هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند زیبایی گستر

سلامودرود به استادجان ومریم بانو وتمومی دوستان رشد یافته درمسیرالهی

ایام نوروز رو به تمومی شماعزیزان تبریک میگم ان شاالله امسالتون سالی پراز لیاقت و ارزشمندی باشه و به هرآنچه که آرزوش رو دارید به سادگی و عزتمندانه برسید

استادجان من هنوز دوره ی احساسلیاقت رو تهیه نکردم ان شالله درمدار آگاهی های نابش قراربگیرم و بتونم به زودیه زود اون رو تهیه کنم

اماچیزی که میخواستم بگم اینه که دوستان فایلهای دانلودی رو شوخی نگیرن بخدا تموم این آگاهی های فایلهای دانلودی کمک ها به تغییرشخصیت من کرد

من سالهای سال آدمی بودم که فکر میکردم اگه از دست یک ادمی یاحرفهای اون آدم ناراحت میشم باید باخنده و شوخی جوری رفتارکنم که طرف نفهمه من ازدستش ناراحتم

واین باعث میشد که طرف مقابلم هربار یک رفتار ناخوشایندتر بهم نشون بده ومن هم دوباره باشوخیو رفع رجوع کاری کنم که یموقع اون طرف بهش بررر نخوره که من ازش انتقادکنم و بگم رفتاری که بامن میکنی رفتار مناسبی نیست

یعنی اینطوربودم که اگه کسی حدو حدود کلامش رو بامن کنترل نمیکرد و شوخی های بیجا میکرد من ازدرون بسیارناراحت میشدم ولی خنده های زورکی به اون نشون میدادم که بگم واای چقدر تو شوخ طبعی و من خوشم میاد ازین شوخ طبعیات..

درصورتی که رنج میبردم و یجورایی هم اون طرف به اسم شوخی هرحرفیو که دوست داشت باطعنه وکنایه میزد

وهرسال جدیدی که پیش روم بود،هرکاری میکردم که ازدرون اون طرف رو ببخشم یابه نکات مثبتش توجه کنم،قلبم راه نمیداد و هرسال کینه ی من ازون بیشترمیشد و درواقع زبانی میگفتم اونو بخشیدم

درصورتیکه قلبا بااون نفر راحت نبودم و هربار وهرسال منتظر یه رفتار ناپسندتر ازون بودم

تااینکه باشنیدن این آگاهی های ناب فهمیدم که اولا من ازلحاظ اعتمادبنفس بسیارمشکل دارم و جوری رفتارمیکنم که بااینحال که من از طرف مقابلم ناراحتم ولی جرأتشو نداشتم که بگم این شوخیت نابجابود و من ازین رفتارت خوشم نیومد

واتفاقاهمیشه قانون برام زیرسوال میرفت که من چرابااید اینجور اشخاص رو جذب کنم،درصورتیکه خودم هیچوقت این اجازه رو به خودم ندادم که باشوخی های نابجا کسیو از خودم برنجونم…

وحالادرررک میکنم که من اصلا برای خودم ارزششی قائل نبودم که وقتی میبینم کسی رفتارش بامن درست نیست خیلی محترمانه بهش بگم این رفتارت درست نیست و ازدلم اون کینه وو انتقامی که درسینه سالهای سال خفه میکنم ونمیتونم کاری کنم رو ازبین ببرم،،چون من وقتی نمیتونستم جواب کسیو بدم نه باجنگ ونه بادعوا،خوب باعث میشد ازون طرف بد ببرم و یه کینه ای هرسال توی قلبم ازون ادم بیشترانباشته بشه و به جایی برسه که نه میتونم ازش انتقام بگیرم و نه اعتمادبنفسشو دارم که بگم مدتهاست من ازت ناراحتم،و نه دوست داشتم که ریختوقیافه ی اون رو ببینم و همیشه هم خودمو سرزنش میکردم که این چه کینه ایه من دارم و ازبین نمیره،،،چون خودم باعث شده بودم زیادازحد به این اشخاص رو بدم و هربار اونهارو تویک جمع تحمل کنم تا دوباره مبادا منو قضاوت کنند و یموقع ازمن ادم بدی توی ذهنشون نسازن

بااین همه مشکلات شخصیتی امسال بادرک و عمل به اگاهی های فایلهای دانلودی احساس لیاقت،باتموم اون ادمهایی که سالهای سال بامن شوخی های نابجا میکردن جوری رفتارکردم که خدارو شاهد میگیرم اونها اونقدر رفتارشون بامن محترمانه شد و به طرزعجیبی هیچ کینه ای هم در قلبم ازشون ندارم

چون خودم ناراحتیم رو ابرازکردم و بهشون فهموندم که این رفتاری که میکنید بامن اصلا رفتارخوبی نیست و منی که همیشه بااحترام باشمارفتارمیکنم انتظارم اینه که شماهم بامن درست رفتارکنید

شایداون لحظه منو توی ذهنشون جوره دیگه ای قضاوت کرده باشن،ولی گفتم مهم نیست همین که دیگه هیچ بغض وکینه ای ازون آدما به دلم نمیذارم کافیه

چون اونموقعا ازکمبوداعتمادبنفس هیچ جوابی نمیدادم و کینه روی کینه تودلم انباشته میشد،الان خیلی محترمانه ناراحتیمو ابرازمیکنم و میگذرم…

اگه دیدم دفعه ی بعد بازهم اون رفتارها تکرارشد،اون دیگه اول ازهمه مشکل ازخودمه که میخوام رابطمو بااینجور افراد حفظ کنم و چسبیدم به یک رابطه ی خاص،،دوما که اون فردی که میبینم کلا شخصیتش به این شکله که به اسم شوخی طعنه کنایه های بیجا بزنه،پس بنابراین من باید خیلی راحت بکشم کنار و دیگه نگران قضاوتهای بعداز کنارکشیدنم بااون فرد نباشم

واقعاوقتی کل آدمای دوستوآشنامون رو بررسی میکنم،میبینم که خیلی بامن همفرکانس نیستن و یجورایی همدیگه رو حفظ کردیم برای روز تنگمون

مثلا اون بیمارشد به عیادتش بریم،که یروزی مابیمارشدیم اون به عیادت مابیاد…یعنی همشو ما درگیر حواشی بودن هستیم

اون تومشکل افتاد ما به دادش برسیم ماتو مشکل افتادیم اون به داد مابرسه..

اون به زیارت رفت مابه دیدنش بریم و اگه نریم یعنی بی احترامی کردیم،،،یعنی کل پس رفتهای زندگیم بخاطرتمومی این حواشی بوده و یجوری رفتارکردیم که ما آدم خوبه ی داستان بشیم…

امسال باتوکل و ایمان اونقدر برای خودم،سلامتیم،شخصیتم رشدوپیشرفتم ارزش قائل هستم که فارغ ازاینکه کسی بیمارشد،کسی بدرفتاری کرد،کسی به زیارت رفت،کسی به مشکلی برخورد،کاملا خودخواهانه رفتارمیکنم و فارغ ازینکه من آدم خوبه یاادم بده داستان بشم،وقتم رو توی خونه یاطبیعت میگذرونم و فقط وفقط تمرکزم رو روی آگاهی های ناب این جلسات و دوره ی دوازده قدم میذارم

پیشرفت خوبی تابه الان نسبت به درک وعملم ازقانون داشتم ولی میفهمم که بادرگیرشدن به یکسری ازحواشی زندگیم که فقط خوب دیده بشم،دارم شرایط رو تحمل میکنم و بااحساس بی ارزشی دارم وقتمو توی اینجور جمع ها ومهمونی ها تلف میکنم

پس بنابراین امسال باخودوخدای خودم تعهمدمیدم که امسال کل سرمایم رو روی درست کردن شخصیتم و خودارزشمندیم و تقویت نقاط قوتم بذارم،و باهر آدمی خیلی راحت نبودم،خودم رو بدون هیچ بحثو جدالی کناربکشم و اجاززه بدم به خداوندم تا ازلحاظ مکانی هم منو به جایی هدایت کنه که آدمای همفرکانس رو بامن هماهنگ کنه

وقتی من برای خودم ارزش قائل باشم،جهان هم خودبخود برای من ارزش قائل خواهدشد

وقتی من بااحترام بادیکران رفتارکنم،وبرای این احترامی که به دیگران میگذارم ارزش قائل باشم خودبخود آدمها وجه احترامشون رو به من نشون میدن

وقتی کافیه برای هرکاردرستی‌که انجام میدم چه برای خودم‌وچه برای دیگران،ارزش قائل باشم،و همین خودبخود جهان شرایطم رو‌جوری پیش میبره که همه ی ارزشهام دیده میشود،و نتیجه ی تموم ارزشهام رو بهم میده

استادجان به لطف آموزشهای شما من امسال خیلی راحت تونستم ناراحتیم رو تویکسری موضوعات به همسرم بیان کنم،چیزی که سالهای سال توهرموضوعی که از دستش ناراحت بودم ونمیتونستم بیان کنم،امسال خیلی راحت باهاش درمیون میذاشتم،و خیلی جالب اینه که راحت تر هم میتونم به نکات مثبتش توجه کنم

اون موقعا که ناراحتیمو میترسیدم بیان کنم،ومیترسیدم نکنه رابطمو باهاش ازدست بدم،باعث میشد این ناراحتی ها توی قلبم انباشته بشه و نتونم خیلی راحت به نکات مثبتش توجه کنم

ولی الان خیلی راحت حرفمو میزنم بدون هیچ بحثودعوا،تازه ایشون هم متوجه رفتارش میشه و دفعه ی بعد بامن بهتررفتارمیکنه

چون اونموقعا متوجه نمیشد این رفتارش ناپسنده و من هم که چیزی نمیگفتم،فکرمیکرد رفتاریاحرفش طبیعیه

اماالان که میگم،اون هم به اصلاح رفتارمیپردازد،و هم اینکه خودم هم یک حس سبکی بهم دست میده و خیلی راحت هم میتونم به رفتارهای خوبش توجه کنم

احساس لیاقت و اعتمادبنفس مکمل قوی همه ی آموزشهاتونه،چون تاوقتی برای خودمون ارزش قائل نباشیم اگه هزاران بارهم عبارات تأکیدی رو تکرارکنیم نتایج بسیار لاکپشتی وارد زندگیمون میشه

اگه اعتمادبنفس نداشته باشیم و نتونیم اون حس ناراحتی یاحتی خوشحالیمون رو بیان کنیم،دوباره جوره دیگه ای رفتارآدمارو برای خودمون برانگیخته میکنیم،،یعنی اگه نتونیم ناراحتیمونو بیان کنیم باعث میشه آدمای سواستفاده گر هربار رفتارناخوشایندتری نشون بدن و فکرمیکنن بهترین رفتارو باادم دارن

واگه هم خوشحالیمونو بیان نکنیم ازما یک ادم بی تفاوت و بی احساس توی ذهنشون میسازن

ماباید بتونیم در دو مورد بتونیم راحت احساسمونو بیان کنیم

نه نارحتیمونو با جنگوبحث بگیم،نه خوشحالیمونو جوری بیان کنیم که انگار ذوق مرگ شدیم،با کنترل هردو احساس بتونیم شرایط و جو رو کنترل کنیم(این نظر شخصی منه)

امیدوارم که بتونم بادرک درست تری ازقانون و عمل به اون راه نعمتهای بیشتریو به زندگیم جاری کنم

امیدوارم که با درک درست تری از احساس خودارزشمندی بتونم بهترینهارو لایق زندگیم کنم

امیدوارم که امسال خدا بهم ایمان راسخ بده تابتونم به عهدم وفاکنم و ازخودم یک آدم ارزشمندبسازم و ساله دیگه اگه عمری باقی داشتم ان شالله از نتایج ارزشمندم بیان کنم

امیدوارم که بتونم حقی که ازآموزشهای استادعزیزم بر گردنم هست رو بتونم درعمل ادا کنم

هرکجاهستیدشادوپیروز برتمامی امورباشید