"قدرت اراده" در مقابل نحوه عملکرد مغز انسان

فاطمه سادات.

سلام استاد عشق

من واقعا سپاسگزار شما هستم بابت این فایل تکمیل و سنگین و پرمحتوا.

عالی بود.

خیلی ممنون.

1.راستش من 53 کیلو هستم.15 سال همین وزنم.

6 سال پیش هم همین 53 کیلو بودم،باردار شدم رسیدم به 70 ،و باز بلافاصله بعد از زایمان شدم همون 53 کیلو.

قدم 168 هست و همیشه دوست داشتم وزنم 60 کیلو باشه،تا یکم بازوهام و صورتم پرتر بشه.

در سن حدودا 15 سالگی یادم میاد یهویی وزنم شروع کرد به افزایش.بقول بعضیا که میگن آب میخورم چاق میشم،دقیقا همینطور شده بودم.

برام عجیب بود.حتی وزنم به 70 کیلو رسیده بود و یادمه مامانم‌منو برد دکتر و دکتر گفت مواظب باشید.به مرز خطرناکی داره میرسه.

دکتر گفت شاید به خاطر سخت تر شدن درسها و نزدیک شدن به کنکور باشه.

نمیدونم چی بود که خلاصه بعد از حدود دو سال وزنم خودش ناگهانی شروع کرد به کم شدن و کلی از قسمتهای بدنم ترک های پوستی خورد.

2.جوش صورت.

من از همون بلوغ یادمه صورتم شروع کرد به جوش زدن.

میدیدم خیلی از دوستام اینطور نیستند.میگفتن به خاطر بلوغه ولی من دیدم داره طولانی میشه.انواع محلول ها رو استفاده میکردم.

چندین پزشک پوست مراجعه کردم.

و میگفتن تا سن 20 تا 22 سالگی کم کم تموم میشه.ولی نشد.

گفتن بعد از زایمان تموم میشه.

و الان من یه دختر 6 ساله دارم و این جوش ها هستن.

کلی قسمت ها اثر جوش ها موندن.قبلنا بدنمم جوش میزد ولی چندساله فقط صورتم جوش میزنه.

بعد از ازدواج به چندین پزشک مراجعه کردم.

چندین جلسه اتوی پوست انجام دادم.

انواع کرم شب و لایه بردار و ماسک های مختلف استفاده کردم.

چندین جلسه برای پاکسازی پوست اقدام کردم.

ولی به محض خوردن دوتا وعده ی کمی سنگین پشت سرهم یا خوردن کمی آجیل و تخمه یا نمیدونم اصلا هرچیزی من جوش میزنه صورتم.

من به چند متخصص طب سنتی هم مراجعه کردم.

چندین دوره بادکش و حجامت انجام دادم.

میگفتن تو مزاج سوداوی صفراوی داری و انواع عرقیجات و دمنوش ها و داروهای گیاهی مصرف میکردم.کلی برگ و خرت و پرت میخریدم آسیاب میکردم یا میجوشوندم گاهی باید تو فلاسک میریختم و از صبح تا صب جرعه جرعه میخوردم گاهی باید همونطور مصرف میکردم.من مراجعه میکردم هم برای افزایش وزن هم درمان جوش ها که هیچ کدوم نتیجه نداد.

حتی رژیم لیمومی هم خریداری کردم و وعده های غذایی طبق برنامه با ترازوی گرمی دقیق آماده میکردم.

گیاهان دارویی که گفته بود باید آسیاب میکردم و پودرشو داخل کپسول خالی میریختم و مصرف میکردم.

و…..

من همون بودم.همونطور.

البته که مصرف خوراکی هایی که احساس میکردم بخاطرش جوش میزنم کمتر کردم.مخصوصا کاکائو و پسته.

3.بی حالی

من همیشه یادمه خوابم میومد.صبح ها که بیدار میشدم واسه مدرسه سرحال و شاد و خوب بودم.حتی با دوستم تا مسیر مدرسه که پیاده میرفتیم شعر میخوندیم و شاد بودیم.

ولی به محض خوردن صبحونه دیگه گیج بودم.زنگ اولو همیشه خوب متوجه میشدم ولی زنگ دوم دیگه ذهنم میرف اینور اونور و تمرکز نداشتم.

باز زنگ سوم بهتر میشدم.

زنگای آخر هم که کمی گیج بودم.

ولی همیشه دوست داشتم درسو سرکلاس خوب متوجه بشم.خیلی سعی میکردم تمرکزم بالا باشه.

گذشت و گذشت تا چکاپ بارداری که متوجه شدم کم کاری تیروئید دارم.برام خیلی عجیب بود من چطور با وزن کم،کم‌کاری تیروئد دارم.

که واسه همین کم‌کاری تیروئیدم هم کلی اینور اونور رفتم.

14 جلسه بادکش زیر گلو و جلسه ی آخر حجامت زیر گلو در کنارش حجامت عام و حجامت کبد و این چیزا انجام دادم.

البته که در طول بارداری قرص لووتیروکسین مصرف کردم و کنترل شد و این کارها که گفتم واسه بعد از زایمانه.

خلاصه که موقتی بهتر شدم ولی الان میدونم باز علائم کم کاری تیروئید دارم.

4.پوست

مامانم و مامان مامانم پوست های صورت شل دارن.

دقیقا همون خط چروک های صورت مامانبزرگم رو دارم کم عمق ترش رو در صورت مامانم میببنم.

و حالا متوجه شدم که صورت من هم داره مثل اونها میشه.

استاد وقتی پوست شما رو میبینم با اینکه حدودا12 سال از من بزرگترید ولی میبینم چقدر پوست صاف و شفاف و سرحالی دارید.

اصلا خون زیر پوستتون حس میشه.پوست مرده و خشک نیست.

واقعا لذت میبرم از دیدن پوست شما و مریم جان.

پوست صورت مریم جان هم نسبت به قبل دوره خیلی بهتر شده.حتی صورتشون پرتر شده.

من گاهی قارچ های کوچیک پوستی دارم که مامانم یه دونه خیلی بزرگشو روی شکمش داشت.

.در کنار من همسرمم بخاطر چربی کبد و سنگ کلیه و سیاهی زیر چشم داروی گیاهی مصرف میکرد.

بقول ایشون گیاهی روی این کوه های اطراف نبود که ما نجوشونده و نخورده باشیم.

تا الان فکر میکردیم داریم تغذیه رو رعایت میکنیم.

مثلا برنج خوزستان میخریدیم همیشه که طبعش گرمه.

یا اینکه روغن زیتون و کنجد مصرف میکردیم.

حتی آب مصرفی ظرف میبردیم و ازچشمه های اطراف شهر آب میاوردیم.

دخترمو که میبردم فروشگاه مواد غذایی به قول خودم کار درستی میکردم که بهش میگفتم یا پفیلا بردار یا بیسکویت یا کیک یا بسته های مغزیجات یاشیرکاکائو و بستنی که لبنیات داره و مفیده.

دیشب در مورد قانون سلامتی باهم صحبت میکردیم و ایشون حرفای قشنگی زد.شاید خودش تو یه کامنت گفته نمیدونم.ولی من بازم میگم: گفت ببین زمانی که مردم جاهل دختراشونو زنده به گور میکردن،الانم که ما داریم نه تنها با دخترامون بلکه با خودمون و هم پسرمونو هم دخترمونو هم همه خونوادمون همین کارو میکنیم.

ماهم که جاهلیم.

الان پدر و مادرا در ظاهر فکر میکنن با چای نبات و ماکارونی و پلو لطف میکنن به بچه هاشون در صورتی که اون ذهن پاک تازه متولد شده به رااااحتی میتونسته برای خودش کیتون رو بجای قند انتخاب کنه.

و الان با این دوره ی قانون سلامتی استاد،دیگه خداوند قشنگ لقمه رو جویده و گذاشته تو دهنمون.

من در ظاهر اسم بیماری خاصی همراهم نیست ولی پرم از مشکلاتی که بخاطرشون لازمه این دوره رو تهیه کنم.

از بالا تا پایین بگم

ریزش مو

نازکی مو

دندان پوسیده

ضعیف بودن چشم هام که عینک میزنم

جوش صورت

تبخال زدن هرچند وقت اطراف بینی یا لب

خشکی صورت

خلط ته گلو

سرفه های شدید بعد از سرماخوردگی

سر درد

گیجی

بوی زیر بغل

سنگینی معده که احساس میکنم معدم توان نداره غذا رو سریع هضم کنه.

سردرد و گیجی بعد از غذا

شکم درد های شدید پریودی

ترک های پوستی

نفخ

صدای مفاصل پا موقع راه رفتن

کمبود آهن

ناخن های ضعیف و نازک.که من حسرت بلند بودن ناخنام به دلم مونده.و الان دخترمو هم میبینم ناخناش مثل خودم نازکه.

همیشه ناخنام رو با دندون میکندم

و این عادت بد دلیلش یک ضعف شخصیتی نسبت به بقیه نیس.دلیلش نازک بودن ناخنه.

اگ ناخن سفت و محکم باشه اصلا دندونت اذیت میشه بکندش.

من کاملا اینو متوجه شدم.و الان که دخترم هم ناخن میجوه میدونم بخاطر نازک بودن ناخنشه.

و حتما کلی چیزهای دیگه هم در وجودم هست که با چکاپ مشخص میشه .

در کل من با استفاده هم فایل های دانلودی و محصولات عزت نفس و دوازده قدم که استفاده کردم خیلی خیلی بهتر شدم.

واقعا ازون شدتی که مشکلات جسمی داشتم خیلی کمتر شده در حالیکه هیچ نوع داروی خوراکی یا کرم و هرچیزی استفاده نمیکنم.

احساسم خیلی بهتره و خواب شبم که قبلا کلی این پهلو اون پهلو میشدم،الان خیلی خوبه.

اینکه قبلا صبح ها تا نزدیک ظهر میخواابیدم ولی الان اونطور نیستم البته که همش دارم میجنگم با خودم که نخوابم.

ولی در کل اون چیزی که دوس دارم نیستم.

اون لبخند رضایت عمیقی که با دیدن خودم در آینه دوس دارم داشته باشم،ندارم.

میدونم که چند برابر این مبلغ دوره من هزینه کردم و نتیجه نگرفتم.

و الان فقط واسه جوش صورت حاضرم دوره رو تهیه کنم چه برسه به اون همه فایده ی دیگه که بهم میرسه.

دارم میبینم پدر ومادر خودم و پدرومادرهمسرم رو.

اگ میخوام در آینده مثل الان اونها بشم،پس تغذیه و سبک زندگیمم مثل همونا ادامه بدم.

دارم میبینم کیسه های داروشون و انواع قرصی که بدنبال انواع مشکلات مصرف میکنند.

همین چند ماه پیش بابام صفراشو برداشتن که توش مملو از سنگ های وحشتناک بود.

چهار ساله پدرشوهرم به دلیل تنبلی مغر استخوان درگیر درمانه.

پوست چروک مامانم رو میبینم.

شکم بزرگ بابام و نداشتن خواب راحتش.

من از همه ی اونها ممنونم که به من نشون میدن دیگه کافیه اشتباه زندگی کردن.

دیگه کافیه اینکه مغزم منو مثل یه آدم کوکی جلوی این خوراکی و اون غذا ببره.

دیگه شکم پرستی و غلبه نداشتن بر نفس کافیه.

همیشه یادمه به ما میگفتن عقل سالم در بدن سالم.

متوجه نمیشدم دقیقا چیه.

استاد الان شما این قضیه رو کامل جا انداختین واسم

با همین نشانه ها باید اقدام کنم قبل از اینکه جهان مجبووورم کنه یه فکری وردارم.

من بینهایت سپاسگزار شما استاد عزیزم هستم ازین صحبت های شیوا،این چهره ی مهربان و این لطف بیکرانتون.