چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 57

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا تیموری گفته:
    مدت عضویت: 1834 روز

    به نام الله یکتا

    روز دهم از روز شمار تحول زندگی من

    سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم و مایک دوس داشتنی و مریم جون با اینکه تو این فایل حضور نداره 😉

    استآاااآد شما چقدر عالی هستین .

    خدای من چقدر ساده و راحت راهکار میدین .

    راهکار عملی برای خوش شانسی .

    تصمیم و تعهد به اینکه راجع به اتفاقت بد زندگی صحبت نکنیم.

    تموم شد و رفت … به همین سادگی

    اگه به این تعهدمون پایبند باشیم در واقع داریم کانون توجهمون رو از روی اتفاقاتی که نمیخواییم بیوفتن بر میداریم و توجه میکنیم به اتفاقات خوب و این خودش علتی میشه برا اینکه این اتفاقات نمود بیشتری پیدا کنن.

    یه نکته اساسی و کلیدی

    کنترل ذهن، خودداری از تمرکز بر ناخواسته ها، تمرکز بر روی نکات مثبت و در پایان : تولید مثل اتفاقات خوشایند.

    خدایاااااا شکرت بابت این آگاهای ها ،

    خدایا شکرت بابت هایت من و دوستانم

    و تشکر ویژه از شما استاد عزیز

    دوستتون دارم

    در پناه الله یکتا شاد ، سربلند ، ثروتمند ، سعادتمند و سلامت باشین در دنیا و آخرت ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    سلام عزیزان همسفر

    امروز و هرروز این فایلها انگار دقیقا برای همون روز و اتفاقات هستش…چقدر مجدد نیاز داشتم به شنیدن و تذکر دادن این مسئله..نگاهت مریم روی نکات مثبت و چیزهایی که دوس داری اتفاق بیوفته باشه..مراقب حرف زدنت باش

    چقدرم لذت بخشه حرف زدن در مورد ناخواسته ها وقتی عصبانی ام باشی😁😂😂😂😂😂

    مجدد به خودم قول میدم از همین لحظه حواست روی روزنه های نور باشه در اطرافت مثل همیشه که داری این کارو به خوبی میکنی و شکرگزار هستی

    تمام آنچه که بیشتر از هرچیزی حال منو عالی کرده همین توجه به نکات مثبت روزانه ام است و نوشتن آنها هم در دفتری که در محل کارم دارم و هم دفتری که کنار تختم هست و آخرشب موقع خواب مینویسم

    باز هم سپاسگزار خداوند وهاب و رزاق و مهربونم هستم که روز دهم را هم رد پایی از خود برجایی گذاشتم🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Ayda Zinati گفته:
    مدت عضویت: 1489 روز

    ردِ پای روزِ دهم…

    خب ازونجایی که من خیلیییی فکر میکنم و تو زمینه ی فکر کردن عالی عمل میکنم داشتم با خودم میگفتم این فایل داره درمورد کانون توجه صحبت میکنه

    “توجه” به هر چیزی یعنی دستورِ من به کائنات

    اصلا توجه یعنی چی؟ یعنی تمام حواسم رو بدم به موضوعِ مورد نظرم

    حالا چرا این سوالارو از خودم کردم؟! چون کل ماجرا به توجه برمیگرده

    من داشتم یکی از مقاله های خانوم شایسته رو مطالعه میکردم و چیزی که خانوم شایسته خیلی روش تاکید داشتن توجه بود

    توجهِ ما افکار مارو شکل میده

    توجهِ ما احساسات مارو بوجود میاره و نه صرفا فکر کردن!

    اما افکار من از توجه من ناشی میشه پس احساس رو بوجود میاره

    چون ممکنه من نگاهم به غروب خورشید باشه اما توجهم(حواسم) به اون مشکله توی زندگیم باشه! و در نتیجه فرکانس ارسالی من ماهیتِ احساسِ ساخته شدست…مثل ترس،نگرانی،ناراحتی و…

    توجهمون باید روی اتفاقات خوشایند باشه تا بیشترو بیشتر رخ بده

    خداروشکر من اگر اتفاق بدی برام بیفته چیزی نمیگم ینی قشنگ یاد گرفتم تعریف نکنم

    امروز به یه موضوعی پی بردم با اینکه یه سری نتایج وارد زندگیم شدن اما هنوز قانونو انگار به صورت کارا تر متوجه نشدم!

    خیلی فراتر از حالِ خوبه،خیلی فراتر از چند تا اتفاق خوبه

    قانون خلقِ زندگیه اما با تمووومه وجودم به این قانون فکر میکنم خیلی دوست دارم بیشتر درک کنم ولی ازونجا که تکامل رو باید در نظر گرفت هرچقدرم که فکر کنم در حدِ مدار و تکاملِ الانم میفهمم

    توجه به خواسته ها=خلقِ اتفاقاتِ خوشایند

    توجه به نکات مثبت خودش یه نوع خلق کردنه خلقِ اتفاقاتی که دوستشون داریم

    اما یه نکته اینجاست اونم اینه که انگار توجهِ آگاهانه بخاطرِ عادت ذهن به ناخواسته ها احساس خوب رو دیر تر یا سخت تر بوجود میاره یا یه جورایی عجیبه براش که بخواد این روند رو تکرار کنه

    روندِ خلقِ اتفاقاتِ دلخواه:

    _کنترل ورودی ها که مرتبط با خواسته ها هستن که این کار افکار و توجه های پراکنده رو از بین میبره

    _افکارِ غالب با کنترل ورودی ها شکل میگیره

    _کم کم کانون توجه مارو شکل میده و ما روزانه گفتگوهای ذهنی مرتبط با افکارِ غالب رو خواهیم داشت

    _پس در نتیجه توجه ما تغییر میکنه(البته کم کم)

    _و احساس ما شکل میگیره احساس مرحله ی آفرینشه احساس از کجا میاد؟؟؟ از افکاری که در اثرِ توجهِ زیااااااد شکل گرفتن توجه زیاد

    حتی مثلا اگر ما میخواییم به زیباییا توجه کنیم جوری باشه که احساس رو درگیر کنه

    و اینکارم حتی تمرین لازمه!! مثلا برای اینکه بخواییم به یه گل توجه کنیم که حالمونو خوب کنه میاییم بیشتر درموردش حرف میزنیم یه جوری که ذهن بپذیره اون زیبایی رو!

    رو هوا بگیم عه چقدر زیبا نه فایده نداره!! من امتحان کردماااا و دارم روش کار میکنم

    توی تعریف کردن اتفاقاتم همینه طرف میاد یه سااااعت اتفاقو زیر نظر میگیره با جزییاااات و فکر میکنه چقدررر زندگیه خاص و عجیبی داره خب معلومه احساساتش درگیر میشن

    و تنها راهِ توجه درست ادامه دادن توی مسیر زیباییهاست دیگه کم کم خود به خود باهرررر چیزه خوب و زیبایی حالمون خوب میشه

    که لازمه ی این اتفاق فوق العاده تکامله تکاااامل وتکامل بیشتر تکاملِ فرکانسیه نه صرفا تجربی و زمانی!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محسن محمودیان گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم،خانم شایسته و بچهای دوسداشتنی سایت،

    خدا قوت به همگی

    دهمین روز سفرنامه، واقعا لذت بخشه،واقعا تاثیر گذاره وقتی با تمام وجودت متعهد میشی برای ۲۴ ساعت طبق قوانین زندگی کنی،زیباییها رو فقط و فقط ببینی،تحسینشون کنی دربارشون حرف بزنی ک شکرگزار باشی.

    الهی صد هزار مرتبه شکرت بخاطر یک فایل ناب پر از آگاهییهای خالص،پر از نکات مثبت،پر از باورهای قدرتمند،

    الهی شکرت بخاطر قوانین ثابت و بدون تغییر خداوند،

    الهی شکرت بخاطر خلق زندگی توسط خودمون

    الهی شکرت بخاطر این همه کامنت زیبا و تاثیر گذار

    الهی شکرت بخاطر نتایج تحسین برانگیز و تاثیر گذار تک تک بچهای سایت.

    الهی شکرت بخاطر این همه زیبایی و نکات مثبت برای دیدن،برای توجه،برای تمرکز و تحسین کردن که بهانه عالیییی است برای موفقیت و فکت عالی برای نجواها.

    الهی شکرت که اینهمه اگاهی،اینهمه فکت،اینهمه نشانه موفقیت بچها وجود داره،واین سایت به تنهایی میتونه ساعتها مورد توجه و تحسین باشه.

    که دلیلی باشه برای افکار و باورهای عالی و احساس خوب.

    همین سایت همین کامنتها همین نتایج بچها و استاد همین نوشتن ها همین متعهد شدن های کوچیک همه و همه میتونه استارت عالی باشه برای صحبت کردن از اتفاقات خوب،

    همینجا بودن،همین متعهد شدن،همین درک کردن،میتونه بزرگترین اتفاق مثبت هروز ما باشه.

    این همه دلیل و فکت واقعی اینجا وجود داره،

    ولی ذهن بقول استاد میخواد شرایطو جوری جلوه بدا که ،جهنم برام درست کنه.

    که سینه سوخته روزگارم،که درد زیاد کشیدم،که اره تو جایی من بودی نمی تونستی تحمل کنی،و هزاران هزار حرف و افکار بی مورد که واقعا بعضی مواقع هنگ میکنم این سناریو ها رو چجوری ذهنم درست میکنه که خداوکیلی به عقل جن و خود شیطان نمیرسه.

    الله اکبر،الله اکبر،

    پناه میبرم به رب دو عالم ،مهربان خالق از دست نجواهای ذهنم.

    همین فایل ۶ دقیقه ای استاد و همین کامنت بچها رو فقط میخونم میتونم ساعتها احساسم خوب باشه و ساعتها به نکات مثبت توجه کنم،و ساعتها اتفاقات خوب بچها رو تحسین کنم،

    متعهد باشم،میشه نکات مثبت زیادی پیدا کرد واسه شکرگزاری و تحسین کردن و احساس عالییییی.

    هر چه بیشتر متعهد تر میشم دنیا زیباتر میشه و زیباییهای بیشتری بهم نشون میده‌

    چند روز روی یک فایل متمرکز میشم تا بفهمم درکش کنم تلاش کنم تو زندگیم پیاده کنم بعد میرم روز شمار روز بعد.

    نمیخوام فقط وفقط اطلاعات جمع کنم.

    دقیقا این چیزیه که از این فایل بینهایت ارزشمند باید بفهمم.

    که دقیقا از زندگی چی میخوام؟

    آرزوهام اهدافم چیه؟

    خواسته هام تو زندگیم چیه؟

    و واقعا چقدرررررر از ته دلم میخوام به خواسته ها و آرزوهام برسم؟

    چقدررررر نسبت به اهدافم متعهد هستم؟

    چقدررررر بهشون فکر میکنم؟

    چقدر دربارشون تجسم میکنم و مینویسم؟

    چقدر طی روز دربارشون حرف میزنم؟

    سوالات مهمیه که بارها استاد میگه از خودتون بپرسین.

    ذهنتون و مجبور کنین درباره چیزای که میخوایم و اهدافمون فکر کنه.

    وقتی تو زندگی آرامش میخوام،چه دلیلی داره از رنجشها،ترسها ،نگرانیها،و……حرف بزنم؟

    وقتی تو زندگی ثروت،فراوانی برکت و خیر میخوام چه دلیلی داره درباره فقر،مشکلات مالی،شرایط جامعه و ….حرف بزنم.

    و هزاران تضاد و ناخواسته دیگه که مدام دربارشون حرف میزنم.

    این همون فاصله فرکانسیه این همون توجه و تمرکزیه که استاد میگه و همیشه میگه نتایج زندگیمون مشخص میکنه مرکز توجهمون روی خواسته هامونه یا ناخواسته ها.

    طی روز درباره چی حرف میزنم؟

    از زندگی چی میخوام؟

    این دقیقا اون تعهدی که استاد میگه رو لازم داره.

    که مدام و مدام حواسمون باشه درباره چی فکر میکنیم؟

    درباره چی حرف میزنیم؟

    احساسمون چیه؟

    افکار غالبمون چیه؟

    من برای ۲۴ ساعت آینده متعهد میشوم طبق قوانین الهی زندگی کنم،زیباییها رو فقط وفقط ببینم،درباره اتفاقات خوب حرف بزنم،تحسین کنم و شکرگزار باشم.

    واقعا از زندگی چی میخوام؟

    درباره چی طی روز فک میکنم؟

    درباره چی حرف میزنم؟

    خواسته ها یا ناخواسته ها؟

    الهی صد هزار مرتبه شکرت.

    خدایم مرا بس است.

    نیست معبودی جز او

    به او توکل میکنم

    که رب عرش عظیم است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    Reza JahanBakhsh گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    با سلام به استادم و خانه شایسته مهربان

    ولا تخاطبنی فی الذین ظلمو انهم مغرقون ۲۷ مومنون

    در باره کسانیکه ستم ورزیده اند با من سخن مگویی آنان غرق شدنی اند.

    یعنی در باره ناخواسته ات با من حرف نزن

    چرا خدا از نوح اینطور بخواهد؟ مگه چه می‌شود اگر در باره کسانیکه ستم کردند نوح صحبت کند؟

    قهر خدا ک نمی‌آید خدا که آگاه بر پیدا و پنهان است، خدا که می‌داند از مؤمنان و ستم پیشه گان.

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ناب!

    صحبت نکن نوح! کانون توجه ات می‌شود ظالمان، بعد چی می‌شود؟ از ظالمان بیشتر میبینی!

    ناراحت میشوی غصه میخوره غمگین میشوی!

    قدرت کلام!

    ما با قدرت کلام مان خیلی خوب می‌توانیم ذهن مان را در دست بگیریم و از سوی دیگر وقتی با کلام مان در باره ناخواسته ها حرف می‌زنیم یعنی عمدا ذهن مان را می‌بریم روی ناخواسته ها!

    که این تعهد بر صحبت نکردن با دیگران در باره ناخواسته ها و اتفاقات بد در حقیقت یک نوع از کنترول ورودی است برای مان در پهلویی ورودی های دیگر مان

    من خودم را متعهد میکنم در زندگی ام فقط در مورد اتفاقات خوب که برایم افتاده صحبت کنم!

    خدایا شکرت بابت آگاهی این روز سفرم برای همه شما خوبان بهترین ها را آرزومندم برای خودم تعهد بیشتر!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیزم …

    امروز روز 10 از سفر نامه هستم …

    متعهد هستم به کامنت نوشتن …

    این استمرار خودم رو تحسین میکنم که قبلا وجود نداشت …

    با توجه به صحبت های استاد …

    صحبت های استاد یه نکته داشت …

    اینکه افراد دوست دارن درمورد چیزایی صحبت کنن که اتفاقات ناخوشایند هست …

    خب من با توجه به فایل های دیگه ای که از استاد شنیدم برمیگرده به عزت نفس شخص …

    این فرد دوست داره که خودشو قربانی جلوه بده یجورایی دوست داره که ترحم بهش بشه …

    دیگران دلشون براش بسوزه …

    ناراحت بشن که چرا این اتفاقات همش برای این فرد رخ میده …

    وقتی این افراد دوست دارن ک درمورد اتفاقات بد صحبت کنن درواقع از قبل برای خودشون سناریو ساختن که اون اتفاق براشون رخ بده و بعد اینکه اون اتفاق براشون رخ داد برای دیگران تعریف کنن …

    یکسری از افراد هم هستن ک هنوز اتفاق بدی براشون رخ نداده ولی میخوان که توجه دیگران رو جلب کنن سناریو سازی میکنن و یا به قول خودمون خالی میبندن و خودشون رو مجبور به دروغ گفتن میکنن …

    فقط بخاطر اینکه توجه دیگران رو به خودشون جلب کنن …

    یکسری از افرادی که عزت نفس پایینی دارن بخاطر کمبود محبت هاشون بازم بخاطر توجه دیگران و دلسوزی دیگران خودشون رو مریض نشون میدن خیلی از افراد رو دیدم که فقط با یه غذای بد خوردن معدشون بهم ریخته و با یه شربت معده درست میشه یا عرق بالامبو ولی میگن ما زخم معده داریم و معدمون عصبیه و فلانی اعصابمو خورد کرد عصبی شدم معدم خونریزی کرده و و و و و و و

    بعد طرف بهش دارو میده میزنه یجای دیگیشو داغون میکنه …

    بد میگیم آخییییییییییییییییییییی تو هم که شانس نداری الهی بگردم که سرنوشتت اینطوری شده …

    بعد جالبش اینه که اون فرد هم یه ضرب المثل خیلی قشنگی رو میگه : هرچی سنگه جلو پای لنگه …

    میخواد که بیشتر طرف دلش براش بسوزه …

    پیاز داغشو زیاد میکنه …

    .

    .

    .

    .

    این صحبت ها همش از کمبود محبت ، کمبود عزت نفس میاد …

    اگه ما تو این مدار باقی بمونیم به خودمون صدمه میزنیم هیچ کس طوریش نمیشه …

    دلسوزی دیگران هم همون یه لحظست …

    بعد اینکه تو از پیششون بری حتی یک دقیقه هم بهت فکر نمیکنن …

    حتی اگه تو یک جمعی هم باشی یکی دیگه بحثو عوض کنه تو ، توهمون لحظه فراموش شده هستی چه برسه به اینکه از پیششون بری …

    به فکر خودمون باشیم …

    تغییر کنیم تا چک از جهان نخوردیم …

    تا اوضاع از این بدتر نشده …

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم … موفق باشید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1573 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    سلام خدمت عزیزانم

    دقیقاحرفاتون درسته استادعزیز منم یه زمانی ازافرادی بودم ک هراتفاق بدی برام میوفتادب هزارنفرمیگفتم حتی ب عنوان خاطره بازم تعریف میکردم وبخاطر این کارم توی مداراتفاقای بدبودم وهیچ وقت دست من برای گفتن این داستاناخالی نبود وهمینطورآدمای دوروبرم هم همینطوربودن ینی بیشترین چیزی ک بینمون تعریف میشد اتفاقای بدبودبااینک انفاقای خوب بیشتربود هممون یه جوردنبال جلب توجه بودیم اون بدرومیگفتیم وآخ و وای میکردیم براهم غافل ازین ک بااینکارمون ک داریم این جریان رو همیشگی میکنیم ولی خداروشاکرم ک درمسیردرست منوهدایت کرد وب لطف خودش وشما فهمیدم کارم اشتباه واالان فقط درمورد اتفاقای خوب صحبت میکنم اونم باکسایی ک فقط درموردخوبی میگن حتی اگ اون خوبی ۱درهزارباشه و یا یه نکته مثبت خیلی ریز باشه وهرلحظه اتفاقات خوب بیشتری برام میوفته وتمام آدمای منفی دورم حذف شدن حتی برادرم همه فامیلا ومن خوشحالم الهی شکرت

    وازشماهم بی نهایت سپاسگزارم استادگلم وخانم شایسته عزیز بخاطر تدوین فایلا ومتمای انتخابی عاالی

    درپناه الله یکتاشادبااااشید🥰😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    سلام دهمین روز سفر و همچنان اگاهی های نابی که هیچ کجا دیگری به گوشم نرسیده است.

    میخواستم بگم اینکه ما از اتفاقات خوب زندگیمون تعریف نمی‌کنیم به یک فرهنگ تبدیل شده طوری که اگر کسی هم بخواد تعریف کنه فورا بقیه مورد قضاوتش قرار میدهند وهمه می‌ترسیم که از اتفاقات خوبمون تا تعریف کنیم یه جورایی کار تا جالبی به نظر میرسه برعکس تعریف اتفاقات بد یه جورایی مورد استقبال قرار میگیره و همیشه تشویق میشیم برای اینکه داخل جمع حرفی برای گفتن داشته باشیم اتفاقات بد را داخل ذهنمون مرور کنیم.واین همان نقطه شروع فراخواندن همان اتفاقات به درون زندگیمان اینکه بتونیم همواره در زندگی توجهمان را از روی اتفاقات بد برداریم و فقط اتفاقات خوب را در ذهن مان بازسازی کنیم به توجه وتمرین زیادی نیاز داره اما هر چه بیشتر پیش میرویم کنترل این موضوع به مراتب راحتتر میشود اما نه اینکه به طور کامل قابل کنترل باشد ذهن دایم لغزش دارد و هر بار این ماییم که باید به تمرکز ذهن جهت دهی بکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Amir Mirdehghan گفته:
    مدت عضویت: 2173 روز

    سلام به همه هم فرکانسی های عزیز

    سلام به بهترین استاد این کره خاکی

    و سلام به مریم شایشته یار و یاور استاد

    امروز دهمین روز سفرمه

    امروز توسط یکی از اساتید دنیای رمز ارز ها با دنیای متاورس آشنا شدم

    همون دنیای واقعیت مجازی و وقتی در موردش فکر میکردم واقعا مخم سوت کشید متاورس نوغی اینترنت و پهنای بانده که قراره جایگزین اینترنت بشه و واقعیت مجازی و بوجود بیاره و کلی چیز خفن دگ داره که با ی سرچ ساده تو گوگل میتونید در موردش بدونید

    و این بحث چقد باور منو در مورد فراوانی بیشتر کرد و واقعا دنیا چقدر جای پیشرفت داره و هر روز دنیا ثروتمند تر میشه و و آدم های موفق دنیا بیشتر میشن و هر روز میشه ایده داشت . فقط کافیه که با خودمون در صلح باشیم تا هدایت بشیم و ایده های خفن به ذهنمون بیان و چقدر خوبه که به جای منفی نگری و صحبت کردن در مورد چیزای عجیب غریب و جدب چیزای بد در مورد اتفاقات خوب و ایده ها و باور فراوانی صحبت کنیم و فرکانس های خوب به جهان بفرستیم تا هدایت های خدا رو ببینیم و هر روز ثروتمند تر بشیم

    ممنون استاد بابت همه چی

    🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سعیده جادری گفته:
    مدت عضویت: 1526 روز

    سلام به استاد نازنین و خانم شایسته همیشه مهربان و دوستان خوبم

    هزاران بار تشکر استاد نازنینم بابت این اطلاعات و آگاهی ها که با ما به اشتراک میذارید من قبل از آشنایی با استاد حتی برای یک لحظه هم فکر نمیکردم که صحبت از اتفاقات و حوادث چه بازخورد بدی در زندگی ما دارند و تقریبا همیشه با آب و تاب هر چیزی رو که میدیدم چه برای همسرم چه دیگران تعریف میکردم و‌اتفاقات نامطلوبی که در زندگی من پیش می اومد نتیجه همون فرکانس های منفی بود که میفرستادم اما الان مدتی که سعی میکنم از این جور اخبار و مطالب اعراض کنم و تا حدی هم موفق شدم و نتایج جالبش رو هم دارم میبینم بازم خداروشاکرم که منو در این مسیر قرار داد که روز به روز به آگاهی هام افزوده بشه 👏🏻👏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: