چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 101

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا مصباحی گفته:
    مدت عضویت: 2004 روز

    روزدهم

    بنام خداوند خالق زیباییها

    سلام براستادعشق وآگاهی ومریم بانوی دوست داشتنی

    من دارم روزبه روزمفهوم فرکانس رودرک میکنم،وهرلظه تجربیات خودم روتحلیل میکنم که چی کارکردم یاچه فرکانسی فرستادم که این اتفاق افتاده وتاجایی که میتونم سعی میکنم برزیباییها ونکات مثبت تمرکزکنم

    درموردناخاسته ها ومشکلات واتفاقات عجیب حرف نزنم.

    ولی قبلا بیشتردرمورد اتفاقات خاص حرف میزدم ونتایج هم معلوم بود

    من ازاین لحظه متعهدمیشوم که فقط زیباییها وشادیها رو درذهنم وکلامم ورفتارم گسترش بدمقطعا خوش شانس خاهم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 1298 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام به استاد وخانم شایسته مهربون ودوستان عزیزم

    روز دهم سفرنامه ام

    استاد جان واقعا مک فکر میکنم یکی از کارهای سخت همینه بتونیم خودمونو کنترل کنیم وقتی تو شرایطی قرار میگیریم که بهمون فشار میاره ما کنترل ذهن کنیم و راجع به صحبت نکنیم

    البته درسته سخته ولی به قول شما وقتی دیدم کسی تونسته پس ماهم میتونیم

    من تا حدودی تونستم در مورد اوضاع واحوال نامناسب صحبت نکنم والان که داره یادم میاد نسبت به قبل چقدر خوب شدم

    من فکر میکنم بیشتر اینکه آدم ها میان راجع شرایط نامطلوبشون صحبت میکنن به خاطر همون حس قربانی هست که میخوان بگن من چقدر مظلومم در مورد من این طوری بود

    ولی به لطف خدا وقتی با آموزه شما آشنا شدم خیلی سعی کردم مسئولیت تمام اتفاق ها رو به عهده بگیرم وخدا رو شکر تا حدودی هم موفق شدم

    ولی چند روز پیش اتفاقی افتاد که من تونستم خودم کنترل کنم ولی همش تو ذهنم بود تا اینکه دو روز بعدش با یه اتفاق گفتم البته به منظور دلسوزی برای طرف مقابل خیلی ناراحت شدم

    ولی بعد به خودم گفتم تو خیلی تو بعضی مسائل خوب شدی

    حالا در این رابطه هم باید تلاش کنی مطمئنا بهتر میشی

    خداروشکر استاد از وقتی با شما آشنا شدم چقدر با جامعه اطرافم متفاوت شدم ومتفاوت فکر میکنم

    چقدر احساس آرامش بیشتری دارم

    چون اصلا چیزهایی که اونها میشنون من نمیشنوم

    از شما استاد عزیزم سپاسگزارم

    بابت اون موقعی که تسلیم اتفاق ها نشدین با کار کردن رو خودتون تونستین به این آگاهی ها برسین و با عمل کردن بهشون تونستین خالق زندگیتون بشین

    والان جانانه وخالصانه در اختیار ما قرار میدین

    واقعا ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    بنام پروردگار رب العالمین

    تنها یگانه هستی بخش

    فرمانروای زمین و آسمان

    سلام بر استاد عباسمنش عزیزم سلام و درود بر مریم شایسته عزیزم

    سفرنامه من روز دهم

    پنجشنبه 1403/3/10

    ساعت 19:33

    فکر کنم از نوع کلمات من متوجه هیجان و ذوق من شده باشین

    استاد جان اگر کامنتای من را تو این روز شمار بخونید میبینید ک هرروز ب لطف خداوند دارم نتایج عالی کسب میکنم

    استاد عزیزم من اولینبارمه ک دارم با کار کردن روی خودم نتایج را ب عینه میبینم

    استاد خیلی ذوق دارم .خیلی زیاد

    منی ک 23 روز دارم روی خودم کار میکنم استاد بصورت جدی بصورت جهاد اکبری ک همیشه تو فایل ها صحبت می کنید

    استاد من هرروز دارم با نتایج های شگفت انگیز روبرو میشم

    استاد کاشکی میشد با صدام این حرفا رو میزدم و متوجه ذوق و هیجان و راه درستی ک تو مسیرش هستم میشدین

    استاد هرروز هرروز خواسته های من دارن تیک میخورن در کمال ناباوری

    استاد میخام بگم من با اساتید دیگه بودم همین نوشتن خواسته ها را انجام میدادم چی بشه روزی یکی دوتا از معمولیاش خیلی معمولی ببرام تیک میخورد

    چی مگفتن ذکر بگید ده مرتبه ذکر فلان بگید معجزه میشه

    نماز فلان بحونید معجزه میشه

    نمیدونم شاید خیلیا جواب میگرفتن

    من چون اعتقادی بهش نداشتم هیچوقت جواب نمیگرفتم

    اما بگم استاد تو این 23 روز چ غوغایی شده استاد

    از ریزش شروع میکنم

    ک هر روز هرروز داره حالم بهتر از روز قبلم میشه

    امروز صبح تو دفترم نوشتم میخام امروز استاد زبان سر کلاس درس نده میخام من پیشنهاد بدم و ایشون هم بپذیره و من پیشنهاد دادم و ایشون خیلییییی راحت پذیرفت بچه ها ازمن تشکر کردن و من فقط داشتم ب قانون فکر میکردم ک شد ک من تو مسیر درستم

    در حالیکه قبلا مینوشتم و اصلا اینا نمیشد

    استاد امروز بطرز شگفت انگیز ارتباطم با فرندانم عالی بود عالی

    دیروز یه موضوعی در مورد پسرم پیش اومد

    من امروز یکم کنترل ذهنم سخت شد

    گفتم خدایا چیکار کنم باید کنترل ذهن داشته باشم‌

    بخودم گفتم فاطمه نباید خرابش کنی اینهمه راه اومدی

    کامنت میخوندم فیلم سایت نگاه میکردم میدیدم ن نمیشه

    یک آن گفتم برم کتاب رویا را بخونم دیشب تا فصل چهار خوندم ینی چهار تموم نکردم و چون خیلی خیلی زیاد مرتبط بود با فایل روز شمار نهم دیروز من با اشتیاق بیشتری خوندم دیروز البته ،

    امروز گفتم راستی برم ادامه فصل چهار بخونم

    دقیقا صفحه ای برام اومد تمرین بود

    به این فکر کنید این مشکل چ موهبت هایی برای شما دارد ؟

    نوشتم استاد عجیب و غریب گفتم خدایا کمکم کن

    نوشتم درسش برای من اینبود ک

    رفتارم را فرزندانم درست کنم

    درسش اینبود ب فرزندانم احترام بذارم

    بهشون محبت کنم

    باهاشون دوست باشم

    و ادامه تمرین اینبود ک دوست دارید چگونه شرایط پیش برود ؟

    استاد نوشتم دوست دارم فرزندانم اینجوری باشن اونجوری باشن کلی نوشتم

    استاد رفت نجواها رفت

    آروم آروم شدم

    طوریکه رفتارم امروز کلا تغییر کرد

    اصلا شدم ی کس دیگه برای بچه هام

    ک کلی خودمم لذت میبردم ب لطف خدا

    ک امیدوارم بشه شخصیتم .

    و اینکه من دو روز قبل نوشتم خدایا بدهی دارم برام پرداختش کن قول میدم متعهد میشم ک تا زمانیکه پول نقد ندارم خرید نکنم

    استاد در کمال ناباوری دیشب پرداخت شدن استاد من چطور شکر گزاری خداوند شکرگزاری شمارا بجا بیارم

    استاد من کیف میکنم ک تونستم من کیف میکنم آره برای منم شد وای خدایااااااشکرت

    جالبش اینجاست استاد دیروز همسرم یک میلیون پول زد حسابم

    دیشب گفتم بدهی خودمو از همین پول بدم گفت نه بزار باشه تو‌جیبت ، ینی دقیق جملشو گفتم

    استاد من ذوق نکردم ینی ؟ من ذوق نمیکردم از اینکه چقدر خوب عالی قانون داره جواب میده ؟

    استاد بزرگ بزرگاش مونده استادم

    استاد دیروز تو کامنت گفتم زمینی بود برای فروش بهش چسبیده بودم رها کردم اصلا یادم رفت موضوع فروشش

    دیشب نشونه دیدم

    امروز دوباره طرف زنگ زد رفت بنگاه قیمت بگیره مشتری هست سر قیمت ک ببینن قیمت اصلیش چقدره

    استاد چیشد چطور شد ؟ من باور نمیکنم روزایی بود زور میزدیم ب همین طرف ک زمین میخای نمیخای بگیر بفروش هیچ هیچ خبری نبود

    الان هرروز زنگ میزنه میره بنگاه برای گرقتن قیمت اینا مشتریش هست و گفت فلانی مشتریه و از این حرفا من فقط دارم گوش میکنم اصلا هیچ عکس العملی نشون نمیدونم چون قانون را فهمیدم خیلی رها و آزاد

    میگم خدای من خودش داره پیش میبره بطور طبیعی

    میگم اگر باید بشه میشه اگرم نباید بشه هم نمیشه

    استاد من فقط یاد این حرف شما میفتم ب طبیعت بده تا بتو باز گرداند

    واقعا درسته واقعا ایمان آوردم .

    استاد سوپرایز اصلی اینجاست

    وای خدای من

    این دیگه از اوناست

    ک دیگه من صدرصد ب قانون ایمان آوردم استاد عزیزم

    بازهم ب طبیعت بده تا به تو باز گرداند‌

    استاد جان بیخیال شدم رها کردم چیو ؟

    خیلی تقلا کردم خیلی زور زدم

    خیلی دعواها خیلی بحث ها

    خیلی تنفرها خیلی از روزهای بد زندگیم فقط فقط بخاطر همین موضوع بود

    و طبق قانون هر چقدر من تلاش کردم و اون از من دورتر شد

    و اما قانون قشنگ و ثابت جهان هستی.

    بمن ثابت کرد ک

    باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !

    خودش می بردت هر جا دلش خواست …

    استاد عزیزم یساعت قبل دقیقا ساعت 19:5 همسرم اومد بهم

    گفت

    ک

    میخاد

    قلیون را ترک کنه

    استاد اگر بدونید سر این موضوع ما چقدر بحث ها مشکلات داشتیم

    خدایا صدها هزاران بار شکرت

    این دیگه واقعد معجزه بود‌

    معجزه واقعی

    خدایا شکرت

    استاد باید روی خودم کار کنم

    قانون درست جواب میده

    فرقی نداره پیامبر باشی یا آدم معمولی

    خداوندا من خیلی سپاسگزارم .

    برای این مسیر

    سپاسگزارم برای قانون ثابت جهان

    سپاسگزارم برای اینکه هستی و من را نگه داشتی

    خدایا شکرت

    استاد خیلی سپاسگزارم

    استاد بی نهایت

    استاد بی نهایت سپاسگزارم از شما

    از برنامه هاتون .

    از آموزش هاتون

    استاد ممنونم

    خیلی خوشحالم

    خیلی زیاد

    روز شمار تحول زندگی من

    روز دهم

    1403/3/10

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 622 روز

    به نام خدا

    روزشمار دهم

    من همیشه علاقه داشتم تو جمع های مختلف درباره بدشانسی های مختلفی که برام اتفاق میافتاد برای جلب توجه به طنز تعریف کنم و خودم تعجب میکردم چرا اخه باید این اتفاقات برای من بیفته و به این نتیجه رسیده بودم که آدم بد شانسی هستم امروز که این فایل رو شنیدم و همچنین مدتی هست دارم روی ورودی هام کار میکنم و سعی میکنم درباره اتفاقات این مدلی حرف نزنم به طور معجزه آسایی میبینم که این اتفاقات دیگه رخ نمیده و حس اینکه آدم بدشانسی هستم داره از بین میره خدا رو شاکرم که با فایل های استاد آشنا شدم واونارو دارم کار میکنم و احساس تغیر رو حس میکنم در پایان اینو بگم که خدا میخواست من با این سایت آشنا بشم و تغییر رو شروع کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سارا اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2072 روز

    روز دهم از سفر تحول من:

    سلام به همه‌ی عزیزان و همسفران عزیزم..

    امیدوارم همه‌ی ما از آگاهی هایی که دریافت میکنیم نهایت استفاده رو ببریم و به رضایت از خودمون، زندگیمون و انتخاب‌هامون برسیم.

    من فکرمیکنم علت جذب خیلی از ناخواسته‌ها میل افراد به جلب توجه هست؛

    یعنی صرف توجه خواستن یا توجه گرفتن باعث آب و تاب دادن اضافه به اتفاقات هست و همین باعث میشه خیلی اتفاقات عجیبی رو جذب کنیم که اصلا نمیخواستیم!

    و بنظرم خیلی عالیه که حتی توی توجه گرفتن هم تعادل داشته باشیم؛ ضمن اینکه دائما باید مراقب گفته‌ها و دریافت هامون باشیم و فقط از چیزهاییکه میخوایم تو زندگیمون بیشتر بشن صحبت کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مسعود مقصودی گفته:
    مدت عضویت: 1467 روز

    سلام و دروود

    روز دهم از روز شمار زندگی من

    درسی که امروز از این فایل یاد گرفتم این بود کع،وقتی به دنبال چیزی هستی،قطعا پیداش میکنی!خواه کلید گم شده باشه،خواه کتاب گم شده باشه،خواه اینکه رویای من باشه! خواه اتفاق های خوب باشه یا بد!

    قطعا پیدا میشه و میرسیم.این قانون جهان هست.

    پس وقتی من به دنبال این هستم که در مورد اتفاق های خوب صحبت کنم،من اتفاق های خوب رو پیدا میکنم.به همین سادگی.

    باید در هر لحظه یا در هر روز،به دنبال اتفاق های خوب باشم،حتی اگه یک روز نتونستم پیداش کنم،روز بعد دوباره بگردم و دنبال اتفاق های خوب باشم،وقتی جهان هم ببینه من دنبال اتفاق های خوب هستم،راهی نداره جز اینکه اتفاق های خوب رو برام بیاره و رقم بزنه.

    پس چرا این کار رو به تعویق بندازم؟؟چرا از همین لحظه همین کار به این سادگی رو انجام ندم؟

    پس از همین لحظه متعهد میشم که تا حد امکان،نسبت به مدارم،بدون کمالگرایی،به دنبال اتفاق های خوب باشم و وقتی دیدمشون،تحسینش کنم و سپاسگذاری کنم بابتش تا بزرگ و بزرگتر بشه از اون جنس اتفاقات بیشتر وارد زندگیم بشه.

    عااشقتونممم استادان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سارا نقدی گفته:
    مدت عضویت: 2279 روز

    به نام خدا

    روز دهم روزشمار تحول زندگی من

    الان دقیقا کنار رودخونه نشستم با یعالمه درختهای سبز خوشگل اطرافم

    با یه هوای مطبوع و خنک.

    و بادی که برگهای درختان رو به رقص میاره صداش تو گوش میپیچه

    نمی دونید چه مراقبه ایِ شنیدن و دیدنِ این صحنه ها

    کاش این کلماتی که تایپ می کنم صدا و تصویر داشت

    خدایا دستت درد نکنه که انقدر زیبایی، برای آرامش ما خلق کردی

    وقتی با قلبمون همه جا رو میبینیم وقتی با قلبمون همه چیزو میشنویم همه جا خدارو میبینیم یک شور شعفی در دلمون به وجود میاد که ما همون لحظه پاداشمون رو گرفتیم

    همون لحظه احساسمون عالی میشه

    بخدا که بقیه اش دیگه مازادِ

    بریم سراغ اتفاقات امروز

    مامانم به من گردو و مرغ محلی داد که فسنجان درست کنم عجب هدیه ای به من رسید خدایا سپاسگزارم

    صبح رفتیم باغ مامان یعالمه گوجه سبز چیدیدیم فراوانی رو با چشمای خودم حس میکردم

    همه جا پر از درخت بود پر از میوه هایی که انقدر زیاد بود فقط خدارو سپاسگزاری می کردم

    یعالمه ترب محلی کندیم

    چقدر زندگی تو روستا مزایای خودشو داره و میتونه چقدر لذت زندگی کردنو زیاد کنه

    لباسهای ورزشی که سفارش داده بودم رسید، فردا میپوشمش و کلی کیف می کنم باهاش

    چقدر خوبه خوش شانسی رو بیایم ربط بدیم به توجه کردن کانون توجه.

    هر جا به نکات مثبت توجه کردیم اتفاق قشنگتری برامون میاد پس قطعا آدم خوش شانسی هستیم

    تمرکز بر نکات مثبت میتونه زندگی منو دگرگون کنه به شرطی که من هر روز حواسم به خودم باشه و این سوالو از خودم بپرسم آیا امروز بهتر از دیروز عمل کردم یا نه؟؟

    چون نمیتونم از 0 به 10 برسم

    من باید تکاملی هر روز خودمو بیشتر از دیروز به شخصیت سپاسگزار بودن نزدیک کنم

    و تنها چیزی که نشون میده من مسیرم صعودی هست یا نه فقط فقط نتایجم هست

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    به نام خدا

    روز دهم سفرنامه

    چرا بعضی افراد بد شانس هستند

    سلام به همگی

    استاد بهترین فایل بود. چقدر ساده و زیبا قانون فرکانس و واسه ما توضیح دادید که آویزه گوشمون باشه که (به هر چیزی که توجه کنیم و در موردش صحبت کنیم از همون اتفاق وارد زندگیمون میشه)

    حالا این بستگی به ما داره که دوست داریم چه اتفاقی وارد زندگیمون بشه؟ اتفاقات خوب یا اتفاقات بد

    اگه اتفاقات خوب و تجربه های خوب میخایم فقط و فقط باید به نکات مثبت توجه کنیم، در مورد زیبایی‌های زندگیمون صحبت کنیم و خاطره های خوب و واسه خودمون یادآوری کنیم و در موردش صحبت کنیم. طوری به مسائل نگاه کنیم که حالمون و خوب کنه و احساسمون عالی باشه تا اتفاقات خوب و تجربه کنیم.

    ولی متاسفانه اکثر مردم در مورد ناخواسته ها صحبت میکنند و هر جا میرن در مورد بلاهایی که سرشون اومده صحبت میکنند، در مورد مریضی صحبت میکنند تا توجه جمع و به خودشون جلب کنند. ولی نمیدونن که با این کار اتفاقات ناخوشایند دیگه وارد زندگیشون میکنن تا بازم واسه جمع تعریف کنند. در واقع همه این بلاها رو خودشون سر خودشون آوردن با توجه به ناخواسته ها.

    پس نتیجه میگیریم که ما چیزی به اسم بد شانسی نداریم، توجه خود افراد زندگیشون و رقم می‌زنه

    توجه به نکات مثبت یا توجه به ناخواسته ها و اتفاقات بد.

    بهترین ها رو واستون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2341 روز

    سلام به روی ماهتون

    اگه واقعا بتونیم این زبان رو کنترل کنیم ، کم کم اوضاع زندگیمون بهتر و بهتر میشه..

    انگار همیشه دوست داریم یه حرفی برای گفتن داشته باشیم که بگیم آقا ، خانم ، مام تو جمع هستیم ها…

    حالا خداروشکر خود من خیلیی آدم پر حرفی نیستم، سعی هم میکنم که وقتی صحبت میکنم، بیشتر از خاطرات و اتفاقات خوب برای مردم بگم..

    بازم منم بارها بارها کلامم ، منفی بوده ها..

    اما سعی می کنم که به اون سمت مثبت جهت دهیش کنم.

    خدارو روزی هزار مرتبه شکر که شما رو دارم و باهاتون آشنا شدم ، که از زمان آشنایی با شما هرروزم بهتر از دیروز شده…

    خیلی بیشتر باید تلاش کنم برای اینکه این مسیر رو تمرکزی تر و بهتر برم…

    ازتون بینهایت سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 623 روز

    روزشمار تحول من.قدم 10

      درود بر استاد عباسمنش و استاد شایسته و همه عزیزان

    چه فایلی زیبایی رو در این طبیعت سبز اروپا گرفتین ، خداروشکر

    به زندگی خودم که نگاه می‌کنم قبلاً که از قانون خبر نداشتم زیاد در مورد اتفاقات روزمره و ناگوار تمرکز داشتم از آنها صحبت می‌کردند کم کم که با قانون آشنا شدم و ارتباط بین فرکانس و اتفاقات را فهمیدم، دیدم این کار چقدر اشتباه است و جهان بازتاب فکر میدهد

      ولی با همه اگاهی ها هم کنترل ذهن کار سختی است ،یعنی حتی اگر قانون هم بدانی باز هم ذهن به صورت پیش فرض دوست دارد روی منفی‌ها تمرکز کند و خود تمرکز به زیبایی ها و دیدن تغییرات با تعهد و تمرکز به زیبایی‌ها خودش تکامل دارد و کم کم این اتفاقات نمایان میشود و پروسه ای است که تا زنده هستیم باید انجام گیرد و به قول استاد جهاد اکبر میخواهد . من در این زمین خانم شایسته را بسیار تحسین میکنم و الگو هستن

    همه چی کنترل ذهن است که قران از ان به نام تقوا یاد میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: