چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 73

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فخرالسادات حسنی عطار گفته:
    مدت عضویت: 1100 روز

    سلام الان که این ویدئو رو نگاه کردم یاد گذشته میافتم که یه دوست داشتم که هرموقع میرفتم خونش اون از اتفاقات بدزندگیش با من حرف میزد ساعتها برام دردودل میکردم ومنم گوش میکردم ووقتی ام زنگش میزدم واحوالپرسی میکردم دوباره فقط از ناخواسته ها حرف میزد ولی الان چندوقته باهاش قطع رابطه کردم چون نمیخوام اتفاقات بدزندگیشو جذب کنم ومتعهدم به تغییرخودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1656 روز

    به نام خدا⚘

    سلام استاد عزیز وخانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت💝

    روز دهم سفرنامه

    خیلی موقع ها هست که عادت دارم مسائل و مشکلات و شرایطی که برام به وجود اومده رو برای بقیه تعریف کنم

    وقتی که دوست دارم اینها رو برای بقیه تعریف کنم، مثلا اینجا رفتم اینجوری شد، بهم تهمت زدن، فلان بلا سرم اومد،

    اونوقت توی مداری قرار میگیرم که اون اتفاقاتو جذب میکنم☹

    انگاری که دوست دارم یه سری اتفاقات ناخوشایند و عجیب و غریبو برای بقیه تعریف کنم😕

    مثلاً میگم توی اون شهری که همه خوب و عالی بودن من گیر یه آدم درب و داغونی افتادم و این بلا رو سرم آورد

    یا اونجا که همیشه هوا عالی و آفتابی وخنکه، اون روز که من رفتم بادو بارون و تگرگ بود واصلا لذت نبردم😔

    وقتی برنامم اینه که در مورد مشکلاتم با بقیه صحبت کنم، دارم به جهان این درخواستو میکنم که از این اتفاقا برام به وجود بیاره🥴

    اگه تمرکز کنم به تعریف کردن فقط اتفاقای خوب و خودمو متعهد کنم که تو زندگیم فقط اتفاقات خوبی که برام رخ میده رو بگم

    و در مورد اتفاقات بدم صحبت نکنم

    همین که تعهد میدم که دیگه نمیخوام در مورد اتفاقات بد صحبت کنم، انتظارشو هم ندارم که اتفاقات بد رخ بده که بخوام تعریف کنم🥰⚘

    وقتی دوست دارم در مورد مشکلاتم حالا چه با خونوادم، چه با بچه ام، چه سرکارم با بقیه صحبت کنم، یه جورایی خوشم میاد که حرفی برای گفتن داشته باشم،یعنی یه سری اتفاقات بد برام رخ بده که حرفی برای گفتن داشته باشم، اون وقته که تو مداری قرارمیگیرم که اتفاقات بد برام رخ میده🙄☹

    ولی اگه تمرکز کنم، بگم فارغ از اینکه چه اتفاقاتی میفته تو زندگیم، تو مسافرتم، محل کارم، با همسر و فرزندم، من فقط در مورد چیزهایی صحبت میکنم که خوب بودن، مثبت بودن،

    و در مورد اتفاقات منفی صحبت نکنم،

    اگه تمرکزم روی این موضوع باشه، اتفاقی که میفته اینه که اتفاقات خوبو به زندگیم جذب میکنم👌😊⚘

    چرا من بعضی موقع ها اتفاقات عجیب و غریب و مشکلاتی که فقط برای من افتاده رو برای بقیه تعریف میکنم؟؟

    وقتی در مورد اتفاقات بدم صحبت کنم، بارها و بارها تکرارش کنم، یعنی یه جورایی دوست دارم که در مورد اون اتفاقات حرف بزنم، اون مشکلاتو هی جذب میکنم😔

    باید بیشتر در مورد اتفاقات خوبم صحبت کنم، تعهد بدم که در مورد اتفاقات بد صحبت نکنم، حالا ممکنه یه سری مشکل هم توی زندگی برام به وجود بیاد، به هیچ عنوان با هیچکس صحبت نکنم⚘

    اگه بتونم خودمو متعهد کنم به این موضوع، تو شرایطی قرار میگیرم که فقط اتفاقای خوب و شرایط فوق‌العاده رو تجربه میکنم💝

    “علاقم به خاص بودن‌، متفاوت دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن‌، گاهی دردسرایی برام ایجاد میکنه و ناخواسته‌های عجیب و غریبی سر راهم قرار میده که هرجور فکر میکنم، نمیتونم دلیل قانع کننده براشون پیدا کنم

    که هر صدسال یک بار رخ میده اونم فقط برای من!🙄🙄🤔

    این ناخواسته‌های عجیب و غریب که پایه ثابت اتفاقات زندگیم شده‌، از علاقه من به خاص بودن و متفاوت دیده شدنه،

    مقصر نامرئی که مرتب اونو شماتت میکنم، علاقم به صحبت کردن درباره چنین وقایعیه!😕☹

    من موجودیم که با فرکانسام زندگیمو خلق میکنم.

    تموم اونچه که درباره‌اش فکر میکنم‌،

    صحبت میکنم،

    میبینم‌،

    به یاد میارم‌،

    میشنوم‌ و به اون علاقه دارم یا از اون متنفرم، یک فرکانسه که ارسال میشه

    و جهان هم بهش پاسخ میده🤔💞👌

    وقتی علاقه دارم با صحبت کردن از اتفاقات عجیب و غریب در جمع دوستام، توجه اونا رو به خودم جلب کنم، متوجه نیستم که چگونه ندونسته با دست خود‌م، درخواست ناخواسته‌های بیشتریو به جهان ارائه میدم که از تجربه کردنشون هم متنفرم.🥺😫🏵

    اگه دنبال تجربه ها و اتفاقای دلخواه و دوست داشتنی هستم، باید خیلی مراقب و متعهد باشم که تحت هیچ شرایطی در این دام نیفتم.🌹💖👌

    راه جلوگیری یا خارج شدن از این دام‌، اینه که متعهد بشم که به خواسته ها و زیبایی ها توجه کنم.💝🦋

    باید متعهد بشم فارغ از اینکه چه شرایطیو تجربه کردم، فقط اون بخش از اون تجربه برام مهم باشه و اونو به خاطر بسپارم، یا درباره‌اش صحبت کنم که‌، دوست دارم دوباره برام رخ بده.❄🌻

    اینطوری آروم آروم از مدار ناخواسته‌ها فاصله میگیرمو آروم آروم به مدار خواسته‌های بیشتر و بزرگتر‌، نزدیک‌تر میشم. چون فقط درخواست اون چیزی رو به جهان ارسال کردم که تجربشو دوست دارم.🥰💞👌

    باید آگاهانه کانون توجهمو بررسی کنم و چیزایی رو به خاطر بسپارم که بهم احساس بهتری دادن

    این راهکار خوش‌شانس شدنه!”🤗”

    خدایا شکرت🌺🌺🥰😊💝⚘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    سلام بر امن ترین جای دنیا مجازی

    دقیقا استادجان من با توجه به آموزه های شما یاد گرفتم تلاش کنم به نکات مثبت دقت کنم

    چند روز پیش بعد از سه‌چهار سال یه تصادف کوچیک داشتم و درسته ترسیدم بودم و دستم می زید ولی همسرم که اومدم دیدم اونم داره به نکات مثبت توجه میکنه به این حتما خیری بوده حتما ما از یه خطر بدتر در امان موندیم

    و دیدم منی که همیشه حرف مردم برام مهم بود اصلا به این فکر نمی‌کرد که حالا بقیه در مورد من چه فکری می‌کنند و پیش خودشون منو چطور آدمی می‌بینند

    و دارم تمرین میکنم هر اتفاق به ظاهری بدی که میفته من بگردم نتجه مثبتش را پیدا کنم مثلا الان یخچال خونمون موتورش سوخته و من میدونم حتما خیره چون جهان به سمت خیر حرکت میکنه و هیچی به اسم شانس و بد شانسی نیست. من تو آغوش خدام و خدا هوای ما را داره💪💪💪💪

    روز شمار دهم از ردپاهای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    به نام خالق

    سلام به دوستان راه عشق

    سلام به وجود نازنین استاد عشق

    خدارو شکر میکنم که کامنت مینویسم چرا که یکی از لذت بخش ترین کار هایی که تمام وجودم رو روی نکات مثبت و مسیر میاره همین نوشتن کامنت در این فضای زیباست

    نمیدونم برای چندمین باره که دارم این فایل زیبا رو تماشا میکنم و این اگاهی های ناب رو باز مرور میکنم

    اما این رو خوب میدونم که با تکرار و تکرار و تکرار این اگاهی ها بیشتر و بیشتر و بیشتر به خواسته های قشنگی مثل ارامش سلامتی ثروت زیبایی دوستان خوب روابط عالی میرسم و این کار رو جهان برای من انجام میده

    خیلی دقت میکنم به نکات مثبتی که دارم هر ماه مینویسم خواسته های اون ماه رو و به لطف الله مهربان و قانون انجام میشه و هر ماه بیشتر و بیشتر میشه این خواسته ها و درصد تاییدشون

    اما چیزی که برام جالب بود و درکش میکنم اینه که شاید خیلیا از اطرافیانم به دقت این قانون ایمان نداشته باشن و میبینم که دچار چه مساله های میشن و از همسرم میگم ایشون خوب خانم خانه دار بسیار متین و مهربان و با کمالات هستند و بسیار بسیار رسیدگی میکنن به کارهای خودشون من و خونه و از اینجا ازشون تشکر میکنم امیدوارم ی روزی اینجا باشن و با هم مسیر رو همراهی کنیم ولی با این تمرکز رو نکات مثبت اشنایی نداره و میبینم چه دغدغه های براش بعضی وقتا به وجود میاد و راستش زیاد توضیح نمیدم بهش و اینو میدونم که وارد بحث بشم بیشتر فرکانسش رو میفرستم اما اون چیزی که وجود داره اون احساس و صدای درونیه که میگه شکر گذار باش نکات مثبت رو ببین بعد اتفاقات مثبت رو میبینی

    خدارو صد هزار مرتبه شکر

    برای همه عزیزانم ارزوی سلامتی ثروت موفقیت ارامش انگیزه و امید رو دارم چرا که خودم لایق همه این ها هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1555 روز

    روز دهم سفرنامه

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون و همه دوستای عزیزم

    چرا بعضی افراد بدشانس هستن!؟

    من یک سال و نیمه ک با اموزشها و این مسیر اشنا شدم و تا قبل از اشنایی با قوانین، تو زندگیم ماجراااهای عجیییب و غریب زیادی رو تجربه کردم که باعث شده بود همه دور و بریام منو ادم بدشانسی بدونن و خودمم دیگه باور کرده بودم که چیزی به اسم بدشانسی وجود داره و اونم نسیب من شده!!! مخصوصا در مورد روابطم که همیشه میگفتم هرچی ادم بده فقط سمت من میاد!

    اما چیزی که واقعیت داشت این بود ک من ادمی بودم که از ریز و درشت اتفاقات زندگیم حرف میزدم و‌ حتی بعضی وقتا بصورت اغراق امیز اونها رو تعریف میکردم برای دور و‌بریام همیشهههه حرف برای گفتن داشتم!! البته حرف های مثبت نه! همش داستان از اتفاقات ناخوشایند! و با حرف زدن در موردشون و حتی فکر کردن زیاد بهشون اونها رو ب سمت خودم جذب کردم، هنووووزم خیلیییی جای کار دارم چون این جزیی از شخصیتم شده ک خیلییی وقته باهاش زندگی میکنم و جز پاشنهای اشیلم هست، به نسبت گذشته بهتر شدم اما باید بیشتر توجه کنم و با حساسیت بیشتری تو ارتباطاتم با بقیه رفتار کنم. باید سعی کنم سپاسگزاریم رو بیشتر کنم و به نکات مثبت بیشتر تمرکز کنم تا به سمت خواستهام بهتر هدایت بشم.

    خدااایاا شکرت برای اگاهی امروزم، امروز از وقتیکه بیدار شدم فقط تو سایت هستم و در حاال گوش دادن ب فایل و کامنت گذاشتن و خوندن کامنت های دوستانم، شاید بیشتر از ۳ ساعته ک تو این محیطم و خدا میدونه امروز قراره چ اتفااقات هیجان انگیز‌ و خوبی رو تجربه کنم چون تموم تمرکزم روی درک قوانین و اگاهی بیشتر بوده، خداایاا شکرت💚🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    منیره ملاباقری گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    باسلام خدمت استاد بزرگوارم وخانوم شایسته ی عزیز،سفرنامه ی روز دهم،مثل همیشه پرانرژی وصحبت های مفید استادعزیزم،من به این موضوع ایمان کامل دارم که حرف زدن درمورد چیزهای منفی به ضرر خودمون هستش ،باید سعی کنیم درمورد قشنگی هاحرف بزنیم اصلاتازیبایی ها مونده چرازشتی ها،امیدوارم که همیشه تمرکزمون روی زیبایی های زندگیمون باشه ،موفق وسربلند باشید🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    به نام خدا

    سلام به دوستان و استاد عزیز🖐️

    روز دهم

    بخاطر جلب توجه و خاص و متفاوت دیده شدن،در مورد اتفاقاتی که دوست ندارید در زندگی تان اتفاق بیافتد صحبت نکنید.

    این فایل یکی از مسایل مهم زندگی منو بررسی میکنه.

    من آدم کم حرفی هستم که علاقه به ارتباط گرفتن دارم اما خیلی توش ضعیفم و خیلی وقتا با نزدیک ترین آدما بهم هم نمیتونم صحبت کنم.

    بخاطر همین همیشه وقتی میخوام با بقیه صحبت کنم همش به این فکر میکنم که چی بگم؟درمورد چی صحبت کنم!

    و نهایتا صحبتام ختم میشه به داستان تعریف کردن و درد ودل کردن و دردو دل شنیدن و این چیزا که بخوایم از لحاظ فرکانسی برسیشون کنیم همش صحبتای منفی و چیزایی که دوس ندارم دوباره اتفاق بیوفته.

    خب دلیلش چیه؟

    استاد گفتن . جلب توجه ،تمایل به خاص بودن که همش از کمبود عزت نفس سرچشمه میگیره.

    ننیجه این صحبتا چیه؟

    اتفاقات بد ومنفی در آینده ، حس بد در همون لحظه.

    _

    خداروشکر الان مدارم داره تغییر میکنه بیشتر رو خودم کنترل دارم و حتی دارم به سمتی میرم که از صحبتای منفی بدم میاد.

    باید رو عزت نفسم کار کنم،باید کانون توجهمو بذارم رو اتاقات مثبت .

    متاسفانه ما عادت کردیم رو منفیا تمرکز کنیم درحالی که کلی چیز مثبت هر روز تو زندگیمون اتفاق میوفته و نمیبینیمشون، فقط باید چشم مثبت بینمون رو فعال کنیم تا زندگیمون هر روز پر بشه از اتفاقای خوب و حال خوب.

    _

    یه نشانه ای که در همین راستا امروز دریافت کردم این بود که داشتم قسمت ۵۶ام سریال زندگی در بهشتو میدیدم که استاد داشتن توضیح میدادن که آمریکاییا تو جمع اوقاتشونو به جای غیبت کردن و صحبت کردن در مورد اخبار و اتفاقات منفی به بازی کردن و لذت بردن میپردازن و بنظرم همین مسئله یکی از مهمترین عوامل تو زندگی با کیفیتشونه.

    انشالله ذهنامون پر باشه از چیزای مثبت.

    با تشکر از همه دوستان و استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Sina Amirkhani گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز

    حالا شاید اکثر افراد با ابن موضوعی که بهش اشاره کردید درگیر بودند ، ولی من جزئی از شخصیتم بود ، شاید وقتی اتفاقی می افتاد برای همه تعریف نمیکردم ولی برای کسی که میشناختم همیشه حرف از اتفاقات بد داشتم .

    هر چی می‌شد ذهن من اون رو ذخیره می‌کرد که یا برای جلب توجه یا برای تعریف تو جمع دوستان یا برای تائید اینکه این دنیا یا جای قشنگی نیست و ما داریم فقط جون میدیم ، باز گو کنم .

    وقتی خوب نگاه می‌کنم میبینم که ما خیلی از جاها اثلا نیازی به حرف زدن نداریم ، حتی اگر در حد یک واکنش کوتاه در مورد حرف کسی باشه .

    چقدر من از این خصلت شخصیتی ضربه خوردم ، یا خودم سخن گو بودم ، یا پای حرف کسیه دیگه بودم .

    سکوت کردن رو دارم تمرین می‌کنم و بخاطر پرهیز از گفتن موارد منفی ، کل زندگی من تغییر کرده ، و این خیلی لذت بخش که میبینی ، هر چی بیشتر پرهیز میکنی از اعمال بد ، اتفاقات بهتری میفته ، دقیقا انگار همه چیز مشخصه مثل صفحه شطرنج .

    خیلی از افراد تو فرکانس ما نیستند ، من این رو قبلا اثلا نمیدونستم که چرا زندگیم اینقدر بهم گره خورده ، بعد با این برنامه متوجه شدم که خیلی از افراد در فرکانس ما نیستند و ما باید از اونها پرهیز کنیم ما نمیتونیم هم صحبت این افراد باشیم ما نمیتونیم بگزاریم که این افراد از گوش و اعصاب ما برای درد دل خودشون استفاده کنند .

    بلافاصله بعد از پرهیز از گفتگو در مورد موارد منفی و شنیدن موارد منفی از افرادی که در فرکانسهای پایین تر هستند ،. اتفاقات خوب شروع به افتادن میکنه .

    چقدر درس من اینجا یاد گرفتم، که از همه لحاظ زندگیم رو عوض کرد و چقدر هنوز درس دارم که یاد بگیرم .

    استاد عباس منش با تمام وجود ازت سپاسگذارم

    خوشحالم که دوست و برادر خوبی مثل تو دارم .

    خداوندا سپاسگذارم

    سینا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه بچه های سایت..

    خداروشکر میکنم که به من فرصت داد امروز رو بهتر از دیروز زندگی کنم و کنترل ذهن قوی تری داشته باشم. چندین بار در امروز پیش اومد که میخواستم راجب اتفاقات ناخوشایند بگم اما نگفتم. و از طرف خداوند هدایت شدم به یکی از دوستام. چندین ساله باهاش دوستم اما الان که به قوانین آگاه هستم میتونم آگاهانه تجزیه و تحلیلش کنم مثلا دوستم امروز سرماخورده بود و بعداً فهمیدم که حالش اصلا هم خوب نبود اما اصلا اظهار بدحالی نکرد تازه تا جایی که میشد هم راجب اینکه سرماخورده بود به من نگفت..قبلا ها با نگاه سطحی ای که داشتم به این اخلاقش اعتراض میکردم و میگفتم یعنی تو با من راحت نیستی که راجب دردات به من نمیگی…

    قشنگ حس میکنم که یه ترمز توی ذهن من هست و اون اینه که اگر با کسی صمیمی هستی باید راجب همه دردها و مشکلاتت بهش بگی حس میکنم اگر اون به من نگه یعنی داره نامردی میکنه و خودم و ساده فرض میکنم که همه چیز رو میگم‌‌. اما به نظرم وقتشه این ترمز و بشکنم و باور درست و جایگزینش بکنم:

    فاطمه قشنگم تو اگر راجب درد ها و مسائلت با آدم های اطرافت صحبت کنی نه تنها از مشکلت کم نمیشه بلکه اضافه هم میشه و اوضاع بدتر میشه‌. ثانیا یه سوال دارم‌.؟اصلا چه لزومی داره یه آدمی راجب مسائل تو بدونه؟ اگر کاری از دستش برمیاد ازش صرفا اون کار رو با عزت نفس بالا درخواست کن و نیازی نیست همه چیز و بگی اونم با یه حالتی که انگار بهت ظلم شده… اگر هم کاری از دستش بر نمیاد دیگه گفتنت چیه؟ فقط برای اینکه اون تعجب کنه یا به حالت تاسف بخوره؟ و این ها همه از کمبود عزت نفس میاد… واقعا وقتی بهش فکر میکنم فقط به همین جواب میرسم که دلیل تعریف کردن اتفاقات نامناسب برای اطرافیانم صرفا اون جلب توجهی هست که برای چند دیقه یا چند ثانیه اتفاق می افته. انگار دوست دارم طرف مقابل با این چیزی که راجبم میدونه دیگه مراعاتمو بکنه یا بهتر رفتار کنه یا بگه وای تو عجب آدمی هستی و….

    و بازم میگم همه اینا برمیگرده به عزت نفس. باید عزت نفسمو تقویت کنم💪

    یه دریافت دیگه هم کردم. من چند سال قبل و حتی الان (اما خیلی کمتر )به این شکل بودم که دهن لق خطابم میکردن یعنی اگر طرف مقابل بهم نمی گفت که فلان چیز و نگو من به بقیه میگفتم و دلیلش چی بود؟ اون تعجب و توجهی که جلب میکردم..من چون این جلب توجه رو دوست داشتم خیلی برام اتفاق می افتاد که داستان یکی رو به کسی دیگه بگم هر چند که خودم راضی نبودم از این قضیه ولی ناخوداگاه میگفتم یا اینکه نمیتونستم کنترلش کنم…

    صادقانه و شجاعانه میگم. یکی از عوامل تخریب عزت نفس به نام جلب توجه در من وجود داره اونم به مقدار زیاد و یکی از دلایلی که مسائلو برای افراد تعریف میکنم دقیقا همینه. البته این و بگم که از دو سال پیش تا الان پیشرفت خیلی زیادی داشتم و کنترل بیشتری داشتم.

    مثلا قبلا خیلی برام مهم بود بقیه ازم تعریف کنن اما به لطف خدا با کسی آشنا شدم که اصلا براش مهم نبود و این روی من تاثیر زیادی داشت و الان تعریف بقیه ازم برام مهم هست نه که نیست و خوشحال میشم اما نه اونقدری که قبلا برام اهمیت داشت و به خاطرش ذوق میکردم…

    مهم ترین انگیزه من برای تعریف نکردن اتفاقات بد اینه که اطرافمو اتفاقات عالی فرامیگیره پس باید تمام سعیمو بکنم و تقوامو به کار بگیرم تا اتفاقات بی نظیر و برای خودم رقم بزنم.

    استاد عزیزم سپاسگزارم که دوربین و سمت جاده گرفتین و ما رو به دیدن زیبایی بیشتری دعوت کردین و چقدر زیبا بود ادم از دیدنشون سیر نمیشه و چه حالی داره صندلی عقب بشینی هندزفری بزنی و آهنگ مورد علاقتو تا ته زیاد کنی و بعد پنجره رو پایین بکشی و از هوا و اون طبیعت بکر استفاده بیشتری ببری😍

    از قشنگ ترینای امروز من:

    نعمتی داشته باشی به نام ماشین که کاملا در اختیار خودت باشه و به تو آزادی بده که هر جا که دوست داری بتونی بری💓 امروز با نصف خونواده(مامانم و برادر زادم) با ماشین خودم بیرون رفتیم و علاوه بر اینکه کلی خوش گذشت ،مهارت رانندگیم چقدر بهتر شد چقدر شجاعت و اعتماد به نفس من برای رانندگی بالا رفت الهی شکرت❤️ و منی که مسیر ها رو بلد نبودم امروز خیلی جاهای جدید و یاد گرفتم. به خودم افتخار میکنم که توی کل فامیل و دوستا اولین خانم و دختری هستم که رانندگی حرفه ای میکنه، خودش تنها و فرقی نمیکنه توی شهر یا خارج شهر، توی روز یا توی شب❤️ خدایا ازت سپاسگزارم❤️❤️

    امروز بعد از چندین ماه دوست قدیمیو دیدم و اون یک ساعتی که کنارش بودم بشدت حالم خوب بود و اوقات و لذت بخش می گذروندم.

    اعتراف میکنم بیرون رفتن دوتایی با مامان از بهترین تفریحاتمه❤️ الهی شکرت…

    همراهی برادر زاده ۵ساله من و اون شیرین بودنش و شبطون بودنش بهم احساس زندگی میده🤩🤩

    به لطف خدا امروز به مسیرهایی هدایت شدم که اهدافم برام واضح تر شدن و قشنگ تر از اون حس رهایی ای هست که نسبت به اون هدف دارم💜خدایا همه اینا کار توعه. همه رو از تو دارم.

    خدای قشنگم بابت رابطه ی پر از عشق و آزادی و رفاقتی که با عزیز دلم دارم بشدت ازت ممنونم💜 رابطه سالم و درست در پیشرفت آدما ها بشدت تاثیر گذاره و من خودم سرعت رشد و صعودم بیشتر از زمانی هست که توی رابطه نبودم 💜

    خداوندم سپاسگزارم بایت تمام نعمات پر برکت زندگیم و ازت میخوام که اونقدری به هممون پول و ثروت بدس که قابل شمارش نباشه☑️💪

    شاد باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 1555 روز

      سلام فاطمه عزیزم

      چ کامنت فوق العاده و چ نکات بینظیری گفتی و تک تک چیزایی ک گفتی رو تو من هم وجود داره، انگار ک داشتی منو توصیف میکردی من اینقد عمیق ب این نتایج نرسیده بودم، خدا رو شکر که خدا منو هدایت کرد به سمت کامنت بینظیر شما که اون پاشنهای اشیلم رو بهتر بشناسم، منم ب شدت ادمی هستم ک همه چیو تعریف میکنم و اصلا کنترلی رو حرف زدنم ندارم، یهو وسط حرف زدنام متوجه میشم اصلا چرا مت دارم اینقد این موضوع رو باز میکنم و در مورد ناخواستها حرف میزنم! باید سکوت کردن رو تمرین کنم؛ ی مدتی خدا جونم منو از همه دور و بریام دور کرد چون خیلیییی رو خودم خوب کار کرده بودم ب لطف خدا همه خیلی طبیعی ازم دور شده بودن و ارتباطاتم خیلی کم شده بود اما الان ی مدتی هست بخاطر عدم کنترل ورودی هام و کار نکردن روی خودم بازم به حالت قبلم برگشتم، بقول استاد زندگیم شده عین یویو هی حرکتهای رفت و برگشتی دارم که به امید خدا سعی میکنم دیگه با حساسیت بیشتری به ورودی هام توجه کنم💚

      در پناه خدا شاد و سالم و خوشبخت و موفق و ثروتمند بااااشی دوست عزیزم😘💚

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام

    قدم روز دهم

    بیشتر اوقات فقط سکوت کردن میتونه مارو کمک کنه و خیلی از اتفاقات ناخواسته برامون پیش نیاد. اغلب عادت داریم زیاد حرف بزنیم و حرف زدن زیاد باعث میشه خیلی حرف بی ربط و منفی هم بزنیم و در جمع دوستان به اصطلاح شاد باشیم و نمیدونیم که چه بلایی داریم سر زندگی و خودمون میاریم. جمله ( کم گوی و گزیده گوی) بسیار کار آمد هستش . اکثر ما تجربه بد پر حرفی رو چشیدیم و بهتره کم صحبت کنیم و مثبت به قول استاد حتی با خدا هم در مورد مشکلات و ناخواسته ها صحبت نکنیم.

    روزگارتون عالی

    با افکار و حرفهای مثبت آینده ای عالی برای خود بسازید🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: