چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-04 00:01:252025-01-06 16:57:28چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته عزیزم
چند روزی بود از تمام وجودم حس کرده بودم علت اینکه احساسم بد میشه مقایسه خودم با دیگران است و تمرکز گذاشته ام به روی رفتارهای منفی دیگران یعنی اگر یک دقیقه تمرکزم روی خوبی ها بود، نیم ساعت تمرکز روی بدی های آن افراد بود و رفتارهایی میدیدم که حالم گرفته میشد. از دیروز تصمیمم جدی تر شد که کمتر به مقایسه بپردازم و همچنین توجه ام به خوبی ها ی افراد بیشتر بشود.صبح زود که سایت را چک کردم ذوق کردم که خداوند چنین فایلی برام فرستاده ،توضیحات جالب فایل هم جواب سوالاتمو بود و هم راهنمایم برای توجه ام به مثبت ها .
شهر من شهری کوچک و کویریه مدتی است که پیاده روی در جاهای مختلف شهر را شروع کردم اینقدر احساسم به شهرم خیلی بهتر شده احساسی که تا به حال تجربه اش را نداشتم ،زیباییهایی توی این شهر دیدم که باورم نمیشود،کلی هم عکس گرفتم چند روز قبل تصاویر زیبایی از طبیعت اروپا از کوهای برفی، طبیعت زیبا و فراوانی آب تماشا میکردم و لذت میبردم خیلی دلم خواست یک سفری به اروپا داشته باشم ،همون روز اطراف شهر خودم پیاده روی میکردم ،هدایت شدم به کوهای برفی و فراوانی آب، بسیار لذت بخش بود .عکسی که از طبیعت اروپا داشتم به دوستی که همراهم بود نشان دادم ،باور مون نمیشد توی این شهر کویری بشه مناظره زیبایی مثل اروپا دید
سلام سلام سلام
سلام به استاد عزیزم
سلام به خانم شایسته عزیز و بزرگوار
سلام به شما دوستان عزیز
تا حالا انقدر برای نوشتن کامنت یک کامنت انرژی و انگیزه نداشتم
دلیلش هم این هست که احساس میکنم من با استاد تماس داشتم و در مورد این ضعف شخصیتی ام باهاشون صحبت کردم و استاد هم بخاطر من این فایل رو ضبط کردن خخخخخخخخ
آقا من الان فکر کنم چندسال هست دارم با استاد کار میکنم و خیلی خیلی خیلی خیلی شخصیتم تغییر کرده ،خیلی که میگم یعنی خیلی ها
ولی
ولی بخاطر همین ضعف شخصیتی نارضی ام ،هیچوقت این تغییرات رو متوجه نمیشدم و شایدم الانم متوجه نباشم
ولی انصافاً از وقتی متوجه این ضعف و نقصم شدم ،به این نتیجه رسیدم که خیلی تغییر کردم از همه لحاظ خداروشکر
فقط از لحاظ موفقیت مالی نتونستم نتایج خوبی بدست بیارم
هر چند که اگه انصاف داشته باشم باید بگم راضی هستم خدارو شکر
اما برسیم به اصل داستان و شخصیت ناراضی من و شنیدن و دیدن این فایل
نمیدونم این شخصیت ناراضی من از کی و از کجا در من شکل گرفته و اگه اغراق نکنم شاید بتونم بگم تا چند ماه پیش این شخصیت ناراضی ام رو نه دیده بودم و نه شناخته بودم و نه فهمیده بودم که تمام نشتی ها و سختی های زندگیم از کجا داره آب میخوره
من که چندسال با یکی از بهترین اساتید ایران و جهان دارم کار میکنم استاد عباسمنش عزیز
ولی تنها چیزی که به من امید میداد و اینم از صحبتهای خود استاد بود که یاد گرفته بودم که همیشه میگفت قلبت بهت میگه ،احساست بهت میگه که راه درسته یا نه
و قلب منم بهم همیشه میگفت راه درسته و فقط باید ادامه بدی
به خودم میگفتم اصلا فکر کن یکی از خنگترین شاگردای استاد هستی و باید انقدر گوش کنی و ببینی تا بفهمی و یاد بگیری
و منم انقدر ادامه دادم با فایل های رایگان و دوره ها تا بالاخره به بزرگترین نشتی وجودم رسیدم
ناراضی بودنم ، شخصیت ناراضی ام از همه چی
از خدا
از خودم
از زندگیم
از آدم ها
از نعمت ها ،حتی از نعمت ها ناراضی بودم
پس وقتی میگم از همه چی یعنی همه
پیش چشمت داشتی شیشه ای کبود
زان سبب عالم کبودت مینمود
وقتی من شیشه نارضایتی جلوی چشام باشه ،پس طبیعی هست که وقتی میگم از همه چی ناراضی بودم یعنی از خدا و زمین و زمان وووووووو
ناراضی بودم
آره بالاخره نتیجه چندسال کار کردن من با استاد به جز اون همه تغییراتی که در من بوجود اومده بود این شد که فهمیدم بخاطر این ضعف و نقص شخصیتی ام بوده که نذاشته بابت اینهمه تغییرات از خودم و خدای خودم راضی باشم و سپاسگزاری عمیقی بابت این تغییرات داشته باشم
و از وقتی این مشکل رو تو خودم پیدا کردم ،شروع کردم به دیدن ریزترین داشته هام و بابتشون سپاسگزاری کردن
البته وقتی این ضعف پیدا کردم رفتم کتاب معجزه شکرگزاری رو تو یوتیوت پیدا کردم و شروع کردم به گوش دادن و متوجه شدم این کتاب فقط با تمرین هاش میخواد به من یاد بده که آدم سپاسگزاری بشم
بچهها میدونید به چی رسیدم
به اینکه برای رسیدن به شخصیت راضی داشتن
تنها از مسیر سپاسگزاری و شکرگزاری رد میشه
میدونید احساس میکنم بالاترین ورژن و نعمتی که خدا میتونه به بنده اش بده اینه که بنده اش به درجه راضی بودن برسه
مثل حضرت زینب که با وجود اونهمه شرایطی که دیده بود گفت که راضی هستم و جز زیبایی چیزی ندیدم
بچهها من با گوشی دارم مینویسم و برام سخت
و الا ی چیزایی رو میخوام بگم که وقت نمیشه و هم کامنتم طولانی میشه
بگذریم
بعد از چندماه کلنجار رفتن با خودم و فهمیدن این موضوع
شروع کردن به گفته استاد شکارچی نکات مثبت شدم و بابتشون شکرگزاری کردم
و تغییرات و اتفاقات برام ی رنگ دیگه ای شده
مثل تغییر شیوه افکار و گفتار و رفتاری همسرم که یکدفعه شروع کرد با من قدم به قدم تغییر کردن
این مورد برام بشدت معجزه وار بود و هست
حیف که وفت نمیشه و کامنت طولانی میشه
و الا بهتون میگفتم همسرم چجوری تغییر کرده و از کجا اومده کجا و باهام همراه شده تو این مسیر صراط المستقیم و لذت بخش
حالا اینا چیزای بیرونی که خیلی چیزا تو خیلی جاها تغییر کرده
ولی مهمترین چیزی که خیلی واسم جای شکرگزاری داره
این احساس آرامش درونی واقعی
یعنی اون احساسات آرامش درونی قبلی که پیدا کرده بودم در مقابل این احساس آرامش الانم مثل 1 به 100 هست
اصلأ دنیا برام یجور دیگه ای شده
و امروزم که تیر خلاص زده شد با این فایلی که استاد ضبط کردن
مغزم سوت کشید وقتی دیدم استاد داره در مورد شخصیت ناراضی حرف میزنه
بقول معروف تشتکم پرید برگام ریخت
بدنم به رعشه افتاد
یعنی چی ،داره چه اتفاقی میافته برام که
بعد از رسیدن به این نکته و ضعف شخصیت و فهمیدن این نشتی بزرگ
این فایل استاد اومده تایید محکمی بزنه به اینکه باید این پاشنه آشیل من حتماً درست بشه و بیس و پایه کل زندگیم رو این شخصیت ام سوار بشه
و الا من بدو ، آهو بدو میشه و بوده تا الان کل زندگیم
بچهها شاید ی کامنت دیگه ای در تکمیل این کامنت بزارم و الان گوشیم هی زنگ میخوره و نمیزاره متمرکز باشم
و الا که درباره این موضوع و این تیپ شخصیتی که باهاش 44 سال درگیر بودم حرف زیاد دارم
استاد برای تک تک فایل هات
بابت تک تک حرفات
بابت تک تک روز هایی که ازت یاد گرفتم ازت ممنونم و سپاسگزار
از خانم شایسته عزیز که نمیدونم چجوری سپاسگزاری کنم ولی امیدوارم همیشه همینحوری شاد و با انگیزه و سلامت و راضی باشید
خدایا تورو که دیگه نه میتونم و نه میدونم چجوری باید ازت سپاسگزاری کنم
فقط میتونم بگم عاشقتم خداجون و راضی ام ازت
و راضی ام به رضای تو و اراده تو که همیشه قشنگنترین و بهترین هارو برام فراهم کردی و میکنی و منو تاریکی نجات دادی و به سمت نور هدایتم کردی و میکنی
اون آیه آخر آیه الکرسی دقیقاً برای من هست که ظلمات منو بیرون آوردی و به نور وارد کردی
و اون نور برای من این سایت و بچههای این سایت هست
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
امروز شنبه 1403/10/15
بلوار کاوه
به نام الله یکتا
با سلام به استاد عزیز و مریم جان نازنین و همه هم قدمهای عزیزم
با تک تک حرفهای قشنگ استاد خودمو تو اون لحظه حس کردم و فکر کردم که چقدر این حرفها حقیقت زندگی تک تک ماست همیشه هر اتفاقی افتاد یکیو پیدا میکردیم که بقیه رو مقصر جلوه بدیم و خودمونو تبرئه کنیم که گناهی نداریم و هر چقدر بیشتر تلاش میکردیم از قافله عقبتر بودیم
امروز من تقریبا میشه گفت دیگه ربطی به آدم قبل نداره وتازه دارم رنگ زیبای زندگی رو با تمام وجودم میبینم گویا قبل اصلا چشمی برای دیدن نداشتم بابت تک تک لحظه هام شاگر خداوندم و سپاسگزار اون لحظه ای که با استاد نازنین آشنا شدم مدتها بود دنبال این بودم که قوانین جهان رو بدونم و چقدر قشنگ جهان هدایتم کرد
چقدر حرف استاد قشنگ بود واقعا تو کشور ما امروز همه شبیه هم شدم تو اغلب آدمها اعتماد به نفس از بین رفته همه صورتها و سیرتها شبیه به همه گویا اگه نباشه فکر میکنن عقب افتادن خداروشکر که داریم یاد میگیریم درست فکر کنیم درست نگاه کنیم و درست عمل کنیم و میشه گفت درصد بالایی ازین مسائل برمیگرده به همین شبکه های اجتماعی خدارو هزاران بار شکر میکنم که تو مسیری قرار گرفتم که یاد بگیرم چطور رفتار کنم و فکر کنم به اتفاقات زندگیم خداروشکر بخاطر این همه هدایت و راهنمایی که خداوند منو تو اون مسیر قرار داده و اینم به این دلیل بوده که عمیقا از خدای خودم خواستم و میخوام که اگاهیمو نسبت به قوانین جهان بالا ببره خدایا شکرت
خدایا شکرت که همه جا با من هستی، شکرت که همیشه گرمای حضورت در قلبم حضور دارد، همیشه بهت ایمان دارم و تو تنها هدایت گر زندگی من هستی.
خدایا من عاشقتم که همیشه آدمهای خوبتو سر راهم گذاشتی و میزاری …..
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان خوب سایت ….
این عدم خودباوری و باور داشتن دیگران فک میکنم پاشنه آشیل خیلی از آدمها باشه ….خب من توی این مورد نمیگم نیستم اما خداروشکر کم هستش که اونم به کمک شما استاد عزیزم حلش میکنم ….
اینکه کسی به اون چیزی که خودش داره قانع نباشه و چشم به مال، دارایی، خونه ،لباس و… دیگران دوخته باشه و دارایی های دیگران از نظرش بهتر زیباتر و کامل تر، جلوه کنه یه نوع حریص بودن به مال دیگران و خود کم بینی هستش….که همیشه فک میکنن دارایی های دیگران نسبت به دارایی های خودش خیلی ارزشش بیشتره …. اینجور افراد حتی پیروزی ها وموفقیتهای خودشون رو اصلا نمی بینن و کوچکترین موفقیت و پیروزی دیگران براشون خییلی بزرگه …. خودشون رو باور ندارن و در واقع باطن زندگی خودشون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه میکنن و به خاطر همین هر روز افسرده تر و غمگین تر میشن ….
اما راهنمایی های شما استاد عزیز در این فایل برای اینکه مرغ همسایه رو غاز نبینیم میگه که…..
روی باورهای خودمون تمرکز کنیم نکات مثبت خودمون وزندگیمون رو ببینیم و این حس حقارت و کم ارزشی رو توی خودمون از بین ببریم و نشخوار ذهنی و افکار منفی در ذهنمون رو کنترل کنیم ما نیاز به تایید هیچکسی نداریم و فقط خودمون برای خودمون باید مهم باشه و کاری به نظرات دیگران اصلا نداشته باشیم به نظر من بهتره همیشه نکات مثبت خودمون رو برای خودمون مرتب تکرار کنیم حالا چه در رابطه با زندگیمون چه خودمون چه اعضای خانواده یا کار و ….با این کار میتونیم از ورود افکار منفی به ذهنمون جلوگیری کنیم و یه کاری که خودم همیشه انجام میدم شکرگزاری کردن هستش که این روش واقعا اثر مثبت میزاره و احساس بی ارزش بودن رو از ما میگیره وقتی تمرکزمون رو میزاریم روی حتی کوچکترین داشته هامون و از خدا تشکر میکنیم خود به خود اون حس حسادت هم از بین میره ….مخصوصا اگه اول صبح انجام بشه ….و دیگه اینکه نباید به گذشته فک کنیم و هر رفتار اشتباهی که در گذشته داشتیم نباید برای کسی تعریف کنیم و بهتر که توی همون گذشته بمونه و فراموشش کنیم ….نظرات منفی دیگران اصلا نباید برای ما مهم باشه چون توجه کردن به این مورد هم باعث میشه که ما اعتماد به نفسمون رو از دست بدیم ….و همونطور که استاد عزیز خودتون هم فرمودید شبکه های اجتماعی رو ببندیم و اجازه ندیم با دیدن این شبکه ها ورودیهای منفی وارد ذهنمون بشه و مرتب با چیزهای که قطع به یقین فیک و غیر واقعی هستن خودمون رو مقایسه کنیم ….با تمام افراد منفی باف قطع رابطه کنیم …نیازی نیست به هر خواسته ای از سمت دیگران جواب بدیم چون ما اصلا مسئول برآورده کردن خواسته های دیگران نیستیم هر چی به نظرم به خواسته های دیگران نه بگیم بیشتر احترام به خودمون گذاشتیم و حد و مرز برای خودمون مشخص کنیم با این کار دیگران هم حد خودشون رو میدونن و ارزش بیشتری برای ما قائل خواهند شد….و اینکه هیچکس بی عیب و نقص نیست یعنی فک نکنید دیگران بدون عیب و نقص اند و شما فقط عیب دارید ….پیشنهاد میکنم مراقبه و مدیتیشن هم انجام بدید که من خودم انجام میدم و در لحظه ی حال زندگی کنید و ترس از آینده نداشته باشید ….خودتون باشید توی یه جمعی که هستید و در رو به رو شدن با دیگران برخورد مناسب داشته باشید آرامش خودتون رو همیشه حفظ کنید و اجازه ندید رفتار منفی دیگران شما رو عصبی و ناراحت کنه ……
خدایا من عاااشقتتتممم.
راستی استاد عزیزم سال 2025 میلادی هم برای شما و خانواده محترمتون پر از عشق و سلامتی و آرامش و ثروت بی نهایت باشه…. خیلی دوستتون دارم در پناه خداوند یکتا باشید .
سپاسگزارخیرات و برکات جاری در زندگیم
همه خیرات ، برکات و اعتبارات نیک در زندگیم ازآن خداست
درود و ارادت خدمت استاد عزیز و مهر بانوی بهشت خود ساخته عباس منشی – پارادایز فلوریدا
درود خدمت هم فرکانسی های گرانقدرم که همواره از دلنوشته ای ارزشمندتون ، بهره مندم
استاد عزیز تو یکی از فایلها گفته بودید که از ماساژ خوشتون میاد واین نشون میده که زیاد ماساژ گرقتید ، به همین خاطرمیخوام باتون یه مثال ماساژی بزنم ، وقتی ماسای روی یه گره یا نقطه دردآور بدنتون میرسه و اونو ماساژ میده ، دقیقا متوجه میشید که منبع اصلی درد و گرفتگی بدنتون کجا بوده و شما هم دقیقا با این فایلتون همون کارو با من کردید.
انگار یه مشت و مال اساسی به باورم دادید و نقطه ظعف تفکر و باورهای محدود کننده رو برام مشخص کردید ،دست مریزاد ، ممنونم.
وقتی به شرایطی که تو مسیر زندگی علیرغم همه تلاش و کوشش ، انگار رو تریدمیل راه میرفتم ، فکر می کنم ، می بینم مهمترین دلیل این در جا راه رفتن ، به خاطر انداختن مسئولیت کارام به گردن دیگرون بوده ، دیگرونی که از پدر و مادر گرفته ، معلم ، همکلاسی ،سرهنگ پادگان ، مشاوراملاک ، ریس فلان بخش و …. و حتی آب و هوا و محل زندگی.
به نظر من این طرز فکر از باور محدود کننده ” مقایسه کردن “میاد ،یعنی اگر من به جای تمرکز بر مسیر خودم ، تمرکز بر داشته های مثبتم وتمرکز و انجام مستمر کارهائی که منو به سمت هدفم میبره ، وارد مدار منفی مقایسه بشم و تمرکزم رو ببرم رو نتایج فرد دیگر و مقایسه دستاوردهای اون با شرایط فعلی، نتیجه چی میشه ، تمرکز بر نا خواسته ها به جای تمرکز بر خواسته ها ، که نتیجه چی میشه ، احساس نارضایتی و در نتیجه فرکانی منفی و پایین تر.
با ادامه دادن این طرز تفکر و نگاه به زندگی ،مثل کسی هستی که تو باتلاق گیر افتاده و با هر دست و پا زدن بیشتر غرق میشه ، تو این وضعیت فقط تغییر طرز فکر میتونه نجاتت بده ، نه دست و پا زدن بیهوده.
مقایسه کردن همونطور که شما فرمودید از تغییر کانون توجه میاد ، یعنی اگه تمرکز بر یه پوینت منفی در مقابل هزاران نقطه مثبت داشته باشیم ، پس تمرکز بر اون نقطه ما رو به نقاط منفی بیشتری میبره.
ما از بچگی خیلی آموزش انداختن گناه گردن دیگرون رو دیدیم ؛ تو مدرسه ، تو اجتماع و … خیلی دیدیم ، شنیدیم و یاد گرفته بودیم که چطور تقصیر خودمون رو گردن کسی دیکه بندازیم ، ما حتی خیلی از مشکلاتمون رو گردن خدا مینداختیم.
استاد عزیز تو این چند سال که به این ” عبادتگاه عباس منشی ” هدایت شدم ، و تا حدی که مسئولیت زندگی خودم رو پذیرفتم ، از اون مدار منفی رها شدم و دارم سعی میکنم هر روز با قبول کردن مسئولیت زندگی خودم و متعهد شدن بیشتر ، به مدارهای خالص بالاتر حرکت کنم.
من یه دوست داشتم که سالها قبل، از من خواست که مثل یه توریست چند روز تو تهران زندگی کنم ، یعنی دقیقا رفتم یه هتل تو تهران و یه اتاق گرفتم و از مسئول هتل خواستم که جاهای دیدنی تهران رو برام توضیح بده و تور تهرانگردی برام بزاره، باورکنید بعد از چند روز ، دیدگاه من کاملا نسبت به تهران عوض شد و انگار به یه شهر جدید برای اولین بار اومدم. پیشنهاد میکنم این تجربه رو برای شهر خودتون تکرار کنید.
یکی از عواملی که بسیار مهمه و به نظرم میتونه برای تغییر این دید گاه کمکون کنه ، پیدا کردن مشکل در روابطمونه ، بله ضعف روابط در هر نوعش ، میتونه ما رو به خطا بندازه ، و وارد مدار منفی مقایسه و تمرکز بر نکات منفی بشه.یعنی مثلا من نحوه صحیح برخورد با جنس مخالفم رو بلد نیستم و ضعف روابطی دارم ، اما به جای برطرف کردن این نقطه ضعف ، میام خودم مقایسه میکنم با آقا یا خانم ایکس که براحتی آب خوردن روابط جدید و عالی با جنس مخالفش ایجاد می کنه.
خدایا مرا به مدارهای خالص و بالاتر هدایت فرما تا بپذیرم نقاط ضعف خودم را و در ارتقا و بهبود اونها متعهد باشم.
خدایا تعهد پذیرفتن مسئولیت صد در صد شرایط زندگیم را بیشتر و بیشتر به من عطا فرما.
سالی سراسر از شادی ، تندرستی ، خوشبختی ، ثروت ، نعمت و برکت داشته باشید.
اونی که موهاش فره ، دنبال موی لخته
اونی که موهاش لخته، فک می کنه بدبخته
اونی که مونده حالا عزم رفتن کرده،
اونی که رفته همش میخواد برگرده
یکی در حسرت عشق گوشه اتاقشه،
یکی خسته شده و دیگه میخواد جدا بشه
یکی به زور دوا درمون میخواد بچه دار بشه،
یکی کلافه س از بس بچه دورشه
یکی غذا میبینه دیگه نمیتونه رد بشه،
یکی رژیم داره و همش فکر وزنشه
اونی که بیکاره حاضر به هر کاریه،
یکی شغل داره اما ازش ناراضیه
یکی از نداری دنبال سرقت و دستبرده،
یکی از بس داره دیگه شده افسرده
یکی فقط پولدار شدن واسش نون و نواس،
یکی دیگه سفره اش رنگینه اما بی صفاست
یکی همیشه آرزوش بوده مشهور بشه،
اونی که مشهوره میخواد از چشمها دوربشه
اونی که سیاهه دوست داره بلوند بشه،
اونی که سفیده همش می خواد برنزه شه
روستا نشینه همش در آرزوی شهره،
شهریه اما همش با شهرش قهره
اونی که داره و باز همش دستش درازه
همونیه که فکر می کنه مرغ همسایه غازه!
فرض کن یه تخم مرغ داری، یه سیب زمینی
میخوام منظورم رو تو این مثال ببینی
هر دو وقتی میجوشن توی آب گرم
تخم مرغ سفت میشه و سیب زمینی نرم
با این که تو یه شرایطن و یه جا و یه دفعه
اما تکاملشون دو جور مختلفه
چون جنس یکی با اون یکی فرق داره
نمیشه گفت کدومش بهتره یا بدتره
با هرچی که هستی و داری الان باهات،
تلاش کن واسه رسیدن به آرزوهات
از خالق خودت هر روز یه تشکر ساده کن،
یعنی از چیزی که امروز داری درست استفاده کن
به خودت برگرد و شروع به خودسازی کن،
این نقشی که الان بهت دادن رو خوب بازی کن
لذت چیزهایی که داری رو از دست نده
که ریشه بیشتر غمهای ما “حسرته”
به نام خدای رحمان و رحیم
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
چرا شرایط در تمام ابعاد زندگی در ذهن ما در این جایی که ما هستیم خوب نیست اما در جای دیگه بهتره ؟
شرایط از نظر ،فرهنگ مردم شهر ،زیبایی و تمیزی و طبیعت این شهر ، محل کار و مشتریهای این شهر و محله ،نوع شغل دراین شهر و محله ،ظاهر و اندام خانم ها یا آقایون این شهر ،رستوران های این شهر ،رابطه عاطفی این شهر ،دانشگاه و اساتید و دانشجویان این شهر و…….. چرا فکر میکنیم این موارد تو شهر و محله و کشور ما بده اما جای دیگه شهر و محله و کشور دیگه بهتره یا برعکسش چرا فکر میکنیم این موارد تو شهر و محله و کشور ما بهتره ؟
دلایل این نوع تفکر که چرا فکر میکنیم تو این جایی که ما هستیم شرایط بده اما جای دیگه بهتره
1_ تمرکز اصلی روی نکات منفی هست و در مورد نکات منفی صحبت میکنیم بهش توجه میکنیم
طبق قانون به هر چی توجه کنی از اصل و اساس اون چیز بیشتر وارد زندگیت میشه
توجه به نکات منفی =وارد شدن این نکات منفی بیشتر و بیشتر در زندگی خودمون =باور کردن و تقویت شدن این باور که آره تو درست فکر میکنی =قوی تر شدن باور و جذب اون نوع از کانون توجه بیشتر و بیشتر و تبدیل شدن به واقعیت زندگی تو نه واقعیت جهان
قدم اول از کانون توجه شروع میشه
راه کار درست : توجه به نکات مثبت ،زیباییها ،خوبیها ،نعمتها ،سلامتی ها،ثروت و نعمت ،فراوانی ،مشتریهای فراوان ،تمیزی ،ویژگی مثبت آدمها و هر چیز خوب دیگه ….
2_ مسئولیت زندگی خودمون رو نمی پذیریم و هیچ تغییری در شخصیت و باور و رفتار ایجاد نمیکنیم و همیشه عامل بیرونی رو باعث بدبختی و نارضایتی خودمون میدونیم
دنیال توجیح کردن مسائل و مشکلاتی که داریم با متهم کردن عوامل بیرون از خودمون هستیم با این ذهنیت ما منتظر اتفاقات بد هستیم
نکته خیلی مهم : وقتی با این باور و ذهنیت به جایی که فکر میکنه اونجا همه چی خوبه میره در ابتدا با اون باور موارد دلخواهش ایجاد میشه اما شخصیتی که کانون توجهش روی نکات منفی هست وقتی تغییر نکنه این شخصیت نادرست کانون توجه نادرست باعث میشه اوضاع به سرعت تغییر کنه حتی از قبل بدتر هم بشه و دوباره اوضاع خیلی زود خراب بشه
کانون توجه تو شخصیت تو رو نشون میده مدار تو رو نشون میده در مدار ثروت و نعمت و زیبایی و رشد و پیشرفت و خوشبختی و سعادت هستی یا نه بر عکسش به همین دلیل ثروتمند شدن از یه شخصیت درست ایجاد میشه
راه کار درست : اولا توجه تو روی چیه ؟توجه تو واقعیت زندگی تو رو میسازه ،انتظار چه چیزی رو داری ؟ پیش فرض ذهنی تو چیه ؟
دوما: مسئولیت 100٪زندگیم در همه ابعادش به عهده خودمه من با کانون توجه و باورها و فرکانس هام اتفاقات و شرایط زندگیم رو خلق میکنم باید یاد بگیرم مسئولیت زندگیم رو بپذیرم تا هدایت بشم به تغییر مثبت و نتایج درست بشه
مثلا در کسب و کارم مهارتم نوع برخوردم با مشتری احساس ارزش و لیاقتی که در مورد خودم و کارم دارم و باورهای ثروت سازم تاثیر گزاره در مورد روابطم ،سلامتی و دیگر موارد بررسی کنم و بهبود ایجاد کنم در باور و رفتار و شخصیت و عملکردم
3_ دنبال کردن شبکه های اجتماعی و رفتن در سیکل معیوب مقایسه کردن
مقایسه کردن نابود کننده هست که وارد رقابت و چشم و هم چشمی میشی
این مقایسه در زمینه روابط عاطفی ،شغل و مشتری ،ظاهر ،اندام و….. که اغلب هم در شبکه های اجتماعی فیک و دروغین هستند
آدمهای ثروتمند بسیار با خودشون و جهان اطرافشون در صلح و آرامش هستند ساده پوش ،طبیعی و راحت و آسون گیرند ساده پسندند. و ثروت نتیجه طبیعی زندگی کردن هست
راه کار درست : تصمیم عاقلانه حذف کامل اکانت شبکه های اجتماعی
توجه به زیباییها و ثروتها و نعمتها و خوبیها و شکر گزاری کردن
مسئولیت پذیری زندگی خودم در همه ابعادش و ایجاد تغییر مثبت
نتیجه : به سرعت به این تغییر کانون توجه ،تغییر باور و رفتار و افکار و فرکانس ها جهان پاسخ میده خودبه خود و طبیعی ثروت و نعمت و زیبایی و خوشبختی و سلامتی و روابط عالی وارد زندگیت میشه
خدایا سپاسگذارم در مدار شنیدن و نوشتن درکم از این آگاهی خالص و ناب بودم
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟
چون صدای ساز دهل شنیدن از دور خوش است!
تا وقتی پا مون را تو کفش کسی نکردیم نمی توانیم جای اون به اصطلاح، راه برویم. یه چیز کلی مبهم را از دور دیدیم بدون اینکه بدونیم چیه چطوریه چه بالا و پایین هایی دارد فقط رو ظاهر قضاوت کردیم می گیم همین خوبه ! این راحته ! درد سر ندارد ! برخی پسر بچه ها دوست دارند خلبان بشوند تو ذهنشون چهار تا دکمه میزنی هواپیما بلند میشود و مینشیند.
ریشه این جنس از تفکرات از کجاست؟
عمده اش بر می گردد به سه نوع باور
_1. ندیدن زیبایی ها و نعمت های زندگی و تمرکز روی نکات منفی آنچه داریم یا هستیم!
و طبق قانون وقتی روی موضوع نادلخواه تمرکز می کنی از همون جنس بیشتر وارد واقعیت زندگیت می کنی پس باز هم نکات منفی و مشکلات بیشتری را می بینی و دوباره این باور منفی را تقویت می کنی و این چرخه معیوب را سریعتر می چرخونی . اما اگر به چیزهایی که می خواهم، قشنگ است و مثبت توجه کنم در موردشون بگم بنویسم شکرگزاری کنم نعمت هابیشتر وبیشتر وارد زندگیم می شوند.
_2. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم و دیگری را مقصر بدونیم . یک جور توجیه و بهانه برای سلب مسئولیت از خودمون در مورد ناکامی هامون.
در واقع یک نوع نگاه جانب دارانه داریم و یکسری پیش فرض که با همون ها داریم جلو میرویم و وقتی انتظار چیزی را داری ، داری بهش فکر می کنی ،باورش داری و بهش بر می خوری ! حواسم باشد تمرکزم به چی هست ،به هر چی باشد همون برای من تکرار می شود.
3_.ویروس ذهنی مقایسه باعث ایجاد حس بدبختی از شرایطی که داری می کند .وارد چشم و هم چشمی میشوی و نابودی.
حالا چاره چیه ؟
1.کانون توجهتون را بگذاریم روی زیبایی ها ی شرایط فعلی، داشته هامون و سپاسگزار باشم بابتش لاجرم به نعمت ها و زیبایی های بیشتر هدایت می شویم .
هر باور محدود کننده ای داریم می توان ضد ش را پیدا کرد. مثال نقض پیدا کنیم الگو پیدا کنیم از آدم هایی که با شرایط مشابه من تو همین زمانه تونستن و موفق شدن .
2. مسئولیت کامل زندگیم( شرایط و اتفاقات)را بپذیرم.
به عشق و امید اینکه تجربه های قشنگ ببینم تمرکزم را بگذارم روی انتظار اتفاقات خوش . خیلی ساده شروع کنم مثل شرکت تو عروسی که انتظارم دیدن رقص و پایکوبی است مثل سفر رفتن که انتظارم دیدن مناظر زیبا و خوردن غذا های جدید است، قبل شروع هر کاری ،این انتظار خوش را، این خوشبینی را در خودم ایجاد کنم تا واقعیت بیرونی برای من به همون شکل خلق بشود! من مسئول زندگیم هستم و شرایط و اتفاقات بیرون را خلق می کنم . اگر آنچه هست را دوست ندارم بشینم درستش کنم.
3.مقایسه نکنم . اصلا نگاه به زندگی بقیه نکنم تمام تمرکزم روی تحسین و دیدن زیبایی ها و نکات مثبت خودم و درو برم باشد .از همون جایی که هستم با همون شرایط که دارم سپاسگزار باشم
اگر یک مشتری خوب اومد هزار بار تو ذهنم مرورش کنم بابتش از خدا سپاسگزار باشم .
با افکار و باور هام اتفاقات هر لحظه ام را رقم میزنم.
استاد جان سلام.
امروز فایل سفر به دور آمریکا شماره 20 را دیدم اونجایی که با پسرتون مایک شرط بستید که کوکومبر بگید یا کیوکامبر . اولش خیلی برام عجیب بود با اینکه متوجه شدید تلفظ درستش کیو کامبر است اما روی اشتباه خودتون ماندید،! و فیلم هم گرفتید و توی سایت هم گذاشتید، تعجبم از این بود که چرا نپذیرفتید اشتباهتون را و درستش نکردید! اما متوجه شدم درس عزت نفس را که چقدر دقیق شما هر چه می گویید خودتون اول عمل کردید. درسی که من برام یاد آوری شد ازش این بود .خودم را با اشتباهاتم دوست داشته باشم.
استاد جان تحسینتون می کنم بابت این مسیری که طی کردید این زندگی خلق کردید و این احساس خوبی که اشاعه می دهید.
در پناه عشق جاودان خداوند مهربان پایدار باشید.
سلام خدمت شما واقعا اینکه قبل هر کاری بیایم خوش بین باشیم خیلی خوبه خیلی میتونه کمک کنه،من خودم هر موقعی میرم باشگاه با دیده خوش بینی میرم و اتفاقا اکثرا هم بهم خوش میگذره حالا اینکه ورزش هست به کنار اینکه به خودم میگم،قراره خوش بگذره،واقعا هم همینطوره،خلاصه موقعه یی که مثبت بودم مثبت بوده واقعا…
سلام آقای بازیار عزیز
تشکر من بابت کامنتتون در کلمات نمی گنجد فقط خدا میدونه چقدر به موقع و به جا نقطه آبی تون که پر از حس الهی بود به دستم رسید .
نکته ای که تو کامنت تون اشاره کردید راجع به خوشبینی فوقالعاده تاثیر گذار است تو زندگی.
مرسی
مرسی
مرسی
که تجربه تون را در مورد باشگاه رفتنتون با این فکر که قراره کلی بهتون خوش بگذره را با من به اشتراک گذاشتید .
وقتی برنامه ای می ریزم برای روزم خیلی دوست دارم طبق اون جلو برم و انعطافم برای تغییرش زیاد نیست .
برنامه ریزی کرده بودم که امروز عقب افتادگی هام را راجع به شنیدن فایل ها جبران کنم، معلم بچه ها آخر وقت دیشب ازم خواست اگر برام امکانش هست بروم کمکش . منم آدمی هستم که وقتی از برنامه هام عقب می افتم بهم می ریزم اما بهش پیام دادم که می آیم! راستش می خواستم این حس خوشبینی را تو خودم تقویت کنم . شب قبل خواب گفتم : خدایا ! فردا مشتاق سورپرایز تم !
من به برنامه هام نرسیدم و در ظاهر اتفاق خاصی هم نیفتاد! ولی آنچه امروز را فوقالعاده کرد این بود که من به طرز شگفت انگیزی حالم خوب بود یک ذوق و شوق عجیب یک خوشحالی ناب مثل یکی که قهرمان شده ! مثل یکی که خبر خاصی بهش دادن ! مثل یکی که برنده شده! اصلا نمیتونم بگم حسش چی بود ولی تمام مدت حالم خوب بود. انگار سیمم وصل بود:)
و بعد کامنت با ارزش شما حاوی نکته مهم
،قراره خوش بگذره،
خوش بینی، منتظر اتفاق خوب بودن ، انتظارات مثبت داشتن همگی تو این جمله بود.
سپاسگزارم ازتون
امیدوارم تمام زندگی تون سرشار از لحظات خوش ، شادی و سلامتی باشید . در پناه نور الله کامیاب باشید.
سلام
درود بر همه
داستان استیو جابز و چالش “مرغ همسایه غاز است”
در اوایل دهه 1980، استیو جابز در اوج قدرت و موفقیت بود. شرکت اپل که خود او آن را تأسیس کرده بود، به یکی از برندهای برجسته و نوآور در صنعت فناوری تبدیل شده بود. با این حال، جابز درگیر مقایسهی بیپایان با دیگران و احساس نارضایتی از آنچه که داشت، بود. “مرغ همسایه غاز است”، ضربالمثلی که بهطور خاص وضعیت جابز در این دوران را توصیف میکند.
گام اول: شگفتی و حسرت نسبت به موفقیت مایکروسافت
در اوایل دهه 80، در حالی که اپل محصولات مبتکرانهای مانند مکینتاش را به بازار عرضه کرده بود، مایکروسافت با سیستمعامل ویندوز خود به سرعت رشد میکرد. جابز که همیشه فردی رقابتی بود، نمیتوانست از موفقیت بیل گیتس و مایکروسافت بیتفاوت بماند.
او با خود میاندیشید:
“چرا مایکروسافت اینقدر سریع محصولات خود را به بازار میآورد؟ چرا سیستمعامل آنها اینقدر فراگیر شده است؟”
این افکار جابز را به مقایسههای بیپایان با بیل گیتس و محصولات مایکروسافت کشاند. درست مثل ضربالمثل معروف که میگوید: “مرغ همسایه غاز است.” جابز، به اشتباه تصور میکرد که موفقیت واقعی در تقلید از روشهای مایکروسافت است و در نتیجه از مسیر نوآوری خود منحرف شد.
گام دوم: تلاش برای تقلید و شکست پروژهها
جابز تصمیم گرفت که اپل باید همانند مایکروسافت عمل کند تا موفق شود. او سعی کرد محصولات خود را مشابه محصولات مایکروسافت به بازار عرضه کند و در این مسیر، پروژههای بزرگی مانند “لیزا” را راهاندازی کرد. اما به جای تمرکز بر خلاقیت و نوآوری خود، او تمام تلاشش را صرف تقلید از روشهای رقبا کرد. این عمل باعث شد که پروژههایش با شکست مواجه شوند.
“مرغ همسایه غاز است” در این مرحله بار دیگر نمود پیدا کرد. جابز به جای اینکه بر روی نقاط قوت و نوآوریهای خاص اپل تمرکز کند، در تلاش بود تا مشابه رقیب عمل کند و همین امر باعث شکستهای مکرر شد.
گام سوم: نتیجهگیری نادرست و از دست دادن اعتماد
با شکستهای پیدرپی، هیئتمدیره اپل دیگر به جابز اعتماد نداشت. نتیجهی تلاشهای بیثمر او برای تقلید از مایکروسافت این شد که جابز از مدیریت اجرایی اپل کنار گذاشته شد. در این لحظه، “مرغ همسایه غاز است” به وضوح نشان داد که نگاهی به دستاوردهای دیگران بدون درک عمق تلاشهای آنها، تنها به انحراف و ناکامی میانجامد.
جابز که حالا از اپل دور افتاده بود، مجبور شد که خود را بازتعریف کند و بفهمد که چرا مقایسه با دیگران و تلاش برای تقلید از آنها اینقدر مخرب بوده است.
گام چهارم: بازگشت به خویشتن و کشف مسیر موفقیت
استیو جابز پس از جدایی از اپل، به مدت چند سال در پروژههای جدیدی مانند NeXT و پیکسار مشغول شد. در این دوران بود که به تدریج متوجه شد که “مرغ همسایه غاز نیست.” او فهمید که مسیر موفقیت در درون خود او نهفته است و هر فرد باید مسیر خاص خودش را پیدا کند. جابز به خلاقیت، نوآوری و اصالتهای اپل برگشت و در نهایت با بازگشت به این شرکت، موفقیتهای بیسابقهای مانند آیفون، آیپد و آیمک را به دنیا معرفی کرد.
او به یک نکته مهم رسید:
“به جای تلاش برای ساختن آنچه دیگران دارند، باید به آنچه من میتوانم خلق کنم اعتماد کنم.”
در یکی از روزهای سخت، شعری از حافظ در دفتر یادداشتش نوشت:
“هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
گر دگر کِشتهای چشم داری خطاست.”
تفسیر شعر: حافظ یادآوری میکند که آنچه ما در زندگی به دست میآوریم، نتیجه تلاش و تمرکز خودمان است. چشم دوختن به آنچه دیگران دارند، ما را از بهرهبرداری از بذرهایی که خود کاشتهایم باز میدارد.
این جمله الهامبخش استیو شد که مسیرش را تغییر دهد. او تصمیم گرفت که به جای تقلید از مایکروسافت، بر قدرت خلاقیت خودش تمرکز کند. همین بازنگری باعث شد شرکت NeXT را تأسیس کند و بعدها با بازگشت به اپل، محصولاتی مانند آیمک، آیپاد و آیفون را خلق کند که دنیای فناوری را متحول کردند.
“وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ فَرِحُوا بِمَا أَتَوا وَیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَهٍ مِّنَ الْعَذَابِ”
(سوره آلعمران، آیه 188)
“گمان مبر کسانی که به آنچه بهدست آوردهاند شادمانند و دوست دارند به آنچه نکردهاند ستایش شوند، از عذاب در اماناند.”
این آیه هشداری است که مقایسه و حسرت بر دستاوردهای دیگران، اگر از مسیر حق و حقیقت دور باشد، سرانجامی جز ناراحتی و حسرت بیشتر ندارد. خداوند ما را به تمرکز بر عمل خود و رضایت از مسیرمان دعوت میکند.
مفهوم ضربالمثل در داستان استیو جابز:
ضربالمثل “مرغ همسایه غاز است” در داستان استیو جابز به وضوح نشان میدهد که او در ابتدا در دام مقایسههای بیپایان و تلاش برای تقلید از دیگران افتاد. جابز تصور میکرد که مسیر موفقیت در مایکروسافت و بیل گیتس نهفته است، اما این دیدگاه تنها او را از مسیر نوآوریهای خاص خودش دور کرد.
با توجه به این ضربالمثل، ما نیز ممکن است در زندگی خود در دام مقایسه با دیگران بیفتیم و باور کنیم که موفقیت در داشتن آنچه دیگران دارند نهفته است، در حالی که هر فرد باید تمرکز خود را بر توانمندیها و ویژگیهای خاص خود بگذارد.
نتیجهگیری:
مقایسه با دیگران نهتنها مانع پیشرفت فردی میشود، بلکه باعث میشود که فرد از قدرت و منابع خود غافل شود. “مرغ همسایه غاز نیست”، یک یادآوری است که ما باید بر داشتههای خود تمرکز کنیم و از آنچه در دست داریم نهایت بهره را ببریم، زیرا موفقیت حقیقی در مسیر خود و تلاشهای اصیل نهفته است.
سلام دوست عزیز
واقعا عالی بود خیلی لذت بردم و استفاده کردم
و این جمله ی تاکیدی رو برای خودم نوشتم که
به جای تلاش برای ساختن آنچه که دیگران دارند باید به آنچه که خودم میتوانم خلق کنم اعتماد کنم
امروز تو دفتر خواسته هام از خداوند هدایت خواستم و شروع کردم به گوش دادن ویس ها و خوندن کامنت ها تا اینکه رسیدم به کامت شما
من مدام توی اینیستا میگشتم و پیج های دیگران رو میدیدم که ایده پیدا کنم برای تولی محتوا ولی با دیدن این جمله همه چیز تموم شد
ممنونم که دست خداوند شدید برای هدایت امروز من
سلامی از جنس نام زیبای خدا،
هوتن جان سپاس
و درود بسیار برای کامنت ارزشمندی که کلی درس برای همه ما داشت ،
مخصوصا شنیدن ماجرای مرد بزرگی مثل استیو جابز
واقعا هم چیزی جز این نیست و مقایسه یک چاه عمیقیه که ما رو در خودش گرفتار میکنه و اجازه نمیده در زندگی خودمون در مسیر توانمندی ها و استعدادهای خودمون پیش بریم.
به هر حال با خوندن کامنت با ارزش شما یک روشنایی دیگه به مسیرمون اضافه شد تا بهتر بتونیم راهمون رو پیدا کنیم
سلام دوست عزیز
واقعا عالی بود خیلی لذت بردم و استفاده کردم
و این جمله ی تاکیدی رو برای خودم نوشتم که
به جای تلاش برای ساختن آنچه که دیگران دارند باید به آنچه که خودم میتوانم خلق کنم اعتماد کنم
امروز تو دفتر خواسته هام از خداوند هدایت خواستم و شروع کردم به گوش دادن ویس ها و خوندن کامنت ها تا اینکه رسیدم به کامنت شما
من مدام توی اینیستا میگشتم و پیج های دیگران رو میدیدم که ایده پیدا کنم برای تولی محتوا ولی با دیدن این جمله همه چیز تموم شد
ممنونم که دست خداوند شدید برای هدایت امروز من
سلام استاد جانم
سال جدید میلادی شما مباارک و به خیر و شادی انشالله
چقدر عالی توضیح دادید مثال ها عالی بودند ومن که الان درگیر رابطه خودم با همسرم هستم یه مثال به ذهنم اومد که چرا از 30 روز ماه 15 روزش باهمعالی هستیم 15 روزش قمر در عقرب و اونم اینکه من همش فکر میکنم مشکل از اونه و من ایرادی ندارم من ازش خیلی بهترم من کارام عالیه بدون ایراده من بالاترم من باعث شدم اون اینجایی که هست باشه من خوبماون بد ولی با حرفاتون امشب به این فکر کردم که حتما من هم بدی هایی دارم چرا اونارو پیدا نکنم چرا جبهه میگیرم وقتی به خودم میگم تو چه بدی هایی داری و ازش فرار میکنم خودمو کامل میبینم در حالیکه باید به این فکر کنم که من چه کار ها و حرفا و رفتار هایی میتونم داشته باشم تا رابطمون همیشه خوب بمونه و من چیکار کنم که این باور غلط که اون برای من ارزشی قائل نیست رو از بین ببرم استاد ازتون میخوام کمکم کنید که چطور بتونم این باور رو عوَض کنم که همسرم برای پدر و مادر و خانواده خودش بیشتر از من ارزش قائله ؟؟بنویسم و دنبالش بگردم مگه نه ؟؟که کجاها منو بیشتر خواسته حرف منو بیشتر قبول داشته کجاها من مهم تر بودم اینطوری باورم تقویت میشه خداروشکر که سوالمو پرسیدم و جوابم بهم گفته شد خداروشکر بابت بودنت استاد جان خدایا بابت زندگی قشنگی که بهم دادی شکر