"قدرت اراده" در مقابل نحوه عملکرد مغز انسان

استاد یکی از گفتگوهای ذهنی من دارم

که محدود کنندس و نمیزاره من به سبک قانون سلامتی عمل کنم و لذت ببرم اینه که

وقتی مثلا شما میگین من اینقدر چاق بودم

یا دوستان میگن من تهوع داشتم

فلان بیماری داشتم بهمان بیماری رو داشتم

ذهنم بهم میگه خب توکه اینطوری نبودی

تو که بیماری عجیب غریبی نداشتی

تو که مثلا اینقدر نمیخوردی

توکه مثلا وضعیتت خیلی بد نبود بیمازی خاصی نداشتی

چرا اینقدر عجله میکنی

تو برگرد به سبک قبلیت

از غذاها لذت ببر

مثل استاد

وقتی که حالا به مشکل خاصی خوردی

برمیگردی به سبک قانون سلامتی عمل میکنی

ینی بهم میگه مشکلاتی که بدون قانون سلامتی دچارش میشی مشکل خاصی نیست

همسرمم همینو میگه و میگه دیگ نمیزارم به سبک قانون سلامتی عمل کنی

و سعی میکنه با تکنیک های خودش منو از این کار باز داره بهم میگه دام به حالت میسوزه هیچی نمیخوری

البته من خودم هم بی تقصیر نیستم در این واکنش ایشون ولی آرزو میکنم با فردی بودم که سلامتیمو کنترل ورودی هامو تحسین میکرد

نه اینکه منو به شک بندازه البته من خودم توی شک هستم

حالا وقتی سنت رفت بالا بهش عمل میکنی فعلا نیاز نداری بهش

بهم میگه تو برگرد به سبک قبلی بزار حالا بدنت درگیر بشه یک مدت مثلا بعد پنج سال

میای قشنگ از اول آزمایش میگیری روند دو رو و طی میکنی و توش باقی میمونی

اونموقع هم پولت زیاد شده

هم راحت دوره رو تهیه میکنی

هم سنت رفته بالاتر و بزرگتر شدی

فعلا لذت ببر از غذاها

فعلا با این وضعیت سر کن

بقیه دوره هارو پیگیر باش

شاید اصلا الان وقتش نباشه

میبنی که اصلا دوره رم نداری

استاد من چی بگم

اینقدر دارم خودمو گول میزنم دارم دلیل برای خووم میارم که ادامه ندم دوره رو

و این نجواها هربار میان و منو از روند طی کردن قانون؟سلامتی دور میکنن

استاد من هربار حیلشو یاد میگیرم

و به کار میبندم و توی اون مورد ترمزمو برمیدارم

اون نجوای ذهنیمو ساکت میکنم

به امید خدا

راهشو پیدا میکنم استاد

من به مسیرم ادامه میدم حتی اگر شکست بخورم

درحالی که استاد هر دردی در جای خودش واقعا زجر او ده برای ادم

قرا. نیست که آدم درگیر بیماری های عجیب غریب بشه

مثلا همین یه دندون درد ساده چقدر برای آدم زجر آوره

یا مثلا خارش بدن که به واسطه بام ریختن هورمون ها و حساسیت توی بدن ایجاد میشه

یه اینکه چشمای آدم پف میکنه و بیناییش کمتر میشه

یا مثلا پاهاش سنگین میشه و زود درد میگیره

دستاش عین سنگ سنگین میشن و درد میگیرن

التهاب کمر و مفاصل زانو

کم شدن انرژی جنسی که برای من خیلی خیلی مهمه

و اینکه آدم نمیتونه در حین ورزش کردن حس خوبی داشته باشه و همش با زجر ورزش میکنه

یا سردرد و خلط گلو

آیا میخوام تجربه سطح پایینی از جسمم داشته باشم

یا تجربه کامل و لذت بخش؟

سلام استاد عزیزم من بر اساس این فایل یه سری چیزا رو برای خودم نوشتم

مثل اینکه قند مساوی کربوهیدرات

مساوی شکر

مساوی قند طبیعی

مساوی میوه

و مساوی چیزایی که تبدیل میشن به قند توی بدن

چون من وقتی که می‌خوام که قانون سلامتی رو رعایت کنم شدیداً احساس کمبود غذا می‌کنم

احساس می‌کنم که هیچ چیزی برای خوردن نیست و این داره نشون میده که بدن من میره توی حالت قهطی

و ذهنمم میره توی این حالت

استاد به این حالت چه بلاهایی که سره زندگیم نیاوردم

حتی این احساس قهطی به روابطمم نفوظ کرد به شغلم به وضعطت مالیم به معنویت به همه چی به قران دقیق یادمه چه زمان هایی همه چیرو میریختم بهم و نمیتونستم قانون رو. رعایت کنم

همسرم میگفت به خاطر اینکه گشنه هستی اینطوری میکنی ولی من قبول نمیکردم

در هر صورت فهمیدم که برای اینکه این حسم رو از بین ببرم برای اینکه نذارم اصلاً این حس به وجود بیاد

باید به اندازه غذا بخورم یعنی بر اساس مرحله شوگر کروینگ که توش هستم

باید کم کم خودم را ببرم به حالت فستینگ و نذارم که حالم بد بشه اصلاً نذارم که گرسنگی رو احساس کنم

الحمدو الله الان غذا همیشه همه جا هست مخصوصا پروتئین

اونم برای من که لیاقتم رو بردم بالا و به راحتی درخواست میکنم

حتی اگر برام سخت باشه بازم درخواست میکنم

در حالت عمومی

غذا خوردن مساوی لذت

و غذا نخوردن مساوی رنجه

اما در حالت واقعی و واقعیت

غذا خوردن مساوی رنج

و غذا نخوردن مساوی لذته

و می‌خوام که بزنم به در یخچالم تا همش یادش بیفتم همش ببینمش فعلاً تا اینجای فایل کار کردم و اینقدر از فایل رو نوشتم انشالله وقتی که روی دوره‌های اصلیم کار کردم مثل عزت نفس و 12 قدم میام دوباره فردا باز هم روی این فایل کار می‌کنم که به کمک الله یواش یواش با فایل‌های رایگان بتونم که از قانون سلامتی استفاده کنم

با توجه به دوره‌هایی که من دارم فهمیدم که هدف اصلی من و مداری که توش هستم

اینه که من روی اون دوره‌ها کار کنم بعدش و زمان خیلی کمتری رو به فایل‌های رایگان قانون سلامتی اختصاص بدم