قلبی که به سوی خداوند باز می شود - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

742 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    به نام تنها قدرت بزرگ جهان،رب هدایتگرم

    سلام به همه شما عزیزان

    بغضِ بزرگی تو گلومه حس گریه دارم چون بعد از دوسه روزه واقعا زجرآور ،الان میتونم بنویسم، دوسه روزِ عجیبی رو پشت سر گذراندم

    چه سخت بود کامنت ننوشتن خدایا! هرچی زور میزدم نمیشد.

    با انتخاب فایلهای مختلف در تلاش بودم حس نوشتنو ایجاد کنم اما نمیشد،

    نمیشد که‌نمیشد!

    واقعا داشتم دیونه میشدم

    الان که برای 7 الی8 مرتبه این فایل و با گوشِ دلم شنیدم تونستم شروع کنم به نوشتن در واقع اجازه صادر شد.

    چون باید میفهمیدم باید چیزی رو میفهمیدم

    خلوص لازمه برای نوشتن،قلب پاک لازمه برای نوشتن

    این چندروز درگیر حواشی بودم ،فلانی چی گفت،فلانی چی نگفت ،چرا اینجوری شد،چرا اونجوری شد!!!

    درگیر چیزایی شدم که اکثریت جامعه درگیرشن از جمله خودِ قبلیم! و این درگیری چیزی جز حال بد برام نداشت

    توجه ام باعث شد ی فردی که بینهایت تو حاشیه س دوسه روز مهمونمون باشه تا بیشتر از این پاداش توجهمو بگیرم!!!!

    دیگه چی بگم از این نظم و دقت جهان!

    هرچی دست و پا میزدم بیشتر غرق میشدم

    چه زود قانون رو فراموش کردم

    با مقاومت کردن میخاستم حسمو خوب کنم اما یادم نبود مقاومت کردن یعنی توجه به همون چیزی ک نمیخام!

    آقا من نمیخام کلام منفی بشنوم ، حرف نزنید، ازین نگید ،ازون نگید، پیش من حرف نزنید ،من نمیخام بشنوووووم ،تو غیبت کردی، تو چرا اخبار گوش میدی چرا چرا چرا ! این مقاومت من بود

    به جای اینکه اعراض کنم مقاومت کردم

    نتیجه چی شد؟؟؟

    کلی حس بد و هدر رفتن انرژیم

    بی حالیم بی انگیزه شدنم

    عقب افتادن کارام کنسل شدن برنامه هام.

    یادم رفت به بقیه کاری نداشته باشم یادم رفت زندگی هیچکسی به من ربطی نداره یادم رفت اصل چیه….

    خدایا منو‌ ببخش به خودم ظلم کردم.

    الان من اینجام چون به اشتباهم پی بردم فهمیدم پاکی قلب یعنی چی

    فهمیدم این سایت خیلی مقدسه اگر ذره ای حالت خوب نباشه اجازه نداری واردش بشی چه برسه به اینکه کامنت بنویسی !!

    اینجا فقط با خلوص قلبت باید بنویسی باید خودتو خالص کنی تا کلام خداوند به قلبت جاری بشه

    کامنت نوشتن چه نعمت بزرگیه خداجون فقط وقتی اجازه نوشتن نداری میتونی درکش کنی …

    دوسه روزِ گذشته به خودِ قبلیم برگشته بودم به کسی که مدتها قبل مثل بقیه مردم زندگی میکرد ،ساعتها پای دردودل افراد مینشست، پای غیبت کردن مینشست و خودشم پایه بود، اتفاقات بد تعریف میکرد ،ی نازیبایی رو هزاربار بهش توجه میکرد، کسی که تنها افتخارش سختیا و رنجای زندگیش بودن! چه زندگی داغونی داشتم ،باورم نمیشه قبلا از بودن در یسری فضاها لذت میبردم و باعث افتخارم بودن!

    ‏اما الان اون فضاها اونقدر برام زجرآوره که حالمو بد میکنن حس میکنم تو جهنمم.

    این دوسه روزه حس میکردم تو جهنمم، ‏اونقدر منفی شده بودم که رو حال جسمیمم اثر داشت ،از خدا میپرسیدم چرا انقدر بیحالم نای راه رفتن ندارم چرا فشارم افتاده؟

    خب معلومه بخاطر اینکه توجه کردم به هرچی نازیباییه،

    توجه کردم به فقر،تصادف،کمبود،اخبار،گذشته و.‌‌…

    أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ

    خدایاشکرت امشب پی به نعمت بزرگی بردم ،این سایت و اجازه فعالیت تو این سایت ،تو این فضای بینهایت الهی خودش بهشته برام، خدایاشکرت برای هدایتم به این مسیر الهی.

    بغض نترکیده ام که با نوشتن هر خط این کامنت بزرگ و بزرگ تر شده ، کم کم میخواد بترکه! و من امشب حرف ها دارم با خودم و خدای عزیزم.

    از اینجا حیاط زیبامون،از اینجا زیر آسمون پهناور خداوند از اینجا درکنار درختان سرسبز و پربار سیب که باد شاخ و‌برگ اونها رو به رقص درآورده ،با این حال و احساس نابم برای همتون آرزوی عشق و سعادتمندی دارم. در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 868 روز

      به نام خداوند سمیع و بصیر

      خطا پوش بخشنده بی نظیر

      جهان رو پستی و بلندی تویی،

      ندانم که ای هر چه هستی تویی…

      سلام دارم خدمت نجمه ی پر احساس و بی نظیر

      حالتون عالی و متعالی .

      اتفاقامنم سه روز هستم ولی انگار نیستم و یه کم نباشی رفتی تو در و دیوار .و نباید قانون رو فراموش کرد .

      به قول سعیده (شهریاری )

      اینجا مثل غار حرا میمونه

      و آگه حواست به خودت نباشه، دور میشی…

      پبگیر کامنتات هستم. و میخواستم براتون بنویسم توی کامنت قبلی ،

      که جهان اجازه نداد و از فر کانس شما فاصله داشتم.

      مرسی که نوشتید و چقدر با احساس نوشتی .

      ما هم برای فرشته ی عاشق نجمه ی دوست داشتنی

      آرزوی عشق و سعادت میکنیم.

      سلامتی و حال خوب

      رفیق همیشگیت.

      در پناه جان ، جانان باشی .

      حال خوب انتقال دادی.

      مرسی گل دختر

      خداوند رو شاکرم برای وجود شما ، و این سایت الهی …

      امضای الله مهربان

      پای تک ، تک

      آرزو هات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3903 روز

    به اسم نیک و زیبای الله یی که هم رحمان است و هم رحیم.

    و رحمانیتت پیش از رحیمیت و مهربانیت آمده.

    هر دم بخشنده ای و میدهی.

    چرا به دائم الدهنده بودنت ایمان نیاورم؟

    چرا جز تو به امید کس دیگر و چیز دیگری بنشینم؟

    خداوندا، خداوندا خداوندا هر دم فقط و فقط و فقط مرا بسمت خودت هدایتم کن که هر خیر و نیکویی که از تو برسد محتاج و فقیرم. من آماده دریافت نیکویی هایت هستم.

    خدایا مرا از نجواهای نفسانی و شیطانی ذهنم نجاتم ده و از هر قید و بندی در درونم آزادم کن.

    پروردگارا سرورم صاحبم مالکم که حتی تک تک اندام هایم و موی سرم و ناخنم و جسمم از توست و انرژی و حیات به این جسم خاکی دادی و و مرا در آن قرار دادی

    من بی تو هیچم. ای آسان کننده ترین کارها و امورات. تمام اموراتم را آسان کن.

    حتی ثانیه ای بی تی تو هیچم. هرگز به حال خودم واگذارم نکن.

    با تو همه چیز هستم بی تو هیچی نیستم.

    بار الهی من حتی تنهایی توان آرام کردن خودمم ندارم، تو مرا آرامم کن.

    من حتی به تنهایی امکان راه رفتن ندارم و نداشتم امکان حرف زدن امکان نوشتن

    حتی امکان هضم غذا و تپش قلبم که ثانیه ای از حرکت باز نایستاده حتی در خوابم.

    همین طور اشک از چشمان جاری ست

    خداوندا من ضعیفم در مقابل قدرتت در مقابل اراده ات، در مقابل تدبیرت عقل و تدبیرم هیچ است حتی به زیانمم، هست.

    خدایا نفسهایم را تو می‌شماری و جاری می‌کنی.

    استادم، استاد نازنینم. چقدر این جملات و خاطره و تجربیات شما با اینکه بارها گفتید ولی این بار یکجور دیگه بود واقعاً نمیتونم جلوی اشکانم را بگیرم اصلا دست خودم نیست…

    معبودا هر دم به تو احتیاج دارم

    هر آن بسمت توکل و یاد صمیمانه ی خودت مرا هدایت کن. هدایت هدایت هدایتم کن به هر شیوه ای که میدانی

    من نیاز به عشق بازی با تو دارم

    تنها دوا و درمان جسم و روح و زندگیم، عشق توست،

    تنها جام و شراب مست کننده ام یاد و عشق توست.

    همواره مرا مست خودت کن طوری که تمام فکر و ذکر روزانه و هر دقیقه و هر لحظه ام اسم تو یاد تو باشد.

    تک تک سلول ها و شعور وجودیم در تسبیح توست خدایا سلول های وجودیم را سرشار از عشق خودت کن.

    و تمام اتفاقات، تمام افراد، تمام امکانات، تمام گیاهان و جانوران و تکنولوژی و… را از تو ببینم و بدانم. در هر انسانی روح مقدس تو را لمس کنم.

    معبود من هر صبح مرا به وجد بیاور و در صحت و سلامتی بیدارم کن و هر شب به آهستگی در آرامش و امید مرا بخوابان.

    ای زیبا رو ترین زیبا رویان عاشق دیدن روی زیبایت هر آن هستم.

    به من قدرت غلبه بر ترس‌های عمیق درونیم بده.

    من سوار بر علم تو، سوار بر عقل و خرد تو، سوار بر نیرو و اراده ی تو، سوار بر دانایی تو و سوار بر زور و قدرت تو و سوار بر ارث و ثروت تو پیش می روم.

    از نجوا و شر شیطان به قدرت تو پناه میارم.

    پناهم ده.

    قلبم را باز و گشوده کن.

    دستم را بگیر.

    من خالصانه اعلام میکنم و از تو میخواهم مرا جزو بندگان مؤمن و صالحت قرارم بده جزو هدایت شدگان و آمرزیده شدگان.

    جزو بندگانی که به غیب تو اعتماد می کنند و سرشار از نعمت و نیکویی و ثروت و روزی مادی و معنوی پاک و حلال می شوند.

    و پیشاپیش سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    مرا بخاطر ندیدن ها و کژ فهمی هایم ببخشا.

    من تسلیم تو هستم.

    می‌خوام که تسلیم تو و اوامرت باشم همان که در کلامت در قرآن جاری کرده ای.

    همان که خوشی بی حد و حصر

    نعمت بی حد و حصر

    عشق بی حد و حصر

    و عزت و سعادت بی اندازه نصیبش می کنی هم در دنیای مادی هم معنوی و اخلاقی و آخرت.

    جز تو پیش که روم.

    جز تو دل به که ببندم.

    جز تو چه کسی کارهایم را آسان کند؟

    جز تو روی قول و قرار که حساب کنم؟

    جز تو از چه کسی عزت و آبرو و حرمت طلب کنم؟

    جز تو چه کسی توان برآورده کردن خواسته های کوچک و بزرگم را دارد؟

    من به عشق بازی با تو درمان میشوم

    من به تو محتاجم. آرامم کن شادم کن ثروتمندم کن

    قدرشناس ترم کن

    دست و دلبازتر و مهربان ترم کن.

    بخشنده ترم کن.

    با تقوا تر و خویشتن دار ترم کن.

    بی ادعا ترم کن

    بی ریا ترم کن.

    کامل ترم کن

    نترس تر و شجاع ترم کن محکم ترم کن خالص ترم کن

    زبانم را زیبا تر، مهربان تر، ملایم تر، حقیقت گو تر و صادقانه تر و محبت آمیز تر و امیدبخش تر و شیرین زبون تر کن.

    دستانم دستان توست

    پاهایم پاهای توست پس با پاهای تو مسیرهای تو را میروم و با دست هایم کارهای تو را انجام میدهم. هدایتم کن. من راغبم.

    خداوندا با من هر آن صحبت کن بهم بگو نشونم بده کار درست، تصمیم درست، رفتار درست، فکر درست در هر موردی را.

    من بلد نیستم.

    من تنهایی نمیتونم.

    فکرم را فکر خودت،

    قلبم را قلب خودت،

    عملم را عمل خودت قرار بده. تا هر روز بیشتر شبیه تو باشم.

    ای آسان کننده ترین و سهل کننده ترین، به ساده ترین و عزتمندانه ترین حالت ممکن تمام اموراتم مالی و غیرمالی ام را پیش ببر.

    همانطور که بندگان صالح دیگرت را هدایت کردی و می‌کنی پیش از این یا در این زمان.

    همانطور که پیامبرانت را هدایت کردی.

    آتش زندگیم را گلستان کن. پر از گل و بلبل.و هر زمان و مکان و شرایطی لازم است مهیا و هر چه درونم مانع است را از سر راه بردار.

    قوچ زندگی ام را برسان.

    همان علم و ثروت و آزادی و مقام و ایمان و عشق و عزتی که به یوسف (ع) در مملکت مصر دادی.

    همان طور که یونس (ع) را نجات دادی.

    همان طور که استاد عباسمنش عزیز را شهرت و نام نیک و اعتبار دادی.

    همانطور که بی شمار، به طلب کنندگانت، بی حساب روزی دادی

    خداوندا پس به منم بده.

    مرا با عشقت با ارتباط خالص با خودت همواره عجین کن.

    همانطور که چشمان و قلب زلیخا را بسمت خودت گردانیدی.

    ای متحول کننده ی قلب ها ای مطمئن کننده ی دلها. دلم را بگشا و باز کن.

    شنیده ام همه چیز میشوی همه کس را…

    تو خواننده ی همه متنها و همه نامه ها هستی.

    تو بهترین شنونده ی دانا هستی

    تو بهترین پاداش دهنده هستی

    تو بهترین بیننده هستی

    من عاجزم در پیشگاهت،

    خداوندا چه درمانی بالاتر و زیباتر از وصل شدن به تو و نام نیک تو و بیاد آوردن معجزات تو.

    زبانم را گویا.

    قلبم را گشوده.

    دستانم را خیر دهنده و قدمهایم را استوار هدایت کن.

    و چشمها و گوش هایم را محرم ساز.

    همینطور دلم میخواد بنویسم و بنویسم و بنویسم.

    مدت زیادیه نه فضای مجازی اینستاگرام و نه حتی واتساپ، و نه تی وی، و نه ارتباط با شخص خاصی دارم. خداوندا هدایتم کن در این راه دستم رو بگیر.

    واقعاً سپاسگزارم از شما استاد گرانقدر و خانم شایسته گرامی

    چقدر عالی بود این فایل، البته من فورا صوت رو گوش دادم با اینکه همیشه تصویری رو میبینم ولی الان هدایتی خواستم سریع فعلا صوت رو گوش بدم تا سر فرصت ویدیو رو دانلود کنم. و باعث شد اشک از چشمانم سرازیر بشه و نتونم جلوی خودمو بگیرم.

    چقدر تیپ و استایل و هماهنگی پوششتون بسیار زیبا و برازنده تونه، توی فورد خوش نشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1782 روز

      سلام دوست عزیزوارزشمندم مهدی جان

      چقد قشنگ و دلنشین بود دلنوشته ت

      چقد حس خوب گرفتم

      خداروشکر میکنم وبهتون تبریک میگم بابت

      اینکه به مرتبه ی تسلیم رسیدین

      چقد شیرینه تجسمش برام چه برسه ک لمسش کنم

      چه نعمت بزرگیه

      خیلی لذت بردم وکلی تحسینت کردم

      وبهت افتخار کردم

      خیلی دوسدارم ب این درجه برسم خییلی هم

      عجله دارم براش

      ولی خب باید تکاملم و طی کنم مث شروع یک روز

      از دمدمه های صبح ک هوا تاربک و روشنه

      تا ب فجر برسه

      وبعد ضحی

      بعد ظهر ک همه چی واضح وروشنه

      من هنوز تو مرحله گررگ ومیشم واز خدای هدایتگرم میخوام منو تواین مسیر ثابت قدم کنه

      تا بصیر بشم و بتونم روی ماهشو ببینم

      انشاالله

      مرسی ازت

      ک نوشتی

      وقلبو روشن کردی

      عاشقتونم وبهترین هارو از الله یکتا میخوام براتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مهدی رجبی گفته:
        مدت عضویت: 3903 روز

        سلام و درود زکیه بانوی عزیز و زیبا

        خیلی خرسندم از آشنایی و دوستی جدید با شما و سپاسگزارم از لطف خداوند که مهرش بر دلت نشست تا این پیام و نیایشم به دیده ی زیبای شما برخورد کند و متصل شود.️

        دِعلَب یمانی از حضرت علی علیه السلام پرسید: ای امیر مؤمنان، آیا پروردگار خود را دیده ای؟

        پاسخ فرمود: «آیا آن چیزی که نمی بینم، می پرستم؟!»

        گفت: چگونه او را می بینی؟فرمود: «دیده های ظاهر نمی توانند او را ببینند، ولی با چشم دل و به همراه ایمان، می توان او را (دید و) درک کرد.

        اگر قلب انسان، از زنگار حاصل از گناهان و صفات ناشایست پاکیزه شود و بدین گونه پرده از مقابل چشمان قلب آدمی کنار رود، می تواند با چشم دل جمال پروردگار مشاهده کنند و به هر جا که می نگرد، چهره خدا را به عیان ببیند.

        به هر جا بنگرم روی تو بینم.

        بقول باباطاهر همدانی گرانقدر که یادش افتادم:

        به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

        به دریا بنگرم دریا ته وینم

        به هر جا بنگرم کوه و در دشت

        نشان از قامت رعنا ته وینم

        باز به سروده باباطاهر:

        به سر شوق سر کوی ته دیرم

        به دل مهر مه روی ته دیرم

        بُت من کعبه من قبله من

        ته ای هر سو نظر سوی ته دیرم.

        (امیدوارم ابیات رو جاهایی که ضمه داره رو بتونید راحت بخونید نتونستم ضمشو بزارم توی تایپ)

        سوره ی بقره، آیه ی 115 در این رابطه چه نیکو فرموده و حجت رو تموم کرده:

        «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»

        «مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف رو کنید به سوی خدا روی آورده‌اید، که خدا (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست.»

        یعنی از هر سمتی بری چه شرق یعنی طلوع و نزدیک ها و چه غرب یعنی غروب و دور دست ها همه جا از آنه خداست و مالک اوست و تحت نظر و کنترل اوست،

        و میتونی روی زیبایش رو ببینی چون بر هر چیز (و درست تر و دقیقتر و بهترش اینه که بگم در هر چیز)، وجود دارد و محیط است، (واسع) یعنی وسعت، وسیع و محیط و در برگیرنده است، خب پس وقتی دربرگیرنده و وسعت دهنده در هر چیز و بر هر چیز است پس طبیعتاً بر هر چیز و اوضاع احوالی هم با خبر و دانای مطلق است.

        و اما در پایان عرض کنم،

        از پیام مسرت بخش شما هم سپاسگزارم و نهایت تشکر رو دارم از تحسین و معرفت تون.

        بنظر میاد شما هم درونتون شوق خاصی دارید و فردی هستید که جسور، مشتاق بسیار خیرخواه و مهربان و احساساتی و تجربه گرا هستید و البته در رسیدن به نتایج در موضوعات تمایل دارید زود نتیجه رو لمس کنید و …

        من هم عاشقتونم و از همون کسی که ما رو بهم وصل می‌کنه صمیمانه می‌خوام هم شما رو هم منو و هممونو در راه خودش به بهترین شیوه برای رستگاری، برای عزت، برای ثروت، برای سلامت، برای سعادت، برای موفقیت، برای هر گونه خیر و برکت در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، معنوی و اقتصادی روز به روز بیشتر هدایت کنه هر آن.

        در تصمیمات درست، در باورها و دیدگاه های بهتر، در زمان درست در مکان درست و در نهایت تسلیم و عشق و قدردانی از خدا از خودمون، از همدیگه و از جهانمون

        مأموریت مونو پیش ببریم.

        خوب باشی زکیه خانم عزیز، که اسمتونم نشونه ی پاکیه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          زکیه لرستانی گفته:
          مدت عضویت: 1782 روز

          سلام مهدی جان دوست عزیزم

          خییلی ازت سپاسگزارم ک برام نوشتی خییلی ارزشمنده برام کلی انرژی و حس خوب گرفتم

          خداروشکر میکنم بخاطرحضور دوستان ارزشمندی مث شما ک ایمانم و قوی تر کرد

          مرسی از شعرهای قشنگی ک نوشتی برام

          کلی لذت بردم

          مرسی از تعریفت:))

          مرسی از حس قشنگی ک بهم دادی

          این روز ها هدف اصلی من شده شناخت خدا توحید

          میخوام خدای خودم و عمیق تر درک کنم

          در طی رو شکرگزاری ها

          فایل گوش دادن ها

          آهنگ گوش دادن ها

          حسش میکنم

          وقلبم لبریز از حس خوب میشه وبهش انگار وصل میشم

          میخوام این ارتباطه قوی تر بشه وطولانی تر

          یعنی شده مهمترین هدف زندگیم

          حس میکنم یه مدته داره منو ب سمت خودش دعوت میکنه

          با پیام هایی ک دریافت میکنم

          مخصوصا وقتایی ک کامنت هایی مث کامنت شما سعیده ی عزیز وحمید عزیز ومیخونم

          بعض میکنم و اشک توچشام میاد

          و کلی دگرگون میشم ولبریز از حس خوب شور هیجان میشم

          مخصوصا وقتی آهنگ

          خداهمین جاست توقلب خونه..

          توعطر پاک گل های پونه

          خداهمین جاست توعطر بارونخداهمین جاست بین من وتو

          ساده ساده

          عین من وتو

          خداهمین جاست تواین دقایق

          منتظر ما دلتنگ وعاشق

          حضورشو حس میکنم

          دوسدارم این حضور پررنگ تر باشه

          ک ب قول سیدعلی خوشدل باید حضورشو تمرین کنم

          این کارو انجام دادم وسریع جوابمو داد

          (کلی استیکرقلب)

          مرسی ازت دوست توحیدی من

          خداروشکر ک بانوشتن مرور کردم این همه زیبایی رو

          ب الله یکتا میسپارمتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اعظم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 1462 روز

      سلام آقای رجبی عزیز!وصل شدن زیبای شما به رب ،به خدای مهربون و بخشنده رو تبریک میگم!دیشب کامنت زیبایتون رو خوندم و منم مثل شما اشک ریختم از زیبای و سادگی کلامتون و سرشار از عطر و بوی خدا شدم و با همین کامنت زیبا خوابیدم!

      امروز صبح باز کردم و تمام متن نوشته تون رو تو دفتر سپاس گذاریم نوشتم و لذت بردم از نگاه زیبا و صمیمی شما!بنویسید زیبا و روان و فصیح و ساده…

      سپاسگذارم از خدا و از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مهدی رجبی گفته:
        مدت عضویت: 3903 روز

        درود خانم برزگری مهربون.

        مخلصیم.

        خوشحالم که به لطف الله سخاوتمند که در هر لحظه جاریست، عین باد و نسیم ملایم و منعطف و قوی و شکست ناپذیر میوزه و در حرکته در هر زمان و مکانی..

        خوشحالم که این کامنت و نیایش قلبی ام، که بی اختیار از درونم جاری شد و در حال نوشتن همینطور اشک می ریختم که برای من واقعاً حس مقدس بودن داره،

        برای شما هم لذت بخش و آرام کننده ی قلب شما بوده.

        الان حدود شاید دو هفته ست که چندین باره که با چند فایل استاد و یکی دو کامنت زیبا اشکام سرازیر میشه و احساساتی میشم وقتی حس ارتباط خالص با خداوند بهم دست میده

        بهش نیاز داشتم. برای همین از خدا بازم خواستم خدایا منو مدام در همین حال خوب وارد کن

        اجازه نده زیاد عمیق بشم در نجوای نفسانی و عادتهای روزانه و گذشته، عشق کردن با تو حال دیگریست.

        اصلا گاهی آدم ارزوهاشو از یاد می‌بره تو اون لحظه

        چون احساس می‌کنی وقتی متصل میشی وقتی با اونی در عین آرزوها و خواسته های خیلی زیاد، ولی انگار همه چی داری تو اون لحظه، میگی من همین عشق بازی رو می‌خوام

        همین حالمو هی بهتر می‌کنه اگه ادامه بدم.

        من سبک میشم

        خدایا تو چه هستی که هستی که اینقدر شفا میدی راحت، بدون هیچ وسیله و هیچ ابزار و دارو و پنس و تیغی، فقط با یک نیروی نامرئی حال آدم حتی برای لحظاتی و دقایقی واقعاً دگرگون میشه.

        منی که اینهمه سال با خدا صحبت میکردم اینهمه اهل نماز و قرآن و … بودم ولی اخیرا جور دیگری حس میکنم

        منی که باور نمی‌کردم بعضی وقتها خدا رو که اجابت کنه (چون مغزم هنوز منطقشو نمیدونست) ولی همین یکی دو روزی یکم جسورانه تر دعا کردم چون منطقشو آوردم براش، حالا برای شما هم اینجا میگم، دوست دارید؟ اگه دوست داشتید اینم برای شما:

        گفتم خدایا دو حالت بیشتر نداره، دو گروه کلی افراد منظورمه، یک اینکه بعضی‌ها از ته دل اصلا نمی‌خوان تغییراتی در زمینه های مختلف زندگی داشته باشند و بیشتر شعار میدن یا حداقل خودشونو زدن به خواب و بیدار هم نمیشن و راههای نادرست رو تو زندگی در پیش میگیرن کلا،

        بعضی‌ها هم واقعاً قلبا زندگی پاک و سالم و با عشق و درستی و خوبی و برکت و ثروت و ایمان و پیشرفت رو می‌خوان ولی راهشو نمیدونن، یا بلد نیستند یا گیر میکنن،

        خدایا من از دسته ی دومت، هستم، چون من صادقانه دارم خودم بهت میگم اقرار میکنم دستم رو بگیر (به همین نمونه نیایش بالا)

        پس حقمه که هدایتم کنی، پس لایق عشق تو هستم، پس لایق کمک ها و اجابت های تو هستم چون دارم درخواست میکنم، چون بسمتت اومدم چون دست نیازمندی دارم دراز میکنم چون عاجزم، چون دلم واقعاً میخواد فقط راه تو حقیقت تو مسیر تو رو پیدا کنم و هدایت بشم ولی گمراه میشم ولی از دستم در می‌ره پس از تو می‌خوام تا خواستم بیراهه، برم غیر عمدی بخاطر باورهای غلط تو مدام منو بکش بالاتر، مگه تو خدا نیستی؟ پس رسالت و وظیفه ی تو چیه؟ تو که خوش قولی خوش وعده ای، نه زودتر نه دیرتر رأس ساعت آن تایمی،

        خدایا من دیدم و شنیدم که تونستی یه عالمه کار بکنی برای خود منم به میزان باورهام، دیدم چه نشونه هایی، رو واسم فرستادی چه سر بزنگاه روزی دادی پس میتونی پس واسم بکن

        خودت گفتی بخواه تا دریافت کنی،

        خودت گفتی شیطان وعده فقر و فحشا میده من وعده فزونی،

        پس من رسماً دارم اعلام میکنم من از تو می‌خوام خدایا فزونی ات، را به بهترین شیوه بر من بباران، در عشق در ثروت در شادی سلامتی و آرامش درون و در عزت.

        من راه تو رو انتخاب میکنم تو هدایتم کن.

        پس چون من اینو گفتم (البته که با اطمینان و امید باید باشه،) پس خودمو لایق تو و عشق تو و محبت ها و الطاف تو میدونم، چون رسالت و کار تو همینه. پس من می‌خوام جزو بندگان صالحت باشم از هر جهت.

        اینطوری تکلیف رو معلوم کردم برای خودمو خدا. گرچه خیلی سخته ولی خودش باید انجام بده من بهش گفتم حتی توی آروم کردن ذهن که پایه ای ترین چیزه، تو باید آرومم کنی چون با تو آروم میشم.

        ای دگرگون کننده ی احوال، همینه.

        خانم برزگری عزیز من برم تو نوشتن، همینطور میرم الآنم هی داشت نوشتنم میومد،

        از شما هم بخاطر پیام خالصانه و این دل پاک و پر مهرتون سپاسگزارم

        متشکرم که باعث شدید دوباره پیام خودمو بخونم و از پیام دلنشین شما هم خوشحال شدم چون مسرت بخش بود.

        از لطف تون ممنونم

        عاشقانه آرزوی صحت و سلامت کامل، برکت روز افزون، ثروت بی پایان، عشق وصف ناپذیر، شادیه شوق انگیز و اشک ریزان، آآراامشش عمیق و سبکی قاصدکی از خداوندی که هر چی بهش بگی برات مهیا می‌کنه خواستارم.

        ارادتمند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    سلام ودرود بر استاد گرامی ومریم خانم عزیزم که همانند دوخواهر دیگم عاشقشم وسلام خدمت همه ی همفرکانسیهای دوست داشتنیم

    استاد چقدر این فایلتون را دوست داشتم هر چی میرم جلو وهر فایلی که میبینم میگم خدای من این قشنگتره ولی به این نتیجه میرسم که تمام آنها عالی هالی هستن وهمواره مثل تابلوهای راهنما ما را توی این مسیر زیبا هدایت میکنن استاد از بچگی عاشق هدایت بودم وهر روز تشنه تر از دیروزم توی فایلهای توحیدی مثل کودکان ذوق زده میشم وهر کاری که داشته باشم ذوق اینا دارم که فرصتی پیدا کنم وخودم را بمباران این حرفها کنم انگار مثل اکسیژن دارم نفسشون میکشم خدایا شکرت از این هدایت بعضی اوقات میگم خدایا چی در من دیدی واقعا چی دیدی توی سهیلایی که اعتماد به نفسش صفر بود عزت نفسش که نگم چقدر داغون بود کسی که احساس کم بودن میکرد وهمه را از خودش بالاتر وهر چه اطرافیان ازش تعریف میکردن از زیبائیش مهربونیش از اخلاق زیباش از هنرهاش که عاشق نقاشی ودستی بر هنر در زمینه های مختلف زنی بسیار صبور وعاشق خانواده واطرافیان اما در نظر خود بی عرضه وترسو و……بود چه دیدی در من که این چنین منت بر سرم گذاشتی ومرا در این مسیر قرار دادی آخه مگر میشود غیر این باشد که خواستی ارزش وجودم را به خودم نشان دهی خدایا شکرت که فهمیدم ودارم میفهمم دیگر قدرت ومقام را به دیگران نمیدهم آنها ارزشمندن همانگونه که من هستم

    استاد نمیدونید در زمینه ی توحیدی چطور اون باورهای غلط گذشته ام را که عبادتم فقط وفقط از روی ترس بود چطور در هم شکستم ودوباره بنایی زیبا بپا کردم خدا را چور دیگر دوست دارم وعاشقانه عبادتش میکنم

    استاد در زمینه ی اعتماد به خدا وخواستن خالصانه از او میتوانم داستانی از زندگیم را که قبلا هم گفته ام بیان کنم

    همسر من به شدت به دنبال اخبار سیاسی این اواخر توی ایران بود دو نفری که زیر یک سقف با فرکانسهای متفاوت وطرز فکر کاملا متفاوت

    هربار که از او درخواست میکردم که اینها را دنبال نکنه به شدت عصبانی میشد ومن پشیمان از حرفی که زدم صبحها به محض بیداری به دنبال پیگیری وشبها تا لحظه ای که به خواب بره دنبال کردن استاد تمام وجودش پر از خشم ونرت وناامیدی شده بود وبا اطرافیان مدام بحث وبحث وبحث وگاهی اوقات گلاویز

    اوصاع خانه بسیار متشنج بود وبچه هایم نیز شاکی چون کسی نمیتونست باهاش حرف بزنه به شدت پرخاشگر

    من یادمه از فایلهای شما چیزی شنیدم که مرا به شدت به فکر برد اینکه اگر کسی که در کنارتونه اگر با شما هم فرکانس یا هم مدار نباشه یا باید با شما هم مدار بشه یا کائنات اونا از زندگیتون حدف میکنه اینجا بود که من به این نتیجه رسیده بودم که هرگز نمیتونم اون را اصلاح کنم اما میترسیدم چون ایشون میگفت تو راه خودت رابرو ومن هم راه خودم را هر کسی باچیزی حالش خوبه تو باشنیدن فایلهای استادت ومن با گوش دادن به اینها خلاصه به جایی رسیدم که فهمیدم از من کاری ساخته نیست وشعاری برای خودش ساخته بود با عنوان اینکه من افسرده نیستم من خشمگینم ومدام این جمله را با خودش تکرار میکرد ومن که این حجم فاجعه را در ایشون میدیدم وکاری ازم ساخته نبود من به خدای خودم پناه بردم وبا تمام وجودم آره با تمامی وجودم از او هدایت خواستم وگفتم همسرم را در آغوش پر از مهر خودت می اندازم که هدایتش کنی

    استاد شاید یک روز یا شاید دوروز بعداز اون بود همسرم اومد کنارم نشست وگفت :

    حالم به شدت بده واصلا نمیتونم جلوی افکارم را بگیرم میتونی یک نوبت پیش یک روانپزشک برام بگیری من نیاز به دکتر دارم وشروع به گریه کردن اون هم با صدای بلند باورتون نمیشه من 20 سال با ایشون زندگی کردم وتا به حال اشکشون را ندیده بودم ومن متعجب که چی شده خلاصه کمی حرف زد ومن بهشون گفتم این کار را میکنم ونوبت میگیرم اما قبلش بهتون یه چیزی میگم بعد به روی چشم

    گفتم این خروجی اون ورودیهاست که به ذهنت دادی وبا همین جمله از جا برخاستم چون هرگز نمیخواستم احساس گناه به ایشون بدم استاد همسر من به دکتر هرگز مراجعه نکرد وبه طرز معجزه آسایی تغییر کرد یک حال خوب تمام کانالهای خبری حذف صحبت کردن در مورد مسایل منفی خصوصا سیاسی ممنوع وشکر گزاری وسپاسگزاری هرروزه

    استاد نمیدونم چی شد هر روز برنامه ی پیاده روی صبح توی پارک نزدیک خونمون وصحبت کردن با آسمون وزمین کوه وگلها زندگی شیرین شد

    پسرم که توی خوابگاه دانشگاه بود بعد تموم شدن امتحاناتشون به خونه اومد ووقتی دید این حالت پدرش را مدام بهم میگفت مامان چکار کردی چقدر بابا عالی شده ومن میگفتم مامان من من چیکار کردم ومن هاج وواج

    فکر کردم برای مدتی از ترس اینکه نکنه بیمار بشه فاصله گرفته اما به خداوندی خدا الان نزدیک 5 یا 6 ماهه دیگه توی خونه ی ما خبری از صحبتهای منفی واخبار نیست وحتی بچه هام نیز شدن همه عاشق مثبت شدن وامیدو حال خوب داشتن واین یعنی لطف خدا معجزه ی خدا وهدایت خدا خدایا هزاران مرتبه شکر بابت این زندگی بهشتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1808 روز

    سلام خدای عزیزم سلام خداجونم عاشقتم

    خدایا من هم دوست دارم قلبم را باز کنی و شرح صدرت باشم

    خدایا من هم دلم می‌خواهد الهامات را دریافت کنم و عمل کنم

    خدایا لطفا بار گران را از روی دوش من بردار

    خدایا من را سر بلند و سر افرازم کن خدایا من دوست دارم عزیز خودت باشم.

    خدایا نام من را هم بلند آوازه کن

    خداجونم من روزی حلال می‌خواهم

    خدایا من فرزندانم را از خودت می‌خواهم خدایا فرزندانم و خودم و زندگی ام را به خودت میسپارم و تسلیم خودت هستم خدایا هدایتم کن

    خدایا من هم متل محمد متل استاذ عباس منش مثل مریم شایسته دوست دارم بنده خوبت باشم

    خدایا من درخواست کردم و مطمئن هستم خودت هم اجابت کرده ای خدایا من قدم هایم را برداشته ام و هر چه تو گفتی انجام دادم خدایا تو هم این کارها را برایم انجام بده

    خدایا من هم سوره انشراح را خیلی دوستش دارم

    خیلی خودم را با اون یکی میدانم

    خدایا من می‌خواهم قوانین جهان را اجرا کنم خدایا یاری ام کن

    خدایا میدونی چرا اینجا و در این سایت مینویسم چون این سایت عباس منش یه سایت معمولی نیست این یک سایت الهی است و خودت فرمانروای اون هستی همه ی ما و حتی استاد را داری هدایت میکنی کجا بهتر از اینجا که من مینویسم و پروردگارم می‌خواند خدایا بینهایت سپاسگزارم

    خدایا تشکر میکنم که در این سایت حضور دارم چون تمام ماهایی که در این سایت هستیم نگاه ویژه ی خداوند را داریم خدایا شکرت

    خدایا تنهام نزار خدایا یاری ام کن

    خدایا من را به راه راست هدایتم کن خدایا من آزادی مکانی و آزادی زمانی و آزادی مالی می‌خواهم خدایا یاری ام کن

    خدایا من می‌خواهم از وطنم مهاجرت کنم به بهترین مکان دنیا خدایا یاری ام کن خدایا من روزی حلال می‌خواهم خدایا من سلامتی و شغل مورد علاقه ام را می‌خواهم خدایا هدایتم کن

    خدایا سربازی فرزندم علیرضا را خودت درست کن.

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از خودت یاری میطلبم خدایا یاری ام کن خدایا راصی ام کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1782 روز

    بنام رب جمیل

    سلام ب استاد عزیزم ومریم نازنین

    و سلام ب همه ی دوستان توحیدی الهیم

    استاد چقد شما دو عزیز دوسداشتنی بهم میایین

    لباستون خیلی زیباست ست جذاب و متفاوتی هست

    چقد من آرامش میگیرم از نگاه پراز عشق شما چقد تحسین میکنم رابطه الهی وعاشقانه تونو

    خییلی زیباست و این خواسته رو درمن بوجود میاره ب کمتر از چنین رابطه ی فوق العاده ای راضی نشم

    حتی بیشترش و هم میخوام

    چقد مریم جان زیبا شدن خیلی مدل موهاش زیباست و بهش میاد

    حس میکنم خیلی جوون تر شدین

    استاد این رشد کردن چقد خوبه

    چقد لذت بخشه هرسری آگاهی های جدید ک دریافت میکنم

    حس میکنم ک چقد دارم بزرگتر میشم درکم بیشتر میشه

    قبلا ک میشنیدم

    ک شکر نعمت نعمتت افزون کند

    کفر نعمت از کفت بیرون کند

    باخودم میگفتم خب یعنی چی

    من بگم خدایا شکرت نعمتم زیاد میشه

    اصن چی دارم واسه شکر کردن

    یا تو قرآن خونده بودم ک بعد از اینکه قیامت شد و به اعمال همه رسیدگی کردن و (خودمم و جز جهنمی ها حساب میکردم)

    مقربین وصالحین ومومنین ومحسنین مسلمین با خدا همنشین میشن و همش ب تسبیح وستایش خدا مسغول ان و جز سلام و دورود وخوبی چیزی نمیشنون

    اصن ذهنم کنجکاو بود ک چی میگن بیشتراز یه خداشکرت میگن

    مگه چیزی دیگه م هست خخخخخ

    یا نهج البلاغه رو هم نگاهی انداخته بودم ک خطبه های ک درمورد مرگ و آخرت واینکه ی جا دیدم نوشته بود زمین منتظره تا تو بمیری

    تا حسابتو برسه تو شب اول قبر غذای موریانه و کرم بشی

    چقد من نماز وحشت خوندم برای کسایی ک مرده بودن دلم میسوخت براشون

    چقد منتظر شب های قدر میشدم تا بیاد برم مسجد با التماس و زاری دل خدارو نرم کنم تا بلکم منو ببخسه

    چقد من التماس امام حسین و حضرت ابوالفضل وکردم ک حاجتم و بدن

    خدای من

    نمیدونم اینا چطور داره یادم میاد پشت سرهم

    چقد صدای نجوای ذهنم بلند بود

    گوش آسمون و هم کر میکرد

    چقد خودم و حقیر وبی ارزش میدیدم

    خودمو لایق داشتن آرزوهای رنگی نمیدیدم

    خودمو نمیدیدم

    خودمو نمیشناختم

    نمیدونستم چی میخوام

    کجا دارم میرم

    فقط روزم وشب میکردم و شبم و روز

    تا اینکه ب بزرگ ترین تضاد زندگیم خوردم اونم بخاطر افکار تا وباورهای خودم

    همه رو مقصر میدونستم الا خودم

    تا اینکه هدایت شدم ب کتاب راز

    چقد درکش برام سخت بود

    یکسال طول کشید تا تمومش کردم

    بعد از طریق گروه های شکر گزاری یه چیزایی متوجه شدم ک چطوره قانون جذب

    چقد تاثیر داشت روم اینقد تمرین شکرگزاری 28روزه رو مینوشتم دستم درد میگرفت فقط مینوشتم

    بعد کم کم حسم خوب شد و دوسداشتم بیشتر یاد بگیرم

    ک توهمون گروه شکرگزاری خدا ی فرشته یه دست الهی شو سر راهم قرار داد

    یه اقایی ی سری اومد پی وی من و ازم پرسید

    چطور حالم و خوب کنم باشکرگزاری

    منم صادقانه هرچی بلد بودم گفتم بهش وکلی خوسحال بودم ک تونستم کمکی کرده باشم (خیلی حسم خوب شده بود تو گروه شکرگزاری)

    بعد خودش شروع کرد کامل توضیح دادن گفتم شما ک خودت استادی یه استیکر لبخند فرستاد برام

    یعنی من لبخند خدارو میدیدم

    بعد از استر گفت

    از ابراهام

    از آنتونی رابینز

    واز استادش :)))

    استادی ک الان استاد خودمه

    استاد استادم

    استااااد فایل هایی ک برام میفرستاد منو پرواز میداد روحم سبک میشد

    فایل روح خداوند در بدن ماست

    فک کنم نزدیک شاید100بار گوش داده باشم

    چقد دنیای منو رنگی کرد

    آرزوهام جوانه زدن

    قلبم روشن شد

    خدا بهم لبخند زد

    قلبم لبریز آرامش شد

    وقلبم باز شد ب سمت خدایی ک همیشه ازش فرار میکردم

    وباز ازش هدایت خواستم چون تشنه ی اگاهی های جدید بودم

    دوسداشتم استادم باعشق برام وقت بزاره و قدم ب قدم برام گره های ذهنم و باز کنه

    و خیلی قشنگ من هدایت کرد ب اینجا این مکان امن الهی

    این استاد پراز عشق الله

    این انسان موحد یکتا پرست

    استاااد عزیزم خییلی خوسحالم ک اینجام و اون بار سنگین گناه ازم برداشته شده

    وقلبم باز شده الان دارم رو فایل های توحیدی کار مبکنم چقد فوق العاده ن

    من هیچی نمیدونم و عاجزم از درک الله هرچی جلو تر میرم متوجه میشم من چقد محدودم

    از خدا هدایت میخوام ک کمکم کنه تا ثابت قدم باشم تواین مسیر الهی

    واز صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    مصطفی رنگانی گفته:
    مدت عضویت: 1218 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته ی مهربان

    سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسی ام

    راستش مدت هاست که کامنت نزاشتم و کلا اصلا با نوشتن مقاومت دارم

    الان که این فایل استاد رو شنیدم تازه برای اولین بار تونستم یک معنی و تفصیر درست از این سوره رو درک کنم

    بارها و بارها شنیده بودم که ایتاد توی فایل هاشون این جمله رو میگفتن که با هر سختی ، اسانی است

    اما نمدونم چرا درکش نمیکردم و الان این در توی ذهن من باز شد و به معنای درست کلمه پی بردم،

    با هر سختی اسانی است یعنی اینکه همزمان که من دارم با سختی زندگی میکنم یکی دیگه هست که داره از زندگی لذت میبره ، هم زمان که من دارم با سختی پول میسازم یکی دیگه هست که داره به اسونی پول میسازه ، هم زمان که من دارم زجر میکشم که کرایه خونه مو بدم یکی دیگه هست که داره تو بهترین و گرون ترین برج های دنیا زندگی میکنه ، هم زمان که من دارم روزهای تعطیل رو هم کارمیکنم که از پس مخارج زندگی بر بیام یکی دیگه هست که داره تفریح میکنه و پول در میاره ، و خیلی چیزهای دیگه …

    بله این منم که باید ایمانم رو نشون بدم و تو شرایط سخت نمونم این منم که باید تغییر رو از درون خودم شروع کنم و احساس خوشبختی رو در خودم زنده کنم ، این منم که باید به نجواهای ذهنم که میگه تو دیگه نمیتونی تو دیگه سنت رفته بالا و برای شروع کردن دیر شده تو که مهارت خاصی نداری تو که سواد نداری و…. غلبه کنم ، این منم و اختیار کامل رو خداوند بهم داده که از هر لحظه که بخوام بتونم تغییر رو شروع کنم و زندگی خودمو خلق کنم و شرایط رو به نفع خودم رقم بزنم و خودم رو اسون کنم برای اسونی ها ،

    ممنونم استاد که امروز باعث شدین که انگیزه بگیرم و جهادی اکبر در درون خودم ایجاد کنم واین موضوع رو درک کنم

    خدا یار و نگهدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    امین خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2210 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم زیبا و دلنشین

    و سلام به دوستای خوبم

    میخواستم یه نکته ا ی بگم راجبع موضوع این ویدیو

    من وقتی با استاد و سایت آشنا شدم و بیشتر به سایت می اومدم چند سال پیش همون ویدیو های استاد راجبع تمرکز بر نقاط مثبت بود

    که من فقط برای دیدن آمریکا و مردمشون اون ویدو ها رو نگاه میکردم چون دلم همیشه میخواست اصل رو ببینه واقعیت موجود رو ببینم و تلویزیون خودمون کخ ….

    بعد وقتی سرچ میزدم یا حتی توی یوتیوب فایلهای استاد رو اتفاقی میدیدم فقط همین سبک فایلها رو نگاه میکردم. و سریع فایلها و صحبتهای استاد رو راجبع قرآن یا حجاب یا هر فایلی که این موضوع بود سریع رد میکردم انگار اونها برای من نبود.

    اما الان من انقلابی در درونم ایجاد شده البته سه سال طول کشیده تقریبا اما این اواخر یک سال خیلی پررنگ تر شده.

    مثال: من الان ذوغ میکنم که فایل از استاد ببینم راجبع توحید هستش راجبع قرآن بگه راجبع خدا و نیروی حاکم بر هستی بگی اصلا چشمام برق میزنه ( میگم برق واقعا برق میزنه یعنی اشک تو چشمام جمع میشه و نور بهشون بخوره برقشون معلومه ) استاد

    من الان میگید که خدا دلمون رو باز میکنه من دقیق احساس میکنم که الان دلم من برای فهمیدن و درک قوانین روز به روز بیشتر باز میشه توسط خداوند چون من در درونم این خواسته رو میخوام و خواستم حتما من در کودکی بر اثر اون تضاد ها این کد رو ناخواسته نوشتم و فرستادم فرکانسش رو و الان دارم طبق تکاملم میرم جلو من تکاملم رو دارم طی میکنم من در مسیر مستقیم هستم من در راه کد نویسی هستم طبق تکاملم محصول کشف قوانین زندگی رو در مسیر تهیه اون قرار گرفتم . من بهترین و لذت بخش ترین لحضات عمرم رو که در حال حاظر خودم میدونم و خدا و الان میخوام به شما استاد عزیزم و مریم خانم عزیز بگم و همچنین دوستای عزیز سایت و هم دوره ای هام اینکه لحضه تهیه این دوره ها و بیشتر از اون گوش دادن به اونها و درک تکاملی قوانین و موندن در مسیر وقتی در مسیر هستم حلم خوبه اره حالم خوبه زلالم آروم انگار رو ابرها میرم خدایا شکرت این مسیر رو برام باز کردی و دلم رو روشن .

    استاد عزیز از شما ممنون هستم

    اون موقع رادیو که موجش رو میچرخوندیم برای برای گرفتن صدای رادیو های خارجی که یه موزیکی پخش بشه و یا صدای غیر از صدا موجود بشنویم (تضاد) یعنی من میدیدم و خودم در حال اجراش بودم که یک میلیمتر اونطرف طر (موج رادیو) کلا فرکانس تغیر میکرد و از صدای عزاداری به پخش موزیک شاد تبدیل میشد. و تغیر فرکانس یعنی این فقط باید در جهت درست باشیم اول اینکه من بخوام تغیر بدم وضع موجود رو و بعدش برای دیدن و رفتن در فرکانس موج رو با دستم تغیر میدادم

    البته که من باید یکی بهم میگفت که اگر فرکانست رو تغیر بدی حتما مدارت بالاتر میره و استاد شما این آگاهی ها رو به ما میدی طبق قوانین و هر وقت شما از خدا و قرآن صحبت میکنید من و خیلی از بچه های سایت چشمامون بق میزنه و موهای بدنمون سیخ میشه کلا ارتعاش تک تک سلولهای بدنمون تغیر میکنه حتما این دلیل داره حتما این فرکانس فرکانس خداست و …

    ممنون بابت به اشتراک گذاشتن این فایل . و ممنون از مریم خانم

    راستی تا یادم نرفته بگم چقدر مسیر جذاب بود چقدر من لذت بردم چقدر مسیر خلوت و سبز و هوا خوب بود. از پنجره پشت سر یه قاب رویای درست شده بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1259 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلام وقتی میای تو سایت و فایل جدید عکس فایل جدید را می‌بینی بدون درنگ این آهنگ تو گوشت زمزمه میشه

    نگاه استیل گنگ و نگا ترکیب و رنگ ونگاه ابهت مرد و خش میندازه قلب وعشق است دادا دس خوش

    کیف کردم از این تیپی که زدید

    چقدر همیشه فایل هایی که مربوط به آیات قرآنه حالم را خوب میکنه

    من از وقتی وارد دوره 12قدم شدم تازه با قرآن دوست شدم و قبلا فقط ماه رمضان به ماه رمضان موظف میدونستم قرآن را ختم کنم که هیچ وقتم چیزی نمیفهمیدم

    و الان وقتی دارم معنی قرآن را میخونم و با نشانه هایی که استاد برامون باز می‌کنند نکاتی که برام هشداره را خط میکشم و لذت میبرم از این خدایی که دارم هر بار بیشتر عاشق میشم

    این سوره درسته به ظاهر برای حضرت محمد گفته شده ولی ریشه یابی که میکنیم می‌بینیم هر کدام ما خیلی وقت ها سنگینی یک موضوعی روی کمرمون به شدت احساس می‌شد و گاهی احساس خفگی هم بهمون میداد

    حالا چه نگرانی از فلان امتحان بودا باشه یا ترس از آبرومون که بره یا نگران فلان جواب آزمایش

    ولی وقتی ذکر خدا را به لبمون آوردیم و با خودش حرف زدیم چه باری از رو دوشمون برداشته شد

    استاد جان من خودم گاهی میبینم خب فلان چیز را که با باورم رقم زدم اگه به کسی بگی باورش نمیشه و وتی ادامه همون ماجرا قفلی میخوره یاد اون حرفتون میفتم که میگید دقیقا همونجا ببینید ترمزت چیه که تو را ایست کرده و اینجاست که تمرین میکنم نا امید نشم و به قول خودتون تو جلسه اول قدم اول برلش فکت میارم

    از واقعیت هایی که خودم رقم زدم نمونه برلش میارم میگم اینارا خودم رقم زدم

    وقتی مریم جان گفتند تو آیه قرآن گفته آیا قلب تو را گشایش ندادیم

    به خودم گفتم عارفه تو خودت یک شبی تو اسفند ما خدا همین جور گشایش یه قلبت داد و تو را به ابن آگاهی رسوند که از بند ها دنیا رها بشی

    و دیشب که اول ماه محرم بود از خدا خواسته حُرش باشم و تمام بند های دنیوی را از خودم رها کنم تا به خودش که منبع نور هست برسم

    استاد خیلی ممنون دار شما هستم اگه بیشتر از این آیات قرآن را برامون باز کنید و همه با کم لذت ببریم از خدایی که داریم

    خدا قوتتون بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 188 : سلااااااام به استاد عزیزم، خانوم شایسته و دوستان خوبم ایشالا حالتون عاااالی باشه ، خداونده پر هر لحظه با ماست اصن ما بخشی از خداوندیم خداوند همیشه داره مارو هدایت می‌کنه بر اساس قوانینش اونی که تو مدار درسته به مسیر های زیبا و درست و اونی که تو مدار غلطه به مسیر هایی که نازیبایی ها بیشتر هست هدایت می‌کنه خب حالا از کجا بفهمیم که تو مسیر درست هستیم یا نه اگه احساسمون خوبه ، اگه ایمان داریم اگه امید داریم و نمی‌ترسیم یعنی در مدار خوبی ها هستیم و خداوند مارو به زیبایی های بیشتر هدایت می‌کنه و برعکسش ، اگه می‌ترسیم اگه احساسمون بده یعنی تو مسیری هستیم که نازیبایی های بیشتر رو دریافت میکنیم این اصلی ترین قانونه خداونده که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و احساس بد مساوی اتفاقات بد ، از وقتی این قانون رو درک کردم بعضی وقتا که با یه مشکلی مواجه میشم و حالم میخواد بد بشه و یا عصبانی بشم سریع دهنمو کنترل میکنم که یاسین حاله بد اتفاقات بد و حاله خوب اتفاقات خوب و سعی میکنم ذهنمو کنترل کنم استاد چقدر زیباست وقتی فقط خودتو تو مدار قرار میدی و خداوند بقیه کار هارو میکنه استاد دارم میبینم چقد رفتار بقیه داره بام نرم میشه دوستام ، راننده هایی که میبینم و خیلی راحت راه خودشونو به من میدن ، اینقدر دوست داشتنی تر شدم و کریدیتشو میدم به خداوند و هنوز این اول راهه کلی هدف مونده که می‌خوام خداوند منو به اونا برسونه سپاااااسگذارم خدااای من ، عااااشقتونمم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    ایمان رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    سلام خدمت استاد عزیز سیّد حسین عباسمنش و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی.

    سلام به تمام دوستان و جویندگان راه خداوند

    استاد عزیز مَرحله به مَرحله مسیر خداوند رو طِی کردند و دوست دارم این مطلب رو برای خودم بنویسم تا فراموش نکنم و همیشه حواس من جمع باشه تا مسیر استاد رو طی کنم و لذّت ببرم از زندگی در تمام لحظات و اتفاقات شیرینی و دوست داشتنی و هدایت خداوند که در هر لحظه در درون ما جاریست.

    مقام اول نَفس آلوده است. ابتدایی ترین و معمولی ترین وضعیّت بودن.

    وقتی روح در بَند خواست های دنیایی است. اکثر انسانها در بَند همین مقام هستند و در راه خدمت کردن به نَفس خود رنج می‌کشند و عذاب می بینند. ولی دیگران را مسئول ناخشنودی همیشگی خود می دانند. اگر کسی آگاه شود درست زمانی که پَستی و حقارت نَفس را بشناسد. با آغاز تمرین و تلاش برای پاک کردن نَفس خود، می‌تواند به مقام بَعد برود که به گونه ای متضاد مقام قبلی است. کسی که به این مقام برسد، به جای اینکه دیگران را سَرزنش کند، خود را سَرزنش می‌کند و گاه تا مرحله ی افتادگی و فروتنی پیش می‌رود. مِن بَعد نَفس او، به نَفس لوامه تبدیل شده و به همین دلیل سفری به درون خود کرده و خود را واکاوی و تهذیب می‌کند.

    در مقام سوم، فرد بلوغ یافته و نَفس، به نَفس ملهَمه تبدیل می شود. فقط در این مرحله فرد می‌تواند مَعنای حقیقی عبارت تسلیم شدن را بفهمد و در وادی عِلم قدم بزند. هر کسی که به این مقام برسد، صاحب صبر ، ثابت قدم ، حِکمت و تواضع می‌شود. به چشم او دنیا متفاوت و پر از الهامات می‌شود. با این وجود بسیاری از افرادی که به این مرحله می‌رسند، اصرار به ماندن در همان مرحله را دارند و میل و شجاعت شان برای رفتن به مرحله ی بَعد را از دست می‌دهند. به همین دلیل مقام سوم با همه ی زیبایی و شکوهی که دارد، برای کسی که هدف اَعلی دارد، همچون یک دام است.

    آنها که می‌خواهند بالاتر بروند و به وادی حِکمت پای گذارند، نَفس مطمئنه را می‌شناسند. آن زمان دیگر ضمیر شخصی به واسطه ی آگاهی و هوشیاری از آنچه بوده متفاوت شده است. خصوصیات مهم افرادی که به این مقام می‌رسند داشتن بخشندگی ، قَدرشناسی و حِس پایدار رضایت مندی، علیرغم همه مشکلات زندگی است و پس از آن نوبت وادی وَصل می‌رسد.

    آنها که به این مرتبه می‌رسند، به هر چه خداوند سر راهشان قرار دهد، راضی و خشنود هستند. مسائل دنیا برایشان اهمیتی ندارد، زیرا که به نَفس راضیه دست یافته اند.

    در مقام بعدی نَفس مرضیه، فانوس هدایت بَشَریت می‌شود و به هر جوینده ای نور هدایت می تاباند و چون معلّمی حقیقی او را تعلیم داده و روشن می‌سازد.

    به هر کجا که می‌روند در زندگی دیگران تحول ایجاد می کنند. در هر کاری که می‌کند یا قصد انجام دارد، هدف اصلی او خدمت به خدا، به واسطه ی خدمت به دیگران است. نهایتاً در مقام هفتم فرد به نَفس پاک دست می یابد و به انسان کامل تبدیل می‌شود.

    امیداورم استاد عزیز و خانم شایسته مهربان هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: