آگاهی های «قدم اول | دوره 12 قدم» در یک نگاه - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

789 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 703 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 5 آذر رو با عشق مینویسم

    چقدر ساده خدا هدایت میکنه به راه راست وقتی داری توجه میکنی به اینکه درمسیر باشی که سعی کنی به قوانین دقت کنی

    روان و ساده و طبیعی ترین شکل ممکن برات رخ میده

    چه زمانی رخ میده

    زمانی که باورهات تثبیت بشن و قوی بشن

    زمانی که عاجز بودنت رو در مقابل ربّ و صاحب اختیارت هر لحظه یادآوری کنی به خودت

    زمانی که قدم برداری و عمل کنی

    عمل کنی

    عمل کنی

    ایمانت رو در توحید در عمل نشون بدی

    طیبه یادت باشه

    و روزهایی رو به یادت بیار که همه چیز به راحت ترین روش ممکن طبیعی ترین شکل ممکن رخ داد و تو فقط داشتی لذت میبردی از مسیرت

    امروز خدا یه نشانه خیلی خیلی قوی ، به من عطا کرد

    وای وقتی دیدم فقط گفتم خدا

    فقط گفتم ببین چه راحت رخ داده

    پس برای تو هم رخ میده

    حتی اگر تو در حراجی نقاشی هم نباشی در این مدارها که داری تکاملت رو طی میکنی هم به راحتی رخ میده همه چیز

    و وقتی به مدارهای بالاتر رسیدی باز هم راحت و طبیعی رخ میده

    تو فقط ادامه بده

    تو‌فقط حرکت کن

    تو فقط عمل کن

    تو فقط ایمان داشته باش به خدا ،از چی ایمان داشته باشی ؟؟؟؟

    از یادآوری تک تک روزهایی که بهت کمک کرد و از همه جنبه ها به تو عشق داد

    تا میتونی به یادت بیار

    تا میتونی قرآن بخون و فکر کن که درکش بهت داده بشه تا بفهمی تا عمل کنی تا قدم برداری

    امروز دوشنبه روزی بود که من از صبح تا شب کار داشتم و اول تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و بعد رفتم بازار

    خندم میگیره راستش سرماهم خورده بودم که باز هم متوجه شدم باورم هنوز محدوده و نتونستم باورم رو قوی کنم و دلیل سرماخوردگیم رو در خواهر زاده ام میدیدم‌که اون دوباره سرماخورده و منم از اون گرفتم

    و هنوز نتونستم اینو درست فکر کنم و تکرار نشه که الگوی تکرار شونده شده باید بیشتر درموردش بنویسم و سعی کنم باور درست جایگزینش کنم

    من از روز جمعه تا الان کمی بینیم و گلوم درد داشت

    ولی معجزه خدا نذاشت حالم ناخوب تر بشه ،حتی من عسل هم نخوردم

    جالبه من از روزی که فهمیدم گلوم درد داره از جمعه شب تا الان که دارم رد پتی روزم رو مینویسم 6 آذر هست و سه شنبه

    من دوتا پیاز رو هر شب رنده کردم و یکم آبش رو با آب ترکیب کردم و غرغره کردم و فرداش هیچ اثری از گلو درد نداشتم فقط بینیم بود و تقریبا خوب شدم خوب خوب

    چون وقتی حس کردم سرما خوردم سریع گفتم من حوصله تو ندارما ،درسته باید فکر کنم باورای محدودمو نسبت به تو پیدا کنم ،ولی انقدر کار دارم که زمان ندارم به تو فکر کنم

    و صبح رنگامو از فریزر برداشتم و پالتمو گذاشتم و شروع کردم به رنگ کردن

    و همزمان شروع کردم به گوش دادن فایل جلسه سوم قدم اول دوره 12 قدم

    و بی نهایت سوالات مختلف میومد به سرم و جوابش یدونه بود برای همه سوالا

    آره میشه

    برای تو هم رخ میده طیبه که درخواست کردی نقاشی هات به بالاترین قیمت به فروش برسه

    وقتی برای خیلیا شده برای تو هم‌ میشه

    وقتی ساعت 13:30 تموم کردم

    مادرم گفت میره دوشنبه بازار خرید کنه ،اصلا یادم نبود قراره یکی از خانما بیاد در خونمون بهش گل رو یاد بدم که چجوری میبافه

    وقتی جمع کردم وسیله هامو خانمی که قرار بود بیاد اومد و من رفتم پایین و بهش یاد دادم

    وقتی برگشتم خونه قلموهای زیبام رو شستم و حاضر شدم تا با خواهرم برم‌بازار کاموا بگیریم

    خواهر زاده ام گفت منم میام ،با مادرم رفته بود دوشنبه بازار و برگشت خونه منم عصبانی شدم و گفتم نه تورو نمیبریم

    میدونم که نباید عصبانی میشدم ‌، چون وقتی ما بازار میرفتیم همیشه ،و با ما میومد خسته میشد و غر میزد و با خواهرم تو خیابون دعواشون میشد

    الان که دارم فکر میکنم یاد صحبت های استاد عباس منش میفتم که میگفت خدا از شیطان پرسیده دلیل نافرمانیت چیه ؟؟؟

    و استاد گفت ما بدون اینکه دلیل بپرسیم سریع عصبانی میشیم و یا اینکه حکم صادر میکنیم

    منم یه بار نشد خودمو جای خواهر زاده ام بذارم که بگم طبق باورهاش یا هرچیز دیگه سبب این رفتارش و خستگیش شده و همیشه از این غر زدنش تو بازار اذیت میشدم و میگفتم با من نیا بازار

    ما کلی تو بازار راه میریم و نمیخوام با غر زدنای تو خودمو اذیت کنم

    خلاصه از طرف دیگه هم سبب سرماخوردگیمو میدونستم و بهش گفتم وقتی سرما میخوری میای خونه ما ،به ما سرایت میدی

    با اینکه میدونستم افکار من سبب سرماخوردگیمه اما مقصرش کردم و دیدم با بغض گفت من میرم پیش مادرم

    و به خواهرم زنگ زدم گفتم اگر غر بزنه خودتون برید بازار من نمیخوام بیاد

    خیلی مقاومت میکردم

    باید بیشتر فکر کنم تا دلیل این رفتارهامو و مقاومتمو عمیقا پیدا کنم که چرا نتونستم در این مورد با خودم به صلح برسم

    وقتی رفتیم سوار بی آر تی شدیم خواهرم گفت طیبه اون خانم مسن رو ببین دیشب دیدیمش تو محله ماست که تو مترو دستفروشی میکنه

    وقتی دقت کردم دیدم آره خودشه که دیشب دیدیمش و کمکش کردیم

    وقتی پیاده شدیم بهش گفتم کمک میخواین یهویی دیدم سریع شناخت منو گفت شما دیشب دیدمتون هستین

    جالب بود برام یادش مونده بود گفتم بله و وسیله هاشو گرفتیم و رفتیم مترو تو راه گفت شما کجا میرین بفروشین

    گفتم ما میریم کاموا بخریم

    چون من داشتم کل مسیر رو گل میبافتم حتی وقتی داشتم راه میرفتم و دستم نایلون گرفته بودم

    وقتی وایسادیم قطار بیاد بهم گفت برای منم کاموا میخری من پولشو بهت بدم ؟ گفتم باشه آدرس خونه تونو بگو میگیرم میارم در خونه تون پولشو اونموقع میدی

    اصرار داشت پولشو ازش بگیریم و گفت 200 هزار تمن بدم بخر و رنگای سبز و نارنجی و قرمز و سفید خواست

    یه درس خیلی خیلی بزرگی داشت برای من

    اینکه مطمئن بود

    با اطمینان پولش رو در اختیار من که منو نمیشناخت میخواست قرار بده تا براش خرید کنم و ببرم به خونه اش بدم

    نمیدونم ولی اینو میدونم که باور عمیقی از این صحبتش متوجه شدم که باور داشت پولش از دستش نمیره

    یا اگرم از دست بره باورش به خدا بود

    ولی من وقتی فکر کردم گفتم من تاحالا این فکر رو نکردم و اگرم پولم رو به کسی دادم ته فکرم این بود که نکنه پولمو نیاره یا اینکه وسیله ای که سپردمو نگیره

    این رفتارش به من یاد داد تا بسپرم به خدا

    یاد صحبت های استاد عباس منش میفتم که میگفت انقدر باید روی خودتون کار کنید که اگر پولی رو به کسی دادین فکر این نباید که کی پس میده

    خدایا شکرت سپاسگزارم که از خانم فروشنده مسن این رو به من یادآوری کردی

    کمکم کن قلبم رو باز کن تا بتونم به این آگاهی در زمان مناسبش عمل کنم

    وقتی رفتیم بازار و کامواهامونو گرفتیم خیلی گرفتیم و بعد رفتیم 15 خرداد تا از بازار کفش دوزک و نمد و انار و زنجیر استیل بخرم تا برای شب یلدا انارایی که خریدم و صدفایی که همکار داداشم داده بود با اونا گوشواره درست کنم

    نزدیک اذان مغرب بود رفتم خرید کنم انقدر فروشنده ها مودب بودن و با احترام واقعا خداروشکر میکنم

    الان یهویی یه صحنه از روز یک شنبه اومد جلو چشمم حس کردم باید بنویسمش ،چون تو رد پای روز 3 آذر فراموش کردم بنویسم

    روز یکشنبه من و مادرم که رفتیم بازار تجریشو بگردیم مادرم گفت بیا سبزی خورد شده بخریم وقتی رفتیم مشتری داشت وایسادیم تا کارشو راه بندازه

    دیدم ما بقی پول مشتری رو با دو دستاش گرفت و گفت بفرمایین برکت باشه

    چی داشتم میدیدم

    انقدر خوشحال بودم که دارم فروشنده ای رو میبینم که انقدر مودبانه و با احترام پول رو به مشتری میداد با دو دستش و پولارو صاف گرفته بود دستش

    وقتی داشتم از اون روز مینوشتم ،الان یه حسی بهم گفت آره طیبه خوب ببین خوب به یادت بیار

    تو هم از وقتی داری میفروشی کاراتو همین کار رو داری با احترام انجام میدی و پول رو صاف میگیری با دو تا دستات و به مشتری میدی و میگی پر برکت باشین

    ببین طیبه

    خوب ببین

    همه چی در این جهان مثل آینه عمل میکنه تو اگر دستت رو با احترام جلو آینه دراز کنی و بگی بفرمایین آینه هم همون احترام رو به تو نشون میده

    یاد بگیر که برای همه جنبه های زندگیت اینجوری تمرین کنی ،میدونی که چی میگم

    منظورم در ارتباط برقرار کردن با خانواده و خواهر و خواهر زاده ات هست و حتی تک تک انسان ها

    و ما وقتی سبزی رو خریدیم سپاسگزاری کردم و برگشتیم

    و دوباره امروز که رفتم 15 خرداد و از مشیر خلوت انار بخرم ، دوباره احترام رو میدیدم

    از تک تک فروشنده ها

    خدایا شکرت

    وقتی برگشتم همیشه نماز ظهر و مغرب تو مسجد بازار فکر کنم اسمش امام خمینی باشه ، چای میدن بعد نماز

    خیلی دلم میخواست چای بخورم بعد خریدم رفتم نشستم و دوتا چای گرفتم و خوردم و برگشتم مترو و با خواهرم و خواهر زاده ام برگشتیم خونه

    امروز قرار بود مادر بزرگ و عمو و پسر عموم شام بیان خونه مون وقتی برگشتیم رسیدیم خونه ،من دلم نمیخواست برگردم خونه انقدر هوا خوب بود و عالی که من دلم میخواست به فایل استاد گوش بدم و بعد به آهنگ گوش بدم و فقط راه برم

    یه بار مادرم منو فرستاد شام ببرم به خواهرم

    یه بار رفتم عابر بانک

    یه بار رفتم از خانمایی که برام میبافن تحویل بگیرم و کاموا بدم

    یه بار هم وقتی برگشتم ،مادر بزرگم گفت دارن تو ایستگاه صلواتی چای میدن میشه بری بگیری ، با پسر عموم رفتیم خرما و شیرینی و نون گرفتیم و چای

    و با پله ها 8 طبقه رو بالا اومدیم

    من کل روزم رو این همه جا رفتم ولی انقدر انرژی داشتم که باز هم دلم میخواست کار کنم و لذت ببرم

    درسته با پله ها که اومدیم کل 8 طبقه رو کلی نفس نفس زدیم اما لذت بخش بود

    وقتی اومدیم

    و شام رو خوردیم و من آوردم گل ببافم ،مادرمم داشت برگارو درست میکرد

    مادر بزرگم هم تحسین میکرد

    جالبه مادربزرگی که همیشه میگفت طیبه تو از هنر به هیچ جا نمیرسی امروز داشت تحسینم میکرد

    بعد شام دوباره با پسر عموم رفتیم چای گرفتیم

    وقتی برگشتیم یهویی عموم گفت طیبه دیدی اون حراجی نقاشی رو ؟؟؟

    نمیدونم نقاشی بود یا حراجی چیزای دیگه تو خارج

    گفتم نه

    گفت ببین یه چیزی برات تعریف میکنم هنگ کنی

    گفت یکی اومده یه موز رو چسبونده به دیوار و در حراجی فروخته وقتی مبلغشو گفت من گفتم وای خدای من چرا نشه و فقط به این فکر میکردم که باورش به خدا بوده که خدا بهش گفته این کارو بکن و انقدر به فروش رسیده

    حتی عموم هم به زبانش جاری شد که طرف که این کارو کرده ببین با خدا چه حرفی داشته که این ایده رو بهش داده

    چقدر ساده و راحت با یه موز

    و به خودم گفتم طیبه خوب ببین چی داشتم میدیدم

    و میشنیدم

    من کل روز رو داشتم جلسه سوم قدم اول دوره 12 قدم رو گوش میدادم که استاد درمورد نقاشی و فروش صحبت میکردن

    این یه نشانه خیلی خیلی قوی بود از طرف خدا برای من

    با یه ایده ساده میتونم تو رو ثروتمند ترین کنم از نظر مالی و فراوانی

    طیبه به این نشانه قوی دقت کن

    مخصوص تو بود این گفته

    امروز داشتم از صبح تا شب فایل جلسه سوم قدم اول دوره 12 قدم رو گوش میدادم

    که درمورد فروش تابلوهای نقاشی بود

    وقتی این صحبت عموم رو شنیدم گفتم بله این یعنی تایید

    این یه تایید هست برای من که تابلوهای منم به همین سادگی به راحتی به فروش میرسه ،اون هم با قیمت خیلی خیلی بالا

    و کنجکاو شدم و رفتم تو گوگل نوشتم فروز موز چسب خورده در حراجی

    و متنش این بود

    از نظر منطقی ما باور نکردنی بود اما از نظر خدا کاملا ساده و راحت و طبیعی

    یک اثر هنری که چیزی جز یک موز چسب‌خورده به روی دیوار نیست، روز چهارشنبه 20 نوامبر (30 آبان) در حراج ساتبیز نیویورک با قیمت 6 میلیون و 200 هزار دلار به فروش رفت.

    به گزارش دیده بان ایران؛ یک اثر هنری که چیزی جز یک موز چسب‌خورده به روی دیوار نیست، روز چهارشنبه 20 نوامبر (30 آبان) در حراج ساتبیز نیویورک با قیمت 6 میلیون و 200 هزار دلار به فروش رفت.

    و با پول دلار ایران حساب کردیم

    434 میلیارد به پول ایران میشد

    عموم میگفت تو میتونی با این پول یه عالمه ماشین فراری و لامبورگینی بخری ،چون عاشق این ماشیناست همیشه به اینا فکر میکنه عموم

    و همیشه میگه به جت شخصی فکر میکنم

    عموی من اون دسته از آدماییه که درسته از قانون هیچی نمیدونه و استاد عباس منش میگفت تو لایو احساس خوب

    که کسانی که بی خیالن و هرچی رخ میده میگن بابا ولش کن اتفاقیه که افتاده

    و دقیقا اون آدما همه چیز رو به راحتی بدست میارن

    و عموی من خیلی راحت خیلی چیزارو به نسبت برداری دیگه اش بدست میاره

    و برگشت به من‌گفت‌طیبه تو‌هم از این حرکتای ساده بکن

    یهویی یه تابلو بکش که اینجوری به فروش برسه

    گفتم باشه به وقتش خدا به منم الهام‌ میکنه و اون روزو میبینم

    ومادر بزرگم تایید کرد حرفمو گفت آره برای تو هم‌ میشه

    در صورتی که قبلا همه مسخره ام میکردن اما الان خود عموم میگفت طیبه ت هم از این کارا بکن

    و میگفت هرچی فکر میکنم در حیرتم چه ارتباطی با خدا داشته که به فکرش رسیده یه موز رو بچسبونه به دیوار با چسب خاکستری و اون فرد به اون قیمت ازش بخره

    و میگفت و حیرت میکرد

    و من ادامه توضیحات فروش موز چسب خورده رو خوندم :

    این اثر هنری مفهومی با عنوان «کمدین» اثر مائوریتزیو کاتلان، هنرمند ایتالیایی برای نخستین بار در نمایشگاه «آرت بازل» میامی در سال 2019 معرفی شد و چنان جمعیت زیادی را جذب کرد که برای حفظ ایمنی عمومی و حفاظت از سایر آثار به نمایش درآمده مجبور شدند آن را بردارند.

    با خودم گفتم ببین پس میشه و ادامه شو خوندم :

    در حراج ساتبیز این اثر با نرخ پایه 800 هزار دلار به فروش گذاشته شد و ظرف پنج دقیقه به قیمت 5.2 میلیون دلار رسید. با احتساب هزینه‌های اضافی خریدار، قیمت نهایی موز 6.2 میلیون دلار چکش خورد.

    فروش این موز زرد که با نوار چسب نقره‌ای به دیوار سفید چسبانده شده در حالی از 6 میلیون دلار فراتر رفت که برآورد اولیه حراجی ساتبیز برای آن 1.5 میلیون دلار بود.

    این موز توسط خریداران حاضر در سالن، تلفنی و آنلاین به مزایده گذاشته شد و نام جاستین سان، کارآفرین ارزهای دیجیتال، به عنوان خریدار این اثر هنری مدرن اعلام شده است.

    با خودم گفتم چقدر راحت

    عموم میگفت ازش پرسیدن که چرا خریدیش گفت میخواستم بخورمش

    چقدر راحته

    پس یعنی هستن انسان هایی که در مدار بالای ثروت هستن و به راحتی حاضرن برای اثری این همه هزینه کنن

    پس وقتی برای اونا میشه صد در صد برای نقاشی های من هم رخ میده

    حتی بالاتر از قیمتی که من برای نقاشی هام میذارم

    نقاشی هام به فروش میرسن

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم شکرت که این نشانه بسیار قوی رو بهم دادی بعد از گوش دادن به جلسه سوم قدم اول دوره 12 قدم

    دقیقا تازه شروع کردم به گوش دادن و چقدر سریع داره نشانه ها به من داده میشه که میشود

    خدایا شکرت

    هنوزم وقتی فکرشو میکنم واقعا سپاسگزارم از خدا که هدایتم‌کرد به این دوره زیبا

    بی نهایت از استاد عباس منش عزیز سپاسگزارم

    بی نهایت ممنونم از مریم جان

    بی نهایت سپاسگزارم از همکاران عزیزتون و برای تک تکتون و خانواده صمیمی عباس منش بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت عظیم از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    اعظم اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    سلام من در قدم اول برای اولین باره که از گروه تحقیقاتی عباس منش فایل تهیه می کنم

    البته یکساله که با قانون آشنا شدم. واز این مطالب بسیار لذت بردم و دارم تمارین رو انجام می دم. بسیار سپاسگزار و خوشحالم که با دوستانی چون شما واسناد عزیز آشنا شدم. از خدا برایتان سعادت می طلبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    آبتین گفته:
    مدت عضویت: 3477 روز

    سلامی پر انرژی و خدا قوت خدمت استاد عزیزم خیلی دوستتون دارم و یکی از ارزوهام اینه بتونم از نزدیک ببینمتون . بسیار بسیار تاثیر گذار هستین فقط بنظر من کمتر از حس خوب صحبت کردین من شخصا قبلا حلقه ی گم شده ام همین حس خوب بود که واقعا مثل جی پی اس عمل میکنه و به ما راه درست رو نشون میده و اگر از مسیر خارج شیم آلارم میده و حسمون بد میشه یعنی بنظر من مهمترین مبحث همین حس خوب هست و مطمعنم حلقه ی گم شده ی خیلی از دوستان هستش و اگر یک فایل جداگانه و یا در دوره فقط در مورد حس خوب صحبت بشه فک کنم خیلی تاثیر گذار باشه مثال عرض میکنم استاد خیلی در مورد مهاجرت و درهایی که بعد از مهاجرت به روی ایشون باز شده صحبت کردند ولی شاید برا بعضیا در همون مکانی که باشند بسیار بسیار راه پیشرفت براشون باز باشه و حسشون از همون جایی که هستند خوب باشه و خدای درونشون بگه همین جا به اهدافت خواهی رسید با احترام بنظر من هر کسی سبک زندگی خودش رو داره و نمیشه یک مسیر رو برای همه نشون داد و هزاران مسیر برا افراد وجود داره که با توجه به شرایط اون فرد خداوند راهنمایی میکنه مثلا میشه توی یک روستا ماند و میلیاردر شد در همان محیط کوچک مثل عباس برزگر و میشه مهاجرت کرد و میلیارد شد مثل استاد من واقعا در این مورد خیلی ضعف داشتم که بعد از پیدا کردن حلقه ی گم شده خیلی راحتتر و بهتر حرفای استاد رو درک کردم اگه امکانش بود بیشتر در این مورد صحبت کنید چون میدونم هنوز حلقه گم شده خیلی دوستان هست که بیشتر دنبال چگونگیه موفقیت هستند در صورتی که اصلا چگونگی مهم نیس مهمترین حس خوب هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    لطیف حنضلی گفته:
    مدت عضویت: 3937 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و دیگر دوستان هم فرکانس

    خدایا شکرت که من را با گروه تحقیقاتی عباسمنش اشنا کردی ، هر وقت کامنت های دوستان رو می خوانم احساس بسیار عالی و فوق العاده زیبایی پیدا می کنم . وقتی فایل های استاد عباسمنش رو بعضی وقتها انقدر می بینم که دیگر خسته می شوم و مدتی به خودم استراحت میدهم باز هم اشاره ای به من می شود و فایل جدیدی را استاد عباسمنش عزیزم ،برادرم، پدرم ، دوستم و بنده صالح خداوند برای من ظاهر می شود و من را باری دیگر متحول می کند . خدایا شکرت که مرا با استاد عباسمنش که از صفر به 100 موفقیت در زندگی رسیده اشنایم کردی . گاهی وقت ها با وجود تمامی اموزش هایی که از استاد عباسمنش تهیه کردم و ایمانم به خداوند ، باز هم نا امید و مایوس در زندگی می شوم ، که این هم بخاطر تاثیرپذیری من از باورهای اطرافیانم است . من هر بار می گویم که به باورهای منفی دیگران توجه نمی کنم ، اما در اثر ارتباط با برادر و پدر و خواهر و دوستان ، ماشالله به صورت یک فیلم FULL HD باورهای محدود کننده و کمبود فراوانی را به صورت 100% به من منتقل می کنند ، البته طبق اموزش های استاد موفقیت از درون من شکل می گیرد و این از طرف من است که باورهای انها را تایید می کنم و پیام ها و باورهای منفی دیگران را می پذیرم . خدا رو شکر میکنم که در لحظاتی که باورهایم خراب و فکرم نا امید می شود فایل های زیبای استاد عباسمنش عزیزم به شکل دستان خداوند به دادم می رسد و روحم را تازه می کند همچون قران ، که حدیثی است که می گوید هروقت می خواهید قلبتان همچون اهن زنگ نزند قران بخوانید . استاد عباسمنش چون مطالعات پیوسته ای در زمینه قران دارند و با ایمان و ادراک کامل و منطق بی چون و چرای قران احاطه دارند این توانایی را دارد که با کلامشان و فایل های زیبایی که تهیه و در اختیار ما می گذارند همواره ما را هدایت به راه صحیح و صراط مستقیم رهنمون می کنند . استاد عباسمنش خیلی برای من عزیز هستی من جوانی هستم 31 ساله و از دوران کودکی و نوجوانی و جوانی همواره به دنبال بهترینها برای هدایتم و قدم برداشتن در جهت موفقیت بوده ام و الان که در کنار شما و گروه تحقیقاتی شما فعالیت می کنم خیلی خیلی خوشحال هستم و همواره فایل های شما و توضیحات به زبان ساده و صریح و اثر بخش می بینم . خدایا سپاسگذارم بخاطر تمامی داشته هایم و آشنایی با استاد عباسمنش . انشالله همیشه سالم و شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    New.freeman گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    الهی من الی غیرک

    خدایا من جز تو کسی را ندارم

    سلام خدمت استاد گرامی و عالی قدر

    سلام به دوستان چه قدیمی و چه جدید

    بنده یکماه و نیم است که وارد سایت شدم و با موضوعات استاد آشنا شدم ،البته من حدود ۱۰ سال است که با مباحث تکنولوژی فکر آشنا شده بودم یعنی فقط شنیده بودم و همچنین سی دی راز ولی درک درستی از آن نداشتم و مثالی که میزنم میگم پازلم ناقص بود و چنان دچار سردرگمی شده بودم که چیزی به نابودی خودم نمیدیدم و به اصطلاح به آخر خط رسیده بودم ،چون سنم هم کمی بالا رفته بود دیگه کم کم داشتم انگیزه ام رو نیز از دست میدادم و به لطف الله و سایت استاد گرامی آن پازل نیمه تمام من تقریبا در حال تکمیل شدن است و با گوش دادن تمام فایلهای رایگان چندین هزار بار و خرید محصول جدید ۱۲ قدم وانجام تمرینات و جدیت در رسیدن به هدف ،چنان اتفاقات برایم دارد عالی رقم میخورد که بنظرم رسید این حال خوب رو باهاتون به اشتراک بذارم و قصد اصلیم برای تازه واردین بود که پیامی بذارم و بهشون بگم به عظمت کسی که این قوانین بی تغییر رو گذاشته و جزسعادت بشر چیز دیگی نمیخواد ،تمام حرفهای استاد عین حقیقت است و من با انجام تمرینات و تفکر در آنها توانسته ام طراح و معمار زندگی خود در جهت خواسته هایم گردم وتنها به این جمله بسنده میکنم که خداحافظ ای گذشته تلخ من و سلام ای روزگار خوش من ،بدانید و آگاه باشید تنها راه سعادت شمای که بلطف حق اینجا اومدی جدی گرفتن موضوعات و تمرکز برآن و پیدا کردن ترمزها و خاموش کردن نجواست که البته نباید عجله کنید و تا مطلبی براتون جا نیفتاده نگذرید که من نگذشتم تا درک نکردم و حتی بعضی جاها به استاد شک کردم و سوالات زیادی پرسیدم که فهمیدم همه از عجله و کج فهمی من است چون استاد به تمام موضوعات رو شرح میده ،که با حلاجی موضوع به واقعیت مطلب واقف شدم و امرزوز که دومین خواسته بزرگ زندگی خودم رو تیک زدم ،گفتم این مطلب رو برای تازه واردین بذارم که اگر آینده تون و سرنوشتتون براتون مهمه و خودتون رو در برابر ابدیت میبینید و دوست دارید مثل من بسلامت جسم و روحتون برسید درست اومید و خوش آمدید که این مرد ،مرد خداست و خدا نیکوکاران را دوست دارد و ایشان هم وجود خودشو بهشتی کرده و هم میخواد که ما به راحتی نه با زجر هم بهشتی بشیم هم در این دنیا در ثروت و سلامت باشیم و هم در ابدیت یعنی ملاقات با حضرت دوست ٫ بازم هم برایتان مینویسم دست الله یارتان باد٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    فرزانه احمدى گفته:
    مدت عضویت: 2522 روز

    به نام خالق زیبایی ها و سلام به استاد نهایت عزیزم و خانم شایسته عزیز و مهربان !

    استاد واقعا نمیدونم چی بنویسم و چطور بنویسم حرفای شما این قدر عمیق هست که بدنم مورمور میکنه و گاهی اشک توی چشمام جمع میشه .استاد این حرف تان خیلی درسته که نود درصد و یا بیشتر از مسلمان های روی زمین قران را بر اساس آیه های صریح و درست نمیشناسند و همه چیزی که از بچگی تو کله ما کردن بر اساس آیه های مشابه بوده . الان من که خودم را از قبل تا اکنون مقایسه میکنم شاید انسان خیلی با ایمان تری شده باشم . من یک مدتی خیلی زیادی از خدا فاصله گرفتم واقعا این گونه مسلمانی و دین برام قابل قبول نبود واقعا قلبم سرد شده بود از زندگی خسته و افسرده و ناامید بودم حتی گاهی فکر خودکشی به سرم میزد . تا اینکه یک روز در فیس بوک تصادفا شخصی یک فایل انگیزشی از شما رو به اشتراک گذاشته بود و من به طور ناخود اگاه اون فایل رو گوش کردم و قدرت کلام شما خیلی روی من تاثیر گذاشت بعد اون همیشه یوتیوب رو چک میکردم که چه موقع یک فایل جدید از شما میاد و بعد اینکه یاد گرفتم که چطوری عضو سایت شما بشم الان خیلی خوش حالم که این جا هستم و در همین مدت محدودی که با شما هستم با وجود اینکه با سیل عظیمی از افکار منفی و مخرب مواجه بودم اوضاعم خیلی بهتر شده دارم خودم خدای خودم و حقیقت جهان رو کم کم میشناسم و این احساسی داره که قابل وصف نیست گرچه شیطان وجود من و باور های مخرب خیلی به من حمله میکنند اما حداقل الان خیلی کم تر از قبل نگران مشکلات هستم و همش سعی میکنم به خودم یاداور بشم که من از خدا خواستم که هدایتم کنه و این خواستش بود تا این انگیزه در من شکل بگیره که متفاوت تر فکر کنم و خدا ازون اوضاع خراب سال های قبل امروز من رو به امریکا رساند و برام اینده خیلی بهتری در نظر گرفته مشکل من اینه که بتونم خیلی بیشتر روی خودم مسلط بشم . خدا شما رو برای من و همه کسانی که مثل من این قدر سردرگم بودند فرستاد و حداقل ما رو وادار به این کرد که به جای کورکورانه پذیرفتن کمی خود را تکان داده و تعقل کنیم تحقیق کنیم و هر چیزی را تنها به دلیلی که اجدادمان این کار رو انجام دادن نپذیریم . استاد من ادم های به ظاهر مسلمان زیادی را میبینم که شاید در دید اون ها من هیچ اعتقادی به خدا نداشته باشم اما در نظر این گونه مسلمانی اون ها برای من قابل قبول نیست . مسلمان باید کلام خوب عمل خوب و ایمان حقیقی داشته باشه قضاوت نکنه دروغ نگه باید نسبت به همه مهربان باشه و ترس رو از خودش دور کنه ولی این مسلمان هایی که من میبینم همه کاری میکنند به بدترین شکل ممکن پشت سر بقیه حرف میزنند و دوست دارن فکر کنند که تنها خودشون به خدا نزدیک هستند الان خیلی خوش حالم که به من یاد دادید و همیشه تاکید میکنید که خودتون برین قران رو بخونین و وقتی میخونم نوت مینویسم و کنارش علامت میزنم که چقدر این آیه به قانون جذب و راز موفقیت شما و همه ادم های موفق جهان نزدیک است . امیدوارم که بهتر بشم از خدا میخوام من و همه کسانی که اینجا هستند و هر کسی که سردرگرم هست به خود حقیقیش برسونه و ایمان ما را تقویت کنه . خدا مردم کشور من رو هم هدایت کنه بلکه جنگ به پایان برسه . دوست تون دارم شادترین ها نصیب تان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    پری ناز ۱۲۱ گفته:
    مدت عضویت: 2421 روز

    با نام خدایی که توی تک تک لحظه هامون جاریه این پیامم رو شروع می کنم٫من و همسرم باهم نصف نصف هزینه رو می زاریم و قدم هارو می خریم٫چون همسرم از پروفایل خودش می خره من نتونستم کامنت بزارم زیر جلسات قدم ها اما بعدش گفتم شاید خدا خواسته اینجا بنویسم تا چند نفر که لازم دارن بخونن این کامنت رو٫از کجا شروع کنم که بدونین من بعد از ازدواج با همسرم از زیر صفر شروع کردیم زندگی مون رو٫با چند میلیون تومان یه خونه اجاره کردیم و زندگی مون رو شروع کردیم٫روزایی بود که حتی پول یه وعده غذا رو‌نداشتیم٫اما امید داشتیم عشق داشتیم و از همه مهم تر خدارو داشتیم٫یادمه موقع ظرف شستن توی گوشم موزیک می زاشتم و رویا پردازی می کردم٫ما که ماشین نداشتیم اصلا حتی پول آژانسم نداشتیم توی رویاهای خودم یه ۲۰۶ رو‌می دیدم که پشت فرمونش هستم و میرم خرید٫از فکر کردن به رویاهام دلم پر از‌ نور امید می شد و لبخندم پر‌رنگ تر٫یه روز من امید می دادم همسرم یه روز اون من رو هل می داد به طرف رویاهام٫سرتون رو‌ درد نیارم بعضی وقت ها وقتی یه مسیری رو حتی پول تاکسیش رو می دیدم ندارم پیاده می رفتم و بغض می کردم اما همیشه یه چیزی ته دلم می گفت روزهای روشن نزدیک هستن٫الان که این متن رو‌ می‌ نویسم ۱۰ سال گذشته و وقتی با همسرم یاد گذشته می کنیم فقط خدارو شکر می کنیم که با ما چیکار کرد٫دوستان عزیزم امید یه چیزیه که ما رو زنده نگه داشت کنار هم سپری کردیم روزایی رو که کمتر کسی تحمل می کرد٫اگه از جایگاه امروزم بخوام بگم اینه که چند برابر بالاتر از اون ماشین رویاهام رو داریم میگیریم و خونه زندگی و درآمدی رو داریم که وقتی کسی از اقوام می بینه براشون این حد از پیشرفت قابل هضم نیست٫من دو ساله که توسط همسرم با استاد عباسمنش آشنا شدم و فهمیدم که تا قبل اینا به طور ناخودآگاه جذب کردم شرایط زندگیم رو٫من خوشبختم و براتون آرزوی خوشبختی از‌این جنس می کنم که تک تک روزاتون رو خودتون با دستای خودتون رقم زده باشین٫ خدای ما بی نهایت بزرگ و مهربونه که حتی در باور ما نمی گنجه٫از خدا خواستم دلم رو‌بزرگ تر کنه تا ببخشم تمام بنده هاش رو که توی شرایط سختیم با زبونشون من رو شکستن و غم توی دلم برای دقایقی نشوندن٫عزیزان همراه یادتون باشه که خدا برای‌ همه مون یکسانه و همه مون به یه اندازه می تونیم از‌ وجودش لذت ببریم٫چه جمله قشنگیه صبر میوه اش خیلی شیرینه٫همه اینارو گفتم تا بدونین حتی توی سختی ها و مشگلات هم می تونین امیدوار باشین و آرزوهاتون رو فراموش نکنین زیرا که خدا برای تمام بنده هاش کافیست?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    زينب ثنايي مقدم گفته:
    مدت عضویت: 2576 روز

    در مسیر کافی

    بیاید باهم مرور کنیم چرخه قانون رو؛

    احساسات

    ما از احساساتمون میتونیم بفهمیم چه فرکانسی رو ارسال کردیم.

    احساسات ما خالق زندگی ما،خالق شرایط و اتفاقات ما هستند.

    =>وظیفه ما و کاری که ما در هر لحظه انجام میدیم؛احساس سازیه.

    احساسات ما از چه چیزی به وجود میاد؟احساسات ما رو افکارمان-توجهمان و باورهایمان میسازد.

    احساس یعنی باورهایی که تثبیت شدن یعنی وجود دار شدن.

    حالا وظیفه ی هر یک از ما چیه؟ ١- کار کردن روی افکار،٢- باورها،٣- توجهاتمان که با کار کردن روی اینها به یک احساسات ساز فوق العاده تبدیل میشیم.

    احساسات صرفا حال خوب و خنده و خوش گذرانی و شادی نیست.

    احساساتی که از ساخت باورها ناشی میشه سرشار از امید-ایمان-آرامش-شادی-عشق-ثروت-خوشبختی،احساسات خوب همه ی اینها هستن.

    حالا ما با احساساتمون = اتفاقات رو خلق میکنیم

    با احساس ثروت=اتفاق ثروت هم خواهد افتاد.

    و احساسات ما نشون میده که این انرژی چطور داره شکل میگیره.

    وقتیم که با باورسازی یا توجه سازی به احساس افرینش برسیم=>قانون رهایی اتفاق میوفته و همین موضوع باعث در لحظه بودن و لذت بردن ما از لحظه لحظه زندگی میشه.

    افکار

    افکار ما ٢ دسته اند= ١ افکار صوتی یا گفتگوی درونی ٢ افکار تصویری یا سناریوسازی ( برای اتفاقاتی که پیش نیامده)

    افکار ما احساساتمون رو ایجاد میکنن،احساسات باعث تولید افکار جدید میشن.

    این افکار به نوبه خودش باعث تشدید اون احساس میشه ( ریشه در اتفاقات اخیر که وقوع پیدا کرده داره،یا در موضوعاتی که برای ما اهمیت داره،وقوع این افکار به باورها و توجهات ما بستگی داره)

    گفتگوی ذهنی ما براساس باورهامون صورت میگیره،چون ما از عینک باورهامون داریم دنیا رو میبینیم.

    برای مدیریت همه اینها : باید باورسازی و مدیریت توجهمون رو یاد بگیریم

    گفتیم که احساس یعنی باورهایی که تثبیت شدن وجود دار شدن در درون ما.

    =>

    پایه های باور سازی

    ١-ذهنمون رو شخم بزنیم،٢- باورهای محدود کننده رو پیدا کنیم که بهمون احساس بد میدن( میتونیم این باورها رو از روی ارزشهایی که بهشون پای بندیم،گفتگوهای ذهنی،تصویری که مدام تو ذهنمون حرکت میکنه و بک گراندی که تو ذهنمون نصبه رو پیدا کنیم.

    ٢-برای ساختن باورهای قدرتمند کننده : باورهایی که به ما احساس خوبی میدن در خودمون ایجاد کنیم،باورهایی که احساس ارامش دارند،احساس شادی،قدرت،عشق،ثروت،خوشبختی.

    ٣-و در بیرون از خود و در عمل:ورودی هامون رو کنترل کنیم و به ذهنمون ورودی مناسب بدیم با توجه و تمرکز به خاسته ها که باعث ایجاد و تقویت باور قدرتمند کننده در ما بشه یعنی هر انچه که باورهای محدود کننده را تایید و تقویت می کند را حذف کنیم از افراد گرفته تا فیلم و فضای مجازی و مکان ها.

    ۴-بمباران ذهن با گوش کردن به فایل ها: دسته اول:گوش کردن فایل ها،خواندن کتاب ها،نوشتن درک از مفاهیم(یعنی فهمیدن قوانین)

    نباید صرف برای یادگیری و و کشف انها باشه همزمان باید باورسازی هم کنیم(همراه با استاد باور را تکرار کنیم و براش مثال و استدلال برای ذهن منطقی مان بیاریم)

    دسته دوم:دیدن فایل های ثروت(تک تک فایل ها باید دیده و در مورد اگاهی اون ها باورهای درست نوشت و در دنیای بیرون تایید و توجه کرد بهشون)

    ۵-در عمیق ترین سطح ممکن باورسازی کنیم یعنی با حرکت از سطح بیرونی لایه های ذهن به درونی ترین سطح ذهن بریم و هر چه زمان میگذرد باورها را عمیق تر درک خواهیم کرد.

    نقطه ای که بین ایمان و احساس شکل میگیرد،آفرینش است

    در نقطه ی افرینش مقاومت را در ذهن از بین می بریم و با نمونه و مثال برایش میگوییم استدلالهای قبلی را اشتباه بوده.

    باید برای تک تک باورهایمان وقت بگذاریم،تک به تک راهی،الگویی،مثالی،استدلالی برای ذهن بیاوریم که اون باور در ما ساخته بشه،و نشانه ی ساخت باور هم احساس اون هست.

    آگاهانه باید شروع کنیم و گفتگوی ذهنمون رو به سمت باور ببریم،یعنی باورهای ما بشن گفتگوهای غالب ذهنی،و ما رو به احساس خوب،آرامش،شادی برسونن که به این روش فرکانس ما سریعتر قدرت میگیره و مدارمون بالاتر میره.

    هر چقدر باورهامون قدرتمندتر بشن،احساسمون پر از ایمان،امید،شادی،آرامش میشه و نتایج سریعتر و بزرگتر میشن.

    توجه و تمرکز

    ١- توجهات باعث ارسال فرکانس میشن،به هر چیزی که توجه کنیم باعث ورود اون در زندگیمون میشیم،پس به راحتی به چیزهایی توجه کنیم که به ما احساس خوبی میدهد.

    ٢- اعراض کردن:در کنار توجه به خواسته ها باید توجه نکردن و اعراض به ناخاسته باشد.

    اعراض یعنی چه؟یعنی اون موضوع رو برای خودمون بی اهمیت کنیم،بار ذهنیش رو از بین ببریم،کاری کنیم که هیچ وزنی در ذهنمون نداشته باشه.

    اعراض یعنی از بین بردن فضای ذهنی که به اون موضوع اختصاص دادیم تا احساسمون رو کنترل کنیم و به بد منجر نشه.

    اگه اعراض از موضوعی سخت هستش،بنویس که چرا اهمیت داره اون موضوع؟دلایل ذهنت رو بشنو و بنویس

    ٣-نوع و جنس توجه ما: هر موضوعی که باهاش در ارتباطیم یک بعد + و – داره.

    تمرکز و توجه روی هر بعد همون احساس رو به ما میده.

    هر جنس فرکانسی رو که ارسال کنیم و شرایط و اتفاقات و آدمهایی رو تجربه خواهیم کرد که هم جنس با اون فرکانس هستند.

    هم جنس همان فرکانس به این معنی نیست که دقیقا خود توجهمون وارد زندگیمون میشه،یعنی هم جنس،هم حس،هم احساس اون،اتفاقاتی که هم فرکانس اون فرکانس ارسالی بودن.

    ما به راحتی میتونیم از نوع و شدت احساساتمون،نوع و شدت توجهمون رو بفهمیم.

    احساسات ما قطب نمای وجودی ما هستند

    توضیح توجه:توجه ٢ جنبه + و – به هر موضوع و شرایطی که در اتفاقات انسان هستش داره.

    باورها : تعیین کننده نوع و جنس توجه ما هستن یعنی باورهای ما در لایه های زیرین ذهن ما تعیین می کنند ما به چه وجهی از موضوعی توجه کنیم.

    یعنی نوع و جنس توجه ما در باورهای درونی ذهن ما ریشه داره.

    کار کردن روی باورها =» توجه صحیح + رو به وجود می اورد.

    و تغییر نوع توجه خودش باورسازی محسوب میشه.

    باور و توجه رابطه ای رفت و برگشتی دارن.

    و باورسازی از چه زمانی شروع میشه؟

    با تغییر نوع توجهمون شروع به باورسازی می کنیم و این باورها به اندازه ای که در ذهن ما ساخته می شن،خودشون هم نوع توجه ما رو تغییر میدن

    نتیجه اون میشه قویتر شدن باور

    یعنی توجه =» بهتر و مثبت تر میشود =» فرکانس قوی تر برای خلق خواسته

    و از اون جایی که اصل قانون = احساس سازی هستش

    باورسازی در لایه های زیرین به توجه سازی سطحی منجر میشه = نوع و جنس توجه ما رو میسازه.

    پس همه جا باید حواسمون به نوع و جنس توجه و تمرکزمون باشه = و هر لحظه متعهد باشیم به باورهامون

    تنها کاری که باید انجام بشه توجه سازیه

    هدف از همه تمرینات و الگویابی ها برای باورها توجه سازی و احساس سازی هستش

    به هر چیز که توجه کنیم به خاطر احساسی که در ما به وجود می اورد،همون رو وارد زندگیمون میکنیم،پس وقتی داره انجام میشه نوع و جنس توجه مثبت باید رعایت بشه تا نتیجه بدهد.

    یعنیتوجه بر خواسته از باورهای قدرتمندکننده باشه و به احساس خوب منجر بشه

    و در آخر تغییر باورها رو از جایی میفهمیم که توجهمون تغییر کرده،توجهمون رو از جایی میفهمیم که احساسمون تغییر کرده،

    و تغییر احساسمون=تغییر فرکانسی که برای جهان ارسال کردیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    sara گفته:
    مدت عضویت: 1855 روز

    سلام سلام به روی ماه همتون استاد عزیزم و هم فرکانسیای دوست داشتنیم که با وجود اینکه نمیشناسمتون چقدر همتونو دوستتتتت دارم.

    چشامم پر اشکه…

    بخدا اصلا نمیدونم چی بگم چجوری بگم

    داستان هدایت من به این سایت مفصله و نمیخوام فعلا راجع بهش بگم این اولین کامنت من هست میخوام بگم فقط ۳ روزه که دارم سایت رو با جون و دلم با همه وجودم فایل های دانلودی رو گوش میدم.. شب ها تا ساعت ها میگذره و دلم نمیاد ، دل بکنم حتی یلحظه ..

    حالا من کسی بودم که قصد فروش محصولات استاد و داشتم و لحظه ای ک فهمیدم این کار حرامه نه تنها یدونه محصول نفروختم و کانال و کلا تعطیل کردم که حتی باوجود اینکه تشنه شرکت تو دوره ثروت بودم ، تصمیم گرفتم خودم بهاشو بپردازم و به خودم گفتم تا زمانی که این پول رو نداشته باشم یعنی هنوز در فرکانس ورود به این دوره نیستم ..خداروشکر میکنم که اینقدر قشنگ هدایت شدم ..

    باورتون نمیشه فقط ۳ روزههه دارم روی سایت وقت میزارم با جون و دل ؛

    اینقدررررررری که این دو سه روز نشونه دیدم تموووووووم این ۲_۳ سالی که دوره و کتاب و سمینار گذروندم ندیییدمممم به ولله ندیدم

    داستان نشونه هام فقط تو همین ۳ روز اونقدر مفصله که میشه یه کتاب ۲۰۰ صفحه ای نوشت ازش فقط اینو بگم که دیشب از ذوق خوابم نمیبرد و با گریه و خوشحالی به خدا میگفتم بسه واسه امروز این حجم از نشونه بسه…

    باورتون میشه؟؟؟ اخرین نشونمو میگم بهتون که نتونستم جلوی خودمو بگیرم و براتون ننویسم

    من فقط ۳ روزه که تصمیم گرفتم تو دوره روانشناسی ثروت ۱ شرکت کنم و بهاشو کامل بپردازم بخدااا تو این ۳ روز چندتا درخواست کار و پروژه داشتم حتی پروژه ای که دقیقا ۶ میلیونی بود و هربار گفتم خدا خودش منو هدایت کرده خودش هم اگر در فرکانس این دوره باشم ۶ میلیون و وارد زندگیم میکنه حالا منی که تازه میخوام فارغ التحصیل شم و اتفاقا از طرف دانشگاهم بهم دیروز درخواست کاری شد که دوماه پیش رویام بود اما اینقدر لیاقتم بالا رفته که درخواست و قبول نکردم و خدا بهم الهام کرد این نشونه است تو داری مسیر رو درست میری حرکت کن ازین بهتر قراره اتفاق بیوفته ..

    بخدااااا باورتون میشه؟؟؟؟ بدون اینکه حتی یدونه پروژه قبول کنم یا کاری انجام بدم همین الان، همین لحظه، همین ساعت مبلغ ۶ میلیون و خورده ای به حسابم واریز شد

    این اولین پول میلیونی هست که اصلا وارد حسابم میشه

    اونم یکجا یهویی ..

    دوستان اینه… بخدا همینه .. معجزه همینه؛ خدا همینه همین حس های خوب ما ؛همین لحظاتی که غرق لذت و آرامشیم وقتی باهمه وجودمون قلبمون بهش توکل میکنیم

    استاد نمیدونم پیامم رو میخونید یا نه ولی خالصانه دوستتون دارم و تو همین ۲ _۳ روز نشونه هایی تو روابطم ؛ درخواست کار و حتی پروژه ۶ میلیونی ؛ پیداکردن خیریه ای که قبلا دنبالش میگشتم که اونم ساعت ۳ شب یهو بهم الهام شد ؛ این ۶ میلیون یهویی ک به حسابم واریز شد ؛ محبتایی که از استاد دانشگاهم ودوستانم دارم میبینم خداروسپاس

    من لایق همه این نعمت ها و خیلی خیلی خیلی بیشتراز این ها هستم و انشالله با اومدنم به دوره ثروت ۱ ، بعنوان اولین تجربه ام ، به فرکانس های خیلی خیلی خیلی بالاتر چه در روابط چه در ثروت ارامش و حتی سلامتیِ بیشتر دست پیدا کنم ..انشالله همه ما هرلحظه در حال تکامل و دسترسی به مدارهای بالاتر باشیم.

    در پناه خدای یکتا شاد سلامت و پیروز باشید🌸😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3356 روز

    سلام

    عاشق همه دوره های شما هستم همه عالی عالی هستند و کابردی و عالی و تحسین آمیز.

    قدم اول ساده و در عین سادگی همه موارد را شامل میشود در همه موارد بسیار عالی است و همه موارد را هم شامل میشود.

    تمام سعی ام این است که یک سره روی خودم کار کنم ، چند روزه که گردنم خیلی درد می کرد و من بی خیالش بودم بالشم را عوض کردم بهتر شد ولی خوب نشد، امروز گفتم من که دارم حسابی روی سلامتیم کار میکنم این دیگه چیه، وقتی خوب فکر کردم دیدم در آن حالتی که هستم و یکسره دارم می نویسم و می نویسم و می نویسم گردنم در حالتی که قرار میگیره باعث این درد شده است ، راستش هم خیلی خوشحال شدم که اینم نشانه برایم است که دارم خیلی رو خودم کار می کنم و هم خوشحالتر شدم که علتش را فهمیدم و درستش می کنم.

    خلاصه هر چی رو خودمان کار کنیم باز هم کم است باز هم بیشتر و بیشتر لازم داریم خدایا شکرت که مرا در این مسیر هدایت کردی و هدایتم هم می کنی.

    وقتی روی خودمان کار می کنیم این قدر کار داریم که اصلا وقتی برای دیگران نداریم و این برای من خیلی لذت بخش است بعضی وقتها این قدر در این محصول غور می شوم که کسی زنگ می زند یا می آید اصلا یک لحظه نمی دانم کجایم و چه بگویم.

    در مورد سیل من هم خیلی ناراحتم ولی من هم مثل مثالی که استاد فرمودند از توش یک عالمه فراوانی و باور خوب در آوردم.

    هر چی روی خودمان بیشتر کار کنیم بیشتر نتیجه می گیریم ، همش به خودم می گم اینی که الان هستم حاصل افکار خودم است چطور می توانم باورهایم را بزارم کنار و بی خیال آنها بشوم مگر میشود.

    و ما التنهم من عملهم من شیء». . . و از عمل آنها چیزی نمی کاهیم و هرکس در گرو اعمال خویش است.

    خدایا خیلی دوستت دارم و عاشقتم همیشه کنار باش همانطور که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2167 روز

      به نام خدا

      سلام

      واقعا وقتی از خود خودش می خواهی چقدر دست داره و دست ها رو به سمتت سرازیر میکنه خدایا شکرت

      من هم چند روزی بود دست هام درد گرفته بود و میگفتم برای چیه علتش چیه و بعد لبخند زنان بر عکس گذشته ام به خودم میگفتم الخیر فی ما وقع حتما خیری درش هست الان شما گفتید یادم اومد از بس نکته نوشتم از بس آگاهی ناب دریافت کردم

      یه وقتایی به خودم میگم تو معمولی نیستی

      دوست عزیزم

      دوست نازنینم

      خیلی خوب کردی که نوشتی

      سپاسگزارم ازتون

      خدایا بی نهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: