه برای منه که میشه
برای مرتب بودن خونه من فهمیدم کار خونه رو دوست ندارم ولی من یک خانمم و باید محیط خونه تمیز باشه مریم جان بهترین الگو از یه خانم شاغل و خونه داره که هر بار سریال زندگی در بهشت نگاه میکنم الگو میگیرم ازش و واقعا دوست دارم مثل ایشون هم تمیز هم ورزشکار و هم شاغل باشم
این بررسیها به من ثابت کرد نوشتن و کنار گذاشتن کافی نیست بلکه قدمهای اقدامی میخواد حالا چه در ذهن خودمون و باورهای خودمون که باید پاکسازی بشن و چه در عمل و حرکت به سمت جلو
خدارو سپاسگزارم برای این همه آگاهی و تغییر
و سپاس از شما برای هدایت ما به مسیر روشن و سالم تر
عاشقتونم به امید روزهای خیلی خیلی بهتر به زودی زود
احساس کمبود و نیاز به پول این یک ترمز اساسی در من بودش
بعد به این نتیجه رسیدم که من این احساس نیازه داره ترس رو در زندگیم بیشتر میکنه و وابستگی ام هی بیشتر میشه به پول چرا
چون فکر میکردم هدف هایی که دارم(آرامش، خونه، لذت بیشتر، ماشین، خونه های بیشتر، مسافرت، و و) و خواسته هایی که دارم فقط و فقط با پول میشه بدست آورد یا فقط با افزایش درآمد میشه بهشون رسید درصورتی که این یک راهش بوده دیگه و منو بیشتر وابسته کرده بود به اینکه این پوله باشه اینا هم هست و نگرانی بیشتر من باعث از دست دادنه میشه و تمرکز کلا چند تیکه میشه و اصلا واویلاااس
احساس کمبود و نیاز به پول بزرگترین ترمزی بود که من بعد چند روز کشف کردم خیلی عمیقمه خیلی
ولی این باور زیباتره برای اینکه به پول وابسته نباشیم اینکه این هدف هایی که گفتم از بی نهایت طریق هم میتونه بدستم برسه و یک راهش میتونه پول باشع درواقع هزاران طریق دیگه میشه اینارو دریافت کرد،..
بیشتر باور داشتم که خواستم فقط با پول بدست میاد و این کمبود رو بوجود آورده بود برام
درصورتی که اگه من چیزی بخوام ممکن از راهی بدستم برسه که من فکرشم نکنم، هدیه ای بگیرم و و و هزاران راه دیگه
درواقع نیازهای ما از راه دیگه ای هم میتونه رفع بشه
اینم از این خدایا شکرت حسم بهتر شد
باخودم میگفتم پول مثل اکسیژن در هوا هست اما ترس هم داشتم
باخودم فکر میکردم مثل ریگ پول ریخته اما وابستگی هم داشتم
بعد ذهنم رو جراحی کردم گفتم هدف من از خواستن پول چیه که اینا رو دریافت کردم
اصلا هرکجا میرفتم ذهنم شده بود پول پول پول و هی ترس بیشتر و نگرانی بیشتر
درصورتی که پول یک وسیله ای بوده برای رسیدن به اهداف اصلیم
حالا اون اهداف با پول میشه داشت خب ولی از راه هایی که بی نهایت وجود داره خداوند میتونه به من بده…
سلام خدمت استاد عباس منش ، خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی در این خانواده صمیمی
خدارو شکر میکنم بابت این آگاهی های بی نظیر
خدارو شکر بابت این بهشت فوق العاده و سرسبز ، بابت این دریاچه زلال بی نظیر و زیبا ، بابت استاد خوش استایل و فوق العاده ای که داریم
و اما بریم برای برسی این فایل :
قبل از هر چیز بگم که چقدر قانون دقیق و بی نقص کار میکنه ، همین امروز داشتم در مورد همین مسائل با خودم راجب قوانین صحبت میکردم و اومدم توی سایت دیدم فایل جدید انگار چند روزی هست که آپلود شده و وقتی این فایل رو دیدم و گوش کردم واقعا متحیر شدم که چقدر به مسائل گفت و گوی من با خودم شباهت داره ، خدارو بی نهایت سپاس گذارم که انقدر شنوا و داناست
سوال :
چه هدفی را انتخاب کرده که کلی برای آن تلاش کردید ولی با وجود تلاش فراوان هنوز به آن هدف نرسیده اید ؟
آیا افرادی را می شناسید که با تلاش کمتر یا مشابه تلاش شما به نتایج بهتری در مدت زمان کمتر رسیده اند ؟
چه باور های محدود کننده ای ممکنه توی ذهن من باشه که باعث میشه من با توجه به تلاش فراوان به خواسته و نتایج دلخواهم نرسم ؟
پاسخ به سوال اول :
هدف من داشتن دوستان خوب و پایه
و داشتن یک پارتنر فوق العاده در زندگی ام است
اما با وجود تلاش فراوان من و امتحان کردن روش های متعدد برای ارتباط برقرار کردن با دیگران و مخصوصا هم سن و سال های خودم هیچ کس من را به عنوان رفیق خودش نپذیرفت.
خیلی از دوستانم را به عنوان رفیق خودم می دانستم و واقعا با تمام وجودم آنها را دوست داشتم و برای آنها مرام و معرفت می گذاشتم اما غافل از اینکه آنها مرا به عنوان دوست معمولی خود یا حتی فقط یک آشنا می دانستن و موقع بیرون رفتن و تفریح کردن مرا خبر دار نمی کردن و خودشان می رفتن.
و اما در مورد پارتنر هم همین طور ، چندین سال است که کسی وارد زندگی من نشده است و سینگل هستم.
برای داشتن رابطه عاطفی خیلی تلاش کردم ، مهارت های ارتباطی ام را افزایش دادم ، قدرت صحبت کردن و سخن وری خودم را تقویت کردم ، کلی تمرین کردم که چگونه با جنس مخالف ارتباط برقرار کنم.
برای تمرین کردن ، با افراد مختلف ارتباط کلامی برقرار می کردم و تمرین هایم را در عمل اجرایی می کردم.
همیشه موقع بیرون رفتن از خانه ، لباس های زیبا و ست های فوق العاده می پوشم ، کلی جلوی آینه ظاهرم را چک میکنم ، موهایم را زیبا و خوش حالت میکنم و از عطر های خوش بو استفاده می کنم .
اما در کمال نا باوری هیچ نتیجه ایی حاصل نشد یا حداقل با وجود تلاش هایی که کردم اون نتیجه ایی که میخواستم وارد زندگیم نشد .
پاسخ به سوال دوم :
اما در کمال ناباوری افرادی را از دوستان و آشنایانم می شناسم که با وجود اینکه یک سوم من هم تلاش نمیکنن برای همچین خواسته ای نتایجی فوق العاده در زمینه روابط میگیرن و دوستان زیاد و فوق العاده ای دارن و پارتنر های زیبا و جذابی دارن چه بسا بعضی از آنها سه تا سه تا دوست دختر دارن.
وقتی خودم را با آنها از نظر ظاهری مقایسه کردم دیدم که من چند سر و گردن از آنها بالا ترم ، هم از نظر تیپ و چهره و هم از نظر شخصیتی ، اما از نظر نتایج آنها برتر هستند.
پاسخ به سوال سوم :
ممکنه دلیلش احساس عدم لیاقت ، احساس عدم ارزشمند بودن ، کمبود عزت نفس ، احساس حسادت ، احساس اضافی بودن ، ترس از قضاوت شدن توسط دیگران ، مهم بودن نظر دیگران ، تلاش برای جلب توجه دیگران ، در صلح نبودن با خودم و دیگران و… باشه.
استاد عزیزم ، من سعی کردم با صادقانه ترین حالت ممکن به این سوال پاسخ بدم ، امیدوارم که مطالبی که نوشتم مفید باشه و مثال جالبی باشم.
ازتون درخواست میکنم که لطفا یک فایل دیگه ضبط کنید و درمورد جواب هایی که دادیم و مثال هایی که زدیم صحبت کنید و توی این موضوع منو راهنمایی کنید که مطمئن هستم خیلیا این مشکل را دارن .
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز️
در مورد این فایل صحبت های عالی انجام دادیداستاد ، همگی ما کلی باور های مخرب داریم که باید روشون کار کنیم و هر بار یه ذره بهترشون کنیم؛ کاملا درست میگید استاد خداوند همیشه داره بهمون نعمت میده و جریان نعمت همیشه هست ولی این ما هستیم که جلو نعمت هارو با باورهای مخرب میگیرم، مثال ترمز و گاز کاملا واضح و شفاف میکنه این قضیه رو ؛ وقتی ما تلاش میکنیمکه به خواسته ای برسیم ولی نتیجه نمیده این نشون میده که یه جای کار میلنگه و اون هم ذهن ماست که پاشو گذاشته رو ترمز ، ما داریم گاز میدیم ولی ذهنمون پاشو گذاشته رو ترمز و اجازه نمیده حرکت کنیم، مثلا تو بحث روابط ما دوست داریم رابطه خوبی ایجاد کنیم کلی به خودمون میرسیم به طرف مقابل هدیه میدیم کلی ذوق داریم ولی باورهامون چیه ؟ اینکه دختر خوب یا پسر خوب کمه ها، میریم با دوستمون صحبت میکنیم میگه آره من از فلانی و فلانی ضربه خوردم اصلا پسرا همشون یه جورن دخترا همشون یه جورن رابطه ها دیگه مثل قبل نیست ، دوباره باورمون قوی میشه و ذهنمون میگه ببین من درست میگم تو اگه بری تو رابطه بیچاره میشی ، اصلا مهم نیست چقدر تلاش میکنیم اگه ذهن درست نباشه به نتیجه نمیرسیم یا تو بحث ثروت دوست داریم پر از نعمت و ثروت باشیم فلان خونه و ماشین و امکانتو داشته باشیم ولی ذهنمون میگه پول کجا بود از بچگی بهمون گفتن پول چرک کف دسته آدم های پولدار همیشه درگیرن از راه های خلاف پول بدست میارن از خدا دورن، بعد میریم اخبار میشنویم که آره دلار رفت بالا هزینه اجاره خونه تو تهران فلان قد شد قیمت ماشین انقدر شد، بعد از یکی دیگه میشنویم دیگه نمیشه خونه خرید دیگه دلار پایین نمیاد و ازاین چرندیات، بعد ذهنمون میگه دیدی من درست میگفتم تو نمیتونی ثروتمند بشی؛
استاد جان حرف های تو این فایل اساسی از ریشه رو افکارم تاثیر داشت و دارم بهشون فکر میکنم
در مورد سوال اول باید بگم من هم مثل اغلب افراد دیگه که دارن روخودشون کار میکنن ، تلاش میکنم که به خواسته هام برسم البته از موقعی که با شما آشنا شدم و این آگاهی هارو هم دادین ، نتایج خوبی میگیرم و متوجه شدم که جهان بر اساس قوانین هدایت میشه نه اتفاق و اینکه خودم با باورهای خودم دارم اتفاقات زندیگمو رقم میزنم ؛ اما هر بار بیشتر متوجه میشم که باورهای محدودکننده دارم و اون ها هستند که هرچقدر هم تلاش کنم جلوی نتایج بزرگ و پایدارو دارن میگیرن
مثلا تو روابط این موضوعو نمیدونستم که احساس لیاقت و ارزشمندی چقدر میتونه روابط عالی برام به ارمغان بیاره، مثلا من باور دارم که خوشتیپ هستم خوش لباس هستم تمیز هستم اما وقتی میخوام با جنس مخالف صحبت کنم خجالت میکشم یا نمیتونم راحت باشم و یا نمیتونم حرف دلمو بزنم و این هم برمیگرده به احساس لیاقت، البته که از قبل خیلی خیلی بهتر شدم؛ احساس عدم لیاقت و ارزشمندی باعث میشه نتونم وارد رابطه بشم یا نتایج خوبی برام به همراه نداره چون فکر میکنم که من زشتم یا انقدر ارزش ندارم که دختری بخواد با من هم صحبت بشه یا طرف مقابل در مورد من چی فکر میکنه،و متوجه شدم که تو این موضوع هرچقدر هم تلاش کنم و گاز بدم ، یه جا پام رو ترمزه و باید پامو از رو ترمز بردارم
یا مثلا تو بحث مالی تلاش میکنم که ثروتمند باشم و پول بیشتری داشته باشم ، اما باورهایی که تو بچگی داشتم این بود که پول کمه پول نداریم پول مگه علف خرسه همیشه پدرم بدهکار بود چیزی میخواست بخره باید قسطی یا چکی میخرید، یا چونه میزد سر قیمت و کلی تو رسانه ها گفتن که آدم خوب آدمیه که ساده زندگی میکنه و سادگی تو پول کمتره پول مارو از خدا دور میکنه و کلی باور دیگه که به لطف خدا و شما استاد عزیز دارم دونه دونه این رشته هارو پاره میکنم
در مورد سوال دوم باید بگم قبلا دنبال این نبودم که الگو پیدا کنم اصلا نمیدونستم که باید الگو به ذهنم نشون بدم تا باور کنه که میشه افکارو تغییر داد نتایجو تغییر داد، ولی الان شما یکی از بهترین نمونه ها و الگو ها هستین تو همه زمینه ها، خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم ، سعی میکنم الگو هارو به صورت آگاهانه پیدا کنم و دربارشون بخونم یا حتی چندتا مورد دیدم باهاشون صحبت کردم و خیلی خوب بود و بهم نشون داد که میشه با همون امکاناتی که داری پیشرفت کنی و به کلی ثروت برسی
در مورد سوال سوم هم باید بگم باور خراب و محدود کننده تو بخش روابط به نظرم همون عزت نفس و احساس لیاقته و اینکه در صلح تر باشم با خودم که باید بیشتر روش کار کنم
در بخش ثروت از بین بردن باور کمبود و ایجاد باور فراوانی و اینکه الگو برداری کنم از افرادی که به ثروت های بسیار رسیدن
در بخش سلامتی هم باید ایمان داشته باشم که بدنم یک داروخانه سیاره و انقدر خداوند بدن منو قوی آفریده که سریع خودشو درمان میکنه و اصلا نمیذاره آسیبی بهم برسه
بسیار سپاسگزارم استاد عزیز خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
سلام به خانواده بزرگ عباسمنش
آنچه که در جواب سوال به فکرم رسید
3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
من همیشه دوست داشتم درسم رو بخونم و گرفتن کارشناسی یه هدف بود که در نهایت درس خواندن رو رها کردم وباسوالی که استاد مطرح کردید کلی کنکاش کردم ویه ترمز رو در خودم کشف کردم. دلیل نرسیدن من به هدفم اینکه سخته وتوباید زجر بکشی وخیلی از کارهام رو ناتمام میذاشت وهدایت میشدم به مسیرهای سخت
در بحث درس من هدایت شده بودم به دانشگاه پیام نور که استاد خیلی کم درس میداد غیر حضوری بود، مسیر تا دانشگاه یه مسیر چپ و نمره گرفتن به دوش دانشجو بود، بدون درسی که شرکت نکنی نمره کلاسی نداره و خیلی درس رو بلد نبودم و… وانگار خدا هدایت میکرد منو به مسیر سختی که از باورهای اشتباه مذهبی من نشات میگرفت که هر چی بیشتر زجر بکشی ثوابش ثوابش زیادتره ،با خدا معامله میکنی اون دنیا عوضش کارت آسونتر، مسیر خوب مسیر سخته پخته میشی، باکلی منطق های جور واجورکه ناخواسته به مسیر سخت وپر مشقت کشیده میشی
من امروز قرآن رو باز کردم با این نیت که راه درست هدایت بشم
قرآن رو بازکردم ابتدای سوره مریم داستان زکریا اونجا که از خداوند درخواست فرزندی میکنه
قال رب انی یکون لی غلام وکانت امراتی عاقراوقد بلغت من الکبر عتیا(8) قال کذالک قال ربک هو علی هین..
گفت ای پروردگارم چگونه برایم پسری خواهد بود در حالی که همسرم نازا بوده و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده ام * گفت چنین است پروردگارت فرمود این بر من آسان است
معنی این آیه تناقض داره با دیدگاه مذهبی که راه سخت رو پیشنهاد میده وکلی هم براش ثواب تعریف میکنه
ومسیر خدایی رو با آسانی معرفی میکنه وهمچنین آیه
قالت انی یکون لی غلام و لم یمسسنی بشر و لم اک بغیا(20)قال کذالک قال ربک هو علی هین…
گفت چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که نه هیچ بشری با من ازدواج کرده است ونه بد کاره بوده ام * گفت چنین است پروردگارت فرمود این بر من آسان است
تو این آیه درمورد باردار شدن حضرت مریم هست که مسیر ناممکن از نظر بشری برای خداوندآسان است وراه خدا راه آسانی است راهی که خداوند در آن هست راه راحتی راه آسانی، وصحبت شما استاد که چطور از این آسان تر چطور راحت تر واین کلام خداونده
قال رب اشرح لی صدری(25)ویسر لی امری (26)
گفت ای پروردگارم سینه ام را گشاده گردان(25)وکار را برایم آسان ساز
دعای حضرت موسی است که آسانی در کار را می خواهد که باز هم مخالف دیدگاه مذهبی اشتباهی است که به من گفتند
من تا قبل از آشنایی با استاد میگفتم کار سریع انجام بشه وبا عجله سر کار میرفتم بسیار دیر وسخت انجام میشد که خیلی هم کار خراب میشد من وبا این دیدگاه که کار آسونه خدایا کار رو برام آسون کن همون دیدگاه ودعای حضرت موسی ویسرلی امری خدایا کارها رو بر من آسان ساز تکرارش میکنم
وجواب میده آسون ترین راه حل ها به فکرم میرسه
وجالبه حضرت موسی نگفته کارم سریع انجام بشه ومثل من عجول باشه گفته کار رو بر من آسان ساز هدایت بشم به راه آسون کار آسون آسانترین شیوه وباز هم این دیدگاه قرآنی تقویت میشه که راه خدا راه آسانی است
فقلنا یا آدم ان هذا عدولک ولزوجک فلا یخرجنکمامن الجنه فتشقی (117)س طه
پس گفتیم ای آدم مسلما این (ابلیس) دشمنی است برای تو وهمسرت، پس شما را از بهشت بیرون نکند که در مشقت افتی
استنباط من از این آیه اینکه تبعیت از شیطان تو رو به سختی ومشقت میندازه وراه شیطان راه سختیه
مسیری که در آن شیطان باشه سختی هست
قال اهبطا منها جمیعا بعضکم لبعض عدو فاما یاتینکم منی هدی فمن اتبع هدایت فلا یضل ولا یشقی(123)س طه
گفت همگی باهم از بهشت فرود آییدکه برخی از شما دشمن برخی دیگرند، چون از سوی من هدایتی به سوی شما رسید، هر کس از هدایتم پیروی کند
نه گمراه میشود نه به مشقت می افتد
این صحبت ها رو من برعکس شنیده بودم سختی رو به من یه چیز خدایی ودینی خورانده بودند دیدگاه های اشتباه مذهبی تا چه حد..
ووووو..مذهبیونی که من میشناختم قرص اکس انگار میزدندهمه رو چپکی به حداقل من خورانده بودند
یانه من بدون فکر قبول کرده بودم واین همه قرآن خوندیم وبه معانی توجه نکرده بودم که همیشه راه خدا آسونه کار آسونه
چطور ازاین آسانتر
چطور از این راحت تر واین کلام خداست، درخواست حضرت موسی است ویسر لی امری
اینکه راه سخت، راه مشقته
راه سخت، راه اشتباهه
راه مشقت راه سختی، راه شیطانه
شیطان میخواد ما رو به مشقت بندازه.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خدایا ما رو هدایت کن به بهترین مسیر به آسونترین مسیر، که مسیر تویه خدایا شکرت
مرررسی متشکرم
سلام و وقت بخیر خدمت خانواده عزیزم و استاد خوبم
من به شخصه جز افراد دسته دوم بودم که هر ساله و هر ماه و هر روز اهدافی رو برای خود میذاشتم ولی هرگز عملگرا نبودم.
البته که چند هفته ای میشه که دارم تغییر بنیادی خودمو پیگیری میکنم و واقعا نتایج شگفت زده بوده از دو رقمی شدن نتیجه کنکورم و قبولی در رشته مورد علاقم در دانشگاه رنک اول ایران تا توجه های بسیار محبتت آمیزی که آرزو بودن برای من تا پیشنهاد کاری که درآمدمنو به شش برابر سود میرسونه در آینده نزدیک.
خدارو صدهزار مرتبه شکر واقعا حتی با بیاد آوردن این اتفاقات در زندگی من و تایپ کردن در موردشون داره در همین لحظه جوری به من احساس ارزشمندی میده که حتی قابل تصور نیست.
خلاصه شاید آدم دقیقی برای پاسخ دادن به این پرسش های ارزشمند نباشم چون هیجوقت از ته دل واسه یه هدف مایع نذاشتم و تازه دارم واقعا تغییرات اساسی میکنم.
ولی در این شش سال که توفیق بودن در سایت رو داشتم متوجه این موضوع بودم که استاد همیشه یک بالانس بین عملگرا بودن و استفاده از قوانین رو به صورت قابل توجه ای آموزش دادن و گوشزد کردن و از تمام وجودم از ایشون سپاسگزارم
پرپرتم استاد.
سلام دوست عزیز
از صمیم قلبم بهتون تبریک میگم برای رتبه کنکورتونو تحسینتون می کنم
اینکه تونستید در این سن کم هم به درآمد برسید .هم روابط خوب ایجاد کنید و رتبه دو رقمی بشید خیلی نتایج بزرگیه
واقعا خوشحال شدم
امیدوارم که این موفقیت ها ادامه داشته باشند
براتون آرزوی بهترین ها را از خداوند هدایتگر و حمایتگر دارم
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما امیر پیروز عزیز
تحسین تون میکنم برای نوشتن این کامنت و خوب فکر کردن هاتون
تبریک میگم برای نتایج خوبی که گرفتین و نتیجه کنکورتون و درامدتون.
واقعا بنظرم همین ادامه دادن تون و در مسیر کسب آگاهی و ادامه دادن در این مسبر بودین، یعنی پا فراتر از صرفا گروه دوم هستید یک تلاشی داشتید اما حای اهرم رنج و لذت تون نیاز به کار بیشتر داشته، به هر حال اومدم بگم آفرین دوست ارزشمندم. دمت گرم.
براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و سلام به همه ی دوستان عباسمنشی
به نام رب که فرمانروایی تمام خالق هستی هست ………
اگر در مورد این فایل استاد اگر بخواهم مثال بزنم فکر میکنم تمام زندگی من باید در موردش حرف بزنم اولین باور من در مورد رابطه عاطفی بود که منجر شد من 2 بار طلاق بگیرم و همیشه میگفتم خدا گناه من چیه و بعدا فهمیدم خودم خلقش کردم چون خیلی تو ذهنم مدام تکرار میشد که در حال طلاق گرفتنم و از باورهای که ترمز داشتم این بود که زن و شوهرا جلو دیگران فیلم بازی میکنند ، دختر خوب کمه ، خیانت زیاده ، زن و شوهرها تو شناسنامه فقط زن و شوهر هستن خوشبختی وجود نداره و …………….
دومین ترمز من برای تجارت نتورک مارکتین بود از سال 92 ورودی شدم و تمام کسب کارهای که داشتم را از دست دادم و رشد نمیکردم ولی افرادی بودن که شاید 10 درصد من تلاش میکردن و باز دهی زیادی داشتن از ترمز های که داشتم این بود ، ورودی گرفتن سخته ، همه فهمیدن کار چیه ، ساخت شبکه یرفروش خیلی سخته ، نت ورک باعت میشه کانون خانواده از هم بپاشه ، من نمی توانم موفق بشم ، من لیاقت پول ندارم ، نکنه دیگران را مثل خودم بدبخت کنم ، کار مال اولی هاست ، الان دیگه اشباء شده ، شرکت ور شکست نشه ، هر کی میاد چون موفق نمیشه کار را ول میکنه ، هر کی میاد میگه خودت چقدر درآمد داشتی ، و مثال قدیمی اگر توکاری بودی نتیجه نداد سر 1 سال ولش کن و این ها ترمز های من بود ……
و سومین ترمز من ، چون که مفصل پام خراب بوده میگفتم من که کار بدنی نمی توانم انجام بدم …..
و چهارمی ، در مورد سلامتی بود ، چون دیابت داشتم از ترمز های من این بود که دیابت بیماری ارثی است و اجداد ما عجب چیزی برای ما به ارث گذاشتن ، و باید تا آخر عمرمون دارو و انسولین مصرف کنیم چون دیابت درمان نداره و خیلی ها باهاش از بین رفتن
سلام و عرض ارادت بر استاد گرانقدر و بانو مریم شایسته اساتید عشق و خِرَد و راهگشااااااااا و بینظیر ……
استاد عزیزم سؤالى از خدمتتون داشتم در این رابطه که چرا هر کارى مى کنم به نتیجه عالى نمى رسم ……
قبل همه چیز بگویم که من ١٠ سال ست که با اساتید موفقیت و کتابهاى موفقیت باذن و حول و قوه الهى آشنا شدم با یک اس م س که از خداوند درخواست کرده بودم سالها ……
خیلى حالم خوب شد و دستاوردهاى زیادى بدست آوردم و در تیرماه ٩٧ به لطف و الهام الهى با شما استاد نازنین آشنا شدیم ما خانواده و تا حالا تمام محصولات شما رو باذن خداى رزّاق و وهّاب و ارحم الراحمین خریدارى نموده و استفاده کردیم بارها و بارهاااااااااااا …..
و نتایج بسیار عالى در تمام زمینه ها جز سلامتى خودم که قانون سلامتى رو هم اجرا مى کنیم ولى من که ۴٨ کیلو بودم ظرف ۴٠ روز ۴۴ کیلو شدم با قد ١۵٠ ……
داستان از اونجا شروع شد که من در سال ٩۵ که دکتر معالجم فوق تخصص روماتولوژى بودند براى من آمپول پرولیا براى پوکى استخوان که در اثر کورتن هاى زیاد مبتلا شده بودم تجویز نمودند و با تزریق آن بدنم واکنش نشون داد و به بیمارى واسکولیت نوع خیلى پیشرفته که خود ایمنى ست و دارو و درمان ندارد دچار شدم ……
و دکترى در این رابطه در مشهد و تهران نبوده که نرفته باشم و اکثراً معتقد به بسترى شدن من در بیمارستان هاى دولتى بودند براى چکاب کامل ولى من زیر بار نرفتم …..
تا این که دکتر شریف و انسانى در تهران چسب هاى لایف ویو که نور درمانى ست و از کالیفرنیاى امریکا تهیه مى کنیم با هزینه بالا و با دشوارى به لطف الهى و آموزش هاى شما اساتید دستان الهى ٧ سال ست که استفاده مى نمایم و زنده موندم و زندگى مى کنم …….
متاسفّانه ٣ سال ست که در اثر این بیمارى به تنگى کانال نخاع مبتلا شدم و تمام پزشکان تهران و مشهد تنها راهِ آن را جراحى مى دانند ولى چون واسکولیت دارم جراحى برایم خطرناک ست و پاها و کمرم خیلى درد دارد و بى حسى …….
چون کانال نخاع گرفته شده و عصب ها نمى توانند عبور کنند و خیلى مساله ساز شده ….
و اصلاً هم به بیماری م فکر نمى کنم چون باور دارم که خداى
شافى و یا من اسمه دواء و ذکره شفاء و مسبّب الاسباب که
دورش بگردم و فداش بشم راهى و مسیرى غیر از جراحى برایم باز کرده ولى هنوز زمان ش نرسیده ، هنوز به صبورى و باور قوى ترى نیازست ……
من عاشق آموزش و یادگیرى و تلاش هستم مخصوصاً قرآن که از بچگى عاشق خدا و مردم بودم و هستم و با تمام عشق براى خانواده غذا مى پزم و کارهایم را انجام مى دهم با نیروى خداى لایزال و فرشتگان کمک کارش باذن الهى …..
در ضمن من دبیر بازنشسته هستم و عاشق تدریس و بچه ها بودم و هستم و اونا هم عاشق من بودند و با هم دوست هستیم و محصولات عالى به ثمر نشسته خدا رو شکر در تمام منصب ها و مشاغل و انسان بودن و هر کدام یک عالَم و آدم هستند که مربّى آنها ربّ العالمین ست …..
استاد بزرگوار چه راهکارى رو براى من توصیه مى فرمایید که بتوانم نتیجه قطعى و ثمربخش بگیرم باذن خداى ارحم الرّاحمین که همه عشق ست و نور و شفاااااااا
و من از این همه ناهنجارى که پزشکان محترم به این روز بدون مسؤلیت پذیرى مرا دچار نمودند به لطف الهى نجات یابم و شاید مفیدتر براى خود و خانواده و جامعه که عاشق همه شون هستم باشم ، امید به رحمت الهى …..
سپاس از راهنمایى هاى الهى و هدایت پروردگار هستى بخش بى همتا ……..
التماس دعاى مخصوص از همه عزیزانى که این مطلب رو مى خونند و دستان بینهایت الهى مى شوند که از آستین خَلق بدر آمده …..
اَمّن یُجیبُ مُضْطَرّ اذا دَعاء وَ یَکْشَف السّوء ….
زنده باشید و برقرار با سلامتى و عاقبت بخیرى …..
سلام به شما دوست بانگرش
سلام به شما مرضیه ابدالی عزیز
من واقعا شما رو تحسین میکنم بخاطر تمام تلاش هاتون، تمام عشق به یادگیری و یاد دادن هاتون.
واقعا خوشحالم که هر روز در این سایت بینظیر با انسان های فرهیخته و اهل تغییر و پیشرفتی آشنا میشم.
دوست عزیز شما چرا از فایل
های “نتایج دوستان از دوره قانون سلامتی” یا فایل “معرفی دوره قانون سلامتی توسط استاد” استفاده نمیکنید.
یا اگر اینقدر نتیجه گرفتین و به مسیر و آگاهی هایی که استاد میدن باور دارین دوره قانون سلامتی رو نمیخرید و با شنیدن و درک کردن و عمل کردن به آگاهی های دوره قانون سلامتی بیماری خودایمنی خود را بهبود و بزای همیشه بصورت ریشه ایی حل نمیکنید.
امیدوارم که در بهترین زمان بتوانید آگاهی های این دوره یا فایل های مرتبط با این دوره ارزشمند و زندگی بخش رو ببشتر بپردازید و عمل کنید تا با نتایج و خبر سلامتی خودتون ما رو هم خوشحال و شگفت زده کنید.
واقعا بازم تحسین تون میکنم برای تمام تلاش ها و عشق های ناب تون.
براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام و درود بر عزیز دلم و دوست همفرکانسى فهیمه پژوهنده که با ارتعاش بالا و مهربانانه با راهنمایى هاى مفید و سخنان دلنشین و امیدوار کننده مرا مورد لطف و محبت قرار دادید صمیمانه سپاسگزارم ……..
عزیزم : ما خانواده تمام محصولات استاد عباس منش بزرگوار رو از تیرماه ٩٧ خریدارى و بارها و بارها گوش کردیم و نتایج عالى گرفتیم و پسرم هم قانون سلامتى رو از فروردین ١4٠١ خریدارى نموده و همگى استفاده مى نماییم و من در عرض 4٠ روز 4 کیلو وزنم کم شد و نتایج خوبى گرفتیم و کلاً روش تغذیه مون عوض شده ……
ولى تنگى کانال نخاع من فقط نیاز به جراحى دارد ، پزشکان زیادى دراین رابطه در مشهد و تهران مراجعه کردم ولى چون مبتلا به بیمارى خود ایمنى واسکولیت شدم جراحى برام خطرناکه …..
من هیج نوع دارویى نمى تونم استفاده کنم چون مبتلا به بیمارى دیگه اى میشوم بدنم واکنش نشون میده و حتّى دکتراى طب سنتى و هر چه در این رابطه بوده مراجعه کردم و دستورات شون رو انجام دادم و آموزش هم که بینهایت مى بینم چون عاشق یادگیرى هستم و قانون سلامتى رو هم اجرا مى کنم ولى نتیجه اى براى تنگى کانال نخاع که استخوان رشد کرده در اثر بیمارى واسکولیت م و راه عبور عصب ها مسدود شده براى همین درد و بى حسى دارم و نتیجه اى تا حالا نگرفتم و روز به روز تشدید مى شود …..
و سؤالم از استاد عزیز همین بود که چه باید بکنم تا نتیجه بگیرم ؟؟؟
و تمام دوستان عزیز اگر تجربه اى در این زمینه دارند مرا راهنمایى بکنند ممنون و سپاسگزارم ……..
امید به رحمت الهى که همه عشق ست و نور و برکت و خیر و شفااااااااااااا
وتسلیم و راضیه مرضیه ………
در پناه خالق هستى بخش بهترین هاى خودتون رو آرزومندم ………
زنده باشید و برقرار باسلامتى جسم وجان و آرامش و آسایش و امنیت ………
دوستدار شما عزیزان : مرضیه ابدالى
خدایا صدها هزار بار شکررررررررررت بخاطر همه نعمت هایت و داشته هایم که با آنها زندگى مى کنم و نداشته هایم که رشد مى کنم تا باذن الهى بدست آورم و از ازل تا ابد عطا نمودى و مى نمایى و خواهى نمود تا ابدیت …………..
و جز نعمت چیز دیگرى در جهان هستى مشاهده نمى نمایم بشرط حیرانى ……..
با چشمى بینا ( بصیر ) و گوشى شنوا ( سمیع ) و قلبى مهربان ( سلیم )
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
مولانااااااااااااااا
سلام به روی ماهتون مرضیه جانم
دوست ارزشمند و با نگرش من
چقدر خوشحالم از آشنایی هرچه بیشتر با شما دوست عزیز، چقدر خوشحالم که در این خانواده بزرگ هربار شگفت زده میشم. چقدر عالی درود بر شما…
من قصد جسارت نداشتم از اینکه به شما فایل های معرفی و دانلودی مربوط به دوره قانون سلامتی رو یادآوری کردم. چون اتفاقا اومدم به پروفایل شما سر زدم و کلی هم برای داشتن دوره های ارزشمند استاد جان تحسین تون کردم و اینکه قطعا با داشتن این همه دوره نتایج عالی بینظیری گرفتید و اینکه قطعا در تلاش در مسیر بهبودهای دائمی هستید.(چقدر عالی میشد داستان هدایت و نتیجه هاتون رو هم در پروفایل تون مینوشتید.)
دیدم دوره قانون سلامتی در پروفایل تون نیست گفتم بهتون پیشنهاد کنم تا در اون قسمت فعال باشید و از دوستانی که بیماری های خود ایمنی خودشون رو تونستن با سبک زندگی به روش قانون سلامتی درمان کنن راهنمایی بخواین.
حالا که شما هم، به دوره قانون سلامتی از طریق پروفایل پسرتون دسترسی دارید بازم پیشنهاد میکنم تا اونجا کامنت بذارید. در اونجا کامنت دوستانی که از درمان بیماری خودایمنی نوشتن بخونید و ایده بگیرید. بنظرم این قسمت سایت مثل یک کانال باریک برای دسترسی به افراد مناسب و آگاه در زمینه بهبود سلامتی هست. و راه مناسبی هم نیست برای ارتباط با استاد جان برای پرسیدن سوال تون. پس کانال ارتباطی تون رو ارتقا بدین به یک مسیر بزرگتر. به قسمت هایی از سایت که افراد بیشتری با این موضوع در ارتباط هستند.
و اینکه استاد جان گفتن ادعای دکتر بودن ندارند و آشنایی به بیماری های مختلف با اسامی جور واجور ندارن اما یک کلیتی رو در دوره گفتن که میدونن برای هرکسی که درست آگاهی ها پیش بره و صبور باشه نتایج عالی میگیره. چون ما یاد میگیریم در این دوره و این سبک زندگی چطور با بدن مون مطابق با قانونمندی خودش رفتار کنیم. مطابق با ژن هامون هماهنگ بشیم و اجازه بدیم تا بدن خودش رو ترمیم کنه، بهبود بده. پس منم که مثل شما ماه هاست سبک زندگی به روش دوره قانون سلامتی رو انتخاب کردم ایمان دارم اگر این مسئله و بیماری که گفتین رو بهتر بشناسید و بهتر مطابق با بدن تون با صبوری هماهنگ بشین به نتایج بینظیری خواهید رسید و نتیجه عالی تون باعث ایمان مضاعف در خیلی از ماها خواهد شد که همینطور که سرطانی درمان میشه و بدن میتونه خودش خودشو بهبود بده میتونه راهی برای بهبود سایر بیماری های خود ایمنی و حتی تنگی کانال نخاع پیدا کنه.(شاید نمیدونم) من خودم هیچی در این موضوع نمیدونم اما ایمان دارم که اگر مسیر درست رو بدرستی و از کانال های راحت و درست ادامه بدین به راه حل های آسان و درست هدایت خواهید شد و خودتون جواب رو پیدا خواهید کرد.
جالبه منم الان مشهدم البته اکنون گلبهار. بخاطر عمه شدنم یک سفر کوتاه از تهران به مشهد اومدم و چقدر دوست دارم توی مشهد بیشتر بگردم و این قسمت حرف شما باعث شد یادم بیاد الان جای مناسبی هستم برای بیشتر لذت بردن و تجربه کردن و دیدن….
باز هم از شما مرضیه عزیزم بخاطر این کامنت پر از درس و آگاهی تون سپاسگزارم.
راستی اینجا که نوشتید: “من هیج نوع دارویى نمى تونم استفاده کنم چون مبتلا به بیمارى دیگه اى میشوم بدنم واکنش نشون میده”
چقدر شگفت زده شدم و گفتم چقدر بدن شما باهوشه، چقدر فهمیده است و چقدر سیستم ایمنی شما بالاست که اجازه نمیده تا ماده شیمیایی وارد بدن تون بشه.خیلی برام جالب بود. واقعا این قسمت شاید الان برای جراحی یا روند درمان تون ایجاد مسئله کرده اما قطعا خودش در خودش یک راه حل ساده و آسان نهفته. چون همه ی مسائل راه حل ندارند نه تنها راه دارند بلکه راه حل ساده و آسان دارند.فقط کافیه ما باورهامون رو نسبت به مسئله مون درست کنیم، کافیه باور کنیم هیچ مسئله ایی نیست که در این جهان حل نشه.کافیه ایمان مون به خودمون و خدای مهربون و توحیدی عمل کردن هامون بالا و بالاتر ببریم و در مسائل بزرگ هم براحتی به راه حل های عالی و اسان هدایت خواهیم شد. چون مــا بخدا اعتماد داریم، چون ما به قانون مندی این جهان ایمان داریم.
من خیلی مایلم ردپای بهبود تون در دوره قانون سلامتی و فایل های مرتبط ببینم و بازهم شگفت زده بشم از اینکه خودتون راه حل رو پیدا کردین و این موضوع بصورت عالی در شما بهبود پیدا کرده و چه بسا بصورت کاملا ریشه ایی حل شده. من با عشق منتظر خبرهای بهبود و سلامتی شما مرضیه عزیزم هستم و الان برای خودم اعلام کامنت هاتون رو فعال میکنم تا شاهد کامنت تون در زمان مناسب باشم.
بازم سپاسگزارم برای وجودتون
سپاسگزارم از این همه نتیجه های قشنگ تون
سپاسگزارم از اینکه از خودتون و برای من ردپا گذاشتید.
سپاسگزارم برای تک تک جملات زیبا و آگاهی بخش تون….
ارادتمند شما فهیمه
سلام و درود بر اساتید گرانقدر که دوستان جان جانان من بودند و هستند و خواهند بود حضورى و آنلاینى با لایوهاى بینظیرشون ……….و دوستان همفرکانسى مهربون و دوست داشتنى …….
مرسى که هستید …….
خدا رو میلیاردها بار شکر که دارمتون و به این مسیر زیبا و رستگار در دنیا و آخرت هدایت شدم …….
امید به رحمت الهى که ناشکرى کفر ست و شیطان صفتى ……
هرگز از رحمت خدا نومید مشوید ؛ زیرا خداوند غفور و رحیم ست و راهگشاااااااا و ارحم الرّاحمین ….. خدا رو شکر
و سلام و درود بر فهیمه جون پژوهنده یکى از دوستان همفرکانسى و نوید بخش ……..
سپاس از مطالب پربار و امیدوار کننده تون مخصوصاً در مورد این که بدنم دارو نمى پذیرد نکات جالب و ارزشمندى بیان نموده بودید که خیلى برام تازگى داشت تا حالا به فکرم نرسیده بود . درود بر هوشمندى و ریز بینى تون ….. خدا رو شکر
عزیزم : من و خانواده ام باذن الهى که از خودش خواسته بودم تا ما را به مسیر هدایتى که مورد رضایت الهى ش هست هدایت نماید تا این در سال ١٣٩٢ با یک اس م س ما به کلاس هاى حضورى یکى از اساتید بزرگوار که اوّلین جرقّه براى ما خانواده بود زده شد و آغاز تولّد تحوّلى و زندگانى رو زندگى کردن با آموزش و پا نهادن در مسیر اهدنالصّراط المستقیم که همه نعمت ست و استقامت و پایدارى بخرج دادن تا انتهاى زندگى دنیوى و عاقبت بخیرى …… الهى آمین ( خدایا بپذیر ) خدا رو شکر
و ما خانواده به لطف الهى این مسیر رو ادامه دادیم تا شبى بر حسب تصادف با استاد ارزشمند جناب سید حسین عباس منش در سال ٩٧ آشنا شدیم و من از فرداى آن روز لایوهاى رایگان شون رو چندین بار گوش کردم و اون جرقه تبدیل شد به بمب انفجارى در درونم و همین مساله باعث شد که ما خانواده تمام محصولات استاد رو تا حالا خریدارى نماییم و بهره ببریم و کَوچ اصلى ما در تمام زمینه ها استاد عباس منشِ راهگشا هستند ……. خدا رو شکر
هر چند به اساتید بزرگواردیگرى هم هدایت شدیم و لایوهاشون رو گوش کردیم و کلاس هاى حضورى شون رو خانوادگى شرکت نمودیم و محصولات شون خریدارى ……مخصوصاً در دوران این ویروس خارق العاده و کم نظیر که خدا کند هرگز تکرار نشود ……. خیلى به ما کمک کردندبا لایو هاى بصورت آنلاین براى من که شرایط حاد و خاصى داشتم بخاطر مبتلا شدن به واسکولیت که دکتر معالجم خیلى تاکید داشتن به مراقبت از خودم …… خدا رو شکر
و متاسّفانه در اثر عدم تشخیص به موقع پزشکان محترم و داروهاى تجویز شده که بدنم واکنش نشون دادند چون من اعتماد زیادى به پزشکان گرامى داشتم و شاید از الله یکتا غافل شده و به این وسیله ها دل بسته و باورشون کرده بودم باین بیمارى هاى خود ایمنى و ناهنجار دچار شدم خدایا مرا ببخش …….. با پوزش از تمام پزشکان عزیز که از خیلى هاشون هم نتیجه گرفتم چون خیلى مهربان بودند و حکمت الهى در وجودشون و اثربخش باذن خداى شافى و یامن اسمه دواء و ذکره شفاء و مسبّب الاسباب ……… خدا رو شکر
شما از نتایج ما خانواده از استفاده آموزش هاى حضورى و غیر حضورى این اساتید پیام آوران زمان مخصوصاً استاد عباس منش نازنین سؤال فرموده بودید…….. خدا رو شکر
١- حال خوب : اولاً تولّد لذتبخشى رو خانوادگى تجربه کردیم که اون حال خوب = اتّفاقات خوب ….
من که سالها قبل هیچ چیزى در این دنیا خوشحالم نمى کرد به مرحله اى رسیدم که جز زیبایى و حال خوب و لذّت مادّى و معنوى و خوشحالى و حیرانى چیز دیگرى مشاهده نمى نمودم ، انگار تازه متولّد شده بودم …….. خدا رو شکر
٢- معنویت الهى ؛ من از بچگى عاشق تحصیل و تدریس و کتاب خوندن و نوشتن بودم و یک دوره نویسندگى آنلاین در زمانى که خونه نشین شده بودم گذروندم و بعلت عمل چشمم که واسکولت درگیر درکرده بود نباید ادامه مى دادم ……………….
عاشق خداوند و آشنایى با قرآن و نمازم و از اساتید زیادى استفاده نمودم و مى نمایم حضورى و آنلاینى…… ولى هرگز پى به قوانین قرآن نبرده بودم به این شکل …….. و زمانى که با لایوها ى رایگان استاد عباس منش آشنا شدم و محصولات شون رو خریدیم سر از پا نمى شناختم عاشق بودم عاشقتر شدم ……….. خدا رو شکر
نمى دانید من با درک کنونى که بدست آوردم چقدر لذّت مى برم از ترجمه و تفسیرهاى قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که توسط مفسّرین آگاه و خردمند و انسان استفاده مى نمایم و دعا مى کنم استاد عباس منش عزیز رو که چشم دل مرا باز کردند همه این ها رو که مى نویسم دلى ست و بدون اغراق ………..خداوند خود شاهد و ناظر و سمیع و بصیرست چون خداوند مى فرماید : اگر سه نفر یا بیشترررررر صحبت مى کنید من نفر بعدى هستم ؛ پس سر خدا نمیشه کلاه گذاشت ، پناه مى برم بخودش که دورش بگردم و فداش بشم و قربان ش ؛ همان گونه که تمام جهان هستى طواف مى کنند و بدور معبود یکتا در چرخش ش …………… خدا رو شکر
٣- ارتباطات : بسیار عالى و لذتبخش و تضادها در خانواده روز به روز کمرنگ تر و با فامیل ها و دوستان هم به لطف خداى ارحم الرّاحمین با قلب هاى بهم پیوسته به همین گونه و به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست ………
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست …….
بر جان و روح و روان و جسم نفوذ کرده و روز به روز الهى تر و بهتر و آرامش بخش تر …
کینه ها از قلب ها زدوده شده باذن خداى مهربان ….. خدا رو شکر
4- مادیات : این را خدمتتون عرض کنم که ما خانواده همگى تحصیل کرده و اهل تلاش و از تو حرکت و از خدا برکت بودیم و هستیم و دوتا پسر و یک دختر من از زمان دانشجویى ؛ هم درس مى خوندند و هم کار مى کردند و همه ما در زمینه اى که علاقه داشتیم درس خوندیم و کار کردیم عاشقانه …….. خدا رو شکر
ولى یه سرى باورهاى نادرست و سنتى که سالها در مغز ما وارد شده بود که خود واردید……. و یه شبه نیامده که یه شبه هم برود ما هم مثل بقیه درگیر بودیم و اون نتایج عالى که همه معتقد بودند ما خیلى خیلى بهتر از این ى که هستیم باید باشیم نبودیم ، تا این آشنایى با این اساتید بزرگوار مخصوصاً استاد عباس منش تغییرات در تمام زمینه ها براى ما باذن الهى با باورهاى درست و اعتماد و ایمان واقعى به ربّ العالمین که پروردگار و فرمانرواى ما که هر کدام یک عالَم و آدم هستیم بوجود آمد ….
١- حال خوب که بهترین بود . ٢- معنویت الهى . ٣- ارتباطات عالى . 4 – مادیات .
به فرموده استاد عزیز همه چیز رو با هم خواستن ؛ چون هر کدام مکمّل دیگرى ست ……. خدایا شکرت
ما به لطف خداى هدایتگر تقریباً در حال جا بجایى هستیم به خونه خیلى بزرگتر و عالى تر طبقه دهم برج با ویویى بسیار عالى و امکانات عالى و وسایل شیک و مدرن و زیبا و ماشین هایى که بهتر و بهتر شد و آزاد شدن آپارتمانهاى دوتا پسرم که ١٠ سال گیر بود مرتب درگیر وکیل و دادگاه بودند و مدّتى همه چیز رو رها کردیم و بخدا سپردیم و باذن الهى کارها رو به راه شد و خیلى مسائل کوچک و بزرگ دیگرى و مستغلات که ذکرش به درازا مى کشد باذن الهى و آموزش این اساتید بزرگوار که سوادشون انسانیت ست و راهِ رفتهِ خود را که به نتیجه رسیدن در اختیار شاگردان و جویندگان راه مى گذارند ……… خدا یا شکرت
چه خوب میشد اگر این عزیزان دل 4٠ الى 5٠ سال پیش مى بودند تا ما راه صراط الذّین انعمت علیهم رو مى رفتیم و زندگانى مى کردیم نَه زنده مانى و فقط دنبال تغییر خود بودیم با آموزش و پیدا کردن راهکار در هر جنسیتى و مقام و منصب و شغلى چه خُرد و چه بزرگ تا جهان جاى بهتر و زیباتر و راحت ترى با آرامش و آسایش و حال خوب = اتّفاقات خوب براى اکثریت جهانیان باشد ؛ بامید چنین روزهایى ………. خدایا شکرت
عزیزان نوجوان و جوان من توصیه خدا پسندانه من به شما بزرگواران استفاده از آموزش هاى بینظیر این انسانهاى فرهیخته و ارزشمند ست که باذن خداوند وسیله ش براتون فراهم شده و رستگارى در دنیا و آخرت مهیّاااااااااااا توسّط این عزیزان باذن الهى یا راهى پیدا مى شود یا راهى ساخته مى شود ؛ فقط گوش نکنید با جان و دل ببلعید و عمل کنید با ایمان و توکّل بر ایزد منّان ………. خدایا شکرت
دوستان نازنین من هرشب خواسته ها و شکرگزارى و ستاره قطبى رو مى نویسم و بیش از ده ها دفتر و سالنامه هاى قطور نوشتم و خیلى از خواسته هایى که نوشته بودم بر حسب تصادف دیدم که برآورده شده ،من بخاطر بیمارى واسکولیت م که دارو و درمان ندارد دچار بیخوابى خیلى شدیدى شده بودم که حتّى گاهى ٣الى 4 شب پنج دقیقه هم خوابم نمى برد . انگار نقطه خوابم کور شده بود خیلى دردآور بود . البته من از چسب هاى لایف ویو که نور درمانى ست و براى انواع بیمارى ها نوع هاى متفاوت دارد و باید جاهاى خاصى زده شود که از امریکا تهیه مى کنیم استفاده مى نمایم به مدت ٧ سال ست که اکثر پزشکانِ ایران شناختى نسبت به آن ندارند ، ولى از وقتى هرشب ستاره قطبى مربوط به خوابم را مى نویسم به طرز معجزه آسایى خوابم تنظیم شده و فعّال …………………. خدایا شکرت
من در حال حاضر دو مُعضل و مساله اساسى برایم باقى مونده بقیه نسبتاً تا حدودى به تعدیل رسیده به کمک خدایى که دستمون رو گرفته و رها نمى کند و تضاد ها کمترشده بقول استاد عزیز : دنیاى مادى دو قطبى ست و هیچ چیزى پِرفکت و بى نقص نمى باشد و هیچکدام انسان کاملى نیستیم ؛ امید به رحمت الهى که قاضى الحاجات ست و ارحم الراحمین در ضمنِ این که تسلیم م و راضیه مرضیه؛ ان شاءالله …..
١- شفا باذن خداى شافى و مسبّب الاسباب …… تا باقیمانه رسالت و ماموریتم را باذن الهى به اِتمام برسانم ؛ التماس دعاى مخصوص از شما پاک دلان که هر کدام دستانى هستید از دستان بینهایت الهى که از آستین خَلق بدر آمده ……… خدایا شکرت
٢- ازدواج فرزندانم بهترین خودشون باذن الهى با آگاهى و شناخت و عاقبت بخیرى براى همه جوانان …….. خدایا شکرت
خیلى دوست داریم مهاجرت کنیم اگر در خیر و حکمت الهى باشد با فراهم شدن وسیله اش ………. خدایا شکرت
زنده باشید و زندگى کنید با تندرستى و برقرار ى و موفّق با آگاهى و شادمانى که هم خدا راضى باشد و هم بندگان ش سالیان طولانى ……. با ثروتمندى در تمام زمینه ها و سعادتمند و رستگار در دنیا و آخرت و در پناه خداى همیشه حاضر و والله خیر الحافظون ………..
خدایا متشکرم بخاطر همه نعمت ها و داشته هایم که زندگى مى کنم و نداشته هایم که رشد مى کنم و از ازل تا ابد عطا نمودى و مى نمایى و خواهى نمود تا ابدیت ….
مخصوصاً اساتید بزرگوار و دست اندر کاران و همیاران شون و تمام دوستان همفرکانسى که سلام و درود خدا بر همگان باد ….
سلام به شما دوست ارزشمند و فرهیخته و ثروتمندم
ثروتمند نه در مادیات و ظواهر دنیوی بلکه ثروتمند در اندیشه و کلام
واقعا چقدر از دیدن نقطه آبی رنگ کنار اسمم خوشحال شدم. واقعا سپاسگزارم برای این حس خوبی که به من انتقال دادین.
سپاسگزارم برای تک تک جملاتی که با عشق نوشتین و چقدر ادبیات نوشتن تون برام جالبه. چقدر جالب بود شما دوره نویسندگی رفتین و چه همزمانی جالب و این برام یک نشونه و یک همزمانی برام هست با این موضوع که قصد کردم کتاب و ایده ایی که بهش سال ها پیش هدایت شدم انجام بدم.(چقدر خدا واضح با نشونه ها با من حرف میزنه خدایا شکرت)
مرضیه ابدالی عزیز واقعا سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتین و اینجا برای من از نتایج و داستان هدایت تون نوشتید و منو بازهم سپاسگزارتر و شگفت زده تر کردین.
من اینو باور دارم با صبر و درست پیش رفتن در مسیر تکامل شما میتونید به بدن تون و این امکانات ارزشمندی که خدای متعال در اختیارمون قرار داده اعتماد کنید و بگذارید تا بدن تون خودش خودشو درمان کنه. مثل همه ی بیماری های خود ایمنی دیگه که درمان شدن…
همه مسائل راه حل دارند، راه حلی آسان و ساده.
راه حل هر مسئله درون خودشه.باید باورهامون رو درست کنیم تا هدایت بشیم به راه حل های درست و آسان.
برای کاشتن برنج نباید توی همون کویرهایی که داریم شروع کنیم به کاشتن و منتظر رشد برنج باشیم. باید اون مولفه هایی که همیشه ثابت نگه میداریم اون کویرها رو شناسایی کنیم. باید با باورهای جدید و جدا شدن از باورهای قبلی بریم سراغ حل مسائل مون تا هدایت بشیم و راه ها هموار بشه…(اینا رو یک حسی گفت براتون بنویسم این روزا من خیلی روی شیوه حل مسائل زندگی کار میکنم.)
واقعا هنگ تمام نتیجه ها و تلاش ها و نوشته هاتون هستم و سخن کوتاه میکنم و بیشتر در سکوت فکر میکنم تا بیشتر چیزهایی که دارم یاد میگیرم به عمق جانم نفوذ کنه و بزرگ وو بزرگتر بشه ظرفم برای دریافت نعمت های بی نهایت الهی….
باز هم از شما دبیر ارزشمند
همشهری دوست داشتنی و بانگرش
مادر پرتلاش و با انگیزه
انسانی خودساخته و موحد
و دوست عزیز و هم خانواده ایی من در خانواده بزرگ عباسمنش سپاسگزارم.سپاسگزارم سپاسگزارم…
ارادتمند شما فهیمه
سلام و عرض ارادت خدمت شما استاد عزیزم
سپاسگذار خداوند مهربانم که وقتی با همه وجودم ازش خواستم من رو هدایت و حمایتم کنه ، شما رو سر راه زندگی من قرار داد تا در مسیر درست قرار بگیرم .
من حدود 10 ساله که قصد مهاجرت به کشور آلمان رو دارم و تا به امروز امکانش برام فراهم نشده . من از وقتی که فایل های مربوط به مهاجرت شما رو دیدم به این آگاهی رسیدم که هم فرکانس با مهاجرت نیستم. من چند سالی بود که مدام میگفتم میخوام برم و برم ولی شرایطش جور نمیشد . با اینکه شرایطم و رزومه کاریم و تحصیلاتم خیلی مناسب و ایده آل برای دریافت جاب آفر از شرکت های آلمانی هست ولی نتونستم حتی یک دونه مصاحبه رو داشته باشم. حتی وقت چند بار که قصد کردم هرطور که شده میرم حتی بصورت قاچاق ، باز هم برام فراهم نشد . بار اول همسرم جلوم رو گرفت و بار دوم هم قبل کرونا بود که تمام ابزار هام رو قیمت گذاری کردم برای فروش ؛کل ابزار هام رو 35 میلیون تومن قیمت گذاشته بودم و کسی که میتونست من رو ببره آلمان کلا 20 تومن میگرفت. در گیروداد فروش بودم که پاندمی اومد و راه ها بسته شد . مدام درگیر این بودم ک بدون زبان نمیشه رفت و قرارداد کاری گرفت . این مسئله من رو در جریان یادگیری زبان از دوسال پیش قرار داد پر انرژی و بی وقفه 9 ماه نشستم خونه و زبان رو بصورت خصوصی خوندم پیش رفتم. پولم تموم شد و مجبور شدم دوباره شروع ب کار کنم. در جریان کار نسبت ب زبان خوندی شل شدم و چند ماهی دیگه نخوندم.یکم ک دلار رفت بالا دوباره ب تکاپو افتادم مجدد زبان بخونم و از ایران برم چون اینجا جای زندگی نیست .شروع کردم ب خوندن و ی تایمی گذشت و دلار مجدد ثابت شد و ب این فکر افتادم ک اینجا هم میشه کار کرد و پول ساخت . دوباره ب زبان شل شدم و مشغول کار شدم. چند ماه پیش دوباره ک دلار بالا رفت مجدد با حجم زیادی از استرس و خرابی اوضاع روبرو شدمو ب تکاپو خوندن زبان افتادم.ایندفعه خوب دارم پیش میرم در مبحث یادگیری زبان ، تا اینکه بعد عید با فشار های مالی و چک و لگد هایی جهان هستی بهم زد گفتم این اوضاع چیزی نیست ک من میخوام و ی جای کارم خیلی ایراد داره و باید ی طور دیگه ای باشه . با اینکه ازقبل با شما آشنا بودم اومدم و سایت شمارو پیدا کردم و دارم با آموزش های شما پیش میدم. در حین اینکه با شما پیش میرفتم درگیر پروسه موندن و رفتن بودم تا اینکه از بخش نشانه امروز من از خدا هدایت خواستم و هدایت اولی ک دریافت کردم بهم گفت ک باید روی خودم بیشتر کار کنم و خودم رو رشد بدم. یادم افتاد ک آره با اینکه از سال قبل در گیر رشد خودم شده بودم ولی متوجه نشده بودم ک از ریل خارج شدم مسیرم ب بیراهه شده ، آگاهیش رو دریافت کردم . گفتم خدایا من هنوز نفهمیدم ک دقیقا باید چکار کنم؟ رو پروسه رفتن کار کنم یا بمونم و همینجا پول بسازم؟ مجدد نشونه خواستم و تمام نشونه هایی ک بهم داده شده همه در مورد مبحث مهاجرت شما بود. اولش فکر کردم ک نشونه داره بهم میگه ک مهاجرت کنم ولی چند وقت ک گذشت و فایل های بیشتر از شما دیدم ب این آگاهی رسیدم ک خداوند میگه ن اینکه نباید بری بلکه باید با عزت و احترام و براحتی تمام بری ن اینکه بخاطر رفتن همه چیزت رو بذازی اینطوری ارزش زیادی نداره(من چند ساله بخاطر اینکه همش بخودم میگم میخوام برم کسب و کارم رو اصلا رشد ندادم. )حتی ی درخواست کار هم از دبی دریافت کردم و رفتم و اونجا و با کلی سختی و فشار مالی ک روم بود و بی عزتی ک نسیبم شد بهم گفتن ما نمیتونیم ایرانی هارو استخدام کنیم و من نا امیدانه برگشتم ایران.
در واقع دیدم مدلی ک شما رفتید دقیقا مدلیه ک من همیشه میخواستم برم و در کنار این آگاهی نسبت ب کفر بزرگی در وجودم بود آگاه شدم و فهمیدم اول اینکه من در واقع دارم از حقیقت خودم فرار میکنم ن شرایط بد ایران دوم اینه فهمیدم من باید همینجا ب موفقیت برسم و خلق ثروت کنم بعد مهاجرت چون در نهایت من دنبال ثروت هستم مخصوصا ثروتی ک با عزت و لذت و همراه با ایمان قلبی و حقیقی ب خداوند یگانه باشه .من شخصی رو میشناسم ک وقتی ایران بود از هیچ نظر حد اقل با شناختی ک من ازش دارم پتانسیل و شرایط خوبی ن فقط توی ایران بلکه حتی برای آلمان رو هم نداشت و بصورت قاچاق رفت و چند سالی هم هست ک اونجا پناهنده شده ، درسته ک پناهنده شده ولی شرایط براش فراهم شد و رفت ولی بهمین شکل برای من هم اتفاق نیفتاد با اینکه خواستم و در جهتش حرکت کردم.
اما یکی از اساتید بنده ک چند سالی هم باهم کار کردیم و خیلی باهم دوستیم داره کاراش انجام میده برای رفتن ب کانادا. من چند ماه پیش تماس گرفتم و از ایشون در باره ایران موندن و کار کردن و مهاجرت کردن مشورت گرفتم ک ایشون من رو بجهت مهاجرت راهنمایی کردند و شرایط رو مساعد ندونستن. البته ایشون خیلی خوش بین و پر انرژی و با افکار مناسبی هستن و طی این چند سال هم میدونم ک خوب کار کردن و شرایطشون ب نسبت خیلیا مساعد بود . با این وجود تصیمیم گرفتن ک مهاجرت کنن.برای ایشون از زمانی ک تصمیم گرفتن خیلی زود شرایط فراهم شد و احتمال زیاد تا چند وقت دیگه میرن ب کشور کانادا.
من هرچی بریدم و دوختم نشد ک برم البته تا فعلا و در نهایت ب این آگاهی رسیدم ک مشکل از من و باور هایی هست ک دارم. فعلا ایده ای ندارم ک دقیقا کدوم باورم هست ک مانع اتفاق افتادن مهاجرت برام شده ولی فکر میکنم همیشه ی ترسی تو وجودم داشتم امینت خارج کمه و از این دسته افکار.البته این حالت توی خیلی از شرایط زندگی من حکم میکنه ک امیدوارم ب یاری خداوند و آموزش های شما بتونم مرحله ب مرحله خودم رو رشد بدم مسائلم رو حل کنم و دستی باشم از دستان خداون ک جهان رو گسترش میدن.امروز ب لطف خدا و اموزش هاتون ب آرامش رسیدم خودم رو رها کردم از قیدو بند تصمیمات و منطق های ذهنم و همه تلاشم رو دارم میکنم تا همه اتفاق های زندگیم رو ب دستان بینهایت هدایتگر خدا بسپارم.
استاد من ی سوال مهم از شما داشتم ک در صورت امکان ممنون میشم راهنماییم کنید : اینکه قانونی ب اسم قانوت بها وجود داره یا اینکه فقط قانون تکامل داره کار میکنه؟اگر داره دقیقا چطور کارمیکنه؟خودم میگم شاید وجود نداشته باشه چون من برای مهاجرت کردن حاضر شده بودم حتی بصورت قاچاق و حتی فروش همه ابزار کارم مهاجرت کنم ولی باز برای من اتفاق نیفتاد .
ب امید روزی ک در کنار شما استاد عزیزم نزدیک یک شومینه روشن گرم بشینم و داستان زندگیم رو برای شما تعریف کنم.
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
مهدی هستم
مهمترین چیزی که این روزها من رو مشغول خودش کرده پیشرفت مالی هست برای پیشرفت مالی تا حالا چندتا کار کردم که متاسفانه فعلا به نتیجه دلخواهم نرسیدم(منظورم پیشرفتیه که چشمگیر باشه،رشد مالی من با روند خیلی کندی بوده که خیلی قابل ملاحظه نیست)
دی ماه سال 97 مغازه پوشاک راه انداختم یه مغازه کوچک داخل پاساژ گرفتم کارم رو شروع کردم ، اون زمان تب کار آنلاین خیلی داغ بود و همه میخواستن با درست کردن یک پیج خیلی سریع پولدار بشن منم دقیقا با همین تفکر که الان همه چیز داخل اینستاگرام هست شروع کردم ، وقتی شروع کردم اولین ترمز من این بود اونایی که موفق شدن حتما یه راه خیلی خوبی پیدا کردن یه نفری رو پیدا کردن که تبلیغ کارشون رو کرده که الان پیشرفت کردن و من اون طرف رو نمیشناسم یا اگر هم بشناسم نمیتونم بابت تبلیغش هزینه رو پرداخت کنم یعنی موفقیت خودم رو گره زده بودم به تبلیغات و روش های جادویی که دیگران بلد بودن ، ترمز دوم ذهنی من این بود که چون من داخل یه پاساژ خلوت هستم و مغازم پاخور خوبی نداره نمیتونم فروش داشته باشم و مغازه مشابهی که جلوی پاساژ ما زده شده باعث شده خیلی از همون مشتریای کمی هم که داشتم از دست بدم،روابط کاری خوبی با همکارهام نداشتم چون خودم خیلی اهل مد نیستم و برای همین فکر میکردم نمیتونم باهاشون ارتباط بگیرم و از تجربه هاشون استفاده کنم
چند ماه بعد از افتتاح مغازم ازدواج کردم که همسرم هم همین دیدگاه رو مثل من داشت
ما هر دو نفرمون تو خانواده ای بزرگ شدیم که پدرهامون کارمند بودن و همیشه این تو ذهنمون بود که چون با حقوق کارمندی بزرگ شدیم نمیتونیم بالا پایین شدن های کاسبی رو درک کنیم و سختمون میشه، البته همیشه به زبون میگفتیم که ما نمیخوایم کارمندی زندگی کنیم ولی دقیقا داشتیم جذبش میکردیم و با همون تفکرات اولیه خودمون پیش میرفتیم هر چقدر بیشتر تکرارش میکردیم بیشتر این ناخواسته رو جذب میکردیم
به خاطر این باور های محدود کننده ما تمام سرمایه مون رو از دست دادیم و به صورت همکاری در فروش کار کردیم (دقیقا یه جورایی کارمند یک نفر دیگه شدیم) و ادامه دادیم تا جایی که فهمیدیم هیچ علاقه ای هم به کار نداریم و کلا از اینکار دست کشیدیم
در صورتی که همکارانی بودن که تقریبا همزمان با ما شروع کرده بودن و هنوز دارن ادامه میدن و کلی موفق شدن و چندین پرسنل و انبار دارن اونها هم با سرمایه کم شروع کرده بودن اوناها هم از یک مغازه کوچک داخل کوچه شروع کردن ولی قطعا باورهای بهتری داشتن که موفق شدن
الان وارد کار املاک شدم و تو کار املاک هم بالا و پایین داشتم تو این مدت (الان متوجه شدم که این ناخواسته خودمون که ما نمیخوایم زندگی کارمندی داشته باشیم چقدر تو زندگی ما پر رنگه، و با همسرم هی تاکید میکنیم روش در صورتی که الان هم داخل یک دفتر املاک به عنوان مشاور کار میکنم و بازهم کسب و کار خودم نیست) البته از اول برای کسب تجربه آگاهانه خودم خواستم که زیر نظر یک نفر با تجربه کار کنم
در مورد سلامتی من رو بدنم قارچ پوستی هست که تقریبا از دوره راهنمایی تا الان هست و چندین بار هم به پزشک های مختلف مراجعه کردم یکی از پزشک ها گفت که پوست من مستعد قارچ هست و این باور تو من به وجود اومد که این مورد همیشه با من هست و یک نوع دارو تجویز میشه و وقتی استفاده میکنم بعد از چند روز ناپدید میشه ولی دوباره بعد یه مدت برمیگرده
در مورد مهاجرت من واقعا دوست دارم که مهاجرت کنم البته مثل خیلی ها بیشتر دوست دارم از شرایط زندگی تو ایران فرار کنم و برم یه جای بهتر زندگی کنم که متوجه شدم این هم خودش یه باور ذهنی و ترمز که من بخوام از شرایطم تو ایران فرار کنم بلکه باید تو همین کشور هم از زندگیم لذت ببرم تا بتونم مهاجرت خوبی داشته باشم و دارم درباره این ترمز ذهنی رو خودم کار میکنم و سعی میکنم از زندگی الانم لذت ببرم و خداروشکر تا حدودی هم موفق شدم و از خودم راضی هستم
اینکه کدوم کشور باشه رو سپردم به خدا ولی امارات و سوییس جزء کشورهای مورد علاقه من هستن
در پناه الله یکتا باشید
سلام به خداوند بی همتا
سلام به شما عزیزان
یکی از چالشهای زیبایی بود بعد مدتها که من وادار به تفکر کرد دیدن این فایل بود خیلی جالب و کم نظیر
سه بار با تمرکز گوش کردم وادار شدم تو دفتر بنویسم انگار ریشه یابی بود که لازم بود بعد مدتها بشه
1_اهدافی که تا به امروز براشون تلاش کردم و بهش نرسیدم
اولین هدف ساختن خونه دلخواهم و داشتن یه ویلا بود که تقریبا 10 سالی هست همیشه اول سال نو مینویسم تو اهدافم و تمام
دوم درآمد 10 میلیونی در روز
سوم راه اندازی سایت و فروش مجازی
روابط ایده آل با خانواده
پولدار شدن و پولدار زندگی کردن
پیاده روی روزانه
مرتب بودن و تمیز موندن خونه
2_چه افرادی
از نزدیکترین اقوام من که بعد ما خونه و ویلا و چند تا ساختمون دیگه خرید و همچنین کارگاه و تولیدی و …زد و خیلی از افراد دورو برم که خونه داخواهشون و حتی ماشین دلخواهشون خریدن
باورهای مخرب من برای خرید خونه اولی تو ذهنم همسرم بود چون اونو بزرگترین مانع میدونستم به خاطر تنبلی و کم کاری
دومین مانع و باور ذهنی من این بود که اعتقاد داشتم تو مستأجری خونه های جور وا جور میری و مجبور نیستی تو یه خونه تا آخر عمر زندگی کنی
سومین باور اشتباه و پاشنه آشیل من این بود که پول و ثروت و خونه و امکانات یه جا نمیتونه باشه اگر که من همه چیز داشته باشم حتما جسمم مریض یا یه اتفاق بد برام نیفته چون چش میخوریم
یه باور اشتباه ذهنی دیگر من این بود که دنیا ارزش نداره و جای مونده نیست هر چی زحمت بکشیم باید بزاریم واسه وارث و بریم
یه باور مخرب دیگه این بود که چرا باید پول و سرمایه فقط واسه خونه بره ولی پول نباشه دستت که مسافرت بری و همین باور منو میترسوند از بی پولی
برای هدف دوم که درآمد ده میلیونی در روز بود خیلی از افرادی که کنار من مغازه داشتن میدیدم مخصوصا لوازم خانگی و مبل فروشی و…
ولی باورهای من و عملکرد من در راستای درآمد میلیونی در روز نبود من چش به مشتریهای نسیه و اقساطی داشتم چون باورم این بود مردم آنقدر پول ندارن بیان یه جا خرید میلیونی بکنم
و اینکه من اقساطی خرید میکردم و خیلی وقتها پول قرض میدادم این باورها ناشی از کمبود و عدم باور فراوانی مشتری بود
یا اینکه همش تو صحبتهای من دم از گروهی و تورم و بی پولی بین مردم بود
وقتی این باورها رو تو ذهنم پیدا کردم و مخصوصا ترمزهایی که سد راه ورود پول به زندگیم شده بودن پیدا کردم سعی کردم مانع ها رو کم کنم کم کم تمرین کردم و میکنم از صحبت کردن با مشتری در رابطه با این موضوع گرفته تا باور بی پولی یعنی تمرکزم کامل اومد رو مشتریهای پولدار که نقدی کارت میکشیدن و یه چیز مهم که نسیه رو دارم جمع میکنم و از وقتی که در این راستا قدم برداشتم به چشم خودم تغییرات دارم میبینم و این که موانع یکی بعد دیگری دارن از بین میرن و هر روز یه اتفاق خوش آیند مالی تو زندگی من رقم میخوره
برای فروش مجازی هم دارم کارایی میکنم و بهترین الگو سایت استاد عباس منش و دیجی کالا و امثالش هستن که میبینم روز به روز بیشتر میشن
باورهامم در این مورد درآوردم اینکه دوست نداشتم برای راه اندازی سایت هزینه اولیه بدم و میخواستم خودم پیش برم ولی به خودم قبولاندم که تنها نمیتونم و باید از یکی که کاتر بلده کمک بگیرم
تو نزدیکترین اقوام یکی هست که ماهیانه از فضای مجازی 100 میلیون کار میکنه و این بزرگترین نشونه برای منه که میشه
برای مرتب بودن خونه من فهمیدم کار خونه رو دوست ندارم ولی من یک خانمم و باید محیط خونه تمیز باشه مریم جان بهترین الگو از یه خانم شاغل و خونه داره که هر بار سریال زندگی در بهشت نگاه میکنم الگو میگیرم ازش و واقعا دوست دارم مثل ایشون هم تمیز هم ورزشکار و هم شاغل باشم
این بررسیها به من ثابت کرد نوشتن و کنار گذاشتن کافی نیست بلکه قدمهای اقدامی میخواد حالا چه در ذهن خودمون و باورهای خودمون که باید پاکسازی بشن و چه در عمل و حرکت به سمت جلو
خدارو سپاسگزارم برای این همه آگاهی و تغییر
و سپاس از شما برای هدایت ما به مسیر روشن و سالم تر
عاشقتونم به امید روزهای خیلی خیلی بهتر به زودی زود
سلام وقتتون بخیر و شادی باشه
احساس کمبود و نیاز به پول این یک ترمز اساسی در من بودش
بعد به این نتیجه رسیدم که من این احساس نیازه داره ترس رو در زندگیم بیشتر میکنه و وابستگی ام هی بیشتر میشه به پول چرا
چون فکر میکردم هدف هایی که دارم(آرامش، خونه، لذت بیشتر، ماشین، خونه های بیشتر، مسافرت، و و) و خواسته هایی که دارم فقط و فقط با پول میشه بدست آورد یا فقط با افزایش درآمد میشه بهشون رسید درصورتی که این یک راهش بوده دیگه و منو بیشتر وابسته کرده بود به اینکه این پوله باشه اینا هم هست و نگرانی بیشتر من باعث از دست دادنه میشه و تمرکز کلا چند تیکه میشه و اصلا واویلاااس
احساس کمبود و نیاز به پول بزرگترین ترمزی بود که من بعد چند روز کشف کردم خیلی عمیقمه خیلی
هدف من از خواستن پول چیه؟
آرامش، لذت بیشتر، امنیت رفاه بیشتر، خریدن ماشین، خریدن موتور، خریدن خونه
که اینا با پول بدست میاد درسته خب
ولی این باور زیباتره برای اینکه به پول وابسته نباشیم اینکه این هدف هایی که گفتم از بی نهایت طریق هم میتونه بدستم برسه و یک راهش میتونه پول باشع درواقع هزاران طریق دیگه میشه اینارو دریافت کرد،..
بیشتر باور داشتم که خواستم فقط با پول بدست میاد و این کمبود رو بوجود آورده بود برام
درصورتی که اگه من چیزی بخوام ممکن از راهی بدستم برسه که من فکرشم نکنم، هدیه ای بگیرم و و و هزاران راه دیگه
درواقع نیازهای ما از راه دیگه ای هم میتونه رفع بشه
اینم از این خدایا شکرت حسم بهتر شد
باخودم میگفتم پول مثل اکسیژن در هوا هست اما ترس هم داشتم
باخودم فکر میکردم مثل ریگ پول ریخته اما وابستگی هم داشتم
بعد ذهنم رو جراحی کردم گفتم هدف من از خواستن پول چیه که اینا رو دریافت کردم
اصلا هرکجا میرفتم ذهنم شده بود پول پول پول و هی ترس بیشتر و نگرانی بیشتر
درصورتی که پول یک وسیله ای بوده برای رسیدن به اهداف اصلیم
حالا اون اهداف با پول میشه داشت خب ولی از راه هایی که بی نهایت وجود داره خداوند میتونه به من بده…
مچکرم
قلبم باز شد
آخیش
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش ، خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی در این خانواده صمیمی
خدارو شکر میکنم بابت این آگاهی های بی نظیر
خدارو شکر بابت این بهشت فوق العاده و سرسبز ، بابت این دریاچه زلال بی نظیر و زیبا ، بابت استاد خوش استایل و فوق العاده ای که داریم
و اما بریم برای برسی این فایل :
قبل از هر چیز بگم که چقدر قانون دقیق و بی نقص کار میکنه ، همین امروز داشتم در مورد همین مسائل با خودم راجب قوانین صحبت میکردم و اومدم توی سایت دیدم فایل جدید انگار چند روزی هست که آپلود شده و وقتی این فایل رو دیدم و گوش کردم واقعا متحیر شدم که چقدر به مسائل گفت و گوی من با خودم شباهت داره ، خدارو بی نهایت سپاس گذارم که انقدر شنوا و داناست
سوال :
چه هدفی را انتخاب کرده که کلی برای آن تلاش کردید ولی با وجود تلاش فراوان هنوز به آن هدف نرسیده اید ؟
آیا افرادی را می شناسید که با تلاش کمتر یا مشابه تلاش شما به نتایج بهتری در مدت زمان کمتر رسیده اند ؟
چه باور های محدود کننده ای ممکنه توی ذهن من باشه که باعث میشه من با توجه به تلاش فراوان به خواسته و نتایج دلخواهم نرسم ؟
پاسخ به سوال اول :
هدف من داشتن دوستان خوب و پایه
و داشتن یک پارتنر فوق العاده در زندگی ام است
اما با وجود تلاش فراوان من و امتحان کردن روش های متعدد برای ارتباط برقرار کردن با دیگران و مخصوصا هم سن و سال های خودم هیچ کس من را به عنوان رفیق خودش نپذیرفت.
خیلی از دوستانم را به عنوان رفیق خودم می دانستم و واقعا با تمام وجودم آنها را دوست داشتم و برای آنها مرام و معرفت می گذاشتم اما غافل از اینکه آنها مرا به عنوان دوست معمولی خود یا حتی فقط یک آشنا می دانستن و موقع بیرون رفتن و تفریح کردن مرا خبر دار نمی کردن و خودشان می رفتن.
و اما در مورد پارتنر هم همین طور ، چندین سال است که کسی وارد زندگی من نشده است و سینگل هستم.
برای داشتن رابطه عاطفی خیلی تلاش کردم ، مهارت های ارتباطی ام را افزایش دادم ، قدرت صحبت کردن و سخن وری خودم را تقویت کردم ، کلی تمرین کردم که چگونه با جنس مخالف ارتباط برقرار کنم.
برای تمرین کردن ، با افراد مختلف ارتباط کلامی برقرار می کردم و تمرین هایم را در عمل اجرایی می کردم.
همیشه موقع بیرون رفتن از خانه ، لباس های زیبا و ست های فوق العاده می پوشم ، کلی جلوی آینه ظاهرم را چک میکنم ، موهایم را زیبا و خوش حالت میکنم و از عطر های خوش بو استفاده می کنم .
اما در کمال نا باوری هیچ نتیجه ایی حاصل نشد یا حداقل با وجود تلاش هایی که کردم اون نتیجه ایی که میخواستم وارد زندگیم نشد .
پاسخ به سوال دوم :
اما در کمال ناباوری افرادی را از دوستان و آشنایانم می شناسم که با وجود اینکه یک سوم من هم تلاش نمیکنن برای همچین خواسته ای نتایجی فوق العاده در زمینه روابط میگیرن و دوستان زیاد و فوق العاده ای دارن و پارتنر های زیبا و جذابی دارن چه بسا بعضی از آنها سه تا سه تا دوست دختر دارن.
وقتی خودم را با آنها از نظر ظاهری مقایسه کردم دیدم که من چند سر و گردن از آنها بالا ترم ، هم از نظر تیپ و چهره و هم از نظر شخصیتی ، اما از نظر نتایج آنها برتر هستند.
پاسخ به سوال سوم :
ممکنه دلیلش احساس عدم لیاقت ، احساس عدم ارزشمند بودن ، کمبود عزت نفس ، احساس حسادت ، احساس اضافی بودن ، ترس از قضاوت شدن توسط دیگران ، مهم بودن نظر دیگران ، تلاش برای جلب توجه دیگران ، در صلح نبودن با خودم و دیگران و… باشه.
استاد عزیزم ، من سعی کردم با صادقانه ترین حالت ممکن به این سوال پاسخ بدم ، امیدوارم که مطالبی که نوشتم مفید باشه و مثال جالبی باشم.
ازتون درخواست میکنم که لطفا یک فایل دیگه ضبط کنید و درمورد جواب هایی که دادیم و مثال هایی که زدیم صحبت کنید و توی این موضوع منو راهنمایی کنید که مطمئن هستم خیلیا این مشکل را دارن .
براتون آرزوی بهترین هارو میکنم ️
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز️
در مورد این فایل صحبت های عالی انجام دادیداستاد ، همگی ما کلی باور های مخرب داریم که باید روشون کار کنیم و هر بار یه ذره بهترشون کنیم؛ کاملا درست میگید استاد خداوند همیشه داره بهمون نعمت میده و جریان نعمت همیشه هست ولی این ما هستیم که جلو نعمت هارو با باورهای مخرب میگیرم، مثال ترمز و گاز کاملا واضح و شفاف میکنه این قضیه رو ؛ وقتی ما تلاش میکنیمکه به خواسته ای برسیم ولی نتیجه نمیده این نشون میده که یه جای کار میلنگه و اون هم ذهن ماست که پاشو گذاشته رو ترمز ، ما داریم گاز میدیم ولی ذهنمون پاشو گذاشته رو ترمز و اجازه نمیده حرکت کنیم، مثلا تو بحث روابط ما دوست داریم رابطه خوبی ایجاد کنیم کلی به خودمون میرسیم به طرف مقابل هدیه میدیم کلی ذوق داریم ولی باورهامون چیه ؟ اینکه دختر خوب یا پسر خوب کمه ها، میریم با دوستمون صحبت میکنیم میگه آره من از فلانی و فلانی ضربه خوردم اصلا پسرا همشون یه جورن دخترا همشون یه جورن رابطه ها دیگه مثل قبل نیست ، دوباره باورمون قوی میشه و ذهنمون میگه ببین من درست میگم تو اگه بری تو رابطه بیچاره میشی ، اصلا مهم نیست چقدر تلاش میکنیم اگه ذهن درست نباشه به نتیجه نمیرسیم یا تو بحث ثروت دوست داریم پر از نعمت و ثروت باشیم فلان خونه و ماشین و امکانتو داشته باشیم ولی ذهنمون میگه پول کجا بود از بچگی بهمون گفتن پول چرک کف دسته آدم های پولدار همیشه درگیرن از راه های خلاف پول بدست میارن از خدا دورن، بعد میریم اخبار میشنویم که آره دلار رفت بالا هزینه اجاره خونه تو تهران فلان قد شد قیمت ماشین انقدر شد، بعد از یکی دیگه میشنویم دیگه نمیشه خونه خرید دیگه دلار پایین نمیاد و ازاین چرندیات، بعد ذهنمون میگه دیدی من درست میگفتم تو نمیتونی ثروتمند بشی؛
استاد جان حرف های تو این فایل اساسی از ریشه رو افکارم تاثیر داشت و دارم بهشون فکر میکنم
در مورد سوال اول باید بگم من هم مثل اغلب افراد دیگه که دارن روخودشون کار میکنن ، تلاش میکنم که به خواسته هام برسم البته از موقعی که با شما آشنا شدم و این آگاهی هارو هم دادین ، نتایج خوبی میگیرم و متوجه شدم که جهان بر اساس قوانین هدایت میشه نه اتفاق و اینکه خودم با باورهای خودم دارم اتفاقات زندیگمو رقم میزنم ؛ اما هر بار بیشتر متوجه میشم که باورهای محدودکننده دارم و اون ها هستند که هرچقدر هم تلاش کنم جلوی نتایج بزرگ و پایدارو دارن میگیرن
مثلا تو روابط این موضوعو نمیدونستم که احساس لیاقت و ارزشمندی چقدر میتونه روابط عالی برام به ارمغان بیاره، مثلا من باور دارم که خوشتیپ هستم خوش لباس هستم تمیز هستم اما وقتی میخوام با جنس مخالف صحبت کنم خجالت میکشم یا نمیتونم راحت باشم و یا نمیتونم حرف دلمو بزنم و این هم برمیگرده به احساس لیاقت، البته که از قبل خیلی خیلی بهتر شدم؛ احساس عدم لیاقت و ارزشمندی باعث میشه نتونم وارد رابطه بشم یا نتایج خوبی برام به همراه نداره چون فکر میکنم که من زشتم یا انقدر ارزش ندارم که دختری بخواد با من هم صحبت بشه یا طرف مقابل در مورد من چی فکر میکنه،و متوجه شدم که تو این موضوع هرچقدر هم تلاش کنم و گاز بدم ، یه جا پام رو ترمزه و باید پامو از رو ترمز بردارم
یا مثلا تو بحث مالی تلاش میکنم که ثروتمند باشم و پول بیشتری داشته باشم ، اما باورهایی که تو بچگی داشتم این بود که پول کمه پول نداریم پول مگه علف خرسه همیشه پدرم بدهکار بود چیزی میخواست بخره باید قسطی یا چکی میخرید، یا چونه میزد سر قیمت و کلی تو رسانه ها گفتن که آدم خوب آدمیه که ساده زندگی میکنه و سادگی تو پول کمتره پول مارو از خدا دور میکنه و کلی باور دیگه که به لطف خدا و شما استاد عزیز دارم دونه دونه این رشته هارو پاره میکنم
در مورد سوال دوم باید بگم قبلا دنبال این نبودم که الگو پیدا کنم اصلا نمیدونستم که باید الگو به ذهنم نشون بدم تا باور کنه که میشه افکارو تغییر داد نتایجو تغییر داد، ولی الان شما یکی از بهترین نمونه ها و الگو ها هستین تو همه زمینه ها، خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم ، سعی میکنم الگو هارو به صورت آگاهانه پیدا کنم و دربارشون بخونم یا حتی چندتا مورد دیدم باهاشون صحبت کردم و خیلی خوب بود و بهم نشون داد که میشه با همون امکاناتی که داری پیشرفت کنی و به کلی ثروت برسی
در مورد سوال سوم هم باید بگم باور خراب و محدود کننده تو بخش روابط به نظرم همون عزت نفس و احساس لیاقته و اینکه در صلح تر باشم با خودم که باید بیشتر روش کار کنم
در بخش ثروت از بین بردن باور کمبود و ایجاد باور فراوانی و اینکه الگو برداری کنم از افرادی که به ثروت های بسیار رسیدن
در بخش سلامتی هم باید ایمان داشته باشم که بدنم یک داروخانه سیاره و انقدر خداوند بدن منو قوی آفریده که سریع خودشو درمان میکنه و اصلا نمیذاره آسیبی بهم برسه
بسیار سپاسگزارم استاد عزیز خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون