چرا بعضیها خوششانس هستند؟ - صفحه 46
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/12/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-12-31 19:34:522024-07-17 18:36:48چرا بعضیها خوششانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
🌹 بسم الرحمن الرحیم 🌹
سلام به همه اعضای سایت گروه تحقیقاتی عباس منش و استاد عزیزم. ✋
سوره | إبراهیم
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
ﻭ [ ﻧﻴﺰ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻋﻠﺎم ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻗﻄﻌﺎً [ ﻧﻌﻤﺖِ ] ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﻢ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﻛﻨﻴﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻋﺬﺍﺑﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ .(٧)
چند مورد از سپاس گذاری های من.
💠 خداوندا تو را سپاس گذارم برای اینکه با احساس خوب ، به تمام خواسته هایم خواهم رسید. 🌹
💠 از خداوند مهربان سپاس گذارم، برای اینکه در این ترم چهارم دانشگاه که در حال تحصیل در دوره فوق دیپلم هستم معدلم می شود هجده ۱۸. 🌹
💠 خداوندا از وجود مقدست سپاس گذارم، که قوانین بدون تغییری بر جهان گذاشتی. 🌹
🌹 در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید 🌹
سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم که زحمت فیلمبرداری این بهشت رو کشیدن
این تصاویر به قدری زیبا بود و اینقدر حس خوب به من داد که نمیدونم از کجا باید شروع کنم
برای من فقط و فقط زیبایی بود و زیبایی بود و زیبایی ….
هر نکته ی کوچک و بزرگ در این فایل، مثبت بود و خبر از حال خوب و انرژی و فرکانس قوی و خالص این محیط زیبا می داد.
اینجا برای همست. پیر و جوان، کوچیک و بزرگ، سفید یا رنگین پوست، معلول یا سالم، چاق یا لاغر، زیبا یا معمولی، منظم یا شلخته، در اوج ثروت یا در حال طی کردن تکامل و… اینجا فرقی نمیکنه.
همه اینجا شادن و احساس خوب دارن. از بچه هایی که با مامانشون در کالسکه بودن، بچه هایی که با تمام انرژیشون می رقصیدن و به بچه های دیگه هدیه سال نو میدادن بگیر، تاااا افراد مسن با عصا، میان سال ها و نوجوون هایی که هر کدوم به نوبه خودشون سعی در انتشار و دادن حال خوب به بقیه داشتن.
این محیط روحانیه. جایی که تو در هرررر شرایطی که هستی یه کار بیشتر نباید انجام بدی، اونم اینه که شاد باشی و از تک تک لحظاتت لذت ببری. یعنی زندگی… یعنی به سر حد رساندن رسالتمون…
نمیدونم چی بگم. متحیرم از این همه زیبایی.
از اعماق قلبم ازت میخوام که هر لحظه منو به زندگی مورد علاقم بیشتر و بیشتر هدایت کنی و کمکم کنی که همیشه به یاد داشته باشم مهم ترین ماموریت من لذت بردن از همین لحظه و همین حالاست، از مولکول به مولکول اکسیژنی که هر ثانیه استشمام میکنم.
بابت همش بی نهایت ازت ممنونم.
پ.ن: ایموجی های رنگی رنگی هم در احساسی که متن بهش آغشتست، نهفته:)
با چشم دل فایل ببینید و کامنت بخونید;)
سلام
الان میخوام یک مقدار از تجربیاتم بنویسم و همچنین مرحله ای که الان درش هستم.
من الان روی پل صراط وایسادم پشت سرم رو که نگاه میکنم زندگی ای هست سرشار از شرک، ترس، وابستگی، حسرت، محدودیت و …
جلوم رو که نگاه میکنم زندگی ای است سرشار از حس رهایی ، آزادی، وجد ، عشق و تجلی همه ی خواسته هام
و اما این پل چیه؟
یک باور هست که یک وجهش( وجه الهیش)فراوانی و وجه دیگه اش(وجه غیر الهیش) کمبود هست.
هر چیز ناخوشایندی که پشت سرم میبینم حاصل باور کمبود هست و اون همه نعمت که جلوم میبینم حاصل باور به فراوانی
حدود ۲ ماه هست که در شغل جدیدم (مشاور املاک) شروع به کار کردم. وقتی کارم رو شروع کردم مدیر دفترمون یک سری اصول رو بهم آموزش داد و گفت خانم کیانی اگر این اصول رو رعایت کنی و خوب کار کنی انشاالله ۴۰ روزه اولین قراردادت رو مینویسی.
من کلا با حرکت بر اساس اصول و قواعدی که برای همه یک نسخه رو میپیچه راحت نیستم.
بر اساس آموزه های استاد به این باور رسیدم که تنها عامل تاثیر گذار در زندگی ما باورهای ماست پس در شرایطی که بقیه ی همکارهام میگفتند بازار خرابه و حتی همکارهایی که یک سال قبل من کار رو شروع کرده بودند چندین ماه بود که یک قرارداد هم نداشتند من به خودم گفتم من باید افکار و احساساتم رو کنترل کنم و بقیه ی کارها رو بسپرم به جهان هستی.
با این روند من بعد از یک هفته از شروع کارم اولین قرارداد رو نوشتم اونم به راحت ترین شکل ممکن.
بعد از اون انرژی گرفتم و گفتم باید تلاشم رو بیشتر کنم تا قرارداد بزرگتری بنویسم پس فوکوس کردم روی مورد درخواستی یک مشتری و براش ۵ تا فایل آماده کردم و کلی وقت و انرژی گذاشتم و بردمش بازدید ولی هیچ کدوم رو نپسندید. ذهنم میگفت خیلی ذوق نکن اون قرارداد اولی هم شانسی بود و قلبم میگفت شانسی نبود تو افکار و احساساتت رو کنترل کردی و جهان بر اساس قوانین ثابتش بهت نتیجه داد و در مورد کیس دوم خواستی با کار فیزیکی زیاد ( که البته ریشه در یک باور اشتباه در ناخودآگاهت داشت) کار رو به پیش ببری و بی نتیجه ماند.
پس تلنگری خوردم و برگشتم به روند کنترل افکار و احساساتم و فقط روی باورهام کار میکردم و با این روند هر هفته یک قرارداد جدید با روندی کاملا طبیعی نوشتم . الان که دارم تایپ میکنم مو به تنم سیخ شده
جهان همینقدر ساده و دقیق به فرکانس های ما پاسخ میده.
یک مسئله ی دیگه اینکه برای من طی کردن روند تکاملی سخت هست و عجول هستم.
دوست دارم مبالغ بالا از همون اول وارد کارم بشه ، باید رو این مسئله هم کار کنم
جالب اینه که پورسانت هایی که من بابت هر قرارداد دریافت کردم از ۸۰۰ هزار تومن شروع شد و در آخرین قراردادم به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومن رسید.
تو این مدت هر وقت قانون رو فراموش کردم و سعی کردم با کار و تلاش فیزیکی بیشتر قراردادی رو به نتیجه برسونم فقط و فقط انرژی و وقتم هدر رفت و به مشکل برخوردم و هر وقت پام رو پس کشیدم و دو دو تا چهار تا نکردم و فقط افکار و احساساتم رو کنترل کردم شرایط خیلی راحت و طبیعی به نفع من پیش رفت.
اون تلاش و دست و پا زدن رو بر اساس نجواهای ذهنم میکنم مثل همین الان که تو دفتر نشستم و بقیه همکارها دارن این در اون در میزنند که به هر روشی شده ملکی رو اجاره بدند یا بفروشند و من دارم فایل های استاد رو گوش میکنم و اگاهی های اون رو با زندگی خودم مطابقت میدم نجواهای ذهنم شروع میشه که وقتت رو هدر نده و تو هم برو مثل همکارهات اونقدر تماس بگیر و پیگیری کن تا یکیش به نتیجه برسه و قلبم میگه تو کدوم یکی از قراردادهای قبلیت دست و پا زدی تا به نتیجه برسه ؟
مگه خیلی راحت و طبیعی به نتیجه نرسیدند پس چرا به نجواهای ذهن گوش کنیم؟
یک نکته ی خیلی خیلی مهم: تو یکی از قراردها که جهان داشت کارش رو انجام میداد من بر اساس اون ویژگی عجول بودنم خواستم قوانین رو دور بزنم و خودمم دستی در قضیه وارد کنم و زودتر به نتیجه برسونم . نتیجه این شد که اون قرارداد نوشته شد ولی به همان اندازه که من خودم رو در روند طبیعی ماجرا دخیل کردم قضیه گره خورد و الان که قرارداد نوشته شده و ملک اجاره رفته بعد از یک ماه من هنوز مجبورم که مالک و مستاجر رو مدام پیگیری کنم که به تعهداتشون نسبت به هم عمل کنند. در صورتیکه اگر مت صبر کرده بودم که روند کار طی بشه مثل بقیه قراردادها در یک الی دو جلسه کار تمام میشد و من همچنان مجبور نبودم برای اون انرژی ذهنی بزارم.
این عجول بودن من هم برمیگرده به اینکه هنوز صد در صد به قوانین ایمان ندارم و فکر میکنم اگر خودم گوشه ای از کار رو نگیرم ممکنه قوانین جهان زورش نرسه کار رو تمام کنه😬😂
ولی خوب اشکال نداره اینها همش درس هست برای من
اینها رو توضیح دادم که مفهوم پل صراط ی که اول گفتم براتون باز بشه
یک طرف پل منم و کلی تلاش و دو دو تا چهار تا بر اساس باورهای محدود کننده قبلی که نتیجه اش زحمت بیشتر و نتیجه کمتر هست و یک طرف پل ایمان به قوانین ثابت جهان و روند طبیعی ورود نعمت و ثروت به زندگی من
همین لحظه هم دهنم نجوا میکنه که دست از این تایپ کردن بردار و برو به کارت برس🥺😂
امیدوارم این کامنت من به دوستانی که در شرایط من قرار دارند و روی پل صراط یک باور قرار دارند کمک کنه.
بنام آفریدگار هستی
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان مهربان.
هر موقع که فایل ها رو میبینم یاد این میفتم که چقدر شما 2 نفر در کنار هم مکمل یکدیگر هستین.و با کمک هم فکری، ایده های جدید را خلق میکنید.
چقدر ذوق میکنم وقتی میبینم اینگونه زیبا ایده های یکدیگر را پوشش میدهین و با همفکری هم روزهای زیبایی را رقم میزنید.
هر بار که مریم جان ایده ای در ذهنشان آمده که از فلان موضوع فیلم تهیه کنیم ، استاد عزیز هم پذیرفتن .
چه حس زیباییی درون مریم جان وجود دارد که اینقدر پشتکار دارند که فقط و فقط زیبایی رو ببیند ، زیبا عمل کنند، زیبا بنگرند، زیبا بشنوند ، زیبا صحبت کنند، زیبا هماهنگ باشند با خود درونشان.
این هماهنگی و به تعادل رسیدن شما 2 بزرگوار با خود درونیتان را تحسین میکنم و خدا رو شکر میکنم که شما انسان های عزیز را در مسیر هدایتم قرار داده.
درست است که این همسیری من در راهی که شما پیموده اید، تنها هدایت خداوند و خواست خودم بوده، ولی این بودن شما اینقدر برای من ملموس و قابل لمس هست که یادم میرود در قالب فیلم های ضبط شده در سال های قبل شما را میبینم و میشنوم.انگار همین امروز و همین حالا در نزدیکی من بوده اید و این فیلم ها در لحظه ی حال ضبط شده.
فایل های شما بوی تازگی و سرزندگی میدهد انقدر ناب و خاص که مث نانی که تازه از تنور بیرون آمده و می توان گرمای تازگی نان را حس کرد همینقدر تازه.
استاد عزیزم آرامش درونتان را بسیار دوست دارم .
آرامشی که از یک خودشناسی درونی عمیق نشات میگیرد.
آرامشی که نتیجه سالها ممارست و تعهد و عمل و ایمان و باور است.
شماها اصل جنس هستید نه تقلبی نه فیک نه فرمالیته
خود خودتان هستین بدون هیچ ظاهر سازی و حاشیه ایی.
بدون هیچ اغراق و تملقی.
هر بار که میخواهم زندگینامه افراد موفق را بخوانم ، ناخودآگاه به سمت سایت می آیم و شما 2 بزرگوار رو میبینم و کامنت های بچه ها را میخوانم و لمس میکنم.
آری استاد عزیز و راهنما، شما به من آموختین که شانس و بدشانسی فقط درون من وجود دارد.
من یاد گرفتم که خوبی و بدی، زشت و زیبا، دوست و دشمن، شدن و نشدن، رفتن و ماندن، همه و همه فقط در دنیای درون من وجود دارد .
آموختم و می آموزم که هر چیزی که در درون من واضحتر و روشنتر باشد در برون من نیز جلوه نمایی میکند.
آموختم که قضا و قدر و سرنوشت و تقدیر و قسمت به هیچ وجه وجود ندارد .
آموختم که خدا در آسمان نیست .
وقتی گفته از رگ گردن به من نزدیکتر است ، یعنی در درون من و قلب من وجود دارد.
مصمم شده ام تمام آنچه را که تا امروز شنیده ام و دیده ام و در ذهنم حک شده را پاک کنم و از امروز به بعد آگاهانه و به اختیار خودم ببینم و بشنوم هر آنچه که مرا به خودم و خدایم نزدیکتر میکند.
من همین الان هم خوشبخت ترین و ثروتمندترین هستم چون خدا را دارم ، چون درک قوانین اش را به من عطا کرده .
خدایی که حتی خواست و اراده خودش را در قوانین حاکم بر جهان دخیل نکرده.
قوانینی که فقط و فقط برای سعادت و خوشبختی آفریده و هیچ وقت قابل تغییر نیست .
چه اقبالی بلندتر از این که خدا در قلب ما ساکن است و هر لحظه از طرق مختلف با ما سخن میگوید .
به خودم تعهد داده ام که تمام توجه و تمرکز و انرژی ام را فقط صرف دیدن زیبایی ها و نکات مثبت در هر جنبه ای بکنم.و میدانم که اصل قانون جذب همین نکته است.
حالم را خوب نگه میدارم تا خواسته ها را به سمت خودم جذب کنم .
آگاهانه انتخاب میکنم و عمل میکنم تا ناخواسته ها کم و کمتر شود.
حالم عالی و بینظیرست از این همه آگاهی و دانش.
بسیار ذوق زده هستم برای روزهای خوب پیش رویم.
بسیار امید دارم که کلی اتفاقات خوب در انتظارم هستند.
معبود من، پروردگار و خالق من با تمام وجودم شکرت که اینگونه هدایت میکنی بنده ات را.
سلام به همه دوستان عزیزم
دومین کامنت ام رو میذارم
من واقعا خوشحالم از اینکه راه درستی پیش گرفتم من دیدگاه های دوستان میخونم در یکی از این دیدگاه ها نوشته بود که سالهاست عضو سایت و پیشرفت نکرده .برای من جالب بود چون به این نکته رسیدم درک قانون جذب سهل ممتنع است یعنی میشه مدتها تصور کرد قانون فهمیدیم ولی در باطن اون متوجه نشدیم .
خیلی اولش توجه و تمرکز خاصی میخواهد این درک قانون .خواستن خواسته های مطلوب نه نخواستن خواسته های نامطلوب . عدم توجه به نامطلوب ها .
ولی وقتی درکش کرد خیلی جالبه .
من دوماه کمتر هست آشنا شدم با استاد عباس منش . ولی تازگیا دارم میفهم چی به چیه و بسیار خوشحالم . حالا که درکش کرد باید تمرین کنم
ولی واقعا تو همین مدت ناراحتی ها و درگیری های ذهنی آم به یک سوم رسیدن . ولی بهتر میکنم . به خودم تعهد میدهم که پرفکت میشم .
از اثرات دیگر آشنایی با این سایت اینه من خیلی خوش بین شدم .یک مثال ساده من چون شاغل ام صبح ها ساعت ۶.۳۰ پسر ۷ ماه ام میذارم خونه پدر شوهرم و بعد بر میگردم به سمت محل کارم و حدود ۱:۴۵ تو راه ام در این پروسه . و هر وقت از بلد استفاده میکنم یک تایم رسیدنی میگه ولی من باز دیرتر میرسم. دو روز هست گفتم بیا روی این مورد فک کن و خوش بین باش و نظم و باش تایپی که بلد میگه دقیقا همون تایم میرسی . وای عالی بود یک دقیقه هم تاخیر نداشتم . من تو اون دو روز حداقل تا شب حدود۷ باری به علت کارهای روزانه رانندگی کردم و همش تایم رسیدم دقیق شد ،گفتم دم خودم گرم حتی با توجه به این خواسته هم میشه از دغدغه ترافیک و.. کاست .خیلی از استرسهای من این دیر رسیدن ها هستن تو روز .
از نتایج دیگه ام بهتون بگم که جسارت و شجاعت ام زیاد شده و از انجام کارهایی که توش اون تبحر ندارم ترسی ندارم و تو ذهنم میگم تو ۱۰۰ درصد مثل همه کارها میتونی انجام بدی . نشد نداره . و حس عالی میده بهم .
باز از موفقیتهای روزانه ام حتی کوچک بهتون میگم.
موفق باشید .
من عاشق کامنتها تون هستم خیلی کمک میکنند .مثل کتاب کمک درسی آن.
بدرود دوستای عزیزم
با عرض سلام و ادب
من همیشه دوست داشتم تغییر کنم اما فکر میکردم نشانه ای برایم نیست
مدتیست در گروه واتساپی عضو شدم که اونجا یاد گرفتم همه چیز به ذهن ما بستگی داره اما راستشو بخواید عملا تغییری در خودم نمیدادم تا اینکه ماجراهایی برام پیش اومد و یک شب شدیدا داغون بودم یکهو چون توی اون گروه صحبت از شما شده بود یاد سایتتون افتادم
باورتون نمیشه نصفه شبی تصمیم گرفتم تغییر بدم نگرش خودمو و از اون روز انقدر احساس بهتری دارم و اتفاقات خوب واسم داره رقم میخوره انگار شانس داره بهم رو میکنه
ممنووونم
سلام خدمت استاد عزیز وبا سپاس از خانم شایسته گرامی به خاطر ثبت این لحظات زیبا و تقسیم لذت دیدن انها با ما
من خوش شانس هستم چون نمیدانم چگونه ولی به این سایت عالی هدایت شده ام
من خوش شانس ام چون نشانه های زیبایی در مورد شک و دودلی هایم دریافت میکنم
من خوش شانس ام چون باورهای توحیدی ام روز به روز تقویت میشود
خدا را شکر به خاطر این همه فراوانی و زیبایی
خدا را شکر به خاطر این حال خوبی که همه مردم داشتند چه آنهایی که هدیه دریافت میکردند و یا آنهایی که هدیه می دادند
چقدر فواره ها و حالی که افراد خیس زیر آن داشتند حال خوبی به من داد
خدا را شکر به خاطر نشانه امروزم و به امید روزهای عالی و هدایتها و نشانه های عالی تر برای همه
فقط یک سوال ذهن مرا مشغول کرده چرا این خوشیها و خنده ها که مردم ایران زمین با این تمدن و جشنهای گوناگون داشتند به همین سادگی فراموش شد؟
سلام به استاد گلم سلام به مریم عزیزم
استاد وقتی مقاله رو میخوندین چه احساس عجیبی داشتم و خداروشکر کردم من خیلی زودتر از دانشمندا و نخبه ها با قانون آشنا شدم خدا منو هدایت کرد به این مسیر زیبای زندگی چقدر خوشحالم که مثل مردم عادی جامعه حسرت نمی خورم که چرا من شانس ندارم و فلانی خوش شانس خدایا بابت این هدایت بزرگت ممنون استاد ممنون که دستی از دستان خدا شدید و دارید به این خانواده بزرگ برای قشنگ تر کردن زندگیشون کمک می کنین.
چقدر مناظر اطراف و درخت های زیبایی که برای کریسمس تزیین کرده بودن قشنگ اون فواره هایی که از زمین آب داشت و اون بازی و شور و نشاط بچه ها خیلی فوق العاده بود.
خدایا چقدر همه در روز کریسمس شاد و خوشحال بودن چقدر همه راحت کنار هم با هر پوشش و رنگ پوستی کنار هم وایساده بودن خدایا خوشحالی بچه ها فوق العاده بود یکی از خواسته هام با دیدن این فایل شکل گرفت که پسرم همچین نشاط و شادی تجربه کنه چقدر ماشین ها و وسایلی که تزیین کرده بودن قشنگ بود چقدر اون مهره رنگی ها بامزه و زیبا هست و بچه ها با چه ولعی دنبال این مهره ها بودن هر کیو تو این فایل دیدم لبخند به لب داشت چقدر لباس افرادی که رژه میرفتن قشنگ بود خیلی قشنگ بود.
مریم جون هزاران بار ازت ممنونم بابت این فیلمبرداری زیبا و خدا رو سپاسگذارم که باز هم یکی از زیبایی های این دنیای پهناور بهم نشون داد.
همگی همیشه مهمان زیبایی های این دنیای بزرگ باشید.
سلام خسته نباشی استاد عزیز من همیشه به خودم میگفتم شانس ندارم .شانس تقسیم کردنی من نبودم.یاخواب بودم. من میخواهستم خونه بخر می گفتم نمیشه ای کاش پارسال میخریدن همیشه مقاومت میکردم حساب کتاب میکردم.میگفتم نمیشه.دیگه دلم زدم دریا رفتم خونه خریدم.خیلی مقاومت میکردم.ولی الان هر پیشنهادت باروی خوش امید به آینده اش انجام میدم.خدا خودش هدایت میکنه.دستم میگیره خدا یا شکرت که اولین خونم و خریدم
امید دارم بزرگترش میکنم مطمنم
سلام خسته نباشی استاد عزیز من همیشه به خودم نگفتم شانس ندارم .سانس تقسیم کردنی من نبودم.یاخواب بودم. من میخواهستم خونه بخر می گفتم نمیشه ای کاش پارسال میخریدن همیشه مقاومت میکردم حساب کتاب میکردم.میگفتم نمیشه.دیگه دلم زدم دریا رفتم خونه خریدم.خیلی مقاومت میکردم.ولی الان نزدیکه هر پیشنهادت باروی خوش امید به آینده اش انجام میدم.خدا خودش هدایت ممیکنه.دستم میگیره خدا یا شکرت که اولین خونم و خریدم
امید دارم بزرگترش میکنم مطمنم