https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-31 06:48:362024-11-12 21:41:10live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
217نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بدانید که زندگی دنیا [یی که دارنده اش از ایمان و عمل تهی است،] فقط بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشیتان به یکدیگر، و افزون خواهی در اموال و اولاد است، [چنین دنیایی] مانند بارانی است که محصول [سبز و خوش منظره اش] کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس پژمرده شود و آن را زرد بینی، سپس ریز ریز و خاشاک شود!! [که برای دنیاپرستان بی ایمان] در آخرت عذاب سختی است و [برای مؤمنان که دنیای خود را در راه اطاعت حق و خدمت به خلق به کار گرفتند] از سوی خدا آمرزش و خشنودی است، و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
بنام خدا
سلام…
امشب این آیه رو با تمام بند بند وجودم درک کردم…آیه ای که سالها ذهنم ازش استفاده میکرد برای اینکه جلوی منو در ساخت باورهای ثروت ساز بگیره… و امثال این آیه رو زیاد شنیدیم…
به قول آقا امیرالمومنین کلام حقی است که از آن اراده ناحق شده است!
و اما درکش خیلی سنگینه اما برای کسانی که در مدارش باشن خیلی روون و ساده توضیح میدم و ارتباطش با این فایل ارزشمند رو هم خواهم گفت، ان شاالله.
قبلا گفته بودم که ما انسانها یه اهدافی رو برای خودمون ترسیم میکنیم، این اهداف یا خواسته حقیقی ماست که نشونش اشتیاق دایمیه یا خواسته حقیقی ما نیست که بر اساس یکسری مقایسه ها، حسادت ها و کلی باور غلط در ما شکل گرفته مثل جلب توجه دیگران، مثل نجات دیگران و از این دست باورها، که تمییز این خواسته ها نیاز به خودشناسی داره.
یه تفاوت خیلی عمیق بین این دو دسته از خواسته ها وجود داره. دسته اول یه کشش عمیق قلبی و فطری در وجود ما نسبت بهشون وجود داره که وقتی بهشون میرسیم این کشش شکلش تغییر میکنه و ما رو به اهداف بعدی سوق میده که همون هدایت خداونده…
که کشش ما به سمت خداوند هم از همین نوعه.. و هدایت و الهامات هم از همین کانال میاد..یعنی قلب انسان
مثلا وقتی شکرگذاری ذهنی نیست و قلبیه، یه شوق عجیبی ما رو احاطه میکنه و اشکهامون جاری میشه. تمام اینها برمیگرده به قلب یا همون حقیقت وجودی ما (منظورم این قلب گوشتی نیست)
خداوند از واژه فطرت نام برده و در آیات مختلف خودش رو فاطر السماوات و الارض معرفی کرده..
خوب بخوام فاطر رو توضیح بدم، همون وجودی که در شاخه حرکت میکنه و شکوفه رو به وجود میاره..هستی که حقیقت مثل شکوفه از اون متولد میشه و قائم به اونه. فطرت همون نور هستیه که در وجود همه ما هست و ما رو به سمت رسالتمون سوق میده.
همونی که وقتی بهش توجه میکنیم و وجودمونو احاطه میکنه اصطلاحا آگاه هستیم
همون که عرفا ازش با عنوان مستی یاد میکنن. نمیتونم حقیقت مطلبو توضیح بدم اما خواهش میکنم با قلبتون این مطالبو بخونید نه با ذهنتون.
میرسیم به حالت دوم که خواسته ای فطری نیست و از وجود ما منبعث نشده و زاده ذهن شرطی شده ماست که بر اثر یکسری الگوهای غلط شکل گرفته.. در این حالت وقتی به اون دست از خواسته ها میرسیم لذتی نمی بریم چون ریشه در درون ما ندارن، فقط یه لذت کوتاه میبریم که اصالت نداره و مصنوعیه!! بله درست شنیدید..ذهن فریبکار که ما رو مجاب کرده بعد از کلی دوندگی به اون خواسته برسیم، چون عملا لذتی وجود نداره، برای فریب ما هورمون دوپامین ترشح میکنه!!
حالا دو تا نکته عجیب بگم..
اولا اون لذت درونی نیست و ناشی از ترشح دوپامینه!!
نکته دوم همونه که آیشو اول کامنتها گذاشتم..فریب. یعنی وقتی ما میفتیم دنبال دنیا، به خاطر فریب های ذهنی، این میشه که هیچ رشدی در ما اتفاق نمیفته و در مسیر رسالتمون و فطرتمون نیستیم..اما اگر به دنبال خواسته حقیقی خودمون حرکت کنیم، تمام خواسته های حقیقی مادی هم به طور طبیعی به دنبالش محقق میشه، ثروت، روابط عالی و …
و دلیل خسته شدنها و بریدنها در برخی موارد اینه که اونها خواسته های فطری ما نیستن، و در موارد دیگه دلیلش اینه که اونها خواسته حقیقی ما هستن اما ذهن شرطی شده ما رو از رسیدن به خواسته های فطریمون بوسیله باورهای غلط مایوس میکنه
و آخر این کامنت به خودم میگم که اکه میخوام برم به دنبال هدفی که مال خودم نیست، همین الان برم قرص پارکوهیل بندازم بالا که دوپامین خونم بره بالا!!
قانون خیلی ساده است. زندگی کردن خیلی ساده است. هیچ چیز عجیب غریب نیست. اصلا دنبال پیچیدگی نرید. این قانون چیزی نیست جز کنترل ذهن. بالاترین راه برای کنترل ذهن، سپاسگذاری است و بس ….
اصلا رهاش نکنین که شیطان همیشه در کمین نشسته که شما رو از راه ناسپاسی، تو مدار بد بزاره و حال دلتون رو بد کنه ….
کلام خدا و شیطان هر دو همیشه هست، مهم اینه که شما کدوم رو بالا ببرین.
نشانه کلام شیطان: غم، ناراحتی، بیماری جسمی، اضطراب، ترس و ….
نشانه کلام خدا: آرامش، قدرت، امید، لذت، آگاهی و ….
قانون در قران هم خیلی ساده بیان شده، در آیات اصل قران. هر جا پیچیدگی در قران دیدی، بدون که این ها آیات متشابه قران است و آیات اصل نیست. تو به اصل بچسب و نتیجه بگیر و لذت ببر …
استاد جان، از نتایج خودم بگم که من که قران رو می خواندم، ولی هیچی ازش نمیفهمیدم و بیشتر اوقات هم به آیات عذاب فقط بر می خوردم، الان خیلی ارتباط بهتری باهاش گرفته ام و حتی از آیات عذاب هم بیشتر لذت میبرم، تا اینکه حس بد بهم بده … ممنون استاد جان
استاد خدا رو شکر تقریبا اکثر روزها با سپاسگذاری، کنترل ذهن دارم که انصافا هر چقدر مینویسی، باز هم مورد هست که بخاطرش شکرگزاری کنی. خدا را سپاس به خاطر این نعمت که از طریق اگاهی های شما، نصیبم شده ….
استاد جان، در هر مسیری که اضطراب و ترس و نگرانی دارم، سریع میفهمم که این راه درست نیست. پس باید مسیرم رو تغییر دهم. چون این نشونه کلام شیطان است. پس اینجا شیما مراقب باش. حواست رو جمع کن …
چون قانون افرینش ساده است ،عمل به انرا جدی نمیگیرم ،
چون یک فاصله زمانی بین افکار مناسب و اتفاقات مناسب و افکار بد و اتفاقات بد است ،درک نمیکنم که من خالق این شرایطم
چون فرکانس ها و سیگنال هایی که هرلحظه داره از ذهنم ساطع میشه رو نمیبینم با چشم ،درک نمیکنم و باور ندارم که من یک موجود فرکانسی در جهانی هستم که دقیقا داره فرکانس های منو به شکل اتفاقات ترجمه میکنه و وارد زندگیم میکنه .
اما واقعیت اینه که چیزی اتفاق نمی افته ،بلکه رقم میخوره به وسیله ی افکارم
خیلی از باورهای محدود کننده ی عموم جالبه
مثلا میگن نمیدونم قضا وقدر الهیه دیگه دست ما نیست ،
نه من خالقم
چقدر مواظب ورودی هام هستم و این رو اصل میدونم ؟؟؟
چقدر باور دارم که قدرت ذهنم میلیاردها برابر قدرت بازوی منه ؟؟؟
چقدر باور دارم که خداوند جهان رو مسخر باورهای من کرده ؟؟؟
چقدر واقعا سعی میکنم از حاشیه ها دوری کنم و تمرکز کنم فقط و فقط روی خواسته هایی که دارم و الهامات رو دریافت کنم ؟؟؟
چقدر این اگاهی هارو در عمل دارم اجرا میکنم
چقدر در مواجه با یک ادم نامناسب یا یک شرایط ناخواسته سعی میکنم با کلامم افسار ذهنمو دردست بگیرم و حواسمو پرتذکنم از اون موضوع و به نعمت هام فکر کنم ؟؟؟
چقدر ایمان دارم که ورودی هایی که دریافت میکنم دارن زندگیمو رقم میزنن ؟؟؟
چقدر جسارت حذف ادمای نامناسب رو دارم بدون رودربایستی ؟؟؟
چقدر وقتی میدونم که یک فضایی برای من بیشتر از اینکه سود داشته باشه ضرر داره ،نمیرم توی اون فضا و خودمو در معرض اون ورودی ها قرار نمیدم ؟؟؟
به اندازه ای که این هارو اصل بدونم و اجرا کنم به همون اندازه نتیجه میگیرم
کی من این هارو اصل میدونم ؟؟؟
زمانی که باور داشته باشم که هیچ رمز و رازی درکار نیست و با رعایت همین اصول و تکرار و تمرین همین اصول و کسب مهارت در کنترل ذهن ،میتونم لحظه به لحظه ی زندگیمو خلق کنم
به اندازه ای که رعایت کردم ،نتیجه گرفتم و اولین نتیجش احساس ارامش بوده ،و هرجام نتونستم ذهنمو کنترل کنم ،نمونش همین دیشب که یه فیلمی رو کنجکاو شدم ببینم و چند تا نشونه اومد که نبینی بهتره ،نکته ی خاصی نداره ،ولی خب حریف ذهنم نشدم و دیدمش ، ولی خب بعدش حس بد داشت میومد که سریع جلوشو گرفتم و گفتم فدای سرت و رفتم 8 نُه قسمت سریال زندگی در بهشت نگا کردم و حالشو بردم و اصلا هیچوقت یادم نمیاد خودمو سرزنش کنم ،حتی بعده بدترین خطا ،سره کاری که میدونستم باید انجام ندم ولی انجام دادم ،اما هیچوقت خودمو سرزنش نکردم ، چون این دقیقا چیزیه که شیطان میخواد ،اولش میگه اون کارو انجام بده و من حریفش نمیشم و گیریم انجامش میدم و بعد انجامش دیگه چون اجازه ی ورود دادم بهش دستش بازتره و میخواد با صد تا فکت و دلیل بگه که ادامه بده و اون کارم انجام بده و اب که از سر گذشت چه یه وجب چه 10وجب و …….. .
نه خدا کمک کنه که همون اول حریف این نجواها بشیم و اگر هم نشدیم ،بدون خودسرزنشی و اینا ،توبه کنیم و برگردیم و به خدا بگیم که خدایا ببخش توگفتی راه درست چیه ،ولی من به خودم ستم کردم و استغفار میکنم ،و خداوند میبخشه ،چون در واقع اون اشتباه به غیر از خودم به کسی اسیب نزده که .
اجرای همین اصول درعمل بی نهایت سخته که با استمرار اسون میشه ،دیگه نمیدونم چه تکنیک جادویی قراره باشه ؟؟؟
توی شرایطی که طرف گفته پولتو میدم ولی دوماهه که این دست واون دست میکنه ،ایا من میتونم جوری به این موضوع نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده ؟؟؟ ایا میتونم همین رو در عمل انجام بدم ،که اونوخ این رو ساده میدونم و دنبال تکنیکم؟؟؟ چه تکنیکی ؟؟؟
تکنیک کنترل ذهنه ،تکنیک توجه به نکات مثبته ، تکنیک اعراض از ناخواسته ها و دوری از سخنان لغو و بیهوده و جمعهای بیهودس ،
تکنیک همیناس ، اصول سادس ذهن من فک میکنه که ثروتمندا ادمای خاصین و کارای خاصی انجام دادن ، نزدیک که میری ،میبینی بابا طرف مولتی میلیاردره ،ولی توی صحبتاش چینش کلمات رو بلد نیست .
ذهن من دنبال پیچیدگیه ،
قانون همونیه که سلیمان ازش استفاده کرد و خداوند رمز موفقیت همه ی این پیامبران رو توی قران داره جار میرنه ، خدا که دروغ نمیگه !!!! میگه ؟؟؟؟
قانون همونیه که مولانا توی اشعارش بهش اشاره میکنه
قانون همونیه که امام علی راجبش صحبت میکنه
خب این اشخاص چه چیزی توی زندگیشون کم داشتن که ما فک میکنیم به اون تکنیکای اصلی نرسیدن و ازش بیخبر بودن ؟؟؟
به چه قدرتی میخوام برسم که سلیمان نرسیده
بود ؟؟؟ به چه ثروتی ؟؟؟
اصن همین که من با دوری از حواشی و دادن ورودی های مناسب و اتصال با پروردگار ،میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و الهامات رو در هر زمینه ای دریافت کنم ،ایا این بزرگترین رمز نیست ؟؟؟
ارتباط برقرار کردن با نیرویی که کیهان رو با این عظمت افریده و از گذشته و اینده و همه و همه خبر داره ،ایا بزرگترین رمز و راز نیست ؟؟؟
طرف با یه ادم سیاسی ارتباط داره دیگه اصن ……
اونوخ ارتباط با منبع هستی رمز و راز نیست ؟؟؟
تکنیک و رمز و راز همه وهمه به نظرم باید تلاش برای برقراری ارتباط با این نیرو باشه و هر تکنیکی که بتونه این اتصال ناب رو با اصل من ایجاد کنه یا منو بهش نزدیک کنه درسته .
و در واقع تکنیک نیست ،عمل به قانون احساس خوب اتفاقات خوبه و بهتر و بهتر شدن توی این مسئله س .
خدایا هدایت کن به راه انان که به انان نعمت دادی نه کسانی که برانان غضب نمودی و نه گمراهان .
خدایا به ما توانایی و تعهدی بده تا از حاشیه ها دور باشیم و بتونیم با ایمان بیشتری به این قوانین ساده عمل کنیم .
گام بیست و هفت:چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری/ 11 آبان 1403
1. فکر نکنید تکنیک خاصی هست که چیزی رو به دست بیاریم. هیچ شب و روز خاصی وجود نداره. قرآن خیلی ساده است و خودش هم میگه مبین است. جهان ساده است و زندگی ساده است و بعضی ها دوست ندارن تو متوجه بشی و بگن کلید دست منه. نذار بهت دروغ بگن که پیچیده است و شما نرید دنبالش.
2. جهان در هر لحظه داره به فرکانس های ما پاسخ می ده و فرکانس های ما هم مشخص هست وقتی احساس خوبی دارم فرکانس خوبی ارسال می کنم وقتی احساس بدی دارم فرکانس بد ارسال می کنم به همین سادگی
3. بقیه اش اینه که خیلی ساده با سپاسگزاری و تمرکز بر داشته ها و نعمت ها و تمرکز به زیبایی ها و نعمت ها و نکات خوب خودم و باورهای مناسب مالی مثلا باور فراوانی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و در کل هر چیزی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و آرامشم بیشتر شه و همینطور توحید و توکل من به خداوند بیشتر بشه یعنی من دارم در مسیر درست حرکت می کنم.
4. کنترل ذهن کار ساده ای نیست ولی هر چقدر بیشتر تمرین کنید بهتر میشید
5. خیلی واضح و مشخص خواسته هاتون رو بنویسید. این ذهن منطقی شماست که نمی ذاره درخواست داشته باشید. خیلی از شماها برای اینکه فکر نمی کنید به خواسته هاتون برسید چیزی نمی نویسید خواسته ای ندارید چون راهی برای رسیدن بهش ندارید. اگر اینطوری فکر کنید هرگز به هیچی نمی رسید. فقط از خدا بخواه که چی رو می خوای و بگو خدایا باید این خواسته رو به من بدی. و خداوند تو رو به اون مسیر هدایت می کند. هرگاه درخواست واضح باشد راه ها به شما گفته میشه پیش برید ببینید چه اتفاقی میوفته
6. آزادی زمانی یعنی هر وقت هر کاری دوست داری انجام بدی آزادی مکانی یعنی هر وقت هر کجا دوست داری باشی و آزادی مالی یعنی هر چیزی رو هر وقت خواستی بخری.
7. کل داستان اینه که ذهنت رو کنترل کنی. هیچگاه نبوده که خداوند بگه و شیطان هم نباشه ما میگیم و شیطان هم میگه ولی ما صدای شیطان رو پایین آوردیم و کلام الله را بالا آوردیم. نتیجه احساسی صدای شیطان، خشم و عصبانیت و تردید و احساس گناه و ناراحتی است و اما نتیجه احساسی صدای خداوند آرامش است قدرت است احساس خوب و لدت و آگاهی و عشق است. و من به این نیرو اعتقاد دارم. و تسلیم نیروی خداوند باش.
8. بهترین روش شناسایی باورهای شما عملکرد شماست. ببینید چطور عمل می کنید.
9. دوره فن بیان: هیچ وقت استاد دنبال این موضوع نبود. هر چیزی که حاشیه است رو بذارید کنار. فن بیان نیست که روی دیگران اثر می ذاره این شما هستید که فرکانس شماست که روی دیگران اثر می ذاره و عمل به آنچه می گوییم روی دیگران اثر می گذارید. تو کارت رو درست انجام بده و باورت رو درست کن از در و دیوار برات مشتری میاد حالا هر شغلی می خوای داشته باش.
شکر الله که فایلهای قدیمی و فایلهای سمینارهای شما هست، شکرالله که فیلم اون خونه سیمانی شما تو بندرعباس هست، تا ما ریشه ها رو ببینیم استاد جانم….
گاهی اوقات یعنی اکثر اوقات ماها عادت کردیم میوه ها رو ببینیم، یعنی ثمره ونتیجه ها رو وبعد درکش برامون سخت بشه که چطور اتفاق افتاده!!!!
مثلا یه رابطه ی خوب که بر پایه ی عشق دو طرفه می بینیم که سالهاست برقراره، یا سلامتی وتندرستی و هیکل خوب و ظاهر خوب و شاد کسی یا کسانی رو می بینم، یا می بینم کسایی هستند که ارتباط معنوی و دوستانه ی قوی با خدا دارند طوریکه ارامش و امنیت وشادی، ( ایمان وتقوا وعمل صالح) توی وجود وزندگیشون موج میزنه، یا کسایی که ثروت ودارایی مطلوب یا زیادی دارند، کسانی رو می بینیم که توی کسب وکارشون موفق هستند و هر روز پیشرفت میکنند و به سمت جلو پیش میرند و……
کلا وقتی نتایج های عالی ومورد قبول ومورد تایید توی هر جنبه ای از زندگی شخصی رو می بینیم، میگیم چطور؟ یا میگیم خوش به حالش چه شانسی آورده!!!!!
البته من قبل آشنایی با آموزه های شما وقبل عمل به آموزه های 12 قدم اونجوری بودم اونجوری فکر وقضاوت میکردم وهمیشه کلی علامت سوال توی ذهنم بود که چطور؟؟؟
ولی الان که زندگی گذشته ی شما رو میدونم، الان که میدونم ریشه های شما چطوری توی کدوم خاک کاشته شده بوده، الان میدونم که اون ریشه ها چطور شکل گرفته و قوی شده و درختی تنومند ازش رشد کرده و حالا میوه داده وبه بار نشسته!!!
شما خواستید تلاش کردید تا جهان رو درک کنید وانقدر این خواسته در شما قوی بوده که جهان هم هدایتتون کرده که خیلی زودتر وبیشتر از 99 درصد مردم بهش دست پیدا کنید وگرنه منم از 15 سالگی کلی کتاب میخوندم، از بچگی قرآن میخوندم، منم از وقتی اولین مجله موفقییت تو ایران چاپ شده بود تهیه اش میکردم و خونه ام پر بود از مجله ها وکتابهای موفقییت، منم کلی رساله و توضیح مسائل و کلی کتابهای موفقییت نویسندگان خارجی رو خونده بودم، منم برای خالق جهان شعر میگفتم براش مینوشتم از همون بچگی اماااااااااا
من بدون شک درخواستم اونقدر قوی نبود که اون سالها به درک وشناخت درستی از خداوند برسم
چون من اون خواسته ی خودم یعنی شناخت خداوند و جهان هستی ودرک حقایق هستی وقوانین الهی رو الوییت زندگیم قرار نداده بودم ومیگفتم حالا زنوگی عادیمو میکنم کنارش به اون هدف والبته تحقیقاتم هم رسیدگی میکنم…
وقتی فایلهای قدیمی شمارو می بینم ومی شنوم با وضوح کامل درک میکنم که شما چقدر خوب همون سالها قوانین الهی وجهان هستی رو درک کرده وداشتید بهش عمل میکردید حالا شاید خیلی نشون نمیداد مثل ریشه هایی که زیر خاک هست و ما فقط یه نهال بی جون که 4 تا برگ ویه دوتا ساقه داره رو می بینیم…
بله استاد جااااانم، اینکه الان چند سالی هست ما شاهد میوه وثمره درخت زندگیتون هستیم، نشون از اون ریشه های محکم داره وتنه ای که با هر باد وبارون طوفانی نشکست و به رشدش ادامه داد…
شما سعی کردید تموم اون سالها متوکل وبا ایمان وبا تقوا بمونید شما پاکی قلب وچشم وگوش ها و پاکی روحتون رو همیشه تا میتونستید حفظ میکردبد وسعی میکردید از صراط مستقیم دور نشید…
اصلا اونموقعه ها که تو بندرعباس گفتید میخواین مثل ابراهیم خلیل الله، دوست خدا باشید وبا خدا دست دوستی دادید دیگه صدای شیطان رو هر طور بود خاموش میکردید، شما وقتی با خدا دست رفاقت دادید سر عهد پیمانتون موندید و باید هم نتایج میشد این!!!!
شما خودتون رو تقدیم خدا کرده بودید، وخدا تواین مسیر با ده ها وصدها تضاد شمارو مورد امتحان قرار داده بود، تمام اون مهاجرتها، از دست دادن فرزند عزیزتون، رها کردن همکاران ودوستان وسط مسیر،توی شرایط سخت بدهکاری مالی توی و حرف وحدیث وقضاوت ها ومسخره شدنها ، وقتی توی اوج رابطه بودید و جهان خواست که مسیر شما وهمسرتون از هم جدا بشه، تهدیدها و اذییت هایی که از هر طرف بود توی کارتون و….
خیلی خیلی مسائل ریز ودرشت دیگه، که توی مسیرتون بود ولی شما گفتید خدایا صدای خودت رو بالاببر در وجودم و گفتید خدایا صدای منم بالا ببر ورسا کن تا وقتی از تو میخوام بگم صدام به گوش جان و به گوش دل بشینه ….
شما گفتید من جونمم میدم ولی دست از رفاقتت نمی کشم خدا….
شما نگفتید حالا این رفاقته باشه من روی فلانی هم یه حسابی بکنم کارم راه بیفته…
شما نگفتید حالا چند روز گریه وزاری و گله کنم از خدا برا از دست دادن عزیزم برای از دست دادن رابطه ام برای بدهکار شدنم برای ….ولی خب حالا بعدش توکل میکنم…
شما نگفتید حالا دو روز عادی زندگی کنم مثل گذشته باری به هرجهت زندگی کنم حالا قانون رو یه وقتایی یه دوری بزنم باز برگردم و بهش عمل کنم…
شما آهسته وپیوسته وبا اطمینان و با صبر وشکیبایی، پای عهد وپیمانی که با رب جهانیان بستید موندید…
بله استاد جانم گوارای وجودتون، نوش جونتون، این ارامش وامنیت و سلامتی و شادی وثروت و عزت و نام نیک هرچه خیر وخوبی وسعادتی که جهان بهتون ارزانی داشته چون شایسته و لایقش بودید وهستید…
ان شالله خداوند ایمانی از جنس ایمان شما ومریم جان به من هم عطاء کنه، ان شالله هر روز وهر لحظه بیشتر بتونم در این مسیر ثابت قدم باشم وتسلیم و به معنای واقعی یکتاپرست، آمین
همه چیزساده ترازاونچیزییه ک فکرشومیکنیم..کنترل ذهن برای اون کسیک تمرین نکرده کارساده ای نیست ب نسبت تمرینی ک میکنیدنتیجه میگیرید،برای همین اگ میخایدنتیجه بگیریدسراغ کارهای عجیب وغریب نرید
قران خیلی ساده وراحت قوانین رومیگه درمورد رب،الله توحید داستان ابراهیم وتمامی پیامبران واضح وشفاف حرف میزنه،،قانون چون ساده ست فکرمیکنید تاثیری نداره
فقط کافیه همین چیزای ساده روتمرین وتکرارکنیم کنترل ذهن داشته باشیم تانتایج بوجودبیاد ووقتی نتیجه بیادبازاعتمادبنفسمون میره بالاوباور این قانون برامون بیشتروبیشترمیشه
خیلی واضح بنویسیدک چیومیخایدقدم اول روبرداریو قدمهای بعدی بهتون گفته خاهدشدخیلی ازماها چون فکرنمیکنیم ب خواسته هامون برسیم خواسته ایم نداریم
همیشه امردرخواست واضح باشدراه رسیدن بهش ب شماگفته میشود
قلب ماجایگاه خداونده ومغز جایگاه شیطان ،،شیطان هم حرف میزنه اماخداوندکلام الله روبالامیاره وتفاوت مثل روغن وابه
شیطان هرحرفی میزنه نتیجه ی احساسیش ترس تردید غم افسردگی وخداوند هرچیزومیگ نتیجه ی احساسیش شادی لذت امیدواری اگاهی وعشقه
خط اولت کلمه چیزهای ساده ، من رو میخ کوب کرد گفت بهش فکر کن مربانو،( بقیه کامنت رو فعلا نخوندم)
مربانو چیز ساده یعنی چی؟ بهش فکر کن روش تمرکز کن ، کانون توجه ات رو بزار روش ببین چیه ، منظور چیه گلم،
وای به رقص پردم تو باد، به سایه برگ تور نور خورشید خونه مامانم، دو تا کودکم که مثل فیلم ها همبازین، به کیف سفیدم ، برگ های چند رنگ که امروز دیدم، رودخونه ای که زیر برگ های رنگی قائم بود روش پوشیده بود از برگها و فقط صدای قشنگش مشخص بود، به الاغ قشنگی که تو مسیرم بود، به گربه های دستی که تو مسیرم قرار میگیرن،و….
وای که چقدر چیز های ساده وجود دارند که حس خوب دارند تاکانون توجه ام رو( چشم هام و گوش هامون رو) بزارم روشون .
خدایا سپاس،
میخوام بنویسم که یعنی خدا گفت بنویس ، من تو این راه که چند هفته اس اومدم ( چند هفته متعهدانه)، متوجه شدم این مسیر هم روند تکاملی داره،
روند تکاملی ملی من هم اینطوری بود که به فایل خانه تکانی خدا من رو هدایت کرد( جالبه اولش دیده بودمش اما بهش بها نداده بودم، اما تو اوج تسلیم شدن به این فایل ایمان اوردم)
متوجه شدم مرحله اول تکاملی اینه که کانون توجه رو درک کنم،
بعدش خدا تو هر فایل من رو متوجه سپاسگزاری کرد ، اینم مرحله دومم بود،
مرحله سوم که تو هر فایل خدا بهم گوش زد میکرد، روند تکاملی بود،
جالبه تا وقتی که هر مرحله رو رد نمیکردم تو هر فایل استاد جز کانون توجه چیز دیگه ربه چشمم نمیومد ،
الان هم احساس میکنم مرحله چهارم طبق دستور العمل خدا ، توحید تقسیم کاره با خداست ، که تو کامنت یکی از بچها بهم الهام شد،
خدا جون چقدر خوبه که روند تکاملی داره امروز با پوست و گوشت و استخونم این روند تکاملی رو درک کردم،
آقا اگر من کانون توجه رو درک نمیکردم و یک راست میزفتم شکرگزاری صدرصد متوجه شکرگزاری نمیشدم آخه معنی شکرگزاری از کانون توجه میاد،
یعنی کانون توجه مون رو بزاریم روی چیزهای که بهمون حس خوب میده،
خدا چقدر تو رو اصولی، الان یه چیزی به دلم افتاد که انگار بعد توحید ، برم مرحله هدایت ( به هدایت ایمان دارم بخصوص هدایتی که به قلبم میکنه، اما از بچگی وقتی کسی راهنمایی میکرد انگار من نفهم بودم، اما الان موقع نوشتن خدا گفت مریم حرفشون رو قبول کن به حست توجه کن، من از زبان اونا هم به تو راهنمایی میکنم دختر جان ، گرچه این جمله رو بارها نوشتم اما تو جونم نرفته انگار،)
هر چی تو کامنت نوشتم ناخودآگاه به قلبم اومد گفت بنویس،
الان هم برام سوال شد ,یعنی اگر کاری رو ما از خدا بخواییم باهاش تقسیم کنیم ، جزو هدایت از زبون بندهاش هم هست؟
سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز گام 27 پروژه خانه تکانی
خانم شایسته اگر کامنت من رو دارین میخونین بدونین که با شروع این پروژه من کلی دارم نتیجه میگیرما ، هم مالی هم روابط ، هم سلامتی ، هم توی کارم ، هم توی درک قانون
من نمیدونم اگر این پروزه نبود درک الانم از دوره ثروت رو داشتم یا نه
که بتونم در عمل ، عمل کنم به این اگاهی ها ، بعد یواش یواش نتایج بیان
مخصوصا نتایج مالی تو حوزه ای که دوست داشتم امسال اتفاق بیافته و خداروشکر خداروشکر تو مسیرشم
استاد گفتین قانون راحته ، به خاطر همین میگین نتایج باید راحت اتفاق بیافته
یه مثال و یک نتیجه از خودم بگم ، من هر ماه یه مبلغ پولی بود که داخل یک کارتی میومد و بین من خواهرم و برادرم تقسیم میشد ، تقسیم کردنه و واریز کردنه بر عهده ی خواهرم بود همیشه
و ایشون وقتی واریز میشد اون مبلع به اون کارت ، مبلع رو تقسیم میکرد و واریز میکرد به حساب خودش برادرم و من
گاهی وقتا میشد ایشون این مبلغ رو به حساب من واریز نمیکرد ، من نمیگفتم چرا؟
به خاطر کمبود عزت نفسم بود ، میگفتم نه گناه داره لابد خودش میخواسته ، حالا من که دارم پول میسازم خودم ، سعی میکنم بیشترش کنم که به این مبالع نیازی نداشته باشم و نگاه نکنم ، در صورتی که در واقعیت من فعلن نیاز داشتم به اون مبلغ
یه جورایی مثل کارمندی بودم که کار میکردم بعد موقع واریز حقوقم که میشد کارفرمام برام پولو نمیریخت بعد منم نمیرفتم بگم اقای کارفرما سر برج شده چرا حقوقمو ندادی؟ ماه پیششم ندادیا حواست هست؟
من نمیگفتم میگفتم نه لابد کارفرمام گناه داره ، پول نداره ، نیاز داشته ، ولی یه جورایی در خفا میدیدم که نه اتفاقا کارفرمام میتونه اون مبالع رو پرداخت کنه براش هیچی نیست
در واقع من جراتشو ندارم بگم که لطفا پول منو برام بریز چون از خیلی چیزا میترسم ، مثلن اینکه بهم بگن وای چه قدر هول پوله ، چه قدر پر روعه ، بابا تو که داری پول میسازی حالا اینو بده به ما ، یا اینکه تو که حالا پول تو حسابت هست این ماهو از حقوقت بدر به خاطر ما!
خلاصه یه روز اون حسی که شما میگین استا. پاشو کرده بود تو یک کفش میگفت باید الان بگی چرا ماه پیش اون مبلغ رو نزدی
باید بگی چرا این ماه نزدی
منم هی میگفتم نه ، هی سرپوش میزاشتم میگفتم نهههه من باید یاد بگیرم خودم پول بسازم بیشتر از قبل ، اعلام فرهیختگیم میکردم مثلن
خلاصه اینقدر این خدای درون من توی همون چند دقیقه کوتاه که فکر کنم زیر پنج دقیقه م بود بهم گفت بگو بگو بگو بگو بگو
که آخر من گفتم ، گفتم فلانی چرا ماه پیش مبلغو نزدی؟ گفت خودم نیاز داشتم
من قبلن به خواهرم پول قرض میدادم با همون پیش فرص که اکی قرار نیست این مبلغ رو بهم برگردونه اگر نیازی نداری بهش قرض بده
بعد از یه مدت قرض دادن دیدم ایشون هی پول میاد از من قرض میگیره حالا یا میداد یا نمیداد قرضشو
بعدش گفتم که دارم ولی خودم نیاز دارم قرض نمیدم ، بعد ایشون با این پیشفرص گاهی وقتا اون مبلعی که باید میریخت رو به من نمیداد ، بهمم نمیگفت منم اعتراص نمیکردم که چرا! به خاطر ترسای خودم
تو اون چند دقیقه که این خدای درون کشت منو از بس گفت بگو من فهمیدم که ایشون اون مبلغ ماهیانه رو با همین پیشفرض اینکه من دارم قرص میکنم برمیداره ، و هر ماه پشت سر هم برام واریز نمیکنه
من باید بهش بگم که اقا جان نکن همچین
من باید پا رو دل ترسام بزارم بگم بگم اقای کارفرما حقوق این ماه و ماه پیشمو بده لطفا
خلاصه استاد گفتم ، بهشم گفتم مودبانه دیگه همچین کاری نکن و برندار و تصمیم نگیر برای خودت و ایشون کاملا قبول کرد و گفت باشه و به همین راحتی تو 5 دقیقه درامد میانگین ماهیانه م 1.3 برابر شد
با یه درخواست و صحبت ساده
قانون سادست واقعا
از نظر ذهنی خیلی برام سخت بود کنترل ذهنما ولی کارش ساده بود یه گفتن ساده
صحبت کردن عادی که هر روز میکنم مهم کنترل ذهنش بود که نترسم و بگم
و چند بار هی تکرارش کردم و یه لحظه گفتم صبر کن طیبه کدوم آیه هست؟ اصلا حواسم نبود آیه 186 سوره بقره هست و چون از اولش به زبونم جاری نشد یه لحظه فکر کردم یه آیه دیگه هست
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند (186)
هرچی فکر کردم که اون لحظه چرا این حرفو گفت متوجه نشدم
ولی الان که نوشتمش19 آبان هست ،چون یکم کار زیاد داشتم فرصت نشد رد پاهامو همون روز بنویسم و الان مینویسم
فقط از اتفاقایی که امروز برام افتاد تو گوگل درایوم کوتاه نوشتم تا یادم باشه
الان که دارم مینویسم یهویی اینو بهم یادآوری کرد که طیبه وقتی من این روزا بهت گفتم تو کارای خونه به خواهرت کمک کن که اومده بمونه و تا وقتی مادرت از سفر برگرده اینجاست باید کمک کنی
و من چند روزی بود که اصلا کمکی نکردم
و الان اونو بهم یادآوری کرد
الان گفتم آیه ای که بهم گفتی چه ربطی به این موضوع داشت و بهم جواب داد که تو اگر به حرفای من گوش بدی و حرفای منو، که بهت میگم این کارو نباید انجام بدی و این کارو انجام بدی ، در عمل اجرا کنی
حتی در رفتارهات
و دعوتم رو بپذیری و در عمل اجرا کنی و ایمانت رو نشون بدی صد در صد زندگیت تغییر میکنه
به یادت بیار که از من درخواست کردی تا خداگونه بشی
درخواست کردی تا رفتارت و شخصیتت تغییر کنه
درخواست کردی تا ارتباطت با خودت و خانواده ات و همه جهان هستی درست بشه
و خیلی چیز های دیگه رو درخواست کردی
و در صورتی به درخواستت جواب میدم که تو هم منو اجابت کنی و به حرفام گوش بدی
چون این روزا در این باره که بهت گفتم، تو کار خونه کمک کن و نذار فقط خواهرت ظرفارو بشوره یا غذا رو درست کنه چند بار فقط گوش دادی و بعد ، گوش ندادی و لج کردی با خواهرت
و با ادامه دادن افکارت و تکرار افکار نامناسب سبب شدی بین تو و خواهرت دلخوری پیش بیاد
طیبه
درخواست فقط این نیست که درخواستتو بکنی و ایمان داشته باشی، درخواست کردن از چند جهت هم برای تو معنی داره و الان فهمیدی که به حرفم گوش نمیدی و باید اجابتم کنی در گوش دادن و چشم گفتن
وگرنه نمیتونم کاری برات انجام بدم و محدودیت هاتو ازت بگیرم
درسته سعی داری و میبینم سعی و تلاشت رو میکنی و الان خیلی بهتر از یک سال و یا ده روز پیشت هستی آفرین بهت
ولی اگر نتیجه بیشتر و سریعتر میخوای باید بیشتر آگاه باشی به رفتارهات و من هرچی گفتم بگی چشم
ولی بیشتر باید کنترل کنی ذهنت رو در همه جنبه ها
تو شروع کن و ببین که مثل قبل چه ها که برات نمیکنم
طیبه جانم تو توانایی اینو داری که رابطه بین خودت و خواهرت رو اصلاح کنی
تو این یکسال خیلی ارتباطاتت با خودت با من با جهان هستی و با انسان ها خوب شده و از این بهتر هم میشه
فقط چشم بگو همین
درسته که تا حدودی رفتارهات خوب شده ولی باید خوب تر و بی نهایت تر بخوای و عمل کنی تا نتیجه ببینی
و این درک من از این تکرار آیه 186 سوره بقره بود
اصلا فکرشو نمیکردم درباره این آیه این صحبت هارو خدا به من بگه
چون از یکسال پیش که به این سایت اومدم و شروع کردم اینو فقط درک میکردم که این آیه منظورش اینه که درخواست کردی ایمان داشته باشی درخواستت موجود میشه
نگو من داشتم با مداری که اون روزا در اون لحظه بودم ،فقط اونو درک میکردم
و الان بهم گفت که بعد از درخواست باید به گفته های من چشم بگی و در اصل منو اجابت کنی
اجابت یعنی در کنار ایمان داشتن، چشم گفتن به ربّ رو یاد بگیری و در صورتی راه میبابی و سعادت مند میشی که چشم بگی
اجابتم کنی جدا از اینکه ایمانت رو قوی کنی چشم هم بگی
و امروز دوباره هدایت شدم به این فایل live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
و چقدر مرتبط بود این آیه و درکم و این فایلی که هدایت شدم
وای انگار بار اوله داشتم گوش میدادم
نمیدونم قبلا به این فایل گوش دادم یا نه چون هرچی فایلای این یکسال پیش رو داشتم خدا بهم گفت که باید به فلش منتقل کنی و دوره 12 قدم رو شروع کنی و اگر نیاز بود فایل های رایگان رو گوش بدی هدایتت میکنم
ولی خیلی تازه بود آگاهیای این فایل برای من
به خصوص اونجا که شب آرزوها رو استاد گفت
وای من تا پارسال داشتم تو شب آرزوها و شب قدر که میگفتن امام زمان به زیر آرزوهامون امضا میکنه و سرنوشتمون در شب قدر دوم نوشته میشه تا سال بعد و شب قدر سوم امام زمان امضاش میکنه
خندم میگیره خدای من چقدر اون موقع ها من به حرف آدما گوش میدادم
چقدر باورای محدود داشتم و خداروشکر که دارن باورام قوی میشن و دیگه خرافات رو باور ندارم
و میدونم که قدرت خلق زندگیم رو خودم در دستای خودم دارم
و اگر خوب رفتار کنم نتیجه خوب میبینم و اگر ناخوب رفتار کنم جهان هستی انسان هارو جوری سر راهم میذاره که با من درست صحبت نکنن
و همین دلخوری که چند روزه باخواهرم پیش اومده و درسته که خواهرم سکوت کرده و حرف نمیزنه با من
ولی قشنگ میتونستم بفهمم که من مسئول این رفتار خواهرم هستم
چون من بارها از خدا شنیدم که گفت ظرفارو برو بشور یا نهار و شام درست کن و به خونه جارو بزن ولی چون با خواهرم لج داشتم گوش ندادم
و نمیتونم کسی رو مقصر بدونم چون این روزا خودم با افکارم و صحنه سازی هایی که میکردم و به خواهرم حرف ها میگفتم سبب ارسال فرکانس به سمت خواهرم شدم
چقدر خدا داره دقیق بهم میگه که
وقتی درخواست کردی رفتارت با خواهرت درست بشه
باید خودت هم عمل کنی تا من بتونم کمکت کنم یا نه ؟؟؟
باید به کمک من پاسخ میدادی ،که تاکید کردن من به تو بود که ظرفارو بشور، اجابت میکردی تا نتیجه ببینی
خدایا شکرت که بهم کمک میکنی سپاسگزارم ازت
وای الان تو دقیقه 8 استاد گفت کلید دست توعه
من تو این روزا که فایل جدید رو دیدم مفهوم عملی ایمان به غیب که اونجا هم استاد میگفت کلید دست توعه
اون روزی که اینو شنیدم گفتم منظورت از کلید دست توعه چیه خدا؟؟؟
و انگار منتظر بودم یه جیزی بهم بگه
و الان متوجهش شدم که کلید دست توعه یعنی اینکه
برای مثال
طیبه وقتی میگی و درخواست میکنی که ارتباطت با آدما یا بدست آوردن ثروت و چیزای دیگه درمدار دریافت بهترین ها قرار بگیری
کلید دست توعه
تویی که با گوش دادن به حرف ربّ و صاحب اختیارت داری نتیجه رو رقم میزنی
تا تو به حرف خدا گوش ندی نتیجه ای رو رقم نخواهی زد و هیچ چیز رو تغییر نخواهی داد
کلید اصلی که مختار بودن تو هست دست توست
اگر تو اجازه بدی خدا هدایتت کنه
باید اجازه بدی تا به گفته هاش چشم بگی
و کلید هارو یکی یکی به قفلش بندازی و بازش کنی
حالا قفلش چی هست
قفلش کنترل ذهنت هست
تو کلید رو که قدرت اختیارته رو در دست داری
ولی باید کنترل ذهنت که قفل هست رو باز کنی و بتونی که یکی یکی پیش بری و نتایجت بزرگتر و بزرگتر بشن
خب الان فهمیدی که تمام نشانه هایی که امروز و روزهای قبل بهت دادم منظور این بود
تو باید بیشتر دقت کنی به نشانه ها و همه این نشانه ها به هم پیوسته هستن و اگر دقت کنی و بنویسی و بنویسی
صد در صد منظور رو دریافت خواهی کرد
وای خدای من شکرت
بی نهایت ازت سپاسگزارم که درک و فهم این نشانه ها رو بهم عطا میکنی و کمکم میکنی تا با فکر کردن درمورد تک تک نشانه ها اون چیزی رو که باید دریافت کنم رو دریافت کنم
و مهم تر از همه به آگاهی هاش عمل کنم
خدایا شکرت
برای تک تکتون بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و زیبایی و ثروت بی نهایت از خدا میخوام
من از وقتی که این آیه رو استاد گفته که خدا گفته من رو اجابت کنید ، برام سوال بود که آقا یعنی چی و استاد هم واضح نمیگفتن شایدم گفته من متوجه نشدم با توجه به مدارم،
و همیشه دنبالش بودم و دیگه ولش کردم گفتم خودت به موقع اش بود،
الان جواب من رو خدا تو کامنتت بهم داد، خدا یا شکرت،
اجابت کردن ، یعنی به حرف های خدا که یا مستقیم به قلبمون میزنه ، یا با زبون بنده هاش یا با نشونه خاش بهمون میزنه ، گوش بدیم و انجام بدیم
خیلی خیلی از شما برای گام ها سپاسگزارم من متعهدانه کار کردم روی گام ها و بطور خیلی قشنگ اتصالم را به منبع قوی تر میبینم و در این دوره من اتفاقات خیلی خوب خبر های خوب و نشانه های زیادی را دریافت کردم که در راه درست قرار گرفته ام
استاد من در این چندین ماه که بطور تعهدی خواستم رو خودم کار کنم اولین و محکم ترین باوری که در من ایجاد شده اینکه من هستم که با افکار و باورهام زندگیم رو خلق میکنم و این باور باعث شده که من صبح که میشه با اشتیاق و انرژی بالا مهمترین کار زندگیم شده کار کردن روی افکارم و باور هام و صبح تا شب فقط دارم فایل گوش میدم و نکته برداری میکنم
بطور خیلی قشنگ و زیبا من مشتاق شدم به خریدن بخش اول قانون آفرینش چون فهمیدم که الفبای قانون جهان هست و من میتونم با ساختن فنداسیون محکم بنایی قوی تری رو بسازم از درک قانون جهان و همینطور که ادامه دادم مشتاق خرید بخش دوم شدم که تازه اونجا من فهمیدم درخواست چی هست و من باید بتونم درخواست کنم چون من توی این سالها که باشما بودم بسیار به خودم سختی میدادم و حتی یه لیوان آب از دخترم درخواست نمیکردم که نکنه مشرک باشم و بعد همینطور که توی این هفته داشتم کار میکردم به گفته شما منتظر معجزه بودم که معجزه رخ داد و مبلغ بسیار خوب وارد حسابم شد که من خیلی خوشحال شدم و باعث شد که من بخوام دوره روانشناسی 2 رو بخرم چون امسال من تمرکزی گذاشته ام روی ثروت و میخوام که پول درآمد و ثروت خداوند رو تجربه کنم و این اولویت منه که بعد همه چیز پشت سر هم هدف های دیگه رو هم خود به خود ایجاد میکنه اما دقیقا مثل شما تمام وجودم داشت فریاد میزد دوره قانون آفرینش رو بگیر کار کن ولی منطق من فقط میگفت ثروت ،تو اگر ثروت داشته باشی بعد میتونی تمام دوره های دیگه رو بگیری 3 روز درگیر این دوتا احساس بودم توضیحاتی که مربوط به این دو دوره بود رو مطالعه میکردم میخوابیدم پا میشدم که از سرم دوره آفرینش بپره ولی بخدا یه احساسی در تمام وجودم داشت فریاد میزد آفرینش و من دیروز تسلیمش شدم و گفتم باشه میخرمش کار میکنم و بهت اعتماد میکنم و ازت انتظار دارم که بهم آرامش مالی بدی و مطمئنم که تصمیم درستی گرفتم و واقعا داره باور های اشتباهم را و سوالات بیشماری را که این سالها داشتم و نمیتونستم محصولات رو درک کنم را بهم میگه و ریزه کاری های محدود ذهنم را داره درست میکنه و فنداسیون و زیر بنایی محکمی داره برام میسازه
استاد از شما و خانم شایسته عزیز بی نهایت سپاسگزارم و دوستتون دارم
از خدا میخوام که دستم رو محکم بگیره و نزاره حتی لحظه ای ازش قافل بشم و پایدار در مسیر بمانم و تا آخر عمرم ادامه بدهم آمین .
سلام به استاد عزیز و استاد بانو مریم جان و دوستان نازنینم
الهی که حال دلتون خوبِ خوب و ساز زندگیتون کوکِ کوک باشه
خانه تکانی ذهن گام به گام
گام 27 چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری
خدا یا شکرت چه همزمانی قشنگی، دیشب بعد از چند بار که فایل گام قبلی رو گوش کرده بودم داشتم به این موضوع فکر می کردم که چقدر قانون ساده است، خدا چه قوانین ساده ای برای ما گذاشته که اگه به اونها عمل کنیم زندگیمون در هر جنبه ای زببا میشه
و امروز صبح که سایت رو باز کردم دیدم گام بیست و هفتم اومده و عنوانش این هست: (چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری)
پر از شوق شدم، میدونی این همزمانیها نشونه هایی از طرف خداست، که مسیرت درسته بنده خوبم ادامه بده
نه اینکه شک داشته باشم به این مسیر نه،یقین صد در صد دارم به درستیش،ولی این نشونه ها دلگرمی خیلی بیشتری بمن میده و تشویقم می کنه که بهتر و جدیتر از قبل این مسیر رو ادامه بدم
خدا رو صد هزار مرتبه شکر
قانون ساده است
تکنیک خاصی نداره
بازی خیلی ساده است پیچیدگی نداره
نیاز به چیزای عجیب و غریب نداره
جهان به فرکانسهای هر لحظه من پاسخ میده
سعی کنم آگاهانه و با احساس خوب سپاسگزاری کنم، تمرکز بر نکات مثبت کنم، بنویسم، به زیباییهای اطرافم توجه کنم، به نکات مثبت اطرافیانم توجه کنم، به نکات مثبت خودم توجه کنم ، باورهای مناسبی که باعث بشه ترسهای من کمتر بشه، ایمانم بیشتر بشه آرامشم بیشتر بشه توکل من بیشتر بشه احساس رهایی من بیشتر بشه، و این یعنی من در مسیر درست هستم، و به خوشبختی و موفقیت میرسم
وقتی بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم می تونیم دنیامونو کنترل کنیم
کنترل ذهن هم نیاز به تمرین داره هر چقدر تمرین کنیم قویتر میشیم
قرآن هم به زبان خیلی ساده و راحت و واضح قوانینو میگه، خداوند در قرآن بارها و بارها تکرار کرده ما این کتاب را آسان کردیم آیا کسی هست که پند بگیرد
جهان ساده است قانون ساده است قرآن ساده است زندگی ساده است، ما پیچیده اش می کنیم
همه چیز ساده است همه چیز گفته میشه
نیروی هدایت خداوند رو باور کنیم ازش کمک بخوایم و تسلیمش باشیم
(عملکرد ما) نشون میده که چه باوری داریم، نه حرفهامون
فرکانس ما،صداقت، درستی، عمل به آنچه می گوییم تأثیر میزاره روی مخاطب ما
——————–‐——————-
خدایا شکرت برای آگاهیهایی که از این فایل گرفتم
هدایتم کن کمکم کن به اونها عمل کنم
از استاد عزیز و مریم جان و دوستان خوبم بسیار سپاسگزارم
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا ۖ وَفِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
بدانید که زندگی دنیا [یی که دارنده اش از ایمان و عمل تهی است،] فقط بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشیتان به یکدیگر، و افزون خواهی در اموال و اولاد است، [چنین دنیایی] مانند بارانی است که محصول [سبز و خوش منظره اش] کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس پژمرده شود و آن را زرد بینی، سپس ریز ریز و خاشاک شود!! [که برای دنیاپرستان بی ایمان] در آخرت عذاب سختی است و [برای مؤمنان که دنیای خود را در راه اطاعت حق و خدمت به خلق به کار گرفتند] از سوی خدا آمرزش و خشنودی است، و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
بنام خدا
سلام…
امشب این آیه رو با تمام بند بند وجودم درک کردم…آیه ای که سالها ذهنم ازش استفاده میکرد برای اینکه جلوی منو در ساخت باورهای ثروت ساز بگیره… و امثال این آیه رو زیاد شنیدیم…
به قول آقا امیرالمومنین کلام حقی است که از آن اراده ناحق شده است!
و اما درکش خیلی سنگینه اما برای کسانی که در مدارش باشن خیلی روون و ساده توضیح میدم و ارتباطش با این فایل ارزشمند رو هم خواهم گفت، ان شاالله.
قبلا گفته بودم که ما انسانها یه اهدافی رو برای خودمون ترسیم میکنیم، این اهداف یا خواسته حقیقی ماست که نشونش اشتیاق دایمیه یا خواسته حقیقی ما نیست که بر اساس یکسری مقایسه ها، حسادت ها و کلی باور غلط در ما شکل گرفته مثل جلب توجه دیگران، مثل نجات دیگران و از این دست باورها، که تمییز این خواسته ها نیاز به خودشناسی داره.
یه تفاوت خیلی عمیق بین این دو دسته از خواسته ها وجود داره. دسته اول یه کشش عمیق قلبی و فطری در وجود ما نسبت بهشون وجود داره که وقتی بهشون میرسیم این کشش شکلش تغییر میکنه و ما رو به اهداف بعدی سوق میده که همون هدایت خداونده…
فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفࣰاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ
که کشش ما به سمت خداوند هم از همین نوعه.. و هدایت و الهامات هم از همین کانال میاد..یعنی قلب انسان
مثلا وقتی شکرگذاری ذهنی نیست و قلبیه، یه شوق عجیبی ما رو احاطه میکنه و اشکهامون جاری میشه. تمام اینها برمیگرده به قلب یا همون حقیقت وجودی ما (منظورم این قلب گوشتی نیست)
خداوند از واژه فطرت نام برده و در آیات مختلف خودش رو فاطر السماوات و الارض معرفی کرده..
خوب بخوام فاطر رو توضیح بدم، همون وجودی که در شاخه حرکت میکنه و شکوفه رو به وجود میاره..هستی که حقیقت مثل شکوفه از اون متولد میشه و قائم به اونه. فطرت همون نور هستیه که در وجود همه ما هست و ما رو به سمت رسالتمون سوق میده.
همونی که وقتی بهش توجه میکنیم و وجودمونو احاطه میکنه اصطلاحا آگاه هستیم
همون که عرفا ازش با عنوان مستی یاد میکنن. نمیتونم حقیقت مطلبو توضیح بدم اما خواهش میکنم با قلبتون این مطالبو بخونید نه با ذهنتون.
میرسیم به حالت دوم که خواسته ای فطری نیست و از وجود ما منبعث نشده و زاده ذهن شرطی شده ماست که بر اثر یکسری الگوهای غلط شکل گرفته.. در این حالت وقتی به اون دست از خواسته ها میرسیم لذتی نمی بریم چون ریشه در درون ما ندارن، فقط یه لذت کوتاه میبریم که اصالت نداره و مصنوعیه!! بله درست شنیدید..ذهن فریبکار که ما رو مجاب کرده بعد از کلی دوندگی به اون خواسته برسیم، چون عملا لذتی وجود نداره، برای فریب ما هورمون دوپامین ترشح میکنه!!
حالا دو تا نکته عجیب بگم..
اولا اون لذت درونی نیست و ناشی از ترشح دوپامینه!!
نکته دوم همونه که آیشو اول کامنتها گذاشتم..فریب. یعنی وقتی ما میفتیم دنبال دنیا، به خاطر فریب های ذهنی، این میشه که هیچ رشدی در ما اتفاق نمیفته و در مسیر رسالتمون و فطرتمون نیستیم..اما اگر به دنبال خواسته حقیقی خودمون حرکت کنیم، تمام خواسته های حقیقی مادی هم به طور طبیعی به دنبالش محقق میشه، ثروت، روابط عالی و …
و دلیل خسته شدنها و بریدنها در برخی موارد اینه که اونها خواسته های فطری ما نیستن، و در موارد دیگه دلیلش اینه که اونها خواسته حقیقی ما هستن اما ذهن شرطی شده ما رو از رسیدن به خواسته های فطریمون بوسیله باورهای غلط مایوس میکنه
و آخر این کامنت به خودم میگم که اکه میخوام برم به دنبال هدفی که مال خودم نیست، همین الان برم قرص پارکوهیل بندازم بالا که دوپامین خونم بره بالا!!
سلام و صد سلام. خدا قوت استاد جان
به نام خدا جون، پروردگار عالم، خدای عشق
گام بیست و هفتم:
نکات بیان شده در این فایل:
قانون خیلی ساده است. زندگی کردن خیلی ساده است. هیچ چیز عجیب غریب نیست. اصلا دنبال پیچیدگی نرید. این قانون چیزی نیست جز کنترل ذهن. بالاترین راه برای کنترل ذهن، سپاسگذاری است و بس ….
اصلا رهاش نکنین که شیطان همیشه در کمین نشسته که شما رو از راه ناسپاسی، تو مدار بد بزاره و حال دلتون رو بد کنه ….
کلام خدا و شیطان هر دو همیشه هست، مهم اینه که شما کدوم رو بالا ببرین.
نشانه کلام شیطان: غم، ناراحتی، بیماری جسمی، اضطراب، ترس و ….
نشانه کلام خدا: آرامش، قدرت، امید، لذت، آگاهی و ….
قانون در قران هم خیلی ساده بیان شده، در آیات اصل قران. هر جا پیچیدگی در قران دیدی، بدون که این ها آیات متشابه قران است و آیات اصل نیست. تو به اصل بچسب و نتیجه بگیر و لذت ببر …
استاد جان، از نتایج خودم بگم که من که قران رو می خواندم، ولی هیچی ازش نمیفهمیدم و بیشتر اوقات هم به آیات عذاب فقط بر می خوردم، الان خیلی ارتباط بهتری باهاش گرفته ام و حتی از آیات عذاب هم بیشتر لذت میبرم، تا اینکه حس بد بهم بده … ممنون استاد جان
استاد خدا رو شکر تقریبا اکثر روزها با سپاسگذاری، کنترل ذهن دارم که انصافا هر چقدر مینویسی، باز هم مورد هست که بخاطرش شکرگزاری کنی. خدا را سپاس به خاطر این نعمت که از طریق اگاهی های شما، نصیبم شده ….
استاد جان، در هر مسیری که اضطراب و ترس و نگرانی دارم، سریع میفهمم که این راه درست نیست. پس باید مسیرم رو تغییر دهم. چون این نشونه کلام شیطان است. پس اینجا شیما مراقب باش. حواست رو جمع کن …
ممنون استاد جان
خدا قوت به شما و مریم بانو جانان
در پناه حق
شیما بانو
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در این فضا
چون قانون افرینش ساده است ،عمل به انرا جدی نمیگیرم ،
چون یک فاصله زمانی بین افکار مناسب و اتفاقات مناسب و افکار بد و اتفاقات بد است ،درک نمیکنم که من خالق این شرایطم
چون فرکانس ها و سیگنال هایی که هرلحظه داره از ذهنم ساطع میشه رو نمیبینم با چشم ،درک نمیکنم و باور ندارم که من یک موجود فرکانسی در جهانی هستم که دقیقا داره فرکانس های منو به شکل اتفاقات ترجمه میکنه و وارد زندگیم میکنه .
اما واقعیت اینه که چیزی اتفاق نمی افته ،بلکه رقم میخوره به وسیله ی افکارم
خیلی از باورهای محدود کننده ی عموم جالبه
مثلا میگن نمیدونم قضا وقدر الهیه دیگه دست ما نیست ،
نه من خالقم
چقدر مواظب ورودی هام هستم و این رو اصل میدونم ؟؟؟
چقدر باور دارم که قدرت ذهنم میلیاردها برابر قدرت بازوی منه ؟؟؟
چقدر باور دارم که خداوند جهان رو مسخر باورهای من کرده ؟؟؟
چقدر واقعا سعی میکنم از حاشیه ها دوری کنم و تمرکز کنم فقط و فقط روی خواسته هایی که دارم و الهامات رو دریافت کنم ؟؟؟
چقدر این اگاهی هارو در عمل دارم اجرا میکنم
چقدر در مواجه با یک ادم نامناسب یا یک شرایط ناخواسته سعی میکنم با کلامم افسار ذهنمو دردست بگیرم و حواسمو پرتذکنم از اون موضوع و به نعمت هام فکر کنم ؟؟؟
چقدر ایمان دارم که ورودی هایی که دریافت میکنم دارن زندگیمو رقم میزنن ؟؟؟
چقدر جسارت حذف ادمای نامناسب رو دارم بدون رودربایستی ؟؟؟
چقدر وقتی میدونم که یک فضایی برای من بیشتر از اینکه سود داشته باشه ضرر داره ،نمیرم توی اون فضا و خودمو در معرض اون ورودی ها قرار نمیدم ؟؟؟
به اندازه ای که این هارو اصل بدونم و اجرا کنم به همون اندازه نتیجه میگیرم
کی من این هارو اصل میدونم ؟؟؟
زمانی که باور داشته باشم که هیچ رمز و رازی درکار نیست و با رعایت همین اصول و تکرار و تمرین همین اصول و کسب مهارت در کنترل ذهن ،میتونم لحظه به لحظه ی زندگیمو خلق کنم
به اندازه ای که رعایت کردم ،نتیجه گرفتم و اولین نتیجش احساس ارامش بوده ،و هرجام نتونستم ذهنمو کنترل کنم ،نمونش همین دیشب که یه فیلمی رو کنجکاو شدم ببینم و چند تا نشونه اومد که نبینی بهتره ،نکته ی خاصی نداره ،ولی خب حریف ذهنم نشدم و دیدمش ، ولی خب بعدش حس بد داشت میومد که سریع جلوشو گرفتم و گفتم فدای سرت و رفتم 8 نُه قسمت سریال زندگی در بهشت نگا کردم و حالشو بردم و اصلا هیچوقت یادم نمیاد خودمو سرزنش کنم ،حتی بعده بدترین خطا ،سره کاری که میدونستم باید انجام ندم ولی انجام دادم ،اما هیچوقت خودمو سرزنش نکردم ، چون این دقیقا چیزیه که شیطان میخواد ،اولش میگه اون کارو انجام بده و من حریفش نمیشم و گیریم انجامش میدم و بعد انجامش دیگه چون اجازه ی ورود دادم بهش دستش بازتره و میخواد با صد تا فکت و دلیل بگه که ادامه بده و اون کارم انجام بده و اب که از سر گذشت چه یه وجب چه 10وجب و …….. .
نه خدا کمک کنه که همون اول حریف این نجواها بشیم و اگر هم نشدیم ،بدون خودسرزنشی و اینا ،توبه کنیم و برگردیم و به خدا بگیم که خدایا ببخش توگفتی راه درست چیه ،ولی من به خودم ستم کردم و استغفار میکنم ،و خداوند میبخشه ،چون در واقع اون اشتباه به غیر از خودم به کسی اسیب نزده که .
اجرای همین اصول درعمل بی نهایت سخته که با استمرار اسون میشه ،دیگه نمیدونم چه تکنیک جادویی قراره باشه ؟؟؟
توی شرایطی که طرف گفته پولتو میدم ولی دوماهه که این دست واون دست میکنه ،ایا من میتونم جوری به این موضوع نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده ؟؟؟ ایا میتونم همین رو در عمل انجام بدم ،که اونوخ این رو ساده میدونم و دنبال تکنیکم؟؟؟ چه تکنیکی ؟؟؟
تکنیک کنترل ذهنه ،تکنیک توجه به نکات مثبته ، تکنیک اعراض از ناخواسته ها و دوری از سخنان لغو و بیهوده و جمعهای بیهودس ،
تکنیک همیناس ، اصول سادس ذهن من فک میکنه که ثروتمندا ادمای خاصین و کارای خاصی انجام دادن ، نزدیک که میری ،میبینی بابا طرف مولتی میلیاردره ،ولی توی صحبتاش چینش کلمات رو بلد نیست .
ذهن من دنبال پیچیدگیه ،
قانون همونیه که سلیمان ازش استفاده کرد و خداوند رمز موفقیت همه ی این پیامبران رو توی قران داره جار میرنه ، خدا که دروغ نمیگه !!!! میگه ؟؟؟؟
قانون همونیه که مولانا توی اشعارش بهش اشاره میکنه
قانون همونیه که امام علی راجبش صحبت میکنه
خب این اشخاص چه چیزی توی زندگیشون کم داشتن که ما فک میکنیم به اون تکنیکای اصلی نرسیدن و ازش بیخبر بودن ؟؟؟
به چه قدرتی میخوام برسم که سلیمان نرسیده
بود ؟؟؟ به چه ثروتی ؟؟؟
اصن همین که من با دوری از حواشی و دادن ورودی های مناسب و اتصال با پروردگار ،میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و الهامات رو در هر زمینه ای دریافت کنم ،ایا این بزرگترین رمز نیست ؟؟؟
ارتباط برقرار کردن با نیرویی که کیهان رو با این عظمت افریده و از گذشته و اینده و همه و همه خبر داره ،ایا بزرگترین رمز و راز نیست ؟؟؟
طرف با یه ادم سیاسی ارتباط داره دیگه اصن ……
اونوخ ارتباط با منبع هستی رمز و راز نیست ؟؟؟
تکنیک و رمز و راز همه وهمه به نظرم باید تلاش برای برقراری ارتباط با این نیرو باشه و هر تکنیکی که بتونه این اتصال ناب رو با اصل من ایجاد کنه یا منو بهش نزدیک کنه درسته .
و در واقع تکنیک نیست ،عمل به قانون احساس خوب اتفاقات خوبه و بهتر و بهتر شدن توی این مسئله س .
خدایا هدایت کن به راه انان که به انان نعمت دادی نه کسانی که برانان غضب نمودی و نه گمراهان .
خدایا به ما توانایی و تعهدی بده تا از حاشیه ها دور باشیم و بتونیم با ایمان بیشتری به این قوانین ساده عمل کنیم .
درپناه الله یکتا .
گام بیست و هفت:چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری/ 11 آبان 1403
1. فکر نکنید تکنیک خاصی هست که چیزی رو به دست بیاریم. هیچ شب و روز خاصی وجود نداره. قرآن خیلی ساده است و خودش هم میگه مبین است. جهان ساده است و زندگی ساده است و بعضی ها دوست ندارن تو متوجه بشی و بگن کلید دست منه. نذار بهت دروغ بگن که پیچیده است و شما نرید دنبالش.
2. جهان در هر لحظه داره به فرکانس های ما پاسخ می ده و فرکانس های ما هم مشخص هست وقتی احساس خوبی دارم فرکانس خوبی ارسال می کنم وقتی احساس بدی دارم فرکانس بد ارسال می کنم به همین سادگی
3. بقیه اش اینه که خیلی ساده با سپاسگزاری و تمرکز بر داشته ها و نعمت ها و تمرکز به زیبایی ها و نعمت ها و نکات خوب خودم و باورهای مناسب مالی مثلا باور فراوانی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و در کل هر چیزی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و آرامشم بیشتر شه و همینطور توحید و توکل من به خداوند بیشتر بشه یعنی من دارم در مسیر درست حرکت می کنم.
4. کنترل ذهن کار ساده ای نیست ولی هر چقدر بیشتر تمرین کنید بهتر میشید
5. خیلی واضح و مشخص خواسته هاتون رو بنویسید. این ذهن منطقی شماست که نمی ذاره درخواست داشته باشید. خیلی از شماها برای اینکه فکر نمی کنید به خواسته هاتون برسید چیزی نمی نویسید خواسته ای ندارید چون راهی برای رسیدن بهش ندارید. اگر اینطوری فکر کنید هرگز به هیچی نمی رسید. فقط از خدا بخواه که چی رو می خوای و بگو خدایا باید این خواسته رو به من بدی. و خداوند تو رو به اون مسیر هدایت می کند. هرگاه درخواست واضح باشد راه ها به شما گفته میشه پیش برید ببینید چه اتفاقی میوفته
6. آزادی زمانی یعنی هر وقت هر کاری دوست داری انجام بدی آزادی مکانی یعنی هر وقت هر کجا دوست داری باشی و آزادی مالی یعنی هر چیزی رو هر وقت خواستی بخری.
7. کل داستان اینه که ذهنت رو کنترل کنی. هیچگاه نبوده که خداوند بگه و شیطان هم نباشه ما میگیم و شیطان هم میگه ولی ما صدای شیطان رو پایین آوردیم و کلام الله را بالا آوردیم. نتیجه احساسی صدای شیطان، خشم و عصبانیت و تردید و احساس گناه و ناراحتی است و اما نتیجه احساسی صدای خداوند آرامش است قدرت است احساس خوب و لدت و آگاهی و عشق است. و من به این نیرو اعتقاد دارم. و تسلیم نیروی خداوند باش.
8. بهترین روش شناسایی باورهای شما عملکرد شماست. ببینید چطور عمل می کنید.
9. دوره فن بیان: هیچ وقت استاد دنبال این موضوع نبود. هر چیزی که حاشیه است رو بذارید کنار. فن بیان نیست که روی دیگران اثر می ذاره این شما هستید که فرکانس شماست که روی دیگران اثر می ذاره و عمل به آنچه می گوییم روی دیگران اثر می گذارید. تو کارت رو درست انجام بده و باورت رو درست کن از در و دیوار برات مشتری میاد حالا هر شغلی می خوای داشته باش.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم..
شکر الله که فایلهای قدیمی و فایلهای سمینارهای شما هست، شکرالله که فیلم اون خونه سیمانی شما تو بندرعباس هست، تا ما ریشه ها رو ببینیم استاد جانم….
گاهی اوقات یعنی اکثر اوقات ماها عادت کردیم میوه ها رو ببینیم، یعنی ثمره ونتیجه ها رو وبعد درکش برامون سخت بشه که چطور اتفاق افتاده!!!!
مثلا یه رابطه ی خوب که بر پایه ی عشق دو طرفه می بینیم که سالهاست برقراره، یا سلامتی وتندرستی و هیکل خوب و ظاهر خوب و شاد کسی یا کسانی رو می بینم، یا می بینم کسایی هستند که ارتباط معنوی و دوستانه ی قوی با خدا دارند طوریکه ارامش و امنیت وشادی، ( ایمان وتقوا وعمل صالح) توی وجود وزندگیشون موج میزنه، یا کسایی که ثروت ودارایی مطلوب یا زیادی دارند، کسانی رو می بینیم که توی کسب وکارشون موفق هستند و هر روز پیشرفت میکنند و به سمت جلو پیش میرند و……
کلا وقتی نتایج های عالی ومورد قبول ومورد تایید توی هر جنبه ای از زندگی شخصی رو می بینیم، میگیم چطور؟ یا میگیم خوش به حالش چه شانسی آورده!!!!!
البته من قبل آشنایی با آموزه های شما وقبل عمل به آموزه های 12 قدم اونجوری بودم اونجوری فکر وقضاوت میکردم وهمیشه کلی علامت سوال توی ذهنم بود که چطور؟؟؟
ولی الان که زندگی گذشته ی شما رو میدونم، الان که میدونم ریشه های شما چطوری توی کدوم خاک کاشته شده بوده، الان میدونم که اون ریشه ها چطور شکل گرفته و قوی شده و درختی تنومند ازش رشد کرده و حالا میوه داده وبه بار نشسته!!!
شما خواستید تلاش کردید تا جهان رو درک کنید وانقدر این خواسته در شما قوی بوده که جهان هم هدایتتون کرده که خیلی زودتر وبیشتر از 99 درصد مردم بهش دست پیدا کنید وگرنه منم از 15 سالگی کلی کتاب میخوندم، از بچگی قرآن میخوندم، منم از وقتی اولین مجله موفقییت تو ایران چاپ شده بود تهیه اش میکردم و خونه ام پر بود از مجله ها وکتابهای موفقییت، منم کلی رساله و توضیح مسائل و کلی کتابهای موفقییت نویسندگان خارجی رو خونده بودم، منم برای خالق جهان شعر میگفتم براش مینوشتم از همون بچگی اماااااااااا
من بدون شک درخواستم اونقدر قوی نبود که اون سالها به درک وشناخت درستی از خداوند برسم
چون من اون خواسته ی خودم یعنی شناخت خداوند و جهان هستی ودرک حقایق هستی وقوانین الهی رو الوییت زندگیم قرار نداده بودم ومیگفتم حالا زنوگی عادیمو میکنم کنارش به اون هدف والبته تحقیقاتم هم رسیدگی میکنم…
وقتی فایلهای قدیمی شمارو می بینم ومی شنوم با وضوح کامل درک میکنم که شما چقدر خوب همون سالها قوانین الهی وجهان هستی رو درک کرده وداشتید بهش عمل میکردید حالا شاید خیلی نشون نمیداد مثل ریشه هایی که زیر خاک هست و ما فقط یه نهال بی جون که 4 تا برگ ویه دوتا ساقه داره رو می بینیم…
بله استاد جااااانم، اینکه الان چند سالی هست ما شاهد میوه وثمره درخت زندگیتون هستیم، نشون از اون ریشه های محکم داره وتنه ای که با هر باد وبارون طوفانی نشکست و به رشدش ادامه داد…
شما سعی کردید تموم اون سالها متوکل وبا ایمان وبا تقوا بمونید شما پاکی قلب وچشم وگوش ها و پاکی روحتون رو همیشه تا میتونستید حفظ میکردبد وسعی میکردید از صراط مستقیم دور نشید…
اصلا اونموقعه ها که تو بندرعباس گفتید میخواین مثل ابراهیم خلیل الله، دوست خدا باشید وبا خدا دست دوستی دادید دیگه صدای شیطان رو هر طور بود خاموش میکردید، شما وقتی با خدا دست رفاقت دادید سر عهد پیمانتون موندید و باید هم نتایج میشد این!!!!
شما خودتون رو تقدیم خدا کرده بودید، وخدا تواین مسیر با ده ها وصدها تضاد شمارو مورد امتحان قرار داده بود، تمام اون مهاجرتها، از دست دادن فرزند عزیزتون، رها کردن همکاران ودوستان وسط مسیر،توی شرایط سخت بدهکاری مالی توی و حرف وحدیث وقضاوت ها ومسخره شدنها ، وقتی توی اوج رابطه بودید و جهان خواست که مسیر شما وهمسرتون از هم جدا بشه، تهدیدها و اذییت هایی که از هر طرف بود توی کارتون و….
خیلی خیلی مسائل ریز ودرشت دیگه، که توی مسیرتون بود ولی شما گفتید خدایا صدای خودت رو بالاببر در وجودم و گفتید خدایا صدای منم بالا ببر ورسا کن تا وقتی از تو میخوام بگم صدام به گوش جان و به گوش دل بشینه ….
شما گفتید من جونمم میدم ولی دست از رفاقتت نمی کشم خدا….
شما نگفتید حالا این رفاقته باشه من روی فلانی هم یه حسابی بکنم کارم راه بیفته…
شما نگفتید حالا چند روز گریه وزاری و گله کنم از خدا برا از دست دادن عزیزم برای از دست دادن رابطه ام برای بدهکار شدنم برای ….ولی خب حالا بعدش توکل میکنم…
شما نگفتید حالا دو روز عادی زندگی کنم مثل گذشته باری به هرجهت زندگی کنم حالا قانون رو یه وقتایی یه دوری بزنم باز برگردم و بهش عمل کنم…
شما آهسته وپیوسته وبا اطمینان و با صبر وشکیبایی، پای عهد وپیمانی که با رب جهانیان بستید موندید…
بله استاد جانم گوارای وجودتون، نوش جونتون، این ارامش وامنیت و سلامتی و شادی وثروت و عزت و نام نیک هرچه خیر وخوبی وسعادتی که جهان بهتون ارزانی داشته چون شایسته و لایقش بودید وهستید…
ان شالله خداوند ایمانی از جنس ایمان شما ومریم جان به من هم عطاء کنه، ان شالله هر روز وهر لحظه بیشتر بتونم در این مسیر ثابت قدم باشم وتسلیم و به معنای واقعی یکتاپرست، آمین
بنام خداوند مهربان
همه چیزبرمیگرده ب کنترل ذهن
سعی کنیم اگاهانه باهمون چیزای ساده توجه کنیم ب زیباییهای اطراف،سپاسگذاری،توجه ب نکات مثبت خودمون واطرافیان
هرچیزیک باعث بشه ترسهام کمتربشه ایمانم بیشتربشه احساسرهابودن بیشتری کنم ینی ک درمسیردرستم
همه چیزساده ترازاونچیزییه ک فکرشومیکنیم..کنترل ذهن برای اون کسیک تمرین نکرده کارساده ای نیست ب نسبت تمرینی ک میکنیدنتیجه میگیرید،برای همین اگ میخایدنتیجه بگیریدسراغ کارهای عجیب وغریب نرید
قران خیلی ساده وراحت قوانین رومیگه درمورد رب،الله توحید داستان ابراهیم وتمامی پیامبران واضح وشفاف حرف میزنه،،قانون چون ساده ست فکرمیکنید تاثیری نداره
بعضیهادوست ندارن تواینجوری فکرکنی میخان کلیددست خودشون باشه نزاربهت دروغ بگن ک تونمیفهمی ومامیفهمیم
فقط کافیه همین چیزای ساده روتمرین وتکرارکنیم کنترل ذهن داشته باشیم تانتایج بوجودبیاد ووقتی نتیجه بیادبازاعتمادبنفسمون میره بالاوباور این قانون برامون بیشتروبیشترمیشه
خیلی واضح بنویسیدک چیومیخایدقدم اول روبرداریو قدمهای بعدی بهتون گفته خاهدشدخیلی ازماها چون فکرنمیکنیم ب خواسته هامون برسیم خواسته ایم نداریم
همیشه امردرخواست واضح باشدراه رسیدن بهش ب شماگفته میشود
قلب ماجایگاه خداونده ومغز جایگاه شیطان ،،شیطان هم حرف میزنه اماخداوندکلام الله روبالامیاره وتفاوت مثل روغن وابه
شیطان هرحرفی میزنه نتیجه ی احساسیش ترس تردید غم افسردگی وخداوند هرچیزومیگ نتیجه ی احساسیش شادی لذت امیدواری اگاهی وعشقه
بقول قران شیطان وعده ی فقر وفحشامیده وخداوندوعده فزونی ونعمت
بهترین راه شناسایی باورهاعملکردشماست ن حرفاتون نشون میده ک چ باورهایی دارید
بازم مثل همیشه عالی بود
خیلی ممنون وسپاسگذار
سلام سحر،
خط اولت کلمه چیزهای ساده ، من رو میخ کوب کرد گفت بهش فکر کن مربانو،( بقیه کامنت رو فعلا نخوندم)
مربانو چیز ساده یعنی چی؟ بهش فکر کن روش تمرکز کن ، کانون توجه ات رو بزار روش ببین چیه ، منظور چیه گلم،
وای به رقص پردم تو باد، به سایه برگ تور نور خورشید خونه مامانم، دو تا کودکم که مثل فیلم ها همبازین، به کیف سفیدم ، برگ های چند رنگ که امروز دیدم، رودخونه ای که زیر برگ های رنگی قائم بود روش پوشیده بود از برگها و فقط صدای قشنگش مشخص بود، به الاغ قشنگی که تو مسیرم بود، به گربه های دستی که تو مسیرم قرار میگیرن،و….
وای که چقدر چیز های ساده وجود دارند که حس خوب دارند تاکانون توجه ام رو( چشم هام و گوش هامون رو) بزارم روشون .
خدایا سپاس،
میخوام بنویسم که یعنی خدا گفت بنویس ، من تو این راه که چند هفته اس اومدم ( چند هفته متعهدانه)، متوجه شدم این مسیر هم روند تکاملی داره،
روند تکاملی ملی من هم اینطوری بود که به فایل خانه تکانی خدا من رو هدایت کرد( جالبه اولش دیده بودمش اما بهش بها نداده بودم، اما تو اوج تسلیم شدن به این فایل ایمان اوردم)
متوجه شدم مرحله اول تکاملی اینه که کانون توجه رو درک کنم،
بعدش خدا تو هر فایل من رو متوجه سپاسگزاری کرد ، اینم مرحله دومم بود،
مرحله سوم که تو هر فایل خدا بهم گوش زد میکرد، روند تکاملی بود،
جالبه تا وقتی که هر مرحله رو رد نمیکردم تو هر فایل استاد جز کانون توجه چیز دیگه ربه چشمم نمیومد ،
الان هم احساس میکنم مرحله چهارم طبق دستور العمل خدا ، توحید تقسیم کاره با خداست ، که تو کامنت یکی از بچها بهم الهام شد،
خدا جون چقدر خوبه که روند تکاملی داره امروز با پوست و گوشت و استخونم این روند تکاملی رو درک کردم،
آقا اگر من کانون توجه رو درک نمیکردم و یک راست میزفتم شکرگزاری صدرصد متوجه شکرگزاری نمیشدم آخه معنی شکرگزاری از کانون توجه میاد،
یعنی کانون توجه مون رو بزاریم روی چیزهای که بهمون حس خوب میده،
خدا چقدر تو رو اصولی، الان یه چیزی به دلم افتاد که انگار بعد توحید ، برم مرحله هدایت ( به هدایت ایمان دارم بخصوص هدایتی که به قلبم میکنه، اما از بچگی وقتی کسی راهنمایی میکرد انگار من نفهم بودم، اما الان موقع نوشتن خدا گفت مریم حرفشون رو قبول کن به حست توجه کن، من از زبان اونا هم به تو راهنمایی میکنم دختر جان ، گرچه این جمله رو بارها نوشتم اما تو جونم نرفته انگار،)
هر چی تو کامنت نوشتم ناخودآگاه به قلبم اومد گفت بنویس،
الان هم برام سوال شد ,یعنی اگر کاری رو ما از خدا بخواییم باهاش تقسیم کنیم ، جزو هدایت از زبون بندهاش هم هست؟
سحر عزیزم موفق باشی
سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز گام 27 پروژه خانه تکانی
خانم شایسته اگر کامنت من رو دارین میخونین بدونین که با شروع این پروژه من کلی دارم نتیجه میگیرما ، هم مالی هم روابط ، هم سلامتی ، هم توی کارم ، هم توی درک قانون
من نمیدونم اگر این پروزه نبود درک الانم از دوره ثروت رو داشتم یا نه
که بتونم در عمل ، عمل کنم به این اگاهی ها ، بعد یواش یواش نتایج بیان
مخصوصا نتایج مالی تو حوزه ای که دوست داشتم امسال اتفاق بیافته و خداروشکر خداروشکر تو مسیرشم
استاد گفتین قانون راحته ، به خاطر همین میگین نتایج باید راحت اتفاق بیافته
یه مثال و یک نتیجه از خودم بگم ، من هر ماه یه مبلغ پولی بود که داخل یک کارتی میومد و بین من خواهرم و برادرم تقسیم میشد ، تقسیم کردنه و واریز کردنه بر عهده ی خواهرم بود همیشه
و ایشون وقتی واریز میشد اون مبلع به اون کارت ، مبلع رو تقسیم میکرد و واریز میکرد به حساب خودش برادرم و من
گاهی وقتا میشد ایشون این مبلغ رو به حساب من واریز نمیکرد ، من نمیگفتم چرا؟
به خاطر کمبود عزت نفسم بود ، میگفتم نه گناه داره لابد خودش میخواسته ، حالا من که دارم پول میسازم خودم ، سعی میکنم بیشترش کنم که به این مبالع نیازی نداشته باشم و نگاه نکنم ، در صورتی که در واقعیت من فعلن نیاز داشتم به اون مبلغ
یه جورایی مثل کارمندی بودم که کار میکردم بعد موقع واریز حقوقم که میشد کارفرمام برام پولو نمیریخت بعد منم نمیرفتم بگم اقای کارفرما سر برج شده چرا حقوقمو ندادی؟ ماه پیششم ندادیا حواست هست؟
من نمیگفتم میگفتم نه لابد کارفرمام گناه داره ، پول نداره ، نیاز داشته ، ولی یه جورایی در خفا میدیدم که نه اتفاقا کارفرمام میتونه اون مبالع رو پرداخت کنه براش هیچی نیست
در واقع من جراتشو ندارم بگم که لطفا پول منو برام بریز چون از خیلی چیزا میترسم ، مثلن اینکه بهم بگن وای چه قدر هول پوله ، چه قدر پر روعه ، بابا تو که داری پول میسازی حالا اینو بده به ما ، یا اینکه تو که حالا پول تو حسابت هست این ماهو از حقوقت بدر به خاطر ما!
خلاصه یه روز اون حسی که شما میگین استا. پاشو کرده بود تو یک کفش میگفت باید الان بگی چرا ماه پیش اون مبلغ رو نزدی
باید بگی چرا این ماه نزدی
منم هی میگفتم نه ، هی سرپوش میزاشتم میگفتم نهههه من باید یاد بگیرم خودم پول بسازم بیشتر از قبل ، اعلام فرهیختگیم میکردم مثلن
خلاصه اینقدر این خدای درون من توی همون چند دقیقه کوتاه که فکر کنم زیر پنج دقیقه م بود بهم گفت بگو بگو بگو بگو بگو
که آخر من گفتم ، گفتم فلانی چرا ماه پیش مبلغو نزدی؟ گفت خودم نیاز داشتم
من قبلن به خواهرم پول قرض میدادم با همون پیش فرص که اکی قرار نیست این مبلغ رو بهم برگردونه اگر نیازی نداری بهش قرض بده
بعد از یه مدت قرض دادن دیدم ایشون هی پول میاد از من قرض میگیره حالا یا میداد یا نمیداد قرضشو
بعدش گفتم که دارم ولی خودم نیاز دارم قرض نمیدم ، بعد ایشون با این پیشفرص گاهی وقتا اون مبلعی که باید میریخت رو به من نمیداد ، بهمم نمیگفت منم اعتراص نمیکردم که چرا! به خاطر ترسای خودم
تو اون چند دقیقه که این خدای درون کشت منو از بس گفت بگو من فهمیدم که ایشون اون مبلغ ماهیانه رو با همین پیشفرض اینکه من دارم قرص میکنم برمیداره ، و هر ماه پشت سر هم برام واریز نمیکنه
من باید بهش بگم که اقا جان نکن همچین
من باید پا رو دل ترسام بزارم بگم بگم اقای کارفرما حقوق این ماه و ماه پیشمو بده لطفا
خلاصه استاد گفتم ، بهشم گفتم مودبانه دیگه همچین کاری نکن و برندار و تصمیم نگیر برای خودت و ایشون کاملا قبول کرد و گفت باشه و به همین راحتی تو 5 دقیقه درامد میانگین ماهیانه م 1.3 برابر شد
با یه درخواست و صحبت ساده
قانون سادست واقعا
از نظر ذهنی خیلی برام سخت بود کنترل ذهنما ولی کارش ساده بود یه گفتن ساده
صحبت کردن عادی که هر روز میکنم مهم کنترل ذهنش بود که نترسم و بگم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 14 آبان رو با عشق مینویسم
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
چقدر من این آیه رو دوست دارم
امروز از صبح تا غروب من داشتم رنگ روغن کار میکردم و تمرینای عقب افتاده مو کار میکردم و گل سر میبافتم که مادرم وقتی اومد کار رو بهش تحویل بدم
غروب که شد اول رفتم از خانمی که برام تیکه های گل سرارو میبافه ،تحویل گرفتم و پولشو دادم و رفتم دوشنبه بازار محله مون
و با خواهرم که اونجا بود باهم رفتیم وسیله بخریم
یکم امروز با من درست صحبت نمیکرد و ساکت بود
من متوجه شده بودم ولی میگفتم چرا با من صحبت نمیکنه ولی تو بازار صحبت کرد و خرید کردیم و برگشتیم خونه
تو دوشنبه بازار داشتم فایل درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 2 رو گوش میدادم که دیدمدارم میگم
این آیه به زبونم جاری شد
فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و چند بار هی تکرارش کردم و یه لحظه گفتم صبر کن طیبه کدوم آیه هست؟ اصلا حواسم نبود آیه 186 سوره بقره هست و چون از اولش به زبونم جاری نشد یه لحظه فکر کردم یه آیه دیگه هست
و تو گوگل نوشتم دیدم آیه 186 سوره بقره هست
خندیدم گفتم چی میخوای بهمبگی خدا ؟؟؟
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَهَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند (186)
هرچی فکر کردم که اون لحظه چرا این حرفو گفت متوجه نشدم
ولی الان که نوشتمش19 آبان هست ،چون یکم کار زیاد داشتم فرصت نشد رد پاهامو همون روز بنویسم و الان مینویسم
فقط از اتفاقایی که امروز برام افتاد تو گوگل درایوم کوتاه نوشتم تا یادم باشه
الان که دارم مینویسم یهویی اینو بهم یادآوری کرد که طیبه وقتی من این روزا بهت گفتم تو کارای خونه به خواهرت کمک کن که اومده بمونه و تا وقتی مادرت از سفر برگرده اینجاست باید کمک کنی
و من چند روزی بود که اصلا کمکی نکردم
و الان اونو بهم یادآوری کرد
الان گفتم آیه ای که بهم گفتی چه ربطی به این موضوع داشت و بهم جواب داد که تو اگر به حرفای من گوش بدی و حرفای منو، که بهت میگم این کارو نباید انجام بدی و این کارو انجام بدی ، در عمل اجرا کنی
حتی در رفتارهات
و دعوتم رو بپذیری و در عمل اجرا کنی و ایمانت رو نشون بدی صد در صد زندگیت تغییر میکنه
به یادت بیار که از من درخواست کردی تا خداگونه بشی
درخواست کردی تا رفتارت و شخصیتت تغییر کنه
درخواست کردی تا ارتباطت با خودت و خانواده ات و همه جهان هستی درست بشه
و خیلی چیز های دیگه رو درخواست کردی
و در صورتی به درخواستت جواب میدم که تو هم منو اجابت کنی و به حرفام گوش بدی
چون این روزا در این باره که بهت گفتم، تو کار خونه کمک کن و نذار فقط خواهرت ظرفارو بشوره یا غذا رو درست کنه چند بار فقط گوش دادی و بعد ، گوش ندادی و لج کردی با خواهرت
و با ادامه دادن افکارت و تکرار افکار نامناسب سبب شدی بین تو و خواهرت دلخوری پیش بیاد
طیبه
درخواست فقط این نیست که درخواستتو بکنی و ایمان داشته باشی، درخواست کردن از چند جهت هم برای تو معنی داره و الان فهمیدی که به حرفم گوش نمیدی و باید اجابتم کنی در گوش دادن و چشم گفتن
وگرنه نمیتونم کاری برات انجام بدم و محدودیت هاتو ازت بگیرم
درسته سعی داری و میبینم سعی و تلاشت رو میکنی و الان خیلی بهتر از یک سال و یا ده روز پیشت هستی آفرین بهت
ولی اگر نتیجه بیشتر و سریعتر میخوای باید بیشتر آگاه باشی به رفتارهات و من هرچی گفتم بگی چشم
ولی بیشتر باید کنترل کنی ذهنت رو در همه جنبه ها
تو شروع کن و ببین که مثل قبل چه ها که برات نمیکنم
طیبه جانم تو توانایی اینو داری که رابطه بین خودت و خواهرت رو اصلاح کنی
تو این یکسال خیلی ارتباطاتت با خودت با من با جهان هستی و با انسان ها خوب شده و از این بهتر هم میشه
فقط چشم بگو همین
درسته که تا حدودی رفتارهات خوب شده ولی باید خوب تر و بی نهایت تر بخوای و عمل کنی تا نتیجه ببینی
و این درک من از این تکرار آیه 186 سوره بقره بود
اصلا فکرشو نمیکردم درباره این آیه این صحبت هارو خدا به من بگه
چون از یکسال پیش که به این سایت اومدم و شروع کردم اینو فقط درک میکردم که این آیه منظورش اینه که درخواست کردی ایمان داشته باشی درخواستت موجود میشه
نگو من داشتم با مداری که اون روزا در اون لحظه بودم ،فقط اونو درک میکردم
و الان بهم گفت که بعد از درخواست باید به گفته های من چشم بگی و در اصل منو اجابت کنی
اجابت یعنی در کنار ایمان داشتن، چشم گفتن به ربّ رو یاد بگیری و در صورتی راه میبابی و سعادت مند میشی که چشم بگی
اجابتم کنی جدا از اینکه ایمانت رو قوی کنی چشم هم بگی
و امروز دوباره هدایت شدم به این فایل live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
و چقدر مرتبط بود این آیه و درکم و این فایلی که هدایت شدم
وای انگار بار اوله داشتم گوش میدادم
نمیدونم قبلا به این فایل گوش دادم یا نه چون هرچی فایلای این یکسال پیش رو داشتم خدا بهم گفت که باید به فلش منتقل کنی و دوره 12 قدم رو شروع کنی و اگر نیاز بود فایل های رایگان رو گوش بدی هدایتت میکنم
ولی خیلی تازه بود آگاهیای این فایل برای من
به خصوص اونجا که شب آرزوها رو استاد گفت
وای من تا پارسال داشتم تو شب آرزوها و شب قدر که میگفتن امام زمان به زیر آرزوهامون امضا میکنه و سرنوشتمون در شب قدر دوم نوشته میشه تا سال بعد و شب قدر سوم امام زمان امضاش میکنه
خندم میگیره خدای من چقدر اون موقع ها من به حرف آدما گوش میدادم
چقدر باورای محدود داشتم و خداروشکر که دارن باورام قوی میشن و دیگه خرافات رو باور ندارم
و میدونم که قدرت خلق زندگیم رو خودم در دستای خودم دارم
و اگر خوب رفتار کنم نتیجه خوب میبینم و اگر ناخوب رفتار کنم جهان هستی انسان هارو جوری سر راهم میذاره که با من درست صحبت نکنن
و همین دلخوری که چند روزه باخواهرم پیش اومده و درسته که خواهرم سکوت کرده و حرف نمیزنه با من
ولی قشنگ میتونستم بفهمم که من مسئول این رفتار خواهرم هستم
چون من بارها از خدا شنیدم که گفت ظرفارو برو بشور یا نهار و شام درست کن و به خونه جارو بزن ولی چون با خواهرم لج داشتم گوش ندادم
و نمیتونم کسی رو مقصر بدونم چون این روزا خودم با افکارم و صحنه سازی هایی که میکردم و به خواهرم حرف ها میگفتم سبب ارسال فرکانس به سمت خواهرم شدم
چقدر خدا داره دقیق بهم میگه که
وقتی درخواست کردی رفتارت با خواهرت درست بشه
باید خودت هم عمل کنی تا من بتونم کمکت کنم یا نه ؟؟؟
باید به کمک من پاسخ میدادی ،که تاکید کردن من به تو بود که ظرفارو بشور، اجابت میکردی تا نتیجه ببینی
خدایا شکرت که بهم کمک میکنی سپاسگزارم ازت
وای الان تو دقیقه 8 استاد گفت کلید دست توعه
من تو این روزا که فایل جدید رو دیدم مفهوم عملی ایمان به غیب که اونجا هم استاد میگفت کلید دست توعه
اون روزی که اینو شنیدم گفتم منظورت از کلید دست توعه چیه خدا؟؟؟
و انگار منتظر بودم یه جیزی بهم بگه
و الان متوجهش شدم که کلید دست توعه یعنی اینکه
برای مثال
طیبه وقتی میگی و درخواست میکنی که ارتباطت با آدما یا بدست آوردن ثروت و چیزای دیگه درمدار دریافت بهترین ها قرار بگیری
کلید دست توعه
تویی که با گوش دادن به حرف ربّ و صاحب اختیارت داری نتیجه رو رقم میزنی
تا تو به حرف خدا گوش ندی نتیجه ای رو رقم نخواهی زد و هیچ چیز رو تغییر نخواهی داد
کلید اصلی که مختار بودن تو هست دست توست
اگر تو اجازه بدی خدا هدایتت کنه
باید اجازه بدی تا به گفته هاش چشم بگی
و کلید هارو یکی یکی به قفلش بندازی و بازش کنی
حالا قفلش چی هست
قفلش کنترل ذهنت هست
تو کلید رو که قدرت اختیارته رو در دست داری
ولی باید کنترل ذهنت که قفل هست رو باز کنی و بتونی که یکی یکی پیش بری و نتایجت بزرگتر و بزرگتر بشن
خب الان فهمیدی که تمام نشانه هایی که امروز و روزهای قبل بهت دادم منظور این بود
تو باید بیشتر دقت کنی به نشانه ها و همه این نشانه ها به هم پیوسته هستن و اگر دقت کنی و بنویسی و بنویسی
صد در صد منظور رو دریافت خواهی کرد
وای خدای من شکرت
بی نهایت ازت سپاسگزارم که درک و فهم این نشانه ها رو بهم عطا میکنی و کمکم میکنی تا با فکر کردن درمورد تک تک نشانه ها اون چیزی رو که باید دریافت کنم رو دریافت کنم
و مهم تر از همه به آگاهی هاش عمل کنم
خدایا شکرت
برای تک تکتون بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و زیبایی و ثروت بی نهایت از خدا میخوام
طیبه وای طیبه
سلام
من از وقتی که این آیه رو استاد گفته که خدا گفته من رو اجابت کنید ، برام سوال بود که آقا یعنی چی و استاد هم واضح نمیگفتن شایدم گفته من متوجه نشدم با توجه به مدارم،
و همیشه دنبالش بودم و دیگه ولش کردم گفتم خودت به موقع اش بود،
الان جواب من رو خدا تو کامنتت بهم داد، خدا یا شکرت،
اجابت کردن ، یعنی به حرف های خدا که یا مستقیم به قلبمون میزنه ، یا با زبون بنده هاش یا با نشونه خاش بهمون میزنه ، گوش بدیم و انجام بدیم
طببه تو زبون خدا بودی برام ،
موفق باشی دختری
بنام خداوند وهابم که هرآنچه دارم از آن اوست .
سلام استاد مهربانم
سلام خانم شایسته عزیزم
خیلی خیلی از شما برای گام ها سپاسگزارم من متعهدانه کار کردم روی گام ها و بطور خیلی قشنگ اتصالم را به منبع قوی تر میبینم و در این دوره من اتفاقات خیلی خوب خبر های خوب و نشانه های زیادی را دریافت کردم که در راه درست قرار گرفته ام
استاد من در این چندین ماه که بطور تعهدی خواستم رو خودم کار کنم اولین و محکم ترین باوری که در من ایجاد شده اینکه من هستم که با افکار و باورهام زندگیم رو خلق میکنم و این باور باعث شده که من صبح که میشه با اشتیاق و انرژی بالا مهمترین کار زندگیم شده کار کردن روی افکارم و باور هام و صبح تا شب فقط دارم فایل گوش میدم و نکته برداری میکنم
بطور خیلی قشنگ و زیبا من مشتاق شدم به خریدن بخش اول قانون آفرینش چون فهمیدم که الفبای قانون جهان هست و من میتونم با ساختن فنداسیون محکم بنایی قوی تری رو بسازم از درک قانون جهان و همینطور که ادامه دادم مشتاق خرید بخش دوم شدم که تازه اونجا من فهمیدم درخواست چی هست و من باید بتونم درخواست کنم چون من توی این سالها که باشما بودم بسیار به خودم سختی میدادم و حتی یه لیوان آب از دخترم درخواست نمیکردم که نکنه مشرک باشم و بعد همینطور که توی این هفته داشتم کار میکردم به گفته شما منتظر معجزه بودم که معجزه رخ داد و مبلغ بسیار خوب وارد حسابم شد که من خیلی خوشحال شدم و باعث شد که من بخوام دوره روانشناسی 2 رو بخرم چون امسال من تمرکزی گذاشته ام روی ثروت و میخوام که پول درآمد و ثروت خداوند رو تجربه کنم و این اولویت منه که بعد همه چیز پشت سر هم هدف های دیگه رو هم خود به خود ایجاد میکنه اما دقیقا مثل شما تمام وجودم داشت فریاد میزد دوره قانون آفرینش رو بگیر کار کن ولی منطق من فقط میگفت ثروت ،تو اگر ثروت داشته باشی بعد میتونی تمام دوره های دیگه رو بگیری 3 روز درگیر این دوتا احساس بودم توضیحاتی که مربوط به این دو دوره بود رو مطالعه میکردم میخوابیدم پا میشدم که از سرم دوره آفرینش بپره ولی بخدا یه احساسی در تمام وجودم داشت فریاد میزد آفرینش و من دیروز تسلیمش شدم و گفتم باشه میخرمش کار میکنم و بهت اعتماد میکنم و ازت انتظار دارم که بهم آرامش مالی بدی و مطمئنم که تصمیم درستی گرفتم و واقعا داره باور های اشتباهم را و سوالات بیشماری را که این سالها داشتم و نمیتونستم محصولات رو درک کنم را بهم میگه و ریزه کاری های محدود ذهنم را داره درست میکنه و فنداسیون و زیر بنایی محکمی داره برام میسازه
استاد از شما و خانم شایسته عزیز بی نهایت سپاسگزارم و دوستتون دارم
از خدا میخوام که دستم رو محکم بگیره و نزاره حتی لحظه ای ازش قافل بشم و پایدار در مسیر بمانم و تا آخر عمرم ادامه بدهم آمین .
بسم الله الرحمن الرحیم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
سلام به استاد عزیز و استاد بانو مریم جان و دوستان نازنینم
الهی که حال دلتون خوبِ خوب و ساز زندگیتون کوکِ کوک باشه
خانه تکانی ذهن گام به گام
گام 27 چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری
خدا یا شکرت چه همزمانی قشنگی، دیشب بعد از چند بار که فایل گام قبلی رو گوش کرده بودم داشتم به این موضوع فکر می کردم که چقدر قانون ساده است، خدا چه قوانین ساده ای برای ما گذاشته که اگه به اونها عمل کنیم زندگیمون در هر جنبه ای زببا میشه
و امروز صبح که سایت رو باز کردم دیدم گام بیست و هفتم اومده و عنوانش این هست: (چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری)
پر از شوق شدم، میدونی این همزمانیها نشونه هایی از طرف خداست، که مسیرت درسته بنده خوبم ادامه بده
نه اینکه شک داشته باشم به این مسیر نه،یقین صد در صد دارم به درستیش،ولی این نشونه ها دلگرمی خیلی بیشتری بمن میده و تشویقم می کنه که بهتر و جدیتر از قبل این مسیر رو ادامه بدم
خدا رو صد هزار مرتبه شکر
قانون ساده است
تکنیک خاصی نداره
بازی خیلی ساده است پیچیدگی نداره
نیاز به چیزای عجیب و غریب نداره
جهان به فرکانسهای هر لحظه من پاسخ میده
سعی کنم آگاهانه و با احساس خوب سپاسگزاری کنم، تمرکز بر نکات مثبت کنم، بنویسم، به زیباییهای اطرافم توجه کنم، به نکات مثبت اطرافیانم توجه کنم، به نکات مثبت خودم توجه کنم ، باورهای مناسبی که باعث بشه ترسهای من کمتر بشه، ایمانم بیشتر بشه آرامشم بیشتر بشه توکل من بیشتر بشه احساس رهایی من بیشتر بشه، و این یعنی من در مسیر درست هستم، و به خوشبختی و موفقیت میرسم
وقتی بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم می تونیم دنیامونو کنترل کنیم
کنترل ذهن هم نیاز به تمرین داره هر چقدر تمرین کنیم قویتر میشیم
قرآن هم به زبان خیلی ساده و راحت و واضح قوانینو میگه، خداوند در قرآن بارها و بارها تکرار کرده ما این کتاب را آسان کردیم آیا کسی هست که پند بگیرد
جهان ساده است قانون ساده است قرآن ساده است زندگی ساده است، ما پیچیده اش می کنیم
همه چیز ساده است همه چیز گفته میشه
نیروی هدایت خداوند رو باور کنیم ازش کمک بخوایم و تسلیمش باشیم
(عملکرد ما) نشون میده که چه باوری داریم، نه حرفهامون
فرکانس ما،صداقت، درستی، عمل به آنچه می گوییم تأثیر میزاره روی مخاطب ما
——————–‐——————-
خدایا شکرت برای آگاهیهایی که از این فایل گرفتم
هدایتم کن کمکم کن به اونها عمل کنم
از استاد عزیز و مریم جان و دوستان خوبم بسیار سپاسگزارم
در پناه رب العالمین شاد و سلامت و سعادتمند باشید