دیدگاه زیبا و تأثیرگزار سیدمرتضی عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام به دوستان عزیزم
سلام به استاد همیشه در حرکت
وسلامبه مریم بانوی در صلح
منمیخام تجربه شخصی خودم رو در این مورد بگم وامیدوارم که درسای خوبی بتونم بگیرم از این حرفا و امیدوارم برای دوستان هم مفید باشه
خب من از اونجایی که شخصیت ضعیفی داشتم و سعی میکردم با اتفاقاتی جالب یا نا جالب که بعضیاش رو هم اصلا تجربه نکرده بودم و ساخته ذهنم یا تجربه شخص دیگه ای با هنر نمایی ذهنم بود رو به بقیه بگم و دربارش حرف بزنم
خب بسیار عزت نفس پائینی داشتم حس میکردم اگه چیزایی رو بگم که برای بقیه جالب باشه من فردی خاص و متفاوت میشم
نمیدونم کسی مثه گذشته من بوده یا نه اما واقعا من خیلی درس گرفتم از گذشتم و خدارو شاکرم بابت این گذشته
دقیقا همین حرف زدن و فکر کردن درباره ی چیزای ناجالب باعثمیشد که اتفاقای ناجالبی هم واسم بیوفته البته بعضیاشم که مثلا درباره ی چیزایی بود که نداشتمش و برای بقیه تعریفش میکردم نااگاهانه داشتم همونا رو جذب میکردم چه مثبت چه منفی
نقاب های زیادی داشتم که این باعثشده بود که خودمم نشناسم و خودمم ندونم پیش کی چی هستم
ینی انقدر شخصیت های متفاوت داشتم که نمیدونستم در واقع من کی هستم
خدایا شکرت
این حسی که حالا من داشتم و بعضیا هم شاید داشته باشن یه حس کمبود توجهه که فرد میخواد با تایید دیگران یا مثلا دیدن متعجب شدن دیگران جبرانش کنه
دقیقا نکته بسیار مهمی توی این فایل گفته شده امروز داشتم درباره ی نشتی های فرکانسی که دارم فکر میکردم
و دقیقا خیلی برام واضح شد خب منی که میدونم موجودی فرکانسی هستم و هر حرف من هر چیزی که میشنوم میبینم ونگاهم به اون قضیه یه فرکانسه که قطعا جوابی رو هم به دنبال داره چقدر متعهدم به حرف زدن شنیدن و فکر کردن درباره ی چیزی که میخوام
چقدر اگاهانه دارم فرکانس میفرستم
خدایا شکرت هر چقدر که تکامل ما در این زمینه طی میشه بیشتر به خودشناسی میرسیم وبیشتر اصل رو درک میکنیم
اصلی که میگه فرکانس تو زندگیتو خلق میکنه
اگه میخای زندگیت جوری باشه که دلت میخواد پس همون فرکانس رو هم بفرست
نیاز به کار عجیب و غریبی نیست فقط فرکانستو چک کن
خداروشکر میکنم خیلی دارم متعهد تر میشم خیلی بهتر تصمیم میگیرم ودرکم خیلی بهتر شده اما هنوز اول اول اول راهم
خدارو شکر الان یه موقعیتی برامپیش اومده که با تمرکز بهتری رو خواسته هام کار کنم
تنها کاری که میتونم بکنم تحسین وتایید زیبایی ها و دیدن همه چیز به عنوان نشانه ای از طرف خدا برای رساندن من به خواستم هست
کار کردن متعهدانه روی باور ها که من همین امروز سعی کردم از صبح کانون توجهم رو جهت بدم به سمت خواسته هام وکار کردن رو باور هام همین امروز نتایج کاملا برامواضح بود و مثه روز برام روشنه که من قدرت کامل خلق زندگیمو دارم و این قدرت از جانب خدای مهربونم بهم داده شده
خدارو شکر از گذشتم بسیار راضی ام و بسیار برای من درس داشته تمام اتفاقات به ظاهر نا جالب برام کلی درس داشته و منو رشد داده
درسی که از این فایل گرفتم دادن تعهدی غیر قابل مذاکره به خودم برای تحسین زیبایی ها برای صحبت کردن درباره ی اتفاقات دلخواهم و تعهد به حرف نزدن درباره ی ناخواستم
تمرکزبیشتر بر روی خواسته هام
تمرکز رویدرون نه بیرون
عاشقتم استاد بسیار درس خوبی بود
عاشقتم مریم شایسته عزیز بابت این سفر
درضمن این برگ ده از سفر بود بسیار برگ پر بار و پر برکتی بود
خدایا شکرت بابت این اگاهیی ها و درس های بسیار زیبا و به خاطر حضورم در این جمع و در این مسیر ❤️❤️
برای همه ی عزیزان استاد و مریم شایسته عزیز بهترینا رو در دنیا و اخرت ارزومندم ❤️❤️
در پناه یگانه الله قدرتمند❤️
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD77MB6 دقیقه
- فایل صوتی چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟5MB6 دقیقه
سلام خدمت همه اعضا و استاد عزیز و خانوم شایسته
مرسی بابت مرور مطالب?
چیزی ک واسه ما و فک کنم اکثر خانوادههای ایرانی جا افتاده و تبدیل به باور ریشهداری شده مسئلهی چشمونظره…
من اینجور ک درمورد خودم متوجه شدم اصلا میترسم در مورد اتفاقات خوبم یا مسافرت و خوشیهایی ک در اینده دارم با کسی صحبت کنم… چون هرموقع میگم ی بلای جسمی عجیب و پراز ترحم واسم اتفاق میوفته انگار ک از همه احساسات خوب و اتفاقات خوب، سقوط ازاد ب سمت ناامیدی میکنم و همش میرم تحت درمان! و مثلا مامانم میگه بچمو چشم میزنن.. مواظب نیسی، چشم بد زیاده، نمیتونن خیر کسیو ببینن… بعدش هم باید صدقه داد تا رفع بلا بشه و اسپند دود بشه و همه این کارا انجام بشه تا من کامل سلامتیم رو بدست بیارم…
ک باز این باور اشتباه و ترمز ریشهدار رو قویتر میکنه… ک اصلا منو میترسونه در مورد چیزی ک منو خوشحال میکنه ب کسی بگم و انگار ک باید از بداقبالیها بگم تا بقیه بدونن من سختی زیاد میکشم و حسرت منو نخورن تا بلایی سرم نیاد!!!
خلاصه این باوره بسیار محدودکنندهایه ک احتمالا گفتنش بیشتر در کامنتهای دوره کشف قوانین زندگی جا داره و اونجا هم مطرح میکنم…ولی این فایل ب من یاداوری کرد ک نباید از این ترمز براحتی بگذرم، و خواستم اینجاهم مرور کنم ک یکی از دلایل مطرح نکردن اتفاقات خوبی ک افتاده یا قراره بیوفته همین باوره مسمومه…
با خودم مرور میکنم ک خداوند مسئولیت زندگی هرکسیو فقط دست خودش سپرده و هیچکس کوچکترین تاثیری نمیتونه داشته باشه تا زمانیکه من این قدرت رو بهش ندم?? و من متعهد شدم ک باور داشته باشم همه اوضاع و شرایط رو خودم وارد زندگی خودم میکنم?
من متعهد شدم و نباید این رو فراموش کنم، باید همیشه ب خودم یاداوریش کنم?