https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-11 07:37:322023-07-07 09:16:06چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
1158نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من برای هدف های شغلی تلاش کردم و مایل بودم مستقل بشم اما محقق نشد. هدف روابط، که هیچ وقت نتوانستم محقق کنم و تقریبا میشه گفت تا به حال توی عمرم، آدم درست حسابی سر راهم قرار نگرفته. از طرف دیگر، از لحاظ ارتباطات خانوادگی، فکر می کنم، احترام و صمیمت در خانواده من بسیار کم هست. سعی کردم همیشه یه ماشین برای خودم داشته باشم و بر ترس رانندگی غلبه کنم اما این هم محقق نشد. با وجود این که چندین جلسه خصوصی گرفتم برای آموزش رانندگی. تلاش کردم که اپلای بگیرم برای ادامه تحصیل دکتری ولی هنوز محقق نشده.
بنام خدا ،سلام استاد عزیزم ،من باوجود تلاشهای فراوان برای رسیدن به موفقیت مالی ،برای اینکه شغلی داشته باشم هرکاری کردم نشده،زمان انرژی پول گذاشتم وهیچ مقاومتی هم نکردم درمقابل ایده و هدایت ،ولی خب من باورهای اشتباه زیادی داشتم ودارم ولی خب دارم میبینم یک سری اصلأ باوراشون درست نیست ولی خب دارن کار میکنند وپول درمیارن ،وهیچ شناختی از قوانین ندارن ،سوال دو،باور های محدود کننده که مردم پول ندارن خرید کنندوبازار خرابه ،حالا دوست دارم بدونم چجوری دری از درها به روم باز میشه خیلی امیدوارم ومنتظرم خواسته من محقق بشه میدونم اینجا ،اون جایی نیست که باید باشم ،خدایا هدایتم کن به سمت ثروت وموفقیت استاد ممنون بابت به چالش کشیدن باورام
سلام استاد جانم خیلی خوشحالم که با شما و خانم شایسته عزیزم آشناد شدم …استاد من الان تو سن 38 سال هستم ولی هنوز ازدواج نکردم و تلاش زیادی هم کردم ولی محقق نشده ونمیدونم چیکار کنم …..ی روز که خیلی ناراحت و نگران بودم ب این سایت هدایت شدم البته همیشه ته دلم توکل و صبر داشتم اما خب نشده ….
سلام استاد عزیز فکر کنم دوتا باورم یافتم یک عدم احساس لیاقت و ارزشمندی که اصلیه و دومی ترس از جدا شدن و از دستت دادن که مانع بدست آوردن رابطه عاشقانه است من همیشه تو دهنم هست که اگر من به عاشق همسرم بودم از دوریش ادیت میشدم یا از اینکه به کس دیگه ای توجه کنم به شدت اذیت میشم و او تا الان این حس بوده و من عاشق همسرم نیستم و ارتباط خوبی ندارم و همیشه میگم اگه با عشقم ازدواج کرده بودم همیشه از دور بودنش اذیت میشدم یا اگر از دستش میدادم یا فوت میکرد داغون میشدم
الان دیگه سعی میکنم باورهای جدید میسازم
خیلی ممنون نم استاد که ی نکته اساسی به من گفتین و چراغی برای من روشن کردین سپاسگزارم
این کامنت رو امروز توی دوره دستیابی به رویاها گذاشتم ولی از اون جایی که گفتم شاید ممکنه برای بعضی از دوستان هم مفید باشه گفتم توی یکی از فایلهای رایگان هم بزارمش
وقتی توضیحات استاد رو توی این فایل شنیدم یه سرچی زدم در مورد درخواستهای پیامبران در قرآن، در همه موارد می بینیم که تا پیامبران درخواست میکنن، خداوند فورا اجابت میکنه و به این که این درخواست به صلاحشونه یا نه، بحثی نکرده درست مثل درخواست حضرت یوسف برای افتادن به زندان، البته به درخواستهایی که در راستای قانون بوده بلافاصله پاسخ مثبت داده شده وگرنه درخواست حضرت نوح برای نجات پسرش یا اصرار حضرت ابراهیم برای نجات قوم لوط پاسخ داده نشده است
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشندهای!
که یکی از بزرگترین خواسته های مادی قرآنیه و از همه جالبتر این که حضرت سلیمان به خاطر یکسری از اسبهای اصیل که پیشش میارن و مشغول اونها میشه، نمازش قضا میشه و از خداوند طلب بخشش میکنه و بلافاصله بعد از طلب بخشش یکی از بزرگترین درخواستهای مادی قرآنی رو میکنه که خدایا به من ملکی عطا که مشابه اون رو به هیچکس نداده ای، یعنی نه تنها در احساس گناه نمیمونه بلکه انگار براش طبیعیه که تا بگه خدایا ببخش خدا، خدا می بخشدش و البته تا درخواست ملک میکنه خداوند بهش عطا میکنه و در آیه های بعدی هم خداوند در مورد همین اجابت درخواست سلیمان صحبت میکنه
در آنجا زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت: «پروردگارا از جانب خود فرزندی نیکو به من عطا کن.»
دعای زکریا از خداوند برای فرزند دار شدن که با اینکه به شدت دلش فرزند میخواسته ولی اونقدر این خواسته که خداوند در پیری بهش فرزند عطا کنه براش دور از ذهن بوده ودر این شرایط خداوند مریم را به زکریا نشون میده که میوه های بهشتی براش آوردند و اونجا به قول استاد تازه برای زکریا منطقی میشه و از خداوند درخواست میکنه و بازهم بلافاصله خداوند پاسخ میده
پس فرشتگان، او را در حالی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به یحیی بشارت می دهد که تصدیق کننده کلمه ای از سوی خدا [یعنی مسیح] است و سرور و پیشوا، و [از روی زهد و حیا] نگاهدار خود از مُشتهیات نفسانی، و پیامبری از شایستگان است. (39)
و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست
درخواست حضرت ابراهیم در مورد نشان دادن زنده شدن مردگان که باز هم خدا سریعا پاسخ میده
کلا حضرت ابراهیم درخواستهای سطح بالا میکرده :)))
• سوره طه آیات 25 تا 32
درخواستهای حضرت موسی از خداوند
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿٢۵﴾
گفت: پروردگارا! سینه ام را [برای تحمل این وظیفه سنگین] گشاده گردان، (25)
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿٢۶﴾
و کارم را برایم آسان ساز، (26)
وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی ﴿٢٧﴾
و گِرِهی را [که مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشای، (27)
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿٢٨﴾
[تا] سخنم را بفهمند، (28)
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿٢٩﴾
و از خانواده ام دستیاری برایم قرار ده، (29)
هَارُونَ أَخِی ﴿٣٠﴾
هارون، برادرم را (30)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿٣١﴾
پشتم را به او محکم کن، (31)
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿٣٢﴾
واو را در کارم شریک گردان، (32)
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَىٰ ﴿٣۶﴾
خدا فرمود: ای موسی! به یقین خواسته ات به تو عطا شد. (36)
درخواستهای حضرت موسی از خداوند، زمانی که خداوند بهش فرمان میده که به سوی فرعون بره و باز هم خداوند بلافاصله به موسی میگه که درخواستت به تو عطا شد
جواب خودت توی کامنتت بود، تو راه درست شدن رابطه عاطفیت رو بلدی و توی کامنتت نوشتی که یه مدت روی خودم کار میکنم و نتیجه میگیرم پس فقط استمرار نداری
زمانهایی که رابطه عاطفیت عالی بوده رو به یاد بیار و ببین توی اون شرایط چه حس و حالی داشتی یا روزهای قبلش چه تمارینی رو انجام دادی، همون کارها رو انجام بده
البته احساس میکنم ارزشمندی خودت رو به رابطه عاطفیت پیوند زدی و همین باعث میشه که احساس خوبت با نوسانات رابطه ات دچار افت و خیز بشه
اگه بتونی دوره احساس لیاقت رو تهیه کنی که خیلی عالی میشه واقعا این دوره و دوره عزت نفس، به نظرم زیربنا و زیر ساخت همه دوره هاست
چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
خواسته ی مهم من این روزا اینه که یکی از نقاشی هامو به مبلغ 5 ملیون توی گالری بفروشم
چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
افراد زیادی را دیده ام که نقاشی های خود را به مبالغ بسیار بسیار بالاتر از انچه من میخواهم فروخته اند اما درباره تلاششان چیزی نمیدانم
ترمز هایی که من شناسایی کردم در رابطه با خواسته ام عبارتند از : اینکه من زیادی چسبیدم به خواسته و تو ذهنم اینجوری شکل گرفته انگار که من اگر به این خواسته نرسم خیلی بد میشه و به هیچ جایی نمیرسم انگار ، یا اینکه من فکر می کنم مردم نمیان که انقدر پول بابت نقاشی خرج کنند ، یا اینکه من خیلی تازه کارم و کسی از من خرید نمیکنه ، یا اینکه چون نمایشگاه خیلی خلوته کسی نیست که کارامو ببینه و بخره ، و حس میکنم کاری که باید انجام بدم ( چه کار فیزیکی چه کار ذهنی )رو انجام ندادم
و اینکه منم تو کارهای هنریم ( من گچبری و دکوراسیون داخلی خونه هارو انجام میدم )
منم دقیقا یه زمانی آرزوم بو که بتونم یه طرح رو با 5 میلیون تومان پول بزنم .
الان شکر خدا بعد 3 سال که البته قدم به قدم پیش رفت کردم متیف های 100 میلیون تومانی رو کار میکنم .
من اولین هدفم 5 میلیون تومان بود دقیقا بعد 3 روز که این هدفو تعیین کردم یه کار گرفتم که پول کل کار 150 میلیون تومان بود که همون کارفرما کارو بیشتر کرد و به 350 میلیون رسید.
و همین طوری اومدم جلو الان هر خونه ای که کار میکنم درامد چند صد میلیونی برام داره که البته الان هدفهام هم خیلی بزرگتر شده و همین الان که این کامنت رو مینویسم هدف امسالمو 3 میلیارد تومان تعیین کردم و دارم روی ترمزهای ذهنیم کار میکنم .
واسه این که کمکی کرده باشم بهت که باور کنی میشه ، ادامه بده بیشتر روی باورهای فراوانی ، لیاقت ، و اینکه میشه و میتونی به هدفت برسی کار کن .
سلام و درود فراوان به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین من در جواب سوال اول که چ خواسته ای دارم که براش تلاش کردم هنوز بهش نرسیدم حقیقتا باید بگم من از زمانیکه به فایلای رایگان گوش دادم و بعدش دوره دوازده قدم رو با همسرم خریدیم تو همون قدم اول کلی زندگیم تغییر کرد من آدمی بودم به سخت کار کردن سپس به نتیجه رسیدن معتقد بودم در حالیکه تقریبا یک سال و نیم پیش که شروع کردم به عمل کردن به قدم اول تو ماه اول من که درامدم صفر شده بود چهل تومان از پیج اموزشیم کسب کردم و هر جا طبق قانون رفتم جلو نتیجه عالی دیدم الان که تو یکی از مناطق خوب تهران زندگی میکنم و مدیر فروش هستم تو یه شرکت بعلاوه از پیجمم پول درمیارم از برکات اشنایی با سایت بینظیر شما بود و من سپاسگزار خداوندم که منو با بهترین استاد در این زمینه آشنا کرد و اگر هنوز به یه سری از اهدافم نرسیدم به دلیل اینه که تمرکز نکردم و قانون رو کامل انجام ندادم بخدا قسم با همون دوره دوازده قدم هم میشه کلی ازخواسته هامون برسیم و ناگفته نماند من خودم گاها اون احساس لیاقت رو ندارم و با وجود پیشرفت فوق العاده تو زندگی مادی و معنوی اینو مطمئنم که اگر اون رو احساس لیاقتم کار کنم نتیجه ها خیلی سریعتر انجام میشه
سلام ب استادعزیز ومریم بانوی محترمه وکلیه دوستان هم فرکانسی
سوال ١:چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری وبا اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای ام هنوز به ان نرسیده ای؟
من بااستفاده از فایلهای رایگان باهدفگزاری درامد حداقل ٣ برابر درامد فعلی با همین امکاناتی که دارم (بقولی وسیله ى امرار معاش مهیاست ولی بارانی در سطل ما نمیبارد)
باتلاش وکارکردن روی باورهایی مثل :
پول ساختن راحته از بینهایت مسیر پول وارد زندگیم میشه خدایاشکرت
خدایاشکرت که من در دنیایی سرشار از فراوانی زندگی میکنم که هم چیز در ان برای من وجود دارد
من الان خوشحال و سپاسگزارم خدا را که پول بطور فزاینده و دائم واز طریق منابع مختلف بسمتم جاری میشه
پول وثروت ازراههای مورد انتظار وغیر منتظر ه به وفور وبا سرعت وارد زندگی من میشن
و…..
در سال ١۴٠٢درامد خوبی کسب کردم که بقولی استاد سطلم سوراخ بود و بیشتر هزینه ی درمان همسرم شد.
فقط در اولین فرصت از در امد حاصله دوره ی ثروت یک و کشف قوانین را خریدم وبا شروع تمرین اهرم رنج ولذت ( که من در دوره ی قانون سلامتی از ان نتیجه گرفته بودم از ٩٢ کیلو به ٧۵ کیلو رسیدم) در امور مالی ، تمرین تکرار باورها را رها کردم در نتیجه با افت درامدی شدید روبرو شده واکنون توی در ودیوارم و دچار سردرگمی شدم که مشکل از کجاست!!!!؟؟؟
ایا قطع تمرین باورها باعث افت درامد شده یا که اهرم رنج ولذت را درست انجام نمیدم؟؟!!!
سوال ٢:چه افراد ى را میشناسی که با وجود تلاش کمتر به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا باوجود تلاش های مشابه با خواسته ی انها محقق شده؟
بله چند نفر از اقوام بسیار نزدیکم هستند که با تلاش خیلی خیلی کم ودر زمان خیلی کوتاه به موفقیت و ثروت خیلی خوب رسیده اند
سؤال ٣: جه باورهای محدود کننده ای را میتوانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر کردنش باعث شده که با وجود اینهمه تلاش باز هم به ان خواسته نرسی؟
با انجام تست ثروت چند باور مخرب را شناسایی کرده ام
مثل پول سخت بدست میاد
باور کمبود
فرصت برای ثروتمند شدن کمه
پول مهم نیست
و
اینک از دوستان مهربون وخوبم پیشاپیش سپاسگزارم کوچکترین راهنمایی شما عزیزان ممکن است جواب معمای ذهن من وتعداد دیگری از دوستان شود. صمیمانه سپاسگزارم
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیز و استاد خانم شایسته و دوستان و همراهان عزیز
آقای صابری عزیزم بزرگوار فقط یه جمله کوچک و موثر که از همین فایلهای رایگان یاد گرفتم خدمت شما عرض میکنم شاید کمکی باشه براتون
برادر همون طور که ما برای ساختن یک باغ زیبای گل یا باغ میوه زحمت میکشیم تا اون باغ زیبا ساخته بشه بعد از ساخته شدن اگر فقط یک هفته ازش غافل بشیم و بهش فقط آب ندیم تمام زحمتهای ما از بین میره و اون باغ زیبا خشک میشه
پس ما تنها یک وظیفه داریم که همیشه روی خودمون کار کنیم مثل غذا خوردن شما اگر یک روز غذا نخوری چی میشه ؟
پس همون طوریه جسم ما هر روز به غذا نیاز داره روح ما هم به غذا و مراقبت نیاز داره
من برای مسافرت خدا را صد هزار مرتبه شکر باگ خاصی ندارم یعنی درخواست می کنم و از خدا می خواهم و بعد هدایت میشوم به مکان ها و جاهای عالی و دیدنی که اولش باور نمی کنم
بعد یادم میاد که من از خدا درخواستش را کردم و الان هم بهم داده.
خدا را صد هزار مرتبه شکر
برای سلامتی هم همین که نون و برنج و کم کردم و عبارت تاکیدی را میگم خداوند بهم لطف می کنه و سلامتی را شامل حالم می کنه
خدا را صد هزار مرتبه شکر
یکی از ترمزها این است که من هنوز باور ندارم که همچین خواسته ای هست
کسی یا افرادی را پیدا نکردم که این خواسته را دارند با لذت بدست آورده اند
……
می خواهم به زودی زود با اشک شوق جوری که صفحه را نبینم اینجا در همین مکان بنویسم که خلق کردم خونه ی دلخواهم و الان دارم و الان در خونه ی دلخواهم دارم زندگی می کنم
وقتی به خواسته محقق نمیشه با وجود تلاش فراوان این یعنی اینکه خداوند قادر متعال می خواهد بهترین و بهترینها را نصیبم کنه
من هم مثل خیلی از افراد در خونه ی دلخواهم زندگی می کنم خیلی راحت بدون زجر بدون عرق ریختن
چه فایده من که پولش را ندارم ؟ چندین و چند بار تا حالا پول خونه جور شده خریدیم ولی از دستش دادیم
مگه خزانه ی خدا کمه
خدا خودش میگه همه ی ملک ها از آن منه
پس تو چی میگی ؟؟؟ ذهن چموش !!!!……….
چندین و چند بار شده پول های فراوان به حساب مون اومده ولی برای کارهای دیگه خرجش کردیم
پس باید این خواسته را خلقش کنم
باید این خواسته را برای من خلقش کنی
و بعد تعداد ملک ها و خونه های بیشتر و بیشتر
من در همین سن جوانی می خواهم
ما چند تا خواهر و برادر هستیم که هیچ کدوم خونه از خودمون نداریم پس این به ترمز در ناخودآگاه است که اونها هم که ندارند حالا تو چه تلاش می کنی
پدر من در سن بالا صاحب خونه شد پس این هم یه ترمز در ناخودآگاه که پدر تو با اینکه وضعش خوب بود و الان هم وضعش خوبه کار داره شغل داره حرفه داره در سن بالا صاحب خونه شد پس تو هم تلاشی نکن
یا باور کردم که در سن بالا به من داده میشه
یا باور کردم که با زجر و تقلا و بدبختی هزار تومان هزار تومان باید جمع کنم تا بشود یه خونه
چون پدرم هم همین جوری خونه دار شد
این اشغال ها همه در ذهن من بود
همه به صورت ناخودآگاه و مخفی
مخفیانه در ذهن خاموش شده بود
خدا را صد هزار مرتبه شکر برای روشن شدن این همه تر مز
خدا را صد هزار مرتبه شکر برای روشن شدن این همه باور
ملک نیست
خونه نیست.
همه را بردن
همه را تصاحب کرده اند
برای ما دیگه نیست
دیگه نمیشه …. این جمله دیگه نمیشه را من از بچگی تا حالا شنیده ام
بابا تو این وضع و اوضاع کی دیگه خونه داره ؟ کی دیگه خونه دار میشه ؟
حالا بهشون میگی ؟؟؟ چرا بابا این همه دارند ساخت و ساز می کنند
آره ساخت و ساز می کنند
ولی چه کسانی
ثروتمندان!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟
و این جور موقع ها اونقدر مثال می زنند و خودمون هم داریم
حالا ثروتمندان چه کسانی هستند ،؟ یه کسایی مثل خودمون
یا مرد هستند یا زن
یعنی هیچ فرقی از نظر جنسیت نداریم
فقط باورها شون درسته
فقط باورها شون سر جای درستش قرار گرفته
همین
همین
همین
تنها راه باورسازی منطقی کردن ذهن است
فقط این جوری خاموش میشه
هیچ راهی دیگه ندارد
یا یه باگ دیگه اینکه اگر من خونه دار شوم چشم می زنند من را
اول اینکه من خدا را شکر مدارم از اپن دسته از آدمها دور است و داره دورتر میشه
دوم اینکه باورهای بهتری نسبت به قبل دارم
یه باگ دیگه اینکه من هر موقع خونه تر شدم همین که خلق کردم و داشته باشم مریضی و بیماری سراغم میاد
چون مادرم هم همین طوری شد همین که رفتیم در خونه ی خودمون بعد از سالها انتظار و دعا کردن . که من درست در 20بیست سالگی بودم
مادرم همه ی بیماریها سراغش اومد
که این هم از ترمزها است که
اگر صاحب خونه شوم همین که بروم در خونه ی خودم همه ی بیماریها را دچار می شوم
و در ناخودآگاه خودم میگم چه فایده
بیماری را نمی خواهم
اگر بروم توی خونه ی خودم بیمار میشم
پس نمی خواهم
اصلا ولش کن
اصلا به این نمی ارزد
پس ساخت باور قدرتمند: من به زودی در خونه ی دلخواهم زندگی می کنم به سلامتی با عشق و با لذت
اصلا وقتی باورهای سلامتی را دارم بیماری کیلویی چند است ؟؟؟؟؟!!!!!!
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
دلیل این همه ترمز و اشغال ذهنی در اینجا مکتوب کردن این بود و این هست که ::
این خواسته خیلی وقته من دارم و اصلا اثری از اثراتش نیست
یعنی داشتم بی خیالش می شدم که خداوند من را هدایت می کنه
داشتم بی خیالش می شدم که دوباره هدایت میشوم به فایل های استاد
داشتم بی خیالش میشدم که هدایت شدم به دوره کشف قوانین زندگی و آپدیت قوانین
خدا را صد هزار مرتبه شکر
خدا را صد هزار مرتبه شکر
خدا را صد هزار مرتبه شکر
هیچ خونه ای موندگار نیست ….. این خیلی باگ است در ذهن من
که همین که خونه را دریافت کردی از دستش می دهی پس چه فایده اصلا نمی خواهی
یعنی این بر می گرده به از دست دادن خونه های قبلی که داشتیم و همه را از دست دادیم
که من با توکل بر خدا صاحب میشدم ولی ما نمی رفتیم توی خونه زندگی کنیم و خونه را می فروختیم
هر کدوم هم بر حسب به اتفاقی
یعنی هیچ کدوم هم یه جور نبود
یکی را به نام زدیم نصف پول مون را هم دادیم بعد یه انسان خوبی گفت بقیه پول تون را من می دهم بعد زیرش زد و خونه تموم شد حالا بماند که اون پولی هم که پیش اون صاحب ملک داشتیم نمی داد
یه ملک داشتیم خوب هم رشد می کرد همسرم گفت بیا بفروشیم بریزیم توی بورس ریختیم که بورس هم ترکید
یه خونه داشتیم جای خوب همسایه های خوب بهترین نقطه ی شهر که شریک بودیم که اون هم فروختیم
اینها را میگم تا با کدهای ذهنی ام در بیایند وگرنه همون آش است و همون کاسه
چون اعضای خانواده من با وجود وضع مالی و درآمد پایین همه همون سال های اول ازدواج خونه خریدن و منم تو ذهنم طبیعیه که آدم ازدواج کنه باید بعد 1-2 سال نهایتا تو خونه خودش باشه
به نظرم شما صاحب خونه بودن براتون طبیعی نیست و به عنوان یک چیز اضافه تو زندگیتون بهش نگاه میکنین
یعنی حق خودتون نمی دونین که باید خب صاحب خونه باشین دیگه ….. مستاجر بودن یا خونه نداشتن براتون قابل پذیرش هست واسه همین وقتی بورس پیش اومد خونتون رو فروختین ….. چون خونه براتون یک امر واجب نبوده …..
باید حق خودتون بدونین و طبیعی بدونین که صاحب خونه باشین و نداشتن خونه رو اصلا نپذیرین ….
شما کور نیستی ولی ما آدم ها میتونین به هم کمک کنیم چون ما دیدگاه های متنوعی داریم که هر کدوممون تو یه زمینه ای خوب هستیم که اونم از موهبت های خداست بازم ….. به ما داده که به هم کمک کنیم
وقتی داشتم کامنتت رو می خوندم متوجه شدم یه سری چیزها تو ذهن من با شما متفاوته و وقتی خواهر برادر هامو دیدم متوجه شدم با وجود درآمد کم همشون تو همون سال های اولیه ازدواجشون صاحب خونه شدن … و دوتا خونه حتی یکیشون داره ….
و بعد که دقت کردم دیدم چون از بچگی پدرم مال و اموال و ملک زیاد داشت و درآمد کم
ما هم اینطوری پذیرفتیم که صاحب خونه بودن حق طبیعی ماست و البته راحته ، باید باشه
ولی حالا درآمد خیلی کم اشکال نداره میشه کنار اومد ( که البته اشتباهه تو این زمینه برای ما )
یعنی چون صاحب خونه بودن از نظر ما حق طبیعی ماست و باید هست بهش رسیدیم
ولی اطرافیان برعکس ما
من خیلی از افراد رو دیدم چندین برابر ما درآمد دارن ولی خیلی خیلی تعجب میگن که خونه ندارن !
همون لحظه ذهن من میگه خونه باید باشه باید داشته باشیم و خوب گفتی راجع به اهرم رنج و لذت …..
آره ، تهش بر میگرده به همین اهرم که برای ما تو این زمینه جای درستی هست
مثلا من وقتی به صاحب خونه نبودن در بعد ازدواج فکر میکنم به شدت استرس میگیرم و سریع می خوام یه کاری کنم خونه دار بشم …. باهاش نمی تونم کنار بیام رنجش خیلی خیلی خیلی برام بالاست
لذتش برام خیلی زیاده
نبودش قایل پذیرش نیست
در نتیجه نا خودآگاه می خوام اقدام کنم سریع برای درست کردنش … یعنی ذهنم مجابم میکنه ….
امیدوارم تونسته باشم بهت کمک کنم
فقط می تونم بهت بگم
حق طبیعیت هست که خونه دار باشی
سوا از هر گونه مسائل مالی هیچ موقع روی خونه ای که آدم توش میشینه قمار نکن …… اول امنیت و آرامش
و طبق آموزه های استاد هم ثروت بر اساس مدار ما میاد تو زندگیمون اگه مدارکتون رو ثروت نباشه هر اقدام فیزیکی هیچ نتیجه ای جز برگشت به مدارمون برامون نداره …..
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان نازنین
وقت بخیر
من برای هدف های شغلی تلاش کردم و مایل بودم مستقل بشم اما محقق نشد. هدف روابط، که هیچ وقت نتوانستم محقق کنم و تقریبا میشه گفت تا به حال توی عمرم، آدم درست حسابی سر راهم قرار نگرفته. از طرف دیگر، از لحاظ ارتباطات خانوادگی، فکر می کنم، احترام و صمیمت در خانواده من بسیار کم هست. سعی کردم همیشه یه ماشین برای خودم داشته باشم و بر ترس رانندگی غلبه کنم اما این هم محقق نشد. با وجود این که چندین جلسه خصوصی گرفتم برای آموزش رانندگی. تلاش کردم که اپلای بگیرم برای ادامه تحصیل دکتری ولی هنوز محقق نشده.
بنام خدا ،سلام استاد عزیزم ،من باوجود تلاشهای فراوان برای رسیدن به موفقیت مالی ،برای اینکه شغلی داشته باشم هرکاری کردم نشده،زمان انرژی پول گذاشتم وهیچ مقاومتی هم نکردم درمقابل ایده و هدایت ،ولی خب من باورهای اشتباه زیادی داشتم ودارم ولی خب دارم میبینم یک سری اصلأ باوراشون درست نیست ولی خب دارن کار میکنند وپول درمیارن ،وهیچ شناختی از قوانین ندارن ،سوال دو،باور های محدود کننده که مردم پول ندارن خرید کنندوبازار خرابه ،حالا دوست دارم بدونم چجوری دری از درها به روم باز میشه خیلی امیدوارم ومنتظرم خواسته من محقق بشه میدونم اینجا ،اون جایی نیست که باید باشم ،خدایا هدایتم کن به سمت ثروت وموفقیت استاد ممنون بابت به چالش کشیدن باورام
سلام استاد جانم خیلی خوشحالم که با شما و خانم شایسته عزیزم آشناد شدم …استاد من الان تو سن 38 سال هستم ولی هنوز ازدواج نکردم و تلاش زیادی هم کردم ولی محقق نشده ونمیدونم چیکار کنم …..ی روز که خیلی ناراحت و نگران بودم ب این سایت هدایت شدم البته همیشه ته دلم توکل و صبر داشتم اما خب نشده ….
سلام استاد عزیز فکر کنم دوتا باورم یافتم یک عدم احساس لیاقت و ارزشمندی که اصلیه و دومی ترس از جدا شدن و از دستت دادن که مانع بدست آوردن رابطه عاشقانه است من همیشه تو دهنم هست که اگر من به عاشق همسرم بودم از دوریش ادیت میشدم یا از اینکه به کس دیگه ای توجه کنم به شدت اذیت میشم و او تا الان این حس بوده و من عاشق همسرم نیستم و ارتباط خوبی ندارم و همیشه میگم اگه با عشقم ازدواج کرده بودم همیشه از دور بودنش اذیت میشدم یا اگر از دستش میدادم یا فوت میکرد داغون میشدم
الان دیگه سعی میکنم باورهای جدید میسازم
خیلی ممنون نم استاد که ی نکته اساسی به من گفتین و چراغی برای من روشن کردین سپاسگزارم
سلام به همگی
این کامنت رو امروز توی دوره دستیابی به رویاها گذاشتم ولی از اون جایی که گفتم شاید ممکنه برای بعضی از دوستان هم مفید باشه گفتم توی یکی از فایلهای رایگان هم بزارمش
وقتی توضیحات استاد رو توی این فایل شنیدم یه سرچی زدم در مورد درخواستهای پیامبران در قرآن، در همه موارد می بینیم که تا پیامبران درخواست میکنن، خداوند فورا اجابت میکنه و به این که این درخواست به صلاحشونه یا نه، بحثی نکرده درست مثل درخواست حضرت یوسف برای افتادن به زندان، البته به درخواستهایی که در راستای قانون بوده بلافاصله پاسخ مثبت داده شده وگرنه درخواست حضرت نوح برای نجات پسرش یا اصرار حضرت ابراهیم برای نجات قوم لوط پاسخ داده نشده است
خواسته های پیامبران از خداوند در قرآن
• در سوره ص آیه 35
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشندهای!
که یکی از بزرگترین خواسته های مادی قرآنیه و از همه جالبتر این که حضرت سلیمان به خاطر یکسری از اسبهای اصیل که پیشش میارن و مشغول اونها میشه، نمازش قضا میشه و از خداوند طلب بخشش میکنه و بلافاصله بعد از طلب بخشش یکی از بزرگترین درخواستهای مادی قرآنی رو میکنه که خدایا به من ملکی عطا که مشابه اون رو به هیچکس نداده ای، یعنی نه تنها در احساس گناه نمیمونه بلکه انگار براش طبیعیه که تا بگه خدایا ببخش خدا، خدا می بخشدش و البته تا درخواست ملک میکنه خداوند بهش عطا میکنه و در آیه های بعدی هم خداوند در مورد همین اجابت درخواست سلیمان صحبت میکنه
• همین سوره ص آیه 41
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿41﴾
و بنده ما ایوب را به یاد آورید که پروردگارش را خواند که شیطان مرا به بلا و عذاب رساند
و خداوند فورا در آیه و آیات بعدی میگه
[به او گفتیم] با پاى خود [به زمین] بکوب اینک این چشمه سارى است سرد و آشامیدنى (42)
و [مجددا] کسانش را و نظایر آنها را همراه آنها به او بخشیدیم تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى خردمندان باشد (43)
یعنی باز هم به محض درخواست اجابت صورت گرفته
• سوره یوسف آیه 33
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿33﴾
[یوسف] گفت پروردگارا زندان براى من خوشتر است از آنچه مرا به آن مىخوانند، و اگر مکر آنان را از من باز ندارى، به آنان مىگرایم و از نادانان مىگردم
یوسف از خداوند تقاضای زندان میکنه و خداوند هم باز بدون اینکه صلاح یا ناصلاح بودن درخواستش رو در نظر بگیره عینا زندان رو نصیب یوسف میکنه
و در آیه بعدی بلافاصله از اجابت این درخواست میگه
پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست.
یعنی واقعا راه دیگه ای برای رهایی از مکر زنان وجود نداشته؟؟؟ و جالبتر اینکه خدا هم دقیقا مطابق درخواست یوسف بهش عطا میکنه
• سوره آل عمران آیه 38
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً ۖ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ
در آنجا زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت: «پروردگارا از جانب خود فرزندی نیکو به من عطا کن.»
دعای زکریا از خداوند برای فرزند دار شدن که با اینکه به شدت دلش فرزند میخواسته ولی اونقدر این خواسته که خداوند در پیری بهش فرزند عطا کنه براش دور از ذهن بوده ودر این شرایط خداوند مریم را به زکریا نشون میده که میوه های بهشتی براش آوردند و اونجا به قول استاد تازه برای زکریا منطقی میشه و از خداوند درخواست میکنه و بازهم بلافاصله خداوند پاسخ میده
فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَهُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَىٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿٣٩﴾
پس فرشتگان، او را در حالی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به یحیی بشارت می دهد که تصدیق کننده کلمه ای از سوی خدا [یعنی مسیح] است و سرور و پیشوا، و [از روی زهد و حیا] نگاهدار خود از مُشتهیات نفسانی، و پیامبری از شایستگان است. (39)
• سوره بقره آیه 260
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست
درخواست حضرت ابراهیم در مورد نشان دادن زنده شدن مردگان که باز هم خدا سریعا پاسخ میده
کلا حضرت ابراهیم درخواستهای سطح بالا میکرده :)))
• سوره طه آیات 25 تا 32
درخواستهای حضرت موسی از خداوند
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿٢۵﴾
گفت: پروردگارا! سینه ام را [برای تحمل این وظیفه سنگین] گشاده گردان، (25)
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿٢۶﴾
و کارم را برایم آسان ساز، (26)
وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی ﴿٢٧﴾
و گِرِهی را [که مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشای، (27)
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿٢٨﴾
[تا] سخنم را بفهمند، (28)
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿٢٩﴾
و از خانواده ام دستیاری برایم قرار ده، (29)
هَارُونَ أَخِی ﴿٣٠﴾
هارون، برادرم را (30)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿٣١﴾
پشتم را به او محکم کن، (31)
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿٣٢﴾
واو را در کارم شریک گردان، (32)
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَىٰ ﴿٣۶﴾
خدا فرمود: ای موسی! به یقین خواسته ات به تو عطا شد. (36)
درخواستهای حضرت موسی از خداوند، زمانی که خداوند بهش فرمان میده که به سوی فرعون بره و باز هم خداوند بلافاصله به موسی میگه که درخواستت به تو عطا شد
سلام دوست و همفرکانسی عزیز
چقدر خوشحال شدم پیام شمارا خواندم
راستش با اینکه به صحبت های استاد گوش کردم
وقبول دارم
باز هم ترمزهای ذهنی ام را درست نمی شناسم
باز برای پیدا مردن ترمزها به مشکل میخورم
از خداوند میخواهم تزمزهایم را به من بشناساند و راه حل ان را نیز به من نشان دهد
نوشته شما بسیار بسیار به من کمک کزد
و به نوعی چشم دلم را باز کرد
و ان ایمان رادر من زنده کرد
فهمیدم من همیشه درخواست می کنم ولی ایمان ندارم که کارم سریع انجام می شود
و فکر میکنم برای اجابت جارم نیاز به زمان است
انگار خدا به زمان نیاز دارد
بحثتکامل را خوب میدانم ولی ایمانم به اجابت سریع دعا ضعیف است
همیشه میدانم اجابت میشود
ولی ترمزهای مخر زیادی دارم
ومیخواهم این ترمزهای مخرب را بردارم
مثلا در رابطه عاطفی میدانم باید روی باور احساس لیاقتم کار کنم
ولی راهش و بلد نیستم
مثلا یکمدت رو خودم کار می کنم
رو رشدم
وکاری به کسی ندارم
همه چیز عالیه
ولی به محض اینکه رابطه ام خوب نیشه و مثلا تحویل می گیرم رابطه ام خراب میشه و احساس می کنم همسرم خودشو و میگیره
و دز تمام موارد خمینطوزیه
انگار خیالشون راحت میشه من هستم
یرای همین
همش مستا صل میسم
راه درست چیه
مپ دوست دارممثل استاد رابطه خوب و عاشقانه داشته باسم
ولی ترمزهای ذهنی ام زیاده
از تمام دوستانکه پیامم ونیخونن تکز تمایل دلشتند دزخواست کمک دارم
سلام دوست عزیزم
جواب خودت توی کامنتت بود، تو راه درست شدن رابطه عاطفیت رو بلدی و توی کامنتت نوشتی که یه مدت روی خودم کار میکنم و نتیجه میگیرم پس فقط استمرار نداری
زمانهایی که رابطه عاطفیت عالی بوده رو به یاد بیار و ببین توی اون شرایط چه حس و حالی داشتی یا روزهای قبلش چه تمارینی رو انجام دادی، همون کارها رو انجام بده
البته احساس میکنم ارزشمندی خودت رو به رابطه عاطفیت پیوند زدی و همین باعث میشه که احساس خوبت با نوسانات رابطه ات دچار افت و خیز بشه
اگه بتونی دوره احساس لیاقت رو تهیه کنی که خیلی عالی میشه واقعا این دوره و دوره عزت نفس، به نظرم زیربنا و زیر ساخت همه دوره هاست
سلام دوست همفرکانسی من
کاملا حرف شما درسته
خودم هم با توجه به اژمون هایی که دادم وپاسخدوستان به کامنتم
به ایننتیجه رسیدم که باید محصول احساس لیاقت وتهیه کنم
واقعا ممنون از پاسخگویی شما
بسیار عالی بود
چون واقعا با توجه به اینکه انسان خوبی هستم
و روحیه بسیار شادی دارم
ومیدانم خیلی تاثیر گذارم
جوری که همه میگن
به من
ولی احساس لیاقتم می لنگه
مثلادکسی برامهدیه ای میگیره همش به این فکرمجیران کنم
یا اگه کاری برای کسی می کنم دوست دارم ازم تشکز کنن
هر کاری می کنم دوست دار همه بگن تو چقدر خوبی
و این بزرگترین پاشنه اشیل منه
وقتی می بینم کسی عز من تشکر نمی کنه
ناراحت میشم
به پای عدم درکش میزارم
زود از کوره در میرم
بعد می بینمنهمن اشتباه کردم
اینم لگم الان دارم نمرینمی کنم که از کسی توقع نداشته باشم و برای خودم باشم
من برای خواسته ام با خدا صحبت کردم و بهش گفتم من این خواسته را دارم حالا چه کنم
خدا شاهده اونقدر من هدایت شدم که حد نداره
اول اینکه خواسته را غول نکنم . بزرگ نکنم . تمام قدرت و قدرت ها را به این خواسته ندهم
بلکه تمام قدرت را به خداوند بدهم
چون خودش قدرت تمامه
چند روزه دارم تمرین می کنم که خواسته ام را در ذهنم کوچیک کنم
و باز هم خداوند
من به خواسته ام می خندم
و خودم را در آغوش خداوند رها می کنم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام رها جان
دوست ارجمندم
از نوشتن ومکتوب کردنت پیداست
آنچه در کامنت زیبایت هست
فقط درک عظیم خداست
سپاسگذارم عزیزم واقعا حسش میکنم چه نامت بهت میاد واقعا رها هستی تشکر وسپاسگدارم حس بسیار آرام وپر امنیتی از شما گرفتم
بازم سپاسگذارم
همیشه سلامت وشاد باشی
من برای خواسته ام با خدا صحبت کردم و بهش گفتم من این خواسته را دارم حالا چه کنم
خدا شاهده اونقدر من هدایت شدم که حد نداره
اول اینکه خواسته را غول نکنم . بزرگ نکنم . تمام قدرت و قدرت ها را به این خواسته ندهم
بلکه تمام قدرت را به خداوند بدهم
چون خودش قدرت تمامه
چند روزه دارم تمرین می کنم که خواسته ام را در ذهنم کوچیک کنم
و باز هم خداوند
من به خواسته ام می خندم
و خودم را در آغوش خداوند رها می کنم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام خدمت شما استاد عزیز و باقی دوستان
چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
خواسته ی مهم من این روزا اینه که یکی از نقاشی هامو به مبلغ 5 ملیون توی گالری بفروشم
چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
افراد زیادی را دیده ام که نقاشی های خود را به مبالغ بسیار بسیار بالاتر از انچه من میخواهم فروخته اند اما درباره تلاششان چیزی نمیدانم
ترمز هایی که من شناسایی کردم در رابطه با خواسته ام عبارتند از : اینکه من زیادی چسبیدم به خواسته و تو ذهنم اینجوری شکل گرفته انگار که من اگر به این خواسته نرسم خیلی بد میشه و به هیچ جایی نمیرسم انگار ، یا اینکه من فکر می کنم مردم نمیان که انقدر پول بابت نقاشی خرج کنند ، یا اینکه من خیلی تازه کارم و کسی از من خرید نمیکنه ، یا اینکه چون نمایشگاه خیلی خلوته کسی نیست که کارامو ببینه و بخره ، و حس میکنم کاری که باید انجام بدم ( چه کار فیزیکی چه کار ذهنی )رو انجام ندادم
سلام دوست عزیز
براتون آرزوی موفقیت دارم
و اینکه منم تو کارهای هنریم ( من گچبری و دکوراسیون داخلی خونه هارو انجام میدم )
منم دقیقا یه زمانی آرزوم بو که بتونم یه طرح رو با 5 میلیون تومان پول بزنم .
الان شکر خدا بعد 3 سال که البته قدم به قدم پیش رفت کردم متیف های 100 میلیون تومانی رو کار میکنم .
من اولین هدفم 5 میلیون تومان بود دقیقا بعد 3 روز که این هدفو تعیین کردم یه کار گرفتم که پول کل کار 150 میلیون تومان بود که همون کارفرما کارو بیشتر کرد و به 350 میلیون رسید.
و همین طوری اومدم جلو الان هر خونه ای که کار میکنم درامد چند صد میلیونی برام داره که البته الان هدفهام هم خیلی بزرگتر شده و همین الان که این کامنت رو مینویسم هدف امسالمو 3 میلیارد تومان تعیین کردم و دارم روی ترمزهای ذهنیم کار میکنم .
واسه این که کمکی کرده باشم بهت که باور کنی میشه ، ادامه بده بیشتر روی باورهای فراوانی ، لیاقت ، و اینکه میشه و میتونی به هدفت برسی کار کن .
سلام و درود فراوان به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین من در جواب سوال اول که چ خواسته ای دارم که براش تلاش کردم هنوز بهش نرسیدم حقیقتا باید بگم من از زمانیکه به فایلای رایگان گوش دادم و بعدش دوره دوازده قدم رو با همسرم خریدیم تو همون قدم اول کلی زندگیم تغییر کرد من آدمی بودم به سخت کار کردن سپس به نتیجه رسیدن معتقد بودم در حالیکه تقریبا یک سال و نیم پیش که شروع کردم به عمل کردن به قدم اول تو ماه اول من که درامدم صفر شده بود چهل تومان از پیج اموزشیم کسب کردم و هر جا طبق قانون رفتم جلو نتیجه عالی دیدم الان که تو یکی از مناطق خوب تهران زندگی میکنم و مدیر فروش هستم تو یه شرکت بعلاوه از پیجمم پول درمیارم از برکات اشنایی با سایت بینظیر شما بود و من سپاسگزار خداوندم که منو با بهترین استاد در این زمینه آشنا کرد و اگر هنوز به یه سری از اهدافم نرسیدم به دلیل اینه که تمرکز نکردم و قانون رو کامل انجام ندادم بخدا قسم با همون دوره دوازده قدم هم میشه کلی ازخواسته هامون برسیم و ناگفته نماند من خودم گاها اون احساس لیاقت رو ندارم و با وجود پیشرفت فوق العاده تو زندگی مادی و معنوی اینو مطمئنم که اگر اون رو احساس لیاقتم کار کنم نتیجه ها خیلی سریعتر انجام میشه
سلام ب استادعزیز ومریم بانوی محترمه وکلیه دوستان هم فرکانسی
سوال ١:چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری وبا اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای ام هنوز به ان نرسیده ای؟
من بااستفاده از فایلهای رایگان باهدفگزاری درامد حداقل ٣ برابر درامد فعلی با همین امکاناتی که دارم (بقولی وسیله ى امرار معاش مهیاست ولی بارانی در سطل ما نمیبارد)
باتلاش وکارکردن روی باورهایی مثل :
پول ساختن راحته از بینهایت مسیر پول وارد زندگیم میشه خدایاشکرت
خدایاشکرت که من در دنیایی سرشار از فراوانی زندگی میکنم که هم چیز در ان برای من وجود دارد
من الان خوشحال و سپاسگزارم خدا را که پول بطور فزاینده و دائم واز طریق منابع مختلف بسمتم جاری میشه
پول وثروت ازراههای مورد انتظار وغیر منتظر ه به وفور وبا سرعت وارد زندگی من میشن
و…..
در سال ١۴٠٢درامد خوبی کسب کردم که بقولی استاد سطلم سوراخ بود و بیشتر هزینه ی درمان همسرم شد.
فقط در اولین فرصت از در امد حاصله دوره ی ثروت یک و کشف قوانین را خریدم وبا شروع تمرین اهرم رنج ولذت ( که من در دوره ی قانون سلامتی از ان نتیجه گرفته بودم از ٩٢ کیلو به ٧۵ کیلو رسیدم) در امور مالی ، تمرین تکرار باورها را رها کردم در نتیجه با افت درامدی شدید روبرو شده واکنون توی در ودیوارم و دچار سردرگمی شدم که مشکل از کجاست!!!!؟؟؟
ایا قطع تمرین باورها باعث افت درامد شده یا که اهرم رنج ولذت را درست انجام نمیدم؟؟!!!
سوال ٢:چه افراد ى را میشناسی که با وجود تلاش کمتر به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا باوجود تلاش های مشابه با خواسته ی انها محقق شده؟
بله چند نفر از اقوام بسیار نزدیکم هستند که با تلاش خیلی خیلی کم ودر زمان خیلی کوتاه به موفقیت و ثروت خیلی خوب رسیده اند
سؤال ٣: جه باورهای محدود کننده ای را میتوانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر کردنش باعث شده که با وجود اینهمه تلاش باز هم به ان خواسته نرسی؟
با انجام تست ثروت چند باور مخرب را شناسایی کرده ام
مثل پول سخت بدست میاد
باور کمبود
فرصت برای ثروتمند شدن کمه
پول مهم نیست
و
اینک از دوستان مهربون وخوبم پیشاپیش سپاسگزارم کوچکترین راهنمایی شما عزیزان ممکن است جواب معمای ذهن من وتعداد دیگری از دوستان شود. صمیمانه سپاسگزارم
در پناه خداوند باشید
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیز و استاد خانم شایسته و دوستان و همراهان عزیز
آقای صابری عزیزم بزرگوار فقط یه جمله کوچک و موثر که از همین فایلهای رایگان یاد گرفتم خدمت شما عرض میکنم شاید کمکی باشه براتون
برادر همون طور که ما برای ساختن یک باغ زیبای گل یا باغ میوه زحمت میکشیم تا اون باغ زیبا ساخته بشه بعد از ساخته شدن اگر فقط یک هفته ازش غافل بشیم و بهش فقط آب ندیم تمام زحمتهای ما از بین میره و اون باغ زیبا خشک میشه
پس ما تنها یک وظیفه داریم که همیشه روی خودمون کار کنیم مثل غذا خوردن شما اگر یک روز غذا نخوری چی میشه ؟
پس همون طوریه جسم ما هر روز به غذا نیاز داره روح ما هم به غذا و مراقبت نیاز داره
امید وارم مفید باشه این راهنمایی کوچیک برای شما
شاد پیروز موفق و ثروتمند باشید
در پناه حق
سلام دوست عزیز.
داستان شما خیلی شبیه داستان خودِ منه. خیلی شبیه.
زمانی که من این کامنت رو مینویسم، تقریبا پنج ماه از ثبت نظر شما میگذره، و امیدوارم در این مدت پیشرفت کرده باشی و به خواسته هات رسیده باشی.
در هر صورت، برای هر دو مون رزق و روزی بیشتر را از خداوند درخواست میکنم.
من برای مسافرت خدا را صد هزار مرتبه شکر باگ خاصی ندارم یعنی درخواست می کنم و از خدا می خواهم و بعد هدایت میشوم به مکان ها و جاهای عالی و دیدنی که اولش باور نمی کنم
بعد یادم میاد که من از خدا درخواستش را کردم و الان هم بهم داده.
خدا را صد هزار مرتبه شکر
برای سلامتی هم همین که نون و برنج و کم کردم و عبارت تاکیدی را میگم خداوند بهم لطف می کنه و سلامتی را شامل حالم می کنه
خدا را صد هزار مرتبه شکر
یکی از ترمزها این است که من هنوز باور ندارم که همچین خواسته ای هست
کسی یا افرادی را پیدا نکردم که این خواسته را دارند با لذت بدست آورده اند
……
می خواهم به زودی زود با اشک شوق جوری که صفحه را نبینم اینجا در همین مکان بنویسم که خلق کردم خونه ی دلخواهم و الان دارم و الان در خونه ی دلخواهم دارم زندگی می کنم
وقتی به خواسته محقق نمیشه با وجود تلاش فراوان این یعنی اینکه خداوند قادر متعال می خواهد بهترین و بهترینها را نصیبم کنه
من هم مثل خیلی از افراد در خونه ی دلخواهم زندگی می کنم خیلی راحت بدون زجر بدون عرق ریختن
چه فایده من که پولش را ندارم ؟ چندین و چند بار تا حالا پول خونه جور شده خریدیم ولی از دستش دادیم
مگه خزانه ی خدا کمه
خدا خودش میگه همه ی ملک ها از آن منه
پس تو چی میگی ؟؟؟ ذهن چموش !!!!……….
چندین و چند بار شده پول های فراوان به حساب مون اومده ولی برای کارهای دیگه خرجش کردیم
پس باید این خواسته را خلقش کنم
باید این خواسته را برای من خلقش کنی
و بعد تعداد ملک ها و خونه های بیشتر و بیشتر
من در همین سن جوانی می خواهم
ما چند تا خواهر و برادر هستیم که هیچ کدوم خونه از خودمون نداریم پس این به ترمز در ناخودآگاه است که اونها هم که ندارند حالا تو چه تلاش می کنی
پدر من در سن بالا صاحب خونه شد پس این هم یه ترمز در ناخودآگاه که پدر تو با اینکه وضعش خوب بود و الان هم وضعش خوبه کار داره شغل داره حرفه داره در سن بالا صاحب خونه شد پس تو هم تلاشی نکن
یا باور کردم که در سن بالا به من داده میشه
یا باور کردم که با زجر و تقلا و بدبختی هزار تومان هزار تومان باید جمع کنم تا بشود یه خونه
چون پدرم هم همین جوری خونه دار شد
این اشغال ها همه در ذهن من بود
همه به صورت ناخودآگاه و مخفی
مخفیانه در ذهن خاموش شده بود
خدا را صد هزار مرتبه شکر برای روشن شدن این همه تر مز
خدا را صد هزار مرتبه شکر برای روشن شدن این همه باور
ملک نیست
خونه نیست.
همه را بردن
همه را تصاحب کرده اند
برای ما دیگه نیست
دیگه نمیشه …. این جمله دیگه نمیشه را من از بچگی تا حالا شنیده ام
بابا تو این وضع و اوضاع کی دیگه خونه داره ؟ کی دیگه خونه دار میشه ؟
حالا بهشون میگی ؟؟؟ چرا بابا این همه دارند ساخت و ساز می کنند
آره ساخت و ساز می کنند
ولی چه کسانی
ثروتمندان!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟
و این جور موقع ها اونقدر مثال می زنند و خودمون هم داریم
حالا ثروتمندان چه کسانی هستند ،؟ یه کسایی مثل خودمون
یا مرد هستند یا زن
یعنی هیچ فرقی از نظر جنسیت نداریم
فقط باورها شون درسته
فقط باورها شون سر جای درستش قرار گرفته
همین
همین
همین
تنها راه باورسازی منطقی کردن ذهن است
فقط این جوری خاموش میشه
هیچ راهی دیگه ندارد
یا یه باگ دیگه اینکه اگر من خونه دار شوم چشم می زنند من را
اول اینکه من خدا را شکر مدارم از اپن دسته از آدمها دور است و داره دورتر میشه
دوم اینکه باورهای بهتری نسبت به قبل دارم
یه باگ دیگه اینکه من هر موقع خونه تر شدم همین که خلق کردم و داشته باشم مریضی و بیماری سراغم میاد
چون مادرم هم همین طوری شد همین که رفتیم در خونه ی خودمون بعد از سالها انتظار و دعا کردن . که من درست در 20بیست سالگی بودم
مادرم همه ی بیماریها سراغش اومد
که این هم از ترمزها است که
اگر صاحب خونه شوم همین که بروم در خونه ی خودم همه ی بیماریها را دچار می شوم
و در ناخودآگاه خودم میگم چه فایده
بیماری را نمی خواهم
اگر بروم توی خونه ی خودم بیمار میشم
پس نمی خواهم
اصلا ولش کن
اصلا به این نمی ارزد
پس ساخت باور قدرتمند: من به زودی در خونه ی دلخواهم زندگی می کنم به سلامتی با عشق و با لذت
اصلا وقتی باورهای سلامتی را دارم بیماری کیلویی چند است ؟؟؟؟؟!!!!!!
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
دلیل این همه ترمز و اشغال ذهنی در اینجا مکتوب کردن این بود و این هست که ::
این خواسته خیلی وقته من دارم و اصلا اثری از اثراتش نیست
یعنی داشتم بی خیالش می شدم که خداوند من را هدایت می کنه
داشتم بی خیالش می شدم که دوباره هدایت میشوم به فایل های استاد
داشتم بی خیالش میشدم که هدایت شدم به دوره کشف قوانین زندگی و آپدیت قوانین
خدا را صد هزار مرتبه شکر
خدا را صد هزار مرتبه شکر
خدا را صد هزار مرتبه شکر
هیچ خونه ای موندگار نیست ….. این خیلی باگ است در ذهن من
که همین که خونه را دریافت کردی از دستش می دهی پس چه فایده اصلا نمی خواهی
یعنی این بر می گرده به از دست دادن خونه های قبلی که داشتیم و همه را از دست دادیم
که من با توکل بر خدا صاحب میشدم ولی ما نمی رفتیم توی خونه زندگی کنیم و خونه را می فروختیم
هر کدوم هم بر حسب به اتفاقی
یعنی هیچ کدوم هم یه جور نبود
یکی را به نام زدیم نصف پول مون را هم دادیم بعد یه انسان خوبی گفت بقیه پول تون را من می دهم بعد زیرش زد و خونه تموم شد حالا بماند که اون پولی هم که پیش اون صاحب ملک داشتیم نمی داد
یه ملک داشتیم خوب هم رشد می کرد همسرم گفت بیا بفروشیم بریزیم توی بورس ریختیم که بورس هم ترکید
یه خونه داشتیم جای خوب همسایه های خوب بهترین نقطه ی شهر که شریک بودیم که اون هم فروختیم
اینها را میگم تا با کدهای ذهنی ام در بیایند وگرنه همون آش است و همون کاسه
نه رشدی هست و نه سودی
ادامه دارد
من بزودی بدستش می آورم
به راحتی
به آسونی
من به راه های بهتر
من به عبارات تاکیدی بهتر و راحتر هدایت میشوم
خدایا باز هم کمک
خدایا باز هم کمک
خدایا باز هم کمک…...
……..
……….
خدایا ترمزها را رفع کن برای همیشه
خدایا خودت باورها را قویتر کن
خدایا مسیرها را هموارتر کن
برای تو کاری ندارد
سلام به دوست عزیزم
من از خوندن کامنتات یه چیز و متوجه شدم
چون اعضای خانواده من با وجود وضع مالی و درآمد پایین همه همون سال های اول ازدواج خونه خریدن و منم تو ذهنم طبیعیه که آدم ازدواج کنه باید بعد 1-2 سال نهایتا تو خونه خودش باشه
به نظرم شما صاحب خونه بودن براتون طبیعی نیست و به عنوان یک چیز اضافه تو زندگیتون بهش نگاه میکنین
یعنی حق خودتون نمی دونین که باید خب صاحب خونه باشین دیگه ….. مستاجر بودن یا خونه نداشتن براتون قابل پذیرش هست واسه همین وقتی بورس پیش اومد خونتون رو فروختین ….. چون خونه براتون یک امر واجب نبوده …..
باید حق خودتون بدونین و طبیعی بدونین که صاحب خونه باشین و نداشتن خونه رو اصلا نپذیرین ….
به نام خدا
سلام صدف جان نازنین
امیدوارم که حال دلت عالی باشه عزیز دلم
.
باید حق خودتون بدونین و طبیعی بدونین که صاحب خونه باشین و نداشتن خونه رو اصلا نپذیرین …….
من این عبارت را متوجه نشدم عزیزم ؟!!!…
ببخشید …..
منظورتون اهرم رنج و لذت است
که باید قید کنم و تکرارش کنم ؟؟
.
عبارات تاکیدی هم همیشه ؟؟؟؟
.
دست خداوند
دوست عزیزم
بیشتر برام توضیح بده
شاید من کور هستم و خداوند به دل شما دست خودش انداخته
که منو آگاه تر کنه
ممنون میشوم برام روشن تر توضیح بدید
منتظرم
……
سلام عزیز دلم
شما کور نیستی ولی ما آدم ها میتونین به هم کمک کنیم چون ما دیدگاه های متنوعی داریم که هر کدوممون تو یه زمینه ای خوب هستیم که اونم از موهبت های خداست بازم ….. به ما داده که به هم کمک کنیم
وقتی داشتم کامنتت رو می خوندم متوجه شدم یه سری چیزها تو ذهن من با شما متفاوته و وقتی خواهر برادر هامو دیدم متوجه شدم با وجود درآمد کم همشون تو همون سال های اولیه ازدواجشون صاحب خونه شدن … و دوتا خونه حتی یکیشون داره ….
و بعد که دقت کردم دیدم چون از بچگی پدرم مال و اموال و ملک زیاد داشت و درآمد کم
ما هم اینطوری پذیرفتیم که صاحب خونه بودن حق طبیعی ماست و البته راحته ، باید باشه
ولی حالا درآمد خیلی کم اشکال نداره میشه کنار اومد ( که البته اشتباهه تو این زمینه برای ما )
یعنی چون صاحب خونه بودن از نظر ما حق طبیعی ماست و باید هست بهش رسیدیم
ولی اطرافیان برعکس ما
من خیلی از افراد رو دیدم چندین برابر ما درآمد دارن ولی خیلی خیلی تعجب میگن که خونه ندارن !
همون لحظه ذهن من میگه خونه باید باشه باید داشته باشیم و خوب گفتی راجع به اهرم رنج و لذت …..
آره ، تهش بر میگرده به همین اهرم که برای ما تو این زمینه جای درستی هست
مثلا من وقتی به صاحب خونه نبودن در بعد ازدواج فکر میکنم به شدت استرس میگیرم و سریع می خوام یه کاری کنم خونه دار بشم …. باهاش نمی تونم کنار بیام رنجش خیلی خیلی خیلی برام بالاست
لذتش برام خیلی زیاده
نبودش قایل پذیرش نیست
در نتیجه نا خودآگاه می خوام اقدام کنم سریع برای درست کردنش … یعنی ذهنم مجابم میکنه ….
امیدوارم تونسته باشم بهت کمک کنم
فقط می تونم بهت بگم
حق طبیعیت هست که خونه دار باشی
سوا از هر گونه مسائل مالی هیچ موقع روی خونه ای که آدم توش میشینه قمار نکن …… اول امنیت و آرامش
و طبق آموزه های استاد هم ثروت بر اساس مدار ما میاد تو زندگیمون اگه مدارکتون رو ثروت نباشه هر اقدام فیزیکی هیچ نتیجه ای جز برگشت به مدارمون برامون نداره …..