live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری

منابع مرتبط با این فایل: 

دوره قانون آفرینش

سرفصل های هر بخش از دوره قانون آفرینش به اختصار:

قانون آفرینش بخش 1 | درک قانون توجه و نحوه هماهنگی با این قانون به منظور بهره برداری از قدرت خلق درونی

در شروع مسیر‌ و اولین بخش از دوره قانون آفرینش، مفهوم دقیق‌، عملی و کاربردی‌ای از باور و نقش باورها در خلق شرایط و اتفاقات زندگی را یاد می‌گیری تا این منطق را درک کنی که:

چرا تمامِ داستانِ تغییر زندگی‌، بر تغییر باورها استوار است؟!

چرا باید برای کنترل ورودی های ذهن «جدّیت به خرج بدهی»؟!

و چرا باید بالاترین اولویت را در زندگی ات به این موضوع اختصاص بدهی!

وقتی اصل این موضوع را درک می کنی، آنوقت دیگر یک عالم بدون عمل نخواهی بود. آنوقت دیگر از این آگاهی‌ها، فقط به عنوان یک مُسکن استفاده نمی کنی. بلکه برای اجرای این آگاهی ها تعهدی غیر قابل مذاکره داری. در نتیجه زندگی خود را به گونه ای که می خواهی خلق می کنی و کنترل کاملی بر اتفاقات زندگی ات داری.

قانون آفرینش بخش 2 | قانون درخواست

آگاهی های این بخش از دوره قانون آفرینش‌، کلید ساختنِ باور احساس لیاقت را به ما متذکر می شود. پرورش ریشه ای احساس لیاقت درونی، از «درکِ مهم ترین رابطه ی زندگی‌مان» شروع می شود یعنی از درک رابطه ی دو طرفه ی ما با خداوند یعنی: «درخواست کننده» و «اجابت کننده ی آنچه درخواست شده است» و به طور خلاصه، از توحید؛

آگاهی های این جلسه به وسیله ی توضیح آیات قرآن و  شناختن قوانین جهان‌، منطق هایی قوی در دست ما قرار می دهد برای توانا شدن در ساختنِ رابطه مان با خداوند به عنوان نیرویی که هم صاحب قدرت بی نهایت و هم صاحب بخشندگی بی حساب است.

هرچه این آگاهی ها را جدی تر بگیریم و در اجرایشان تعهد به خرج دهیم‌، رابطه ی بی واسطه مان با خداوند(یعنی منبع قدرت ها و نعمت ها) را بیشتر درک می کنیم و هر چه این رابطه بهتر درک شود‌، خالق بهتری برای زندگی دلخواه مان می شویم.

قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق

تجسمِ خلاق یعنی: «جهت  دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. تجسم خواسته ها، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته تان را کم می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که  ذهن بین خیال و واقعیت تفاوت قائل نیست. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن امکان پذیری یک خواسته برای ذهن است. نقش تجسم خلاق، کم کردنِ مقاومت های ذهن در برابر حرکت برای تحقق آن خواسته است. زیرا ذهن فقط  کاری را انجام می دهد که آن را امکان پذیر بداند. وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند‌، بلکه توان جسمانی تو را به سمت تحقق آن خواسته، رهبری می کند، انگیزه ها را تقویت می کند و عزم شما را برای تحقق آن خواسته جزم می کند. چون ذهن امکان پذیری آن خواسته را باور می کند.

قانون آفرینش بخش 4 | «قدرت کلام»، سلاحی قدرتمند برای «هدایتِ کانون توجه»

در این بخش‌، استفاده عملی از این قدرت درونی برای خلق خواسته ها را می آموزیم. ما در این بخش یاد می گیریم تا از قدرت کلام مان‌، برای ساختن باورهای قدرتمند کننده بهره برداری کنیم. باورهای قدرتمند کننده ای که مرتباً کانون توجه ما را تصحیح می کنند. یعنی به ما قدرت اعراض از ناخواسته‌ها و توجه به خواسته ها را می دهند. زیرا عادتِ ذهن، متمرکز شدن بر وجه ناخواسته ی هر موضوعی است مگر اینکه شما آگاهانه ذهن را برای توجه به خواسته ها، تربیت کنی. هدف این بخش از دوره قانون آفرینش رسیدن به این توانایی های درونی است:

استفاده آگاهانه از قدرت کلام‌ برای کنترل ذهن؛

“استفاده از قدرت کلام” برای ساختن عادت رفتاری قدرتمند کننده ی جدیدی  که تکرار آنها، آرام آرام شخصیت ما را به گونه ای تغییر می دهد که وارد مدار خواسته ها شویم و در این مدار بمانیم.

قانون آفرینش بخش 5 | مهارت در بهره برداری از توانایی های درونی بوسیله “سوالات توانمند کننده”

مکانیزم خودکارِ ذهن برای توجه به یک موضوع، سوال کردن و پاسخ دادن به آن سوالات است. اما ذهن، به صورت پیش فرض از سوالات محدود کننده استفاده می کند. ذهن به صورت ناخودآگاه، با پرسیدن سوالات محدودکننده‌، ما را در معرض ترس از مشکلات احتمالی ای قرار می دهد که شاید در مسیر ما رخ بدهد و به این شکل، به ما احساس ناتوانی، احساس قربانی بودن و ضعف قرار می دهد‌، قدرت تغییر و بهبودِ شرایط زندگی‌مانی را از ما می گیرد و در دست عواملی بیرون از ما قرار می دهد که نه کنترلی بر آن عوامل داریم و نه توانایی تغییر آنها را.

پاسخ ذهن به سوالات محدودکننده، همیشه به جای یک راهکار برای حل مسئله،یک توجیه است برای: حرکت نکردن و پذیرفتنِ آن ناخواسته به عنوان سرنوشت.

اگر آگاهانه‌، گفتگوهای ذهنی ات را برای مدتی معین رَصد کنی‌، متوجه می شوی که این گفتگوها اکثراً تمایل به پرسیدنِ سوالات محدود کننده دارند. به همین دلیل است که اکثراً درباره تحقق اهدافی که داری و ساختنِ شرایط دلخوهی که دوست داری، احساسِ ناتوانی می کنی. آنهم به عنوان موجودی که همه ی پتانسیل های لازم برای خلق شرایط دلخواه را در وجود خود دارد. اما حالا اینجا هستیم تا این چرخه را برعکس کنیم. 

ما می‌خواهیم به کمک آگاهی های جلسات این بخش‌ از دوره قانون آفرینش، با پرسیدن سوالات قدرتمند کننده، قدرت خلق درونی خود را فعال کنیم و «پرسیدنِ سوالات توانمند کننده» را تبدیل به عادت رفتاری و شخصیت مان کنیم. سوالاتی که به ما قدرت، اطمینان و جسارت برای قدم برداشتن و هدایت شدن در جهتِ تغییر و بهبود اوضاع را می دهد. این عادت‌ سازنده به گونه ای کانون توجه مان را جهت دهی می کند که: توانایی های درونی‌ِ ما را برای حل مسائل پیش رو و خلق خواسته هایمان «فراخوانی» می کند. زیرا پاسخ ذهن به سوالات قدرتمند کننده، راهکاری انگیزاننده و ثمربخش برای حل مسئله است.

قانون آفرینش بخش 6 | تقسیم کار با خداوند

ما در این بخش از دوره قانون آفرینش، تقسیم کار با خداوند را در عمل تمرین می کنیم. یعنی در عمل تمرین می کنیم تا خداوند را به عنوان مدیر‌، مسئول و راهنمای زندگی خود قرار دهیم. در این بخش، توکل بر خداوند را تمرین می‌کنیم. این بخش اصول مهمی را به شما می آموزد که باید به صورت دقیق رعایت شود تا نتیجه بدهد.

در این بخش، ما وظایف سمت خودمان و وظایف سمت خداوند را می‌شناسیم و با انجام وظایف سمت خودمان‌، تسلیم بودن در برابر خداوند و توکل به معنای واقعی را در عمل اجرا می‌کنیم. 

در این بخش با درک وظایف سمت خداوند‌، اعتماد به نفس‌، ایمان و احساس لیاقت‌مان را پرورش می‌دهیم و توکل کردن به این نیرو را در عمل تمرین می کنیم. 

هرچه ماهیت آگاهی های این بخش را بهتر درک می‌کنیم‌، خداوند را بهتر می‌شناسیم. رابطه‌ی خودمان با این نیرو را عمیق تر می‌کنیم. در نتیجه این آگاهی ها، جزو شیوه‌ی زندگی مان می‌شود. آنوقت است که در تمام امورات زندگی، با خداوند تقسیم کار می کنیم و در یک کلام روی شانه خداوند می نشینیم.

قانون آفرینش بخش 7 | سیستم هدایتگر درون

ما از 2 طریق می توانیم، به شناختی قابل اطمینان درباره جایگاه فرکانسی مان برسیم:

اول: اتفاقاتی که غالبا در زندگی تجربه می کنیم بازتابی از اساس فرکانس هایمان است: به این معنا که اگر مرتباً در حال تجربه کمبودها (خواه در هر جنبه ای: کمبود پول‌، کمبود محبت‌، کمبود سلامتی و …) هستی یعنی اساس باورهای شما در آن جنبه‌، کمبود است. در نتیجه کانون توجه شما‌، اساساً معطوف بر ناخواسته ها‌، موانع و کمبود هاست.

دوم: “جنسِ احساسی” که غالباً تجربه می کنی.

آگاهی های این بخش، تمرکز دارد بر موضوع دوم. یعنی کنترل اتفاقات زندگی از طریق جدی گرفتنِ پیغام های هدایتگرانه احساس مان، تواناتر شدن در کنترل ذهن و جهت دهی آگاهانه ی کانون توجه‌ به گونه ای که به احساس بهتر برسیم و مدت زمانِ بیشتری در احساس بهتر‌ بمانیم. در نتیجه، طبق قانون احساس خوب = اتفاقات دلخواهِ بیشتری را تجربه کنیم.

همچنین آگاهی های این بخش تمرکز دارد بر: به شناخت رسیدن درباره اینکه آیا با خواسته خود هم جهت هستی یا در مسیر خلاف جهت با خواسته خود حرکت می کنی. این کار از طریق آگاه بودن از احساس غالبی که تجربه می کنیم، انحام می شود. “احساسِ ما”، راهنمای درونیِ ماست. یعنی معیاری است برای تشخیصِ هم جهت بودن یا خلاف جهت بودن با منبع. معیاری است برای تشخیص:

پیروی از هدایت های منبع (احساس خوب)

یا نادیده گرفتنِ آن هدایت ها (احساس بد)

طبق قانون: لازمه ی رسیدن به خواسته ها، ماندن در احساس خوب است و ماندن در احساس خوب حاصلِ برنامه ریزی ذهن بوسیله ی باورهای قدرتمند کننده و هم جهت با خواسته است. این بخش از دوره قانون آفرینش، منطق های قرآن را درباره اصل و اساس قانون یعنی احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد= اتفاقات بد، با بررسی آیاتی با ریشه «ح ز ن» توضیح می دهد. درک این منطق ها، خطرِ ماندن در احساس بد و صدماتِ ناشی از این ناهماهنگی فرکانسی را برای ما واضح می کند. یعنی تعهدی در ما ایجاد می کند تا این قانون را بیشتر جدی بگیریم و برای هماهنگ ماندن با این قانون، متعهد تر باشیم.

قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها

آنچه در بخش هشتم از دوره قانون آفرینش یاد می گیریم – که ما نتیجه ی آن را “هماهنگی با خداوند” نامیده ایم – شامل:

توانایی کنترل ذهن هنگام برخورد با تضادها (به معنای تمرکز بر راه حل ها و اعراض از ناخواسته ها)؛

تمرکز بر خواسته هایی که از دل آن تضادها برایمان واضح شده است و اقدام در جهت تحقق آن خواسته ها؛

ساختنِ شرایط دلخواه در زندگی به کمک مدیریتِ آگاهانه ی کانون توجه مان.

قانون آفرینش بخش 9 و10 | مهمترین رابطه زندگی من

آگاهی ها و تمرینات بخش دهم به عنوان آخرین بخش، تمرکز دارد بر:

چگونگی‌ِ ساختن مهمترین رابطه ی زندگی مان؛

تقویت قوه الهامات در وجودمان و استفاده از این نیروی درونی برای هدایت به مسیر هم جهت با خواسته ها؛

ماموریت آگاهی های این بخش از قانون آفرینش‌، رسیدن به خودشناسی است تا بتوانید آبشخور رفتارها و عادت هایتان را بشناسید و اگر اساس آن رفتارها محدودکننده هستند‌، این ضعف شخصیتی را با ایجاد باورهای قدرتمند کننده، اصلاح کنید


اطلاعات کامل درباره  محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

سایر قسمت های live با استاد عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
    157MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
    25MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

217 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی خدابخشی» در این صفحه: 2
  1. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2060 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    اساسا آدم‌ها نمیتونن سادگی‌قانون رو درک کنند.

    دیدید تا بحال یکی از آشناهاتون بهتون یه چیزی رو ببخشه و بعد پیش خودت بگی، این حتما یه ریگی تو کفششه، وگرنه برا چی بهم یچیزی همینجوری بده…؟

    سادگی قانون هم همینه!

    بزرگی میگفت: قانون ساده‌است اما راحت نیست!

    میشه مثال همون مربی باشگاه که به شاگردش میگه اینجوری وزنه بزن، بعد شاگرد میگه فهمیدم، حرکت بعدی رو بگید.

    وقتی حرف از قانون میشه، منم فکر میکنم فهمیدم، ولی بخدا همین الان که دارم مینویسم، میفهمم چقدر بیشتر لازمه روی این آگاهی‌ها کار کنم. در واقع تا زمانی که رکاب میزنم، دوچرخه زندگی پیش میره. و وقتی ول میکنی، نجواها باز پیدا میشن.

    ذهن شما‌، گرایش داره بره سمت فرعیات و شما را منحرف کنه! نه اینکه دشمن‌تون باشه، بلکه برنامهاش اینه دنبال جواب باشه، و هرچی اطلاعات بیشتر، بهتر!

    حالا وظیفه شما باز همون چندتا کار ساده مثل:

    سپاسگذاری،

    توجه به نکات مثبت خودت و اطرافیانت،

    صحبت در مورد زیبایی‌ها،

    و در کل کنترل‌ذهن هست و اینا رو انجام بده، زندگی هر چی نیازت هست رو میاره پیشت.

    باورهای خوب شما باید باعث از بین رفتن ترس شما بشه.

    باورهای خوب باعث افزایش ایمان و توکل شما میشه. باعث احساس رهایی و به قول قرآن، لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.

    نگرانی‌های شما با تکرار باورهای خوب باید از بین بره و اگر با تکرار باورهات هنوز راجع به اون موضوع خاص، آرامش نداری، معلومه که باورهای خوبی نساختی که باید تمرین کنی.

    قانون ساده‌است،

    هدایت ساده‌است و خود قرآن بارها گفته که کتاب آسان است. اما ذهن‌هایی که فرافکنی میکنند، ترس دارند، محدودیت دارن، این سادگی رو نمیتونن بپذیرن که جهان اینقدددددر هم میتونه ساده باشه.

    هدایت رو بپذیرید.

    هدایت را قبول کنید، که در هر لحظه و هر دم این توانایی رو داره که دستتون رو بگیره…. برای هر کاری…

    پیروی از الهامات باعث آرامش شما میشن و پیروی از نجواها باعث ترس‌و‌نگرانی پس اینجوری مشخصه که فکرهای درون سر شما کدوم‌ طرفی مایل هستن.

    باز هم جنس آگاهی‌های آموزش‌های استاد یکی هست و قابل تحسین که شالوده صحبت‌ها از 93 تا به امروز یکیه. و این هم باز گواه سادگی قانون.

    در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگی‌تون باشید که ثروت خودش است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2060 روز

    چطور شک به خالق بودنم را از بین ببرم!؟

    ما خالقین دنیای خودمان هستیم و این داستان که شما خالقیید، اصلا چیز عجیب و پیچیده‌ای نیست. شما در واقع در همه حال در حال خلق کردن هستید، چه بدانید و چه ندانید. شما سلول‌هایی دارید که هر لحظه در حال تولد و مرگ هستند و این خلق کردن در واقع تنها کاریست که شما میتونید انجامش میدهید. در طرف مقابل شما با دنیایی طرف هستید که به تمامی درخواست‌های شما بله میگوید. نه منظورم به شخص شما، به سلول‌هایی که شما را شکل میدهند بله میگوید و هیچ قضاوتی هم نمیکند. یعنی با جهانی طرف هستید که هیچ‌وقت نه نمیگوید. بلکه همیشه تاییدتان میکند.

    اگر به کاردستی‌هایی که در کودکی میساختید نگاهی اندازید، یا به سازه‌های ساختمانی شهر، یا به تمام اختراعات… متوجه میشوید که جهان، خدا هیچ‌وقت نگفته که نه…. این رو نساز! بلکه هر آنچه میخواستید را نیز در اختیارتان گذاشته.

    آدم‌ها برای ساختن و خلق کردن اینجا هستند. ماها اینجاییم تا خالق بودن را در هر بعدی تجربه کنیم. و این یک واقعیت و اصل کیهانی است.

    برای هیچکسی، هیچ چهارچوب آسمانی در نظر گرفته نشده که باید فلان مسیر را برود. هر کس خودش انتخاب میکند که داستان زندگی‌اش را بنویسد و زندگی کند. شما با کپی و زندگی کردن نظرات، عقاید و باورهای دیگران، تنها عزت نفست را لگد مال کرده و خودت را بی‌چیز شمردی. شما در این تجربه مادی هستی تا شگفتی‌های درونت را بروز دهی، خودت را تجربه کنی و آن چه که حقیقتا شادت میکند را بدست آوری.

    انسان بخاطر کوچکی‌ ذهن و باورهای محدودش، توان بسیار کمی در درک عظمت کیهان دارد. ذهن برای ادامه زندگی، چیزی به نام ایمان را درک نمیکند، همه چیز باید برایش قابل لمس باشد و تا زمانی که مطمئنش نکردی، برایت کاری نمیکند.

    هم همسیر کردن ذهنت با تو ضروریست چرا که میتواند با بزرگ کردن شک، ترس، و سایر محدودیت‌ها، به طور کلی تو را از مسیر اهدافت منحرف کند.

    ذهن شما‌ همواره شما را در محدوده امن قرار میدهد و این محدوده امن همیشه دلپذیر ذهن است.

    اما بیشتر اوقات خلق رویاها در بیرون از این محدوده است.

    یکی از شگردهای ذهن برای کنترل شما، خودانتقادی از شما و کارهایتان است. ذهن از خیلی از مسیرها میتونه خودانتقادی از شما رو شروع کنه:

    اگر آدم مذهبی باشی، از مذهب وارد میشه.

    اگر آدم شجاعی نباشی، از ترس وارد میشه،

    اگر آدمی هستی که قانون کار میکنی، از قانون وارد میشه، مثلا بهت میگه حالا کارت رو شروع نکن، چون تکامل‌ت طی نشده! در صورتی که این کمالگرایی ذهنته که باعث میشه حرکت نکنی. بخاطر همینه که لازمه روی اصل کار کنی تا بتونی از این مرزباریک بین اصل و فرع عبور کنی. بخاطر همین میگیم صدای قلب رو بلند کن، چون تو این دوراهی بهت میگه مسیر درست چیه!

    جهان، هر چی بهش بگی، همون رو گوش میده. هر فکر تو تبدیل میشه به انرژی جهت ساخت همون خواسته و هیچ چهارچوبی از پیش تعیین شده وجود نداره چون کل این کیهان یک فکر و ایده است، ایده خالق.

    هر چی که به جهان بفرستی، خلق میشه و برمیگرده‌ به سمتت.

    آدم‌ها عاشق پاره کردن کاغذن، چون همون لحظه صداش رو میشنون و اثر پاره کردن رو با دستاشون لمس میکنن و با چشم‌هاشون پاره شدن رو تماشا میکنند، اما اینکه یه فکری یه ساعت بعد نتیجش مشخص بشه، ذهن شما نمیتونه ارتباط بین این دو رو متوجه بشه. اثر اون فکر نامناسب به اشتباه خیلی چیزا میتونه تفسیر بشه:

    آدم‌های مذهبی میگن خدا نخواست…

    آدم‌هایی که شجاع نیستن، میگن حق‌مون خورده شد….

    آدم‌هایی که قانون رو درک نمیکنن، میگن اینا شر و وررره…

    همه ما آدم‌ها در دنیاهایی زندگی میکنیم که خودمان آن را خلق میکنیم و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگر.

    در واقع خدا کاری نمیکنه! در کتاب قرآن گفته، اگر خدا میخواست، همه شما امتی واحد میبودید، اما اینطور نیست.

    خردمندی این نیست که از ترس‌ت بقیه رو همرنگ خودت کنی، خردمندی اینه که تنوع افکار رو ببینی و تصدیق کنی، همه اجازه زندگی کردن دارند.

    کسی به شما ظلم نمیکند بغییر از خودتان، خود واقعی شما میداند که چه میخواهد، ولی به قدری شک‌هایت، ترس‌هایت بزرگ است که در مقابل‌شان شکست خوردی و بدتر هیچ‌وقت اجازه تلاشی دیگر رو به خودت ندادی.

    جهان، براستی آیینه تمام وجود توست:

    اگر مهربانی‌اش را پذیرفتی، مهربانی میبینی.

    اگر سختی‌اش را پذیرفتی، سختی میبینی.

    این شمایی که ثروت جهان رو انتخاب میکنی و نه فقر را، این شمایی که خداوند را انتخاب میکنی و نه شیطان را، تویی که عشق بی قید و شرط جهان، سعادتمندی بی قید و شرط را انتخاب میکنی و این تویی که خالق‌بودن را انتخاب و تجربه میکنی.

    شما خالق زندگی خودت هستی، بدون هیچ محدودیتی، بدون هیچ اما و اگری.

    تمام فکرهایی که هم‌جهت با خواسته و آرامش بخش هستن، فکرهایی پاک و مقدس‌اند.

    تمام فکرهای پریشان کننده، ترمز‌ها و سدهایی هستن که باید از درون پاکشون کنی.

    در واقع شما همیشه با حرکت در صراط مستقیم، در درست‌ترین مسیر هستی و باقی کارها را جهان انجام میدهد و شما باید صبوری کنی، اما افرادی که دائم در شک و نفی خودشان بودند، باز از مسیر منحرف شده و به خودسرزنشی، خودانتقادی، شک و عدم عشق به خودشان میرسند.

    شما باید عاشق بی‌قید و شک خودت باشی.

    شما باید خدمتگذار ذهنت باشی.

    شما باید مهمترین رابطه زندگیت که رابطه با خودت هست رو هر روز بهترش کنی.

    شما در درونت تمام گنج‌ها رو داری، ولی فقط هیچوقت عمیقا نگاه نکردی. به دوست داشتن بی‌قید و شرط هر روزه خودت بیافزای که سعادتمندیت در گرو همینه.

    ما با خالقی طرف هستیم که آسمان و زمین را در اختیارمان و قدرت خلق زندگی‌مان را نیز بدست‌مان داده. اینکه چقدر لیاقت بهره‌ بردن رو داری به خودت برمیگرده. واقعا چقدر لیاقت برداشتی؟

    زیاد بخواه که ذره‌ای و مثقالی از خداوند کم نمیشه و صبور باش تا جهان کارها رو انجام بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: