هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    سلام عزیزان سال نو بر همگی مبارک..اولین بار که تیزر این فایل رو در یوتیوپ دیدم که استاد عزیزم فقط اونجا سال نو رو تبریک گفتن و اشاره کردن که یه فایل با این مشخصه روی سایت هستش قند توی دلم آب شد که هرچه زودتر برم و این فایل رو ببینم سریع رفتم داخل سایت ولی موفق نشدم به دیدن این ویدئو و چندروری گذشت تا اینکه دوباره بابت دیدن نشانه من وارد شایت شدم همون موقع بود که فایل رو دیرم و سریع پلی کردم و گوش دادم باید تنها میبودم و به کلمات استاد با دقت گوش میکردم من در اون زمان ناب پشت فرمون و تنها داشتم توی مسیر میرفتم سریع وصل شدم به بلوتوث ضبط ماشین و با آرامش و با صدای مناسب شروع به گوش دادن کردم..قبل از پلی کردن داشتم با خدای خودم صحبت میکردم و دنبال نشانه بودم و یافتن قدم بعدی چون کلی برای خودم برنامه و هدف مشخص کرده بودم اون وقت بود که با شروع گوش دادن این فایل یه چیزی در وجودم منفجر شد بوممممممممم

    مریمم تو باید دنبال احساس لیاقت باشی آیا احساس لیاقت داری برای داشتن آنچه که در دفتر قشنگت یادداشت کردی؟؟!!آیا آماده دریافتش هستیی خودتو لایق میدونییی….

    وای خدای من داری به من چی میگیییی….میگی حالا که این چیزارو میخوای باشه بهت میدم اما تو آماده دریافتش هستی یانه؟!!خودتو مهیا کردییی بعد نگی خدا نداد و از این حرفاااا

    داشتم با دقت گوش میکردم و توی ذهنم سوالهای مختلف از خودممممم

    واقعا مریم لازم داشت این حرفهارو و باید این مسئله رو درست کنه اون ترمزه. اونکه بعضی جاها نمیزاره نعماتی که میخوای به راحتی و سرعت وارد زندگیم بشهه..آخ خدا جونم عاشقتم. عاشقتم که این هم زمانیهات همیشه به جا و به موقع هستش..عاشقتم که تو همیشه داری با من سخن میگی و هدایتم میکنی و من گاهی اینقدر خوب و دقیق حرفاتو میفهمم و اینقدر حرفهات و هدایتهات در وجودم نفوذ میکنه که هیچ شک و شبه ایی نمی مونه و میدونم و میفهمم که آره خودشه همینه باید اینو درست کنی

    استاد خوش تیپ و عزیزم خیلی دوستون دارم

    راستی اینم بگم که از مهرماه که شاغل درست و حسابی نبودم با خودم عهد کردم که تا اسفندماه حقوق دریافتی من حداقل 3برابر و بیشتر بشه اون موقع که اینو نوشتم هیچ ایده ایی نداشتم بعد از نوشتنم تقریبا یک هفته بعد از من خواسته شد در شرکتی مشغول به کار بشم همون روزی که صحبتش شد خود اون شرکت منو ثبت نام کردن برای رفتن به یه دوره خیلی خوب در یک جای عالی و من رفتم و همون روزی که دوره تموم شد و من رفتم به شرکت بعد از کلاس روز پنج شنبه بود مدیر عامل یه شرکت بزرکتر و عالی تر اونجا حضور داشتن وقتی وارد اتاق مدیریت عامل شدم ایشون هم که مدیر عامل اون یکی شرکت بزرگ بودن جلوی پای من بلند شدن و با احترام با من برخورد کردن و همونجا به من گفتن میخوام در شرکت من کار کنید 2 روز اینجا باشید و 4روز در شرکت من کار کنید و من ازشون تشکر کردم و دیگه میخوام بیشتر از این جزئیات رو ننویسم راستش دستمم درد گرفته …من بدون اینکه متوجه باشم در هفته توی 2تا شرکت مشغول بودم و در اسفند ماه وقتی نگاه به درآمد و حقوقم کردم فقطططط گفتم خدایا استاد بارها گفته بودن که بیش از آنچه که بخوای بهت میده همیشه همین بوده گفتم دیدی مریم تو دست بالا گفته بودی مای 12 تومن چون اونموقع درآمدت تقریبا صفر بود حالا ببین شب عیدی چیکار کرد برات …بخدا که زبانم قاصره از اینکه بخوام بیشتر بگم بعدشم از شرکت اول خواستن که این خانم کلا توی شرکت ما کارکنن..و خلاصه کلی اتفاقای جالب جور واجور.من ادکلن مورد علاقه خودمو امسال تونستم بخرم با قیمتی که شاید خیلیا حاضر نیستن بخرن اما خریدش جز یکی از خواسته های پایان سالم بود.و کلی خرید لباس مورد علاقه ام که همشووو با هم خریدم تازه یه ساعت اسمارت واج حرفه ایی با کلی هدیه های متفاوت دریافت کردم

    دوس داشتم اینارو بگم که شاید با خوندنش بتونه کمکی هم به خودم بشه وهم برای عزیزانی که میخونن این کامنت منو

    خیلی دوستون دارم د. پناه الله یکتاباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
  2. -
    موسی تاجیک گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    بنام خدای مهربان و هدایتگر من در هر زمان

    – –

    // سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون

    خیلی خوشحالم بعد از مدت طولانی دوباره شمارو

    می بینم و باز یه ویدیوی عالی و فوق العاده آپلود

    کردید روی سایت

    بنظرم این ویدیو خیلی به موقع و مناسب برای من

    بود و میدونم که برای بچه های سایت هم

    همینجوری بوده …

    استاد من می‌خوام با شروع سال جدید یه کاری رو

    انجام بدم و این برنامه انگار برای من مثل یه معلم

    عالی بود که بهم راه رو نشونم داد و بهم واضع گفت

    ک چیکار کنم ک کسب و کارم به صورت عالی بره

    جلو و به موفقیت برسه …

    استاد همه ی برنامه های شما برای من و بچه های

    سایت مثل یه راهنما عمل می‌کنه و انگار خدا از زبان

    شما داره با من صحبت می‌کنه و راهنمایم می‌کنه و

    مسیر عالی رو بهم نشون میده …

    استاد واقعا ممنون شمام و از راه دور دستتونو

    می‌بوسم و سپاسگزار شمام ….

    شما تو یه ویدیو می‌فرمایید ؛ اگه برای خودتون پول

    خرج نکنید و روی خودتون سرمایه گذاری نکنید

    همون پولو جهان کاری می‌کنه که برای بیماری و

    کارهای دیگه خرج کنید …

    دقیقا این اتفاق برای من رخ داد ، پول داشتم و باید

    دوره های شمارو می‌خریدم ولی این کارو انجام

    ندادم و همون پولو برای بیماری خرج کردم ….

    من توی این جهان ثابت و راکت شده بودم و جهان

    یه کاری کرد با من ک حرکت کنم و بلوک سیمانی رو

    محکم زد توی سرم …

    از الان شروع میکنم برای سال جدید روی شخصیتم

    و بزرگ کردن ظرفم کار میکنم ، چون میدونم اگه من

    سمت علاقه ام و کاری ک دوست دارم حرکت نکنم

    جهان منو وادار به حرکت خواهد کرد ….

    مرسی از استاد عزیزم ک همیشه بفکر بچه های

    سایت هست و با آپلود ویدیوها به ما مسیر درست

    مسیری ک خدا به بنده هاش نعمت عطا کرده

    نشونمون میده و دوباره بهمون مسیر درستو یادمون

    میاره….

    عاشقتونم استاد عزیزمممم ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 98 رای:
    • -
      سعید گنجی گفته:
      مدت عضویت: 1804 روز

      سلام آقای تاجیک عزیز

      کامنت شما حس خوبی داشت و اومدم کامنت های بچه هارو بخونم اولین کامنت بود و منم اولین کامنت خواستم به کامنت شما پاسخ بدم .

      توی دوره 12 قدم توی جلسات زیادی استاد از تغییر صحبت میکرد . اینکه تغییر باعث رشد انسان میشه . خواستن هدفی و قدم برداشتن و نموندن در شرایط امنیت باعث تغییر به سمت پیشرفت میشود .

      به قول استاد جهان در حال پیشرفت و تغییر هست انسان باید به سمت بهتر شدن حرکت کنه به سمت تغییر برای بهتر شدن تا اینکه زیر چرخ دنده های جهان له بشه .

      شما صحبت قشنگی کردین که مثالش همین بود اگه انسان تغییر نکنه جهان مجبور میکنه تا تغییر کنی مثل همین پولی که گفتین خرج شده رفت چون نخواستم برای خودم خرج کنم .

      به محض اینکه انسان درحال پسرفت باشه نشانه هاش میان مثل اتفاقاتی که نشون بده باید قدم برداری نباید بشینی نباید این مسیرو همینطور پیش بری باید تغییر کنی ، باید مثل جهان درحال تغییر باشی . چقدر خوبه که انسان قبل اینکه جهان اذیتش کنه خودش سریع تغییر کنه سریع خودش قدم برداره سریع خودش در بهترین حس به سمت مسیر پیشرفت قدم برداره .

      ممنون از کامنت خوبتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 740 روز

      به نام خدای قشنگم که هرچه دارم از اوست

      سلام به برادر موسی عزیزم

      امیدوارم حالت عالی باشه

      ممنونم از کامنت زیبایت

      مخصوصا اون قسمتی که گفتی جهان اگر ببینه پولتو برای خودت و گسترش خودت خرج نمیکنی باعث میشه پولتو جاهای دیگه مثل بیماری و اینا خرج کنی ….

      یعنی تو نباید راکد باشی …

      من اولین بار اینو در آب دیدم …

      ابی که زلال زلال و پاک پاک بود …اینقدر که وقتی می خوردی انگار که تمام بدنت جلا پیدا می‌کرد..و وقتی یه جا ساکن شد آنقدر بعد از چند روز بد مزه بود که فکر کردم یکی اون ابای خوبو خورده و از شیر آب کرده ….

      واقعا حرفت درسته …

      توی فایلهای استاد …و این بهشت زیبا …

      آب هر بار و در هر فایل زلال زلزله و اینقدر زیبا در حرکته که از همین آرامش از همین موج های کوچک آدم لذت میبره …

      میدونی انگار به من می‌گفت نه ایست…حتی شده آرام حتی شده بی صدا تر و حتی شده با آرامش بیشتر جلو برو ولی نمون … و ساکن نباش …

      ازت ممنونم به خاطر کامنت خوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1746 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت است…

    سلام و صد سلام بر استاد عزیز و بانو شایسته نازنین و همه دوستانِ توحیدی ام در این مجمع بهشتی…

    این فایل برای من یک شاه کلید بود و آن این است که…

    تو بدنبال پروانه نباش ، تو یک باغ و بوستانی را احداث کن و بعد بنشین و تماشا کن سیلِ عظیمِ جمعیت پروانه ها را که می آیند و…

    فرق است بین کسی که با لباس پاره و بدنِ آلوده بدنبال پروانه ها بگردد با کسی که با زیباترین لباس ها و خوشبوترین عطرها در باغچه یِ زیبایِ خانه اش که آن را با انواع گل های زیبا زینت بخشیده ؛ نشسته باشد و در حال نوشیدن یک لیوان آب انار درجه یک باشد و محو تماشای پروانه های رنگارنگی باشد که می آیند و….

    پروانه ها حکایتِ همان ماشین های لاکچری و ویلاهای لوکس و درآمدهای کلان و دفاتر کاری شیک و…. هستند و باغ و بوستان حکایت از شخصیتِ درونی ما دارد… و کل داستان در همین نکته است که…

    به میزانی که شخصیتِ من به باغ و بوستان ، تبدیل شده باشد ؛ میتوانم شاهد پروانه های رنگارنگی باشم که وارد این باغ و بوستانِ من میشوند…

    پس هر لحظه باید از خود بپرسم که…

    آیا سرزمین وجودی من ، باغ و بوستانی است از جنس تمرکز بر زیبایی ها یا شوره زاری از جنس تمرکز بر نازیبایی ها؟؟؟

    آیا سرزمین وجودی من ، باغ و بوستانی است از جنس تحسین موفقیت دیگران یا شوره زاری از جنس حسادت؟؟؟

    آیا سرزمین وجودی من ، باغ و بوستانی است از جنس تواضع در برابر خدا یا شوره زاری از جنس منیّت و خودبرتربینی؟؟؟

    آیا سرزمین وجوی من ، باغ و بوستانی است از جنس……… یا شوره زاری از جنس………..؟؟؟ (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    و تنها کار من در این سیاره خاکی ، به دست گرفتن ابزار آلات مناسب برای هرس کردن درختانِ این باغ و بوستان و کاشتِ بذرِ گل ها و درختانِ زیبای دیگر است که….

    (قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّاهَا)

    به رستگاری و کامیابی رسید هر کس که آن را رشد و نمو داد

    [سوره الشمس ٩]

    آری ، به رستگاری میرسم اگر به آبادانی این سرزمین وجودم بپردازم…

    باید هر روز صبح بیدار شوم و دستکش های کاری ام را به دست کنم و به قدم زدن در این سرزمین وجودی ام بپردازم و بررسی کنم که….

    امروز چه اقداماتِ مثبتی میتوانیم برای باغ و بوستان کردن این سرزمینِ وجودی ام بکنم؟؟؟!!!

    شاید قرار باشد یک درخت تنومند را به صورت تمام و کمال از ریشه در بیاورم و آن را بسوزانم تا اثری از آن نباشد ، مثل درختِ پلید منیت و خودبرتر بینی….

    شاید قرار باشد یک درخت را فقط اصلاح کنم و شاخ و برگِ اضافی آن را اصلاح کنم ، مثل درختِ پرحرفی که آن را با روزه یِ سکوت گرفتن ، هرس میکنم….

    شاید قرار باشد بذرهای زیبا در قسمت های خالیِ سرزمین وجودم بکارم ، مثل بذر لیاقت و خودارزشمندی…

    آری ، بذرِ درختِ لیاقت و خود ارزشمندی….

    این بذر برای سرزمین وجودی من ، یک بذر معمولی نیست ، بلکه یک بذر خاص است که درختِ حاصل شده از آن ، مثل یک نگین در سرزمینِ وجودی من میدرخشد و به طرز عجیبی تمام پروانه های عالم را برانگیخته میکند تا پرواز کنند و در صف بایستند به شوق نشستن بروی شاخ و برگِ این درخت….

    من این بذر را میکارم و به آن آب و کود مناسب میدهم تا روز بروز رشد کند و تبدیل به درختِ تنومندی شود و ثمرات و میوهایش را روزی من و همسایه های من کند…

    وای چه جالب ، این درختِ من اینقدر ثمر میدهد که میتوانم سبدهایی از میوه های آن آماده کنم و برای همسایه هایم ببرم ، حال چگونه؟؟؟!!!

    چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؛ دیگران وقتی موفقیت های مرا که حکم همان میوه های را دارد که در سبد ؛ تقدیم آنها کردم ؛ را ببینند ، کنجکاو میشوند تا ببینند که من چه کردم و مشتاقانه با قلم و کاغذ به سوی من روانه میشوند و با تمامِ وجودِ خود مشغول تماشای دو لب من میشوند تا حرکت کند و راز این میوه ها را برملا کند و در آن لحظه لب های من حرکت میکند و چیز زیادی هم نمیگوید ، بلکه فقط این مصراع از مولانا را در جوابِ آنها میخوانم که….

    مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهائی

    همین و تماااام

    این مصرع مولانا را دیدم و رفتم آن غزل مربوطه را که حاوی آن مصرع بود خواندم و…. ؛ حقیقتا که آن غزل یک دوره تریلیاردی در عرصه خودارزشمندی است….

    آری ، ما هر لحظه در حال فروشِ خویش هستیم ، مساله این است که در ازای این فروش چه مبلغی را کسب میکنم؟! به فرموده حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه

    إنّهُ لَیسَ لأنفُسِکُم ثَمَنٌ إلاّ الجنّهَ فلا تَبِیعُوها إلاَّ بِها

    بدانید که جانهاى شما را بهایى جز بهشت نیست، پس آنها را جز به این بها مفروشید

    آیا من لحظاتم را میفروشم به بهای کم یا به بهای گران؟

    آیا من مثل برادران یوسف ، وجودِ یوسف گونه ام را که مولانا در وصف آن میفرماید…

    تو چو یوسفی و لیکن بدرون نظر نداری

    را به بهای ناچیز میفروشم یا بهای گران؟؟؟…

    وَشَرَوۡهُ بِثَمَنِۭ بَخۡسࣲ دَرَ ٰ⁠هِمَ مَعۡدُودَهࣲ…

    و برادرانِ یوسف او را به قیمتی ناچیز در ازای چند درهم فروختند…

    [سوره یوسف ٢٠]

    واقعا من این لحظه حالِ خویش را در ازای چه چیز میفروشم…

    آیا این لحظه اکنونِ خویش را صرفِ تحلیلِ افزایشِ قیمت خیارسبز از 10 هزار تومان به 11 هزارتومان میکنم که ای دل غافل ، خیار سبز گران شد و رفت و دیگه این دنیا بدرد زندگی نمیخوره یا اینگونه فکر میکنم که من چنان ارزشمندم که با کیفیت ترین خیارسبزهای عالم آرزوی این را دارند که وارد معده من شوند و تبدیل به انرژی برای منی شوند که اشرف مخلوقات عالم هستم؟؟؟!!!

    انتخاب با من است که چگونه لحظه ی اکنون خویش را بفروشم….

    بگذریم!!!

    با توضیحاتِ استاد نازنین ، من مهمترین هدفِ امسالم را احیای این گوهرِ ارزشمند در خود میدانم که…

    من بدون هیچ قید و شرطی ، ارزشمندم

    تمااام

    آری ، من ارزشمندی خویش را به هیچ عاملی گره نمیزنم و صرفا بخاطر اینکه به این دنیا آمدم تا خدا از طریق من شناخته شود و تجلی گری کند ، ارزشمندِ ارزشمندِ ارزشمند هستم…

    آری ، من ارزشمندم و گدایی ارزش پیش این و آن نمیکنم که آقا یا خانم ، لطفا به من توجه کنید و مرا تایید کنید تا احساس خودارزشمندی بکنم….

    و تنها کارِ امسالم را این کار قرار میدهم که منیّت خویش را قربانی کنم و در برابر خدا ، خط و نشان نکشم و من من نکنم و تسلیمِ محض او شوم و از سر راه او کنار بروم تا این نیروی برتر بتواند از طریق من در این سیاره خاکی تجلی گری کند… ، به قول عطار نیشابوری…

    تو مباش اصلا ، کمال این است و بس

    تو ز تو لا شو ، وصال این است و بس

    این من باید حذف شود ، زیرا که همه چیز اوست ؛ این منیت حجابی ایجاد کرده بین من و او ، به قول حافظ شیرازی…

    میان  عاشق  و معشوق  هیچ  حائل  نیست

    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

    به فرموده خدا به موسی….

    فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ إِنَّکَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوࣰى [سوره طه ١٢]

    اگر بخواهیم این آیه را ترجمه کنیم باید اینگونه بگوییم که

    ای موسی منیت خودت را پشت در بگذار و وارد شو ، زیرا که اینجا وادی مقدس من است و وقتی که منیت خودت  را کنار میزنی وارد فضای یکتایی با من میشوی و….

    آن لحظه زیبا ، روزی همه ما باشد به حق عزت و رحمت خودِ خودِ خودش….

    بتاریخ اول فروردین 1403

    سال نو بر همه دوستانم مبارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      علی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1026 روز

      اقا رضا سلام آقا عیدت مبارک

      آقا هر وقت کامنت میزاری بهم ایمیل میشه و من با کله میرم تو کامنت قشنگتون آقا امروزم ترکوندی پسر

      آقا مدارت چقد بالاس دمت گرم

      یه دمت گرم هم ب خودم بگم که میفهمم چی داری میگی آقا حرف های توحیدی شما مثل شلاق روی بدن من میشینه چون میدانم ما خیلی اوضامون خرابه بابت شرک مخفی داشتنمون خییلی کار داریم همینه پیام های توحیدی شما ب دل میشینه

      هفت شهر عشق را عطار گشت

      ما اندرخم یک کوچه ایم

      وادی طلب: وادی عشق وادی معرفت وادی استغنا وادی توحید وادی حیرت وادی فقر و فنا

      عطار همه 7 شهر و گشت اما ما تو فکر خیار 10تومنی چرا 11 تومن شد هستیم خوش ب سعادت کسانی که این 7 وادی و رفتند و خواهند رفت

      اقا رضا دمت گرم کیف کردیم از کامنت زیباتون عید همه دوستان مبارک

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      صحرا گفته:
      مدت عضویت: 1434 روز

      سلام دوست همفرکانسی عزیزم

      درود خداوند به شما چقدر قلمتون زیباست

      واقعا لذت بردم چه کامنت الهی چقدرررر زیباااا

      همه ی کامنت های سایت فوق العاده هستن ولی بعضی از کامنت ها واقعا دیوانه کنندست

      وجود دوستان عزیزی چون شما و این قلم و این درک و آگاهی و مثال های زیبا و جذابی که از خودتون به یادگار میذارید

      هر لحظه ایمان منو به اینکه این سایت خیلی

      مقدسه و جایگاه انسان های بزرگ و رشد یافته ای هست بیشتر میکنه

      تبریک میگم

      آقای احمدی عزیز چقدر سرزمین وجودتون خوش عطر و خوش رنگ و زیبااااست

      هزاران هزار بار تحسینتون میکنم

      سال نو شماممبارک انشالا امسال

      بهترین سال زندگیتون باشه و هر سال بهتر از امسال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    به نام خدای مهربون.

    سلام ودرود من را از شهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید.

    سلام استاد عزیزم. بی نهایت ازتون ممنون وسپاسگزارم.

    امروز میخواستم تو دوره احساس لیاقت کامنت بگذارم واز نتایجم بنویسم. ولی احساسم میگه اینجا بنویس شاید بچه ها با دیدن نتایج بخواهند توی این دوره شرکت کنند

    به لطف خدای مهربان یکسال ونیم هست که من با شما استاد عزیز اشنا شدم. تقریبا بیشتر محصولات را خریدم وانصافا روشون کار میکنم ولی نتایج زیاد مشخص وشفاف نبود. انگار یه جایی لنگ میزد اون پازله نبود. پارسال دوره کشف قوانین را خریدم ولی اینقدر مطالب برام سنگین بود که نمیتوانستم ارتباط برقرار کنم.

    وقتی دوره احساس لیاقت بارگزاری شد هفته دوم من ودوستم هم به جمع این دوره وسفر درونی پیوستیم.

    استاد عزیزم. اگاهی ها به شدت من را تکان میداد. مقایسه که دیدم وااای. من مقایسه هستم که دست وپا دراورده

    به شدت این مقایسه. ازم انرژی میگرفت وشیطان با جلوه ی اینکه میخوای الگو بگیری خودش رانشان میداد ومن هرروز بیشتر ناامید وخسته میشدم از مقایسه

    هرچقدر من تلاش میکردم خیلی ها جلوتر من بودند واین پیشرفت من اصلا به چشمم نمی اومد

    نجواهای ذهنی تخریبم میکردند. تیر خلاص اونجایی بود که من ارزشمندیم راناخوداگاه به خانواده ام وصل کرده بودم وقهر خانواده ام. کلا ازدرون خرد شده بودم

    اما این کمبود رادروجود دوستم پرکرده بودم ووابسته به او شده بودم. که به لطف این دوره وشرکت هردوما دراین دوره. این وابستگی تموم شد من فهمیدم از کجا دارم احساسم رابد میکنم. هر جلسه که پیش رفتیم. بیشتر متوجه شدم که چقدر ارزشمندی خودم را به چیزهای بیرونی وابسته کرده ام

    از اونجایی که خداوند میفرمایند. اگه ایمان اوردید. به صرف گفتن که من ایمان اوردم پدیرفته نیست. امتحان میشود. امتحانات شروع شد. تضادها بیشتر شد

    ولی به لطف الله مهربان. وکمک واموزش های شما. توانستم باانجام تمرینات حالم رابهتر کنم خودم راپدیرفتم وشروع کردم به احساس ارزشمندی به خودم دادن. احساس لیاقتم که بهتر شد. با سینای عزیز اشنا شدم وشروع کردم فقط روی خودم کار کردن هرروز روی باور احساس لیاقت وباور فراوانی کار کردن. نشانه ها شروع شد. هدایت شدم به دوره کشف قوانین. انجام تمرینات وپیدا کردن ترمز ها که انصافا بازهم بیشتر ترمزها برمیگشت به احساس بی لیاقتی

    کم کم نتایج شروع شد. رابطه ام باپسرم بهتر وبهتر شد

    رابطه ام باهمسرم کلی عالی شد.

    برای اولین بار روز زن برام النگو خریدند.

    اسفند ماه سالگردازدواجمون سرویس طلا برام خریدند

    رابطه ی عاطفی ما به شدت تغییر کرد وهمسرم هرکاری که درتوانش باشه میکنه تا من خوشحال تر باشم

    چقدر گاه وبیگاه سورپرایز م میکنه

    ازطرفی به پیشنهاد یکی از مشتریهایم. شروع به فروش پتو کردم که خداشاهد هست نه من خرید کردم نه تبلیغ

    مشتریم خودش واسم خرید میکرد باعزت. مشتری هم خودش پیدا میشد. (کریدت این کار فقط مال خدای من هست)

    کارهای کارگاهم به شدت عالی پیش رفت. همه ی شاگردام دست به دست هم داده بودند که کارها ردیف باشه ومن کمتر فشاری تحمل کنم که اینم کمک وهدایت خداست

    بی نهایت امسال عیدی دریافت کردم ازکسانی که حتی انتظاری ازشون نداشتم. حتی امروز یکی از عزیزان مبلغ یک میلیون فقط اوردند درخانه ام به عنوان عیدی. وعذرخواهی که زودتر نتوانسته اند بیایند

    یکی از مشتری هایم قبل از عید پیام داد که با اینکه به ضررمنه ولی ازتون میخوام دستمزدتون رادوبرابر کنید.

    والبته که من خودم هم نظرم بود که درامدم بیشتر کنه

    وداشتم روی ارزشمندی کارم .کارمیکردم

    بانهایت شجاعت امسال اعلام کردم به تمام مشتریهام که دستمزد من دوبرابر هست. هرکدوم که راضی هستید کار بیارید وبانهایت تعجب همه ی مشتری هام قبول کردند.

    این دوره خیلی برای من ارزشمند هست

    باهربار مرور فایل ها ونت برداری کردن بیشتر خودم رادوست دارم وبه ارزشمندی درونم پی میبرم

    چند شب پیش هم همسرم اعلام کردند من میخوام شما رابه سفر کربلا باهزینه ی خودم ببرم.

    انگار وقتی من احساس ارزشمندی بیشتری کردم جهان داره اینجوری بهم پاداش میده.

    حال دلم بی نهایت عالی است.

    هرروز اتفاقات جدید. هرروز حال دلم عالی تر میشه

    بیشتر باورمیکنم که من لایق بهترین ها هستم

    استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    تعهد میدم امسال باجدیت بیشتری روی خودم کار کنم. هدف من امسال کارکردن روی احساس لیاقت وعزت نفسم هستم. درکنارش هدایت های خداوند که چه زمانی چه فایلی کارکنم. همه ی دوره های شما پازل ومکمل یکدیگرند

    دوستان عزیزم. واقعا اگه خودتون راارزشمند میدونید روی خودتون سرمایه گزاری کنید وبهترین سرمایه گزاری دوره ی احساس لیاقت هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 102 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2226 روز

      به نام خداوند یکتا و هدایتگرم

      سلام به شما مرجان خانم عزیز دوست ارزمشند و مهمون نواز یزدی ام

      چقدرررر خوشحال شدم که هدایتی دیدگاه شما رو خواندم

      جالبه توی پاسخی که به پاسخ شما دادم ، گفتم منتظر نشونه هام و در کمتر از یک ساعت بعدش اومدم این دیدگاه شما رو خواندم

      مرجان خانم، تبریک صمیمانه‌ی من رو پذیرا باشید

      چقدرررر تحسینتون کردم برای احساس لیاقت درونی ای که ساختید ، شجاعت هایی که در کسب و کارتون به خرج دادین

      و

      چقدرررر من خوشحال شدم که گفتید رابطه‌ی شما با همسرتون و پسرتون بهتر شده

      وقتی از نتایج آدم ها توی زمینه‌ی روابط عاشقانه و روابط خانوادگی و … می خوانم خیلییی خوشحال میشم و خدا رو شکر می کنم

      این موضوع رو مفصل تو دیدگاه همین امشبم در قسمت 152 سفر به دور امریکا هم گفتم

      امیدوارم باز هم از دل نوشته های دلنشین شما بخوانم و لذت ببرم

      در پناه خداوند مهربانی ها خداوند سفر باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        مرجان گفته:
        مدت عضویت: 1203 روز

        به نام خدای مهربان

        سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

        ممنون وسپاسگزارم از کامنت سراسیمه ومحبت شما

        آقای تجلی عزیز یکی از الگوهای من دراین سایت الهی شما هستید. خیلی موقع ها از کامنت های شما تمرین های خوبی یاد گرفتم وبا عملی کردن چقدر نتایج عالی گرفتم

        آقای تجلی چند ماه پیش با هدف جدایی از همسرم شروع به کارکردن روی خودم وروابط کردم. جهاد اکبری به پا کردم. گفتم یا قانون جواب میده وما جدامیشیم یا بازم جواب میده وهمسرم عوض میشه. صادقانه. باور نداشتم که حتی ذره ای همسرم عوض بشه. 27 سال زندگی مشترک. ونتایج یکسان.

        وحالا این حد از تغییر. بی نهایت شگفت انگیز ومعجزه وار هست.

        همسری که اگه سحرها بیدار میشدم. تو تاریکی سحری میخوردم ومراقبه میکردم بیدار که می‌شد جنگ ودعوا برپا بود. الان ساعت کوک میکنه. خودش برای سحر بیدارم میکنه.

        آدمی که حتی نان برای خانه نمیخرید ووظیفه ی من بود آلان برام چندتا رستوران میره دم افطار تا قرمه سبزی برای افطارم بگیره

        آدمی که همیشه پول هاش را قائم می‌کرد وعملا کل خرج خانه مسافرت مهمانی. عید. کوچکترین خرید ها تا بزرگترین ها رو دوش من بود هنوزم بحث ودعوا. الان همه اش داره برام طلا می‌خره. خرید میکنه. زنگ‌میزنه خانم اومدم شیرینی فروشی برات رولت بگیرم یا کیک

        اومدم میوه فروشی. چی هوس کردی بگیرم

        منی که از صبح تا شب انگار سرکار بودم. هنوز طلبکارم بودند الان همسرم میگه خانم شما برو استراحت کن. سفره ناهار یا شام رو من خودم جمع میکنم

        آقای تجلی. این همون آدم هست. چی شد ؟؟؟من تغییر کردم. من برای خودم ارزش قائل شدم. من برای خودم نوشابه باز کردم. برای خوابم ارزش قایل شدم. برای استراحتم

        برای لباس پوشیدنم برای تک تک رفتارهام ارزش قایل شدم. هزاران بار درطول روز به خودم میگم مرجان تو ارزشمندی. تو لایف عشق ومحبت بی قید وشرط هستی.

        به خودم افتخار میکنم. افرین مرجان. برای خودم دست میزنم که من توانستم. پس توی هرکار دیگه ای هم میتونم باقدرت موفق بشم. پاشنه آشیل من روابط بود. الان صددرصد عالی نیست ولی عین معجزه میمونه. هرروزم بهتر از دیروز

        ممنون که برام نوشتید وبازهم توجه کردم به ارزشمندی وجودی خودم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          مرضیه گفته:
          مدت عضویت: 1849 روز

          سلام مرجان عزیزم

          چقد کامنت تون عالی بود چقد راه رو برامون روشن تر کرد

          بازم بنویسید و بهمون انگیزه بدین

          به نظرم خیلی از خانومهای این سرزمین به این حرفا نیاز دارن

          چون بی اندازه از خود گذشتگی میکنن

          نکات خوبی نوشتید ک باید بهشون بیشتر توجه کنم

          امیدوارم معجزات بیشتری دریافت کنید و بیاید ازشون برامون بنویسید

          درنور و عشق الهی باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          بشرا گفته:
          مدت عضویت: 1685 روز

          سلام مرجان خانم عزیز همشهری عزیزم چقد خوشحال و ذوق زده میشم یکی رو از یزد اینجا میبینم چقد حسی خوبی داشت پیامتون چ انرژی بخش چ احساس امیدی ممنون از اشتراک گذاری و کاش بیشتر و بیشتر برامون بنویسی ک ما هم بتونیم مث شما انجام بدیم و نتیجه بگیریم از اشنایی با شما و خوندن پیامتون بسیار انرژی گرفتم خوب و پایدار باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سینا سبزواری گفته:
      مدت عضویت: 1248 روز

      سلام مرجان عزیزم

      چقدر خوشحالم که اینقدر خوب روی خودت کار کردی و داری نتیجه اش رو توی زندگیت میبینی.

      آره… با کامنت هایی که برای هم نوشتیم من کاامل رشدت رو دیدم

      مسیری که طی کردی رو فهمیدم و درک کردم

      اتفاقا همین دیشب بود حسم گفت برم اون کامنت های اول روی سفر به دور آمریکا قسمت 2 رو بخونم.

      توی همون کامنت ها برام نوشته بودی که به تضاد توی رابطه برخوردی،، درمورد وابستگی برام نوشته بودی وشروع کردی به کار کردن روی خودت،، چقدر درمورد قدم های بهبودگرایانه و عمل به اموزش ها صحبت کردیم. بارها کامنت هامون رو میخونم و درس میگیرم.

      چقدر شخصیتت مرجان برای من تحسین برانگیزه از همون اول که کامنت هات رو میخوندم به وجد میومدم صد ها بار تحسینت کردم و بارها گفتم چقدر این ادم بینظیر و فوق العادست

      از شهامت به خرج دادنت

      از اینکه اینقدر عالی رفتی تو دل ترس هات…

      همشو با عشق خوندم و توی ذهنم ثبت کردم بارها اشک شوق ریختم از تحسین کردنت و ذوق کردن از پیشرفتی که هم من دارم میکنم و هم تو داری میکنی

      چقدر من تغییر کردم و چقدر شحصیتم تغییر کرد.

      این مدت که باهم آشنا شدیم کلی تجربه کسب کردم کلی اتفاقات و احساسات خوب رو تجربه کردم و بارها خداروبخاطرش سپاسگزاری کردم

      مرجان تو فوق العاده ایی!

      نمیدونی چقدر تا الان لذت بردم از هم صحبتی باهات.

      خدا میدونه امسال و سال های بعد و هرروز از عمرمون که زنده هستیم و توی این مسیر متعهدانه پیش میریم چه اتفاقات فوق العاده ایی برامون بیفته.

      ازت سپاسگزارم که از نتایجت نوشتی و مثل همیشه تحسینت میکنم.

      خیلی دوستت دارم

      خدانگهدارت…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        مرجان گفته:
        مدت عضویت: 1203 روز

        به نام خدای مهربان

        سلام‌ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

        وااای خدایا شکرت سینا جون امروز دوتا کامنت ازت دریافت کردم. چقدر روزم راساختی

        سینا جااان دیروز برات کامنت نوشتم. بعدش هدایت شدم به یه کامنتی که قبلا برات نوشته بودم درمورد فراوانی واحساس لیاقت. اونجا برات نوشتم من تحسین کردم توجه کردم به فراوانی وامروز چند تا کامنت ازت دریافت کردم. دیروز بازم تایید کردم قوانین را. با خودم گفتم آره همینه. من تمرکز میکنم به این کامنت. باید جواب بده. سینا باید فردا یا پس فردا هدایتی دوتا یا بیشتر برام کامنت بفرسته. جواب کد من باید داده بشه

        وامروز صبح روزم رابا کامنت تو شروع کردم وذوق کردم که قانون جواب میده.

        دوباره عصر توجه کردم. برات کامنت نوشتم. تحسینت کردم

        بعداز افطار دوباره کامنت ازت دریافت کردم. دیگه تو آسمونها. هستم. بابا چقدر قانون توجه باحاله

        سینا جااان بخدا ما خوشبخت ترین آدمای دنیا هستیم که قوانین ساده الهی را با بهترین استاد یاد میگیریم والبته عملگرا هستیم

        این چندماهه انگار چند سال بزرگ شدیم. چقدر تجربه. چقدر لذت

        انگار سالها میشناسمت. بهترین دوستم شدی. آنقدر که باتو درمورد قوانین صحبت کردم تو این چند سال با هیچ کس صحبت نکردم

        یادته یه روز کد نوشتم. خدایا معلم خصوصی من باش. من نمیفهم. قانون رابرام ساده کن.

        وخداوند در کلام وکامنت های تو شروع کرد به رشد دادن من

        چقدر با تو یادگرفتم عملگرا باشم. بهبود بدم. تمرکز کنم. صحبت کنم.

        عین یه شاگرد حرف گوش کن. با هرکامنتی. شروع کردم به تمرین انجام دادن

        خیلی وقتها درک صحبت هات برام سخت بود. بارها میخوندم تا بتونم تو زندگیم از صحبت هات عمل کنم.

        میدونی بارها نجواها اومد که بلد نیستی کامنت بنویسی. همه اش از خودت مثال میزنی. ازکاری که انجام دادی. ولی الهام میگفت. درسته. همین رد پا رابنویس. همینجوری درسته. تو برای درک بهتر خودت بنویس ومثال بزن

        سینای عزیزم. امروز که دارم مینویسم خودم را خوشبخت ترین آدم دنیا میدونم

        اینجا خونه ی منه. این سایت خانواده ی من هست. به قول یکی از دوستان. حتی تو این خانواده من اتاق شخصی دارم. عزت دارم. احترام دارم. وقتی میام تو سایت به قول سعیده. پا تو غار حرای خودم گذاشتم. صلاه واقعی اینجاست. توجه وتمرکز روی خوبی ها

        تحسین وتایید کردن ها

        عشق ورزیدن ها

        یادگرفتن ها

        عمل کردن ها

        نتیجه گرفتن ها

        دوستت دارم وممنونم که برام مینویسی

        باعشق افتخار میکنم به دوستی با تو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          بشرا گفته:
          مدت عضویت: 1685 روز

          سلام مرجان خانم عزیز همشهری عزیزم چقد خوشحال و ذوق زده میشم یکی رو از یزد اینجا میبینم چقد حسی خوبی داشت پیامتون چ انرژی بخش چ احساس امیدی ممنون از اشتراک گذاری احساسات و نتایجت بیشتر بیشتر بنویس خیلی دوس داشتم پیامتونون رو،بیشتر برامون از کارایی ک کردید و نتایج حرف بزنید بعضی کلام ها خیلی تاثیر گذارن

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            مرجان گفته:
            مدت عضویت: 1203 روز

            بسم الله الرحمن الرحیم والحمدالله رب العالمین

            سلام ودرود من را از شهر زیبایمون یزد عزیز با مردمان مهربان ودوست داشتنی پذیرا باش

            وااای که چقدر خوشحال شدم از کامنتت. چقدر تحسینت میکنم که روی خودتون کار می‌کنید

            دوست خوبم از اینکه یکی از همشهریهای عزیزم رادر سایت پیدا کردم کلی ذوق کردم

            ممنون که برام کامنت گذاشتی

            خدارو شکر که تو این سایت الهی هرکسی که باشه حتما نتیجه میگیره. حالا کم وزیاد بستگی به مدار آدم ها داره

            منم به اندازه درکم وعمل به قوانین نتایج فوق العاده عالی داشتم. که بهتریم اونها. احساس خوبم. پیدا کردن دوست خوبی مثل سینا که هرروز باهم پیشرفت میکنیم. واین فوق العاده هست

            عالی شدن روابطم. دوبرابر شدن درامدم و…

            ممنون میشم شما هم از دستاوردهای برام بنویسی.

            خیلی دوستت دارم.

            برات بهترین ها راارزومندم

            جیبت پراز پول. لبت خندون. دلت خش وچشات پراز اشک شوق.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              بشرا گفته:
              مدت عضویت: 1685 روز

              قربونتون برم منم خیلی خوشحال راستش از لحاظ مالی پیشرفتی نداشتم چون بسیار ترمز دارم و با اینکه رشته کار مورد علاقمو میدونم و اطرافیان هم تشویقم میکنن با وجود ترمزهای بسیار نتونستم قدمی بردارم اما در روابطم و عزت نفس و اعتماد به نفسم تغییرات خوبی داشتم ک فقط خودم میفهمم ک چقد راحت تر با چالش ها کنار میام بعضا حلشون میکنم و گاهی رها میکنم خودبخود درست میشه در زمینه روابط از خودم و پیشرفتم راضیم اما هندز جای کار بسیاری داره در دوره قانون سلامتی شرکت کردم کردم و الان ب وزن ایده الم رسیدم حتی تا 18 کیلو کم کردم اما یه مقداریش برگشت ولی الا بسیار راضیم مرسی ک جوابمو دادید خوشحالم کردید خوب و پایدار باشید

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرجان گفته:
        مدت عضویت: 1203 روز

        سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

        وااااای سینا اینقدر ذوق کردم که نگو. بابا دمت گرم رفیق.

        وقتی دیدم دوره احساس لیاقت شرکت کردی فقط جیغ میزدم ازبس خوشحال شدم.

        داشتم جلسه اول کار می‌کردم یه حسی بهم گفت برو ببین کی کامنت دیشبت راخونده. یعنی من جیغ. یعنی من ذوق.

        رو ابرها هستم

        سینا جووون باید شیرینی بدی. دیگه نمیشه زیرش در بری.

        انقدری که خوشحال شدم حد نداره

        مطمعنم باهمدیگه این دوره رامیترکونیم دوباره

        سینا منتظر کامنتت هستم

        بگو ناغولا زیر آبی داشتی تمرین میکردی. هیچی نمیگی. خوب مچت گرفتم خخخ

        برات بهترین ها راارزومندم.

        نمیدونستم چطوری تو احساس لیاقت برات پیام بگذارم. حسم گفت کمال‌گرا نباش تو فقط پیامت رو بنویس ورد شد.

        از اینکه برای خود ارزشمندت بهترین سرمایه گزاری راکردی بهت تبریک میگم

        دوستت دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سینا سبزواری گفته:
          مدت عضویت: 1248 روز

          به نام خدای مهربان

          سلااام مرجان عزیزم

          مرسی که واسم نوشتی دوست خوبم خیلی خوشحال شدم و با عشق خوندم و لذت بردم.

          خانوووم خوب مچ منو گرفتی هااا:)

          مرجان جان دقیقا همینطوره که گفتی تمرکزم رو سعی میکنم هرروز بزارم روی خودم و هدفم رو گذاشتم روی احساس لیاقت

          ترکیب دوره احساس لیاقت+ آگاهی های کشف قوانین+توحید عملی یک ترکیب رویایی شده

          یک همزمانی که خداوند لطف کرد به من این بود که چندساعت بعد از اینکه دوره رو خریدم (صبح زود بود) و جلسه اول و کار کردم و تمرینش رو انجام دادم توحید عملی 11 روی سایت اومد. مرجان اون فایل گنجِ اون فایل بینظیره،، انتهایی نداره همش اگاهیه نمیدونی چههه تاثیری گذاشت روی من و مسیر من

          یعنی این غروری که استاد گفت چقدر کمکم کرد

          خیلی جالبه من مثلا توی فایل توحید عملی 10 هم این موضوع رو استاد گفت شنیدم اما وقتی که ریز شدم بعد از چندروز دیدم توی نسبت به همون فایل هم من مغرور شدم یعنی میگفتم من بلدم دیگه یا مثلا درک کردم غرور نداشتن یا حتی میگفتم من که اصلا مغرور نیستم!!!!

          اما مرجان غرور یعنی تو حتی یک فایل برای بار دهم میخوای ببینی بگی خدایا من تشنه علم تو هستم و هیچی نمیدونم خودت بهم اگاهی بده.

          میدونی همین یک اصل چقدر مرجان کمکم کرده الان که دارم روی احساس لیاقت کار میکنم؟

          همیشه برام سوال بود که چرا من نمیتونم مثل اولین بار که دارم یک فایل میبینم روش تمرکز کنم و اگاهی هاش رو دریافت کنم و ذوق و شوق ندارم

          دیدم بله! این بخاطر غرور منه

          مرجان من آرزوم بود مثل اون اوایل که هنوز قانون رو درک. نکرده بودم. درست،، ذوق و شوق داشته باشم برای فایل ها و دیدم هرچقدر بیشتر روی این موضوع کار میکنم که. من نمیدونم!! دارم تشنه تر میشم به این اگاهی ها و خداوند یک عالمه بهم درک بیشتر میده و باز درک بیشتر میده من میگم خدایا بیشتر هنوز این چیزی که میدونم قطره ایی در اقیانوس اگاهی که تو داری و میتونی بهم از یک فایل فقط بدی نیست.

          میدونی اون توحید عملی 11 شده نقشه راهم حتی حواسم هست مغرور نشم که فکر کنم دیگه اون فایل رو درک کردم و یا هرچی! بارها به خودم یاداوری میکنم که سینا هرچقدر بهتر و بهتر بشی توی این موضوع بازم نهایتی نداره.

          مرجان من فهمیدم هرچقدر بیشتر روی احساس لیاقت کار میکنم، بیشتر خودم رو لایق میدونم تا از قوانین استفاده کنم و زندگی خودم رو اونجوری که میخوام خلق کنم، بیشتر از این قدرت اختیاری که خدا داده استفاده کنم. برای همین مرجان هرچقدر عمیق تر سعی میکنم درونی تر کنم احساس خود ارزشمندی ام رو حتی از اگاهی های دوره کشف قوانین هم بیشتر استفاده میکنم. یعنی یک ارتباط مستقیمی باهم دارن انگار و چه ترکیبی شده!! خدایا شکرت بازم میگم هنوز تشنه کار کردن روی خودمم

          الان مرجان من صد در صد هدفم معطوف به ساختن شخصیت و احساس لیاقت و البته توحیدی تر شدن میشه همون چیزی که استاد توی همین فایل میگن.

          مرجان من خیلی بهتر شدم توی تمرکز گذاشتن روی خودم و ارزش قائل شدن برای افکار و ایده های خودم خیلییی هم میتونم بهتر بشم هنوزم و میگم توحید عملی یک کاری با شخصیت من کرده که هعی میگه بهتر و بهتر چون میدونم خدا نهایتی نداره.و بینهایت داره به ما نعمت و خیر و اگاهی میفرسته یکجورایی اگر بگی من دیگه عالیی شدم و تموم کنی قضیه رو تو ذهنت دیگه هرچقدر هم خدا بخواد اگاهی بیشتری بده تو ظرفت سرریز میشه. و به قول استاد هرچقدر زرنگ تر باشی بیشتر میگی نمیدونم بیشتر میگی خدایا من هیچی نیست اگاهی ام در برابر تو و این معجزه میکنه

          درمورد تمرکز روی خود، مرجان من قبل از دوره احساس لیاقت فکر میکردم که اگر برم توی دوره حتما میرم کلی کامنت بچه هارو میخونم چون میدیدم خیلی از دوستان عزیزی که من توی سایت کامنت هاشون رو میخوندم توی اون دوره خوب فعالیت کردن و کامنت گذاشتن اما مرجان در درون من یک اتفاقی که افتاد این بود که حتی میلم به کامنت خوندن و کامنت نوشتن هم کمتر شد یعنی سرم تو کار خودم بود حتی من کاری نمیگیرم دیگه که بقیه فلان فایل و چطوری درک کردن یا چقدر دارن ازش استفاده میکنن میدونی این یکجورایی احساس میکنم از یک اطمینان به خود و خدایی که همواره بهت میگه چیکار کن میاد و وقتی اینو درک کنی که هرشخصی با توجه به شخصیت خودش از این اگاهی ها استفاده میکنه دیگه خودتو مقایسه نمیکنی همون موضوع جلسه اول،، من قبلا اینطوری بود که انگار درک های خودم و ایده های خودم ارزش نداره حالا برم ببینم بقیه چی نوشتن یعنی با این دیدگاه میرفتم کامنت میخوندم ولی هرچقدر روی موضوع جلسه یک کار کردم و هرچقدر ارتباطم با خدا قوی تر شد و الهامات خاص و یونیک خودم و دریافت کردم(که خیلی برام ارزشمند هستند) چسبیدم به مسیر خودم به افکار خودم و مرجان یک ارامشی رو دارم تجربه میکنم که سابقه نداشته تاحالا و بازم طبق اصلی که بهت گفتم نمیگم بسه! هرروز به خدا میگم خدایا خیلی بهتر شده و بازم میخوام بهتر بشه و همینطوری هعی بهتر و بهتر میشه. میدونی خیلی وقت ها امکان داره ما کامنت یکی رو بخونیم و فکر کنیم یک چیزی کم داریم! یا نه مثلا ببینیم طرف چیزی رو که ما درکش کردیم درک نکرده و فکر کنیم دیگه خیلی میدونیم. میدونم تو هم تجربه اش کردی!

          خلاصه مرجان اینقدر این روزا دارم از زندگیم لذت میبرم که لذت نداره و هرروز هم بهتر و بهتر میشه به لطف خدای مهربان

          البته مرجان جانم درمورد کامنت خوندن من همیشه با عشق کامنت هات رو میخوندم اتفاقا هروقت هم میخواستم کامنت بخونم فقط کامنت های خودمون رو میخوندم و هعی خودم و خودتو تحسین میکردم و به خودم میگفتم ما باید قدر این درک خودمون و این اگاهی های خودمون رو بدونیم -فارغ از اینکه بقیه چطوری دارن درک میکنن- و من واقعا سعی میکنم توی این موضوع بهتر و بهتر بشم یک موضوع دیگه ایی هم که هست اینکه خیلی زیاد من احساس هم فرکانسی میکنم با کامنت هات و حرفات و واقعا لذت میبرم یک تشکر ویژه هم بکنم از اون کامنتی که روی سفر به دور امریکا برام. نوشتی (اخرین کامنتت روی اون فایل) چقدررر لذت بردم شاید ده بار خوندمش و هعی تحسینت کردم خیلی جالبه اون کامنت رو وقتی دریافت کردم که از پیاده روی اومده بودم و خیلی زیاد شبیه بود به حرفایی که داشتم با خودم و خدای خودم میزدم. اون جایی که گفتی حتی از یک ظرف شستن میشه احساس رضایت کرد و بعدش چقدرر عالییی ذهنیتت رو توضیح دادی نسبت به همون موضوع که اینطوری فکر کنی که کسی بوده باهاش غذا بخوری و… مرجان این یک هنرِ قدر خودتو بدون دختر

          مرجان از همون روز جانانه دارم این موضوع رو تمرین میکنم هرکاری رو با لذت انجام میدم و اینم یک جور عادتِ و از اونجا هم که من هدفم رو گذاشتم بهبود شخصیت این عادت هارو تمرین میکنم، چشامو میبندم و. غذا میخورم، طعمش رو کامل حس میکنم، وقتی کامنت مینویسم. حتی وقتی دارم فایل میبینم سعی میکنم فقط فایل بیینم و این خیلی به تمرکزم ام کمک کرده و هم لذت از زندگی رو برام بیشتر کرده

          حتی من توی پیاده روی با خدا داشتم درمورد این صحبت میکردم که میخوام احساس لیاقت رو بخرم. و وقتی که یک جمله که استاد توی دوره احساس لیاقت گفتن رو بهم گفتی هم یک نشونه بود برام و هم چقدر جمله خوبی رو گفتی!! همون چیزی که میخواستم بشنوم که اقا وقتی که استراحت میکنی با همه وجودت استراحت کن و وقتی داری کار میکنی با همه وجودت کار کن و بازم سعی کردم اینو تمرینش کنم. حالا مرجان اینکه خدا چطوری ایمان منو به این قوانین بیشتر و بیشتر کرد قبل از اینکه دوره رو شرکت کنم باید صفحه ها بنویسم واقعا!

          یک موردی که ربط داره بازم به احساس لیاقت و. توحید اینه که توی هرکدومش بهتر میشی باز دوباره توی اون یکی هم خود به خود بهتر میشی و یک سیکل فوق العاده مثبت هست

          درواقع من قبلا مثلا از استاد شنیدم که اینطوری الهامات رو دریافت میکنه ته ذهنم این بود که خب استاد اینطوری دریافت میکنه ولی من بام خیلی چیز پیچیده ایی هست و برای من کار نمیکنه یا هرچیزی ولی وقتی روی احساس خود ارزشمندی هرچقدر دارم کار میکنم میبینم توی این موضوع هم بهتر دارم میشم

          واقعااا چقدر این دوره فوق العادست مرجان بخدا بهترین سرمایه گذاری عمرم بود. یعنی من با خدا صحبت کردم گفتم خدایا این دوره دیگه به لطف تو تا اخر عمر منو هدفمند کرده،، یعنی هرروز میتونم روی خودم کار کنم،، چون قبل دوره. احساس کردم دارم بی انگیزه و بی هدف میشم

          وای مرجان نمیدونی من تو چه فرکانس عجله ایی بودم! بخدا داشت اشکم درمیومد قشنگ یو یو بود یک روز خوب بودم یک روز عجله و بدو بدو و حال بد، نمیدونستم از کجا آب میخوره و چطوری باید کنترلش کنم اما بازم این از لطف خدا بود

          چقدرر مرجان بهتر به لطف خدا درک کردم که بی قید و شرط احساس لیاقت یعنی چی و به اندازه ایی که درک کردم (که البته نهایتی. نداره این درک) جهان هم پاسخ داد

          مثلا مرجان من چند وقت پیش برای کامپیوتر چون یکم قدیمی بود یک مشکلی پیش اومد که یکسری کارهارو باهاش نمیتونستم دیگه انجام بدم که خیلی هم برای کارم ضروری بودن و چند وقت بود که داشتم اذیت میشدم. خیلی دلم لپ تاپ میخواست واقعا از خدا میخواستم میدونی قانون جهان هم اینه که به محض اینکه نیازی باشه پاسخ داده میشه مگر پامون رو ترمز باشه حالا پای من روی ترمز بود چرا؟ چون خودم رو فقط در صورت یکسری قید و شرط لایق لپ تاپ خوب و با کیفیت میدونستم،، من خب داداشم یک لپ تاپ داشت و میتونستم از اون استفاده کنم اما هم سرعتش خیلی پایین شده بود و هم دیگه بردش با خودش تهران…

          من خودم رو درصورتی لایق میدونستم که با همین کامپیوتر و گوشی ده برابر سخت تر کار کنم تا بعد لایق دریافت لپ تاپ بشم! اما وقتی که این قید و شرط رو برداشتم دیدم اصلا زور زدن نمیخواست حالا یک چیزی بگم من مثلا به پدر و مادرم میگفتم که برای کارم لپ تاپ نیاز دارم و اینا اونا اصلا اهمیت نمیدادن و مخالفت میکردن چرا؟ چون تو ذهنم همون احساس بی لیاقتی بود حس میکردم اگر خودم با سختی نتونم بخرم یعنی ارزشش رو ندارم اما مرجان همون روز بعد از دوره احساس لیاقت قشنگ رفتار جهان عوض شد همه چی، و یکسری اتفاقاتی افتاد که خیلی راحت من بتونم یک لپ تاپ واقعا با کیفیت و عالی بگیرم. و چقدر هم این توحید کمکم کرد! یعنی من قبلا با احساس شرک از بقیه درخواست میکردم اما این سری فرق داشت این سری میگفتم خدایا من به تو سپردم میدونم ردیفش میکنی

          و مرجان دیروز لپ تاپ ام رسید به دستم که خیلیی هم پر سرعته هم کیفیت عالی داره و واقعا فوق العادست خداروشکر، دقیقا یک هفته بعد از شروع دوره چند برابر اون به زندگیم برگشت.

          حتی برای تحقیق درمورد اینکه چه لپ تاپی بخرم داداشم با اینکه تهران بود و دانشگاه اونجا درس میخونه کلی برام تحقیق کرد و از این یکی و از اون یکی پرسید و خبرشو داد. منی که قبلا مرجان با خودم میگفتم باید سختی بکشم تا یک چیزی بدست بیارم الان بدون ذره ایی کار عجیب و غریب به لطف خدا چیزی که میخواستم برام رخ داد حتی دقیقا همون رنگی که چند هفته پیش توی دریم بوردم گذاشته بودمش:) و الان راحت و اسون کارم و میکنم و همه چی روز به روز راحتتر میشه. یک جمله ایی استاد میگن توی توحید عملی یازده که چه معلوم واقعا اصلا پازلی نباشه؟ که بخوایم حلش کنیم و بعد به نعمات برسیم

          و دقیقا الان اتفاقات جوری شده که استاد توی جلسه 1 تکمیلی احساس لیاقت میگن که ما جرقه اش رو از یک جایی شروع میکنیم و جهان پاسخ میده و کمک میکنه این شعله ور بشه،، واقعا همینه حتی پیاده روی هام و رفتار مردم هم باهام تغییر کرده،، مثلا یک موتوری رد شد میگفت اگه جایی میری برسونمت یا دونفر دیگه هم سن و سال خودم سفر موتور همینطوری رد میشدن منو دیدن گفتن چخبر داداش خوبی؟ یا حتی 3 تا دختر بودن که یکیشون پشت فرمون بود با ماشین برام بوق زدن و سلام کردن

          میبینی دوست خوبم؟

          یا حتی مرجان لحن صحبت کردنم با ادم ها با خانواده ام فرق کرده من بخاطر شکلی که بزرگ شدم خیلی وقت ها احساس لیاقت صحبت کردن یا نظر خودم رو بیان کردن رو نداشتم اما الان ذره ذره دارم بهترش میکنم و هعی بهبودش میدم و کلی کیف میکنم

          مرجان نمیدونی چقدر خداروشکر میکنم و ازش سپاسگزار هستم که منو از اون فرکانس عجله اورد بیرون و نه تنها نمیزاشت از زندگی زیبایی که دارم لذت ببرم بلکه تکامل خودم رو هم طی نمیکردم،، مرجان وقتی که تمرکزم رو گذاشتم روی خودم، مقایسه نکردم خودم رو، و سعی کردم این عادت رو بسازم که از همین برهه از زندگیم که درش هستم لذت ببرم چشمم به نعمت هام باز شده هرروز از خدا سپاسگزاری میکنم

          چقدر ازش تشکر میکنم که خدایا من قبلا رابطم باهات چجوری بود الان ببین چجوریه…

          دقیقا همون جمله ایی شده که استاد توی توحید عملی 11 میگفت که من چقدر جاهل بودم که فکر میکردم باید سختی بکشم و کارارو مغرورانه خودم انجام بدم

          مرجان جانم دوست داشتم اینارو بنویسم حالا کلی هم حرف داشتم کلی چیز دیگه بود کلی معجزه که میخواستم بنویسم اما همینجا فعلا کامنتم رو تموم میکنم.

          مرجان عزیزم حتی این نعمت که دوستی مثل تو دارم اینقدر برام ارزشمنده که خدا میدونه،،

          عاشقتمم

          امیدوارم هرروز بهتر، متواضع تر، راحتتر، با احساس خودارزشمندی بیشتر و ثروتمند تر زندگی کنی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            مرجان گفته:
            مدت عضویت: 1203 روز

            سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد پدیرا باش

            سیناجااان چقدر تحسینت میکنم. افرین پسر. تو لایق بهترین ها هستی

            هرموقع برام مینویسی درهای زیادی به روم باز میشه. انگار خود خدا داره باهام صحبت میکنه وایده بهم میده

            یه اتفاقی امروز افتاد که اینجا مینویسم برات تا هرموقع کامنت هام رو دوباره مرور کردم یادم بیاد خداچطوری هدایتم میکنه

            دیشب تو بهترین زمان کامنتت بدستم رسید. چند بار کامنتت رو بوسیدم از بس بوی خدا میاد کلامت

            سینا جان. بارها طلب هدایت کردم وامروز تو کد نویسی ازش خواستم یه هدایتی بهم بکنه که قلبم باز بشه

            بدونم کنارمه هواسش بهم هست

            داستان از اونجایی شروع شد که هفته پیش مشتریم یه سفارش عجله ای داشت 75 جفت کار

            35 جفت کار رو همون روز دوختیم تحویل دادیم

            40 جفت بعدی رو فرداش دوختیم ولی مشتری یکی دوروز نیومد کار راتحویل بگیره

            تا اینکه دیروز اومدند کار رو تحویل گرفتند منم کارگاه نبودم. امروز زنگ زدند که 30 جفت کار بیشتر نیست. ده جفت کم هست. حالا کل کارگاه رو ما گشتیم نبود. خانه شاگرد نبود. از اون طرف نیم ساعت یک بار مشتری زنگ میزد که پیدا شد یا نه ؟؟بار مونده. می‌خواهیم بار بزنیم لنگ هستیم.

            از کارگاه زدم بیرون. گفتم فقط باید حالم راخوب کنم تا خدا هدایتم کنه. با خدا صحبت می‌کردم. خدایا شکرت. آبرویم رامیخری. خدایا شکرت که هدایت میکنی. من نمیدونم.

            خدامن هرکاری دست من بوده انجام دادم. دوربین نگاه کردم مشتری راست میگه سه تا بسته برده. خونه شاگرد نیست. تو کارگاه نیست. زمان نداریم پارچه تهیه کنیم.

            بعد تجسم که مشتری زنگ زده خانم موسوی کار پیدا شد.

            فقط تو خیابون رانندگی میکردم وبا خدا صحبت می‌کردم.

            شاگردم چند بارزنگ زد. خانم موسوی کار پیدا شد. مشتری اومده در کارگاه. دوباره مشتری زنگ زد. مشتری من مطمعنم به ما تحویل ندادید. یکی 35جفت

            یکی 30 جفت.

            خانم موسوی آبرومون میره بار باید بره شهرستان. لنگ ده جفت هستیم.

            گفتم صبر کنید تماس میگیرم.

            خدایا یالله سریع الحساب تو هستی. سریع جواب بده.

            مطمعنم هدایتم میکنی

            واااای.

            یدفعه بهم گفت با کناره ها شنبه مشتری برده.

            زنگ مشتریم زدم. گفتم همراه کناره ها بردید یه بسته رو

            گفت امکان نداره.

            گفتم من مطمعنم. بگردید خبرم کنید.

            سینا باورت میشه. همراه کناره ها بود. عمرا اگه من میتونستم خودم پیدا کنم

            شاید تا یک ماه بعد هم مشتری کناره ها راپر نمی‌کرد. اگرم بعدش پیدا می‌کرد یادش نمی اومد مال این بار بوده.

            خداآبروم راخرید.

            چقدر حس خوبی هست هدایت خواستن وهدایت شدن

            چقدر قلبت آروم میشه.

            میدونی وقتی دیشب کامنتت میخوندم. دلم هدایتی میخواست که قلبم رو ارام کنه

            چقدر خدا مهربونه وچقدر من مغرور ومتکبر.

            چقدر خوشحالم که میتونم برات بنویسم.

            راستی شیرینی لپ تاپ هم فراموش نشه.

            حسابت داره سنگین میشه گل پسر. چند تا شیرینی باید بدی. هواسم هست خخخ

            دوستت دارم. بازم میام مینویسم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              سینا سبزواری گفته:
              مدت عضویت: 1248 روز

              به نام خدای مهربان

              سلااام عزیزم

              مرجان جان خودتو جانانه تشویق کردی؟؟؟

              آهاااای خانوم خانوما با شمایم برا خودت دست زدی؟ زووود بااش :))

              مرجان این کنترل ذهن کار هرکس نیست تو این شرایطی که تو انجام اش دادی ها!

              اصلا “هرکس” رو ولش کن خودتو با خود قبلت مقایسه کن اون وقت میبینی میتونی قربون صدقه خودت نری؟ میتونی خودت رو تشویق نکنی؟

              بابا مرجان دمت گرم افرین چه قشنگ گفتی از داستان هدایت خداوند در زندگیت کلی کیف کردم افرین

              واقعا خدایا شکرت چقدر لطف میکنه به ما و اینقدر زندگی رو برای ما هموار کرده و چقدر ما لیاقت این لطف و مهربانی رو داریم.

              میدونی چندین و چندتا درس داشت برام این داستانی که تو گفتی برام توی کامنت ات اما بازم اگر بخوام چکیده اش رو بگم اینه که:

              بیشتر متواضع باشیم

              میدونی مرجان تو عاجز شدی و خدا بهت جواب رو گفت قشنگ رسوندت به احساس عجز در برابر قدرت خودش و بعد که تسلیم شدی این چنین قلبت رو اروم کرد :)

              که یک وقت فکر نکنی کارارو تو داری اماده میکنی و میدی دست مشتری! فکر نکنی که یک وقت حواس جمعی توعه که کارا داره راحت پیش میره.

              چقدر من نیاز دارم این حرفا رو خودم به خودم بزنم…

              چیکارا که نمیکنه این جنس تواضع و چه آرامشی میده به ادم مگه نه؟

              درس بعدی اینکه

              خدا درخواست های مارو همیشه با دقت ریاضی حتی از قبل اماده کرده حالا یا خودشو یا شرایطش و بعدش هست که به دل ما اون خواسته میفته و خدا اینقدر عظیم و بزرگ و دقیق هست که راحت میتونه پاسخ بده اگر بهش اجازه بدیم.

              یعنی اون بسته همراه کناره ها رفته که تو اون روز این درس هارو بگیری، اون روز این کدی که نوشتی تا قدرت خدا رو بیشتر درک کنی رو بهت پاسخ بده

              اما نکته اش اینجاست تو هم به لطف خودش گوشات تیز بود وگرنه این میتونست تورو به گریه و افسردگی بندازه یا به توحید و قدرت دادن به خداوند و گرفتن پاداش…

              همین دیگه… این کامنت رو کوتاه مینویسم و تنهات میزارم با خدای خودت و صحبت کردن باهاش و یادآوری لطفی که همیشه به همه ما داره و لیاقتی که به ما داده:)))

              مرسی که نوشتی اینو و اول از همه به خودت کمک کردی،، دوستت دارم،، خدانگهدارت

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            مریم محمدی گفته:
            مدت عضویت: 1255 روز

            سلام سینای عزیز. دوست خوبم. چقدر خوشحالم که تو دوره‌ی احساس لیاقت با هم همکلاسی هستیم‌.

            مثل همیشه دوباره با قلم زیبات و درک فوق‌العاده ات از صحبتای استاد عزیزمون کولاک کردی. خیلی نکاتی که گفتی برام ارزشمند بود و همین لحظه باعث شد باعث شد یه تصمیم جدی بگیرم و خودم رو بی‌قید و شرط لایق خواستم بدونم. اگه یادت باشه اولین باری که برات کامنت نوشتم گفتم من خیلی اهل کامنت نوشتن نیستم و تو اون موقع خیلی زیاد کامنت میزاشتی. الان روند برعکس شده ، من چون با خودم ذر صلح تر شدم شجاعانه تر می‌تونم خودمو بروز بدم، تو هم شروع کردی از درون به خدای خودت وصل شدن. ولی بازم از نتایج خوبت برامون بنویس، چون به شخصه خیلی از خوندن کامنتات لذت می‌برم.

            در پناه رب شاد و سلامت و ثروتمند و با لیاقت باشی دوست خوبم‌.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            ریحانه گفته:
            مدت عضویت: 1749 روز

            سلام سینا جان حالت چطوره؟

            هرچی فکر میکنم به زندگیم به زندگی بقیه ‌‌مثال میارم و فکرام رو سعی میکنم بشناسم

            بیشتر متوجه میشم که چقدر احساس لیاقت مهمه داشتم با خودم فکر میکردم چرا وقتی نتیجه ای میگیرم نمیام با ذوق و ایمان بنویسم و از خودم ردپا بذارم که ببین فلان جا عمل کردی تونستی نتیجه گرفتی

            اما کافیه از مسیر خارج شم ممکنه بارها راحت تر بهش توجه کنم و تو سایت بنویسم که فلان جا اشتباه کردم

            البته اینکه دوستان گاها میگن اینارو باعث میشه من متوجه شم و منم درسش رو بگیرم

            اما دیدم این برای من حداقل از احساس عدم لیاقت میاد که برام خیلی راحت و عادی اینه که بیام به اشتباهاتم توجه کنم و اینارو بنویسم

            و الان وقتی داشتم مینوشتمشون

            حتی ارسالش هم کردم

            یه لحظه احساس کردم و واضح متوجه شدم که من چرا دارم اینطور رفتار میکنم؟

            چرا هیچوقت نیومدم از نتایجم بگم اکثرا فقط میگم اره منم فلان مشکل رو دارم اره منم فلان الگوی تکرار شونده رو دارم

            منم اینطور اونطور…

            نمیگم بده حتی خیلی از دوستان با اینطور کامنتاشو‌ن به شناخت بیشتر خودم کمک کردن ولی میخوام بگم من متوجه شدم که راحت و عادت برای ذهن من اینه که توجه کنم به اشتباهاتم

            به ندونستن هام

            به از مسیر خارج شدنام!

            این چیزیه که باید تغییرش بدم.

            سپاسگزارم که از نتایجت مینویسی

            از بهبود گراییت مینویسی

            از پیشرفتت مینویسی

            و باعث شدی من هم انگیزه بگیرم هم این دیدگاه نوشته شه

            هم ایمانم بیشتر شه!

            میدونی اول سال متوجه شدم که من خیلی توی کنترل ذهن مشکل دارم و این قسمتیه که باید بهبودش بدم

            با استفاده از آگاهی های جلسه اول قدم اول تونستم بفهمم که اصلا کنترل ذهن چیه و چطور میشه فکر رو شناخت و باید بیشتر این کار رو تمرین کنم تا هربار بهتر شم!

            و مهم تر از اون باید همیشه به خودم یادآور. بشم که این اگاهی ها هرروز باید برام تکرار شن!

            هرروز باید بشنومشون

            چون فراموشم میشن!

            خداروشکر که در هرلحظه هدایت میشیم!

            خدایا سپاسگزارم که هدایتم میکنی به مسیر درست

            هربار!

            خداروشکر برای تغییراتت بازهم بنویس هم از نتایجت هم از درک جدیدت!

            سپاسگزارم.

            (از اول کامنت تا آخرش تغییر احساساتم رو دیدم :) )

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              سینا سبزواری گفته:
              مدت عضویت: 1248 روز

              به نام خدای مهربان

              سلام ریحانه جان امیدوارم حالت عالی باشه

              یادمه باهم روی فایل ذهنیت قدرتمند کننده صحبت کردیم

              منم والا دوست داشتم بیشتر برام بنویسی و با عشق بازم از تغییراتت هرچند کوچک بگی اما خودت ننوشتی عزیزم :)

              افریننن ریحانه

              این عالیه که این باگ خوشگل رو پیدا کردی توی یکی از فایل های دانلودی که در مورد علائم احساس عدم لیاقت (فکر میکنم قسمت 2) هست استاد تا جایی که یادمه درمورد همین موضوع صحبت کردند. که انگار موفقیت و دستاورد هامون هیچی نیست اما شکست هامون و مشکلاتمون و ضعف هامون خیلی چیز عجیبی هست

              ریحانه جان الهام خداوند و این حس درونی بهم گفت باهات درمورد : گفتگو های درونی صحبت کنم و چه مبحث جذابیه ،، تازه توی دوره احساس لیاقت بهش رسیدم و حالا حالا ها قرار روش بمونم و لذت ببرم خیلی فوق العادست و چقدر موضوع گسترده ایی هست

              ببین هر لحظه داره کار میکنه

              حتی در حین کامنت نوشتن ایا توی ذهن من این میگذره که حرفای من و کامنت من ارزشمنده یا نه میگه منتشرش نکن بدرد نمیخوره ،تو خوب نمینویسی، تو لیاقت نوشتن نداری ، خیلی نتیجه داری که مینویسی؟ حالا پررو نشو بهت رو دادن ،، فکر کردی کی ایی تو ؟

              میبینی دوست خوبم این گفتگو ها خیلی وقت ها میاد و ما حواسمون نیست فقط توی همین کامنت نوشتن تازه حالا فکر کن چقدر دیگه توی زمینه های مختلف میشه پیداش کرد

              راستش این کامنت رو برای همینم میخوام بنویسم تا با زدن مثال های مختلف و توضیحات و الهاماتی که خداوند در حین این تمرکز بهم میده توی این موضوع حرفه ایی تر بشم ،، میگم حالا حالا ها قراره با این موضوع عشق کنم برای خودم :) مطمئنم خدا هدایتم میکنه وقتی این تمرکز و تعهد و خواسته واقعی منو ببینه

              ریحانه جان گفتگو های ذهنی همینطوری که میدونی همیشه هستند برای همین اینقدرررر احساس لیاقت مهمه چون فرکانسی رو تغییر میده که صبح تا شب دارهه تکرار میشه که همون گفتگو های ذهنی هستند

              اون گفتگو های منفی که بالا برات مثال زدم ریحانه جان نه تنها روی احساس تاثیر میزاره بلکه داره اتفاقات رو رقم میزنه یعنی هزار بار هم این جمله رو تاکید کنم کمه که اقا ایناااا فقط حرف نیست اینا چیزایی که تو میفرستی تا جهان برات ایجاد کنه.

              حتی وقتی که تو یک باگ یا مشکل و ضعفی در خودت پیدا میکنی ببین چطوری این گفتگو ها توی ذهنت شروع میشه ؟

              اینطوری : بیا اینم یک مشکل دیگه ، سر تا پات مشکله نتیجه هم میخوای ؟ خدا میدونه چقدر باید زمان بزاری برای حل این یکی مشکل ، این باز از کجا پیداش شد ؟

              یا

              اینطوری : ایول یک باگ دیگه این نشون میده اگر حلش کنم جریانی از نعمت وارد زندگیم میشه ، خداوند مثل همیشه هدایتم میکنه تا بتونم روی این موضوع شخصیتی کار کنم و بهبودش بدم ، فکر کن چقدر خوب میشه اگر این موضوع توی من حل شه

              تفاوت این گفتگو ها زمین تا اسمونه اولی باعث میشه افسرده شی و حتی نخوای روش کار کنی دومی باعث میشه با لذت شروع کنی به کار کردن روی خودت

              این مثال رو برای این زدم چون توی کامنتت گفتی متوجه یک چیزی شدی در خودت ، میخوام بگم با خودت مهربون باش( هرچند من نمیدونم هستی یا نه اما اگرم هستی مهربون تر :) )

              واقعا کنترل اگاهانه گفتگو های ذهنی میبینی ریحانه چه گنجیه ؟

              یعنی یکی از بهترین مهارت هاست که هرچقدر روش وقت و انرژی سرمایه گذاری کنی میارزه

              چون همه چی رو تغییر میده

              مخصوصا گفتگو های ذهنی که احساس لیاقت مارو بولد میکنه

              خب هرکسی یک زندگی یونیک و شرایط خاص خودش رو داره من توی این کامنت بیشتر مثال هایی رو میزنم که امکان دااره مشترک باشه بین ما بچه ها سایت مثل همون مثال کامنت نوشتن و پیدا کردن ایراد شخصیتی

              حتی دیدن فایل ریحانه اگر تو مثلا داری یک فایل از استاد میبینی ببین توی ذهنت داره چی میگذره

              تصور کن داری یکی از فایل های اگاهی های احساس لیاقت رو میبینی ولی وقتی میبینی ایا میگی این که فایده نداره ؟ تا دوره رو شرکت نکنم نمیتونم نتیجه بگیرم ؟

              یا توی ذهنت میسازی که این فایل خیلی ارزشمنده ؟ این فایل خیلی توی زندگی من میتونه تاثیر گذار باشه، یک جمله از این فایل هم میتونه تغییر بنیادینی در من ایجاد کنه

              مثلا من ریحانه توی فایل ذهنیت قدرتمند کننده در برابر محدود کننده من درمورد قسمت اولش خیلی این باور رو داشتم که این فایل ارزشمنده و واقعا یک تاثیر جانانه روی شخصیتم گذاشت. و الان که جدیدا دوره لیاقت رو شرکت کردم بارها به خدا میگم خدایا شکرتتت چقدر اون فایل فوق العاده بود چون ریحانه توی جلسه اول استاد درمورد مقایسه کردن صحبت میکردن و من دیدم اگر سینا قبلی میخواست روی این موضوع کار کنه خیلییی کار داشت اما الان دیدم چقدر اون اگاهی های ذهنیت قدرتمند کننده داره کمکم میکنه اتفاقا چندروز پیش رفتم همه کامنت هام رو روی اون فایل خوندم حتی کامنت خودت و جوابی که من بهت داده بودم چقدر جالب که الان دارم دوباره برات مینویسم و تو هم برام نوشتی

              گفتگو های ذهنی واقعا نهایتی نداره

              ما با این قدرتی که این داره میتونیم به خودمون انگیزه بدیم یا برعکس خودمون رو کامل ناامید کنیم واقعا فوق العادست

              حتی ریحانه اینکه گفتی درمورد نتایجت ننوشتی از کجا آب میخوره ؟

              احتمالا از این گفتگو که : این نتایج که ارزشی ندارن ، من هنوز اونقدر کافی نیستم که از نتایجم صحبت کنم و… ( حالا خودت بهتر میدونی )

              حتی من یک باگ درمورد گفتگو های ذهنی خودم که پیدا کردم این بود که مثلا اگر دو سه روز عالی و متعهد کار کنم و بعدش یکم اروم پیش بره روند تغییرات سریع این گفتگو ها میاد که : ببین داری پسرفت میکنی ، دیروز خیلی بهتر بودی ، نکنه دوباره از مسیر خارج شی …

              نتیجه چی بود ؟ خارج شدن بیشتر از مسیر ، بدتر شدن بیشتر توی مسیر

              واقعا اگر دقت کنیم میبینیم به همین صورته

              ولی من اومدم گفتم : شاید از دیروز یکم تمرکزم کمتره شاید تعهدم کمتر شده امروز اما مهم اینه که یک پله رشد کردم و همین کافیه همین ارزشمنده ،مهم اینه که من میتونم بهبودش بدم،، حالا دیروز ده پله ده پله رشد میکردم امروز یک پله ،دوباره از فردا قوی تر شروع میکنم ، هرموقع بخوام میتونم دوباره فرکانس هام رو تغییر بدم و جهان هر لحظه داره به این فرکانس ها پاسخ میده

              این گفتگو ها ریحانه بینظیره راستش من کاری ندارم که تو چقدر بعد از این صحبت ها تمرینش کنی یا روش کار میکنی اما یک کلید بهت میدم :

              اگر برای خودت ارزش قائل بشی و روی این موضوع کار کنی و زمان بزاری (دقت کن به کلمه اگر برای خودت ارزش قائل بشی ) اون موقع به جهان این پیام رو میفرستی که من ارزشمندم و جهان جانانه کمکت میکنه

              همون کاری که برای من کرد حالا اگر برای خودت ارزش قائل نشی و روی این موضوع کار نکنی جهانم برات ارزش قائل نمیشه

              اینو برای خودم اول از همه میگم …

              حتی ریحانه بعد از اینکه من این صحبت هارو برات نوشتم ببین گفتگو های ذهنیت چیه ؟ ایا میگه نه تو نمیتونی این گفتگو هارو مثبت کنی، کار تو نیست، مال از تو بهترونه یا با خودت میگی : این یک نشونه از طرف خداست ، خدا منو باور داشته که این حرفا رو بهم زده ، من خیلی هم خوب میتونم گفتگو های مثبت رو در ذهنم جایگزین کنم ، من نمیدونم اما خدا که میدونه و من لیاقت هم صحبتی با خدا رو دارم لیاقت دریافت هدایت هاش رو دارم ، خدایا من نمیدونم اما تو که میدونی و میدونم هدایتم میکنی ( گفتگو های توحیدی)

              این اگاهی های گنجه ، به اعتقاد من هرچقدر ارزشمند بدونم این مهارت رو بیشتر ازش استفاده میکنم و واقعا هم اگر یک نگاه کنیم به زندگیمون میبینیم که چه تحولاتی همین کار کردن و اگاه شدن به گفتگو های ذهنی در ما ایجاد میکنه.

              ریحانه جان من کامنتم رو همینجا تموم میکنم

              این روزا هدف اصلی من حول محور این گفتگو های ذهنی هست برای همین هم یکی از کارهایی که میکنم اینه که اولا احتمالا کامنت زیاد تر بنویسم ، دوما توی کامنت هام اکثرا درمورد این موضوع صحبت کنم یا اگاهانه ت درحین نوشتن یکسری گفتگو های مثبت رو به خودم بگم در حین نوشته هام

              برای همین هم کلا دنبال بهونه ام تا توی این موضوع بهتر بشم اینم گفتم که اگر خواستی برام کامنت بنویسی مقاومت نداشته باشی و درمورد این موضوع صحبت کنی تا هم خودت و هم من درس بگیریم واحتمالا اگر من جواب دادم بازم این سیکل ادامه پیدا کنه

              بازم این موضوع رو به خدا میسپارم خودش بهتر میدونه و منم میزارم اون کارارو بکنه :)))

              خدایا شکرت واسه این لحظه

              ممنونم ازت دوست ارزشمندم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگار شبان گفته:
      مدت عضویت: 548 روز

      سلام دوست عزیزم مرجان جان احسنتت به شما که انقدر عالی داری قوانین رو درک میکنی و نتیجه های بزرگی گرفتی تحسین میکنم شمارو افرین خیلی کامنت زیبایی بود و اما احساس عالی که من داد واقعا همه چیز اینه که روی خودمون کار کنیم جهان همه چیو درس میکنه خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 941 روز

      سلام دوست عزیز وخوبم

      ابتدا سال نو را به شما تبریک می‌گویم

      چقدر از خواندن کامنت شما ونتایج عالی که گرفتید خوشحال شدم منم امسال یکی از درخواست‌ها م را خرید دوره احساس لیاقت گذاشتم وبا خواندن کامنت شما اشتیاقم بیشتر شد برای تهیه دوره

      امیدوارم خداوند هدایتم کند به تهیه این دوره، برای شما خواهر خوبم موفقیت روز افزون آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مرجان گفته:
        مدت عضویت: 1203 روز

        سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد بامردمانی مهربان ودوست داشتنی پدیرا باشید.

        ممنون از لطف ومحبت شما دوست گرامی. منیژه جااان واقعا برات آرزومندم بتوانی دوره ارزشمند لیاقت را برای خود ارزشمندت تهیه کنی

        عزیز من. بهترین سرمایه گزاری روی شخصیت خودت هست که به نظر من اگه احساس لیاقت داشته باشی چنان ظرف وجودت بزرگ میشه که نعمت ها خودش میاد. عزت ومحبت ازهر طرفی سرازیر میشه. اگه توجه کردی وشکرگزاری. تحسین. باعث میشه روز به روز ظرف وجودتون بزرگتر بشه.

        براتون بهترین ها راارزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سعیده گفته:
      مدت عضویت: 513 روز

      به نام خداوندی که به تلاش بنده‌اش پاسخ میده

      سلام به استاد عزیزم ومریم جان گرامی

      خواستم از شما دوست عزیز برای کامنت عالیتون سپاسگزاری کنم واینکه این کامنت روتوسایت گذاشتین چون من دارم درمورد خریدن دوره احساس لیاقت فکر میکنم وخواستم ببینم دوستان نتایج خوبی گرفتنه کامنت عالی شما خیلی بهم کمک کرد وراهگشا شد

      امید موفقیت روز افزون رو برای شما دوست عزیز وهمه دوستان دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله رب العالمین

    خدایا با بند بند وجودم سپاسگزارتم که هدایتم کردی به راه مومنین و بندگان صالحت

    سلام به روی ماهتون استاد ارزشمند و جذاب

    سلام به روی ماهت مریم بانوی متقی

    عجب فایل با برکتی بود ، خدایا شکرت

    من دیگه به همزمانی ها و گفتگوی خداوند عادت کردم و اگه غیر از این باشه تعجب می‌کنم

    دیروز یکشنبه بود و روز استراحت و هیچ کاری نکردن

    بعد از دیدن فایل ارزشمند دیروز رو مبل نشستم و گفتم خدایا هدایتم کن که امروز برام بابرکت باشه

    قرآن و خوندم و بعدش هدایت شدم به نوشتم اتفاقات و خواسته هایی که سال 1402 برام رقم خورد تا سپاسگزارتر باشم و ایمانم قوی تر بشه که مسیرم درسته و باید با تعهد بیشتر امسال ادامه بدم و به اندازه یی که فهم کردم و عمل کردم نتایج هم اومده

    نمی‌دونم چقدر زمان برد نوشتن نعمتهایی که سال گذشته به زندگی ام وارد شد اما این و بگم که حدودا نصف یک دفتر شد و اینقدر تند تند مینوشتم که دستم درد گرفته بود و هر چی مینوشتم یهو ی چیز دیگه یادم می اومد و خلاصه بعد از نوشتن نعمت هایی که به راحتی و بصورت کاملا طبیعی وارد زندگی ام شده تصمیم گرفتم اهداف سال جدید بنویسم و خواسته ام به خداوند اعلام کنم تا در رسیدنش بهم کمک کنه و آسانم کنه برای دستیابی به هدفم

    فکر کردم چه چیزی زیر بنا و اصل و اساس تمام نعمت ها و موفقیت هاس؟؟؟؟

    به این نتیجه رسیدم که باید ظرفم بزرگ بشه

    بعد گفتم خب چطوری ظرفم و بزرگ کنم ؟؟؟

    چون ایمان دارم خداوند در لحظه اجابت میکنه درخواست هام و اما وقتی من گنجایش دریافت ندارم

    خدا چطوری بهم بده ؟؟؟

    بعد گفتم تو این مدت که دارم با دوره ها و فایل ها رو خودم کار می‌کنم و این همه اتفاقات عالی افتاده من چیکار کردم ؟؟؟

    چون شرایط ظاهری زندگی ام و تغییر ندادم که

    نه محل زندگی ام عوض شده ، نه کارم تغییر کرده

    پس چه عاملی این همه نعمت و حال خوب به زندگی ام آورده ؟؟؟

    جواب این بود تو تغییر کردی ، شخصیتت تغییر کرد

    فرکانسی که به جهان فرستادی تغییر کرد

    نگاهت به خدا تغییر کرد

    نگاهت به جهان تغییر کرد

    و تمام این تغییرات از شناخت خودم شروع شد

    و سال 1403 رو سال بهبود شخصیت و روابط نامگذاری کردم

    اول رابطه خودم با خودم و بعد

    رابطه من با تمام ذرات هستی

    جالبه که بگم دیروز عصر وقتی با خواهرم صحبت میکردم دقیقا در مورد تغییر شخصیت صحبت میکردیم و اینکه باید ظرفمون و بزرگ کنیم

    و امروز صبح که با این فایل ارزشمند روبرو شدم ، گفتم خدایا سپاسگزارتم که داری بهم میگی در راه راست هستم و درست قوانین و دارم فهم و درک می‌کنم و امروز صدای خداوند و به وضوح شنیدم که گفت

    سارا امسال خودت و آماده کن که نعمت و شادی از آسمان و زمین به سمتت جاری میشه طوری که اصلا الان تصورشم نمیکنی

    خدایا سپاسگزارتم

    استاد جونم در مورد دوره احساس لیاقت باید بگم بینظیره

    من با این دوره هر روز زندگی می‌کنم

    هر کاری ، هر فکری ، هر رفتاری که دارم میبرمش زیر رادیکال لیاقت تا بتونم دقیق‌تر و عمیقتر احساس ارزشمندی مو احیا کنم

    اصلا همین آگاه شدن به گفتگوی های ذهنی که هر لحظه اس ، یه تحول عظیم در خودشناسی برای من. داشت

    با گوش دادن به حرف های ذهنم و صدایی که درون مغزم هر لحظه داره زده میشه خیلی از باورهام شناسایی کردم

    و به اندازه یی که آگاهانه زندگی کردم تو این مدت ، حال بهتری و تجربه کردم

    کارهام خیلی خیلی راحت انجام شده

    احترام بیشتری دریافت کردم

    نعمتهای بیشتری دریافت کردم

    و تنها کاری که باید بکنم اینکه این چرخه و این روش زندگی و هر روز با تعهد بیشتری ادامه بدم مثل خوابیدن مثل غذا خوردن

    و این مسیر اینقدر برام لذت بخشه که الان دیگه نتیجه برام مهم نیست چون یاد گرفتم هر روز و زندگی کنم و هر روز بهترین خودم باشم در هرلحظه

    یاد گرفتم شنوا و بینا باشم به نشانه ها

    تا هدایت و دریافت کنم

    چون هدایت که هر لحظه جاریه اما من هستم که کور و کرم و نمیبینم و نمیشنوم

    حالم خیلی خیلی خیلی از درون عالیه و راضی ام از روند زندگی ام و هر روز تلاشم اینکه خداوند هم از من راضی باشه و این برام کافیه

    استاد عزیزم خیلی خیلی از شما سپاسگزارم که با عشق این آگاهی های ارزشمند و ناب رو گسترش میدین

    خدای مهربان و وهاب و هادی پشت و پناهتون

    پیشاپیش سال 1403 رو به شما و مریم بانو تبریک میگم و قطعا که سالی پر از خیر و برکت برای همگی

    پیشاپیش سال با برکت و فرخنده 1403 رو به تک تک اعضای خانواده بینظیر عباسمنش تبریک میگم

    دوستتون دارم به اندازه ستاره های آسمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1298 روز

      سلام سارای عزیز ،

      ممنون از کامنت های زیبایی که می نویسی و من همیشه نمته های بسیار زیبایی را یاد میگیرم ، یاداوری میشه برام روش عمل کردن را یاد می گیرم . امیدوارم به امید خدای یکتا ، سال جدید هم برات پر از شادی و برکت و ارامش و ثروت باشه . من هم امسال را برای خودم سال بهبود شخصیت خودم و روابط اجتماعی گذاشتم ، سعی می کنم در هر لحظه مراقب رفتار و أعمالم باشم بدونم برای چی دارم ان کار را می کنم و مهمتر از همه خدای نکرده کسی را نرنجانم و سبب ناراحتی کسی نشم . از خدای بزرگ خیر دنیا و اخرت را برای همه ارزو می کنم ، من ان قصر نورانی که پر از انوار خداست پر از ارامش و بوی خداست را می خواهم. در پناه الله یکتا شاد و سر بلند و ثروتمند باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    فرهاد شکوه گفته:
    مدت عضویت: 3997 روز

    به نام خالق یکتا

    دورود به استاد عزیزم و دوستان ارزشمندم

    من طی این سال هایی که با شما هستم استاد

    هرسال این موقع ها منتظر فایل مخصوص عید هستم که همشونم تم هدفگذاری داشتند و خیلی لذت میبردم و انجام میدادم و یسریاشو بهشون رسیدم و یسریاشم اصلا همونطور که گفتید یادم رفت و در حد نوشته باقی موندند

    این فایل امسال و هدف ارزشمندی که درونش گفتید بنظرم ریشه ی تمام اهداف و خواسته هاست و قشنگ وقتی که داشتم گوش میدادم قلبم باز شد،همون هدفی بود که میخواستم امسال بذارم جلو چشمم و به هیچ جا و هیچ چیز دیگه ام نگا نکنم و واقعا تو این یک ماه اخیر بعداز شنیدن اون فایل توحید عملی 10 و بعدش فایل مربوط به سپاسگزاری(که قشنگ میپریم بغل خدا) احساسم بهتر و اتفاقات زندگیم رووون تر شده

    و با شوق میخوام برم امسالم تو دامن طبیعت نو شده و روی این هدفم که پایه ی همه ی اهدافه کار کنم به امید خدای مهربان

    سال جدید رو تبریک عرض میکنم و براتون بهبود شخصیتی رو در هر زمینه ای که خودتون میدونید نیازش دارید رو خواستارم

    دوستتون دارم

    سپاسگزارم

    در پناه پرودگار یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 107 رای:
  7. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان گرامی

    استادجان چقدر دلتنگتون بودم لطفا بیشتر باشید و برامون بگیدامروز صبح طبق همیشه سایت رو چک کردم و انقدررررررخوشحال شدم که روی ماه شما رو دیدم اما نمیدونم چرا فایل برام باز نشد… بهرحال دوست داشتم بنویسم و برای حضورتون تشکر کنم که بهمون یاد میدید چطور زندگی کنیم و در شرایطی که هرکس هرچیزی میگه همه باور میکنن اگر راهت نشناسی کلاهت پس معرکه است خدا هدایتم کنه باشم توی این مسیر چون بدون دستگیری خدا من واقعا هیچم هرزمان فکر کردم خودم بلدم و حلش میکنم رفتم جاده خاکی ولی هروقت سپردم به خودش همه چی درست شده انشالا بیشتر بتونم روی این جریان الهی حساب کنم

    سالی که گذشت واقعا از خودم راضی بودم یک سری جاها باید بهتر عمل کنم اما برعکس سالهای قبل که این موقع حس بدی داشتم که چرا نرسیدم چرانمیشه….! خداروشکر سرزنش نداشتم…. من یادگرفتم از بهبودهای کوچیکم لذت ببرم و خداشاهده همین بهبودهای کوچیک چه میکنه با آدم!!! امسال کلی ترسها داشنم که رفتم تو دلش و چقدر منو رشد داد خدایاشکرت برای این تغییر و میخوام در سال جدید جسورتر بشم و با ایمان تر

    مدتی هست بالکن خونمون رو تمیر کردم حسااابی و ریسه ال ای دی وصل کردم،بالشت و موکت و…. گذاشتم:))) اینجا برای خودم یک گوشه دنج و خلوت درست کردم که عبادتگاه منه انقدر حسش خوبه که نگم…. امروز صبح ساعت 5 وقتی هنوز هوا تاریک بود و صدای جیک جیک دسته جمعی پرنده ها میومد دفترم رو برداشتم اومدم اینجا نشستم و حسابی نوشتم و نوشتم هوا هم نیمه خنک بود رفتم یه پتو هم آوردم دورم پیچیدم همون لحظه دوتا کفتر کاکل بسر جلوی پنجره همسایه روبروم نشستن منم نگاهشون کردم ناخودآگاه اشک از چشمام اومد لطیف شده بودم چقدر من این احساس ناب شکرگزاری رو دوست دارم از خدا میخوام تایم بیشتری توی این حس و حال بمونم و بتونم لحظه های این شکلی ساده و خاطر ساز برای خودم خلق کنم واقعا زندگی یعنی همین

    تو قسمتی از کتاب گفتگو با خدا میگه:

    شکیبا باش، تو داری یادمیگیری که چگونه بدون رنج بردن دوست بداری، بدون رنج بردن مسایل را رها کنی بدون رنج بردن خلق کنی و بدون رنج بردن گریه کنی تو حتی می توانی بدون رنج بردن درد را تحمل کنی و این نشانه رشده

    از خدا برای شما استاد عزیزم و خانم شایسته بهترین هایی رو میخوام که فراتر از انتظارتونه و برای همه دوستان متعهد و هم مسیر که با نوشتن کامنت هاشون کلی ایده میگیرم و بهتر درک میکنم قوانین رو

    از خدا برای خودم و همه عزیزان درک صحیح قانون و عمل کردن صحیح بهش رو آرزو دارم انشاالله سال جدید سالی پر از اتفاقات جذاب و نیک باشه سال فراوانی و برکت و نعمت سال پرورش احساس ارزشمندی و قدر خودمون رو دونستن

    خدایاشکرت برای نعمت زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 112 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 941 روز

      سلام دوست خوبم

      سال نو مبارک عزیزم چقدر کامنتت را دوست داشتم به دلم نشست بالکن خونت که عبادتگاهت هست جلوی چشمم تجسم شد واحساست را درک کردم عبادت معبود شکرگزاری در محل دنج وآرامش عبادت وگفتگو با خدا

      دوست خوبم چقدر متنت از کتاب گفتگو با خدا را دوست داشتم برایت در سال جدید بهترینها را خواستارم امیدوارم تمام بچه های سایت روز به روز موفق تر وبه هدفهایمان نزدیکتر شویم حال دلت همیشه خوب وعالی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    شینا زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 602 روز

    به نام کسی که ما را آفرید

    سلام

    سلام به همگی سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز

    و سلام به دوستانم

    کامنتم درباره ی ماه های قبله فکر کنم آخر رای خرداد ماه بود که خیلی هوا خوب بود بابام گفت :((هوای بیرون خیلی خوبه منظورش تراسمونه اون گفت که بریم امشب اونجا بخوابیم ما هم رفتیم اون شب اون جا خوابیدیم باور کنید انگار می تونستی ستاره ها رو احساس کنی خیلی اون شب قشنگ بود تازه اون شب ماه هم کامل بود خیلی به ما خوش گذشت اگه خداوند بابام رو هدایت نمی کرد ما این شب پر ستاره رو از دست می دادیم.

    دوست دارم یک داستان دیگه هم بگم که در این چند هفته رخ داد یعنی همون هفته پیش که عید بود روز بعد از عید من مریض بودم و پدرم برای خوش حالی من رفت بلیت سیرک گرفت آها ببخشید نگفتم توی یک ماه پیش سیرک آذربایجان به ایلام اومدند و مدرسه ما رو به اونجا برد خیلی بهمون خوش گذشت ولی این دفعه شب رفتیم با خانواده رفتیم ولی اون دفعه که من با مدرسه رفتم صبح بود خیلی بهمون باز خوش گذشت ولی چون بازیگرای جدید تری رو آورده بودن خیلی بهتر تر نمایششون رو اجرا کردند . و من بقدری بهم خوش گذشت که بکلی مریضیم فراموشم شد.

    یه شب هم ما رو به عروسی دعوت کردن

    من خوشم نمی یومد برم عروسی ولی خداوند منو هدایت کرد و بهم گفت بری عروسی خوش میگذره و منم رفتم عروسی سوپرایز شدم انقدر بازی کردم با فامیلامون که داشتم می مردم خیلی خلاصه خوش گذشت راستی نگفتم بابام برام بستنی خرید بعدش که خیلی خوش مزه بود و من به لطف خداوند مهربان خیلی خوش گذروندم

    دیروز هم ما رفتیم طبیعت با فامیلامون خیلی خوش گذشت مهمترین چیزی که دیدم سرسبزی بود

    استان ایلام شده بود شمال خیلی بارون باریده بود همه جا خیلی سرسبز بود من از خداوند خیلی تشکر می کنم بابت هر چیزی که به ماا داده

    امید وارم از کامنتم خوشتون بیاد چون از ته ته قلبم براتون نوشتم و دوست دارم که برام درباره‌ی این کامنتم کامنت بفرستید

    ممنونم از عمو محمد و خاله رویا و خاله فهیمه عزیزم که برام کامنت نوشتند.خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 113 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2223 روز

      به نام خدای فرشته های نازنین

      سلام فرشته ی مهربان و زیبا، سلام شینا ی قشنگ و دلربا، سلام دختر فهمیده و دانا، سلام دختر کورد بی پروا

      قشنگم،عیدت مبارک عزیزم، ان شاءالله سال بسیار خوبی برای خودت رقم بزنی و بیایی از اون ماجراهای جذاب و شیرین همراه خانواده ات برامون بگی و ما لذت ببریم.

      چه خوبه که بابای مهربونت شما را به سیرک برده و باعث شده که تمرکز شما از ناخوشی برداشته به حال خوب و شادی برسی.

      در اینجا بابای مهربان تون عدم توجه به ناخواسته و توجه به خواسته رو بصورت عملی به شما نشان داده است که چه نتیجه خوبی به همراه خواهد داشت.

      شینا جان ان شاءالله همیشه به گشت و گذار و شادی باشی دختر خوشگل ام.

      شینا جان مررررسی که با کامنت قشنگت، آخر شب خوبی رو برام رقم زدی.

      اومدید خوزستان حتما یه سر به ما هم بزنید.خوشحال میشم که شما را ببینم.

      دوست دارم یه عالمه، بوووووس به صورت ماه ات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      شیرین حمزه ای گفته:
      مدت عضویت: 2687 روز

      درودبرشیناجون زیبابین وزیبارو..

      کامنتات روهمیشه بالذت میخونم وکلی تحسینت میکنم برای اینکه چقدر نگاه زیبابینی نسبت به تمام اتفاقات اطرافت داری تحسینت میکنم شیناجون عزیزم بر ای درک بالایی که داری ازقانون خداوند وزیبایی ها، واین کامنتت هم خیلی زیبانوشتی وزیبایی ها واتفاقات مثبت روبسیارزیبا توضیح دادی، آفرین برشما که اینقد نگاه زیبایی به همه چیزداری تبریک میگم برای این درک بالا ونگاه زیبابین به شما دخترزیبااا، بازم ازاین کامنت های زیبا برامون بنویس عزیزم..

      درپناه رب بی همتا شاد وموفق باشی عزیزم

      کلیییی بوووس روی صورت ماهت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1760 روز

      سلام شینا جان

      سال نو بر شما و خانواده گلت مبارک باشه عزیزم

      هزار آفرین به شما که اینقدر زیبا کامنت می نویسی و اینقدر خوب به نکات مثبتی که در اطرافت میبینی توجه می کنی، از هدایت خداوند صحبت می کنی و ازش تشکر می کنی

      کامنتای قشنگت خیلی به من احساس خوبی میده مخصوصاً این یکی که گفتی از ته ته قلبت نوشتی و خیلی به دلم نشست

      راستی من هم یه نوه دارم که 9 سالشه اسمش هم شبیه شماست شما شینا هستی نوه من تینا هست خیلی هم به نقاشی علاقه داره و نقاشی های قشنگی میکِشه،امسال هم داره فارسی نوشتن رو یاد میگیره و دیروز با خوشحالی دفترش رو بمن نشون داد که به فارسی نوشته بود (من از خدا تشکر می کنم که خیلی خوب نقاشی می کشم)

      شینای دوست داشتنی روی ماهتو می بوسم و از خدا میخوام که همراه با پدر و مادر عزیزت سالی پر از نعمت و سلامتی و شادی خبرهای خوب و اتفاقات زیبا داشته باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 969 روز

      سلام شینا جون

      امیدوارم همیشه حال دلت خوب باشه

      روزهات پر از شادی و سلامتی

      شبهات شب‌های قشنگ و پرستاره

      چقدر لذت میبرم که توی جمع خانوادمون یه دختر کوچولو ی نازنین هست که میاد و تجربه های قشنگ شو می‌نویسه هدایت پروردگار و درک می‌کنه و بی چک و چونه عمل می‌کنه آفرین به تو منم یه خاطره برات می‌نویسم از رفتن به عروسی چند وقت پیش ما دعوت شدیم بریم عروسی من دوتا دختر خوشگل دارم مثل تو وقتی بهشون گفتم بیان با ما گفتن دوست نداریم بیام عروسی من اولش اسرار کردم ولی خیلی زود یادم به صحبتهای استاد افتاد و گفتم هر جور دوست دارین من بهتون پیشنهاد دادم اگه نیان هم ناراحت نمیشم وقتی خواستم برم دختر بزرگم که 13 سالشه و خیلی درون گرای با ما نیومد و موند خونه اما دختر کوچکترم که 11 سالشه با ما اومد اولش هم خیلی بهش خوش گذشت ولی آخرای عروسی دیگه حوصله ش سر رفته بود و داشت تحمل می‌کرد یه کوچولو پشیمون شده بود ولی به روش نیاورد تا مراسم تموم شد و برگشتیم خونه …

      اما تو چون به هدایت خدا گوش کردی عروسی هم که رفتی بهت کلی خوش گذشت

      من از راه دور می‌بوسمت دوست دارم و برات بهترین ها رو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2971 روز

      بنام رب العالمین

      سلام وسلامتی ونور وعشق الهی به وجود نازنینت

      شینای عزیزم قربونت برم خاله آنقدر اتفاقات را باهیجان وشوق وزوق فراوان تعریف میکنید که هر هفته منتظر خواندن اتفاقات قشنگی که تجربه کردی هستم

      عزیزم از خوابیدن در تراس خانه در یه شب فوق العاده زیبا گفتی ومن رو بردی به دوران بچه گیم آن موقعه همه خانواده زیر آسمان پرستاره بالا پشت بام میخوابیدیم چقدر لذت می‌بردیم از دیدن آسمان زیبا

      احسنت به تو عزیزم که به ندای قلبت گوش دادی وعروسی رفتید واز آنجائیکه وعده خداوند حقه خداروشکر که خیلی بهت خوش گذشت

      خیلی دوست دارم طبیعت زیبای ایلام را از نزدیک ببینم وزیبایی های آن را تجربه کنم

      عزیزدلم کامنتت به ما انرژی میده وبودنت در کنار ما باعث افتخار وخوشبختی ماست

      خیلی دوستت دارم وروی چون ماهت را میبوسم

      در پناه الله شاد وسلامت وسعادتمند باشید

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 652 روز

      سلام قشنگم

      ای جآنم ای جان

      واقعا تحسین میکنم تورو عزیزم نمیدونم چندسالته اما داری عالی بزرگ میشی وچقدر زیبا رشد میکنی

      دورت بگردم یاد دخترم افتادم اینقد مث خودت حرفای زیبا میزنه بعضی وقتا حس میکنم خدا داره با من از زبان دخترم صحبت میکنه چقد دخترم را تحسین میکنم ک 7 سالشه وبا کل همسن سالهاش متفاوت هست

      وافرادیکه خوششان میات چقدر ب من میگن چ دختر باهوشی داری چ حرفاش جالبه ک تعجب میکنن

      عزیزم امیدوارم هرجاهستی خوش وسلامت باشی وتو بزرگ بشی واقعا چی بشی گلم از حالا شروع کردی

      بهترین ها نصیبت جانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2196 روز

      درود ددددددد و سلام به شینای نازنینم .. سلام به مو مشکی خوشکلم .. آخه تو چقدر زیبایی . چقدر فرشته ای .. احساس می کنم خداوند یکی از اون فرشتگانش رو برامون فرستاده تا پیغام این نوشته های زیباشو بخونیم و برامون نشونه های فرستاده

      سیزده بدر تون مبارک

      سیزده بدر تون خیلی خیلی مبارک

      …چقدر خوبه یک خاطره ی خوب و عالی از خرداد ماه گذشته رو بیاد آوردی و این نشون دهنده ی اینه که ذهن زیبای تو در مدار دریافت خوشحالی های بیشتری هستش مرسی مرسی شینا جونم . منم همش همین کار رو انجام میدم یعنی سعی می کنم همش زیبایی ها و قشنگی ها رو بخودم یادآوری کنم .. اینکه حتما تراس بزرگ و خوبی دارید که تونستید اونجا بخوابید و از اون هوای خوب و عالی روی تراس لذت ببرید و مشغول دیدن اون ستارگان زیبا و اون ماه کامل باشید .. آفرین به بابا جونت

      آقای زرگوشی عزیز

      خب خدا رو شکر دو بار سیرک رفتی یکی از طرف مدرسه که صبح بود و یکی هم بهمراه خانواده در شب .. خیلی عالیع که از دو زاویه روز و شب این سیرک رو دیدی و همچنین یکبار با دوستان و همکلاسی ها و معلم ها دیدی و این احساس خوب و عالی رو هم با خانواده ی عزیزت تجربه کردی و هم با مدرسه ..خدا رو شکر با دیدن این خوشحالی ها کسالتت برطرف شد .. خب معلومه با توجه کردن به زیبایی ها و خوشحالی ها جایی برای کسالت و مریضی باقی نمی مونه عزیز دلم .. خدا رو شکر حالت خوبه خوبع عزیزم

      بازی کردن با بچه ها توی عروسی و بستنی خوردن و طبیعت گردی و تفریح و دیدن اقوام و تمام این تفریحات عالی و خوش گذرانی ها نتیجه ی مثبت اندیشی و زیبا بینی خودت و بابا و مامان عزیزت هستش .. نازنین مرسی مرسی که از آب و هوای بارانی ایلام هم گزارش دادی چه احساس خوبی برام داشت اینکه آنقدر بارون بباره که سرسبز بشه و این نعمت باران الهی رو داشته باشید واقعا اون سرسبزی رو داشتم تصور می کردم که چقدر می تونه زیبا باشه . چقدر هوای بارونی برام لذت بخشع البته شهر زیبای منم پردیس هم خنک و سرد هستش هم بعد از عید بارون خوبی بارید ولی هنوز سرسبز نشده .. کلا هوای پردیس ییلاقی و کوهستانی هستش یعنی اکثرا هوا خنک هستش خدا رو شکر

      شینا جونم من که از کامنت زیبات خیلی خیلی خوشم اومد و مطمعن هستم که از ته ته ته اون قلب پاک و با صفات نوشتی فرشته ی مهربونم

      مرسی مرسی عزیزم امید دارم که امسال بهترین سال رو داشته باشی و همین طوری بصورت ادامه دار بهت خوش بگذره و خوشحال باشی و شادی رو هر روز تجربه کنی و بستنی های خوشمزه ی بابا جونت رو نوش جان کنید

      مرسی عزیزم بازم بیا و برآمون بنویس من همیشه کامنت های پر محتوا تو می خونم .. از اینکه اینقدر قشنگ و ساده و روان می نویسی بهم انرژی میده و سعی می کنم کلمه به کلمه نوشته هاتو با دقت بخونم

      قربونت اون دست های کوچولو موچلوی خوشکلت برم که اینقدر زیبا می نویسی

      به مامان جون و بابای عزیزت هم سلام منو برسون

      راستی شینا جون نمی‌دونم پروفایل مامانت کدومه کاش زیر همین کامنت خودشون رو معرفی کنند . می‌دونم توی همین سایت هستند ولی نمی شناسمشون ..

      شینا جونم عزیزم عاشقتم خیلی زیاد . بوس بوس عید دیدنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 2071 روز

      سلام شینا خانم عزیز

      حال دلتون عالیه عالی باشه

      امروز صبح تا بیدار شدم کامنت تون رو خواندم

      چه قدر قشنگ و زیبا نوشته بودین

      چه قدر هم با سلیقه و شور و شوق توضیح داده بودین

      کل روزم رو پر انرژیو حس حال خوب بودم

      ایشالا که همیشه به شادی و تفریح و لذت باشی و با کامنتای قشنگت ما رو خوشحال کنی

      شبتون بخیر و پر ستاره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1108 روز

      به نام خداوندی که مهربون هست و بخشنده

      سلام شینا جونم دختر قشنگم ،چقدر زیبا خاطرات زیباتو برامون تعریف میکنی، نمیدونی چقدر من از خوندنشون لذت میبرم ،خدا بابا و مامان مهربونتو برات نگهداره دختر زیبا. خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم که شما هم مثل شمال ما بارندگی های خوبی. داشتین،

      شینا جونم سال نو شما مبارک سالی پر از اتفاقات قشنگ پر از حال خوب داشته باشی.

      شینا جونم منم دیروز که 12 فروردین بودم یه تالاب قشنگ رفتم سوار قایق پدالی شدم بعدش نزدیک یه استخر کوچولو شدم که صدای زیبای قورباغه ها میومد و داخلش پر از بچه قورباغه بودن که تازه به این دنیا اومده بودن، بعد دیدم سرسره و تاپ داره سوار سرسره اش شدم ،راستش موقع ‌پایین اومدن یه کوچولو ترسیدم ولی به ترسم غلبه کردم و راحت اومدم پایین،. رفتم جلوتر یه تاپ بلند. و دیدم که به دو تا درخت وصل بود یکم سوارش شدم خیلی باحال بود و جای شما خالی بود و کلی طبیعت خوشگل بوته های زیبای چایی روی تپه رو دیدم خیلی زیبا بودن،

      دختر گلم خیلی خیلی دوستت. دارم ممنونم که برامون از خاطرات قشنگت مینویسی ،از شمال ایران یه بوس قشنگ برات میفرستم، از خدای قشنگمون میخوام یه عالمه باران پر برکت برا سرسبزی و زیبایی استان شما بفرسته، در ‌پناه خدا سلامت و شاد شاد شاد باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    به نام خداوند یکتا و هدایتگر

    سلام به تمام دوست های عزیزم

    امیدوارم تو این سال جدید و این هوای بی نظیر بهاری …

    حال و هوای دلِ شما هم بهاری باشه و …

    لبخند رضایت از زندگی و رضایت از پرودگار روی لب هاتون باشه.

    سرشار از امید و عشق باشید…

    امید و عشقی که از آگاهی می یاد …

    امید و عشقی که از انگیزه های درونی میاد

    انگیزه ای که از احساس رضایت از خودتون میاد و به خودتون افتخار می کنید که امسال که تعهد دادید که می خواهید یک رستاخیز به پا کنید برای تغییر شخصیتتون ‌…

    تا الان 18 روزه که با افتخار روی تعهدتون موندید ، خدا هم ازتون امتحان گرفته ولی شما سر بلند از اون تضاد و امتحانه بیرون اومدید و به خودتون می بالید

    اومدم یه آزمون الهی دیگه که همین سه ساعت پیش ازم گرفته شد و من سر بلند ازش بیرون اومدم رو بگم و برم :))

    امروز ظهر یکی از همکارهای عزیزم بهم پیشنهاد که فردا با فلانی و فلانی می خواهیم بریم تهران

    فلانی مصاحبه کاری فلان جای تهران داره و می خواهد به امید خدا، کارهاشو جفت و جور کنه ، بره آلمان

    گفت خوشحال میشیم شما هم بیای

    خب من این جمع رو می شناسم ، قبلاً (منظورم همین پارساله) چندین بار برنامه‌ی بیرون رفتن و خوش گذرونی داشتم

    بی نهایت آدم های دوست داشتنی و شادی هستند

    ماشینی که می خواستیم باهاش بریم تهران یه شاسی بلند خوشگل مشکیه ، بساط رقص و ایش و نوش هم فراهم …

    این آدم ها هم که پایه تر از خودم برای بزن و برقص و خوشگذرونی :))

    ولی من با نهایت احترام و یه جورایی طوری که سِه نشه گفتم نه :))

    این آدم ها، آدم های دوست داشتنی و خوبی هستند

    قبلاً هم گفتم ، من حتی تا قبل از قرار گرفتن این فایل روی سایت هم از عزت نفس بالایی برخوردار بودم (چون خیلی روی عزت نفسم با عملگرایی و رفتن توی دل ترس هام کار کرده بودم، احساس لیاقت سطح بالایی رو توی وجودم ساخته بودم) و آدم هایی که توی مدارم بودن ، با پرستیژ و با شخصیت بودن

    ولی چیزی که هست … من دیگه اون آدم قبلی نیستم :) من تغییر کردم ، من فکر کنم تا الان بالای سی بار این فایل رو گوش کردم، نکته برداری کردم و تأمل کردم و اجازه دادم این آگاهی تزریق بشه به مغزم ، تازه به غیر از بقیه‌ی فایل های دانلودی مربوط به دوره‌ی احساس لیاقت، به غیر از دوره‌ی عزت نفس که کلی روش کار کردم و تمرین هایش رو عمل کردم و دیدگاه نوشتم ، فکر کنم طی یکی دو روز فقط پنج تا دیدگاه تو جلسه اول دوره نوشتم :))

    فکر کنم تا حالا بالای صد بار تو کوچه خیابون و توی خونه ، هر جایی که موقعیتش بوده با عشق توانایی ها و موفقیت هام رو برای خودم یادآوری کردم و به خودم افتخار کردم و سینم رو سپر کردم و خودم رو تحسین کردم

    خیلی مودبانه و با احترام میگم نه

    چون میدونم اگه برم بابت یه سری حرف ها و رفتار هایی که نمی پسندم حالم نات اوکی میشه

    بر می‌گردم به آگاهی های همین فایل…

    آدمی که برای خودش ارزش قائله؟ هرجایی نمیره ، با همه نشست و برخواست نمی کنه؟ ، هر غذایی رو نمی خوره؟ ، آدمی که برای خودش ارزش قائله خودش رو می بینه … خودش رو در اولویت قرار میده

    چقدر خودتو دوست داری؟؟

    چقدر به خودت احترام می گذاری؟؟

    در زمینه‌ی روابط همهههه چیز احساس لیاقته، یه بارِ دیگه میگم به میزانی که برای خودت ارزش قائلی ، جهان برای تو ارزش قائله ، نقققققطه سر خط

    جالبه دیشب با اینکه چشام نیاز به استراحت داشت خدا با مهربونی ولی خیلی جدی بهم گفت یه دور سوره‌ی عنکبوت رو بخوان، قبلاً هم این سوره رو خواندم خیلییییی دوسش دارم، آگاهی هایش واقعاً برایم شیرین و دل نشینه

    گفتم آخه خونه شرایطش نیست ، میدونی که دوست دارم نماز و قرآن رو در سکوت مطلق بخوانم و با تأمل بفهمم چی دارم می خوانم

    گفت خب برو بیرون، برو توی پارک توی این هوای رویایی و لذت بخش بهاری بشین بخوان… گفتم آخه … :))) نه دیگه بهونه نیاوردم انصافاً … رفتم سریع وضو گرفتم یه کم بیسکوییت ویفر خوشمزه ام‌ برای خودم با یه آب معدنی برداشتم رفتم پیک نیک :)) ولی تنهایی نه .‌‌.. بلکه دوتایی من با خدای خودم

    حالا امروز فهمیدم چرا خدا مهربونم دعوتم کرد به یک خلوت گزینی دو نفره چون می خواست امروز آگاهی های آیه دو و سه این سوره رو به یاد بیارم و با قوت قلب و اطمینان خاطر بگم نه …

    آیات 2 و 3 ، 6 و 7 سوره‌ی عنکبوت، برای اینکه دیدگاه طولانی نشه من فقط ترجمه ها رو قرار می‌دهم ، اگر دوست داشتید مراجعه کنید به خود قرآن

    آیا مردم می پندارند همین که گفتند: «ایمان آوردیم» رها می گردند و آزمایش نمی شوند؟

    به راستی کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمودیم؛ و به طور قطع الله، راستگویان و دروغگویان را مشخص می کند

    و هر کس جهاد کند، جز این نیست که به سود خویش جهاد می کند.بی گمان الله از جهانیان بی نیاز است

    و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، حتما گناهانشان را از آنان خواهیم زدود و مطابق بهترین کردارشان به آنان پاداش خواهیم داد

    بله من گفتم نه بدون اینکه ذره‌ای دلم بسوزه

    نه … اتفاقا خوشحالم و میدونم که دارم غربال میشم ، میدونم که داره این فرکانس ها قدرتمند و قدرتمندتر میشه و آدم هایی که توی مدار های جدید تر هستند خیلی خیلی فوق‌العاده تر هستند

    و من صبر پیشه می کنم و با خوشحال بودن و خوشگذرونی به هر شکلی که می توانم تقوی الهی پیشه می کنم

    همین الانش هم خدا رو شکر جایگاهم خیلی خوبه و شرایط فعلیم از نظر خونه‌ای که داخلش زندگی می کنم ، یه واحد نوساز کلید نخورده 100 متری که هنوز سه سال نمیشه تجهیزش کردیم و یه جورایی همه چیز بوی نویی میده

    محله‌ای که در اون هستم ، تو‌ کل منطقه 8 ، اینجا که محله‌ی 8 هستش یکی از محله های نوساز و شیک هستش که همه برایش سر و دست می شکونن و گران قیمت ترین واحد های مسکن مهر منطقه 8 تو همین محله 8 هستش که شما هستی ها :)) در جریان هستی که تنها آپارتمان تک بلوک هم این ساختمان شماست عزیزم :)) بقیه همه دو بلوک و بیشتر هستند

    محل کارم…

    دفتر املاکی که من داخلش هستم ، یکی از لوکس ترین و گران قیمت ترین و شیک ترین دفتر های منطقه است ، در جریان باش آقا محمد حسین آینده که داری این رو می خوانی ، دارم به شما میگم ها مرد بزرگ

    یادت باشه این تنها دفتری هست که توی کل منطقه راننده در اختیار برای شما ، قرار داده ، یه راننده‌ی خانم بسیار شیک پوش و با کلاس که شما برای بازدید رفتن هایت مثل یه شاهزاده بری و بیای.

    شرایط کاریت و عزت و احترام و اعتباری که داری … این ها رو همه به یاد داشته باش و شاکر باش

    یشا در قرآن یعنی همین دیگه…

    شما هیچچچچ کدوم از این ها رو نداشتی ، خودت رو لایق دونستی ، درخواست کردی ، هدایت ها رو دریافت کردی ، حرکت کردی و آرام آرام پاداش ها از راه رسید

    و خداوند از فضل خودش این همه نعمت رو بهت ارزانی داشته

    پس شاکر باش و همیشه با خشوع و خضوع در برابر خدای خودت رفتار کن

    آقا محمد حسین آینده که داری این دیدگاه رو می خوانی، بهت سلام می کنم و میگم

    الان که داری مسافرت های اروپاییت رو میری و تو بهترین هتل ها سکنا می گزینی :) و عشق و حال می کنی

    یادت باشه شرایط گذشتت هم انصافا خوب بوده ولی الان خیلی خیلی بهتره و این مسیر بی انتهاست ، به قول علی بابایی ها (بچه های دفتر روز اول شرکت علی بابا توی تهران، این شعار رو از یه مقاله که معرفی تیم های شرکت بود یاد گرفتم و خیلی به دلم نشست) مسیر رشدت رو یه کوه بدون قله در نظر بگیر، تا هرجایی که خورشید می درخشه و راه رو نشون میده، تو می توانی بری بالا و بالاتر…

    همین امروز ظهر یه مشتری از در اومد داخل و رفت پیش اولین کارشناسی که پشت میز نشسته و خانم منشی هم چند دقیقه ای رفته بود بیرون

    خود اون همکار ، مشتری رو هدایت کرد به سمت من

    منم با احترام ایشون رو دعوت کردم به سمت مبلمان انتهای دفتر نزدیک میز مدیریت و اونجا کار پرزنت رو شروع کردم

    ایشون حدود 4 الی 5 میلیارد یه واحد سه خواب خرید داره

    از اونجایی که روابط عمومی خیلی قوی ای دارم، زبان بدن رو خیلی خوب بلدم و به شدت به کل منطقه‌ی 8 ، که به صورت تخصصی حوزه‌ی کاری خودم هست (نقشه های راه و شهر سازی و کیفیت ساختمان های هر محله) مسلط هستم و از همه مهمتر در چند وقت اخیر هم دارم دائماً روی بالابردن احساس لیاقتم کار می کنم، خیلی با صلابت و زیبا صحبت کردم و یکی دوتا پروژه‌ی نوساز که چند ماه دیگه تحویل هست هم نشون ایشون دادم ، یه واحد هم احتمالا امروز عصر یا فردا عصر به ایشون بازدید می‌دهم

    این ها همش نشونه است

    خیلی نشونه های دیگه هم به خاطر احساس لیاقتم تو این مدت اخیر دیدم و مشتری و ملک های خوب به لطف خدا داره به طرق مختلف به دستم میرسه و من فقط خدا رو شکر می کنم و خودم رو تحسین می کنم

    و مطمئنم که ادامه میدهم و مطمئنم که از نتایج مالی عالی ای هم که امسال کسب می کنم میام براتون می نویسم

    یه موزیک ویدیو بی نهایت شاد برای امسال، سرکار خانم شهره و آقای شهرام صولتی دادن بیرون، یه ریمیکس شاد از سه تا آهنگه و اتفاقا آهنگ سازشون هم آقای شهیاد هست …

    می خواهم بگم کار یه کار حرفه ‌ای هستش و توسط قدیمی های این حوزه ارائه شده

    پیشنهاد می‌دهم برید گوش بدهید ، بدون شک حال دلتون رو عالی تر از اینی که هست می کنه

    دوستتون دارم بی نهایت

    در پناه خدای مهربانی ها ، خداوند سفر باشید

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 115 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1203 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باش

      آقای تجلی عزیز. خودمونی بهتون میگم. باریکلا. افرین. دمت گرم

      تحسینت میکنم این چنین جهاد اکبر به راه انداختی. طوفان به پاکردی. طوفانی از عشق واحساس لیاقت وعزت نفس

      واقعا همه چیز احساس لیاقت هست. از اینکه متعهدانه روی خودتون کار می‌کنید واقعا تحسینتون میکنم

      آقای تجلی عزیز. دوست همفرکانسی من. واقعا اگه ما برای خودمون ارزش قایل بشویم بدون کار فیزیکی خاصی جهان بیرون ما عوض میشه

      دوست خوبم. مطمعا امسال برای بچه های سایت الهی عباس منش. سالی پراز برکت ورحمت وجهش فوق العاده عالی هست چون تصمیم وعملگرایی اکثریت بچه ها به سمت تغییر شخصیت واحساس لیاقت هست

      به شخصه تجربه ای که مت از دوره ی احساس لیاقت دارم. زندگی من به دوبخش تقسیم شده. قبل دوره وبعداز اون

      پیشنهاد میکنم بزرگترین سرمایه گزاری سالتونه را برای خود ارزشمندتان داشته باشید وحتما دوره احساس لیاقت را خریداری کنید

      بخاطر ردپاهای زیباتون که پراز اگاهی وتمرین هست ازتون سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2226 روز

        سلام مرجان خانم عزیز

        خدا رو شاکرم به خاطر دوست های خوب و مهربون خوش قلم و خوش زبانی همچون شما

        ممنونم که انعکاس قلب زیبای خودت رو با تحسین کردن من توی دل نوشته هایت میاری

        ممنونم که راجع به نتایج خودت از دوره‌ی فوق‌العاده احساس لیاقت نوشتی

        بدون شک به زودی همین کار رو خواهم کرد و من رو توی دوره خواهید دید

        منتظر نشونه هام …

        در پناه خداوند مهربانی ها ، خداوند سفر باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1459 روز

      سلام محمد عزیز

      امیدوارم حالت مثل کامنت قشنگت عالی باشه

      محمد جان واقعا تحسینت میکنم بخاطر ثبت و ضبط موفقیت های به ظاهر کوچیک اما تاثیر گذار

      موفقیت هایی که نشون میده ما کجای کاریم

      دقیقا تجربه ای مشابه با این اتفاق برای من رخ داد دیشب

      که خالی از لطف نیست که بیانش کنم

      دیشب من به یه افطاری یهویی دعوت شدم

      به خانه مادر بزرگم

      ولی با یک تفاوت

      الهام قدیم اگر بود از چند ساعت قبل میرفت تا چند ساعت بعد….

      و با ادم های مختلف که نسبت فامیلی دارند فقط با ما نشست و برخواست میکرد

      اما الهام جدید

      دم افطار بسیار شیک و محترمانه رفت

      شیک و محترمانه هم دقیقا بعد افطار برگشت یعنی کل رفت و برگشتم یک ساعت شد

      من خیلی از خودم راضی ام که بعد افطار نموندم و برگشتم به غار حرای خودم و سریال سفر به دور امریکا قسمت فوق العاده 82 رو دیدم و به کار هام رسیدم

      ممنونم محمد جان که کامنتت بهانه ای شد برای بیان موفقیت خودم

      پیروز و سربلند و سعادتمند و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2226 روز

        سلام الهام جان

        خدا رو شاکرم به خاطر شما دوستای عزیز و زیبای خودم

        نمی دونی هر بار که یه نقطه‌ی آبی دریافت می کنم و توسط شما آدم‌هایی که انعکاس قلب زیباتون رو برای من هدیه میارید و تحسینم می کنید ، چقدررر خوشحال میشم

        الهام جان شما هم اسم خیلی زیبا و الهیِ ، هم چهره و استایل خیلی زیبایی داری

        یاد صحبت های استاد توی 12 قدم افتادم که می‌گفت مدیر فنی سایت آقا ابراهیم ، اونقدر باورهایش قوی شده که دیگه من (استاد) هر درخواستی ازش می کنمو هر تغییری می خواهم توی سایت ایجاد بشه ، دیگه نمیگه نمیشه !! میگه استاد میشه ، از الهام خانم سوال می پرسم اون کمکم می کنه:)) منظورش الهامات الهیه.

        بهت تبریک میگم برای خودت ارزش قائل هستی و بهت تبریک میگم که داری رشد می کنی

        امیدوارم باز هم از دیدگاه های دلنشین شما بخوانم

        بدرود

        در پناه خداوند مهربانی ها ، خداوند سفر باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محدثه شمس گفته:
      مدت عضویت: 1661 روز

      سلامی پراز عشق ونور خدا خدمت شما اقای تجلی

      که تجلی عشق خدا وحال خوب هستید

      سال نو شما مبارک

      سالی که قراره برای ما عباسمنشی ها

      پر باشه از احساس لیاقت

      شما رو خیلی تحسین میکنم

      تو خونه قشنگتون هستید

      شغل دارید

      وتوش مشخصه که موفق هستید

      از خوندن کامنتتون بسیار بسیار لذت بردم

      منم به تازگی احساس میکنم یه مدار از نظر احساس لیاقت مدارم بالاتر رفته

      همین چند روز پیش رابطه ای رو تموم کردم

      وبسیار کنترل ذهن کردم

      وخیلی اروم بودم احساس خوبی داشتم

      کمی بغض کردما

      ولی به خودم گفتم میگذره وقرار نیست همینجوری بمونه

      همه چی درست میشه

      همه چی همونجوری میشه که من میخوام

      وهر چی پیش میاد خیر وبه نفع منه

      نشونه هاشم دارم میبینم

      مثلا خریدن زمینی که مدتها ارزوم بود

      تو اون منطقه زمین داشته باشم

      البته هنوز نخریدیمش

      ولی همین خبر برای من نشونه اس

      راستی موزیک ویدیو نگاه کردم و بسیار لذت بردم

      در پناه الله یکتا شاد وثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2226 روز

        سلام محدثه خانم عزیز

        الهی شکر چقدر خوشحالم که می بینم دارید زمینی رو که دوست دارید می خرید

        امیدوارم به زودی زود این خبر رو بشنوم که زمین رو خریدید و کلی کیف کنم و تحسینتون کنم

        محدثه خانم ، اسم شما خیلی قشنگه ها … کسی تا حالا بهت گفته بود :))

        محدثه خانم این مسیر این خیلی قشنگ و زیباست و دارم کیف می کنم و این نقطه نقطه‌های آبی هم که از شما دوستای نازنین و مهربونم دریافت می کنم قوت قلب بیشتر برایم میشه

        مرسی که هستی :)

        مرسی که می نویسی :)

        در پناه خدای مهربانی ها ، خدای سفر باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    حامد مصباحی گفته:
    مدت عضویت: 703 روز

    سلام استاد سال نو شما هم مبارک باشه تماس این فایل یک طرف ولی اینکه واقعا حرفهای شما تاثیر گذار هستش یک طرف این حقیقته و من لذت میبرم از این حقیقت من دوره ی ثروت 1 و قانون سلامتی رو خریداری کردم و زندگی من از همه نظر متفاوت شده که هیچ شاید در سن 40 سالگی تازه لذت بردن واقعی از زندگی رو میچشم از خدا براتون بهترین هارو آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 125 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2001 روز

      حامد جان سلام

      سال نو شما مبارک باشه

      من اومدم کامنت بنویسم که برای امسالم قراره دوره روانشناسی ثروت1 رو بخرم چون به شدت در مورد کارم به تضاد خوردم و با توجه به هدایت هایم به دوره رواتشناسی ثروت1 هدایت شدم که کامنت شما رو دیدم و گل از گلم شکفت…. خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: