اگر با قوانین کیهانی به اتفاقات اخیر در جریان انتخاباتِ ریاست جمهوری امریکا و نتیجهای که حاصل شد نگاه کنیم، به این نتیجه می رسیم که دو عامل در شکل گیری این نتیجه، نقش داشت:
- باورهای ترامپ
- فرکانس های غالبِ مردم آمریکا.
اگر رفتارها، حرف ها و استراتژی ترامپ را بررسی و با قواعد و قالب هایی که دنیای سیاست برای پیروزی یک حزب در نظر گرفته است مقایسه کنیم، حتی خوشبینانه ترین نگاه، استدلال و منطق نمیتواند به این نتیجه برسد که فردی با چنین رفتارهایی برنده میدان شود. ترامپ نه تنها هیچ قواعدی را رعایت نکرد، هیچکدام از فاکتورهای لازم برای برنده شدن را نداشت، بلکه حتی در درون حزب جمهوری خواه نیز محبوب نبود و سوال اینجاست:
“چه عاملی این فرد را پیروز میدان کرده است؟”
معمولا مفسران جواب این سوال را در رفتارهای ترامپ جستجو می کنند. اما من یاد گرفتهام هر اتفاقی را بر اساس این قانون بسنجم که:
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء حاصل فرکانس های خودمان است.
ما موجوداتی فرکانسی هستیم که وارد جهانی شدهایم که سیستم آن «پاسخگویی به فرکانسهای ماست».
به همین دلیل رفتار هدایت کننده در این مواقع، پرسیدن سوالاتی است که ما را به سمت اصل هدایت میکند و در تشخیص اصل از فرع توانا میسازد:
سوالاتی از این قبیل که:
این فرد چه باورهایی ساخته است و در چه فضای فرکانسیای قرار دارد؟
چقدر عزت نفس دارد؟
چقدر خودش و توانایی هایش را باور دارد
چقدر فارغ از نگاه و نظر دیگران خودش را لایق این نتایج میداند؟
وقتی باورهای ترامپ را بررسی میکنیم، با فردی مواجه می شویم که فارغ از قواعد و قالبهای موجود، سبکِ زندگیِ خودش را دارد. جمله معروفی در کتابش دارد که میگوید: من خودم و خدای خودم را باور دارم و فارغ از اینکه دیگران چه نظری دربارهی من دارند، من بر اساسِ آنچه عمل میکنم که درونم به من میگوید.
به همین دلیل با اینکه هیچ قواعدی را رعایت نکرده، هیچ فاکتورِ واضحی برای ریاست جمهوری در او دیده نمیشود، فردی که هرگز نه تنها دنیای سیاست را نمیشناسد، بلکه رفتارهای مناسبی هم ندارد و از نظر دنیای سیاست، فردی کاملا شکست خورده در قاعدهی بازی است، حتی هیچ اخلاقیاتی را نیز رعایت نکرده، اما نتیجه در هیچ منطقی نمیتواند بگنجد.
چنین اتفاقاتی ثابت میکند که “عزت نفس همه چیز است“.
یادتان باشد قوانین موفقیت را در تفسیرهای منطقی نجویید، بلکه در درونِ باورهایی بجویید که فرد را دست به عمل می کند حتی زمانی که همه چیز در ظاهر علیه او باشد و سپس آن عزت نفسِ هدایت کننده، به تنهایی از عهدهی همه چیز بر می آید و جهان را با تمام قوایش حامیِ تو در رسیدن به خواسته ات می کند. منظورم عزت نفسی توحیدی است که فارغ از هر دین و مذهبی، به تو یادآور میشود که:
آیا می توانی فقط روی نیرویی حساب کنی که رابطهاش با تو دائمی است و وعدهاش هدایت تو به سمت خواستههایت و برعهده گرفتنِ چگونگیِ انجامشان است
«پاسخ به این سوال، مشخص کننده ی نتیجه ی نهایی دربارهی خواستههایت است.»
وقتی فردی، سدهایی را نادیده میگیرد که دیگران در قالب قوانینِ منطقی بر سرِ راهِ موفقیت اش گذاشتهاند و فقط به نیروی هدایتگر درونیاش اعتماد و بر اساس سبکِ شخصی خودش و باورهایش پیش میرود، همهی جهان حتی مخالفانش نیز به او کمک میکنند تا به هدفش برسد. همانگونه که فرکانس های مخالفانِ ترامپ، به یاری او شتافت تا رئیس جمهور شود.
در تمامِ این مدت من فقط دو گروه را در آمریکا دیدم: گروه موافقان ترامپ و گروه مخالفانِ ترامپ… که البته گروه مخالفان ِ ترامپ، تعدادشان خیلی بیشتر بود.
اما گروهی به عنوانِ موافقانِ کلینتون، دیده نمیشد. آنها به جای تمرکز بر پیروزی کلینتون، فقط میخواستند کاری کنند تا ترامپ انتخاب نشود ( تمرکز بر ناخواسته هاشان). جالب این جاست که همه ی این فرکانسها، همجهت با هدفِ ترامپ و کمک به او برای پیروزی بود. رای مردم آمریکا ترامپ را برنده نکرد، بکله فرکانس های غالب این اتفاق را رقم زد.
این مثالِ خوبی است برای ساختنِ این باور که: انسان میتواند به هر آنچه میخواهد برسد اگر باورهای مناسب را در خود ایجاد و هیچ قالب محدود کنندهای را نپذیرد.
اگر تصمیم بگیرد فارغ از چشم و همچشمیهای عرف و نیاز به تأییدِ دیگران، رابطهاش با خدای درونش را بسازد، تنها به کمکِ حرکت بر اساسِ سبکِ شخصیِ زندگیاش، قدرت را از قالب های محدودکننده عرف جامعه گرفته و به باورهای خودش بدهد.
اگر تصمیم بگیرد آنچه را که نمیخواهد و دوست ندارد، نادیده گرفته و به قولِ قرآن “فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ“ نموده و فقط بر آنچه میخواهد متمرکز شود.
این یک قانون است که به هر آنچه که توجه کنید، آن را در فرکانس خود و سپس در تجربهی خود فعال میکنید.
سید حسین عباسمنش
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD365MB31 دقیقه
- فایل صوتی چرا ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد؟!28MB31 دقیقه
سلام ودرود به تو لیلای عزیزم
خواهر گرانقدرم بسیار خرسندم از اینکه شماهم مثال دیگری شدید وبسیار سپاسگذارترم از شما ودوستانی که نگاه وقلبتان را باما به اشتراک میگذارید ،من به شخصه هنوز ندای درونم برای نوشتن تغییرات شگرف زندگیم که اکنون دیگر برایم امری عادی شده ولحظه به لحظه نفس هایم او شده رخصت نگرفتم
آنقدر همه ی گذشته ام تغییر کرده که نمیدانم از کجا بنویسم، اکنون آن دختری هستم که تا میگویم کن ، فیکون میشود وفقط میتوانم بگویم که معبود ما به اندازه وشکل ظرف وجودمان میشودهرطور که باشد،دوستان بزرگوارم وبندگان پاک خدا یقین کنید که او تنها قدرت مطلقه ومن در زندگی به آن رسیدم امیدوارم تا جان در بدن دارم حافظش باشم،واز اعماق قلبم برایتان آرزو میکنم که شب وروز برای وصال ودیدارش اشک شوق از دیدگانت جاری شود، همه ی ما آن روح لطیف ومقدس پروردگاریم،همه ی ما عزیز ومحبوب اوییم امید است که با تمام جان ودل لمسش کنیم.
آرزو میکنم تمام وجودت به حضور او گره بخورد ،آرزو میکنم وابسته ودلبسته اوشوی ،آرزو میکنم جز او نباشی ، آرزو میکنم به عشق او دچار شوی ،
آرزومیکنم همه ی او شوی ،آرزو میکنم همه هستیت شود ، آرزو میکنم بی او نباشی ،آرزو میکنم همه ی آرزوهایت شود چون تو لایقی وشایسته ی بهترین
بار الها برهمه ی
بار الها برهمه ی ما ببخشای و وجودمان را از خودت آکنده کن
سپاس ازهر نگاه زیبای که براین چند سطر افتاد
بدان که تو محبوب ، آن قدرت لایزالی
سلام آقای اورندی عزیز
ممنونم از نگاه ولطفتان ،نمیدانم از کجای زندگیم بگویم هربار که تصمیم به نوشتن کردم از شدت لطف وعنایت خداوند به بنده ،اشک هایم مجال نوشتن بهم نداده ،ولی میخواهم با یقین بگویم اگر او را یافتی همه چیز را یافتی
برایتان خود او را آرزو میکنم،