در این فایل استاد عباس منش با ارائه منطق های قوی توضیح می دهد که:
- چرا نمی توان از قدرت اراده بر علیه خواسته مغز استفاده کرد؟!
- چرا رژیم های مختلف برای کاهش وزن، در نهایت منجر به شکست می شود و فرد با وجود تحمل سختی های فراوان برای کاهش وزن، دوباره به شیوه قبلی، اضافه وزن قبلی و مشکلات ناشی از آن بر می گردد!
- چرا افراد با علم به اینکه یک رفتار خاص به سود آنهاست اما قادر به انجام آن نیستند، برعکس با علم به اینکه یک رفتار خاص صدمه زننده است اما اراده آنها جوابگوی پرهیز از آن رفتار نیست!
- و چرا دوره قانون سلامتی، تنها راهکار برای حل مسائل سلامتی است!
توضیحات این فایل را با دقت گوش کنید. زیرا آگاهی های این فایل نه تنها راهکار اساسیِ بسیاری از مسائل شما را دارد، بلکه معماهای حل نشده زیادی را در ذهن شما حل می کند.
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذار شما هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره قانون سلامتی
دوره قانون سلامتی، یکی از بزرگترین نعمت هایی است که به لطف خداوند، توسط استاد عباس منش تولید شده و زندگی افراد زیادی را از جنبه سلامتی جسمی متحول کرده است. به گونه ای که به آنها فرصت یک زندگی دوباره را داده است. نعمتی که با هیچ مقدار ثروت، قابل مقایسه نیست.
دوره قانون سلامتی، نحوه عملکرد مغز را می شناسد و به گونه ای طراحی شده که سازگار با سیستم بدن باشد. وقتی فرد زندگی به شیوه این دوره را شروع می کند (هم از نظر رفتاری و هم از نظر تغدیه)، تعادلی در ساز و کار بدن و ساختار هورمون های فرد ایجاد می شود که فرد بدون نیاز به اراده یا تحمل گرسنگی، به راحتی رفتار هماهنگ با سیستم بدن را انجام می دهد.
به دلیل ایجاد این تعادل پایدار در بدن، نه تنها مشکل چربی های اضافه در بدن فرد حل می شود بلکه بدن فرصت کافی برای سمّ زدایی و پاکسازی را – حتی در مقیاس سلولی – بدست می آورد و مواد اولیه لازم برای ساختن سلولهای جوان و سالم را دریافت می کند.
سپس در طی یک روند تکاملی، سیستم هوشمند بدن، “سلولهای ضعیف و بیمار” را با “سلولهای جوان و سالم” جایگزین می کند. در نتیجه فرد به سلامتی و تندرستی می رسد حتی اگر قبل از دوره قانون سلامتی درگیر بیماری های متعددی مثل دیابت نوع 2، کبد چرب، چربی خون، بیماری های خود ایمنی و … باشد.
هزاران نفر از دانشجویان این دوره به خاطر زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، موفق به درمان بیماری هایی شده اند که یک عمر آنها را درگیر کرده بود و با صرف هزینه های بسیار، درمان نشده بود.
- افراد زیادی که سالها درگیر دیابت نوع 2 بودند، موفق به درمان این بیماری شده اند و اکنون مثل یک فرد سالم و طبیعی زندگی می کنند؛
- بیماری های خود ایمنی، کبد چرب و … در افراد بسیاری درمان شده؛
- مشکل فشار خون و … در افراد زیادی حل شده و به یک زندگی سالم، طبیعی و بدون دوا و دکتر برگشته اند.
نتایج این دوره در حوزه سلامتی جسم آنقدر زیاد است که کمترین نتیجه این دوره به ” تناسب اندام و حذف چربی های اضافه ” اختصاص یافته است.
هرچه بیشتر می گذرد و افراد شیوه های مختلفی را برای حل مسائل سلامتی و حذف چربی های اضافه امتحان می کنند، بیشتر به این نتیجه می رسند که تا زمانی به شیوه ناهماهنگ با سیستم بدن زندگی می کنند، هیچ میزان از دارو، ورزش یا خرج هیچ حدّی از اراده، نمی تواند این ناهماهنگی را جبران کند.
در نتیجه وقتی زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را شروع می کنند و نتایج شگفت انگیزی را می بینند که به راحتی و بدون نیاز به اراده بدست می آید، نقش حیاتی ای دوره در تجربه خوشبختی و تندرستی را کامل درک می کنند و به ارزش حقیقی این دوره بیشتر پی می برند.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری "قدرت اراده" در مقابل نحوه عملکرد مغز انسان465MB53 دقیقه
- فایل صوتی "قدرت اراده" در مقابل نحوه عملکرد مغز انسان51MB53 دقیقه
بنام تنــهـا فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد بزرگوار و عزیزم
و سلام به تمام دوستان در تلاش برای بهبودهای زندگی خودشون.
چندتا کامنت خوندم دوست داشتم چندتا نکته ایی که به عنوان کسی که دوره رو خریده و ازش استفاده کردم بگم.
نکته اول: دوره قانون سلامتی بنظر من خیلی لولش بالاست نه اینکه هرکسی نتونه ازش استفاده کنه، لولش بالاس چون بنظر من خیلی خوب ایرادهای شخصیتی، عقده ها و مسائلی که ریشه ایی حل نشدن رو نشون میده. حالا چطوری؟
من این دوره رو پارسال یعنی 28 تیر1401 رسما استارت زدم.
طبق صحبت های استاد قدم به قدم پیش رفتم.
از خودم بگم دوستان من در شروع دوره 56 کیلو بودم قد من حدود 155 هست. یعنی من در واقع اضافه وزن نداشتم و خیلی هم خوب و مناسب دیده میشدم ظاهرا و البته ظاهرا بیماری و مریضی خاصی هم نداشتم که بخاطرش قرص و دارو بخورم و یکی از افتخارات من هم این بوده بیشتر از 7 الی 8 ساله بیمار نشدم ،که دکتر بخوام برم. نهایت یک آبریزش بینی کوچولو داشتم یا چاییدم همین. حتی با اینکه همسر من بیماری پندمیک جهانی رو به طرز به شدت بدی گرفت. در حدی که بیمارستان بستری شد و منم تستم مثبت بود. هیچ علامتی نداشتم و فقط یک هفته تو اتاق خانه قرنطینه بودم و از وزرات بهداشت بهم چندباری زنگ زده شد و از حال من و علایمم میپرسیدن و میگفتن با وضعیت شدید همسرتون شما معلومه سیستم ایمنی قوی دارین که همون اول حسابی دخل ویروس رو آورده که اینقدر حالت خوبه ماشالله… خلاصه اینا رو خواستم بگم که من از نظر سلامتی باور قوی داشتم و دارم و اصلا خودمو مریض نمیدونستم یا مشکل دار. اما بگم وقتی اون لیست طومار بلند و بالای آزمایش های اول دوره رو انجام دادم،و جواب آزمایش هام اومد، جا خوردم…
home_ir من پیش دیابتی بودن منو نشون میداد. باورتون میشه آیا؟
واقعا استاد درست میگن الان بشر امروز با دید خوب، بالای 90 درصد یا “دیابتی” هستن یا “پیش دیابتی” که اصلا روح شون هم خبر نداره. بماند اونایی که به مرحله ایی رسیدن که دکترهای محترم تشخیص دادن و تحت کنترل هستن یا دارو و انسولین مصرف میکنن.
خب من با انجام دادن این تست و بعد آروم آروم توی دوره و منطق های دوره قرار گرفتم دیدم نه بابا “انگار من ظاهرا سالم هستم.”
ناگفته نماند که من سال ها بود از “سندروم متابولوسیم روده” رنج میبردم و نمیدونستم اینم یک نوع بیماری خود ایمنی هست.هر دکتری رفتم گفت ببین چی بهت نمیسازه اونا رو کمتر مصرف کن یا نخور. یا اینکه من عصبی میشدم کلا گلاب به روتون معده ام کار نمیکرد انگار روده ام قفل میکرد و حتی شده بود تا ده روز دستشویی نرفتم و وقتی هم رفتم با اشک و خون.اصلا یک وضعـــــی.خلاصه این مسئله رو که فکر نمیکردم ربطی داشته باشه و بعد با توضیحات درباره روده و سیستم بدن متوجه شدم بله من اصل قضیه ام خرابه، خودم خبـر ندارم.
حالا میخوام چی بگم اینکه من دوره رو پیش رفتم(به اتفاق همسرم_ایشون کاملا چاق و دیابتی و کبدچرب و ….) و خیلی هم خوب پیش رفتیم عالی. من همسرم 40 کیلو وزن کم کردن.(عکس پروفایل الانم که این کامنت رو مینویسم مال سال 1401 هست قبل شروع دوره. در کنار همسرم در باغ فردوس در یک روز عالی و به یادماندنی در یک پروژه کاری دونفره بودیم.این عکس من 56 کیلو بودم قکر کنم.)
من هم با وجود وزن مثلا خوبم خیلی زیاد لاغر شدم. تا ده کیلو وزن کم کردم. اما دوباره وزنم اومد بالا(البته عضله نه چربی اضافی)به 50 یا 49 کیلو رسیدم و الانم در همین حوالیه وزنم.(با اینکه خیلی از دوره خارج شدم، خیلی متاسفانه. و دلایل و بهونه ها و باورهای محدودکننده خودمو دارم که بعضی هاش به عنوان نکته و تجربه میگم.)
میخوام بگم من و همسرم فوق العاده نتیجه گرفتیم استاد جان، حتی فیلم هم گرفتیم بعد 6 ماه و کلی عکس های با کیفیت عالی که براتون بفرستیم. امـــــــــــا یـــــک خـــراب کاری یـــــک پاداش اشتباه به عملکرد خوب و درست مون دادیم. اشتباه کردیم اشتباه. ما به خودمون قول داده بودیم تا سر 6 ماه عمل کردن به دوره بریم به خودمون جایزه بدیم و بیرون جشن بگیریم و بیرون غذا بخوریم.
وای که چه انتخاب و تصمیم بدی بــود.رفتیم پیتزا خوردیـــم. بماند که سیر نمیشدیم جفت مون با اون پیتزای هیولا و فقط پُر شدیم(معنی یر شدن و پُر شدن رو من با دوره قانون سلامتی کاملا فهمیدم.) و حالمون بد شد، بدن مون واکنش نشون داد مثلا من به شدت دل پیچه و دل درد گرفتم. بماند که الان میفهم دوباره راه و اون اتصــال اشتباه رو فعال کردم توی ذهنم.این بیشترین آسیب و ضربه ایی بود که به خودم زدم. مثلا بهونه دست ذهنم دادم که تونستی نخوری فرداش دوباره در مسیر قانون سلامتی باشی. همین جرقه کافی بود که بیفتم تو سیکل معیوب. و بــگه پس اشکال نداره و دوباره و دوباره اشتباه تکرار شد.(واقعا سقف آرزوهام کوچیک بود استاد جان، خوشی زد زیر دلم استاد جان. دلیل نتایج پایدار رو بلد نبودم. نتیجه گرفتم نتونستم حفظش کنم. نتونستم و بعد ذهن قشنگم توجیه ها وو بهونه های مختلف آورد و ….این بنظرم پاشنه آشیل اغلب ماست.نمیتونیم نتیجه رو حفظ کنیم بلد نیستیم. یـــا یک چیزی درست نیست یــا یک چیزی کمه و کافی نیست.)
البته ناگفته نماند در عرض این یک سال و نیم من شاید روی هم رفته دوماه بصورت پراکنده کاملا و اگاهانه از این سبک زندگی و دوره قانون سلامتی خارج شدم اما بصورت ریز روزنه ها و نشتی های برای اشتباه کردن داشتم بازم.
_ اولین اشتباه اینکه پاداش اشتباه دادم به عملکرد درست و نتیجه عالی خودم.(یکی نیست بگه چرا کله پاچه انتخاب نکردین خودتون رو مهمون کنید،((شیطان ذهن کمین کرده بود و گول مون زد واقعا)) اونم بخاطر الگوهای قبلی بود که قبلا وقتی جشن و یا تولدی دونفره داشتیم،میرفتیم فست فود، ما کلا اهل فست فود خور دن نبودیم و در سال شاید قبلا کمتر از ده باری از این جور چیزا میخوردیم .
_ دومین اشتباه و مسئله این بود قبل اینکه، به هدف مون برسیم، هدف بعدی مون رو انتخاب نکرده بودیم.
_ سومین مسئله این بود که ما مسائل قبلی که باید حل میکردیم رو بصورت ریشه ایی حل نکرده بودیم. من از خودم بگم من به شخصه دیگه درآمد خاصی نداشتم(قبلا پروژه های کوچیک داشتم و تو خونه با لپ تاپ کار میکردم) هرچند که باز هم خرج زندگی و اجاره خونه و هزینه های خورد و خوراک با همسرم بود و من مبلغ قابل توجه و پایداری نداشتم. خب مسئله چی بود، این بود که من خودمو برده بودم در یک سطح با کیفیت تری از قبل در مورد تغذیه و سبک زندگی امـــا خروجی مالی من همون بود و شاید هم ضعیف تر. خب یکجایی فشار میاد دیگه. مثلا میگی پول اجاره رو بده اشکال نداره من با تخم مرغ سیر میکنم خودمو بعد چند روز باز نمیکشی، بعد میبینی اینجوری همسرت داره تلاش میکنه و تو هنوز صفری واندر خم یک کوچه ایی. متوجه میشی همسرت تو اجاره خونه ها عقب افتاده و روش خیلی فشاره. برای اون کل غذا رو میذاری و خودتم یکجوری سیر میکنی. بعد به این نتیجه میرسی که بابا تو بیس و پایه و اساست درست نشده، خودتو انداختی تو چالش بزرگتر. برج میخوای بسازی روی تیرآهن های ضعیفت.
گاهی تو احساس لیاقتت اینقدر پایینه که خودتو لایق این حجم از گوشت و غذای با کیفیت نمیدونه.
بعد میبنی فشار های روانی و مالی زیاد میشه و بعد بیخیال میشی یکم و مثلا سخت نمیگیری و پا میزاری روی تعهدات.بــعــد میگی بزار اول برم سراغ حل ریشه ایی مسائل. من امسال دوره “شیوه حل مسائل زندگی” رو خریدم و دیدم واوووو من چقدر مسئله باید حل کنم اصلا الویت من سلامتی و به سبک قانون سلامتی عمل کردن نیست.خلاصه خیلی ذهنم بازی درآورد، خیلی بیشتر خودمو و عملکرد خودمو با دوره قانون سلامتی شناختم. خیلی تاثیر ورودی مناسب رو بهتر فهمیدم. خیلی بیشتر داستان باورها رو فهمیدم.
اما اینو میخوام بگم دوستانی که میگین فلان دوره فلان استاد بیشتر جواب میده یا هر دلیل دیگه ایی دارید. که میگین نمیشه یا نتیجه پایدار نداشتید، بــــدونیـــــــد اینا که استاد میگن یک لول بالا از درک و منطق رو میخواد، یک لول بالا از آمادگی و تعهد رو میطلبه. این سبک زندگی و شیوه برای پایدار ماندن واقعا نیاز داره شخصیتت عوض بشه جوری که طبق عادت قدیم خودت به خودت نری جایزه بدی و گند بزنی به همه چی. باید تمام عقده هاتو پر کرده باشی.باید از خیلی چیزا بگذری، باید اهل بها دادن باشی.باید قربانی هاتو کرده باشی. باید درس های قبلی ات رو خوب گرفته باشی، عمل کرده باشی، باید و باید و بایدهایی که بنظرم پیش نیاز این دوره و نتیجه پایدار داشتنه.
مثلا ما تا دوسال پیش اینقدر راحت هر ماه یک کیلو دوکیلو گوشت نمیخریدم که توی دوره قانون سلامتی روزی یک کیلو میخوردیم. بعد خب ما تا حالا یکسری غذاها و خرج ها رو امتحان نکرده بودیم. بنظر من مثلا استاد دیگه اینقدر زمان زیادی از پول داشتنــش گذشته که هرچی اراده کرده خریده و خورده.(شاید این یک باور محدودکننده باشه مثلا من تجربه میخواستم بکنم، تست کنم بعضی مزه ها و غذاها رو…الان که فکر میکنم من برم چین، غذای چینی شاید بخوام بخورم. شاید) ما توی دوره قانون سلامتی دیدیم چقدر راحت میتونیم فلان غذاها رو که تا حالا نخریده بودیم رو هربار بخریم و برامون دیگه مبلغ و هزینه اش عددی نبود.
میخوام بگم ما جلوتر از جیب خودمون قدم برداشتیم. بنظرم پیش نیاز این دوره واقعا ثبات مالی و نداشتن بدهی میتونه باشه.
بنظرم لول این دوره برای کسی ک مثل من مریضی خاصی نداره الویت اول نیست. اول باید الویت های بالا رو درست کرد. نقطه ضعف ها رو درست کرد. مثلا اگر شما فردی باشی که مهمونی رفتن و با جمع غذای یکجور خوردن مهمه و نگاه بقیه و حرف بقیه رو هنوز نتونستی در خودت درست کنی. اول اونو درست کن تا اذیت نشـــی. اول اعتماد به نفس و عزت نفست رو ببر بالا بعــد. اول یک شغل و یک درآمد از خودت داشته باش که نیاز نباشه به دست و خرید یکی دیگه اتکا کنی بعـــد(من خودم متاسفانه اینو داشتم).
اول احساس ارزشمندی خودتو اینقدر بالا ببر که اصلا به غذای بی کیفیت نتونی تَن بدی. بماند قانون و درک عملکرد مغز و نوشتن اهرم رنج و لذت چقدر مهمه. قبل اینکه ابزار و مصالح رو بیاری و ازشون استفاده کنی باید ببینی زمین درست انتخاب کردی باید اول پی ساختمانی که میخوای بچینی بری بالا رو آماده کنی تا و سط کار نریزه.
_یک اشتباه دیگه من این بود دوباره دوباره نیومدم اهرم رنج و لذت بنویسم و یا با خودم تکرار کنم و مرور کنم. شاید چون نمیخواستم خودمو تو چالشی بندازم که هنوز الان پیش نیازهاشو رعایت نکردم.خلاصه اینا بخشی از درک و تجربه های من از این بود موضوع بود،که چرا اشتباه کردم چرا پایدار نبودم مثل استاد جان، چرا نتایجم سینوسی میشه؟؟؟؟؟!!!!…….
شخصیت من
عادت های من
مسائل بنیادی من
اینا باید اول درست بشه اول باید حل بشه. بـــعــد از خودم توقع داشته باشم.
اول باید ظرفیتم رو درست کنم بــعــــد ظرف رو بزرگ کنم.
من شاید ظرفیتم هنوز بزرگ نبوده بقول استاد سقف آرزوهام کوچیک بوده. هنوز درک درستی از تعهد و درست عمل کردن و هدف گزاری نداشتم یا ندارم.
با همه اینا باید بگم من یک وعده ایی هستم و بدن من فکر کنم مثل یک ماشین گیج دوگانه سوز شده.(هم قند میسوزونه هم چربی) اما کنترلم خوبی دارم روی خوردن شیرینی جات و کربوهیدرات. تقریبا میتونم بگم اغلب چربی سوزم چون نه مودی میشم نه گرسنگی و ضعف دارم. نان و برنج رو واقعا اصلا بهشون میل ندارم.چای و قهوه هم بیشتر از یکساله تلخ میخورم. نمیتونم ادعا کنم، دارم کاملا به سبک قانون سلامتی زندگی میکنم امـــا خیلی شبیه اون دارم عمل میکنم خیلی زیاد. و از خدا میخوام تا کمکم کنه مسائل و پیش نیازهایی که برای بودن و ثابت ماندن در مسیر درست دارم رو برام حل کنه و خودم به چنان درآمد پایداری برسم و استقلال مالی داشته باشم که هروقت اراده کنم مایحتاج خودمو بخرم و بخورم.
===================================================================
دوست عزیزی که کامنت منو خوندی(امیدوارم بهت کمک کنه و ایده بده تا در مسیر تکامل درست خودت قدم برداری و نخوای عجله کنی یا حتی به این راه یک ذره شک کنی. چون این یک قــانــونه. قانون بـدن. قانون سلامتی روشی برای هماهنگ رفتار کردن با بدن هست. و قطعا هزاران راه وجود داره تا خوش تیپ بشی تا بیماری هات درمان بشه یا کنترل بشه. اما این دوره همه اینا رو با هم داره چون ما با هماهنگ رفتار کردن با ژن هامون،هورمون هامون و در کل سیستم بدن مون اجازه میدیم بدن مون خودش همه کارهای لازم برای ترمیم و بهبود خودش انجام بده. چون واقعا بدن ما خیلی هوشمنده، خداوند یک معجزه و یک امانتی هوشمند در اختیار ما قرار داده و اون خودش همه کار میتونه بکنه. فقط باید بهش اجازه بدیم، بهش فرصت بدیم و باهاش در هماهنگ ترین حالتش باهاش رفتار کنیم و بهش ورودی مناسب بدیم تا اونم در غالب خروجی بهمون فقط انرژی و سلامتی و کارآمدی بالا ارائه بده. واقعا بدن شگفت انگیزی داریم دوستان واینم جز قوانین ثابت الهی است تا وقتی که تکامل دوباره بخواد که در جهت بهبود در شرایط موجود تغییرش بده و تکامل بدن و سلول ها واندام ها هزاران و میلیون ها و نسل ها و قرن ها زمان لازم داره. وای که چقدر حرف زدم ولی انگار خیلی لازم داشتم.
استاد یک روزی نتایجم رو براتون میفرستم و با مدرک حرف میزنم با عمل نه فقط حرف مفت.اینا صرفا بخشی از درک های من بود تا اینجا(نوشتم شاید بعدا باورهایی ازش بکشم بیرون)…و یک حسی گفت زیر همین فایل بنویس… استاد جان واقعا مسیری که داری میری میدونم خیلی زیباست،خیلی قشنگه.اینکه همیشه دنبال اصل هستین و من هم میخوام اول اصل هام رو درست کنم تا بتونم به این اصل ها و قوانین درست و پایدار عمل کنم.سپاسگزارم ازتون واقعا صمیمانه و قلبا سپاسگزارم.
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم
سلام به همه شما عزیزان و دوستان آگاه و خوبم
یکبار دیگه هم امروز صبح این فایل پر از آگاهی رو دیدم.اومدم فقط بگم استاد دمت گرم. استاد چقدر شما خوب بلدب اصل رو از فرع تشخیص بدی. چقدر خوب بیگ پیکچر اون تصویر بزرگ رو اون چیزی که پشت کوهه رو میبینی.چقدر خوشحالم که شاگرد همچین بزرگ مردی هستم.اومدم بگم بچه ها همین فایل رو هر روز نگاه کنید انگار دوره قانون سلامتی رو قسمت اصل ها و تمام موارد گفته شده ک میتونه به عمل کردن درست وادارتون کنه رو انگار دیدین اونم بصورت هدیه با عشق بصورت رایگان. و فقط بهای این فایل ها مثل هر فایل دیگه چه محصول چه فایل دانلودی بارها و باها گوش دادن. بهاش اینه بریزی دور افکار قدیمت رو حتی برای همون دقایقی که این فایل رو میبینی و میشنوی ذهنت رو خاموش کنی و بدون تعصب بزاری این آگاهی ها وارد مغزت و ذهنت بشه. استاد کولاک میکنی کولاک…چطورمیتونی اینقدر سخاوتمند باشی.
این فایل دقیقا مثل دور قانون سلامتی متفاوت ترین فایل هست که داریم میشنویم. درک درست از کارکرد و عملکرد مغز…
استاد بارها و بارها این فایل دیدم و تحسینت کردم.
از زیبایی اندام و لباش پوشیدنت و این همه سخاوت و بخشندگی ات برای نشر آگاهی ها
استاد تحسین کردم این همه هماهنگی شما رو بدون اینکه بدونی و خبر داشته باشی اینور دنیا شاگردهات چی لازم دارن، فایل هایی رو ضبط میکنی که دقیقا شاگردهات خیلی لازم دارند بشنون، به یاد بیارن و به فکر فرو برن و تغییری در عملکردها و پاداش دادن هاشون به مغز بشن. استاد جان چقدر رنگ آبی بهتون میاد. چقدر بک گراند تون با اون هالوژن های آبی و اون نقشه با بک گراند آبی برای من حرف داره….فقط اومدم یک پاداش ریز دیگه بدم و برم….
بعد میام این چهار پنج صفحه ایی که از نکات این فایل پر کردم میام مینویسم هربار یکم…
واقعا سپاسگزار وجودت و تمام تلاش هاو تمم عشق ها و انرژی هایی که برامون میزاری هستم.
چیکار کنیم که یک کار درست برامون خوشایــنـد بشه و یک کار نـادرست برامون نـاخوشـایند بشه؟ جوابش تو این فایل خیل واضح هست فقط باید بری و بارها این فایل رو گوش کنی بدون تعصب و سعی کنی درک کنی و درک ها رو تبدیل به عمل. اون وقته که باور کردی وگرنه باوری و درکی که به عمل نینجامه هنوز باور نیست و فقط حرف مفته فقط درکه فقط حرف قشنگه…
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد همیشه به موقع و اصل گو،استادِ تشخیص اصل از فرع ها در هر جنبه ایی از زندگی، استادِپیدا کردن قانون ها و راه حل های ساده و راحت…
سلام به همه عزیزان و دوستان خوب و قشنگم
خدایا شکرت چقدر من به این فایل فکر کردم، اصلا خودم انگار این فکرا رو میکردم و دنبال دلایل بودم و به همین موضوعات میرسیدم اما دلم میخواست استاد بازم از دوره قانون سلامتی و نتیجه ها بگه. از این دوره بگه و کمک کنه به ما بچه هایی که احاطه شدیم به چیزها و حرف ها و باورهایی که کار رو سخت تر میکنه.وای که خدا چقدر سریع الجوابه….خدایا شکرت برای اومدن این فایل روی سایت…
واقعا عملکرد مغز و تکنیک اهرم رنج و لذت چقدر مهمه آخه. میدونستما اما بازم چند وقتی بود سهل انگاری میکردم که دوباره انجام بدم که البته تا حد خوبی بازم انجامش دادم.. و در راستای پاداش دادن به یک رفتار و عادت درست بااینکه صفحه ها نکته نوشتم و خیلی دلم میخواد اینجا هم بنویسم همین وسط کار تا همین جا کامنتم رو متوقف میکنم. تا بعد در غالب یک پاداش میام دوباره کامنت بنویسم.
من باید اتصالات بهتری در مغزم ایجاد کنم.
باید حواســـم بیشتر به این موضوع باشه که: دارم چه پاداشی به مغزم میدم برای چه رفتاری…نکنه برای یک رفتار اشتباه، (یک رفتاری که الان اصلا کمک بهم نمیکنه،رفتاری که الان برای من اصل نیست الویت نیست،…) داره پاداش دریافت میکنه نکنــه….
خب توقف اتصال….(مغز جــان تا اینجا پاداش متوقف شد تا بعد…)
سلام به شما دوست ارزشمندم
وای چقدر خوشحالم اینجایی اونم با سن 13سالگی، میخوام یادم بیاد من وقتی 13ساله بودم، اصلا کجا بود سال چند بود اصلا؟!
من متولد 2٠شهریور 1367هستم
یک روزی تو مشهد پا به این کره زمین شگفت انگیز گذاشتم و شروع شد بزرگ شدن جسم و عدد هام. من سال 80 تقریبا عمری مثل تو داشتم روی زمین، اما من در سیزده سالگی خودم یک دختر کنجکاو و شیطونی بودم، یک بچه عجول، که سه سال دوران راهنمایی رو در چهار مدرسه خوندم، به دلیل تغییر خونه ها و محله هامون، یعنی من سوم راهنمایی ام رو نصفش رو یک محله و یک مدرسه خوندم و از امتحان نوبت اول به این سمت جابجا شدیم یک محله دیگه، محله ایی که خیلی فاصله داشت با جایی که قبلا بودیم، آره این تغییرات باعث شده بود من خیلی با تغییر کردن خو بگیرم، با دیدن دنیا و محله ها و مدرسه های مختلف آشنا بشم. وای الان که یادم میاد عجب 13سالگی پرماجرایی داشتم.
اما اون موقع من گوشی داشتم، نه خونمون اینترنت بود، اصلا اینترنت به این شکل نبود یادم نیست واقعا، من میرفتم کانون میرفتم کتابخونه، یادمه اون موقع ها کتاب های نجوم سنگین رو ورق میزدم هیچی حالیم نمیشد هنوز فیریک و قوانین رو نمیدونستم اما میخوندم و در درونم به وجد میومدم. وای یادش بخیر کتاب ایزاک آسیموف ورق میزدم میحوندم و دوست داشتم بفهمم جهان چندساله اش هست! چقدر زمین بزرگه! خورشید جنسش چیه! اصلا قانون جاذبه چطور کار میکنه! واووو اسم سیاه چاله رو شنیدم دیدم خوندم،… چقدر کیف میکردم یادش بخیر، چه بچگی نوجوانی باحالی داشتم، همش دنبال یادگرفتن بودم در حد عقل اون موقع ام و گاهی بیشتر از فهم خودم میخوندم. باورت میشه میرفتم کتابخونه درس بخونم برای امتحان هام من کتاب ها و مجله های دیگه رو میخوندم…
ولی الان کجام
بازم عاشق یادگرفتنم
تا الان چه تجربه هایی کسب کردم، چه تغییراتی کردم؟!
من الان 35ساله ام هست
ازدواج کردم
چندساله اصلا محل که چه عرض شهر زندگی مون رو آگاهانه تغییر دادیم.
الان کلی کتاب جلوم هست که باید بخونم، تصمیم گرفتم کنکور ارشد بدم اونم بعد حدود 12سال فارغ التحصیلی
الان تو یک خونه ایی هستم که امروز چند دقیقه فقط به آشپزخونه مون خیره شده بودم، و فقط شکرگزاری میکردم، چقدر زیباتر شده، چقدر این گاز چهار شعله که به خونمون اضافه شده زیباست، چقدر بدون هیچی شروع کردیم و الان داریم خودمون میسازیم داریم خلقش میکنیم، داریم یاد میگیریم آگاهانه به خواسته ها و داشته هامون توجه کنیم.
داریم یاد میگیریم خالق کل زندگی مون باشیم.
و خوشحالم برای مسیری که طی کردم، اصلا سن مهم نیست.
تشویقت میکنم تحسینت میکنم که تو این سن و سال در این مسیر هستی، خیلی خوشحالم عزیزم اینجایی، اصلا انگار این منه جدیده که اینقدر زود آگاه شده و با امکانات الان خودشو به منبع آگاهی هایی وصل کرده تا خالق باشه، تا بسازه هر چی میخواد به آسانی….
از استاد جان سوال کردی عزیزم، من با اجازه استاد بگم که این دوره برای هیچ سن خاص یا فرد خاصی نیست، هیچ محدودیت سنی و بدنی و فیزیکی نداره، این دوره برای همه است اما همه نمی تونن استفاده کنن، میدونی چرا؟! چون همه آماده نیستن، همه توی مدار دریافتش نیستن، همه باورهاشون در حد و اندازه درک و عمل این سبک زندگی نیست، همه اصلا فکر نمیکنن که میشه اینقدر راحت تغذیه داشته باشی، اینقدر کم اما اینقدر سالم و پر انرژی باشی، اینقدر زیبا بدنت شکل و فرم بگیره و فکر کنن چقدر بدنسازی کار کردی، اصلا باور نمیکنن همه.
پیشنهاد میکنم کامنت های منو که فکر کنم تا الان بالای سه بار روی این فایل کامنت نوشتم بخون شاید بهت ایده های خوبی بده.
راستی اسم زیبات چیه؟
خیلی خوشحال میشم باهات بیشتر آشنا بشم.
ازت ممنونم که نوشتی و باعث شدی منو ببری به چندین سال پیش و اشک شوق تو چشمام جمع بشه و سپاسگزارتر بشم. ازت خیلی ممنونم که اینقدر خوب داری روی ذهنت و جسمت کار میکنی واقعا دمت گرم عزیزم.
از صمیم قلبم و باعشق برات از الله یکتا بهبود های دائمی در درون و بیرونت رو خواهانم.
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
سلام سلام به دوست پر عشق و صفای خودم سیدعظیم عزیز و بزرگوارم.
چقدر شما خوبی
چقدر شما عشقی
چقدر شما انرژی خوب به من میدی و نمیتونم که نیام ننویسم.(قول دادم بعدا بیام جواب بدم، اما میدونی دلم نیومد خودمو محروم کنم از جواب دادن به شما دوستان عزیز که اینقدر خوبین)
اصلا این جمله ها رو از کجا میاری مینویسی و من اینقدر خوشبختم که نثار من میشه این جواهراتی که برام میفرستی، میدونی خودت جواهری اقا سیدعظیم عزیز
“کسی که میبخشه داره ،خودش رو شبیه به خدا میکنه و به خدا شبیه میشه ”چقدر شنیدن این حملات رو لازم داشتم.
من عاشق اینم که شبیه خدا بشم، من عاشق خدام عاشقشم.
وای این جمله رو هم دوست داشتم:
“شما شجاعی دختر ”
میدونی از خدا خواستم منو شجاع کنه، من میخوام شجاع باشم، ترس های منو بهم نشون بده و بدون ترس و با شجاعت برم تو دلش و شنیدن و خوندن این جمله برام نشونه است، یعنی فهیمه ببین تو یک ذره شجاع شدی که سید عظیم یکی از دوستات بهت لقب شجاع رو نسبت داد برو پس مسیرت درسته.
واقعا خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم که برام نوشتین.
خیلی منم مشتاق هستم باهاتون آشنا بشم، کاش عکس و متن داستان هدایت تون رو تکمیل کنید. چقدر وجودتون باعث خیر و خوشحالیه، حالا اگر اثرهای پر رنگ تر از خودتون ثبت کنید چه کولاکی بشه، چقدر باورهامون رو تقویت میکنید به این که خدا از هزاران طریق همه ما رو هدایت میکنه.
ولقعا برای تمام دعاها و جملات خیر و زیباتون سپاسگزارم، سپاسکزارم که هستین و در مسیر خواسته هاتون در تلاشید. سپاسگزارم از این که کنجکاوی مقدس دارین.
بدن مون خیلی شگفت انگیزه و قطعا سوال های خوب بپرسی خدا از هزاران طریق تو رو به جواب ها و راه حل ها میرسونه من به این کلمه و جمله ها ایمان دارم.
پس بپرس جواب میده.
پس بخواه داده میشه.
پس درخواست کن اجابت میشه. شرطش هم پاکیه دله فقط همین شرطش هم ایمان و باور و امادگی خودمون هست.
سپاسگزارم که باعث شدی این اکاهی ها برام مرور بشه.
واقعا سپاسگزارم برای وجودتون سیدعظیم بساطیان
ارادتمند شما فهیمه
سلام سمانه قشنگم
ممنونم که هستی وممنونم که از خودت برام ردپا گذاشتی، واقعا سپاسگزارتم عزیزم.
آره ریختم بیرون هر چی بود و فقط تند تند نوشتم و سریع ارسال کردم، چون خیلی نجوا اومد که بیخیالم کنه، میکفت بیخیال فهیمه این کامنتیه، برو تو دفتر خودت بنویس. بیخیال کلی ضایع است. اصلا یک وضعی…
ولی خیلی خوشحالم نوشتم اینم اینجا
خودم فکر کنم تا الان چهار بار خوندم.
واقعا خودمم حال کردم، اصلا جالب بود برای خودمم.
اما یک چیزی هم یادمون باشه
به جای کوچیک کردن خواسته هامون، باورهامون رو بزرگ کنیم…
من چند روزه فکر کنم یک هفته بیشتره جدی تر روی قانون سلامتی بیشتر از صمیم قلبم خواستم بمونم و اینکه بتونم همزمان مسائل ام رو حل کنم، به خدا گفتم به من چه خودت منو بردی تو این مسیر خودتم منو تامین کن، خودتم منو سرشار کن. باورت میشه همسرم خودش گوشت میخره میگه تو خودت برای خودت غذا درست کن و چند روزی بود اصلا نهار خونه نمیومد و همش کاراش جوری طول میکشید که تا میومد شب میشد و بیرون غذاشو میخورد. این باعث شد من با یک کیلو گوشت جند روز تغذیه برای خودم با لیاقت تمام درست میکردم و خیلی هم عالی تمرکزم رو درس خوندنم بود.
خدا خودش جور میکنه به من چه…
من درسته پول ندارم کار ندارم و الان میخوام درس بخونم، کنکور بدم و میخوام با تمرکز باشم خدا خودش میدونه، به من چه، اون خودش همه کار ها رو بلده همه چی رو میدونه، من فقط به خدا اعتماد میکنم و بس. من وظیفه بندگی خودمو انجام بدم خدا خدایی کردنش رو بلده. پس من به حای کوچیک کردن خواسته هام، باورهامو بزرگ میکنم.
من کنترل ذهنم رو میذارم روی چیزهایی که میخوام…
من کارم بهبود خودمه.
الویت من مشخصه
ولی دلیل نمیشه بقیه چیزا رو هم نخوام، من هم خر میخوام هم خرما، والا…. مگه برای خدا کاری داره. نداره سمانه نداره….
من با لیاقت تمام برای خودم غذاهایی رو میخوام که لایقش هستم و بقیه اش به من چه.
من نگران هیچی نیستم
این سمت منه
کنترل ذهن
کنترل نجواها
کنترل احساسم
ایمان به خدا و توانایی هاش
سمت من اینه که باور کنم میــــشــود.
وای چقدر حرف زدم برم بقیه سمت خودمو بزای امادگی کنکور ارشد ادامه بدم.
راستی سمانه جان دمت گرم کامنت خودتم اون روژ خوندم، اونم دوبار عالی بود.
ممنونم که کامنت نوشتی و مینویسی
ممنونم که هستی
ممنونم که خودت برام ردپا گذاشتی واقعا سپاسگزارتم عزیزم و با عشق میبوسمت.
ارادتمندت فهیمه
سلام دوست ارزشمندم
سلام زیبا جان
چقدر اسمت زیباست زیبای قشنگم
واقعا سپاسگزارم ازت که از وجودت برام ردپا گذاشتی.
یکم بالا جواب کامنتم رو به سمانه جان بخون، یک نتیجه دیگه هم گرفتم شاید بهت ایده بده.
ممنونم که اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی و خودتو میشناسی.
پیشنهاد میکنم این فایل هم چاشنی افکار ذهنت کن زیبا جان
abasmanesh.com
««به جای کوچک کردن خواسته ات، باورهایت را بزرگتر کن.»»
برات از الله یکتا بهبود های دائمی رو خواهانم.
ارادتمندت فهیمه
سلام آرام جان
وای که چقدر اسمت زیباست.
دختر تو چقدر خوبی…
وسط این همه تلاش های بی وقفه و تمرکزی امروزم اومدم بگم ممنونم نوشتی، ممنون و سپاسگزارم که هستی.
به بهترین جای دنیا خوش اومدی عزیزم، خیلی خوش اومدی. اسم اینجا برای من بهترین جای دنیاست.
با عشق برات بوس میفرستم و بهت میگم برو آرام جان به سمت خواسته هات بدون هیچ محدودیتی، هیچ مرزی نیست، مرز و محدوده توی ذهن ماست. پس ذهنت رو رها کن و آزاد شو از بند خویش…
ارادتمندت فهیمه
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما لیلا هاشمی عزیز
چقدر از شما سپاسگزارم که برام از وجود زیباتون ردپا گذاشتین.
باعث شدین امروز دوباره و دوباره این کامنتم رو بخونم و به یاد بیارم. واقعا خداروشکر نوشتم اصلا خودش میومد و به یادم میورد تا بنویسم. چقدر خوشحالم اون روز تصمیم گرفتم بنویسم و چقدر برای خودم درس داشت و داره.
واقعا تحسین تون میکنم که شما هم با آگاهی های دوره قانون سلامتی همراه هستین و دارین پیش میرین. به امید الله یکتا خبرای خوب و نتایج خوب تون رو برامون در زمانمناسبش کامنت میکنید.
لیلا جان وقتی کامنتت رو خوندم یکهو به ذهنم زد بهت پیشنهاد بدم تا کامنت اخیرم رو در دوره هدیه ایی که استاد جان این روزا روی سایت میذارند بفرستم.
اینم لینک کامنتم
abasmanesh.com
خیلی دنبالش گشتم، ماشالله رگباری روی سایت داره کامنت میاد.
پیشنهاد میکنم قسمی که مربوط به قانون سلامتی هست و نتیجه گیری های جدید منو هم بخونی. شاید باز هم بهت ایده بده. چون قرار نیست تو اشتباه هایی که من کردم یا افراد دیگه ایی که در این مسیر هستیم کردیم رو تکرار کنی. چون شما هدایت شدی و کامنت منو خوندی یعنی قراره با تجربه های ما درس ها رو بگیری نه اینکه خودت تجربه کنی بعد درس بگیری. و اینجوری راه برات ناهموار و سخت بشه.
ما اینجاییم تا آسان بشیم برای آسانی ها…
بازم بهت تبریک میگم که در دووره ارزشمند قانون سلامتی هستی.
برات از الله یکتا بهبودهای دائمی رو خواهانم (بهبودهایی در جسم و ذهنت و در تمام ابعاد زندگیت)
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده