منابع مرتبط با این فایل:
سرفصل های هر بخش از دوره قانون آفرینش به اختصار:
قانون آفرینش بخش 1 | درک قانون توجه و نحوه هماهنگی با این قانون به منظور بهره برداری از قدرت خلق درونی
در شروع مسیر و اولین بخش از دوره قانون آفرینش، مفهوم دقیق، عملی و کاربردیای از باور و نقش باورها در خلق شرایط و اتفاقات زندگی را یاد میگیری تا این منطق را درک کنی که:
چرا تمامِ داستانِ تغییر زندگی، بر تغییر باورها استوار است؟!
چرا باید برای کنترل ورودی های ذهن «جدّیت به خرج بدهی»؟!
و چرا باید بالاترین اولویت را در زندگی ات به این موضوع اختصاص بدهی!
وقتی اصل این موضوع را درک می کنی، آنوقت دیگر یک عالم بدون عمل نخواهی بود. آنوقت دیگر از این آگاهیها، فقط به عنوان یک مُسکن استفاده نمی کنی. بلکه برای اجرای این آگاهی ها تعهدی غیر قابل مذاکره داری. در نتیجه زندگی خود را به گونه ای که می خواهی خلق می کنی و کنترل کاملی بر اتفاقات زندگی ات داری.
قانون آفرینش بخش 2 | قانون درخواست
آگاهی های این بخش از دوره قانون آفرینش، کلید ساختنِ باور احساس لیاقت را به ما متذکر می شود. پرورش ریشه ای احساس لیاقت درونی، از «درکِ مهم ترین رابطه ی زندگیمان» شروع می شود یعنی از درک رابطه ی دو طرفه ی ما با خداوند یعنی: «درخواست کننده» و «اجابت کننده ی آنچه درخواست شده است» و به طور خلاصه، از توحید؛
آگاهی های این جلسه به وسیله ی توضیح آیات قرآن و شناختن قوانین جهان، منطق هایی قوی در دست ما قرار می دهد برای توانا شدن در ساختنِ رابطه مان با خداوند به عنوان نیرویی که هم صاحب قدرت بی نهایت و هم صاحب بخشندگی بی حساب است.
هرچه این آگاهی ها را جدی تر بگیریم و در اجرایشان تعهد به خرج دهیم، رابطه ی بی واسطه مان با خداوند(یعنی منبع قدرت ها و نعمت ها) را بیشتر درک می کنیم و هر چه این رابطه بهتر درک شود، خالق بهتری برای زندگی دلخواه مان می شویم.
قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
تجسمِ خلاق یعنی: «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. تجسم خواسته ها، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته تان را کم می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که ذهن بین خیال و واقعیت تفاوت قائل نیست. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن امکان پذیری یک خواسته برای ذهن است. نقش تجسم خلاق، کم کردنِ مقاومت های ذهن در برابر حرکت برای تحقق آن خواسته است. زیرا ذهن فقط کاری را انجام می دهد که آن را امکان پذیر بداند. وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند، بلکه توان جسمانی تو را به سمت تحقق آن خواسته، رهبری می کند، انگیزه ها را تقویت می کند و عزم شما را برای تحقق آن خواسته جزم می کند. چون ذهن امکان پذیری آن خواسته را باور می کند.
قانون آفرینش بخش 4 | «قدرت کلام»، سلاحی قدرتمند برای «هدایتِ کانون توجه»
در این بخش، استفاده عملی از این قدرت درونی برای خلق خواسته ها را می آموزیم. ما در این بخش یاد می گیریم تا از قدرت کلام مان، برای ساختن باورهای قدرتمند کننده بهره برداری کنیم. باورهای قدرتمند کننده ای که مرتباً کانون توجه ما را تصحیح می کنند. یعنی به ما قدرت اعراض از ناخواستهها و توجه به خواسته ها را می دهند. زیرا عادتِ ذهن، متمرکز شدن بر وجه ناخواسته ی هر موضوعی است مگر اینکه شما آگاهانه ذهن را برای توجه به خواسته ها، تربیت کنی. هدف این بخش از دوره قانون آفرینش رسیدن به این توانایی های درونی است:
استفاده آگاهانه از قدرت کلام برای کنترل ذهن؛
“استفاده از قدرت کلام” برای ساختن عادت رفتاری قدرتمند کننده ی جدیدی که تکرار آنها، آرام آرام شخصیت ما را به گونه ای تغییر می دهد که وارد مدار خواسته ها شویم و در این مدار بمانیم.
قانون آفرینش بخش 5 | مهارت در بهره برداری از توانایی های درونی بوسیله “سوالات توانمند کننده”
مکانیزم خودکارِ ذهن برای توجه به یک موضوع، سوال کردن و پاسخ دادن به آن سوالات است. اما ذهن، به صورت پیش فرض از سوالات محدود کننده استفاده می کند. ذهن به صورت ناخودآگاه، با پرسیدن سوالات محدودکننده، ما را در معرض ترس از مشکلات احتمالی ای قرار می دهد که شاید در مسیر ما رخ بدهد و به این شکل، به ما احساس ناتوانی، احساس قربانی بودن و ضعف قرار می دهد، قدرت تغییر و بهبودِ شرایط زندگیمانی را از ما می گیرد و در دست عواملی بیرون از ما قرار می دهد که نه کنترلی بر آن عوامل داریم و نه توانایی تغییر آنها را.
پاسخ ذهن به سوالات محدودکننده، همیشه به جای یک راهکار برای حل مسئله،یک توجیه است برای: حرکت نکردن و پذیرفتنِ آن ناخواسته به عنوان سرنوشت.
اگر آگاهانه، گفتگوهای ذهنی ات را برای مدتی معین رَصد کنی، متوجه می شوی که این گفتگوها اکثراً تمایل به پرسیدنِ سوالات محدود کننده دارند. به همین دلیل است که اکثراً درباره تحقق اهدافی که داری و ساختنِ شرایط دلخوهی که دوست داری، احساسِ ناتوانی می کنی. آنهم به عنوان موجودی که همه ی پتانسیل های لازم برای خلق شرایط دلخواه را در وجود خود دارد. اما حالا اینجا هستیم تا این چرخه را برعکس کنیم.
ما میخواهیم به کمک آگاهی های جلسات این بخش از دوره قانون آفرینش، با پرسیدن سوالات قدرتمند کننده، قدرت خلق درونی خود را فعال کنیم و «پرسیدنِ سوالات توانمند کننده» را تبدیل به عادت رفتاری و شخصیت مان کنیم. سوالاتی که به ما قدرت، اطمینان و جسارت برای قدم برداشتن و هدایت شدن در جهتِ تغییر و بهبود اوضاع را می دهد. این عادت سازنده به گونه ای کانون توجه مان را جهت دهی می کند که: توانایی های درونیِ ما را برای حل مسائل پیش رو و خلق خواسته هایمان «فراخوانی» می کند. زیرا پاسخ ذهن به سوالات قدرتمند کننده، راهکاری انگیزاننده و ثمربخش برای حل مسئله است.
قانون آفرینش بخش 6 | تقسیم کار با خداوند
ما در این بخش از دوره قانون آفرینش، تقسیم کار با خداوند را در عمل تمرین می کنیم. یعنی در عمل تمرین می کنیم تا خداوند را به عنوان مدیر، مسئول و راهنمای زندگی خود قرار دهیم. در این بخش، توکل بر خداوند را تمرین میکنیم. این بخش اصول مهمی را به شما می آموزد که باید به صورت دقیق رعایت شود تا نتیجه بدهد.
در این بخش، ما وظایف سمت خودمان و وظایف سمت خداوند را میشناسیم و با انجام وظایف سمت خودمان، تسلیم بودن در برابر خداوند و توکل به معنای واقعی را در عمل اجرا میکنیم.
در این بخش با درک وظایف سمت خداوند، اعتماد به نفس، ایمان و احساس لیاقتمان را پرورش میدهیم و توکل کردن به این نیرو را در عمل تمرین می کنیم.
هرچه ماهیت آگاهی های این بخش را بهتر درک میکنیم، خداوند را بهتر میشناسیم. رابطهی خودمان با این نیرو را عمیق تر میکنیم. در نتیجه این آگاهی ها، جزو شیوهی زندگی مان میشود. آنوقت است که در تمام امورات زندگی، با خداوند تقسیم کار می کنیم و در یک کلام روی شانه خداوند می نشینیم.
قانون آفرینش بخش 7 | سیستم هدایتگر درون
ما از 2 طریق می توانیم، به شناختی قابل اطمینان درباره جایگاه فرکانسی مان برسیم:
اول: اتفاقاتی که غالبا در زندگی تجربه می کنیم بازتابی از اساس فرکانس هایمان است: به این معنا که اگر مرتباً در حال تجربه کمبودها (خواه در هر جنبه ای: کمبود پول، کمبود محبت، کمبود سلامتی و …) هستی یعنی اساس باورهای شما در آن جنبه، کمبود است. در نتیجه کانون توجه شما، اساساً معطوف بر ناخواسته ها، موانع و کمبود هاست.
دوم: “جنسِ احساسی” که غالباً تجربه می کنی.
آگاهی های این بخش، تمرکز دارد بر موضوع دوم. یعنی کنترل اتفاقات زندگی از طریق جدی گرفتنِ پیغام های هدایتگرانه احساس مان، تواناتر شدن در کنترل ذهن و جهت دهی آگاهانه ی کانون توجه به گونه ای که به احساس بهتر برسیم و مدت زمانِ بیشتری در احساس بهتر بمانیم. در نتیجه، طبق قانون احساس خوب = اتفاقات دلخواهِ بیشتری را تجربه کنیم.
همچنین آگاهی های این بخش تمرکز دارد بر: به شناخت رسیدن درباره اینکه آیا با خواسته خود هم جهت هستی یا در مسیر خلاف جهت با خواسته خود حرکت می کنی. این کار از طریق آگاه بودن از احساس غالبی که تجربه می کنیم، انحام می شود. “احساسِ ما”، راهنمای درونیِ ماست. یعنی معیاری است برای تشخیصِ هم جهت بودن یا خلاف جهت بودن با منبع. معیاری است برای تشخیص:
پیروی از هدایت های منبع (احساس خوب)
یا نادیده گرفتنِ آن هدایت ها (احساس بد)
طبق قانون: لازمه ی رسیدن به خواسته ها، ماندن در احساس خوب است و ماندن در احساس خوب حاصلِ برنامه ریزی ذهن بوسیله ی باورهای قدرتمند کننده و هم جهت با خواسته است. این بخش از دوره قانون آفرینش، منطق های قرآن را درباره اصل و اساس قانون یعنی احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد= اتفاقات بد، با بررسی آیاتی با ریشه «ح ز ن» توضیح می دهد. درک این منطق ها، خطرِ ماندن در احساس بد و صدماتِ ناشی از این ناهماهنگی فرکانسی را برای ما واضح می کند. یعنی تعهدی در ما ایجاد می کند تا این قانون را بیشتر جدی بگیریم و برای هماهنگ ماندن با این قانون، متعهد تر باشیم.
قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
آنچه در بخش هشتم از دوره قانون آفرینش یاد می گیریم – که ما نتیجه ی آن را “هماهنگی با خداوند” نامیده ایم – شامل:
توانایی کنترل ذهن هنگام برخورد با تضادها (به معنای تمرکز بر راه حل ها و اعراض از ناخواسته ها)؛
تمرکز بر خواسته هایی که از دل آن تضادها برایمان واضح شده است و اقدام در جهت تحقق آن خواسته ها؛
ساختنِ شرایط دلخواه در زندگی به کمک مدیریتِ آگاهانه ی کانون توجه مان.
قانون آفرینش بخش 9 و10 | مهمترین رابطه زندگی من
آگاهی ها و تمرینات بخش دهم به عنوان آخرین بخش، تمرکز دارد بر:
چگونگیِ ساختن مهمترین رابطه ی زندگی مان؛
تقویت قوه الهامات در وجودمان و استفاده از این نیروی درونی برای هدایت به مسیر هم جهت با خواسته ها؛
ماموریت آگاهی های این بخش از قانون آفرینش، رسیدن به خودشناسی است تا بتوانید آبشخور رفتارها و عادت هایتان را بشناسید و اگر اساس آن رفتارها محدودکننده هستند، این ضعف شخصیتی را با ایجاد باورهای قدرتمند کننده، اصلاح کنید
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
سایر قسمت های live با استاد عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری157MB27 دقیقه
- فایل صوتی live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری25MB27 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره یونس
وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ٱلضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوۡ قَاعِدًا أَوۡ قَآئِمࣰا فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُ ضُرَّهُۥ مَرَّ کَأَن لَّمۡ یَدۡعُنَآ إِلَىٰ ضُرࣲّ مَّسَّهُۥۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلۡمُسۡرِفِینَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ(١٢)
هنگامى که به انسان زیان رسد، ما را در حالى که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، مىخواند؛ امّا هنگامى که ناراحتى را از او برطرف ساختیم، چنان مىرود که گویى هرگز ما را براى حل مشکلى که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه براى اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است!
سلام به استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته مهربان که انقدر صادقانه و عاشقانه این آگاهیهای زیبا را با ما در میون میذارند و دستان خداوند میشن تو زندگی ما تو ما رو به راه درست هدایت کنند.
استاد عزیزم واقعیت شاید این کامنتی که میذارم هیچ ربطی به این فایل نداشته باشه اما صبح که از خواب بیدار شدم خداوند هدایتم کرد و بهم گفت اینها رو بنویسم و من اینها رو نوشتم و اینجا قرار دادم و امیدوارم که هدایتی باشه برای همه ماها. ازتون سپاسگزارم
خدای مهربان کمک کن تا درک درستی از این آیه داشته باشم.
اول که این آیه رو خوندم دلم گرفت گفتم چقدر ما ظلم میکنیم و ظالمیم که خداوند همه جوره به ما کمک میکنه و ما خیلی زود خدا رو فراموش میکنیم. در اصل با این کار داریم به خودمون ظلم میکنیم
اما وقتی که نشستم و تو به من وحی کردی و الهام کردی که جواد از دید قانون به این آیه نگاه کن احساسم کلاً برگشت دیگه احساس ترحم و ناراحتی نداشتم،و تصمیم گرفتم از این به بعد به همه چیز ازدید قانون نگاه کنم،به خاطر همین میخوام به این آیه از دید قانون نگاه کنم و امیدوارم که خداوند منو در این راه هدایت کنه.
اول آیه میگه هنگامی که به انسان زیان میرسد ،اصلاً چرا به انسان زیان میرسه؟خداوند بارها توی قرآن میگه که هر خیری به شما میرسه از منه و هر بدی و زیانی که به شما میرسه از خودتونه. پس اول آیه این زیانی که به ما رسیده از کارها و عواقب کارهای خودمونه نه چیز دیگه،یعنی تمرکز افکار باورها باعث شدند که اون زیان برای ما ایجاد بشه و ما در حق خودمون ظلم کردیم و کسی نمیتونه در حق ما ظلم بکنه و جهان آینه تمام نمای درون ماست،پس اگر من الان توی زندگیم مشکلی دارم به خاطر اعمالی هستش که خودم انجام دادم و من باید اون باورها افکار و دیدگاهها رو تغییر بدم تا خداوند نتایج متفاوتی رو در زندگی من به وجود بیاره،
بعد میاد میگه که ما را در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده میخواند،اینجا چه اتفاقی میافته وقتی که یه اتفاق بدی توی زندگی من میافته تمام تمرکزم رو میذارم روی حل اون مشکل یعنی هی فکر میکنم که خب الان این مشکلو نداشتم چقدر خوب بود،یه مثال بزنیم وقتی که دندون درد دارم پیش خودم همش میگم خدایا دندون درد نداشتم چقدر خوب بود چقدر حالم بهتر بود همش دارم به اون حالت فکر میکنم و دیدگاهها متفاوته،و از اون طرف هم همش با خدا در ارتباطم همشون خدایا کمکم کن خدایا من رو به راه راست هدایت کن خدایا من بنده توام تو قوی من ضعیفم،و از اینجور دعاها میکنیم و یه جورایی تمام تمرکزمون رو میذاریم روی خدا و میگیم که این کارو فقط و فقط خدا میتونه انجام بده و اون شرک رو از وجود خودمون میندازیم بیرون،وقتی که شیپ رو از وجود خودمون انداختیم بیرون دیگه به هیچ کسی غیر از خدا نگاه نمیکنیم و درخواستی ازش نداریم،و اینجاست که خداوند به ما کمک میکنه و مشکل حل میشه،و به قول معروف هر روز سپاسگزاری و اینجور چیزها میگیم خب دیگه مشکل حل شد دیگه دیگه تموم شد خدا را شکر حل شد،و اینجا ما در حق خودمون ظلم میکنیم ما متوجه نمیشیم که مشکل ما به این دلیل حل شده که ما از خدا درخواست کردیم،به این دلیل حل شده که افکار ما تغییر کرده،به این دلیل حل شده که مرکز توجه ما تغییر کرده،و وقتی که مشکل اون حل میشه رکز توجه ما تغییر میکنه از خدا برداشته میشه و میره سراغ چیزهای دیگه،و این باعث میشه که ما دوباره به مسیر قبلی برگردیم،دوباره مشرک بشیم و دنبال خورده نونای دست مردم باشیم،دوباره مشرک به خدا بشیم و به همه آدمها رو بزنیم تا مشکل ما رو حل کنند،و این نتیجه اعمال ماست. همونطور که خدا اول آیه میگه که به واسطه اعمالی که انجام دادن سختی بهشون میرسه،همینی که باعث میشه زندگی ما حالت سینوسی داشته باشه یعنی یه مشکلی پیش میاد به خدا توجه میکنیم افکارمونو کنترل میکنیم و بعد دوباره مشکل و بعد دوباره مشکلت برطرف میشه ما توجهمون رو دوباره از روی خداوند و افکار درست برمیداریم،و این باعث میشه که دوباره مشکلات به وجود بیاد خیلی ساده،قانون اینه تا زمانی که بتونی ورودیهای ذهنت رو کنترل کنی افکار و باورهاتو کنترل بکنی اتفاقات عالی رو میتونی تجربه بکنی،پس الکی نباید زور زد که آی چی شد چی نشد چرا اینجوری شد خدا منو دوست نداره نه قربون شکل ماهت این به واسطه افکار و باورهای خودته،این رو خودت خلق کردی تو خالق زندگی خودت هستی،تو هستی که به واسطه ورودیهای ذهنت و افکار خودت داری داری فیزیکی که وارد زندگیت میشه رو تجربه میکنی،حالا هی بشین بگو خدا منو دوست نداره فلان فلان بابا خدا اصلاً احساسی نداره،خدا نشسته اونجا میگه تو هرچی بخوای من بهت میدم حال خوب احساس خوب زندگی خوب یا حال بد احساس بد زندگی بد هر چیزی که باشه،پس ما داریم در حق خودمون ظلم میکنیم ما باید تمام تمرکزمون روی خداوند باشه از خداوند بخواهیم و خداوند از فضل خودش به ما میبخشه،مشکل اینجاست که ما مشرکیم،مشکل اینجاست که ما این قدرت را در خدای خودمون نمیبینیم که بخواد نیازهای ما را برطرف بکنه،مشکل اینجاست که ما خدا را یک آدم دیدیم نه یک قدرت بینهایت،مشکل اینجاست که ما دستمون رو پیش هر کس و ناکسی دراز کردیم غیر از خدا،و نتیجهای جز این برای ما نخواهد داشت.
بیایم از امروز زندگیمون رو بسپاریم دست اون خدایی که همه چیز رو خلق کرده،در همه چیز میشه اون رو دید،همیشه دست ما رو گرفته،هر وقت گرفتاری داشتیم کمکمون کرده،همیشه برای ما بهترینها رو به وجود آورده،و ما از سر کج فهمی فکر کردیم که دیگران این کارو کردند،پدر و مادرمون دوستانمون رئیس کارخانه رئیس بانک و و هزاران آدم دیگه که جای خدا رو برای ما پر کردن،اینم بگما خیلی سخته یعنی یه جاهایی میشه به قول استاد به مو میرسه اونجاست که باید ایمانتو نشون بدی،تو روزای خوب تو روزایی که تو جیبت پر از پوله تو روزایی که دورت پر از آدمه زدن این حرفا خیلی آسونه،اما ایمان واقعی اون روزی نشون داده میشه که هیچ کسی کنارت نباشه و تو اینجوری فکر بکنی،که تو جیبت هیچ پولی نداشته باشی و بازم چشت فقط به دست خدا باشه،که همه آدمای دور و ورت رفته باشن و بازم تو پشتت به خدا گرم باشه،مثل ابراهیم مثل موسی مثل استاد عباس منش
مثل استاد عباس منش که اون روزی که تمام پرسنلی که باهاش کار میکردند با همدیگه ولش کردن و رفتن،اونا فکر میکردن استاد عباس منش با این کار میخوره زمین ولی نمیدونستن استاد عباس منش پشتش به خدا گرمه،نمیدونستم این آدم شخصیتش عوض شده یه آدم دیگه شده،فیلم بازی نمیکنه،همون کاری که ما همیشه انجام میدیم،و خداوند دستشو میگیره و به جایی میرسونه که همه دنیا میخوان که به حرفاش گوش بدن،همه دنیا دوست دارن براش کار بکنن،همه دنیا منتظرن یه دوره بده بیرون و با جون و دل بخرن و ازش استفاده بکنن و نتیجه بگیرن،این اون خداییه که ما باید داشت دلگرم باشیم،این اون خداییه که باید همه چیزمونو بسپاریم دستش،این اون خدایی که باید باهاش بهترین رابطه رو تجربه بکنیم و ما چسبیدیم دنبال رابطه با انسانهای دیگه،و خوشحالیمونو خوشبختیمون رو گره زدیم به وجود اون انسانها،
خدایا شکرت واقعاً تو گفتی و من نوشتم ازت ممنونم،این برای من یه نشونه است که در مسیر درستم،این برای من یه نشونه است که تو منو بخشیدی و دوباره در بهای دلم رو باز کردی و بهم اجازه دادی دوباره بنویسم،خدایا به خاطر همین نعمتهات شکرت،من رو لحظهای به حال خودم وامگذار،خدایا بگیر از من هر چیزی رو که باعث میشه من از تو دور بشم،که بودن با تو اوج عشقه،که بودن با تو داشتن بهترین نعمتها در هر دو دنیاست،بودن در اوج آرامش،
دیدی یه بچه کوچولو وقتی دست باباشون میگیره و تو خیابون راه میره چقدر قوی راه میره،هر کسی هم بهش چپ نگاه کنه اصلاً براش مهم نیست چون باباش دستشو گرفته،چون باباش قویترین قدرته براش. چون میدونه باباش همیشه حواسش بهش هست،حالا منم دستم تو دست خداست،تو دست خدایی که قویترین نیروی همه دنیاست،خدایی که سالها گمش کردم حالا پیداش کردم،خدایی که این همه به خودم ظلم کردم و باز هم دست منو گرفت و به راه درست برگرد،خدایی که همه دنیا ولم کردن اون ولم نکرد،وقتی همچین خدایی دارم کجا برم،مگه میشه برم در خونه کس دیگه،
خدایا شکرت به خاطر همین نعمتهایی که بهم دادی،خدا شکرت به خاطر حضور تو زندگیم،خدایا شکرت به خاطر آرامشی که بهم عطا کردی،خدایا شکرت به خاطر اینکه دوباره پیدات کردم،خدای من به هر خیری که از سمت تو من برسه سخت فقیرم،خدایا شکرت.
استاد عزیزم از شما ممنونم به خاطر این فایل به خاطر این همه آگاهی زیبایی که به من دادین و به خاطر اینکه دستان خدا بودید در زندگی من تا من دوباره مسیر درست رو پیدا بکنم و با تمام توانم تلاش کنم در این مسیر حرکت کنم،از خدا سپاسگزارم که شما رو برای هدایت من انتخاب کرد تا بتونم ز این راه شکر که نعمتهای خداوند رو به جا بیارم.
خدایا شکرت