چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 51

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 842 روز

    سلام استاد عزیزم مریم جونم و همه دوستای هم فرکانسیم

    استاد من در تو دوره فوق العاده 12 قدم با شما هستم و شگفت انگیز هستم معجزاتی که اتفاق میوفته.

    من این فایل بیش از 3 بار گوش دادم و به صورت مداوم دارم راجبش فکر میکنم و چندین مورد پیدا کردم که الان1 مورد مینویسم که شاید به بقیه دوستان کمک بشه.

    من یکی از خواسته هام یه رابطه فوق العاده و عاشقانه هست.

    الگویی که تو زندگی من هرسری تکرار میشه این هست که همچی خیلی خوب پیش میره ولی وقتی به ازدواج میخواد برسه همچی به دلیل های مختلف بهم میخوره. در صورتی که من واقعا برای اون ارتباط تلاش میکنم واقعا تلاش میکنم.

    در حالی که دوستای من خیلییی راحت کاراشون اوکی شد و ازدواج کردند و رابطه فوق العاده ای دارند.

    خیلی استاد من فکر کردم و یکی از مهم ترین پاشنه های آشیلمو پیدا کردم.

    اینکه مامان بابای من همیشه از بچگی من میگفتند مریم نباید ازدواج کنه فقط باید درس بخونه کار کنه موفق بشه پول در بیاره مستقل بشه.

    جوری که تو ذهن من ازدواج کردن شده برابر با اینکه دیگه نمیتونم کار کنم پیشرفت کنم پول در بیارم درس بخونم و حس میکنم بخاطر همینه همیشه وقتی به این مرحله میرسه به شکل ساده ای همچی خراب میشه.

    من کاری که شروع کردم انجام بدم اینه که سفر به دور آمریکا میبینم و رابطه شما و مریم جون هر لحظه تحسین میکنم و به خودم بارها میگم استاد و مریم جون باهم هستند ولی دارند هر لحظه پیشرفت میکنند مسافرت میرند ثروت میسازند به گسترش جهان کمک میکنند به اهدافشون میرسند پس رابطه درست به همه جنبه های زندگی میتونه کمک کنه.

    علاوه بر این استاد یه قسمت دفترمو گذاشتم برای الگوهای بیشتر. این که روابط فوق العاده که میبینم اونجا مینویسم و تحسین میکنم و انالیزشون میکنم که میشه تو رابطه بود و لذت برد و تو همه جنبه ها پیشرفت کردم و این دوتا با هم در تضاد نیستند.

    امیدوارم در پناه خدا سلامت خوشحال ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1686 روز

    چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    چند ساله ک دارم برای داشتن یه رابطه عاطفی خوب تلاش میکنم اما ب هیچ نتیجه ای نرسیدم البته که تا الان ک دارم این کامنت رو مینویسم انقدر ب ترمزهام اگاه نبودم و قطعا همینا جلوم رو گرفته بوده

    2.چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    دقیقا الان میتونم چندین نفر از دوستام یا کسیا که میشناختم رو مثال بزنمک چقدر راحت و عالی و براحتی و ب موقع درس شون رو خوندن بعدش سرکار رفتن بعدش خیلی راحت ازدواج کردن با کیسای خوب و عالی همشون شرایط خانوادگی خوبی داشتن پدر و مادرشون ازهم جدا نشدن ،عزت نفس شون تو حد خوبیه من برا خودم خانواده و پدر و مادر رو یه ترمز بزرگ کردم و اولین چیزی ک ب ذهنم میاد وقتی یکی ازدواج میکنه میگم خوشبحالش خانواده خوبی داره

    خدایا خودت کمک و هدایتم کن تا این ترمز مخرب رو حذف کنم الگوهاشو تو بهم نشون بده

    3.چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    1.خانواده

    2.ی سری ویژگی های خودم

    3.باورام در مورد مردا

    4.شاید واضح نبودن خواستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    سلام به همه دوستان عزیز واستاد عشقم ،من باوجود تلاشهای زیاد برای رسیدن به مسائل مالی وزسیدن به استقلال مالی هنوز به نتیجه دلخواه نرسیدم زمان وانرژی دلخواه گذاشتم ،انرژی گذاشتم باوراموتغییردادم ولی هنوز مشکل دارم،نمیدونم باید چیکار کنم نمیدونم چی لازمه وروان شناسی ثروت روکارنکردم میدونم میلیونها باورمحدودکننده هست وهزارراه نرفته وجودداره ازخدا میخام کمک کنه هدایتم کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    شایسته گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز

    خداوند را سپاسگزارم به خاطر وجود شما دو فرشته و الگوی زیبایی که نور ایمان برای رسیدن به خواسته ها را در قلب ما روشن میکند و چراغ راهی میشود برای حرکت کردن به سمت خوشبختی

    استاد مهربانم من توی سایت فعالیت کمی دارم که از شما واقعا پوزش میطلبم ️️

    سپاسگزار خداوندم که جواب من را با دیدن این فایل و دوره کشف قوانین داد و به لطف خدا اونو تهیه کردم

    وبا توجه به اینکه از زمانی که با استاد عزیزم و این قوانین پایدار خداوند آشنا شدم در مدت کمی نتایج بسیار بزرگتری نسبت به گذشته گرفتم که قابل مقایسه با آن زمان نیست

    ولی ترمزهای خفیفی که در ذهن ما و من هست سرعت رشد ما رو کمتر یا بدون رشد و حتی بدتر به عقب بر میگردونه

    و من امروز بیشتر به این درک رسیدم که خیلی بهتر از این هم میتوانستم نتیجه بگیرم.

    من در گذشته با توجه به اینکه در شغلم بیشتر فعالیت داشتم بیشتر استرس نگرانی بدو بدو کردن داشتم

    کمتر پیشرفت میکردم و همیشه به دنبال جواب بودم که چرا من که اینقدر از لحاظ فنی و مهارت فروش و خلاقیت در انجام کارها نسبت به بعضی از اطرافیانم توانایی بیشتری داشتم و ایده های خوبی رو در کارم به کار میبستم

    ولی چرا رشد کمتری از لحاظ مالی نسبت به اونا داشتم

    و هر چقدر بیشتر روی دوره های استاد کار کردم ترمزهایم را بیشتر کشف کردم و هرچقدر روی اونا کار کردم به همون اندازه رشد کردم

    خوشحالم که امروز جواب هدایتی که از خدا توی تمرین فانوس دریایی خواستم رو گرفتم

    و به لطف خدا قدم به دوره کشف قوانین میگذارم

    و بسیار سپاسگذار و خوشحالم

    عاشق همتونم

    استاد دوستت دارم از دور شما رو در آغوش میگیرم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محبوبه نژاد مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و‌مربم عزیز تر از جانکه خیلی جاها لز استاد پیشی می گیره و‌این برای من خیلی الگو هستش

    من سه سال هست که باز نشسته ام

    و هدفم ثروتمند سدن و افزایش درامده

    اولش خیلی خوب پیش میره

    ولی بعد یک‌وقفه اساسی توش می افته جوری که تنام انرژی منو می گیره و گرهی پیش میاد که میدونم راحته ولی تمیتونم راهش و پیدا کنم و برام سخته

    که میدونم این باگه

    بطور مثال الان چند وقته داریم با همسرم سه واحد میسازیم

    همه چی خوب پیش رفت و هدفمون این بود که سفت کاری و تمام کردیم یک واحد و بفروشیم

    الان تمام سفت کاری تموم شده ولی نتونستیم هنوز واحد وپیش فروش کنیم و عملا کارمون استپ شده

    و‌اینقدر دهن ما و درگیر کرده که حلو‌فعالیتون و گرفته

    دوست دارم شما عزیزان کمکم کنید و راهنمایی کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زهرا تکبیری گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    به نام خدا ی مهربانم

    سلام میکنم به استاد عزیز ودوستان

    من درمورد سلامتی خیلی باور مخرب دارم وهمچنین خیلی ترس دارم برای همین خیلی بیمار میشم وبازحمت خوب میشم

    ولی یه دوست دارم که بنده خدا روده هاش روعمل کرد واصلا وضعیتش ب ظاهرخوب نبود من بهش میگفتم چرا این جوری شدی چرا به مانگفتی بیاییم احوالت روبپرسیم ان‌شاء‌الله خوب میشی وکلی دلگرمی و جالبه خودش باخنده میگفت خودش خوب میشه نگران نباش الحمدلله که اون وضعیت وخیم خودش خوب شد خداروشکر

    یه مورد دیگه هم درمورد تلاش خودم برای رسیدن به درآمد شخصی که بدست می‌آوردم ولی متوسط’ وباور های خرابم هم همینه که فکر میکنم باید با زحمت فراوان پول رو به دست بیاری و یکی دیگه هم اینکه ازسن من گذشته

    ولی همین دوستم که گفتم، خداروشکر ازنظر مادی خیلی خوبن سرمایه گذاری هاشون خیلی سود میده بااین حال که اصلا نیازمادی ندارن وهمون قانون ک استاد میفرمودند پول به دنبال بعضی ها میاد، دخترش گفته مامان بیا باهم یه گروه حمایتی بزنیم تو اینستاگرام

    واین گروه رو4ساله ایجاد کردند وبازهم خداروشکر میلیونی درآمد دارند جالب‌تر اینکه من همش فکرمیکردم این گروه‌ها زود ازبین میره وفایده ای نداره واصلا کار ب حساب نمیادولی خودش وقتی تعریف میکنه باخنده میگه اینایی که توگروه هستن میرن دوستاشونم میارن ومن قانون روهم درمورد سلامتی هم درمورد ثروت درافکار این دوستم دیدم وهمیشه نحسینش میکنم

    این دوست من بسیار خوش بین هست وهمیشه میخنده

    یه مورد دیگه درباره این دوستم بگم که مسافرت خارجی رفته بودیم باهم وایشون باهمسرشون بیش از 80کیلو با ر داشتن موقع برگشت همسرمن دائم میگفت جریمه تون میکنن ولی دوستم وهمسرش می‌خندیدند وخوش بینانه میگفتن کسی ب ما کاری نداره وخیلی جالب که به راحتی و مثل آب خوردن رد شدند وکسی هم نگفت بارتون زیاده

    خوش بینی خوش باوری وخوش رویی

    البته ما این دوستانمون وخیلی دوست داریم

    براشون آرزوی سعادتمندی میکنم

    هم چنین برای دوستان عزیز

    سلامت و شاد زندگی کنید(انشاءالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محمد غلامزاده گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    سلام به خانواده عزیز

    من هدفی که داشتم یه جور تغییر در سبک زندگیم بود خداروشکر از نتایج مالی ای که گرفتم راضیم خیلی روندش سریع و راضی کننده بود .

    اون تغییر رو رو تونستم ایجاد کنم تو خودم برای ماه ها که باز به سبک زندگی قبلم برگشت ولی یه دوستی دارم که همون تغییر رو یک ساله ایجاد کرده و خیلی قوی داره ادامه میده من با اینکه کلی خوندم در موردش کلی رو ذهنم کار کردم بازم بک میخوره به حالت قبلی و حس میکنم باور مخربش اینه که من برای وارد رابطه شدن مشکل دارم ینی نمیتونم وارد رابطه عاطفی بشم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهدیه جهانگیری گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    سلام دوستان عزیزم

    میخوام اول به این سوال جواب بدم :

    1)چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    من سالهاست برای رابطه هام تلاش میکنم

    رابطه با دوست جنس مخالف یا حتی اعضای خانواده ام

    سالهاست که تلاش فیزیکی دارم

    به کمکم نیاز داشته باشن اولین نفرم حتی اگه ازم کمک نمیخواستن ناراحت میشدم فکر میکردم دیگه دوستم ندارن یا من فرد لایقی نیستم یا عرضه ندارم در صورتی که حالت طبیعی شاید اینجوری باشه چقدر خوب میشه درگیر مشکلات بقیه نباشیم

    برای نگه داشتن روابطم خیلی تلاش میکنم برای راضی نگه داشتن طرف مقابل خیلی کارا میکردم حتی سعی میکنم با خانواده دوستانمم ارتباط خوبی بگیرم و براشون مفید باشم تا رابطه من محکم تر بشه و مبادا از دست بدم

    از خواسته هام بگذرم اگه من خواسته ای داشته باشم ممکنه طرف مقابلم مثلا پدر و مادرم توی دردسر بیفتن و اذیت بشن و طردم کنن

    تا به کمکم نیاز دارن زندگیم رو بزارم کنار و بدو بدو برم تا مشکل اونارو حل کنم پیششون باشم

    از نظرم روابط درست همینه دیگه باید بها بدی بهای فیزیکی وقت گذاشتن، خرج کردن ، جذاب بودن ، مهربون بودن ، با جنبه بودن ، پایه بودن

    حتی اگه جایی هم خلاف میلم بود یا زیاده روی بود

    من اینقدر تلاش داشتم برای روابطم ولی هیچ وقت نمیدیدم اونجوری که لیاقتش رو دارم و انتظار می‌ره باهام برخورد بشه یا حداقل نصف کارایی که براشون انجام میدادم انجام بدن حتی پدر و مادر

    و این یه هدف بود برای من که روابط خوبی داشته باشم و براش تلاش زیادی هم داشتم و بهش نرسیدم تا الان اونجوری که می‌خوام روابطم عالی باشه

    سوال دوم:چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    دقیقا توی دوستای خودم میبینم که وقت کمتری از من میزاره یا هزینه کمتری می‌کنه ولی همه دوسش دارن قدر دان اون هستن روابط عالی داره

    بهش هدیه میدن و اونو به بهترین موقعیت ها و جشن های خودشون دعوت میکنن حمایتش میکنن و احترام و عشق رو توی کلمات و حرکات بقیه برای خودش داره

    سوال سوم:چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    1)حتما باید زیبا و توی بهترین ظاهر خودت باشی

    2)از نظر مالی ثروتمند باشی

    3)موقعیت اجتماعی عالی داشته باشی

    4)یه هنر یا یه ویژگی خاصی داشته باشی

    5)مغرور باشی

    6)خانواده و اطرافیان ثروتمند یا از نظر جایگاه اجتماعی عالی داشته باشی

    باورهام برای داشتن روابط عالی

    داشتن همه این ویژگی ها بود

    و اگه کسی اینارو نداره نمیتونه روابط خوبی تجربه کنه

    حتی مثلا اگه یک روز از نظر ظاهری نمیتونستم به خودم برسم فکر میکردم نمیتونم لیاقت دوست خوب بودنو ندارم لیاقت ارزش داشتنو ندارم

    همیشه باید عالی و کامل و بی نقص بود

    مثلا اگه دوستی میومد خونمون و شاهد یه بحث کوچیک توی خونه ما بود

    من فکر میکردم دیگه تموم این الان با خودش میگه این چه خانواده داغونی داره و قضاوت های بد و ….

    آبروم رفت و من برای دوستی با هیچ کسی مناسب نیستم و عامل ارزش داشتنم رو از خانواده میدونستم

    و فکر میکردم همیشه یه کمبودی دارم که باید با مهر زیادی یا وقت گذاشتن زیادی یا …

    برای طرف مقابلم جبران کنم کمبودارو

    اینا ترمزهای ذهنی روابط من هستن

    هدف دوم من توی زندگی تحصیلات عالی بود

    رشتم تجربی و رویای پزشک شدن رو دارم پشت کنکور موندم و خیلی وقته توی این زمینه تفریحات حتی شاغل شدن گواهینامه گرفتن رو عقب انداختم تا بتونم به درسم برسم و هر روز شرایطم سخت تر میشد حمایتام کمتر میشد حتی جوری که دیگه جایی برای درس خوندن نداشتم و کسی هم برام قدمی ورنمیداشت اگه یه روز میرفتم با دوستام وقت بگذرونم پر از سرزنش بود مغزم که الان یه کنکوری نشسته داره درسشو میخونه تو بیرونی وقتتو از دست میدی امروزتو از دست دادی و …

    جالب اینجاست که هر چقدرم بیشتر خودمو سرزنش میکردم نه تنها تغییری توی روند درس خوندم ایجاد نمیشد بلکه بیشتر شبیه سرزنشام میشدم بیشتر شبیه آدمی که میترسیدم بشم میشدم توی درس خوندن تنبل تر و ناامید تر میشدم باورم این بود که اگه کسی بخواد پزشک بشه یه روزشم از دست نمیده دوست و رفیق نداره گوشی ندارن از بیرون خبر نداره یه سال کلا باید بره محو بشه حتی بعدا بدتر شدم این باورم بود کسایی قبول میشن که از سال دهم نشستن خوندن سه سال قشنگ وقت گذاشتن و شانس این که تو یه سال بشینی بخونی قبول شی کمه همش با حرص و خشم درس می‌خواندم میگفتم کنکور شده مافیا بازار دزدی اصلا عدالت نیست این سهمیه دارا قبول میشن ما هر چقدر تلاش کنیم به پای اونا نمی‌رسیم و حقمونو میخورن درس بخونم که نمیتونم پول در بیارم تا به پول برسم خیلی طول می‌کشه قراره زجر بکشم اذیت بشم بی پولی و سختی داشته باشم از درس که نمیشه پول در آورد یا خیلی دیر به ثروت میرسم

    یه باور دیگه هم این بود که حتما باید زیاد هزینه کنم کتابا و کلاسای عالی بهترین مشاور و برنامه ریزی داشته باشم

    و روزانه با ساعت مطالعه بالا پیش برم تا بتونم قبول شم و این وضعیت محشر و بی نقصی که توی ذهنم ساخته بودم هیچ وقت برام به وجود نیومد

    یه باور دیگه که داشتم این بود

    باید توی شرایط روحی روانی یکسانیی باشم بدون مشکل و دعوا و بحث خانوادگی اصلا نبینم نشنوم اینارو میبینم مغزم درگیر میشه و نمیتونم درس بخونم

    اینا همش باورا و دلایل من برای نرسیدن به موفقیتم توی این هدف بوده و هنوزم موردی که بتونه بر خلاف اینا به موفقیت برسه پیدا نکردم و با این تمرین می‌خوام یه الگوی مناسب پیدا کنم برای خودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی ش گفته:
      مدت عضویت: 2680 روز

      خانم جهانگیری گرامی

      خواهرم

      چندتا مثال واقعی میزنم تا سدهای ذهن شما شکسته بشه

      پیش دانشگاهی بودم. روزی چندین ساعت مطالعه می کردم. یه دوست داشتم درسش خیلی خوب بود اما هر روز فوتبال بازی می کرد.‌اون همون سال رشته خیلی خوبی قبول شد. من سال بعدش و دانشگاه پایین تری از اون

      یه وقتی می خواستم برای یکی از فیلمهام یک سالن نمایش برای یک سانس گیر بیارم. زمین و زمان رو دوختم نشد. بعدش یک نفرو دیدم با یک جلسه صحبت یک سالن عالی هماهنگ شد

      یه وقتی میخواستم ماشین بخرم. سال 88.‌ پول کم داشتم. یک بانک وام سکه می داد. سکه هم پس می گرفت. ده تا سکه داد دو میلیون. سال بعدش سکه دو برابر شد ربای صد در صد به بانک پس دادم‌. اما سالها بعد یک ماشین خریدم نصفشو نقد دادم نصفشم با سه تا چک و اصلا اذیت نشدم

      سخت نگیر.‌کارتو بکن.‌خوب درس بخون. اما تفریح هم‌ داشته باش. موفق میشی.

      با این دیدگاه دکتر هم‌بشی یه جور دیگه خودتو ازار میدی

      به قول‌ استاد سخت گیرد جهان بد مردمان سخت گیر

      خوشحال‌باش

      بهش میرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عادل رضایی گفته:
      مدت عضویت: 2157 روز

      سلام به خانوم جهانگیری عزیز

      خواهرم اگه میتونی در مورد رستگار رحمانی تنها ی مقدار تحقیق بکن کسی که با تنها سه ماه درس خوندن تونست دو تا رتبه یک کشوری رو بدست بیاره بنظر میتونه الگویی خوبی براتون بشه

      ان شالله که بتونی به اهدافت برسی به راحتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    شیرین سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 3002 روز

    به نام محبوب مهربانم

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و همه ی دوستان هم مداری ام

    خواستم قبل اینکه بیام فایل بعدی رو ببینم کمالگرایی رو بذارم کنار و کامنتای بچه هارو تا جایی که شد بخونم و بیام نظرمو بنویسم بعد برم سراغ فایل شماره 2 که استاد گذاشتن ، تا بتونم با ظرف بزرگ تری برم به سمت دریافت آگاهی های اون فایل ،

    در مورد سوال اول ، موضوع من رسیدن به تارگت مالی ای هست که برای خودم گذاشتم که نوسانات زیادی هم داره.

    در مورد سوال دوم نه کسی رو از نزدیک نمیشناسم که با تلاش کمتر از من به موفقیت بیشتری در هدف من رسیده باشه.

    در مورد ترمزهایی که شناسایی کردم ، هم فکر میکنم کمالگرایی یکی از دلایلش باشه ، وقتی روانشناسی ثروت هارو کار میکنم هنوز میبینم که در باور فراوانی و احساس ارزشمندی مشکل دارم ، عجله دارم و اینم یه ترمزه به نظرم ، انگار تو کارهای دیگه فرصت کاری که من میخوامو میبینم ولی تو کار مورد علاقه خودم اون شرایط دلخواهمو نمیبینم ، از خودم توقعم خیلی زیاده و به خودم خیلی سخت میگیرم ، که تو این مورد آخر اگر دوستان تجربیاتی دارن که تونستن از سخت گیری به خودشون کم کنند ممنون میشم راهنماییم کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فاطمه فرخی کاشانی گفته:
    مدت عضویت: 1023 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم

    سلام به استاد جیگر طلا و خانوم دلربای محبوبم

    آقااااا چقدر این فایل من بودم و هستم

    خب بذار بگم چیا میخواستم و نرسیدم بهش

    و خیلیا که راحت تر از من بهش رسیدن

    خب من حدود چهار سال است که از همسر سابقم جدا شدم و این خواسته در من به وجود اومد که مستقل زندگی کنم و از خانوادم جدا بشم

    اماااااا چقدر خواستم و نشد

    چندین و چند مرتبه جدا شدم ازشون اما به اجبار و با اکراه بهشون برگشتم و دارم باهاشون زندگی میکنم

    الان یک ترمز پیدا کردم اون هم اینکه من باید پول زیادی داشته باشم تا بتونم برای خودم خونه رهن کنم و اجاره بدم

    این در حالی است که دوستان زیادی میشناسم که برای خودشون خونه زندگی راه انداختن ولی من …..

    خواسته دومم هم یک ازدواج عالی و رابطه عاطفی زیبا که متاسفانه با وجود تمام تلاشهایی که کردم اما هیچ کدوم از رابطه هام به سرانجام نرسید که واقعا نمیدونم دلیلش چی است ؟؟؟؟؟

    باید نشست و ساعتها فکر کرد

    خدایا شکرت برای این فایل که بهش هدایت شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: