https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-19 06:08:272024-09-08 08:12:02قلبی که به سوی خداوند باز می شود
742نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و هم خانواده های گلم.
آره خدایا تو نه یک بار بلکه باررررها بار سنگین رو از روی دوشم برداشتی.
بنظر من این سوره جوریه که زمانی که ما به خداوند بی اعتماد میشیم نسبت به تضادی، میترسیم نسبت به مسائله ای، خداوند میخواد یادآوری کنه که مگه من قبلا مشکلاته تو رو حل نکردم!؟
این بار هم میتونم!
برای همین این سوره با حرف(آیا) داره با مخاطب صحبت میکنه.
مثله این میمونه که من به همسرم بگم 5 میلیون بهت هدیه میدم، بعد اون باور نکنه حرفم رو و من بهش بگم که:
مگه قبلا بهت هدیه نداده بودم!؟
مگه تاحالا دروغ شنیدی از من!؟
آره استاد!
خداوند باررها بار سنگینم رو از روی دوشم بلند کرد.
یادمه نه خونه داشتم واسه اینکه برم با همسرم توش زندگی کنم و نه پولی داشتم که خونه رهن کنم، گفتم خدایا تو مالک همه ی زمینی!
این خونه ها همش ماله توئه!
تو برام خونه پیدا کن
از کجا نمیدونم!
یادمه تو خونه ی یکی از مشتریهام داشتم کابینت میزدم، تو بالاشهر اهواز، بعد ارتباط خوبی با اون مشتری برقرار کردم، صحبت به جایی کشیده شد که بهش گفتم من دنبال خونه ام، گفت عه!؟
جدی!!
واحد روبرومون هفته دیگه خالی میشه من با صاحب خونه صحبت میکنم تو بیا بشین خونه.
من مخالفت کردم گفتم نه باباااااا من اصلا پولم نمیرسه تو این منطقه بخوام خونه بگیرم
گفت تو حالا بیا باهاش صحبت کن مگه ضرر داره!؟
با کلی اکراه گفتم باشه.
خلاصه طرف اومد من باهاش صحبت کردم گفت رهن خونه 80 میلیونه(سال97) تو چقد پول داری!؟
گفتم 2 میلیون
گفت 2 میلیون
گفتم آره
گفت رهن اینجا که خییییلی بیشتر از این حرفاست گفتم دیگه من شرایطم اینه
گفت باشه تو بیا تمامه کابینتا رو عوض کن، کاغذ دیواری بزن، درو پنجره ها رو دوجداره کن، گاز صفحه ای بخر، درارو عوض کن، سقف رو رنگ کن و… من میزارم به حساب پول رهن
گفتم باشه.
منم شغلم چون دکوراسیون بود همه ی همکارام تقریبا رایگان برای هدیه ی عروسیم کارم رو انجام دادن، اون متریال کار رو هم چون واسخ خودم میخواستم با کلی تخفیف انجام دادم.
یه روز بهش زنگ زدم گفتم من پولام تمام شد نمیتونم در و پنجره دوجداره بزنم گفت اشکال نداره شماره حساب برام بفرست خودم پولشون رو میدم
خداروشکر
بعد از چند سال مشکلات زیاد تو اون شغلم من رفتم کارگری تو شرکت فولاد خوزستان
استاد من شرایط کاری داشتم که با چکمه میرفتم تو فاضلاب ها
ساعت7 صبح تا 4 عصر تو اون گرما میلگرد میزاشتم روی شونه هام و جابجا میکردم
تو کل زمانی که محل کار بودم فقط ساعت 1 تا 2 زمان داشتم که نهار بخورم و استراحت کنم
یادمه ساعت 2 پنج کم مسئولم میومد بالا یرمون میزد به در میگفت
بسم الله
بلند شین
یادمه مثله این جوجه گنجشک ها که منتظرن مادرشون بهشون غذا بده دهنمون باز بود تا سر ماه برسه 6 میلیون دستمون بیاد
یادمه یه روز خواستم غذا بخورم دیدم سیب زمینی از همه چیز ارزون تر بود
اگه نون بخرم چیزی نیست که بخوام باهاش بخورم، مجبور شدم سیب زمینی خریدم آب پز کردم خوردم
یادمه از شدت فشار مالی و حقارت ها و سرزنش ها چنان پشت سرمو میزدم به دیوار که چشمام سیاهی میرفت
یادمه یکی بزرگترین تصمیمات من این بود که وقتی اسنپ کار میکنم پولم رو بدم به بنزین یا اینترنت
چون اگه بنزین میزدم پول نداشتم اینترنت فعال کنم که مسافر بگیرم، اگه اینترنت میزدم بنزین نداشتم
بعضی وقتا هم اینترنت داشتم هم بنزین اما وقتی مسافر نمیومد شارژ نداشتم بهش زنگ بزنم که بیاد
یادمه بخاطر نداشتن پول کرایه تو تاریکی شب یه مسیر نیم ساعته رو با همسرم تو به منطقه ی خطرناک پیاده رفتیم و چقدر استرس کشیدیم
و اما بعد از اینکه از خدا خواستم کمکم کنه توحیدی عمل کردم، خداوند الم نشرح لک صدرک کرد.
استاد
تو همون شرکت فولاد من استخدام شدم و الآن چی!؟
حقوقم شد 30 میلیون، سالی 100 میلیون پاداش
، کلی تجهیزات ورزشی، استخر رایگان در اختیارمه، شما فکرشو کن بهمون گفتن هرکی4 روز در ماه مرخصی بگیره پشت سر هم ما 7 میلیون بهش پاداش میدیم(برای اینکه افراد تشویق کنن به مسافرت و تفریح)
الان من 80%تایمی که محل کارم استراحت میکنم،
باکیفیت ترین رستوران ها و فست فود های شهر به صورت رایگان میرم و غذا میل میکنم، زانوم تو فوتسال پیچ خورد و دیروز رفتم فیزیوتراپی فقط 10%پول دادم، الان خیلی درگیر این نیستم که چند روز دیگه حقوق میدن تقریبا همیشه پول دستم هست، منی که از دندون درد اینقدر مسکن میخوردم که گیج بشم خوابم ببره، حالا درمان تمامه دندونام رایگان انجام میشه
و در ادامه ی سوره که میگه در هر سختی آسانی است، یمخواد یادآوری کنه که همونجور که قبلا از اون فلاکت نجاتت دادم، الان هم اگه مشکلی داری فکر نکن همینجور میمونه
اگه همونجور عمل کنی به آسانی ها هدایت میشی.
استاد بزرگوارم خیییییلی ممنونم بابت این کامنت زیباتون
خوااااهههشا بیشتر در مورد قرآن برامون صحبت کنید
من کلا فراموش کرده بودم این سوره رو اما با این فایل قلبم باز شد.
راستی خانم شایسته هم موهاشون خیییییلی قشنگ شده
اون تصویر پشت سرتون هم که انگار داخل یه تونل درختی میرفتین خیلی دوست داشتم.
وقتی که داشتین در مورد اون تاکسی دنده آرژانتینی صحبت میکردین من داشتم نگاه گوشه گوشه ماشینتون میکردم مخصوصاً اون کنسولی که دستتون رو گذاشته بودین و در عین راحتی داشتین لبخند میزدین و در مورد خدا صحبت میکردین.
به خودم گفتم نگاه کن!
این ثمره و نتیجه ی کسیه که به هرچی خدا گفت عمل کرد.
نمیدونید وقتی کامنت های شما رو چه در عقل و چه در فایل های دانلودی میخونم چقدر لذت می برم خصوصا وقتی از بهبود رابطتون با همسرتون تعریف میکنید خیلی خیلی خوشحال میشم و کلی در مورد روابط از شما درس یاد گرفتم، اونقدر با عشق و از ته قلبتون از تغییراتتون مینویسید که به من حال و هوای الهی منتقل میشه.
خیلی خوشحالم که خداوند قلبتون رو برای دریافت شهود باز کرده و شما هم قطعا با استمراری که در مسیر توحید داشتید بارها از دوشتون برداشته شد و آسان شدید برای آسانی ها و این تازه اول راهه و خداوند برای شما سورپرایزهای بیشتری خواهد داشت.
امیدوارم پله های ترقی رو به سرعت نور طی کنید و برای ما هم بگین و ما هم بیشتر انگیزه بگیریم و ادامه بدیم
در ضمن از شما و آقای ژوبیک و آقای ابودردائی بی نهایت ممنون و سپاسگزار هستم که بخش عقل کل رو کلا به بهترین شکل مدیریت و هدایت میکنید و من فقط ایمیل شما سه عزیز رو فعال کردم و هر دیدگاهی که روی سایت بگزارید برام ایمیل میاد و فورا میخونم و کلی در قسمت عقل کل از شما عزیزان درس گرفتم و هدایت شدم.
براتون آرزوی تندرستی دارم در کنار همسر نازنینتون که این همه با عشق از ایشون صحبت میکنید.
در پناه خداوند و در مسیر توحید بهترین ها سهمتون باشه.
درود و سلام خدمت شما دوست گرامی و عزیز آقا ابراهیم
آقا ابراهیم عزیز خدا رو آنقدر شکرگذارم که اینجا حضور دارم در کنار الماس های شفاف و زلالی که از هر سمت و سوی این سایت عزیزمون مدرخشند و نورافشانی می کنند
هر وقت اسم شما رو توی لیست ایمیل هام میبینم یهویی احساس می کنم که یک کتاب نیمه تمام رو شروع کنم به خواندن دقیقا مثل یک سریالی که منتظر بقیه ی داستان هستم. اینقدر که دست به قلم زیبایی دارید . وقتی گفتیدآره خدایا تو نه یک بار بلکه باررررها بار سنگین رو از روی دوشم برداشتی یکدفعه بغض ام ترکید و اشکم سرازیر شد.. واقعا چقدر آگاهانه این مطلب رو بیان کردید..
من قبلنا خیلی این سوره رو خوانده بودم و بارها شنیده بودم ولی امروز جور دیگه ای فهمیدم انگار در مدار دریافت عمیق این آیه ها هدایت شدم .. از صبح تا الان یکسره دارم اشک میریزم و یکسره این مبایل توی دستمه و دارم این فایل و گوش میدم و می نویسم و کامنت هارو می خونم و کامنت می نویسم . هیچوقت این طوری دو دستی به این مبایل نچسبیده بودم واقعا. استاد عزیزمون یک تمرکز لیزی در وجود همه مون ایجاد کرد
خدا رو شکر می کنم که در آمدهای 30 میلیونی و خدمات هدیه و رشد و پیشرفت هاتون رو خوندیم و لذت بردم و تحسین تون کردم و مدام برای اینکه تا اینجا رسیدید و آن بارها ی روزهای سخت از روی دوش تون بلطف پروردگار مهربان برداشته شد و آسان شدید برای نعمت های آسان اشک شوق ریختم و یک خدا قوت جانانه براتون ارسال می کنم
بهترینهع بهترین آسانی ها رو در تمام جنبه های زندگی رو برای شما دوست عزیز آقا ابراهیم آررو می کنم
روز و شبت تون به خیریت و جشن و شادی و ایام بکام تون شیرین و گوارا و همراه با عشق الهی
خیییییلی ممنونم بابت این قلب پاکتون که از خوشحالی و موفقیت دیگران شما هم خوشحال میشید و ذوق میکنید، من مطمئنم اگر نبود، عشق، محبت، راهنمایی، تحسین و مهربونی سما هم خانواده های نازنینم به این جایگاه از حال خوبی نمیرسیدم،
قلبا سپاسگزارم ای کاش میتونستم تک تک کامنتهای عزیزانم رو جواب بدم و تشکر کنم اما بقدری نسبت به من لطف و بزرگواری دارید که آدم نمیدونه چی بگه
آرزوی خیر و عشق و توحید بی نهایت رو از خدای واحد براتون خواستارم
ببینید همه ی ماها اعتماد به نفسمون تحت تأثیر خانواده، جامعه و افراد مهم زنذگیمون شکل میگیره.
هرکاری که فکر میکنید به رشد اعتماد به نفس ایشون کمک میکنه انجام بدی اما خیییییلی هواستون باید باشه که زور نزنید!
مثلا بهترین ظرف هارو برای غذا خوردن استفاده کنید و بگید ما لیاقت زیباترین ظرف هارو داریم!
بهترین کلام رو در ارتباط با ایشون بکار ببرید!
ازش کار بخواید انجام بده، کارهایی که در توانشه و یه مقدار چالش برانگیزه و بعد از انجامشون تشویق و تحسینش کنید، خیییییلی مهمه یک یک شخص بره سرکار! اما کار درست و هدف مند که باعث رشدش بشه نه ایتکه از چاله بیوفته تو چاه
تو کارهای مهم ازش نظر بخواید و باهاش مشورت کنید و بابت نظرش توضیح بخداید ازش و به نظرش احترام بزارید اگر هم کار صحیح چیزیه برخلاف نظرش با توضیح متوجه اش کنید که نظرش محترمه اما کار درست چیز دیگه ایه
تو زندگی بهش اعتماد کنید، سعی نکنید خیلی مواظبش باشید کجا میره کجا میاد، دیر میاد خونه با کی میگرده و…
تحت هیچ شرایطی در مورد اینکه بهش بگید اعتماد به نفست پایینه باید روش کار کنید باهاش صحبت نکنید، با رفتارتون ا برخوردتون، با ارزش قائل شدن واسش بهش کمک کنید اعتماد به نفسش بره بالا، اجازه ی رانندگی تو جاده های مهم و بزرگ رو بهش بدین،
ما با رفتارهامون میتونیم به دیگران کمک کنیم نه با صحبت کردن و پند و اندرز دادن
ممنون ومتشکر از اینکه به سوالم پاسخ دادین من همیشه کامنت شمارو دنبال میکنم واقعا دل نوشته شما عالی هست وشما رو تحسین میکنم که با کنترل ذهن وعمل به درسهای استادغوغا میکنین خدا قوت
انشاالله خیردنیا اخرت نصیب شما بشود ودر کنار همسر گلتون زندگی شادهدفمندوثرمتمندی
دوست خوبم!من اگر بخوام تههه تهه هر نتیجه ای که بدست اوردم رو بگم فققققط 1 جمله میگم!
اونم اینکه من اگر میخوام نتایج تغییر کنه و یا شرایط تغییر کنه، فققققط 1 راه داره
اونم اینکه عملکرد من تغییر کنه.
بزار واضح تر بگم
بزرگترین مشکل من در حال حاظر کمبود عزت نفس هست که دارم روی دوره ی عزت نفس کار میکنم. خوب حالاذکهذمن پول دادم و دوره ی عزت نفس رو خریدم اینو باید بدونم که خریدنه دوره ی عزت نفس و یا گوش دادنه شبانه روزی دوره ی عزت نفس هیییییچ تأثیری روی بهبود شرایطم نداره مگر اینکه عملکرد من تغییر کنه و به گفته های اون دوره(با اینکه خیییییلی سخته) عمل کنم.چون واااقعا تغییر شخصیت سخت ترین کاره دنیاست!
به قول استاد90%مردم حاظرن بمیرن اما تغییر نکن!
خوب من شروع کردم به گوش دادن و استفاده از فایلهای دوره ی عزت نفس،
چند روز پیش اومدم سرکار، مسئولم جلو همه یه تیکه بدی بهم پروند.
اگه قبل از کار کردن روی دوره ی عزت نفس بود من تحت هیچ شرایطی واکنشی نشون نمیدادم فققققط از درون خود خوری میکردم و اون شخص رو مقصر میدونستم اما اینبار این کار رو نکردم
با اینکه خیییییلی برام سخت بود ولی 2 ساعت بعدش بهش زنگ زدم با نهایت جدیت بهش گفتم بابت حرفت لزت ناراحت شدم، من آدم شوخی هستم اما بی احترامی رو نمیپذیرم ، اگر قراره دفه دیگه اینجوری برخورد کنی خوب ترجیح میدم ارتباطم رو محدود کنم اما من خط قرمزم احترامه، بلافاصله اون با اینکه مسئولم بود، چند بار ازم عذرخواهی کرد و گفت دیگه هیچ وقت این رفتار رو از من نمیبینی!!!
ببین دوست خوبم وقتی میگم این فایلها رو باید تو زندگیمون به اجرا در بیاریم یعنی این!
یا اینکه اون روز یکی از همکارام بهم زنگ زد گفت یه خوااااهشی ازت دارم، واااقعا محتاجم که بهت میگم، خداشاهده دکتر دارم تو رو خدا بیا جابجا کنیم امروز تو بجام بیا سرکار تا من فردا بیام، تو همون لحظه بدونه لحظه ای مکث با اینکه از خواب بیدار شده بودم هنوز گیج خواب بودم گفتم نه نمیتونم جابجا کنم!
دوباره شروع کرد اسرار کردن، حرفش رو قطع کردم با نهایت جدیت گفتم اصلا نیاز نیست اسرار کنی!
من اگر میتونستم حتما کمکت میکردم اما واقعا شرایطش رو ندارم!
من توسط دوره ی عزت نفس یادگرفتم مننن از همممه مهم ترم!!
یعنی چی که من خودم رو تو شرایط سخت قرار بدم که یکی تو شرایط راحت قرار بگیره؟!
این نهایت بی احترامی به خودمه!!! در صورتی که اگه قبلا بود یا قبول میکردم یا خود خوری میکردم که وااای نمنه طرف ناراحت بشه!
اما الان میگم اگه ناراحت شد یه دیوار محححکم بهش پیشنهاد میکنم سرسو بکوبونه تو دیوار تا جونش در بیاد، اقت به جهههنم که ناراحت بشه!
من اذیت بشم که یکی دیگه ناراحت نشه!؟
یا اینکه اون روز سرکار یکی از همکارام برخلاف چیزی که همه ی همکارا طی کرده بودیم عمل کرد و یه جورایی حالم رو خواست بگیره، من اولش خیلی عصبی شدم(این شخص فقط با من یه مقدار کنتاک داره چرا شم نمیدونم و مهم نیست) ذهنم گفت وقتی رفتیم پایین جلو جمع بگم و حالش رو بگیرم اما 3 تا موضوع یادم اومد!
1/اعراض کردن و صحبت نکردن در مورد ناخواسته ها
2/تمامه رفتارهای دیگران رو خودمون با افکار و فرکانس هامون شکل میدیم
3/طبق آیه ی قرآن (بدی دیگران رو با نیکی جواب بدید)
و من سکوت کردم
البته اینم بگم وقتی تو مدار باشید میدونید کی سکوت کنید کی دفاع کنید از خودتون.
دوست خوبم!
من هدفم از این مثال ها این بود که بگم باااااید شخصیتمون تغییر کنه!
باید عملکردمون تغییر کنه تا نتایج تغییر کنه!
من اینو بارها گفتم اول به خودم بعد به دوستانم، فایل گوش دادن و عمل نکردن فققققط 2 تا نتیجه داره
1/آسیب زدن به گوش
2/هدر دادنه شارژ باطری!
2 شب پیش خونه عموم بودم، میگفت یه جایی کاری نمیشه پیدا کرد برا پسرم!؟
حالا پسرش 28 سالشه هم استایل استاد عباسمنشه.
و عموم شروع کرد به سکایت از مملکت و سیاست و پارتی بازی و…
من 1 جمله بهش گفتم!
گفتم عمو!
توسط ماشین، موبایل و خونه چند تا شغل ایجاد میشه!؟
حداقل 70 تا شغل فققققط توسط همین سه تا مورد ایجاد شده
اگه بتونه بره یکی از این فن ها رو یاد بگیره، میتونه 2 برابر، 3 برابر کار دولتی پول بسازه بعد گفت این کار ها ماله کسیه که بره دنبالش!!!
و دوباره ادامه داد،
مملکت همش پارتی بازیه
منم سکوت کردم دیگه چیزی نگفتم.
دوست خوبم من همونقدر که از تغییراتم گفتم شاید 2 برابر باید بیشتر شخصیت و عملکردم تغییر میکرد اما به اندازه ای که عملکرد و شخصیتم تغییر کرد نتیجه
فقط میتونم تحسینتون کنم، چقدر زیبا راحت و روون نوشتین، چقدر از ته دل که لاجرم بر دل نشیند…
و چه نتایجی گرفتین، واقعا قابل تحسین و تقدیره فقط
چقدر خوبه که آدم هر از گاهی اینجوری مقایسه کنه نتایجش رو (البته نه با دیگران، امروز خودش رو با گذشته ش، با دیروز، ماه پیش، پارسال، چندین سال پیش) و نتایجش رو چه کوچیک چه بزرگ ببینه و همیشه به یاد بیاره و به عنوانِ سندِ “پس میشود” ازش استفاده کنه!
واقعا لذت بردم و استفاده کردم از خوندن کامنتتون دوست عزیز و سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاری تجربیات ارزشمنتون
نمیدونی چه کردی نمیدونی خدا با اینکامنتت چه به روز دل ما آورد
نمیدونم چطوری بنویسم اشکهام امان نمیده صفحه رو ببینم
اون سکانس فوق العاده از فیلم یوسف رو یادتونه که زلیخا بینا و جوان شده بود و اشکها امانش نمیدادن یوسفش رو ببینه و به اشکهاش میگفت ای اشکای لعنتی برید کنار بزارید یوسفم و ببینم ؟؟
من الان همونطوری ام
همیشه کامنت دوستانی رو میخوندم که میگفتن اشکلون در اومد میگفتم اینا مگه چی خوندن ؟ میرفتم اونکامنت و میخوندم و هیچ اتفاقی در مننمیافتاد
اما این دو سه روز که شروع کردم متعهدانه محصولات استاد و به شیوه دلخواه خودم طبق یه تعهد 30 روزه گوش میدم و یادداشت برمیدارم و طبق آموزه های دوره کشف قوانین زندگی کد خواسته هامو روزانه مینویسم. و آخر شب میانگین نمره رسیدن به اون خواسته هام بالای 90٪ میشه خدا رد با تمام وجود حس میکنم
یکی از خواسته هائیکه هرروز مینویسم اینه که
خداجونم میخوام غیر از این چیزایی که نوشتم یه نعمت غیر منتظره بهم بدی امروز
و
این نعمتهای غیر منتظره ش دیوانه کرده من و
فقط خود خدا میدونه که چقدر ذوق زده م میکنه این غیر منتظره ها
نمیتونم بیشتر از این توضیح بدم چون از بیرون اومدم و کلی کار دارم ، و از طرفی انقدر اشک شوق ریختم که چشمهام پف کرده و قرمز شده و الان پسرم از بیرون میاد. و نمیخوام من و گریان ببینه ، خودم میدونم اشک شوق ریختم ولی توضیح دادن این چیزا فقط برای شماها راحته که میفهمید
خدایا…..
با من چه کردی؟؟؟
دارم دیونه میشم از اینهمه لطف و محبتت خدایا خودت فقط میفهمی که چه حالی دارم که قابل توصیف نیست
من مدتیه که کامنتهای شمارو بشدت پیگیری و مطالعه میکنم و کلی مطلب یاد میگیرم
اصلا انگار حرفهای شما باعث میشه درسهای استاد و بهتر بفهمم. ازتون ممنونم که وقت میذارین
ولی یه سوالی برام پیش اومد که شاید جاش اینجا و زیر این کامنت نباشه. ولی هر جی گشتم نتونستم اون کامنتتون رو پیدا کنم و زیر همون ازتون سوال بپرسم
شما یه جا تو بحث روابط گفتین باید کور و کر و لال بود.
حتی من ازتون پرسیدم که اگه همسرمون رفتار نامناسب یا خرف نامناسبی بهمون زد نباید تذکر بدیم؟
شما گفتین با حرف و بحث و تهدید و … نمیشه کاری کرد ک بفیه به میل ما رفتار کنن و ما فقط باید روی خودمون کار کنیم
ولی یه جا گفتین که به همکارتون بابت شوخی نامناسبش تذکر دادین و نذاشتین از خط قرمزتون رد بشه و حتی ایشون با اینکه مسئول رده بالاتر شما بودن ازتون عذرخواهی کردن
سلام به استاد عزیزم ، با این فایل فوق العاده به یاد خودم افتادم در زمانی که سختی ها برای من آسان بود و چه قدر روح من خسته و عاجز بود. به هر ریسمانی چنگ میزدم تا نجات پیدا کنم . مشکل مالی ، محیط نامناسب در خانواده (بحث فراوان) و پارتنرهای نامناسب و…
زمان تغییر فرا رسید ، شروع این تغییر با خواندن یه مطلب از کتابی بود که میگفت خودت میتوانی تغییر کنی و با ذهنت برای خودت اتفاقات خوب را رقم بزنی .
همانجا خواستم ، گفتم خدایا چطور میشه واقعا ، با قلبم با تمام وجودم خواستم و شروع شد .
استارت خوشبختی های من از همانجا که خواستم شروع شد و افراد خوب در مسیرم قرار گرفتن ، رفتار افراد با من تغییر کرد و من دفتر شکرگزاری داشتم و مینوشتم . فایل گوش میدادم و چه روند فوق العاده ای بود …
ازدواج موفق در شرایط دلخواه و با فردی دلخواه . از نظر مالی درشرایط خوبی قرار گرفتم و خودم هم بعد مدتی شروع به فعالیت کردم و عروسک درست میکردم …
هنوز زمان زیادی برای رشد و پیشرفت هست اما من خرسندم که از منفی 100 ، رسیدم به مثبت 1 .
خدارا شاکرم بابت این هدایت الهی و دوستان فوق العاده ای مثل شما دوستان و استاد مهربان و قدرتمندی مثل شما استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی .
و چه حق است که وقتی ما بخواهیم آسانی ها برای ما آسان میشوند .
سلام دارم خدمت استاد بزرگوار و عزیزم و خدمت مریم جانم
چقدر من خوشبختم که هرروز سعادت دیدن چهره ی نورانی شما پیام آوران خدا را دارم. خدایااا شکرت
خیلی دوستتان دارم.
از کجا شروع کنم ، از کدام قلب صحبت کنم؟
ما انسانها طبق ورودی هایی که میگیریم از رسانه ها و از اطرافیان ، دوست داریم که همیشه بار به دوش بکشیم و این را سنبل موفقیت خودمان میدانیم.
وقتی خداوند قلب را باز میکند، جایگاه دریافت الهامات را باز میکند،کمک میکند که پیام خداوند را بهتر بفهمیم.
باری به هر جهت زندگی کردن ، خداوند را یاد نکردن و ازخداوند هدایت نخواستن ، باعث میشوند که پیامهای خداوند را درک نکنی.
طبق صحبتهای استاد و باری که ایشان در زمان راننده تاکسی بودنشان سخت به دوش میکشیدن ، و با قلبی که به سوی خداوند باز کردن و آسانیها را دریافت کردند ، تقریبا همه انسانها مشابه این نوع سختیها را تجربه کردند ،عده ای خدا را یاد کردند و درمسیر هدایت پیش رفتن و برایشان آسان شد آسانیها و عده ای از خداوند دور شدند و قلبشان را کاملا بستند و برایشان آسان شد سختیها.
استاد جان و مریم جان ، نمونه ی بار سنگینی که من به دوش کشیدم شاید خیلی از انسانها به دوش داشتند و قابل درک باشه برای خیلی آدمها.
با وجود اینکه یکم تردید داشتم، ولی حسی بهم گفت که بیام و بیان کنم باری که به دوش کشیدم و چطور رها شدم و الان در آسانی ها به سر میبرم تا به دوستانم کمک کنم تا درمورد این موضوع فایل براشون باور مناسبی ساخته بشه.
من یکی از عزیزترین شخص زندگیم را ازدست دادم ، زمانی که کسی فوت میشه ، در ایران ، مخصوصا در سنت و فرهنگ ما ترکمنها خیلی خیلی دوران سخت و سخت و سختی هست تا چهلمین روز عزاداری و گریه کردن هست. البته خداراشکر الان خیلی بهتر شده و زمان این دوره در حد سه یا پنج یا هفت روز شده.
در اون دوران سوگواری، قلبم به سوی خدا بسته بود، چون دائم درحال گریه بودم. دائم از آینده میترسیدم ، دایم فکرهای منفی و نجواهای شیطانی سراغم میامدند.
گذشت و گذشت، هرروز فشار سختی روی دوشم حس میکردم و زندگی هرروز سخت تر میشد و کنترل امور از دستم داشت خارج میشد. چند سال به همین منوال پیش رفت. همیشه نگران ،همیشه دلواپس،همیشه میگفتم اگر ایشون بودن الان اوضاع بهتر میشد ،الان نگرانیم کمتر میشد.
بار سنگین و سنگین تر میشد.
معجزه ای رخ داد ، حسی بهم گفت آرام باشم و شکر خدا را به جا بیاورم ،گفت خدا هست و خدا دوستت داره .
من اطاعت کردم و شروع کردم به شکرگزاری ، قلبم را باز کردم و از خدا کمک خواستم.
باورنکردنی بود، با خدا چنان ارتباط عمیقی برقرار کردم ، چنان وصلی شدم که خدا سریع جایزه ام را بهم عطا کرد.
فهمیدم که قلبم را به سوی خدا باز کنم و از خدا یاری بخواهم و تنها از خدا یاری بجویم ، این نکته بسیار مهمی هست که نمیشه براش بها و ارزشی تعیین کرد.
چه معجزه هایی خدا بهم هدیه داد! زندگیم آسان و آسان و آسان شد.
با ایمان به خداوند متعال ، با حس خوب زندگی کردم و به خودم گفتم وقتی من اشرف مخلوقات هستم و خداوند بعد از خلقت من به خودش تبریک گفته ، پس چرا من دائم باید نگران باشم ،در سختی باشم .من اشرف مخلوقاتم و لایق آسانی ها هستم،لایق بهترینها هستم.
تسلیم خداوند شدم وزندگیمو کاملا در تمام ابعادش ، هرچیزی که در زندگیم مشغله فکریم شده بود و بار سنگینی برام بود را سپردم به خدا.
و اینجا بود که معجزه ها سرازیر شدند.
قلبم را باز کردم و هدایت شدم و درها باز شد ،بارها از دوشم برداشته شد،اعتبار و ثروت و سلامتیم چند برابر شد که همه ی اینها از آن خداست .
خداوند همیشه درحال حمایتم هست و همیشه برام نیکی و پاکی و درستی و خوبی میخواهد، من این جمله را باور کردم با اعماق وجودم باور کردم و به حرفها و تهمتها و توهین های کسی گوش ندادم و فقط و فقط توی ذهنم گفتم من خدا را دارم و خدا منو به آغوش گرفته و ازم مراقبت میکنه و حامی درجه یکم هست.
در جهان هیچ کس کنترلی بر زندگی من ندارد چون خدا را دارم و همه چیز به نفع من پیش میرود که واقعا ،واقعا،واقعا همینطور شد.
استاد جان و مریم جان برای این فایل بسیار بسیار ارزشمند و پرمحتوایتان نهایت تشکر را دارم.
با دیدن این ویدیو زیبا ، یادآوری مهمی برام بود که قلبم را به سوی خدا ،فرمانروای جهان هستی باز کردم و همه چیو سپردم به خدا جانم و بعد آسانی را دریافت کردم .
سلام به استاد زیبا رو و نازنینم و خانم شایسته مهربان
به به چه قدر خانوم شایسته چهرتون زیبا و نورانی شده و مدل مو جدیدتون هم خیلی قشنگه و من با ذوق به خانوم گفتم بلاخره خانوم شایسته اومد جلو دوربین ببین چه قدر مدل موهاشون قنشگه :)
من سه مرتبه چشمام رو بستم و حس کردم روی صندلی عقب نشستم و دارم حرفاتون رو گوش میدم و هعی با خودم اونارو ضمضمه می کردم…
تکانه های ریز رو توی بدنم حس می کردم و انگار صداتون رو دارم دقیقا از سمت جلو می شنوم و چه قدر إحساس قشنگی بهم این فایل داد و دقیقا حس کردم که منم هم مسیر شما هستم در این جاده زیبا و پر از درختان سبز به سمت مقصدی نامشخص …
چون که واقعا مقصد مهم نیست و مسیره که به ما نشون میده چه قدر قشنگه همه چیز…
چند روزه که حالم خوبم رو گذاشتم سر لوحه کارم و درک قرآن و مفاهیمش و رسیدن به احساس قشنگ رو خیلی جایگاه بالا تری نسبت به خواسته هام دادم و چه قدرررر مسیر زندگیم زیبا شد!
با اینکه خیلی ذهنم من رو وادار به کار کردن بیشتر می کنه ولی روزه ای گرفتم که خیلی تلاش کردن به معنای دست و پا زدن رو حذف کنم و بیشتر و بیشتر لذت ببرم…
زیاد دیگه پیگیر آدم ها نباشم و اجازه بدم که خدا کارهام رو انجام بده و انصافا چه قدر قشنگ انجام داده و میده!
خیلی دوست دارم یک موضوع قشنگی رو در قرآن بیان کنم که واقعا نشون میده این کتاب ، بی شک کتابی برای همه مردمه چرا؟ چون مفاهیمش درسته در قالب گفتمان پیامبر و خدا طراحی شده ولی به هیچ وجه برای صرفا پیامبر نیست و شما مکالمه مستقیم خدا و خودت رو میبینی!
اول از همه کلمه الم!
کلمه الم رو اگر مشاهده کنید همیشه به احتمال زیاد پاسخی بوده بر اینکه پیامبر نیاز به کنترل ذهن و کمکی از خدا داشته برای ادامه مسیرش و دقیقا این الم میاد میگه مگر ندیدی؟! مگر نخوندی ؟ مگر و مگر که دقیقا مثال هایی داشته باشه که این خستگی مسیر پیامبر رو از رو دوشش برداره…
و حتما پیشنهاد می کنم این کلمه رو در قرآن سرچ کنین و به نتایح بسیار زیبایی میرسی …
اما نکته مهم بعدی کلمه مصطفی یا برگزیده…
می خوام خیلی بهش فکر کنیم که هر چه قدر ما این باور رو داشته باشیم که ما موثر هستیم در زندگیمون و خدا انتخاب احساسی نمی کنه چه قدر میتونه حقیقی تر فکر کنیم و هر چه قدر بفهمیم که جهان سیستمه چه قدر نقش موثری داره!
این روزا توی دفترم جور دیگه ای مینوسم و می گم خدایا ممنونم بابت این نعمتی که بهم دادی که به واسطه این کنترل ذهنم بود که تو هدایتم کردی!
یعنی میام به شکل خیلی دقیق و شفاف این نگرش رو ایجاد می کنم مه من موثر بودم و حواسم باشه هر چه قدر در این مسیر بیشتر باشم بیشتر می تونم از این جنس تجربه رو داشته باشم..
اما کلمه مصطفی و برگزیده یعنی اینکه شما زحمتی می کشی حالا ما چون داوریم شمارو انتخاب می کنیم!
مثلا برگزیده جشنواره فجر یعنی داورا دوست داشتن اون رو انتخاب کردن ؟! یا یک سری حداقل ها و پارامتر هارو داشته که انتخاب شده؟!
و این که خیلی نامردیه این همه کنترل ذهن پیامبر رو که بخش کوچکیش در قرآن اومده رو بگیم خدا حال کرده به محمد حالا تو پیامبر! نه وگرنه کلمه مبعث بی معنی میشه و هرچه قدر بیشتر از قانون ذره ذره درک می کنم قدم قدم بیشتر می فهمم که هر جایی که هستم دقیقا مستحقشم و خدا در حق هیچ کس ذره ای اجهاف نمی کنه!
می خوام قلبتون رو با آیاتی شاد کنم که بدونین هممون به هرچیزی که می خوایم میرسیم فقط به شرط اینکه باور کنیم! و نقش خدارو به شکل واقعی در زندگیمون قبول کنیم.
می خوام در مورد سوره ضحی صحبت کنم! هرجا وقتی خدا قسم می خوره اول سوره من دیگه میخکوب میشم و میگم خدایا تو دیگه قسم بخوری یعنی اینکه خیلی باید … باشم ردش کنم!
وَالضُّحَىٰ
و قسم به لحظه نورانی ظهر که همه چیز رو روشن می کنه و هیج کس نمیتونه بگه خورشید تو آسمون نیست..
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَىٰ
و قسم به شب هنگامی که ارام میگیرد و هیچ کس نمیتونه بگه الان شب نیست و همه جا تاریکه مطلقه…
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ
ای محمد بنده خوب من ( یا هرکسی که داری این متن رو می خونی ) هیچ خدا با تو خداحافظی نکرده و از تو ناراحت نشده!
وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَىٰ
اینجا خیلی قشنگ به پیامبر میگه اینکه انقدر ناراحت باشی که الان وحی نگرفتم اونقدر مهم نیست و به این فکر کن که بعدش چه قدر همه چیز قشنگ میشه و یا اینکه هرچیزی اینجا تجربه کردی شک نکن در آخرت خیلی بهترش رو می دیم!
حالا اگر الان ماشین دلخواهت ، رابطه دلخواهت و یا هرچیز دلخواهت رو نداری ناراحت نباش بلاخره بهت میدیم و بعدش قشنگه اگر کنترل ذهن کنی و حال الانت رو عالی نگه داری!
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ
ذاتا انسان راضی بشو نیست! و دنبال بعدیه ولی خدا چه قدر قشنگ می گه…
میگه ببین انقدر بهت اعطا می کنم،انقدر بهت می بخشم ، انقدر بهت میدم که راضی بشی! و بگی خدایا ممنونم!
و این برای همه من و شما میتونه باشه و انقدر خدا می بخشه که بگی آقا راضی شدم به قرآن راضی شدم.
حالا میریم سراغ قسمت بعد که اینجا ذهن میگه کی گفته بابا! چرا حرف الکی میزنی؟!
و خدا با منطق پاسخ میده:
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَىٰ
آیا تو یک یتیم نبودی که خدا تورو پناه داد و بزرگت کرد و از گزند طبیعت نجاتت داد؟!
شاید مثل خیلی از یتیم ها مسیرت متفاوت می شد ولی آیا خدا نبود که تور از یتیمی پرورشت داد! پس چرا نگران چارقدم جلوتری؟!
چه قدر خدا من و شمارو نجات داده و باز هم نگرانیم که فردا چی میشه؟!
اینارو به خودم میگم که حواسم باشه ها!
وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَىٰ
تو گم شده و حیران هم در زندگی مادی و هم زندگی معنوی بودی و ما تورو هدایت کردیم؟!
چه قدر من و شما گمراه و گم گشته بودیم و خدا در هر لحظه با نشانه های بزرگ و کوچیک مسیرمون رو شفاف کرد و به لحظه لحظه زندگیمون نور امید داد؟!
و آیا کسی هست که بتونه این رو رد کنه؟
وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ
نون نداشتی بخوری و هیچی نداشتی برای خودت و خدا تورو بی نیاز کرد!
چه قدر از ماها همین شرایط رو داشتیم و خدا بی نیازمون کرد ولی فقط به خاطر مقایسه و زیاده خواهی های لحظه ای نیازمند شدیم! ولی اگر دست پیش کسی دراز نمی کردیم و فقط به سمت خدا نیازمند بودیم چه قدر بهمون می بخشید!
ولی از بس دلمون می خواست به فردا برسیم دوباره خودمون عائل کردیم ولی بازم خدا لطف کرد و مارو بی نیاز کرد پس چرا شک داریم؟!
فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ
پس تو هم اگر یتیمی رو دیدی ذلیل و کوچیکش نکن و حواست باشه خداش داره بهش کمک می کنه مثل تو و اگر دیدی پدر مادر نداره فکر نکن که کسی نداره!
اون خدارو داره همونطوری که خدا برای تو پدر مادر شد !
چه قدر ما به واسطه اینکه کسی داشته یا نداشته قضاوتش کردیم و همیشه کوچیکشون کردیم و چه قدر با این رفتار غلط از نعمت های ربمون دور شدیم!
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ
اگر کسی از تو درخواستی کرد و خواهشی کرد نزن تو صورتش بگو نهههههه من هرگز به تو کمک نمی کنم!
اگر حتی نمی تونی کمک کنی با خوش رویی و کمال ادب نه بگو!
خیلی وقتی ما غلط متوجه میشیم و فکر میکنیم دیگه نباید به کسی کمک کنیم! نه نکته اینه که خودمون رو اذیت نکنیم وگرنه اگر قرار بود کسی به کسی کمک نکنه خدا چه جوری دست هاش رو برای من و شما می فرستاد؟!
مهم اینه که مرز رو نشکنیم و از اعتدال خارج نشیم!
وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ
و هر نعمتی که از پروردگارت دریافت کردی بازگو کن!
بگو این رو خدا بهم داد- اون نعمت رو خدا بهم داد تا همه بفهمن که خدا هست و این مسیر برای همه زیبا بشه!
و این یعنی همه صحبت از زیبایی ها و قشنگی ها و بیان کردن احساسات خوب و اتفاقات بی نظیر
فقط میتونم بگم خدا حفظتون کنه. نقطه سر خط :)))))))))))
چه توضیحات خوبی در مورد کلمه ی “اَلَم” دادین!
کلمه الم همیشه به احتمال زیاد پاسخی بوده بر اینکه پیامبر نیاز به کنترل ذهن و کمکی از خدا داشته برای ادامه مسیرش و دقیقا این الم میاد میگه مگر ندیدی؟! مگر نخوندی ؟ مگر و مگر که دقیقا مثال هایی داشته باشه که این خستگی مسیر پیامبر رو از رو دوشش برداره
چقدر برام خوب بود که بهم یادآوری شد که پیامبر هم که پیامبر بود نیاز به کنترل ذهن داشته…
پس من نباید انقدر به خودم سخت بگیرم وقتی میبینم گاهی بازم نجواها میاد سراغم…
تنها کاری که باید در این لحظات بکنم اینه که به یاد خودم بیارم وقتایی که خدا باری رو از رو دوشم برداشت،
هدایتم کرد،
مسائلم رو حل کرد…
به سادگی و به آسونی بدون اینکه من تقلا کنم!
به خودم یادآوری کنم که من صبح و شب دارم فایلای توحیدی میبینم و میشنوم و از توحید می نویسم…پس بسم الله! اینم یه موقعیت که تست کنی ببینی داری واقعاً تغییر میکنی یا نه؟ میتونی عمل کنی یا فقط داری گوش میدی و مینویسی؟!
چقــــــــــــــــدر لذت بردم از یادآوری سوره ی ضحی و توضیحاتی که براش نوشتین!
ما چه گنجینه ای داریم از کلام خدا، و من خودم رو میگم، چقدر کم ازش استفاده بردم تا الان (ایموجی زدن روی پیشانی با دست)
خدا رو شکر که در مسیر صحیح هستیم و توی این خانواده ی الهی داریم به رشد هم کمک میکنیم!
بگیم ، به خودم و به دیگران بگم که اینو خدا بهم داده
و چه حس فوق العاده یه این حس
یادمه توی جلسه 9 دوره عزت نفس استاد عباسمنش تعریف میکردن از زمانی که سمینارهایی که توی شهرهای مختلف ایران برگزار میکردند
یکی از مدیر برنامه های قبلی استاد با تعجب آمد پیش استاد گفتن شما چطور تونستی سمینار به این بزرگی رو برگزار کنی
و استاد عباسمنش در جواب فقط یک کلمه گفت
خدا
و چه برکتی داره
خیلی مردی
ازت ممنونم که روی هر فایل جدیدی گذاشته میشه از تجربیات قشنگت به ما هم میگی و مخصوصا زمان هایی اسم شهرهای مختلفی که میری و میگی یا رستوران های با حالی که رفتی به ما هم گفتی
نمیدونی هر بار که اسمی از جایی که رفتی میگی چقدر میرفتم در موردش سرچ میزنم
عکس هاشون رو میبینم حتی شرایط آب و هوایی اون منطقه رو یا غذاهای سنتی شون رو مردم شون رو شرایط جغرافیایی شون تا بتونم سرچ میزنم تا توی فضای فرکانسیش قرار بگیرم
خیلی واقعاً سپاسگزارم ازت سیدجان
در کل در مورد جاهایی که برامون مینویسی من یکی که راحت ازشون نمیگذرم :)))
مثل همیشه با خوندن کامنت تون غرق در انرژی خوبی شدم که منشأء اون بی شک قلب الهی شماست هنگام نگارش این متن…
دو قسمت از کامنت تون واقعاااااااااا برام تأمل انگیز بود
اول:« چند روزه که حال خوبم رو گذاشتم سر لوحه کارم و درک قرآن و مفاهیمش و رسیدن به احساس قشنگ رو خیلی جایگاه بالا تری نسبت به خواسته هام دادم و چه قدرررر مسیر زندگیم زیبا شد!»
دقیقاااااااااااااا این مطلب نشانه ای واضحی بود از کلام الهی برای لحظه مقدس اکنونم… و سپاس از شما برای ثبت این مطلب.
و دوم: «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ
اگر کسی از تو درخواستی کرد و خواهشی کرد نزن تو صورتش بگو نهههههه من هرگز به تو کمک نمی کنم!
اگر حتی نمی تونی کمک کنی با خوش رویی و کمال ادب نه بگو!
خیلی وقتی ما غلط متوجه میشیم و فکر میکنیم دیگه نباید به کسی کمک کنیم! نه نکته اینه که خودمون رو اذیت نکنیم وگرنه اگر قرار بود کسی به کسی کمک نکنه خدا چه جوری دست هاش رو برای من و شما می فرستاد؟!
مهم اینه که مرز رو نشکنیم و از اعتدال خارج نشیم»
آفرین به شما و آفرین به این حد از درک تون…
لذت بردم از بیان این مطلبتون
منو یاد این بیت شعر انداخت:
مرز در عقل و جنون باریـــک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
گاهی ما برای حل کردن یک مسئله صورت مسئله رو پاک میکنیم و شما اشاره بجا و دقیقی داشتین که سپاسگزارم ازتون…
امیدوارم به زودی در کنار استاد عزیزمون ببینیمت سیدعلی جان
هر وقت اسم و فامیلی زیبایتان را در کامنت ها میبینم ناخودآگاه میگم آخ جون سید علی عزیزم
امروز بعد از دیدن فایل تصمیم گرفتم عکس پروفایلم رو با همین عکس بنر فتوشاپ کنم بذارم. بعد دو دل شدم و گفتم ولش کن.
اول نوشته شما را که خوندم انگار با من بودید که برم و عکسم رو درست کنم. خلاصه کامنت شما را نصفه خواندم رفتم عکس رو ادیت کردم و با خیال راحت اومدم کامنت شما را خوندم.
سید علی عزیز از خدای متعال جوشش بیشتر چشمه های علم و حکمت از قلبتان بر زبانتان خواستارم
مثل همیشه کامنت خیلی عالی و پر از آگاهی و باورهای مناسب نوشتی برامون با تمام وجود ازت سپاسگذارم و واقعا لذت بردم از کامنت فوق العاده زیبایت
مخصوصا تکیه آخر که در مورد کمک کردن و نکته ای که بهش اشاره کرده بودی که خودمون رو اذیت نکنیم.
با آرزوی موفقیت و سلامتی و لذت و آرامش و احساس خوب برای استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته برای ظبط چنین فایل های بی نظیری و همه بچه های سایت الهی عباسمنش
هر فایلی که میاد من لحظه شماری می کنم برای کامنت شما تا از نگاه و آگاهی های نابت نوش جان کنم
وجود دوستان عزیزی چون شما روشنگر مسیر همه کسانی است که در وجودشان رب خود را صدا میزنند
کلام شما پاسخ قطعی خدا به امثال منیه که در هر لحظه به دنبال هدایت هستند، به دنبال دیدن نشانه های خدا
هر چقدر که روی توحید کار می کنم باز احساس می کنم که خیلی جای کار دارم، یعنی درک خداوند در عین عظمت انقدر سادست که گاهی به سادگی فراموش می کنیم و به همین دلیله که تذکر یک بحث مهم عملی در موضوعات قرآن و زندگی است، خداوند از ما نمی خواد چیز جدیدی خلق کنیم، از ما میخواد که به یاد بیاریم و تفکر کنیم که این جهان برای خلق همه چیز مهیاست تو نمی خواد چیزی به ترکیباتش اضافه کنی، تو باید به یاد بیاری که چگونه از امکانات موجود بهره مند بشی و اجازه بدی که خداوند کارش رو به درستی انجام بده.
تو نمی خواد مشتری بسازی مشتری هست
تو نمی خواد خانه بسازی خودش هست
تو نمی خواد هیچ کار عجیب غریبی برای رسیدن به هر خواسته ای که داری انجام بدی
انقدر ما در درک این موضوع مقاومت داریم که اینکه همه چیز خیلی ساده میتونه اتفاق بیفته برامون عجیب غریبه
واقعا سپاس گزارم عزیزم که باعث شدی متذکر بشیم که تنها کافیست خدا را درک کنیم و ربوبیت الله را بپذیریم بقیه کارها به درستی انجام میشه، کسی که به این مسئله ایمان بیاره حرکت میکنه و این جریان انرژی رو شکل میده
دوست خوبم با کار کردن رو خودتون انگیزهای بیش از آن چه را که فکر کنین در من ایجاد کردین
من عاشق سوره الضحی و انشراح هستم این دو تا در قرآن به ترتیب نوشته شده اومدن و خیلی به هم ربط دارن پیشنهاد میکنم سوره الضحی از عبدالباسط را گوش کنید که روحتون به ملکوت اعلی بپیوند
سلام و درود به سید علی زیبای خوش دل، مرد بزرگ انسان عزیز و دوست داشتنی ، هر وقت کامنتهای ارزشمندت رو میبینم یبار دیگه عکس پروفایلتو هم نگاه میکنم ، و از صمیم قلبم نسبت به شما احساس دوستی و محبت دارم. چقدر بینظیری و چقدر مدارت بالاست.
سیدعلی جانم، ازت بینهایت سپاسگزارم بخاطر پاسخ ارزشمندی که برام نوشتی ، و چقدر منو به فکر برد.
ببین یه جوری یه کلمه کلمه کامنتت رو خوندم و فکر کردم و چند بار کامنت رو خوندم تا به زور و زحمت یه چیزایی ازش فهمیدم.
حکایت من و شما حکایت شاگرد مدرسه ابتداییه که بخوای ریاضیات مهندسی رو بهش آموزش بدی. من الان مدارم در حد جدول ضربه.
چقدر تحسینت میکنم ، هم شما و هم همسر گرانقدر تون. شما ناخودآگاه دارید به چیزی عمل میکنید که من دارم تقلا میکنم تازه مراقب باشم انجامش بدم. و بخاطر همینه اینقدر نتایج طلایی دستته، و زمین خداوند رو میگردی همون جوری که خالقمون امر کرد «سیروا فی الارض…»
سیدعلی عزیز یه وقتایی میخوام برات کامنت بنویسم ولی بازم به خودم نگاه میکنم میگم حمید یه نگاهی به خودت بنداز، تو چه حرفی داری برای گفتن.
ولی هر بار من لطف و محبت و بزرگواری شما نصیبم میشه و برام کامنت میذاری و بهم چیزهای جدیدی یاد میدی، بینهایت دوست دارم روی ماهت رو از نزدیک نظاره کنم و ازت صدها سوال بپرسم و ازت درسها بگیرم ولی بازم میدونم قانون این شکلی کار نمیکنه و من باید متمرکز باشم روی اصل و تکاملم رو آروم آروم طی کنم. یه وقتایی عجول میشم میگم منم سریعتر بشم سیدعلی خوشدل بازم میگم حمید سیدعلی پنجسال متعهدانه در این مسیر توحیدی تکاملش رو طی کرده تو هنوز دوسال هم نشدی و هنوز تعهد و شجاعت سیدعلی رو به خرج ندادی و ایمانت رو به اثبات و عمل نرسوندی.
سیدعلی بینظیر ، بشدت از خوندن خبرهای موفقیتهای شما خوشحال میشم. و خدا رو شاکرم که اینقدر عالی داری پیش میری و یکی یکی کشورها رو مسافرت میکنی.
و بازم به شدت کنجکاوم سایتت رو بدونم چیه و به سایتت سر بزنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سید علی جانم.
فرق آدم ها با هم دیگه به واسطه عملشونه نه میزان درکشون…
مطمئن باش منم 90 درصد حرفایی که میزنم به صورت سطحی درکشون کردم و من طبق عادت گاهی اوقات میرم کامنت های قدمم رو می خونم و بیشتر و بیشتر می فهممشون!
زیبایی این مسیر اینه که شاگردی بعد از 5 سال میفهمه که داشته فقط پول در میاورده و حالش یکم خوبه بوده!
ولی الان میفهمه که خیلی حال خوبش ثروت بزرگیه!
استاد به من گفتن که آقا حس و حال خوب مهمه و اتفاقی افتاد مثل قضیه گوهرشاد بانو بود که گفت برو خدارو خالصانه بخون و اون رفت از عشق این دختر عاشقانه خدارو خوند ولی دلش به دام یکی دیگه افتاد!
منم اومد با حال خوب خدارو بخونم که به ثروت برسم ولی به عشقش دچار شدم و چه قدر لذت بخشه و چه قدر کیفیت زندگیم رویایی شد…
همه ما با هم برابریم فقط باور لیاقتمون خیلی فرق داره که به نظرم یعنی میزانی که با خدا راحتیم یعنی باور لیاقت!
یعنی اینکه حمید یا علی چه قدر خداشون رو وهاب میدونن و براساس اون وهاب بودن گام بر میدارن!
خیلی دوست دارم دارم سایتم رو بهت معرفی کنم ولی میدونم این کار با حس منطبق نیست! چون این نوع کاره نیست که قشنگه این اون باوره پشتشه که مهمه!
من سالیان ساله که در این مسیر دارم تلاش می کنم ولی برای چند روزی هست که دارم کار می کنم! درسته نتیجه گرفتم ها ولی میفهمم چه قدر فرصت های خندیدن و شاد بودن رو از دست دادم و واقعا حتما با عشق همین مسیر رو ادامه میدم…
در نهایت هرچی بشه درسته و هرچی پیش باید خدا خواسته و شک ندارم برام خوبی رو می خواد…
میدونی وقتی بهش باور داشته باشی به قول استاد نمیشینی دیگه ریز بشی رو خواسته ها چون میدونی خود به خود اون نیاز تو شکل گرفته!
فقط هر چه قدر اون قسمت ایمان به اینکه بهت میده رو داشته باشی گام های متفاوتی بر میداری!
خیلی ها ادعا می کنن ایمان دارن ولی حاضر نیستن یه سری کارهارو بکنن .. پس ایمان ندارن بلکه حال می کنن اینطوری فکر کنن
منم خیلی دوست دارم شمارو از نزدیک ببینم و باهم صحبت کنیم و انشالله خیلی زود شرایطش پیش میاد چون هیچ درخواستی روی زمین نمی مونه و این تعهد پروردگار منه …
یادمه موقعه ایی که افراد منتظر سریال حضرت یوسف بودن.سروصدای دخترا کل خوابگاه میپچید…
و همه فقط خوشحال میکردن.
یادمه دیگه آخرای سریال بود..
قسمتی که زلیخا از فراق یوسف به تنگ آمده بود..همه فقط گوش سپرده بودن میخاد زلیخا بکجا برسه!…همه در سکوت
و پایان کار….
زلیخا!..فهمید خدای یوسف یچیز دیگه ایی هست شبانه روز تقلا میکرد..تا بتونه به این خواستش برسه….
لحضه ایی که زلیخا جوان شد…
و نگاه یوسف به اون..باعث خوشحال اطرافیان شد.
.
یادمه همه ریختن تو همدیگه از رقص بزن و برقص.که زلیخا برای یوسف خوشکل شد.بنده خدا زن اولش چقدر گناه دار.
و این داستان گذشت..
تا به الان یه لحظه یادم افتاد…
من همیشه خیلی همه چیز برام سوال بود!
گفتم این هدف جوان شدن زلیخا و لحظه ایی که یوسف به دیدار زلیخا اومد..
گفت من دیگه نیازی به یوسف ندارم..
من فقط میخام خدای یوسفم را بپرستم و سر به سجده برداشت…
دقیقا برای منم همین الان که این پیام را برای شما میفرستم به همین موضوع هر روز دارم درکم بالا میره..
همیشه از این سریال یه صدایی برام بصدا دراومد..
که منظور زلیخا چیست؟
این خدا کیه زلیخا عاشق شد….بقول استاد میدیدمش میشنیدمش..ولی درکم از این صحبت کم بود..
یادمه تو خوابگاه همه از این تکه فیلم.که خودمم یکیش بودم.میگفتم اینهمه سال تو بدبختی فلاکت بیفتی…به عشقت برسی..و الان اینحرفو بزنی..همین برام دقیقا سوال بود!که چرا؟
این خداوند کیست که ما هیچ وقت درکش نکردیم.
ولی الان میدونم هر چی بخداوند نزدیک بشم و حالم باهاش خوب باشه..همه چیز بهمون میده..
یادمه روزی در خلوت تنهایی خودم.پروردگار بهم گفت.تو این مسیر همه چیز بهت میدم به شرطی که اینراهو که راه مستقیم هست.رو ادامه بدی…
و من اشک از چشمانم سرازیر شد..و گفتم خدایا چزا من چند سال از تو دور بودم.الان که من بسوی نور هدایت شدم.اینقدر داری به اسانی با من صحبت میکنی.
علی عزیزدقیقا همینه.هر چی میریم جلو..من که هنوز اول راهم…
ولی باور به وهاب بودن پروردگارمون و احساس لیاقت داشتنها هست….ما به تمام خواستهامون میرسیم.و این انگیزه شور و شوق باعث میشه..
قدمهای بزرگتری و هر چی میریم جلو.به اندازه ایی که خدا نعمت بهمون میده بهمون اندازه باورمون راجع به خداوند نزدیکتر میشیم.
مثل الان خود استاد..از اون ماشین دنده آراژنتینی.الان در کمال ناز و نعمت تو بهترین کشور،با عشق کنار عزیز دلشون زندگی میککن.و هر روز تجربیات و آگاهیهای جدید.فایلای زیبا وووووورو تجربه میکنه..
همه بخاطر ایمان این عزیز بهشتیه.
و در اخر..
سید علی عزیز..من صحبتاتون یادداشت میکنم.چقدر خداوند بزرگ داره جواب سوالاتمو میده..
تو تمام این چند ماه عضویتم..چه سالهای قبل زندگیم.زمینها تا آسمانها متفاوته..
دقیقا مثل درختی که هررروز داره جوانها و گلهای زیباتری رو روی شاخهاش میبینه.
این بهشت منم دقیقا همین زیبایها رو داره.
هر جا باشید کنار همسرتون سلامت و تندرست باشید.دوستتون دارم.
همیشه یادت باشه هر نعمتی که به زندگیت میاد باید شمارو به خدا نزدیک کنه و باید در این مسیر تلاش کنیم.. اگر حالت بد باشه حتی ثروت داشته باشی ازت گرفته میشه…
ببین چه قدر بازی عوض شد وقتی همون عدد 20 تومن از یک ضعف به قدرت تبدیل شد! و شاید باورت نشه اینجا یعنی معنی برکت که شما میفهمی که عدد همون عدده ولی حالت خیلی قشنگه!
به قول ترکا چوک گوزله!
یعنی همه دوره های استاد رو بریزی رو هم بکوبی میرسی به همین لحظه ای که شما رسیدی … یه فایلی ضبط کن یه چیزی بساز برای خودت هر روز تکرار کن که هیچی جز این درکت مهم نیست و اگر بهش پایبند باشی شک نکن شغلت رشد می کنه چون اونجاست که بلاخره با بقیه متفاوت میشی..
و قول میدم تا دیروز متفاوت نبودی با اینکه تو این سایت بودی ولی اگر این حالی که گفتی رو داشته باشی اونجاست که همه چیز عوض میشه!
ممنون که هدایت کردی منو به این سوره زیبا خیلی حسم خوب شد و البته تا حد زیادی به جواب سوالی که دیروز از خدا داشتم رسیدم دیروز سوالم این بود که چرا بخشش اینقدر مهمه؟
و فهمیدم من هم به عنوان دستی از خدا برای اینکه وارد جریان نعمت بشم باید ببخشم چه مادی چه معنوی
و از خیلی از حاشیه های زندگیم فاصله گرفتم تا بتونم به شرایط دلخواهم دست پیدا کنم
همه اطرافیانم و همه شهرم و همه آدمهایی که تو زندگیم بودند هر کاری داشتن به من زنگ میزدن
طوری که من سالهاست فقط وقت کردم که کارهای دیگران را انجام بدم
الان که خطم و خاموش کردم و محل کارم را تغییر دادم و قصد مهاجرت دارم به یک شهر بزرگ تر همه اطرافیانم یه جورایی بهم گوشزد میکنند که اینطوری هم خوب نیست که یکدفعه ارتباطت را با همه قطع کردی و بقیه همش سراغتو میگیرن و اینطوری زشته
من سالها در خدمت دیگران بودم و از اصل خودم دور شدم
از لحاظ مالی شکست خوردم
مشتریهای خوبی داشتم که فقط با من کار میکردند و من بخاطر انجام کار دیگران کم کم از دستشون دادم
حال دلم خوب نبود و فقط خودم را گول میزدم که خداوند به من لطف داشته که کار مردم را انجام بدم و این لیاقت را به هر کسی نمیده
ولی از درون احساس خوبی نداشتم و میدیدم که دارم با این کارها زندگیمو به مرز نابودی میبرم
تا اینکه حدودا دو هفته پیش با خودم تصمیم گرفتم اول خودم را به خدا نزدیک کنم تا آروم باشم و از هدایت های خداوند بتونم بهره ببرم و بعد هم باورهامو تغییر بدم تا زندگی خوبی را تجربه کنم
هم از لحاظ مالی و هم شخصیتی و اجتماعی
و به جای انجام دادن کارهای دم دستی دیگران سعی کنم اینقدر قوی باشم از هر لحاظ که بتونم با همه توانم در هر زمینه ای کمک کنم به دیگران و البته خسارتی هم به خودم و زندگیم وارد نشه
من مطمئنن بودم که تصمیم درستی گرفتم
ولی گاهی صحبتهای اطرافیان ذهنم را درگیر میکرد
ولی الان با کامنت زیبای شما و اینکه آیات قرآن اینقدر واضح و مستقیم به من فهموند که کمک کن ولی از حد اعتدال خارج نشو
و ضمنا طوری کمک کن که حال خودت هم اوکی باشه و با احساس خوب کمک کن نه از روی اجبار و حال بد
کامنت شما علی عزیز شاید کلمه به کلمه صحبتهای خداوند بود با من
و اینکه من پاسخ خیلی از سوال هامو گرفتم در این مورد که مدتهاست ذهنم را درگیر کرده بود
ازت ممنونم علی عزیزم
سپاسگزارم ازت بابت زمانی که گذاشتی و این کامنت زیبا را نوشتی
برای تو دوست عزیز و همه بچه های سایت و استاد عزیز و خانم شایسته بی نظیر و مهربان آرزوی تندرستی دارم
سلام خدمت سییدعلی عزیز این روزا هرفایلی که ازاستادعزیز میبینم بعدش دنبال کامنت های شما وحمیدامیری وخانم شهریاری میگردم والگوبرداری میکنم ازدرسهایی که شماسه عزیز گرفتین
منم اویزه گوشم کنم وسیع کنم درمسیر درست حرکت کنم وخودمو بهبودبدم چون درحال حاضر اساف بارترین روزهای زندگیمو میگزرونم ودارم بسختی زندگی میکنم دقیقامثل جایی که استادمیگن زندگی بسختی می گذشت واقعا داره بسختی میگزره البته که مقصرخودمم سریه اشتباه یابهتربکم طمع دوساله رفتم ده پله منفی صفر که البته الانکه براتون مینویسم هفت پله آمدم بالا وامیداست باوجود استاد والگوهای خوبی مثل شمادوستان خودموبرسون بزودی بصفر (انشالله)
واقعاچقدقشنگ ودقیق اشاره کردین به قانون ورحمت خداوند وچقداین روزها حالم خوبه خداروشکر
چون واقعا95درصد دارایی دارم وهروزبابتشون شکرگزارم وسیع میکنم به داشته هام نگاه کنم به اینکه خداچقدبهم نعمت داده ازسلامتی.ازکارکسب خوب ازهمسرعالی فرزندان سالم .الی ماشالله….درپناه الله شادوثروتمندباشید
سید جان سلام.لحظه شماری میکنم تا فایلی رو ببینم که شما پیش استاد نشستی و داری باهاش حرف میزنی و چون خودت استاد شدی میدونم که استاد از دیدنت به خودش افتخار میکنه که چنین بچه هایی رو همراه خودش کرده و انگیزش هزاران هزار بار بیشتر میشه واسه ادامه هدف توحیدی که داره.سید جان من شرایطم در خانواده و همکاران و دوستان طوریه که به خیلی ها به لطف خدا کمک میکنم و همیشه هم خداروشکر میکنم که این توفیق رو بهم داده ولی مدتی بود که در شک بودم که نکنه من با افکارم چنین افرادی رو جذب میکنم و نکنه به خودم دارم ضربه میزنم ولی الان که این کامنت شمارو خواندم خیالم راحت شد که اشتباه نمیکردم و خدا خودش منو در مسیر این افراد قرار میده.ممنون بخاطر کامنت بسیار زیبا و توحیدی که در سایت گذاشتی.
من برای اولین باره کامنت میزارم ،ولی همیشه از خوندن کامنت های شماو دیدگاهتون خیلی لذت میبرم ،از موفقیت هایی که شما و بچه ها کسب میکنین خیلی خیلی خوشحال میشم .
چقدر شما خوب تونستین قرآن رو درک کنین وهمیشه به موقع یه آیه رو میزارین که واقعا مربوط میشه به فایل استاد عزیزمون،این تفسیر شما از قران اشکمو دراورد ،احساس کردم خدا داره با من صحبت میکنه،خیلی ممنون از این آگاهی هایی که از زبان شما میشنویم.
امیدوارم همیشه سالم وخوشبخت باشین در کنار همسرعزیزتون
بر برادر دینی و هم نوع عزیز و دوست داشتنی، از متن زیبا و تحلیل محتوایی بسیار گرانهایت بی نهایت سپاسگزارم واقعا حق مطلب گفته های گهر بار استاد عباس منش عزبز را به زیبایی هر چه تمام تر بجا آوردین و من واقعا حال کردم، و… از خداوند برای شما توفیق و رحمت بیکران آرزومندم،
آنقدر زیبا این سوره را معنی کردین که دهها بار هم آدمی بخونه سیر نمیشه. وبه گنج بودن و شیرین بودن این کتاب الهی بیشتر پی میبره .
خداتوفیق بده که بقیه سوره ها هم همینجور معنی اصلی آنرا شما ویا بزرگواران دیگه که عالی مطالب رو درک کردن برامون بیان کنن .خداحفظتون کنه استاد عزیز با داشتن چنین شاگردانی.
درود بر علی آقای خوشدله خوش دل…خدارو شکر کردم که هدایت شدم به خوندن کامنت شما و واقعا عشق کردم و این اولین باره از خوندن یک کامنت اشکام سرازیر شدن و این به دلیل مفهوم زیبایی که از تک تک آیات این سوره زیبا بهمون رسوندی برات بهترین هارو آرزو میکنم در پناه خدا باشی
از همون روز های اول هم تو دوره 12قدم با کلام زیبات و درک عالیت از قوانین منو مات و مبهوت خودت کرده بودی
و چقدر این آیات و معانی و تفسیر زیبای شما مغز من رو بازتر کرد
من فراموش کرده بودم که این ذات مسیر که زیباس نه صرفا رسیدن به مقصد توی این مسیر آپدیت هاست که مزه ی این زیبایی ها رو دوچندان میکنه من تا قبل از این تضاد زندگیم که منو از مسیر دورم کنه فکر میکردم علامه دهرم و چقدر خوب قوانین درک کردم در صورتی هیچ وقت هیچ انتهایی برای درک بهتر و بیشتر و واضح تر قوانین نمیشه متصور شد
ممنونم ازین که انقد متعهدی، چراغی که شما برای خونه خودت روشن کردی داره مسیر مارو هم روشن میکنه
و خدا میدونه همین یه کامنت نوشتن شما چقدر خیر و نیکی رو در زندگیت جاری و باقی میکنه
الهی شکر واسه وجود دوستان زیبام در این مسیر واس لیاقت خودم برای بودن توی این جایگاه الهی شکر
سلام ودرود خدا به شما وبندگان خاص وبرگزیده ی این سایت که بواسطه ی تقوای وکنترل نفس ،مورد لطف رب قرار گرفتند
خداروشکر می کنم بابت این فایل وبابت این کامنت بی نظیر شما
چند روز بود که من ،نگران بودم که چرا الهامات رو دریافت نمی کنم و نکنه از راه خارج شده باشم و اومدم تو سایت و بعنوان نشانه ی امروزم ،این فایل اومد و بعنوان اولین چیز کامنت شما توجه م رو جلب کرد و خداوند از زبان شما ،بامن صحبت کرد که من تورو رها نکردم و تورو هدایت کردم و به خواسته هات میرسی
وچه زیبا گفتید که ای محمد یا کسی که این متن رو می خونی ،خدا با تو خداحافظی نکرده واز تو ناراحت نیست
وچقدر من گمراه بودم وخداوند من از رو از ضلالت نجات داد ولی من باز نگران چهار قدم جلوترم ،واینکه گفتید باید در لحظه زندگی کنم ولذت ببرم،انگار راه رو به من نشان داد
(چه قدر از ماها همین شرایط رو داشتیم و خدا بی نیازمون کرد ولی فقط به خاطر مقایسه و زیاده خواهی های لحظه ای نیازمند شدیم! ولی اگر دست پیش کسی دراز نمی کردیم و فقط به سمت خدا نیازمند بودیم چه قدر بهمون می بخشید!)
این جمله ی شما،منو به خودم اورد ،چون چند روز بود که همش خودمو مقایسه می کردم با استاد ومی گفتم خدایا استاد ،چه روح بزرگی داشته که تونسته ،به این حد از خود کنترلی ونتایج عالی برسه و نتایج خودمو نادیده می گرفتم و فکر می کردم هیچ پیشرفتی نکردم . ولی الان به خودم میگم اگه استاد تونسته ،پس من هم می تونم موفق بشوم ،اما به شرط ایمان وباور و عمل صالح
این سایت بی نظیر ،پر از انسان های باتقوا و خودساخته وموحده ،که کلام الله بر زبانشان جاری میشه
سلام سید خوب علی جون چقد حال میکنم با این کامنتای تو خدا هدیه میده اینجوری میده وقتی رها میکنی و فرمان رو دست خودش،میدی هدایت میشی به این کامنت زیبا حال کردم بخدا عجب تفسیر زیبایی خدایا راضیم کردی برای امروز بخدا که راضیم داداش در پناه سکان بان عالم باشی قلب علی جون
و سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته که بهترین الگوی من هست
علی جان آنقدر قشنگ نوشتی و آنقدر قشنگ این قانون آفرینش رو درک کردی و عالی رو خودت کار کردی واقعا تحسین میکنم آیات قرآن رو که معنی میکنی اولش نمیفهمم دوباره که میرم جمله ات رو میخونم میفهممش خیلی خوشحالم بخاطر وجودتون در این سایت و عضو بودن خودم در این سایت الهی وقتی کامنتات رو میخونم چشمام برق میزنه گاهی اشکام میاد گاهی لبخند میزنم و گاهی میگم ایول پسر
علی جان از اول کامنتات رو که میخونم میگم این حرفو بنویسم بعد که تا آخر میخونم دیگه یادم میره چی باید مینوشتم احسنت به این قلم و درک بالایی که از این قانون گرفتی خدا قوت دوست هم فرکانسیم
سلام و عرض ادب واقعا درسهای بزرگی گرفتم آرامش فوقالعاده ای گرفتم درکم خیلی بیشتر شد ایمانم به رغم بیشتر شد وبیشتر شکر گزار ربم هستم آقای خوشدل واقعا خیلی شیرین دارین روی خودتون کار میکنید عالی عالی بود خدایا شکرت بخاطر این همه دراین همه بزرگی
چقدر خوب ایات زیبا قران رو تفسیر میکنی خیلی لذت میبرم و کلی تحسینت کردم
خیلی دوست دارم من هم مثل شما به این جایگاه برسم از ایات قران به عنوان دفترچه راهنمای زندگی خودم استفاده کنم و بهره ببرم
تو کامنتتون هدایت خدا رو برای خودم دیدم
که من میخوام برای خودم ماشین و خونه دلخواه رو داشته باشم
که باز تو کامنت شما اون الهام رو دریافت کردم
حالا اگر الان ماشین دلخواهت ، رابطه دلخواهت و یا هرچیز دلخواهت رو نداری ناراحت نباش بلاخره بهت میدیم و بعدش قشنگه اگر کنترل ذهن کنی و حال الانت رو عالی نگه داری!
این جمله دقیقا ماله من بود که خدا دوباره داشت از طریق کامنت شما با من حرف میزد که من به خواستهام دارم نزدیک میشم
پس مهم که الان کنترل ذهن کنم و حالم رو خوب نگه دارم و در زمان مناسب وقتی که ظرفم اماده شد خیلی راحت و طبیعی اون نعمت بمن داده میشه
عاشقتم سیدعلی عزیز
سپاسگزارم بابت کامنتها خوب و زیبا پر از اگاهی برامون مینویسی و باعث گسترش جهان میشی
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستی در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی
تو چقدر زیبا همه چی رو داری درک میکنی من به داشتن دوستانی مثل تو به خودم می بالم
وقتی اسمت رو تو پیام های برگزیده میبینم ذوق میکنم سریع دفترم رو باز میکنم و کامنتت رو خط به خط میخونم و مکتوب میکنم به خدا تو ی فرشته هستی چقدر زیبا الم رو معنی کردی لذت بردم و اینجاست که بیشتر درک میکنم که تنها راه آموزش مثال زدنه چون خدا هم از مثال زدن برای پیامبر استفاده کرده ندیدی فلانی رو،ندیدی فلان قوم رو ،ندیدی فلان پاداش رو
استاد عزیز در مورد سوره انشراح تو دوره 12قدم مفصل صحبت کردن ولی امروز احساس کردم که ی جور دیگه این سوره رو درک کردم
اونجایی که میگه آیا سینه تو نگشاده ایم به خودم فکر کردم دیدم اگه هدایت خدا نبود و من با استاد آشنا نمیشدم الان تو همون روزمرگی دست و پا میزدم بله مگه میشه این آگاهی ها رو دریافت کنی و ردشون کنی فهمیدن قانون همون گشاده کردن سینه هست ،
و بار گران را از دوش تو برنداشتیم (اینکه بفهمی با توحید به همه چی میرسی ،اینکه بفهمی که خودت باعث شدی الان شرایط زندگیت اینه و خبر خوب اینکه میتونی تغییرش بدی فقط کافیه شروع کنی،اینکه بفهمی که خدا گفته که وظیفمه هدایتت کنم ،اینکه بفهمی با غیبت کردن داری به نکات منفی توجه میکنی،اینکه بفهمی غر زدن باعث میشه که مشکلات بیشتری آوار بشه رو سرت،و…… اینها قسمتی از باریه که خدا از رو دوشمون برداشته و بقیه هم با رفع ترمز ها و باورهای مخرب هی این بار سبک تر و سبک تر میشه و اینها جز به کمک خدا میسر نیست
فکرشو بکن اینها همشون کمر ادمو خم میکنه و اجازه حرکت به جلو رو نمیده
و اونجایی که خدا میگه آوازه ات رو بلند نکردم که اینجا استاد به نظرم بهترین الگو میتونه باشه که از کجا به کجا رسیدن
و چه زیبا خدا میگه که با هر سختی آسانی هست که خود من قبلاً فکر میکردم بعد از هر سختی آسانی هست و هی منتظر بودم که آسانی بیاد که خدا رو شکر فهمیدم که در دل هر سختی آسانی هست و این منم انتخاب میکنم که چی رو ببینم و دوباره تاکید میکنه که با هر هر سختی آسانی هست
و دوباره میگه که بعد از اینکه فراغت یافتی به رنج تن بده که به قول استاد قبل از رسیدن به هدف، هدف بعدی رو مشخص کن وگرنه آرام آرام سقوط میکنی
و در آخر میگه که به سوی پروردگار روی بیاور
واقعا تفسیر این سوره چکیده آموزه های استاد خودمونه
و تفسیر سوره که شما گذاشتی تو کامنتت سید علی عزیز خیلی تاثیر گذار بود آیه یکی مانده به آخر چقدر قشنگ و عالی گفته که اگر به کسی کمک نمیکنی لااقل با روی خوشحال و نهایت ادب بگو نمیتونم لازم نیست بزنی تو سر و صورت کسی و اینجا من دچار کج فهمی بودم که خیلی جاها از کمک کردن اجتناب میکردم و پیش خودم میگفتم به من چه البته خدا رو شکر با نهایت ادب جواب رد میدادم اما الان درک کردم که اگر خودم اذیت نمیشم باید کمک کنم همونطور دیگران دست خدا هستن برا من منم دست خدا هستن برا دیگران
خدایا شکرت که امروز ی حال اساسی دادی استاد فقط اینو بگم که عاشقققققتم
سید علی عزیز شاگرد زرنگ کلاس همیشه لذت میبرم از نوشته هات ممنون که این آگاهی های الهی رو با ما هم به اشتراک میزاری.
جناب خوشدل مطلب تون رو که می خوندم احساس کردم واقعا همان طور که گفتید چشماتون رو می بستید و احساس می کردید صندلی عقب نشستید من هم واقعا حس کردم همان طوری بوده چون زمزمه رو نوشتید ضمضمه و اجحاف رو هم نوشتید اجهاف . از سویی چون شما تو یه سایتی که مربوط به کنترل ذهن هست فعالیت می کنید دلیل نمیشه قرآن رو طوری تفسیر و ترجمه کنید که به اهداف سایت بخوره . شما چه طور الم را تفسیر می کنید مگر ندیدی یا مگر نخوندی؟ برادر مفسران بزرگ این حروف را رمزی بین خدا و پیامبر دونستند. به قول برخی التماس تفکر
البته اگر مطلب من به خاطر انتقادی بودن تایید بشه. چون مطلب قبلی من که انتقادی بود تایید نشد.
ببخشیدا واسه این جواب دادم یوقتی تو اشتباه نمونیم منم الم توجه نکردم فکر کردم معنیش میشع درد چرا علی آقا نوشت مگر الان که شما اینطوری گفتی رفتم تو سوره دیدم منم اشتباه متوجه شدم شما هم اشتباه شاید متوحه شدی اونی که شما میگین مفسران میگن جز رمز و راز اون حروف های مقطع هست که اول سوره ها همیشه میاد اینی که علی گفتن داخل آیه هست که الم یجدک یتیما فاوی هست اون آیه که معنیش به اونی که علی آقا میگه نزدیکتر و اون قسمتم از نوشتاری رو ایراد گرفتین واسع همه پیش میاد بخاطر کیبورد و هجمه نوشته ها که من خودم بعضی وقتا حوصله نمیکنم پاک کنم اشتباهمو چون میدونم مفهوم اون کلمه رو قطعا دوستان متوجه میشن و درک میکنن سریع مینویسم و رد،میشم بعصی وقتا هم اصلاح میکنم اینقد سخت نگیرین مهم فهموندن کلام و رسوندن جان کلام بهم شما که اسم کوروش کبیر رو پروفایلت زدین باید مثل پادشاه یکتاپرستمون نگاه وسیعتری داشته باشین بزرگوار عاشقتونم فقط جهت یاداوری بنده یلحطه وظیفه دونستم جواب بدم برای عشق ورزیدن بهم
من چون دونه دونه نظرها را دارم میخونم متوجه شدم که دوستان جان کلام و گرفتن پس اصل نیت درست انتقال دهنده هست به درست و غلط کار کمتر باید دقت کنیم آره اگه واقعا یجا مفهوم از اصلش خارج بشیم و چیز دیگه بخورد هم بدیم باید یاداوری کنیم بازم تشکر از همه شما عشقیا که اینجایین تا من لذت ببرم از وجود تک تکتون و نوری که از شما بوجودم ساطع میشه دروووووود
سپاس از توضیحات شما و عرض پوزش از دوست خوبمان بابت برداشت اشتباه از مطلبشون . امیدوارم عاقلانه زندگی کنیم . در دنیا و آخرت رستگار شویم . و هیچ موقع با احساسات تصمیم نگیریم و قر بخونیم و یاد بگیریم
علی آقاخیلی زیبا نوشتی ،چه قلبی!چه نگاهی!!چه الهامی!!خدارو سپاسگزارم که در مدار دیدن این پیام قرار گرفتم و همینطور پیام روشنی بخش استاد گرامی ،چه شرح صدری!خدایا دوستت دارم واین مسیر و این آگاهی هارو دوست دارم ،خدایا قلبم راباز کن ،چشمانم را بیناتر کن ،گوشم راشنواتر کن،خدایاقویترم کن ،ومرا هرروز بیشتر ازپیش به خودت نزدیکترم کن ،با ثروت ،با آگاهی ،باشرح صدر ،بادوستانی که مسیر را برایم نشانه گذاری میکنند،باشکر گذاری
به نازم به اقای سید علی خوشدل که باز جزو بهترین کامنت ها شدی و این نشان از ایمان قوی شما هست و حس خوبی که دارید هست من خیلی با اون قسمت که گفتید احساس خوب رو سر لوحه زندگی خودم قرار دادم لذت بردم و همه ی ما باید احساس خوب رو جزوی از عادت های زندگی مون قرار بدیم و البته اگر بتونیم این احساس خوب در همه شرایط حفظ کنیم لایق کسب بهترین اتفاقات میشیم
چقدر کامنتاتون عالی وحس خوب داره چقدر ایاتو قشنگ توضیح دادین وچقدر حس تکامل رو تو وجودتون زیبا میبینم ولذت بردم از این همه موفقیت وراه روشن،امیدوارم این مسیر زیبا رو پربارتر برام توضیح بدین من واقعا از خوندن کامنتاتون لذت میبرم وخدارو شکر میکنم که بهترینا درمسیرم قرارگرفتن
و سپاس بابت خدایی که از طریق این کامنت حال من رو دگرگون کرد و به قلبم قوّت بیشتری بخشید
دقیقا داستان گویای مسیر زندگی من از 3 سالگی که یتیم شدم رو تا امروز که هدایت شدم هست
طوری که هرگز از این بابت ناراحت نبودم چون خدا مثل بهترین پدر مراقبم بوده و مثل بهترین مادر رسیدگی کرده بهم و همیشه باور داشتم و دارم که علت مسیر متفاوت زندگیم و موفقیت هام اون تضاد ها بوده
به به واقعا به به به این آگاهی نااااب حال کردم قبل اینکه کامنت شمارو بخونم صوره ضحی رو خوندم میخواستم ببینم سوره قبل و بعدش چی فرموده خدای جل وجلاله من دیدم محشرررررره آگاهی نااااب بعدش اومدم کامنت شمارو خوندم دیدم به به ببهبهههع کولاک بود دقیقا شما هم درباره سوره ضحا توضیح کامل ساده روان و عالی دادی که خیلییییییی لذت بردم و خصوصا اون قسمت که گفتی با قضاوت جلوی روزی الهی مونو گرفتیم یکی از ترمزهای مادر که با پاکسازی اون ترمزهای دیگه هم محو میشن عالی بود تونستم این ترمز ذهنم و بشناسم ممنونم از لطف شما بسیار لذت بردم متشکرم از آگاهی نابتون
منم دقیقا حس شمارو داشتم درمورد صورت زیبا و نورانی مریم جون به طوریکه وقتی ایشون شروع به صحبت کردن اشکام بی اختیار جاری شد ، همیشه مریم جون رو دوست داشتم ولی تا به حال چنین حسی به ایشون نداشتم و فکر میکنم روزبروز که ایشون بیشتر و ببشتر رو خودشون کار میکنن و قوانین رو درک میکنن ، خالصتر ، صافتر و زلالتر میشن و آگاهیها جاری تر میشه به قلب پاکشون و حالا که اومدن همراه استاد عزیزمون حرفهای خدارو با ما درمیون بذارن دقیقا نور الهی از چهره هر دو عزیز داره واضح میتابه و ما دریافتش میکنیم ،
الهی صدهزار بار شکرت
سپاسگزارم ازتون بابت این که انقدر زیبا آیه ها رو با مثالهای واضح برامون ساده کردید و کاملا مارو بردید به زندگیمون ، به تفکر ، به درک اینکه این آیه ها چقدر دقیق دارن با تک تک ماها حرف میزنن … و چقدر خوبه که عمیق بشیم و درک بهتری داشته باشیم
سپاسگزارم ازتون بابت وقتی که گذاشتید و برامون نوشتید از خوندن کامتهای زیبای شما لذت میبرم و آگاهی کسب میکنم ،
براتون از مروردگار عشق و نور و آگاهی بیشتر و ثروت و سلامتی و سعادت آرزومندم
سلام و درود خدمت دوست عزیزم جناب سید علی خوشدل چقد زیبا نوشتی چقد با قلبت نوشتی با تموم وجودم حرفات رو خوندم و درک کردم هرچقد میخونم بیشترمیفهممش این نشونه امروزم بود سید جان ممنونم ازت بابت کامنت های زیبایی که در این سایت الهی مینویسی چه درک قشنگی از قرآن داری شما الگو منی تو این سایت واقعا ازت سپاسگذارم از خدا برات بهترین هارو میخام سپاسگذارم ازت دوست عزیزم:)
سلام به شما دو استاد بزرگوار که نمیتونستم در نگاه اول تمرکزمو روی مباحثی که در این فایل مطرح شد قرار بدم از بس که شما دو عزیز زیباتر و جوانتر شدید خانم شایسته چقدر ناااااااز شدید دلم خواست بوستون کنم شما چشماتونم فرق کرده یه طوری به استاد نگاه میکنید لبخند میزنید انگار تازه به عشقتون رسیدید هزار الله اکبر به این رابطه با کیفیت….
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾
و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
آرى با دشوارى آسانى است (6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس چون از مهمی فارغ شدی به مهم دیگری بپرداز (7)
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)
«قرآن رو طوری بخوانید که گویا خود شما مخاطب هستید و بر شما نازل شده »
هر کدوم از ما زیر یه باری هستیم وقتی اون بار کمر شکن میشه یه جایی به عجز میرسیم تسلیم خداوند میشیم و خداوند برامون سبکش میکنه توی دل سختی به آسانی پناه میبریم اینجا که خدا رو انتخاب میکنیم راهها باز میشن اساتید از راه میرسن و ترمزها برداشته میشن گشایشها حاصل میشه نتایج به دست میاد خدا در همه قسمتها متجلی میشه و هر کس یه جایی به ته خط میرسه که دیگه پارو نزنه…
چندین سال پیش یعنی وقتی 14 15 ساله بودم یه دردی توی پشتم بین دو کتفم حس میکردم انقدر سنگین بود که حتما باید دراز میکشیدم یکی پشتم رو لگد میکرد به اصطلاح قولنجم میشکست تا از درد رها میشدم و این برام خیلی جای سوال بود چرا من این درد رو دارم؟!
قبل از اذان زیاد پیش میومد سوره انشراح از تلویزیون پخش میشد وقتی این آیه تلاوت میشد
«و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم»
با خودم میگفتم کاش با من بود که این درد از دوشم برداشته بشه…
من یادم رفته بود الان چند وقته که دیگه از اون درد خبری نیست هیچ قولنجی ندارم قربون خدا برم که چطوری برام نشونه گذاشت چطور آنچه رو که من فراموش کردم اون فراموش نکرد…
خیلی وقتها یه خواسته ای دارم بعدها که بهش میرسم یادم میره از خدا خواسته بودم و این از ناسپاسی منه
و هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) برسد، ما را (در همه حال) در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده است، میخواند، اما هنگامی که ناراحتی او را بر طرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده، نخوانده، اینگونه برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است. (12 / یونس)
من چقدر باید روی خودم کار کنم تا اعتبار این لحظه راست ایستادنم رو این لحظه صاف نشستنم رو این لحظه بدون درد دراز کشیدنم رو به خدا بدم چه برسه به بقیه نعمتها…
کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى ﴿6﴾
حقا که انسان سرکشى مى کند (6)
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿7﴾
همین که خود را بى نیاز پندارد (7)
إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى ﴿8﴾
در حقیقت بازگشت به سوى پروردگار توست (8)
الان با توجه به آموزشهای شما خیلی خوب متوجه میشم اون موقع زیر چه باری بودم یعنی توی فایل قبلی جوابشو دادم من مسئولیت همه چیو میخواستم قبول کنم من جای خدا میخواستم خدایی کنم یعنی همه چیو من درست کنم همه چیو من میدونم همه چیو من بلدم من من من
منیت…باید خودمو قربانی کنم این هوای نفس رو قربانی کنم،اکثرا میگن به پول قدرت نده به مادر قدرت نده به پدر قدرت نده به دولت قدرت نده به دلار قدرت نده به مدرک قدرت نده به فرزند قدرت نده به پلیس قدرت نده به ماشین قدرت نده اما من میگم به اینا قدرت نمیدم به خودمم قدرت نمیدم
که اعتبار همه چیو بدم به الله به رب
دیگه اینبار یه طوری چیده برام اصلا من بخوامم نمیتونم اعتبار هیچ قسمتی از زندگیمو به خودم بدم
خدایا از این راه از این برنامه از این گذشته که قلبمو به روی حقیقت باز کردی ازت ممنونم
و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند،(21)
و آنان را گمان می کنی که بیدارند، در حالی که خوابند، و آنان را به جانب راست و جانب چپ می گردانیم، و سگشان دو دستش را در آستانه غار گسترانیده است.
خوابِ تو کجا و خوابِ اصحاب کهف کجا …
تو بنده ی الله نبودی… اما الله خدای تو بود … حواسش بود …
سال ها گذشت تا از سردی سایه خسته بشی،از تاریکی دلت بِبُری،شب هایی که با گریه به ستاره ی آسمون خیره میشدی رو یادمه …از زیر خروار خروار سیاهی قلبت خدارو صدا میزدی یادمه …درخواست نجات و رحمت و معجزه ت رو یادمه …خدا همیشه بود …همیشه میشنید …
اما قلبت انقدر سنگین بود که نمیتونست روشنایی رو دریافت کنه سعیده …
برداشتن این سنگینی بیست و هشت ساله کار آسونی نبود!
کارِ تو نبود!
چه کسی قلبت رو روشن کرد …؟
چه کسی از دریچه کوچیک قلبت ،نور خدا رو وارد کرد …؟
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
استاد عزیزم …سال های دور شما منتظر یک مسافر ٧5تومنی بودی …من منتظر یک آدم که کار خدا رو برام انجام بده
سال های دور شما با مامورین راهنمایی رانندگی درگیر بودی و من با تموم مسئولین بیمارستان و دانشگاه
سال های دور شما در پیکان بی کولر ،مسافر کشی میکردی برای خرج روزانه و سعیده زیر خروارها مریض و همراه مریض نامناسب و همکارهای نامناسب دفن بود برای دوزار حقوق آخرماه!
سال های دور شما رویات این بود که یکی از شاگرد هاتون براتون یک ٢٠6 آلبالویی هدیه بده!و سعیده منتظر یک ناجی که زندگیش رو ازین رو به اون رو کنه …
غافل از امانت پروردگار ….
مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش
کو به تأییدِ نظر حلِّ معما میکرد
دیدمش خُرَّم و خندان قدحِ باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جامِ جهانبین به تو کِی داد حکیم؟
گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدا را میکرد
استاد ابراهیمی من
صورت شما،چشم های شما،صدای شما،تصویر شما پراز نور الله ست …
شما فقط زندگی خودت رو نساختی …
شما دریچه ای شدی روی زمین به سمت آسمون تا نور خداوند رو از آینه ی قلبت به ما بتابونی …
و بهمون قدم به قدم یاد بدی ،چطور این آینه رو توی وجود خودمون پیدا کنیم،لکه هاش رو پاک کنیم…شفاف و شفاف ترش کنیم برای دریافت نور خدا بدون هیچ واسطه ای …
برای خیره شدن به آسمون و همراهی با باد و ابرها …
برای لذت بردن از بال زدن و جیک جیک پرنده ها …
برای در لحظه زندگی کردن و شهد شیرین یک خدایا شکرت از ته قلب …
استاد چه کردی با این سعیده ….
زیر این پرچم توحیدی که بنا کردی ..غرق نور و عشق و لذتم….
هوای مهربانی الله رو نفس میکشم …
ازت یاد گرفتم چه جوری روی دوش خدا بشینم …انگشتامو توی دستاش گره بزنم …
و صورتش رو غرق بوسه کنم …
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
استاد بهشتی من …ازت یاد گرفتم با نتایجم حرف بزنم … پس از معجزات این روز های زندگیم وقتی میگم که سِیر کارهای اداری معمولش انجام شده باشه …
تا بیام و برای شما و دوست های بهشتیم بنویسم …
که سعیده چطور روی دوش خدا نشست و الله براش همه کار کرد …
مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان شاءالله را] از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیک تر باشد، راهنمایی کند. (24)
با قلبم براتون نوشتم و با اشک چشم هام …
درحالیکه دست خدا رو،روی شونه هام حس میکردم …
خدایا این صلات رو از من بپذیر ….
خودم و همه ی عزیزان این سایت رو به نور مطلق شما میسپارم …
ماشالله عجب نوشتی و با عشق دیدگاهت رو خوندم و آیاتش چه قدر حلاوت برام داشت
شعر هایی که استاد گفته بود در دوره رو نوشتی و چه قدر قشنگ بیان کردی…
امروز وقتی داشتم پیاده روی می کردم در خیابان ها بی مقصد خواستم یک فایلی درست کنم از 5 سال دیگم و با الانم صحبت کنم و یه چیزهایی رو به خودم بگم و چه قدر دیدگاهت شباهت شیرینی داشت نسبت به این تمرینم
دیروز تو کانالم فایلی رو دیدم از سال 2019 با اسم سلام دوست خداگونه من و دقیقا با خودم صحبت کرده بود…
میدونی که این صحبت های تو نیست!
اینا کلام حق که جاری میشه …
و چه قدر زندگی زیباست که انقدر خوب میشه 5 سال رفت جلو و 5 سال برگشت عقب …
امشب حتما برای خودم این فایل رو ضبط می کنم و دوباره میزارم کانالم
سلام بروی ماه سید علی عزیزم…به برادر بهشتی راه دورم …
همیشه برای پاسخ دادن بهت احتیاج به زمان دارم…برای اینکه فرکانس هام رو بهبود بدم تا در مدار پاسخت قرار بگیرم …
سیدعلی جان …وقتی کامنتت رو میخونم …حضور همزمان خودم و شما در سایت برام معنی بالا رفتن فرکانسمه …وقتی لطف میکنی و برام مینویسی …دیگه واقعا مست عشق خدا میشم که انقدر روحم رو پرورش داده تا به شما شاگرد زرنگای استاد برسم …
خیلی وقت ها …دارم کامنتت رو میخونم …صدای گفت و گوی شما با استاد توی بکگراند مغزم پِلی میشه …
میدونی چقدر من اون فایل رو گوش دادم؟و پا به پای عادله جان گریه کردم؟
چقدر از موفقیت های شکیلا لذت بردم؟
و چقدر از کلمه به کلمه صحبت های خودت یاد گرفتم …؟
سیدعلی عزیزم …خرداد ماه من خوابی دیدم که شبیه خواب نبود …
قبل از خوابیدن اتفاقاتی افتاد که من قلبم گرفته بود و به خدا گفتم واقعا من تنهام…؟
واقعا کسی نیست دوروبرم؟
مگه میشه کسی به شما وصل بشه و تنها بمونه …؟
توی خوابم پیش شما بودم …میزبان ما شما و عادله جان بودین…هنوز طعم بغل محکمی که از عادله گرفتم زیر زبونمه …بچه های دیگه هم بودن :)…
چه لذتی بردم ازون خواب …
و بعد اون شب…معجزات زندگی و بالا رفتن مدارم به سرعت رخ داد…
یکی از همین نعمت های مدار بالا …هم صحبت شدن با شما …نه توی خواب …که در بیداری و توی سایته …
مگه از خرداد چقدر گذشته …؟
تو جریان مهاجرت کاریم بهم گفتن انتقالی دائم نمیشه …فعلا 6ماه ماموریت …
اولش پرسیدم چرا؟گفتن قانونه …
چندثانیه نشد …خدا گفت سعیده ی من …تو از کجا خبر داری 6ماه دیگه کجایی؟؟؟؟
چه میدونی از پلن هایی که من برات دارم؟
آرووم و آسوده ….قدم هایی که بهت میگم رو بردار …
منم که همیشه تسلیم …گفتم چشم رئیس …
حالا به فاصله یک ماه از خوابم …دارم براتون مینویسم …6ماه دیگه آیا امکان دیدارتون نیست …؟
سلام و درود و رحمت و نور رب العالمین به قلب نازنین سعیده نورانی پروردگارم.
صبح که فایل رو دیدم توی سرویس از پالایشگاه به طرف خوابگاه بودم و تمام تلاشمو کردم کسی اشکامو نبینه و بزور بغضمو فرو میبردم.
الان کامنت شما رو خوندم بازم توی سرویس بودم اینبار از خوابگاه به طرف پالایشگاه ، و بازم تمام تلاشم رو میکردم که کسی اشکامو نبینه و بغضمو فرو ببرم.
میخواستم بگم چی شد که از حافظ گفتی، ولی دیدم مگه ما مینویسیم ؟ منم همینجوری مشتاق حافظ شدم. حالا حق بدین به من که میگم توی این اشعار حافظ همون آموزه های توحیدی استاد عباسمنش رو میبینم. این همه از آیات گفتی و من بقول حافظ «زلف آشفته و خِوی کرده و خندان و لب و مست» رفتم و رفتم و دیدم چقدر زود کامنتت تموم شد.
«گفتم این جامِ جهانبین به تو کِی داد حکیم؟ گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد»
حافظ وقتی از پیر مغان میپرسه خداوند کی به تو توانایی حل مسائلت رو داده ؟ میگه از همون روزی که خلقت جهان رو آغاز کرد توانایی خلق زندگی رو به انسان بخشید، جهان رو مسخر انسان قرار داد.
منو ببخش از اینکه بیشتر برات ننوشتم، ابتدای شیفته، و شلوغ بازیهای اولش.
از صمیم قلبم بهترین ها رو براتون از خداوند درخواست میکنم.
در پناه هدایتهای سراسر نور رب النور همواره قلب نازنینت منور باشه.
فقط اشک ریختم با خواندن کامنت هایتان اشک از حسرت از دل پر که پاکیزه خدا کجایی زنده گی توست تو اصلا خدا را باور داری اینا را بیبین با عشق بازی که با خدا دارند
واقعا خدا کجایی زنده گی من هست ؟؟
فقط باید اشک بریزم
چقدررررر خدا را عالی درک کردین
من حتی بعضی صحبت های شما را هم درک نمیتوانم ولی اشک هایم جاری هست
من هم از خدا درخواست میکنم من را با خودش یار بسازد
من خوشحالم که شما چنین حالی دارید ولی به حال خودم غبطه خوردم
چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند پاسخ مىدهم. پس به نداى من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند.
هر درخواستی کنیم خداوند پاسخ میده ، درخواست آرامش کنیم ، درخواست هدایت ، درخواست نعمت ، درخواست تغییر و … هر چه درخواست کنیم خداوند پاسخ میده. خدا همیشه برای بنده اش وقت داره، خدا همیشه حمایت و هدایت میکنه ، همیشه نعمت و آرامش میده. خداوند اینها رو بر خودش واجب کرده بعنوان حق بندگانش که اینها رو بهشون عطا کنه.
از درگاه خداوند برای شما سلامتی و موفقیت و ثروت و آرامش و آسایش درخواست میکنم. شادکام باشید.
باز هم تحسین تان میکنم که چقدررررر عالی قرآن را درک کردین نوش جان تان
الهی خداوند بیشتر از آگاهی های خود در شما بریزد
و چقدرررر عالی آیت خدا را توضیح دادین بلی همین طور هست دوست من تا به امروز از خداوند هر درخواستی داشتیم چشم گفته و در کمال ناباوری برایم عطا کرده حتی در زمان جاهلیتم
خداوند همیشه بوده و همیشه هست میدانی حمید عزیز چگونه برایت بگویم خداوند آنقدر زیبا و شیوا بریم بیام میکند برایم عشق بازی میکند ولی باز هم من آنچنان که باید درک اش کنم نکردم مثلی اینکه بار ها برایم گفته هست پاکیزه صبر داشته باش آنچنان زیبا برایت بچینم اگرخودت صدسال فکر کنی این چنین زیبا نمیتوانی یا بار ها گفته به عظمتم قسم دوستتت دارم
زمانی بود که من نی از حرف زدن خدا آگاه بودم و نی اینکه خدا در درون ما هست ما پاره از خدا هستیم یادم هست یک شب انقدر گریان کردم و در باره ثروتمندان فقیران با خودم سوال داشتم که خداوند آنگونه زیبا برایم پاسخ میداد فقط حیران شوک بودم و همان شب ارامش با تمام وجود حس کردم این هست خدایی زیبایی من
حمید عزیز من از افغانستان هستم
الهی در پناه تنها فرمانروایی هستی شاد آرام سالم ثروتمند باشی
و غیر قابل وصف خدا رو در زندگی ام حس کردم و درک کردم انگار در دریایی از گرمای لطیف هستم .بارها با خودم گفتم اگر از سمت آدم ها و دیگر مخلوقات محبت و عشق و احترام دریافت می کنم فقط و فقط خداوند سرچشمه ی اون محبت هست.
همانطور که استاد گرانقدر مسبب تمام پیشرفت هاشون رو خداوند مهربان و قرار گرفتن در مدار فرکانسی ایمان میدونن
و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند، جز ابلیس که از گروه جن بود، پس او از دایره فرمان پروردگارش بیرون رفت. [با این حال] آیا او و نسلش را به جای من سرپرست و یاور خود می گیرید، در حالی که آنها دشمن شمایند؟! [ابلیس ونسلش] برای ستمکاران، بد جایگزینی [به جای خدا] هستند. (50)
من ابلیس و نسلش را در آفرینش آسمان ها و [در پدید آوردن]، زمین و در آفرینش خودشان شاهد و گواه نگرفتم [تا یاریم دهند]؛ و من گمراه کنندگان را یار و مددکار خود نگرفته ام. (51)
حمیدِحنیف عزیزم سلام بروی ماهت
خداروشکر امروز قلبم برای نوشتن باز شد و من لبیک گفتم برای صلاتی دوباره …
جملاتی که تو سرم بود تا برات بنویسم …با هدایت قرآنی قبل از کامنت نوشتن برای شما…همش پرید …
این دوتا آیه منومحو خودش کرد ….محو مهربونی این رب …محو جاهل بودن ما انسان ها …
نمیدونم کلمات میتونه فرکانس الانم رو بهت برسونه یا نه …ولی قلبم برای این خدا در تلاطمه …
لطفا خودت هم دقیق بخون
اما بزار از برداشت های عقل ناقص خودم بگم…
الله میگه …
مخلوق من …
وقتی خلقت کردم
به تموم ملائکه گفتم بهت سجده کنند!
شیطان بهت سجده نکرد!
بعد توی انسان …
میای بجای من …
دوست شیطان میشی…؟
بِبیین …
وقتی این تیکه ش رو خوندم …که گفت بجای من …اصلا سرم گیج رفت …
الله به اون عظمتت …که در تعریف خودش میگه کرسی آسمون ها و زمین دست منه و این کار اصلا سخت نیست برام …
داره به منِ انسان ناسپاس ضعیف کفور عجول جهول!!!!!
که همین الان اگر آب بپره توی گلوم،از ترس خفه شدن چشام درمیاد …
داره به من میگه!
بجای من
بجای این رب
داری دوست شیطان میشی که دشمن توعه؟که بخاطر اینکه به تو سجده نکرد من از درگاه خودم انداختمش بیرون …با اون سابقه ی عبادتش ….
ببین میتونم ساعت ها تو همین یک آیه غرق بشم ….ساعت ها ….
دلم میخواد انقدر برای تموم این سی سال ازش طلب بخشش کنم که بالاخره صداش بیاد بگه بخشیدمت سعیده ….
حیف …حیف…
از دست و زبان که برآید …کزعهده ی شکرش به درآید ….؟
خدا همینجاست؛ بین من و تو ساده ساده عین من و تو
خدا همنیجاست؛ تو لحظه هامون بین نماز احساس و بارون!
خدا همین جاست خدا همین جاست خدا همینجاست…
بیشتر ازین توان نوشتن نیست ….
درپناه الله یکتا…در بهترین زمان و مکان به دستت برسه …
بسیار بسیار تحسینت میکنم. وقتی مینویسی: بیشتر ازین توان نوشتن نیست ؛ نشون میده در حال تغییر مداری. منم یه وقتایی تجربه اش کردم. یه سری مفاهیم جدید دریافت میکنی عجیب میری توی سکوت و آرامش و خضوع. عجیب آدم آروم میشه. دلت میخواد تا چند ساعت تنها باشی و با کسی حرف نزنی. از طرفی بخاطر گذشته احساس منفی میاد ، از طرفی به رحمت خداوند بینهایت امیدواری و بینهایت درخواست ازش داری.
واقعاً بارها گفته این شیطان دشمن آشکاره. مبین یعنی واضح و آشکار ، اونقدر واضح و بدیهی که اصلا نیاز به توضیح نیست. با عین حال خداوند همه جوره بهمون یاری میرسونه تا جلوی این دشمن شکست نخوریم.
ازت ممنونم بخاطر این آیات نورانی. و بهت تبریک میگم این تغییر مدار. انسان زیبا و منور و هدایت شده پروردگارم.
برات از رب العالمین نور علی نور بینهایت نعمت و ثروت و شادکامی و سلامتی میخوام، الهی قلب نازنینت همیشه منور باشه به نور هدایت.
اقااااااااا این جاچه خبررره این همه انرژی مثبت وحااااال خوب وخداااااایی وعرفانی وروحانیییی واااای خدای من غرق دراین اگاهی ها شدم وحالممممم دگرگون شد
اخه من این موقع ها همیشه خوابم،شوهرم هرروز بی سروصدا اماده میشه میره سرکار ساعت پنج صبح ولی امروز چی شد که دیرش شدوخواب موند ومن باصدای در وعجله کردنش برای رفتن به سرکار ازخواب بیدار میشم وهدایت میشم به خوندن این کامنت های نااااب وبی نظیررر وخدایییییی شک ندارم که این خدا بود منو بیدار کرد گفت فاطمه برو توسایت کامنت بچه هارو بخون واومدم دیدم بله عجب فضایی عجب بهشتی که باهرکلمه ای که نوشته شده لذت بخش بودبرام
اصلا قلبم بازشددددد،احساسم دگرگون شد نمیتونم این احساسی که دارم رو وصف کنم،خداهمه مارو هدایت کنه به مدارهای بالا وبالاتر وبالاتر برای درک این قوانین برای درک بیشتر خدا
خیلی عاااالی بود دوست خوب ومهربونم سعیده جان امیدوارم در تک تک لحظه به لحظه زندگیت شادو خوشبخت وثروتمند باشی
عاشق همتونم استادو مریم جان و همه بچه های سایت نازنینم
خدا همین جاست بین منوتو ساده ی ساده عین منوتو…خداهمین جاست..
سلام به ریس زنده گیم فرمانروایم کارفرمایم مادر پدر خواهر همه کاره زنده گیم
سلام به الله مهربانم یکتایم
سلام به مهربان ترین مهربانان
سلام به مثبت ترین انرژی جهان
سلام به رفیقم یارم یاورم همدمم همراهم شریکم
سلام به کسی که هر بار مرا اجابت کرد و من فراموش کردم سلام ای خدا سلامممممم خدایم عاشقم عشقم فدایت شوم دوستتتت دارم
سلام به استاد عزیزم به مریم نازنین
این دومین روز است کمنت میخوانم و کمنت خودم ره نوشته میکنم
تاکنون هیچوقت از خودتان پرسیده اید که قیمت یک روز زندگی چند است؟ ما که قیمت همه چیز را با پول می سنجیم تا حالا شده است که از خدا بپرسیم قیمت یک دست سالم چقدر است؟ یک چشم بی عیب چقدر می ارزد؟ چقدر بابت اشرف مخلوقات بودنمان پرداخت کنیم؟ قیمت یک بدن سالم چقدر می باشد؟ قیمت یک لیتر باران، قیمت یک ساعت روشنایی خورشید چند است، چقدر باید بابت مکالمه ی رایگان با خدا پول پرداخت کنیم، یا اینکه چقدر بدهیم تا بی منت نفسمان را با طراوت طبیعت پر کنیم؟ تمام قشنگیهای دنیا کاملا مجانی در اختیار ماست. پس می بایست خدا را بابت تمام نعمت هایی که بی منت هرروز بر ما ارزانی می دارد، هزاران بار سپاس گوییم. خدایا شکرت
خداوند از روی همه ما بار های مان را برمیدارد همیشه و همیشه حتی ما متوجه هم نیستیم
در دوران جاهلیت خودم وقتی خواب بودم تازه تلیفون گرفته بودم و با خود گفتم انترنت اش چطور شود من خو پولش ندارم حتی از خدا نخواستم ولی خدا گفت پاکیزه من مراقب تو هر لحظه هستم پدرم از طریق وظیفه اش برای من هر ماه انترنت میفرست
بعد از این که نظام تغییر کرد باز گفتم چطور شود این هم قطع شد ولی خدا گفت باز مه هستم بازم از خدا نخواستم همیش پیش خودم فقط میگفتم چطور کنم و خدا میکفت مه هستم از دست غرق جاهلیت بودم نه صدایی خدا را میشنیدم نه یادش میکردم ولی خدا خدایی میکرد باز پدرم کارت پنج صدی آورد بسیار زیاد
تعداد زیاد به من داد بسیارر خوشحال شدم با خواهر هایم گفتم خداوند هیچ وقت مرا همین رقم نمیماند همیشه برایم مهیا میکند
بعد او هم خلاص شد باز گفتم چی کنم باز خدا گفت مه هستم این بار پدرم وایفای وصل کرد این تمامش کار خدا بود این گپ ها را من پیش خود میکفتم با خود میگفتم و خدا این طور عالی برایم انجام میداد شاید خواسته های ناچیز باشد ولی در دل تضاد ها ایجاد میشد و خداوند همیشه برایم مهیا میکرد و میکند
یادم هست ما در یک خانه بسیارررر خراب کهنه بودیم همیشه به طرف حویلی می دیدم میگفتم خدایا تو یک خانه عالی برای ما نصیب کن حالم بد میشد حتی خانه موش داشت شب ها از یک اطاق نصف شب به دیگر اطاق میرفتم و گریه میکردم که خدایا چرا
بعدا این در حالی بود که پدرم بیکار هم شده بود همیشه میگفتم پاکیزه یک روز میشود اشپزخانه شیک لکس داشته باشین ؟؟؟
یادم هست همین رقم گفتم
و چقدررر گریان میکردم حتی دوست های مه از شرم مهمان نمیتوانستم چون شرم داشتم از خانه ما
ولی بعدا خداوند به یک خانه بسیاررررر زیبا که پنج منزل بود هدایتم کرد چقدرر شیک لکس بود با ویو عالی و بهترین اطاق بهترین منزل اشپزخانه شیک پاک دوست هایم هم مهمان کردم این هم هدایت خدا بود بازم یادم رفت کاملا یادم رفت که این کار ها خدا بود باز هم من بنده ناسپاس خدا را فراموش کردم
بعدا از او خانه هم خارج شدیم بعدا ده ماه در همو منزل ما بود که من با استاد عباس منش آشنا شدم
دنبال خانه گشتیم که خداوند به این منزل هدایت ما کرد
این هم آپارتمان شیک لکس با همان ویژه گی هاست
بخداا یک روز تمام اینا آرزویم بود لحظه با خودم فکر کردم گفتم اینا خو آرزویم بود خداوند برایم داد حالا چقدرر ناسپاس هستم چقدر برایم بدیهی شده
خدایاااااااا شکرت خدایااااا شکرت
خدایا شکرت برای تمام بار های که از دوشم برداشتی و اوضاع را همیشه تا ابد برایم بهتر بهتر میسازی خدایا شکرت خدایا دوستتتتت دارم خدایااااااا عاشق ات هستم خدایا ممنون ازت
دوستا چیز های که حالا داریم یک روز آرزوی مان بود حتی از همین موبایل دست مان ولی نگذاریم برای مان بدیهی شود و خدا را فراموش کنیم
سلام سعیده عزیزم،همپاره ی توحیدی من.تحسین میکنم تعهدتون رو،تحسین میکنم احساس الهی و اتصال تون رو
سعیده عزیزم،با قلب نوشتی و با اشک ،من هم با قلب خوندم و با اشک لذت
نوشته های توحیدی تون رو دنبال میکنم،و همیشه دوست دارم و مشتاقانه میخوام بهترین اتفاقات واستون رخ بده و من شاهد بهترین هاتون باشم.تحسین میکنم استقامتی که داشتید و دارید.
سلام به سعیده نورانی توحیدی و عزیزدل این سایت الهی
درود منو از خطه جنوب ، خوزستان بپذیر ..سعیده جان ،خواهر قشنگم..اونقدر فرکانست بالاست..اونقدر الهی هستی که همین صبح داشتم به خواهرم میگفتم ، سعیده اونقدر توحیدی و الهی هست که عزیزدل سایت شده که همه فرشته صداش میکنن..
فرشته قشنگ سایت بهشتیمون، دوستت دارم…به خودم این جسارت رودادم که برات بنویسم
چون امروز ورد زبانم بودی ،چون امروز از خدا خاستم اونقدر عشقش رو ، توی قلبم و زندگیم و روحم و جسمم زیاد کنه تا مثل سعیده نازنین باهات عشقبازی کنم و حظ کنم از عشق تو …تا مثل سعیده تورو لمس کنم تورو حس کنم…
حتی توی کامنتی که امروز توی همین قسمت نوشتم ..گفتم خدایا میخوام به مدار سعیده نورانی برسم…
کمکم کن کنارم باش تا همونقدر عمیق و واقعی و عاشقانه بپرستمت..
به خواهرم گفتم سعیده جان خیلی فرکانسش بالاست ، میخوام اونقدر توی این مسیر ثابت قدم باش اونقدر به خدا تعهد داشته باشم تا مثل اون بشم عزیزدل خدا ️️️️
سعیده جان کامنت های پرشور و عشق و الهیت قلب آدم رو نوازش میکنه ..
عزیزدلم تحسینت میکنم برای اینهمه الهی بودنت تحسینت میکنم برای وجود پر از عشقت ..تحسینت میکنم برای شجاعتت ، تحسینت میکنم برای اینکه فارغ از هرگونه غرور و تعصب برامون مینویسی و به جهان و ما عشق میپاشی
عاشقتم خوب من..
بی نهایت دوستت دارم
از خداوند وهاب برات حال خوبه خوب خوب خوب و خنده های از سر ذوق و عشق آرزومندم ️️️️ قلب فراااااوون
سلام به سعیده خانوم که نور قلبش تا خوزستان تابید قلب من و فرزانه عزیز همشهریمو نورانی کرد
جالبه وقتی داشتم جواب کامنتهای دوستان در پاسخ به سعیده جان میخوندم بی اختیار چشمام بسته شد و اشک شوق در چشمام جاری شد
با صدای قلبم از خدا خواستم منم در مداری قرار بده که مثل سعیده جان بتونم با قلبم کامنت بنویسم و کلام ربم رو جاری کنم در کلمه به کلمه هر چیزی که مینویسم یا میگویم
وقتی که مناجاتم با خدام تمام شد و رفتم سراغ خوندن کامنت فرزانه خانوم دیدم چه جالب ایشونم دقیقا همین دعا رو کردن و باز قلبم باز شد و تایید گرفتم از خدای خودم که مسیرم درست و آدمهای درست در این مسیر همراه منن
من معمولا هر صب توی تمرین ستاره قطبی از خدا میخوام که منو در مسیر آگاهی های کیهانی ثابت قدم کنه و دور منو پر کنه از آدمهای مثل خودم و همیشه هم از ذهن نجوا گرم این صدا میمومد که خدا تا الان هیچ کاری نکرده برات ببین چقدر آدم الکی دورتو گرفتن و جالب بیشتر وقتها جوابی نداشتم براش ،ولی همین الان که در حال نوشتن این کامنت هستم این ندا اومد که ببین چه دوستانی داری و چقدر آگاهن
خدایا سپاگزارم ازت بخاطر تک تک این دوستان ،آقا رضا عطلار روشن،لیلا شبخیز ،سعیده خانوم و فرزانه خانوم همشهری ممنونم ازتون بخاطر بودنتون تو این مسیر
سپاسگزارم الله ام که استاد عزیز ما رو سر راه ما قرار داده استادی که یه روز تصمیم به تغییر زندگی خودش گرفت و این آگاهی ها رو به دلش انداختی و رسالت خودش دونست که انتشارشون بده و بقول سعیده عزیز بشه دریچه ای از آسمان براس انتقال اسن نور هدایت به سمت همه ماها
سلام محمد جان، دوست خوبم..همشهری خونگرم و الهی نازنینم
تحسین میکنم شمارو ، بخاطر روحیه حقیقت جو و خداشناسی که دارین و تعهدی که توی این مسیر برای شناخت خودتون و خدا و جهان گذاشتین..
میدونی اگر در گذشته و قبل از آشنایی با این سایت بودم، فکر میکردم آقایون هیچوقت نمیتونن توی فاز خدا و الهیات و….برن …و خیلی تصورات اشتباه دیگه
اما وقتی شما و بقیه آقایون این سایت الهی رو میبینم حرفاشون رو میخونم، متوجه میشم که نه همون اندازه که خدا لطیفه ، یه مرد میتونه همون اندازه لطیف باشه..
دوست خوبم از اینکه نوشتین که از خدا هدایت میخواین…تحسین میکنم شمارو محمد جان ، و خدارو هزاران بار شکر میکنم که همسفرهای بهشتی و نابی توی این مسیر کنارم هستن و همدیگه رو تحسین میکنیم قوت قلب میدیم و به رشد همدیگه کمک میکنیم..
دوست خوبم امروز بعد یک روز غیبت که نتونستم به سایت سر بزنم کمی از دست خودم ناراختم ..چون من تعهد دادم به خودم که بهانه هارو ردیف نکنم برای اینکه مشغله داشتم و نتونستم..واسه همین امروز صبح زود اومدم کم کاری رو جبران کنم .. دیروز پیام شمارو خوندم و چقدر خوشحالم کردین با دیدگاه الهی که برای من گذاشتین دوست خوب هم فرکانس و هم مسیرم..
بی صبرانه منتظر درخشش شما و نتایج عالی شما هستم..
براتون از درگاه خدای منان ، عشق الهی و ثروت و برکت و سلامتی ارزو میکنم
کامنت ها رو زدم به ترتیب امتیاز تا کامنت شما رو بخونم اسم خانوم سعیده شهریاری رو میبینم خود بخود میخوام اشک شوق بریزم ،خود به خود اشکم میاد خیلی فرکانسون عالی ،خیلی تحسینتون میکنم بابت این تعهد ، استمرار ، کار کردن مداوم روی خودتون که به این فرکانس از عشق رسیدین،امروز این نجوا من ول نمیکرد میگفت کو پس ،چی شد ، کو این نتایج بزرگ ، خودمو مشغول کردم احساسم رو عالی کردم و تو این پیام شما دیدم چقدر از نتایج عشق و رابطه خوبتون با خدا صحبت کردین گفتم آقا ببین اینا نتیجه است ،چسبیدی به مالی ذهنتم نقطه ظعف ات رو پیدا کرده ، آقا این همه نتیجه رو فراموش کردی ، خیلی ازتون سپاسگزارم بابت این کامنت ، حالم رو خیلی عالی کردین ،
در پناه تنها فرمانده ،تنها عشق ، تنها پادشاه باشین ،
سلام جناب رفیعی ممنونم که اینقدر شیوا درد دل منو نوشتی.منی که اینقدر نعمت دارم اینقدر خوشبختم اینقدر در آغوش خداهستم اما اینارو چشم بستم بروشون و فقط گیر دادم به پول به عظمتش قسم که اینقدر پول ریخته زیر پام اما این ذهن افسارمو گرفته و چشمامو بسته و نمیزاره ببینم این همه نعمت و رحمت و برکت رو .خداوندا توبه میکنم از این کوری از این کری.خداوندا منو به اندازه پلک زدنی به حال خودم نزار.من ثروتمندترین انسان روی زمینم چون سلامتم چون توی این راهم چون همسر و فرزندی بینظیردارم چون توی بهشتی همانند پرادایس زندگی میکنم چون دارم خودمو میشناسم چون دارم یکتاپرست میشم چون سواد خوندن نوشتن دارم چون صدای پرندگان رو دارم میشنوم چوووون زنده ام و فرصت زندگی و تجربه زندگی رو دارم .آآاااه خدای من منو به حال خودم نزار که زود کافر میشم خدایا منو از بغلت زمین نزار زود گم میشم .خدایا بصریتی عطا فرما تا ببینم تا درک کنم تمام نعمتهای زندگیمو آمیین
دختر چقدر خودت رو خوب شناختی و اینقدر کامنت شما جذاب وگیرا است که آدم دوست داره چند بار مطالعه کنه می دانم قطعا از کامنتی به دل من نشست اینها قدرت خالق وحرفهای خدایی است که از زبان شما بیرون میاد
خیلی زیاد لذت بردم بودن شما ودوستان کمک خیلی زیادی برای مسیر درست زندگی هدایت میکند برای بهتر شدن
پس خدا را هنگامی که وارد شب می شوید و هنگامی که به صبح در می آیید، تسبیح گویید، (17)
حسم بهم گفت دفترت و باز کن و بنویس، منم شروع کردم به نوشتن.
نوشتم از چیزهایی که مدتهاست دنبالش میگشتم و از گشتن حیران شده بودم.
بهم گفت چرا رها نمیکنی این وضعیتت رو؟
مدتهاست میخوام ثروتمندت کنم اما تو سفت چسبیدی به این وضعیتت
مدتهاست میخوام تو رو به معشوقت برسونم اما به جوری این وضعییت رو گرفتی که نمیگذاری دستان رحمتگر من وارد زندگیت بشه
یه جوری رو خودت حساب کردی که امیدت به من کمرنگ شده، مستاصل شدی ازینکه دیگه چیکار باید کنی
کِی میخوای یاد بگیری قشنگ زندگی کردن رو؟
کِی میخوای یاد بگیری قبل ازینکه بخوای به حالت استیصال برسی رها کنی؟!
کِی میخوای قدرت من رو در تحقق خواستههات فیلتر نکنی و باورم کنی که از پس همه کارها برمیام؟!
اومدم کامنتت رو بخونم اما دیدم خیلی خوابم گرفته و ازونجایی که همیشه منتظر هنرنماییت هستم گفتم بله پس قراره کلی عشق کنیم در زمان مناسبش و به خدا گفتم پس خودت بیدارم کنم در زمان مناسبش
یکی دوبار بیدار شدم اما دیدم خستم هنوز
بار سوم که چشام باز شد دیدم نه اینبار پر انرژی هستم، این اصلاً شده نشونه من که به خدا میگم وقتی میخوای باهام حرف بزنی باید پر انرژی باشم تا کلامت رو کامل دریافت کنم
نگاه به هوا کردم دیدم سبحان الله هوا یکم داره روشن میشه
حکمتش رو تازه فهمیدم
شب که خواستم بخوابم تسبیح گفتم و صبح به محض بیدار شدن هم باز تسبیح گفتم و بعد اومدم با انرژی فراوان شاهکارت رو مطالعه کردم
باید تو فرکانس نوشتت قرار میگرفتم
باید معنای این آیه رو به عین تجربه میکردم تا بفهمم منظورش چیه که چه فرکانس خالصی داره این لحظات
شما هم که الحق و الانصاف کم نگذاشتی
این نظم توی نوشتت فراتر از منطقهای انسانیه
هجرتی که دربارش حرف زدی نمیدونم برای شما فیزیکیه یا نه اما برای من نشانه بود از کاری که در این لحظه باید انجام بدم
وقتی از خدا هدایت میخوای باید شاخکات رو تیز کنی، ساده از کنار هیچ چیز عبور نکنی
صدای جیک جیک پرندهها رو میشنوم که دارند تسبیح خدا را میگویند
کِی من این حقیقت را فهمیدم،
سپاسگزار خدایی هستم که مرا به سوی گوهرهایی چون شما هدایت کرده
دوست عزیزم خداوند یار و نگهدارت باشه در هر جا و در هر لحظه
چقدر زیبا خداوند این آیه رو به صورت عینه برایتان تفسیر کرد چقدر زیباست که خداوند به این شکل با آدم صحبت می کنه چقدر زیبا گفتید که وقتی از خدا نشانه میخوای شاخک هاتو تیز کن، چقدر زیبا خدا گفت و شما هم نوشتید، نوشتید تا نشانه ای باشد برای من و افرادی که به دنبال هدایت الهی هستند. از شما سپاسگزارم که به صدای خدای درونتون گوش دادید و زمانی کامنت گذاشتید که آماده بودید تا از کلام شما و نوشته شما کلام الهی و هدایت الهی بر من نیز نازل شود.
خداروشکر میکنم به کامنتت هدایت شدم واین قطعا کارخداست هدایت خداست چقد حرف دل منو زدی
یه جوری رو خودت حساب کردی که امیدت به من کمرنگ شده، مستاصل شدی ازینکه دیگه چیکار باید کنی
ومن چند ساعت قبلش توی دفترم نوشته بودم، خدایا این شرک مخفی بود منو ببخش تسلیم شدم و بار رو از رو دوشم برداشتم و به خدا سپردم و گفتم خدایا خودت بهم بده همونطور که خواسته های قبلیمو اجابت کردی من میخام بندگی کنم تو هدایتم کن الهی شکر میدونم که خواستم اجابت شده اس کافیه به خودم یاداوری کنم لذت ببر در زمان مناسب بهم گفته میشه خیلی زود
وقتی داشتم متن قشنگت رو میخوندم قشنگ حست رو میگرفتم وازاونجایی که خودم دقیقا شرایط مشابه شما رو تجربه کردم و دیگه کلا با اون نفر قبلی خیلی فرق کردم وخدا وارد زندگیم شده وهمه کارها رو داره خودش انجام میده .
..قشنگ میفهمیدم حس درونیت رو واین حس و حالی که الان برای نوشتن این جملات زیبا رو داشتی
چونکه خودم تجربه اش کردم وتا کسی این لحظات عمیق اطمینان و ایمان به خدا رو تجربه نکرده به شما به نظر من هنوز زندگی رو زندگی نکرده و فقط زنده مونده وداره روزها رو میگذرونه
سلام سعیده عزیزم با این که ندیدمت دوستت دارم وارزوی بهترین هارو برات دارم از خدا شما برای من الگو سودی درحالی که من دوتا کامنت بیشتر از شما نخوندم خیلی عالی می نویسیافرین به ایمانت به همان آفرین که با دهد داری روی خودت کار می کنیمن چندین سال که دارم رو خودم کار می کنم ولی هنوز درک وفهمی که شما به اون رسید نرسید ولی ناامید نیستم منم دارم یاد میگیرم بارهامو بزارم روپوش خدا دوسه روز وقتی میام اینجا گوش میدم می نویسم اشک چشمام سرازیر میشه منم دیگه بریدم وله خدا گفتم مثل دعای موسیکه هر خبری از تو به من برسه فقیرم دوست دارم و منتظر شنیدن خبر های خوب هستم
منم ساعت 5صبح این فایل استاد بزرگوار را در مسیر کار گوش دادم وامروز صبح در حال برگشت به خونه سوره مبارک یاسین رابا جان دل عجیبی گوش دادم نه تنها گوش دادم بلکه با لذت فراوان بهش توجه کردم.
الان هم متن بسیار زیبای شما روزم را نیمه کرد .
چقدر گریه کردم چقدر چقدر این حس زیبا رو درمن بر من نشان دادین
یاد اون روزها افتادم که فقط میخواستم پول نون خالی رو داشته باشم
چون رفته بودم نون بخرم اما پواشونداشتمش
چه زود فراموش کردم اون روزها رو من چه زود مغرور شدم وچه زود فراموش کردم کجا بودم وبه کجا رسوندم.
هنوز دارم میسوزم از این همه غفلت.
ممنونم از شما وممنونم از استاد
و سپاسگزارم از خدای که اون روز زیر اون تکه آهن نشسته بودم در روز گرم تابستان در بی پناهی ترین روز زندگیام تو اون بیابان از بی کسی فریاد زدم هر چه زور داشتم صداش کردم گفتم ای آنکه منو آفریدی هدایتم کن
البته با صدای دلم ودر درون خود فریاد زدم وعصر آن روز خدا منو هل داد تواین جمع .
از همه ی این جمع متشکرم و سپاسگزارم که زندگی منو حساب می کنند و ضرب و تقسیم میکنن تا یادمون باشه چه بودیم و کی هستیم.
الهی شکرت پروردگارا سپاسگزارم از این هم خوب ها که در کنارم حضور دارن پروردگارا شکرت بخاطر حضوراین نازنین ها خوصوصا شما دوست خوبم
سلام سلام به استاد عشق و آگاهی سلام به استاد زیبا و نورانی سلام به مریم جان شایسته و زیبا رو چقدر زیبا لباسهاتونو ست کردید چقدر رنگ مشکی بهتون میاد بی خود نیست که گفتن مشکی رنگ عشقه چقدر لذت بردم از تفسیر سوره آنشراح که تو قدم 12 هم مفصل درموردش صحبت کردید و دقیقا با هر سختی آسانی سپاسگزارم استاد عزیزم که چقدر راحت و روان مباحث و برای ما قابل فهم ودرک میکنید سعیده جان سعیده الهی سعیده نازنین چقدر از کامنت زیبات لذت بردم واشک شوق ریختم و از اینکه گفتی مهاجرتت به راحتی و عزت مندانه در حال انجام بی نهایت خوشحال شدم و از ته قلبم آرزو میکنم به اذن الله مهربان هر چه زودتر در بهترین مکان و زمان و شرایط برای مهاجرت قرار بگیری چقدر از آیاتی که نشر دادی آگاهی گرفتم و راست گفت خداوند بزرگ مرتبه در کلمه به کلمه از قرآنش و چه شعر ها و ابیات زیبا و مناسب با صحبتهای دلنشینت نقل کردی و شیرینی حلاوت آیات و ابیات در کامنت پر از درس تو به کامم نشست فقط امیدوارم قانون سلامتی و زیر پا نگذاشته باشم چون شیرینیش آنقدر زیاد بود که پانکراس همینطور داره انسولین میده بیرون که مغزم نره تو کما از این همه شیرینی سعیده جان من هم مثل تو آرزوی مهاجرت دارم به بهترین مکان که من لایق بهترینها هستم و انشالله به زودی و به راحتی شرایط مهاجرت اوکی میشه من دخترم 6 سالشه و نمیدونم قوانین مهاجرت چی هست و از کجا باید شروع کنم فقط میسپارم به خداوند بزرگ که برام به راحتی جور بشه و دخترم کلاس اولش خارج از ایران تو بهترین مدرسه با امکانات بینظیر شروع کنه ما لایق بهترین امکانات و شرایط هستیم و قطعا با هر سختی آسانی است و سعیده عزیز چقدر مقایسه دلچسبی از قبل تا به امروز با خودت داشتی لذت بردم و همواره در پناه الله یکتا باشی و روزی بیایی و از راحتی مهاجرت مفصل صحبت کنی روزت پر از نو ر الهی
الله اکبر ازاین همه زیبایی الله اکبر از این همه درس قشنگ چقدشماها خوب درساتون یادگرفتن وچقدخدابشماپاداش های قشنگ داده نوش جونتون گوارای وجودتوون.چقداشک شوق دارین واقعا وقتی کامنتتون میخونم احساس میکنم قلبم میخادبیادبیرون
صداشوحس میکنم
چقدشما الموحدین برای من وامثال من چقدلذت بردم خدایاشکرت
گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان می دهد که آنچه را پدرانمان می پرستیدند رها کنیم؟ یا از اینکه در اموالمان به هر کیفیتی که می خواهیم تصرف کنیم دست برداریم؟ به راستی که تو [انسانی] بردبار و راه یافته ای [پس چرا می خواهی در برابر آزادی ما نسبت به بت پرستی وهزینه کردن اموالمان به هر کیفیتی که بخواهیم بایستی؟!] (87)
گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و از جانب او رزق نیکویی به من داده باشد [آیا رواست که خلاف خواسته او عمل کنم؟] و من نمی خواهم آنچه که شما را از آن باز می دارم خود مرتکب شوم؛ تا جایی که قدرت دارم جز اصلاح [شما را] نمی خواهم؛ و توفیقم فقط به [یاری] خداست؛ بر او توکل کردم و به سوی او باز می گردم. (88)
سلام به فرشته الهی ام سعیده نازنینم
وقتی این فایل زیبا و الهی رو دیدم نا خودآگاه یاد شما عزیزم افتادم گفتم سعیده جان فقط از عهده این عاشقانه بر میاد…
و چه زیبا خودتو در آغوش خداوند کشیدی و تمام شعر های عاشقانه ات براش سرودی …
و ما از عاشقانه تو به وجد اومدیم و دل از کف بریدیم …
و کف زنان و احسنت گویان و اشک ریزان به تماشات نشستیم عزیزم
اونقدر کامنتهات زیر رو میکنم تا رسم عاشقی ازت یاد بگیرم و منم سبکبال پرواز کنم تا معراجش
سعیده جان هنوز پاهایم بر بندهای افکار ذهن محدودم زمین گیر است
آرام آرام و یکی یکی به عشقش باز میکنم ….
الهی تو می دانی که درد هجر و فراغت بر ما زمینیان چ بسیار سخت است
و ما ناتوان از عهده خویش هستیم الاها تو بر ما قادری رحم کن برما ای رحم گستر … و دست ما بگیر تا فائق آییم به نجواهای دل خراش مان….
.
.
“اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست،
ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است
ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است
ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ،
اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده،
اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است
اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ،
اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند،
اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.”(جوشن کبیر6)
سعیده الهی عزیزم برایت از قلبم نور و عشق و محبت بی نهایت میفرستم
الهی مهاجرتت به عالی ترین رتبه در مقام عاشقیت باشد
خیلی عالی نوشتی مخصوصا آیه های قرانی که منو تحت تاثیر قرار داد خیلی خوشحالم تو مسیر هستی و داری پیشرفت میکنی من هم گذشته ی خوبی نداشتم ولی به یاری الله وضعیتم الان خیلی بهتر شده از استاد و همه دوستان سپاس گزارم
شما چقدر خوب حرف میزنین و چقدر خوب مسیرتون عوض کردین ،یکی از کارهایی که من تو این سایت بعد دیدن فایل استاد عزیزم انجام میدم اینکه کامنت شما رو بخونم ،احساس میکنم حرفای استاد رو شما کاملش میکنین و با بیانی ساده تر برامون مینویسی ،درکش برای من راحت میشه ….
از احساس خوبی که دارین ،وخیلی راحت از گذشتتون تعریف میکنید خوشم میاد ،واقعا جسارت و شجاعت دارین
امیدوارم تو زندگیتون شاد وسلامت باشین در کنار عزیزانتون
سعید عزیز کامنتت اشکمو جاری کرد جانمو جلا داد روحمو تازه کرد بقول معرف دمه شما گرم.
من پرستارم چند ماه پیش از کارم بخاطر شیفتای سنگین، شرایط کاری سخت،سرپرستار ناکارآمدو….. استعفا دادم تازگیا احساس میکردم نکنه اشتباه کردم که کامنت شما منو مطمین کرد که کار درستو انجام دادم که وحی منزل نیست که بچسبم به محل کارم و شرایطو تحمل کنم که سیروفی الارض میتونه حتی معنیش خروج از شرایطی باشه که در اون خوشحال نیستی.
خوشحالم برای داشتن این سایت و استادم و تمام دوستانم
برات دعا میکنم تاهر روز محکمتر قدم برداری و باایمان راسختر جلو بری و از تصمیمی که برای حال خوبت گرفتی رو بفهمی که درست بود دعا میکنم تا خداوند نورشو بر دلت بتابه تا تمام نجواها ترس ها نگرانی هایت محوومتلاشی شوند تا هر روز رنگ خوشی و زیبایی باخدارو ببینی
موفق باشی سر تصمیمی که برای احساس خوبت گرفتی خیلییییی جرات میخواست که شما داشتی مطمعن باش نتیجه آن پاداشی اعطیم هست.یاحق
خدارو شکر میکنم که با وجود مقاومت های شدید ذهنم از دیروز تا حالا که نمیزاشت کامنت شمارو بخونم، امروز بالاخره مصمم شدم که بخونم و چقدر خوشحالم که خوندمش و حس و حالم خوب شده واقعا..
خدایا شکرت چه کامنت جالب،پرمعنی،و توحیدی واقعا حال کردم کامنتتون رو خوندم استاد واقعا یه عمر باید سپاسگزارت باشیم که همچین بستری رو فراهم کردین تا همچین شاگردای توحیدی و نابی رو پرورش دادین یک دنیا از همتون ممنونم که کلام الله یگانمون رو مثل نور دارین گسترش میدین خدایا خودت دستمون رو بگیر رو شونه هات بنشون مارو ما هیچی نمیدونیم آگاهی مطلق خودتی ما یه عده قلیلی از بنده هاتیم که جمع شدیم اینجا تا هرروز از عشق و محبت و بزرگی تو سخن بگیم
خدایا این برکت وجود استاد رو تو آوردی توی زندگی تک تک ما و توهستی که هر لحظه هدایتمون میکنی
استاد چند وقته روی توحید کار میکنم
سیر نمیشم
حالم رو دگرگون میکنه
چقدر چقدر استاد همه چی توحیده
اول و آخر توحیده
هر کجا رو نگاه میکنم میرسم به توحید
.
استاد من یادم با یکی از دوستام میخواستم هم اتاق بشم و کلی برنامه چیده بودم
ولی وقتی رفتم شب خونش کلی چیزم خریدم و یکی از دوستام رو هم بردم واسطه بشه
ولی قبول نکرد
و خدا شاهد تا صبح گریه کردم
چقدر حالم بد بود اون روزا
یادمه پشت فرمون بعد چند روز تقلا برای پیدا کردن خونه که در مانده شده بودم فایل دعای کمیل حضرت علی رو از شما داشتم گوش میکردم خیلی گریه کردم
خیلی خیلی حالم بد بود
وقتی دیدم حضرت علی با اون مقامش چطور با خدا صحبت میکرد
و احساس دوری از خدا بهم دست داد که چقدر من خودم رو دور کردم و با نا امیدی و عجز از خدا خواستم گفتم منکه مشرکم ولی فقط از تو میخوام الان من رو از این دربه دری نجات بدی
استاد همون روز پول رهن خونه برام اوکی شد
خونه مستقل با ی صاحب خونه عالی اوکی شد
والان 8 ماهه مستقلم و هر روز دارم تک و تنها زندگی میکنم و روی خودم کار میکنم و روز به روز بهتر میشم
.
همیشه برام سوال بود خدا چرا به بنده هاش کمک نمیکنه
یا چرا آدم بدبختی میکشه
الان تازه میفهمم که من من من من باید برم توی موج خدا
سلام به روی ماهتون خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی و همه بچه های این مکان پر از توحید و حس خوب
نمی دونید وقتی عکس این فایلو دیدم چه ذوقی کردم از دیدن خانم شایسته عزیز خیلی دلتنگ دیدن شما بودم هر فایلی می اومد روسایت می گفتم کاش خانم شایسته هم بودن کاش استاد یه فایل از زندگی در بهشت میذاشتن تا خانم شایسته رو می دیدم.خیلی خوشحالم که توی این فایل شمارو دیدم چقدر عکس شما دواستاد کنارهم زیبا و دلنشینه خیلی دوستون دارم ..
استاد وقتی مریم جان شروع به خوندن سوره نورانی انشراح کردن همینکه خوندن
بسم الله الرحمن الرحیم ..الم نشرح لک صدرک …و وضعنا عنک وزرک ..دیگه اشک اموونم نداد انگار که خدا داشت بامن صحبت میکرد انگار بامن بود آخه نمیدونید من چند وقته چقدر ذهنم درگیر بود استاد هرچی تلاش می کردم واسه پیشرفت کارم هیچ اتفاقی نمی افتاد از هر شخصی که توزمینه کاری من فعالیت می کرد مشورت می گرفتم فقط حرفشون این بود که باید خیلی روپیجت کار کنی باید مرتب استوری بذاری باید مخاطبتو سرگرم کنی بازدید پیجت بالابره و از این جور حرفا ولی من اصلا رغبتی به این کارا نداشتم یعنی حس می کنم اینا دلیل قانع کننده ای نیس اینکه بخوام با چندتا استوری سرگرم کننده و شو آف کردن به خودم با پیج اعتبار بدم خیلی دلم گرفته بود. من به آموزش دادن رشته ای که کار می کنم خیلی علاقه دارم ولی نمیدونستم چطور هنر جو بگیرم چون این نجوا همیشه بود که هرکی بخواد بیاد ثبت نام اول میخواد پیج کاریمو ببینه منم فعالیتم توی اون فضا کمه پس ممکنه فکر کنن آدم کاربلدی نیستم و نمیان پیشم ثبت نام کنن این نجواهاا حالمو بد کرده بود فقط با شنیدن فایلهاتون به آرامش میرسیدم تا اینکه شما تویه فایلی صحبت کردین که بچه ها اگه روخودتون کار کنید تمرکزتون رو بذارید روی کارتون و باورهای همراستا با خواستتون رو بسازید حتما موفق میشید حتما هدایت می شید به شرایط خوب اتفاقات و آدمهای خوب …چندروزی رو هدایت شدم به لطف خدا به شنیدن فایلهای توحید عملی 5و 6…استاد جنس این فایلها و آگاهی که ازشون درک کردم متفاوته آدمو به خدانزدیک می کنه چقدر متوجه شرکهای مخفی بودم که ازشون خبر نداشتم الان دیگه تا حرفی بخوام بزنم یا حتی فکری بکنم سریع به خودم میگم این شرکه و سریع مچ ذهنمو می گیرم و متوجه میشم چی درسته و چی درست نیست .خلاصه به خدا پناه اوردم و باتمام وجودم ازش کمک و هدایت خواستم استاد من همیشه تو هر زمینه ای تو هر دوره ای از زندگیم دنبال یادگیری و پیشرفت بودم و اگه شرایط طوری می شد که محدودم میکردن طاقت نمی اوردم و به فکر راه حل می افتادم از موقعی که فایلهای توحیدی رو با جانم گوش دادم داره اتفاقای خوب و عجیبی توزمینه کارم می افته یه شب که نشسته بودم و داشتم کامنت بچه هارو توسایت میخوندم یه پیام اومد رو گوشیم ..سلام خانم جعفری شما تو فلان زمینه فعالیت می کنید ؟شماره شما توگوشیم بود ما آموزشگاه فنی و حرفه ای داریم و توی رشته شما نیاز به یک مربی داریم …آخر پیامشون گفتن که پیج کاریتونم بدید که بررسی کنیم ..استاد نمی دونید اول چقدر خوشحاااال شدم ولی وقتی آیدی پیجمو خواستن گفتم الان میرن می بینن من زیاد فعالیتی ندارمو منصرف میشن .بعد از چند دقیقه پیام دادن که بتون خبر میدیم ..نجواها شروع شد گفتم آره دیگه احتمالا بادیدن پیج و تعداد لایک ها منصرف شدن …نه اینکه کیفیت کار پایین باشه استاد نه ولی تعداد نمونه کارهایی که گذاشتم و فعالیتم کم بود اما همون تعداد هم کیفیت خوبی دارن و موفقیتایی کسب کرده بودم اما اهل شلوغ بازی و بزرگنمایی نیستم..خلاصه خیلی حالم بد شد تودلم می گفتم کاش لا اقل منو از نزدیک میدیدن بام صحبت میکردن اون وقت متوجه میشدن که من چقدر توانایی دارم و چقدر به کارم مسلطم خیلی دلم گرفت گفتم نه با این شرایط من موفق نمیشم باید به فکر پیج و بهبودش باشم واین حالمو بدتر میکرد..یکی دو روز گذشت یه دختر دایی عزیزی دارم که ایشونم جزءبچه های سایتن و در این مسیر دارن رو خودشون کار می کنن اومدن خونمون و من با ناراحتی این قضیه رو تعریف کردم ایشونم خیلی قشنگ توضیح دادن که نه اشتباه می کنی اینطور فکر نکن اینو یک نشانه بدون که تو درمسیر درستی که از جایی که فکرشم نمی کردی همچین پیامی دریافت کنی بعد اشاره کردن به یکی از فایلهای گفتگوی استاد با دوستان که خانمی که اسمشون رزا بود گفتن بعد ازمدتی یکی جواب داد و گفت نه نیرو نمی خوایم و رزا کلی خدارو شکر کرده بود و خوشحال بودن که یکی پیداشد حداقل جواب منو بده چون همه درخواستهای قبلیشون واسه کار بی پاسخ بود..گفتم بله درسته منم باید حسمو خوب کنم و از خداسپاسگزار باشم که یکی بدون شناخت به من پیام داد اونم آموزشگاه فنی حرفه ای ..خلاصه فردای همون روز که من واقعا از فکر اون خانم اومدم بیرون و به خدا سپردم نزدیکای ظهر دوباره پیام دادن و خواستن واسه مصاحبه برم آموزشگاه .استاد نمیدونید چقدر خوشحال شدم گفتم بله وقتی احساستو خوب نگه داری و به خداتوکل کنی همین میشه..رفتم واسه مصاحبه توراه که سوار ماشین بودم با خدا حرف میزدم گفتم خدایا خودت به جای من حرف بزن خودت به جام توضیح بده اگه خیر من در اینه خودت درستش کن .وقتی رسیدم آموزشگاه عجیب بود که هیچ استرسی نداشتم خیلی آروم و با اعتماد به نفس رفتم اتاق مدیر و ایشونم باگرمی از من استقبال کردن بعد از اینکه رزومه کارمو توضیح دادم ایشون گفتن که من از صداقت شما و از آرامش و صبوری که در وجود شما می بینم خوشم اومده و انرژی خوبی از شمادریافت می کنم اگه خودتون با شرایط آموزشگاه موافق باشید می تونیم با هم همکاری کنیم ..استاد ،مدیر اون آموزشگاه خیلی سریع طبق نظرمن ساعت کلاسهارو واسم تنظیم کردن واین واسم جالب بود که گفتن طی این چندسالی که ما فعالیت می کنیم و اشخاص زیادی واسه مربی گری اومدن و رفتن این اولین باره که با یک جلسه ما شخصی رو بپذیریم همیشه یه پروسه ای باید طی میشد ..استاد این لطف خدانیست؟ اون آرامشی که داشتم کار خدانیست؟قطعا کارخداس ..به قول شما استاد عزیزم وقتی جهان می بینه که دنبال پیشرفتی و تلاش می کنی حتما ازتوحمایت میکنه..خدارو شاکر وسپاسگزارم بابت هدایتم در همه لحظه های زندگی و هدایتم به این سایت و آشنایی با شما و شکر بابت اعتباری که به من داده…ان شاءالله با ایمان به خدا و توکل آسان بشیم برای آسانیها..خواستم شادیمو در اولین قدم رسیدن به یکی از آرزوهام با شما و بچه های بی نظیر سایت به اشتراک بذارم و بابت همه آگاهی هایی که به ما آموزش میدید مخصوصا فایلهای قرآنی دوره 12 قدم که دنیای جدیدی به روی ادم بازمی کنه ازتون تشکر کنم ..در پناه خدای بزرگ و بی همتا ،سلامت و پایدار باشید..ان شاءالله بازم میام و از موفقیتهای بعدی براتون می نویسم روی ماهتون رو می بوسم.
چقدر حس خوبی به من داد نوشته شما و چقدر بچه های سایت باورهای توحیدی عالی دارن،چقدر خوبه که در کنارتون دختر دایی دارین که کمک حال خوبتون باشه و چقدر قشنگ روی خودتون کار کردید تا بتونید اصل رو درک کنید و به اون پایبند باشید
این قسمت از نوشته شما برام خیلی بزرگ بود که به استاد گفتید”استاد این لطف خدانیست؟ اون آرامشی که داشتم کار خدانیست؟قطعا کارخداس”
بله قطعا کار خداست و خدا رو شکر که اعتبارش رو دادین به خدا
خدایا شکرت بابت همه نعمتهایی که قلب ما رو بازتر میکنه و آرامش و احساس خوب زیادی رو واردش میکنه
من حدودا دوهفته پیش شرایطی مشابه شرایط شما را تجربه کردم
قبل از مصاحبه کارم
با خدا صحبت کردم و بهش گفتم خودت شرایط این کارو برام فراهم کردی خودت هم بقیشو برام انجام بده به سادگی
و چه زیباست که بدون واسطه و بدون استرس و دغدغه خداوند همه کارها را برای من درست کرد
و دقیقا من هم بدون هیچ پروسه طولانی مشغول به کار شدم
و اتفاقا با درآمد بالاتری نسبت به اون مبلغی که اونها از اول در نظر داشتند و با احترام شروع به کاری کردم که با شجاعت از خداوند خواسته بودمش
و اون بنده خدایی که با من مصاحبه کرد صاحب فروشگاهی هست که الان در اون مشغول به کار هستم
چندین بار بهم گفت که یه حس خوبی بهت دارم و من همیشه قاطع بودم و شرایط خودم را داشتم برای استخدام و به هیچ عنوان تغییرش نمیدادم
ولی به لطف خدای بی همتا
من شرایطمو میگفتم و ایشون قبول میکرد
من مبلغ حقوقم را گفتم و ایشون قبول کرد
و این لطف و بخشندگی خداست برای من که شجاعتم را نشون دادم و کار قبلی ای که داشتم را تعطیل کردم و برای مهاجرت به یک شهر بزرگتر از خدا خواستم که هدایتم کنه به یک کار شیک و با کیفیت در همون شهر جدیدی که دوست دارم باشم
و خداوند اینطوری با عزت و احترام من را هدایت کرد به فضایی که تا دو هفته پیش فکرشم نمیکردم بتونم اینجا باشم
از خدای عزیز سپاسگزارم که من را هدایت کرد به یک شهر بزرگ تر در یک فضای کاری فوق العاده و با کیفیت و از شما دوست الهی هم سپاسگزارم که این کامنت زیبا را نوشتید که هر لحظه با خوندن کامنت شما من اشک توی چشمام جمع میشد و حال دلمو زیباتر کردید
من وقتی با استاد و سایت آشنا شدم و بیشتر به سایت می اومدم چند سال پیش همون ویدیو های استاد راجبع تمرکز بر نقاط مثبت بود
که من فقط برای دیدن آمریکا و مردمشون اون ویدو ها رو نگاه میکردم چون دلم همیشه میخواست اصل رو ببینه واقعیت موجود رو ببینم و تلویزیون خودمون کخ ….
بعد وقتی سرچ میزدم یا حتی توی یوتیوب فایلهای استاد رو اتفاقی میدیدم فقط همین سبک فایلها رو نگاه میکردم. و سریع فایلها و صحبتهای استاد رو راجبع قرآن یا حجاب یا هر فایلی که این موضوع بود سریع رد میکردم انگار اونها برای من نبود.
اما الان من انقلابی در درونم ایجاد شده البته سه سال طول کشیده تقریبا اما این اواخر یک سال خیلی پررنگ تر شده.
مثال: من الان ذوغ میکنم که فایل از استاد ببینم راجبع توحید هستش راجبع قرآن بگه راجبع خدا و نیروی حاکم بر هستی بگی اصلا چشمام برق میزنه ( میگم برق واقعا برق میزنه یعنی اشک تو چشمام جمع میشه و نور بهشون بخوره برقشون معلومه ) استاد
من الان میگید که خدا دلمون رو باز میکنه من دقیق احساس میکنم که الان دلم من برای فهمیدن و درک قوانین روز به روز بیشتر باز میشه توسط خداوند چون من در درونم این خواسته رو میخوام و خواستم حتما من در کودکی بر اثر اون تضاد ها این کد رو ناخواسته نوشتم و فرستادم فرکانسش رو و الان دارم طبق تکاملم میرم جلو من تکاملم رو دارم طی میکنم من در مسیر مستقیم هستم من در راه کد نویسی هستم طبق تکاملم محصول کشف قوانین زندگی رو در مسیر تهیه اون قرار گرفتم . من بهترین و لذت بخش ترین لحضات عمرم رو که در حال حاظر خودم میدونم و خدا و الان میخوام به شما استاد عزیزم و مریم خانم عزیز بگم و همچنین دوستای عزیز سایت و هم دوره ای هام اینکه لحضه تهیه این دوره ها و بیشتر از اون گوش دادن به اونها و درک تکاملی قوانین و موندن در مسیر وقتی در مسیر هستم حلم خوبه اره حالم خوبه زلالم آروم انگار رو ابرها میرم خدایا شکرت این مسیر رو برام باز کردی و دلم رو روشن .
استاد عزیز از شما ممنون هستم
اون موقع رادیو که موجش رو میچرخوندیم برای برای گرفتن صدای رادیو های خارجی که یه موزیکی پخش بشه و یا صدای غیر از صدا موجود بشنویم (تضاد) یعنی من میدیدم و خودم در حال اجراش بودم که یک میلیمتر اونطرف طر (موج رادیو) کلا فرکانس تغیر میکرد و از صدای عزاداری به پخش موزیک شاد تبدیل میشد. و تغیر فرکانس یعنی این فقط باید در جهت درست باشیم اول اینکه من بخوام تغیر بدم وضع موجود رو و بعدش برای دیدن و رفتن در فرکانس موج رو با دستم تغیر میدادم
البته که من باید یکی بهم میگفت که اگر فرکانست رو تغیر بدی حتما مدارت بالاتر میره و استاد شما این آگاهی ها رو به ما میدی طبق قوانین و هر وقت شما از خدا و قرآن صحبت میکنید من و خیلی از بچه های سایت چشمامون بق میزنه و موهای بدنمون سیخ میشه کلا ارتعاش تک تک سلولهای بدنمون تغیر میکنه حتما این دلیل داره حتما این فرکانس فرکانس خداست و …
ممنون بابت به اشتراک گذاشتن این فایل . و ممنون از مریم خانم
راستی تا یادم نرفته بگم چقدر مسیر جذاب بود چقدر من لذت بردم چقدر مسیر خلوت و سبز و هوا خوب بود. از پنجره پشت سر یه قاب رویای درست شده بود.
استاد قشنگم این روزا خیلییی قلبم باز شده نمیدونم بگم چقدر️
صبح داشتم فایل قرآنی ١٢ قدم جلسه ۵ قدم ١٢ گوش میدام شما همین فایل گذاشتید
هر چقدر جلو تر میرم ایمانم قوی تر میشه
خدا ی طوری دستم گرفت که خودممم نفهمیدم چی شد فایل ها رو سارا بخره منم با تمام وجودام گوش کنم ازش ممنوننم به خاطر اینکه بهم فرصت داد که در این جهان هستی باشم و بفهمم چه خبره .
دوستون دارم ااستاد قشنگم چقدر این روزها صدای قلبم را به واضحی میشنوم
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و هم خانواده های گلم.
آره خدایا تو نه یک بار بلکه باررررها بار سنگین رو از روی دوشم برداشتی.
بنظر من این سوره جوریه که زمانی که ما به خداوند بی اعتماد میشیم نسبت به تضادی، میترسیم نسبت به مسائله ای، خداوند میخواد یادآوری کنه که مگه من قبلا مشکلاته تو رو حل نکردم!؟
این بار هم میتونم!
برای همین این سوره با حرف(آیا) داره با مخاطب صحبت میکنه.
مثله این میمونه که من به همسرم بگم 5 میلیون بهت هدیه میدم، بعد اون باور نکنه حرفم رو و من بهش بگم که:
مگه قبلا بهت هدیه نداده بودم!؟
مگه تاحالا دروغ شنیدی از من!؟
آره استاد!
خداوند باررها بار سنگینم رو از روی دوشم بلند کرد.
یادمه نه خونه داشتم واسه اینکه برم با همسرم توش زندگی کنم و نه پولی داشتم که خونه رهن کنم، گفتم خدایا تو مالک همه ی زمینی!
این خونه ها همش ماله توئه!
تو برام خونه پیدا کن
از کجا نمیدونم!
یادمه تو خونه ی یکی از مشتریهام داشتم کابینت میزدم، تو بالاشهر اهواز، بعد ارتباط خوبی با اون مشتری برقرار کردم، صحبت به جایی کشیده شد که بهش گفتم من دنبال خونه ام، گفت عه!؟
جدی!!
واحد روبرومون هفته دیگه خالی میشه من با صاحب خونه صحبت میکنم تو بیا بشین خونه.
من مخالفت کردم گفتم نه باباااااا من اصلا پولم نمیرسه تو این منطقه بخوام خونه بگیرم
گفت تو حالا بیا باهاش صحبت کن مگه ضرر داره!؟
با کلی اکراه گفتم باشه.
خلاصه طرف اومد من باهاش صحبت کردم گفت رهن خونه 80 میلیونه(سال97) تو چقد پول داری!؟
گفتم 2 میلیون
گفت 2 میلیون
گفتم آره
گفت رهن اینجا که خییییلی بیشتر از این حرفاست گفتم دیگه من شرایطم اینه
گفت باشه تو بیا تمامه کابینتا رو عوض کن، کاغذ دیواری بزن، درو پنجره ها رو دوجداره کن، گاز صفحه ای بخر، درارو عوض کن، سقف رو رنگ کن و… من میزارم به حساب پول رهن
گفتم باشه.
منم شغلم چون دکوراسیون بود همه ی همکارام تقریبا رایگان برای هدیه ی عروسیم کارم رو انجام دادن، اون متریال کار رو هم چون واسخ خودم میخواستم با کلی تخفیف انجام دادم.
یه روز بهش زنگ زدم گفتم من پولام تمام شد نمیتونم در و پنجره دوجداره بزنم گفت اشکال نداره شماره حساب برام بفرست خودم پولشون رو میدم
خداروشکر
بعد از چند سال مشکلات زیاد تو اون شغلم من رفتم کارگری تو شرکت فولاد خوزستان
استاد من شرایط کاری داشتم که با چکمه میرفتم تو فاضلاب ها
ساعت7 صبح تا 4 عصر تو اون گرما میلگرد میزاشتم روی شونه هام و جابجا میکردم
تو کل زمانی که محل کار بودم فقط ساعت 1 تا 2 زمان داشتم که نهار بخورم و استراحت کنم
یادمه ساعت 2 پنج کم مسئولم میومد بالا یرمون میزد به در میگفت
بسم الله
بلند شین
یادمه مثله این جوجه گنجشک ها که منتظرن مادرشون بهشون غذا بده دهنمون باز بود تا سر ماه برسه 6 میلیون دستمون بیاد
یادمه یه روز خواستم غذا بخورم دیدم سیب زمینی از همه چیز ارزون تر بود
سیب زمینی بخرم سرخ کنم بخورم دیدم اگه سیب زمینی بخرم پول ندارم نون بخرم
اگه نون بخرم چیزی نیست که بخوام باهاش بخورم، مجبور شدم سیب زمینی خریدم آب پز کردم خوردم
یادمه از شدت فشار مالی و حقارت ها و سرزنش ها چنان پشت سرمو میزدم به دیوار که چشمام سیاهی میرفت
یادمه یکی بزرگترین تصمیمات من این بود که وقتی اسنپ کار میکنم پولم رو بدم به بنزین یا اینترنت
چون اگه بنزین میزدم پول نداشتم اینترنت فعال کنم که مسافر بگیرم، اگه اینترنت میزدم بنزین نداشتم
بعضی وقتا هم اینترنت داشتم هم بنزین اما وقتی مسافر نمیومد شارژ نداشتم بهش زنگ بزنم که بیاد
یادمه بخاطر نداشتن پول کرایه تو تاریکی شب یه مسیر نیم ساعته رو با همسرم تو به منطقه ی خطرناک پیاده رفتیم و چقدر استرس کشیدیم
و اما بعد از اینکه از خدا خواستم کمکم کنه توحیدی عمل کردم، خداوند الم نشرح لک صدرک کرد.
استاد
تو همون شرکت فولاد من استخدام شدم و الآن چی!؟
حقوقم شد 30 میلیون، سالی 100 میلیون پاداش
، کلی تجهیزات ورزشی، استخر رایگان در اختیارمه، شما فکرشو کن بهمون گفتن هرکی4 روز در ماه مرخصی بگیره پشت سر هم ما 7 میلیون بهش پاداش میدیم(برای اینکه افراد تشویق کنن به مسافرت و تفریح)
الان من 80%تایمی که محل کارم استراحت میکنم،
باکیفیت ترین رستوران ها و فست فود های شهر به صورت رایگان میرم و غذا میل میکنم، زانوم تو فوتسال پیچ خورد و دیروز رفتم فیزیوتراپی فقط 10%پول دادم، الان خیلی درگیر این نیستم که چند روز دیگه حقوق میدن تقریبا همیشه پول دستم هست، منی که از دندون درد اینقدر مسکن میخوردم که گیج بشم خوابم ببره، حالا درمان تمامه دندونام رایگان انجام میشه
و در ادامه ی سوره که میگه در هر سختی آسانی است، یمخواد یادآوری کنه که همونجور که قبلا از اون فلاکت نجاتت دادم، الان هم اگه مشکلی داری فکر نکن همینجور میمونه
اگه همونجور عمل کنی به آسانی ها هدایت میشی.
استاد بزرگوارم خیییییلی ممنونم بابت این کامنت زیباتون
خوااااهههشا بیشتر در مورد قرآن برامون صحبت کنید
من کلا فراموش کرده بودم این سوره رو اما با این فایل قلبم باز شد.
راستی خانم شایسته هم موهاشون خیییییلی قشنگ شده
اون تصویر پشت سرتون هم که انگار داخل یه تونل درختی میرفتین خیلی دوست داشتم.
وقتی که داشتین در مورد اون تاکسی دنده آرژانتینی صحبت میکردین من داشتم نگاه گوشه گوشه ماشینتون میکردم مخصوصاً اون کنسولی که دستتون رو گذاشته بودین و در عین راحتی داشتین لبخند میزدین و در مورد خدا صحبت میکردین.
به خودم گفتم نگاه کن!
این ثمره و نتیجه ی کسیه که به هرچی خدا گفت عمل کرد.
در پناه خدای واحد موفق باشید
خدا حفظتون کنه
سلام آقا ابراهیم بزرگوار
نمیدونید وقتی کامنت های شما رو چه در عقل و چه در فایل های دانلودی میخونم چقدر لذت می برم خصوصا وقتی از بهبود رابطتون با همسرتون تعریف میکنید خیلی خیلی خوشحال میشم و کلی در مورد روابط از شما درس یاد گرفتم، اونقدر با عشق و از ته قلبتون از تغییراتتون مینویسید که به من حال و هوای الهی منتقل میشه.
خیلی خوشحالم که خداوند قلبتون رو برای دریافت شهود باز کرده و شما هم قطعا با استمراری که در مسیر توحید داشتید بارها از دوشتون برداشته شد و آسان شدید برای آسانی ها و این تازه اول راهه و خداوند برای شما سورپرایزهای بیشتری خواهد داشت.
امیدوارم پله های ترقی رو به سرعت نور طی کنید و برای ما هم بگین و ما هم بیشتر انگیزه بگیریم و ادامه بدیم
در ضمن از شما و آقای ژوبیک و آقای ابودردائی بی نهایت ممنون و سپاسگزار هستم که بخش عقل کل رو کلا به بهترین شکل مدیریت و هدایت میکنید و من فقط ایمیل شما سه عزیز رو فعال کردم و هر دیدگاهی که روی سایت بگزارید برام ایمیل میاد و فورا میخونم و کلی در قسمت عقل کل از شما عزیزان درس گرفتم و هدایت شدم.
براتون آرزوی تندرستی دارم در کنار همسر نازنینتون که این همه با عشق از ایشون صحبت میکنید.
در پناه خداوند و در مسیر توحید بهترین ها سهمتون باشه.
درود و سلام خدمت شما دوست گرامی و عزیز آقا ابراهیم
آقا ابراهیم عزیز خدا رو آنقدر شکرگذارم که اینجا حضور دارم در کنار الماس های شفاف و زلالی که از هر سمت و سوی این سایت عزیزمون مدرخشند و نورافشانی می کنند
هر وقت اسم شما رو توی لیست ایمیل هام میبینم یهویی احساس می کنم که یک کتاب نیمه تمام رو شروع کنم به خواندن دقیقا مثل یک سریالی که منتظر بقیه ی داستان هستم. اینقدر که دست به قلم زیبایی دارید . وقتی گفتیدآره خدایا تو نه یک بار بلکه باررررها بار سنگین رو از روی دوشم برداشتی یکدفعه بغض ام ترکید و اشکم سرازیر شد.. واقعا چقدر آگاهانه این مطلب رو بیان کردید..
من قبلنا خیلی این سوره رو خوانده بودم و بارها شنیده بودم ولی امروز جور دیگه ای فهمیدم انگار در مدار دریافت عمیق این آیه ها هدایت شدم .. از صبح تا الان یکسره دارم اشک میریزم و یکسره این مبایل توی دستمه و دارم این فایل و گوش میدم و می نویسم و کامنت هارو می خونم و کامنت می نویسم . هیچوقت این طوری دو دستی به این مبایل نچسبیده بودم واقعا. استاد عزیزمون یک تمرکز لیزی در وجود همه مون ایجاد کرد
خدا رو شکر می کنم که در آمدهای 30 میلیونی و خدمات هدیه و رشد و پیشرفت هاتون رو خوندیم و لذت بردم و تحسین تون کردم و مدام برای اینکه تا اینجا رسیدید و آن بارها ی روزهای سخت از روی دوش تون بلطف پروردگار مهربان برداشته شد و آسان شدید برای نعمت های آسان اشک شوق ریختم و یک خدا قوت جانانه براتون ارسال می کنم
بهترینهع بهترین آسانی ها رو در تمام جنبه های زندگی رو برای شما دوست عزیز آقا ابراهیم آررو می کنم
روز و شبت تون به خیریت و جشن و شادی و ایام بکام تون شیرین و گوارا و همراه با عشق الهی
موفق و پایدار باشید
خیییییلی ممنونم بابت این قلب پاکتون که از خوشحالی و موفقیت دیگران شما هم خوشحال میشید و ذوق میکنید، من مطمئنم اگر نبود، عشق، محبت، راهنمایی، تحسین و مهربونی سما هم خانواده های نازنینم به این جایگاه از حال خوبی نمیرسیدم،
قلبا سپاسگزارم ای کاش میتونستم تک تک کامنتهای عزیزانم رو جواب بدم و تشکر کنم اما بقدری نسبت به من لطف و بزرگواری دارید که آدم نمیدونه چی بگه
آرزوی خیر و عشق و توحید بی نهایت رو از خدای واحد براتون خواستارم
بی نظیر بی نظیر لذت بردم
کیف کردم اشک ریختم و خداروشکر کردم
آقا ابراهیم عزیز و بزرگوار دوست نازنینم، درود و سلام دارم به شما
اینقدر راحت و شفاف و عالی نوشتید
اینقدر عاشقانه مسیر تونو طی کردید خیلی زیبا تعریف کردید
و چه پیشرفتی چه تحولی
از کجا به کجا رسیدید فقط با توحید فقط با توکل فقط با صداقت و درستی فقط با نگاه کردن به حضور خداوند و دستان گرم و پر مهر خداوند.
الهی شکر که از روزی که زیر فشار بودید الان سبک بال حرکت میکنید ماشاالله.
الهی روز به روز سرتون سلامت تر و دلتون شاد تر و ثروتمندتر باشید در کنار همسرتون
سلام اقاابراهیم وسلام به دوستانه توحیدی خودم خدا قوت به پشت کار شما احسنت که تونستی ذهنه خودت را رو کنترل کنی و به این نتایج عالی رو برای خودت خلق کنی
ی سوالی داشتم ممنون میشم راهنماییم کنی
من ی پسر دارم 23 سالش هست
هیچ وقت از خودش راضی نیست دایم میگه من بلد نیستم حرف بزنم اصلا اعتماد به نفس نداره نمیدونم چکار کنم مشاوره هم رفت ولی فایده نداشت
من نمیتونم این کار را انجام بدم تقریبا یکسال هم هست تو نظام قبول شده ولی روحیه اش گرفته هست هیچ وقت خوشحال نیست
هرچی هم باهاش صحبت میکنم اصلا فایده نداره خواهش میکنم اگرراه حلی دارین من رو راهنمایی کنین ممنون میشم دعا گوی شما خواهم بود
سلام عزیزم
ببینید همه ی ماها اعتماد به نفسمون تحت تأثیر خانواده، جامعه و افراد مهم زنذگیمون شکل میگیره.
هرکاری که فکر میکنید به رشد اعتماد به نفس ایشون کمک میکنه انجام بدی اما خیییییلی هواستون باید باشه که زور نزنید!
مثلا بهترین ظرف هارو برای غذا خوردن استفاده کنید و بگید ما لیاقت زیباترین ظرف هارو داریم!
بهترین کلام رو در ارتباط با ایشون بکار ببرید!
ازش کار بخواید انجام بده، کارهایی که در توانشه و یه مقدار چالش برانگیزه و بعد از انجامشون تشویق و تحسینش کنید، خیییییلی مهمه یک یک شخص بره سرکار! اما کار درست و هدف مند که باعث رشدش بشه نه ایتکه از چاله بیوفته تو چاه
تو کارهای مهم ازش نظر بخواید و باهاش مشورت کنید و بابت نظرش توضیح بخداید ازش و به نظرش احترام بزارید اگر هم کار صحیح چیزیه برخلاف نظرش با توضیح متوجه اش کنید که نظرش محترمه اما کار درست چیز دیگه ایه
تو زندگی بهش اعتماد کنید، سعی نکنید خیلی مواظبش باشید کجا میره کجا میاد، دیر میاد خونه با کی میگرده و…
تحت هیچ شرایطی در مورد اینکه بهش بگید اعتماد به نفست پایینه باید روش کار کنید باهاش صحبت نکنید، با رفتارتون ا برخوردتون، با ارزش قائل شدن واسش بهش کمک کنید اعتماد به نفسش بره بالا، اجازه ی رانندگی تو جاده های مهم و بزرگ رو بهش بدین،
ما با رفتارهامون میتونیم به دیگران کمک کنیم نه با صحبت کردن و پند و اندرز دادن
سلام اقا ابراهیم
خدا قوت شاگرد نمونه مکتب استاد عباسمنشی
ممنون ومتشکر از اینکه به سوالم پاسخ دادین من همیشه کامنت شمارو دنبال میکنم واقعا دل نوشته شما عالی هست وشما رو تحسین میکنم که با کنترل ذهن وعمل به درسهای استادغوغا میکنین خدا قوت
انشاالله خیردنیا اخرت نصیب شما بشود ودر کنار همسر گلتون زندگی شادهدفمندوثرمتمندی
رقم بزنین وهمیشه مثل خورشید بدرخشین
سلام دوست خوبم
خوندن مطالبت به شدت حالمو خوب میکنه
اما ازت یه خواهشی دارم
قبلاً هم ازتون در خواست کردم
من چند سالی هست با استاد آشنا شدم
اما نتیجه شما برای من مثل معجزه میمونه
چون من نتونستم شرایط مالیم رو تغییر بدم
خواهشن از تمریناتتون بگید
بگید چیکار میکردید چه تمرینی
من صحبتهای استاد رو کامل حفظم حتی شاید بهتر از ایشون بتونم سخنرانی کنم
اما نمیدونم در طول روز دقیقا باید چیکار کنم
چجور فرکانس بفرستم
سلام دوست خوبم.
خیلی خلاصه و تو یه جمله دلیل اینکه نتونستید نتیجه ی مالی بگیرید رو تو آخر کامنتتون گفتید
(من صحبتهای استاد رو کامل حفظم)
شما فققققط صحبت های استاد رو حفظ کردید!
عمل نکردید
چون باور نکردید عمل نکردید!
دنبال این نباشید که ببینید
چه جملاتی مینوشتم تو دفتر شکرگزاری ام یا درخواستم
یا اینکه
روزی چند ساعت روی خودم کار میکردم
یا اینکه
نوشته ی درخواستم به زبان حال بود یا آینده
یا اینکه چجوری مراقبه میکردم، اصلا مراقبه میکردم یا نه.
دوست خوبم من حرفای استاد رو اجرا کردم مثلا:
مثلا تجسم:
من خودم رو همیشه تو شرایطی که میخواستم برام اتفاق بیوفته تجسم میکردم
مثلا نوشتن:
من همیشه در مورد هدفی که میخواستم بهش برسم مینوشتم
مثلا اقدام عملی:
وقتی اعلام کردن مبخوان آزمون بگیرن حتی سایت رو گذاشتم کنار و شبانه روز نشستم به خوندن. تمرکز کردن
مثلاً توحید و بها دادن:
در خواست دادن 1 ماه مرخصی بدون حقوق بهم بدن، مسئولم قبول کرد اما گفت احتمالا بعدش اخراجی، من گفتم اشکال نداره حاظرم بهاشو بدم
یا اینکه با خواندن معنی قرآن این باور رو درونم تقویت کردم که خداوند میتونه و قدرت داره که بهم کمک کنه
یا اینکه کنترل ذهن که میگفت همه جا پارتیه
میرفتم معجزات خدا توی زندگیم که قبلا اتفاق افتاد رو مرور میکردم تو ذهنم که خدواند فذرت مطلق است و…
دوست خوبم اینهاتمریناتی بود که انجام میدادم
دوست خوبم!من اگر بخوام تههه تهه هر نتیجه ای که بدست اوردم رو بگم فققققط 1 جمله میگم!
اونم اینکه من اگر میخوام نتایج تغییر کنه و یا شرایط تغییر کنه، فققققط 1 راه داره
اونم اینکه عملکرد من تغییر کنه.
بزار واضح تر بگم
بزرگترین مشکل من در حال حاظر کمبود عزت نفس هست که دارم روی دوره ی عزت نفس کار میکنم. خوب حالاذکهذمن پول دادم و دوره ی عزت نفس رو خریدم اینو باید بدونم که خریدنه دوره ی عزت نفس و یا گوش دادنه شبانه روزی دوره ی عزت نفس هیییییچ تأثیری روی بهبود شرایطم نداره مگر اینکه عملکرد من تغییر کنه و به گفته های اون دوره(با اینکه خیییییلی سخته) عمل کنم.چون واااقعا تغییر شخصیت سخت ترین کاره دنیاست!
به قول استاد90%مردم حاظرن بمیرن اما تغییر نکن!
خوب من شروع کردم به گوش دادن و استفاده از فایلهای دوره ی عزت نفس،
چند روز پیش اومدم سرکار، مسئولم جلو همه یه تیکه بدی بهم پروند.
اگه قبل از کار کردن روی دوره ی عزت نفس بود من تحت هیچ شرایطی واکنشی نشون نمیدادم فققققط از درون خود خوری میکردم و اون شخص رو مقصر میدونستم اما اینبار این کار رو نکردم
با اینکه خیییییلی برام سخت بود ولی 2 ساعت بعدش بهش زنگ زدم با نهایت جدیت بهش گفتم بابت حرفت لزت ناراحت شدم، من آدم شوخی هستم اما بی احترامی رو نمیپذیرم ، اگر قراره دفه دیگه اینجوری برخورد کنی خوب ترجیح میدم ارتباطم رو محدود کنم اما من خط قرمزم احترامه، بلافاصله اون با اینکه مسئولم بود، چند بار ازم عذرخواهی کرد و گفت دیگه هیچ وقت این رفتار رو از من نمیبینی!!!
ببین دوست خوبم وقتی میگم این فایلها رو باید تو زندگیمون به اجرا در بیاریم یعنی این!
یا اینکه اون روز یکی از همکارام بهم زنگ زد گفت یه خوااااهشی ازت دارم، واااقعا محتاجم که بهت میگم، خداشاهده دکتر دارم تو رو خدا بیا جابجا کنیم امروز تو بجام بیا سرکار تا من فردا بیام، تو همون لحظه بدونه لحظه ای مکث با اینکه از خواب بیدار شده بودم هنوز گیج خواب بودم گفتم نه نمیتونم جابجا کنم!
دوباره شروع کرد اسرار کردن، حرفش رو قطع کردم با نهایت جدیت گفتم اصلا نیاز نیست اسرار کنی!
من اگر میتونستم حتما کمکت میکردم اما واقعا شرایطش رو ندارم!
من توسط دوره ی عزت نفس یادگرفتم مننن از همممه مهم ترم!!
یعنی چی که من خودم رو تو شرایط سخت قرار بدم که یکی تو شرایط راحت قرار بگیره؟!
این نهایت بی احترامی به خودمه!!! در صورتی که اگه قبلا بود یا قبول میکردم یا خود خوری میکردم که وااای نمنه طرف ناراحت بشه!
اما الان میگم اگه ناراحت شد یه دیوار محححکم بهش پیشنهاد میکنم سرسو بکوبونه تو دیوار تا جونش در بیاد، اقت به جهههنم که ناراحت بشه!
من اذیت بشم که یکی دیگه ناراحت نشه!؟
یا اینکه اون روز سرکار یکی از همکارام برخلاف چیزی که همه ی همکارا طی کرده بودیم عمل کرد و یه جورایی حالم رو خواست بگیره، من اولش خیلی عصبی شدم(این شخص فقط با من یه مقدار کنتاک داره چرا شم نمیدونم و مهم نیست) ذهنم گفت وقتی رفتیم پایین جلو جمع بگم و حالش رو بگیرم اما 3 تا موضوع یادم اومد!
1/اعراض کردن و صحبت نکردن در مورد ناخواسته ها
2/تمامه رفتارهای دیگران رو خودمون با افکار و فرکانس هامون شکل میدیم
3/طبق آیه ی قرآن (بدی دیگران رو با نیکی جواب بدید)
و من سکوت کردم
البته اینم بگم وقتی تو مدار باشید میدونید کی سکوت کنید کی دفاع کنید از خودتون.
دوست خوبم!
من هدفم از این مثال ها این بود که بگم باااااید شخصیتمون تغییر کنه!
باید عملکردمون تغییر کنه تا نتایج تغییر کنه!
من اینو بارها گفتم اول به خودم بعد به دوستانم، فایل گوش دادن و عمل نکردن فققققط 2 تا نتیجه داره
1/آسیب زدن به گوش
2/هدر دادنه شارژ باطری!
2 شب پیش خونه عموم بودم، میگفت یه جایی کاری نمیشه پیدا کرد برا پسرم!؟
حالا پسرش 28 سالشه هم استایل استاد عباسمنشه.
و عموم شروع کرد به سکایت از مملکت و سیاست و پارتی بازی و…
من 1 جمله بهش گفتم!
گفتم عمو!
توسط ماشین، موبایل و خونه چند تا شغل ایجاد میشه!؟
حداقل 70 تا شغل فققققط توسط همین سه تا مورد ایجاد شده
اگه بتونه بره یکی از این فن ها رو یاد بگیره، میتونه 2 برابر، 3 برابر کار دولتی پول بسازه بعد گفت این کار ها ماله کسیه که بره دنبالش!!!
و دوباره ادامه داد،
مملکت همش پارتی بازیه
منم سکوت کردم دیگه چیزی نگفتم.
دوست خوبم من همونقدر که از تغییراتم گفتم شاید 2 برابر باید بیشتر شخصیت و عملکردم تغییر میکرد اما به اندازه ای که عملکرد و شخصیتم تغییر کرد نتیجه
گرفتم.
در پناه خدای واحد موفق باشید
سلام آقا ابراهیم خیلی وقته دارم کامنت های شمارو دنبال میکنم ممنون که انقدر با جزئیات برامون مثال میزنید و ذهن مارو بازتر میکنید. دقیقا همینه عملکرد آدم مهم ترین چیز
منم به خاطر مسائل مالی ی مدت خیلی تحت فشار بودم
و باعث شده بود عزت نفسم کم بشه و از لحاظ روحی ضعیف بشم
ولی الان خداروشکر وضعیت مالی رو به بهبود و قرار طی یکی دو ماه آینده آرامش بیشتری رو تجربه کنم
استاد عزیزمون میگن تضادها میان تا ب ما بگن چی میخوایم
من با دوستی آشنا شدم که خیلی راحت برا خودش خرید میکرد ولی من عوض تحسین حسرت میخوردم
میدونم اشتباه ولی تغییر دردناک
ی روز ک خیلی ناراحت بودم گفتم خدایا اولین چیزی ک ازت میخوام اینه ک از لحاظ مالی به رفاه برسیم
و از ته دلم خواستمش و بعد چندین ماه تازه داریم به لطف خدا بهش نزدیک میشیم
به امید روزی ک راحت و با دغدغه کمتر و لذت بیشتر این زندگی رو جلو ببریم
بعد از رفاه مالی تازه نوبت میرسه به یک سطح بالاتر از رفاه ، رفاه مالی منظورم اینه ک برای خونه و خودمون راحت تر خرید کنیم
همین دیروز به همسرم گفتم آقا من دارم پیر میشم بخدا ارزش نداره ب خاطر ی دونه سیب زمینی پیاز من صبر کنم ک حالا پنج تومن قیمت پایین تر گیرم بیاد
ارزش نداره من اعصابمو خورد کنم و وسیله آشپزی نداشته باشم
من زنم و خیلی مسئولیت پذیرم خب اگه مواد غذایی نباشه چجوری کارم راه بیوفته
خیلی ناراحت میشم اگه چیزی نباشه ک من غذا بپزم یا غذاهای تکراری بپزم
من زنم من باید ب فکر غذا باشم شمام ک مردی بری بیرون سرکار این منم ک باید فکر این چیزا باشم
قدم بعدی میره سمت ماشین و در صورت توانایی و لطف خدا تعویض ماشین و خرید خونه
و بعد پله های بالاتر
به امید روزای خوب
سلام ابراهیم عزیز
من مدتیه که کامنتهای شمارو بشدت پیگیری و مطالعه میکنم و کلی مطلب یاد میگیرم
اصلا انگار حرفهای شما باعث میشه درسهای استاد و بهتر بفهمم. ازتون ممنونم که وقت میذارین
ولی یه سوالی برام پیش اومد
شما یه جا تو بحث روابط گفتین باید کور و کر و لال بود.
حتی من ازتون پرسیدم که اگه همسرمون رفتار نامناسب یا خرف نامناسبی بهمون زد نباید تذکر بدیم؟
شما گفتین با حرف و بحث و تهدید و … نمیشه کاری کرد ک بفیه به میل ما رفتار کنن و ما فقط باید روی خودمون کار کنیم
ولی اینجا گفتین که به همکارتون بابت شوخی نامناسبش تذکر دادین و نذاشتین از خط قرمزتون رد بشه
میشه تفاوت این دوتا رو بگین؟
ممنونم که میخونین و جواب میدین
در پناه حق
آقا ابراهیم عزیز سلام
چقدرمثالهاتون ساده و قشنگ و قابل درک
آدم مثالهای شما رو میخونه درسش و خوب متوجه میشه
منم مثل دوستمون عملگراییم کم
ولی اگه میخوام نتایج درست بگیرم
باید عملگرا هم باشم
ممنونم ازتون که با کامنتای خوبتون باعث رشد من میشید و کمک به درک بهتر قوانین میکنید
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام اقا ابراهیم عزیز
امیدوارم هر کجا که هستین حال دلتون عالی باشه
دیدگاهای شما رو همیشه پیگیری میکنم
چه زمانی که در عقل کل از نتایج فوق العادتون در مورد روابط مینوشتین
چه الان که در بخش فایلهای هدیه فعال شدین
بسیار تحسینتون میکنم برای نتایج عالی که گرفتین
چقدر با خوندن دیدگاهتون حالم خوب شد
امیدوارم همینطور پر قدرت ادامه بدین ،و نتایج بزرگتری بگیرین برای ما بنویسین و ما با خوندنش قلبمون باز بشه وایمانمون قوی تر
واو… عجب کامنتی!
سلام به آقا ابراهیم عزیز و موحد
فقط میتونم تحسینتون کنم، چقدر زیبا راحت و روون نوشتین، چقدر از ته دل که لاجرم بر دل نشیند…
و چه نتایجی گرفتین، واقعا قابل تحسین و تقدیره فقط
چقدر خوبه که آدم هر از گاهی اینجوری مقایسه کنه نتایجش رو (البته نه با دیگران، امروز خودش رو با گذشته ش، با دیروز، ماه پیش، پارسال، چندین سال پیش) و نتایجش رو چه کوچیک چه بزرگ ببینه و همیشه به یاد بیاره و به عنوانِ سندِ “پس میشود” ازش استفاده کنه!
واقعا لذت بردم و استفاده کردم از خوندن کامنتتون دوست عزیز و سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاری تجربیات ارزشمنتون
در پناه خدا روز به روز موفق تر و سربلندتر باشین
سلام داداش عزیزمون
ابراهیمِ سایت زیبای عباسمنش
نمیدونی چه کردی نمیدونی خدا با اینکامنتت چه به روز دل ما آورد
نمیدونم چطوری بنویسم اشکهام امان نمیده صفحه رو ببینم
اون سکانس فوق العاده از فیلم یوسف رو یادتونه که زلیخا بینا و جوان شده بود و اشکها امانش نمیدادن یوسفش رو ببینه و به اشکهاش میگفت ای اشکای لعنتی برید کنار بزارید یوسفم و ببینم ؟؟
من الان همونطوری ام
همیشه کامنت دوستانی رو میخوندم که میگفتن اشکلون در اومد میگفتم اینا مگه چی خوندن ؟ میرفتم اونکامنت و میخوندم و هیچ اتفاقی در مننمیافتاد
اما این دو سه روز که شروع کردم متعهدانه محصولات استاد و به شیوه دلخواه خودم طبق یه تعهد 30 روزه گوش میدم و یادداشت برمیدارم و طبق آموزه های دوره کشف قوانین زندگی کد خواسته هامو روزانه مینویسم. و آخر شب میانگین نمره رسیدن به اون خواسته هام بالای 90٪ میشه خدا رد با تمام وجود حس میکنم
یکی از خواسته هائیکه هرروز مینویسم اینه که
خداجونم میخوام غیر از این چیزایی که نوشتم یه نعمت غیر منتظره بهم بدی امروز
و
این نعمتهای غیر منتظره ش دیوانه کرده من و
فقط خود خدا میدونه که چقدر ذوق زده م میکنه این غیر منتظره ها
نمیتونم بیشتر از این توضیح بدم چون از بیرون اومدم و کلی کار دارم ، و از طرفی انقدر اشک شوق ریختم که چشمهام پف کرده و قرمز شده و الان پسرم از بیرون میاد. و نمیخوام من و گریان ببینه ، خودم میدونم اشک شوق ریختم ولی توضیح دادن این چیزا فقط برای شماها راحته که میفهمید
خدایا…..
با من چه کردی؟؟؟
دارم دیونه میشم از اینهمه لطف و محبتت خدایا خودت فقط میفهمی که چه حالی دارم که قابل توصیف نیست
خدایا شکرت
تنها غصه من اینه که نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم
خودت همین ناچیز رو قبول کن از من
سلام ابراهیم عزیز
من مدتیه که کامنتهای شمارو بشدت پیگیری و مطالعه میکنم و کلی مطلب یاد میگیرم
اصلا انگار حرفهای شما باعث میشه درسهای استاد و بهتر بفهمم. ازتون ممنونم که وقت میذارین
ولی یه سوالی برام پیش اومد که شاید جاش اینجا و زیر این کامنت نباشه. ولی هر جی گشتم نتونستم اون کامنتتون رو پیدا کنم و زیر همون ازتون سوال بپرسم
شما یه جا تو بحث روابط گفتین باید کور و کر و لال بود.
حتی من ازتون پرسیدم که اگه همسرمون رفتار نامناسب یا خرف نامناسبی بهمون زد نباید تذکر بدیم؟
شما گفتین با حرف و بحث و تهدید و … نمیشه کاری کرد ک بفیه به میل ما رفتار کنن و ما فقط باید روی خودمون کار کنیم
ولی یه جا گفتین که به همکارتون بابت شوخی نامناسبش تذکر دادین و نذاشتین از خط قرمزتون رد بشه و حتی ایشون با اینکه مسئول رده بالاتر شما بودن ازتون عذرخواهی کردن
میشه تفاوت این دوتا رو بگین؟
ممنونم که میخونین و جواب میدین
در پناه حق
آقا ابراهیم عزیزسلام
استاددوست داشتنی و خانم شایسته عزیزم سلام
چقدرکامنتتون و روان و ساده و زیبا بود
الان که فکرمیکنم تودورانی که بیماربودم
وکامنت دوستان رو میخوندم به خدا میگفتم بچه ها توشرایط سخت نوشتن به خدا گفتیم ما هیچی نمیدونیم تومیتونی توبلدی تو فلان کارو برامون انجام بده
خدایا منم الان هیچ کاری بلد نیستم و هیچ قدرتی ندارم دربرابر این بیماری وضعیف و ناتوانم
ولی تو ازاون بیماری بزرگتری
خدایا من مطمئنم تومیتونی سلامتی رو بهم بدی
یعنی وقتی باورکردم نیرویی هست که فقط اون که شفا میده ،و میتونه همه چی رو درست کنه و توکل و اعتماد کردم بهش
زود حالم خوب شد و سلامتیم و بعدازتکاملی که طی شد بدست آوردم
ولی مدتی توشغلم مشتری برام میاد که فروش به اونها به اندازه کل ماه برام سودداره
ولی نمیدونم چرا علی رقم پیگیریهام بی نتیجه می مونن ومشتری میره جای دیگه
خیلی مشتری برام میاد که قسطی میخوان خریدکنن و من با صحبت شما میگم قسطی انجام نمیدم
به همکارام که میگم میگن الان شرایط خرابه تو کار ما،
مشتری قسطی هم میاد براش انجام بده
وقتی قسطی انجام نمیدی بقیه خریدش روهم از جای دیگه انجام میده
گاهی خودم میترسم ذهنم میگه مشتری نیست درآمد نیست ببین درآمدت چقدر کم راحت هر کاری دلت خواست نمیتونی انجام بدی
الان کامنت شما روخوندم گفتم خدایا باورمن و به خودت زیادکن
خودت برام سود و برکت زیادبیار
خیلی دلم میخواد روی باور ثروت ساز خودم هم کار کنم
دوست دارم درآمدم بیشتربشه مطمئنم باورم درموردثروت ایراد داره که اینطوری میشه
الان قدم اول و تمام کردم
وبزودی میرم قدم دوم و تهیه میکنم
دوست دارم بزودی بیام نظرم و درمورد باورهای قوی به خدا و اتفاقات قشنگی که برام رقم میخوره بگم
شادو موفق و سربلند باشین
سلام به استاد عزیزم ، با این فایل فوق العاده به یاد خودم افتادم در زمانی که سختی ها برای من آسان بود و چه قدر روح من خسته و عاجز بود. به هر ریسمانی چنگ میزدم تا نجات پیدا کنم . مشکل مالی ، محیط نامناسب در خانواده (بحث فراوان) و پارتنرهای نامناسب و…
زمان تغییر فرا رسید ، شروع این تغییر با خواندن یه مطلب از کتابی بود که میگفت خودت میتوانی تغییر کنی و با ذهنت برای خودت اتفاقات خوب را رقم بزنی .
همانجا خواستم ، گفتم خدایا چطور میشه واقعا ، با قلبم با تمام وجودم خواستم و شروع شد .
استارت خوشبختی های من از همانجا که خواستم شروع شد و افراد خوب در مسیرم قرار گرفتن ، رفتار افراد با من تغییر کرد و من دفتر شکرگزاری داشتم و مینوشتم . فایل گوش میدادم و چه روند فوق العاده ای بود …
ازدواج موفق در شرایط دلخواه و با فردی دلخواه . از نظر مالی درشرایط خوبی قرار گرفتم و خودم هم بعد مدتی شروع به فعالیت کردم و عروسک درست میکردم …
هنوز زمان زیادی برای رشد و پیشرفت هست اما من خرسندم که از منفی 100 ، رسیدم به مثبت 1 .
خدارا شاکرم بابت این هدایت الهی و دوستان فوق العاده ای مثل شما دوستان و استاد مهربان و قدرتمندی مثل شما استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی .
و چه حق است که وقتی ما بخواهیم آسانی ها برای ما آسان میشوند .
خداوند را شکر بابت این هدایت الهی که همیشگیست
به نام خداوند آرامش دهنده قلبها
سلام دارم خدمت استاد بزرگوار و عزیزم و خدمت مریم جانم
چقدر من خوشبختم که هرروز سعادت دیدن چهره ی نورانی شما پیام آوران خدا را دارم. خدایااا شکرت
خیلی دوستتان دارم.
از کجا شروع کنم ، از کدام قلب صحبت کنم؟
ما انسانها طبق ورودی هایی که میگیریم از رسانه ها و از اطرافیان ، دوست داریم که همیشه بار به دوش بکشیم و این را سنبل موفقیت خودمان میدانیم.
وقتی خداوند قلب را باز میکند، جایگاه دریافت الهامات را باز میکند،کمک میکند که پیام خداوند را بهتر بفهمیم.
باری به هر جهت زندگی کردن ، خداوند را یاد نکردن و ازخداوند هدایت نخواستن ، باعث میشوند که پیامهای خداوند را درک نکنی.
طبق صحبتهای استاد و باری که ایشان در زمان راننده تاکسی بودنشان سخت به دوش میکشیدن ، و با قلبی که به سوی خداوند باز کردن و آسانیها را دریافت کردند ، تقریبا همه انسانها مشابه این نوع سختیها را تجربه کردند ،عده ای خدا را یاد کردند و درمسیر هدایت پیش رفتن و برایشان آسان شد آسانیها و عده ای از خداوند دور شدند و قلبشان را کاملا بستند و برایشان آسان شد سختیها.
استاد جان و مریم جان ، نمونه ی بار سنگینی که من به دوش کشیدم شاید خیلی از انسانها به دوش داشتند و قابل درک باشه برای خیلی آدمها.
با وجود اینکه یکم تردید داشتم، ولی حسی بهم گفت که بیام و بیان کنم باری که به دوش کشیدم و چطور رها شدم و الان در آسانی ها به سر میبرم تا به دوستانم کمک کنم تا درمورد این موضوع فایل براشون باور مناسبی ساخته بشه.
من یکی از عزیزترین شخص زندگیم را ازدست دادم ، زمانی که کسی فوت میشه ، در ایران ، مخصوصا در سنت و فرهنگ ما ترکمنها خیلی خیلی دوران سخت و سخت و سختی هست تا چهلمین روز عزاداری و گریه کردن هست. البته خداراشکر الان خیلی بهتر شده و زمان این دوره در حد سه یا پنج یا هفت روز شده.
در اون دوران سوگواری، قلبم به سوی خدا بسته بود، چون دائم درحال گریه بودم. دائم از آینده میترسیدم ، دایم فکرهای منفی و نجواهای شیطانی سراغم میامدند.
گذشت و گذشت، هرروز فشار سختی روی دوشم حس میکردم و زندگی هرروز سخت تر میشد و کنترل امور از دستم داشت خارج میشد. چند سال به همین منوال پیش رفت. همیشه نگران ،همیشه دلواپس،همیشه میگفتم اگر ایشون بودن الان اوضاع بهتر میشد ،الان نگرانیم کمتر میشد.
بار سنگین و سنگین تر میشد.
معجزه ای رخ داد ، حسی بهم گفت آرام باشم و شکر خدا را به جا بیاورم ،گفت خدا هست و خدا دوستت داره .
من اطاعت کردم و شروع کردم به شکرگزاری ، قلبم را باز کردم و از خدا کمک خواستم.
باورنکردنی بود، با خدا چنان ارتباط عمیقی برقرار کردم ، چنان وصلی شدم که خدا سریع جایزه ام را بهم عطا کرد.
فهمیدم که قلبم را به سوی خدا باز کنم و از خدا یاری بخواهم و تنها از خدا یاری بجویم ، این نکته بسیار مهمی هست که نمیشه براش بها و ارزشی تعیین کرد.
چه معجزه هایی خدا بهم هدیه داد! زندگیم آسان و آسان و آسان شد.
با ایمان به خداوند متعال ، با حس خوب زندگی کردم و به خودم گفتم وقتی من اشرف مخلوقات هستم و خداوند بعد از خلقت من به خودش تبریک گفته ، پس چرا من دائم باید نگران باشم ،در سختی باشم .من اشرف مخلوقاتم و لایق آسانی ها هستم،لایق بهترینها هستم.
تسلیم خداوند شدم وزندگیمو کاملا در تمام ابعادش ، هرچیزی که در زندگیم مشغله فکریم شده بود و بار سنگینی برام بود را سپردم به خدا.
و اینجا بود که معجزه ها سرازیر شدند.
قلبم را باز کردم و هدایت شدم و درها باز شد ،بارها از دوشم برداشته شد،اعتبار و ثروت و سلامتیم چند برابر شد که همه ی اینها از آن خداست .
خداوند همیشه درحال حمایتم هست و همیشه برام نیکی و پاکی و درستی و خوبی میخواهد، من این جمله را باور کردم با اعماق وجودم باور کردم و به حرفها و تهمتها و توهین های کسی گوش ندادم و فقط و فقط توی ذهنم گفتم من خدا را دارم و خدا منو به آغوش گرفته و ازم مراقبت میکنه و حامی درجه یکم هست.
در جهان هیچ کس کنترلی بر زندگی من ندارد چون خدا را دارم و همه چیز به نفع من پیش میرود که واقعا ،واقعا،واقعا همینطور شد.
استاد جان و مریم جان برای این فایل بسیار بسیار ارزشمند و پرمحتوایتان نهایت تشکر را دارم.
با دیدن این ویدیو زیبا ، یادآوری مهمی برام بود که قلبم را به سوی خدا ،فرمانروای جهان هستی باز کردم و همه چیو سپردم به خدا جانم و بعد آسانی را دریافت کردم .
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
به نام خدایی که اوست اول و اوست آخر…
سلام به استاد زیبا رو و نازنینم و خانم شایسته مهربان
به به چه قدر خانوم شایسته چهرتون زیبا و نورانی شده و مدل مو جدیدتون هم خیلی قشنگه و من با ذوق به خانوم گفتم بلاخره خانوم شایسته اومد جلو دوربین ببین چه قدر مدل موهاشون قنشگه :)
من سه مرتبه چشمام رو بستم و حس کردم روی صندلی عقب نشستم و دارم حرفاتون رو گوش میدم و هعی با خودم اونارو ضمضمه می کردم…
تکانه های ریز رو توی بدنم حس می کردم و انگار صداتون رو دارم دقیقا از سمت جلو می شنوم و چه قدر إحساس قشنگی بهم این فایل داد و دقیقا حس کردم که منم هم مسیر شما هستم در این جاده زیبا و پر از درختان سبز به سمت مقصدی نامشخص …
چون که واقعا مقصد مهم نیست و مسیره که به ما نشون میده چه قدر قشنگه همه چیز…
چند روزه که حالم خوبم رو گذاشتم سر لوحه کارم و درک قرآن و مفاهیمش و رسیدن به احساس قشنگ رو خیلی جایگاه بالا تری نسبت به خواسته هام دادم و چه قدرررر مسیر زندگیم زیبا شد!
با اینکه خیلی ذهنم من رو وادار به کار کردن بیشتر می کنه ولی روزه ای گرفتم که خیلی تلاش کردن به معنای دست و پا زدن رو حذف کنم و بیشتر و بیشتر لذت ببرم…
زیاد دیگه پیگیر آدم ها نباشم و اجازه بدم که خدا کارهام رو انجام بده و انصافا چه قدر قشنگ انجام داده و میده!
خیلی دوست دارم یک موضوع قشنگی رو در قرآن بیان کنم که واقعا نشون میده این کتاب ، بی شک کتابی برای همه مردمه چرا؟ چون مفاهیمش درسته در قالب گفتمان پیامبر و خدا طراحی شده ولی به هیچ وجه برای صرفا پیامبر نیست و شما مکالمه مستقیم خدا و خودت رو میبینی!
اول از همه کلمه الم!
کلمه الم رو اگر مشاهده کنید همیشه به احتمال زیاد پاسخی بوده بر اینکه پیامبر نیاز به کنترل ذهن و کمکی از خدا داشته برای ادامه مسیرش و دقیقا این الم میاد میگه مگر ندیدی؟! مگر نخوندی ؟ مگر و مگر که دقیقا مثال هایی داشته باشه که این خستگی مسیر پیامبر رو از رو دوشش برداره…
و حتما پیشنهاد می کنم این کلمه رو در قرآن سرچ کنین و به نتایح بسیار زیبایی میرسی …
اما نکته مهم بعدی کلمه مصطفی یا برگزیده…
می خوام خیلی بهش فکر کنیم که هر چه قدر ما این باور رو داشته باشیم که ما موثر هستیم در زندگیمون و خدا انتخاب احساسی نمی کنه چه قدر میتونه حقیقی تر فکر کنیم و هر چه قدر بفهمیم که جهان سیستمه چه قدر نقش موثری داره!
این روزا توی دفترم جور دیگه ای مینوسم و می گم خدایا ممنونم بابت این نعمتی که بهم دادی که به واسطه این کنترل ذهنم بود که تو هدایتم کردی!
یعنی میام به شکل خیلی دقیق و شفاف این نگرش رو ایجاد می کنم مه من موثر بودم و حواسم باشه هر چه قدر در این مسیر بیشتر باشم بیشتر می تونم از این جنس تجربه رو داشته باشم..
اما کلمه مصطفی و برگزیده یعنی اینکه شما زحمتی می کشی حالا ما چون داوریم شمارو انتخاب می کنیم!
مثلا برگزیده جشنواره فجر یعنی داورا دوست داشتن اون رو انتخاب کردن ؟! یا یک سری حداقل ها و پارامتر هارو داشته که انتخاب شده؟!
و این که خیلی نامردیه این همه کنترل ذهن پیامبر رو که بخش کوچکیش در قرآن اومده رو بگیم خدا حال کرده به محمد حالا تو پیامبر! نه وگرنه کلمه مبعث بی معنی میشه و هرچه قدر بیشتر از قانون ذره ذره درک می کنم قدم قدم بیشتر می فهمم که هر جایی که هستم دقیقا مستحقشم و خدا در حق هیچ کس ذره ای اجهاف نمی کنه!
می خوام قلبتون رو با آیاتی شاد کنم که بدونین هممون به هرچیزی که می خوایم میرسیم فقط به شرط اینکه باور کنیم! و نقش خدارو به شکل واقعی در زندگیمون قبول کنیم.
می خوام در مورد سوره ضحی صحبت کنم! هرجا وقتی خدا قسم می خوره اول سوره من دیگه میخکوب میشم و میگم خدایا تو دیگه قسم بخوری یعنی اینکه خیلی باید … باشم ردش کنم!
وَالضُّحَىٰ
و قسم به لحظه نورانی ظهر که همه چیز رو روشن می کنه و هیج کس نمیتونه بگه خورشید تو آسمون نیست..
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَىٰ
و قسم به شب هنگامی که ارام میگیرد و هیچ کس نمیتونه بگه الان شب نیست و همه جا تاریکه مطلقه…
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ
ای محمد بنده خوب من ( یا هرکسی که داری این متن رو می خونی ) هیچ خدا با تو خداحافظی نکرده و از تو ناراحت نشده!
وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَىٰ
اینجا خیلی قشنگ به پیامبر میگه اینکه انقدر ناراحت باشی که الان وحی نگرفتم اونقدر مهم نیست و به این فکر کن که بعدش چه قدر همه چیز قشنگ میشه و یا اینکه هرچیزی اینجا تجربه کردی شک نکن در آخرت خیلی بهترش رو می دیم!
حالا اگر الان ماشین دلخواهت ، رابطه دلخواهت و یا هرچیز دلخواهت رو نداری ناراحت نباش بلاخره بهت میدیم و بعدش قشنگه اگر کنترل ذهن کنی و حال الانت رو عالی نگه داری!
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ
ذاتا انسان راضی بشو نیست! و دنبال بعدیه ولی خدا چه قدر قشنگ می گه…
میگه ببین انقدر بهت اعطا می کنم،انقدر بهت می بخشم ، انقدر بهت میدم که راضی بشی! و بگی خدایا ممنونم!
و این برای همه من و شما میتونه باشه و انقدر خدا می بخشه که بگی آقا راضی شدم به قرآن راضی شدم.
حالا میریم سراغ قسمت بعد که اینجا ذهن میگه کی گفته بابا! چرا حرف الکی میزنی؟!
و خدا با منطق پاسخ میده:
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَىٰ
آیا تو یک یتیم نبودی که خدا تورو پناه داد و بزرگت کرد و از گزند طبیعت نجاتت داد؟!
شاید مثل خیلی از یتیم ها مسیرت متفاوت می شد ولی آیا خدا نبود که تور از یتیمی پرورشت داد! پس چرا نگران چارقدم جلوتری؟!
چه قدر خدا من و شمارو نجات داده و باز هم نگرانیم که فردا چی میشه؟!
اینارو به خودم میگم که حواسم باشه ها!
وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَىٰ
تو گم شده و حیران هم در زندگی مادی و هم زندگی معنوی بودی و ما تورو هدایت کردیم؟!
چه قدر من و شما گمراه و گم گشته بودیم و خدا در هر لحظه با نشانه های بزرگ و کوچیک مسیرمون رو شفاف کرد و به لحظه لحظه زندگیمون نور امید داد؟!
و آیا کسی هست که بتونه این رو رد کنه؟
وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ
نون نداشتی بخوری و هیچی نداشتی برای خودت و خدا تورو بی نیاز کرد!
چه قدر از ماها همین شرایط رو داشتیم و خدا بی نیازمون کرد ولی فقط به خاطر مقایسه و زیاده خواهی های لحظه ای نیازمند شدیم! ولی اگر دست پیش کسی دراز نمی کردیم و فقط به سمت خدا نیازمند بودیم چه قدر بهمون می بخشید!
ولی از بس دلمون می خواست به فردا برسیم دوباره خودمون عائل کردیم ولی بازم خدا لطف کرد و مارو بی نیاز کرد پس چرا شک داریم؟!
فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ
پس تو هم اگر یتیمی رو دیدی ذلیل و کوچیکش نکن و حواست باشه خداش داره بهش کمک می کنه مثل تو و اگر دیدی پدر مادر نداره فکر نکن که کسی نداره!
اون خدارو داره همونطوری که خدا برای تو پدر مادر شد !
چه قدر ما به واسطه اینکه کسی داشته یا نداشته قضاوتش کردیم و همیشه کوچیکشون کردیم و چه قدر با این رفتار غلط از نعمت های ربمون دور شدیم!
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ
اگر کسی از تو درخواستی کرد و خواهشی کرد نزن تو صورتش بگو نهههههه من هرگز به تو کمک نمی کنم!
اگر حتی نمی تونی کمک کنی با خوش رویی و کمال ادب نه بگو!
خیلی وقتی ما غلط متوجه میشیم و فکر میکنیم دیگه نباید به کسی کمک کنیم! نه نکته اینه که خودمون رو اذیت نکنیم وگرنه اگر قرار بود کسی به کسی کمک نکنه خدا چه جوری دست هاش رو برای من و شما می فرستاد؟!
مهم اینه که مرز رو نشکنیم و از اعتدال خارج نشیم!
وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ
و هر نعمتی که از پروردگارت دریافت کردی بازگو کن!
بگو این رو خدا بهم داد- اون نعمت رو خدا بهم داد تا همه بفهمن که خدا هست و این مسیر برای همه زیبا بشه!
و این یعنی همه صحبت از زیبایی ها و قشنگی ها و بیان کردن احساسات خوب و اتفاقات بی نظیر
در پناه سکان بان عالم شاد باشید
سلام به سید علی عزیز!
فقط میتونم بگم خدا حفظتون کنه. نقطه سر خط :)))))))))))
چه توضیحات خوبی در مورد کلمه ی “اَلَم” دادین!
کلمه الم همیشه به احتمال زیاد پاسخی بوده بر اینکه پیامبر نیاز به کنترل ذهن و کمکی از خدا داشته برای ادامه مسیرش و دقیقا این الم میاد میگه مگر ندیدی؟! مگر نخوندی ؟ مگر و مگر که دقیقا مثال هایی داشته باشه که این خستگی مسیر پیامبر رو از رو دوشش برداره
چقدر برام خوب بود که بهم یادآوری شد که پیامبر هم که پیامبر بود نیاز به کنترل ذهن داشته…
پس من نباید انقدر به خودم سخت بگیرم وقتی میبینم گاهی بازم نجواها میاد سراغم…
تنها کاری که باید در این لحظات بکنم اینه که به یاد خودم بیارم وقتایی که خدا باری رو از رو دوشم برداشت،
هدایتم کرد،
مسائلم رو حل کرد…
به سادگی و به آسونی بدون اینکه من تقلا کنم!
به خودم یادآوری کنم که من صبح و شب دارم فایلای توحیدی میبینم و میشنوم و از توحید می نویسم…پس بسم الله! اینم یه موقعیت که تست کنی ببینی داری واقعاً تغییر میکنی یا نه؟ میتونی عمل کنی یا فقط داری گوش میدی و مینویسی؟!
چقــــــــــــــــدر لذت بردم از یادآوری سوره ی ضحی و توضیحاتی که براش نوشتین!
ما چه گنجینه ای داریم از کلام خدا، و من خودم رو میگم، چقدر کم ازش استفاده بردم تا الان (ایموجی زدن روی پیشانی با دست)
خدا رو شکر که در مسیر صحیح هستیم و توی این خانواده ی الهی داریم به رشد هم کمک میکنیم!
در پناه خدا باشید سید علی عزیز!
سلام سیدجان عزیزم
واقعاً عالی بود
اینقدر قشنگ مفهوم آیه ها رو گفتی که کاملاً با ذهن من منطقی بود کاملاً
اصلاً حرفی برای گفتن نذاشتی
جز عمل کردن
مخصوصاً اون آیه آخری که گفتی وقتی خدا بهتون نعمتی میده بازگوش کنیم
بگیم ، به خودم و به دیگران بگم که اینو خدا بهم داده
و چه حس فوق العاده یه این حس
یادمه توی جلسه 9 دوره عزت نفس استاد عباسمنش تعریف میکردن از زمانی که سمینارهایی که توی شهرهای مختلف ایران برگزار میکردند
یکی از مدیر برنامه های قبلی استاد با تعجب آمد پیش استاد گفتن شما چطور تونستی سمینار به این بزرگی رو برگزار کنی
و استاد عباسمنش در جواب فقط یک کلمه گفت
خدا
و چه برکتی داره
خیلی مردی
ازت ممنونم که روی هر فایل جدیدی گذاشته میشه از تجربیات قشنگت به ما هم میگی و مخصوصا زمان هایی اسم شهرهای مختلفی که میری و میگی یا رستوران های با حالی که رفتی به ما هم گفتی
نمیدونی هر بار که اسمی از جایی که رفتی میگی چقدر میرفتم در موردش سرچ میزنم
عکس هاشون رو میبینم حتی شرایط آب و هوایی اون منطقه رو یا غذاهای سنتی شون رو مردم شون رو شرایط جغرافیایی شون تا بتونم سرچ میزنم تا توی فضای فرکانسیش قرار بگیرم
خیلی واقعاً سپاسگزارم ازت سیدجان
در کل در مورد جاهایی که برامون مینویسی من یکی که راحت ازشون نمیگذرم :)))
دمت گرم
درودهای بیکران به شما برادر خوبم سید علی عزیز
مثل همیشه با خوندن کامنت تون غرق در انرژی خوبی شدم که منشأء اون بی شک قلب الهی شماست هنگام نگارش این متن…
دو قسمت از کامنت تون واقعاااااااااا برام تأمل انگیز بود
اول:« چند روزه که حال خوبم رو گذاشتم سر لوحه کارم و درک قرآن و مفاهیمش و رسیدن به احساس قشنگ رو خیلی جایگاه بالا تری نسبت به خواسته هام دادم و چه قدرررر مسیر زندگیم زیبا شد!»
دقیقاااااااااااااا این مطلب نشانه ای واضحی بود از کلام الهی برای لحظه مقدس اکنونم… و سپاس از شما برای ثبت این مطلب.
و دوم: «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ
اگر کسی از تو درخواستی کرد و خواهشی کرد نزن تو صورتش بگو نهههههه من هرگز به تو کمک نمی کنم!
اگر حتی نمی تونی کمک کنی با خوش رویی و کمال ادب نه بگو!
خیلی وقتی ما غلط متوجه میشیم و فکر میکنیم دیگه نباید به کسی کمک کنیم! نه نکته اینه که خودمون رو اذیت نکنیم وگرنه اگر قرار بود کسی به کسی کمک نکنه خدا چه جوری دست هاش رو برای من و شما می فرستاد؟!
مهم اینه که مرز رو نشکنیم و از اعتدال خارج نشیم»
آفرین به شما و آفرین به این حد از درک تون…
لذت بردم از بیان این مطلبتون
منو یاد این بیت شعر انداخت:
مرز در عقل و جنون باریـــک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
گاهی ما برای حل کردن یک مسئله صورت مسئله رو پاک میکنیم و شما اشاره بجا و دقیقی داشتین که سپاسگزارم ازتون…
امیدوارم به زودی در کنار استاد عزیزمون ببینیمت سیدعلی جان
برای همسر نازنینتون سلام برسونید.
براتون سراسر عشق و نور الهی میطلبم.
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام سید علی عزیز و مومن و موحد
هر وقت اسم و فامیلی زیبایتان را در کامنت ها میبینم ناخودآگاه میگم آخ جون سید علی عزیزم
امروز بعد از دیدن فایل تصمیم گرفتم عکس پروفایلم رو با همین عکس بنر فتوشاپ کنم بذارم. بعد دو دل شدم و گفتم ولش کن.
اول نوشته شما را که خوندم انگار با من بودید که برم و عکسم رو درست کنم. خلاصه کامنت شما را نصفه خواندم رفتم عکس رو ادیت کردم و با خیال راحت اومدم کامنت شما را خوندم.
سید علی عزیز از خدای متعال جوشش بیشتر چشمه های علم و حکمت از قلبتان بر زبانتان خواستارم
سلام بر بانو رضوان یوسفی عزیز و دوست داشتنی
چه قدر لبخند قشنگی رو لبام نشست وقتی پروفایل قشنگ و اون لب خندون رو دیدم گفتم خدایا شکرت..
من همیشه با عشق فعالیت شما رو دنبال می کنم و با جون و دل دیدم که همیشه اولین کسی که کامنت هارو می خونه شمایی..
اولین کسی که 5 ستاره میده به بچه ها شمایی …
هیچ کدوم این کارهارو خدا بی پاسخ نمیزاره و هر انرژی که شما میزاری به همون اندازه 10 برابرش خدا برکت به شما میده…
صدر همه این ها حال خوبی هست که خدا به شما هدیه داده…
انشالله که مثل اسم قشنگت زندگیت رضوان باشه که هست …
در پناه یگانه عالم شاد باشی دوست خوب و خوش خنده من…
سلام رضوان عزیز
چقدرررررررررررررر عکس تان مرا خوشحال کرد از این ایدیت زیبایی تان
الهی روزی در کنار استاد عزیز مان بیبینمت عزیز دل
چقدررررر لبخند من را آورد با حس خوب
بیبین خدایی استاد عباس منش چقدر زیباست
خدایا شکرت
از خدا بهترین را برایتان آرزو دارم
به نام خدایی که زیباست و زیبا می آفریند
سلام پاکیزه عزیز و زیبایم
ماشاءالله شما چه زیبا هستی، البته که آیینه جمال الهی هم صورت و هم سیرت زیبایی داره.
سپاس گذارم پاکیزه جان دوست توحیدی و قشنگم
از راهی دور سر و صورت ات را غرق بوسه می کنم.
مراقب حال دلت نازنین و مهربان ات باش.
دوستت دارم. در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر و زیباتر بشی مهربان بانوی من
به به خوش به حالتون که سوار ماشین استاد شدین و همسفر استاد و خانم شایسته
حتما با این باورهای زیبایی که دارین به بهترینها هدایت میشین
خیلی از عکس پروفایل تون خوشم اومد و حالم عالی شد، برای همین گفتم یه کامنت بزارم و ازتون تشکر کنم.
با آرزوی بهترینها
سلام سید علی جان.
مثل همیشه کامنت خیلی عالی و پر از آگاهی و باورهای مناسب نوشتی برامون با تمام وجود ازت سپاسگذارم و واقعا لذت بردم از کامنت فوق العاده زیبایت
مخصوصا تکیه آخر که در مورد کمک کردن و نکته ای که بهش اشاره کرده بودی که خودمون رو اذیت نکنیم.
با آرزوی موفقیت و سلامتی و لذت و آرامش و احساس خوب برای استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته برای ظبط چنین فایل های بی نظیری و همه بچه های سایت الهی عباسمنش
درود بر شما علی جان
هر فایلی که میاد من لحظه شماری می کنم برای کامنت شما تا از نگاه و آگاهی های نابت نوش جان کنم
وجود دوستان عزیزی چون شما روشنگر مسیر همه کسانی است که در وجودشان رب خود را صدا میزنند
کلام شما پاسخ قطعی خدا به امثال منیه که در هر لحظه به دنبال هدایت هستند، به دنبال دیدن نشانه های خدا
هر چقدر که روی توحید کار می کنم باز احساس می کنم که خیلی جای کار دارم، یعنی درک خداوند در عین عظمت انقدر سادست که گاهی به سادگی فراموش می کنیم و به همین دلیله که تذکر یک بحث مهم عملی در موضوعات قرآن و زندگی است، خداوند از ما نمی خواد چیز جدیدی خلق کنیم، از ما میخواد که به یاد بیاریم و تفکر کنیم که این جهان برای خلق همه چیز مهیاست تو نمی خواد چیزی به ترکیباتش اضافه کنی، تو باید به یاد بیاری که چگونه از امکانات موجود بهره مند بشی و اجازه بدی که خداوند کارش رو به درستی انجام بده.
تو نمی خواد مشتری بسازی مشتری هست
تو نمی خواد خانه بسازی خودش هست
تو نمی خواد هیچ کار عجیب غریبی برای رسیدن به هر خواسته ای که داری انجام بدی
انقدر ما در درک این موضوع مقاومت داریم که اینکه همه چیز خیلی ساده میتونه اتفاق بیفته برامون عجیب غریبه
واقعا سپاس گزارم عزیزم که باعث شدی متذکر بشیم که تنها کافیست خدا را درک کنیم و ربوبیت الله را بپذیریم بقیه کارها به درستی انجام میشه، کسی که به این مسئله ایمان بیاره حرکت میکنه و این جریان انرژی رو شکل میده
خدارو شاکرم که در جمع بزرگانی چون شما هستم
پیروز باشی دوست من
به نام خدای عاشق
سلام بنده ی خوب خدا
همیشه کامنتهای زیبا و پر از آگاهی و آرامشتان رو میخونم و بینهایت همیشه تحسینتون میکنم به خاطر در مسیر ماندن و موفقیتها و ایمانتون نسبت به خدا
اینبار کامنت شما کلامی بود از سمت خدا برایم من بینهایت از شما سپاسگزارم که دستی شدین از دستان خداوند برای هدایتم
با آرزوی موفقیتهای روز افزون و پر از حس و حال خوب برای شما
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم
خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید.
به نام خدای مهربان
بازم مثل همیشه علی برنده میشه
سلام به همه
دوست خوبم با کار کردن رو خودتون انگیزهای بیش از آن چه را که فکر کنین در من ایجاد کردین
من عاشق سوره الضحی و انشراح هستم این دو تا در قرآن به ترتیب نوشته شده اومدن و خیلی به هم ربط دارن پیشنهاد میکنم سوره الضحی از عبدالباسط را گوش کنید که روحتون به ملکوت اعلی بپیوند
سلام و درود به سید علی زیبای خوش دل، مرد بزرگ انسان عزیز و دوست داشتنی ، هر وقت کامنتهای ارزشمندت رو میبینم یبار دیگه عکس پروفایلتو هم نگاه میکنم ، و از صمیم قلبم نسبت به شما احساس دوستی و محبت دارم. چقدر بینظیری و چقدر مدارت بالاست.
سیدعلی جانم، ازت بینهایت سپاسگزارم بخاطر پاسخ ارزشمندی که برام نوشتی ، و چقدر منو به فکر برد.
ببین یه جوری یه کلمه کلمه کامنتت رو خوندم و فکر کردم و چند بار کامنت رو خوندم تا به زور و زحمت یه چیزایی ازش فهمیدم.
حکایت من و شما حکایت شاگرد مدرسه ابتداییه که بخوای ریاضیات مهندسی رو بهش آموزش بدی. من الان مدارم در حد جدول ضربه.
چقدر تحسینت میکنم ، هم شما و هم همسر گرانقدر تون. شما ناخودآگاه دارید به چیزی عمل میکنید که من دارم تقلا میکنم تازه مراقب باشم انجامش بدم. و بخاطر همینه اینقدر نتایج طلایی دستته، و زمین خداوند رو میگردی همون جوری که خالقمون امر کرد «سیروا فی الارض…»
سیدعلی عزیز یه وقتایی میخوام برات کامنت بنویسم ولی بازم به خودم نگاه میکنم میگم حمید یه نگاهی به خودت بنداز، تو چه حرفی داری برای گفتن.
ولی هر بار من لطف و محبت و بزرگواری شما نصیبم میشه و برام کامنت میذاری و بهم چیزهای جدیدی یاد میدی، بینهایت دوست دارم روی ماهت رو از نزدیک نظاره کنم و ازت صدها سوال بپرسم و ازت درسها بگیرم ولی بازم میدونم قانون این شکلی کار نمیکنه و من باید متمرکز باشم روی اصل و تکاملم رو آروم آروم طی کنم. یه وقتایی عجول میشم میگم منم سریعتر بشم سیدعلی خوشدل بازم میگم حمید سیدعلی پنجسال متعهدانه در این مسیر توحیدی تکاملش رو طی کرده تو هنوز دوسال هم نشدی و هنوز تعهد و شجاعت سیدعلی رو به خرج ندادی و ایمانت رو به اثبات و عمل نرسوندی.
سیدعلی بینظیر ، بشدت از خوندن خبرهای موفقیتهای شما خوشحال میشم. و خدا رو شاکرم که اینقدر عالی داری پیش میری و یکی یکی کشورها رو مسافرت میکنی.
و بازم به شدت کنجکاوم سایتت رو بدونم چیه و به سایتت سر بزنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سید علی جانم.
از صمیم قلبم دوستت دارم.
سلام حمید عزیزم…
خیلی متشکرم ازت انقدر قشنگ و زیبا می نویسی…
فرق آدم ها با هم دیگه به واسطه عملشونه نه میزان درکشون…
مطمئن باش منم 90 درصد حرفایی که میزنم به صورت سطحی درکشون کردم و من طبق عادت گاهی اوقات میرم کامنت های قدمم رو می خونم و بیشتر و بیشتر می فهممشون!
زیبایی این مسیر اینه که شاگردی بعد از 5 سال میفهمه که داشته فقط پول در میاورده و حالش یکم خوبه بوده!
ولی الان میفهمه که خیلی حال خوبش ثروت بزرگیه!
استاد به من گفتن که آقا حس و حال خوب مهمه و اتفاقی افتاد مثل قضیه گوهرشاد بانو بود که گفت برو خدارو خالصانه بخون و اون رفت از عشق این دختر عاشقانه خدارو خوند ولی دلش به دام یکی دیگه افتاد!
منم اومد با حال خوب خدارو بخونم که به ثروت برسم ولی به عشقش دچار شدم و چه قدر لذت بخشه و چه قدر کیفیت زندگیم رویایی شد…
همه ما با هم برابریم فقط باور لیاقتمون خیلی فرق داره که به نظرم یعنی میزانی که با خدا راحتیم یعنی باور لیاقت!
یعنی اینکه حمید یا علی چه قدر خداشون رو وهاب میدونن و براساس اون وهاب بودن گام بر میدارن!
خیلی دوست دارم دارم سایتم رو بهت معرفی کنم ولی میدونم این کار با حس منطبق نیست! چون این نوع کاره نیست که قشنگه این اون باوره پشتشه که مهمه!
من سالیان ساله که در این مسیر دارم تلاش می کنم ولی برای چند روزی هست که دارم کار می کنم! درسته نتیجه گرفتم ها ولی میفهمم چه قدر فرصت های خندیدن و شاد بودن رو از دست دادم و واقعا حتما با عشق همین مسیر رو ادامه میدم…
در نهایت هرچی بشه درسته و هرچی پیش باید خدا خواسته و شک ندارم برام خوبی رو می خواد…
میدونی وقتی بهش باور داشته باشی به قول استاد نمیشینی دیگه ریز بشی رو خواسته ها چون میدونی خود به خود اون نیاز تو شکل گرفته!
فقط هر چه قدر اون قسمت ایمان به اینکه بهت میده رو داشته باشی گام های متفاوتی بر میداری!
خیلی ها ادعا می کنن ایمان دارن ولی حاضر نیستن یه سری کارهارو بکنن .. پس ایمان ندارن بلکه حال می کنن اینطوری فکر کنن
منم خیلی دوست دارم شمارو از نزدیک ببینم و باهم صحبت کنیم و انشالله خیلی زود شرایطش پیش میاد چون هیچ درخواستی روی زمین نمی مونه و این تعهد پروردگار منه …
بنام تنها خالق جهان.
سید خوش قلب عزیز..
بازم پیام شما رو خوندم..
دقیقا یادم به سال اول دانشجوییم اومد..
یادمه موقعه ایی که افراد منتظر سریال حضرت یوسف بودن.سروصدای دخترا کل خوابگاه میپچید…
و همه فقط خوشحال میکردن.
یادمه دیگه آخرای سریال بود..
قسمتی که زلیخا از فراق یوسف به تنگ آمده بود..همه فقط گوش سپرده بودن میخاد زلیخا بکجا برسه!…همه در سکوت
و پایان کار….
زلیخا!..فهمید خدای یوسف یچیز دیگه ایی هست شبانه روز تقلا میکرد..تا بتونه به این خواستش برسه….
لحضه ایی که زلیخا جوان شد…
و نگاه یوسف به اون..باعث خوشحال اطرافیان شد.
.
یادمه همه ریختن تو همدیگه از رقص بزن و برقص.که زلیخا برای یوسف خوشکل شد.بنده خدا زن اولش چقدر گناه دار.
و این داستان گذشت..
تا به الان یه لحظه یادم افتاد…
من همیشه خیلی همه چیز برام سوال بود!
گفتم این هدف جوان شدن زلیخا و لحظه ایی که یوسف به دیدار زلیخا اومد..
گفت من دیگه نیازی به یوسف ندارم..
من فقط میخام خدای یوسفم را بپرستم و سر به سجده برداشت…
دقیقا برای منم همین الان که این پیام را برای شما میفرستم به همین موضوع هر روز دارم درکم بالا میره..
همیشه از این سریال یه صدایی برام بصدا دراومد..
که منظور زلیخا چیست؟
این خدا کیه زلیخا عاشق شد….بقول استاد میدیدمش میشنیدمش..ولی درکم از این صحبت کم بود..
یادمه تو خوابگاه همه از این تکه فیلم.که خودمم یکیش بودم.میگفتم اینهمه سال تو بدبختی فلاکت بیفتی…به عشقت برسی..و الان اینحرفو بزنی..همین برام دقیقا سوال بود!که چرا؟
این خداوند کیست که ما هیچ وقت درکش نکردیم.
ولی الان میدونم هر چی بخداوند نزدیک بشم و حالم باهاش خوب باشه..همه چیز بهمون میده..
یادمه روزی در خلوت تنهایی خودم.پروردگار بهم گفت.تو این مسیر همه چیز بهت میدم به شرطی که اینراهو که راه مستقیم هست.رو ادامه بدی…
و من اشک از چشمانم سرازیر شد..و گفتم خدایا چزا من چند سال از تو دور بودم.الان که من بسوی نور هدایت شدم.اینقدر داری به اسانی با من صحبت میکنی.
علی عزیزدقیقا همینه.هر چی میریم جلو..من که هنوز اول راهم…
ولی باور به وهاب بودن پروردگارمون و احساس لیاقت داشتنها هست….ما به تمام خواستهامون میرسیم.و این انگیزه شور و شوق باعث میشه..
قدمهای بزرگتری و هر چی میریم جلو.به اندازه ایی که خدا نعمت بهمون میده بهمون اندازه باورمون راجع به خداوند نزدیکتر میشیم.
مثل الان خود استاد..از اون ماشین دنده آراژنتینی.الان در کمال ناز و نعمت تو بهترین کشور،با عشق کنار عزیز دلشون زندگی میککن.و هر روز تجربیات و آگاهیهای جدید.فایلای زیبا وووووورو تجربه میکنه..
همه بخاطر ایمان این عزیز بهشتیه.
و در اخر..
سید علی عزیز..من صحبتاتون یادداشت میکنم.چقدر خداوند بزرگ داره جواب سوالاتمو میده..
تو تمام این چند ماه عضویتم..چه سالهای قبل زندگیم.زمینها تا آسمانها متفاوته..
دقیقا مثل درختی که هررروز داره جوانها و گلهای زیباتری رو روی شاخهاش میبینه.
این بهشت منم دقیقا همین زیبایها رو داره.
هر جا باشید کنار همسرتون سلامت و تندرست باشید.دوستتون دارم.
به نام خداوند یکتا
سلام به شما دوست توحیدی عزیزم.
آقا سید علی ، کامنتهای توحیدی شما بسیار تأثیرگذار و زیبا هستند.
آفرین به این حس ناب الهیی که دارید.
چقدر خوبه انسانهای نابی مثل شما که در دنیا هستندو دانش و تجربه گرانبهاشون را به این زیبایی به اشتراک میگذارند .
برای وقتی که برای این آگاهی های فوقالعاده زیبا گذاشتید ، خیلی خیلی متشکرم.
سلام سید علی خوشدل و خوش کلام
ازت متشکرم که با کامنت های زیبات شیرینی کام ما رو بعد از فایل های عالی استاد تکمیل میکنی،
به شخصه دیدگاه های شما رو دنبال میکنم چون می بینم که الحق دانشجوی زرنگ و باهوشی هستی.
وقتی تو کامنتت گفتی که هر جا که الان هستی حقته و خداوند قضاوت و داوری نکرده و فقط خودتی که مؤثری،
ب زنگیخورد واسه من.
راستش من از خودم به خاطر کم نتیجه گرفتن شاکی هستم.
به خاطر نتیجه نگرفتن برای راه اندازی کسب و کار شخصی.
با این حرفت یه دفعه چشمم باز شد به آزادی مالی نسبی که دارم ،
که با وجود اینکه تنهام و سه تا بچه دارم،..
این یعنی چی؟
یعنی من از لحاظ مالی فرکانس خیلی خوبی دارم می فرستم که ماهیانه بدون اینکه سر کار برم بیش از بیست میلیون تومان ورودی مالی دارم،
از ماه بعد بیشتر هم میشه،
اصن نگاهم به خودم عوض شد،
که عه… پس فرکانس پول فرستادن اینجوریه؟
این حسی که من بهش دارم؟
من خودمو تو این زمینه بی عرضه می دیدم،
الان دارم ی خرده به خودم افتخار میکنم که پس منم تونستم مدار خودمو عوض کنم
منم فرکانس مالی م خوب بوده
پس حالا که این نتایج به خاطر خودم ایجاد شده،
بیشترش هم ازم بر میاد.
ممنونم ازت که دست خداوند برای آگاهی دادن به من شدی.
برات از خداوند حال خوب تر آرزو میکنم.
سلام بر آوای عزیزم..
احسنت بر شما که اصل رو گرفتی!
ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن!…
همیشه یادت باشه هر نعمتی که به زندگیت میاد باید شمارو به خدا نزدیک کنه و باید در این مسیر تلاش کنیم.. اگر حالت بد باشه حتی ثروت داشته باشی ازت گرفته میشه…
ببین چه قدر بازی عوض شد وقتی همون عدد 20 تومن از یک ضعف به قدرت تبدیل شد! و شاید باورت نشه اینجا یعنی معنی برکت که شما میفهمی که عدد همون عدده ولی حالت خیلی قشنگه!
به قول ترکا چوک گوزله!
یعنی همه دوره های استاد رو بریزی رو هم بکوبی میرسی به همین لحظه ای که شما رسیدی … یه فایلی ضبط کن یه چیزی بساز برای خودت هر روز تکرار کن که هیچی جز این درکت مهم نیست و اگر بهش پایبند باشی شک نکن شغلت رشد می کنه چون اونجاست که بلاخره با بقیه متفاوت میشی..
و قول میدم تا دیروز متفاوت نبودی با اینکه تو این سایت بودی ولی اگر این حالی که گفتی رو داشته باشی اونجاست که همه چیز عوض میشه!
سلام برادر،
نمیدونی چقد خوشحال شدم که دیدم پاسخی از تو دریافت کردم.
دیشب بعد از یکروز باشرایط خاص،
موقع خواب از خداوند درخواست نشانه کردم و وارد سایت شدم که نشانه را دریافت کنم،
که دیدم شما به من پاسخی دادید،
برای من بسیااار با ارزش بود.
با حال خوبی خوابیدم.
واقعا احساس می کنم که با دیروز تفاوت پیدا کردم.
این تفاوت مطمئنا از تغییر نگرش میاد.
امروز ی فایل صوتی با صدای خودم آماده کردم که بهم یادآوری میکنه که لایقم و در وفور نعمتم.
ازت متشکرم که این نقطه ی استارت رو برای من آشکار کردی.
حال خوبت صد چندان باشه برادر.
سلام دوست عزیز
ممنون که هدایت کردی منو به این سوره زیبا خیلی حسم خوب شد و البته تا حد زیادی به جواب سوالی که دیروز از خدا داشتم رسیدم دیروز سوالم این بود که چرا بخشش اینقدر مهمه؟
و فهمیدم من هم به عنوان دستی از خدا برای اینکه وارد جریان نعمت بشم باید ببخشم چه مادی چه معنوی
سربلند و پیروز باشید
سلام سید علی عزیز
سلام ای کسی که دل خوش کردی به خدا
تحسین ات میکنم برای این درک زیبا
تحسین ات میکنم برای این همه بیان زیبا
تحسین ات میکنم برای آن درک قانون
تحسین ات میکنم برای بیشتر لایک گرفتن کامنت هایت
تحسین ات میکنم از عمق دلم تحسین ات میکنم که اینقدر عالی روی خودت کار میکنی و چقدر زیبا قرآن بیان کردی
خدایا از تو میخواهم که به راه کسانی که به آنها خودت را بخشیدی و قرانت را فهماندی هدایتم کن
خدایاااا دست من را میدانم هیچ وقت رها نمیکنی ولی اگر من رها کردم نگذارم که بروم و گم شوم بگو بیا عاشقت اینجا هست تو کجا میروی
خدااااااااایا به هر خیری از تو برسد من محتاجم
خدایاااااا عاشقت هستم
درود بر شما
سید علی عزیز و دوست داشتنی
مدتی هست خط اصلیمو خاموش کردم
محل کارمم تغییر دادم
و از خیلی از حاشیه های زندگیم فاصله گرفتم تا بتونم به شرایط دلخواهم دست پیدا کنم
همه اطرافیانم و همه شهرم و همه آدمهایی که تو زندگیم بودند هر کاری داشتن به من زنگ میزدن
طوری که من سالهاست فقط وقت کردم که کارهای دیگران را انجام بدم
الان که خطم و خاموش کردم و محل کارم را تغییر دادم و قصد مهاجرت دارم به یک شهر بزرگ تر همه اطرافیانم یه جورایی بهم گوشزد میکنند که اینطوری هم خوب نیست که یکدفعه ارتباطت را با همه قطع کردی و بقیه همش سراغتو میگیرن و اینطوری زشته
من سالها در خدمت دیگران بودم و از اصل خودم دور شدم
از لحاظ مالی شکست خوردم
مشتریهای خوبی داشتم که فقط با من کار میکردند و من بخاطر انجام کار دیگران کم کم از دستشون دادم
حال دلم خوب نبود و فقط خودم را گول میزدم که خداوند به من لطف داشته که کار مردم را انجام بدم و این لیاقت را به هر کسی نمیده
ولی از درون احساس خوبی نداشتم و میدیدم که دارم با این کارها زندگیمو به مرز نابودی میبرم
تا اینکه حدودا دو هفته پیش با خودم تصمیم گرفتم اول خودم را به خدا نزدیک کنم تا آروم باشم و از هدایت های خداوند بتونم بهره ببرم و بعد هم باورهامو تغییر بدم تا زندگی خوبی را تجربه کنم
هم از لحاظ مالی و هم شخصیتی و اجتماعی
و به جای انجام دادن کارهای دم دستی دیگران سعی کنم اینقدر قوی باشم از هر لحاظ که بتونم با همه توانم در هر زمینه ای کمک کنم به دیگران و البته خسارتی هم به خودم و زندگیم وارد نشه
من مطمئنن بودم که تصمیم درستی گرفتم
ولی گاهی صحبتهای اطرافیان ذهنم را درگیر میکرد
ولی الان با کامنت زیبای شما و اینکه آیات قرآن اینقدر واضح و مستقیم به من فهموند که کمک کن ولی از حد اعتدال خارج نشو
و ضمنا طوری کمک کن که حال خودت هم اوکی باشه و با احساس خوب کمک کن نه از روی اجبار و حال بد
کامنت شما علی عزیز شاید کلمه به کلمه صحبتهای خداوند بود با من
و اینکه من پاسخ خیلی از سوال هامو گرفتم در این مورد که مدتهاست ذهنم را درگیر کرده بود
ازت ممنونم علی عزیزم
سپاسگزارم ازت بابت زمانی که گذاشتی و این کامنت زیبا را نوشتی
برای تو دوست عزیز و همه بچه های سایت و استاد عزیز و خانم شایسته بی نظیر و مهربان آرزوی تندرستی دارم
سلام علی آقا برادر بزرگوار و خوش فرکانس
احسنت به شما که اینقدر خوب
این آگاهی ها را درک میکنین و
احسنت که اینقدر خوب عمل میکنین و کامنت های پر محتوای
قلبی به اشتراک میزارین ،،،
خب تقریبا همیشه کامنت هاتون
را میخونم وبسیار لذت میبرم ولی
در کامنت نوشتن وپاسخ دادن به
کامنت ها تنبل هستم .
اما امروز چیزی که من و وادار کرد
که بیام و زیر کامنت شما پاسخ بنویسم و تشکر کنم بخاطر کامنت
عالی تون اون قسمت که در مورد(سوره ضحی ) گفتین هست
یادم به خودم افتادکه حدود دو
سال پیش بخاطر یه موضوعی ذهنم درگیر بود و خیلی ناراحت بودم یادمه شب که می خوابیدم
با خدا صحبت میکردم بهش گفتم خدایا ببین چقدر تنهام و آیا
توهم من وتنها گذاشتی و ولم کردی که اگر ولم کنی من نابود میشم ،،،خوابیدم وشب خواب دیدم که دارم یه سوره ای را با
صوت تلاوت میکنم و خیلی صدام بلند و واضح بود که داشتم
قرآن میخوندم یهو از خواب بیدار
شدم و به محض بیدار شدن یکی
بهم گفت سوره ضحی و رفتم قرآن و باز کردم و معنی سوره ضحی را خوندم و با تک تک کلماتش اشک ریختم نزدیک اذان صبح بود رفتم سجده واشک
ریختم و گریه کردم اشکی از روی
اینکه خدایا من وببخش که فکر
کردم تنهام گذاشتی اشکی از روی
شوق که خدا داشت قسم میخورد که تنهام نذاشته حواسش هست واونقدر عطا میکنه که راضی باشم ،،،توی زندگیمون اگر
خدا را توی قلبمون و وجودمون پیدا کنیم بخداوندی خدا به همه
چیز می رسیم به همه چیز فقط باید از لحظه لحظه زندگیمون لذت ببریم مهم نیست که توی زندگی به چی میرسیم چون خواسته ها هی بیشتر وبزرگتر
میشن مهم اینه که از تک تک لحظه هامون لذت ببریم وبخاطر
اون چیزی که الان داریم شاد وسپاسگزار باشیم.
خدایاشکرت که در جمع دوستانی
مثل شما هستم
همیشه شاد وخوشحال وپیروز و
سربلند باشین در سایه لطف الله
سلام
من همیشه کامنت های شما رو میخونم و کلی چیز یاد میگیرم اقای خوشدل
و بابت اینکه سوره ضحی رو برامون باز کردید بسیار ممنونم
واقعا وقتی به این جملات یا بهتر بگم به این ایات توجه میکنی
اینوه قسم به ظهر روشن و شب تاریک و دیگه ایات به وجود رمین و اسمان و …. ادم دیوانه میشه من که تپش قلب مگیردم و همش میگم بیدار شو و بیین
و فکر کن و نگران هیج چیز نباش
خداروشکر میکنم که من رو هدایت کرد به این سایت و با دوستان بسیار عالی و عباس منشی اشنا کرد و خداروشکر میکنم بابت وجود استاد عزیز
ازآن زمان که فکندندچرخ رابنیاد
دری نبست زمانه که دیگری نگشاید
بنام الله مهربان
سلام خدمت سییدعلی عزیز این روزا هرفایلی که ازاستادعزیز میبینم بعدش دنبال کامنت های شما وحمیدامیری وخانم شهریاری میگردم والگوبرداری میکنم ازدرسهایی که شماسه عزیز گرفتین
منم اویزه گوشم کنم وسیع کنم درمسیر درست حرکت کنم وخودمو بهبودبدم چون درحال حاضر اساف بارترین روزهای زندگیمو میگزرونم ودارم بسختی زندگی میکنم دقیقامثل جایی که استادمیگن زندگی بسختی می گذشت واقعا داره بسختی میگزره البته که مقصرخودمم سریه اشتباه یابهتربکم طمع دوساله رفتم ده پله منفی صفر که البته الانکه براتون مینویسم هفت پله آمدم بالا وامیداست باوجود استاد والگوهای خوبی مثل شمادوستان خودموبرسون بزودی بصفر (انشالله)
واقعاچقدقشنگ ودقیق اشاره کردین به قانون ورحمت خداوند وچقداین روزها حالم خوبه خداروشکر
چون واقعا95درصد دارایی دارم وهروزبابتشون شکرگزارم وسیع میکنم به داشته هام نگاه کنم به اینکه خداچقدبهم نعمت داده ازسلامتی.ازکارکسب خوب ازهمسرعالی فرزندان سالم .الی ماشالله….درپناه الله شادوثروتمندباشید
سید جان سلام.لحظه شماری میکنم تا فایلی رو ببینم که شما پیش استاد نشستی و داری باهاش حرف میزنی و چون خودت استاد شدی میدونم که استاد از دیدنت به خودش افتخار میکنه که چنین بچه هایی رو همراه خودش کرده و انگیزش هزاران هزار بار بیشتر میشه واسه ادامه هدف توحیدی که داره.سید جان من شرایطم در خانواده و همکاران و دوستان طوریه که به خیلی ها به لطف خدا کمک میکنم و همیشه هم خداروشکر میکنم که این توفیق رو بهم داده ولی مدتی بود که در شک بودم که نکنه من با افکارم چنین افرادی رو جذب میکنم و نکنه به خودم دارم ضربه میزنم ولی الان که این کامنت شمارو خواندم خیالم راحت شد که اشتباه نمیکردم و خدا خودش منو در مسیر این افراد قرار میده.ممنون بخاطر کامنت بسیار زیبا و توحیدی که در سایت گذاشتی.
سلام به سید علی خوشدل برادر خوش قلبم
من برای اولین باره کامنت میزارم ،ولی همیشه از خوندن کامنت های شماو دیدگاهتون خیلی لذت میبرم ،از موفقیت هایی که شما و بچه ها کسب میکنین خیلی خیلی خوشحال میشم .
چقدر شما خوب تونستین قرآن رو درک کنین وهمیشه به موقع یه آیه رو میزارین که واقعا مربوط میشه به فایل استاد عزیزمون،این تفسیر شما از قران اشکمو دراورد ،احساس کردم خدا داره با من صحبت میکنه،خیلی ممنون از این آگاهی هایی که از زبان شما میشنویم.
امیدوارم همیشه سالم وخوشبخت باشین در کنار همسرعزیزتون
سلام به سیدخوشدل این سایت الهی
چندین بارتاالان کامنتتون روخوندم چقدرزیبا توضیح دادین این سوره ازقران رو
چقدربرای من به موقع بود
انگارکه من مخاطب این سوره هستم وخدافقط به من داره میگه
ممنونم ازت که به موقع به الهاماتت گوش میکنی وکامنتهایی ازجنس خدابرامون مینویسی
خیلی خوشحالم که شاگردهایی چون شما وسعیده جون اینجوری متعدانه تواین مسیرقدم برمیدارید
الگوهای خوبی برای ماهستید
خداپشت وپناهتون
سلام علی اقای عزیز
من اون قسمتی که میگه هر موقع علی خوشدل پیام گذاشت رو ایمیل بفرسته رو برا خودم فعال کردم که همیشه کامنتای پر مهر و محتوای شما رو داشته باشم.
امشب شما تو دل من غوغایی به پا کردین اب سردی ریختین بر اتش دلم و نرمش کردین
یادم اوردین که باید بازهم بیشتر و بیشتر قران بخونم.
ازتون یک درخواست داشتم میشه بگید در طول روز چند ساعت روی شغلتون کار میکنید چند ساعت روی خودتون و چقدر قران میخونین؟
چون کار منم تقریبا مث کار شماست و وقت کم میارم چون کارهای خونه و اشپزی هم انجام میدم.
میخام یک برنامه ریزی درستی برا خودم انجام بدم دنبال الگوی درستی هستم.
لطفا اگه ممکنه از برنامه کاری و شخصیتون برامون بگید ممنون میشم.
همچنان منتظر کامنتهای پربارتون هستیم.
در پناه حق باشید.
درود سید جان
آقا من یکی که دل شاد میشم وقتی کامنتتون جزو برترین هاست
آخه تا نظرات روی سایت میاد اول نگاه میکنم که کامنت سید رو ببینم د بارها وبارها بخونم
چقدر زیبا و قشنگ حرف خدا رو به ما رسوندی سید جان
سوره ضحی رو بارها میخونم ولی تا الان اینقدر درکش نکرده بودم
خداوند انسان رو خلق کرد که خودش رو بشناسونه و تو چقدر زیبا خدا رو معرفی میکنی
و قرآن که نور آسمان وزمین است و چه شیرین بیان میکنی
من که لذت بردم درک کردم و بارها این کامنت رد خوندم و میخونم تا به عمق جانم نفوذ کنه
الحق که انتخاب شده هستی و مسیری زیبا و پربار و پربرکت در پیش داری
در پناه خدا باشین
سلام دوست عزیز
همیشه از خوندن کامنتتون لذت میبرم
چقدر زیبا کامل وجذاب مینویسید
،،زیاد دیگه پیگیر آدم ها نباشم و اجازه بدم که خدا کارهام رو انجام بده و انصافا چه قدر قشنگ انجام داده و میده،،
چقدر این جمله به دل من نشست و
برای من چراغ راه شد
دست خدا رو باز بزارم تا کارم جلو بره
چندوقتیه پروژه دانشگام استاپ شده و به استادم دسترسی ندارم
تو درخواست های روزانه ام مینویسم اما خودمم پیگیری کردم ونشد
چقدر نشونه ی خوبی برام بود تا دست خدارو باز بزارم و آروم باشم و اجازه بدم بار رو از دوش من برداره
از تفسیرهایی که دارین بی نهایت لذت میبرم
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و با حال خوب باشید
سلام و درود به علی آقا
چقدر عالی گفتید
از این به بعد مینویسم
این نعمت که به من دادی بخاطر کنترل ذهنم بود و تو هدایتم کردی
این ایده شد منم انجام میدم سپاس از راهنمایی شما
و علی آقا از تفسیری که بر سوره الضحی داشتید
بینهایت سپاسگزارم
این فایل استاد بینهایت بود و عالی
و تفسیر شما در کنار توضیحتون بینظیر بود
از شما بینهایت سپاسگزارم
همواره بهترینها تقدیم لحظات تون باد
با سلام
بر برادر دینی و هم نوع عزیز و دوست داشتنی، از متن زیبا و تحلیل محتوایی بسیار گرانهایت بی نهایت سپاسگزارم واقعا حق مطلب گفته های گهر بار استاد عباس منش عزبز را به زیبایی هر چه تمام تر بجا آوردین و من واقعا حال کردم، و… از خداوند برای شما توفیق و رحمت بیکران آرزومندم،
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
سلام به آقای خوشدل بزرگوار
آنقدر زیبا این سوره را معنی کردین که دهها بار هم آدمی بخونه سیر نمیشه. وبه گنج بودن و شیرین بودن این کتاب الهی بیشتر پی میبره .
خداتوفیق بده که بقیه سوره ها هم همینجور معنی اصلی آنرا شما ویا بزرگواران دیگه که عالی مطالب رو درک کردن برامون بیان کنن .خداحفظتون کنه استاد عزیز با داشتن چنین شاگردانی.
درود بر علی آقای خوشدله خوش دل…خدارو شکر کردم که هدایت شدم به خوندن کامنت شما و واقعا عشق کردم و این اولین باره از خوندن یک کامنت اشکام سرازیر شدن و این به دلیل مفهوم زیبایی که از تک تک آیات این سوره زیبا بهمون رسوندی برات بهترین هارو آرزو میکنم در پناه خدا باشی
بنام نامی یزدان
سید علی آقای عزیز دوست و داداش گل من
از همون روز های اول هم تو دوره 12قدم با کلام زیبات و درک عالیت از قوانین منو مات و مبهوت خودت کرده بودی
و چقدر این آیات و معانی و تفسیر زیبای شما مغز من رو بازتر کرد
من فراموش کرده بودم که این ذات مسیر که زیباس نه صرفا رسیدن به مقصد توی این مسیر آپدیت هاست که مزه ی این زیبایی ها رو دوچندان میکنه من تا قبل از این تضاد زندگیم که منو از مسیر دورم کنه فکر میکردم علامه دهرم و چقدر خوب قوانین درک کردم در صورتی هیچ وقت هیچ انتهایی برای درک بهتر و بیشتر و واضح تر قوانین نمیشه متصور شد
ممنونم ازین که انقد متعهدی، چراغی که شما برای خونه خودت روشن کردی داره مسیر مارو هم روشن میکنه
و خدا میدونه همین یه کامنت نوشتن شما چقدر خیر و نیکی رو در زندگیت جاری و باقی میکنه
الهی شکر واسه وجود دوستان زیبام در این مسیر واس لیاقت خودم برای بودن توی این جایگاه الهی شکر
داش علی ممنونم ازت
سلام ودرود خدا به شما وبندگان خاص وبرگزیده ی این سایت که بواسطه ی تقوای وکنترل نفس ،مورد لطف رب قرار گرفتند
خداروشکر می کنم بابت این فایل وبابت این کامنت بی نظیر شما
چند روز بود که من ،نگران بودم که چرا الهامات رو دریافت نمی کنم و نکنه از راه خارج شده باشم و اومدم تو سایت و بعنوان نشانه ی امروزم ،این فایل اومد و بعنوان اولین چیز کامنت شما توجه م رو جلب کرد و خداوند از زبان شما ،بامن صحبت کرد که من تورو رها نکردم و تورو هدایت کردم و به خواسته هات میرسی
وچه زیبا گفتید که ای محمد یا کسی که این متن رو می خونی ،خدا با تو خداحافظی نکرده واز تو ناراحت نیست
وچقدر من گمراه بودم وخداوند من از رو از ضلالت نجات داد ولی من باز نگران چهار قدم جلوترم ،واینکه گفتید باید در لحظه زندگی کنم ولذت ببرم،انگار راه رو به من نشان داد
(چه قدر از ماها همین شرایط رو داشتیم و خدا بی نیازمون کرد ولی فقط به خاطر مقایسه و زیاده خواهی های لحظه ای نیازمند شدیم! ولی اگر دست پیش کسی دراز نمی کردیم و فقط به سمت خدا نیازمند بودیم چه قدر بهمون می بخشید!)
این جمله ی شما،منو به خودم اورد ،چون چند روز بود که همش خودمو مقایسه می کردم با استاد ومی گفتم خدایا استاد ،چه روح بزرگی داشته که تونسته ،به این حد از خود کنترلی ونتایج عالی برسه و نتایج خودمو نادیده می گرفتم و فکر می کردم هیچ پیشرفتی نکردم . ولی الان به خودم میگم اگه استاد تونسته ،پس من هم می تونم موفق بشوم ،اما به شرط ایمان وباور و عمل صالح
این سایت بی نظیر ،پر از انسان های باتقوا و خودساخته وموحده ،که کلام الله بر زبانشان جاری میشه
بی نهایت از خداوند و استاد وشما ممنونم
سلام سید خوب علی جون چقد حال میکنم با این کامنتای تو خدا هدیه میده اینجوری میده وقتی رها میکنی و فرمان رو دست خودش،میدی هدایت میشی به این کامنت زیبا حال کردم بخدا عجب تفسیر زیبایی خدایا راضیم کردی برای امروز بخدا که راضیم داداش در پناه سکان بان عالم باشی قلب علی جون
سلام سید علی خوشدل عزیز
و سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته که بهترین الگوی من هست
علی جان آنقدر قشنگ نوشتی و آنقدر قشنگ این قانون آفرینش رو درک کردی و عالی رو خودت کار کردی واقعا تحسین میکنم آیات قرآن رو که معنی میکنی اولش نمیفهمم دوباره که میرم جمله ات رو میخونم میفهممش خیلی خوشحالم بخاطر وجودتون در این سایت و عضو بودن خودم در این سایت الهی وقتی کامنتات رو میخونم چشمام برق میزنه گاهی اشکام میاد گاهی لبخند میزنم و گاهی میگم ایول پسر
علی جان از اول کامنتات رو که میخونم میگم این حرفو بنویسم بعد که تا آخر میخونم دیگه یادم میره چی باید مینوشتم احسنت به این قلم و درک بالایی که از این قانون گرفتی خدا قوت دوست هم فرکانسیم
سلام و عرض ادب واقعا درسهای بزرگی گرفتم آرامش فوقالعاده ای گرفتم درکم خیلی بیشتر شد ایمانم به رغم بیشتر شد وبیشتر شکر گزار ربم هستم آقای خوشدل واقعا خیلی شیرین دارین روی خودتون کار میکنید عالی عالی بود خدایا شکرت بخاطر این همه دراین همه بزرگی
سلام سید علی عزیز
چقدر خوب ایات زیبا قران رو تفسیر میکنی خیلی لذت میبرم و کلی تحسینت کردم
خیلی دوست دارم من هم مثل شما به این جایگاه برسم از ایات قران به عنوان دفترچه راهنمای زندگی خودم استفاده کنم و بهره ببرم
تو کامنتتون هدایت خدا رو برای خودم دیدم
که من میخوام برای خودم ماشین و خونه دلخواه رو داشته باشم
که باز تو کامنت شما اون الهام رو دریافت کردم
حالا اگر الان ماشین دلخواهت ، رابطه دلخواهت و یا هرچیز دلخواهت رو نداری ناراحت نباش بلاخره بهت میدیم و بعدش قشنگه اگر کنترل ذهن کنی و حال الانت رو عالی نگه داری!
این جمله دقیقا ماله من بود که خدا دوباره داشت از طریق کامنت شما با من حرف میزد که من به خواستهام دارم نزدیک میشم
پس مهم که الان کنترل ذهن کنم و حالم رو خوب نگه دارم و در زمان مناسب وقتی که ظرفم اماده شد خیلی راحت و طبیعی اون نعمت بمن داده میشه
عاشقتم سیدعلی عزیز
سپاسگزارم بابت کامنتها خوب و زیبا پر از اگاهی برامون مینویسی و باعث گسترش جهان میشی
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستی در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی
فعلا
یا حق
سلام سید جان پسر تو فوق العاده ای
تو چقدر زیبا همه چی رو داری درک میکنی من به داشتن دوستانی مثل تو به خودم می بالم
وقتی اسمت رو تو پیام های برگزیده میبینم ذوق میکنم سریع دفترم رو باز میکنم و کامنتت رو خط به خط میخونم و مکتوب میکنم به خدا تو ی فرشته هستی چقدر زیبا الم رو معنی کردی لذت بردم و اینجاست که بیشتر درک میکنم که تنها راه آموزش مثال زدنه چون خدا هم از مثال زدن برای پیامبر استفاده کرده ندیدی فلانی رو،ندیدی فلان قوم رو ،ندیدی فلان پاداش رو
استاد عزیز در مورد سوره انشراح تو دوره 12قدم مفصل صحبت کردن ولی امروز احساس کردم که ی جور دیگه این سوره رو درک کردم
اونجایی که میگه آیا سینه تو نگشاده ایم به خودم فکر کردم دیدم اگه هدایت خدا نبود و من با استاد آشنا نمیشدم الان تو همون روزمرگی دست و پا میزدم بله مگه میشه این آگاهی ها رو دریافت کنی و ردشون کنی فهمیدن قانون همون گشاده کردن سینه هست ،
و بار گران را از دوش تو برنداشتیم (اینکه بفهمی با توحید به همه چی میرسی ،اینکه بفهمی که خودت باعث شدی الان شرایط زندگیت اینه و خبر خوب اینکه میتونی تغییرش بدی فقط کافیه شروع کنی،اینکه بفهمی که خدا گفته که وظیفمه هدایتت کنم ،اینکه بفهمی با غیبت کردن داری به نکات منفی توجه میکنی،اینکه بفهمی غر زدن باعث میشه که مشکلات بیشتری آوار بشه رو سرت،و…… اینها قسمتی از باریه که خدا از رو دوشمون برداشته و بقیه هم با رفع ترمز ها و باورهای مخرب هی این بار سبک تر و سبک تر میشه و اینها جز به کمک خدا میسر نیست
فکرشو بکن اینها همشون کمر ادمو خم میکنه و اجازه حرکت به جلو رو نمیده
و اونجایی که خدا میگه آوازه ات رو بلند نکردم که اینجا استاد به نظرم بهترین الگو میتونه باشه که از کجا به کجا رسیدن
و چه زیبا خدا میگه که با هر سختی آسانی هست که خود من قبلاً فکر میکردم بعد از هر سختی آسانی هست و هی منتظر بودم که آسانی بیاد که خدا رو شکر فهمیدم که در دل هر سختی آسانی هست و این منم انتخاب میکنم که چی رو ببینم و دوباره تاکید میکنه که با هر هر سختی آسانی هست
و دوباره میگه که بعد از اینکه فراغت یافتی به رنج تن بده که به قول استاد قبل از رسیدن به هدف، هدف بعدی رو مشخص کن وگرنه آرام آرام سقوط میکنی
و در آخر میگه که به سوی پروردگار روی بیاور
واقعا تفسیر این سوره چکیده آموزه های استاد خودمونه
و تفسیر سوره که شما گذاشتی تو کامنتت سید علی عزیز خیلی تاثیر گذار بود آیه یکی مانده به آخر چقدر قشنگ و عالی گفته که اگر به کسی کمک نمیکنی لااقل با روی خوشحال و نهایت ادب بگو نمیتونم لازم نیست بزنی تو سر و صورت کسی و اینجا من دچار کج فهمی بودم که خیلی جاها از کمک کردن اجتناب میکردم و پیش خودم میگفتم به من چه البته خدا رو شکر با نهایت ادب جواب رد میدادم اما الان درک کردم که اگر خودم اذیت نمیشم باید کمک کنم همونطور دیگران دست خدا هستن برا من منم دست خدا هستن برا دیگران
خدایا شکرت که امروز ی حال اساسی دادی استاد فقط اینو بگم که عاشقققققتم
سید علی عزیز شاگرد زرنگ کلاس همیشه لذت میبرم از نوشته هات ممنون که این آگاهی های الهی رو با ما هم به اشتراک میزاری.
انشالله هر چه زودتر در جوار استاد ببینمت.
جناب خوشدل مطلب تون رو که می خوندم احساس کردم واقعا همان طور که گفتید چشماتون رو می بستید و احساس می کردید صندلی عقب نشستید من هم واقعا حس کردم همان طوری بوده چون زمزمه رو نوشتید ضمضمه و اجحاف رو هم نوشتید اجهاف . از سویی چون شما تو یه سایتی که مربوط به کنترل ذهن هست فعالیت می کنید دلیل نمیشه قرآن رو طوری تفسیر و ترجمه کنید که به اهداف سایت بخوره . شما چه طور الم را تفسیر می کنید مگر ندیدی یا مگر نخوندی؟ برادر مفسران بزرگ این حروف را رمزی بین خدا و پیامبر دونستند. به قول برخی التماس تفکر
البته اگر مطلب من به خاطر انتقادی بودن تایید بشه. چون مطلب قبلی من که انتقادی بود تایید نشد.
سلام دوست خوبم
ببخشیدا واسه این جواب دادم یوقتی تو اشتباه نمونیم منم الم توجه نکردم فکر کردم معنیش میشع درد چرا علی آقا نوشت مگر الان که شما اینطوری گفتی رفتم تو سوره دیدم منم اشتباه متوجه شدم شما هم اشتباه شاید متوحه شدی اونی که شما میگین مفسران میگن جز رمز و راز اون حروف های مقطع هست که اول سوره ها همیشه میاد اینی که علی گفتن داخل آیه هست که الم یجدک یتیما فاوی هست اون آیه که معنیش به اونی که علی آقا میگه نزدیکتر و اون قسمتم از نوشتاری رو ایراد گرفتین واسع همه پیش میاد بخاطر کیبورد و هجمه نوشته ها که من خودم بعضی وقتا حوصله نمیکنم پاک کنم اشتباهمو چون میدونم مفهوم اون کلمه رو قطعا دوستان متوجه میشن و درک میکنن سریع مینویسم و رد،میشم بعصی وقتا هم اصلاح میکنم اینقد سخت نگیرین مهم فهموندن کلام و رسوندن جان کلام بهم شما که اسم کوروش کبیر رو پروفایلت زدین باید مثل پادشاه یکتاپرستمون نگاه وسیعتری داشته باشین بزرگوار عاشقتونم فقط جهت یاداوری بنده یلحطه وظیفه دونستم جواب بدم برای عشق ورزیدن بهم
من چون دونه دونه نظرها را دارم میخونم متوجه شدم که دوستان جان کلام و گرفتن پس اصل نیت درست انتقال دهنده هست به درست و غلط کار کمتر باید دقت کنیم آره اگه واقعا یجا مفهوم از اصلش خارج بشیم و چیز دیگه بخورد هم بدیم باید یاداوری کنیم بازم تشکر از همه شما عشقیا که اینجایین تا من لذت ببرم از وجود تک تکتون و نوری که از شما بوجودم ساطع میشه دروووووود
درود بی پایان بر شما جناب بختیار پور
سپاس از توضیحات شما و عرض پوزش از دوست خوبمان بابت برداشت اشتباه از مطلبشون . امیدوارم عاقلانه زندگی کنیم . در دنیا و آخرت رستگار شویم . و هیچ موقع با احساسات تصمیم نگیریم و قر بخونیم و یاد بگیریم
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام سید علی خوش قلب..
من واقعا سپاسگزارتونم بابت این نوشته های الهیتون..
و سپاسگزار این روز زیبا هستم.که اینچنین دوستانی دارم که مدارشون هر روز هروز بالا بالا بالا میره..
و دارن پله های ترقی رو یکی پشت دیگری طی میکنن..
و این نتیجه الهیشونو با ما به اشتراک میزارن..
سید عزیز.من حدودا چند ماه پیش.همین آیه ضحی.تو یکی از برنامه ها..خداوتد بهم گفت دانلودش کن بزار …من یچیزی میخام بهت بگم…
اینقدر این آیه تو درون من رخنه کرد…
ولی طبق مدارم.هر موقع سوال چیزی دارم هدایت میشم به این آیه….تا اینکه دیروز کامنت شما رو خوندم..و بازم امروزم طبق مدارم.این آیه برام واضحتر شد..
چقدر زیبا خداوند داره از طریق این فایل از طریق این کامنت با من صحبت میکنه..
و…….
من سپاسگزار خداوندی هستم.که داره پله پله درک قوانین الهی رو به ما یاد میده! و درک بیشتری رو به ما میفهمونه!…
و باز هم سپاسگزار این خداوند زیباییم هستم..که هر روز هر روز داره رشد رو در لایه های درونیم تقویت میکنه…
سلام خدمت دوست عزیز،علی اقای بیدار
علی آقاخیلی زیبا نوشتی ،چه قلبی!چه نگاهی!!چه الهامی!!خدارو سپاسگزارم که در مدار دیدن این پیام قرار گرفتم و همینطور پیام روشنی بخش استاد گرامی ،چه شرح صدری!خدایا دوستت دارم واین مسیر و این آگاهی هارو دوست دارم ،خدایا قلبم راباز کن ،چشمانم را بیناتر کن ،گوشم راشنواتر کن،خدایاقویترم کن ،ومرا هرروز بیشتر ازپیش به خودت نزدیکترم کن ،با ثروت ،با آگاهی ،باشرح صدر ،بادوستانی که مسیر را برایم نشانه گذاری میکنند،باشکر گذاری
ودیدن تمام آنچه باید ببینم
به نازم به اقای سید علی خوشدل که باز جزو بهترین کامنت ها شدی و این نشان از ایمان قوی شما هست و حس خوبی که دارید هست من خیلی با اون قسمت که گفتید احساس خوب رو سر لوحه زندگی خودم قرار دادم لذت بردم و همه ی ما باید احساس خوب رو جزوی از عادت های زندگی مون قرار بدیم و البته اگر بتونیم این احساس خوب در همه شرایط حفظ کنیم لایق کسب بهترین اتفاقات میشیم
سلام به برادر عزیزم سید واقعا خوشدل
چقدر کامنتاتون عالی وحس خوب داره چقدر ایاتو قشنگ توضیح دادین وچقدر حس تکامل رو تو وجودتون زیبا میبینم ولذت بردم از این همه موفقیت وراه روشن،امیدوارم این مسیر زیبا رو پربارتر برام توضیح بدین من واقعا از خوندن کامنتاتون لذت میبرم وخدارو شکر میکنم که بهترینا درمسیرم قرارگرفتن
درود فراوان علی جان
ممنونم بابت کامنت زیبا، خالص و تاثیرگذارت
یکی از بهترین هایی
و سپاس بابت خدایی که از طریق این کامنت حال من رو دگرگون کرد و به قلبم قوّت بیشتری بخشید
دقیقا داستان گویای مسیر زندگی من از 3 سالگی که یتیم شدم رو تا امروز که هدایت شدم هست
طوری که هرگز از این بابت ناراحت نبودم چون خدا مثل بهترین پدر مراقبم بوده و مثل بهترین مادر رسیدگی کرده بهم و همیشه باور داشتم و دارم که علت مسیر متفاوت زندگیم و موفقیت هام اون تضاد ها بوده
باز هم درود میفرستم بهت عشق
به امید دیدار ️
سلام سید دوست خوبم
به به واقعا به به به این آگاهی نااااب حال کردم قبل اینکه کامنت شمارو بخونم صوره ضحی رو خوندم میخواستم ببینم سوره قبل و بعدش چی فرموده خدای جل وجلاله من دیدم محشرررررره آگاهی نااااب بعدش اومدم کامنت شمارو خوندم دیدم به به ببهبهههع کولاک بود دقیقا شما هم درباره سوره ضحا توضیح کامل ساده روان و عالی دادی که خیلییییییی لذت بردم و خصوصا اون قسمت که گفتی با قضاوت جلوی روزی الهی مونو گرفتیم یکی از ترمزهای مادر که با پاکسازی اون ترمزهای دیگه هم محو میشن عالی بود تونستم این ترمز ذهنم و بشناسم ممنونم از لطف شما بسیار لذت بردم متشکرم از آگاهی نابتون
سلام خدمت دوست عزیزم آقای خوشدل
سپاسگزارم ازتون بابت این کامنت زیبا و الهی شما
منم دقیقا حس شمارو داشتم درمورد صورت زیبا و نورانی مریم جون به طوریکه وقتی ایشون شروع به صحبت کردن اشکام بی اختیار جاری شد ، همیشه مریم جون رو دوست داشتم ولی تا به حال چنین حسی به ایشون نداشتم و فکر میکنم روزبروز که ایشون بیشتر و ببشتر رو خودشون کار میکنن و قوانین رو درک میکنن ، خالصتر ، صافتر و زلالتر میشن و آگاهیها جاری تر میشه به قلب پاکشون و حالا که اومدن همراه استاد عزیزمون حرفهای خدارو با ما درمیون بذارن دقیقا نور الهی از چهره هر دو عزیز داره واضح میتابه و ما دریافتش میکنیم ،
الهی صدهزار بار شکرت
سپاسگزارم ازتون بابت این که انقدر زیبا آیه ها رو با مثالهای واضح برامون ساده کردید و کاملا مارو بردید به زندگیمون ، به تفکر ، به درک اینکه این آیه ها چقدر دقیق دارن با تک تک ماها حرف میزنن … و چقدر خوبه که عمیق بشیم و درک بهتری داشته باشیم
سپاسگزارم ازتون بابت وقتی که گذاشتید و برامون نوشتید از خوندن کامتهای زیبای شما لذت میبرم و آگاهی کسب میکنم ،
براتون از مروردگار عشق و نور و آگاهی بیشتر و ثروت و سلامتی و سعادت آرزومندم
سلام و درود خدمت دوست عزیزم جناب سید علی خوشدل چقد زیبا نوشتی چقد با قلبت نوشتی با تموم وجودم حرفات رو خوندم و درک کردم هرچقد میخونم بیشترمیفهممش این نشونه امروزم بود سید جان ممنونم ازت بابت کامنت های زیبایی که در این سایت الهی مینویسی چه درک قشنگی از قرآن داری شما الگو منی تو این سایت واقعا ازت سپاسگذارم از خدا برات بهترین هارو میخام سپاسگذارم ازت دوست عزیزم:)
سلام به شما دو استاد بزرگوار که نمیتونستم در نگاه اول تمرکزمو روی مباحثی که در این فایل مطرح شد قرار بدم از بس که شما دو عزیز زیباتر و جوانتر شدید خانم شایسته چقدر ناااااااز شدید دلم خواست بوستون کنم شما چشماتونم فرق کرده یه طوری به استاد نگاه میکنید لبخند میزنید انگار تازه به عشقتون رسیدید هزار الله اکبر به این رابطه با کیفیت….
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾
و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
آرى با دشوارى آسانى است (6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس چون از مهمی فارغ شدی به مهم دیگری بپرداز (7)
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)
«قرآن رو طوری بخوانید که گویا خود شما مخاطب هستید و بر شما نازل شده »
هر کدوم از ما زیر یه باری هستیم وقتی اون بار کمر شکن میشه یه جایی به عجز میرسیم تسلیم خداوند میشیم و خداوند برامون سبکش میکنه توی دل سختی به آسانی پناه میبریم اینجا که خدا رو انتخاب میکنیم راهها باز میشن اساتید از راه میرسن و ترمزها برداشته میشن گشایشها حاصل میشه نتایج به دست میاد خدا در همه قسمتها متجلی میشه و هر کس یه جایی به ته خط میرسه که دیگه پارو نزنه…
چندین سال پیش یعنی وقتی 14 15 ساله بودم یه دردی توی پشتم بین دو کتفم حس میکردم انقدر سنگین بود که حتما باید دراز میکشیدم یکی پشتم رو لگد میکرد به اصطلاح قولنجم میشکست تا از درد رها میشدم و این برام خیلی جای سوال بود چرا من این درد رو دارم؟!
قبل از اذان زیاد پیش میومد سوره انشراح از تلویزیون پخش میشد وقتی این آیه تلاوت میشد
«و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم»
با خودم میگفتم کاش با من بود که این درد از دوشم برداشته بشه…
من یادم رفته بود الان چند وقته که دیگه از اون درد خبری نیست هیچ قولنجی ندارم قربون خدا برم که چطوری برام نشونه گذاشت چطور آنچه رو که من فراموش کردم اون فراموش نکرد…
خیلی وقتها یه خواسته ای دارم بعدها که بهش میرسم یادم میره از خدا خواسته بودم و این از ناسپاسی منه
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ
و هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) برسد، ما را (در همه حال) در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده است، میخواند، اما هنگامی که ناراحتی او را بر طرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده، نخوانده، اینگونه برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است. (12 / یونس)
من چقدر باید روی خودم کار کنم تا اعتبار این لحظه راست ایستادنم رو این لحظه صاف نشستنم رو این لحظه بدون درد دراز کشیدنم رو به خدا بدم چه برسه به بقیه نعمتها…
کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى ﴿6﴾
حقا که انسان سرکشى مى کند (6)
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿7﴾
همین که خود را بى نیاز پندارد (7)
إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى ﴿8﴾
در حقیقت بازگشت به سوى پروردگار توست (8)
الان با توجه به آموزشهای شما خیلی خوب متوجه میشم اون موقع زیر چه باری بودم یعنی توی فایل قبلی جوابشو دادم من مسئولیت همه چیو میخواستم قبول کنم من جای خدا میخواستم خدایی کنم یعنی همه چیو من درست کنم همه چیو من میدونم همه چیو من بلدم من من من
منیت…باید خودمو قربانی کنم این هوای نفس رو قربانی کنم،اکثرا میگن به پول قدرت نده به مادر قدرت نده به پدر قدرت نده به دولت قدرت نده به دلار قدرت نده به مدرک قدرت نده به فرزند قدرت نده به پلیس قدرت نده به ماشین قدرت نده اما من میگم به اینا قدرت نمیدم به خودمم قدرت نمیدم
که اعتبار همه چیو بدم به الله به رب
دیگه اینبار یه طوری چیده برام اصلا من بخوامم نمیتونم اعتبار هیچ قسمتی از زندگیمو به خودم بدم
خدایا از این راه از این برنامه از این گذشته که قلبمو به روی حقیقت باز کردی ازت ممنونم
سلام دوست همفرکانسی عزیزمزم الهه جان ازکامنت خوبت خیلی خیلی خیلی لذت بردم خدارا میلاردها بارشکرکن ومنهم شکر میکنم ک مارو براه راست هدایت کرده تواین سایت اینجا خود بهشته با اینکه روی فایلهای هدیه کارمیکنم خیلیزیاد نتیجه گرفتم انشاالله همه مون تواین رابمونیم وبهشتو تجربه کنیم آمین.نقطه سرخط
اینجا جاداره ازاستادعباسمنش عزیزم مریم جان شایسته خاهرگلم وازشما الهه جان خاهر گلم وازتمام خاهر برادرای عزیزم توی این سایت بهشتی سپاسگزاری کنم وازخدای مهربان
برای همه مون بهترینهارو میخام
خدایا خیلی دوستت دارم
خدایا خیلی عاشقتم میخامت زیاد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ ﴿١٧﴾
پس خدا را هنگامی که وارد شب می شوید و هنگامی که به صبح در می آیید، تسبیح گویید، (17)
وَلَهُ الْحَمْدُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِیًّا وَحِینَ تُظْهِرُونَ ﴿١٨﴾
همه ستایش ها در آسمان ها و زمین ویژه اوست و شب و آن گاه که وارد ظهر می شوید [نیز خدا را تسبیح گویید.] (18)
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ وَکَذَٰلِکَ تُخْرَجُونَ ﴿١٩﴾
زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را از زنده بیرون می آورد، و زمین را پس از مردگی اش زنده می کند؛ و این گونه [از گورها] بیرون آورده می شوید. (19)
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ ﴿٢٠﴾
و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که شما را از خاکی [بی جان] آفرید؛ پس اکنون بشری هستید که [روی زمین] پراکنده و منتشرید، (20)
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿٢١﴾
و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند،(21)
قَدْ قٰامَتِ الصَّلاَهُ ، قَدْ قٰامَتِ الصَّلاَهُ
اللّهُ أَکْبَرُ ، اللّهُ أَکْبَرُ
لا إِلٰهَ إلّا اللّهُ
سلام از روشنی قلبم ،به پیامبر زندگیم ،به همسر بهشتی زیبارو
به نور و وعشق و آگاهی و زیبایی و عطر بهشت که از 6صبح من رو مسخ این عطر کرده …
سلام به قلب های روشنِ باز شده به نور الله
سلام به سیمای بهشتی شما
سلام به آرامش مطلق
سلام به لرزش صدای استاد شایسته
سلام به اشک حلقه زده در چشم استادم
سلام به مهربانی و نور و عشق الله
سلام به دوستان بهشتی من
رب من ،رئیس و فرمانده ی زندگیم،پدرم…مادرم… عشقم…
صاحب هر ضربان قلبم،صاحب هر نفسم
صاحب روحی که به من هدیه دادی و منِ انسان،جاهل بودم و ندونستم چه امانتی رو برداشتم …
به من ،به عقل ناقصم،به روحی که از شماست،به انگشتان دستانم ببار و بزار ازت بنویسم
از عشقت …از قدرتت…از نورت …
از سعیده ی ظلمت …که شمارو ولی زندگیش قرار داد و از تاریکی به سمت نور هدایتش کردی …
از بار سنگینی که از دوشم برداشتی …
از قلبی که برام باز کردی…
از زندگی که برام آسون کردی …
الله مهربانم ازت اجازه میخوام از شما بنویسم ….کمکم کن که من برای نوشتن از شما خیلی ضعیفم ….
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
گوهری کز صدفِ کُون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
سلام از من ،به سعیده ی سال های دور
به سعیده ی خداناباورِ بی اعتماد به نفسِ افسرده
به سعیده ی تاریکی ها
به قلبی که زیر خروار ها خاک دفن شده بود
به گوشی که برای قرآن شنوا نبود
به چشمی که قدرت دیدن نعمت هاش رو نداشت
به زبانی که جز به کفر و ناسپاسی وگله باز نمیشد ….
به دستی که جلوی همه دراز بود جز «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»
به پاهایی که گاری زوار درفته را با سختی هرچه تمام تر میکشید ….
به مدار آسون شدن برای سختی ها …
به گریه های بدبختی …
به شیفت های سنگین و سخت و طاقت فرسا
به اعزام های وحشتناک
به هدنرس های نامناسب…
به همراه مریض های درگیر …
به زندگی نکبت بار و پر از غم
به عشقی که وجود نداشت
به انسان حمایتگر و چک و لگد خور
سلام سعیده ! الان که دارم برات مینویسم احساس میکنم خیلی خیلی ازم دوری …احساس میکنم نمیشناسمت…
احساس میکنم سال ها خواب بودم و تازه بیدار شدم …
مثل خوابِ اصحاب کهف ….
فَضَرَبْنَا عَلَىٰ آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا ﴿١١﴾
پس سالیانی چند در آن غار، خواب را بر گوش هایشان چیره ساختیم. (11)
چه خواب غفلتی بودی ….
همون موقع که لجبازانه پشت به نور الله کردی و زندگی در ظلمت رو ترجیح دادی …خداوند عاشقانه مراقبت بود و تو نفهمیدی …
وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ ۚ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ ۖ وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ ۚ
و آنان را گمان می کنی که بیدارند، در حالی که خوابند، و آنان را به جانب راست و جانب چپ می گردانیم، و سگشان دو دستش را در آستانه غار گسترانیده است.
خوابِ تو کجا و خوابِ اصحاب کهف کجا …
تو بنده ی الله نبودی… اما الله خدای تو بود … حواسش بود …
سال ها گذشت تا از سردی سایه خسته بشی،از تاریکی دلت بِبُری،شب هایی که با گریه به ستاره ی آسمون خیره میشدی رو یادمه …از زیر خروار خروار سیاهی قلبت خدارو صدا میزدی یادمه …درخواست نجات و رحمت و معجزه ت رو یادمه …خدا همیشه بود …همیشه میشنید …
اما قلبت انقدر سنگین بود که نمیتونست روشنایی رو دریافت کنه سعیده …
برداشتن این سنگینی بیست و هشت ساله کار آسونی نبود!
کارِ تو نبود!
چه کسی قلبت رو روشن کرد …؟
چه کسی از دریچه کوچیک قلبت ،نور خدا رو وارد کرد …؟
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا براى تو سینه ات را نگشاده ایم (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست (3)
استاد عزیزم …سال های دور شما منتظر یک مسافر ٧5تومنی بودی …من منتظر یک آدم که کار خدا رو برام انجام بده
سال های دور شما با مامورین راهنمایی رانندگی درگیر بودی و من با تموم مسئولین بیمارستان و دانشگاه
سال های دور شما در پیکان بی کولر ،مسافر کشی میکردی برای خرج روزانه و سعیده زیر خروارها مریض و همراه مریض نامناسب و همکارهای نامناسب دفن بود برای دوزار حقوق آخرماه!
سال های دور شما رویات این بود که یکی از شاگرد هاتون براتون یک ٢٠6 آلبالویی هدیه بده!و سعیده منتظر یک ناجی که زندگیش رو ازین رو به اون رو کنه …
غافل از امانت پروردگار ….
مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش
کو به تأییدِ نظر حلِّ معما میکرد
دیدمش خُرَّم و خندان قدحِ باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جامِ جهانبین به تو کِی داد حکیم؟
گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدا را میکرد
استاد ابراهیمی من
صورت شما،چشم های شما،صدای شما،تصویر شما پراز نور الله ست …
شما فقط زندگی خودت رو نساختی …
شما دریچه ای شدی روی زمین به سمت آسمون تا نور خداوند رو از آینه ی قلبت به ما بتابونی …
و بهمون قدم به قدم یاد بدی ،چطور این آینه رو توی وجود خودمون پیدا کنیم،لکه هاش رو پاک کنیم…شفاف و شفاف ترش کنیم برای دریافت نور خدا بدون هیچ واسطه ای …
برای خیره شدن به آسمون و همراهی با باد و ابرها …
برای لذت بردن از بال زدن و جیک جیک پرنده ها …
برای در لحظه زندگی کردن و شهد شیرین یک خدایا شکرت از ته قلب …
استاد چه کردی با این سعیده ….
زیر این پرچم توحیدی که بنا کردی ..غرق نور و عشق و لذتم….
هوای مهربانی الله رو نفس میکشم …
ازت یاد گرفتم چه جوری روی دوش خدا بشینم …انگشتامو توی دستاش گره بزنم …
و صورتش رو غرق بوسه کنم …
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
استاد بهشتی من …ازت یاد گرفتم با نتایجم حرف بزنم … پس از معجزات این روز های زندگیم وقتی میگم که سِیر کارهای اداری معمولش انجام شده باشه …
تا بیام و برای شما و دوست های بهشتیم بنویسم …
که سعیده چطور روی دوش خدا نشست و الله براش همه کار کرد …
سلام از سعیده ی امروز …در آستانهی یک مهاجرت…
به سادگی …عزتمندانه …پر از معجزه …به امید الله …
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَٰلِکَ غَدًا ﴿٢٣﴾
و هرگز درباره چیزی مگو که من فردا آن را انجام می دهم، (23)
إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا ﴿٢4﴾
مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان شاءالله را] از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیک تر باشد، راهنمایی کند. (24)
با قلبم براتون نوشتم و با اشک چشم هام …
درحالیکه دست خدا رو،روی شونه هام حس میکردم …
خدایا این صلات رو از من بپذیر ….
خودم و همه ی عزیزان این سایت رو به نور مطلق شما میسپارم …
خدای نُّورٌ عَلَى نُورٍ
سلام به سعیده عزیزم
ماشالله عجب نوشتی و با عشق دیدگاهت رو خوندم و آیاتش چه قدر حلاوت برام داشت
شعر هایی که استاد گفته بود در دوره رو نوشتی و چه قدر قشنگ بیان کردی…
امروز وقتی داشتم پیاده روی می کردم در خیابان ها بی مقصد خواستم یک فایلی درست کنم از 5 سال دیگم و با الانم صحبت کنم و یه چیزهایی رو به خودم بگم و چه قدر دیدگاهت شباهت شیرینی داشت نسبت به این تمرینم
دیروز تو کانالم فایلی رو دیدم از سال 2019 با اسم سلام دوست خداگونه من و دقیقا با خودم صحبت کرده بود…
میدونی که این صحبت های تو نیست!
اینا کلام حق که جاری میشه …
و چه قدر زندگی زیباست که انقدر خوب میشه 5 سال رفت جلو و 5 سال برگشت عقب …
امشب حتما برای خودم این فایل رو ضبط می کنم و دوباره میزارم کانالم
قلب پاکت رو می بوسم خواهر خداگونه من
ثروتمند باشی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ ﴿حج6٢﴾
سلام بروی ماه سید علی عزیزم…به برادر بهشتی راه دورم …
همیشه برای پاسخ دادن بهت احتیاج به زمان دارم…برای اینکه فرکانس هام رو بهبود بدم تا در مدار پاسخت قرار بگیرم …
سیدعلی جان …وقتی کامنتت رو میخونم …حضور همزمان خودم و شما در سایت برام معنی بالا رفتن فرکانسمه …وقتی لطف میکنی و برام مینویسی …دیگه واقعا مست عشق خدا میشم که انقدر روحم رو پرورش داده تا به شما شاگرد زرنگای استاد برسم …
خیلی وقت ها …دارم کامنتت رو میخونم …صدای گفت و گوی شما با استاد توی بکگراند مغزم پِلی میشه …
میدونی چقدر من اون فایل رو گوش دادم؟و پا به پای عادله جان گریه کردم؟
چقدر از موفقیت های شکیلا لذت بردم؟
و چقدر از کلمه به کلمه صحبت های خودت یاد گرفتم …؟
سیدعلی عزیزم …خرداد ماه من خوابی دیدم که شبیه خواب نبود …
قبل از خوابیدن اتفاقاتی افتاد که من قلبم گرفته بود و به خدا گفتم واقعا من تنهام…؟
واقعا کسی نیست دوروبرم؟
مگه میشه کسی به شما وصل بشه و تنها بمونه …؟
توی خوابم پیش شما بودم …میزبان ما شما و عادله جان بودین…هنوز طعم بغل محکمی که از عادله گرفتم زیر زبونمه …بچه های دیگه هم بودن :)…
چه لذتی بردم ازون خواب …
و بعد اون شب…معجزات زندگی و بالا رفتن مدارم به سرعت رخ داد…
یکی از همین نعمت های مدار بالا …هم صحبت شدن با شما …نه توی خواب …که در بیداری و توی سایته …
مگه از خرداد چقدر گذشته …؟
تو جریان مهاجرت کاریم بهم گفتن انتقالی دائم نمیشه …فعلا 6ماه ماموریت …
اولش پرسیدم چرا؟گفتن قانونه …
چندثانیه نشد …خدا گفت سعیده ی من …تو از کجا خبر داری 6ماه دیگه کجایی؟؟؟؟
چه میدونی از پلن هایی که من برات دارم؟
آرووم و آسوده ….قدم هایی که بهت میگم رو بردار …
منم که همیشه تسلیم …گفتم چشم رئیس …
حالا به فاصله یک ماه از خوابم …دارم براتون مینویسم …6ماه دیگه آیا امکان دیدارتون نیست …؟
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ
دوستتون دارم داداش …به حوری بهشتیت سلام گرم منو برسون …
مرسی که هستی
مرسی که مینویسی
مرسی که از خودت ردپا میزاری …
برای همه چیز ازت ممنونم
قلب فراوان از خواهرت در شمال ایران به هرجای زمین پهناور رب العالمین که مفتخر به حضور شماست….
سلام و درود و رحمت و نور رب العالمین به قلب نازنین سعیده نورانی پروردگارم.
صبح که فایل رو دیدم توی سرویس از پالایشگاه به طرف خوابگاه بودم و تمام تلاشمو کردم کسی اشکامو نبینه و بزور بغضمو فرو میبردم.
الان کامنت شما رو خوندم بازم توی سرویس بودم اینبار از خوابگاه به طرف پالایشگاه ، و بازم تمام تلاشم رو میکردم که کسی اشکامو نبینه و بغضمو فرو ببرم.
میخواستم بگم چی شد که از حافظ گفتی، ولی دیدم مگه ما مینویسیم ؟ منم همینجوری مشتاق حافظ شدم. حالا حق بدین به من که میگم توی این اشعار حافظ همون آموزه های توحیدی استاد عباسمنش رو میبینم. این همه از آیات گفتی و من بقول حافظ «زلف آشفته و خِوی کرده و خندان و لب و مست» رفتم و رفتم و دیدم چقدر زود کامنتت تموم شد.
«گفتم این جامِ جهانبین به تو کِی داد حکیم؟ گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد»
حافظ وقتی از پیر مغان میپرسه خداوند کی به تو توانایی حل مسائلت رو داده ؟ میگه از همون روزی که خلقت جهان رو آغاز کرد توانایی خلق زندگی رو به انسان بخشید، جهان رو مسخر انسان قرار داد.
منو ببخش از اینکه بیشتر برات ننوشتم، ابتدای شیفته، و شلوغ بازیهای اولش.
از صمیم قلبم بهترین ها رو براتون از خداوند درخواست میکنم.
در پناه هدایتهای سراسر نور رب النور همواره قلب نازنینت منور باشه.
سلام برحمیدحنیف
اینجاروباش آدم لذت میبره ازاین همه زیبایی ونعمت کامنت های شما3عزیزروکه میخونم. خانم شهریاری سییدعلی وحمیدحنیف یاد فایل دیدار شمس ومولانامیفتم چقدقشنگه کامنتاتون وامیدوارم منهم بتونم این مسیرزیبارو بااستفاده ازاموزهای استاد والگوبرداری ازدیدگاهی شماعزیزان بیام وبه رب العالمین اعتمادکنم وزندگیموهمون جورکه دوستدارم بسازم انشالله.
درپناه الله مهربان شادوثروتمند
سلام برحمیدحنیف
اینجاروباش آدم لذت میبره ازاین همه زیبایی ونعمت کامنت های شما3عزیزروکه میخونم. یاد فایل دیدار شمس ومولانامیفتم چقدقشنگه کامنتاتون وامیدوارم منهم بتونم این مسیرزیبارو بااستفاده ازاموزهای استاد والگوبرداری ازدیدگاهی شماعزیزان بیام وبه رب العالمین اعتمادکنم وزندگیموهمون جورکه دوستدارم بسازم انشالله.
درپناه الله مهربان شادوثروتمند
فقط اشک ریختم با خواندن کامنت هایتان اشک از حسرت از دل پر که پاکیزه خدا کجایی زنده گی توست تو اصلا خدا را باور داری اینا را بیبین با عشق بازی که با خدا دارند
واقعا خدا کجایی زنده گی من هست ؟؟
فقط باید اشک بریزم
چقدررررر خدا را عالی درک کردین
من حتی بعضی صحبت های شما را هم درک نمیتوانم ولی اشک هایم جاری هست
من هم از خدا درخواست میکنم من را با خودش یار بسازد
من خوشحالم که شما چنین حالی دارید ولی به حال خودم غبطه خوردم
از این حس حال و اشکی که دارم حتی سلام یادم رفت
سلام به روی ماه تک تک شما عارفان
در پناه عشق تان شاد آرام باشید
سلام و درود به شما خواهر بزرگوار و گرانقدر. الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید.
از دریافت کامنت شما خیلی خوشحال شدم. خیلی متشکرم از شما.
یه حس کنجکاوی دارم که از شما بپرسم اهل کجا هستین؟
خدا رو شکر میکنم که در این فضای توحیدی حضور دارم و در کنار دوستانی عزیز تر از خانواده خودم دارم روی خودم کار میکنم.
امروز توی کامنت برای یکی از دوستان نوشتم الان هم برای شما بنویسم.
آیات قرآن هر کدوم یه قانون از قوانین جهان هستی هست. و خداوند اون قانون رو ساخته و اجرا میکنه، خداوند فراموش نمیکنه ، خداوند خلق وعده نمیکنه.
منجمله این قوانین ، قانون در خواست کردن از خداست. که در آیه186 سوره بقره آمده:
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»
چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند پاسخ مىدهم. پس به نداى من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند.
هر درخواستی کنیم خداوند پاسخ میده ، درخواست آرامش کنیم ، درخواست هدایت ، درخواست نعمت ، درخواست تغییر و … هر چه درخواست کنیم خداوند پاسخ میده. خدا همیشه برای بنده اش وقت داره، خدا همیشه حمایت و هدایت میکنه ، همیشه نعمت و آرامش میده. خداوند اینها رو بر خودش واجب کرده بعنوان حق بندگانش که اینها رو بهشون عطا کنه.
از درگاه خداوند برای شما سلامتی و موفقیت و ثروت و آرامش و آسایش درخواست میکنم. شادکام باشید.
سلام دوست مهربان با درکم حمید امیر عزیز
انسان فوق العاده عالی و عارف
چقدررر خوشحال شدم که به کامنتم پاسخ دادین
باز هم تحسین تان میکنم که چقدررررر عالی قرآن را درک کردین نوش جان تان
الهی خداوند بیشتر از آگاهی های خود در شما بریزد
و چقدرررر عالی آیت خدا را توضیح دادین بلی همین طور هست دوست من تا به امروز از خداوند هر درخواستی داشتیم چشم گفته و در کمال ناباوری برایم عطا کرده حتی در زمان جاهلیتم
خداوند همیشه بوده و همیشه هست میدانی حمید عزیز چگونه برایت بگویم خداوند آنقدر زیبا و شیوا بریم بیام میکند برایم عشق بازی میکند ولی باز هم من آنچنان که باید درک اش کنم نکردم مثلی اینکه بار ها برایم گفته هست پاکیزه صبر داشته باش آنچنان زیبا برایت بچینم اگرخودت صدسال فکر کنی این چنین زیبا نمیتوانی یا بار ها گفته به عظمتم قسم دوستتت دارم
زمانی بود که من نی از حرف زدن خدا آگاه بودم و نی اینکه خدا در درون ما هست ما پاره از خدا هستیم یادم هست یک شب انقدر گریان کردم و در باره ثروتمندان فقیران با خودم سوال داشتم که خداوند آنگونه زیبا برایم پاسخ میداد فقط حیران شوک بودم و همان شب ارامش با تمام وجود حس کردم این هست خدایی زیبایی من
حمید عزیز من از افغانستان هستم
الهی در پناه تنها فرمانروایی هستی شاد آرام سالم ثروتمند باشی
و خداوند بیشتر از آرزوهایت را برایت عطا کند
سلام پاکیزه جان. چقدر اسمتون قشنگه.
واقعا بارها و بارها گرمای پرمهر
و غیر قابل وصف خدا رو در زندگی ام حس کردم و درک کردم انگار در دریایی از گرمای لطیف هستم .بارها با خودم گفتم اگر از سمت آدم ها و دیگر مخلوقات محبت و عشق و احترام دریافت می کنم فقط و فقط خداوند سرچشمه ی اون محبت هست.
همانطور که استاد گرانقدر مسبب تمام پیشرفت هاشون رو خداوند مهربان و قرار گرفتن در مدار فرکانسی ایمان میدونن
لا اله الا هو همه چیز است و هیچ نیست جز او.
شادو سربلند و شکوفا باشید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ ۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ ۚ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا ﴿5٠﴾
و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند، جز ابلیس که از گروه جن بود، پس او از دایره فرمان پروردگارش بیرون رفت. [با این حال] آیا او و نسلش را به جای من سرپرست و یاور خود می گیرید، در حالی که آنها دشمن شمایند؟! [ابلیس ونسلش] برای ستمکاران، بد جایگزینی [به جای خدا] هستند. (50)
مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا ﴿5١﴾
من ابلیس و نسلش را در آفرینش آسمان ها و [در پدید آوردن]، زمین و در آفرینش خودشان شاهد و گواه نگرفتم [تا یاریم دهند]؛ و من گمراه کنندگان را یار و مددکار خود نگرفته ام. (51)
حمیدِحنیف عزیزم سلام بروی ماهت
خداروشکر امروز قلبم برای نوشتن باز شد و من لبیک گفتم برای صلاتی دوباره …
جملاتی که تو سرم بود تا برات بنویسم …با هدایت قرآنی قبل از کامنت نوشتن برای شما…همش پرید …
این دوتا آیه منومحو خودش کرد ….محو مهربونی این رب …محو جاهل بودن ما انسان ها …
نمیدونم کلمات میتونه فرکانس الانم رو بهت برسونه یا نه …ولی قلبم برای این خدا در تلاطمه …
لطفا خودت هم دقیق بخون
اما بزار از برداشت های عقل ناقص خودم بگم…
الله میگه …
مخلوق من …
وقتی خلقت کردم
به تموم ملائکه گفتم بهت سجده کنند!
شیطان بهت سجده نکرد!
بعد توی انسان …
میای بجای من …
دوست شیطان میشی…؟
بِبیین …
وقتی این تیکه ش رو خوندم …که گفت بجای من …اصلا سرم گیج رفت …
الله به اون عظمتت …که در تعریف خودش میگه کرسی آسمون ها و زمین دست منه و این کار اصلا سخت نیست برام …
داره به منِ انسان ناسپاس ضعیف کفور عجول جهول!!!!!
که همین الان اگر آب بپره توی گلوم،از ترس خفه شدن چشام درمیاد …
داره به من میگه!
بجای من
بجای این رب
داری دوست شیطان میشی که دشمن توعه؟که بخاطر اینکه به تو سجده نکرد من از درگاه خودم انداختمش بیرون …با اون سابقه ی عبادتش ….
ببین میتونم ساعت ها تو همین یک آیه غرق بشم ….ساعت ها ….
دلم میخواد انقدر برای تموم این سی سال ازش طلب بخشش کنم که بالاخره صداش بیاد بگه بخشیدمت سعیده ….
حیف …حیف…
از دست و زبان که برآید …کزعهده ی شکرش به درآید ….؟
خدا همینجاست؛ بین من و تو ساده ساده عین من و تو
خدا همنیجاست؛ تو لحظه هامون بین نماز احساس و بارون!
خدا همین جاست خدا همین جاست خدا همینجاست…
بیشتر ازین توان نوشتن نیست ….
درپناه الله یکتا…در بهترین زمان و مکان به دستت برسه …
سلام و درود به شما سعیده نورانی پروردگارم.
بسیار بسیار تحسینت میکنم. وقتی مینویسی: بیشتر ازین توان نوشتن نیست ؛ نشون میده در حال تغییر مداری. منم یه وقتایی تجربه اش کردم. یه سری مفاهیم جدید دریافت میکنی عجیب میری توی سکوت و آرامش و خضوع. عجیب آدم آروم میشه. دلت میخواد تا چند ساعت تنها باشی و با کسی حرف نزنی. از طرفی بخاطر گذشته احساس منفی میاد ، از طرفی به رحمت خداوند بینهایت امیدواری و بینهایت درخواست ازش داری.
واقعاً بارها گفته این شیطان دشمن آشکاره. مبین یعنی واضح و آشکار ، اونقدر واضح و بدیهی که اصلا نیاز به توضیح نیست. با عین حال خداوند همه جوره بهمون یاری میرسونه تا جلوی این دشمن شکست نخوریم.
ازت ممنونم بخاطر این آیات نورانی. و بهت تبریک میگم این تغییر مدار. انسان زیبا و منور و هدایت شده پروردگارم.
برات از رب العالمین نور علی نور بینهایت نعمت و ثروت و شادکامی و سلامتی میخوام، الهی قلب نازنینت همیشه منور باشه به نور هدایت.
اقااااااااا این جاچه خبررره این همه انرژی مثبت وحااااال خوب وخداااااایی وعرفانی وروحانیییی واااای خدای من غرق دراین اگاهی ها شدم وحالممممم دگرگون شد
اخه من این موقع ها همیشه خوابم،شوهرم هرروز بی سروصدا اماده میشه میره سرکار ساعت پنج صبح ولی امروز چی شد که دیرش شدوخواب موند ومن باصدای در وعجله کردنش برای رفتن به سرکار ازخواب بیدار میشم وهدایت میشم به خوندن این کامنت های نااااب وبی نظیررر وخدایییییی شک ندارم که این خدا بود منو بیدار کرد گفت فاطمه برو توسایت کامنت بچه هارو بخون واومدم دیدم بله عجب فضایی عجب بهشتی که باهرکلمه ای که نوشته شده لذت بخش بودبرام
اصلا قلبم بازشددددد،احساسم دگرگون شد نمیتونم این احساسی که دارم رو وصف کنم،خداهمه مارو هدایت کنه به مدارهای بالا وبالاتر وبالاتر برای درک این قوانین برای درک بیشتر خدا
خیلی عاااالی بود دوست خوب ومهربونم سعیده جان امیدوارم در تک تک لحظه به لحظه زندگیت شادو خوشبخت وثروتمند باشی
عاشق همتونم استادو مریم جان و همه بچه های سایت نازنینم
خدا همین جاست بین منوتو ساده ی ساده عین منوتو…خداهمین جاست..
سلام به تنها فرمانروایی جهان قدرت جهان
سلام به ریس زنده گیم فرمانروایم کارفرمایم مادر پدر خواهر همه کاره زنده گیم
سلام به الله مهربانم یکتایم
سلام به مهربان ترین مهربانان
سلام به مثبت ترین انرژی جهان
سلام به رفیقم یارم یاورم همدمم همراهم شریکم
سلام به کسی که هر بار مرا اجابت کرد و من فراموش کردم سلام ای خدا سلامممممم خدایم عاشقم عشقم فدایت شوم دوستتتت دارم
سلام به استاد عزیزم به مریم نازنین
این دومین روز است کمنت میخوانم و کمنت خودم ره نوشته میکنم
تاکنون هیچوقت از خودتان پرسیده اید که قیمت یک روز زندگی چند است؟ ما که قیمت همه چیز را با پول می سنجیم تا حالا شده است که از خدا بپرسیم قیمت یک دست سالم چقدر است؟ یک چشم بی عیب چقدر می ارزد؟ چقدر بابت اشرف مخلوقات بودنمان پرداخت کنیم؟ قیمت یک بدن سالم چقدر می باشد؟ قیمت یک لیتر باران، قیمت یک ساعت روشنایی خورشید چند است، چقدر باید بابت مکالمه ی رایگان با خدا پول پرداخت کنیم، یا اینکه چقدر بدهیم تا بی منت نفسمان را با طراوت طبیعت پر کنیم؟ تمام قشنگیهای دنیا کاملا مجانی در اختیار ماست. پس می بایست خدا را بابت تمام نعمت هایی که بی منت هرروز بر ما ارزانی می دارد، هزاران بار سپاس گوییم. خدایا شکرت
خداوند از روی همه ما بار های مان را برمیدارد همیشه و همیشه حتی ما متوجه هم نیستیم
در دوران جاهلیت خودم وقتی خواب بودم تازه تلیفون گرفته بودم و با خود گفتم انترنت اش چطور شود من خو پولش ندارم حتی از خدا نخواستم ولی خدا گفت پاکیزه من مراقب تو هر لحظه هستم پدرم از طریق وظیفه اش برای من هر ماه انترنت میفرست
بعد از این که نظام تغییر کرد باز گفتم چطور شود این هم قطع شد ولی خدا گفت باز مه هستم بازم از خدا نخواستم همیش پیش خودم فقط میگفتم چطور کنم و خدا میکفت مه هستم از دست غرق جاهلیت بودم نه صدایی خدا را میشنیدم نه یادش میکردم ولی خدا خدایی میکرد باز پدرم کارت پنج صدی آورد بسیار زیاد
تعداد زیاد به من داد بسیارر خوشحال شدم با خواهر هایم گفتم خداوند هیچ وقت مرا همین رقم نمیماند همیشه برایم مهیا میکند
بعد او هم خلاص شد باز گفتم چی کنم باز خدا گفت مه هستم این بار پدرم وایفای وصل کرد این تمامش کار خدا بود این گپ ها را من پیش خود میکفتم با خود میگفتم و خدا این طور عالی برایم انجام میداد شاید خواسته های ناچیز باشد ولی در دل تضاد ها ایجاد میشد و خداوند همیشه برایم مهیا میکرد و میکند
یادم هست ما در یک خانه بسیارررر خراب کهنه بودیم همیشه به طرف حویلی می دیدم میگفتم خدایا تو یک خانه عالی برای ما نصیب کن حالم بد میشد حتی خانه موش داشت شب ها از یک اطاق نصف شب به دیگر اطاق میرفتم و گریه میکردم که خدایا چرا
بعدا این در حالی بود که پدرم بیکار هم شده بود همیشه میگفتم پاکیزه یک روز میشود اشپزخانه شیک لکس داشته باشین ؟؟؟
یادم هست همین رقم گفتم
و چقدررر گریان میکردم حتی دوست های مه از شرم مهمان نمیتوانستم چون شرم داشتم از خانه ما
ولی بعدا خداوند به یک خانه بسیاررررر زیبا که پنج منزل بود هدایتم کرد چقدرر شیک لکس بود با ویو عالی و بهترین اطاق بهترین منزل اشپزخانه شیک پاک دوست هایم هم مهمان کردم این هم هدایت خدا بود بازم یادم رفت کاملا یادم رفت که این کار ها خدا بود باز هم من بنده ناسپاس خدا را فراموش کردم
بعدا از او خانه هم خارج شدیم بعدا ده ماه در همو منزل ما بود که من با استاد عباس منش آشنا شدم
دنبال خانه گشتیم که خداوند به این منزل هدایت ما کرد
این هم آپارتمان شیک لکس با همان ویژه گی هاست
بخداا یک روز تمام اینا آرزویم بود لحظه با خودم فکر کردم گفتم اینا خو آرزویم بود خداوند برایم داد حالا چقدرر ناسپاس هستم چقدر برایم بدیهی شده
خدایاااااااا شکرت خدایااااا شکرت
خدایا شکرت برای تمام بار های که از دوشم برداشتی و اوضاع را همیشه تا ابد برایم بهتر بهتر میسازی خدایا شکرت خدایا دوستتتتت دارم خدایااااااا عاشق ات هستم خدایا ممنون ازت
دوستا چیز های که حالا داریم یک روز آرزوی مان بود حتی از همین موبایل دست مان ولی نگذاریم برای مان بدیهی شود و خدا را فراموش کنیم
خدایا شکرت
سلام به پاکیزه عزیزم
چه اسم زیبایی،
چقدر قشنگ نعمتهای بدیهی زندگیمون رو گفتی که برامون عادی شده و به چشممون نمیاد،
دست سالم، چشم بی عیب، اشرف مخلوقات و…،
ممنونم ازت به خاطر این یادآوری زیبا،
قلب کامنتتو روشن کردم تا بره تو لیست علاقه مندیهام تا هروقت دیدمش بخونمش،
موفق باشی عزیزم
سلام سعیده عزیزم،همپاره ی توحیدی من.تحسین میکنم تعهدتون رو،تحسین میکنم احساس الهی و اتصال تون رو
سعیده عزیزم،با قلب نوشتی و با اشک ،من هم با قلب خوندم و با اشک لذت
نوشته های توحیدی تون رو دنبال میکنم،و همیشه دوست دارم و مشتاقانه میخوام بهترین اتفاقات واستون رخ بده و من شاهد بهترین هاتون باشم.تحسین میکنم استقامتی که داشتید و دارید.
بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروشِ عالَمِ غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلندنظر شاهبازِ سِدره نشین
نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست
سلام به سعیده نورانی توحیدی و عزیزدل این سایت الهی
درود منو از خطه جنوب ، خوزستان بپذیر ..سعیده جان ،خواهر قشنگم..اونقدر فرکانست بالاست..اونقدر الهی هستی که همین صبح داشتم به خواهرم میگفتم ، سعیده اونقدر توحیدی و الهی هست که عزیزدل سایت شده که همه فرشته صداش میکنن..
فرشته قشنگ سایت بهشتیمون، دوستت دارم…به خودم این جسارت رودادم که برات بنویسم
چون امروز ورد زبانم بودی ،چون امروز از خدا خاستم اونقدر عشقش رو ، توی قلبم و زندگیم و روحم و جسمم زیاد کنه تا مثل سعیده نازنین باهات عشقبازی کنم و حظ کنم از عشق تو …تا مثل سعیده تورو لمس کنم تورو حس کنم…
حتی توی کامنتی که امروز توی همین قسمت نوشتم ..گفتم خدایا میخوام به مدار سعیده نورانی برسم…
کمکم کن کنارم باش تا همونقدر عمیق و واقعی و عاشقانه بپرستمت..
به خواهرم گفتم سعیده جان خیلی فرکانسش بالاست ، میخوام اونقدر توی این مسیر ثابت قدم باش اونقدر به خدا تعهد داشته باشم تا مثل اون بشم عزیزدل خدا ️️️️
سعیده جان کامنت های پرشور و عشق و الهیت قلب آدم رو نوازش میکنه ..
عزیزدلم تحسینت میکنم برای اینهمه الهی بودنت تحسینت میکنم برای وجود پر از عشقت ..تحسینت میکنم برای شجاعتت ، تحسینت میکنم برای اینکه فارغ از هرگونه غرور و تعصب برامون مینویسی و به جهان و ما عشق میپاشی
عاشقتم خوب من..
بی نهایت دوستت دارم
از خداوند وهاب برات حال خوبه خوب خوب خوب و خنده های از سر ذوق و عشق آرزومندم ️️️️ قلب فراااااوون
روی ماهت رو میبوسم از دور
سلام به دوست عزیز و ارزشمند من
سلام به سعیده خانوم که نور قلبش تا خوزستان تابید قلب من و فرزانه عزیز همشهریمو نورانی کرد
جالبه وقتی داشتم جواب کامنتهای دوستان در پاسخ به سعیده جان میخوندم بی اختیار چشمام بسته شد و اشک شوق در چشمام جاری شد
با صدای قلبم از خدا خواستم منم در مداری قرار بده که مثل سعیده جان بتونم با قلبم کامنت بنویسم و کلام ربم رو جاری کنم در کلمه به کلمه هر چیزی که مینویسم یا میگویم
وقتی که مناجاتم با خدام تمام شد و رفتم سراغ خوندن کامنت فرزانه خانوم دیدم چه جالب ایشونم دقیقا همین دعا رو کردن و باز قلبم باز شد و تایید گرفتم از خدای خودم که مسیرم درست و آدمهای درست در این مسیر همراه منن
من معمولا هر صب توی تمرین ستاره قطبی از خدا میخوام که منو در مسیر آگاهی های کیهانی ثابت قدم کنه و دور منو پر کنه از آدمهای مثل خودم و همیشه هم از ذهن نجوا گرم این صدا میمومد که خدا تا الان هیچ کاری نکرده برات ببین چقدر آدم الکی دورتو گرفتن و جالب بیشتر وقتها جوابی نداشتم براش ،ولی همین الان که در حال نوشتن این کامنت هستم این ندا اومد که ببین چه دوستانی داری و چقدر آگاهن
خدایا سپاگزارم ازت بخاطر تک تک این دوستان ،آقا رضا عطلار روشن،لیلا شبخیز ،سعیده خانوم و فرزانه خانوم همشهری ممنونم ازتون بخاطر بودنتون تو این مسیر
سپاسگزارم الله ام که استاد عزیز ما رو سر راه ما قرار داده استادی که یه روز تصمیم به تغییر زندگی خودش گرفت و این آگاهی ها رو به دلش انداختی و رسالت خودش دونست که انتشارشون بده و بقول سعیده عزیز بشه دریچه ای از آسمان براس انتقال اسن نور هدایت به سمت همه ماها
سپاسگزارم ازتون استاد عزیزم
در پناه الله یکتا شاد خرم باشید
سلام محمد جان، دوست خوبم..همشهری خونگرم و الهی نازنینم
تحسین میکنم شمارو ، بخاطر روحیه حقیقت جو و خداشناسی که دارین و تعهدی که توی این مسیر برای شناخت خودتون و خدا و جهان گذاشتین..
میدونی اگر در گذشته و قبل از آشنایی با این سایت بودم، فکر میکردم آقایون هیچوقت نمیتونن توی فاز خدا و الهیات و….برن …و خیلی تصورات اشتباه دیگه
اما وقتی شما و بقیه آقایون این سایت الهی رو میبینم حرفاشون رو میخونم، متوجه میشم که نه همون اندازه که خدا لطیفه ، یه مرد میتونه همون اندازه لطیف باشه..
دوست خوبم از اینکه نوشتین که از خدا هدایت میخواین…تحسین میکنم شمارو محمد جان ، و خدارو هزاران بار شکر میکنم که همسفرهای بهشتی و نابی توی این مسیر کنارم هستن و همدیگه رو تحسین میکنیم قوت قلب میدیم و به رشد همدیگه کمک میکنیم..
دوست خوبم امروز بعد یک روز غیبت که نتونستم به سایت سر بزنم کمی از دست خودم ناراختم ..چون من تعهد دادم به خودم که بهانه هارو ردیف نکنم برای اینکه مشغله داشتم و نتونستم..واسه همین امروز صبح زود اومدم کم کاری رو جبران کنم .. دیروز پیام شمارو خوندم و چقدر خوشحالم کردین با دیدگاه الهی که برای من گذاشتین دوست خوب هم فرکانس و هم مسیرم..
بی صبرانه منتظر درخشش شما و نتایج عالی شما هستم..
براتون از درگاه خدای منان ، عشق الهی و ثروت و برکت و سلامتی ارزو میکنم
سلام به خانوم شهریاری بزرگوار
کامنت ها رو زدم به ترتیب امتیاز تا کامنت شما رو بخونم اسم خانوم سعیده شهریاری رو میبینم خود بخود میخوام اشک شوق بریزم ،خود به خود اشکم میاد خیلی فرکانسون عالی ،خیلی تحسینتون میکنم بابت این تعهد ، استمرار ، کار کردن مداوم روی خودتون که به این فرکانس از عشق رسیدین،امروز این نجوا من ول نمیکرد میگفت کو پس ،چی شد ، کو این نتایج بزرگ ، خودمو مشغول کردم احساسم رو عالی کردم و تو این پیام شما دیدم چقدر از نتایج عشق و رابطه خوبتون با خدا صحبت کردین گفتم آقا ببین اینا نتیجه است ،چسبیدی به مالی ذهنتم نقطه ظعف ات رو پیدا کرده ، آقا این همه نتیجه رو فراموش کردی ، خیلی ازتون سپاسگزارم بابت این کامنت ، حالم رو خیلی عالی کردین ،
در پناه تنها فرمانده ،تنها عشق ، تنها پادشاه باشین ،
سلام جناب رفیعی ممنونم که اینقدر شیوا درد دل منو نوشتی.منی که اینقدر نعمت دارم اینقدر خوشبختم اینقدر در آغوش خداهستم اما اینارو چشم بستم بروشون و فقط گیر دادم به پول به عظمتش قسم که اینقدر پول ریخته زیر پام اما این ذهن افسارمو گرفته و چشمامو بسته و نمیزاره ببینم این همه نعمت و رحمت و برکت رو .خداوندا توبه میکنم از این کوری از این کری.خداوندا منو به اندازه پلک زدنی به حال خودم نزار.من ثروتمندترین انسان روی زمینم چون سلامتم چون توی این راهم چون همسر و فرزندی بینظیردارم چون توی بهشتی همانند پرادایس زندگی میکنم چون دارم خودمو میشناسم چون دارم یکتاپرست میشم چون سواد خوندن نوشتن دارم چون صدای پرندگان رو دارم میشنوم چوووون زنده ام و فرصت زندگی و تجربه زندگی رو دارم .آآاااه خدای من منو به حال خودم نزار که زود کافر میشم خدایا منو از بغلت زمین نزار زود گم میشم .خدایا بصریتی عطا فرما تا ببینم تا درک کنم تمام نعمتهای زندگیمو آمیین
به نام هدایت الله
سلام به سعیده خانم
دختر چقدر خودت رو خوب شناختی و اینقدر کامنت شما جذاب وگیرا است که آدم دوست داره چند بار مطالعه کنه می دانم قطعا از کامنتی به دل من نشست اینها قدرت خالق وحرفهای خدایی است که از زبان شما بیرون میاد
خیلی زیاد لذت بردم بودن شما ودوستان کمک خیلی زیادی برای مسیر درست زندگی هدایت میکند برای بهتر شدن
خداوند همراه و محافظ تون باشه انشاالله
سلام سعیده عزیزم
انرژی و حال خوبتو میتونم احساس کنم عزیزم
ممنون ازت بخاطر کانت زیبات
سعیده عزیزم خیلی منتظرم ک بیای از معجزه ی رخ داده بگی
میدونی شباهت عجیبی حس میکنم بین زندگی خودم و خودت
و منم یه روز باید بیام بگم چ معجزه هایی رخ داد برام .چه کار هایی برام انجام داد الله….الله….الله….هنوز خودم مات و مبهوت هستم
درود بر شما سعیده جان
دیشب بعد ازینکه کامنت علی جان خوشدل رو خوندم چشم به آیه اول کامنت شما افتاد
فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ ﴿١٧﴾
پس خدا را هنگامی که وارد شب می شوید و هنگامی که به صبح در می آیید، تسبیح گویید، (17)
حسم بهم گفت دفترت و باز کن و بنویس، منم شروع کردم به نوشتن.
نوشتم از چیزهایی که مدتهاست دنبالش میگشتم و از گشتن حیران شده بودم.
بهم گفت چرا رها نمیکنی این وضعیتت رو؟
مدتهاست میخوام ثروتمندت کنم اما تو سفت چسبیدی به این وضعیتت
مدتهاست میخوام تو رو به معشوقت برسونم اما به جوری این وضعییت رو گرفتی که نمیگذاری دستان رحمتگر من وارد زندگیت بشه
یه جوری رو خودت حساب کردی که امیدت به من کمرنگ شده، مستاصل شدی ازینکه دیگه چیکار باید کنی
کِی میخوای یاد بگیری قشنگ زندگی کردن رو؟
کِی میخوای یاد بگیری قبل ازینکه بخوای به حالت استیصال برسی رها کنی؟!
کِی میخوای قدرت من رو در تحقق خواستههات فیلتر نکنی و باورم کنی که از پس همه کارها برمیام؟!
اومدم کامنتت رو بخونم اما دیدم خیلی خوابم گرفته و ازونجایی که همیشه منتظر هنرنماییت هستم گفتم بله پس قراره کلی عشق کنیم در زمان مناسبش و به خدا گفتم پس خودت بیدارم کنم در زمان مناسبش
یکی دوبار بیدار شدم اما دیدم خستم هنوز
بار سوم که چشام باز شد دیدم نه اینبار پر انرژی هستم، این اصلاً شده نشونه من که به خدا میگم وقتی میخوای باهام حرف بزنی باید پر انرژی باشم تا کلامت رو کامل دریافت کنم
نگاه به هوا کردم دیدم سبحان الله هوا یکم داره روشن میشه
حکمتش رو تازه فهمیدم
شب که خواستم بخوابم تسبیح گفتم و صبح به محض بیدار شدن هم باز تسبیح گفتم و بعد اومدم با انرژی فراوان شاهکارت رو مطالعه کردم
باید تو فرکانس نوشتت قرار میگرفتم
باید معنای این آیه رو به عین تجربه میکردم تا بفهمم منظورش چیه که چه فرکانس خالصی داره این لحظات
شما هم که الحق و الانصاف کم نگذاشتی
این نظم توی نوشتت فراتر از منطقهای انسانیه
هجرتی که دربارش حرف زدی نمیدونم برای شما فیزیکیه یا نه اما برای من نشانه بود از کاری که در این لحظه باید انجام بدم
وقتی از خدا هدایت میخوای باید شاخکات رو تیز کنی، ساده از کنار هیچ چیز عبور نکنی
صدای جیک جیک پرندهها رو میشنوم که دارند تسبیح خدا را میگویند
کِی من این حقیقت را فهمیدم،
سپاسگزار خدایی هستم که مرا به سوی گوهرهایی چون شما هدایت کرده
دوست عزیزم خداوند یار و نگهدارت باشه در هر جا و در هر لحظه
سلام به آقای مقدم عزیز
چقدر زیبا خداوند این آیه رو به صورت عینه برایتان تفسیر کرد چقدر زیباست که خداوند به این شکل با آدم صحبت می کنه چقدر زیبا گفتید که وقتی از خدا نشانه میخوای شاخک هاتو تیز کن، چقدر زیبا خدا گفت و شما هم نوشتید، نوشتید تا نشانه ای باشد برای من و افرادی که به دنبال هدایت الهی هستند. از شما سپاسگزارم که به صدای خدای درونتون گوش دادید و زمانی کامنت گذاشتید که آماده بودید تا از کلام شما و نوشته شما کلام الهی و هدایت الهی بر من نیز نازل شود.
در پناه حق
سلام دوست خوبم
خداروشکر میکنم به کامنتت هدایت شدم واین قطعا کارخداست هدایت خداست چقد حرف دل منو زدی
یه جوری رو خودت حساب کردی که امیدت به من کمرنگ شده، مستاصل شدی ازینکه دیگه چیکار باید کنی
ومن چند ساعت قبلش توی دفترم نوشته بودم، خدایا این شرک مخفی بود منو ببخش تسلیم شدم و بار رو از رو دوشم برداشتم و به خدا سپردم و گفتم خدایا خودت بهم بده همونطور که خواسته های قبلیمو اجابت کردی من میخام بندگی کنم تو هدایتم کن الهی شکر میدونم که خواستم اجابت شده اس کافیه به خودم یاداوری کنم لذت ببر در زمان مناسب بهم گفته میشه خیلی زود
سپاسگذارم
سلام سعیده جان
چقدر کامنت شما بوی عطر خدارو میداد،
چقدر هنرمندانه آیات الهی رو با اشعار الهی مولانای جان تدوین کردید.
من سرگذشت شما رو در پروفایل تون خوندم و بعد که این کامنت شما رو مطالعه کردم، برعکس شما با سعیده قبلی خداحافظی کردم.
واقعا هیچ کدوم از بچه های این وبسایت الهی شباهتی به گذشته ندارن. چون ما هدایت شده خداییم
برات آرزوی سربلندی و عزت و سرافرازی دارم.
سلام سعیده عزیز
وقتی داشتم متن قشنگت رو میخوندم قشنگ حست رو میگرفتم وازاونجایی که خودم دقیقا شرایط مشابه شما رو تجربه کردم و دیگه کلا با اون نفر قبلی خیلی فرق کردم وخدا وارد زندگیم شده وهمه کارها رو داره خودش انجام میده .
..قشنگ میفهمیدم حس درونیت رو واین حس و حالی که الان برای نوشتن این جملات زیبا رو داشتی
چونکه خودم تجربه اش کردم وتا کسی این لحظات عمیق اطمینان و ایمان به خدا رو تجربه نکرده به شما به نظر من هنوز زندگی رو زندگی نکرده و فقط زنده مونده وداره روزها رو میگذرونه
بازم ازت بابت این تجربه وکلمات قشنگت ممنوم
به نام خداوند یکتا
سلام به دوست عزیزم سعیده جان
شما چه کردید با قلبم!
چه کامنتی ! چقدر زیبااااا!
تحسینتان میکنم برای داشتن چنین قلب توحیدی
برای چنین قلب پاک
برای چنین قلب زیبا
چه کامنت فوق العاده زیبا و تاثیر گذاری، اشک از چشمانم جاری شد.
عالی بود عالی
سلام سعیده عزیزم با این که ندیدمت دوستت دارم وارزوی بهترین هارو برات دارم از خدا شما برای من الگو سودی درحالی که من دوتا کامنت بیشتر از شما نخوندم خیلی عالی می نویسیافرین به ایمانت به همان آفرین که با دهد داری روی خودت کار می کنیمن چندین سال که دارم رو خودم کار می کنم ولی هنوز درک وفهمی که شما به اون رسید نرسید ولی ناامید نیستم منم دارم یاد میگیرم بارهامو بزارم روپوش خدا دوسه روز وقتی میام اینجا گوش میدم می نویسم اشک چشمام سرازیر میشه منم دیگه بریدم وله خدا گفتم مثل دعای موسیکه هر خبری از تو به من برسه فقیرم دوست دارم و منتظر شنیدن خبر های خوب هستم
سلام به دوست خوبم
منم ساعت 5صبح این فایل استاد بزرگوار را در مسیر کار گوش دادم وامروز صبح در حال برگشت به خونه سوره مبارک یاسین رابا جان دل عجیبی گوش دادم نه تنها گوش دادم بلکه با لذت فراوان بهش توجه کردم.
الان هم متن بسیار زیبای شما روزم را نیمه کرد .
چقدر گریه کردم چقدر چقدر این حس زیبا رو درمن بر من نشان دادین
یاد اون روزها افتادم که فقط میخواستم پول نون خالی رو داشته باشم
چون رفته بودم نون بخرم اما پواشونداشتمش
چه زود فراموش کردم اون روزها رو من چه زود مغرور شدم وچه زود فراموش کردم کجا بودم وبه کجا رسوندم.
هنوز دارم میسوزم از این همه غفلت.
ممنونم از شما وممنونم از استاد
و سپاسگزارم از خدای که اون روز زیر اون تکه آهن نشسته بودم در روز گرم تابستان در بی پناهی ترین روز زندگیام تو اون بیابان از بی کسی فریاد زدم هر چه زور داشتم صداش کردم گفتم ای آنکه منو آفریدی هدایتم کن
البته با صدای دلم ودر درون خود فریاد زدم وعصر آن روز خدا منو هل داد تواین جمع .
از همه ی این جمع متشکرم و سپاسگزارم که زندگی منو حساب می کنند و ضرب و تقسیم میکنن تا یادمون باشه چه بودیم و کی هستیم.
الهی شکرت پروردگارا سپاسگزارم از این هم خوب ها که در کنارم حضور دارن پروردگارا شکرت بخاطر حضوراین نازنین ها خوصوصا شما دوست خوبم
خدا حافظ ونگهدار همه مون
سلام ب سعیده دوسداشتنی سایت
خیییلی خوشحالم وخداروشکر میکنم بابت هدایتم ب کامنتت
چقد عالی بود خدای من
خیییلی تحسینت میکنم
چقد عالی روخودت کار کردی
چقد عالی خداروشناختی
چقد باورهای خوبی ساختی
چقد عالی عمل کردی
خییییلی خیییلی تحسینت میکنم وبهت تبریک میگم
بابت فرکانس
سلام ب سعیده دوسداشتنی سایت
خیییلی خوشحالم وخداروشکر میکنم بابت هدایتم ب کامنتت
چقد عالی بود خدای من
خیییلی تحسینت میکنم
چقد عالی روخودت کار کردی
چقد عالی خداروشناختی
چقد باورهای خوبی ساختی آفرین
چقد عالی عمل کردی
خییییلی خیییلی تحسینت میکنم وبهت تبریک میگم گوارای وجودت این عشق بازی باخدا
این حد از حس خوب
عشق
صلح
شور ومستی و
منم دوسدارم ب این مرحله از توحید وشناخت برسم ان شاالله با کمک الله وتعهد ومداومت خودم میرسم
سعیده ی عزیزم شما الگوی من هستین
خییلی دوست دارم وبهت افتخار میکنم
برات بهترین ها رو میخوام از الله یکتا
ان شاالله همیشه عالی بدرخشی
سلام سلام به استاد عشق و آگاهی سلام به استاد زیبا و نورانی سلام به مریم جان شایسته و زیبا رو چقدر زیبا لباسهاتونو ست کردید چقدر رنگ مشکی بهتون میاد بی خود نیست که گفتن مشکی رنگ عشقه چقدر لذت بردم از تفسیر سوره آنشراح که تو قدم 12 هم مفصل درموردش صحبت کردید و دقیقا با هر سختی آسانی سپاسگزارم استاد عزیزم که چقدر راحت و روان مباحث و برای ما قابل فهم ودرک میکنید سعیده جان سعیده الهی سعیده نازنین چقدر از کامنت زیبات لذت بردم واشک شوق ریختم و از اینکه گفتی مهاجرتت به راحتی و عزت مندانه در حال انجام بی نهایت خوشحال شدم و از ته قلبم آرزو میکنم به اذن الله مهربان هر چه زودتر در بهترین مکان و زمان و شرایط برای مهاجرت قرار بگیری چقدر از آیاتی که نشر دادی آگاهی گرفتم و راست گفت خداوند بزرگ مرتبه در کلمه به کلمه از قرآنش و چه شعر ها و ابیات زیبا و مناسب با صحبتهای دلنشینت نقل کردی و شیرینی حلاوت آیات و ابیات در کامنت پر از درس تو به کامم نشست فقط امیدوارم قانون سلامتی و زیر پا نگذاشته باشم چون شیرینیش آنقدر زیاد بود که پانکراس همینطور داره انسولین میده بیرون که مغزم نره تو کما از این همه شیرینی سعیده جان من هم مثل تو آرزوی مهاجرت دارم به بهترین مکان که من لایق بهترینها هستم و انشالله به زودی و به راحتی شرایط مهاجرت اوکی میشه من دخترم 6 سالشه و نمیدونم قوانین مهاجرت چی هست و از کجا باید شروع کنم فقط میسپارم به خداوند بزرگ که برام به راحتی جور بشه و دخترم کلاس اولش خارج از ایران تو بهترین مدرسه با امکانات بینظیر شروع کنه ما لایق بهترین امکانات و شرایط هستیم و قطعا با هر سختی آسانی است و سعیده عزیز چقدر مقایسه دلچسبی از قبل تا به امروز با خودت داشتی لذت بردم و همواره در پناه الله یکتا باشی و روزی بیایی و از راحتی مهاجرت مفصل صحبت کنی روزت پر از نو ر الهی
با سلام واحترام به به شما لایق هستید واقعا لذت بردم چقدر قشنگ گفتید
واقعا ازکلام هرنفر مشخص هست چقدر درهمه ابعاد زندگیش تغییر کرده
همیشه شاد وپیروز باشید
من که لذت بردم ازهمه تعریف کردی دوست من
انگارکه خداوند از انا استفاده کرد
الله اکبر ازاین همه زیبایی الله اکبر از این همه درس قشنگ چقدشماها خوب درساتون یادگرفتن وچقدخدابشماپاداش های قشنگ داده نوش جونتون گوارای وجودتوون.چقداشک شوق دارین واقعا وقتی کامنتتون میخونم احساس میکنم قلبم میخادبیادبیرون
صداشوحس میکنم
چقدشما الموحدین برای من وامثال من چقدلذت بردم خدایاشکرت
درپناه الله مهربان شادوثروتمند
به نام خدای یکتای مهربان
قَالُوا یَا شُعَیْبُ أَصَلَاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ ۖ إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ ﴿٨٧﴾
گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان می دهد که آنچه را پدرانمان می پرستیدند رها کنیم؟ یا از اینکه در اموالمان به هر کیفیتی که می خواهیم تصرف کنیم دست برداریم؟ به راستی که تو [انسانی] بردبار و راه یافته ای [پس چرا می خواهی در برابر آزادی ما نسبت به بت پرستی وهزینه کردن اموالمان به هر کیفیتی که بخواهیم بایستی؟!] (87)
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَىٰ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ ﴿٨٨﴾
گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و از جانب او رزق نیکویی به من داده باشد [آیا رواست که خلاف خواسته او عمل کنم؟] و من نمی خواهم آنچه که شما را از آن باز می دارم خود مرتکب شوم؛ تا جایی که قدرت دارم جز اصلاح [شما را] نمی خواهم؛ و توفیقم فقط به [یاری] خداست؛ بر او توکل کردم و به سوی او باز می گردم. (88)
سلام به فرشته الهی ام سعیده نازنینم
وقتی این فایل زیبا و الهی رو دیدم نا خودآگاه یاد شما عزیزم افتادم گفتم سعیده جان فقط از عهده این عاشقانه بر میاد…
و چه زیبا خودتو در آغوش خداوند کشیدی و تمام شعر های عاشقانه ات براش سرودی …
و ما از عاشقانه تو به وجد اومدیم و دل از کف بریدیم …
و کف زنان و احسنت گویان و اشک ریزان به تماشات نشستیم عزیزم
اونقدر کامنتهات زیر رو میکنم تا رسم عاشقی ازت یاد بگیرم و منم سبکبال پرواز کنم تا معراجش
سعیده جان هنوز پاهایم بر بندهای افکار ذهن محدودم زمین گیر است
آرام آرام و یکی یکی به عشقش باز میکنم ….
الهی تو می دانی که درد هجر و فراغت بر ما زمینیان چ بسیار سخت است
و ما ناتوان از عهده خویش هستیم الاها تو بر ما قادری رحم کن برما ای رحم گستر … و دست ما بگیر تا فائق آییم به نجواهای دل خراش مان….
.
.
“اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست،
ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است
ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است
ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ،
اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده،
اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است
اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ،
اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند،
اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.”(جوشن کبیر6)
سعیده الهی عزیزم برایت از قلبم نور و عشق و محبت بی نهایت میفرستم
الهی مهاجرتت به عالی ترین رتبه در مقام عاشقیت باشد
دوستت دارم
به امید دیدار در بهترین مکان و زمان
به نام خداوند هدایتگرم
چه زیباست
زندگی کردن با امید…
نه امید بخود؛
که غرور است!
نه امید به دیگران؛
که شرک است !
بلکه امید به خدا؛
که خوشبختی و آرامش است
خداوند
نه به قدر رؤیاهایمان
بلکه به اندازه ایمان و باورمان
به ما میبخشد
با هر سختی،آسانی است
خداوند
دوبار تکرار کرده تا دلمون قرص باشه
در پناه الله یکتا شاد و موفق
باشی سعیده جان.
سلام سعیده عزیزم
چقدر چهره زیبا و دلنشین دارین
چقدرررر خدایی خودتان خوب شناختین
چقدر خداوند شما را محبوب دل ها ساخته
چقدررررر عالی عالی شدی
با خواندن کامنتت سراسر اشک شدم کامل درک نکردم ولی اشک هایم ناخودآگاه جاری بود
چقدر زیبایی این مسیر برایم بیشتر شد
چقدررررررررررررررر از خدا دورم
خدایا من به تو اشتیاق دارم
من را به خودت نزدیک نزدیک بساز
خدایاااااا دوستتت دارم
سلام سعیده خانوم
خیلی عالی نوشتی مخصوصا آیه های قرانی که منو تحت تاثیر قرار داد خیلی خوشحالم تو مسیر هستی و داری پیشرفت میکنی من هم گذشته ی خوبی نداشتم ولی به یاری الله وضعیتم الان خیلی بهتر شده از استاد و همه دوستان سپاس گزارم
سلام به سعیده عزیزم
شما چقدر خوب حرف میزنین و چقدر خوب مسیرتون عوض کردین ،یکی از کارهایی که من تو این سایت بعد دیدن فایل استاد عزیزم انجام میدم اینکه کامنت شما رو بخونم ،احساس میکنم حرفای استاد رو شما کاملش میکنین و با بیانی ساده تر برامون مینویسی ،درکش برای من راحت میشه ….
از احساس خوبی که دارین ،وخیلی راحت از گذشتتون تعریف میکنید خوشم میاد ،واقعا جسارت و شجاعت دارین
امیدوارم تو زندگیتون شاد وسلامت باشین در کنار عزیزانتون
سلام سعیده ی عزیزم
مهاااااجرت…. خبری که وقتی ازت شنیدم یاداون کامنتت افتادم که نمیدونم توکدوم فایل گذاشته بودی که کارات داره درست میشه و…
تمام فکرمن شد وااای اگه سعیده بیادتهران پس بچه هاش چی میشن ؟؟؟
زندگیش چی؟؟
همسرش چی؟؟؟
والان که دوباره ازت میشنوم میفهمم که چقدرراحت به خدا شرک ورزیدم
این مورد وده ها مورددیگه که فقط خودخدامیدونه چقدراشتباه کردم
اولش خیلی ناراحت شدم که چقدرراحت اینکارکردم ولی بعد گفتم همین الانم که فهمیدم خوبه یعنی دارم خودموبهترمیشناسم
یعنی دارم روخودم کارمیکنم که اشتباهمو فهمیدم
یعنی دارم به خدانزدیکترمیشم
یعنی دارم مسیرودرست میرم
امیدوارم کامنتی روازت بخونم که چقدرمهاجرت باعث پیشرفت و رسیدن به هدفت شد که قطعا همینطوره وجزاین نیست
چون قوانین این جهان ثابت وبرای همه یکی هست
خداپشتوپناهت عزیزم
سلام دوست عزیزم
بازم مثل همیشه تاثیرگذار
خوندن کامنتت مو به تنم سیخ کرد تمام بدنم میلرزید یه لحظه مکث کردم به خودم گفتم چرا میلرزم
تبریک میگم برای حس و حال قشنگت
تحسینت میکنم برای تغییرات فوقالعاده ات
تحسینت میکنم اینقدر زیبا ودلی مینویسی
تو بنده ی الله نبودی… اما الله خدای تو بود … حواسش بود …
چقدر این جمله به دلم نشست
بندگی نکردم ولی خدا همیشه حواسش بهم هست منتظر که کی وا میدم تا بار رو برداره
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و با حال خوب باشی
سلام به سعیده عزیز و تمام دوستانم
سعید عزیز کامنتت اشکمو جاری کرد جانمو جلا داد روحمو تازه کرد بقول معرف دمه شما گرم.
من پرستارم چند ماه پیش از کارم بخاطر شیفتای سنگین، شرایط کاری سخت،سرپرستار ناکارآمدو….. استعفا دادم تازگیا احساس میکردم نکنه اشتباه کردم که کامنت شما منو مطمین کرد که کار درستو انجام دادم که وحی منزل نیست که بچسبم به محل کارم و شرایطو تحمل کنم که سیروفی الارض میتونه حتی معنیش خروج از شرایطی باشه که در اون خوشحال نیستی.
خوشحالم برای داشتن این سایت و استادم و تمام دوستانم
در پناه خدا باشید.
سلام دوست خوبم
برات دعا میکنم تاهر روز محکمتر قدم برداری و باایمان راسختر جلو بری و از تصمیمی که برای حال خوبت گرفتی رو بفهمی که درست بود دعا میکنم تا خداوند نورشو بر دلت بتابه تا تمام نجواها ترس ها نگرانی هایت محوومتلاشی شوند تا هر روز رنگ خوشی و زیبایی باخدارو ببینی
موفق باشی سر تصمیمی که برای احساس خوبت گرفتی خیلییییی جرات میخواست که شما داشتی مطمعن باش نتیجه آن پاداشی اعطیم هست.یاحق
سلام به شما سعیده ی عزیز و خوش قلب..
خدارو شکر میکنم که با وجود مقاومت های شدید ذهنم از دیروز تا حالا که نمیزاشت کامنت شمارو بخونم، امروز بالاخره مصمم شدم که بخونم و چقدر خوشحالم که خوندمش و حس و حالم خوب شده واقعا..
ممنونم ازت بابت به اشتراک گذاشتن این کامنت زیبا..
منتظرم تا خبر خوبن رو به زودی بشنوم
سلام سعید جان خواهر عزیزم
چقدر خوشحال میشم وقتی کامنتت رو میبینم اصلا ذوق میکنم اینقدر دوست دارم منم مثل شما با قلبم کامنت بنویسم که حد نداره،
نمیدونم در وصف کامنتت که ایمان دارم هدایت خداونده چی بنویسم همه جملاتی که خودت رو خطاب قرار دادی به جای سعیده من خودم رو خطاب قرار دادم
سلام از من به سعید سالهای دور
به سعید خدا ناباور ، بی اعتماد به نفس افسرده
به سعید تاریکی ها
به قلبی که زیر خروارها خاک دفن شده بود
به گوشی که برای قرآن شنوا نبود
به چشمی که قدرت دیدن نعمت های خدا رو نداشت
به زبانی که جز به کفر،ناسپاسی،هتاکی باز نمیشد
به دستی که جلو همه دراز بود جز خدا
سعیده جان بخدا عین واقعیته سعید گذشته همین بود الان که نگاه میکنم میبینم اصلا خود گذشته رو نمیشناسم اصلا نمیتونم حتی یک لحظه مثل گذشته فکر کنم
خدا رو شکر میکنم که هر روز دارم بیشتر درونم رو صیقل میدم بیشتر به منبا وصل میشم
و چقدر خوشحالم که در مدار دریافت این الهامات الهی قرار میگیرم اونم توسط دست قدرتمندش سعیده جان ،توسط استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
انشالله هر روز بزرگ شدنتون ،قوی شدنتون ، رو بیشتر ببینم و هر روز از دست اوردهاتون بنویسید عاشقتم خواهر عزیزم
خداااای من
سعیده جان سلام
ازین متن چی بگم اخه
چقدددد قشنگ حرف میزنی
چقد قشنگ نوشتی
داشتم فکر میکردم که چه نویسنده خوبی میشی اگر که همین نوشته هاتو چاپ کنی
بزار افراد بیشتری دلشون به خدا وصل بشه
گاهی ادمها نیاز دارن به شنیدن این حرفها که یادشون بیاد خدارو
قدرتهای خدارو
توانایی های خدارو
هوش خدارو
و عشق بی نهایت خدارو نسبت به خودشون
من خیلی لذت بردم از خوندن متنت
و نتایجی که گرفتی
اشک ذوق و شوق و عشق توی چشمام جمع شد
از خدا برات بهترینهارو میخوام
چون لایقشی
یعنی همه لایقش هستیم
موفقتر باشی
خدایا شکرت چه کامنت جالب،پرمعنی،و توحیدی واقعا حال کردم کامنتتون رو خوندم استاد واقعا یه عمر باید سپاسگزارت باشیم که همچین بستری رو فراهم کردین تا همچین شاگردای توحیدی و نابی رو پرورش دادین یک دنیا از همتون ممنونم که کلام الله یگانمون رو مثل نور دارین گسترش میدین خدایا خودت دستمون رو بگیر رو شونه هات بنشون مارو ما هیچی نمیدونیم آگاهی مطلق خودتی ما یه عده قلیلی از بنده هاتیم که جمع شدیم اینجا تا هرروز از عشق و محبت و بزرگی تو سخن بگیم
به نام اجابت کننده درخواست ها
سلام نازنین استاد
سلام خانم شایسته
سلام دوستان توحیدی
خدایا این برکت وجود استاد رو تو آوردی توی زندگی تک تک ما و توهستی که هر لحظه هدایتمون میکنی
استاد چند وقته روی توحید کار میکنم
سیر نمیشم
حالم رو دگرگون میکنه
چقدر چقدر استاد همه چی توحیده
اول و آخر توحیده
هر کجا رو نگاه میکنم میرسم به توحید
.
استاد من یادم با یکی از دوستام میخواستم هم اتاق بشم و کلی برنامه چیده بودم
ولی وقتی رفتم شب خونش کلی چیزم خریدم و یکی از دوستام رو هم بردم واسطه بشه
ولی قبول نکرد
و خدا شاهد تا صبح گریه کردم
چقدر حالم بد بود اون روزا
یادمه پشت فرمون بعد چند روز تقلا برای پیدا کردن خونه که در مانده شده بودم فایل دعای کمیل حضرت علی رو از شما داشتم گوش میکردم خیلی گریه کردم
خیلی خیلی حالم بد بود
وقتی دیدم حضرت علی با اون مقامش چطور با خدا صحبت میکرد
و احساس دوری از خدا بهم دست داد که چقدر من خودم رو دور کردم و با نا امیدی و عجز از خدا خواستم گفتم منکه مشرکم ولی فقط از تو میخوام الان من رو از این دربه دری نجات بدی
استاد همون روز پول رهن خونه برام اوکی شد
خونه مستقل با ی صاحب خونه عالی اوکی شد
والان 8 ماهه مستقلم و هر روز دارم تک و تنها زندگی میکنم و روی خودم کار میکنم و روز به روز بهتر میشم
.
همیشه برام سوال بود خدا چرا به بنده هاش کمک نمیکنه
یا چرا آدم بدبختی میکشه
الان تازه میفهمم که من من من من باید برم توی موج خدا
من باید قدم بردارم
من باید رو خودم کار کنم
من باید باور های شرک آلودم رو پاک کنم
من بایدقلبم رو آماده کنم تا خدا بیاد تو قلبم
یعنی تا زمانی که من قدم برندارم
من ایمانم رو درست نکنم
تا من نخوام اتفاقی نمیفته
و روز به روز بدبختر میشم
و چقدر خدا قشنگ قلب رو باز میکنه
من اول راهمم
و مقصدی هم نیست
و مسیریهست با لذتی از اجرای توحید در آن
استاد خیلی خیلی هنوز مونده تا توحید رو درک کنم
شرکرو بیشتر درکمیکنم چون باهاش زندگی کردم
ولی توحید رو باید بیشتر و بیشتر رو خودم کار کنم.
استاد حالم عالیه عالیه
سلام و درووود خدمت شما استادگرانقدر و عزیزم
سلام به روی ماهتون خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی و همه بچه های این مکان پر از توحید و حس خوب
نمی دونید وقتی عکس این فایلو دیدم چه ذوقی کردم از دیدن خانم شایسته عزیز خیلی دلتنگ دیدن شما بودم هر فایلی می اومد روسایت می گفتم کاش خانم شایسته هم بودن کاش استاد یه فایل از زندگی در بهشت میذاشتن تا خانم شایسته رو می دیدم.خیلی خوشحالم که توی این فایل شمارو دیدم چقدر عکس شما دواستاد کنارهم زیبا و دلنشینه خیلی دوستون دارم ..
استاد وقتی مریم جان شروع به خوندن سوره نورانی انشراح کردن همینکه خوندن
بسم الله الرحمن الرحیم ..الم نشرح لک صدرک …و وضعنا عنک وزرک ..دیگه اشک اموونم نداد انگار که خدا داشت بامن صحبت میکرد انگار بامن بود آخه نمیدونید من چند وقته چقدر ذهنم درگیر بود استاد هرچی تلاش می کردم واسه پیشرفت کارم هیچ اتفاقی نمی افتاد از هر شخصی که توزمینه کاری من فعالیت می کرد مشورت می گرفتم فقط حرفشون این بود که باید خیلی روپیجت کار کنی باید مرتب استوری بذاری باید مخاطبتو سرگرم کنی بازدید پیجت بالابره و از این جور حرفا ولی من اصلا رغبتی به این کارا نداشتم یعنی حس می کنم اینا دلیل قانع کننده ای نیس اینکه بخوام با چندتا استوری سرگرم کننده و شو آف کردن به خودم با پیج اعتبار بدم خیلی دلم گرفته بود. من به آموزش دادن رشته ای که کار می کنم خیلی علاقه دارم ولی نمیدونستم چطور هنر جو بگیرم چون این نجوا همیشه بود که هرکی بخواد بیاد ثبت نام اول میخواد پیج کاریمو ببینه منم فعالیتم توی اون فضا کمه پس ممکنه فکر کنن آدم کاربلدی نیستم و نمیان پیشم ثبت نام کنن این نجواهاا حالمو بد کرده بود فقط با شنیدن فایلهاتون به آرامش میرسیدم تا اینکه شما تویه فایلی صحبت کردین که بچه ها اگه روخودتون کار کنید تمرکزتون رو بذارید روی کارتون و باورهای همراستا با خواستتون رو بسازید حتما موفق میشید حتما هدایت می شید به شرایط خوب اتفاقات و آدمهای خوب …چندروزی رو هدایت شدم به لطف خدا به شنیدن فایلهای توحید عملی 5و 6…استاد جنس این فایلها و آگاهی که ازشون درک کردم متفاوته آدمو به خدانزدیک می کنه چقدر متوجه شرکهای مخفی بودم که ازشون خبر نداشتم الان دیگه تا حرفی بخوام بزنم یا حتی فکری بکنم سریع به خودم میگم این شرکه و سریع مچ ذهنمو می گیرم و متوجه میشم چی درسته و چی درست نیست .خلاصه به خدا پناه اوردم و باتمام وجودم ازش کمک و هدایت خواستم استاد من همیشه تو هر زمینه ای تو هر دوره ای از زندگیم دنبال یادگیری و پیشرفت بودم و اگه شرایط طوری می شد که محدودم میکردن طاقت نمی اوردم و به فکر راه حل می افتادم از موقعی که فایلهای توحیدی رو با جانم گوش دادم داره اتفاقای خوب و عجیبی توزمینه کارم می افته یه شب که نشسته بودم و داشتم کامنت بچه هارو توسایت میخوندم یه پیام اومد رو گوشیم ..سلام خانم جعفری شما تو فلان زمینه فعالیت می کنید ؟شماره شما توگوشیم بود ما آموزشگاه فنی و حرفه ای داریم و توی رشته شما نیاز به یک مربی داریم …آخر پیامشون گفتن که پیج کاریتونم بدید که بررسی کنیم ..استاد نمی دونید اول چقدر خوشحاااال شدم ولی وقتی آیدی پیجمو خواستن گفتم الان میرن می بینن من زیاد فعالیتی ندارمو منصرف میشن .بعد از چند دقیقه پیام دادن که بتون خبر میدیم ..نجواها شروع شد گفتم آره دیگه احتمالا بادیدن پیج و تعداد لایک ها منصرف شدن …نه اینکه کیفیت کار پایین باشه استاد نه ولی تعداد نمونه کارهایی که گذاشتم و فعالیتم کم بود اما همون تعداد هم کیفیت خوبی دارن و موفقیتایی کسب کرده بودم اما اهل شلوغ بازی و بزرگنمایی نیستم..خلاصه خیلی حالم بد شد تودلم می گفتم کاش لا اقل منو از نزدیک میدیدن بام صحبت میکردن اون وقت متوجه میشدن که من چقدر توانایی دارم و چقدر به کارم مسلطم خیلی دلم گرفت گفتم نه با این شرایط من موفق نمیشم باید به فکر پیج و بهبودش باشم واین حالمو بدتر میکرد..یکی دو روز گذشت یه دختر دایی عزیزی دارم که ایشونم جزءبچه های سایتن و در این مسیر دارن رو خودشون کار می کنن اومدن خونمون و من با ناراحتی این قضیه رو تعریف کردم ایشونم خیلی قشنگ توضیح دادن که نه اشتباه می کنی اینطور فکر نکن اینو یک نشانه بدون که تو درمسیر درستی که از جایی که فکرشم نمی کردی همچین پیامی دریافت کنی بعد اشاره کردن به یکی از فایلهای گفتگوی استاد با دوستان که خانمی که اسمشون رزا بود گفتن بعد ازمدتی یکی جواب داد و گفت نه نیرو نمی خوایم و رزا کلی خدارو شکر کرده بود و خوشحال بودن که یکی پیداشد حداقل جواب منو بده چون همه درخواستهای قبلیشون واسه کار بی پاسخ بود..گفتم بله درسته منم باید حسمو خوب کنم و از خداسپاسگزار باشم که یکی بدون شناخت به من پیام داد اونم آموزشگاه فنی حرفه ای ..خلاصه فردای همون روز که من واقعا از فکر اون خانم اومدم بیرون و به خدا سپردم نزدیکای ظهر دوباره پیام دادن و خواستن واسه مصاحبه برم آموزشگاه .استاد نمیدونید چقدر خوشحال شدم گفتم بله وقتی احساستو خوب نگه داری و به خداتوکل کنی همین میشه..رفتم واسه مصاحبه توراه که سوار ماشین بودم با خدا حرف میزدم گفتم خدایا خودت به جای من حرف بزن خودت به جام توضیح بده اگه خیر من در اینه خودت درستش کن .وقتی رسیدم آموزشگاه عجیب بود که هیچ استرسی نداشتم خیلی آروم و با اعتماد به نفس رفتم اتاق مدیر و ایشونم باگرمی از من استقبال کردن بعد از اینکه رزومه کارمو توضیح دادم ایشون گفتن که من از صداقت شما و از آرامش و صبوری که در وجود شما می بینم خوشم اومده و انرژی خوبی از شمادریافت می کنم اگه خودتون با شرایط آموزشگاه موافق باشید می تونیم با هم همکاری کنیم ..استاد ،مدیر اون آموزشگاه خیلی سریع طبق نظرمن ساعت کلاسهارو واسم تنظیم کردن واین واسم جالب بود که گفتن طی این چندسالی که ما فعالیت می کنیم و اشخاص زیادی واسه مربی گری اومدن و رفتن این اولین باره که با یک جلسه ما شخصی رو بپذیریم همیشه یه پروسه ای باید طی میشد ..استاد این لطف خدانیست؟ اون آرامشی که داشتم کار خدانیست؟قطعا کارخداس ..به قول شما استاد عزیزم وقتی جهان می بینه که دنبال پیشرفتی و تلاش می کنی حتما ازتوحمایت میکنه..خدارو شاکر وسپاسگزارم بابت هدایتم در همه لحظه های زندگی و هدایتم به این سایت و آشنایی با شما و شکر بابت اعتباری که به من داده…ان شاءالله با ایمان به خدا و توکل آسان بشیم برای آسانیها..خواستم شادیمو در اولین قدم رسیدن به یکی از آرزوهام با شما و بچه های بی نظیر سایت به اشتراک بذارم و بابت همه آگاهی هایی که به ما آموزش میدید مخصوصا فایلهای قرآنی دوره 12 قدم که دنیای جدیدی به روی ادم بازمی کنه ازتون تشکر کنم ..در پناه خدای بزرگ و بی همتا ،سلامت و پایدار باشید..ان شاءالله بازم میام و از موفقیتهای بعدی براتون می نویسم روی ماهتون رو می بوسم.
خدانگهدار
سلام مریم عزیز
چقدر حس خوبی به من داد نوشته شما و چقدر بچه های سایت باورهای توحیدی عالی دارن،چقدر خوبه که در کنارتون دختر دایی دارین که کمک حال خوبتون باشه و چقدر قشنگ روی خودتون کار کردید تا بتونید اصل رو درک کنید و به اون پایبند باشید
این قسمت از نوشته شما برام خیلی بزرگ بود که به استاد گفتید”استاد این لطف خدانیست؟ اون آرامشی که داشتم کار خدانیست؟قطعا کارخداس”
بله قطعا کار خداست و خدا رو شکر که اعتبارش رو دادین به خدا
خدایا شکرت بابت همه نعمتهایی که قلب ما رو بازتر میکنه و آرامش و احساس خوب زیادی رو واردش میکنه
مریم عزیز سپاسگزارم
درود بر شما خانم جعفری پور
من حدودا دوهفته پیش شرایطی مشابه شرایط شما را تجربه کردم
قبل از مصاحبه کارم
با خدا صحبت کردم و بهش گفتم خودت شرایط این کارو برام فراهم کردی خودت هم بقیشو برام انجام بده به سادگی
و چه زیباست که بدون واسطه و بدون استرس و دغدغه خداوند همه کارها را برای من درست کرد
و دقیقا من هم بدون هیچ پروسه طولانی مشغول به کار شدم
و اتفاقا با درآمد بالاتری نسبت به اون مبلغی که اونها از اول در نظر داشتند و با احترام شروع به کاری کردم که با شجاعت از خداوند خواسته بودمش
و اون بنده خدایی که با من مصاحبه کرد صاحب فروشگاهی هست که الان در اون مشغول به کار هستم
چندین بار بهم گفت که یه حس خوبی بهت دارم و من همیشه قاطع بودم و شرایط خودم را داشتم برای استخدام و به هیچ عنوان تغییرش نمیدادم
ولی به لطف خدای بی همتا
من شرایطمو میگفتم و ایشون قبول میکرد
من مبلغ حقوقم را گفتم و ایشون قبول کرد
و این لطف و بخشندگی خداست برای من که شجاعتم را نشون دادم و کار قبلی ای که داشتم را تعطیل کردم و برای مهاجرت به یک شهر بزرگتر از خدا خواستم که هدایتم کنه به یک کار شیک و با کیفیت در همون شهر جدیدی که دوست دارم باشم
و خداوند اینطوری با عزت و احترام من را هدایت کرد به فضایی که تا دو هفته پیش فکرشم نمیکردم بتونم اینجا باشم
از خدای عزیز سپاسگزارم که من را هدایت کرد به یک شهر بزرگ تر در یک فضای کاری فوق العاده و با کیفیت و از شما دوست الهی هم سپاسگزارم که این کامنت زیبا را نوشتید که هر لحظه با خوندن کامنت شما من اشک توی چشمام جمع میشد و حال دلمو زیباتر کردید
آرزو دارم در همه مراحل زندگی شاد و سربلند باشید
سلام به استاد عزیز و مریم خانم زیبا و دلنشین
و سلام به دوستای خوبم
میخواستم یه نکته ا ی بگم راجبع موضوع این ویدیو
من وقتی با استاد و سایت آشنا شدم و بیشتر به سایت می اومدم چند سال پیش همون ویدیو های استاد راجبع تمرکز بر نقاط مثبت بود
که من فقط برای دیدن آمریکا و مردمشون اون ویدو ها رو نگاه میکردم چون دلم همیشه میخواست اصل رو ببینه واقعیت موجود رو ببینم و تلویزیون خودمون کخ ….
بعد وقتی سرچ میزدم یا حتی توی یوتیوب فایلهای استاد رو اتفاقی میدیدم فقط همین سبک فایلها رو نگاه میکردم. و سریع فایلها و صحبتهای استاد رو راجبع قرآن یا حجاب یا هر فایلی که این موضوع بود سریع رد میکردم انگار اونها برای من نبود.
اما الان من انقلابی در درونم ایجاد شده البته سه سال طول کشیده تقریبا اما این اواخر یک سال خیلی پررنگ تر شده.
مثال: من الان ذوغ میکنم که فایل از استاد ببینم راجبع توحید هستش راجبع قرآن بگه راجبع خدا و نیروی حاکم بر هستی بگی اصلا چشمام برق میزنه ( میگم برق واقعا برق میزنه یعنی اشک تو چشمام جمع میشه و نور بهشون بخوره برقشون معلومه ) استاد
من الان میگید که خدا دلمون رو باز میکنه من دقیق احساس میکنم که الان دلم من برای فهمیدن و درک قوانین روز به روز بیشتر باز میشه توسط خداوند چون من در درونم این خواسته رو میخوام و خواستم حتما من در کودکی بر اثر اون تضاد ها این کد رو ناخواسته نوشتم و فرستادم فرکانسش رو و الان دارم طبق تکاملم میرم جلو من تکاملم رو دارم طی میکنم من در مسیر مستقیم هستم من در راه کد نویسی هستم طبق تکاملم محصول کشف قوانین زندگی رو در مسیر تهیه اون قرار گرفتم . من بهترین و لذت بخش ترین لحضات عمرم رو که در حال حاظر خودم میدونم و خدا و الان میخوام به شما استاد عزیزم و مریم خانم عزیز بگم و همچنین دوستای عزیز سایت و هم دوره ای هام اینکه لحضه تهیه این دوره ها و بیشتر از اون گوش دادن به اونها و درک تکاملی قوانین و موندن در مسیر وقتی در مسیر هستم حلم خوبه اره حالم خوبه زلالم آروم انگار رو ابرها میرم خدایا شکرت این مسیر رو برام باز کردی و دلم رو روشن .
استاد عزیز از شما ممنون هستم
اون موقع رادیو که موجش رو میچرخوندیم برای برای گرفتن صدای رادیو های خارجی که یه موزیکی پخش بشه و یا صدای غیر از صدا موجود بشنویم (تضاد) یعنی من میدیدم و خودم در حال اجراش بودم که یک میلیمتر اونطرف طر (موج رادیو) کلا فرکانس تغیر میکرد و از صدای عزاداری به پخش موزیک شاد تبدیل میشد. و تغیر فرکانس یعنی این فقط باید در جهت درست باشیم اول اینکه من بخوام تغیر بدم وضع موجود رو و بعدش برای دیدن و رفتن در فرکانس موج رو با دستم تغیر میدادم
البته که من باید یکی بهم میگفت که اگر فرکانست رو تغیر بدی حتما مدارت بالاتر میره و استاد شما این آگاهی ها رو به ما میدی طبق قوانین و هر وقت شما از خدا و قرآن صحبت میکنید من و خیلی از بچه های سایت چشمامون بق میزنه و موهای بدنمون سیخ میشه کلا ارتعاش تک تک سلولهای بدنمون تغیر میکنه حتما این دلیل داره حتما این فرکانس فرکانس خداست و …
ممنون بابت به اشتراک گذاشتن این فایل . و ممنون از مریم خانم
راستی تا یادم نرفته بگم چقدر مسیر جذاب بود چقدر من لذت بردم چقدر مسیر خلوت و سبز و هوا خوب بود. از پنجره پشت سر یه قاب رویای درست شده بود.
به نام خداوند یکتا
الله اکبر از این هم زمانی
سلاممممم به استاد مهربونم و مریم جان زیبا
استاد قشنگم این روزا خیلییی قلبم باز شده نمیدونم بگم چقدر️
صبح داشتم فایل قرآنی ١٢ قدم جلسه ۵ قدم ١٢ گوش میدام شما همین فایل گذاشتید
هر چقدر جلو تر میرم ایمانم قوی تر میشه
خدا ی طوری دستم گرفت که خودممم نفهمیدم چی شد فایل ها رو سارا بخره منم با تمام وجودام گوش کنم ازش ممنوننم به خاطر اینکه بهم فرصت داد که در این جهان هستی باشم و بفهمم چه خبره .
دوستون دارم ااستاد قشنگم چقدر این روزها صدای قلبم را به واضحی میشنوم
چقدر شما فوق العاده ای آخه ️️