چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 5

594 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا خورشیدی گفته:
    مدت عضویت: 665 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام بر استاد مهربانم و خانم شایسته عزیزم

    امروز صبح که از خواب بیدار شدم بعداز نوشتن سپاسگذاری و اینکه امروز تولدم هست از خداوند خواستم که من رو هدایت کنه به سمت هر چیزی که باید بشنوم ببینم و امروز از خداوند هدیه خواستم و به نظر خودم دیدن این فایل برای من نشونه بود که دوباره یادآوری کنم به خودم قانون مهم توجه رو چون گاهی دوباره میرم به سمت توجه به نازیبایی ها اما تونستم افسار ذهنم رو تا حدی بگیرم یاد گرفتم که هر وقت توجه کردم به چیزی هایی که دوست نداشتم اتفاق های خوبی نیوفتاد و اما هر باری که توجه کردم به زیبایی ها به سمت زیبایی ها هدایت شدم هر روز که بیرون میرم ناخودآگاه زیبایی های محیط اطرافم رو میبینم و برام شده عادت خدا رو شکر که در شهر زیبایی زندگی میکنم و بابتش همیشه از خداوند سپاسگذارم و جالب به اینجا هست که به زیبایی بیشتری هدایت میشم وقتی میرم بیرون میگم خدایا شکر که همیشه آدم های خوب سر راهم قرار میدی و واقعا هر روز میبینم این موضوع رو و دارم درک میکنم چقدر این قانون توجه مهم هست و اساسی واز خداوند سپاسگذارم که من رو هدایت کرد به این فایل بی نظیر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سمیه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 636 روز

    سلام استاد سلام به همگی

    چقدرخوبه هرزمان مریم جان پروژه برمیداره استاد بیشتر میاد پیش ما دم هردوتون گرم واقعا

    جالبه استاد تمام این مسائلی که میگید رو میدونم ولی وقتی اینجوری تو فایل میاید بازش میکنید میبینم درعمل اجرا نکردم درست وحسابی

    امروز باخودم فکر میکردم من تمام قوانین رو میدونم

    پاشنه آشیلهامو پیدا کردم ولی چون میخوام همه موارد باهم اجرا کنم انگار به هرکدوم یه نوکی زدم واونطور که باید وشاید ازطعم هیچکدوم لذت نبردم

    واین عملم ناشی از ترس از عقب ماندن از بقیه هست وقتی بچه ها میان از نتایجشون میگن منو ترس برمیداره چرا نتایج بزرگ برای من اتفاق نمیفته نکنه قراره من پیشرفت نکنم چه خوب یاد گرفتم وخداکنه درعمل اجراش کنم

    فرای این گفته ها من از زندگی الانم خیلی خیلی راضی هستم وهرلحظه رفتن از این دنیا حسرتی به دلم نمیزاره

    استاد من نتیجه گرفتم شما یه انسان سپاسگذار واقعی هستید نه از اینایی که هر روز مینویسن خدایا شکرت از اونایی که با دیدن هرزیبایی دلشون قنج میره چشمشون میخواد یه اشک ریزی بیاد وقلبا حضور خدا رو مثل کوه پشت سرشون احساس میکنن

    خدایا شکرت برای حضور استادم خدایا شکرت برای بودن در این مسیر زیبا شادی رو برای همه بچه های عباسمنشی آرزو میکنم دمتون گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محمد هادی دارابی گفته:
    مدت عضویت: 966 روز

    به نام خداوند روزی ده .

    سلام خدمت شما استاد گرامی و خانم شایسته عزیز.

    اول باید در بودن همچین فضایی از خداوند سپاسگزار باشم.

    دوم هم به نوبه خودم از استاد عزیز بخاطر این همه آگاهی سپاسگزارم.

    سوم از خانم شایسته و دوستان پشت صحنه که هرروز شرایط سایت بهتر میشه و خودش کلی درس توش هست سپاسگزارم.

    اما موضوع مرغ همسایه غازه؟

    همه ما در زندگیمون به این مورد برخورد کردیم.

    من در مورد خودم آدم منفی بودم و همیشه ایراد رو به دیگران میگرفتم. و دنبال بهونه بودم که دیگران مقصر جلوه بدم.دمعمولا زود از کوره در میرفتم. و همه جا بحث میکردم.

    اصلا دنبال بهبود مهارتهای خودم نبودم. در همه موضوعات سیاسی و اقتصادی و ورزشی و… دخالت میکردم. وجالبه همیشه هم صدام بالا میرفت . و همیشه حس اینکه دیگران منو دوست ندارند. پدر و مادر و فامیل ها منو قبول ندارند . پدر دیگران بهتره و… تو ذهنم بود و همیشه عصبی بودم.

    اما از وقتی باورهای محدود کننده خودم رو مثل هیچ کی منو دوست نداره؟ من آدم ضعیفی هستم؟

    من باید به همه کمک کنم؟ دنبال مقصر بودن؟ راه کار برای دیگران پیچیدن؟ و… پیدا کردم . شرایط بهتر شد.

    از وقتی خودمو بهبود در مهارت دادم شرایط خیلی بهتر شد.

    واقعا از رسانه های اجتماعی وخصوصا تلویزیون فاصله گرفتم شرایط بهتر شد.

    هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ معنوی و…. شرایط قابل مقایسه نیست.

    خیلی باید کار بکنم و خیلی موارد هست که هنوز جای کار داره.

    اما آرامش دارم هرچند نمیشه صددرصدش کرد . اما به نسبت قبل خیلی بهترم.

    موضوعات از ریشه نگاه میکنم. خیلی مواقع در بحث ها حق به دیگران میدهم.

    دیگه دنبال بحث نیستم(البته بعضی وقتها میشم) که دنبال اینم که اون هم نباشه.

    خدارو شاکرم که این فایل دید خیلی بهتری بهم داد.

    و تمرکزی تر و راه کار با چارت بهتری بهم داد.

    قانون تمرکز و قانون حس خوب حال خوب بهتر فهمیدم.

    سپاسگزارم از خدای خوبم.

    سپاسگزارم از استاد عزیزم

    سپاسگزارم از خانم شایسته گرامی و بقیه همکاران

    سپاسگزارم از شما دوستان عزیز که این متن خوندید.

    1403.10.15

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    همیشه مکانی وجود دارد که:

    -بهتر از مکان فعلی ماست

    همیشه شغلی وجود دارد که:

    -بهتر از شفل فعلی ماست

    همیشه دختران زیبا وجود دارند که:

    – متعلق به محل سکونت ما نیستند

    همیشه استادانی وجود دارند که:

    -در دانشگاه دیگری غیر از دانشگاه ما تدریس می کنند

    همیشه غذایی وجود دارد که:

    – متعلق به میز کناری ما در رستوران است

    همیشه افرادی وجود دارند که:

    -خوشبخت تر از ما هستند

    همیشه خانواده و والدینی وجود دارند که:

    -متعلق به دیگرانند

    همیشه شهر یا کشوری وجود دارد که:

    -بیزینس ها و کسب و کار مورد نظر ما در آن رونق بیشتری دارد

    همیشه شهر یا کشوری وجود دارد که:

    -فرهنگ آنها بسیار بیشتر از شهرمحل سکونت ماست

    همیشه شهر یا کشوری وجود دارد که:

    -مناظر طبیعی بسیار زیبایی داشته که در شهر یا کشور محل سکونت ما یافت نمی شود

    همیشه مغازه ای وجود دارد که:

    -بسیار مشتریان بهتری از مغازه ی ما دارد

    همیشه دولتمردانی وجود دارند که:

    -متعلق به کشورهای دیگر هستند

    این نوع تفکر و نگرش از کدام باورها نشات می گیرند؟

    داشتن این باور و نگرش به این دلیل است که:

    دلیل اول:

    -تمرکز مان همواره بر نکات منفی است :

    ذهن ما اینگونه عمل می کند که اگر هزاران زیبایی وجود داشته باشد بر نازیبایی ها تمرکز کرده و طبق قانون:

    *با تمرکز بر نازیبایی ها به نازیبایی های بیشتر برخورد می کنیم

    *از جنس همان بیشتر و بیشتر وارد زندگی ما شده باورهای نامناسب ما را تقویت کرده و این چرخه مرتبا تکرار می شود

    اتفاقات ما:

    توسط باورها فرکانس ها و کانون توجهمان رقم می خورد

    زمانی که کانون توجه بر موضوعی قرار گیرد افکار حاصل از آن در ذهن ما تکرار :

    و به تدریج به باورهایمان تبدیل می شوند

    باورها به قدری قوی و قدرتمند هستند که:

    اتفاقات مشابه با آن را جذب می کنند*

    با قرار گرفتن در سیکل یا چرخه ای نامعیوب یا درست:

    -خود را مرتبا تقویت می کند

    -به ما ثابت می کند کاملا درست فکر می کنیم

    احساس نارضایتی ناشی از داشتن باورهای نامناسب:

    *زندگی را برای ما تبدیل به جهنم می کند

    بنابراین:

    قدم اول از کانون توجهمان آغاز می شود از خود سوال کنیم:

    به چه چیزی توجه داریم؟

    اگر کانون توجه ما بر نکات مثبت و زیبایی هاست:

    از جنس همان را بیشتر و بیشتر وارد زندگی خود می کنیم

    اگر کانون توجه ما بر نازیبایی ها و نکات منفی است:

    -از جنس همان را بیشتر و بیشتر وارد زندگی خود می کنیم

    -انتظار داریم شرایط بدتر افراد بدتر موقعیت بدتر وارد زندگیمان شود

    اگر قانون را بدانیم:

    -به هر چیزی توجه کنیم از جنس همان وارد زندگی ما شده و تبدیل به واقعیت زندگی ما خواهد شد

    همواره حواسمان هست:

    -به خواسته ها

    -به موضوعات و مسائل زیبا و مثبت توجه کنیم

    -درباره ی آنها بنویسیم

    -از آنها سپاسگزار باشیم تا:

    *از همان جنس زیبایی ها و نعمت ها بیشتر وارد زندگی ما شود

    کانون توجه خود را از:

    -زشتی ها و نازیبایی ها برداریم

    دلیل دوم:

    -بسیاری از ما نمی خواهیم مسئولیت شرایط و اتفاقات زندگی خود را عهده دار شویم و به این شکل از بر عهده گرفتن مسئولیت شانه خالی می کنیم

    برای مثال:

    من فرد بسیار توانمندی هستم اما:

    -کار نیست

    -مشتریان ایراد دارند

    -کسب و کار من شرایط پیشرفت را ندارد

    دلیل عدم پیشرفت من:

    -سکونت در شهر یا کشور خاص

    -اشتغال به نوع خاصی از شغل

    -با افرا د نامناسب در ارتباط بودن

    -تحصیل در دانشگاه خاص

    -داشتن والدین نامناسب است

    اگر من:

    -در این دانشگاه تحصیل داشتم

    -شغل خوبی داشتم

    -والدین مناسب داشتم

    همه ی ما به دنبال بهانه ای برای :

    *توجیه عدم موفقیت ها و پیشرفت های خود هستیم

    اگر چنین باوری داشته باشیم:

    -همواره با اتفاقات نامناسب مواجه می شویم

    -اوضاع و شرایط را برای خود سخت و نامناسب می سازیم

    -حتی در صورت اقامت در آن شهر یا کشور خاص تحصیل در دانشگاه خاص ارتباط با شخص خاص… :

    -به دلیل توجه و تمرکز بر زشتی ها و نکات منفی همان شرایط و اتفاقات نامناسب گذشته را تجربه خواهیم کرد

    -اگر شخصی با داشتن پیش فرض ها و انتظارات مثبت شرایطی مشابه با ما داشته باشد:

    -به زیبایی ها و نکات مثبت هدایت می شود که ما هیچ گاه آنها را با وجود داشتنشان نمی دیدیم

    -ما واقعیت زندگی را: برای خود خلق می کنیم

    مسئولیت اتفاقات و شرایط پیش آمده در زندگی خود را:

    -بپذیریم

    تا زمانی که مسئولیت پذیر نباشیم:

    -نمی توانیم اتفاقات منفی و نامناسب زندگی را به نفع خود تغییر دهیم

    ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم

    بنابراین به جای مقصر دانستن شهر یا کشور مسئولان والدین:

    *مسئولیت پذیر باشیم

    از خود سوال کنیم:

    چه تغییراتی برای موفقیت بیشتر در تمام جنبه ها باید در شخصیت خود ایجاد کنم؟

    چه مهارت هایی را برای موفقیت شغلی باید در خود ایجاد کنم؟

    آیا می توانیم با دیگران ارتباط خوب و موثر برقرار کنیم؟

    اغلب ما:

    دوست نداریم نقاط منفی و ضعف خود را در نظر بگیریم و همواره تقصیر را به گردن سایر افراد می اندازیم

    در صورتی که:

    هر زمان تقصیر را به گردن سایر افراد یا موقعیت ها می اندازیم:

    مشکل اساسی خودمان هستیم

    تا زمانی که مسئولیت همه جانبه ی زندگی خود را نپذیریم:

    -نمی توانیم آن را به نفع خود تغییر دهیم

    باید بپذیریم:

    *ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی خود را خلق می کنیم

    ایرادات خود را شناسایی کرده:

    -تا بتوانیم آنها را برطرف کنیم

    دلیل سوم:

    -وجود شبکه های اجتماعی و مقایسه کردن خودمان با دیگران است

    زمانی که ذهن خود را:

    -با مقایسه ها در شبکه ی اجتماعی احاطه کرده اوضاع و شرایط نامناسب را تجربه می کنیم

    مقایسه ها در شبکه های اجتماعی:

    -باعث شکل گیری احساس بدبختی در درون ما می شود

    شرایط عالی افراد کشورها و… را:

    -با شرایط معمول خود مقایسه کرده و سایر مسائل و مشکلات را نادیده می گیریم

    -بسیاری از مطالب به اشتراک گذاشته در شبکه های اجتماعی دروغین و به هیچ وجه واقعی نیست

    مقایسه: نابود کننده و باعث حسادت رقابت نارضایتی و چشم و هم چشمی می شود

    بنابراین:

    -تصمیم بگیریم به هیچ وجه وارد شبکه های اجتماعی نشویم

    -باورهای محدود کننده خود را تغییر دهیم ورودی های ذهنی خود را کنترل کنیم مسئولیت شرایط و اتفاقات رخ داده شده در زندگی خود را بپذیریم تمرکز خود را بر زیبایی ها و نکات مثبت قرار دهیم به دنبال الگوهای مناسب بوده سپاسگزار نعمت های خداوند باشیم تا:

    -لاجرم به زیبایی های بیشتر هدایت شویم

    -به نعمت های بیشتری دسترسی یابیم

    قانون:

    -ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم

    به اندازه ای که بتوانیم باورهای خود را تغییر دهیم:

    -از همان لحظه شرایط و اتفاقات زندگی به نفع ما تغییر خواهد کرد

    جهان :

    *همواره به کانون توجه ما پاسخ می دهد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    تمرین:

    در بخش نظرات این فایل مثالهایی از خودتان را بیاد بیاورید و بنویسید از اینکه:

    ذهن شما به چه شکل و درباره چه موضوعاتی مرغ همسایه را برای شما غاز نشان داده است؟ به عنوان مثال:

    همسایه های دیگران چقدر از همسایه من بهتر هستند؛

    -زمانی که در مکان قبلی سکونت داشتیم دائما همسایه ها برای ما مزاحمت ایجاد کرده و صبح تا شب روزی نبود که به درب خانه ی ما نیایند و تقاضای انجام کاری از ما نداشته باشند و وظیفه ی ما از صبح تا شب این شده بود که به درخواست های آنها رسیدگی کرده و نیازهایشان را برطرف کنیم و عملا تا پایان شب انرژی و زمانی برای ما باقی نمی ماند که بتوانیم بر روی خود تمرکز کنیم و همواره حسرت همسایه های سایر افراد را می خوردیم که کاش در مکان دیگر یا حداقل کشور یا شهری دیگر سکونت داشته تا از دست این افراد نامناسب راحت شویم و تمرکزمان بر خودمان قرار بگیرد به محض کار کردن و شروع دوره ی احساس ارزشمندی استاد این اتفاق برای ما رخ داد و به مکانی هدایت شدیم که هیچ همسایه ای وجود ندارد و به راحتی می توانیم بر روی خود و اهدافمان تمرکز کنیم و این رنج و زنجیره ی نامناسب 20 ساله که ثمره ی احساس بی لیاقتی و بی ارزشی بود بالاخره 9 ماه پیش به صورت کامل قطع شد

    همسر فلانی، چقدر از همسر من خوش برخورد تر است و چقدر هوای همسرش را دارد؛

    -بله بارها شده اگر خانمی به موفقیتی دست یافته دلیل موفقیت او را داشتن همسری فهمیده و با شخصیت که پشتیبان او بوده می دانستیم و به خود می گفتیم این خانم کار خاصی انجام نداده اگر ما هم همسری مانند همسر این خانم داشتیم موفقیت ما هم حتمی بود

    رابطه دیگران چقدر از رابطه من بهتر است. آخر این هم شد رابطه!

    -بله بارها و بارها روابط خانوادگی خود و رابطه با افرادی که به اجبار مجبور به تحمل آنها به دلیل پایین بودن احساس لیاقت و ارزشمندی بودیم را با رابطه ی دیگران که با هر کسی دوست داشتند ارتباط برقرار می کردند و مجبور نبودند مانند ما افراد نامناسب را در خانه ی خود تحمل کنند و به آنها خدمت رسانی کنند و همیشه به جای مهمان داشتن مهمان بودند را با خود مان مقایسه کرده و به خود می گفتیم خوش به حالشان هیچ کس تا کنون خانه ی آنها را ندیده و هیچ گاه ما را در خانه ی خود راه نداده و دعوت نمی گیرند ولی هر روز مزاحم ما هستند و به خانه ی ما می آیند

    هر کشور دیگری از کشور من و قوانین کشور من بهتر است و موفق شدن در آن راحت تر است؛

    -بله بارها و بارها کشور خود را با دیگر کشورها مقایسه کرده و به خودمان می گفتیم که اگر با داشتن این مدرک تحصیلی یا گواهینامه ها در هر کشوری غیر از ایران بودیم برای مدارک ما ارزش بیشتری قائل بودند و حتما شغل مناسبی به ما اختصاص می دانند و ما برایشان ارزشمندتر بودیم

    دختران یا پسران فلان شهر، چقدر از دختر و پسرهای شهر من بهترند؛

    -بله برخی از افراد شهرهای خاص را برتر از شهر محل سکونت خود می دانیم و معتقدیم شهر محل سکونت مان شهری با افراد نامناسب با داشتن باورهای کمبود است البته اکنون خود را نیز مانند آنها می دانیم چون فرکانس ما باعث شده در چنین شهری اقامت داشته باشیم

    پدر و مادرهای دیگران، چقدر از والدین من بهترند؛

    -بارها و بارها والدین خود را با افراد دیگر مقایسه کرده ایم و دلیل عدم موفقیت خود در برخی حوزه ها را به آنها نسبت داده ایم اگر عادات یا رفتار نامناسبی داشته ایم آن را به عنوان ارث یا چیزی که از آنها آموخته ایم نسبت داده و از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کرده و به حال افرادی که والدین مناسب تر با باورهای مناسب تر داشته اند حسرت خورده ایم

    مشتری های فلان شهر یا محله، چقدر از مشتریهای محله یا شهر من بهترند؛

    -بله هنگام فروش محصولات خود این باور باعث می شد نتوانیم در برخی محله ها فروش بالا داشته باشیم چون باور داشتیم سکونت در این محله ها متعلق به افراد کم درآمد و فقیر است و مسلما آنها به دنبال خرید آثار هنری نیستند و همین اتفاق نیز برای ما رخ می داد در محله های ثروتمند فروش بسیار بیشتر و در محله های به نسبت پایین تر فروش کمتری داشتیم و نتایج ما همواره نوسانی و ناپایدار بود و به دلیل داشتن این باور مجبور بودیم از این محله به سایر محله ها رفته و اکنون که تمام محله ها را سر زده ایم قصد رفتن به سایر شهرها را داریم چون باور داریم شهر محل سکونت ما پتانسیل لازم برای درآمد بالا را ندارد

    فلان شغل، چقدر پولسازتر از شغل من است؛

    -بله این باور را داریم که از هنر نمی توان کسب ثروت کرد و اگر هم بتوانیم در حد بسیار کم و بخور و نمیر است

    مردم فلان شهر چقدر با فرهنگ تر از مردم شهر من هستند؛

    -بله هنگام مسافرت به سایر مکانها به افراد بسیار مهربانی برخورد می کردیم که ما را به خانه های خود دعوت می کردند یا به ما می گفتند اگر کاری داشتید در خدمتان هستیم و ما آنها را با افراد محل سکونت خود مقایسه می کردیم و می گفتیم چقدر خوب بود ما ساکن این شهر با این مردمان مهربان و با صداقت بودیم

    اوضاع کسب و کار چقدر در فلان شهر بهتر از شهر من است؛

    -بله خصوصا شهر تهران را همه ی افراد تنها به همین دلیل به عنوان شهر محل سکونت خود انتخاب می کنند و همواره دلیل مهاجرت خود را داشتن شغل بهتر با درآمد بیشتر می دانند

    فلان محله یا شهر چقدر زیباتر از محل زندگی من است؛

    -بله خصوصا برخی شهرها که آب فراوان در دسترس دارند و سرسبز تر هستند یا جزیره ها برای ما بسیار زیباتر و جذاب تر از محل سکونت فعلی مان است و همواره آرزو داریم محل سکونت ما شهر یا روستای بسیار کوچک اما پر از نعمت و برکت باشد

    به این فکر کنید که در حال حاضر چقدر درگیر این موضوع هستید و این ضعف چقدر در حال اتلاف انرژی و تمرکز سازنده شماست؟

    -برخی از آنها به شدت ذهن ما را در برخی مواقع خصوصا زمانی که با چالش ها و تضادها روبرو می شویم درگیر می کند اما نسبت به گذشته نسبت دادن عوامل بیرونی به موفقیت ها یا عدم موفقیت هایمان بسیار کمرنگ تر شده و بیشتر باور کرده ایم که ما در هر جایگاهی قرار داریم لایق آن هستیم و هیچ اشتباه یا ظلمی در حق ما صورت نگرفته است ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم و هیچ عامل بیرونی در رخ دادن اتفاقات زندگی ما تاثیر ندارد همواره به خود یادآوری می کنیم که اگر تقصیر را به گردن دیگران بیاندازیم مشرک هستیم و خداوند شرک به خودش را به هیچ وجه نمی بخشد و تا زمانی که مسئولیت اتفاقات و شرایط خود را نپذیریم تحت هیچ عنوانی نمی توانیم آنها را به نفع خود تغییر دهیم و تمام شرایط و اتفاقات نامناسب رخ داده شده در زندگی ما تضادهایی هستند که به رشد و پیشرفت بیشتر ما کمک می کنند تنها در صورتی که بتوانیم به جای توجه به تضادها و مشکلات به خواسته های خود توجه کرده درباره ی آن ها بنویسیم صحبت کنیم و تمرکز خود را از ناخواسته ها برداریم نتیجه مطلوب را خواهیم گرفت

    در کل زمانهایی که درگیر این نوع تفکر بوده اید یا هستید، از خود بپرسید

    چرا اینطور فکر می کردم یا می کنم؟

    -به دلیل احساس بی ارزشی و عدم لیاقت

    -بر عهده نگرفتن مسئولیت و توجیه عدم موفقیت هایمان با عوامل بیرونی

    -مقایسه کردن شرایط خود با دیگران حسرت و حسادت به حال آنها

    -ندانستن و درک نکردن قوانین الهی

    -درک نکردن عملکرد خداوند

    -این که هر کسی در هر جایگاهی قرار دارد جای مناسبی است هر کسی با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگیش را رقم می زند دیگران و سایر شرایط بیرونی هیچ مسئولیتی در قبال اتفاقات رخ داده شده برای ما ندارند اتفاقات و افراد نامناسب تضادهایی هستند که خواسته های ما را روشن و واضح می کنند

    چرا فکر می کنم همسر دیگران از همسر من بهتر است؟

    -به دلیل مقایسه ی بی جای خودمان با دیگران

    -مسئولیت اشتباهات خود را به گردن عوامل بیرونی انداختن

    -درک نکردن این قانون که هر کسی در هر جایگاهی قرار دارد جای درستی است که با عدالت خداوند هماهنگ است و هیچ ظلمی در حق هیچ کسی صورت نگرفته است

    -درک نکردن این قانون که ما با افکار و باورهای خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم

    -دیگران مسئولیت و تاثیری در رخ دادن شرایط و اتفاقات مناسب یا نامناسب زندگی ما ندارند

    چرا فکر می کنیم رابطه دیگران از رابطه من بهتر است؟

    -احساس قربانی شدن و داشتن باورهای نامناسب در زمینه ی روابط داشتن این باور که فکر می کنیم سایر افراد قصد سوء استفاده از محبت ما را دارند و افرادی که روابط خوبی با دیگران دارند بسیار باهوش هستند و هر زمان به نفعشان باشد با افراد ارتباط برقرار می کنند یا بسیار خوش شانس هستند و همیشه در مکان مناسب و زمان مناسب قرار دارند و به دلیل احساس ارزشمندی و عزت نفس بالا به هیچ کسی باج نمی دهند و به جای خدمت رسانی کردن به دیگران و رفع نیازهای آنها همواره خدمت دریافت می کنند و احترام بسیار بیشتری نزد افراد دارند

    چرا فکر می کنم اوضاع در جای دیگر خوب است؟

    -چون همواره به ما گفته شده این مملکت جهان سوم است و به درد سکونت و زندگی نمی خورد تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که هر زمان می توانید از این جا فرار کنید یا هر کشوری حتی بدترین کشورهای دنیا بسیار بهتر از سکونت در کشوری مانند ایران است

    ریشه این جنس از تفکرات از کجاست؟ آیا ریشه اینها باورهای قدرتمندکننده است یا محدود کننده؟! اصل است یا فرع؟

    -ریشه ی آنها به احساس عدم ارزشمندی و لیاقت و اینکه ما نمی خواهیم مسئولیت 100 درصد اتفاقات زندگی خود را بر عهده گرفته و همواره سعی می کنیم از زیر بار مسئولیت های خود شانه خالی کنیم باز می گردد

    100 درصد فرع و محدود کننده است

    حالا که از این ضعف مخرب آگاه شده ای، با توجه به آگاهی های این فایل، چه راهکارهایی برای خارج شدن از این مدار مخرب آموخته این راهکارها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شده است؟در پاسخ به این چرایی به این فکر کنید که:

    چه تغییراتی باید در شخصیت خود ایجاد کنم؟

    -باید بتوانیم باور کنیم که ما هستیم که با باورها و افکار خود زندگیمان را رقم می زنیم

    -ما مسئول 100 درصد اتفاقات رخ داده شده در زندگی خود هستیم

    -دیگران و سایر عوامل بیرونی به هیچ وجه تاثیری در زندگی ما ندارند

    -به محض تغییر باورها و افکارمان شرایط به نفع ما تغییر خواهد کرد

    -نسبت دادن موفقیت ها و شکست هایمان به عوامل بیرونی شرک محسوب می شود

    بنابراین باید:

    مسئولیت پذیر باشیم بر روی احساس ارزشمندی و لیاقت خود به شدت کار کنیم خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم قانون تکامل را رعایت کنیم دیگران و سایر شرایط بیرونی را سرزنش نکنیم به نکات مثبت آنها توجه کنیم بدانیم آنها تضادهایی هستند که خواسته های ما را به ما نشان می دهند اگر با نگرش مثبت به آنها نگاه کنیم و از شرایط کنونی خود سپاسگزار باشیم تمام آنها در نهایت به نفع ما عمل می کنند

    با توجه کردن به زیبایی ها باعث جذب زیبایی های بیشتر خواهیم شد

    چه مهارتهایی را یاد بگیرم و بهبود ببخشم؟

    -مهارت کنترل ذهن خصوصا زمانی که با چالش ها مواجه می شویم

    -مهارت سپاسگزاری از نعمت ها و داشته هایمان

    -مهارت توجه به نکات مثبت و زیبایی ها

    -مهارت صحبت کردن و نوشتن تنها درباره ی زیبایی ها و عدم توجه و تمرکز بر زشتی و نا زیبایی ها

    -مهارت عدم مقایسه ی خود با دیگران

    -مهارت استفاده ی درست از تضادها برای تحقق خواسته ها

    -مهارت حذف ورودی های نامناسب شبکه های اجتماعی فیلم سریال افراد نامناسب…

    -مهارت انتخاب هدف مناسب و تمرکز بر آن

    -مهارت تسلط بر قوانین الهی درک و استفاده از آنها به نفع خود

    -مهارت ارزشمند دانستن خود فارغ از عوامل بیرونی

    -مهارت انجام تمریناتی که به ما در تحقق احساس ارزشمندی کمک می کند

    -مهارت مقایسه ی خودمان با خودمان به جای مقایسه با دیگران

    -مهارت زندگی به سبک شخصی

    -مهارت خودشناسی شناسایی نقاط ضعف و قوت مان و بهبود آنها

    -مهارت تمرکز بر توانمندی ها و افزایش آنها

    و قدم اول را از کجا بردارم؟

    -قدم اول را از ایجاد احساس لیاقت و ارزشمندی گوش دادن به فایل های استاد مانند کلام خداوند و وحی منزل انجام تمرینات عمل کردن به آنها طبق مدارمان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت ها و داشته ها یمان برمی داریم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3084 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته ام و دوستان گلم

    الهه ام

    عاشقتم استاد عزیزم سال نو میلادی شماهم مبارک باشه

    واقعا خدارو سپاس میگم که هر لحظه در حال هدایتمه

    این فایل دقیقا مال زمان الان من بود چون دیروز اتفاقی در بحث صحبت های امروز استاد افتاد که بیشتر به خودم و درونم پی ببرم که احساس لیاقت کردن همه چیز انسانه و مقایسه کردن به شدت حال انسان رو بد و بسیار ناسپاس می‌کنه انسان رو

    دیروز من رفتم خونه مادربزرگم و خاله هام اونجا بودن بحث شد سر اینکه شهر ما چون کوچیکه آدم نمیتونه حتی پیاده روی بره و همه بهت نگاه میکنن که ببینن اصلا این ادم کیه و از این حرف های منفی شروع شد تا رسید به اینکه شوهر خالم وارد خونه شد وبا یکی از خاله هام گرم و صمیمی احوال پرسی کرد و به من سلام ساده کرد و رفت یعنی از لحظه ای که این اتفاق افتاد تنها چیزی که هی تکرار میشد تو ذهنم این بود که ببین به خالت چطور سلام کرد تورو چطور دیدی گفتم این ادم مغروره اصلا کاش سلام نمی‌کردی به مردک فلان فلان شده وووو مگه ول میکرد تا خودمو سرگرم میکردم بعد تنها میشدم ببخشید حتی تو دستشویی هم شروع میکرد که اره بهت ثابت شد که این ادم مغروره از دماغ فیل افتاده وهی حالمو بد میکرد اومدم به خودم گفتم اون ادم چون با این خالم رفت و آمد دارن صمیمین و گرم برخورد کرد قضاوت نکن حالا دوست داشته این کارو کرد شخصیتش اینه مگه باره اولیه که بهت اینجوری سلام می‌کنه و کمی آرام شدم حالم بهتر شد بعد بهش گفتم نامرد از صبحی این همه احترام این همه احوال پرسی های گرم باهام شد چرا اینارو نمیگی نمی‌بینی حالا اون بنده خدا یه سلام ساده کرد باید بهت بربخوره و من از دیروز به بحث مقایسه برخورد کردم و کلا اینکه چرا برام رفتار ادم ها با خودم مهمه فقط به خاطر کمبود احساس لیاقته که چون این دیدگاه از شوهر خالم از بچگی در ذهن من بوده که این آدم یه آدم مغروره و یه نگاه بالا به پایین داره و همیشه خودمو کم می‌دیدم دربرابر این ادم و دیدم بازهم همینه و لیاقت خودم رو گره زدم به ادم ها و لبخند هاشون وخیلی خیلی حالم بهتره به خاطر این فایل که در مورد دوره های شماهم من دچار همین موضوع شدم که یه مدت روی یک دوره کار میکنم بعد میرم سراغ یه دوره دیگه دوباره یه مدت بعد میرم سراغ یه دوره دیگه و معلومه نتیجه هم نمیده و من از خدا هدایت خواستم که دیروز نشانه احساس لیاقت اومد امروز که دیگه حجت برمن تمام شد که باید فقط روی همین موضوع کار کنم و اصل خارپشتی رو تکرار و انجام بدم وواقعا ایندفعه بشینم احساس لیاقت رو بدون عجله بدون هر حواس پرتی فقط تمرکزی روش وقت بزارم چون دیروز نشانه محکمی بود که حس ارزشمندی من نه تنها بدون قید و شرط نیست بلکه توهم زده بودم و من مسئولیت حال و اوضاع الان خودم رو میپذیرم که خودم باعث شرایط شدم و خودمم با تغییراتم درستش میکنم به امید همون خدایی که هر لحظه هوامو داره راهم کج نشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    فرهاد مصلی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    هر آنچه در زندگی من است از آن خداست

    سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همراهان همیشگی سایت عباس منش دات کام

    سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد

    وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد

    گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است

    طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد

    مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش

    کاو به تأییدِ نظر حلّ‌ِ معمّا می‌کرد

    دیدمش خُرَّم و خندان قدحِ باده به دست

    واندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد

    گفتم این جامِ جهان‌بین به تو کِی داد حکیم؟

    گفت آن روز که این گنبدِ مینا می‌کرد

    بی‌دلی در همه‌احوال خدا با او بود

    او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد

    دلیل اصلی مرغ همسایه غاز است از عدم تمرکز بر خود میاد

    به جای تمرکز روی نعمت های خودمان باشد

    تمرکز روی دیگران است

    ریشه اصلی این نوع تفکر عدم احساس لیاقت و ناسپاس بودن است

    اگر قانون بدانیم به هر چیزی تمرکز کنیم از جنس همان بیشتر وارد زندگی ما میشود

    افرادی که در شهر بندری ایران زندگی می کنند هوا

    آنجا در طول سال گرم و شرجی است

    به جایی که به گرما و شرجی تمرکز کنم آگاهانه به دریا و زیبایی های آن توجه کردم

    طبق قانون بدون تغییر خداوند به هر چه توجه کنی از جنس همان بیشتر وارد زندگی ات میشود

    خداوند هدایتم کرد به جای زیباتر

    مثال در مورد فضای مجازی است تقریبا دو سه هفته پیش به یک مرکز خرید رفتم در فوت کورن غذا سفارش دادم

    نشسته بودم میز بغلی دو تا خانم بلاگر تبلیغ غذا می کردند با دوربین فیلمبردار و نور پردازی

    زمان ضبط فیلم با آهستگی غذا را تست می کردند فیلمبرداری تمام شد جوری غذا را سریع خوردن که من و افرادی آنجا بودن همه تعجب کردیم

    و فوری یاد حرف شما در دوره احساس لیاقت

    افتادم افراد بهترین هایلاتشون را توی شبکه اجتماعی قرار می دهند

    همیشه از خودم در مورد الگوها سوال می کنم این رفتار یا باور به من کمک کننده است یا کمک‌ نمی کند

    ادب از کی آموختی از بی ادبان

    شخصی که دنبال مقایسه می رود کپی کار میشود و شخصی که کپی کار شد الهامات خداوند را دریافت نمی کند

    اصل کار اینه که تمرکزم روی خودم و نعمت های که خداوند به من عطا کرده باشد

    خودت بهتر بشناسی می دانی خواست هات چی است و دنبال سبک زندگی شخصی و علایق خودت میری و از زندگی لذت می بری

    استاد عاشقتمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1673 روز

      سلام جناب مصلی نژاد

      من چند وقتی هست که زیر فایلهای جدید استاد نوشتنم نیاد ولی تصمیم گرفتم کسایی که دلی تحسین میکنم برای خودشان هم بنویسم تا هم من تمرکز بیشتری روی زیبایی ها داشته باشم و هم نشانه ای باشد برای دوستانم.

      به قول استانبولی ها

      آز اما اوز (az ama öz)

      معنی اش اینه کم اما خاص، ارزشمند

      چقدر قشنگ نوشتید و تحسین میکنم تمرکزتان به زیبایی ها را

      اینکه تمرکزتان روی زیبایی های دریا ی جنوب بوده و طبق قانون بدون تغییر خدا به سمت زیبایی های بیشتر هدایت شدید.

      تحسین میکنم شما را که حواستان به قانون بوده و خدا هم براتون نشانه فرستاده که بدان پشت صحنه ی این تبلیغات چه خبر است.

      براتون از خدا ثروت بیشتر

      موفقیت غیر قابل شمارش

      فراوان و دایمی خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    به نام خدا

    .

    همیشه یه جاهایی هستن که از این جایی که من هستم بهتره

    واقعا این تضاد یا این باور را خیلی من در افراد می بینم که مثلاً کشور ژاپن . چین ووو این خدمات را

    در اختیار مردم کشورش قرار داده ولی ما در کشورمان همه دزد هستند و هیچ خدماتی را در اختیار ما قرار نمی دهند .

    یا اینکه رییس جمهور کشورهای دیگه همه نوع خدماتی . یا اینکه حقوق در اختیار مردم قرار داده اند ولی ما در کشورمان باید همیشه سگدو بزنیم

    و یه هیچ جا هم نمی‌رسیم .

    استاد این خوشگلی شده یه واقعا برای همه تفریح یا بهتره بگم برای بعضی ها چشم کور کن

    من این مورد را در خودم خیلی درست کردم

    مثلا در عروسی ها همه باید به آرایشگاه بروند و خیلی هم برای همه شده معضل

    .

    همیشه من خودم همین طور بودم همیشه پدر و مادر همه بهتر از پدر و مادر من بودند و همیشه

    من در حالت مقایسه بودم و همیشه هم از این

    تضاد ضربه می خورم .

    .

    من در شهرستان زندگی می کنم و همیشه میگم تهران و مشهد همین جور پول روی زمین ریخته

    و همه همینطور برمیدارند در صورتیکه باز هم می بینم در شهرستان خودم خیلی از افراد از ثروتمندان

    شهرم هستند و هر روز هم ثروت خودشون رو

    بیشتر می کنند با ایده های متفاوت و زیاد .

    .

    بله درست میگید استاد. همیشه در حالت مقایسه

    همیشه همه را می بینم غیر از زندگی خودم

    .

    مثال زیاده ولی باید بررسی کنیم ببینیم چرا این طور

    و چرا اینطوری فکر می کنیم ؟

    تا مقایسه در هر موردی باشد به جایی نمی رسیم

    این باید درست شود.

    .

    من همیشه میگفتم خانمهای شهرهای دیگه همه

    خوب همه مهربون هستند و خانمها و زنان شهر من

    همه بد همه بد جنس همه آب زیرکار هستند

    در صورتیکه خدا را شکر وقتی این را فهمیدم به

    خودم گفتم همه خوبن همه عالین و به اندازه ای که باور کردم به اندازه ای که تونستم در زندگیم

    و در شخصیتم این باور را درست کنم که همه چه خانمها چه آقایون و همه و همه هر حال که هستند

    همه خوبن همه وجه خوب خودشون رو به من نشون می دهند به همه مون اندازه اوضاع تغییر کرد آدمها نگاه شون به من به شخص من عوض شد

    و همه خوب شدن در برابر من خدا را شکر.

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سمیه بهشتی گفته:
    مدت عضویت: 786 روز

    سلام به همگی دوستان و استاد بزرگوار

    خداروشکر هر بار که وارد سایت میشم فایل های هدایتی رو دریافت میکنم.

    این فایل دقیقا در روزهایی که ذهنم مشغول به انتخاب بزرگ در زندگی مون هست (مهاجرت کردن ) ،در سایت (کاملا هدایتی استاد عباس منش)گذاشته شده. نکاتی که بیان کردید ،درست فکر ماست. البته ما در مورد هر انتخابی هم مزایا و هم معایب رو در نظر میگیریم سعی میکنین که بتونیم بیشتر مزایا رو ببینیم تا در نهایت درست ترین تصمیم رو بگیریم .امیدوارم توکل بر پروردگارمان و دریافت نشانه ها در هر لحظه بهترین تصمیم رو داشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مرضیه رحیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 409 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    من از وقتی که اخبار و فیلم رو گذاشتم کنار و کمتر سراغشون میرفتم کم کم زندگیم بهتر شد بیشتر اومدم سمت آموزش و فایل های آموزشی

    یادمه تا شش هفت سال پیش زیاد اخبار دنبال میکردم و اوضاع زندگیم یاد میاد که نامناسب بود و مثل اخبار حالم هم نامناسب

    الان که چند ساله تلویزن تعطیله و اخبار نمی بینم و کلا پیگیرش نیستم خیلی حال و احوالات زندگیم بهتره به نبست خیلی ها که دنبال اخبار و وضعیت و اینا هستن احساس میکنم خیلی حالم بهتره خیلی رهاتر هستم هر روز بخاطر ی خبر بهم نمیریزم اصلا خبرم نمیشه که همچنین اتفاقی افتاده من بعدا میفهمم که دیگه تموم و اون حس نامناسب رفع شده

    خدایا شکرت وقتم و ذهنم خیلی آزادتری و الان اصلا نمیخوام وقتم با این چیزا تلف کنم

    از وقتی با فایل ها و صحبت های شما آشنا شدم که به مرور تغییرات و آتفاقات قشنگ میبینم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: