هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-03-18 06:29:522024-03-18 06:42:05هدفی متفاوت برای سال جدیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِینِکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
بگو: آیا شما میخواهید خدا را به دین خود آگاه سازید (که اظهار دیانت میکنید)؟ و حال آنکه خدا آنچه در آسمانها و زمین است همه را میداند و به کلّیّه امور عالم داناست.
یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
آنها بر تو به مسلمان شدن منّت میگذارند، بگو: شما به اسلام خود بر من منّت منهید بلکه اگر راست میگویید (و ایمان حقیقی دارید) خدا بر شما منّت دارد که شما را به سوی ایمان هدایت فرموده است
آیات 16 و 17 حجرات
——————————-
سلام خدمت استاد نازنین و دوستان گلم
امشب خیلی هدایتی به یه باور کهنه و پنهان رسیدم که سالها رنجم میداد و مانع رشدم میشد، من سالها هر کار خیری انجام میدادم و یا از هر معصیتی دوری میکردم تو ناخودآگاهم این بود که دارم به دستورات خدا عمل میکنم (مثل اینکه شما داری واس کسی کاری انجام میدی و طبیعتا ذهنتون انتظار جبران داره) اما هر از چندگاهی وقتی افرادی رو میدیدم که به اون اصول پایبند نبودن اما زندگی بهتری داشتن ناخودآگاه ذهنم منو میبرد تو فاز مقایسه و منت گذاشتن بر خدا که من که این اصولو داشتم چرا زندگیم اینجوریه… نگو اون عبادت، اون کارخیر و … برای نفسم بود با نگاه معامله و جبران و عجیب تر اینکه واقعا فکر میکردم دارم روی اخلاصم کار میکنم! و وقتی متوجه این باور پنهان شدم احساس لیاقتی در خودم مشاهده کردم که سالها بخاطر این نگاه که من دارم با خط کش خدا اندازه گیری میشم سرکوب شده بود، احساس لیاقتی که خدا میگه به این کارها پایبند باشید و از این کارها دوری کنید بخاطر خودتون، حتی اگه من خدا رو هم خواستین برای دل خودتون بخواین، بر من خدا منت کاراتونو نزارین یعنی قبلا خدا رو ناخودآگاه با همون دیدی میدیدم که والدینمو… که اگه و فقط اگه اینکارو بکنی دوست داریم…و بعد به عذاب وجدان پنهانی رسیدم که با این نگاه سالها رنجم میداد و چون پنهان بود نمیفهمیدم از کجا دارم میخورم… سالها همون زاهدی بودم که برای خدایی که واسش خط کش گذاشته و کاراشو متر میکنه عبادت میکنه و بخاطر همین نگاه زبونشو برای انتقاد از دیگران دراز میکنه …به قول حافظ:
من و انکارِ شراب! این چه حکایت باشد؟
غالباً این قَدَرَم عقل و کِفایت باشد
تا به غایت رهِ میخانه نمیدانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
زاهد ار راه به رندی نَبَرَد معذور است
عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
بنام تنها معبود جهان و جهانیان
تنها خالق و مالک تمام هستی
سلام به استاد ، عزیز دلم ک امشب وقتی تصویرش رو روی فایل هدفی متفاوت برای امسال دیدم
با عشق گفتم خدایا شکرت برای دستی از بی نهایت دستانت
خدا شکرت ک منو به سمتش هدایت کردی
سلام به مریم بانوی زیبا ک همیشه از خودم میپرسیدم زهرا به نظرت هرلحظه چه فرکانس هایی میفرستاده چه باورهایی داشته که همچین هدیه ای از جنس خودش از خدا گرفته
(که البته چند روز پیش هدایت شدم به پروفایلتون و جواب سوالم رو گرفتم شما همیشه به دنبال شادی بودین)
سلام به تمام دوستان بهشتی خودم
امشب (اخر شب)بدون اینکه قرار باشه چیزی بنویسم خودکارو برداشتم و بالای صفحه دفترم تاریخ زدم
یکی گفت عه من ک قرار نبود چیزی بنویسم
یکی دیگه گفت پس حتما قراره یکی دیگه بنویسه (میدونی ک چی میگم)
تسلیم شدم و رها کردم
دیدم داره مینویسه زهرا امشب میخوام باهات درباره موضوعی صحبت کنم
دیدم نوشت تا حالا فکر کردی ب حرفایی ک زدی
فکر کردی ب اینکه میگفتی خدایا ای کاش زودتر میفهمیدم ک وقتی 9 سال پیش مامانمو تو 43 سالگی صحیح و سالم موقع رد شدن از خیابون از دستش دادم
و سالها براش عذادار بودم و بخاطر اینکه لحظه به لحظه مدارم پایین و پایین تر میرفت
و در مدار از دست دادن بیشتر قرار میگرفتم روز ب روز بیشتر و بیشتر از دست میدادم …
جواب دادم اره یادمه
نوشت یادته میگفتی خدایا چرا همون موقع یا حداقل چند وقت بعدش با تمام وجود نگفتم خدایا همه از توییم و همه به سمت تو برمیگردیم
یادته میگفتی اگه برگردم ب اون موقع اینو میگم
دقت کردی هنوزم داری الکی میگی (حرف مفت میزنی چون عملت با حرفت فرق داره اخه لامصب)
گفتم اره
گفت تا کی؟؟؟
(چندروز پیش دوتا پسر رفتن بی اجازه تو سالن ده متریم و یه سری وسیله ک قراره هزار برابرش به سمتم برگرده رو بردن)
گفتم خدایا تسلیم ….
گفتم خدایا خط های بعدی رو من مینویسم …
نوشتم خدایا امشب میخوام همه رو ببخشم
همون دوتا پسر های بنده خدا
یکی یکی اسم آدم هایی ک ذهنم به یاد میاورد رو نوشتم و در ادامه اسمش مینوشتم خدایا من فلانی رو بخشیدم بخاطر اینکه باعث رنجش من شد
(بیشتر این ادم ها ینی 90 درصدشون برای زمانی بود ک من در مدار از دست دادن بودم)
همه رو نوشتم و نوشتم خدایا هرکسی ک یادم هست و یادم نیست رو رها میکنم میبخشم چون من لیاقت ارامش رو دارم …
(هنوزم این حرفا توش ایراد داره هاااا
اون لحظه خدا داشته میگفته ای بابا این دختر من ک هنوز تو جاده خاکیه)
(خلاصه نوشتم تا اینکه خدا مثل معلم ک مداد رو با دست دانش اموز میگیره و مینویسه تا مثلا خوش خط یا درست بنویسه دانش آموزش )
دیدم خودکار نوشت
خدایا من خودم خودمو میبخشم
چون من فرکانس اشتباه فرستادم و جذب کردم
خودم وجه نامناسب افراد رو برانگیخته کردم تو که بنده بد نمی افرینی
خدایا من خودم خودمو میبخشم چون نادونی کردم چون خطا کردم چون گناه کردم خودم ب خودم ضرر زدم خودم ب خودم اسیب زدم
خودم کردم پس اول خودم خودمو میبخشم چون من لایق بخشیده شدن هستم
خدایا من از تو طلب بخشش میکنم
اون لحظه یاد حضرت یونس افتادم تو شکم ماهی
چشمامو بستم و تصورش کردم
گفتم خدایا معبودی جز تو نیست، تو پاک و منزهی، خودم ب خودم ضرر زدم من نادون بودم، از تو طلب عفو و بخشش میکنم
بعد یاد حضرت موسی افتادم
گفتم خدایا تسلیمم خطا کردم اما خودم خودمو میبخشم، توهم منو میبخشی؟؟؟
خدایا منو ببخش ک من سخت محتاجم به خیر و مهربونی تو و تصورش کردم اون لحظه ک اینو میگفته رو زمین نشسته و تکیه زده به یه درخت
من هرلحظه ب هر خیری از جانب تو فقیرم
خدایا من جز تو معبودی ندارم
خدایا همه دارو ندار من تویی
خدایا من پناه میبرم از خودم به تو
خدایا عاشقانه دوستت دارم
همه رو خلاصه براتون نوشتم
چون خیلی خیلی طولانی بودن این جریان
نوشتم خدایا از امشب تا قیامت
برای همه کسایی ک نام بردم از تو خیرو برکت بی پایان میخوام ازت براشون سلامتی، طول عمر همراه عزت، سربلندی، ابرو، حیا، مغفرت، ثروت و نعمت و پول بی پایان، راحتی، اسایش، رفاه، ازادی، ارامش، امنیت، خوشبختی، عشق بی پایان، لذت بردن، شادی،
زیبایی، اگاهی، افتخار، پیروزی، موفقیت، در دنیا و اخرت براشون میخوام
خدایا ازت میخوام تمام بهترین هارو بهشون هدیه کنی… هم در دنیا هم در اخرت
(تصور کردم که اینبار قدرت دارم تو زندگیه همون افراد گفتم حالا ک قدرت داری میتونی براشون دعای خیر کنی اگه بتونی ینی امشب چرت و پرت تحویل خدا ندادی)
بعدش نوشتم خدایا شکرت برای همه بنده های
نازنین و دوست داشتنی ک آفریدی شکرت
خدایا شکرت برای تمام انسان های پاک و پاک طینتی ک آفریدی خدایا شکرت
خدایا شکرت برای تمام بنده های نازنین و زیبا و دوست داشتنی و مهربون و بسیار فوقالعاده ای ک افریدی
خدایا شکرت
نوشتم اگه غیر از این باشه مشکل از منه.
حس کردم هر کدوم از اون ادم ها با اون رنج ها مثل یه طناب ضخیم به من وصل بودن و هر کردم وزنه ای سنگین داشتن ک من تمام طول عمرم با خودم حمل میکردم و الان همه اون طناب ها گره هاشون از دور گردن من باز شدن .. و من مثل یک پر اینقد سبک شدم ک دوتا بال دارم اما نیازی نیست و بال زدن چون من همین الان بدون پرواز کردن تو اسمون ها هستم.
بعد درک کردم یه نوزاد تازه متولد شده در آغوش مادرش آروم، سبک، رها، در امنیت و ارامش و راحتی …
اون مادر خداست و اون نوزاد الان منم
اینارو هم تو دفترم نوشتم مفصل تر
هم داخل گروه یک نفره ای ک برا خودم تشکل دادم
برای چکاپ فرکانسی قدم اول
(همونی که خودکارو به نوشتن انداخت، گفت کپی کن و داخل سایت هم بذارش شاید یکی به خوندش نیاز داشته باشه
اما نمیدونم باید برای کدوم فایل کامنت کنم ک خودش حتمن هدایت میکنه)
درپناه امن خداوند شاد و ارام باشید.
سلام به زهرای عزیزم.
نوشتت پراز خیر وبرکت بود وبازبه من یاداوری کرد که خودمو ببخشم وهمه روببخشم وفقط شعار ندم
هردفعه یک قدم جلوتربرم وباز اشتباهاتمو کمترتکرارکنم
قضاوت نکنم
خیلی کمترشده ولی مثل تو گاهی میبینم که دارم شعارمیدم ودرعمل خیلی تغییرنکردم.
ممنونم ازیاداوریت
درضمن به من بگو چطورپروفایل شایسته ی عزیزمو پیدا کنم ،چون مسیرشو نمیدونم .اگه میتونی برام بگو.چون تو کامنتت گفتی که هدایت شدی به پروفایلشون.
ممنونم وازخداوند برات سلامتی،ثروت،رشد وتوحید خواستارم.
سلام به مهرک عزیزم
سال نو و بهار زیبا مبارک و پراز خیر وبرکت باشه براتون
ممنون از اینکه کامنت منو خوندین و بهم کلی انرژی مثبت دادین،
اسم شما برام خیلی اشنا بود و همین الان یادم افتاد( چند وقت پیش مصاحبه شمارو با استاد هدایتی دریافت کردم مثل اینکه همراه با همسرتون توسط فایل های رایگان استاد شکرگزار تر شده بودین و کلی پاداش های زیبا از خدای مهربون دریافت کردین و مهاجرت کردین به کشور ترکیه ک استاد شجاعت شمارو خیلی تحسین کرد و منم کلی ذوق کردم براتون هم برای مهاجرتتون هم پاداش هایی ک با شکرگزاری دریافت کردین و هم اینکه همسرتون در این جمع بهشتی کنار شماست و من واقعا تحسین میکنم هر دوتون رو چقدر خوبه ک با همسرتون هم قدم هستین و کل روز میتونین درباره قوانین باهم صحبت کنید و بهم یاداوری کنید و مشوق هم باشید مثل استاد و مریم عزیزم)
«البته شاید فقط تشابه اسمی باشه»
برای قدردانی از انرژی مثبتی ک بهم دادین و ستاره های زیبایی ک برام پررنگ کردین
من یه گروه تک نفره دارم ک کامنت های زیبا رو کپی میکنم و یکجا میکنم ک هرچند وقت یکبار بتونم سر بزنم و مرور کنم…
و براتون همینجا کپی میکنم تا راحت تر باشین.
(البته اگه خود منبع رو بخواین من داخل پاسخ های گروه تحقیقاتی استاد در عقل کل درباره عدم احساس لیاقت پاسخ مریم جان رو دیدم به پروفایلشون ک سر زدم جوابم رو پیدا کردم)
من مریم شایسته هستم و استاد عباسمنش را از سالها قبل میشناختم. از زمان ورودم به دانشگاه.
مردی با منطقی سرسخت، که کودکی آزاد و پر از شیطنتهای کودکانه، درونش زندگی میکند تا به این منطق ملایمت و لطافت ببخشد.
مردی که همواره چون کودکان رها و آزاد و مشتاق است برای تجربهی خودش.
فارغ از اینکه چقدر فردی مهم، معتبر و متشخص است؛
یا چقدر دستاورد دارد؛
یا الگوی چقدر آدم در کرهی زمین است.
به دلیل چنین شخصیتی است که همواره ماجراهای جالب به دنبال این مرد روانه است و برای همین از هر موضوع جالبی هرچند کوچک، به شگفتی در میآید اما در عین حال، آزادانه و ابراهیم وار، از آن زیبایی نیز با وجود تمام جذبههایش گذار میکند و در بند حتی هیچ زیباییای نمیماند…
اما آنچه که زندگیام را در جریان این آشنایی، به شدت متحول کرد و مرا از گذشتهی موفقم بارها متفاوت ساخت- با اینکه همواره هر جایی که حضور داشتم، جزو افراد برجسته و موفق آن جمع بودهام- چند سال پس از این آشنایی رخ داد.
آن روز ها به تازگی اما با عشق کارم را در دفتر گروه تحقیقاتی عباسمنش شروع کرده بودم. آنهم پس از 7 سال کار در حوزهی ساخت و ساز و داشتن کارنامهای موفق در این حوزه.
استاد عباسمنش همیشه عادت داشت پس از پایان ساعات اداری یا در ساعت استراحت همکاران، فایلها دانلودی یا محصولات را را در اتاقی که مخصوص ضبط طراحی شده بود، آماده نماید. از قضا آن روز که ایشان قصد ضبط این فایل را داشت، من برای انجام کاری باید بیشتر در دفتر میماندم.
همچنان که سرگرم انجام کارهایم بودم، صدای ایشان را نیز از اتاق ضبط میشنیدم. اما پس از مدتی، نتوانستم هیچ کار دیگری انجام دهم. دنیایم زیر و رو شده بود. واقعاً دنیایم زیر رو شده بود و آنچه میشنیدم، قلبم و تمام وجودم را دگرگون ساخته بود. گویی تازه متولد شده بودم. انگار این خودِ خداوند بود که با آن واژهها با من حرف میزد و آنچه را به یادم میآورد که در طی زمان و عادت کردن به دیدنِ زندگی از زاویه چشم اطرافیانم، فراموش کرده بودم.
نگاهی که شاد زیستن را ستایش میکرد، برخلاف جامعهای که آن را مذمت میکرد. حتی الان که دربارهاش مینویسم نیز اشکهایم سرازیر شده و در قلبم آتشی بهپا شده که جنسش از عشق ناب است.
هیچوقت در زندگیام آدمی مذهبی نبودم و شاید به خاطر تضادی بود که میان مذهب و شاد زیستن دیده بودم. تضادی که موجب شده بود تا میتوانم از مذهب فاصله بگیرم. حتی شیفتگی من به قانونی به نام قانونِ جذب به خاطر ارتباط نداشتنش با مذهب بود.
قانونی که بر خلاف خدای قضاوتگرِ خشمگینِ، بدخلق، بدقِلق و غم دوستی که جامعهی مذهب به من معرفی کرده بود، میزان خوشبختی ام در زندگی را، به میزانی نسبت میدهد که میتوانم شاد باشم، لذت ببرم و به آرامش برسم.
این مهم ترین دلیلِ شیفتگی و کنجکاویِ من برای درک بیشتر این قانون بود.
خوشحالم بودم که میتوانم خوشبختی را تجربه کنم بی آنکه نیازی به تحمل غم و غصه و اشک و زاری و التماس برای راضی کردن این خدای عصبانی، خشن و قضاوتگر باشد.
به عبارتی زندگی اندوه بار آدمهای مذهبیای که در اطرافم میشناختم، به من فهمانده بود که «شادی» جایی در دنیای مذهب ندارد. با اینکه برداشت من از «مذهب» و «خداوند به عنوان نیرویی که کیهان را هدایت میکند»، یک موجودیت و یکی بود، اما باز هم تصمیم گرفتم به جای مذهبی بودن، شادی را انتخاب کنم و به جای تلاش بیهوده برای راضی کردن آن خدای خشمگین، خودم را راضی کنم.
زیرا شادی، مهمترین عنصر وجود من بوده و هست. وجود من هیچگاه تحمل غم و نگرانی را نمیتواند داشته باشد. حتی زمانی که قانون را نمیدانستم و از پاداش این احساس با خبر نبودم نیز، «شاد بودن» به تنهایی برایم بهترین پاداش بود.
اما به هر حال، من در آن جامعه مذهبی رشد کردهبودم و رگههایی از احساس گناه- هرچند کم- گاهی درباره این انتخاب در وجودم ظاهر میشد و آزارم میداد. اما گرایش درونم به شادی آنقدر زیاد بود که حتی احساس گناه نیز نتوانسته بود مرا از ادامه این شیوه منصرف کند. شاید به دلیل مقاومتهای کم در این خصوص بوده که مسیر هدایتیام به سمت خواستههایم راحت، ساده و پربرکت بوده است. به گونهای که میتوانم بگویم خداوند با سادگیی ویژه ای همواره مرا به سمت اصل هدایت نموده است.
به هر حال، آگاهیهای این فایل که در آن زمان در اتاق ضبط استاد در دفتر پردیس سینمایی ملت در تهران در حال ضبط بود، نقطهی عطف زندگیام شد و چشمان جدیدی بر روی صورتم نشاند. این فایل در سایت به نام حزن در قرآن یا نشانههای قانون جذب در قرآن موجود است.
میتوانی تصور کنی که تمام زندگیات در حال حملِ این جنگ درونی بین «خدا و شادی» از این جنبه به آن جنبهی زندگی ات باشی. تا آن اندازه که گاهی، شدیدا احساس کنی در اقیانوس سرگشتگی غرق شدهای و همچون قایقی کاغذی شدهای که حتی یک نسیم کوچک نسیم هم قادر به عوض کردن مسیرش یا حتی بی مسیر کردنش است.
و حالا بشنوی که، «خداوند»- همان نیروی برتری که همه جهان از آن خلق شده و هدایتگر تو در تمام لحظات است- همان قدرتی که فکر میکنی به خاطر انتخاب شادی، ممکن است در هر لحظه با تو اعلام جنگ نماید، نه تنها منافاتی با شادیای که فکر میکردی آن را بر خداوند ترجیح دادهای، ندارد. بلکه دقیقاً خودِ شادی است.
همهی لحظاتی که شاد هستی، یعنی به او وصل هستی و لاغیر
این همان لحظه ای بود که تمام نیروهایم با هم همسو شد و به من جان دوباره ای بخشید و تا حدّی عالی آتش بس را برای این جنگ درونی اعلام کرد. برای همین است که میگویم این فایل نقطه ی عطف زندگی ام است و به نوعی میتوانم بگویم جریان هدایت من برای پیوستن به جمع این خانواده، «فایل قانون جذب در قرآن» و پس از آن «کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم» بود.
یا بهتر است بگویم نقطه آشتی من با کلام هدایتگر این نیرو یعنی قرآن.
من آنقدر مذهب گریز بودم که حتی نوشتهای که شامل یک کمله عربی بود را نمیخواندم و از آن اعراض میکردم. همیشه شاگر ممتاز مدرسه در تمام دوران تحصیلیام از دبستان تا کارشناسی ارشد بودم. اما درس عربی را به زحمت پاس میکردم چون این زبان برایم یادآور مذهب و مهمتر از همه، درگیریِ درونیای بود که میان شادی و خدا در جریان بود.
اما این فایل، به تمام سالهای اضطراب آورم، پایان داد. سرگشتگیام در اقیانوس زندگیام را به غوطه وری بدل ساخت و آرام آرام شادیام را خالص تر کرد و مرا از این همه فضا و اینهمه امکان برای رشد، کنجکاو ساخت، بی آنکه ذرهای احساس گناه همراهم باشد.
بعداً فهمیدم که این احساس خوب، به لطف به رسمیت شناختن این نیرو که آن را خدا نامیده بودم و سپردنم به او بوده است و حتی بعدا فهمیدم که این احساس خوب، همان خودِ خداست که از رگ گردن به من نزدیکتر است و همواره برایم در دسترس است. احساس خوب، اولین و گرانبهاترین دستاورد هدایت است.
️این فایل خود خداوند بود که با کلام استاد عباسمنش با من حرف زد و خیالم را برای همیشه راحت کرد و به من این درس بزرگ را داد که:
️«احساس تو»، هرگز درگیر کلمات، واژه ها و آنچه جامعه آن را ارزش یا ضد ارزش دانستهاند، نمیشود. احساس تو همان نیروی هدایتگری است که اگر به او اعتماد کنی، تو را به مسیری هدایت میکند که، بدون شک سعادت دنیا و آخرت را برایت رقم خواهد زد.
️️️️️️
اگر بخواهم از تفاوت نتایجم قبل از آشنایی با گروه تحقیقاتی و پس از آن بنویسم، باید کتابها بنویسم. چون این قوانین همهی جنبههای زندگیام را رشد داده است و حالا زندگی برایم خیلی از فراتر است از «فقط رسیدن به یک خواستهی دیگر». بلکه الان برایم لذت بردن از مسیر تحقق هر خواسته، مهمترین اولویت است. چون با اینهمه تجربه، دیگر فهمیدهام که خواستهها چطور خود به خود میتوانند محقق شوند. پس نیازی به نگرانی یا تقلا نیست.
این قوانین مرا به سادهترین شیوه برای مهاجرت به آمریکا هدایت کرد
این قوانین موجب شد تا مثل یک ملکه وارد این کشور شوم و نه فقط یک مهاجر
این قوانین موجب شد تا از هر لحظهی زندگی در آمریکا، فقط زیبایی، شادی، فراوانی و نشاط را تجربه کنم و غربت و دلتنگی
این قوانین موجب شده تا روابط عاشقانهای را تجربه کنم
و مهمتر از همه، هرگاه احساس میکنم میخواهم از مسیر منحرف شوم، دوباره شروع به مرور آگاهیهای آن دورهها میکنم.
پس از شنیدن آن فایل و آگاهیهایش، من دیگر آدم قبلی نبودم. دیگر مدیر فروش گروه تحقیقاتی عباسمنش نبودم، بلکه یک هدایت شده بودم که تصمیم گرفته تا سر حدّ ممکن، شگفتیهای وجودش و جهان اطرافش را تا سرحد ممکن تجربه کند و به آرزوهای فراموش شدهاش امکانِ ابراز وجود و فرصتِ رشد و نمو ببخشد.
نگاهم به همهی فایلها، محصولات و حتی شیوهی کارم در آنجا تغییر کرد و آن روز فهمیدم، شغلم، مقدس ترین و معنویترین کاری است که در دنیا انجام میدهم.
آن روز تصمیم گرفتم علاوه بر یک مدیر فروش، یک آگاهیپژو باشم و باقی بمانم و تصمیم گرفتم خودم اولین مشتری این محصولات زندگی ساز باشم و برای درک و عمل به آن آگاهیها تلاش کنم. من هم مثل همهی شما اعضای این خانواده، محصولات را از سایت خریدهام و بهای این تغییر را با عشق پرداختهام.
از نظر من، هیچ محصول و خدمتی در جهان، قابل مقایسه با کاری که گروه تحقیقاتی عباسمنش انجام میدهد، نیست.
از نظر من، گسترشی که، خدمات و آموزشهای گروه تحقیقاتی عباسمنش، در جهان ایجاد میکند و در راستای برنامه خداوند برای گسترش جهان است، با هیچ خدمات دیگری قابل مقایسه نیست. به همین دلیل هم باید بهترین پاداشها را از جهان دریافت کند.
من شغلم را معنوی ترین شغل دنیا میدانم. هیچ عبادتی نمی تواند معنوی تر از لحظاتی باشد که در این مسیر سپری می کنم.
هر بار در نظرات سایت میخوانم که یک عضو دیگر از این خانواده، به خاطر باور کردن و عمل کردن به این آگاهیها و ادامه دادن در این مسیر، خودش و خداوند را بهتر شناخته و زندگی بهتری برای خودش ساخته، احساس میکنم به هدفمان رسیدهایم و توانسته ایم سهمی در گسترش این جهان و تبدیل آن به جایی بهتر برای زندگی، داشته باشیم.
یعنی ما توانسته ایم دستی از طرف خداوند باشیم تا یک نفرِ دیگر، قوانین او را بشناسد، آگاهیهای قبل از تولدش را دوباره به یاد بیاورد و با تکیه بر آنها، زندگی با کیفیت بهتری برای خود بسازد.
️️️️️️
مرور آگاهیهای هر کدام از دورههای استاد عباسمنش، هربار زنگهایی را در وجودم به صدا در میآورد و موجب میشود تا بخشی دیگر از پاشنههای آشیلم را بشناسم و باید بگویم، بیش از اندازهای که در رفع آنها موفق میشوم، زندگیام در تمام ابعاد با کیفیت تر میشود و بهتر این کلام خدا را درک میکنم که میگوید:
ان الحسنات، یذهبنالسئیات.
همهی آگاهیهایی که در هر کدام از دورههای آموزشی استاد میآموزم، برای من در حکم کتابی هدایتگر است که صفحاتش شماره ندارند. پس به هر صفحهای، هر جلسهای، هر جملهای، هر محصولی و هر فایلی هدایت شوم، آنجا نقطهی شروعی دوباره برای من است.
همهی این دورهها آگاهیهایی خالص و ناب هستند که هر بار تکرارشان، وجه دیگری از قوانین را به من میشناساند و به من یاد میدهد که درباره مسئلهی الانم را چطور با ذرهبین آن آگاهیهای خالص ببینم تا از عهدهی حل آن برآیم، تا به چگونگیی حل مسئلهام هدایت شوم و دوباره رشد کنم.
اما اگر بخواهم از تأثیرگزاترین آنها یاد کنم، میگویم:
جلسات دوم، سوم، چهارم، پنجم و یازدهم دورهی روانشناسی ثروت3، برای من بهترین و نابترین آگاهی برای ساختن باورهای توحیدی و باور احساس لیاقت است. اینجا خالصترین آگاهیها درباره هدایت و درباره احساس لیاقت، نهفتهآند.
جلسات نهم و دهم دورهی راهمنمای عملی، ارتباط میان باورهای توحیدی و قوانین زندگی را به من آموخته و شناختی خالص از خداوند به من میبخشد. این دوره نقطه عطف شناخت من از قوانین بوده به گونه ای که بدانم چگونه آنها را در زندگی ام عملی کنم. این دوره به من چگونگی کم کردن مقاومتهای ذهنیام و کم کردن فاصلهی فرکانسیای که باخواسته هایم دارم را یاد داد. این دوره چگونگی هم مدار شدن با خواستههایم، چگونگی رسیدن به احساس خوب و بیشتر ماندن در احساس خوب را یاد داد.
شناختی که هر بار اراده کردهام، توانستهام به واسطهی آن زندگی بهتری در تمام جنبهها برای خودم بسازم.
دوره روابط، به من کلیک در صلح بودن با خودم را آموخته. من همواره و همواره و همواره و همواره از تنهاییام بسیار لذت میبرم حتی اگر بهترین مرد دنیا در کنارم باشد و زیباترین رابطهی عاشقانه را داشته باشم.
جلسه 6 دورهی روانشناسی ثروت1، کلید ثروت است. به نظرم درک این جلسه، کلید باز کردن گنجی است که در کل دورهی روانشناسی ثروت 1 نهفته است. اگر این جلسه را درک کنی، بهرهی کاملی از این دوره میبری و رسیدن به استقلال مالی برایت حتمی است.
در واقع میزان بهرهی تو از دوره روانشناسی ثروت1، به اندازه درک این جلسه و بررسی سایر جلسهها با ذرهبینی است که این جلسه به دستت میدهد.
دوره کشف قوانین، بهترین دوره برای شناختن ترمزهای مخفی ذهنت و کم کردن مقاومتهای ذهنیات است. و هرچه بیشتر این کار را انجام میدهد، نعمتها خود به خود و راحتتر وارد زندگیات میشود و به قول استاد، ثروت و رزق خودش به دنبال تو روانه میشود.
دوره جهانبینی توحیدی، خالص ترین آگاهیها را برای کسب مهارت کنترل ذهن و درک موضوع الهامات و دریافت الهامات دارد.
و 12 قدم، شیوهی طبیعی زندگی کردن را به ما یاد میدهد. شیوهی تکامل یافتن در هر لحظه، شیوهی رسیدن به موفقیتهای پایدار و ادامه دار. شیوه رسیدن به ثبات فرکانسی در مدار خواستهها و همچنان صعود به مدارهای بالاتر.
و دوره عزت نفس مکملی است که باید در کنار آگاهیهای تمام دورهها و تمام آموزشها به کار بروند و بهتر است بگویم، همه چیز بهتر است اول با این دوره شروع شود و با همراه بودن با این دوره دوباره بهتر و بهتر و بهتر بشود.
اینها موضوعات و آگاهیهایی است که من کمک کرده تا در مدار هدایت قرار بگیرم. فقط خداوند و افرادی که مرا از نزدیک میشناسند میفهمند که چقدر همواره همه چیز برایم ساده اتفاق میافتد و چقدر خداوند به عنوان انرژیای هدایتگر که این جهان را خلق کرده و هدایت میکند، هوایم را دارد و حتی اگر خودم هم نخواهم و فراموش کنم، مرا مجبور به پیشرفت میکند و هدایتم میکند به سمت پیشرفتهای بیشتر.
و من مطمئنم جدی گرفتن این آگاهیهاست که وجودم ناخودآگاه، این وجه از خداوند را برانگیخته میکند، آدمها، موجودات و هر چیزی که آن را جاندار یا غیر جاندار مینامیم را برایم مهربان میکند.
واقعاً خدا را شکر میکنم که قبل از مرگم، توانستم قوانینش را درک کنم و برای درک بیشتر آن، مشتاق بمانم.
مریم شایسته
در پناه امن خداوند
موفق باشید مهرک جان
سلام مجدد به زهراجون
نمیدونم چطوری تشکرکنم ازت که من خواستم کاری رو انجام بدم وتو بدون زحمت
مثل اموزشای استاد که میگه
تو لازم نیست باعقل دنیویت بفهمی که ازکجا وچطورانجام بدی ،
تو فقط بخواه وقدم بزار.
ومن پرسیدم
وتو عزیزکل داستانو برام گذاشتی
چی باید بگم؟
چه حس خوبی پیدا کردم بااین کارت وممنونم وسپاسگزار
نکته بعدی اینکه احتمالا منو باکس دیگه ای اشتباه گرفتی ولی ازاونجایی که هیچکارخدا بیحکمت نیست شاید باید برم واین دوست دیگه ای رو که گفتینو
یعنی گفتگوش بااستادو ببینم که البته نمیدونم کدوم فایله
ولی ازاونجایی که گمون نمیکنم هم اسم من،
نفردومی توی سایت باشه
چون همه با تعجب به اسمم واکنش نشون میدن ،طوریکه اصلا همچین اسمی رو نشنیدن
بنابراین، اینو یه نشونه میدونم که همسرمن که اصلا هیچی رو قبول نداره،روزی به مسیرقوانین خداوندی هدایت بشه.
واقعا ازت ممنونم که روزموساختی.
وشاکرخداوندم.
برات بهترینهایی که دوست داری رو میخوام
سلام مجدد به شما دوست عزیز
خداروشکر ک آسون شدین برای آسونی ها
خب من چون کامنت هایی که باید مرور کنم رو کپی میکنم
خیلی راحت بهشون دسترسی دارم
و خواستم سپاسگزاری کرده باشم بابت انرژی مثبت و خوبی ک به کامنتم داده بودین.
و اما اسمتون بله خیلی زیباست اما درسته تشابه اسمی هستش
فایل قسمت 43 گفتگو با استاد هم یه دوست عزیزی هستن به نام مهرک
abasmanesh.com
و فکر کنم بشه لینکش رو بذارم .
خب خیلی حس خوبیه بنظرم ک نزدیکترین فرد زندگی ما باما همقدم باشه بخصوص تو این فضای بهشتی
منم باهمسرم صحبت میکنم اما خب خیلی کم خداروشکر فقط گوش شنوا میده حرفام و عکس العملی نداره
شاید اگه یه روز من واقعی تغییر کنم همسرم هم با من همراه تر بشه
اما دوست دارم باهم دوره هارو گوش کنیم مثل استاد و مریم عزیزم باهم درباره قانون حرف بزنیم…
راستش چند روز پیش یه ایده به ذهنم رسید گفتم زهرا اینقدر واکنش نشون نده
(چون همسرم بیشتر تایمش تو اینستاگرام هست)
ایده این بود ک هروقت دیدم همسرم گوشی دستشه و تو فضای مجازی وقت میگذرونه
بگم خدایا شکرت همسرم داره کامنت های سایت رو میخونه و فایل های استاد رو نگاه میکنه با احساس خوشحالی واقعی
و هروقت دیدم خوابه چون یکم خوشخوابه بگم خدایا شکرت عزیزدلم داره مراقبه میکنه
با احساس خوشحالی واقعی
نمیدونم نتیجه چی میشه
توی رفتار همسرم
اما قسمت قشنگش اینه ک دیگه من احساس بدی پیدا نمیکنم
تمام این ایده های خوب از طرف خداست برام..
روز و روزگار بر طبق میلتون باشه ان شاالله به زودی با همسرتون درباره قوانین و توجه ب زیبایی ها باهم صحبت کنید و دوتایی باهم داخل سایت فایل هارو دنبال کنید.
موفق باشی مهرک عزیز
سلام عزیزم.
باز یه جواب عالی وآسون شدن برای آسونیها
زهراجون خیلی تشکرمیکنم که زمانتو برام گذاشتی وجواب دادی.
خدا چقدرقشنگ راه حلهارو جلوی پات میزاره
فکرشو توکردی وباعشق برام نوشتی وحالا من هم اجراش میکنم.
چه ایده خوبی
البته رفتارهمسرم کم کم و مخصوصا ازوقتیکه دوره احساس لیاقتو شرکت کردم
کلی تفاوت کرده
یه خاطره جالب بگم،
چندشب پیش که داشت ازخاطرات جنگ برای دامادم تعریف میکرد،جمله
لارمیت اذرمیت ،لکن الله رما
رو گفت ومن کاملا متعجب پرسیدم معنیشم میدونی؟
ومعنی کرد
ومن حس بسیار عالی پیداکردم
به هرحال حتما ایدتو اجرامیکنم وانگار که مطمئنم جواب میده.
بازم سپاسگزارم ازلینکی که گذاشتی وهمین الان میرم که بشنومش.
درمسیرقوانین خداوندی موفق وپاینده باشی عزیزم.
درود و سلام خدمت شما دوست عزیز
برای پیدا کردن پروفایل خانم شایسته و یا هر کس دیگری .. اول روی قسمت پروفایل و یا اتاق شخصی خودتون کلیک کنید .. بعدش یک لیستی نمایش داده میشه .. روی داستان هدایت دوستان من کلیک کنید .. در صفحه ی شش پروفایل خانم مریم شایسته ی عزیز بعنوان گروه تحقیقاتی عباسمنش می تونید پروفایل ایشون رو ببینید ..
روز و شبتون بخیریت و خوشی
به نامِ نامیِ قلبم، به نام حضرت دوست
که هر چه شعر سرودم فقط به خاطر اوست
اگر چه سوخته این دل در آتش دوری
ولی امید وصالش برای من داروست
نشد که لحظهای از صید او شوم غافل
شبیه چشمِ پلنگی که در پی آهوست
میان دشت شقایق وَ یا اقاقی و یاس
همیشه شوق نگاهم به شاخهی شب بوست
قسم به لحن صدا و به تار موهایش
برای من، به ابد او همان گل خوشبوست
به ناله های دل بیقرار من سوگند
که هر چه شعر سرودم فقط به خاطر اوست
=========================================
به نام خدای هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و سلام به استاد شایسته، سلام به دوستان توحیدی عزیزم
سال 1402 چه دستاوردهایی داشتم؟
_دانشگاه رفتم که تا الان خیلی برام خیر و برکت به همراه داشته و داره
_بیشتر از سال قبل روی خودم کار کردم
_ همون گوشی که میخواستم به آسونی خداوند برام خرید
_انجام تمرینات عملی عزت نفس که بهم الهام میشد خیلی به بهبود عزت نفسم کمک کرد
_دوستان همفرکانسی که خداوند وارد زندگیم کرد، خیلی چیزا یاد گرفتم ازشون، الگو گرفتم، باورهام قویتر شد
_باشگاه رفتن و ورزش کردن، که هم روی سلامتیم هم بالابردن عزت نفسم تاثیر زیادی داره
_مهارت رقصیدنم با دیدن کلیپ و تمرین به شدت بالاتر رفت چون علاقه دارم خیلی زود یاد گرفتم
_رفتن توی دل چندتا از ترسهام
_سال 1402 برای اولین بار سفر کردم به شهرهای دیگه:خرمآباد دوبار، ایلام، تهران، جنوب کشور
_سفر چند روزه به خارج از کشور
_مهارت عروسک دوزی رو یاد گرفتم
_به گمونم امسال و کُلَن از وقتی به این مسیر هدایت شدم به اندازه کل سال های زندگیم لباس خریدم
========================================
سال 1403 رو سالِ کار کردن روی عزت نفس و احساس لیاقتم نام گذاری کردم و اهدافم رو در جنبههای مختلف سلامتی و روابط و مالی توی دفترم نوشتم و برای هر کدوم این سوال رو برای خودم مطرح کردم که برای رسیدن به این اهداف چه تغییرات شخصیتی باید در خودم ایجاد کنم؟
نمیدونستم انقدر زود خداوند اجابت میکنه؛ در روز 6 اُم فروردین ماه دوره عزت نفس رو بهم هدیه داد
خدایا خودمو، زندگیمو، خواستههامو به تو میسپارم
در آخر، سالی که قراره شخصیت بهتری از خودمون رو بسازیم به دو استاد بزرگوار و دوستان عزیزم تبریک میگم
سالی دو عْید کردن، کار عوام باشد
ما صوفیانِ جان را هر دَم دو عْید باید
به نام هدایت الله
سلام خواهر عزیزم زهرا دوست ارزشمند وتوحیدی سایت
سال نوروز را به شما وخانواده ات تبریک میگم
ازشما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی مخصوصا شعر زیبایی که اول صبح روزم را با کامنت زیبای شما آغاز کردم
بهت تبریک میگم از دستاوردهای خوب پارسال شما
امیدوارم درسال جدید در راستای خواستههایت وتغییر شخصیت در تمام جنبههای زندگی موفق و سلامت باشید
واز موفقیتهای خوبی که به دست میاری برای ما بنویسی وما هم لذت ببریم
شما زهرای عزیز رابه خدای بزرک وروزی دهنده میسپارم
سلام به برادر توحیدی، دوست مهربان و عزیزم آقای روحی
سپاسگزارم که برام نوشتین و نقطهی آبی فرستادین
سپاسگزارم بابت آرزوهای قشنگی که با فرکانس بالا برام آرزو کردین
به قول سعیده جان شهریاری,, «تحسین شما،نشون دهندهی صلح درون و قلب روشنِ خودتونه»
شعر ها هم مثل کل کامنت،هدایت خداوند بود من کاری نکردم…
انشاءالله در پناه الله یکتا
شاد
سالم
ثروتمند
سعادتمند
پولدار و پیروز باشید
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و همه دوستان ارزشمندم
اول از همه باید بگم که من عاشق این خدای بزرگم هستم که اینقدررر عاشق منه و به درخواست هام میگه به روی چشم.استاد باورتون میشه چند روز پیش درخواستم این بود که کاش استاد برای سال جدید یه ویدئو بذاره حتی براتون ایمیل هم زدم و الان این فایل فوقالعاده رو گذاشتید روی سایت که مطمئنم درخواست خیلی از عزیزان هم همین بود
چند روزه که خیلی دارم با خودم کلنجار میرم که برای سال جدید چه اهداف و برنامه هایی رو انتخاب کنم.از چه دوره هایی استفاده کنم.دوره جدید بخرم یا از قبلیا استفاده کنم.چون خیلی دوست دارم روانشناسی ثروت 1 رو هم بخرم واقعا عاشقشم
خلاصه خیلی تو این افکار بودم و از خدا هم هی هدایت میخواستم که خدایا چیکار کنم چیکار نکنم و…هی سایتو چک میکردم تااینکه رسید 28 ام
و این فایل بر روی سایت قرار گرفت.اتفاقا یه دفتر جدید هم برای دوره روانشناسی ثروت خریده بودم ولی خداوند بزرگ از طریق شما بهم گفت که چه دوره ای رو باید کار کنم
اتفاقا من امسالمو میخواستم بذارم سال عزت نفس و خودباوری.وای استاد میبینید تو چه جهان جادویی داریم زندگی میکنم.چقدرررر دقیق کارهارو انجام میده بعد باز ما نگرانیم….
سالی که گذشت برای من سال فوقالعاده و پر از درسی بود.کلی با ترس هام روبرو شدم و ترس هایی که برام مثل کابوس بودن حالا شدن یه نقطه و به واهی و پوچ بودنشون رسیدم.کلی تجربه های جدید رو تجربه کردم.کلی با نقاط ضعف و قوت هام مواجه شدم.کلی خودم رو بهتر و عمیق تر شناختم.چیزی که واقعا هدفم بود.خدارو شکر میکنم که امسال روحم بزرگ تر شد.جهان اطرافم برزگ تر شد.کلی به تضاد و مسائل زندگیم برخوردم و نمیدونید چقدر با حل کردنشون احساس میکنم شخصیتم رشد کرده و برای سال جدید باورپذیریم بیشتر شده که من میتونم.به قول شما تو جلسه هدفگذاری 12 قدم(جلسه 6_قدم اول) آقا من میتونم شد.خواستم شد،حالا میخوام میشود.یعنی این جملتون هردفعه تو ذهنم زنگ میزنه وقتی به یه هدف و خواسته ای میرسم
با همه این پیشرفت ها و حرکت کردن هام بازم ذهنم میگه تو امسال هیچ کاری نکردی.که چی حالا مثلا.همه این کارو کردن.همه اینجورین.تازه یکم رشد کردی چه فایده… دقیقا نجواهایی که از احساس عدم لیاقت و مقایسه با بقیه میاد…
میخوام برای خاموش کردن ذهنم اینجا ردپا از خودم بذارم قبل شروع سال جدید و به ذهنم بگم که من آدم سال 1401 نیستم.شاید در شروع مسیر رشد خیلی کند و آهسته باشه اما من تغییر کردم و اگه این روند بهبود رو ادامه بدم هربار نتایج و تغییراتم بزرگ و بزرگ تر میشه.
من تو کامنت های قبلیم تو سایت نوشته بودم که احساس میکنم از قعر یه چاه سیاه و تاریک و سرد اومدم بیرون.جایی که من بودم هیچ نور و امیدی نبود.همش غم همش غصه همش ناامیدی همش بی هدفی.همه روزهام تکراری بودن سیاه بودن.من اصلا نمیفهمیدم هدف سال جدید یعنی چی.اصلا هدف یعنی چی.شاید برای خیلی ها این حرفا عجیب باشه حتی برای خود الانم ولی واقعا اینجوری بودم.صبح تا شب تو اینستا میچرخیدم.کلی فیلم و سریال های بی سر و ته و پوچ نگاه میکردم.من الان هیچ ربطی به سه چهار سال پیشم ندارم.یک سال و خورده ایه که اینستا ندارم که همه تعجب میکنن و میگن مگه میشه؟!مدت هاست فیلم های بی سر و ته نگاه نکردم به جاش فیلم و کارتون های الهام بخش میبینم که تازگیا کارتون آرزو رو دیدم که پیشنهاد میکنم حتما نگاه کنید
الان به خودم افتخار میکنم که برای رشد شخصیت و باکیفیت زندگی کردنم هزینه میکنم و بخشی از درآمدهامو صرف آموزش و سرمایه گذاری رو خودم میکنم به جای اینکه 5 میلیون بدم برم موها و ابرو و ناخن و مژه… هامو یه جور خاص کنم که فلانی و بهمانی به به چه چه کنن میرم صرف آموزش و خرید دوره های شما میکنم تا به جای اینکه بقیه به ظاهرم واو کنن به شخصیت و درونم احترام بذارن
تو دنیای امروز خیلی اینو میبینم که تو فکر اکثر آدما اینه که اونی که بیشتر عمل زیبایی کرده و ظاهرش عجیب غریب تره اون خیلی امید به زندگی داره و خودشو بیشتر دوست داره که انقدر به خودش میرسه!!!!!!وقتی این حرفو از زبون یکی شنیدم فقط دوتا شاخ بالای سرم کم مونده بود دربیاد که خدایااا اینا تو چه دنیایی زندگی میکنن!!!!
من نمیگم آدم نباید به خودش برسه و شلختگی و نامرتب بودن خوبه ولی خیلی فرقه بین تعریف آدم ها از دوست داشتن و ارزشمند بودن.من به خودم افتخار میکنم که تاحالا خدارو صدهزار مرتبه شکر هیچ عمل زیبایی نکردم و حتی هیچ آرایشی هم نمیکنم وقتی میرم بیرون.اصلا هیچ کدوم از لوازمشم ندارم چند سال پیش همشو انداختم دور و با همین چهره ساده و بدون آرایشم بارها و بارها شده که بهم گفتن چقدر زیبایی چقدر نازی خوشگل خانم و این از فضل پروردگار منه که یک چهره زیبا بهم داده و من این زیبایی رو از طرف خداوند پذیرفتم و ازش تشکر هم میکنم.ما واقعا تو یک جهان دیگه ای داریم زندگی میکنیم.من هربار اینو بیشتر میفهمم و بابتش خدارو شکر میکنم که اینجا دوستانی دارم که برای وقت و انرژیشون ارزش قائل هستن و به دنبال رشد شخصیتیشون هستن و روی احساس ارزشمندیشون کار میکنن.واقعا سن یه عدده فقط.طرفو میبینی 60 سالشه ولی واقعا شخصیتش بسیار بسیار کوچکه یا 20 سالشه اما چقدر درک و فهمش بالاست.
امسال سال منه چون قراره بارها و بارها بزرگ و بزرگ تر بشم و رشد کنم.روزی نیست که از خدا تشکر نکنم که منو وارد این مسیر کرد و با شما هم مسیر شدم و همیشه ازش میخوام منو به راه راست ،راه کسانی که بهشون نعمت دادی هدایت کن نه گمشده و سرگردون ها.
تو یک برهه از زندگیم داشتم از دره میفتادم پایین اگه خدا دستمو نمیگرفت.سر بزنگاه رسید وگرنه نمیدونم الان کجا بودم.یجا به همه چی شک کردم به خدا به خودم به اون دنیا گفتم همش الکیه حتی به قرآن گفتم چرتو پرته.روزی هزار مرتبه از خدا تشکر میکنم که نذاشت برم تو بیراهه.اینارو میگم چون میبینم آدم های دیگه رو که مثل قبلا من بودن.یه آقایی تعریف میکرد که رفته حج اهل نماز صبح نماز شب روزه و… ولی تو 40 سالگی گفته همش الکیه و کلا نسبت به خدا و قرآن کافر شده…همون لحظه یاد گذشته خودم افتادم من 23 سالمه همون لحظه از خدا با تک تک سلول هام تشکر کردم که راه درست رو نشونم داد و از همین سن پایین دستمو گرفت.واقعا خدایا عاشقتم
راستی استاد خیلی خوش تیپ شدید و کتونی هاتون خیلی بهتون میاد و زیباست و فضای پردایس واقعا بهشته.به قول خودتون اگه قرار باشه بهشت رو تجربه کنیم اون دنیا مثل همینجا خواهد بود.پارک نزدیک خونه ماهم شباهت هایی به پردایس داره وقتی فایلتون رو دیدم انگار قبلا بارها و بارها تجربه اش کرده بودم.اینجا هم وقتی هوا ابریه و زمین خیسه یه همچین حال و هوایی داره.من خوشبخت ترین دختر دنیام که دارم این زندگی رو تجربه میکنم.واقعا خدایا شکرت
اینکه هرسالت متفاوت و بهتر از سال قبلت باشه خیلی لذت بخش و خوبه.اینجوری احساس میکنی که داری زندگی میکنی و رشد میکنی.به قول یه شخصیت تو کارتون اسباب بازیا که اسمشو یادم نیست پیش به سوی بینهایت و فراتر از آن
در آخر برای سال جدید برای همگیمون شادی و خوشی و سلامتی و ثروت و نعمت های بی حساب از خداوند میخوام و خداوند هدایتگر و حامی و پشتوانه مون باشه در این مسیر بهشتی و زیبا.عاشقتونم
سلام زینب جآن عزیز دلم
کامنت شما چقدر زیبا وب دل من نشست
دقیقا فکر وحرفای شما شبیه افکار وحرفای منه ک هرروز ب خودم میگم دختر تو چقد تغییرکردی تو عوض شدی ک بقیه خوبن باهات وگرنه اونا همون ادم قبلی هستن
وهرچی داشتم این مدت 3سال برای دوره های اموزشی استاد وکسب مهارتهام هزینه کردم درصورتیکه من قبلا توفکر زیبا کردن ظاهرم بودم که فقط تایید خانوادم خانواده همسرمو وهرکسی رو بگیریم چقد برام مهم بود تمام زندگی من تایید بود
والان شاید 2ساله هزینه ای برای زیبایی نکردم هرچی خدا روزی بهم داد خرج رشدم میکنم وجالبه داره هر سال بیشترازسال قبل بهم رزق عشق ارامش وسلامتی میده چون برای خودم از درون ارزش قاعل شدم
امیدوارم امسال برات پراز رشد باشه وموفقیت وعزت نفس
اتفاقا من از خدا پرسیدم چ دوره ای بخرم
درصورتیکه من دوماه پیش عزت نفس رو خریدم وبا دوماه کار کردن چقدر انسان قوی تری شدم وقدمهای جدید برداشتم
والان دوباره خدا مهر تایید زد بر عزت نفس ولیاقتم
نیتم این بود ارزش خودم ومهارتمو بدونم وبرای افرادیکه انجام بدم ک حاضرن باعشق بهاش پرداخت کنن
خداروسپاس ک از طریق افراد بامن حرف میزنه همیشه
هرجاهستی خوشبخت وشاد باشی دوست عزیزم
سلام دوست عزیزم
خدارو شکر میکنم که با عزیزانی همراه هستم که برای رشد و پیشرفتشون حرکت میکنن و برای خودشون ارزش قائلن که ازهمه لحاظ بها پرداخت میکنن
تو کامنت های قبلیتون خوندم که باردار هستید.اول بهتون تبریک میگم و دوم اینکه بهتون افتخار میکنم که انقدر قوی و باانگیزه این مسیر بهشتی رو ادامه میدید.
ممنون از دعای قشنگتون.باآرزوی بهترین ها
سلام وودرود حضور خواهرگلم زینب خانم گل
دوست خوبم هر روز خداروشکر کن خوش بحالت که در سن پایین و عالی به این راه هدایت شدی راه توحیدی و راه الهی که بهترین و راست ترین راه و حق ترین راهه یک راه حقه اونم راه راستیه که خداوند مهربان در سنینی که خیلی ها در این سن دنبال فلان لوازم آرایش فلان مکان زیبایی فلان مانتو فلان گوشی فلان کفش فلان مکان هستن تا خودنمایی کنن و تو صفحات مجازی دنبال جمع آوری فالور بیشتر هستن ولی شما تو این سن کمت اینجایی واین جای بسی شکر دارد هر روز خدارو بحاطر این هدایتت شکر گزار باش بهت تبریک میگم که اینجای در زیباترین و بهترین محفل معنوی دنیا و آموزش زیر نظر قدرتمندترین استاد خودشناسی دنیا همه ما شکرگزاریم و خوش بحالت تواین سن کم داری باورهای توحیدی میسازی و از شرطی شدگی های هزاران ساله ذهنت رهایی میشوی خلاص میشوی دعا میکنم هرروز زیبایی های بیشتری رو تجربه کنی تا بر ایمانت افزونتر بشه بتونی رشد وپیشرفت بسیار عالی داشته باشه و بیای برای ما تعریف کنی و همه لذت ببریم و برای هم نور شویم برای عبور از تاریکی های جهل و نادانی و تعصب
موفق و پیروز باشی خواهر توحیدی ما بازم میگم خوش بحالت که در سن کم اینجایی دعا میکنم انشالله خداوند بچهای مارو هم به این راهها هدایت کنه الهی آمیییییین
سلام به شما دوست عزیز
متشکرم از آرزوهای قشنگتون
بله منم هرروز بابت هدایت خدای مهربان به این مسیر بهشتی و الهی شکرگزاری میکنم ولی اینکه بگیم اونی که سنش پایین تره زودتر وارد این مسیر شده خوش به حالش خیلی هم نمیتونه درست باشه
بنظر من هر کدوم از ما در یک برهه ای از زندگیمون یه عالمه سوال بدون جواب داشتیم و خدا هم داشته جوابارو میگفته ولی باز این ما بودیم که به خاطر تعصبات و باورهایی که فقط به ارث برده بودیم خواستیم بشنویم یا نه و اینکه به قول استاد چقدر کتک خورمون ملس بوده.من همیشه وقتی یه مشکلی برام پیش میومد نمیگفتم طبیعیه زندگی همینه دنبال دلیلش میگشتم که چرا.من خیییلی چرا تو ذهنم بود
من خیلی هارو میبینم که تو سن های بالا هنوز نمیدونن با خودشون چند چندن یا کسانی با سن پایین ولی کلا مسیرو بیراهه رفتن با همون چرا ها و من از خدا تشکر میکنم که این قدرت رو بهم داد که پا بذارم روی تعصباتی که فقط شنیده بودم و مال من نبود و به همه چی شک کنم.خیلی ها حتی جرعت شک کردن به شنیده هاشونم ندارن و من به شما تبریک میگم به خاطر شجاعتتون که شک کردین
یه جایی میخوندم که شک اولین قدم برای تغییر باورهاییه که سالها با خودمون یدک کشیدیم.
امیدوارم که امسال بهترین سال باشه براتون.موفق باشید
سلام خواهرگلم
ممنونم از توجه تان و اینکه بسیار زیبا گفتین که رشد به سن نیست ولی من گفتم خوش به حالتون منظورم این بود که من دوست داشتم تو سن پایین به این راه هدایت میشدم چون الان میفهمم چه روزهایی را میتونستم با معبودم نهایت لذت و ببرم نبردم چه روزهای میتونستم لذت رفاه رو در زندگی بچشم که نچشیدم و دمتگرم که بهم اینو یاداوری کردی که آره الان خیلی ها هستن تو سن من ازین لذت و هدایت دور هستن و خیلی ها از من بزرگتر هستن در گمراهی اند و خیلی ها پایین تر از سن من هستن در ضلالت اند و من باید خداروشکررررر کنم که تو این سن تو مسیر درستم که میشد الان اینجا نبوده باشم و هنوز معلوم نبود کی براه میومدم و آیا اصلا میتونستم راه رو بیابم یا تا آخر عمرم باید مثل خیلی ها سرگردان بودم بله خواهر خوبم بهم یاداوری کردی که منم الان باید هر لحظه خداروشکرررر کنم که تو این سن با گذر اون روزها باعث شد الان اینجام و خداروشکرررررر میکنم هرلحظه و براتون آرزوی موفقیت فراوان دارم و دعا میکنم آرامش برکت فراوانی سهم هر روزت باشد الهی.
انشالله همینطور اینجا برای هم نور شویم برای عبور از تاریکی ها.موفق و شاد باشی.
سلام بر استاد عزیزم همه ی همفرکانسیهای دوست داشتنیم در خانواده ی بزرگ عباسمنشی درود برشما
برای بار دوم در این فایل بی نظیر دوست داشتم کامنت بگذارم ودلم نیومد احساسم را به اشتراک نگذارم
اولا باید در مورد اون احساس لیاقت داشتن باید بگم این خود ما هستیم که به دیگران میگیم به ما احترام بزارن یا برعکس وطبق کتاب چهار میثاق انگار به روی خود برچسبی نصب کرده ایم که هی لطفا به من لگد بزن
من خودم واقعا همیشه فکر میکردم چون یک زن هستم طبق آموزه های دینی باید مطیع وفرمانبردار باشم وسکوت من در برابر بی احترامی یا هر رفتاری از سوی دیگران ورفع رجوع آن با خنده نشان دهنده ی شخصیت پخته ومهربان بودن من است واشکالی نداره در صورتی که در درون ناراحت میشدم من با آموزه ها وراهنمائیهای شما تونستم تا حدود زیادی شخصیت خودم را رشد بدم افرادی که قبلا به شدت در برابرشون کوتاه میومدم واونها را بالاتر از خودم شاید میدیدم برام بی اهمیت شدن احترامشون را دارم اما خودم را تغییر دادم ودیدم که بابا این من هستم تعیین میکنم اونها بامن چطور رفتار کنن حتی در مورد همسرم چون باور کرده بودم همیشه کارهای منزل را خودم انجام بدم ومرد توی خونه فقط باید استراحت کنه استاد به والله بدون اینکه کار خاصی انجام بدم فقط حس لیاقت در خودم را بیدارکردم خودم را لایق این دونستم که من هم انسانی هستم قابل احترام ودیشب که مهمان داشتم همسرم کلی بهم کمک کرد وظرفها را تماما به تنهایی شست که مهمانها تعجب کرده چون هرگز چنین حرکتی ما نداشتیم
قبل از آمدن مهمانها با خدای خودم بالای پشت بام خلوت کردم وباهاش صحبت میکردم نمیدونم چطوریه من هر چه از خدا خواستم زمانهایی که باهاش خلوت میکنم وباهاش صحبت میکنم به بهترین شکل بهم میده اون هم به سرعت
یه نجوایی توی ذهن من داشت اذیتم میکرد واون هم اینکه بعضی اوقات میگه توی این 47سالی که ازخدا گرفتی چه پیشرفتی کردی وبعضی اوقات انتظار زیادی از خودم دارم ومیگم دیگه کی بابا توی چه سنی میخوای یه کاری کرده باشی
خلاصه داشتم به خدا میگفتم چکار کنم خودت بهم امید بده راه درست را نشانم بده
خلاصه پدر ومادرم شب مهمان ما بودن صحبتی از طرف اونها شد وهدایت شدبه موضوعی که من به اون امید وصل شدم واین هدایت خدا بود
پدر من الان 83 سالشونه مردی بسیار دوست داشتنی با خصوصیات عالی وبه قول خودشون دنیا دیده ودنیا گشته شخصی که از سن کم روی پای خودش بوده واز سن 12 یا 13 سالگی مانند مرد زندگی میکرده وچند سالی را شجاعانه در کشور کویت کار میکرده
پدرم همیشه اهل گشت وگذار واز لحاظ مالی هم خدا راشکر در رفاه ایشون بزرگترین الگو در دسترس من که هیچ گاه توجهی نداشتم
دیشب بحث رفت به سمت سن وسال واین حرفها ومن اون نجوای ذهنی اومد در نظرم واز پدر پرسیدم شما هیچ وقت براتون همچین مسئله ای پیش اومده که حس ناامیدی هم داشته باشی وهمون سوالی که از خودم میپرسیدم امروز 000000
پدرم با کمال تعجب گفت نه برای چی دخترم
به نظر من سن فقط وفقط یک عدده وما جوری باید زندگی کنیم که خدا به داشتن بنده ای مثل ما به خودش بباله وببینه ما چه انسانهای شکر گذاری هستیم دخترم زندگی همینه به دنبال چی هستیم داشتن سلامتی حال خوب وآرامش داشتن در کنار عزیزانمون بقیش حله وای خدای من چه جمله ای بود به یکباره امید توی تک تک سلولهای بدنم زنده شد پدرم که توی این سن حتی یک دونه قرص هم نه خورده ونه میخوره کسی که هرگز به بیمار شدن اعتقادی نداره وهمیشه میگه از بچگی حرفش توی گوشمه که مریضی توی بدن جایی نداره ومستاجره وباید بره چیزی که به صورت خیلی ملموس توی وجود ایشون موج میزنه اینه که هرگز نگران نیست وهمیشه اعتقاد داره هرگز آدم نباید خودش را بیکار کنه وبه اصطلاح ول بتابه
واین هدایت الله بود برای من
موضوع اینه که ما اولا اعتماد به هدایتهای خدا داشته باشیم وحتی زمانهایی پیش میاد یه اتفاق به ظاهر نازیبایی از نظر ما میوفته ولی ته تهش میرسی به این که بابا این خود خوشبختی بود وتعجب میکنی موضوعی که برای من پیش اومد که توضیحش مفصله ومن بعد یک مدت 10 روزه تازه دیدم این قضیه چقدر به نفع من بوده خداراشکر چون اون موضوع باعث از بین رفتن یک تضاد دیگه شد با کمال ناباوری
دوم اینکه ما بایدبه الگوهایی که خیلی به ما نزدیک هستن توجه کنیم وقرار نیست دنبال افرادی بگردیم که خیلی دورن
وسوم به خدا اعتماد کامل داشته باشیم وهمواره ازش هدایت بطلبیم من که هر وقت ازش خواستم کمکم کرده
من در سالی که گذشت خیلی تغییر کردم وبسیار زیبا بود چون با مجموعه ی این سایت زیبا آشنا شدم وشخصیتم بسیار رشد پیدا کرد اما با یاری خدا وآموزهای استاد دوست داشتنیم امسالم را سال رشد شخصیتیم قرار دادم وفقط وفقط از خودش هدایت میخوام تا عالی بشم در تمام جنبه های زندگیم ومیدونم همیشه کمکم میکنه
ممنونم از استاد عزیزم وخانم شایسته ی گل که اینچنین ما را دوست دارن وما هم عاشقشونیم
دوست داشتم احساس خوبم را با شماهم به اشتراک بگذارم در پناه حق شاد باشید وموفق
سلام به استاد عزیز و همه اعضای سایت..سال نو رو به همه تبریک میگم
اول از همه بگم چقدد امروز ذوق زده شدم از اینکه بالاخرهههه بعد مدت ها که از مطالب سایت استفاده کردم،تونستم عضویتم رو ثبت کنم و این اولین کامنتی هست که توی سایت میزارم..شاید چیز خیلی مهمی نباشه واسه بقیه ولی واسه من دقیقا عین یه نشونه بود..چون گوشی من یه مقدار مشکل داشت و رمز به ایمیلم ارسال نمیشد و همش از این بابت که شاید هیچوقت نتونم عضو سایت بشم و از محصولات هم نتونم استفاده کنم ناراحت بودم.
ولی امروز بالاخره بعد اینکه تصمیم گرفتم که وسط مشکلات و ذعدغه های فکری زیاد و دودلی هام،دوباره امیدوار باشم و امیدم رو از دست ندم و مجدد شروع کنم به تلاش برای اهدافم و تغییر عادت هام،این درست شدن یهویی مشکل عضویتم کلیی ذوق زده ام کرد..چقد که دلم میخواست واسه ویدیو هایی میگیرید که انقددررر زیبایی رو بهمون نشون میدن کامنت بزارم و سپاسگزاریم رو نسبت به استاد و خداوند بزرگم نشون بدم..
واقعا خدارو شکر میکنم که به استادی مثل سما اسنا شدم که به طرر عجیبی منی که باور کردن خیلی از حرفای دیگران برام سخته،حرفای شما عجیب به دلم میشینه و هرگز نشده حتی یک بار بهشون شک کنم..بعضی اوقات خودمن تعجب میکنم که چطور ممکنه انقدد به کسی که حتی از نزدیک هم ندیدمش اعتماد کامل داشته باشم و شیفته حرفاش بشم..
امیدوارم دفعه های بعد کامنتایی که میزارم از موفقیت هایی که به دست میارم باشه حتی اگه کوچیک باشن..
واقعا عاشقتونم و از ته قلبم آرزوی خوشبختی و سعادت براتون دارم
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم مریم جان وهمه دوستان
استاد واقعا من خوشبختم که مربی دارم که هدف گذاری صحیح رو بهمون یاد میده
ازونجایی که برای ما احساس خوب آلویت هست من هر موقع مثلا هدف گذاری می کردم واسه هفته واسه ماه یا سال نمی دونم چرا حالم بد میشد و با وجود تمرکز روی هدف اونطوری که می خواستم نمیشد
در واقع شما که استاد تمرکز روی اصل هستین و نه فرع استاد پیدا کردن صراط مستقیم هستید دلیلش و پیدا کردید
هدف گذاری نباید روی نتیجه باشه که بگم خونه ماشین فلان فلان
اینا نتیجه ی کارکردن روی خودمون بهبودمون و افزایش مهارت هامون هست
پس هدف باید بیاد روی اصل روی آن چیزی که باید بهبودش بدم تا به هدفه برسم
واقعا امسال اصلا دوست نداشتم هدف گذاری سبک سیاق گذشته انجام بدم ….
و با گوش دادن این فایل
هدف هام اینطوری تغییر کرد
1- امسال می خوام تو زمینه شغلی ام مهارت هامو بهبود بدهم تا جایی که ممکن هست
2- امسال می خوام خودمو آلویت بیشتری قرار بدهم ( البته من نسبت به افراد دیگه 100٪ خودمو آلویت قرار میدم ولی متوجه شدن نسبت به پول اینطور نیستم اونم از ترسه ، یعنی اگه خواسته ای دارم حاضرم یکم سختش کنم ولی هزینه کمتر پس یعنی ارزش پول رو از خودم بالاتر میدونم)
3- امسال می خوام خود دوستی ام رو تقویت کنم عشق به خودم رسیدن به ظاهرم به خواسته های کوچکم لذت بردن در کنار کار
4- امسال می خوام اعتماد به نفس و اعتماد به خودم و خود انضباطیم رو تقویت کنم
5- سحرخیزی رو تثبیت کنم
و نهایتا این دوره ها رو می تونم واسه رسیدن به هدف هام بخرم
خدا رو شکر دوره روانشناسی ثروت 1 رو ماه پیش خریدم
1- دوره احساس لیاقت
2- دوره عشق و مودت
3- یه دوره خوب هدایتی مربوط به مهارت کاریم
4- یه دوره هدایتی مربوط به بستر عرضه شغلیم ( اینستا یا سایت یا تلگرام )
5- دوره حل مسائل
6- و نهایتا دوره سلامتی
7- دوره بدنسازی حرفه ای تر ( چون تا الان خودم تو خونه انجام میدادم )
8- سفرهای بیتشری برم برای وسعت ذهنم
می خوام تو زمینه ی عشق به خودم
شغلم و مهارتم
باور و کارکردن روی ثروت
بهبود بدهم نسبت به سال آینده
و ازینحا به ندا اعلام میکنم تا همه اتفاقات امسالم رو حول محور این ها برام رقم بزنه
همین آلان اولین قدم بهم الهام شد که برم فایل های پیش دوره احساس لیاقت رو گوش بدم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد عزیز سلام خانم شایسته مهربان
سلام به تمام دوستان وهم کلاسی های عزیزم
استاد چقدر دلم براتون تنگ شده بود چقدر دلم واسه شنیدن صدای شما ومریم جان عزیزم تنگ شده بود حتی برای دیدن پارادایس دلم بال بال میزد
هر روز چند نوبت به سایت سر میزدم تا ببینم فایل جدید اومده دیشب بالاخره دیدم فایل جدید اومده وچقدر خوشحال شدم
چه هدف عالی متفاوتی هست هدف خود ارزش بینی واحساس لیاقت
من با احساس لیاقتم سالها مشکل داشتم همیشه خودم را دست کم میگرفتم وقتی فردی را میدیدم که از خودم
بالاتره حالا تو هر زمینه ای چه مالی چه تحصیلی چه شخصیتی دست وپام را گم میکردم گاهی از روبرو شدن با این فرد طفره میرفتم وبه نوعی فرار میکردم
میدونم که باید دوره احساس لیاقت را حتما تهیه کنم وروی خودم کار کنم جالبه قبل از دیدن این فایل هم یکی از اهدافم را تهیه دوره احساس لیاقت ویکی دیگه را دوره قانون سلامتی گذاشته بودم
الان در دوره دوازده قدم هستم وقدم دوم، استاد در این یک سالی که باشما بودم از همه نظر خیلی خیلی بهتر شدم ولی باز هم نیاز به تکرار تمرین دارم تا هر روزم بهتر از روز قبلم باشد در آخر امسال میتونم بگم تنها سالی هست که تقریبا از خودم راضی هستم واین را هم مدیون شما وسایت الهی شما هستم
میخواهم در سال جدید منیژه دیگری بشوم مهربان صبور
لایق داشتن بهترین نعمتها، زود عصبانی نشوم دیگران را دوست بدارم تا آنها هم مرا دوست بدارند رفتارهای نامناسب وآزار دهنده را تغییر بدهم رفتارهای مناسب را جایگزین کنم به خودم بیشتر اهمیت بدهم به سلامتی وتفریحم ورزش کنم وهر لحظه از خداوند هدایت بخواهم این نوشته را در آخرین روز سال 1402 گذاشتم تا رد پایی باشه برام تا در سال جدید بیام واز نتایج عالیم بگویم
استاد عزیزم از شما ومریم جان سپاسگزارم که این قدر به موقع وقشنگ این فایل ها را آماده میکنید وبرای رشد وپیشرفت ما تلاش میکنید از صمیم قلب دوستتان دارم
برای خودم ودوستان عزیزم سال جدید را سالی سرشار از شادی وسلامتی وموفقیت خواستارم
امیدوارم این سال جدید همگی به تمام آرزوهایمان برسیم وروز به روز پیشرفت کنیم
سال جدید بر شما استاد عزیزم ومریم جانم وتمام دوستانم مبارک
سلام استاد عزیزم. چقد خوبه که شما رو خدا فرستاد تا راه رو به ما نشون بدید و این بهترین هدیه زندگی من بوده، اینکه بدونم چطوری باید زندگی کنم و مثل بقیه فکرو عمل نکنم.استاد من امروز فایلتونو گوش میدادم با خودم فکر کردم چقد به شنیدن این حرفا واقعا نیاز داشتم، انگار از قبل میدونستم وشما که گفتید همش یادم اومد مخصوصا اون قسمتش که گفتید نوشتن خواسته ها باید دو مرحله داشته باشه اینکه هم اون خواسته واسه خودمون باشه نه بخاطر انتظارات وفکر بقیه هم اینکه خودمونو واقعا از درون لایق اون خواسته بدونیم. استاد واقعا حرفاتون حالمو بهتر کرد وبهم یادآوری کردید چقدر خوبه که خواسته هامون عادات خوب باشه که میخوایم در خودمون ایجاد کنیم. اول از خداوند مهربان سپاسگزارم که شمارو سر راهم قرار داد و بعد هم از شما سپاسگزارم که همیشه انرژی خوبتون رو به ما انتقال میدید و خیلی بهمون با اطلاعات خوبتون کمک میکنید که آگاهانه تر زندگی کنیم و باورهای خوبی در خودمون ایجاد کنیم.
به نام خداوند گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
خداوند جان و خداوند مال
خداوند روزی ده راهنما
سلام استاد و مریم جان
سال جدید مبارک
چه خوب قبل از سال فایل گذاشتید و چه خوب تر فایل هدف گذاری بود
مدتهاست سال جدید هدف گذاشتم و اتفاق افتاد
اما نکته مهم دیگه تو صحبتها آیا خودم رو لایق این هدف میدونم
ایا احساس لیاقت دارم
آیا میتونم باور کنم به شدنش
و
خود این فایل کلی تمرین داشت برای شدن و اینکه میشود و خواهد شد
در صورت باور
در صورت توکل
درصورت داشتن احساس لیاقت
درصورت قدم برداشتن
استاد ممنونم از شما
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت