در این فایل استاد عباس منش، اصلی اساسی درباره هدف گذاری و نحوه تحقق اهداف را شرح داده است. اصلی که کلید تحقق خواسته های واقعی است اما در فرایند هدف گذاری اغلب نادیده گرفته می شود.
اگر تصمیم داری شروع سال جدید، شروع تغییرات اساسی در تمام جنبه های زندگی ات باشد، با تمرکز این فایل را گوش بده، کلیدهای آن را یادداشت کن و از این کلید ها برای هدف گذاری و تغییر زندگی ات در تمام جنبه ها، کمک بگیر.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع کامل تر درباره محتوای این فایل: دوره احساس لیاقت
در اهمیت نقش ” احساس لیاقت” در میزان تجربه خوشبختی در زندگی، همین جمله کافی است که:
غالبترین فرکانسی که هر فرد به جهان ارسال می کند، باوری است که نسبت به خودش و میزان ارزشمندی اش دارد. به همین دلیل شرایط زندگی هر فرد – به قطع یقین – بازتاب مستقیمِ میزان احساس لیاقت درونی اوست. “فرکانس احساس لیاقت” – با اختلاف – تعیین کنندهترین عامل است برای اینکه:
- مسیر زندگی ما چقدر روان باشد؛
- نعمتها چقدر به راحتی و از مجراهای مختلف وارد زندگی ما بشود؛
- چقدر راحت به سمت ایده ها و فرصت های پرثمر هدایت شویم ؛
- و چقدر در رضایت درونی زندگی کنیم یا بالعکس؛
طبق قانون، به اندازه ای که فرد از درون احساس لیاقت دارد، به همان اندازه با نعمت های این جهان هم – مدار می شود. بنابراین، هر کوچکترین بهبودی که در احساس لیاقت خود ایجاد می کنیم، تغییراتی اساسی در کیفیت زندگی ما ایجاد می کند که قابل مقایسه با نقش هیچ فاکتور دیگر یا هیچ میزان تلاش فیزیکی نیست.
ماموریت دوره «احساس لیاقت» هدایت شما در مسیر بازسازی احساس لیاقت است. این دوره فرایند این بازسازی را از خودشناسی شروع میکند تا دانشجوی دوره در قدم اول:
- ارزیابیای صحیح از احساس خود ارزشمندی حقیقتی خود بدست آورد؛
- ایرادهای شخصیتی اش را پیدا کند؛
- بداند چه عادت های شخصیتی محدود کننده ای را باید تغییر دهد و چه عادت های شخصیتی سازنده ای را باید ایجاد کند
- و به این شکل بازسازی احساس خود ارزشمندی و “بهبود شخصیت” خود را در عمل یاد بگیرد.
سپس با هر بهبودی که فرد در احساس لیاقت درونی خود ایجاد می کند، ظرف وجودش بزرگتر می شود. به خاطر این ظرف بزرگتر است که جهان خود به خود شرایط بیرونی او را بهبود میدهد؛ مسیر را برایش هموار میکند؛ لاجرم هدف هایش محقق می شود؛ تلاش هایش به ثمر می نشیند و درهایی از خیر و برکت به زندگی اش گشوده میشود؛
زیرا طبق قانون، جهان طراحی شده تا در هر لحظه، کیفیت اتفاقات و شرایط زندگی ما را بر اساس “کیفیت احساس لیاقت ما” بروزرسانی کند.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره ” احساس لیاقت “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری هدفی متفاوت برای سال جدید603MB40 دقیقه
- فایل صوتی هدفی متفاوت برای سال جدید39MB40 دقیقه
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
سلام
می خواهم تو این دیدگاهم یه ردپاهایی رو برای خودم ثبت کنم و در واقع این دیدگاه کاملاً برای الان و آیندهی خودم هستم ولی خوشحالم که اینجا ثبتش می کنم چون ممکنه این حرفها یه چراغ راهنمایی برای مسیر دوستانم هم بشه
دلیل اینکه اینجا حرف هامو می نویسم این نیست که وقتی اینجا می نویسم متعهد تر هستم که به حرف هام عمل کنم نه ، من یکی از عملگرا ترین و متعهد ترین آدمهایی هستم که در دایرهی ارتباطاتم می شناسم
اینجا می نویسم که هم استاد از روند رشد من خبر داشته باشه ، هم به قول آقا سید علی خوشدل عزیز این سایت خیلی خوب مرتب و دسته بندی شده است
بعداً هر زمان نیاز داشته باشم به این ردپا برای الهام گرفتن یا انگیزه گرفتن از اون ، راحت تر دسترسی دارم به این رد پا …
28 اسفند 1402 عصر دو ساعت قبل از اذان مغرب بود که من اومدم توی سایت و فایل (هدفی متفاوت برای سال جدید) رو دیدم ، ماه رمضان بود و من روزه بودم ، یادمه اونقدررررر اون فایل روی من تاثیر گذار بود که تا یکی دو ساعت بعد از افطار هم خونه نرفتم و فقط موبایلم رو گذاشته بودم در حالت هواپیما و داشتم به حرف های استاد عمیق فکر می کردم
شاید برای شما هم جالب باشه که من اصلاً نفهمیدم کی شب شد؟
اون چند ساعت وقتی این الهام رو با صدای بلند دریافت کردم که باید انرژیام رو بگذارم روی ساختن احساس لیاقت و ارزشمندی خیلی خیلی خوشحال شدم و می گفتم امسال من یه سال متفاوت می سازم و انصافاً خیلی هم تلاش کردم ، تو چند تا از دیدگاه هام هم به خانم یوسفی یا خانم شهریاری که اون زمان از دوستان خیلی هم فرکانس من بودند گفتم ، (ما در پاسخ به کامنت های هم دیگه در همین سایت گاهی وقت ها گپ میزدیم) گفتم امسال (1403) میخواهم تا آخر سال ، سالی رو بسازم که به جای اینکه من برای دیگران دست بزنم و بگم دمت گرم چقدر خوب عمل کردی ، دیگران برای من دست بزنند و بگن پسر دمت گرم چقدر امسال عالی عمل کردی …
خب من اومدم با دورهی عزت نفسی که داشتم بدون اینکه دورهی احساس لیاقت رو بخرم کلی تمرین برای خودم طراحی کردم و کلی روی خودم کار کردم
و نتیجهاش در حوزه کاریم این شد که من در طی سال سه مرتبه هدایت شدم به یک دفتر املاک بهتر ، لول کاری بالاتر و آدم های هم فرکانس تر
و به شدت از نتیجهام راضی ام و خدا رو شکر می کنم (خیلی کلی دارم می نویسم ها ، سال 1403 جزئیات زیادی داشت ولی خب می خواهم زودتر برسم به نقطهی فعلی و الانم) و دلیل اینکه دارم این دیدگاهم رو اینجا ثبت می کنم هم اینه که من تمام رد پاهای قبلی از عملکردم رو اینجا تو همین صفحه ثبت کردم و یه جورایی اینجا شده فصل های مختلف زندگی من ... به جورایی این پیج رو خیلی دوست دارم چون انگار کتاب زندگیم رو دارم اینجا می نویسم
تا این لحظه که دارم این دیدگاه رو ثبت می کنم من 23 تا دیدگاه اینجا نوشتم ، البته با در نظر گرفتن پاسخ ها …
علاوه بر نتایج خیلی خوبی که در حوزه شغلم گرفتم و تغییراتی که ایجاد کردم
و نتایجی که در بُعد سبک شخصی و روابطم ایجاد کردم که در دیدگاه قبلی نوشتم
خب من سال 1403 نسبت به سال های گذشته هدایای خیلی زیادی هم دریافت کردم ، مخصوصاً لباس ، من در هیچ سالی در زندگیم اینقدر لباس و کلاً هدیه به طُرُق مختلف دریافت نکرده بودم و این ها به خودم ثابت می کنه که چقدر خوب احساس ارزشمندی بیشتری رو درونم ایجاد کردم
من کلاً سه تا دوست خوب و هم فرکانس داشتم که خودم به شخصه دوستشون داشتم و همچنان دارم و از وقت گذروندن باهاشون احساس خوبی داشتم
همین سه تا دوستم (البته ما سه نفری دوست مشترک نبودیم) که اتفاقاً هر سه هم از دانشجو های استاد عباس منش هستند و در حوزه شغلی و در کل پکیج زندگی آدم های بسیار موفق و تحسین برانگیزی هستند و من به داشتن همچین دوست هایی افتخار می کنم بارها به طُرُق مختلف در پیام ها یا صحبت های تلفنی ای که داشتیم (هر سه خارج از شهر قم تو شهر های دیگهای زندگی و بیزنس دارند) من رو به خاطر ویژگی های مثبتم مخصوصاً توانایی که در تمرکز بر نکات مثبت دارم ، مخصوصاً تواناییام در تمرکز بر نکات مثبت آدم ها تحسینم می کردند و می کنند و بارها از زبان خودشون می شنیدم که چقدر خوشحالن و افتخار می کنند که با من دوست هستند
خب این نتایج که بارها و بارها و بارها … تکرار شد باعث شد من باور کنم که من خیلیییی آدم ارزشمندی هستم ، باعث شد باور کنم که قوانین رو خوب درک کردم و دارم خوب ازش استفاده می کنم
راستی تا یادم نرفته بگم که در طی این یک سال ارتباطم بارها با خانواده ام هم بهتر شده به این شکل عزت و احترام بیشتری رو دریافت می کنم
تمام این ها رو گفتم برسیم به حوزهی کسب و کار و پول ساختن
خب من همچنان درآمد خیلی کمی دارم و نتایجم در خلق ثروت خیلی خیلی سینوسی هست
روزی که دورهی هم جهت با جریان خداوند لانچ شد و فایل معرفی دوره روی سایت اومدم (اواخر بهمن بود) ، وقتی من از زبان استاد شنیدم که تو این دوره جواب سوالی که من یک سال هست از خدا می پرسیدم اینجا تو این دوره هست
من توی دیدگاه های دیگه هم مینوشتم خدایا در اوایل شروع بیزنس املاک یعنی سال 98 و 99 من چه کار می کردم یا چه باورهایی داشتم که اونقدر درآمدم خوب بود که تقریباً با درآمد خالص 4 ماهم می توانستم یه پراید صفر کیلومتر بخرم. اون موقع پراید هنوز صفر تولید میشد و قیمتش 20 یا 22 میلیون بود
خب من هنوز در این تاریخ موفق به خرید دورهی هم جهت با جریان خداوند نشدم ولی به طور قطع دوره رو می خرم چون بارها هم از لحاظ منطقی و هم الهاماتم بهم گفته که باید حتماً توی دوره شرکت کنم
ولی یه موضوعی رو فهمیدم که خیلی خوشحالم و فکر می کنم با کار کردن روی این قسمت خیلی خیلی راحت پول خرید دوره هم برای من جور میشه
من طی چند هفتهی اخیر در ایام عید وقتی عمیق فکر کردم به زوند عملکردم در سال 1403 متوجه شدم من باور فراوانی و احساس لیاقت رو خوب ساختم ، حتی می توانم بگم عالی ام ، کلی نتیجه تو دستم هست که حالا یه بخش هایی از اون ها رو تو این دیدگاه نوشتم وگرنه خیلی خیلی بیشتر هست
من توانایی تمرکز بر نکات مثبت هم درونم ساختم کلی نتیجه دارم و تقریباً یادم رفته بود ، این موضوع مرغ همسایه غازه !! تا زمانی که استاد به فایل در این باره گذاشت روی سایت
اما همون فایل «چرا فکر میکنیم مرغ همسایه غازه؟» وقتی ده ها بار گوش دادم و گاهی هم نت برداری کردم یه موضوعی رو فهمیدم که اولش خیلی زیاد در مورد پذیرفتنش مقامومت داشتم ولی واقعاً فکر می کنم ترمز من همینه…
من طی این چند سالی که در شغل املاک بودم و دیدم خیلی ها از کنارم رشد کردند و بالا رفتن
و از طرفی بارها دوستان و همکاران لطف داشتند و می گفتند شما واقعاً توی کارت به حرفه ای هستی
و هربار سوال من این بود پس چرا درآمدم اینقدر کمه؟؟ من که در تمام ابعاد عالیام؟
از اونجایی که جواب سوال رو پیدا نمی کردم احساس سرخوردگی و بی عرضه بودن می کردم و بعد می خواستم نگذارم حالم خراب بشه ناخودآگاه هر بار ذهنیتم نسبت به شغل املاک خراب و خراب تر میشد و میگفتم من چون سالم کار می کنم و این شغل فلان … خدا نمی خواهد من تو این شغل بمونم :)
خب یه چند باری هم طی این چند سال امتحان کردم و وارد شغل های دیگه شدم ولی اونقدر فشار اجتماعی روی من زیاد شد که نتوانستم تحمل کنم و دوباره بر می گشتم سراغ همین شغل املاک
تا اینکه یکی دو هفته پیش هدایت شدم به دو قسمت آخر صحبت های آقای هادی ترابی و استاد (نتایج دوستان)
اونجا تازه یه چراغ هایی تو ذهنم روشن شد که اععع همینه … من باورهام نسبت به این شغل خوب نیست … به همین دلیل هست که خیلی وقت ها قبل از قرارداد یا نزدیک به قرار داد همه چیز می ترکه :)) و خلاصه روز از نو روزی از نو …
حدود دو هفته پیش با سرچ کردن موضوعی کلمه «مشاور املاک» در قسمت جستجو سایت
با کمک گرفتن از دو تا دیدگاه از آقای هادی ترابی که ایشون در مورد شیوهی عملکرد صادقانهی خودش در شغل املاک و نتایج بی نظیری که کسب کرده نوشته بود
البته همین ها رو در اون فایل های تصویری هم میگه
و با کمک گرفتن از یک دیدگاه از خانم ژاله نقوی علائی که در جلسه سوم قدم اول نوشته بود (باور های مناسب برای شغل املاک
و البته داستان هدایت ایشون در پروفایلش که خیلی برای من الهام بخش بود
اومدم یه سری باورها رو نوشتم ، در واقع همون باورهای خانم علائی رو کپی کردم در یک نت و یه کمی ویراستاری نوشتاری کردم ولی همون مفهوم بود
و سعی کردم در بهترین محیط با کمترین نویز و با بالا ترین کیفیتی که موبایلم بهم ارائه میده ضبط کنم
خلاصه اون کار رو انجام دادم
و خیلی هم خساست به خرج دادم ، تقریباً دهمین باری که ضبط کردم فایل صوتی مورد تأیید خودم بود و طی دو سه روز که پشت سر هم روزی شاید ده بیست بار گوش می دادم یه سری نتایج حقیقی و غیر قابل انکار اومد و من حتی تا مرحله ست کردن یه قرارداد فروش رفتم که سهم من از اون قرارداد حدوداً 20 میلیون می شد
خب من متوجه شدم باید یه بار دیگه از اول وقت بگذارم یه فایل مخصوص خودم درست کنم
تقریباً سه روز هست که متمرکز روی همین موضوع هستم
و واقعاً فایل عالی ای میشه و خیلی برایش زحمت کشیدم و خیلی هم این متن بهم احساس خوبی میده و روی من تاثیر می گذاره
یه عالمه الهام دریافت کردم و با هدایت الله یه سری باورهای کمک کننده رو با کلی مثال نوشتم و می خواهم امروز پرونده اش رو ببندم یعنی کامل بنویسم و بعدش هم ویس ضبط کنم و شروع کنم به گوش دادن
همهی مسیری که رفتم رو اینجا نوشتم
حالا یه چند وقت دیگه ان شا الله میام از نتیجه ها هم می نویسم
دوستتون دارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به تمامی دوستان ارزشمندم ، استاد عباس منش و خانم شایستهی گرامی
دلیل اینکه دارم این رد پا رو اینجا ثبت می کنم اینه که ابتدای سال دیدگاه های خودم رو همینجا ثبت می کردم و می گفتم که می خواهم چه تغییراتی ایجاد کنم ، حالا اومدم بگم که چه تغییراتی ایجاد کردم و الان کجا هستم
1- بیشتر به سبک خودم زندگی می کنم و کمتر برایم مهمه که این مدل ریش و سیبیل که دارم یا این مدل لباس هایی که می پوشم ست هست با مُدِ روز جامعه یا نه؟
چی شد که این تغییر ایجاد شد؟
شماره 1
» آدم هایی رو دیدم و در موردشون فکر کردم که ، این آدمه (حالا چه خانم و چه آقا) هر مدلی که دوست داره لباس می پوشه یا موهاشو درست می کنه یا حتی رنگ می کنه ، یا هر مدلی که خودش دوست داره ریش و سیبیل می گذاره
اتفاقاً خیلی هم عزت و احترام داره ، اگه هم کسی نپسنده توی ذهنش اینه که ، این منم می خواهی با من باشی ، حق نداری من رو تغییر بدهی نمی خواهی هم خب تو رو به خیر و من رو به سلامت
شماره 2
» اصلاً مُد رو کی درست کرده؟! جز این هست که یه عده آدم یا یه آدمی که اعتماد به نفسش بالاتر از بقیه بوده و خودش رو بی قید و شرط دوست داشته اون شکلی بوده و بعد بقیه هم گفتن وعووو چقدر باحاله … ما هم بریم این شکلی خودمون رو درست کنیم که بقیه نگن عقب مونده ایم …
فکر کردن به این سوال «مُد از کجا اومده» خیلییییی بهم کمک کرده که خودم باشم ، اورجینال باشم نه های کُپی
2- الان پس از یک سال بالا پایین کردن (یعنی تحقیق و فکر کردن) پذیرفتم که اگر الان در 30 سالگی (تولدم یازدهم بود ، وارد سی سالگی شدم) من مجرد هستم و نه رابطهی عاطفی و دوستی دارم ، نه ازدواج کردم ، نه مشکلی دارم و نه چیزی از بقیه کم دارم ، یه سری باور اشتباه داشتم که از خانواده بهم رسیده بود و باعث شده بود در حوزه روابط به شدددت احساس بی ارزشی کنم
حالا …
نکته اینجاست که من در زمینه ارتباطات در کسب و کار یه روزی پذیرفتم که ایراداتی دارم که باید برطرف کنم و نشستم ذهنم ریختم تو کاسه و دونه دونه به باورهای محدود کننده ، عادت های غلط و مخرب حمله کردم و تغییر کردم
و اینجوری هم نبود که یه شبه من خفن ترین تو حوزه شغلی خودم (مشاور املاک) بشم ولی …
» به همون میزانی که روی خودم کار می کردم…
» به همون میزان هر بار احساس لیاقتم بیشتر شد
» هر بار عملکردم (هم جهت با قانون) بهتر و بهتر میشد
» هر بار با صلابت تر و با اقتدار بیشتر حرف میزدم
» هر بار زبان بدن رو بهتر ازش استفاده می کردم و محکم و با اُکتاو بالای صدا صحبت می کردم
» به همون میزانی که روی احساس لیاقت و ارزشمندیم کار می کردم ، به همون میزانی که توانایی خودم رو ارزشمند می شمردم و عزت نفسم رو رشد می دادم
» به همون میزان دیگه کسی رو به واسطهی زیبایی چهره و اندام (مخصوصاً در مورد ارتباط با خانم ها – حتی در کسب و کارم ، که صرفاً به ارتباط مقطعی بود و قرار نبود رابطهی عاطفیای شکل بگیره) توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم
» به همون میزان اگر کسی جایگاه اجتماعی بالایی داشت یا از لحاظ سیاسی مقامی ، چیزی داشت ، اون رو توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم
» به همون میزان اگر کسی جایگاه مالی بالاتری نسبت به من داشت ، اون رو توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم
….
در مورد خانواده… اون هایی که مثل من توی خانوادهی مذهبی بزرگ شدن که می دونن چقدرررر باورها دربارهی پدر و مادر افتضاحه … اصلاً افتضاح برای یه ثانیهاش هست ها … از پدر و مادر چنان بُت می سازن که بچه فکر می کنه دیگه باید تا آخر … خادمِ پدر و مادرش باشه و اون ها خدا هستند ، اون ها این رو به دنیا آوردن و بزرگش کردن و خلاصه این دِین … این خادم بودن برای پدر و مادر تا لحظهای پدر یا مادر از دنیا بروند ، قانون نانوشتهای هست که روی پیشونی فرزند نوشته شده و سر پیچی از اون یعنی بر ضد خدا حرکت کردن و نه فقط از دین خارج شدن بلکه از بُعد انسانیت و شرافت خارج شدن …
خلاصه نگم براتون …
من اومدم روی احساس لیاقت و ارزشمندیم و عزت نفسم کار کردم … کاااااااااار کردم ها ، با کلمات حق مطلب ادا نمیشه :)
و پدر و مادرم رو توی ذهنم از شرک ها پاک کردم
زمان گذاشتم و تمرین کردم و تمرین کردم که در مورد پدر و مادرم در عین حال که عاشقشونم و بهشون محبت می کنم ، نخواهم خودم رو له کنم و از خواسته هام بگذرم و اون ها رو راضی کنم ، زمان هایی رو یادم میاد که برای بعضی از نه گفتن ها دست هام می لرزید ولی می گفتم خدا با منه ، خداست که منبع همه چیزه ، اون برای من کافیه من بایییید موحد بشم و از جلد اون کافر و مشرکی که پدر و مادرش برایش بُت بودند بیام بیرون
این شاید سخت ترین قدمی بود که توی رشد شخصی و مسوولیت پذیریام (بعد از آشنا شدن و باور کردن قانون) برداشتم
ولی
اتفاقاً زمان زیادی هم نبرد ، چون اونقدر اهرمُ رنج و لذتش رو خوب توی ذهنم ساخته بودم مخصوصاً رنج مُشرک بودن و باج دادن به خانواده (چیزی که تا 24 سالگیم باهام بود چون قانون رو درک نکرده بودم) زیاد بود که من رو هُل می داد و از اونور اهرم موحد بودن ، اون لذت آزاد اندیشی و آزادانه به سبک خودم زندگی کردن من رو به سمت خودش می کشید ، آمیانه بگم ؟! مال خودم بودن نه مال دیگران بودن …
که
عمل کردن های پشت سر هم باعث شد که خیلی زود نتایج توی زندگیم نمود پیدا کنه
یه جاهایی هم کنترل ذهنم از دستم در می رفت ، یه جاهایی هم بد رفتاری می کردم با پدر و مادرم یا خودم رو سر زنش می کردم
یه جاهایی اگه اشتباه نکنم گریه می کردم ، من مسئول نیستم که شخصیتم اینجوری شده ، از بدو تولد اینجوری بزرگ شدم
ولی بعد می گفتم نههههه فلانی رو که الان می بینی توی زندگیش اینقدر موفق ، بعضی ایرادات شخصیتی کودکیش رو تو می دونی ، خیلییییی هاشم نمی دونی ، اون اگه الان اینجاست و اینقدر رشد کرده چون دیگه انگشت اتهام رو از سمت پدر و مادرش یا هر عاملی بیرون از خودش برداشته
خودش رو بهبود داده و بهبود داده و این بهبود های مستمر و دائمی باعث این نتایج شده
پس باید من هم بپذیرم که خودم آگاهانه این خانواده رو و این شرایط رو انتخاب کردم و می دونستم که بهم کمک می کنه و اهرم میشه برای پیشرفتم
به لطف خدا هر بار عزت و احترام و شرف من پیش خانواده ام بیشتر و بیشتر شد و این رشد همچنان ادامه داره
و همون پدری که تو بعضی از موضوعات ازس می ترسیدم ، حالا نمی توانم بگم رفیق هستیم ، هنوز خیلی جا دارم برای رشد در احساس لیاقتم ولی حداقل دوست هستیم و دیگه نه بحثی هست نه اعصاب خوردی ای و نه ترسی … و نه ترسی …
من قدرت توی ذهنم از آدم ها گرفتم و دادم به خدای خودم ، خدایی که قدرت بی نهایتش رو سخاوتمندانه و عاشقانه در اختیار من قرارداده برای اینکه هر طوری که لذت می برم زندگیم رو بسازم
بر روی بوم زندگی ، هر چیز می خواهی بکش …
زیبا و زشتش پای توست ، تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود … نقاش خوبی نیستی (لبخند)
از نو… دوباره رسم کن… تصویر را باور نکن
—————————–ـــــــــــــــــــــــ
این ها رو نوشتم به عنوان فکت که هم باور کنم که می شود تغییر کرد
اگر مسوولیت صد در صد زندگیم رو بپذیرم و یادم باشه که تغییرات یه شبه و با یه بشکن نیست ، نیازمند تکامل و قدرت گرفتن فرکانس های جدید هست ، نیازمند یه سری اتصالات جدید بین سلول های نُرونی مغذ هست
و
هم بیام به تعهدم عمل کنم و بگم که طی این یک سال چه تغییراتی در وجودم رخ داده
تغییراتی که رخ داده اینه که من همیشه توی دیدگاه هام مینوشتم من در تمام زمینه ها پیشرفت کردم
فقط در زمینه رابطهی عاطفی (ازدواج) هنوز نتوانستم مسئلهام رو حل کنم
و البته در زمینه کسب و کار و خلق ثروت هم من هنوز نتوانستم اون رشدی رو که باید داشته باشم و مخصوصا برم سراغ حرفهی مورد علاقم یعنی هنر شاخهی عکاسی و خودم مدیر خودم باشم و خودم برای خودم کار کنم
این چند روز آینده رو می خواهم روی آگاهی های فایل «چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه» کار کنم و ان شا الله در مورد این دوتا موضوع بیشتر صحبت می کنم
فقط می خواستم این رو بنویسم و به خودم بگم که (ردپا به جا بگذارم) امسال سال رشد و شکوفایی من بود چون به این درک رسیدم و یقین پیدا کردم که من هستم که مسئول صد در صد شرایط زندگیم هستم و (این خیلی بهم قدرت میده) منم هستم که می توانم با هدایت طلبیدن و حرکت کردن زندگیم رو در تمام ابعاد بهبود بدهم
ای نسخهی نامهی الهی که تویی ، وی آینهی جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ، در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
به نام نامی الله
سلام
این دیدگاه رو دارم زمانی مینویسم که چند ساعت از اون طوفان نه چندان شدید و باران دوساعته و شدید بعدش می گذره
اینجا توی قم و مخصوصاً منطقهی ما ، پردیسان همه چیز بر وقف مراده و الان بارون قطع شده هوا بییییی نهایت لطیف و دلنشین شده
من هم یه ساعته به لطف خدا رسیدم خونه
میخواهم بعد از ثبت این دیدگاه برم بیرون تو پارک محله یه قدمی بزنم و هوایی تازه کنم و اکسیژن خالص رو وارد ریه هام کنم.
امروز عصر تو همون بارونیه … یه جایی یه مشتری زنگ زد و گفت آقای تجلی برای ملک من مشتری نداری
گفتم چیزی که بگم تو آب نمک نگه داشتم و الان آماده به خریده … نه .
بعد یه سری توضیحات دادم که با توجه به بازار و سن بنا و موقعیت مکانی و خرجی که قبلاً شما کرده بودی … متری 23 قیمتش هستش.
ایشون خودش گفت پایین تر قیمت من 2,450 هستش یعنی متری 25 ، با توجه به متراژ واحت ایشون.
بعد بهم گفت شما هر چی بالتر فروختی هم برای خودت ، بهش میگن در اصطلاح بالا بود دادن (این ها اصطلاحات حوزهی کاری در مشاور املاکه)
من خیلی مودبانه و با قاطعیت گفتم که … باشه حالا مد نظرم هستش اگه مشتری ای بود که به این قیمت می خواست میارم و میگم روی 2,450 من این مبلغ کمیسیون می خواهم …
تازه مبلغ هم نگفتم …
اون موقعی که مشتری ببرم و بپسنده میگم مثلاً 30 تومان ، احتمالا ایشون هم با شناختی من ازش دارم چک و چونه میزنه و در نهایت می توانم 20 تومان بگیرم.
دارم مدار فعلی خودم رو شرح میدهم ها … قطعاً مشتری ها و فروشنده هایی هستند که خیلی راحت تر می خرند دست به نقد هستند و خیلی هم قدردان هستند و هر مبلغی که مشاور بگه با عشق پرداخت می کنند
قطعاً فروشنده هایی هستند که وقتی مشاور املاک بهشون میگه قیمت حقیقی ملک شما 23 هستش بی چون و چرا می پذیرند و میگن چشم شما 23 بفروش ما ان میلیون هم تقدیم شما می کنیم (حالا یه عدد خوب دیگه …) منظورم اینه که من دیدم و خودم گواهی میدهم که از همکار های خودم هستند کسانی که اینجوری با لذت دارند کار می کنند و ثروت خلق می کنند
من در مداری که الان هستم دسترسی به این جور مشتری ها و اینجور فروشنده ها ندارم.
وقتی به این چیزها فکر می کنم
با تمام وجود تایید می کنم حرف های شما رو که چقدر مهمه که تو دورهی احساس لیاقت شرکت کنیم
واقعا احساس لیاقت همه چیزه و در تمام ابعاد نتایج ما رو تغییر میده
خبر خوب اینه که من قبلاً اون قدرت و عزت نفس نداشتم که همین ها رو هم قاطعانه ولی با احترام به افراد بگم
همین که می توانم این حرف ها رو بزنم ، این خودش به خبر خوبه که من دارم روی احساس لیاقت و عزت نفسم در دو ماه گذشته کار می کنم و جهان داره پاسخ هایی جدید و متفاوت به من میده
خدایا شکرت
در پناه خدای مهربان و هدایتگر باشید
سلام خانم شمسا گرامی
وقت به خیر ، امیدوارم که عالی باشید
ممنونم بابت این پاسخ پر مهر و محبتتون که وسط گرمای تابستون تو خیابون ، مثل یه لیوان آب خنک چسبید :)
ممنونم بابت این قسمت پیامتون که خیلی دلنشین و زیبا بود «این از وسعت بی پایان قلبتون هست» .
گوگل کیپ نت از برنامههای خود گوگل هستش و اگه جیمیل شما رو اپلیکشن جیمیل متصل باشه ، این برنامه گوگل کیپ نت هم به اکانت جیمیل شما خودکار متصل میشه
و تمام نت های شما رو با هر آنچه به آن پیوست شده باشه ذخیره می کنه در فضای ابری ای که گوگل در اختیار همهی کابر هاش قرار میده
همون 15 گیگ معروف که اغلب برای گوگل درایو استفاده میشه
یعنی در واقع این نت ها به صورت اتومات ازشون بک آپ گرفته میشه
و
شما در هر دیوایسی که ورود به جیمیل خودتون داشته باشید
در محیط ویندوز
در محیط مک
اندروید
یا آی او اس
به تمام نت های خودتون و پیوست هایش دسترسی دارید
من کلاً ارادت دارم نسبت به شرکت معظم گوگل ، کارش خیلی درسته
در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشید