روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد نیک پور گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    به نام رب به نام فرمانروای عالمیان

    درود خدا بر تو سید لپ گلی و شایسته جان

    سپاسگزارم از خداوند بلند مرتبه برای اینکه مسیر زندگی من رو به سمت شما و آگاهی های حقیقی باز کرد

    سپاسگزارم از خداوند بلند مرتبه برای داشتن درک و احساسی برای فهمیدن حرف هایش

    سپاسگزارم از خداوند بلند مرتبه برای اینکه رزقی حلال و فراوان به من ارزانی می دارد

    سپاسگزارم از خداوند بلند مرتبه برای اینکه به من چشم هایی را داد تا ببینیم مسیر توحید و یکتا پرستی را

    سپاسگزارم از خداوند بلند مرتبه برای قلبی که به من داد تا بتوان درک کنم و بشنوم صدایش را

    سپاسگزارم از خداوند بلند مرتبه که ما را جز قوم هدایت شده انتخاب نمود .

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3440 روز

    استاد عزیزم سلام

    بینهایت از شما سپاسگزارم وخدارا سپاس که دعوت به سفری شدم که درمسیری خوش آب و هوا ،پراز زیبایی و لذت و اتفاقات عالیست و مقصد اون هم مسلما بی نهایت آرامش و نعمت و ثروت در زندگی همه همسفران می باشد.

    استاد صحبت های شما به تنهایی بمبی از انرژی است و با این تصاویر زیبا و آهنگهای عالی هم که تلفیق میشه تاثیر صد چندان داره . این فایل هم حس و حال عالی در من ایجاد کرد از سرکار خانم شایسته عزیز که عزیز دل همه ما هم هست ممنون و سپاسگزارم که مقدمات این سفر ناب را فراهم نموده و هرروز دراین مسیر به همه ما کمک میکنه تا هرچه بیشتر از این مسیر لذت ببریم.

    من هم متعهد میشم که هرروز برداشت و نتیجه ام را از این سفر ثبت کنم و به قول شما هرروز اره باورهام را تیز تر و تیزتر کنم.

    خدایا شکرررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    لیلا بشارتی گفته:
    مدت عضویت: 2484 روز

    باسلام

    سومین برگ سفرنامه.

    با دیدن این فایل بارها وبارها به این نتیجه رسیدم که هرکسی در هر دوره ای که می‌زیسته یک ابراهیم زمان داشته، شاید هم خودش ابراهیم گونه زیسته، وهرچه به شناخت عمیقتر از استاد میرسم،از دیدگاه خودم اورا ابراهیم زمان خود میشناسم، هر چند که استاد به تفاوت های خود با حضرت ابراهیم در این فایل اشاره می‌کنند، اما در جای دیگری نیز داستان مواجه شدن با از دست رفتن فرزند دلبندشان وآرامش بعداز چند ساعت از ایشان وتوکل کردن وتسلیم بودن در برابر رب را بارها وبارها از زبان ایشان شنیده ام.

    پس با الگو گرفتن از حضرت ابراهیم و ابراهیم زمانه ام «استاد عباس منش» به این باور میرسم، که ما همیشه ودر هر لحظه از زندگیه خود تحت حمایت وهدایت پروردگارمان هستیم به شرطی که به او توکل صددرصد کنیم، از ترسهایمان بگذریم واسیر نجواهای شیطان نباشیم وبخاطر استدلال های منطقیه ذهنمان از الهامات قلبمان غافل نشویم، وهمواره در زندگی به همین الهامات اعتماد کنیم، هرچند که ذهنمان این اقدام را غیر منطقی ودور از عقل می‌داند ودیوانگی، اما یک الهامی در قلبمان ویا یک نشانه در زندگیمان مارا به مسیری هدایت می‌کند که حتی بدون هیچ ایده وراهکاری باتوکل کردن به آن الهامات، به آرامش شگرفی می‌رسیم وبه اطمینان خاطری عمیق، همانگونه که وقتی به الگوی قرآنی خود می‌نگرم، داستان رها کردن زن وفرزند در بیابان بی آب و علف، دیوانگی محض به نظر می‌رسد، ولی ابراهیم در آن زمان اسیر این نظر ذهن نشد، اسیر هوای نفس وشیطان نشد واسیر عشق زن وفرزند نشد وفقط با توکل به فرمایش الله، به آرامش قلبی رسید وان کار را انجام دادو….

    وقتی به الگوی زمان خودم، استادم می‌نگرم، ایشان هم، زمانی که بهشون الهام شد که از بندرعباس به تهران مهاجرت کنند، بدون اینکه نه کاری، نه کسی، نه خانه ای، نه پولی، نه شناختی درآن شهر ببینند، توکل به رب کرده، وتسلیم روانه ی یک دیار غربت شدند، واین کار نیز از نظر ذهنی واستد لال ومنطقهای ذهن من، شاید نوعی دیوانگی به حساب می‌آمد، اما، ابراهیم زمان من، الگوی زنده ی من، دست خود را به ریسمان محکم الهی دراز کرد و ب خود را حامی وهدایتگر راهش ومسیرش در آن شهر غریب یافت، پس این است سرانجام تسلیم رب العالمین بودن، که حضرت ابراهیم را خلیل الله، واستاد عباس منش راهم خلیل الله وهم خلیل بندگان الله می‌سازد، خداوندا شکرت میکنم بخاطر این دوستی….

    قبلا از استاد، فایلی دیدم که داستان آتش سوزی نفتکشی که استاد در آنجا کار می‌کردند وبه صورت کاملا تصادفی، استاد از آن آتش سوزیه محیب، جان سالم بدر بردند، وبعد وقتی به پیشگاه خداوند سجده می‌کردند ور حالت گریه وناراحتی که چرا ایشان زنده مانده اند ودوستانشان درآن سانحه از بین رفتند، در همان حال، به شکر گذاری هدایت شدند و به این الهام قلبی، که رسالتی در پیش دارند، استادم… من نظر شخصیه خودم را می‌گویم که شما را رسول زندگیم شناختم که علی رغم اینکه من هم سه بار از مرگ حتمی نجات یافته ام، پس زنده ماندن من هم به این دلیل بوده که باشما آشنا شوم و از طریق شما با خدای درونم وبا تنها فرمانروای جهان وتنها قدرت هستی آشنا شوم وبه خود شناسی وخداشناسی برسم، که داستان من و خدا داستان قطره و دریاست، وقطره از جنس دریاست وماهیت دریایی دارد، وبا شناخت خودش در مسیر تبخیرقرارمی گیرد ودوباره ابر، دوباره آسمانی می‌شود، ودوباره باران، ودوباره به آغوش دریا باز می‌گردد…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2296 روز

      سلام لیلا بشارتی عزیزم 🌼

      خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸

      چقدر زیبا و با ابهت نوشتید .

      قلبم به شعف و هیجان آمد از خواندن متن تان .

      بسیار لذت بردم و ایمانم را قوی تر کردید و وجودم را شکرگزار تر که اینجایم و چنین موهبتی را خداوند در اختیار م قرار داده تا فرستاده ش را به سویم بفرستد و مرا به سمت خود فراخواند .

      جملات تان ناب و دل نشین بود و پر از آگاهی .

      از خداوند ایمانی طلب می کنم که عمل بیاورد .🙏🌸

      دوستت دارم ⁦❤️⁩

      خداوند عاشق توست⁦❤️⁩

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    معصومه 🌹🌹🌹 گفته:
    مدت عضویت: 3110 روز

    خدایا شکرت هر لحظه در مسیر هداایت تو هستیم ما یک قدم برمیداریم تو هزار قدم به سوی ما میای من یه چیز کوچولو میخوام تو چندین برابرشو بهمون هدیه میدی این روزها عشق تو رو بیشتر به خودم دارم حس میکنم هر لحظه با من حرف میزنی بهم امید میدی میگی آفرین حرکت کن باوراتو تغییر بده با من باش به من توکل کن منم کمکت میکنم همه جوره اینقدر بهت ثروت میدم که نتونی بشماری عشق میخوای من خودم عاشقت هستم و تو معشوق من و عاشق هم واسه عشقش هر کاری میکنه …چقدر لذت بخشه در عشق خدا غرق شدن در ثروتی که خدا بهت میده تا لذتشو ببری و هر لحظه سپاسگذارش باشی چه کسی بهتر از خدا با تو همراهه همیشه هر وقت که بخوای هر لحظه در کنارته حلال مشکلاتت هست عشقت هست ثروتت هست آرامشی غیر قابل توصیف حتی لبخند روی لبت هست اره خدا برای تو همه چی میشه …وووواااای خدایا خیلی دوست دارم وقتی میبینم هر لحظه کنارمی و هدایتم میکنی و همیشه حمایتم میکنی???

    ممنونم استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      ژیلا کریمیان گفته:
      مدت عضویت: 2728 روز

      سلام معصومه عزیز راستش زمانی ک نظرت را میخواندم روی لب تاب بود و میخواستم پاسخ بدم مشکل داشت و‌نشد نمیتوانستم از حس عمیقی و انرژی ک با کامنتت داشتم بگذرم و اومدم از گوشی جواب بدم بهت .دوست من نمیدانم زمانی ک این کامنت را نوشته ای در چ حس و حالی بوده ای ک چنین تاثیر و حس عمیق و خوبی را انتقال میدهد اما آرزویم برایت مانندن همیشگی در همان حس و حاال است .پیروز و موووفق در کنار معشوقمااان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آذر ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 3031 روز

    سلام استاد خیلی دوست دارم کامنتم رو بخونید! میخوام تجربم و حال خوب الانم رو باشما و بچه ها به اشتراک بذارم.

    استاد من پارسال اینموقع بیکار بودم و ایده ی کارگاه ظروف لعابی به ذهنم فقط رسیده بود ونمیدونستمم از کجا شروع کنم و اصلا باید چیکارکنم.الان بعد از گذشت کمتر از یکسال ی کارگاه دارم که ی خونه ی قدیمیه که تروتمیز و زیباش کردیم،توی محیط کارمن باغچه و گل و حوض و نورخورشید ودرو پنجره های چوبی و باصفا پراز انرژی مثبت و مایه آرامشه که فکرنمیکنم تعداد زیادی از آدمها محیط کاریشون پراز حس آرامش و زیبایی و حتی تفریحی باشه!من در اوج بیکاری و بیپولی به خدا توکل کردم و استارت رو در ذهنم زدم راه ها بازشد و یکی یکی به سمتم اومدن،کلاس رفتم آموزش دیدم،بدون اینکه سرمایه ی خاصی بخوام بذارم تجهیزات و کارگاه و وسایل یکی پس از دیگری برای خدمت بمن حاضر میشدن (برای هرکسی غیراز خودم باورکردنی نبود که چقدر راحت وسریع و بی دردسر همه چیز داره فراهم میشه میگفتن تو خیلی خوش شانسی) استادم یکی از بهترین های این حوزه بودن که با دل و جون تمام سوالات منو پاسخ میدادن و راه های میانبری نشون میدادن که منو خیلیییی جلو انداخت.بعداز اون سفارش های پشت هم از آسمون داره برام میباره که مطمئنم لطف پروردگار و فرکانس ذهنی خودم مهمترین نقش رو داشتن.استاد من درعرض کمتراز یکسال آرزوهای شغلیم براورده شد و هروز وقتی پشت پنجره کارگاه بارون میبینم یا وقتی کوره پراز ظرفهای سفارشی میبینم یا درخواست های پیجم یا وقتی سرم شلوغه رو میبینم پیش خودم میگم خودشه این تغییر باورمنه که کار خودشو کرده جایگاه من اون حالت بیکار و یا اینکه تو ی محیط خشک با حداقل حقوق و کارفرما و دستور و امر نبود جایگاه من پویایی در کارو شغلی که دوسش دارم با محیطی خوب دوستانی خوب،استقلال شغلی و تجهیزاتی که از خریدشون میترسیدم و الان بلطف خدا بدون هیییییچ زحمت و سرمایه خاصی دارمشون و دارم باهاشون کارمیکنم بود!

    استاد روزگار من هروز داره بهتر میشه هروز شادترو راضی ترم و هروز سپاسگزارترم و از شما نهایت تشکر رو دارم،برای همه ی دوستان آرزوی پیروزی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    سید محمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2540 روز

    سلام به همراهان عزیز و استاد عباس منش گل و بینظیر.

    خداوند را سپاسگزارم که در این مسیر زیبا قدم بر میدارم و همراه شما هستم امروز با دیدن فایل سفرنامه خانوادگی عباس منش حالم خیلی خوب و عالی شد. و اونجایی که استاد راجع به رد پا صحبت کردند برام خیلی انگیزه بخش بود، که من هم باید طوری زندگی کنم و به سمت قله برم تا رد پایی از خودم بجا بزارم و بتونم مسیر درست رو به دیگران نشون بدم.از سال ۹۵ با فایلهای رایگان استاد شروع به تغییر باورام کردم و یکسال بعد در سال ۹۶ بدون هیچ سرمایه ای از یک راننده تاکسی به یک تولید کننده مواد غذایی تبدیل شدم و در حال حاضر با یک محصول(فلافل) و انشالله تا سال آینده چند محصولی خواهم بود.به لطف خداوند و دستان بینهایتش تا ۵ سال دیگر یکی از برندهای مطرح ایران هستم.

    با آرزوی شادی،ثروت،سلامتی برای استاد عزیزم و همه مردم دنیا،با عشق سیدمحمد حسینی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    عادله کیانی فر گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    سلام استاد خوبم

    چقدر شما خوبید

    چقدر خوب قوانین رو درک کردید و به ما هم آموزش میدید

    استاد من با این قضیه مقداری مشکل داشتم ک میگفتید ذهنتون رو بمباران کنید.

    با خودم میگفتم چجوری باید عالی بمباران کنم ذهنمو؟

    یه چند روز بود که خیلی عالی داشتم رو خودم کار میکردم

    با گوش دادن به فایلا

    خوندن کامناتای عشقام

    پاسخ دادن به سوالا

    بازم خوندن کامنتای زندگی بخششون

    به شدت ورودی هامو کنترل کردم

    و با هیچکس صحبتی راجع به ناخواسته ها و خبرای بد اینا نکردم

    فقط یه مورد چند روز پیش قضاوت کردم پدر خودم رو که با فایل دیگران را قضاوت نکنید به خودم اومدم .

    بعد از اینکارا بمباران ذهنی اتفاقای خیلی خیلی قشنگی برای من پشت سر هم تاکیید میکنم پشت سر هم افتاد

    وقتی میدیدم و میگفتم خدای من، چقدر رابطم با اطرافیانم عالی شده ، چقدر همه رو دوست دارم و چقدر دیگران منو دوست دارن.

    چقدر هدیه گرفتم ، چقدر اطرافیانم ارزش قائل شدن برای من و کلی اتفاقای خوبه دیگه…

    استاد من یه چیزی رو فهمیدم و میخواستم اینجا به اشتراک بزارم این بود که وقتی آدم رو خودش کار میکنه به خواسته های بچگی و نوجونیاشم میرسه که قبلا درخواست کرده بوده و بهش نرسیده و فراموششون کرده.

    بعد از فهمیدن این قانون و عمل کردن بهش دقیقا به اون خواسته هایی که درخواست کرده بودیم یه روزی و فراموششون کردیم میرسیم.

    من دیروز به خواسته های دوران نوجوونیم رسیدم ، کاملا مشخصه که اون زمان کلی باور غلط خورده بودم و نمیرسیدم به خواسته هام.

    اما الان زندگیم جادویی شده

    به جرات میگم چندین ماه هستش که من به هیچ تضادی برنخوردم و زندگیم سراسر آرامش و سلامتیه و رسیدن به خواسته های قشنگم.

    برای تک تکون آرزو میکنم در این مسیر ثابت قدم باشید

    استاد جان سایتون مستدام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    ر🦋به نام خدای بخشنده و مهربان🦋

    (پیشگفتار فصل یک روزشمارِ تحمول زندگی من)

    سلام به همه

    خدایا شکرت که منو به این سفر هدایت کردی.

    استادِ عزیز خدارو شکر که شما رو داریم.

    خدارو شکر که راهنمایی به این همه چی تمومی داریم.

    خدارو شکر که میتونیم پامون رو جای پای شما بزاریم و به راحتی و با آرامش به قله موفقیت برسیم.

    از خدا متشکرم که شما رو هدایتگرمون قرار داده.

    من حدود دوسال میشه که با استاد آشنا شدم ،و بعدش به سایت هدایت شدم.و هروز به خاطرش شکرگزاری میکنم.

    بزرگترین اتفاق زندگی من آشنایی با استاد عباس منش بوده.و روزی نیست که به خاطرش سپاسگزاری نکنم.

    استاد دستی از دستان خداوند شد که هدایتگرم باشه،و منو به این مسیر بیاره،به مسیر سعادت و سلامت و برکت و خوشبختی.

    من اصلا خدارو نمیشناختم.

    اصلا دوسش نداشتم.

    هیچوقت باهاش حرف نمیزدم ،از دستش عصبانی بودم

    کاراشو دوسنداشتم.

    چون همه کارایی که برام انجام میداد کارایی بود که من اصلا دوس نداشتم.

    یه شب دلم خیلی گرفته بود شروع کردم صحبت کردن با خدا

    در واقع گله و شکایت به خدا

    به پهنای صورت اشک میریختم

    میگفتم خدایا اخه این چه دنیای بی رحمی اِ

    اخه این چه عدالتی اِ

    چرا با من اینطوری رفتار میکنی

    خدایا اصلا ولم کن کاری برام نمیکنی حداقل کاری باهام نداشته باش

    چرا هرچی که بدم میاد انجام میدی برام

    چرا دوسم نداری

    اخه مگه من چکار کردم

    چرا همه امتحانات برا منه خوشی هات برا بقیه

    مگه بقیه چی دارن که من ندارم

    من لیاقتم خیلی بیشتر از اینها بود

    میگفتم مگه هممون ی پوست و گوشتو مغزو استخون نیستیم

    پس چرا اونا هرچی میخوان میتونن داشته باشن ولی من هرچی رو که نمی خوام باید داشته باشم

    چرا انقد فرق میزاری بین بنده ها

    میگفتم عاقا من بهشت اون دنیاتو نمیخوام

    من الان میخوام زندگی کنم

    تا جوونم میخوام از زندگیم لذت ببرم

    و خلاصه اونشب دوسه ساعت باهاش حرف زدم

    بیشتر به دعوا میخورد

    احساس ناتوانی کردم دیگه تحمل زندگیمو نداشتم

    احساسِ خوبی نداشتم آرامش نداشتم

    نا خواسته های زیادی تو زندگیم بود که آزارم میداد

    از زندگی لذت نمیبردم

    و دلیل همه ناخواسته هامم بی عدالتی خدا میدونستم.

    خلاصه که دعوای اونشب من با خدا به جاهایِ خوبی کشید

    خودم مطمعنم دلیل هدایت شدن من به سمت استاد سوالات همون شبم بود.

    خدا استاد رو سر راهم گذاشت

    که زبان خداوند بشه و جواب همه سوال هامو بده

    بهم بگه جوابه همه ی سوال هایی که داشتمو

    من با فایلای استاد تازه خدارو شناختم

    به بزرگیش به عدالتش به مهربونیش پی بردم

    فهمیدم که خدا کیه خدا چیه خدا حساب کتابِ کاراش چیه

    فهمیدم زندگی که اصلا دوسش نداشتم رو خودم ساختم

    اون زندگی رو لحظه به لحظش رو ،همه اتفاقتش رو خودم درست کرده بودم .همشون به خاطر باورهای اشتباه و فرکانس های بد خودم بود.من از خدا معذرت خواهی کردم که بهش تهمت زده بود،قضاوت اشتباه کرده بودم.

    من با فایلای استاد عاشق شدم

    خدامو شناختم

    خدایی که فکرشم ک میکردم خود به خود ابرو هام تو هم میرفتو اخم میکردم براش

    شد دوست جون جونیم شد عشقم

    انقد دوسش داشتم از صب تا شب باهاش حرف میزدم

    براش مینوشتم

    انقد که دستم درد میگرفت و اذیت میشدم

    نصف شباوقتی همه خواب بودن با چه ذوقی بیدار میشدم تا صبح بیدار بودم

    دفترمو میوردم شروع میکردم به نوشتن و حرف زدن با خدا از عشقش از ذوقِ داشتنش

    چنان گریه میکردم

    به پهنای صورتم اشک میریختم

    ولی این اشک ریختن کجا و اون اشک ریختنای قبلم کجا

    از بعد شناختن خدا زندگی من عوض شد

    من به راه راست هدایت شدم

    برای اب خوردنمم از خدا نظر میخوام

    برای تک تک کارهام و حرکت هام ازش نظر می خوام ازش کمک می خوام

    میخوام کنارم باشه

    چون وقتی پیشمه دلم قرص میشه

    انرژی میگیرم

    انرژی میگیرم

    بهترین راهو برای انجام هرکاری و راهی بهم میده

    و خلاصه که

    همچنان خدا داره هر لحظه هدایتم میکنه به مسیرِ سعادت و سلامت و برکت وخوشبختی

    هروزم بهتر از دیروزِ

    هروزم پر از نشانه های الهیِ

    پر از الهامات

    پر از احساسات خوب

    زندگیم پر از ارامش شد

    حااالِ دلم خوب شد

    روز های بدم تموم شد

    ظرفِ وجودیم هروز داره بزرگتر میشه

    هروز بیشتر عاشقِ خدام میشم

    انققدر آرامش دارم ،انقد احساس خوب دارم که فقط لذت میبرم از زندگیم از لحظه لحظه روز و شب هام

    و با این احساس خوبم هروز به خواسته هام نزدیکتر میشم

    احساس خوبِ در لحظم هروز بیشتر از دیروزه

    زندگیم پر شده از اتفاقاتِ خوبِ خواسته

    و اگر ناخواسته ای هم تو زندگیم میاد که اونم خیلی کمه اتفاقات به ظاهر بد هستن و میدونم که به صلاحمه و همون طور هم میشه

    دیگه هیچی نمیتونه احساسم رو بد کنه

    فقط خوبی های زندگی و دنیامو میبینم

    شاید یه چیزایی باشه که ناراحتم کنه ولی خیلی زوود احساسم رو کنترل میکنم و بازم با توکل به خدا که خدایِ قدرته مشکلم رو به خودش میسپارم و احساسم رو خوب میکنم و به ارامش میرسم.

    و میدونم این ارامش و احساس خوب منو به هرچی که بخوام میرسونه.

    وقتی میدونم این قدرت رو دارم که زندگیمو خودم بسازم

    دیگه نگرانی ندارم‌.پس دیگه اصلا به گذشته فکر نمیکنم فقط به خواسته هام توجه میکنم تا زندگی رو که دوسدارم بسازم.

    خدارو که داشته باشم همه چی دارم.

    دارم از مسیرم لذت میبرم و پله پله جلو میرم و هروز مدارم بالاتر میره و به مداری که خواسته هام توشه نزدیک تر میشم.

    واقعا نمیدونم چطور خدارو شکر کنم به خاطر معجزه هاش

    که تو این دوسال برام اتفاق افتاده.

    چند روزی بود دلم میخواست با تمرکز بیشتری فایل های رایگان رو گوش بدم داشتم دنبال برنامه ریزی میگشتم براش که به سمت روز شمار تحولِ زندگی هدایت شدم

    انقد ذوق کردم و خوشم اومد که نگو

    اخه تصمیم گرفته بودم که خیلی جدی تر فایل هارو گوش کنم نکته برداری کنم و تمرکز کنم

    همین روز شمار خودش بهترین راه بود،

    هرچی رو که بسپاری به خدا قشنگتر از اونی که فکرش رو کنی برات ردیفش میکنه.

    مریمِ عزیز که نوشته بود باید حتما کامنت بنویست کلی خوشحال شدم،میدونم که خیلی بهمون کمک میکنه،

    من تو این مدت نزدیک به دوسال هیچوقت کامنت نمینوشتم.

    خیلی خوشحالم که قراره از این به بعد همیشه دیدگاهام رو بنویسم.

    خدارو شکر میکنم که استاد و مریم جونو دارم.

    خداروشکر که سایت و خانواده به این خوبی داریم که هروز یه فکر خوب ی ایده عالی برامون دارن.که همشون باعث ایجاد احساس خوب و پیشرفتمون میشه.

    واقعا لیاقت میخواد که بتونی تو این سایت باشی.

    لیاقت میخواد که این فایل هارو بشنوی.

    این فایلا همه حرفای خداست.

    حیفه که راحت از کنارشون رد بشی،

    این فایلا رایگان نیستن

    این فایلا طلای نابن.

    من با خواهرم دوره دوازده قدم رو هم خریداری کردیم،واقعا این فایلای رایگان کم از محصولات و دوره ها نداره.

    واقعا هروز و همیشه شکر گزار خداوندم که این لیاقت رو به من داده که بتونم از این فایل ها این آگاهی هارو بگیرم.

    خدارو شکر میکنم که ظرف وجودیم هروز داره بزرگتر میشه.اینو از اینجا میفهمم کخ

    وقتی فایل هایی رو قبلا چندین بار گوش کردم دوباره گوش میکنم یه نکته هایی توش میشنوم که قبلا اصلا نشنیدم، یکروز تموم میشینم بهش فکر میکنم خدارو شکر میکنم به این فکر میکنم که چطور ازش استفاده کنم برای بزرگتر شدن ظرف وجودیم و بهتر شدن زندگیم.وقتی به این نکته ها برخورد میکنم انقد عشق میکنم که نگو .هر نکته و آگاهی که رو که بهش میرسم که قبلا درکش نکردم اصلا متوجهش نشدم ولی الان تا ته قلبم احساسش میکنم و میفهممش ،کلی براش سپاسگزاری میکنم و قدردانی میکنم از خدای خوبم که هروز داره از جنسِ همین آگاهی ها وارد زندگیم میکنه

    و وقعا هروزم بهتر از دیروزِ

    هروز یکی از باور های بدِ ذهنمیم رو با این آگاهی ها بهم نشون میده و راهِ تغییرش به یه باورِ خوب رو بهم میگه.و اینطوری میشه که هروز به احساس بهتر آرامش بیشتر عشق بیشتر و لذت بیشترِ زندگی میرسم.

    هروز باورهام قوی تر میشه ایمانم بیشتر میشه توکلم بیشتر میشه

    و میدونم به راحتی به بهترین ها میرسم ،چون خدارو دارم همه چیدارم.

    میدونم که با این سفر قرارِ به کلی اتفاقات خوب آگاهی ها و احساسات خوب برسم.

    امروز اولین روزم میشه حتما مینویسم براتون معجزه هایی رو که قراره برام اتفاق بیوفته.

    در پناه خدا باشید.

    استاد عزیز خدارو شکر که شمارو داریم‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2757 روز

      سلام و درود به حدیث عزیز افتخار میکنم که برای شما انسان خداگونه کامنت مینویسم. تحسینت میکنم بابت ارتبتط عالی ات با الله یکتا. تحسینت میکنم به خاطر شب هایی که از سر عشق ، بلند میشدی و با خدای خودت گفتکو میکردی و مینپشتی انقدز تا دستت خسته بشه. خوشحالم که از اترباط معنوی ات با خدای مهربان به پهنای صوزت اشک میریزی از سر عشق و شوق. این وه نعمت برکتی ایست. لطیف شدن. در هدایت خدا ماندن و احساس او که یکتاست و هدایتگر ما و ارامش بخش قلب عچها. شما واقعا موفقی. عمق موفقیت این ارتباط عاشقانه هر لحظه ای و حس ان در قلب و نتایج عالی بواسطه ی این ارتباط است که وازد زندگیمان میشود.. تحسینت میکنم گل دختر زیبا. هر روز به سمت اتفاقات زیباتر هدایت بشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مجيد داوودى گفته:
    مدت عضویت: 3129 روز

    سلام استاد عزیزم

    تشکر میکنم براى قسمت نشانه که گنج میباشد و روزهاست منو داره به طرز شگفت انگیزى هدایت میکنه ?

    استاد واقعا دوربینى چیزى کار گذاشتى تو زندگى ما ؟!! این امکان سایت از کجا میفهمه من مشکلم کجاست ؟!! یعنى دقیقا میزنه به هدف???

    البته خب ما باید خدارو به عنوان خداى هادى باور کنیم ،این جمله استاد و باید یه میلیون بار گفت

    چى بگم از کجا شروع کنم میخوام رد پا بزارم میخوام بگم تا استاد اشک شوق بریزى تا بچه ها ى سایت انگیزه بگیرن همون طور که من از کامنت هاى عالیشون انگیزه میگیرم اشک میریزم و لذت میبرم

    استاد من اصلا یه ادم دیگه شدم ،تقریبا شش ماهه پیش قدم اول رو (با اکانت همسرم)تهیه کردیم و متعهد شدیم کار کنیم و نتیجه بگیریم چون شرایط خوبى نداشتیم وداشتیم بدون اینکه بفهمیم زندگیمون رو در جهت پسرفت خلق میکردیم(تقریبا سه سال قبلش با شما اشنا شده بودیم و ثروت ١ رو شروع کرده بودیم اما جدی کار نکرده بودیم ،به خاطر عدم کنترل ورودى ها چند ماه گوش میدادیم کلى نتیجه میگرفتیم و لى چند ماه وارد یه جریاناتى میشدیم و کمتر گوش میدادیم کلا موضوع رو نگرفته بودیم )

    دوازده قدم مارو تکون داد اول یه سفر تفریحى به سامویى برامون اتفاق افتاد و من تو این سفر دوباره یادم اومد که من همیشه عاشق موزیک و دی جى شدن بودم ، اونموقع این موضوع اومد توى ذهنم که استاد همیشه میگفت باید عاشق کارت باشى همون جا تصمیم گرفتم شروع کنم برگشتیم ایران چمدون هامون رو بستیم و کشتى هامون رو سوزوندیم (دوتا مغازه هامون رو تحویل دادیم و خونمون رو همینطور و کل لوازم خونه رو هم همینطور )مهاجرت کردیم ،استاد عزیزم الان میفهمم چجورى بودید تو بندر عباس اشک میریختید و لطیف شده بودید ،الان میفهمم ما چطور خالق زندگیمونیم ،الان درک میکنم قانون چیه ،و تازه اول راهم و میخوام به خودم ثابت کنم که قانون عالیه خدا فوق العادست و ما اگه کارمون رو درست انجام بدیم هر چیزى رو که باووووووررررررکنیم میتونیم خلق کنیم

    امروز خیلى روز فوقالعاده اى براى منه دارم میرم پیشه بهترین دى جى استانبول تا کارمو شروع کنم

    خدا عالیه عالیییییییی وقتى من ایمانم رو نشون دادم منو هدایت کرد به سمت بهترین ها من حتى زبان ترکى هنوز یاد نگرفتم ولى جالبه خدا منو به سمته استادى هدایت کرد که انگلیسى بلده (تو ترکیه خیلى کم انگلیسى بلدن )

    اینم بگم فایل ایمانى که عمل نیاورد حرف مفت هست ،یه گنج تمام عیار و من یک میلیون بار گوشش دادم هنوز هم چیزهایى میشنوم که تا بحال نشنیده بودم ??

    اگه قانون اینه پس من زندگیمو خلق میکنم???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    حبیب الله مرام نارویی گفته:
    مدت عضویت: 3176 روز

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    این فایل باوری که تغیرش درهایی از نعمت را به سویم گشود من اینو پارسال یادمه گوش کرده بودم و یه چند باری هم چندماه پیش ولی الان که گوش کردم خیلی تعجب کردم انگار که واقعا اصلا من آگاهیای این فایلو اصلا نشنیده بودم تا حالا الان چندین چند باره این فایلو گوش کردم . در حال حاضر من بیکارم و تازه خدمت سربازیمو تموم کردم بعد او سه برابر کردن درآمد رو نوشتم و سوال رو از خودم پرسیدم که با همین شرایطی که هست چطور به این درآمد برسم ولی چیز خاصی به ذهنم نرسید بعد از گوش کردن این فایل باوری که تغیرش درهایی از نعمت را بسویم گشود فقط هر روز یه چیزی توگوشم میگه فقط رو همین باور که ثروت ما رو از راه خدا دور میکنه کار کن و من هم شروع کردم و هر روز چند بار دارم این فایل و فایل های مربوط به این باور رو گوش می کنم .

    یه چیز دیگه هم بگم شاید مربوط به این موضوع نباشه دیروز که تو یوتیوب فایلهای ثروتمندا رو نیگا می کردم که از خودشون فیلم گرفته بودن از تفریحاتشون با ماشین های لوکس و سوپراسپرت یاد این افتادم که اه چقد تو فیلما دیده بودمو چقد مردم می گفتن که ثروتمندا غمگینن و افسرده و داغون ولی الان می بینم اینا که دارن حال می کنن اصلا اینا دارن زندگی می کنن بابا اینا که همش خند و همش شادی و همش تفریح و همش لذت .

    اینم یه ترمزی بود که می خواستم بگم.

    یه چیزی دیگه من وقتی از خودم سوال کردم که برای این سه برابر درآمدی که می خوام با همین شرایط چیکار کنم به هم گفته شد برو دنبال کار بگرد ولی من همچین چیزی رو قبول ندارم می گم باید باورام رو تغییر بدم و بعد هدایت بشم به اون شغل اگه میشه راهنماییم کنید من اشتباه فکر می کنم یا یه باور اشتباهی دارم که متوجهش نیستم .

    با تشکر از همه دوستان امیدوارم نظرم مفید باشه به خودم خیلی انرژی داد .

    منتظر جواب سوالمم از طرف شما دوستان عزیزم هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        مریم فرقدانی گفته:
        مدت عضویت: 1554 روز

        🌻🍃🌻🍃🍃

        به نام خداوند بخشنده و مهربان من

        سلام ب خانواده دوست داشتنی ام و استادان عزیزم مریم جون و استاد عباسمنش گل🤗

        🌻بسیار خداروصد هزارمرتبه شکر که به این مسیر هدایت شدم وتونستم با اطلاعات استاد عزیزم بهمون اندازه ک روی خودم و باورهای توحیدی کار میکنم خدا رو واقعا پیدا کردم و تا حدودی شناختمش. و واقعا من با انجام سپاسگزاری هم در کنار فایلها به آرامش رسیدم که قبلا نداشتم. 🙏

        و همیشه دنبال آرامش بودم ،میخواستم خدارو در وجودم پیدا کنم و این اتفاق داره میافته.و ب قول استاد وقتی شروع میکنیم ب تغییر اتفاقات کوچولوکوچولو میفته و بیشتر باور میکنیم ک می‌شود هرآنچه ک بخواهیم بدست آوریم.اون فایل استاد ک میگه فقط کافیه خدارو باورش کنیم و ایمان داشته باشیم بهش دنیا رو عاشقت میکنه و تو نمیخواد کاری بکنی. واقعا عاشق این جمله هستم . و خداوند ب اندازه درک و باورهای من ب من جهانش رو نشون میده. 🥰

        و این مدت کوتاهی ک توی این مسیر و سایت هستم واقعا اصلا مریض نشدم. آرام‌تر و ساکت شدم. و دارم سعی میکنم ک هر روز بهتر وبهتر شوم . ب امید الله یکتا ب امید روزی ک بیام واز نتایج بیشتر م براتون بگم دوستان گلم. ❤❤. و احسنت ب خودم ک برای خودم و زندگی بهتر دارم تلاش می‌کنم. 👏👏👏🌻🍃🌻

        عاشقتونم و سپاسگزارم از استاد عزیزم آرزوی سلامتی .شادابی.سعادتمندی. در دنیا و آخرت 😉😉

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          زینب سلمان زاده گفته:
          مدت عضویت: 2534 روز

          دوست عزیزم ســــــــــلام😍

          خــــدای من چـــقدر این جهان فوقوالعاده هست چــــــــقدر دقیقه الله اکــــــــــبر

          همین الان یه خورده گرفته بودم که دیگه یاد گرفتم به لطف خداوند و استاد عزیزم و البته مــــــــریم جون که چطور این مواقع عمل کنم به قانون که همـــــینجاهاست که با عمل کردن و متعهد بودن پاداش ها میاد نه وقتی که همه چی اکیه البته که بقول استاد این جور مواقع هم هستن کسانی که بازمـنمیتونن شاد باشن

          دوست عزیزم سپاسگزارم که نوشتی تا من برگردم به این کامنتی که سه سال پیش نوشتم زمانی که تازه وارد سایت شده بودم و داشتم تازه می فهمیدم باور و مدار و خدا چیه اصلا من اون موقع مثلا از نظر مالی در مداری بودم که دانلود بایلها هم واسم سخت بود چه برسه خرید محصول ولــــــــی الان چند تا از محصولاتو خریدم و با از اون موقع تا الان من از نظر سلامتی خـــــــــیلی بهتر شدم روابط همینطور

          من قبلا زور میزدم یه جایی مشغول بشم الان شغل خودش میاد سراغ من از جاهایی که من فکرشو نمی کنم از طرف کسانی که من ندیدمشون از طرف کسانی که قبلا بخاطر باورهای کوچیک خودم ارتباط باهاشون واسم خــــــیلی بزرگ بود

          الان سلامتی ام پـــــــله ها بالاتر رفته الان حال خوبم پایدارتر شده

          خـــــدای من شکرت

          دوست عزیزم هر لحظه ات ناب تر و توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین😘

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: