چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 54

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هادی یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2183 روز

    درود به همه دوستان وهمراهان نور وعشق

    بسیار سپاس گزارم ازخداوند بابت اینکه خداوند منو یا این همه انسانهای عاشق وتوحیدی ویکتا پرست آشنا کرد و فارغ از هر اتفاقی در این جهانه پراز تضاد ..دراین نقطه دراین فضا انسانهایی هستند که فقط از زیبایی فقط ازخلق زیبایی فقط از کمک رسانی وخدمت کردن کلام جاری میکنند وچه چیزی میتونه ازاین شیرینتر باشه که بتونی حتی با یک کلمه زندگی یک انسان رو تفییر بدی که دراون ساعت و دراون مکان مشخص منتظره همون یک کلمه از حانب تک تک شما انسانهای پاکنهاد هست

    که باور کنید که حتی یک کلمه میتونه انقلابی بزرگ در قلب وروح یک انسان رقم بزنه که وصفش واقعا میگم خیلی سخته و جان اون اتفاق با نوشتن قابل تصور وترسیم نیست

    باورم اینکه همه چیز عشقه

    همه چیز خدمت کردن

    همه چیزدرمهر ورزیه

    همه چیزدر دست گیریه

    همه چیز در محبت کردن

    از محبت خارها گل میشود

    اینکه وقت میذارید واگاهی که خداوند در قلبتون میگذاره اینجا دراین سایت که متعلق به خداونده و خداوند سیده عزیز رو‌اقای عباسمنش رو همراه با جفت الهیشون بانو شایسته رو راهبر و هدایت کنتده قرار دادن که چنین فضایی رو‌خلق کنند که اینهم از قدرت نمایی خداونده که انسانها بابت اختیاری که بهشون داده بابت قدرت خلقی که بهشون داده چقد میتونن جهان رو زیبا کنن وتاثیر گذار باشن ..شما عزیزان خدا هم درتکامل این سایت نقش بسیار بسیار بزرگی در شکوفایی و زیبا تر شدن این جهان دارید ایفا میکنید که فقط میتونم در تشکر وسپاس گزاری از شما سروران بگم که ازخداوند براتون نور و عشق طلب میکنم

    جناب مولانا میگه

    ای که میپرسی عشق چیست

    عشق چیزی جز ظهور مهرنیست

    درمیان این همه غوغاو شر

    عشق یعنی کاهش رنج بشر

    من هم امروز نشستم وخیلی از ترمزهایی که درمورد ثروت روابط .معنویت ..سلامتی .در وحودمون بود ومن متوجه اونها نبودم به لطف خدای مهربان در اوردم وازخودش هدایت خواستم که کمکم کنه که با جایگزین کردن باورهای درست سرعت رسیدن به خواسته هام دوچندان بشه

    1درمورد پول وثروت

    پول دراوردن سخته

    پول دراوردن نیاز به تلاش زیاد داره

    پول کمه پس برای بدست آوردنش باید بدویی وعجله کنی وگرنه گیرت نمیاد

    پول کم ارزش شکرکزاری نداره

    2درمورد روابط

    ترس از دست دادن عزبزان

    من انسان خوشبختی نیستم

    عدم لیاقت داشتن روابط خوب وعاشقانه وپایدار

    عدم وجود روابط عاشقانه و انسان خوب

    درصلح نبودن با خودم

    3درمورد معنویت

    عدم باور به قدرت و یگانگی خداوند

    خداوند قادر به حل مشکلات من نیست

    خداوند منو نبخشیده

    من بنده خوبی برای خدا نیستم

    4در مورد سلامتی

    که سنم هرچقدر بالاتر میره من پیر تر و کم انرژیتر میشم

    ویا اینکه روند پیری من خیلی سریع اتفاق میفته

    اینها در ظاهر و خوداکاه من که هرروزتلاشم این بوده که اگاهانه ورودیهامو کنترل کنم که همون گاز دادنه ..درپس ناخوداگاه من به. شدت یه پای دیگه من روی ترمز بود که اجازه خلق ارزوها و خواسته ها رو ازمن گرفت و این اتفاق درهرصورت به نظر من ارزش تضاد رو نشون میده که اگر زیبا ببینیم و

    به این تصادها برخورد نمیکردیم هرگز به قول استاد عزبزم باورهایی که در ناخوداگاه ما رخنه کرده بودن وباعث ترمزهای ذهنیمون درنظام باورهامون شدن درصددجراحی بر نمی اومدیم ..هرگز نمیتونستیم انتظار خلق خواسته ها وارزوهامون رو داشته باشیم

    وهمین عامل باعث میشه از مسیر درست به دلیل حل نکردن تضادها فاصله بگیریم

    این اتفاق برای من رخ داد ومن بجای اینکه درصدد حل کردن تصادها بر بیام با اون تضاد دراون مقطع اززندگیم همراه شدم و منتج به این شد که چندین سال از این خانواده پراز مهر و الهی فاصله بگیرم

    و ازصمیم قلبم خداوندرو هزاران بار وهزارن بار وهزاران بار شگزارم که حمایت وهدایت وحفاظتم کرد که دوباره به جمع این خانواده پراز عشق ومهربانی و لبربز از اگاهی ناب برگردم

    برای استاد عشق و مهربانی برای همسر محترمشون

    برای تک تک دوستان و این خانواده بزرگ طلب نور .عشق.سلامتی .ثروت .اگاهی واتصال هرلحظه با خداوند رو‌میکنم

    زیر سایه امن الهی باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زهرا دشتی گفته:
    مدت عضویت: 969 روز

    بسم الله رحمان رحیم

    با توکل به خدا کامنتم مینویسم امیدوارم هم به خودم حرفای خوبی الهام بشه هم برای دوستانی که میخونند مفید باشه.

    خب از پاسخ به سوال اول شروع کنم

    من از وقتی که یادمه درگیر تضاد مسائل مالی و کاری تو زندگیم بودم گاها شده بود که بهتر بشه اما ادامه دار نبود پس یکی از خواستها و هدفای همیشگیم رشد مالیم و تمام خواستهایی که حول محور رشد مالی من شکل میگیره بود و هست

    خب راجع به هدفام هم شاید اشتباهاتی میکردم شامل درنظر نگرفتن سیر تکاملی ام و یهو هدفای درشت داشتن و کمال‌گرایی ام در مسیر و نصفه و نیمه رها کردن کارها از دست دادن شور و شوق اولیه به خاطر باورهای اشتباه و محدود کننده موجود

    خب شکر خدا با حضور در این سایت و استفاده فقط از فایلای رایگان دارم به مسیر های بهتری هدایت میشم برای بهتر کردن و ساختن باورهای قدرتمند کننده

    دارم این موضوع در خودم نهادینه میکنم که فقط فقط فقط باورهای منه که زندگی سازن پس درستشون کنم و اقدام درست در

    موازی آن کارها انجام بده و توکل کن به خدایی که خدای فراوانی هاست خدایی که هدایتگر میلیاردها آدم قطعا عاشقانه حامی و هدایتگر تو هم هست

    و اماااا سوال سوم و جوابش برای من

    واقعا جواب اینکه چه باورهای محدود کننده ای دارم برام خیلی سخته واقعاااااا سخته

    و ذهنم به طور عجیبی مقاومت نشون میده طوری که نه محدود کننده نیستن اصن تو باور محدود کننده نداری

    درصورتی که حتماااا هست چون نتایج اینو نشون میده در حال حاضر تو حوزه کار و درآمدم

    حس میکنم شناسایی این باورها باید خیلی دقیق برام صورت بگیره

    تازگیا به رفتار و حرفام که ناخودآگاه انجام میدم خیلی توجه میکنم چون نیدونم که خیلی از باورهای ما خودشون تو رفتار نگرش و حتی حرفامون نشون میدن.

    پس فعلا خودم در زمینه شناسایی این ترمزا حالا حالا کار دارم تا به طور دقیق کشف کنم و به امید خدا حل و تبدیل به نقطه قوت و روبه بهبودی …

    اما خب یه نگاه دقیق که به گذشتم میندازم شکر خدا به این میرسم که آفرررررررین چقدر رشد کردی

    و قطعا آیندتم همینطور میشه.

    الآن به طور دقیق و جدی دوس دارم روی باورهام کار کنم و در کنار آن اقدامات موثر برای بهتر کردن خودم و باورهام انجام بدم .

    خداروشکر برای این آگاهی های ناب

    من با اون یه تیکه جمله استاد هم خیلی لذت بردم

    اونجایی که:

    خداوند سیستم جوری طراحی کرده که از طریق تضادهامون خواستهامون شکل میگیره و سیستم جهان طوریکه باید این خواستهارو جواب بده و به آرزو و اهدافمون برسیم.

    خیلی خیلی زیبا بود به یاد ماندنی

    این فایل برای باردوم بود که دیده بودم

    اما آگاهی جدیدی دریافت کردم که این سند محکمی میشه برای اینکه حتما بارها بارها آگاهی ها مرور و توجه بشه بهشون.

    به امید الله یکتا درمسیر ساختن زندگی قشنگم هستم

    الانم قشنگه اما بهترش میتونم بسازم

    در پناه الله باشید دوستان و استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مهلا یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    سلام خدای قشنگم قربونت برم که همیشه منو هدایت میکنی به سمت بهترینا و چقدر هدایت به این فایل در بهترین موقعیت بود.

    سلام استاد قشنگم سلام مریم عزیزم

    خسته نباشید

    سوال1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    اول از همه احساس کردم ذهنم خالیه و من تا حالا برای هیچ هدفی تلاش نکردم. و همینجا به یک ترمز رسیدم اینکه من از پس تضادها بر نیومدم از پس همون تضادهای اول راه.

    موقعی که درس میخوندم، با اینکه واقعا میخوندم نتیجه ای نمیداد چقدر ناامیدم میکرد.

    یا وقتی دلم میخواست علاقه ام یعنی ساخت چیزایی که دوست دارم رو شروع کنم و من تلاش میکمم باورهام براش درست کنم اما اقدام نمیکنم. ساخت مجسمه رو دوست داشتم یسری وسایل رو تهیه کردم اما بعد از چندتا کار دیدم من نمیتونم خیلی خوب چهره رو بکشم و بیخیالش شدم. میخواستم گلدوزی رو یادبگیرم چون حس خوبی به من میداد اما همون اول که تلاش کردم و دیدم تو باراول نشد بیخیال شدم‌. من همیشه تو همون اولین تضادها موندم و ادامه ندادم و حرکت نکردم. همیشه گفتم اینکه اسونه پس چرا من نمیتونم؟ بلافاصله بعد اینکه نمیشو بیخیالش میشدم.

    نکته‌ی خوبی رو از خودم فهمیدم چیزی که مدتیه ذهن من رو درگیر خودش کرده. اینکه میخوام مهارت یادبگیرم اما چقدر سریع میزنم زیرش و رهاش میکنم. من باید متعهد اون باشم.

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    اما در کنار من مادرم بود که بدون هیچ تصویری خودش تلاش میکرد و میساخت اما تا من میدیدم نمیشه بیخیالش شدم.

    یا تو کارای مختلف وقتی میدیم خواهرم باهم که تلاش میکردیم من خته میشدم و بیخیال اون صبورانه مسیر رو طی میکرد. اما من تا نمیشد رها میکردم.

    یا وقتی درس میخونم همکلاسی هام رو که میبینم خیلی کمتر از من میخونند اما توی امتحانا مثل من هستند.

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    باور عدم لیاقت که من نمیتونم و احساس لیاقت

    باور اینکه من نمیتونم از پس تضادها بر بیام و اینکه تلاش های من جواب نمیده من نمیتونم

    باور به اینکه یعنی اصلا میشه؟ برای منم میشه

    باور عدم اعتماد بنفس و عزت نفس

    چقدر سوال های خوبی بودند استاد من الان فهمیدم چرا شروع نمیکنم. چون از اینکه هی هر هدفی رو اول راه ول کردم و گفتم. من باید شخصبت حل مسئله بسازم.

    با اینکه میبینم وقتی میمونم پای کار یاد میگیریم چقدر لذت بخشه

    و قول میدم به اهدافم میرسم و شخصیت حل تضاد و مسائل میسازم

    خدایا شکرت بابت این شناختی که از خودم پیدا کردم و این هدایت

    دوستان خوبم خیلییدوستتون دارم خوشحالم کامنتاتون رو میخونمم

    بوس بهتونن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا دشتی گفته:
      مدت عضویت: 969 روز

      دوست عزیز

      انشااله تو مسیرتان پابرجا و محکم ادامه بدید چون بی شک لایق بهترینا هستید که میل به بهتر شدن و رشد در شما هست .

      چقدر قشنگ که تا حدی باورهای محدود کنندتون شناسایی کردید و این خودش یعنی نصف راه ناخودآگاه رفته اید به امید رشد و آگاهی رو به افزایش همه ما کنار هم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهلا یعقوبی گفته:
        مدت عضویت: 1048 روز

        سلام دوست قشنگم

        خیلی خوشحال شدم که این جملات زیبا رو بهم گفتید. بهم انرژی خیلی خوبی داد. مرسی بابت این حال خوب.

        انشالله شما هم که تو این مسیر زیبا این مسیر رشد و آگاهی قدم گذاشتید همیشه روبه جلو حرکت کنید که لایق بهترینایید.

        مچکرم ازتون همه‌ی اینها بخاطر اگاهی هایی بود که استاد بهم یاد داده و خداروشکر میکنم و سپاسگذارم برای این سایت بی نظیر که مارو به خواسته هامون میرسونه‌.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    خانواده سمندری گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    در ابتدا باید ذکر کنم که این فضای زیبای خیلی فوق العاده هست و من ازین فضای انرژی مثبت میگیرم و دوست دارم اینگونه یک زندگی داشته باشم.

    این فایل یک تمرین داشت که سه سوال شامل اش میشد.

    1 چه هدفی داشتی و برای تحقق اش چقدر تلاش کردی؟

    پاسخ سوال اول: من از طفلیت به کار های انترنتی خیلی علاقه مند بودم خیلی تلاش میکردم و حتا کامپیوتر را بدون اینکه درس اش رو بخونم به صورت حرفه ای یاد گرفتم و الان خیلی کار ها در کامپیوتر میتوانم انجام دهم.

    من با این که بسیار شوق و علاقه به کار یوتیوب داشتم وارد کار یوتیوب شدم و یک یوتیوبر شدم.

    من برای اینکه در یوتیوب فعالیت کنم خیلی تلاش کردم. اما به هدف ام که مونیتایز کردن کانالم بود نرسیدم و خیلی نا امید شدم.

    با اینکه شبانه روزی براش کار میکردم به حدی که یک شبانه روز فقط برای ادیت یک فایل وقت گذاشته بودم.

    خوب اما به هدفم نرسیدم.

    بعد از چند سال دوباره تلاش کردم و به هیچ جایی نرسیدم.

    2. کسانی را میشناسید که با وجود تلاش کمتر از شما یا در زمان کمتری از شما ثروت مند شده باشند؟

    من دقیقا کسی را نمیشناسم که این کار را کرده باشد اما در یوتیوب این تفاوت هارو دیده بودم که اون طرف با ویدیو های کمتری در بازه زمانی کمتر توانست به موفقیت برسد اما من نرسیدم.

    3. چه پاشنه آشیل میتواند مانع رسیدن من به هدفم شده باشد؟

    اولین موضوعی که یادم میاید اینست که من همیشه فکر میکردم در این کاری که من انجام میدهم افرادی هستند که خیلی از من خوب تر عمل میکنند و این باور باعث شده بود به خودم اعتماد نداشته باشم.

    دومین موضوع احساس عدم لیاقتم بود من فکر میکردم که اصلا تو کی که از یوتیوب درآمد داشته باشی.

    سومین موضوع: باور کمبود من فکر میکردم که در یوتیوب همونقدر درآمد هست که دیگران دارن ازش استفاده میکنند. و به من اصلا نمیرسه.

    چهارمین موضوع: عدم اعتماد به نفس نمیتونستم که به خوبی خودم را بیان کنم و این باعث شده بود که من نتوانم درست در صفحات اجتماعی تبلیغات کنم میترسیدم از قضاوت های مردم و فکر میکردم که کارم خیلی بد است.

    این ها پاشنه ها آشیل من در این موضوع هست و من این هارا امروز پیدا کردم و باید تلاش کنم که تغییر شان بدهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    Fateme گفته:
    مدت عضویت: 1152 روز

    سلام استاد جانان و مریم جان

    من اوایل که میخواستم روی باورهام کار کنم خیلی اذیت میشدم مثلا روزی هزار بار به خودم میگفتم پول دراوردن راحت ترین کار دنیاست و ذهنم قبول نمیکرد و مقاومت زیادی داشت بعداز کار کردن روی باورهام، حس کردم که دیگه ذهنم خیلی مقاومت نداره و دقت کردم دیدم آره خیلی از آدمها هستن که خیلی راحت مبتونن پول دربیارن و این جرقه ای شد که آخ جون باورم داره ساخته میشه، بعد از خدا هدایت خواستم و خداوند هم که همیشه به درخواست های ما پاسخ میده و قرار بود یه کار راحت رو ران کنم که ذهنم بهم گفت یعنی تو میخوای اینقدر راحت پول دربیاری؟؟

    به همین سادگی؟؟ اینقدر زیاد؟؟ و ذهنم گفت منو این همه خوشبختی محاله‌و اصلا اون کار ران نشد و با این فایل زیبا فهمیدم که باورهای من هنوز ساخته نشدن و احساس لیاقت من هم پاشنه آشیل منه که تازه دارم پیداش میکنم و میخوام روش کار کنم . الهی به امید تو . حتی این فایل هم جواب سوال من بود که پس چرا درامدم هیچ تغییری نمیکنه ؟؟ البته خداروشکر چون مقاوت نداشتم به یه رابطه عاشقانه هدایت شدم ولی هنوز به درامدی که راضی کننده باشه نرسیدم ولی احساس میکنم خیلی نزدیکم بهش ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Vafa Vafa گفته:
    مدت عضویت: 805 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و باارزشم و خانم شایسته عزیز

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    ماشین مدل بالا مشکی صفر و بنامم

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    مثلا خواهرهای کوچکترم و برادر کوچکترم پسر عمه ام

    و زن عموم که تقریبا هم سن و سالم هست

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    من از وقتی ازدواج کردم مثلا خواهر اولی مامانم میگفت از بچگی با اینکه کوچکتر بود میرفتیم خرید دوتا گوشواره مثل هم بر می‌داشتیم برای دوتاتون ولی گوشواره ابجیت گرونتر بود و بالا تر وقتی میرفتیم مانتو بخریم با اینکه شکل هم و یک مدل برمی‌داشتم با اینکه آبجیم از من سنن کوچکتر بود ولی باز مانتو اون گرونتر شد جلوتر که رفتیم من باور کردم که اون ثروتمند تر من هست چیزای گرونتر واسه اون هست بعد که بزرگتر شدیم آبجیم قدش بلند تر من شد و من تو قد 155 موندم و اون هر روز بلند تر شد و من میدیدم تحسین بقیه بابت قدش و واینکه چون تو سن ازدواج بودیم خونوادم سعی میکردن این ایراد و با کفش پاشنه بلند یا …. جبران کنن و من تو دلم به یقیین رسیدم که زندگی اون همیشه راحت‌تر و پولدارتر هست و رفته رفته زندگی که تشکیل دادیم حالا خواهرم ماشین های مدل بالا زیادی سوار شد خونه بالا شهر گرفت و اموالش 8 برابر من هست و تو مرکز پایتخت تو یه خونه رایگان با طبیعتی که مثل جنگل هست زندگی میکنه وقتی ازدواج کردم همسرم برادر کوچک‌تری داشت و مادرش که مهمترین عضو خونوادش بود و بعد فامیل برادر کوچکترش همه جا تعریف میکردن که این بیشتر کار میکنه و پول بیشتری می‌سازه اخلاقش بهتر چون بحرف بقیه بزرگترا گوش میده و وقتی ناراحت میشه قهر نمیکنه کار ول کنه بره ومن این حرف ها باور کردم در حالی که الان که فکر میکنم همسر من شغل راحت‌تر استخدام شد بعد نسبت به برادرش تو شهر خیلی بهتر خدمت کرد و شرایط کاری اش خیلی آسان بود ولی همیشه از نظر مالی کمتر برادرش بود رفته رفته شد نصف اموال برادرش و من تقصیر نداشتن ماشین خوب پای شوهرم میدونستم و فکر میکردم اون باید عرضه می‌داشت کار می‌کرد و پول در می‌آورد در حالی حالا می‌فهمم مدار من باید تغییر کنه من باید باور داشته باشم که میتونم ماشین مدل بالا داشته باشم باهاش برم سفر برم محل کار برم خرید برم تفریح و لیاقتش دارم تا حالا فکر میکردم برای من یه پراید تهش یه سمند با کلی وام و … کافیه ولی حالا میخام یه ماشین مدل بالا تر مثل ازرا مثل برلیانس مثل جک

    ترس از رنگ مشکی هم داشتم چون بابام همیشه میگفت رنگ مشکی اومد نداره و حرف های اون همیشه توزندگی واسم حجت بود وتو فامیل و همه آدمهای اطرافم فقط ماشین رنگ روشن داشتن و دیدم ولی حالا تو اینستاگرام و برنامه دیوار فیلم های سایت های مختلف و فیلم های ترکی دیدم خیلی هم شیکه خیلی هم راحت زندگی میکنن تازه از زندگی تفریحات لذت بیشتری تجربه میکنن و کیفشو میبرن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1176 روز

      سلام وفای عزیز…

      با خوندن کامنتت احساس کردم به لحاظ گذشته ای که داشتی به من خیلی نزدیکی…

      من هم تو خونواده ای بزرگ شدم که یه خواهر کوچکتر از خودم داشتم و همیشه خواهر کوچکترم از هر نظری مورد تایید و تحسین همه بود…چه به لحاظ اخلاق و هوش و استعداد چه به لحاظ ظاهری…و همیشه همه چیز به راحتترین شکل ممکن براش فراهم میشد و خیلی راحت درخواست میکرد بدون اینکه وضعیت مالی خونواده رو در نظر بگیره و همیشه هم دوستتش داشتن…و این مقایسه ی همیشگی ما وقتی تو یه جمعی قرار میگرفتیم باعث شد من رفته رفته اعتماد به نفسمو از دست بدم و احساس کنم هیچ گونه زیبایی ای ندارم…و چون خواهرم با اینکه 8 سال از من کوچیک بود ولی هم قد من بود همین به رخ کشیدن قدش خیلی در من احساس ضعف میکرد…جوری که هنوزم که هنوزه با وجود اینکه خیلی روی خودم کار میکنم از قدم به شدت احساس نارضایتی میکنم …و احساس میکنم همین ریز جثه بودنم مانع خیلی از موفقیتهام شده …با اینکه میدونم اینا باورهای اشتباهیه ولی چون از بچگی تو من شکل گرفته حس میکنم تغییرشون خیلی سخته…

      برات ارزوی بهترین اتفاقات رو دارم دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    رزیتا زارع گفته:
    مدت عضویت: 689 روز

    سلام استاد خداقوت

    پاسخ به سوالاتی که گفتین من 2 ساله که میخام فیلر بینی بزنم نوک بینیم بره بالا اما هرکاری میکنم نمیشه حتی رفتم فیلر زدم جواب نداده دفعه دیگع پولشو جور کردم سفرشو جور کردم خود دکتر نبوده دفه ی بعدی همه چی جور شدع من مرض شدم نوبتم تموم شده وهمش اینجوری خراب شده

    ولی درصورتی کع تموم اطرافیان من به چیزی که تو ذهن منه علاقه مند شدن فور رفتن فیلر زدن و نتیجه گرفتن

    وقتی یکم نزدیک میشم به خاستم همش استرسو ترس میاد تو ذهنم که بابام نمیزاره، بابام دعوام میکنه یا نکنه نشه نکنه بینیمو اونجور که میخام دربیارن نکنه مثل اولین تجربه اینم خراب بشه یا فیلرا به صورتم نسازه یا از نوع 3 ماهه فقط باشه یا پولشو چیکار کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    به نام خدای زیباییها خدای هدایتگر و مهربانم

    این فایل نشانه امروزم بود .وقتی استاد این فایل رو گذاشتند من شرایطی متفاوت با شرایط امروزم داشتم و کامنتی که اون موقع نوشته بودم رو خوندم و دیدم چه دیگاه متفاوتی اون موقع داشتم و حالا چه دیدگاهی دارم بسته به شرایط دیدگاهاه هم فرق میکنه.

    به نام الله مهربانیها

    چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیدی؟

    1-داشتن درامد دایمی 2داشتن شغل و کسب درامد شخصی خودم نه اینکه برای بقیه کار کنم3رسیدن به درامد رورانه دو میلیون

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    یکی از افراد خانواده با شروع کارش برای دیگران برای خودش هم کار میکرد و مشتریها میومدن به سمتش اونم آدمهای بسیار مناسب مهربان ،صادق و درستکار و هر قدمی که برمی‌داشتند به نفع این عزیز بود برای رسیدن به پول بیشتر و هر کاری میکردن تا این عزیز به درامد بیشتر برسه و بارها ازش شنیدم که بهش گفتن تو نمیخواد کاری کنی بسپارش به من ،یا من خوشم اومده باهات کار کنم. و به لطف خدای مهربان به قدری سفارش گرفت و مشتری داشت که دیگه فرصت کار کردن برای دیگران نداشت و الان برای خودش کار میکنه( مدتی هست که دارم به دلیلی فکر میکردم به اینکه چطوری میشه که یک ادم اینقدر مشتری و ا مهای مناسب خوب جذب کنه)

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟من خیلی دوست دارم درامد داشته باشم و یک مدت هم داشتم به لطف خدای مهربان به جایی رسید که درآمد دوماه رو توی یک ماه داشتم و همه چی عالی شده بود اما یکباره همه چی به هم ریخت . گاهی دلم نمیخواست کار نکنم و استراحت کنم و ساعتی برای خودم باشم اما اینقدر به لطف خدای مهربان سفارش بود که نمیشد.و باورهایی که من رو از کارم دور کرد

    1_وقت برای کار کردن روی خودم کم میارم

    ‏2_زمان و وقت کافی برای فرزندانم ندارم

    ‏3_همسرم چشمش به دست منه و از فعالیت‌های خودش کم میکنه

    ‏4_شاید اوردن وسایل برای فرزندم خوب نیست و باعث حساسیت در فرزندم بشه

    ‏5_دیگران توقع پول و کمک از من دارن

    ‏تا جایی که فکر کردم اینها باورهایی بودن که من رو از خواسته دور کردن

    ‏اما اینها رو هم باید بگم که اون مشتری و سفارسها همه یکی و یک‌جور بود و من با تموم کردن همکاری با اون فرد الان میتونم پیشرفت بیشتری بکنم چون تنوع بیشتری کار میکنم وایده های بهتری به ذهنم میرسه و به امید الله به زودی خواسته ی من هم محقق شد

    ‏خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    ‏ در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2905 روز

    یاد خدا ارام بخش قلبهاست .

    سلام نمیخوام موج منفی بدم ولی انقدر دلم گرفته بود و نا امید از اینکه چرا بعضی وقتها مثل الان درامد ب صفر میرسد

    و اصلا چرا باید ب صفر برسد

    یاد این فایل و فایل های الگوی تکرار شونده افتادم

    البته قدم 6دوازده قدم رو ندارم رفتم متن صفحه رو خوندم

    استاد از شریکی نوشته بود از هدایتی نوشته بود از قدرتی نوشته بود .

    که من خیلی از خودم دورش کردم

    چرا واقعا چرا من بعضی وقتا انقدر نا امید میشم

    مگه منم خدا رو ندارم مگه منم شریکی که استاد میگه رو در درونم ندارم مگه منم این قدرتی که استاد ازش حرف میزند رو ندارم

    مگه من از دوره 12قدم استفاده نمیکنم

    وقتی که من این همه قدرت رو دارم وقتی که من شریکی رو در وجودم دارم که برگی به اذن اون از درخت نمی افتد

    پس دیگه چرا باید از این قدرت با این قدرت و این شریک کار نکنم

    چرا باید به انچه میدانم عمل نکنم

    چرا باید ب این قانون احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب ایمان نداشته باشم

    چرا منطذر روشنای هستم و قدم بر نمیدارم

    چرا میترسم از شغل دومی که دارم نتونم پول بسازم از کارهاش میترسم از ارتباط ها میترسم

    از ناشناخته ها میترسم

    یعنی سخت تر از الان ک در این شرایط بی پولی هستم هستش

    دارم به خودم یاد اور میشم این همه چراهای که دارم رو خیلی راحت با ایمان بخدا و قدم اول بر داشتن تو خود پای در ره به نمو هیم مپرس ک خود راه بگویدت ک چون باید کرد

    انجام بدم و عمل کنم

    و به عوامل بیرونی کاری نداشته باشم فقط به درون خودم کار داشته باشم فقط باورهای خودم رو تغیربدهم درون خودمو تغیر بدهم

    دیگه ایمان داشته باشم که زندگیم تغیر میکند با عمل کردن و کاری به نداشتن عوامل بیرونی

    و قدم اول برداشتن قطعا زندگیم

    تغیر میکند

    ‌اینجاست که با وجود این همه تلاش فراوان به خواسته هایم نرسیده ام

    بخاطر این همه باور غلط که ذهنم هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سحر فروغی گفته:
    مدت عضویت: 701 روز

    با سلام و درود بخانواده نوری جدیدم…. من امروز عضو این خانواده با صلابت شدمو خدارو شاکرم… پیش، از این من سخنرانی کوین ترودو رو گوش، داده بودم. برام جالب بود و چند کتاب جذاب دیگه که در روند آگاهی من بسیار موثر بودن برای همین هضم صحبتهای شما برام قابل هضم بود….

    در پاسخ سوال اول من در عرصه کارهای هنری فعالیت دارم(نقاشی ماکت سازی مجسمه سازی) مربی مهارت ورزی و خلاقیت کودکان هستم… حدود5، 6 سال در این عرصه فعالیت دارم و هدفم انجام کاری ماندگار و موثر در عرصه هنر بودو هست… دوساله در عرصه خودشناسی و خداشناسی تحقیق میکنم… و طی دو سه هفته است به این سخنانی که فرمودین رسبدم…. من توانمندیهای خوبی دارم به شکر خدا ولی هنوز رسالت اصلیمو نمیدونم چیه….؟ هنر(شاخه های مختلف) مربی بودن روانشناسیُمحقق ولی باور دارم یه کار موثرو ماندگار خواهم کرد ولی نمیدونم اون چیه و چطوره؟ این فانتزی از دوران کودکیمه……. الان علی رغم تلاشهام هنوز به اون مرحله ایی که میخواستم نرسیدم

    شاید ترمز من بچه داری بوده….نبود سرمایه کافی…. شاید باورم ضعیف عمل کرده… شاید شاغل بودنم در عرصه حسابداری به تعویق انداخت…. شاید ماجراهای روابط عاطفی و خانوادگی از موضوع خارجم کرد….

    ولی دوستی رو میشناسم که در یک زمینه از هنر من فعالیت کرد و با کسانی آشنا شد که حمایت کردو و الان شرایط خیلی بهترری داره در فاصله دو سالی که میشناسمش…

    ممنون میشم راهنماییم کنید عملکرد بهترب در تمامی زمینه های زندگی داشته باشم تا به تعادل و پیشرفت برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: