هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 43
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-03-18 06:29:522024-03-18 06:42:05هدفی متفاوت برای سال جدیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت دوستان عزیز و اساتید عزیز
امیدوارم سال خوبی داشته باشید ظاهرا استاد هم هر سال در حال رشد و پختگی هستند ان شاء الله ما هم بتوانیم مانند ایشان به این مهم دست پیدا کنیم.خیلی لذت بردم از اینکه نکته ای مهم تر از اهداف مالی یا شغلی فرمودند و اون هم هنر زندگی کردن درست رو اگر بفهمیم به هر خواسته مالی یا شغلی راحت تر می رسیم ممنونم از فایل های که روی سایت می گذارید سال خوبی داشته باشید .
به نام الله مهربان
خداوندا سپاسگزارم
سلااااام و درود بر استاد عزیزم و مریم بانوی دوست داشتنی
سال نو مبارک
تحول نو مبارک
من همون 28اسفند که فایل رو قرار دادید دیدمش و کلی ذوق کردم و خداوند منو هدایت کرد
و خداوند گفت بیا اینم هدفهای امسال
کامل شد؟ موردی دیگه داری ؟
خدایا شکرت
استاد کلیپتون رو دیدم و لذت بردم و گفتم باید چندبار ببینم میخواستم کامنت بذارم ولی دستم نمیرفت من باید ی کاری میکردم یه حرکت ی شروع باید نشان میدادم به خودم ک امسال دیگه قراره لیزری فوکوس کنم روی خودم و ظرفم رو بزرگتر کنم
و امشب و هماکنون به لطف الله برای پروفایلم تصویر گذاشتم
از خدا هدایت خواستم که کدوم عکسمو بذارم من کی ام
و حتی اسم واقعی خودم رو به جای اسم مستعار قرار دادم
من امسال رو با ایجاد احساس ارزشمندی و لیاقت در خودم شروع کردم.
استاد ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است
من با توکل به خدا حرکت میکنم من پشت و پناهم خداست.
گذاشتن ی تصویر چقدر احساس خوبی داره چقدر خوبه که چنین احساسی رو دارم تجربه میکنم خدایا شکرت
اولش سختم بود من که زبانم قوی نیست من ک نمیتونم هم فیلتر شکن روشن کنم هم برم سایت هم برم ایمیل چک کنم ن این کار زمان بره و …
آخ ک چقدر ذهنم حرف زد و مقاومت ولی رفتم
گفتم خدایا هر چی تو بگی میگم چشم
بگی برو بگی این تصویر رو بذار
بگی نذار بگی بردار
حتی وسط کار هی اینور اونور شدم توی سایت ولی گفتم ببین اینجاها لازم نیست بری فقط استاد گفتن برو توی قسمت نمایه و انجامش بده
و به لطف الله بعد چند دقیقه ک سریع اومدم سایت رو چک کردم دیدم وای تصویرم اینحا اومده و کلی ذوق کردم
آره من مریمم اینم تصویرمه
همه چیز از آن خداست و من مالک هیچ چیزی نیستم اعتبار همه اتفاقات خوب زندگی ام رو به خدا میدم ک همراه و یاور همیشگی من بوده و هست.
امشب ی اتفاق جالبی افتاد برام ی خاطره ای یه کم غم انگیز یادم افتاد سریع خودم رو جمع و جور کردم
دیگه ما میدونیم ک خالق زندگی خودمون هستیم و باید آگاهانه کانون توجهمون رو ببریم سمت مسایل زیبا
میدونم ک باور میکنین هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود ک پیامکی برام اومد برای حضور در جلسات قرآن با نام یک آیه برای زندگی
و اون این آیه بود:
«وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»
«هرگز سست نشوید! و غمگین نگردید; و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.»
خدا بهم گفت واسه چی سست بشی واسه چی غمگین بشی اگر مومن واقعی باشی اگر به قانون عمل کنی اگر در مسیر درست باشی تو برتری تو الگویی
و بعدشم هدایتم کرد به مسیر خودم سایت استاد که بیام و عمل کنم
قدم چهارم رو به لطف الله خریدم
میخوام قدم ها رو از اول شروع کنم
میخوام دوره عزت نفس رو مجدد شروع کنم این بار خیلی جدی تر این بار متعهد تر
خدایا سپاسگزارم خدایا بابت تمام نعمت ثروت و فراوانی ک در زندگی ام جاری است سپاسگزارم من خوشبختم ک چون تو خدایی دارم
استاد عزیزم من با شما فایلهای شما صحبتهای شما زندگی میکنم برای شما و مریم جان بهترین ها رو آرزومندم.
صمیمانه از شما سپاسگزاری میکنم
از دوستان عزیزم سپاسگزاری میکنم چقدر کامنتها رنگ و بوی توحید دارن اینجا
در پناه الله مهربان باشید.
سلام به دوست توحیدیم
سلام مریم جانم
سلامی پرازعشق ونور از 19 مین روز ماه مبارک رمضان
هدایت شدم به اینجا برای پاسخ پیام پر از توحیدت
ازت ممنونم مریم جانم که برام نوشتی
خیلی خوشحال شدم از اینکه هدایت شدی به پیدا کردن داروی درمان پسرت
خداوند هر لحظه درحال هدایت وحمایت ماست اگر باورش کنیم .
به منم کلی انگیزه دادی برای ادامه دادن کل فایل توحیدی استاد رو دوباره گوش دادم وکلی حس خوب گرفتم ازت ممنونم که بهم کلی نکته یادآوری کردی
منم خداروشکر میکنم که درکنار شما دوستان توحیدیم هستم
خداروشکر میکنم بابت این سایت عالی و توحیدی بابت داشتن استاد عزیزم و مریم جان که مارو درمسیر توحید قراردادند
دوست خوبم برات خیلی خوشحالم مطمئنم بزودی خبر خوب شدن پسرت رو هم میخونم .
منتظر خوندن خبرهای خوبت هستم
درپناه نور وعشق الهی باشی .
سلام وهزاران درود بر استاد عباسمنش بزرگوار وعزیز دلشان وتمام عزیزان دلی که این متن را مطالعه میکنند.
بسیار بسیار سپاسگذارم از استاد عباسمنش به خاطر این فایل های هدیه،و فایل هدف متفاوت برای سال جدید،بهترین هدیه وعیدی نوروز 1403برای من می باشد.
بی صبرانه منتظر خبرهای خوب پروژه های جدید استاد عباسمنش هستم وخدارا شکر میکنم که قرار است اوضاع بهتر شود.
چقدر هدف خوب و برگزیده ای استاد عباسمنش برای امسال ما انتخاب کردن،رشد شخصیتی واحسال لیاقت میتواند از هرچیزی در جهان برای ما بهتر باشد،و احساس لیاقت سعادت ابدی را نسیب ما میکند.
چقدر خوب است که استاد عباسمنش از همان ابتدا دنبال رشد شخصیتی خود بودند،وچقدر عالی توضیح دادن که در جواب درخواست مسافر های تاکسی شان از کلمه ای چشم استفاده میکردن…
برعکس بعضی از راننده تاکسی ها که مدام به مسافر و جامعه و همه پرخاش میکنند،استاد عباسمنش از همان ابتدا دنبال رشد شخصیتی بودن وعجیب نیست که اکنون استاد عباسمنش در این بهشت زیبا زندگی میکنند وبه تمام آرزوهایشان رسیده اند و احتمالاً آن راننده تاکسی پرخاشگر در بهترین حالت ممکن یا همان راننده تاکسی میماند یا که از ضایعات جمع کردن و کارهای کثیف تر سر در می آورد…
خود من با اپلیکیشن اسنپ مسافر جابه جا میکنم و پس از تماشای این فایل تصمیم گرفتم که قبل از فعالیت اتومبیل ام را تمیز کنم و بیشتر به نظافت ماشین اهمیت دهم و احترام بیشتری را به مسافران بگذارم و شخصیت خودم را رشد دهم…
من تاکنون دوره ای احساس لیاقت را ندیده ام وتهیه نکردم،اما خوشبختانه دوره ای عزت نفس را دارم و انشالله در آینده نزدیک دوره ای احساس لیاقت را تهیه خواهم کرد…
چیزی که از مطالب فایل های هدیه ودوره های استاد برداشت کردم این است که باید هرروز این مطالب مرور شود،و دلیل رشد نکردنم این است که فکر میکردم با یک بار دیدن مطالب را فهمیده ام ولی مطالب استاد عباسمنش باید بارها مرور شود وامتهان دانشگاه نیست که با نمره گرفتن تمام شود،بلکه باید این باورها به عادات روزانه ما تبدیل شود…
چقدر آرزوی زیبایی استاد عباسمنش برای کاربران سایت کردن،انشالله که امسال بهترین سال زندگی ما باشد و هرسال از سال قبل بهتر باشد….
این فایل هدیه یکی از بهترین فایل های سایت استاد عباسمنش بود و انشالله که فایل بعدی بهتر باشد و هر فایل بهتر بهتر و بهتر باشد….
خدانگهدار….
بنام خدا
استاد عزیزم سلام
هدف امسال من
بهبود روابط هست
و بهبود درامد
برای رسیدن به این اهدافم باید یکسری اقدامات رو ک ب ذهنم میرسه انجام بدم و بقیه رو بسپارم بخدا که هدایتم کنه
مثلا برای روابط: دوره لیاقت مجدد گوش کنم و تمرینات هر حلسه رو جدا ب صورت یکجا بنویسم که دسترسی بهش راحتتر باشه برای مرور
تلاش کنم واکنشی نباشم و اونجاهایی که عصبی میشم سکوت کنم و سعی کنم ب چیز دیگه ای توجه کنم
ب به همسرم، پسرم و دخترم احساس ارزشمندی بدم
تلاش کنم ارام باشم هر چیزی رو جدی نگیرم
حواسم به گفتگوهای ذهنیم باشه
کتاب تربیت بدون فریاد رو بخونم
برای بچه هام روزانه وقت بذارم و باهاشون بازی کنم
ب پسرم اشپزی یاد بدم
نکات مثبت خانواده و اطرافیانم رو بنویسم و شکرگزار باشم
کنترل کلام داشته باشم
درمورد خوبیهای دیگران با خودم و دیگران صحبت کنم
درمورد ثروت: دوره نقاشی دیجیتال و تصویر سازی دستی رو تکرار و تمرین کنم
دوره کشف قوانین روکوش بدم و ترمز ها رو پیدا کنم
شکرگزار داشته هام باشم
خوشنویسی تمرین کنم و برای ازمون اماده بشم
با شکرگزاری ظرفم بزرگتر کنم
برای زمانم بیشتر ارزش قایل بشم
برای کاری ک انجام میدم ارزش بیشتری قایل بشم
روی بحث مکالمه شاگردام بیشتر کار کنم
از خدا کمک بخوام ک همواره هدایتم کنه ب مسیر صراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز
سال نو رو به شما و همه دوستانم در این سایت بهشتی تبریک میگم
استاد این فایل رو چند روز پیش گوش دادم ولی فرصت نشد که روش کامنت بنویسم
استاد عزیزم بعد از گذروندن دوره مافوق عالی احساس لیاقت، یکی از تصمیمات بزرگی که گرفتم این بود که از کارم بیام بیرون
به چندین دلیل:
1. به دلیل اینکه احساس ارزشم رو به شغلم وصل کردم و دلم نمیخواد جز مشرکین باشم(من رئیس نرم افزار یه شرکت بزرگ و بنام خصوصی هستم)
2.به این نتیجه رسیدم که من لایق کاری آسونتر و راحتتر هستم که از صمیم قلب عاشقش باشم
3. زمان من ارزش داره و درسته که شغل فعلیم به من درآمد 45 میلیونی در ماه میده که نسبتا درآمد خوبیه برای کارمندی، ولی در برابر تقریبا 11_12 ساعت از روز با احتساب تایم رفت و آمدم، اصلا ارزشش رو نداره
4. به دلیل تایم زیاد کاری، نمی تونم تایم زیادی رو روی دوره ها و فایلها بزارم و همینطور خیلی وقته که نتونستم تایمی رو برای پروسه یادگیری دانش یا مهارت جدیدی بزارم و همین به شدت حالم رو بد کرده و احساس در جا زدن میکنم
5. در کل به شدت دارم احساس میکنم که مدارم تغییر کرده و دیگه یه جورایی با شغل فعلیم، احساس فاصله فرکانسی میکنم و با اینکه همه جوره با کارم و محیط کاریم و مدیریت و همکارانم اوکی هستم، ولی به وضوح احساس میکنم که الان زمان تغییره(قبلا هم توی این شرایط بودم و تجربه اش رو دارم که با بیرون اومدن از کارم به لطف دوره 12 قدم، باران رحمت الهی به سرم باریدن گرفته بود)
6.اگر واقعا قانون جواب میده که میدونم و ایمان دارم که جواب میده و قبلا هم نتایجش رو دیدم، پس بشینم روی خودم کار کنم و منتظر اتفاقات عالی باشم(چیزی که استاد توی این فایل بهش اشاره کردند و باعث شدند که قلبم آرومتر بشه)
اما نتیجه اعلام استعفام به مدیرم این بود که این موضوع رو نپذیرفتن و من بارها و بارها اصرار کردم
تا نهایتا پذیرفتن که مسئله رو با مدیرعامل و مدیرمنابع انسانی مطرح کنن
که باز هم این موضوع با مخالفت مدیرعامل هم مواجه شد(چون به شدت همه از نظر کاری و اخلاقی از من راضی هستند و بچه های تیمم هم خیلی دوستم دارند و باهام اوکی اند)
من تنها سنگی که پیدا کردم که سر این راه بندازم این بود که بگم من برای سال آینده حقوق صد میلیونی میخوام
نتیجه این شد که از 25 اسفند تا 25 فروردین بهم مرخصی دادن تا من یه مقدار استراحت کنم و قرار شد که بعد از مشخص شدن میزان درصد افزایش حقوق، در این خصوص تصمیم گیری کنند و یکسری موارد دیگه رو هم که مطرح کرده بودم بهبود بدن
البته که این موضوع که دیگران بخوان در مورد من و خواسته هام تصمیم گیری کنند دیگه جز خط قرمزهای منه ولی توی رودروایسی نتونستم تصمیم قطعیم که خروج از کارم هست رو بهشون اعلام کنم و موکولش کردم به سال بعد
البته توی همین ایام عید هم نشانه ها اومد و یکی از همکاران خواهرم که باورهای مالی نسبتا خوبی داره و جز آدمهایی هست که به خاکستر دست میزنن، طلا میشه و چندین بیزنس شخصی داره، برای یکی از بیزنسهاش نیاز به یه شخص معتمد داره که خواهرم بهش من رو گفته بود و اون هم خیلی استقبال کرده بود
استاد نمی دونم این تصمیم من رو به کجا میکشونه ولی میدونم و ایمان دارم که هر اتفاقی بیفته به خیره منه، استاد ازت همه جوره ممنونم
شما با آموزشهات کاری کردی که هر قدمی توی زندگیم برمیدارم دیگه دلم نلرزه که آیا درسته یا غلط، بلکه بدونم که خودم خالق زندگیم هستم و این درست و غلط رو خودم خلق میکنم
استاد شما به من جسارت زندگی کردن با خیال تخت و با آرامش رو عطا کردید، اگر بدونید که این حرفها رو کسی داره میزنه که قبلا جرات خارج شدن از دایره کوچیک امنش رو نداشت، اونوقت میفهمید که معجزه کردید
باز هم همه جوره ازتون ممنونم
بنام فرمانروای کیهان
سلام و درود به شما دوست عزیز
با هدایت شدن وخوندن کامنت شما هم انرژی خوبی گرفتم ، هم لذت بردم ، هم اشکم در اومد(وقتی عملکرد و شجاعت بعضی دوستان رو میبینم احساس خوبی پیدا میکنم و اشک شوق میریزیم)
واقعا عملکرد شما رو تحسین میکنم بخاط کار کردن رو خودتون ، از اینکه احساس ارزشمندی تون رو بالا بردید تا حدی که با شجاعت اول درخواست استعفا دادین و بعد از عدم موافقت مدیریت باز بخاطر احساس ارزشمندی بیشتری که در وجود خودتون ایجاد کردین درخواست در آمد 100 میلیونی کردین و این یعنی جسارت داشتن، ارزشمند بودن، احساس لیاقت داشتن و من به شما تبریک میگم واقعا کارتون قابل تحسینه (خیلی از افراد هستند که تو منطقه امن شون سالها میمونن و جرأت تغییر و درخواست حقوق بالاتر و تغییر شغلشون رو ندارن ،چون خودشون رو لایق نمیدونن ، زمان و عمرشون رو ارزشمند نمیدونن ) و طبق قانونی که من میشناسم شرایط 100 درصد به نفع شما پیش میره
یا با حقوق 100 میلیونی و خواسته های جدید شما موافقت میشه و اگر مایل باشید ادامه میدین و اگر نخواین پیشنهاد جدید شغلی که ذکر کردین براتون ردیف میشه با شرایط بهتر
در هر صورت هر اتفاقی که بیافته خیره و به نفع شما رقم میخوره
بازم ممنونم بابت کامنت تاثیر گذار و خوبتون ، تحسینتون میکنم و از خداوند براتون آرزوی سلامتی ، ثروت ، نعمت ، خوشبختی ، شادی و حال خوب دارم
به نام خدا
سلام و عرض احترام ، دوست همفرکانسی و ازرشمندم
باز هم تاییدی بر گفته های استاد در دوره احساس لیاقت
اولین جلسه استاد گفتن : ما از نظر باوری و سطح زیرین ذهنی روی خودمون کار می کنیم و جهان بیرون خودبخود تغییر می کنه
همین اتفاق برای شما افتاده و ایمان من هم به صحت آگاهی این دوره افزایش داده شد
بتون توصیه می کنم با قدرت و تمرکز بیشتری روی دوره احساس لیاقت کار کنید عجله نکنید احساستون رو بد نکید و فقط با ایمان بیشتری رو خودارزشیتون کار کنید جهان هستی به فرکانس های جدیدتون واکنش بهتری نشون میده
وقتی هنوز احساستون از جنس آرامش واقعی نیست معلوم هنوز فرکانس هاتون عمل نکرد چون باور وقتی باور محکمی بشه جهان هستی با آرامش پاسخ میده و شما بدون درگیری و دلخوری از مجموعه تون به جای بهتری هدایت میشین
فقط درخواستی که ازتون دارم اینکه از نتیجه این تصمیم جسورانتون لطفا بنویسید تا ایمان همه مون به قوانین ثابت الهی افزایش پیدا کنه
سپاسگزارم از نوشتن کامنت خوبتون
سلام دوست عزیز
راستش خیلی توی کامنت نوشتن تنبل هستم وگرنه حرف زیاد دارم
ممنون از ابراز نگرانیتون، راستش این تذکر شما رو دائم مدیرم که برام عین برادر میمونه و بیشتر از 12 ساله که میشناسمش مدام داره بهم گوشزد میکنه، اما فرق شما با ایشون اینه که ایشون توی این سایت الهی نیستن ولی شما هستید، ایشون از باورها و پس زمینه کار کردن من روی باورهام خبر ندارن
دوست عزیز
من عاشق تمامی نیروهام و مدیرم و حتی مدیرعامل شرکتمون هستم، بچه هامم خیلی من رو دوست دارن و یکی از نگرانی های مدیرم، کنار نگرانیهای شخصیش برای خودم، اینه که ممکنه با رفتن من مشکلی برای تیم به وجود بیاد
ولی منی که قبلا اولویتِ اولم دیگران بودند، از استاد یاد گرفتم که خودم اولویت اول زندگیم باشم
الان حسی که به محیط کارم دارم دقیقا مثل اینه که دو قطب یکسان یه آهنربا رو بزاری جلوی هم، ناخودآگاه همدیگه رو دفع میکنن و باورم اینه که چون مدارم تغییر کرده چنین حسی دارم و منم با اینکه واقعا بچه هام رو دوست دارم ولی هر کاری میکنم انگار دیگه خودم رو متعلق به اینجا نمی دونم، احساس میکنم باز منحنی رشدم یه خط صاف شده و از این جهت حالم خوب نیست
دوست عزیز من تیرماه 1400 هم در شرایط مشابهی از شغل قبلیم اومدم بیرون،اون موقع یکی از همکاران سابقم که دیگه داشت توی حوزه پوشاک فعالیت میکرد به من گفت بیا تا با هم شریک بشیم، منم با دلگرمی ایشون اومدم بیرون تا بیزینس شخصی خودم رو داشته باشم، اون موقع سمت مدیریت پروژه استقرار نرم افزار رو در شرکت A داشتم و درآمد و شرایطم در مقایسه با یک کارمند مشابه خودم عالی بود، اون موقع هم هنگام خروج کلی آپشنهای مختلف بهم پیشنهاد دادند ولی من قبول نکردم
بعد از بیرون اومدن از کارم، اون دوستی که گفته بود بیا شریک شیم دیگه حرفش رو تکرار نکرد و یه جوری برخورد کرد که فقط راهنماییم میکنه برای شروع کار و من اتفاقا خوشحالم شدم چون خودمم طبق آموزش های استاد به شراکت علاقه ای نداشتم و یه استارت کوچولویی در حد 10 میلیون هم برای شروع کار زدم، اون موقع داشتم دوره دوازده قدم رو میگذروندم و مدام با خودم این جمله رو تکرار میکردم که اگه حالت خوبه پس همه شرایط برای تو خوب پیش خواهد رفت و واقعا هم حالم عالی بود، طوری که هنوز هم مامان و بابام میگن اون تابستون که خونه بودی چقدر خوش گذشت
20 روز بعد از بیرون اومدنم مدیر شرکت A باهام تماس گرفت که ساعتی باهامون کار میکنی و من پذیرفتم و روزی نهایت 4-5 ساعت تو خونه کار میکردم و باقی تایمم رو صرف کار کردن روی خودم میکردم،آخرای شهریور1400 از شرکتی که در حال حاضر در اون مشغول به کارم تماس گرفتند (شرکت B ( برای سمت رئیس واحد نرم افزار و با دو برابر حقوق شرکت A و کلی عزت و احترام بهشون ملحق شدم، من سال 90 تا 97 به عنوان یه کارشناس معمولی در این شرکت Bمشغول بودم و آخر سر هم با نارضایتی اومدم بیرون(اون موقع هنوز با استاد آشنا نشده بودم ولی تازه شروع کرده بودم به کار کردن روی خودم) و طبیعیه که بازگشتم به این شرکت با این شرایط شبیه یه بیگ بنگ بزرگ بود
داخل پرانتز اینم بگم که شرکتهای A و B با هم نسبت فامیلی دارند و شرکت B، از نرم افزار تولیدی شرکت A استفاده میکنه و توی شرایطی که من از کارم اومده بودم بیرون، شرکت B که خیلی شرکت بزرگی هم هستند و در واقع یه هولدینگ هستند، با رئیس نرم افزارشون به دلیل بی صداقتی به مشکل خورده بودند و وقتی من بهشون پیشنهاد میشم حتی نظر مدیر شرکت A رو هم میپرسن و ایشون هم خیلی از من تعریف میکنند
دوست عزیز من اگر با عقل خودم می سنجیدم، یک درصد هم فکر نمیکردم که خدا چنین سناریویی رو برام نوشته باشه که دقیقا توی تایمی که اونا احتیاج دارن من جایی مشغول نباشم، و به دلیل رفتارهای خوب و صداقتی که در گذشته از من تحت عنوان یه کارشناس ساده دیده بودند، من بشم بهترین گزینه براشون(هر بار به این قسمت میرسم، یاد فایل بهترین سرمایه شما چیست استاد میفتم)
و منی که قبلا یکبار یه همچین تجربه خوبی رو داشتم و به قول استاد نتیجه توی دستمه، برای بار دوم تصمیم گیری برام خیلی راحتتره، به خصوص که توی این چند ساله خودمم تغییرات شخصیتی زیادی داشتم
البته که باز به پیشنهاد استاد که ورودی مالی تون رو قطع نکنید، میخوام علی الحساب از بیمه بیکاری استفاده کنم و چون پایه حقوق بالایی داشتم، مبلغ بدی نخواهد بود و باز هم چون طبق آموزشهای استاد دیگه از وام استفاده نکردم، خیلی از قسط و قرضهام رو صفر کردم و نهایت 5 میلیون وام دارم در صورتی که همه میگفتن تو که میتونی قسط بالا بدی،وام های خوب بگیر یا ماشین اقساطی ، ولی به لطف این تصمیم الان راحتتر و آزادانه تر می تونم انتخاب کنم
الان حتی روی اون پیشنهاد کاری که بهم شده هم خیلی دل نبستم براساس تجربه قبلیم و بیشتر یه نشونه دیدم که حتما باید تصمیمم رو عملی کنم ، همینطور می دونم همین که من از لحاظ شخصیتی تغییر کنم به قول استاد لاجرم اتفاقهای خوب میفته، تازه جلو جلو روی دوره شکرگزاری استاد هم حساب باز کردم(استاد منو ببخش که شاگرد فرصت طلبی هستم) چون اساس شکرگزاری اینه که نعمت بیشتر رو وارد زندگیت میکنه، پس من همچین هم روی هوا تصمیم نگرفتم بگذریم از نشونه هایی که خدا هر روز داره بهم نشون میده که مسیرم درسته
انشاالله ادامه داستانم رو بعد از قطع همکاریم می نویسم
به نام خدا
باسلام ، عرض ادب و احترام خدمت شما دوست عزیز
با کامنت های قبلی که از شما خوندم ارتباط خوبی برقرار کردم و یه حس دورنی بم گفت که با حوصله و دقت یکسری آگاهی رو با هم مرور کنیم که باعث بشه با مشارکت و همفکری
با زمان کمتر ، انرژی کمتر ، بهره وری بالاتری در زمینه رسالتی که داریم و همچنین کاری که براش به این دنیا اومدیم با لذت و عشق حرکت کنیم که هم خودمون خوب زندگی کنم و هم کاری کنیم دنیا جای زیباتر و بهتری برای زندگی کردن بشه تا به سعادت دنیا و آخر برسیم انشالله
در ابتدا یه معرفی کوتاه از خودم کنم من ایمان 44 ساله و مدیر کنترل کیفیت یک شرکت خصوص هستم
جمله به جمله کامنتتون رو خوندم و پارگراف به پاراگراف کامتتون رو طبق آگاهی هایی که از استاد عباسمنش تا این لحظه آموختم ، راجبشون صحبت میکنم:
” من عاشق تمامی نیروهام و مدیرم و حتی مدیرعامل شرکتمون هستم، بچه هامم خیلی من رو دوست دارن و یکی از نگرانی های مدیرم، کنار نگرانیهای شخصیش برای خودم، اینه که ممکنه با رفتن من مشکلی برای تیم به وجود بیاد”
– مدیر عامل مسئول حل مسائل و مشکلات شرکتش ِ نه من و شما. چون اگه ما توانایی حل مسائل بزرگتری از توان آلانمون رو داشتیم لاجرم طبق قانون آلان ما مدیر عامل بودیم پس طبق آگاهی های دوره احساس لیاقت و خودارزشی روی خودمون متمرکز کار کنیم نه تمرکز و احساسمون رو بزاریم برای هر شخص و عامل بیرونی دیگه ای
– در مورد عشقی که به نیروها ، مدیر و مدیرعاملتون دارین قابل تحسین ِ و این معلومه چقدر انسان مهربون و قدرشناسی هستین ولی باید این نکته رو هم فراموش نکنید طبق قانون همفرکانسی “جهان هستی همواره ” کبوتر با کبوتر باز با باز ِ رو رعایت می کنه مگر ما خودمون بچسبیم به آدمای قبلی و خودمون رو از آدم های بهتر جدید منع کنیم.
شما با کار کردن روی خودتون مخصوصا احساس لیاقت و خودارزشی تون در آستانه ورود به مدار بالاتر هستین
مبارکتون باشه
” ولی منی که قبلا اولویتِ اولم دیگران بودند، از استاد یاد گرفتم که خودم اولویت اول زندگیم باشم ”
– خیلی عالیِ که این اولویت رو یاد گرفتین . موضوع بسیار بسیار ارزشمند و مهم ِ و هر بار در هر موقعیتی در زندگیتون رعایتش کنید احساس لیافتتون تقویت میشه
“الان حسی که به محیط کارم دارم دقیقا مثل اینه که دو قطب یکسان یه آهنربا رو بزاری جلوی هم، ناخودآگاه همدیگه رو دفع میکنن و باورم اینه که چون مدارم تغییر کرده چنین حسی دارم و منم با اینکه واقعا بچه هام رو دوست دارم ولی هر کاری میکنم انگار دیگه خودم رو متعلق به اینجا نمی دونم، احساس میکنم باز منحنی رشدم یه خط صاف شده و از این جهت حالم خوب نیست”
آخ آخ آخ دقیقا میدونم چی میگید منم تو این وضعیت قرار داشتم و خداروشکر بلطف آموزه های استاد و مخصوصا دوره کشف قوانین زندگی خیلی در این مورد بهتر شدم
بتون توصیه می کنم اگر قلبتون گواه داد روی آگاهی های این دوره کار کنید خیلی بتون کمک می کنه از این وضعیت خارج شین و حالتون از بد به خوب تغییر کنه
استاد در این دوره مثال گاز و ترمز رو میزنن و شما مثال دوقطب آهنربا رو میزنین
شما در مسیر موفقیت هستین و حیفِ موفقیت های بزرگتری کسب نکنید و اگه این باگ هاتون رو بشناسید و روی بهبودشون کار کنید به موقعیت ها ، شرایط ، افراد و اتفاقات بهتری هدایت میشین.
“دوست عزیز من تیرماه 1400 هم در شرایط مشابهی از شغل قبلیم اومدم بیرون،اون موقع یکی از همکاران سابقم که دیگه داشت توی حوزه پوشاک فعالیت میکرد به من گفت بیا تا با هم شریک بشیم، منم با دلگرمی ایشون اومدم بیرون تا بیزینس شخصی خودم رو داشته باشم، اون موقع سمت مدیریت پروژه استقرار نرم افزار رو در شرکت A داشتم و درآمد و شرایطم در مقایسه با یک کارمند مشابه خودم عالی بود، اون موقع هم هنگام خروج کلی آپشنهای مختلف بهم پیشنهاد دادند ولی من قبول نکردم”
– من خرداد 1400 از کارم استفاء دادم در حالیکه اون موقعه من سرپرست برق و تاسیسات یه کارخونه تولیدی بودم و خیلی موفق بودم در این شغل
ولی طبق آموزه ها و آگاهی های استاد رفتم دنبال کار شخصی خودم ولی توش موفق نشدم چرا ؟ چون من ایده یکی دیگه رو دزدیدم و طبق قانون هم جواب نگرفتم
“بعد از بیرون اومدن از کارم، اون دوستی که گفته بود بیا شریک شیم دیگه حرفش رو تکرار نکرد و یه جوری برخورد کرد که فقط راهنماییم میکنه برای شروع کار و من اتفاقا خوشحالم شدم چون خودمم طبق آموزش های استاد به شراکت علاقه ای نداشتم و یه استارت کوچولویی در حد 10 میلیون هم برای شروع کار زدم، اون موقع داشتم دوره دوازده قدم رو میگذروندم و مدام با خودم این جمله رو تکرار میکردم که اگه حالت خوبه پس همه شرایط برای تو خوب پیش خواهد رفت و واقعا هم حالم عالی بود، طوری که هنوز هم مامان و بابام میگن اون تابستون که خونه بودی چقدر خوش گذشت”
– از این پاراگراف و حرفاتون دقیق متوجه نشدم دنبال کسب و کار شخصی خودتون هستین یا می خواید کارمند باشید و در کارمندی پیشرفت کنید ؟
من از خودم میگم من با مهندسی برق قدرت و 18 سال کارمندی و شغل مرتبط با رشته ام با دوره احساس لیاقت سنگم رو با خودم وا کندم که آدم مهندسی نیستم با اینکه درس هام تو دانشگاه بالا بود و نمرات خوبی تو ریاضی می گرفتم و فهمیدم عشق و علاقه من محاسبات و الگوریتم و برنامه نویسی نیست من حتی یه دوره حرفه ای برنامه نویسی PLC رفتم کلی وقت ، انرژی ، تمرکز و هزینه کردم و عمل هم کارکردم به دانسته هام ولی هیچ وقت در مسیرش لذت نبردم ، هیچ وقت وقتی جواب گرفت بوجد نیومدم فهمیدم مغز من برای برنامه نویسی و کلا دیتیل شدن در جزئیات وایر نشده بلکه من کل نگرم و بیشتر تمایل و گرایش مغز به نیمکره سمت راست ِ تا چپ و جالبِ بمحض فهمیدن این موضوع در درونم جهان هستی هم به این تغییر نگرش و باورم واکنش نشون داد و در همین شرکت من از فیلد کارشناس مهندسی به فیلد مدیریت کنترل کیفیت تغییر پیدا کردم و الان در این جایگاهی که هستم راضی ام ولی صادقانه بگم دوست ندارم کارمند باشم و دوست دارم برای خودم کار کنم
استاد عباسمنش در ابتدای دوره لیاقت میگن احساسی تصمیم های جدی زندگیتون رو نگیرید و بزارید فرکانس های این دوره به بار بشینه الان میفهمم چقدر درست گفتن و از خدا سپاسگزارم که وسوسه تصمیمات حساس زندگی رو ازم گرفت که اگه در طول دوره احساس لیاقت تصمیمات جدی می گرفتم قطعا ، شکست می خوردم.
من دیگه دوست ندارم تا آخر ماه کار کنم و با سلام و صلوات بعد از دو ماه بم حقوق بدن اونم تازه بعضی وقتا کامل نمیدن . من دوست دارم همون لحظه که کارم تموم شد همون لحظه هم پولم رو بگیرم و برای قدم گذاشتن در این مسیر عصرا بعد از کارم میرم اسنپ که هم کسب درآمدم بیشتر بشه و هم در ذهنم باورپذیرتر بشه این باور البته نه موندن در اسنپ بلکه شغل بهتر که پولش همون لحظه باشِ
– دوره 12 قدم عالیه و من تا قدم 4 دارمش ولی شیطان با جلوه دادن حاشیه بجای اصل ، من رو از اصل دور کرد از خدا درخواست می کنم بتونم ادامه قدم ها رو با تعهد بالا ادامه بدم.
” روز بعد از بیرون اومدنم مدیر شرکت A باهام تماس گرفت که ساعتی باهامون کار میکنی و من پذیرفتم و روزی نهایت 4-5 ساعت تو خونه کار میکردم و باقی تایمم رو صرف کار کردن روی خودم میکردم،آخرای شهریور1400 از شرکتی که در حال حاضر در اون مشغول به کارم تماس گرفتند (شرکت B ( برای سمت رئیس واحد نرم افزار و با دو برابر حقوق شرکت A و کلی عزت و احترام بهشون ملحق شدم، من سال 90 تا 97 به عنوان یه کارشناس معمولی در این شرکت Bمشغول بودم و آخر سر هم با نارضایتی اومدم بیرون(اون موقع هنوز با استاد آشنا نشده بودم ولی تازه شروع کرده بودم به کار کردن روی خودم) و طبیعیه که بازگشتم به این شرکت با این شرایط شبیه یه بیگ بنگ بزرگ بود
داخل پرانتز اینم بگم که شرکتهای A و B با هم نسبت فامیلی دارند و شرکت B، از نرم افزار تولیدی شرکت A استفاده میکنه و توی شرایطی که من از کارم اومده بودم بیرون، شرکت B که خیلی شرکت بزرگی هم هستند و در واقع یه هولدینگ هستند، با رئیس نرم افزارشون به دلیل بی صداقتی به مشکل خورده بودند و وقتی من بهشون پیشنهاد میشم حتی نظر مدیر شرکت A رو هم میپرسن و ایشون هم خیلی از من تعریف میکنند”
– مثال ذربین استاد رو بیاد بیارین تمام وجود و تمرکزتون رو بزارید برای کاری که عاشق هستین اگه عاشق کارتون هستین تمام وقت و انرژیتون رو بزارید براش همون که گفتین اولویت رو بزارین برای خودتون
” دوست عزیز من اگر با عقل خودم می سنجیدم، یک درصد هم فکر نمیکردم که خدا چنین سناریویی رو برام نوشته باشه که دقیقا توی تایمی که اونا احتیاج دارن من جایی مشغول نباشم، و به دلیل رفتارهای خوب و صداقتی که در گذشته از من تحت عنوان یه کارشناس ساده دیده بودند، من بشم بهترین گزینه براشون(هر بار به این قسمت میرسم، یاد فایل بهترین سرمایه شما چیست استاد میفتم)”
– منم 6ماه پیش اگه دوره لیاقت رو تهیه نمی کردم و روی تمریناتش کار نمی کردم و مهمتر از همه عمل نمی کردم امروز من هم جز اخراجی های شرکتمون بودم پس باید ایمانمون به آگاهی هایی که خدا از زبان استاد جاری می کنه بیشتر اعتماد کنیم و ادامه بدیم
“و منی که قبلا یکبار یه همچین تجربه خوبی رو داشتم و به قول استاد نتیجه توی دستمه، برای بار دوم تصمیم گیری برام خیلی راحتتره، به خصوص که توی این چند ساله خودمم تغییرات شخصیتی زیادی داشتم”
-خیلی هم عالیه! همین روند و مسیر یکتای خودتون رو ادامه بدین. منم تجربه مشابه دارم وقتی چندماه محکم و با تعهد بالا روی خودم از طریق سایت و محصولات استاد کار می کنم مدارم از همه نظر تغییر می کنه و یک مدار بالاتر میرم
” البته که باز به پیشنهاد استاد که ورودی مالی تون رو قطع نکنید، میخوام علی الحساب از بیمه بیکاری استفاده کنم و چون پایه حقوق بالایی داشتم، مبلغ بدی نخواهد بود و باز هم چون طبق آموزشهای استاد دیگه از وام استفاده نکردم، خیلی از قسط و قرضهام رو صفر کردم و نهایت 5 میلیون وام دارم در صورتی که همه میگفتن تو که میتونی قسط بالا بدی،وام های خوب بگیر یا ماشین اقساطی ، ولی به لطف این تصمیم الان راحتتر و آزادانه تر می تونم انتخاب کنم”
– من سال 1400 بمدت 1 سال بیمه بیکاری گرفتم و اگه الان بود هیچ وقت اینکار رو نمی کردم چرا؟
چون ما از آینده خبر نداریم
شرایط زندگی من رو بعد از یک سال دوباره به کارمندی برد ولی با حقوق خیلی خیلی پایین
رو این مسئله خیلی به خدا تکیه کنید ازش هدایت بخواین راه رو نشونتون بده
من اون موقعه فکر می کردم 10 میلیون بیمه بیکاری می گیرم با ضرایبی که گفتن حتی وقت مشاوره بیمه بیکاری گرفتم و پول هم دادم ولی وقتی ریس بیمه بیکاری خواست حقوق تعیین کن با استناد به یک بند ماده و تبصره حقوقم رو کرد 4 میلیون 700
بعضی ماه ها حقوق نمیومد بحسابم مجبور بودم هر یکشنبه خودم رو اداره کار معرفی کنم . گاهی اوقات بازرس اداره کار میمود برای چک کردن من که ببینه خونه ام یا نه
و از همه بدتر بعد از چند ماه حسابی حسم بد شد که بیکارم یعنی الان قشنگ فرکانسش رو حس می کنم
بنظرم خیلی رو این قضیه فکر کنید و یهویی سابقه بیمه و کارمندی خودتون رو خراب نکنید دوره ثروت 3 جلسه 2و3 خیلی میتونه بتون کمک کنه
. کلا قسط قرض بدهی وام رو از ذهنتون شیفت دیلیت کنید
فرکانس بدهی ویران کننده اس و اجازه نمیده هیچ وقت ذهنیتتون ثروتمند بشه
این رو من فرکانس ش رو در وجودم دارم به شما هم میگم در وجودتتون محکمش کنید
“الان حتی روی اون پیشنهاد کاری که بهم شده هم خیلی دل نبستم براساس تجربه قبلیم و بیشتر یه نشونه دیدم که حتما باید تصمیمم رو عملی کنم ، همینطور می دونم همین که من از لحاظ شخصیتی تغییر کنم به قول استاد لاجرم اتفاقهای خوب میفته، تازه جلو جلو روی دوره شکرگزاری استاد هم حساب باز کردم(استاد منو ببخش که شاگرد فرصت طلبی هستم) چون اساس شکرگزاری اینه که نعمت بیشتر رو وارد زندگیت میکنه، پس من همچین هم روی هوا تصمیم نگرفتم بگذریم از نشونه هایی که خدا هر روز داره بهم نشون میده که مسیرم درسته”
– من که از الان فرکانس دوره شکرگزاری رو دریافت می کنم انشالله در مدار این دوره ارزشمند باشم و شما ودوستان همفرکانسیم رو ملاقات کنم.
اگه نظر و تجربه ای داشتین خوشحالم میشم بنویسید که ایمان هممون برای ادامه و حرکت مداوم در این مدار الهی افزایش پیدا کنه
سلامت ، شاد ، پیروز و پاینده باشید.
سلام دوست عزیز
ممنون از دقت نظرتون در کامنت ارسالیم
راستش نمی خواستم کامنتتون رو پاسخ بدم برای اینکه من تصمیمم رو برای قطع همکاری گرفتم و الان هم در پروسه تحویل کار تا آخر ماه هستم و کامنتتون بهم احساس تردید به مسیری که بهش ایمان دارم رو میداد و تصمیم داشتم وقتی به نتایج دلخواهم رسیدم پاسختون رو بدم ولی از اونجایی که دیدم ذهنم درگیر کامنتتون شده و داره مدام بهتون پاسخ میده، برای اینکه رها بشم گفتم براتون بنویسم
چند روز پیش کامنت یکی از دوستان رو که تقریبا دوسال پیش نوشته بود و در اون اعلام کرده بودم که علاقه شخصی خودش رو پیدا کرده خوندم، یکی دیگه از دوستان از ایشون این سوال رو کرده بود که الان بعد از دو سال آیا از کارت اومدی بیرون یا نه؟ و ایشون خیلی قشنگ پاسخشون رو داده بودن که بهتون پیشنهاد میکنم از لینک زیر حتما کامنت ایشون رو بخونید
abasmanesh.com
راهی که من دارم طی میکنم و ایمان دارم که درسته، مطمئنا برای شخص دیگه ای ممکنه چاه باشه
از اونجایی که خیلی وقتها هنوز برامون یقین حاصل نشده که اون باورهایی که فکر میکنیم در ما نهادینه شده یا فقط در حد چند تا جمله قشنگه که هی تکرارش کردیم (درست مثل تجربه سال 1400 ام که براتون تعریف کردم)، من اون موقع به نیت راه اندازی بیزینس شخصیم از کار اومدم بیرون ولی با شرایط خیلی بهتر باز به کارمندی برگشتم چرا؟ چون مطمئنا هنوز باورهای من برای راه اندازی کسب و کار شخصیم به یقین تبدیل نشده بوده ولی همین جا هم باور دیگه ای برای من درست کار کرده و اون هم اینکه اگه حالم خوب باشه به هر حال به هر شکلی که باشه اتفاقهای خوب میفته، به قول معروف الخیر فی ماوقع(در کل وقتی باورهای خوب میسازی اگه یکیشون برات کار نکنه، یکی دیگه اشون مثل چتر نجات کمک حالت میشه)
کلا در این پروسه یکی از اهداف من که شاید مهم ترین هدفمم در اون برهه بود(یعنی افزایش درآمد ) به هر حال تامین شد حالا چه با کارمندی چه با بیزینس شخصی، و این رها بودن و خودت رو سپردن به جریان هدایتیه که خودت رو بیشتر از خودت می شناسه
من شما رو نمی شناسم و حضور ذهنم ندارم که کامنتی ازتون خونده باشم ولی با مواردی که در خصوص خودتون مطرح کردید احساس میکنم هنوز خیلی از باورها در وجودتون نهادینه نشده، مثل یقین به اینکه خودمون خالق زندگی خودمون هستیم(البته من هم در این باور قوی نیستم ولی فکر میکنم حتی درصدی از پذیرفتن این باور هم در زندگیمون به همون میزان تاثیرگزاره)
یا مورد دیگه ای که گفتید به کار کارمندی برگشتید با حقوق کمتر و تازه حقوقتون رو هم به موقع نمیدن
احساس میکنمم شما هنوز با پول رفیق نیستید برای همینه که ازتون فرار میکنه، من چند وقت پیش هدایت شدم به کامنتی از دوست خوبمون غزل عطایی، در خصوص رفاقت با پول، که غزل گفته بود من اومدم برای پول یه شخصیت در نظر گرفتم و بررسی کردم ببینم که نسبت به این شخصیت چه احساسی دارم، مثلا بدم میاد ازش، یا مغرور می بینمش، یا خسیس و گدا و….
من خودم در زمینه خرج پول برای خودم یه مقدار مشکل داشتم که کنار دوره لیاقت، این تمرین هم بهم کمک کرد واین بار وقتی پولی خرج میکردم تازه خوشحال هم میشدم که با دوستم، پولِ عزیز امروز مراوده داشتم و بی خبر ازش نبودم و ازش تشکر میکردم
یا در خصوص کار کردن در اسنپ، ببینید واقعا این موضوع چه احساسی بهتون میده؟ راستش به خود من به شخصه احساس لنگ پول بودن و دنبال پول دویدن میده ولی خوب ممکنه احساس شما دریافت روزانه پول و لمس کردن درآمد لحظه ای باشه، که مهم هم احساسه نه نفس عمل
مثلا من خودم باز برای اینکه جلوی نجواهای ذهنیم بعد از خروج از کارم رو بگیرم، مبلغی رو در حسابم ذخیره کردم، چند نفر مدام بهم میگفتن که با توجه به بالا رفتن دلار و طلا، اگه پولی داری به طلا تبدیلش کن که بی ارزش نشه، ولی من از اونجایی که دیدم طلاهایی که با این نیت خریدم همه اشون برای روزهای مبادا خرج شدن، و دیدن این مبلغ در حسابم به من حس بهتری میده تا خریدن طلایی که با نیت ترس تهیه اش کردم، به همین دلیل این کار رو نکردم چون ته ته این قضیه اون احساس ما به پول و طلاس که داره کار میکنه و نتیجه میاره نه خود پول و طلا و من هم دنبال نتایج موقت و رد کردن امروز و فردام نیستم بلکه دنبال نتایج دائمی در این حوزه ام
بازم از شما ممنونم برای دقت نظرتون
سلام استاد عزیزم
امروز هشتم خرداد ماهه و تقریبا دو ماه از این کامنتم میگذره
خواستم آپدیتی روی کامنتم بزارم که برای خودم هم در آینده نشانه ای باشه از هدایتهای خداوند و درست کار کردن قانون
همونطور که قبلا گفتم بعد از اعلام استعفام به مدیرعامل شرکت، ایشون به من یه مرخصی یکماهه دادن ولی من روز 15 فروردین به مدیرم اعلام کردم که من تصمیمم برای خروج قطعیه و برای همین از 18 فروردین رفتم سرکار برای اینکه تا آخر فروردین کار رو تحویل بدم، ولی هفته آخر فروردین مدیرم بهم گفت که پانزده روز از اردیبهشت رو هم بیا و ما بهت حقوق کامل با نرخ اینور سال رو میدیم(مبلغی نزدیک 60 میلیون) و من هم پذیرفتم، مدیرم وقتی دید من از این موضوع استقبال کردم بهم گفت میخوای یه مدت اینطوری کار کنیم؟ راستش وسوسه شدم چون آزادی زمانی بیشتری بهم میداد و از نظر مالی هم برام خوب بود ولی گفتم اجازه بدید فکر کنم، ولی خدا بهم گفت اگه تو دختر پادشاه هم بودی باز این پیشنهاد رو می پذیرفتی؟ و من جوابم خیر بود
استاد نمی دونید توی این چند وقته چقدر از اطرافیانم انرژی های مثبت دریافت کردم چون توی پروسه جدایی بودم نهایت یه سری کارهای کوچیک رو انجام میدادم و بیشتر بیکار بودم، به مدیرم هم که میگفتم میگفت همین که هستید خوبه و مدام هم بهم میگفت من تا شش ماه هیچکس رو جای تو نمیزارم و فرصت داری که برگردی، یا بعد از عید رفتم دیدن مدیرعاملمون(دکتر)، کلی تحویلم گرفت و نصیحتم کرد که پشیمون بشم و بعد گفت دوباره یه جلسه داشته باشیم تا به حرفهای من فکر کنید، مدیرم میگفت هر کسی که میگه میخوام برم فوری از چشم دکتر میفته ولی نمی دونم شما چیکار کردید که برای شما اینطوری نیست و میگه من این دختر رو دوست دارم، منم گفتم خب منم دکتر رو دوست دارم
یا یکی از همکارامون که اصلا زبون خوشی نداره برگشته بهم میگه تو دل من رو شکوندی، گفتم واسه چی؟ گفت به خاطر این رفتنت، یعنی یه شرایطی پیش اومد که من دیدم از لحاظ روابط هم من چقدر رشد کردم و چقدر آدمهایی که هیچکس فکرش رو هم نمیکردن دارن به من ریکشن های خوب نشون میدن، چون من مدام خدا رو برای وجود این آدمهای خوب توی زندگیم سپاسگزاری میکردم
تازه روزهای آخر هم که دیگه رفتم از دکتر خداحافظی کنم، به محض اینکه وارد اتاقش شدم روی قلبش کوبید، و بعد هم ابراز ناراحتی کرد که من اصلا راضی نیستم که شما برید و هر موقع که خواستی برگرد و در اینجا همیشه به روی شما بازه و اگه این کامنت طولانی نمیشد می نوشتم که چه چیزهایی بهم گفت، استاد توی همه این مراحل خودمم مونده بودم این منم که توی این شرایط باز هم دارم به راحتی نه میگم و از تصمیمم منصرف نمیشم، یعنی به عینه دیدم که چقدر از لحاظ اعتماد به نفس هم رشد کردم و برای آینده ای که هنوز معلوم نبود قلب من اینقدر مطمئن بود، من حتی وقتی رفتم پیش دکتر، صداش رو هم یواشکی ضبط کردم تا برای خودم یه جور قوت قلب باشه که آدمی که بقیه براش مدام دم تکون میدن و چاپلوسی میکنن، برای منی که هیچکدوم از این کارها رو نکردم داره اینطور برخورد میکنه و این حرفها رو میزنه
همکارانم برای رفتنم یه مدال طلا خریده بودن که تصویر یه دختر بالرین بود، یه جورایی برای من تداعی رها بودن توی زندگی بود، چند تا از بچه ها به خصوص یکی شون که به نظر آدم احساسی نمیرسه برام گریه کردن و همه اینها برای من نمود کارکرد قانون توی زندگیمه
اما اگه بخوام از اتفاقات بعد از بیرون اومدن از کارم بگم اینکه، خواهر من یازده ساله که به خاطر کار شوهرش به یکی از شهرهای غرب کشور مهاجرت کرده ،مسئله ای که توی اون سالهای اول رفتنش یکی از بزرگترین مشکلات و ناراحتی های زندگی ما بود و علی الخصوص مامانم به شدت از این موضوع ناراحت بود، ولی امسال به لطف خدا کار شوهرش برای تهران درست شد و قرار شد که خواهرمینا برگردن، توی همه این یازده سال خواهرم همکاری داشت که از لحاظ مالی خیلی خوب بود ولی به اصرار همسرش، همچنان کنار بیزینس هایی که داشت کار کارمندی رو هم ادامه میداد، توی این یکسال گذشته خواهرم با این همکارش صمیمی تر شد و ایشون در مورد کارهایی که انجام میداده بعضا پیش خواهرم صحبت کرده بود، یکی از کارهایی که ایشون داشتن طلا فروشی بود، ایشون به خواهرم گفته بودن که خیلی دوست دارن که توی تهران یا کرج هم مغازه ای داشته باشن و عنوان کرده بودن که توی این شغل، سخت ترین چیز اطمینان کردن به کسیه که بخوای باهاش کار کنی، وقتی که من خواستم از کارم بیام بیرون، خواهرم درمورد من با این همکارش صحبت کرده بود و ایشون بدون اینکه من رو دیده باشه و تنها با شناختی که از خواهرم داشت کلی استقبال کرده بود که با من کار کنه و گفته بود این کار در برابر کاری که خواهرت قبلا انجام میده که چیزی نیست و مطمئنا از پسش برمیاد
خلاصه ماجرا اینکه بعد از بیرون اومدم از کارم، من همراه پدر و مادرم رفتیم خونه خواهرم و خواهرم با این همکارش هماهنگ کرد تا من پیش برادرش که یه مغازه و کارگاه کوچیک طلافروشی و طلاسازی داره برم تا یه مقدار کار رو یاد بگیرم، استاد باورت نمیشه مغازه ایشون که بیشتر جنبه کارگاه بودن داره و کارهای تعمیرات مربوط به یک پاساژ طلا رو انجام میدن اونقدر کوچیکه ،طوری که تکون میخورم دور و برم پر از طلا و ورق طلا و پوله که ریخته(قشنگ احساس میکنم که با همه اینها هم فرکانس شدم و مدار مالیم رشد کرده) و ایشون بدون اینکه شناختی از من داشته باشن خیلی راحت به من اطمینان کردن، استاد هر بار این چیزها رو توی زندگیم میبینم یاد فایل سرمایه شما چیست میفتم، این فرکانس صداقت و اطمینانی که من دارم به جهان ارسال میکنم چه کارها که برای من نکرده، من رو مدیر نرم افزار یه هولدینگ بزرگ خصوصی کرد و حالا هم داره شرایطی رو ایجاد میکنه که این آقا میخواد یه مغازه 45 میلیاردی بخره و با سرمایه خودش پر از طلاش کنه و من به عنوان فروشنده، اونجا مشغول بشم، استاد از اول این هفته خواهرم و همسرش و دختر چهارساله اش و مامانم رفتن کرج، و من و پدرم و دختر 7 ساله خواهرم موندیم اینجا، یعنی اون غار حرایی که از خدا خواستم که روی خودم کار کنم رو هم خدا برام فراهم کرد
این روزها من در آزادی مالی و زمانی و مکانی دارم فقط روی خودم کار میکنم و خواهرم از کرج برای من فیلم میفرسته که دنبال پیدا کردن مغازه اس و این آقا هم مشغول یه کاسه کردن سرمایه اش برای تهیه مغازه برای منه
این چیزها رو که می بینم ایمان میارم که کار من فقط درخواست دادن به این جهانه و هیچ کاری به چطوریش نداشته باشم، استاد من روابط خودم رو خیلی وقته که محدود کرده بودم یه جورایی تعمدی هم بود که خداوند رو بیشتر محک بزنم هر چند ایمان داشتم که خدا دستهای یاریگرش رو از جایی که من نمیدونم میفرسته که واقعا هم فرستاد، خواهر من یازده سال با این آقا همکار بودن، چرا الان که من این همه تغییر کردم باید این اتفاقها بیفته ، به قول شما چون من وارد اون مدار شدم چون من تغییر کردم
استاد وقتی شما میگفتید برید سراغ علاقه اتون، من جز اون دسته از بچه ها بودم که نمی دونستم علاقه ام چیه، فقط می دونستم که کار و رشته ای که توش هستم رو علاقه ای بهش ندارم با این که خیلی موفقیتها توش کسب کرده بودم، ولی روح من همیشه هنر و زیبایی رو دوست داشت و خدایی که بیشتر از خودم، من رو میشناسه داره من رو به این مسیر هدایت میکنه، رشته ای که هم هنره، هم زیبایی
من سالها به خاطر کار کردن در محیط های مردانه، خیلی جاها سعی کردم ویژگی های زنانه خودم رو سانسور کنم ولی احساس میکنم خداوند داره من رو به مسیری هدایت میکنه که اون روحیه زنانه خودم رو هم بار دیگه احیا کنم و با زنانگی خودم آشتی کنم
هنوز نمیدونم آخر این مسیر چیه ولی سعی میکنم رها باشم و همه چیز رو به خدا بسپارم که خودش به زیبایی داره همه کارهای من رو انجام میده و استاد عجیب صبور شدم و هیچ عجله ای هم ندارم که بخوام کارها سریعتر انجام بشه، کار من فقط درخواست دادن و کار کردن روی باورهام و لذت بردن از مسیر و نگهداشتن احساس خوبمه
و کار خدای من انجام دادن کارها و آوردن آدمهاییه که کارهای من رو انجام بدن
خدایا برای همه چیز شکــــــــــــرت
سلام لی لی عزیزم ازت ممنونم بابت رد پایی که گذاشتی و نور امید و توی دلم روشن کردی واقعا نیاز داشتم به این حرفا خیلی دلنشین بود خوشحالم به خاطر تمام رشد و موفقیتی که داشتی امیدوارم همیشه همینطور بدرخشی و در پناه خداوند منان شاد و خوشبخت باشی عزیزم
سلام رزیتای عزیزم
این روزها عجیب قانون داره برای من کار میکنه
من صبح توی کدنویسی روزانه ام درخواست یه نقطه آبی توی سایت رو به خدا دادم و الان خداوند با کامنت تو باز هم دلم رو روشن کرد
دوست عزیزم برای تو هم شادی و موفقیت روز افزون در زندگیت رو آرزومندم
سلام و درود خداوند بر لی لی عزیز
لذت بردم از کامنتتون و خیلی تحسینتون میکنم بابت عزت نفس بالا و قوی ای که در خودتون ساختین که در چنین موقعیتی که برای هر کسی میتونه آرزو باشه، اینقدر عزتمندانه رفتار کردین و اجازه ندادید نجواها شما را از راه درستی که انتخاب کردید منصرف کنه و آگاهانه از منطقه امن خود به سمت نقطه امن بعدی حرکت کردید و این خیلی ارزشمنده که حرکت به سمت تغییرات مثبت و تجربیات جدید، از روی اراده و اختیار باشه نه اینکه تضادها و ناخواسته ما را مجبور به تغییر و حرکت کنن.
قطعا این مسیری که انتخاب کردید که سازگارتر با روحیات و علایقات است، سبب خیر و برکت و ورود نعمت و ثروت ییشتر به زندگیتان خواهد شد. و الگوی خوبی هستید برای امثال من در این مسیر زیبا. آرزو میکنم بهترینها نصیبتون باشه و بازم برامون کامنت بگذارید و خبرهای خوبتون را با ما به اشتراک بگذارید تا ایمانمان قوی و قویتر شود. در پناه خداوند دوست عزیز.یا حق
سلام آقای زرگوشی
درسته که به تغییرات شخصیتی که توی این چند ساله داشتم کاملا واقفم، که بزرگترین نشونه اش آرامش و به صلح رسیدن با خودم بود ولی به دلیل کمبود وقتی که داشتم، شیوه فایل گوش کردن من بیشتر به این شکل بود که در مسیر رفت و برگشت به محل کار و یا وقتی که میومدم خونه بود که اونم خیلی کم می تونستم تایم بزارم ولی این مداومت به گوش دادنه همیشه بود، برای همین همیشه با خودم میگفتم که شاید اگه من هم می تونستم به صورت لیزری برای فایلهای استاد که گنجی هستن واسه خودشون وقت بزارم، مطمئنا نتایج بهتری می گرفتم، ولی این روزها دارم درک میکنم که من تکاملم رو هم باید در نظر بگیرم چه بسا یکسری چیزها باید در طی این مسیر در وجودم نهادینه میشد
نکته دیگه ای که حاصل نتایج آموزشهای استاده اینه که، وقتی یه سری باورها در وجودمون نهادینه میشه، انقدر راحت یه سری رفتارها رو انجام میدیم که اصلا فکر نمیکنیم جسارتی انجام دادیم طوری که شاید چند وقت بعد تازه متوجه بشیم و بگیم ععععه این من بودم که این کار رو کردم، به خاطر همینه که استاد همیشه بر چکاپ فرکانسی تاکید میکنن چون این تغییرات اونقدر نرم و آهسته در وجودمون صورت میگیره که گاهی خودمون، خود قبلیمون رو اصلا نمی شناسیم
سلام به لی لی قشنگ و ماهم
هورررررررا بازهم خبری جذاااااب
بوس به روی ماهههههههت دختر
گوارای وجودت مسیر توحیدی.
مبارکت باشه خروج از نقطه امن
و ورود به مدار بالانر وفرکانس بهتر
خیلی تحسینت میکنم
از اینکه محکم رو تصمیمت موندی
سپاسگزارم از کامنتی که نوشتی
از رابطه ی همکارانت ومدیرت
آفرین و هزاران آفرین
استاد بارها میگه که بچه ها شما سمت خودتون درست کنین
خدا بلد هست سمت خودش رو درست کنه و خیلی ذوق کردم بابت اینکه خدا بعداز انصراف از کار
پلن هاش رو قشنگ وکادوپیچ شده واست فرستاد و رونمایی کرد
هم مدارشدنت با طلا وطلافروشی
با طلاسازی و……
مبارکت باشه .
نوش جونت باشه نتایج خوشگل و بزرگتر و دلچسب تری که تو راهن عزیزززززززززدلم .
ببین کامنتت برای من و
رسول جانم
نشونه وهدایتی ست که وارد این شغل شده و من لذت بردم از اینکه
گفتی طرف داره مغازه 45میلیاردی میخره و بازهم باور فراوانی وارد ذهنم کردی و لذت بردم.
خدایا شکرت هزاران بار.
عاششششششششقتم من .
روی ماهتو می بوسم .
سلام فاطمه عزیزم
ممنون بابت ابراز لطف و محبتی که بهم داشتی
منم همیشه خانواده فوق العاده شما رو تحسین میکنم که همگی با هم در مسیر قانون گام برمیدارید
بله در جریانم که آقا رسول هم دارند مدتیه طلاسازی کار میکنند، خدا رو چه دیدی، همشهری که هستیم شاید در آینده همکار هم شدیم ;))
فاطمه جان روزهایی که میرفتم اون کارگاه طلاسازی، وقتی اون آقا در مورد طلا و ارزش طلا صحبت میکردند و وسایل طلاسازی رو می دیدم که همه طوری طراحی شدن که ذره ای طلا هم هدر نشه، حتی خاک کف کارگاه رو جارو نمیزنن یا دستمال کاغذی های استفاده شده رو دور نمیریزن و سالی یکبار اینها رو جایی میبرن که بتونند طلای موجود در اون رو استخراج کنند
اونجاها بود که مدام توی ذهنم دوره لیاقت تکرار میشد که ببین تو هم درست مثل این فلز هستی و در هر شرایط و هر موقعیتی که قرار بگیری فی الذات ارزشمند هستی اینو یادت نره
سلام
سلام استاد عزیز وخوش تیپ
سلام بانوی زیبای این خانواده سبز
سلام دوستان نازنینم
سلام بر خودم که هستم وبودنم مایه ارامش وامنیت …….
سپاسگذارم بابت بودن در این خانواده
سپاسگذارم که سال جدید کوانتومی به همه چیز مینگرم
سپاسگذارم که معنا کوانتومی زندگی کردن کوانتومی حرف زدن فکر کردن خوردن واشامیدن کوانتومی در مدار دوستان هم مدار بودن …
سپاسگذارم که ادراک در من بصورت فیبوناچی در حال گسترش است
سپاسگذارم که شعار دادن کم وعملی رفتار میکنم
سپاسگذارم که عاشقانه با رب حرف میزنم ومعنوی نماز خواندن رو یاد گرفتم واکنون من نماز میخوانم
هر لحظه در حال نماز چوندکل توجه وتمرکزم بر زیبای وزیبایست ….
سپاسگذارم که این سایت جایگاه نماز گذران واقهیست وهمیشه احساس خوب واحساس آزادی وآرامش رو بسمت گسترش دادن میبرد…
از دیدن این فایل لذت بردم مث همیشه آنقدر آگاهی هست که با دیدن بسیار و پی در پی آنرا میشه درک کرد وسریع فرار است باید مدام وهمیسگی انرا یاد آور شد ….
سپاسگذارم ….
بنام الله مهربان
سلام به استاد عزیز
سلام به همه دوستان نازنینم
بعد از چند ماه این اولین کامنتیه که میزارم
اولا خیلی خوشحالم بخاطر سال جدید، و بهاری دوباره که خداوند طبیعت رو زنده میکنه و این موضوع نشون میده که، طبیعیه که دونه رو که میکاری رشد کنه گل بده میوه بده و طبیعیه که هر روز همه چیز بهتر و بهتر بشه و خدارا شکر میکنم که انقدر هوا عاااالی و بینظیره
میخواستم از اتفاقات خوبی که طی یک ماهه گذشته برام افتاده بگم که بینظیر بوده، درواقع چند وقت پیش یه فایلی استاد گذاشتن روی سایت که در مورد توحید بود و استاد گفتن که هر روز که از خواب پا میشم اول مینویسم که خدایا هر آنچه که دارم از توست، قلبی که میتپه، نفسی که میکشم، خونی که در رگهام جاریه از قدرت توست و من وقتی که این جمله رو شنیدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و از فرداش شروع کردم به عمل کردن به این آگاهی و هر روز صبح اول نوشته هام همین جمله رو با تمام وجودم و با احساس خوب مینویسم و معجزات و اتفاقات پشت سر هم داره میافته برام و خدارو شکر میکنم بابت همین یک باوری که در خودم بوجود آوردم و میدونم درهایی از نعمت به رویم باز خواهد شد
و بعد از اون فایل دیگه هر روز فایلهای استاد رو گوش میدم و دارم احساس ارزشمندی رو در خودم ایجاد میکنم چرا که من بهترین بنده خدا هستم و شایستگی بهترینها رو دارم، درواقع لایق ارتباط با بهترین آدمها ، داشتن تمام خواسته هام و لایق همه چیزهای که میخوام و دوست دارم هستم
و دارم میبینم که جهان هم بهترین افراد رو در مسیر من قرار میده و هر روز دارم با بهترین ها ارتباط برقرار میکنم
کلی نعمت وارد زندگیم شده از هدایای مختلف گرفته تا کلی ثروت که تو همیبن یک ماه اخیر ساختم(که خداوند در مسیرم قرار داده) و در آمدم چندین برابر قبل شده و البته که هر روز اول صبح احساسم رو خوب میکنم و فرکانسم را با خدا هماهنگ میکنم و نتیجه اش میشه بهترین اتفاقات
و دارم یه جور دیگه به جهان نگاه میکنم و یه جور دیگه فکر میکنم در اصل چندتا ناخواسته هم برام اتفاق افتاده ولی با احساس خوب و توکل به الله مهربان یه جور دیگه به این اتفاقات به ظاهر بد نگاه کردم و خیلی سریع اون مسائل حل شده و سعی کردم آرام باشم و نتایج بینظیر بوده چرا چون حالم خوب بوده بعد از اون اتفاق و این نشون میده که قانون جواب میده وقتی که به خدا توکل میکنم همه چیز به نفع من اتفاق میافته
و به نظرم دارم تغییر رو در خودم احساس میکنم و چقدر اون چند تا فایل باورهای قدرتمند کننده در برابر باورهای محدود کننده بهم کمک کرده و از همینجا از استاد عزیز سپاسگذارم
من طی دو هفته قبل تو کرج فقط فراوانی و ثروت دیدم، بینهایت گلهای زیبا که تو گل فروشی ها میفروختند، حتی دست فروشها هم کلی گل میفروختند مگه یکی دو تا، میلیونها گل زیبا به فروش رفت حتی روز اول و دوم عید
همه تو دستاشون کیلو کیلو گوشت، مرغ و میوه خریده بودن و این افراد تعدادشون خیلی زیاد بود حتی افرادی که به ظاهر قدرت خرید نداشتن هم دستشون پر بود از خرید شب عید
تو ماشینم چقدر رسید خرید لباسهای گران قیمت افتاده بود که بعضی هاشون چندین میلیون تومان خریدشون بود و این نشون میده که هر روز داره فراوانی بیشتر و بیشتر میشه
سر کوچه مون یه آجیل فروشی هست یک خانوم با همسرشون که در طول سال یعنی روزهای عادی حتی جمعه ها وقتی صبح ساعت 9 که میاد قفل کرکره رو باز کنه حداقل 10 نفر تو صف اند تا 10، 11 شب و تو این دو هفته تا 1:30 تا 2:30 شب سرشون شلوغ بود و تعداد افراد در صف هیچوقت کمتر از 30، 40 نفر نمیشد حتی دو روز اول عید که کرج بودم همین روال بود و بقدری باور فراوانی داشتند که گونی های بزرگ پسته رو کنار افراد تو صف چیده بودن و همه مردم تست میکردن، یادمه یه شب ساعت 1:30 رفتم دیدم خانومه پر انرژی داره پوست پسته ها رو جارو میکنه که خیلی زیاد هم بود و گفتم ببین اولا چقدر این خانوم عاشق کارشه که تا این ساعت سر پا بوده و هیچ خستگی در وجودش نمیبینی و دوم اینکه چقدر با احساس خوب، باور فراوانی و بدون نگرانی و حال بد داره جارو میکنه چرا که باور داره فردا بیشتر میفروشه و واقعا هر روز تحسینش ن میکردم و درموردشون صحبت میکردم و یه شب هم آخر وقت رفتم ازشون خرید کردم و کلی خدارو شکر کردم، جالبیش اینجا بود که چندتا آجیل فروشی کنارش هستن ولی خلوت اند
یا یه فلافلی کمی پایین تر از همین آجیل فروشی هستش که صفش خیلی طولانی و در طی سال همیشه شلوغه حتی تا 3 صبح سرویس میده و خیلی مشتری داره و اونم دورو برش چند تا فست فود هستش اما خلوت اند
یا یه رستوران دیگه تو اونور شهر رفتم و دیدم خیلی صفش شلوغه و در واقع هم غذای با کیفیت میدن هم قیمت مناسب، در حالی که رستوران و فست فودهای دور و برش پرنده پر نمیکشید
واین سه تا الگو به من نشون میده که این افراد یه باورهای دیگه دارند و در واقع یه جور دیگه دارن فکر میکنند و نتیجه شون هم متفاوته با بقیه، و من هم دارم سعی میکنم یجور دیگه فکر کنم و همه چیز داره تغییر میکنه
الان اومدم شمال با احساسی بسیار عاااالی و کلی دارم از این طبیعت بسیار زیبا لذت میبرم، نمیدونید چند روز قبل که داشتم میومدم شمال چطور خداوند بصورت بسیار بسیار فوق العاده و عااااالی همه چیز رو همونطور که میخواستم برام چید و من همینطور متحیر بودم و میگفتم خدایا ازت بینهایت سپاسگزارم که چقدر تو وهّاب، رزاق و مهربانی که پازل رو برام عااالی میچینی و چه آدمهایی که دستان خداوند هستند و اومدن و برای من بهترین ها رو انجام دادن خداااایا شکرت
الان تو شمال و تو یه واحدی هستم که خداوند برای ما ردیف کرده که بیایم لذت ببریم که این واحد طبقه چهارم هستش که از یه طرف ویوو دریا و از یه طرف وییو جنگل رو داره و هر روز دارم خدارو شکر میکنم بابت این موهبتی که به من داده
روز دوم فروردین که اومدم شمال رفتم نوشهر و هوا بصورت جادویی بینظیر بود و شبنم ریز روی شیشه ماشین مینشست و از یه طرف شلوغی شهر رو میدیدم که همه بابت عید خوشحالن و از طرف دیگه دریا رو میدیدم که 3 تا کشتی باری بزرگ داشتن حرکت میکردن و من رو یاد میامی بیچ انداخت که استاد و خانم شایسته عزیز رفته بودن برای تفریح و گردش و چه احساس خوبی اونروز داشتم
و دارم هر روز زیبایی میبینم و تحسین میکنم و هدایت میشم به زیبایی بیشتر
من انسان ارزشمندی ام و بهترینها به سمتم هدایت میشن و دارم هر روز به خودم میگم که حمید تو لایق بهترینهایی تو ارزشمندی و کلی مهارت داری، کلی توانایی داری از گذشته تا الان و نیدونم که این مسیر زیبا ادامه داره و سپاسگزار الله مهربان هستم
خیلی خوشحال شدم وقتی این فایل زیبا رو در آغاز سال نو دیدم و لذت بردم و سعی خودم هم اینه که در سال جدید بیشتر روی تغییر شخصیتم کار کنم، ترسهام رو بزارم کنار و توکل به خدای خودم داشته باشم و مطمعنم اگر اینگونه عمل کنم بقیه کارها خود به خود درست میشه، استاد از شما هم بابت این فایل عااالی ممنونم
برای همه تون از خدای یکتا بهترین ها رو آرزو میکنم و امیدوارم به هر چیزی که میخواید برسید
سلام و درود خداوند بر شما
لذت بردم از مثالهای زیبا و عینی که از فراوانی زدید.
یه مثال من اضافه کنم
همین امروز حدود 1 و 2 بعد از ظهر برای خرید پیراهن مشکی به یه مغازه ای رفتیم ، سر ظهر و ماه رمضان و روز شهادت همه میتونن عاملی باشن برای کسادی مغازه ها که اکثرا بودن … ولی نه برای اونایی که باورهاشون فرق داره.
به یه مغازه رفتیم همزمان چند تا مشتری دیگه با ما خرید کردن ، و از یه بخش دیگر مغازه خرید داشتیم که فروشنده باید میومد پشت پیشخوان دیگری و این کارو با سرعت و نگرانی انجام داد چون باز هم مشتری به قسمت اصلی مراجعه کرده بود.
جالب بود پیراهنی که ما خریدیم از جنس هایی بود که همون لحظه برای فروشگاه رسید.
و اینکه سعی کردم طبق قانون از درخواست هرگونه تخفیف اجتناب کنم (البته بجز یه کوچولو که اونم اصراری نکردم ). پس خریدار عالی و دست به نقد هم هست ، فروش خوب هم هست ، جهان رو به فراوانی و فرصت های بیشتر پیش میره ، الهی بی نهایت شکرت
ممنون از کامنت عالی تون
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم
بنام خدای مهربان و بسیار بخشنده
سلام به شما دوست عزیز
ممنونم بابت توجهتون
مرسی بابت تجربه ای که به اشتراک گذاشتین ، دقیقا همینه وقتی بخوایم در مسیر فراوانی قرار بگیریم جهان هم هدایت میکنه ما رو به نمود های بشتر از فراوانی و افرادی رو بهمون نشون میده که با داشتن نگاهی متفاوت دارن نتیجه متفاوت میگیرند
فقط یه تجربه ای در مورد فرکانس و مدار ها بزنم ، من تو ماشین فایلهای رایگان استاد رو گوش میدم و اواخر اسفند بود که یه خانومی سوار ماشین شدن و بلافاصله گفتن دارید فایلهای استاد عباس منش رو گوش میدید منم گفتم بله و ایشون شروع کردن از استاد تعریف کردن و نتایج خوبی که از صحبتهای استاد گرفتن رو به من میگفتن و کلی هم تحسین کردن که آفرین این مسیر عاااالیه ادامه بده و…..
و چند تا خانوم دیگه هم در روزهای بعد همین رو به من گفتن و یکی شون از بچه های دوره تند خوانی بودن که خیلی سال پیش شرکت کرده بودن و کلی استاد رو تحسین کردن و دعاشون کردن
گذشت تا رسید به یه مسافر خانوم که یه شب بارونی سوار ماشین شد ، وسطای مسیر با شنیدن فایل استاد گفت همش چرت و پرته ، من جوابی ندادم و چند دقیقه بعد با عصبانیت گفت میشه صداش رو کم کنید و من کلا خاموش کردم و تو ذهنم شروع کردم در مورد این قضیه صحبت کردن که ببین چقدر قانون درست و بینقصه ، افرادی که در مدار هستند با جون و دل گوش میدن ، لذت میبرن و تحسین و تعریف میکنند و افرادی که در مدار نیستند بخاطر مقاومت شدیدی که با این مباحث دارند (در این مدار نیستن) اصلا نمیتونن تحمل کنند یعنی ذهنشون اجازه نمیده و این نشون میده که قانون بسیار بسیار دقیق و بدون نقص عمل میکنه
حالا اگر در مدار ثروت قرار بگیریم هدایت میشیم به نشانه و نمودهایی از ثروت و تحسین میکنیم شون و باز هم نمودهای بیشتری میبینیم و بعد ایده ها میاد عمل میکنیم بعد نتایج میاد
و همچنین زمانی که انسان در مدار فقر باشه نمودهایی از فقر و مشکلات بیشتر رو میبینه غر میزنه، ناسپاسی میکنه و هدایت میشه به فقر و مشکلات بیشتر و این یک قانون بدون تغییره
خدا را شکر که هر روز داره همه چیز از ثروت، سلامتی گرفته تا فراوانی، امکانات، زیبایی و…. بهتر و بیشتر میشه
از کامت خوبتون ممنونم براتون آرزوی سلامتی ، ثروت ، شادی و خوشبختی دارم
درود و سلام خدمت آقای حمید معدن دار عزیز
امروز لیست ایمیل ها رو چک می کردم یهویی اسم شما رو دیدم برای پاسخگویی به دوستان .. یادم اومد که باید بابت یک کامنت تون دوباره ازتون تشکر کنم … میدونید کدام کامنت رو میگم ؟؟!! همون کامنتی که درباره ی کله پاچه نوشته بودید که براتون آورده بودند فکر کنم توی ویلا بودید . حالا دقیقا یادم نیست ولی شمارو خوب یادمه که کلی از کله پاچه تعریف کردید و منم به اون کامنت شما پاسخ داده بودم که منم دلم میخواد یکی از راه برسه و برام کله پاچه بیاره و شما هم برام این دعای خیر رو فرستادید ..
باورتون میشه دقیقا همین اتفاق در ایام عید برام افتاد!!؟
خاله جانم با یکی از دوستانش که یک زمانی همکارهم در بیمارستان طبی کودکان امام خمینی بودند اومدن پیشم پردیس .. شب پیشم موندن .. منم شبش به یکی از آشنایان
قدیمی که یک زمانی همسایه ی باغمون بودند و خاله جانم رو هم می شناختن بهش گفتم اینا پیش من هستند و بعدش پیام تبریک عید فرستادم .. صبح زود سحرگاه بیدار شدم داشتم می یومدم داخل سایت که پاسخ پیامشو دیدم منم پاسخ دادم.. انگار زودی متوجه ی پیام من شده بود بلافاصله صبح زود برام پیام داد که میخوام کله پاچه بگیرم و بیام اونجا ... خیلی خوشحال شدم جاتون خالی دو تا نان سنگک داغ بزرگ از محله شون گرفته بود بعدش رفت کله پاچه ای .. وای نمیدؤنید چقدر خوشحال شدم یهویی یاد شما افتادم که در مورد کله پاچه نوشته بودید و از آنجایی که مدارمون بالاست امروز اسم شما رو دیدم و گفتم بیام براتون بنویسم که قانون جواب داد یعنی در بهترین زمان و مکان این خواسته ام رو به بهترین شکل جذب کردم خدا رو شکر .. البته میدونم که خواسته های دیگرم هم به همین شکل و به آسونی جذب می کنم و میدونم که ما همه مون از هدایت شدگانیم .. راستی این پاسخی که به خانم اکرم هاشمی عزیز دادید و راجب افرادی که سوار ماشین شما شدند رو نوشته بودید و هر کدام در یک مدار و فرکانسی بودند که استاد رو می شناختند و تحسین هم کردند ولی اون یکی خانم بشدت مقاومت داشت در مورد صدای استاد عزیزمون .. کاش منم توی ماشینی سوار میشدم که صدای استادم رو از ضبط ماشینش بشنوم و لذت ببرم و در مورد قوانین صحبت کنیم .. واقعا ای کاش شخصی مثل شما رو ببینم که توی ماشینش صدای گرم و قشنگ استادم رو پخش کنه آنوقت میبینید چطوری تحسین و تمجید می کنمممننم . ممنونم برای این خاطرات خوب و قشنگتون که برامون به اشتراک میزارید . ممنون و سپاسگذارم
سال نوروز بهاری رو به شما دوست عزیز و عزیزان تون تبریک می گم و بقول استاد امیدوارم امسال تون بهتر از سال گذشته و هر سال تون بهتر از امسال تون باشه
روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با سلامتی و پول و ثروت و نعمت و برکت و عشق و کامیابی باشه
موفق و پایدار باشید
بنام الله مهربان
سلام و درود به خانم مهاجر سلطانی عزیز
اینو اول بگم ، الان که نتم رو روشن کردم و دیدم برام ایمیل اومده اونم از سایت استاد عباس منش و اسم شما رو که دیدم قبل از خوندن خیلی زود یادم اومد بابت کامنت چند ماه پیشتون که خیلی لذت بردم از هم صحبتی با شما
سال جدید رو تبریک میگم با آرزوی شادی، سلامتی، ثروت و خوشبختی برای شما دوست عزیز
خیلی سپاسگزارم بابت کامنت زیبا و خوبی که برام نوشتین ، کله پاچه نوش جونتون باشه ، فرکانس تون عااالیه و من بلافاصله این انرژی رو گرفتم و با لبخندی طولانی داشتم میخوندم و چقدر خوشحال شدم و احساس خوبی دارم از اینکه خواسته تون انجام شد و این یعنی قانون درسته و جواب میده
نمیدونید وقتی داشتم کامنت شما رو میخوندم چه احساس خوبی داشتم انگار خواسته خودم برآورده شده و از این بابت خیلی خوشحالم
شما انسان پر انرژی با مداری بالا و فرکانسهایی خوب هستید و مطمئنم تمام اون خواسته هایی رو که میخواهید به تک تک شون میرسید
یه چیزی رو بگم از خودم ، شاید باورتون نشه من تو چند روز گذشته که از شمال برگشتم یسری اتفاقات بظاهر نازیبا رو تجربه کردم(که چند سال پیش یکبار برام اتفاق افتاده بود و خیلی رفتار متفاوتی داشتم) ولی این اتفاق جدید همش برام خیر بوده و تو این چند روز احساسم بسیار بسیار عااااالی بود و من از خودم راضی ام بابت تغییر شخصیتم ، آخه تو همین فایل استاد ، من هدفی بزرگ برای امسال گذاشتم و هر چی فکر کردم دیدم اون هدف جدید برای امسال چیزی جز تغییر شخصیتم و بزرگ شدن ظرفمنمیتونه باشه و خیلی خوشحالم که دارم این تغییر رو از همین ابتدای سال احساس میکنم و از خداوند بینهایت سپاسگذارم که هدایتگر و حمایتگر منه
حالا با دیدن این همه انرژی خوب و اتفاقات خوب برای شما و دوستان عزیز دیگه در این سایت الهی ، ایمانم قوی تر میشه که قانون داره جواب میده
امیدوارم سوار ماشینی بشید که راننده ، فایل استاد رو گذاشته باشه و همونی که میخواهید اتفاق بیافته
چند روز پیش یه مستند میدیدم درباره کهکشان ها خیلی کوتاه بود (البته من تو لپ تابم فایل جهان های موازی رو دارم) ولی فوق العاده بود یعنی کیهان بقدری بزرگ و بینهایته که نمیتونیم تصورش کنیم و من بهش فکر میکنم و با خودم میگم فرمانروای این کیهان چه قدرت بینهایتی داره که همه چیز رو رهبری میکنه و اون انرژی همه جا هست و هر زیبایی که میبینم از بچه های کوچک گرفته تا ستاره ها، گلها، حیوانات، مناظر، دریاها، جنگل ها و…. همه و همه تحت کنترل و هدایت الله یکتاست ، همه چی خودشه فقط خودش و اگر از این خدا چیزی بخوایم و مقاومت نداشته باشیم و خودمون رو ارزشمند و لایق بدونیم قطعا بهش میرسیم
راستی از این جمله تون خیلی لذت بردم ما از هدایت شدگانیم
از شما ممنونم بابت اینکه در هنگام لحظه های خوشی به یاد من بودین براتون در سال جدید بهترین آرزوها رو دارم امیدوارم هر خواسته ای که دارید برآورده بشه و هر روز سلامت تر، شاد تر ، خوشبخت تر و ثروتمند تر باشید
درود و سلام مجدد به شما دوست عزیز اینم لینک همون درخواستی که کردم و اون دعای خیر شما
abasmanesh.com
آقای معدن دار عزیز شاید این درخواستی و این دعای زیبای شما برای بعضی ها فان باشه ولی برای من یک دنیا ارزشمند بود چون دقیقا همون شکلی اجابت شد و این یک الگوی منطقی برای ذهنم شد که هر چه را بخواهی می شود بخدا قدرت فرکانس شما خیلی بالاست این نشان از قلب پاک تون هست اینقدر خالص و توحیدی هست که سبب خیر شدید و رفتم لینک شو پیدا کردم و براتون فرستادم … اینو فرستادم که اگر دوستانی به این قسمت هدایت شدند ببینند که می شود و نشانه ای هم برای دوستان عزیزمون باشه . خدا رو شکر
برای این دعای قشنگ تون بازم ممنونم بخدا از همین الان احساسش کردم بخاطر این فرکانس و ظرف بزرگ قلب تون و وجودتون کوچکترین شکی ندارم که می شود شما هم انرژی تون فوق العاده مثبت هستش منم براتون دعای خیر می کنم که مطمعن هستم این فایل هدف گذاری استاد برای سال جدید 1403 خیلی خیلی تاثیر گذار بوده چون هدف امسال من هم تغییر شخصیتم در تمام ابعاد و جنبه های زندگیم هست و شما هم دقیقا همین هدف گذاری رو گذاشتید .. بخدا اینقدر قدرت فرکانس استاد در این فایل بالا بود که منم جذبش کردم و نشونه هاشو دارم میبینم و باید اعتراف کنم که قلبم هم بهم الهام کرد که به قول شاعر عزیز سحر نزدیک است
گر چه شب تاریک است.. دل قوی دار سحر نزدیک است
آقای معدن دار عزیز اتفاقا منم اون ویدیو رو دیدم اینکه گفتید چند روز پیش یه مستند میدیدم درباره کهکشان ها خیلی کوتاه بود (البته من تو لپ تابم فایل جهان های موازی رو دارم) ولی فوق العاده بود یعنی کیهان بقدری بزرگ و بینهایته که نمیتونیم تصورش کنیم و من بهش فکر میکنم و با خودم میگم فرمانروای این کیهان چه قدرت بینهایتی داره که همه چیز رو رهبری میکنه و اون انرژی همه جا هست
واقعا خداوند درست گفت علینا الهدی
وظیفه ی ماست که شما را هدایت کنیم .. قربونش برم که که عاشقانه مواظب ما و این جهان مون هست خدایا شکرت که تو را داریم..
اصلا وقتی همه چی سر جای درستش باشد همه اتفاقات خوب به موقع رخ میده
در مورد تضاد تون گفتید اینکه اتفاقات بظاهر نازیبا رو تجربه کردم(که چند سال پیش یکبار برام اتفاق افتاده بود و خیلی رفتار متفاوتی داشتم. آره شما درست میگید قبلنا اصلا از قوانین چیزی نمیدونستم ولی الان هر تضادی رو به نیت یک نشانه و هدایت خداوند می شناسیم چون میخواد ما رو بسمت جلو هُل بقول استاد تازه استقبال هم می کنیم چون باورها مون تغییر کرده .. چون شخصیت مون تغییر کرده و می تونیم همه چی رو بنفع خودمون تغییر بدیم بقول استاد الخیر و فی ما وقع .. هر اتفاقی بنفع ماست تا ما رو بسمت خواسته مون هدایت کنه
واقعا ممنون و سپاسگذارم برای این کامنت زیبا و تاثیر گذارتون .. بقول افلاطون عزیز گوشه ی لبم چسبیده به گوشم !!!! اینقدر که لبخند م طولانی شده بود و ذوق می کردم کلا من برای هر چیز خیلی کوچیکی هم ذوق می کنم چه برسه به اینکه اون دایره ی آبی رنگ کنار پروفایلم هم روشن بشه و دوست عزیزی مثل شما برام پیام های قشنگ قشنگ بفرسته !!!!! دیگه خیلی خیلی خوشحال میشم همینطوری درم با لبخند براتون می نویسم .. حالا ببنید چقدر لبخندم طولانی شدههههههعع چقدر خوشحال شدم که شما هم یادتون بود مرسی مرسی چقدر خوبه اینقدر قشنگ انرژی هامون رو برای دوستان مون می تونیم بفرستیم و انرژی مثبت دریافت کنیم .. خدایا شکرت
خدای من : چه دارد آنکه تو را ندارد / و چه ندارد آنکه تو را دارد
مرسی مرسی آقای حمید معدن دار عزیز واقعا یک دنیا متچکرم برای این دعاهای قشنگتون و این کامنت زیبا و تاثیر گذار پر انرژی تون
منم براتون بهترین ها رو آرزو می کنم و مدام منتظر اون خبر خوشگله هستم که بیاید اینجا بنویسید و با ذوق بگید شد آنچه که باید میشد خدایا شکرت
سلام بر استاد عزیزم و مریم بانو.
سپاسگزارم از اینکه این فایل زیبا و پر محتوا رو برامون ظبط کردید.
یادمه سال قبل هم فایل گذاشتید و از اهداف پیش رو برامون گفتید.
من گوش جان میدهم به حرفاتون و هدفمند دارم زندگی میکنم.
سال قبل به خودمون قول دادیم من و خانمم بهترین سال عمرمون رو رقم بزنیم و چند هدف رو انتخاب کردیم و تیک زدیم.هدفهایی که ما رو بزرگ تر از قبل کرد
هدفهایی که وقتی رسیدیم به خودمون گفتیم :«پس میشود به اهداف بزرگترین رسید به شرط باور و حرکت»
هدفهایی که سپاسگزار ترمون کرد.
هدفهایی که مدار مون رو ارتقاء داد.
هدفهایی که تشویق مون کرد که دوباره و امسال هم بنویسیم و البته با ایمانی قویتر از پارسال.
و من دوباره نوشتم
به خودم تعهد دادم که :
قوانین و اصل را بشناسم
اصول را بفهمم و به کار ببندم
هر روز روی خودم کار کنم
هر روز روی خودم سرمایه گذاری نمایم
هر روز خودم را کنکاش کنم
ترمزهای مخفی ام را بشناسم و حذف شان کنم
و من امسال با ایمانی قویتر با تعهدی مستحکم به لطف خدای وهابم در این مسیر باقی خواهم ماند و ادامه خواهم داد تا مادامی که هستم
و البته نیک میدانم هر آنچه دارم تنها و تنها از رب العالمین دارم.
خدایا سپاسگزارم از تو که تمام سرمایه ی من تو هستی.
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم از اینکه در مسیر درست هستید و ما هم به تبع شما و سعی و تلاش مون ،مسیر خوبی رو طی میکنیم.
پاینده و سربلند و شاد و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت.
به نام یگانه خالق هستی
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته و تمام دوستان گرامی
می خواهم از همزمانی ها و هدایت های الهی توی این چند روزه بنویسم
روزی که اینجا اولین دیدگاهم رو نوشتم و گفتم میخواهم از دورهی عزت نفس شروع کنم …
فکر می کردم هر جلسه رو چند باری گوش می دهم و یه دیدگاه به عنوان تمرین اون جلسه می نویسم و میرم جلسهی بعدی
ولی
حقیقت اینه که هر جلسه رو هر چند بار که حسم بگه گوش می دهم
ممکنه به جلسه کمتر و یه جلسه بیشتر بشه
امروز فکر کنم بیش از 5 بار بخش اول جلسهی دوم رو گوش دادم و چیزهای زیادی هم دریافت کردم
می خواهم بگم گوش دادن به جلسات و جلو رفتن با دوره هم کاملاً با الهاماتم جلو میرم
تو همین دو جلسه فکر می کنم برای هر جلسه بالای پنج شش تا دیدگاه نوشتم، با اینکه برای دیدگاه نوشتن در دوره ها استاندارد هایم بالاتر هستش و خودم فکر نمی کردم اینقدر مشارکت داشته باشم ولی به لطف خدا دارم
فقط به من گفته میشه و من هم می نویسم
بعضی وقت ها در طی روز یه کمی دلسرد میشم
هر بار یه فایلی و آگاهی هایش رو به صورت هدایتی میرم می بینم و قوت قلب می گیرم
فایل هایی که تو این یک هفته اخیر خیلی خیلی برای من تاثیر گذار بوده این هاست
لایو شماره 13
استاد از قدرت الهامت و پاداش های متعهد بودن در مسیر صحبت می کنه
خوش آمدی
استاد با زبان شیوا و ساده و شیرین ، قانون تکامل رو توضیح میده
امشب هدایت شدم ، فایل «چمدانت را ببند و آمادهی سفر شو» رو دیدم ، بی نهایت احساس خوبی بهم دست داد ، خداوند داشت با این نشانه می گفت ، تو مگه از من نخواستی که هدایتت کنم امسال یه ماجراجوی همیشه در حال سفر باشی؟
من گفتم: بله من از شما خواستم و شما هم با عشق قبول کردی و گفتی خیلی هم عالیه، این بهترین هدفی هست که انتخاب کردی و کلی تحسینم کردی و بهم گفتی با دیدن یه سری فایل های مرتبط به سفر به دور امریکا ، باورهای درست رو دریافت کنم و با شیوه های شخصی خودم اون باورهای درست رو بسازم تا ظرفم پذیرای این نعمت بشه و به یاری شما سفرهامو شروع کنم
بعد خداوند گفت: حالا بعد از اینکه فایل رو دیدی برو متن این فایل رو هم بخوان ، رفتم خواندم و یه لبخند عمیق زدم.
خداوند برای دل گرم کردن من این متن رو به نگارش در آورده بود
دقیقاً یک پیام دلی بود برای من
بعد از لبخندم گفت می خواهی باز هم یه نشونه دیگه بهت بدهم
گفتم بله
گفت برو دیدگاهی که خودت تو بهمن ماه نوشتی رو بخوان، رفتم خواندم، بعد گپ و گفت خودمونی ای که با مائدهی عزیز داشتم رو خواندم و دوتا نشونهی واضح دیگه هم از حرف های مائده دریافت کردم … در واقع خداوند داشت با دل نوشتههای این دست مهربونش با من حرف میزد
خیای خوشحال شدم و کلی خدا رو شکر کردم
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
امروز عصر هم بهم الهام شد یه قسمتی از کمد چوبی توی اتاق و پنکه رو تمیز کنم
دیدم در حین تمیز کاری و کارهایی که دارم انجام میدهم
اولاً خیلی خیلی با آرامش و آرام کار می کنم و اصلا عجله نمی کنم که زودی تمومش کنم دارم از این پروسهی تمیز کاری لذت می برم
دوماً برای هر کوچکترین حرکتی که می خواستم با دستم انجام بدهم ، ناخودآگاه این سوال در ذهنم می اومد چه جوری به لذت بخش ترین حالت ممکن انجامش بدهم؟ و بعد خیای زود جواب رو دریافت می کردم که اینطوری… مثلاً همین پنکه ، شاید قبلاً طی این چند ساله ده بار بازش کردم و قطعات رو تمیز کردم و دوباره بستم
حتی بعضی وقت ها یک عااالم وقتدمی گذاشتم یه سری اجزا رو می بردم در حمام می شستم!
امروز بسیار بسیار ساده و بدون زور زدن زیاد فقط با یک اسپری آب که داخلش آب شیرین می ریزم و اسپری می کنم و با یه دستمال با کیفیت ، بسیار بسیار ساده تر و لذت بخش تر از همیشه تمیزش کردم و انصافاً میزان انرژی و زمانی که برای تمیز کاریش گذاشتم کمتر از نصف همیشه بود. و من مطمئنم اینکه اینقدر آسان میشم برای آسانی ها و اینقدر واضح تر الهامات خداوند رو دریافت می کنم و خیلی راحت هم پذیرم و عمل می کنم و مثل سابق مقاومت ندارم
به واسطهی احساس لیاقتی هست که درونم داره ساخته میشه… خدا رو بی نهایت سپاسگزارم
و
واقعاً به این جمله ایمان آوردم: (یادم نیست از زبان خانم شایسته شنیدم یا استاد) راهکار های خداوند همیشه مثل خودش ساده است
در کل می خواستم این رو بگم که:
وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمَٰنَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٞ
و خداوند ایمانِ شما رو ضایع نمی کنه، خداوند بسیار نسبت به مردم رئوف و مهربان است
این، بخشی از آیه 143 سورهی بقره است و من رو یاد صحبت های استاد در یکی از قسمت های کلاب هوس می اندازه که می گفت، وقتی شما ایمان خودت رو نشون می دهی و قدم ها رو بر می داری ، خداوند خیلی زود نشونه ها رو می فرسته ، برای اینکه دلگرمت کنه… برای اینکه بگه تو مسیر درستی هستی … ادامه بده تا این درختی که کاشتی ثمره بده و میوه هاش هم بچینی
الهی به امید تو …
در پناه خداوند یکتا و مهربان باشید
سلام ودرود فراووووان خدمت استاد توحیدیم یار ویاور همیشگیش استاد شایسته نمونه وهمه اعضای این کاروان خواهان آگاهی وبیداری
سال نورا به همه شما عزیزان تبریک وتهنیت میگویم وبرایتان بهترین هارا از خدای قادرومهربون خواهان وخواستارم
واما نکات بسیار ارزشمند،مهم وکلیدی از دیدگاه من از این فایل پر محتوا
هدف گداری برای سال جدید را طبق فرموده استاد عزیزم بصورت اساسی وریشه ای بر روی احساس خودارزشمتدی لیاقت خودمان بگذاریم
چرا که اگر تمرکزی برروی همین یک هدف کار کنیم درهر4حوزه میتوانیم بهترین نتایج را بگیریم
همانطور که استاد عزیزمان بارها در دوره بینطیر احساس لیاقت فرمودند احساس لیاقت وخودارزشمتدی 4رکن اصلی و اساسی دارد وکسی که میخواهد به احساس خودارزشمندی عالی برسد باید هر4اصل رابصورت تکاملی کارکند تا بتواند بهترین خودشود وبه احساس لیاقت عالی برای داشتن نعمت ها ،ثروت ها وبرکات بی انتها خداوندی آسان راحت وطبیعی دست پیدا کند
4پایه احساس ارزشمندی:
1_من دوست داشتنیم
2_من مهم ارزشمند وقابل احترام هستم
3_من کافی هستم
4_من توانمندم یا من میتوانم
هرکدام از ما بعلت زخمهای کودکیمان مثل توهین ها ،تحقیرها،مقایسه شدن های مداوم ،برچسپ های منفی تکرار شونده
دیده نشدن ها وطردشدگی ها
شنیده نشدن ها و…… ممکن هست دریک یاهر4رکن احساس ارزشمندی صربات شدیددوسنگینی خورده باشیم واین احساس درما نابود وله شده باشد ولی خودمان هم اصلا وابدا از این موصوع بیخبر وبی اطلاع باشیم
برای اینکه متوجه میزان احساس لیاقت وارزشمندی خودمان باشیم باید یک شخم اساسی برروی عادددددتهای رفتاری خودمان بزنیم تا به میران آن پی ببریم
عادتهای ما مشخص میکند که چه شخصیتی درما شکل گرفته
عادتهایی شامل
چقدر برای پوشش ظاهری وکلا ظاهر خودمان ارزش واحترام قائل هستیم آیا مرتب، تمیزو خوش بو بودنمان برایمان مهم هست یا هرطور وبا هرلباسی وهرپوششی اوکی هستیم
آیا همیشه عادت داریم رفتار هوشمندانه ای داشته باشیم وبجا وبموقع حرف بزنیم وقبل از زدن هرحرفی کمی مکث کنیم یا واکنشی عمل میکنیم
آیا میتوانیم جایی که لازم هست رفتار جرات مندانه داشته باشیم ودرکمال ادب واحترام از حق وحقوقمان دفاع کنیم یا همیشه قربانی بازی درمی آوریم
آیا میتوانیم به خودمان وعزیزانمان عشق ورزی کنیم ورابطه صمیمی با خودمان وعزیزانمان داریم یا یک فرد بی احساس وسرد وبی تفاوت هستیم
آیا میتوانیم دربرابر انتقادات دیگران رفتار شایسته ای داشته باشیم چه انتقادات سازنده وچه تخریب کننده ایا رفتار مناسب وشایسته ای داریم
چقدر به حدومرزهای خودمان ودیگران احترام میگذاریم وابدا دررابطه رفتار وعادتی که مرتب اذیتمان میکند را تحمل نمیکنیم ودرکمال ادب واحترام خواسته هاوانتطاراتمان را از عزیزان وانهایی که ارتباطشان برایمان مهم هست بیان میکنیم
چقدر به زمان ،انرزی ،اسایش ،راحتی ،استراحت خواب،غدای سالم وبا کیفت خوردن ،تفریحاتمان،ورزش کردن،……….احترام میگذاریم ورعایت اینها برایمان مهم وارزشمند هست
چقدر درلحطه حال زندگی میکنم وتمرکزمان برروی داشته ها وخواسته هایمان هست وشاد وشاکر هستیم وابدا درگیر گذشته وآینده نیستیم وارامش ،شادبودنمان و داشتن احساس خوب چقدر برایمان مهم هست
درحوزه ثروت
آیا مهارتی داریم که هم مورد عشق وعلایقمان باشد وهم ازآن بتوانیم ارزش خلق کنیم وتروت بیافرینیم ومرتب مهارتمان را درآن حوره بروز کنیم
ودرکل چقدر علاقه به مهارت اندوزی داریم ایا باور داریم که هرمهارتی را مبتوانیم راحت وآسان طبق قانون تکامل یادگرفت یا ترسها وتردیدها بر ما حکومت میکنند وبعلت ترس از اشتباه وشکست حاضر نیستیم از دایره امنمان بیرون بیاییم
اگر هرکدام از این عادتهای منفی راداریم یعنی ما دران مورد احساس ارزشمندی ولیاقت
نداریم وجهان فرکانس این عادتهای منفی ما را میگیرد ومارا درشرایط وموقعیت هایی قرار میدهد تا ان باور مارا بیشتر به ما اثبات کند ورفتارهایی از دیگران میبینیم که بیشتر پی بیریم که مهم وارزشمند وقابل احترام نیستیم
طوری که یک فرد خاص ممکن هست باما یک جور رفتار کند که باعت رنجش، ناراحتی ودلخوریمان شود ولی با فرد دیگری کاملا محترمانه ومودبانه برخورد میکند واین دقیقا بخاطر فرکانسی هست که هرکدام از ما به جهان ارسال میکنم وبازخوردش چنین رفتارها وبرخوردهایی هست
پس مهترررررررین هدف سال جدیمدمان را طبق فرموده استاد ارزشمندمان این باشد که اولا عاددددددتهای منفی خودمان را اساسی وریشه ای شناسایی کنیم وبعد بصورت تکاملی انها راباعادتهای قدرتمند کننده یعنی برعکس آن عادت منفی قبلی جایگزنش کنیم بدون عجله کردن وانتظارات بیجا از خودمان داشتم
پیشرفت های بسیار کوجک خودمان را ببینیم وهررور آنها را به خودمان یا دآوری کنیم تا انگیره ادامه دادن ورسیدن به نتیجه دلخواهمان درمازنده بماند
انشاالله که بمارکی ومیمنت این سال فرخنده خدای قادر ومهربانمان به هممممممه ما کمک کند که دراین سال جدید بتوانیم بصورت اساسی وریشه ای 4پایه احساس لیاقتمان را از نو بصورت اصولی ومطابق باقوانین هر4حوزه بازسازی کنیم طوری که درپایان سال در احساس ارزشمندی ولیاقت بهترین خودمان باشیم ووارد مدار تصاعدی شویم برای سالهای آینده
سلام لذت بردم از کامنت زیبات
یاداشت کردم تا بتونم روی گفته هات فکر کنم ودر زندگیم اجراکنم
انشالله از نظر ارزشمندی واقعا تغیر کنیم چیزی که به طور کل فراموش کردیم
فراموش کردم چه گوهری بودم
و برای چی به دنیا اومدم
چرا جهان مسخ من سد
چرا جهان بااین همه گستردگیش
مسخر من شده
راستی من چقدر ارزش دارم
آنقدری دارم که خدا بعد آفریدن من به خودش تبریک گفت
آیا آنقدری ارزش دارم که جهان مسخر منه بااین همه نعمت های بی پایان
؟؟؟؟؟
ممنون از متن زیبات