https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-19 06:08:272024-09-08 08:12:02قلبی که به سوی خداوند باز می شود
742نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این دومین کامنت من روی این فایل بی نظیر میباشد وروزگذشته مفصل برداشتم رو از مباحث مطرح شده بادوستان به اشتراک گذاشتم و ازانجایی که من متعهد شده ام هرزمان که اتفاق زیبایی روتجربه کنم بیام وبادوستان عزیزم درسایت به اشتراک بگذارم
درابتدا بسیارتابسبارشما استادعزیز رووخانم شایسته نازنین رو که خیلی هم دلتنگشان بودیم بااون استایل جذاب وست بی نظیر تون که با رنگ فضای داخلی ماشین رویایی تون هماهنگ بود تحسین کردم ولذت بردم
واما ماجراازاین قراره که من حدود یکماه قبل کامنتی روروی یکی ازفایلهای دانلودی گذاشتم وشرح دادم که پسرارشدم امیرمحمد گلم درحال طی کردن دوران اموزشی خدمت مقدس سربازی است ویه کم نگران این بود که بعدازدوران اموزشی وهنگام تقسیم درچه استان وشهری خدمتشوادامه بده ودرهمین راستا ازمن خواست که کاری براش انجام بدم تابعد ازدوران اموزشی خدمتش رودر زادگاهمان که استان کرمان میباشدادامه دهد ومن دراون کامنت توضیح دادم که وقتی نزد فرمانده انتظامی شهرمون رفتم تاراهکاری به من بده و ان روز هنگام ملاقات با فرمانده خداوند به طور معجزه اسایی هماهنگ کرد و فردی رو روسمت من هدایت کرد وخودش پیشنهادداد که درپادگان اموزشی که پسرم مَشغول خدمت بود دوست صمیمی دارد وهرکاری ازش ساخته باشد برای پسرم انجام میده وهمان روز مشخصات پسرم روگرفت وگفت خیالت راحت باشه وازهم جداشدیم
خوب تااینجای کارشایدخیلی ازدوستان فکرکنن که من خدارا فراموش کردم ودنبال شخص یااشخاصی بودم برای انجام کارپسرم ولی من فقط سمت خودمو انجام دادم زیرا ازروزی که پسرم به خدمت اعزام شده (ازاول خرداد )بارها دردفترتمرین ستاره قطبی ام نوشته ام وازخداوند درخواست کردم
“خداجونم همانطورکه تاکنون همه امورزندگی ام رومدیریت کردی من موضوع خدمت سربازی امیرمحمد گلم روبه تومیسپارم تاخود فارغ رهاشوم خودت همه چیزو مدیریت کن وامیرمحمد گلم رودرزمان مناسب ،مکان مناسب، شرایط وموقعیت مناسب و به ادمای مناسب هدایت کن تاازخدمتش لذت ببرد وهرچه به خیروصلاحش میباشد همون براش رخ دهد ”
وکلا موضوع رورهاکردم وهمه چیزو به خداسپردم زیرااززمانی که دراین مسیرالهی و زیباهستم احساس میکنم واقعا خداوند باربسبارسنگینی روازدوشم برداشته باری که تا قبل ازاشنایی باقوانین واستادنازنین (سال98) روی دوشم سنگینی میکردوان باراین بود که من برای انجام هرکاری دربدر دنبال پارتی بودم وبرای یه کارکوچیک هم دنبال واسطه بودم وان روزها وسالها تاکاری رابه سرانجام میرسوندم خواب خوراک نداشتم وقدرت رو به عوامل بیرونی میدادم که البته خودمو زیادسرزنش نمیکنم اخه اگاهی نداشتم مثل اکثریت جامعه فکرمیکردم ودرغارزندگی میکردم
خوب برگردیم به موضوع اصلی وامروز روزموعود فرارسید وزمان تقسیم پسرم بود ومن صبح که ازخواب بسیارراحت ولذت بخش بیدارشدم دردفتر سپاسگزاری وتمرین ستاره قطبی باارامش خاصی وبااحساس فوق العاده خوب یکی ازخواسته هایم این بود
“خداجونم امروزروز تقسیم امیرمحمد گلم میباشد امروز بهترینها روبراش رقم بزن ومن منتظر خبرهای بسیار خوشی هستم خودت همه چیزو مدیریت کن”
ودرادامه همین خواسته ام روتکرارمیکردم وساعت به 10 صبح نرسید که همسرم تماس گرفت وگفت امیرمحمدزنگ زده وتقسیم شده وافتاده
سلام خدمت استادان گرامی و تمام دوستان عزیزم در سایت
اول اینکه تحسینتون میکنم استاد عزیزم و اون ماشین تمیز و خفن و لباسهایی که خیلی بهتون میاد .چقد مریم جان خوشگلتر و جوونتررشدن عاشقتونم
استاد عزیزم من هنوز احساس میکنم اول راهم و هنوز درست نتونستم از وابستگیهایم دل بکنم.وابستگیهایی که رهایی و حال خوب رو از من گرفته و بار سنگین احساس گناه رو به دوش من انداخته و سنگینی اش مرا آزار میدهد.
تخسینتون میکنم که موفق شدید ایمان خودتون رو حفظ کنیدو اعتمادو توکل قوی به الله یکتا داشتید و با یاری خدا این بار سنگین رو بردارید و پاداش خداوند را که این اعتبار و عزت است را از خداوند دریافت کنید. و الگوی بینظیر برای من شوید .
وقتی نگاه میکنم به زندگی ام هر جا که به خداوند سپردم خدا به بهترین صورت خودشو و قدرتشو به من نشون داد.و جاهایی که خودم دست و پا میزدم یا دست به دامن دیگران شدم مشکلات بد و بدتر شد.
وقتی متوجه باور قربانی شدن در درونم شدم. و متوجه توقع شدید و تایید طلبی درونم شدم و دیدم چقد دیگران برای من بت شده اند و سعی کردم این باور را حذف کنم .انگار یه روزنه ای از نور و امید در قلبم حس میکنم و سبکی قلبم و یک حس رهایی را احساس میکنم.و الان هم مطمئن هستم اگر این وابستگی ها را از وجودم پاک کنم و این احساس گناه نابود کننده را که کمر مرا خم کرده را از دوشم بردارم چه انقلابی در من ایجاد میشود.
این روزها دارم به وضوح میبینم چقد خدا مشتاقه تا من به خواسته هام برسم و تجربه کردم هر جا ازش کمک خواستم از طریق مختلف به کمکم اومد. و من هم به اندازه ی آگاهی ام تلاش میکنم به خداوند نزدیکتر شوم .بعضی مواقع مقاومت ذهنم بسیار شدیده و افکار منفی به سمت من هجوم می آورند.از خدا کمک میطلبم برای رهایی از این افکار .
دوست دارم و میخام که متوکل تر بشم میخام احساس رهایی و آزادی رو تجربه کنم میخام طعم شیرین توحید رو بچشم میخام خدای خودمو در آغوش بگیرم و مشتاقانه و با شادی تجربه کنم ، زندگی کنم و لذت ببرم.واقعا از صمیم قلبم مشتاق و آماده حضور و درک خداوند در قلبم و جانم و زندگی ام هستم و قلبم را باز میکنم برای حضور خداوندم .
خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم پروردگارا مارا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه گمراهان.
امیدوارم تمام دوستانم در سایت به تک تک خواسته های قشنگشون برسن .الهی آمین
سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان جان جان من
استاد من این فایل رو چند بار نگاه کردم . امروز دوباره نگاهش کردم و بعدش فایل 7 دوره ی کشف قوانین رو گوش دادم. فقط خواستم استاد به شما بگم شما در آستانه ی یه تحول عظیمی تو زندگی تون هستید و این تحول شما قطعا و حتما در زندگی ما ،که داریم با دوره های شما پیش میریم خواهد داشت .
باید از انرژی تضادی که به وجود اومده مثل پله یا نردبون استفاده کنیم و آرام باشیم .و ِلذت ببریم برای هر آن چیزی که الان داریم. با انجام این تمرینات پاداش ها به زودی خواهند رسید.
استاد از خداوند مهربانم خواستارم که به شما و مریم جان عزیزم آرامش بده . نمیدونم چرا این دعا براتون کردم ولی قلبم این رو گفت که برای استاد و مریم جان این دعا رو بکن
عاشقان از بی مرادی های خویش & با خبر کشتند ازمولای خیس #بی مرادی شد قلاوز بهشت«ازهرجهتی تورا بلا داد تاباز کشدبه بی جهاتت ، نظر مولانا درباره موضوع مورد بحث ،باسلام خدمت استاد عزیزم وسرکار خانم شایسته خوش گفتار ،زیباکلام،دوستان اعضای خانواده ،وقتی که فایل رو گوش دادم ،ازخودم پرسیدم آیا خداوند از وقتی که من توی این مسیر بودم باری از دوش من برداشته قلب منو باز کرد ، استاد جان عجب چکافیه این موضوع که ی نگاهی به چند سال پیش بکنیم قبل از اینکه این قوانین را بشناسیم چه شرایطی داشتیم روزمان چگونه به شب میرسید در چه جهنمی زندگی میکردیم والان که من فکر نمیکنم به اول راهم رسید باشم چقدره آرامش دارم چقدر امیدوارم چقدر به خداوند نزدیکم ودر بند بند وجودم احساسش میکنم!! من کی می دانستم که احساس در من وجود دارد وچنین قدرتی دراین احساس وجود دارد بد یا خوب تمام کسانی که من می شناسم وباشون در تماسم کسی رو ندیدم که از این احساس خبر داشته باشند
چه برسد به اینکه آز ویژگیهای احساس باخبر باشند ،همین فقط همین ویژگی ،توانایی قدرت احساس را که من میدانم خودش به تنهایی بزرگترین معجزه زندگی منه به بقیه کاری ندارم استاد جان من معتقدم که اگه بتوانم درک کنم که الان کجا ودر چه مداری قرار دارم وچندین فرسنگ از کسانی که از این احساس،اگاهی،چگونه کار کرد جهان،قدرتی که خداوند در وجود تمام انسانها قرار داد بی خبرند جلوتر هستم و باورش کنم من پادشاه روی زمین خواهم بود، من راننده تاکسی اینترنتی هستم وقتی که شما از شرایط گزشته خودتان میگوید ومن الان خودم را با اون روزهای شما مقایسه میکنم شرایط من خیلی بهتره وباعث میشه که خیلی آرام بشم و باورم میشه که میشه از هر جا و هر شرایطی شروع کرد و به آنچه که میخواهی برسی، من قبلاً در کامنت ها گفتم که چگونه خداوند مرا معجزه وار به این سایت هدایت کرد ودر چه جهنمی زندگی میکردم با اون همه خدم و حشم ویران بودم ؛ولی الان خلوت آرام تنها با خدای خودم زندگی را زندگی میکنم خدا را هزاران بار شکر، ،امروز جمعه است و تهران خلوت بهترین وقته برای کار کردن ساعت 5بیدار شدم طبق معمول فایل رو پلی کردم ی حسی بهم گفت امروز باید به کار اصلی بپردازی باید به استاد بگی که چقدر توی من جا داری چقدر با گفتار زیبات حال مکنم ،استاد جان من ی راننده متفاوت هستم خیلی از کار فعلی رازیم خدا میداند که از اعماق وجودم میگم وقتی به مسافرا میگم من خیلی رازیم می خندن مگن خوبه که ی نفر رازی دیدیم! خوش بحالت میتونی توی این همه گرفتاری؛ گرونی, بدبختی, از رضایت صحبت کنی-! این وقتها من میفهمم که من چی میبینم،چه نگاهی به زندگی دارم ، دیگران چه نگاهی دارن#این فرق بین کسی که از کارکرد جهان خبر داره،کسی که از قدرت احساس وقدرت کلام آگاهه این جاست که آدما باورهاشونو صحبت میکنند چقدر راحت میشه باورهای ادمارو کشف کرد ایکاش انقدر که باورهای دیگران را میدیدم باگوهای،ایرادهای خودم رومی دیدم،مافقط ایراد دیگرانو میبینیم کاش روزی بیاد که بتونیم بفهمیم که ایرادی که در دیگران مبینیم چه پیقامی داره آیا این ایراد در من نیست؟ !!که اینم مستلزم قانون تکمیل است انشاالله که لیاقت درک صحیح درست قوانین را پیدا کنیم و بتوانیم تسلیم واقعی قضا وکنفکان خداوند باشیم ،ما در اتفاقات گم نشیم اتفاقات در ما گم وحل بشن استاد جان 4ساعت زمان برد این کامنت گفتم من کندم چون تهسیلات ندارم فقط 5کلاس درس خواندن امیدوارم که مورد رضایت شما قرار بگیرد وکمو کاستی ها را به بزرگواری خودتان ببخشید دگه حروف دارن حرکت میکنند ،من 50واندی سالمه یعنی ی بچه 50ساله که 4_5ساله که دوباره متولد شدم !!! ارادتمند شما (محمد صادق اسکندری) راستی استاد جان من تالار تفاهم توی کفکانیان رو پیدا کردم کلی یادتون کردم گفتم استاد اینجا چه روزهای رو طی کرده الان شده بازار تربار میوه فروشی ،خوب که چی نمیدانم تمام حرف های شما ملکه ذهن منه توی هرچیزی وهرکاری وهر مکانی که باشم دنبال ردپای شما میگردم فدای داری استاد عزیزم ،،فداتم،
سلام مجدد به استاد عباس منش نازنین و خانم شایسته عزیز
سلام مجدد به همه دوستان توحیدی ام
من مجددا دارم روی این فایل کامنت میگذارم…
امروز صبح برای من خیلی عجیب بود
خیییلی عجیب
گویی الان روی آسمان ها دارم پرواز میکنم
به برکت این فایل ترمزی عجیب از خودم را کشف کردم
ترمزی که فکر میکردم آن را کشف کرده ام و برطرف کرده ام اما این ترمز همچنان در درون من در حال جولان بود ، ترمزی با این عنوان که
“خدا برای یکی میخواد و برای دیگری نه”
و این ترمز جلوی این باور من را که من خودم خالق شرایط خودم هستم را گرفته بود
و طبیعتا این ترمزِ من هم از مذهب می آید که نگاه انسان گونه به خدا را برای من تزریق کرد…
مثلا یادم میاد بچه بودم میدیدم طرف داره کلی التماس میکنه تا دل خدا به رحم بیاد تا حاجتش را بده و همین رفتارها در ذهن من این باور را شکل میداد که خدا یک انسان خیلی قوی ای هست
مثلا بچه تر که بودم یادم میامد که طرف میگفت ، خدا شانس بده ؛ نگاه چه ماشینی را سوار شده ؟ کاشکی خدایا برای منم میخواستی… و این نگاه این باور را در من شکل میداد که خدا یک انسان قوی است که اون بالا روی صندلی ای از جنس طلا نشسته و داره دستور میده به فلانی را بدبخت کنید و فلانی را خوشبخت…
اما اصل داستان چیز دیگری است…
“خدا انسان نیست ، خدا یک سیستم است که به فرکانس های ما پاسخ میدهد”
داستان این فایل برای من اینجاست که خانم شایسته به استاد گفتند که
“خدا شما را انتخاب کرد…”
ولی از دقیقه 15:32 تا 16:08 ، یعنی در عرض 36 ثانیه استاد نکاتی را گفتند که حقیقتا من کمتر جایی شنیدم و این 36 ثانیه دریایی از آگاهی را به من عطا کرد
استاد گفتند:
“خدا به یک اندازه به همه ما نزدیک است و این ما هستیم که خدا را انتخاب میکنیم و هدایت میشویم ، نه اینکه خدا ما را انتخاب کنه…”
این جمله خیلی خیلی خیلی برای من قابل تامل بود…
و یادم هست که در یک فایل دیگری استاد گفتن
“این پیامبران بودند که خدا را انتخاب کردند ، نه اینکه خدا پیامبران را انتخاب کرده باشد”
یا در یک فایل دیگری گفتند
“فهم ما از قرآن از اینکه ما بگیم قرآن کتابی است که بر حضرت محمد نازل شده تا اینکه بگیم قرآن کتابی بود که موجود بود و فقط حضرت محمد در فرکانس دریافت آن قرار گرفت ؛ از زمین تا آسمان فرق میکنه”
ما انسانیم و خیلی باید دقت کنیم که نگاه انسان گونه به خدا نداشته باشیم
حالا درسته که ما انسانیم و در دعاهایمان طوری رفتار میکنیم که ممکنه این برداشت بشه که خدا انسان هست اما حواسمون باشه که خدا سیستم گونه رفتار میکنه ، نه انسان گونه
و با این پشه ، خدا به همه ما میگه که عده ای با همین پشه هدایت میشوند که آنها همان اهل ایمان و تفکر هستد و عده ای با همین پشه گمراه میشوند که آنها همان فاسقانند…
پشه یک نماد قدرت خالقیت خداست که آنهایی که اهل ایمان باشند میگن این نماد حقانیت خداست که چقدر ظرافت در بدن این پشه به کار برده ولی آنهایی که اهل فسق و فجور هستند میگن خدایا پشه؟ این دیگه چه مسخره بازیه؟
همه اینا رو گفتم تا به این امر برسم که قرآن هم همین خاصیت را داره ، عده ای با قرآن هدایت میشن و عده ای با قرآن گمراه…
نمونه علنی گمراهی با قرآن ، میشه گروه داعش در زمان فعلی ما یا گروه خوارج در زمان حضرت علی علیه السلام
حالا خاصیت این گروه گمراه شده اینه که تک بعدی به قرآن نگاه میکنند ، مثلا دوتا آیه بالاتر و پایین تر را نگاه نمیکنن…
مثلا در مورد حجاب فقط میبینند که خدا گفته شال هایتان را برسینه هایتان بیاندازید و دیگر کاری به فرهنگ و موقعیت مکانی اون منطقه و آیات دیگر ندارند و با همین یک آیه حکم جهنم تمام خانم هایی را که موهایشان بیرون است را صادر میکنند
همه اینا را گفتم تا به اینجا برسم که خدا به موسی میگه…
(وَٱصۡطَنَعۡتُکَ لِنَفۡسِی)
[سوره طه 41]
و ای موسی ، من تو را برای خودم برگزیدم…
(وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُکَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا یُوحَىٰۤ)
[سوره طه 13]
و ای موسی، من تو را انتخاب کردم…
بحث سر واژه “ٱخۡتَرۡتُکَ” است که هم هدایت کننده است و هم گمراه کننده
آدم تک بعدی میگه
“بیا ببین ، خدا خودش میبره و میدوزه ، موسی را انتخاب کرد ، کاشکی ما رو هم انتخاب میکرد…”
و این یعنی نگاه انسان گونه به خدا…
اما انسانی که اهل تفکر است میاد کل داستان موسی را در قرآن میخوانه و اینجوری میگه که
“خب این موسی روزگاری یه قتل انجام میده ، بعدش آواره بیابان میشه ، بعدش عاجز میشه و فرکانس درخواست رَبِّ إِنِّی لِمَاۤ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرࣲ فَقِیرࣱ را به ملکوت خدا ارسال میکنه ، بعدش هدایت میشه و داماد شعیب میشه و بعدش هدایت پشت هدایت ؛ تا اینکه به واسطه بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِی هایش به جایگاهی میرسه که خدا در وصفش میگه ٱخۡتَرۡتُکَ”
و بعدش با خودش میگه
“اگر موسی توانست ،منم میتونم زیرا که موسی هم بشری بود مثل من”
و این نگاه درست است به سیستم رب العالمین که منجر به هدایت ما به الله میشود
حالا من با یک مثالی این سیستمی بودن جهان را بهتر درک کردم که اینجا میگم تا همه ما بهتر بتونیم درکش کنیم
استاد در کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم گفتند که هر جا از واژه ” ما ” استفاده شده یعنی سیستم…
حالا این سیستم چیه؟
تصور کنید دانش آموزی در یک مدرسه درس میخواند
این دانش آموز در رشته ریاضی رتبه یک المپیاد استان را میاره
حالا مدیر مدرسه در یک مراسمی ضمن تشکر از این دانش آموز و دادن هدیه ای به او در برابر همگان ؛ میاد میگه
“ما توانستیم امسال رتبه یک المپیاد ریاضی را در استان کسب کنیم”
وقتی که مدیر میگه ما ، یعنی سیستم و این سیستم شامل خود محیط مدرسه و کلاس میشه ، شامل معلمانی که به بچه ها تعلیم دادند میشه حتی شامل اون سرایدار مدرسه که قبل از ورود بچه ها مدرسه را جارو زده میشه و…
و نکته مهممم اینجاست که شامل خود اون دانش آموز رتبه اولی مدرسه هم میشه که از این فضا استفاده کرد و خواست و تلاش کرد و به جایگاه رتبه یکی المپیاد استان رسید…
و حالا اگر در اینجا ، این دانش آموز در برابر مدیر مدرسه بایسته و شکایت کنه از مدیر که چرا رفتی گفتی ما توانستیم…؟ مگر ندیدی که چقدر من تلاش کردم؟ مگر ندیدی شبم را به صبح و صبحم را به شب دوختم تا رتبه یک شوم؟ مگر ندیدی…؟
چقدر بی معرفتیه (حالا اگر منصفانه فکر کنه میبینه که مدیر مدرسه در آن مراسم جلوی همه از او تقدیر کرد و او را به همه نشان داد)
و اگر بجای این شکایت ها بیاد در برابر همه به مدیر مدرسه بگه
ممنونم آقای مدیر ، اگر مدیریت شما و ایجاد این فضا برای من نبود من هرگز به چنین موفقیتی نمیرسیدم و اعتبار تمام موفقیتش را به مدیر مدرسه بدهد…
اینجا چقدر زیباتر میشود…
این فقط یک مثال بود تا بهتر درک کنیم
خدا مدیر است و تمام این عالم دستان این مدیر و ما دانش آموز…
حالا مساله این است که
آیا ما به عنوان دانش آموزان این عالم آیا میخواهیم؟
و اگر بخواهیم تمام این مدرسه عالم بسیج میشوند برای هدایت من به سمت خواسته ام…
الان فکر کنم بهتر معنای أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَکَ صَدۡرَکَ و ما بقی آیات این سوره را بفهمیم
ای محمد، آیا ما ما ما قلبت را باز نکردیم؟
ای محمد، آیا ما ما ما…
الان فکر کنم بهتر معنای این صحبت استاد عباس منش را در این فایل بفهمیم که گفتن
الان بهتر معنای آیه زیر را میفهمم که من بدون تو هیچم و هر چه دارم از توست و از این مدیریت تو ضربان های قلب من است که مرا سر پا نگه داشته و…
(وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱللَّهِ)
[سوره هود 88]
خدایا شکرت
من آمدم در مورد ترمز “نگاه انسان گونه به خدا ” نوشتم اما الان که نگاه میکنم میبینم یک ترمز دیگر من هم خود به خود داره حذف میشه
ترمزی که من اسمش را میگذار “پس بقیه چی”
و بهترین جواب خودش می آید که
بقیه کافیه بخواهند و از امکانات این مدرسه استفاده کنند و تلاش کنند…
خیلی مسخره است که در یک مهمانی باشیم و من مشغول استفاده از مواهب سر سفره باشم اما دوستم نخواهد از خوراکی های سر سفره بخورد و من دلسوزش شوم و بخواهم به زور به او خوراکی دهم…
استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز ، بسیار ممنونم از شما که با این صحبت هایتان درس بزرگی را به من دادین…
به نام خداوند رحمتگر مهربان و بنام خداوندی که هدایت ما رو بعهده گرفته است
همه ی ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم فقط کافی است قلب مون رو پآک کنیم و بخواهیم که هدایت بشیم و بعدش هدایت می شویم
با درود و سلام خدمت بهترینه بهترین استادان جهان
استادان عزیزم سلام به روی ماهتون بازم چهره ی پاک و زلال و شفاف ماهتون رو دیدم همینطور اشک هام سرازیر شد و همش از خداوند تشکر و قدردانی می کردم
وقتی این سوره انشراح رو خانم شایسته جانم خواندن همینطور میخکوب شدم فهمیدم که امروز یکی از بزرگترین روزهای تغییرات توحیدی منع یعنی انگار تازه با خداوند آشنا شدم انگار خداوند توسط شما دو عزیز داره با من صحبت می کنه و بهم نشونه ها و بشارت های خوب و خوش شادمانی میده انگار تازه معنا و مفهوم این آیه ها رو عمیقأ درک کردم..
چقدر خوبه که به یادمون انداختند که کجای داستان بودیم
چقدر خوبه که با یادآوری گذشته ی خودتون به ما درس توحید رو دادید
چقدر خوبه که با تغییرات باورها مون و با به یادآوری تضادهای گذشته مون بهمون نهیب زدید
و علت اینکه چرا در آن شرایط تضادها. بودیم ،،؟؟؟.. و سخت ترین مسیر رو تجربه کردیم
چرا اون افکار. رو داشتیم و یا بعبارتی چه افکار و باورهایی داشتیم که آن شرایط سخت رو تجربه کردیم؟؟؟
چون قلب مون بسته بود و بقول قرآن مهر گذاشته بود روی قلبمون
امروز بعد از نوشتن چند صفحه از تمرین توی دفتر شکر گذاری همش داشتم فکر می کردم که چه خواسته ای رو برای امروزم توی دفتر ستاره قطبی بنویسم ولی انگار قفل شده بودم
تا اینکه اومدم توی سایت دیدم که معجزه ای رخ داده استاد عباسمنش مون کولاک کرده .. وووای خدایا شکرت که به دو استادان عزیزتر از جانم و این سایت الهی هدایت شدم
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1) وقتی خداوند قلب رو باز می کنه جایگاه دریافت الهامات رو باز می کنه کمک می کنه که پیام خداوند رو بهتر بفهمیم
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
استاد جان دقیقا منم مثل شما یاد اون زمانی که تضادهای پی در پی و در همه ی جوانب زندگیم رخ داده بود و امانمو بریده بود افتادم و همینطور اشکم سرازیر شد فقط و فقط. اشک می ریختم چون منم مثل اون موقع های شما دیدگاه خاصی به خداوند و الهامات و قوانین جهان و پیام های خداوند نداشتم و فکر می کردم فقط پیام ها و الهامات مخصوص از ما بهترون هستش و من هیچ نقشی در زندگیمون ندارم و سرنوشت من از قبل نوشته شده و باید بسوزم و بسازم و اون بار گرانی که روی دوشم بود رو باید تا ابد با خودم حمل کنم و هیچ راه گریزی نیست
وقتی شما گفتید فکر کردن به دوران راننده تاکسی حتی فکر کردنش هم الان برام ترسناکه دقیقا همون لحظه به یاد اون تضادهای افتادم که همه چی رو از دست داده بودم سقف خونه مو . ماشین هامو . باغ و پول و ثروت و حتی روابط و کانون خانوادگی مو که تنها یک دختر و پسرم دشمن همدیگه شدند و هر کدام به سمتی رها شده بودیم .. چک و چال ها و بدهکاری ها و سلامتی و اعتبار و آبرو و حتی حقوقم بلوکه بانک شده بود و نمی تونستم یک دونه نان بخرم و با یک چمدان آواره ی خونه خواهرم شدم و بقول قرآن. کمرم شکست.. استاد جان همین الان هم فکرش چهار ستون بدنمو میلرزونه..
انگار ی جورایی همه مون شبیه هم بودیم مطمعن هستم که دیگر دوستان عزیزی که کامنت میدارند در تضادهایی بودند که باور کردنی نیست..
دقیقا خداوند در همون زمانی که صدای خرد شدن کمرم مو شنیدم بلطف و مهربانی خداوند شما به داد من رسیدید .. خداوند منو بسمت شما استاد عزیزم هدایت کرد و دستمو محکم گذاشت توی دستان پر مهر و با سخاوتمند شما عزیز دل… و اون بار سنگین و گران رو به نرمی و آرام آرام از دوش من برداشت .. خدا منو هدایت کرد . خدا دستمو گرفت .
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
استاد عزیزم وقتی گفتید که چه عاملی باعث شد که قلبم باز بشه؟
وقتی که خداوند رو بعنوان تنها منبع قدرت توی زندگیم درک کردم و توی این مسیر حرکت کردم چقدر قشنگ بارها رو از روی دوش من برداشت و همه چی در زندگی تون تغییر کرد و گفتید اون قلب منو باز کرد برای درک بهتر خداوند برای درک بهتر زیبایی هایش و بعدش اعتباری جهانی که خداوند به من داد
اعتباری که فقط خداوند می تونه به آدم بده .. اعتباری که نه تبلیغ نیاز داشت و نه کاری.. اینکه افراد چطوری با سایت عباسمنش دات. کام . آشنا شدند و آشنا خواهند شد همش کار خداونده که داره کارها رو هندل می کنه و انجام میده خدارو شکر
استاد جان .. با این گفته های شما یک درخواست و هدف جدید برام ایجاد شد.. انگار تازه در مدار. شنیدن این در خواست هدایت شدم. و بخاطر همین درخواست بود که امروز نمی تونستم ستاره قطبی رو بنویسم .. انگار خداوند از طریق کلام شما به من گفت که الان باید چه در خواستی داشته باشم ..
خدایا منم می خواهم نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ باشم و قلبم باز بشه و الهامات و پیام های ترا دریافت کنم
خدایا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)
استاد عزیزم خدا رو بی نهایت شاکرم برای این بلند آواره شدن شماااا و تحسین تون کردم و شکر گذار خداوندم. شدم. که. از اون شرایط سخت زندگی به این اعتبار نیک و بلند آوازه ی رسالت توحیدی و الهی و سلامتی و زیبایی و پول و ثروت و عشق و مهر و محبت هدایت شدید و مهر شما رو در قلب ها گرم و نرم کرده.. استاد بینظیرم . استاد مهربونم . ای بهترین ها.. من فقط با اشک این کلمات رو می نویسم و فقط شکرگذار خداوندم که. به چنین بزرگی و بلند آوازه ای هدایت شدید که پر بازدیدکننده ترین سایت. موفقیت به اعتبار نیک جهانی هدایت بشوید با اینکه افرادی برای تخریب و آسیب رساندن به شما دست به هر عملی زدند که این حرکت آنها بلطف خداوند. بنفع شما شد ..
واقعا من و دیگر. ساکنین این کشتی الهی چقدر خوشبخت و سعادتمند بودیم و هستیم که به چنین. جایگاهی. در کنار شما. دو عزیز هدایت. شدیم ..
جا داره از خانم شایسته مهربان تشکر و تقدیر کنم که گاهی با صدای بغض ایشون من هم بغض می کردم و گفتند این سوره رو برای اولین بار در دوره های دوازده قدم کامل توضیح دادند
ممنونم استاد عزیزم که اینجا هم در فایل های دانلودی هم بطور مفصل توضیح دادید و منو عاشق این سوره کردید مرسی مرسی ممنونم
خانم شایسته جانم ممنونم که قانون رو بطور زیبا دوباره برامون یاد آور شدید. اینکه گفتید شما اگر یک خواسته ای دارید طبق قانون اگر باورهایی بر خلاف آن خواسته رو نداشته باشید آن خواسته خیلی راحت وارد زندگی مون میشه و اگر آن خواسته وارد زندگی مون نشده یعنی ترمزهایی توی ذهن مون داریم
یعنی وقتی ترمز ها رو شناسایی می کنیم تازه می فهمیم که اون ترمز ها همونبار سنگین بوده وقتی یک ترمز اصلی رو ریشه یابی می کنیم. تعداد زیادی از ترمزهای. دیگه هم حذف می شوند. بعلت اینکه ترمز ها رو از ریشه شناسایی می کنیم … خانم شایسته جان در ادامه گفتند همون ریشه درخت هرز رو قطع کنیم یک عالمه از اون درختچه ها و شاخ و برگ و پیچک ها. هم حذف میشن… دقیقا درست فرمودید واقعا یک مسأله از ریشه حل بشه کلی مشغله های دیگر حل می شود .مرسی مرسی ممنونم
استاد جان این خواسته هم در من شکل گرفته..
چطوری شو نمیدونم
از کجاشو نمیدونم
فقط میدونم که اعتبار از دست داده ام رو بهتر و قشنگترش و آسون تر و راحت تر می تونه بهم بده…
خدایاااا منم اعتبار می خوام اعتباری که فقط و فقط خودت می تونی بهم بدی..
خدایا چطوری می تونم اعتبار نیک داشته باشم؟؟؟
خدایا خودت هدایتم کن بسمت اعتبار نیک در همه ی جنبه های زندگیم
خدایا شکرت .. ما رو در ادامه ی این مسیر استوار تر و ثابت قدم تر کن
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)
من هم همیشه معنای متفاوتی از این آیه شنیده بودم و باور هم کردم اینکه حتما باید در این جهان سختی و مشقت زیادی بکشم تا بلاخره شاید بعداً در دنیای پس از مرگ وارد بهشت بشم و آسونی رو آنجا تجربه کنم(وعده های رویایی)
استاد جان چقدر این قسمت رو قشنگ توضیح دادید واقعا ممنونم که از این جهل در اومدم..
اینکه گفتیدیعنی توی جهانی که ما زندگی می کنیم همیشه هم سختی ها بوده و هم آسانی ها یعنی هر دوی اینها در کنار هم و با هم وجود داره و با هم هست ولی ما می تونیم انتخاب بکنیم که در چه مداری باشیم .. یعنی با افکار مون حق انتخاب داریم…
ولی در نظر عامه مردم مفهوم این جمله بدرستی بیان نشده و کلا همه ی (اون جامعه99٪) گمان می کنند بقول استاد حتما باید سختی بکشی و اشکال ندارد و بعداً در دنیای پس از مرگ بلاخره شاید وارد بهشت بشویم..
به همراه هر سختی هم آسانی است یعنی این دوتا با هم هستند
مثلاً.. هم سلامتی هست و هم بیماری
هم فقر هست و هم ثروت
هم بالا هست و هم پایین
هم گرم هست و هم سرد
هم روابط نامناسب هست و هم روابط خوب و مناسب
هم آدم های نامناسب هست و هم آدم های مناسب و خوب
استاد جان ممنون و سپاسگذارم با این مثال هاتون کاملا معنی به همراهی سختی و آسانی است رو خوب درک کردم
اینکه ما کدام طرف قضیه قرار داریم به این معناست که ما قلب مون توی چه مداری است و این نشون میده ما چه چیزی رو طبق قانون فرکانس دریافت می کنیم
یک نکته ی خیلی جالبی خانم شایسته جان بیان کردند اینکهبا ترمزها چطور می شود که ما خودمان را آسون می کنیم برای سختی ها و
یا اینکه چطور خودمان را آسان می کنیم برای آسانی ها؟؟؟؟….با پیدا کردن هر ترمزی و برداشتن آن ترمز هدایت می شویم به آسانی ها،
1/یعنی گروهی از ما هستیم که خودمون رو آسون می کنیم برای آسانی ها
2/و گروهی از ما هستیم که خودمون رو آسون می کنیم برای سختی ها
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾آرى با دشوارى آسانى است (6)
اینکه قرآن اینقدر تاکید می کنه و دو بار پشت سر هم این آسانی ها و سختی ها رو تکرار می کنه بدین معنا که حرفشو در آیه های قبلی گفته اینکهآن باری که روی سینه آت بود و کمرتو شکست ما این بار رو از روی دوشت برداشتیم و بعدش پر آوازه آت کردیم یعنی وقتی پیامبر مسیرشو عوض کرد آسونی ها رو دریافت کرد بجای سختی ها
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾پس چون فراغت یافتى به طاعت درکوش (7)
نکته ی مهم بعد از رسیدن به هدف
اینکه وقتی پیشرفت می کنیم و حرکت می کنیم و نتیجه گرفتیم و به هدف مون رسیدیم فکر نکنیم که همه چی تمام شده بلکه باید ادامه بدیم و حرکت کنیم و هدف های بعدی رو مشخص کنیم
یعنی وقتی نزدیک به هدف و فتح قله ی اول رسیدیم باید هدف و قله ی بعدی دیگری رو برای خودمون مشخص کنیم.
در واقع خوشحالی کنیم و شادی کنیم و جشن بگیریم و به خودمون پاداش بدیم ولی توی باد موفقیت قله ی اول نخوابیدم و فکر نکنیم که همه چی تمام شده .. که اگر اینجوری فکر کنیم سقوط می کنیم
استاد جان من هر دفعه ده تا از اهداف کوچیکه و بزرگ مهم خودمو می نویسم هر چند این وسطا شاخه های از دیگر اهدافم خودشو نمایان می کنه (مثل امروز که فهمیدم منم اعتبار نیک در همه ی جنبه های زندگیم می خوام) که امروز خیلی به این هدف فکر کردم و با این فایل گران بها فهمیدم که در من یک خواسته و هدف مهمی شکل گرفته و انگار اهداف دیگرم به همین خواسته ام گره خورده و می خواهم بدانم پیش نیاز رسیدن به اعتبار نیک و پر آوازه شدن چه چیزی است و یا بعبارتی چه مسیرهایی رو باید طی کنم و یا چه اهدافی رو باید لحاظ کنم تا به این هدفم برسم
در واقع من فهمیدم که اگر هدف و انگیزه ی بعدیمو مشخص نکنم یعنی بقول شما سقوط می کنیم و انگار کاری دیگری در این جهان نداریم و باید غزل خداحافظی رو خوند
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)
در این آیه خداوند چاشنی قضیه رو زیباتر می کنه. با رسیدن به هدف و خواسته این اشتیاق بسمت پروردگار رو بیشتر می کنه یعنی حرکت دوباره و از خداوند می خواهیم که کمک مون کنه برای هدف های بعدی و بعدی و ایده های بعدی و همه چیز دوباره آسون تر میشه
خداوند بهمون الهامات رو میده
خداوند آدم ها و موقعیت ها و شرایط هایی رو بسمت مون هدایت می کنه و یا ما رو بسمت آنها هدایت می کنه
وقتی خداوند قلب مون رو باز بکنه و این باور رو داشته باشیم با رویکرد به خداوند و با اشتیاق و با حس خوب و با ایمان و تقوا و توکل حرکت کنیم واقعا هیچ هدفی نیست که از خداوند بزرگتر باشد
نکته ی پایانی ..
هر چقدر بتوانیم این کار رو انجام بدهیم و هر چقدر اعتبار رو به خداوند بدهیم و هر چقدر ازش درخواست بکنیم که ما رو هدایت بکند .. وقتی که باورها مون. رو تغییر دهیم. قلب مون رو باز و درک رو بیشتر کنیم میبینیم که خداوند همیشه داره ما رو هدایت می کنه
ما خودمون با افکار مون قلب مون رو بسته بودیم و با افکار و باورها هامون ترس و شرک و بی ایمانی مون مسیرها رو برای خودمون سخت کردیم
پس باید حرکت کنیم و ادامه بدیم چون این مسیر مقصد نیست بلکه یک مسیری برای پیشرفت هست نه یک نقطه ی پایان
استاد برای چندمین بار تبریک این اندام فوق العاده رو؟؟
این خانم بلا هم اندام ساخته هاااا
چقدرموهاش بلند شده
دوست داشتم
چند مدت پیش فکرمیکردم چرا خانم قصه های ما زیورآلات نمیپوشه؟
چرا موهاشو نمیزاره بلند شه؟
که خداروشکر موهاش بلند شده
خدایا شکرت
استاد عزیزتر از جانم نمیدانی چه هدیه فوق العاده ای به چشمای من دادی
استاد من امروز این فایل فوق العاده رو با گوشی جدیدم که هدیه خداست دیدم وای خدای من چه کیفیتی
اینارو همش از خدایی دارم که شما معرفی کردی بهم
استاد اصلا جایی که حرف از خدا و حرکتاش میشه
انصافا من مو به تنم سیخ میشه
من شخصا به زندگیم دیدم خدا به قول بچگی هامون از آسمون اومده پایین قشنگ تیکه های پازل زندگی منو چیده اخرشم ی بوس آبدار گذاشته رو پیشونیم و رفته و حتی قول داده زود به زود بهم سر بزنه به شرط پاکی دل و طهارت روح
استاد از چی بگم
از کدامین گاری زوار در رفته ای که کمر منو شکسته بود و نفسی برام نمونده بود که گفتم خدایااا تو دست منو بگیر نجات بده
استاد مهربونم
شما دست خدا شدی
شما دست منو گذاشتی تو دست خدا
و هنوز رهام نکرده خداروشکر
حدود 5 ماه تمام تو منجلاب ی وابستگی کثیفی غرق بودم
و هر لحظه این 5 ماه زندگی من زهر مار بود
واقعا زهر مار بود
ی شب مث تمام شب های این 5 ماه افتادم به گریه
اما جنس این گریه فرق داشت
گریه کردم به درگاه خدا و گفتم خدایا من تسلیم
من بنده حقیر و ناتوان تو
فقط ی چیزی میخوام
فقط ی نجات
ی رهایی
ی ذهن آروم و بی دغدغه
تمام اون شب چنان از غم زانوهامو بغل کرده خوابیدم که گاها چونم به زانوم میخورد
تا صبح دست به دست نشدم
گفتم خدایا تا نجات ندی تکون نمیخورم
گفتم تا این لحظه قدرت دست من بوده و با تک تک سلول های بدنم فهمیدم پوچ و پوچ
گفتم خدایا بیا قدرت نمایی کن
هیچی جز قدرتت نمیخوام
فقط قدرت نمایی
به والله نمیدانم چی بود خواب بود هیچی یادم نمیاد
فقط ی جای ذهنم ی چیزی انگاری میگفت بما کانو یعملون
بما قدمت ایدیهم
استاد من اصلا قران بلد نیستم
اصلا تا الان هم نخونده بودم
فقط چند مدت کوتاهه شروع کردم به ترجمه خوندن
صبح اون شب سیاه
من ی شاپرک بودم
ی قاصدک
ی پر
ی چیزی که اینقدر سبک و رها بود که از خود ساناز قبلی فاصله میگرفت و پرواز میکرد
نمیدانم چی شد
واقعا نمیدانم
برای من فقط ی معجزه بود
ی رهایی با بال های سبک
استاد ی چیزی بگم
ایمان دارم شما درک میکنین حرفمو
استاد خدارو شاهد میگیرم اون ساناز قبلی اون ساناز وابسته به والاه اون گوشه تخت پودر شد
خدایی به چشم دیدم که نابود شد
اصلا نفهمیدم چجور اون شخصیت در طی یکی دو روز کلا نیست شد و دود شد رفت تو هوا
الان این منم
ی ساناز فوق العاده
ی سانازی که خدا بار سنگین روی دوششو برداشته
وای خدای من
چقدر قوی ام
چقدر سبکم
چقدر خودمم
دقیقا همون جمله طلایی خانم گل که گفت چقدر من خودمو آسون کرده بودم واسه سختی هااا
استاد شما بهتر از هر کسی میدانی با این رهایی چه درهایی از نعمت به روی من باز شد
دقیقا همان روز یا فرداش فروش فوق العاده روی تعداد داشتم
دقیق خود من فروش داشتم
همین سانازی که حتی از پس هزینه خورد و خوراکش بر نمی اومد
خودش گفته با هر سختی آسانی هست
خودت انتخاب کن بخش سختی رو میخوای یا آسانی رو
خودش گفته که
البته با هر سختی آسانی هست
خدا میدونه چقدر این زندگی من بعد از رهایی به جونم میشینه
چقدر قشنگ قدر لحظه هامو میدونم
ی جایی خوندم ی بزرگی گفته بود فک کن امروز آخرین روز زندگیته آیا کارهایی که میکنی رو دوست داری؟
اگه دوست نداری پس انجام نده و فقط از زندگی لذت ببر
من نمیگم امروز آخرین روز زندگیمه
میگم خدا دوباره بهم فرصت داده سپاس گذارش باشم و باهم دوستی کنیم پس هر لحظمو به بهترین حالت میگذرونم
و خدارو شکر تا الان موفق بودم
البته سعی میکنم
هر از گاهی سرو کله شیطان پیداش میشه ولی بهش میگم میخوای با چوب بیفتم دنبالت؟؟؟
اونم غیب میشه خداروشکر
امروز تو دفتر شکرگزاریم نوشتم خدایا اگه ی روزی به عقب برگردم حاضرم تمام اون تضادهامو داشته باشم به قیمت اینکه الان تورو پیدا کردم
الان درجای جای قلبم نشستی
الان لحظه هام پر شده از حضور پررنگت
استاد قشنگم امروز با تمام وجودم بابت اون وابستگی از خدا سپاس گذاری کردم که نتیجش شده این رفاقت منو خدای دوست داشتنی ام
و بابت این رشد و تکاملم به خودم تبریک میگم و به شما هم تبریک میگم که تیترهایی که برام نوشتین و من تکرار کردم شده ی ساناز تقریبا متوکل ولی سعی بر پیشرفت
و این روزها همش میگم خدایا منی که در این مدت کوتاه اینقدر معجزه دیدم الان که محکم و مستمر در مسیرم در آینده قرار چی بشه و انصافا قلبم ایست میکنه از معجزه هایی که در راهه
خدایا شکرت
خدایا شکرت
استاد قشنگم ی دنیا تشکر که به لطف الله به من طعم زندگی جدید و شخصیت جدید هدیه دادین
و تبریک میگم بهتون بابت داشتن خانم گلی که چقدر متین و باوقار با صدای فوق العادشون برامون سوره قرائت کردن و چقدر من مشتاق تر از قبل دلم هوای قرآن خوندن کرد.
منم از شما کمال تشکر رو دارم …ممنونم بابت تحسینتون…
باور کن تمام روزها و شب هام شاهدند موفقیت بچه ها رو میبینم. فقط و فقط اشک میریزم…
یه سری از بچه ها کامنت هاشون رو پیگیرم و میخونم، خدا شاهده دنبال جای خلوتی میگردم که کسی نباشه و کسی اشکامو نبینه … خیلی خیلی بهتون افتخار میکنم. انشاءالله فرصت بشه در زمان و مکان مناسب و حال خوب همدیگر رو زیارت کنیم.
من همیشه دنبال یک دوست خوب بودم که باهاش راحت باشم و بتونم حرفام رو بهش بزنم…
خدایاشکرت به خاطر این انسانهای فوق العاده. این سایت الهی …
روز گارت بر مراد
روزهایت شاد شاد
بزم عشقت پر سرور
عمر شیرینت بلند
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
سلامتی و بهر وزی شما رو از خداوند متعال مسئلت دارم .
– آنکه هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید در آفرینش [خداى] رحمان، خلل و نابسامانى و ناهمگونى نمىبینى، پس بار دیگر بنگر آیا هیچ خلل و نابسامانى و ناهمگونى مىبینى؟!
سلام و درود خدمت استاد گرانقدر و همسر ،همکار،دوست… ایشان سرکار خانم الهه ناز مریم بانو شایسته عزیز و مقتدر
و خدا قوت به همکاران سایت توحیدی عباسمنش
و همه دوستان شکر سخن از این باغ دلگشا و شکرستان
راستی که هر وقت خواستیم قدری به خویش بپردازیم و قلبمان را جلا دهیم ،باغ دلگشایی بهتر از سایت الهی محبوب و دوست داشتنی عباسمنش نیافتیم
در حالی که قدری خاطرمان از احوالات روزگار مکدر بود وارد سایت شدم و دیدم پیدای پنهان را به به
قلبی که به سوی معشوق باز می شود با اینکه قبلاً هم بارها گوش کرده و حتی فایل را لحظه به لحظه از حفظ بودم نکاتی را یافتم که تمام وجودم را تکان داد و مرا غرق در اندیشه ای ژرف فرو برد و در اقیانوس توحید غوطهور ساخت …وجودم
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست را فریاد زد
تمام شریانهایم را به جوش و خروش آورد
عشق تو آتش جانا زد بر دل من
و آتشی چون ابر آتشفشان در قلبم فواره کشید گویی که گرما و حرارت آن را در روحم احساس می کردم همان تب عاشقی که با بردن اسم و نامش قلبم آرام می گرفت و یادآوری بی نقص بودنش و زیبایی و هارمونی و هماهنگی در تمام نتهای این سمفونی زیبا که یک صدا یک چیز را می نوازند
همه حتی الورید و الشریان
که یکی هست و نیست جز او
وحده لا اله الا هو
آیه شریفه ای که در مطلع عرض کردم خداوند حکیم می فرماید برگردید و بنگرید هیچ نقصی در این عالم می بینید
جهان چون خد و خال و چشم ابرو ست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
خد به تشدید دال همان خط زیر چشم است
اخیرا
سریالی پنج قسمتی به نام
مستند جهان بی نقص را تماشا کردم که
شامل/
آتشفشان
خورشید
آب و هوا
اقیانوس
انسان
که بسیار زیباست و توصیه می کنم از گوگل یا آپارات سرچ و تماشا کنید که برای تهیه آن به نقاط دور جهان سفر کرده اند و زیبایی و فراوانی لطافت عشق نظم و هر آنچه که حتی فکرش را هم نمی کنیدرا نشان می دهد.
در تحیر قرار می گیرید ،انگار انسان که گونه بالاتری است را خداوند قرار داد تا به نحوی به اکوسیستم کمک کند
فایل زیبای قلبی که به سوی خداوند باز می شود ، مرا به فکر فرو برد و به یاد بی نقص بودن جهان هستی انداخت و بی نهایت لطفی که خداوند به ما دارد و تمام نیازهای ما را نه تنها دانسته بلکه از قبل برآورد کرده است.
امشب خیلی خوشحالم به واسطه این آگاهی و اینکه یکی از عزیزان سایت به نام جناب آقای محمد حسین گنجی اهل اصفهان که ساکن اردکان یزد هستند امشب برای اولین بار خواهم دید و مهمان ما هستند که از طریق این سایت الهی که دستی از دستان خداوند هست با ایشان آشنا شدم.
کمال تشکر عرض ادب و احترام خالصانه دارم خدمت استاد گرانقدر و یکایک شما عزیزان انشاالله که میزبان شما باشم در شهر جهانی یزد .
وذهنم از یک فکر زیبا به سوی فکری زیباتر در پروازاست ومثل پروانه ها به دنبال گلها….
ندای تو در قلبم با من سخن می گوید.
خدایا مرا موهبت آن بخش که ذهن وقلبم تنها به تو متمرکز شود
وهر لحظه با تو ارتباط برقرار کنم .
چنان متبرکم کن که ندای تو را بشنوم وسیمای تو را که لبریز از لطف وزیبایی ست به چشم دل مشاهده کنم.
هیچ چیز زیباتر از با خدابودن وتمامیت خود را به اوسپردن نیست ونخواهد بود وامروز بعد از دوسال این عالی ترین معجزه در زندگیم است که باعث شده این حد از آرامش واحساس عالی را با تمام وجودم حس کنم چون سعی کردم هروز وهر لحظه ذهنم را جایگاه خداوند کنم ، همانطور که خواستم وهدایتم کرد به این سایت طلایی وعشق وعلاقه به تغییر در تمام ابعاد وخداوند دریایی از آگاهی را به واسطه استاد ارزشمندم روبرویم گشود ، دریایی از دُرّ وگوهر در قالب کلام های ناب وکلیدهایی که با هر تغییرِ من به دستم داده شد تا بازکننده چه قفل هایی شوند وباهر بازشدنشان بهشتی مقابل خودم دیدن ……خدایاشکرت.
آلبوم زندگیم شکل زیباتری به خود گرفته وتمام گذشته را به امروز زیبایم گره زده است ومصداق همین آیه بیان شده ، که با هر سختی آسانی ست هرچند امروز خود به خوبی آگاه شده ام که سختی هم با نا آگاهی خودم رقم خورده وگرنه خداوندی که من شناختم جز آسانی برای من نخواسته واین را از تجربه های بی نظیر ی که در زندگیم شاهد هستم بیشتر درک می کنم .
وقتی مسیرم درست باشد وطبق قوانین بدون تغییرش هرروز گام بردارم وعملکرد درست داشته باشم و از ابتدای صبح خودم را به بخشندگی ومهربانی اش گره بزنم وبنویسم وفقط خود را نیازمند او بدانم معلوم است که هر اتفاقی هم بیفتد من جز خیر ورشدوپیشرفتم در آن چیزی نخواهم دید وبیشتر مشتاق می شوم که پیوند عمیق تری با او داشته باشم بدون هیچ گلایه ای، بلکه می گویم خدایا مرا سربلند از هر مسئله ای بیرون بیاور که آنجا اوج رشد وبالندگی من است .
مدتی است که کولر 12 هزارکه داخل اطاق گذاشته ایم خوب خنک نمی کند وطفلی حق دارد چون خانه هنوز بین بلوک هایش باز است ومصطفی جان پلاستیکی فعلا کشیده تا محدوده ای که روزها من هستم خنک باشد ومراقبه ونوشتن هایم وخلاصه عشق بازی هایم با خداوند واین سایت جذاب را که دنبال می کنم راحت باشم در این حد ولی برای خوابیدن ظهر ها وشب ها در مغازه می خوابیم وچقدرلذت بخش است اونجا کولر پنجره ای داریم وخداروشکر خنک ،اینها می گذرد مهم حال واحساس من است که بی نظیر وعالیست وااای که چقدر انرژی من ومصطفی به لطف خداوند مثبت است ودر این مدت کنار استادمان هرروز همه چیز عالی پیش می رود ورابطه مان هم عالی تر .
حتی برق که می رود می خندیم ،شاد هستیم وخداروشکر می گوییم وگاهی سوار بر موتور ودور زدن و حس وحالی بی نظیر، خدایاشکرت.
باید از نفس به نفس لحظه های ناب زندگی لذت برد ،شاد بود وخداروشکر کرد ،آنقدر تفاوت الان وگذشته ام زمین تا آسمان هست که خودم را از شکرگزاری لبریز کنم وبا شنیدن ودرک وتفسیر شیوا ورسای استاد جان دراین سوره بی نظیر وتجربه های مریمِ عزیزم کلمه به کلمه اش را به زندگیم ارتباط دهم وخود را سعادتمند وخوشبخت ببینم و از خودم راضی وخشنود باشم که تمام سعی ام این باشد تا اعمالم مورد رضایت پروردگارم باشد و تنها از او یاری بجویم وچقدر این روزها احساس سبکی وراحتی دارم وچقدر ایمان، توکل وامید در این مسیر برایم مثمر ثمر بوده است.
خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم.
دوره کشف قوانین زندگی هم عالی وبی نهایت تاثیر گذار بود وبه امید خداوند با پایان دوره دوباره دوازده قدم ،مجدد این دوره طلایی را شروع کنم تا عملکردهای عالی تری داشته باشم والبته شکرگزارتر……. که همه چیز زندگیست این شاکروسپاسگزاربودن خداوند که هر لحظه شادی وصف ناپذیری به همراه دارد وآرامشی خاص ،خدایاشکرت.
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم عزیزانم امیدوارم همگی موفق باشید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر وبخشایشگر
سلام درودبراساتید گرانقدار استادعباسمنش عشق ” عزیزدلها “وسرکارخانم شایسته نازنین وسایرعوامل ودوستان همسفر درسایت توحیدی والهی عباسمنش
روزروزرگارتان عالییییی باد ودرهرلحظه لحظه زندگیتون نفس گرم خداوند همراهتان باد
این دومین کامنت من روی این فایل بی نظیر میباشد وروزگذشته مفصل برداشتم رو از مباحث مطرح شده بادوستان به اشتراک گذاشتم و ازانجایی که من متعهد شده ام هرزمان که اتفاق زیبایی روتجربه کنم بیام وبادوستان عزیزم درسایت به اشتراک بگذارم
درابتدا بسیارتابسبارشما استادعزیز رووخانم شایسته نازنین رو که خیلی هم دلتنگشان بودیم بااون استایل جذاب وست بی نظیر تون که با رنگ فضای داخلی ماشین رویایی تون هماهنگ بود تحسین کردم ولذت بردم
واما ماجراازاین قراره که من حدود یکماه قبل کامنتی روروی یکی ازفایلهای دانلودی گذاشتم وشرح دادم که پسرارشدم امیرمحمد گلم درحال طی کردن دوران اموزشی خدمت مقدس سربازی است ویه کم نگران این بود که بعدازدوران اموزشی وهنگام تقسیم درچه استان وشهری خدمتشوادامه بده ودرهمین راستا ازمن خواست که کاری براش انجام بدم تابعد ازدوران اموزشی خدمتش رودر زادگاهمان که استان کرمان میباشدادامه دهد ومن دراون کامنت توضیح دادم که وقتی نزد فرمانده انتظامی شهرمون رفتم تاراهکاری به من بده و ان روز هنگام ملاقات با فرمانده خداوند به طور معجزه اسایی هماهنگ کرد و فردی رو روسمت من هدایت کرد وخودش پیشنهادداد که درپادگان اموزشی که پسرم مَشغول خدمت بود دوست صمیمی دارد وهرکاری ازش ساخته باشد برای پسرم انجام میده وهمان روز مشخصات پسرم روگرفت وگفت خیالت راحت باشه وازهم جداشدیم
خوب تااینجای کارشایدخیلی ازدوستان فکرکنن که من خدارا فراموش کردم ودنبال شخص یااشخاصی بودم برای انجام کارپسرم ولی من فقط سمت خودمو انجام دادم زیرا ازروزی که پسرم به خدمت اعزام شده (ازاول خرداد )بارها دردفترتمرین ستاره قطبی ام نوشته ام وازخداوند درخواست کردم
“خداجونم همانطورکه تاکنون همه امورزندگی ام رومدیریت کردی من موضوع خدمت سربازی امیرمحمد گلم روبه تومیسپارم تاخود فارغ رهاشوم خودت همه چیزو مدیریت کن وامیرمحمد گلم رودرزمان مناسب ،مکان مناسب، شرایط وموقعیت مناسب و به ادمای مناسب هدایت کن تاازخدمتش لذت ببرد وهرچه به خیروصلاحش میباشد همون براش رخ دهد ”
وکلا موضوع رورهاکردم وهمه چیزو به خداسپردم زیرااززمانی که دراین مسیرالهی و زیباهستم احساس میکنم واقعا خداوند باربسبارسنگینی روازدوشم برداشته باری که تا قبل ازاشنایی باقوانین واستادنازنین (سال98) روی دوشم سنگینی میکردوان باراین بود که من برای انجام هرکاری دربدر دنبال پارتی بودم وبرای یه کارکوچیک هم دنبال واسطه بودم وان روزها وسالها تاکاری رابه سرانجام میرسوندم خواب خوراک نداشتم وقدرت رو به عوامل بیرونی میدادم که البته خودمو زیادسرزنش نمیکنم اخه اگاهی نداشتم مثل اکثریت جامعه فکرمیکردم ودرغارزندگی میکردم
خوب برگردیم به موضوع اصلی وامروز روزموعود فرارسید وزمان تقسیم پسرم بود ومن صبح که ازخواب بسیارراحت ولذت بخش بیدارشدم دردفتر سپاسگزاری وتمرین ستاره قطبی باارامش خاصی وبااحساس فوق العاده خوب یکی ازخواسته هایم این بود
“خداجونم امروزروز تقسیم امیرمحمد گلم میباشد امروز بهترینها روبراش رقم بزن ومن منتظر خبرهای بسیار خوشی هستم خودت همه چیزو مدیریت کن”
ودرادامه همین خواسته ام روتکرارمیکردم وساعت به 10 صبح نرسید که همسرم تماس گرفت وگفت امیرمحمدزنگ زده وتقسیم شده وافتاده
“ستادفرماندهی انتظامی استان کرمان”
ودراون لحظه نمیدونستم چکارکنم وباچه ادبیات وزبانی ازخداتشکرکنم وسپاسگزارش باشم که قوانینش اینقدر دقیق کارمیکنن
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم بابت همه چیز
تادرودی دیگربدرود
«بسم الله الرحمن الرحیم»
سلام خدمت استادان گرامی و تمام دوستان عزیزم در سایت
اول اینکه تحسینتون میکنم استاد عزیزم و اون ماشین تمیز و خفن و لباسهایی که خیلی بهتون میاد .چقد مریم جان خوشگلتر و جوونتررشدن عاشقتونم
استاد عزیزم من هنوز احساس میکنم اول راهم و هنوز درست نتونستم از وابستگیهایم دل بکنم.وابستگیهایی که رهایی و حال خوب رو از من گرفته و بار سنگین احساس گناه رو به دوش من انداخته و سنگینی اش مرا آزار میدهد.
تخسینتون میکنم که موفق شدید ایمان خودتون رو حفظ کنیدو اعتمادو توکل قوی به الله یکتا داشتید و با یاری خدا این بار سنگین رو بردارید و پاداش خداوند را که این اعتبار و عزت است را از خداوند دریافت کنید. و الگوی بینظیر برای من شوید .
وقتی نگاه میکنم به زندگی ام هر جا که به خداوند سپردم خدا به بهترین صورت خودشو و قدرتشو به من نشون داد.و جاهایی که خودم دست و پا میزدم یا دست به دامن دیگران شدم مشکلات بد و بدتر شد.
وقتی متوجه باور قربانی شدن در درونم شدم. و متوجه توقع شدید و تایید طلبی درونم شدم و دیدم چقد دیگران برای من بت شده اند و سعی کردم این باور را حذف کنم .انگار یه روزنه ای از نور و امید در قلبم حس میکنم و سبکی قلبم و یک حس رهایی را احساس میکنم.و الان هم مطمئن هستم اگر این وابستگی ها را از وجودم پاک کنم و این احساس گناه نابود کننده را که کمر مرا خم کرده را از دوشم بردارم چه انقلابی در من ایجاد میشود.
این روزها دارم به وضوح میبینم چقد خدا مشتاقه تا من به خواسته هام برسم و تجربه کردم هر جا ازش کمک خواستم از طریق مختلف به کمکم اومد. و من هم به اندازه ی آگاهی ام تلاش میکنم به خداوند نزدیکتر شوم .بعضی مواقع مقاومت ذهنم بسیار شدیده و افکار منفی به سمت من هجوم می آورند.از خدا کمک میطلبم برای رهایی از این افکار .
دوست دارم و میخام که متوکل تر بشم میخام احساس رهایی و آزادی رو تجربه کنم میخام طعم شیرین توحید رو بچشم میخام خدای خودمو در آغوش بگیرم و مشتاقانه و با شادی تجربه کنم ، زندگی کنم و لذت ببرم.واقعا از صمیم قلبم مشتاق و آماده حضور و درک خداوند در قلبم و جانم و زندگی ام هستم و قلبم را باز میکنم برای حضور خداوندم .
خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم پروردگارا مارا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه گمراهان.
امیدوارم تمام دوستانم در سایت به تک تک خواسته های قشنگشون برسن .الهی آمین
«من اکرم خالق زندگی خودم هستم»
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان جان جان من
استاد من این فایل رو چند بار نگاه کردم . امروز دوباره نگاهش کردم و بعدش فایل 7 دوره ی کشف قوانین رو گوش دادم. فقط خواستم استاد به شما بگم شما در آستانه ی یه تحول عظیمی تو زندگی تون هستید و این تحول شما قطعا و حتما در زندگی ما ،که داریم با دوره های شما پیش میریم خواهد داشت .
باید از انرژی تضادی که به وجود اومده مثل پله یا نردبون استفاده کنیم و آرام باشیم .و ِلذت ببریم برای هر آن چیزی که الان داریم. با انجام این تمرینات پاداش ها به زودی خواهند رسید.
استاد از خداوند مهربانم خواستارم که به شما و مریم جان عزیزم آرامش بده . نمیدونم چرا این دعا براتون کردم ولی قلبم این رو گفت که برای استاد و مریم جان این دعا رو بکن
دوستتون دارم آرامش من
عاشقان از بی مرادی های خویش & با خبر کشتند ازمولای خیس #بی مرادی شد قلاوز بهشت«ازهرجهتی تورا بلا داد تاباز کشدبه بی جهاتت ، نظر مولانا درباره موضوع مورد بحث ،باسلام خدمت استاد عزیزم وسرکار خانم شایسته خوش گفتار ،زیباکلام،دوستان اعضای خانواده ،وقتی که فایل رو گوش دادم ،ازخودم پرسیدم آیا خداوند از وقتی که من توی این مسیر بودم باری از دوش من برداشته قلب منو باز کرد ، استاد جان عجب چکافیه این موضوع که ی نگاهی به چند سال پیش بکنیم قبل از اینکه این قوانین را بشناسیم چه شرایطی داشتیم روزمان چگونه به شب میرسید در چه جهنمی زندگی میکردیم والان که من فکر نمیکنم به اول راهم رسید باشم چقدره آرامش دارم چقدر امیدوارم چقدر به خداوند نزدیکم ودر بند بند وجودم احساسش میکنم!! من کی می دانستم که احساس در من وجود دارد وچنین قدرتی دراین احساس وجود دارد بد یا خوب تمام کسانی که من می شناسم وباشون در تماسم کسی رو ندیدم که از این احساس خبر داشته باشند
چه برسد به اینکه آز ویژگیهای احساس باخبر باشند ،همین فقط همین ویژگی ،توانایی قدرت احساس را که من میدانم خودش به تنهایی بزرگترین معجزه زندگی منه به بقیه کاری ندارم استاد جان من معتقدم که اگه بتوانم درک کنم که الان کجا ودر چه مداری قرار دارم وچندین فرسنگ از کسانی که از این احساس،اگاهی،چگونه کار کرد جهان،قدرتی که خداوند در وجود تمام انسانها قرار داد بی خبرند جلوتر هستم و باورش کنم من پادشاه روی زمین خواهم بود، من راننده تاکسی اینترنتی هستم وقتی که شما از شرایط گزشته خودتان میگوید ومن الان خودم را با اون روزهای شما مقایسه میکنم شرایط من خیلی بهتره وباعث میشه که خیلی آرام بشم و باورم میشه که میشه از هر جا و هر شرایطی شروع کرد و به آنچه که میخواهی برسی، من قبلاً در کامنت ها گفتم که چگونه خداوند مرا معجزه وار به این سایت هدایت کرد ودر چه جهنمی زندگی میکردم با اون همه خدم و حشم ویران بودم ؛ولی الان خلوت آرام تنها با خدای خودم زندگی را زندگی میکنم خدا را هزاران بار شکر، ،امروز جمعه است و تهران خلوت بهترین وقته برای کار کردن ساعت 5بیدار شدم طبق معمول فایل رو پلی کردم ی حسی بهم گفت امروز باید به کار اصلی بپردازی باید به استاد بگی که چقدر توی من جا داری چقدر با گفتار زیبات حال مکنم ،استاد جان من ی راننده متفاوت هستم خیلی از کار فعلی رازیم خدا میداند که از اعماق وجودم میگم وقتی به مسافرا میگم من خیلی رازیم می خندن مگن خوبه که ی نفر رازی دیدیم! خوش بحالت میتونی توی این همه گرفتاری؛ گرونی, بدبختی, از رضایت صحبت کنی-! این وقتها من میفهمم که من چی میبینم،چه نگاهی به زندگی دارم ، دیگران چه نگاهی دارن#این فرق بین کسی که از کارکرد جهان خبر داره،کسی که از قدرت احساس وقدرت کلام آگاهه این جاست که آدما باورهاشونو صحبت میکنند چقدر راحت میشه باورهای ادمارو کشف کرد ایکاش انقدر که باورهای دیگران را میدیدم باگوهای،ایرادهای خودم رومی دیدم،مافقط ایراد دیگرانو میبینیم کاش روزی بیاد که بتونیم بفهمیم که ایرادی که در دیگران مبینیم چه پیقامی داره آیا این ایراد در من نیست؟ !!که اینم مستلزم قانون تکمیل است انشاالله که لیاقت درک صحیح درست قوانین را پیدا کنیم و بتوانیم تسلیم واقعی قضا وکنفکان خداوند باشیم ،ما در اتفاقات گم نشیم اتفاقات در ما گم وحل بشن استاد جان 4ساعت زمان برد این کامنت گفتم من کندم چون تهسیلات ندارم فقط 5کلاس درس خواندن امیدوارم که مورد رضایت شما قرار بگیرد وکمو کاستی ها را به بزرگواری خودتان ببخشید دگه حروف دارن حرکت میکنند ،من 50واندی سالمه یعنی ی بچه 50ساله که 4_5ساله که دوباره متولد شدم !!! ارادتمند شما (محمد صادق اسکندری) راستی استاد جان من تالار تفاهم توی کفکانیان رو پیدا کردم کلی یادتون کردم گفتم استاد اینجا چه روزهای رو طی کرده الان شده بازار تربار میوه فروشی ،خوب که چی نمیدانم تمام حرف های شما ملکه ذهن منه توی هرچیزی وهرکاری وهر مکانی که باشم دنبال ردپای شما میگردم فدای داری استاد عزیزم ،،فداتم،
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد به استاد عباس منش نازنین و خانم شایسته عزیز
سلام مجدد به همه دوستان توحیدی ام
من مجددا دارم روی این فایل کامنت میگذارم…
امروز صبح برای من خیلی عجیب بود
خیییلی عجیب
گویی الان روی آسمان ها دارم پرواز میکنم
به برکت این فایل ترمزی عجیب از خودم را کشف کردم
ترمزی که فکر میکردم آن را کشف کرده ام و برطرف کرده ام اما این ترمز همچنان در درون من در حال جولان بود ، ترمزی با این عنوان که
“خدا برای یکی میخواد و برای دیگری نه”
و این ترمز جلوی این باور من را که من خودم خالق شرایط خودم هستم را گرفته بود
و طبیعتا این ترمزِ من هم از مذهب می آید که نگاه انسان گونه به خدا را برای من تزریق کرد…
مثلا یادم میاد بچه بودم میدیدم طرف داره کلی التماس میکنه تا دل خدا به رحم بیاد تا حاجتش را بده و همین رفتارها در ذهن من این باور را شکل میداد که خدا یک انسان خیلی قوی ای هست
مثلا بچه تر که بودم یادم میامد که طرف میگفت ، خدا شانس بده ؛ نگاه چه ماشینی را سوار شده ؟ کاشکی خدایا برای منم میخواستی… و این نگاه این باور را در من شکل میداد که خدا یک انسان قوی است که اون بالا روی صندلی ای از جنس طلا نشسته و داره دستور میده به فلانی را بدبخت کنید و فلانی را خوشبخت…
اما اصل داستان چیز دیگری است…
“خدا انسان نیست ، خدا یک سیستم است که به فرکانس های ما پاسخ میدهد”
داستان این فایل برای من اینجاست که خانم شایسته به استاد گفتند که
“خدا شما را انتخاب کرد…”
ولی از دقیقه 15:32 تا 16:08 ، یعنی در عرض 36 ثانیه استاد نکاتی را گفتند که حقیقتا من کمتر جایی شنیدم و این 36 ثانیه دریایی از آگاهی را به من عطا کرد
استاد گفتند:
“خدا به یک اندازه به همه ما نزدیک است و این ما هستیم که خدا را انتخاب میکنیم و هدایت میشویم ، نه اینکه خدا ما را انتخاب کنه…”
این جمله خیلی خیلی خیلی برای من قابل تامل بود…
و یادم هست که در یک فایل دیگری استاد گفتن
“این پیامبران بودند که خدا را انتخاب کردند ، نه اینکه خدا پیامبران را انتخاب کرده باشد”
یا در یک فایل دیگری گفتند
“فهم ما از قرآن از اینکه ما بگیم قرآن کتابی است که بر حضرت محمد نازل شده تا اینکه بگیم قرآن کتابی بود که موجود بود و فقط حضرت محمد در فرکانس دریافت آن قرار گرفت ؛ از زمین تا آسمان فرق میکنه”
ما انسانیم و خیلی باید دقت کنیم که نگاه انسان گونه به خدا نداشته باشیم
حالا درسته که ما انسانیم و در دعاهایمان طوری رفتار میکنیم که ممکنه این برداشت بشه که خدا انسان هست اما حواسمون باشه که خدا سیستم گونه رفتار میکنه ، نه انسان گونه
یاد آیه قرآن میفتم که خدا با “پشه” مثال میزنه…
( إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَسۡتَحۡیِۦۤ أَن یَضۡرِبَ مَثَلࣰا مَّا بَعُوضَهࣰ فَمَا فَوۡقَهَاۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ فَیَعۡلَمُونَ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡۖ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ فَیَقُولُونَ مَاذَاۤ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَـٰذَا مَثَلࣰاۘ یُضِلُّ بِهِۦ کَثِیرࣰا وَیَهۡدِی بِهِۦ کَثِیرࣰاۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِۦۤ إِلَّا ٱلۡفَـٰسِقِینَ)
[سوره البقره 26]
و با این پشه ، خدا به همه ما میگه که عده ای با همین پشه هدایت میشوند که آنها همان اهل ایمان و تفکر هستد و عده ای با همین پشه گمراه میشوند که آنها همان فاسقانند…
پشه یک نماد قدرت خالقیت خداست که آنهایی که اهل ایمان باشند میگن این نماد حقانیت خداست که چقدر ظرافت در بدن این پشه به کار برده ولی آنهایی که اهل فسق و فجور هستند میگن خدایا پشه؟ این دیگه چه مسخره بازیه؟
همه اینا رو گفتم تا به این امر برسم که قرآن هم همین خاصیت را داره ، عده ای با قرآن هدایت میشن و عده ای با قرآن گمراه…
نمونه علنی گمراهی با قرآن ، میشه گروه داعش در زمان فعلی ما یا گروه خوارج در زمان حضرت علی علیه السلام
حالا خاصیت این گروه گمراه شده اینه که تک بعدی به قرآن نگاه میکنند ، مثلا دوتا آیه بالاتر و پایین تر را نگاه نمیکنن…
مثلا در مورد حجاب فقط میبینند که خدا گفته شال هایتان را برسینه هایتان بیاندازید و دیگر کاری به فرهنگ و موقعیت مکانی اون منطقه و آیات دیگر ندارند و با همین یک آیه حکم جهنم تمام خانم هایی را که موهایشان بیرون است را صادر میکنند
همه اینا را گفتم تا به اینجا برسم که خدا به موسی میگه…
(وَٱصۡطَنَعۡتُکَ لِنَفۡسِی)
[سوره طه 41]
و ای موسی ، من تو را برای خودم برگزیدم…
(وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُکَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا یُوحَىٰۤ)
[سوره طه 13]
و ای موسی، من تو را انتخاب کردم…
بحث سر واژه “ٱخۡتَرۡتُکَ” است که هم هدایت کننده است و هم گمراه کننده
آدم تک بعدی میگه
“بیا ببین ، خدا خودش میبره و میدوزه ، موسی را انتخاب کرد ، کاشکی ما رو هم انتخاب میکرد…”
و این یعنی نگاه انسان گونه به خدا…
اما انسانی که اهل تفکر است میاد کل داستان موسی را در قرآن میخوانه و اینجوری میگه که
“خب این موسی روزگاری یه قتل انجام میده ، بعدش آواره بیابان میشه ، بعدش عاجز میشه و فرکانس درخواست رَبِّ إِنِّی لِمَاۤ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرࣲ فَقِیرࣱ را به ملکوت خدا ارسال میکنه ، بعدش هدایت میشه و داماد شعیب میشه و بعدش هدایت پشت هدایت ؛ تا اینکه به واسطه بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِی هایش به جایگاهی میرسه که خدا در وصفش میگه ٱخۡتَرۡتُکَ”
و بعدش با خودش میگه
“اگر موسی توانست ،منم میتونم زیرا که موسی هم بشری بود مثل من”
و این نگاه درست است به سیستم رب العالمین که منجر به هدایت ما به الله میشود
حالا من با یک مثالی این سیستمی بودن جهان را بهتر درک کردم که اینجا میگم تا همه ما بهتر بتونیم درکش کنیم
استاد در کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم گفتند که هر جا از واژه ” ما ” استفاده شده یعنی سیستم…
حالا این سیستم چیه؟
تصور کنید دانش آموزی در یک مدرسه درس میخواند
این دانش آموز در رشته ریاضی رتبه یک المپیاد استان را میاره
حالا مدیر مدرسه در یک مراسمی ضمن تشکر از این دانش آموز و دادن هدیه ای به او در برابر همگان ؛ میاد میگه
“ما توانستیم امسال رتبه یک المپیاد ریاضی را در استان کسب کنیم”
وقتی که مدیر میگه ما ، یعنی سیستم و این سیستم شامل خود محیط مدرسه و کلاس میشه ، شامل معلمانی که به بچه ها تعلیم دادند میشه حتی شامل اون سرایدار مدرسه که قبل از ورود بچه ها مدرسه را جارو زده میشه و…
و نکته مهممم اینجاست که شامل خود اون دانش آموز رتبه اولی مدرسه هم میشه که از این فضا استفاده کرد و خواست و تلاش کرد و به جایگاه رتبه یکی المپیاد استان رسید…
و حالا اگر در اینجا ، این دانش آموز در برابر مدیر مدرسه بایسته و شکایت کنه از مدیر که چرا رفتی گفتی ما توانستیم…؟ مگر ندیدی که چقدر من تلاش کردم؟ مگر ندیدی شبم را به صبح و صبحم را به شب دوختم تا رتبه یک شوم؟ مگر ندیدی…؟
چقدر بی معرفتیه (حالا اگر منصفانه فکر کنه میبینه که مدیر مدرسه در آن مراسم جلوی همه از او تقدیر کرد و او را به همه نشان داد)
و اگر بجای این شکایت ها بیاد در برابر همه به مدیر مدرسه بگه
ممنونم آقای مدیر ، اگر مدیریت شما و ایجاد این فضا برای من نبود من هرگز به چنین موفقیتی نمیرسیدم و اعتبار تمام موفقیتش را به مدیر مدرسه بدهد…
اینجا چقدر زیباتر میشود…
این فقط یک مثال بود تا بهتر درک کنیم
خدا مدیر است و تمام این عالم دستان این مدیر و ما دانش آموز…
حالا مساله این است که
آیا ما به عنوان دانش آموزان این عالم آیا میخواهیم؟
و اگر بخواهیم تمام این مدرسه عالم بسیج میشوند برای هدایت من به سمت خواسته ام…
الان فکر کنم بهتر معنای أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَکَ صَدۡرَکَ و ما بقی آیات این سوره را بفهمیم
ای محمد، آیا ما ما ما قلبت را باز نکردیم؟
ای محمد، آیا ما ما ما…
الان فکر کنم بهتر معنای این صحبت استاد عباس منش را در این فایل بفهمیم که گفتن
اعتبار تماااام موفقیت های من مربوط به خداست
خدایا شکرت
الان بهتر معنای آیه زیر را میفهمم
وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدࣰا
[سوره النور 21]
خدایا شکرت
الان بهتر معنای آیه زیر را میفهمم تا یه وقت منیت سراغ من نیاید و بجای منیت همواره بگویم تو تو تو
(یَـٰۤأَیُّهَا ٱلۡإِنسَـٰنُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ ٱلۡکَرِیمِ)
[سوره الانفطار 6]
خدایا شکرت
الان بهتر معنای آیه زیر را میفهمم که من بدون تو هیچم و هر چه دارم از توست و از این مدیریت تو ضربان های قلب من است که مرا سر پا نگه داشته و…
(وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱللَّهِ)
[سوره هود 88]
خدایا شکرت
من آمدم در مورد ترمز “نگاه انسان گونه به خدا ” نوشتم اما الان که نگاه میکنم میبینم یک ترمز دیگر من هم خود به خود داره حذف میشه
ترمزی که من اسمش را میگذار “پس بقیه چی”
و بهترین جواب خودش می آید که
بقیه کافیه بخواهند و از امکانات این مدرسه استفاده کنند و تلاش کنند…
خیلی مسخره است که در یک مهمانی باشیم و من مشغول استفاده از مواهب سر سفره باشم اما دوستم نخواهد از خوراکی های سر سفره بخورد و من دلسوزش شوم و بخواهم به زور به او خوراکی دهم…
استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز ، بسیار ممنونم از شما که با این صحبت هایتان درس بزرگی را به من دادین…
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان و بنام خداوندی که هدایت ما رو بعهده گرفته است
همه ی ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم فقط کافی است قلب مون رو پآک کنیم و بخواهیم که هدایت بشیم و بعدش هدایت می شویم
با درود و سلام خدمت بهترینه بهترین استادان جهان
استادان عزیزم سلام به روی ماهتون بازم چهره ی پاک و زلال و شفاف ماهتون رو دیدم همینطور اشک هام سرازیر شد و همش از خداوند تشکر و قدردانی می کردم
وقتی این سوره انشراح رو خانم شایسته جانم خواندن همینطور میخکوب شدم فهمیدم که امروز یکی از بزرگترین روزهای تغییرات توحیدی منع یعنی انگار تازه با خداوند آشنا شدم انگار خداوند توسط شما دو عزیز داره با من صحبت می کنه و بهم نشونه ها و بشارت های خوب و خوش شادمانی میده انگار تازه معنا و مفهوم این آیه ها رو عمیقأ درک کردم..
چقدر خوبه که به یادمون انداختند که کجای داستان بودیم
چقدر خوبه که با یادآوری گذشته ی خودتون به ما درس توحید رو دادید
چقدر خوبه که با تغییرات باورها مون و با به یادآوری تضادهای گذشته مون بهمون نهیب زدید
و علت اینکه چرا در آن شرایط تضادها. بودیم ،،؟؟؟.. و سخت ترین مسیر رو تجربه کردیم
چرا اون افکار. رو داشتیم و یا بعبارتی چه افکار و باورهایی داشتیم که آن شرایط سخت رو تجربه کردیم؟؟؟
چون قلب مون بسته بود و بقول قرآن مهر گذاشته بود روی قلبمون
امروز بعد از نوشتن چند صفحه از تمرین توی دفتر شکر گذاری همش داشتم فکر می کردم که چه خواسته ای رو برای امروزم توی دفتر ستاره قطبی بنویسم ولی انگار قفل شده بودم
تا اینکه اومدم توی سایت دیدم که معجزه ای رخ داده استاد عباسمنش مون کولاک کرده .. وووای خدایا شکرت که به دو استادان عزیزتر از جانم و این سایت الهی هدایت شدم
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1) وقتی خداوند قلب رو باز می کنه جایگاه دریافت الهامات رو باز می کنه کمک می کنه که پیام خداوند رو بهتر بفهمیم
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
استاد جان دقیقا منم مثل شما یاد اون زمانی که تضادهای پی در پی و در همه ی جوانب زندگیم رخ داده بود و امانمو بریده بود افتادم و همینطور اشکم سرازیر شد فقط و فقط. اشک می ریختم چون منم مثل اون موقع های شما دیدگاه خاصی به خداوند و الهامات و قوانین جهان و پیام های خداوند نداشتم و فکر می کردم فقط پیام ها و الهامات مخصوص از ما بهترون هستش و من هیچ نقشی در زندگیمون ندارم و سرنوشت من از قبل نوشته شده و باید بسوزم و بسازم و اون بار گرانی که روی دوشم بود رو باید تا ابد با خودم حمل کنم و هیچ راه گریزی نیست
وقتی شما گفتید فکر کردن به دوران راننده تاکسی حتی فکر کردنش هم الان برام ترسناکه دقیقا همون لحظه به یاد اون تضادهای افتادم که همه چی رو از دست داده بودم سقف خونه مو . ماشین هامو . باغ و پول و ثروت و حتی روابط و کانون خانوادگی مو که تنها یک دختر و پسرم دشمن همدیگه شدند و هر کدام به سمتی رها شده بودیم .. چک و چال ها و بدهکاری ها و سلامتی و اعتبار و آبرو و حتی حقوقم بلوکه بانک شده بود و نمی تونستم یک دونه نان بخرم و با یک چمدان آواره ی خونه خواهرم شدم و بقول قرآن. کمرم شکست.. استاد جان همین الان هم فکرش چهار ستون بدنمو میلرزونه..
انگار ی جورایی همه مون شبیه هم بودیم مطمعن هستم که دیگر دوستان عزیزی که کامنت میدارند در تضادهایی بودند که باور کردنی نیست..
دقیقا خداوند در همون زمانی که صدای خرد شدن کمرم مو شنیدم بلطف و مهربانی خداوند شما به داد من رسیدید .. خداوند منو بسمت شما استاد عزیزم هدایت کرد و دستمو محکم گذاشت توی دستان پر مهر و با سخاوتمند شما عزیز دل… و اون بار سنگین و گران رو به نرمی و آرام آرام از دوش من برداشت .. خدا منو هدایت کرد . خدا دستمو گرفت .
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
استاد عزیزم وقتی گفتید که چه عاملی باعث شد که قلبم باز بشه؟
وقتی که خداوند رو بعنوان تنها منبع قدرت توی زندگیم درک کردم و توی این مسیر حرکت کردم چقدر قشنگ بارها رو از روی دوش من برداشت و همه چی در زندگی تون تغییر کرد و گفتید اون قلب منو باز کرد برای درک بهتر خداوند برای درک بهتر زیبایی هایش و بعدش اعتباری جهانی که خداوند به من داد
اعتباری که فقط خداوند می تونه به آدم بده .. اعتباری که نه تبلیغ نیاز داشت و نه کاری.. اینکه افراد چطوری با سایت عباسمنش دات. کام . آشنا شدند و آشنا خواهند شد همش کار خداونده که داره کارها رو هندل می کنه و انجام میده خدارو شکر
استاد جان .. با این گفته های شما یک درخواست و هدف جدید برام ایجاد شد.. انگار تازه در مدار. شنیدن این در خواست هدایت شدم. و بخاطر همین درخواست بود که امروز نمی تونستم ستاره قطبی رو بنویسم .. انگار خداوند از طریق کلام شما به من گفت که الان باید چه در خواستی داشته باشم ..
خدایا منم می خواهم نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ باشم و قلبم باز بشه و الهامات و پیام های ترا دریافت کنم
خدایا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)
استاد عزیزم خدا رو بی نهایت شاکرم برای این بلند آواره شدن شماااا و تحسین تون کردم و شکر گذار خداوندم. شدم. که. از اون شرایط سخت زندگی به این اعتبار نیک و بلند آوازه ی رسالت توحیدی و الهی و سلامتی و زیبایی و پول و ثروت و عشق و مهر و محبت هدایت شدید و مهر شما رو در قلب ها گرم و نرم کرده.. استاد بینظیرم . استاد مهربونم . ای بهترین ها.. من فقط با اشک این کلمات رو می نویسم و فقط شکرگذار خداوندم که. به چنین بزرگی و بلند آوازه ای هدایت شدید که پر بازدیدکننده ترین سایت. موفقیت به اعتبار نیک جهانی هدایت بشوید با اینکه افرادی برای تخریب و آسیب رساندن به شما دست به هر عملی زدند که این حرکت آنها بلطف خداوند. بنفع شما شد ..
واقعا من و دیگر. ساکنین این کشتی الهی چقدر خوشبخت و سعادتمند بودیم و هستیم که به چنین. جایگاهی. در کنار شما. دو عزیز هدایت. شدیم ..
جا داره از خانم شایسته مهربان تشکر و تقدیر کنم که گاهی با صدای بغض ایشون من هم بغض می کردم و گفتند این سوره رو برای اولین بار در دوره های دوازده قدم کامل توضیح دادند
ممنونم استاد عزیزم که اینجا هم در فایل های دانلودی هم بطور مفصل توضیح دادید و منو عاشق این سوره کردید مرسی مرسی ممنونم
خانم شایسته جانم ممنونم که قانون رو بطور زیبا دوباره برامون یاد آور شدید. اینکه گفتید شما اگر یک خواسته ای دارید طبق قانون اگر باورهایی بر خلاف آن خواسته رو نداشته باشید آن خواسته خیلی راحت وارد زندگی مون میشه و اگر آن خواسته وارد زندگی مون نشده یعنی ترمزهایی توی ذهن مون داریم
یعنی وقتی ترمز ها رو شناسایی می کنیم تازه می فهمیم که اون ترمز ها همونبار سنگین بوده وقتی یک ترمز اصلی رو ریشه یابی می کنیم. تعداد زیادی از ترمزهای. دیگه هم حذف می شوند. بعلت اینکه ترمز ها رو از ریشه شناسایی می کنیم … خانم شایسته جان در ادامه گفتند همون ریشه درخت هرز رو قطع کنیم یک عالمه از اون درختچه ها و شاخ و برگ و پیچک ها. هم حذف میشن… دقیقا درست فرمودید واقعا یک مسأله از ریشه حل بشه کلی مشغله های دیگر حل می شود .مرسی مرسی ممنونم
استاد جان این خواسته هم در من شکل گرفته..
چطوری شو نمیدونم
از کجاشو نمیدونم
فقط میدونم که اعتبار از دست داده ام رو بهتر و قشنگترش و آسون تر و راحت تر می تونه بهم بده…
خدایاااا منم اعتبار می خوام اعتباری که فقط و فقط خودت می تونی بهم بدی..
خدایا چطوری می تونم اعتبار نیک داشته باشم؟؟؟
خدایا خودت هدایتم کن بسمت اعتبار نیک در همه ی جنبه های زندگیم
خدایا شکرت .. ما رو در ادامه ی این مسیر استوار تر و ثابت قدم تر کن
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)
من هم همیشه معنای متفاوتی از این آیه شنیده بودم و باور هم کردم اینکه حتما باید در این جهان سختی و مشقت زیادی بکشم تا بلاخره شاید بعداً در دنیای پس از مرگ وارد بهشت بشم و آسونی رو آنجا تجربه کنم(وعده های رویایی)
استاد جان چقدر این قسمت رو قشنگ توضیح دادید واقعا ممنونم که از این جهل در اومدم..
اینکه گفتیدیعنی توی جهانی که ما زندگی می کنیم همیشه هم سختی ها بوده و هم آسانی ها یعنی هر دوی اینها در کنار هم و با هم وجود داره و با هم هست ولی ما می تونیم انتخاب بکنیم که در چه مداری باشیم .. یعنی با افکار مون حق انتخاب داریم…
ولی در نظر عامه مردم مفهوم این جمله بدرستی بیان نشده و کلا همه ی (اون جامعه99٪) گمان می کنند بقول استاد حتما باید سختی بکشی و اشکال ندارد و بعداً در دنیای پس از مرگ بلاخره شاید وارد بهشت بشویم..
به همراه هر سختی هم آسانی است یعنی این دوتا با هم هستند
مثلاً.. هم سلامتی هست و هم بیماری
هم فقر هست و هم ثروت
هم بالا هست و هم پایین
هم گرم هست و هم سرد
هم روابط نامناسب هست و هم روابط خوب و مناسب
هم آدم های نامناسب هست و هم آدم های مناسب و خوب
استاد جان ممنون و سپاسگذارم با این مثال هاتون کاملا معنی به همراهی سختی و آسانی است رو خوب درک کردم
اینکه ما کدام طرف قضیه قرار داریم به این معناست که ما قلب مون توی چه مداری است و این نشون میده ما چه چیزی رو طبق قانون فرکانس دریافت می کنیم
یک نکته ی خیلی جالبی خانم شایسته جان بیان کردند اینکهبا ترمزها چطور می شود که ما خودمان را آسون می کنیم برای سختی ها و
یا اینکه چطور خودمان را آسان می کنیم برای آسانی ها؟؟؟؟….با پیدا کردن هر ترمزی و برداشتن آن ترمز هدایت می شویم به آسانی ها،
1/یعنی گروهی از ما هستیم که خودمون رو آسون می کنیم برای آسانی ها
2/و گروهی از ما هستیم که خودمون رو آسون می کنیم برای سختی ها
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾آرى با دشوارى آسانى است (6)
اینکه قرآن اینقدر تاکید می کنه و دو بار پشت سر هم این آسانی ها و سختی ها رو تکرار می کنه بدین معنا که حرفشو در آیه های قبلی گفته اینکهآن باری که روی سینه آت بود و کمرتو شکست ما این بار رو از روی دوشت برداشتیم و بعدش پر آوازه آت کردیم یعنی وقتی پیامبر مسیرشو عوض کرد آسونی ها رو دریافت کرد بجای سختی ها
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾پس چون فراغت یافتى به طاعت درکوش (7)
نکته ی مهم بعد از رسیدن به هدف
اینکه وقتی پیشرفت می کنیم و حرکت می کنیم و نتیجه گرفتیم و به هدف مون رسیدیم فکر نکنیم که همه چی تمام شده بلکه باید ادامه بدیم و حرکت کنیم و هدف های بعدی رو مشخص کنیم
یعنی وقتی نزدیک به هدف و فتح قله ی اول رسیدیم باید هدف و قله ی بعدی دیگری رو برای خودمون مشخص کنیم.
در واقع خوشحالی کنیم و شادی کنیم و جشن بگیریم و به خودمون پاداش بدیم ولی توی باد موفقیت قله ی اول نخوابیدم و فکر نکنیم که همه چی تمام شده .. که اگر اینجوری فکر کنیم سقوط می کنیم
استاد جان من هر دفعه ده تا از اهداف کوچیکه و بزرگ مهم خودمو می نویسم هر چند این وسطا شاخه های از دیگر اهدافم خودشو نمایان می کنه (مثل امروز که فهمیدم منم اعتبار نیک در همه ی جنبه های زندگیم می خوام) که امروز خیلی به این هدف فکر کردم و با این فایل گران بها فهمیدم که در من یک خواسته و هدف مهمی شکل گرفته و انگار اهداف دیگرم به همین خواسته ام گره خورده و می خواهم بدانم پیش نیاز رسیدن به اعتبار نیک و پر آوازه شدن چه چیزی است و یا بعبارتی چه مسیرهایی رو باید طی کنم و یا چه اهدافی رو باید لحاظ کنم تا به این هدفم برسم
در واقع من فهمیدم که اگر هدف و انگیزه ی بعدیمو مشخص نکنم یعنی بقول شما سقوط می کنیم و انگار کاری دیگری در این جهان نداریم و باید غزل خداحافظی رو خوند
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)
در این آیه خداوند چاشنی قضیه رو زیباتر می کنه. با رسیدن به هدف و خواسته این اشتیاق بسمت پروردگار رو بیشتر می کنه یعنی حرکت دوباره و از خداوند می خواهیم که کمک مون کنه برای هدف های بعدی و بعدی و ایده های بعدی و همه چیز دوباره آسون تر میشه
خداوند بهمون الهامات رو میده
خداوند آدم ها و موقعیت ها و شرایط هایی رو بسمت مون هدایت می کنه و یا ما رو بسمت آنها هدایت می کنه
وقتی خداوند قلب مون رو باز بکنه و این باور رو داشته باشیم با رویکرد به خداوند و با اشتیاق و با حس خوب و با ایمان و تقوا و توکل حرکت کنیم واقعا هیچ هدفی نیست که از خداوند بزرگتر باشد
نکته ی پایانی ..
هر چقدر بتوانیم این کار رو انجام بدهیم و هر چقدر اعتبار رو به خداوند بدهیم و هر چقدر ازش درخواست بکنیم که ما رو هدایت بکند .. وقتی که باورها مون. رو تغییر دهیم. قلب مون رو باز و درک رو بیشتر کنیم میبینیم که خداوند همیشه داره ما رو هدایت می کنه
ما خودمون با افکار مون قلب مون رو بسته بودیم و با افکار و باورها هامون ترس و شرک و بی ایمانی مون مسیرها رو برای خودمون سخت کردیم
پس باید حرکت کنیم و ادامه بدیم چون این مسیر مقصد نیست بلکه یک مسیری برای پیشرفت هست نه یک نقطه ی پایان
ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم یک عالمه
دوستون دارم
ارادتمند همیشگی عزیزانم
رویال مهاجر سلطانی
2023/7/19 july
1402/4/28 تیر ماه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم
استاد همیشه خوش پوشم چه ست سمی زدین
اوووه
من غش
استاد ست مشکی شما با خانم جون با ماشین مشکی
اوووه خدای من
خدایا هزاران بار شکرت
استاد گفته بودم من عاشق کلاهم!؟؟
فقط اون کلاه هایی که شما میپوشین
استاد برای چندمین بار تبریک این اندام فوق العاده رو؟؟
این خانم بلا هم اندام ساخته هاااا
چقدرموهاش بلند شده
دوست داشتم
چند مدت پیش فکرمیکردم چرا خانم قصه های ما زیورآلات نمیپوشه؟
چرا موهاشو نمیزاره بلند شه؟
که خداروشکر موهاش بلند شده
خدایا شکرت
استاد عزیزتر از جانم نمیدانی چه هدیه فوق العاده ای به چشمای من دادی
استاد من امروز این فایل فوق العاده رو با گوشی جدیدم که هدیه خداست دیدم وای خدای من چه کیفیتی
اینارو همش از خدایی دارم که شما معرفی کردی بهم
استاد اصلا جایی که حرف از خدا و حرکتاش میشه
انصافا من مو به تنم سیخ میشه
من شخصا به زندگیم دیدم خدا به قول بچگی هامون از آسمون اومده پایین قشنگ تیکه های پازل زندگی منو چیده اخرشم ی بوس آبدار گذاشته رو پیشونیم و رفته و حتی قول داده زود به زود بهم سر بزنه به شرط پاکی دل و طهارت روح
استاد از چی بگم
از کدامین گاری زوار در رفته ای که کمر منو شکسته بود و نفسی برام نمونده بود که گفتم خدایااا تو دست منو بگیر نجات بده
استاد مهربونم
شما دست خدا شدی
شما دست منو گذاشتی تو دست خدا
و هنوز رهام نکرده خداروشکر
حدود 5 ماه تمام تو منجلاب ی وابستگی کثیفی غرق بودم
و هر لحظه این 5 ماه زندگی من زهر مار بود
واقعا زهر مار بود
ی شب مث تمام شب های این 5 ماه افتادم به گریه
اما جنس این گریه فرق داشت
گریه کردم به درگاه خدا و گفتم خدایا من تسلیم
من بنده حقیر و ناتوان تو
فقط ی چیزی میخوام
فقط ی نجات
ی رهایی
ی ذهن آروم و بی دغدغه
تمام اون شب چنان از غم زانوهامو بغل کرده خوابیدم که گاها چونم به زانوم میخورد
تا صبح دست به دست نشدم
گفتم خدایا تا نجات ندی تکون نمیخورم
گفتم تا این لحظه قدرت دست من بوده و با تک تک سلول های بدنم فهمیدم پوچ و پوچ
گفتم خدایا بیا قدرت نمایی کن
هیچی جز قدرتت نمیخوام
فقط قدرت نمایی
به والله نمیدانم چی بود خواب بود هیچی یادم نمیاد
فقط ی جای ذهنم ی چیزی انگاری میگفت بما کانو یعملون
بما قدمت ایدیهم
استاد من اصلا قران بلد نیستم
اصلا تا الان هم نخونده بودم
فقط چند مدت کوتاهه شروع کردم به ترجمه خوندن
صبح اون شب سیاه
من ی شاپرک بودم
ی قاصدک
ی پر
ی چیزی که اینقدر سبک و رها بود که از خود ساناز قبلی فاصله میگرفت و پرواز میکرد
نمیدانم چی شد
واقعا نمیدانم
برای من فقط ی معجزه بود
ی رهایی با بال های سبک
استاد ی چیزی بگم
ایمان دارم شما درک میکنین حرفمو
استاد خدارو شاهد میگیرم اون ساناز قبلی اون ساناز وابسته به والاه اون گوشه تخت پودر شد
خدایی به چشم دیدم که نابود شد
اصلا نفهمیدم چجور اون شخصیت در طی یکی دو روز کلا نیست شد و دود شد رفت تو هوا
الان این منم
ی ساناز فوق العاده
ی سانازی که خدا بار سنگین روی دوششو برداشته
وای خدای من
چقدر قوی ام
چقدر سبکم
چقدر خودمم
دقیقا همون جمله طلایی خانم گل که گفت چقدر من خودمو آسون کرده بودم واسه سختی هااا
استاد شما بهتر از هر کسی میدانی با این رهایی چه درهایی از نعمت به روی من باز شد
دقیقا همان روز یا فرداش فروش فوق العاده روی تعداد داشتم
دقیق خود من فروش داشتم
همین سانازی که حتی از پس هزینه خورد و خوراکش بر نمی اومد
خودش گفته با هر سختی آسانی هست
خودت انتخاب کن بخش سختی رو میخوای یا آسانی رو
خودش گفته که
البته با هر سختی آسانی هست
خدا میدونه چقدر این زندگی من بعد از رهایی به جونم میشینه
چقدر قشنگ قدر لحظه هامو میدونم
ی جایی خوندم ی بزرگی گفته بود فک کن امروز آخرین روز زندگیته آیا کارهایی که میکنی رو دوست داری؟
اگه دوست نداری پس انجام نده و فقط از زندگی لذت ببر
من نمیگم امروز آخرین روز زندگیمه
میگم خدا دوباره بهم فرصت داده سپاس گذارش باشم و باهم دوستی کنیم پس هر لحظمو به بهترین حالت میگذرونم
و خدارو شکر تا الان موفق بودم
البته سعی میکنم
هر از گاهی سرو کله شیطان پیداش میشه ولی بهش میگم میخوای با چوب بیفتم دنبالت؟؟؟
اونم غیب میشه خداروشکر
امروز تو دفتر شکرگزاریم نوشتم خدایا اگه ی روزی به عقب برگردم حاضرم تمام اون تضادهامو داشته باشم به قیمت اینکه الان تورو پیدا کردم
الان درجای جای قلبم نشستی
الان لحظه هام پر شده از حضور پررنگت
استاد قشنگم امروز با تمام وجودم بابت اون وابستگی از خدا سپاس گذاری کردم که نتیجش شده این رفاقت منو خدای دوست داشتنی ام
و بابت این رشد و تکاملم به خودم تبریک میگم و به شما هم تبریک میگم که تیترهایی که برام نوشتین و من تکرار کردم شده ی ساناز تقریبا متوکل ولی سعی بر پیشرفت
و این روزها همش میگم خدایا منی که در این مدت کوتاه اینقدر معجزه دیدم الان که محکم و مستمر در مسیرم در آینده قرار چی بشه و انصافا قلبم ایست میکنه از معجزه هایی که در راهه
خدایا شکرت
خدایا شکرت
استاد قشنگم ی دنیا تشکر که به لطف الله به من طعم زندگی جدید و شخصیت جدید هدیه دادین
و تبریک میگم بهتون بابت داشتن خانم گلی که چقدر متین و باوقار با صدای فوق العادشون برامون سوره قرائت کردن و چقدر من مشتاق تر از قبل دلم هوای قرآن خوندن کرد.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
به نام خدای سمیع و بصیر
خطا پوش بخشنده ی بی نظیر،
جهان رو پستی و بلندی تویی،
ندانم که ای هر چه هستی تویی ،
خداوند مایی و ما بنده ایم
به نیروی تو یک به یک زنده ایم…
سلام
و هزار بار سلام بر ساناز بی نظیر و فوق العاده
چقدر با احساس و حال خوب می نویسی. من که لذت بردم دخترگل
خداوند رو شاکرم برای وجود شما و تک تک دوستان
که واقعا توی دنیا لنگه ندارید و بهتون افتخار میکنم.
این همه حال خوب .از یک کامنت. الله اکبر
گوشی جدید مبارک .انشاءالله موفقیت ها و نتیجه خوب رو برامون بنویسید .باهاش.
خدارو شکر خودتون رو پیدا کردی؟
خدارو شکر که روز به روز هدایت میشید به ثروت بیشتر …
راز موفقیت همین حال خوبه….
مرسی که نوشتی دختر گل
مرسی که هستی .
سلامتی و ثروت رفیق همیشگیت. فرشته ی عاشق ساناز بی نظیر
امضای الله مهربان
پای تک ،تک
آرزو هات…
منتظر کامنت های حال خوب کن و پر از احساست هستیم …
سایتون مستدام.
سلام دوست هم فرکانسی
قبل از هر چیزی بسیار سپاس گذارم که برای کامنت من دیدگاهتونو نوشتین
و چقدر لذت میبرم با اینکه مدت کوتاهی عضو سایت هستین چقدر قشنگ کامنت میتونین و مینویسین
و همین خواندن کامنت ها و نوشتن کامنت پرهایی از نعمت به روی آدم بازمیکنه که الله اکبر
و شما خدارو شکر در مسیر و هدایت الله هستین
و بابت این پیشرفت تبریک میگم
و امید هست با این استمرار و حال خوب نتایج طلایی بگیرین
در پناه تنها قدرت محض جهانیان
بنام الله مهربان
سلام مجدد دارم خدمت ساناز توحیدی
نقطه آبی شما رو دریافت کردم و خیلی خوشحال شدم.
حالتون عالی و متعالی
منم از شما کمال تشکر رو دارم …ممنونم بابت تحسینتون…
باور کن تمام روزها و شب هام شاهدند موفقیت بچه ها رو میبینم. فقط و فقط اشک میریزم…
یه سری از بچه ها کامنت هاشون رو پیگیرم و میخونم، خدا شاهده دنبال جای خلوتی میگردم که کسی نباشه و کسی اشکامو نبینه … خیلی خیلی بهتون افتخار میکنم. انشاءالله فرصت بشه در زمان و مکان مناسب و حال خوب همدیگر رو زیارت کنیم.
من همیشه دنبال یک دوست خوب بودم که باهاش راحت باشم و بتونم حرفام رو بهش بزنم…
خدایاشکرت به خاطر این انسانهای فوق العاده. این سایت الهی …
روز گارت بر مراد
روزهایت شاد شاد
بزم عشقت پر سرور
عمر شیرینت بلند
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
سلامتی و بهر وزی شما رو از خداوند متعال مسئلت دارم .
فرشته ی عاشق.
«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ» (المُلک، 3)
– آنکه هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید در آفرینش [خداى] رحمان، خلل و نابسامانى و ناهمگونى نمىبینى، پس بار دیگر بنگر آیا هیچ خلل و نابسامانى و ناهمگونى مىبینى؟!
سلام و درود خدمت استاد گرانقدر و همسر ،همکار،دوست… ایشان سرکار خانم الهه ناز مریم بانو شایسته عزیز و مقتدر
و خدا قوت به همکاران سایت توحیدی عباسمنش
و همه دوستان شکر سخن از این باغ دلگشا و شکرستان
راستی که هر وقت خواستیم قدری به خویش بپردازیم و قلبمان را جلا دهیم ،باغ دلگشایی بهتر از سایت الهی محبوب و دوست داشتنی عباسمنش نیافتیم
در حالی که قدری خاطرمان از احوالات روزگار مکدر بود وارد سایت شدم و دیدم پیدای پنهان را به به
قلبی که به سوی معشوق باز می شود با اینکه قبلاً هم بارها گوش کرده و حتی فایل را لحظه به لحظه از حفظ بودم نکاتی را یافتم که تمام وجودم را تکان داد و مرا غرق در اندیشه ای ژرف فرو برد و در اقیانوس توحید غوطهور ساخت …وجودم
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست را فریاد زد
تمام شریانهایم را به جوش و خروش آورد
عشق تو آتش جانا زد بر دل من
و آتشی چون ابر آتشفشان در قلبم فواره کشید گویی که گرما و حرارت آن را در روحم احساس می کردم همان تب عاشقی که با بردن اسم و نامش قلبم آرام می گرفت و یادآوری بی نقص بودنش و زیبایی و هارمونی و هماهنگی در تمام نتهای این سمفونی زیبا که یک صدا یک چیز را می نوازند
همه حتی الورید و الشریان
که یکی هست و نیست جز او
وحده لا اله الا هو
آیه شریفه ای که در مطلع عرض کردم خداوند حکیم می فرماید برگردید و بنگرید هیچ نقصی در این عالم می بینید
جهان چون خد و خال و چشم ابرو ست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
خد به تشدید دال همان خط زیر چشم است
اخیرا
سریالی پنج قسمتی به نام
مستند جهان بی نقص را تماشا کردم که
شامل/
آتشفشان
خورشید
آب و هوا
اقیانوس
انسان
که بسیار زیباست و توصیه می کنم از گوگل یا آپارات سرچ و تماشا کنید که برای تهیه آن به نقاط دور جهان سفر کرده اند و زیبایی و فراوانی لطافت عشق نظم و هر آنچه که حتی فکرش را هم نمی کنیدرا نشان می دهد.
در تحیر قرار می گیرید ،انگار انسان که گونه بالاتری است را خداوند قرار داد تا به نحوی به اکوسیستم کمک کند
فایل زیبای قلبی که به سوی خداوند باز می شود ، مرا به فکر فرو برد و به یاد بی نقص بودن جهان هستی انداخت و بی نهایت لطفی که خداوند به ما دارد و تمام نیازهای ما را نه تنها دانسته بلکه از قبل برآورد کرده است.
امشب خیلی خوشحالم به واسطه این آگاهی و اینکه یکی از عزیزان سایت به نام جناب آقای محمد حسین گنجی اهل اصفهان که ساکن اردکان یزد هستند امشب برای اولین بار خواهم دید و مهمان ما هستند که از طریق این سایت الهی که دستی از دستان خداوند هست با ایشان آشنا شدم.
کمال تشکر عرض ادب و احترام خالصانه دارم خدمت استاد گرانقدر و یکایک شما عزیزان انشاالله که میزبان شما باشم در شهر جهانی یزد .
تا دیداری دیگر بدرود.
رَبّ إنّی لِمَا أنزَلتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ(قصص24)
پروردگارا من به هر خیری که برایم
بفرستی،سخت نیازمندم.
خیر همان جاییست که من از همه دل
کندهام و همه چیز را به تو سپردهام.
خیر همان چیزیست که از جانب تو رخ
میدهد،خیر همیشه خوب است . . .
حتی اگر ظاهر سختی داشته باشد…
سلام به استادعزیزم ومریم جانم
وهمه دوستانم در این محفل توحیدی
خدایا
زندگیم سرشار از لطف وکرم توست
وذهنم از یک فکر زیبا به سوی فکری زیباتر در پروازاست ومثل پروانه ها به دنبال گلها….
ندای تو در قلبم با من سخن می گوید.
خدایا مرا موهبت آن بخش که ذهن وقلبم تنها به تو متمرکز شود
وهر لحظه با تو ارتباط برقرار کنم .
چنان متبرکم کن که ندای تو را بشنوم وسیمای تو را که لبریز از لطف وزیبایی ست به چشم دل مشاهده کنم.
هیچ چیز زیباتر از با خدابودن وتمامیت خود را به اوسپردن نیست ونخواهد بود وامروز بعد از دوسال این عالی ترین معجزه در زندگیم است که باعث شده این حد از آرامش واحساس عالی را با تمام وجودم حس کنم چون سعی کردم هروز وهر لحظه ذهنم را جایگاه خداوند کنم ، همانطور که خواستم وهدایتم کرد به این سایت طلایی وعشق وعلاقه به تغییر در تمام ابعاد وخداوند دریایی از آگاهی را به واسطه استاد ارزشمندم روبرویم گشود ، دریایی از دُرّ وگوهر در قالب کلام های ناب وکلیدهایی که با هر تغییرِ من به دستم داده شد تا بازکننده چه قفل هایی شوند وباهر بازشدنشان بهشتی مقابل خودم دیدن ……خدایاشکرت.
آلبوم زندگیم شکل زیباتری به خود گرفته وتمام گذشته را به امروز زیبایم گره زده است ومصداق همین آیه بیان شده ، که با هر سختی آسانی ست هرچند امروز خود به خوبی آگاه شده ام که سختی هم با نا آگاهی خودم رقم خورده وگرنه خداوندی که من شناختم جز آسانی برای من نخواسته واین را از تجربه های بی نظیر ی که در زندگیم شاهد هستم بیشتر درک می کنم .
وقتی مسیرم درست باشد وطبق قوانین بدون تغییرش هرروز گام بردارم وعملکرد درست داشته باشم و از ابتدای صبح خودم را به بخشندگی ومهربانی اش گره بزنم وبنویسم وفقط خود را نیازمند او بدانم معلوم است که هر اتفاقی هم بیفتد من جز خیر ورشدوپیشرفتم در آن چیزی نخواهم دید وبیشتر مشتاق می شوم که پیوند عمیق تری با او داشته باشم بدون هیچ گلایه ای، بلکه می گویم خدایا مرا سربلند از هر مسئله ای بیرون بیاور که آنجا اوج رشد وبالندگی من است .
مدتی است که کولر 12 هزارکه داخل اطاق گذاشته ایم خوب خنک نمی کند وطفلی حق دارد چون خانه هنوز بین بلوک هایش باز است ومصطفی جان پلاستیکی فعلا کشیده تا محدوده ای که روزها من هستم خنک باشد ومراقبه ونوشتن هایم وخلاصه عشق بازی هایم با خداوند واین سایت جذاب را که دنبال می کنم راحت باشم در این حد ولی برای خوابیدن ظهر ها وشب ها در مغازه می خوابیم وچقدرلذت بخش است اونجا کولر پنجره ای داریم وخداروشکر خنک ،اینها می گذرد مهم حال واحساس من است که بی نظیر وعالیست وااای که چقدر انرژی من ومصطفی به لطف خداوند مثبت است ودر این مدت کنار استادمان هرروز همه چیز عالی پیش می رود ورابطه مان هم عالی تر .
حتی برق که می رود می خندیم ،شاد هستیم وخداروشکر می گوییم وگاهی سوار بر موتور ودور زدن و حس وحالی بی نظیر، خدایاشکرت.
باید از نفس به نفس لحظه های ناب زندگی لذت برد ،شاد بود وخداروشکر کرد ،آنقدر تفاوت الان وگذشته ام زمین تا آسمان هست که خودم را از شکرگزاری لبریز کنم وبا شنیدن ودرک وتفسیر شیوا ورسای استاد جان دراین سوره بی نظیر وتجربه های مریمِ عزیزم کلمه به کلمه اش را به زندگیم ارتباط دهم وخود را سعادتمند وخوشبخت ببینم و از خودم راضی وخشنود باشم که تمام سعی ام این باشد تا اعمالم مورد رضایت پروردگارم باشد و تنها از او یاری بجویم وچقدر این روزها احساس سبکی وراحتی دارم وچقدر ایمان، توکل وامید در این مسیر برایم مثمر ثمر بوده است.
خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم.
دوره کشف قوانین زندگی هم عالی وبی نهایت تاثیر گذار بود وبه امید خداوند با پایان دوره دوباره دوازده قدم ،مجدد این دوره طلایی را شروع کنم تا عملکردهای عالی تری داشته باشم والبته شکرگزارتر……. که همه چیز زندگیست این شاکروسپاسگزاربودن خداوند که هر لحظه شادی وصف ناپذیری به همراه دارد وآرامشی خاص ،خدایاشکرت.
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم عزیزانم امیدوارم همگی موفق باشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم ؟ (1)
قلبت را برای دریافت الهامات باز نکردیم برای دریافت الهامات و بهتر فهمیدن پیام های خدا چه باید کرد؟
کار کردن روی باورها ، مخصوصا باورهای توحیدی با احساس خوب
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار سنگین را از تو بر نداشتیم ؟ (2)
چقدر برای خودم اتفاق افتاده که بار سنگین رو به اندازه ایمانم برداشته
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی میکرد. (3)
واقعانم باری که کمرشکن بود ققل از اینکه خدا بار رو بداره
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾
و آوازه تو را بلند کردیم. (4)
و دیگران دیدن و فکر کردن خودم حلش کردم
وقتی اعتبارش رو بخدا دادم آسان تر شد کارها برام
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
بنابراین مسلما با سختی آسانی است. (5)
چقدر به ایمان بستگی داره بهمراه سختی آسانی است
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
و مسلما با سختی آسانی است. (6)
و باز تکرار با ( إِنَّ ) یعنی قطعا ، یقینا ، بدون شک ، حتما با هر سختی آسانی است .
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس هنگامی که از کار مهمی فارغ میشوی به مهم دیگری پرداز! (7)
از مدار موفقیت خودت رو خارج نکن با چی ؟ با انتخاب و اجرایی کردن اهداف بعدی
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و به سوی پروردگارت توجه کن. (8)
و اعتبار موفقیت هات رو بخدا واگذار کن