مصاحبه استاد عباس منش با مهندس شعبانعلی درباره قانون جذب - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/1970/01/absmanesh-shabanali7.jpg
400
510
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-01 00:00:002020-08-28 09:23:47مصاحبه استاد عباس منش با مهندس شعبانعلی درباره قانون جذبشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عباسمنش
خب میرم سراغ ادامه ی این فایل
موضوع این بود که یکسری اتفاقات به ظاهر بد میفته اما اگه بتونیم احساسمون رو و زاویه دیدمون رو نسبت بهش خوب کنیم، ختم به خیر میشه و به نفعمون هم میشه…
من همونطور که گفتم در این مورد درک کاملی ندارم و فکر میکنیم اتفاق به ظاهر منفی یچیزیه که خارج از فرکانس های من جهان برام ایجاد کرده… در صورتی که اینطور نیست، هرچیزی، هرررررررچیزی که برام رخ میده بخاطر فرکانس های خودمه و جهان یا خدا هیچگونه انتخابی برای من یا هیچکس دیگه نداره…
حتی تضاد یا یا امتحان و ابتلا به قول قران هم تماما خلق خودمه و قانون جهانه البته؛ یعنی هرکسی به این تضاد ها برمیخوره و البته که تنها هدف این امتحانات رشد و پیشرفت و کمک به انسانه، نه ضرر و آسیب…
امتحان اصلا نه بده نه خوب…این رو باید بارها به خودم بگم، امتحان نه بده نه خوب، نوع نگاه منه که تعیین میکنه چی رقم بخوره
من ایرادم اینه که حس میکنم این امتحانات اتفاق بده، یعنی من احساسم خوب باشه هم این اتفاقات میفته و بلا سرم میاره، درصورتی که اینجوری نیست… هیچ بلایی نیست… مثال های قرانیش رو بررسی میکنیم حالا:
مثال اول حضرت یوسف بود که توسط برادراش به چاه انداخته شد، و حسادت های زیادی بهش شد… اما این اتفاقات باعث شد که اتفاقا اون بشه عزیز مصر، یعنی ناخواسته برادراش باعث شدن یوسف بشه عزیز مصر با اون کارشون، و ممکن بود اگه این اتفاق برای یوسف نمیفتاد، هیچوقت اون نمیشد عزیز مصر….
نکته ی اول در این داستان اینه که به یوسف آسیب و ضرر خاصی وارد نشد، یعنی آسیبی که بگیم بلا بوده و دائمی بوده و گریبان گیرش شده اتفاق نیفتاد براش… یچیز موقتی بود که در نهایت خیلییییییی به نفعش شد…. حسادت های برادراش و به چاه انداختنش بلای خاصی نبود، یعنی آسیب و ضرر عظیمی نزد بهش…یچیز موقت بود که در نهایت رفع شد و هیچ مشکلی هم پیش نیاورد برای یوسف…
پس در داستان حضرت یوسف هم اتفاقات به ظاهر منفی یک بلای قطعی و اسیب به یوسف نبوده، یچیز موقتی بوده که بعدشم کلا رفع شد بعلاوه اینکه یه عالمه به نفعش شد… عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد… پس دشمن ها و افراد حسود نمیتونن ضرر دائمی و آسیب واقعی بزنن به کسی… به قول استاد عباسمنش که همیشه تاکید داره: اتفاق به “ظاهر” منفی… یعنی ظاهرش منفیه، اصلش منفی نیست… یادمون باشه همیشه، نکته ی خیییییییلی مهمیه بنظرم، که وقتی در مسیر درست هستیم، ممکنه اتفاق های به ظاهر منفی بیفته، اما این اتفاقات به “ظاهر” منفیه، و واقعا بلا و مصیبت خاصی نیست، یک بلای قطعی نیست، ظاهرش منفیه فقط، بازم تاکید کنم، ظاهرش منفیه، ظاهرش منفیه، ظاهرش منفیه، نه باطنش… میتونیم با نگاه خوب کاملا به نفعمون کنیم جوری که بعد ها سپاسگزارش باشیم… این ویژگی تضاد ها یا همون ابتلائات هست… ممکنه برای خیلیامون از جمله خودم ایم ترمز و ترس ایجاد بشه که من تو مسیر درست هستم و احساسمم خوبه، اما بلا سرم میاد! اینجوری نیست… اول باید بدونیم که هر اتفاقی در راستای خواسته های ماست… دوم اینکه در 90 درصد اوقات اتفاقات هم ظاهرش هم باطنش مثبته… سوم اینکه بعضی اوقات اتفاقات ظاهرش منفیه فقط، و با نگاه خوب به نفعمون میشه کاملا…. و بلا نیست، و ضرر جدی و دائمی نیست، چیزیه که تهش ما راضی هستیم و خوشحال میشیم و ثروت بیشتر، سلامتی بیشتر، قدرت بیشتر، ایمان بیشتر، نصیبمون میشه… نه اینکه بخواد سلامتی و ثروت رو از ما بگیره… شاید “ظاهرا” اینجوری نشون بده، اما با نگاه مثبت در نهایت عالی میشه برای ما…. بازم بگم اتفاقات به “ظاهر” منفیه، نه در باطن منفی…
موضوع بعدی حضرت ابراهیم بود، برای حضرت ابراهیم دوبار اتفاق افتاد جوری که یادمه… بار اول که حضرت ابراهیم رو بخاطر ایمانش و اعتقاد متفاوتش میان که نابودش کنن و در اتش بندازنش و از بین ببرنش، یعنی دشمنانش میان که نابودش کنن و به قول خودشون از بین ببرنش، اما چه اتفاقی میفته؟
اول اینکه ظاهر این اتفاق منفیه، یعنی در ظاهر میبینیم که حضرت ابراهیم اسیر شده و میخوان بندازنش تو اتیش و بسوزوننش…
اما اتفاقی که میفته اینه که حضرت ابراهیم رو در اتش میندازن، اما اتش براش گلستان میشه و هیچگونه اسیبی بهش نمیرسه، و هیچ بلایی سرش نمیاد، بازم تاکید کنم، سر حضرت ابراهیم هیچ بلایی نیومد… هیچیش نشد…
و سوم اینکه با این اتفاق، ایمان حضرت ابراهیم هزاران هزار برابر شد… یعنی وقتی بندازنت تو اتیش و اتیش به اذن خدا برات گلستان بشه، چقدررررررر ایمانت قوی تر میشه؟ چقدرررررر قدرتمندتر میشی… چقدر جایگاهت بالاتر میره….
اینجوری شد که این اتفاق به “ظاهر” منفی، به نفع حضرت ابراهیم شد…
1.این اتفاق ظاهرش منفی بود فقط
2.بلایی سرش نیومد
3.خیلی هم به نفعش شد
مورد بعد حضرت ابراهیم هم امتحانش در مورد فرزندش بود، خدا بهش میگه که فرزندت رو در راه من قربانی کن، و حضرت ابراهیم میره و اقدام میکنه برای اینکار:
بازم نکات این واقعه:
این امتحان ظاهرش منفیه واقعا، ظاهر میگه که داری میری فرزندت رو قربانی کنی و بکشی… و بی فرزند میشی
اما حضرت ابراهیم با انجام اینکار و نگاه خوب به این اتفاق، ایمان عملیش رو نشون میده و انجامش میده اما در نهایت در لحظه ی اخر، در این ازمایش سربلند میشه و فرزندش هم قربانی نمیشه… هم ایمانش دوباره ثابت شد و هزاران بار بیشتر شد، هم در ازمایش سربلند شد و هم فرزندش زنده موند
1.ظاهر این اتفاق منفی بود درسته، اما با نگاه خوب و درست هیچ منفی ای اتفاق نیفتاد
2.اسیب و بلایی سر حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل نیومد
3.این اتفاق به نفعش شد و ایمانش خیلی قوی شد و از ازمایش سربلند بیرون اومد و این ازمایش باعث شد جایگاهش هم در دنیا و هم در اخرت هزاران بار عالی تر بشه
اینا مثال های قرانیش هستن، ابتلائات خداوند یا همون تضاد ها به هیچ عنوان بلایی سرمون نمیاره، ظاهرش ممکنه منفی باشه، اما فقط ظاهرش منفیه، اما با نگاه درست و خوب بینهایت خیر و منفعت درونش وجود داره، و در نهایت هیچگونه اسیب و ضرری به تو نمیرسه…این ویژگی ابتلائات و تضاد هاست، ظاهرش منفیه…
اما وقتی احساس بدی داشته باشی، اتفاقات هم ظاهرش هم باطنش منفیه….
اما اگه احساس خوبی داشته باشی، ممکنه تضاد هایی برات رخ بده اما بدون که فقط ظاهرش منفیه…
به قول اقای شعبانعلی، هیچ اتفاقی به خودی خود معنایی نداره، مگر معنایی که تو بهش وصل میکنی… و اینکه برای موفقیت راهی جز این نداری که به اتفاقات معنای خوب بدی… و هیچ رویدادی نمیتواند نتیجه ی بد داشته باشه، مگر اینکه تو بهش اجازه بدی…
حتی ممکنه اتفاق به ظاهر مثبت بیفته، ولی به دلیل باور و نگاه نامناسب، در نهایت شر بشه برای ادم… اتفاقات هیچ معنایی نداره در ابتدای امر… اما نهایتا و در اخر، باورها و نگاه ما هست که تعیین کننده ی نتیجش و معنای اون اتفاقه…
به قول استاد عباسمنش نباید به صورت خیلی منطقی نگاه کنیم و بگیم که فلان اتفاق بد بود و نمیشه که خوب باشه… نباید اینجوری نگاه کنیم، باید کمی متافیزیکی تر نگاه کنیم و باور داشته باشیم هر اتفاقی میتونه خیر بشه… و واقعا پتانسیلش رو داره…
مصداق دیگه ی قرانیش مفهوم حزن هست که در تمام موارد و به تمام پیامبرها میگه که محزون نشید… یا در مورد یونس میگه با غضب و خشم رفت و فکر کرد بهش تنگ نمیگیریم!
یعنی یونس فکر کرد چون پیامبره از این قانون مستثنی هست ولی اینطور نیست، این قانون هیچ گونه استثنایی قائل نمیشه…
و تمام موارد حزن با لا میاد یعنی غمگین نباش، و یک بارش که بدون لا میاد و با لِ میاد، میگه که شیطان میخواد غمگین کنه شمارو…
نکته ی بعدی بحث عدل در جهانه… در این جهان برخلاف نگاه خیلی ها، همه چیز سرجای خودشه، عدل کامل وجود داره و به هیچکس هیچ ظلمی نمیشه و نشده و نخواهد شد… چون هر فرد خالق صد در صد زندگی خودشه و هیچکس نمیتونه خالق شرایط یکی دیگه باشه، در این شرایط همه چیز بر پایه ی عدل استواره… و همه چی سر جای درستشه…
باید بتونیم عدل در جهان رو ببینیم ودرک کنیم و خالق بودن خودمون رو متوجه بشیم تا به صلح با جهان برسیم و بتونیم بسازیم زندگیمون رو… کسی که بتونه عادل بودن جهان هستی و خدا رو ببینه و درک کنه میتونه باور کنه که مسئول صد در صد زندگیشه… و خالق کامل زندگیشه….
من مسئول همه ی اتفاقات زندگیمم… من ایجادشون کردم، نه کسی دیگه…این نگاه یعنی همون توحید
و یک نکته ی دیگه در مورد بحث روابط
اگه میخوایم یک رابطه ختم به خیر بشه، یعنی به بهترین حالتش برسه، یا اگه بهترین حالتش کات شدن رابطه هست به کات شدن برسه یا اگه بهترین حالتش اشتی هست به اشتی برسه، تنها کار که باید کنیم اینه که روی ویژگی های مثبت اون طرف تمرکز کنیم، هر روز بشینیم لیستی از ویژگی های خوبش رو لیست کنیم، این کار به این معنی نیست که اون طرف ویژگی منفی نداره، بلکه به این معنیه که ما روی ویژگی های مثبتش تمرکز کنیم… و اگه اینکارو درست انجام بدیم و به احساس خوبی نسبت به اون فرد برسیم، به صورت مستمر، اون رابطه به طرز عجیبی خوب میشه و درست میشه و به سمتی میره که برای ما عالیه…
یعنی اون فرد برای ما جوری تغییر میکنه که ما دوست داریم… ایم حالت وقتی رخ میده که به صلح برسیم با خودمون، به هرترتیبی احساس خوبی داشته باشیم نسبت به اون و نسبت به خودمون…
و در نهایت به قول فیلم جنگجوری درون، احمق واکنش نشون میده و جنگجو عمل میکنه… خودم این فیلم رو دیدم خیلی زیباست واقعا.. خیلی احساس آرامش و احساس خوبی میده…
پس باور کنیم که خودمون داریم زندگی خودمون رو رقم میزنیم، به قول قران هر چیزی به شما اصابت میکنه بخاطر چیزیه که از پیش فرستادید و خدا به هیچکس ظلم نمیکنه… بخاطر چیزی که از پیش فرستادیم… شرایط اینجوری رقم میخوره…
اینم بگم استاد نمیدونم چرا سه تا کامنت قبلی من همون لحظه تایید شد و فکر کنم یک تغییراتی دارید میدید توی سایت… هر روز بهتر از دیروز!
سلام استاد عزیزم با اینکه سال ها از این مصاحبه گذشته ولی انگار همین امروز ظبط شده الآن من داخل یک اتوبوس زیبا در حال سفر از شهرم به تهران هستم وخیلی خوشحالم بخاطر جذب این مسافرت، وای خدای من چه قدر از سوال های ذهنم جواب داده شد با این فایل چقدر خوب و اساسی قانون جذب و توضیح میده یا بهتره بگم چقدر راحت میشه فهمید علت اتفاق های زندگیمون چیه
امروز همه باهام رفتار عالی داشتن خیلی خاص دقیقا وقتی این نوع رفتار ها رو میبینم یاد فایل کنترل ورودی های ذهن از شما میفتم که تعریف میکردین بعد آشنایی با قانون همه یجور دیگه باهاتون رفتار میکنن
سلام استادجان
ازوقتی فایل حجاب رو گذاشتید وطرز خوندن آیه ها رو بهمون گفتید
من کلا مات و مبهوت شدم اصلا توی مخم نمیره هی میرم یک ریشه رو پیدا میکنم مثلا شکر یا حزن یا قدمت یا عذاب یا ظلم
وقتی میشینم میخونم اصلا یک حس دیگی دارم استادجان من ۴۰ سال دارم زندگی میکنم اصلا قرآن رو نمیفهمیدم چی میگه
اصلا واژه فرکانس رو نمیفهمیدم
الان هرچی قرآن رو زیر و رو میکنم همه چی فرکانسه
آیه شکر که ثروت هستند
استاد کلا چندروز رفتم توی یک برزخی گیج ومبهوت
نمیدونم چم شده
چقدر این باورهای ما مثل سیمان به ما وصل هستند خدایا کمکم کن تا بتونم درک کنم
انگار خدارا تازه دارم پیدا میکنم
همین فایل قانون جذب یا فایل حزن یا فایل کانون توجه که همه دارند یک چیز رومیگند
ولی من هربار که گوش میکنم انگار اصلا نشنیدم انگار برای بار اول هست که گوش میکنم
باز دوباره گوش میدم بازهم انگار این آگاهیها برام تازگی دارم
تازه دارم متوجه میشم یا هنوز گیج هستم قوانین جهان هستی چیه
استاد جان ازشما بسیار سپاسگزارم که منو با این خدا آشنا کردید
بقره ۹۵
این بخاطر دستاورد خودتان است
نسا.۶۲
وقتی به سبب اعمالشان به مصیبتی گرفتار آیند
مائده .۸۰
چه بداست آنچه نفسشان برای آنها پیش فرستاده
انفال ۵۱
این نتیجه عمل خودتان است
یوسف ۴۸
ازآنچه ازپیش ذخیره کرده اید میخورند
کهف ۵۷
حج ۱۰
این محصولی هست که دستانت پیش فرستاده این (بازتاب اعمال پیشین توست )
قصص ۴۲
هرگاه مصیبتی به خاطر دستاورد خودشان به آنها میرسید
روم ۳۶
واگربه خاطر دستاورد خودشان دچارناخوشایندی شوند
ص ۶۰
این شما بودید که دردنیا پیش تر چنین سرنوشتی رابرای مارقم زدید
شوری ۴۸
بخاطرعواقب عمل خویش گزندی به اورسد
ق ۲۸
من پیش تر به شما بیم دادم
ق ۲۹
من هرگز ستمگر به بندگانم نیستم
(این نتیجه بازتاب اعمال خودشان است ) این جز قدمت نیست
حشر ۱۸
برای فردا چه پیش فرستادی
جمعه ۷
ولی هرگز به دلیل دستاورد شان چنین آرزوی نمیکنند
نبا ۴۰
روزی که آدمی به آنچه که دودستش پیش فرستاده مینگرد (ازنیک وبد)
انفطار ۵
آنگاه هرنفسی به انچه(ازاثارنیک وبد اعمال )مقدم وموخر داشته
فجر۲۴
ای کاش برای زندگی خویش پیش فرستاده بودم (کارمثبتی که کرده بودم )
آیه های قدمت درقرآن که باید هزاران بار بخونم تا باور کنم
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
این فایل برای من جذاب و پر از نکته بود
درس هایی عالی برای من داشت
آنچه که من در این فایل یاد گرفتم این بود که همه چیز بر اساس باورها و فرکانس من است که برایم رخ می دهد
همه چیز در دستهای من است
همه چیز من خودم برای خودم رقم می زند
نکته زیبا برای من این بود که من زندگی خودم را بر اساس خواسته ها و اهداف خودم می سازم
این من هستم که می بینم چطور و چگونه باید به اهداف خودم برسم
درس عالی دیگر برای من این نکته بود که به هرچیزی که توجه کنم
احساس نسبت به آن داشته باشم
همان برای من در زندگی من رخ می دهد
همه اینها نتیجه افکار و باورهای من است پس بی شک هر چه بهتر بتوانم فکرها و باورهای خودم را کنترل کنم
بی شک من موفق تر خواهم بود
اینجا باید این را یاد بگیرم که ترس های خودم را بشناسم
ترس های خودم را شناسایی کنم که اینها ترمزهایی هستند که مانع از رسیدن من به خواسته هایم می شود
این را توجه کنم که منطق خیلی زیاد خوب نیست
از همه مهتر باید یادم باشد که از دل و آگاهی های قلب خودم کمک بگیرم
همیشه دنبال هدایت خدای مهربان خودم باشم
سپاسگزار خدای مهربان بودن واقعا برای من یکی از مهمترین و بهترین درس هایی است که باید همیشه و همیشه در زندگی خودم از آن پیروی کنم
چرا که با این کار تمرکز من بروی زیبایی و حال خوبی ها می رود
این را باید یاد بگیرم که هیچ وقت ناراحت نشوم
همیشه به دنبال بهانه ای باشم تا حال خودم را خوب نگه دارم
این صحبت ها و این حرف ها همگی زندگی ساز هستند و رعایت کردن آنها واقعا عالی و باعث خوشبختی است
بی شک هر کاری و هر اتفاقی که برای من رخ می دهد در راستای باور و افکار خودم است
خوب پس خوب بسازم
زیبا ببینم
قشنگ ببینم
حالم خوب نگه دارم
آنوقت من موفق خواهم بود
پیروز تر خواهم بود
هیچ چیز را تقصیر دیگری نیندازم و باور داشته باشم که همه چیز در دستهای خودم است
من مسئول زندگی خودم هستم
من مسئول زندگی خودم هستم
من مسئول زندگی خودم هستم
این بزرگترین پرس امروز برای من از این فایل عالی بود
ممنونم استاد مهربان
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستای خوبم
این فایل و خیلی دوست داشتم منو به درک خیلی خوبی از قانون رسوند.مینویسم تا با نوشتن برای خودم بیشتر جا بیوفته.
به هر چه توجه کنیم از جنس همون بیشتر وارد زندگیمون میکنیم.کانون توجه ما هست که باعث جذب اتفاقات زندگیمون میشه.اگ ترس از چیزی داشته باشیم به خاطر اینک همش داریم بهش توجه میکنیم اون چیز و وارد زندگیمون میکنیم.
ما هر چه ک بخوایم جهان راه رسیدن به اون خواسته رو برامون باز میکنه چه خواسته ما خوب باشه و چه بد.
برای دریافت خواسته 3 مرحله نیازه 1.درخواست خواسته2.پاسخ به درخواست3.دریافت
مرحله اول هم خواسته و ناخواسته انجام میشه مرحله دوم هم همیشه پاسخ داده میشه ولی مرحله سوم که دریافت هست به ما مربوط میشه که چقدر باور های همجهت با خواسته ایجاد کردیم و چه قدر ایمان داریم.هر وقت آمادگی دریافت رو داشتیم خواسته رو دریافت میکنیم.
راهنمای ما در مسیر رسیدن به خواسته حال خوبمون هست و هر وقت حالمون بد شد یعنی از مسیر جداشدیم و باید با کنترل ذهن دوباره به حال خوب برگردیم.
اتفاقات به خودی خود معنایی ندارن بلکه دیدگاه ما به اون اتفاق معنا میده.همیشه باید اتفاقاتی ک برامون میوفته رو اتفاق خوب تفسیر کنیم ما برای موفقیت و سربلندی چاره ای جز این نداریم.
اکثر آدمای موفق وقتی به موفقیت چشم گیر و بزرگی رسیدن ک تضاد زندگیشون رو خیر تفسیر کردن.ما در مقابل تضاد دو راه بیشتر نداریم1.اونو اتفاق بد تفسیر کنیم و همش افسوس گذشته رو بخوریم و همش ناراحت باشیم که حاصل این تفکر اینه که ما هیچ تلاشی برای زندگیمون نمیکنیم و هر روز پست رفت میکنیم و جهان هم به خاطر فرکانس ناخواسته اتفاق و شرایط های ناخواسته بیشتری تو مسیر زندگیمون میاره.
2.اون اتفاق رو خیر تفسیر کنیم ک نتیجش احساس خوب ما و حرکت رو به جلو ماست ک در مقابلش جهان هم اتفاق های خوب بیشتری رو وارد زندگیمون میکنه.
وقتی به مشکلی تو زندگی بر میخوریم باید به خودمون بگیم حالا با این شرایطی ک برام پیش اومده چه کاری میتونم انجام بدم چه میوه ای ازش میتونم بگیرم با این طرز تفکر برای مشکلی ک برامون پیش اومده نه تنها غصه نمیخوریم بلکه اون مشکل نقطه عطف زندگیمون میشه.
خوش بینی آموخته شده ساده لوحی نیست.چه جمله به جا و خوبی بود اینکه اگه به چیزی از دید مثبت نگاه میکنیم به این معنی نیست مشکلات رو نمیبینیم بلکه به این معنیه که درسته مشکل پیش اومده ولی اون مشکل نمیتونه سد راه من بشه و من ازش عبور میکنم و رو به جلو حرکت میکنم.
احمق واکنش نشون میده جنگجو عمل میکنه هم دقیقا همین منظور رو میرسونه ک آدم مثبت نگر با اتفاق بد زیاد تو حال بد نمی مونه و زود خودشو و حالشو خوب میکنه و دوباره برای زندگی ک میخواد تلاش میکنه و میجنگه.
در پناه الله باشید.
سلام زهرای عزیز
درود به شما که قدم گذاشتین در مسیری که همش پیشرفت هست و حال خوب
تبریک میگم که الان 58روز هست که به خانواده عباسمنش ملحق شدین
چه کامنت خوبی نوشتین آفرین که ذهن آماده دارین که بپذیرین
چرا شرایط داره برام هر جوری که میخواهم رقم میخورد
گفتین جنگ جو باید بجنگه تا زندگی براش خوب پیش برود
ولی من بر این باورم که نیاید بجنگم باید ذهنم را کنترل کنم
به گفته ای باید با پنبه سر ببرم نه با شمشیر
پس نیاز نیست که من تلاش فیزیکی کنم تا شرایط خوب پیش بیاد
فقط باید تلاش ذهنی بکنم و افکارم را کنترل کنم تا شرایط بهبود پیدا کند
امید وارم همیشه موفق باشین زهرای عزیز
به نام خدا
سلام و درود
امروز به محض اینکه این فایل را داشتم میدیدم گفتم و یه سرچی بزنم در مورد آقای شعبانعلی ،بعد هدایت شدم به سایتشون و بعد هم یک کلیپ 10 دقیقه ای دیدم ازشون در آپارات،یه حرف بسیار جالبی زدن
من قبلا خیلی کم میخوابیدم و خودما اذیت میکردم وای الان فهمیدم که اگر من در مدت 19 ساعتی که بیدار هستم بیشترین استفاده را از این زمان داشته باشم دیگه دلیلی نداره که از وقت خوابم بزنم برای کار کردن،اکثر افرادی که شب ها بیدار میمون دلیلش اینه که از تایم روزشون درست استفاده نکردن و این یعنی مدیریت زمان
ارتباط بین خوش شانسی و بی خیالی را چقدر استاد زیبا توضیح دادید اینکه اکثر افرادی که اتفاقات زیبا و خوب را در زندگیشون تجربه میکنن دلیلش اینه که آرام و بی خیال به زندگی نگاه میکنن و هیچ عجله و غمی در خودش راه نمیدن.ولی به نظر خیلی از ماها این کار درست و روش درستی نیست و اونها از انسانی لاابالی میدونیم.
قانون زندگی یعنی اتفاقات خوب در زندگی نتیجه حال خوب هست،اگه ما در مدت زمان بیداریم بتونیم اکثر اوقات حال،احساس و تفکراتمون را خوب و مثبت نگه داریم و نزاریم اتفاقات ناخواسته و بد زندگی حالمون را بد کنه لاجرم ما هدایت میشیم به سمت بهترین ها.
هیچ اتفاق خوب و بد به خودی خود معنایی در زندگی ما ندارد این برداشت و تفسیر ما از اون اتفاق هست که به اون معنا میبخشه و در دنیای مادی به واقعیت میکشه
میوه درخت مشکلات چیه؟ باید ببینیم ماهسل اون مشکلی که الان در زندگیم اتفاق افتاده برای من چیه و من میتونم چه درسی و چه برداشتی از اون داشته باشم که باعث پیشرفت در زندگیم و احساسم بشه.همه اتفاقات در زندگی ما درسی برای ما دارن و امدن چیزی را به ما یاد بدن اگه ما اون درس را گرفتیم که بهتر اگر نگرفتیم جهان هستی،کائنات،قانون،خدا در یک زمان و مکان دیگه به واسطه یک انسان یا شی دیگه ای دوباره اون درس را به ما یادآوری خواهد کرد،خلاصه ما باید اون درس را پاس کنیم حتی اگر شده تا آخر عمر اون مسئله تکرار بشه
غم و غصه اصلا و ابدا جایگاهی در بین مؤمنان نداره،اون حربه ای از طرف شیطان هست تا ما را از مسیر خدایی گونه که در حرکت هستیم نگه داره،شیطان با نجوا و دیدن نیمه خالی لیوان سعی در بد کردن حال و احساس ما داره اگه 99 کار را درست انجام داده باشیم ولی یک کار نیمه تمام رها کرده باشیم شیطان کاری با انسان میکنه که اون 99 کار انجام شده را نبینه ولی اون 1 کار نیمه تمام را ببینه.
عقل منطقی و انسان سالم معتقد هست که دین، شریعت و یا راه و رسم اگر باعث پیشرفت و بهتر شدن در دنیای مادی نشود قطعا در عالم ارواح و غیر مادی نیز به هیچ دردی نخواهد خورد
تفاوت انسان ناراضی و انسان شاکی؟
انسان ناراضی در کنار اینکه از شرایط الان زندگیش نهایت لذت را میبره در حین حال از این شرایط زندگی که در اون هست را بهترین شرایط زندگی که میتونه داشته باشه نمیدونه و سعی در بهتر و بهتر کردن شرایط داره و خودشا مسئول صفر تا صد اتفاقات و شرایط زندگیش میدونه و خودشا لایق بهترین ها میدونه
انسان شاکی،خودش را غرق در مشکلات و کمبودی های الان زندگیش کرده و از هیچ چیز زندگی الانش لذت نمیبره و دیگران را مسئول بدبختی و مشکلات زندگی میدونه حالا این دیگران میتونه دولت،کشور،شهر،همسر،فرزند،پدر،مادر،خواهر،برادر،عمو،دایی،عمه،خاله،خدا،جهان،خونه،ماشین،زمین،دکتر،صاحب خونه،همسایه و ….. باشه،در حالی که اون آدم شاکی نمیدونه که با شکایت بیشتر داره مشکلات و اتفاقات بد بیشتر را وارد زندگیش میکنه و دره برای مشکلات کارت دعوت میفرسته و در را براشون باز میکنه و به استقبال اونا میره،در مقابل آدم ناراضی داره هر ثانیه به این فکر میکنه که چطور میتونه از این بهتر زندگی کنه،چطور میتونه به یک شغل بهتر،شهر بهتر،کشور بهتر،محله بهتر و بهتر بره و باعث پیشرفت و سعادت خودش و خانواده اش بشه،آدم ناراضی شرایط الان را مثل اون پنیری میبینه که در حال تمام شدن هست میبینه و در تلاش هست تا به پنیرهای جدیدتر و بیشتر دست پیدا کنه،آدم ناراضی میگرده تا از اتفاقات بد و ناخواسته درس بگیره و ببینه چطور میتونه از مسائل برای رشد و تقلای خودش استفاده کنه
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
🌝اتفاق هایی که ما تجربه میکنیم و تو زندیگمون رخ میدن به خاطر فرکانس هایی است که از قبل فرستادیم.حتی اگه ی وسیلت گم شه!
هر کس با هر افکار دیدگاه و فرکانس هایی که میفرسته یک فضا و اتفاقاتیو خلق میکنه برای خودش.مثلا :
کسایی که کنکور دارن و تمام توجه و تمرکزشون رو روی کنکور میزارن ، در طول روز خبرهایی ک میشنون متن هایی که میخونن افکاری که دارن همش درمورد کنکوره.حتی افرادی که با اونا ارتباط دارن درمورد وضعیت کنکورشون ازشون سوال میکنن چرا؟؟چون اونا تمام توجهشون رو روی کنکور گذاشتن و این اتفاقات هم قطعا واسه اینجورافراد میوفته نه منی که روزی یک بار به کلمشم فک نمیکنم😂
-یکی از اشناهامون ، چند وقت پیش پلاک ماشینشون رو دزدیده بودن بعد از این اتفاق این اقا تمام فکر و ذکرش پلاک دزدیده شدش بود که چرا این اتفاق افتاده و روزی هزار بار این اتفاقو برای همه تعریف میکرد.گذشتو گذشت تا اینکه خود ماشین و دزدیدند و بقول خودش از بین صدتا ماشین، ماشین این رو دزدیده بودن!چرا؟؟؟؟؟چون بعد از دزدیده شدن پلاکش تماممم توجهش روی دزد و ماشین بود و وقتی این فرکانسها قدرتمندشدن اتفاقی افتادکه نباید میوفتاد!
–من خودم خیلی پیش اومده برام که مثلا یچیزی ذهنمو درگیرکنه( برای مثال من چند وقته توفکر رفتن به کلاس ویولن هستم)
از مسیری که هزار بار تاحالا رفت و امد داشتم یک کلاس ویولن پیدامیشه ! تو اینترنت درموردش میبینم ،درموردش حرف میزنن بقیه وووو…
🌝 موضوعاتی که توجه بیشتری داریم روشون،حساسیت نشون میدیم یا دغدغمون هستن رو به زندگیمون دعوت میکنیم.
–ما دوتا آدم چاق داریم!یکیشون راضیه از این وضعش یکی دیگه نه تنها تفاوتشون(یکیو باید مثبت درنظربگیریم یکیو منفی)
همیشه به اون منفیه به خاطر ظاهر بدش و چاق بودنش گیر میدن و مسخرش میکنن اما اون مثبته که شاید افکارمثبت تری داره،شاید باورتون نشه میگن چاقیه تو خوشگله بهت میاد😂توجهش روی خوبیابیه شرایطش بود نه مثل اون منفیه روی زشتیا.
🌝حرف هایی که میزنی ، افکار لحظه ای ،تصویر های کوتاه تو ذهنت عملا مهم نیست چرا؟چون انرژی و قدرت کمتری دارن بدلیل تکرار نشدن مکرر نمیتونن ب شکل اتفاقات دربیان.این جمله دوتامعنی میده.
اگه داری روی باورهات کارمیکنی و افکارو باورهای غالبت مثبته،این افکار های لحظه ای که میخوان تو رو از پادربیارن(نجواها)هیچ قدرتی ندارن.
دوم اینکه اگه باورهای غالبت منفیه و اومدی یکی دوروزه خوب فکر کنی بگی اره من میتونم و اینا باید بگم که هیچ فایده ای نداره چون ادامه ندادی پس منتظرنتیجه نباش!
پس نتیجه میگیریم شرایط اتفاقات ما حاصل افکار وباورهای غالب و درونی ماست!
🌝ما قبل از اینکه وارد این جهان بشیم ،آگاهی بودیم ،همه چی داشتیم و اومدیم اینجا تا خلقکنیم.و بعد دوباره میریم.
یا بهتره بگیم به تضاد برسیم و بعد خلق کنیم
💎💎💎💎فرآینده خلق💎💎💎💎
درخواست / پاسخ / دریافت
درخواست : باید با خودت بفمی چند چندی
چی میخوای این مرحله باتوعه
پاسخ : رو اینجا حساب کن .خدا هرچی بخوای قبول میکنه.همیشه میگه چشم.چه دزد باشی و یه خونه خالی بخوای ،چه یه ادم خوبی باشی و ازش کمک بخوای.
مثل اینکه بخوای ی پیامک بفرستی (درخواست)و به محض فرستادن فرستاده و تایید میشه(پاسخ)
دریافت:این مرحله ازنظرمن مرحلیه ک تفاوت ادمارو نشون میده.
حالا موقه تکون خوردنه .خواسته تو فرستادی مهره تایید هم خورد باید ببینی فاصلت چقدره با خواستت .وقتی فهمیدی باید ببینی داری نزدیکش میشی یا دور
اگه ماشین میخوای تو لباس فروشی نمیتونی بگردی دنبالش.
باید درجهت خواستت حرکت کنی.
درخواستم قبولی توکنکوره اما تومرحله دریافت هم درس نمیخونم هم میگم بخونمم قبول نمیشم.مشکل از منه یا خدا؟
درخواستم یک رابطه و ازدواج رویاییه اما تو مرحله دریافت نه تنها ازنظر من پسر خوب خیلی کم هست تازه هرکی هم بیاد خیانت میکنه میره
درخواستم لاغر شدنه اما مرحله دریافت کاری که باید برای هم جهت کردن خواسته و دریافتم انجام بدم ورزشه که انجام نمیدم.
بعدم میگم من خواستم نشد.
🌝توهمه مورد های بالا فرد احساس بدی داره
یعنی داره خلاف جهت حرکت میکنه
اگه احساس خوب حاکم بود نشانه هماهنگیه.
قطب نمای ما حال خوبِ ماست.
جنس احساسات مشخص میکنه اتفاقات خوبی قراره بیوفته یا بد
خدایاشکرت به خاطر این فایل پرمحتوا.
سلام دوست عزیزم چقدر عالی توضیح دادید مرحله درخواست رو اگرماشین میخوای توی لباس فروشی نمیتونی دنبالش بگردی
باید درجهت خواستت حرکت کنی
درخواست قبولی کنکوره اما توی مرحله دریافت هم درس نمیخونی هم میگی بخونم قبول نمیشم
یک باور محدوده کننده رو پیدا کردم
مثلا من دوست دارم توی لاین رنگ مو کار کنم فقط یک دوره آموزشی دیدم همین حالا نمیام کالیته رنگ درست کنم وروی رنگ ها کار کنم به جاش میگم من پول ندارم که پودر بخرم حالا اگر پودر بخرم کجا سرشون رنگ کنم مغازه آرایشگاه ندارم توی خونه که زشته این ها باعث شده که من توی دریافت مشکل داشته باشم ومدام توی تضاد گیر افتادم
پس تقصیر منه
حالا باور درستش اینه من میخوام توی لاین رنگ کار کنم میام دوره رنگ رو مرو میکنم کالیته درست میکنم بعد مشتری میاد برام بعد پول موادش جور میشه واین هست که به من احساس خوبی میده
اما من نشستم به این فکر میکنم خوب که چی حالا کالیته درس کنم بعد که چی کجا موهاشو رنگ کنم حالا پول پودر دکلره رو ندارم
اما اگر به این فکر کنم که خدا خودش همه چیز رو برای من درست میکنه ومن باید بهش اعتماد کنم وباور مناسب بسازم همه چیز درست میشه اون موقع هست که من حرکت میکنم وخداوند کمکم میکنه
ممنون دوست خوبم بابت کامنت تاثیر گذار سپاس از شما موفق باشید عزیزم
سلام
واقعا مراحل درخواست، پاسخ و دریافت رو عااااالی توضیح دادید. من خیلی لذت بردم. ممنونم
واااااااااااااااااااااای خدای من هیچ حرفی ندارم در مورد این متن کاملا درستهههههههههه ////صفحه ی قبل نظرتونو خوندم خیلی خوشم اومد اینجا رو هم خوندم بعد با خودم گفتم از جنس همون پیامه صفحه قبلیه توجه نکرده بودم به اسمتون بعد اسمتونو دیدم /دیییییییییییدم بللللللللللللللله همون قبلی هست /مچکر از دیدگاه های عالیت /در پناه حق دوست خوبم
سلام دوست عزیزم
زهرا جون☺️💗
سپاسگزارم از لطف و مهربونیت.
اما دیدگاهی که در صفحه قبلی خوندین رو من ننوشتم :)
بازم ازت ممنونم عزیزم
از خدا برات نعمت بینهایت آرامش و سلامتی و خوشبختی رو آرزو میکنم 💎💫🌈💜
سلام استاد عزیزم
من حقیقتا به الخیر فی ما وقع اعتقاد دارم در سخت ترین شرایط ذهنیم وقتی این جمله رو تکرار میکنم بهم ارامش میده و یه نوری درونم روشن میشه
من تقریبا یه ماهه که نوسان دارم تو فرکانسهام و نمیتونم مثل قبل احساس خوبم رو حفظ کنم و دیشب هم یه ناخواسته ای برام پیش اومد که من تصمیم گرفتم بیام از اول و از بیس قانون رو کار کنم و دوباره خیلی چیزهاکه فراموش کرده بودمو یاداوری کنم و روشون کار کنم
چون یه مدته که نود درصد حواسم رو دوره هاست و باعث شده از بیس قانون و کنترل ذهنم دور بشم و علف های هرز رشد کردن
همین دور شدن از مسیر یه اتفاق خوب بود تا بیام از پایه شروع کنم به کار کردن و این فایلهای با ارزشی که تا حالا ندیده بودمو ببینم
اتفاقات به تنهایی هیچ معنی ای ندارن این ماییم که بهشون معنی میدیم
من یکی از ادمهایی که خیلی قبولش دارم در حوزه ی موفقیت اقای مصطفی شریعتی هستن که حرفاشون واو به واو انگار حرفای استاده
ایشون مادرزادی دست و پا نداره و لی به شدت موفقه در همه ی شرایط
ایشون میگه توماشین نشسته بودم و یکی از این ادمهایی که زباله گردی میکنه در ماشینمو باز کرد و قشنگ گوشیمو از توجیبم برداشت در ماشینو بست و رفت و منم بخاطر شرایطم کاری نمیتونستم بکنم و میگه من فقط خندم گرفت از اون وضعیت و میخندیدم و داد میزدم لاقل صبر کن من شماره هامو بردارم بعد گوشی رو ببر و بعد به همسرم از یه طریقی زنگ زدم و قضیه رو گفتم خوشحال و بهش گفتم یه اتفاق خوب افتاده احتمالا قراره من یه گوشی مدل بالاتر بخرم و گفتم ایشالا اون گوشی بدرد اونی که برش داشته بخوره و مشکلش حل بشه و باعث بشه دست از این کارا برداره
واقعا چند درصد از دنیا میتونن همچین شخصیتی داشته باشن؟؟؟؟ مجری که تعجب کرده بود گفت مگه میشه اخه چطور ممکنه؟
ایشون گفت مگه شما چند بار زندگی میکنی؟ مگه چندبار فرصت زندگی بهت داده میشه؟ من که فقط یبار زندگی میکنم شمارو نمیدونم!!!! ما چرا حواسمون نیست این لحظاتی که داره میگذره عمرمونه
نکته ی مهم دیگه که از این مصاحبه گرفتم اینه که در برخورد با مسائل همینکه بگیم خب قطعا به نفعمه کافی نیست از خودت بپرس میوه ی این مسئله چی میتونه باشه؟ این تضاد اومده تا به من چی بگه؟
بگرد دلیل خیر بودنش رو پیدا کن
من دیشب با همسرم یه بحث کوچیک داشتم خب من میدونم هر اتفاقی که بیفته قطعا به نفع منه حالا باید بیام فکر کنم این نفع کجای این اتفاق بوده؟
خب بگم اول دلیل این بحث چی بوده خب بخاطر کدوم باور اشتباهم بوده و بیام روی اون باور کار کنم تا صد پله رشد کنم
اصلا ادم وقتی این رو قبول میکنه که الخیر فی ماوقع صبور تر میشه مثلا دیشب داشتیم میرفتیم جایی تو ماشین بودیم که همسرم شروع کرد به تلفنی حرف زدن ما ده دیقه منتظر بودیم که حرکت کنیم اگر رویای قبل بود میگفت بدو دیگه حالا بعد حرف بزن خسته شدیم ولی رویای الان میگه قطعا این تاخیر منو از چیزی که نمیدونم حفظ میکنه و به نفعمه و منتظر میمونه با احساس خوب که به وقتش حرکت کنیم
خیلی خیلی خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد به این فایل قطعا قراره اتفاقات بزرگی رقم بخوره قطعا قراره بیشتر و بهتر بشم و بزرگتر بشم
خدایاشکرت
مصاحبه خوبی بود ولی مکانیزم منطقی چطور میتونه یه سری چیز ها رو توجیه کنه.
من یکسال پیش رفتم دانشگاه و خواستم تدریس کنم و از اونها خبری نشد تا چند وقت پیش که در مورد استاد شدن نوشتم و باور سازی کردم بهم زنگ زدن بیا کل مبحث طراحی لباس و دوخت تدریس کن. که اگه به جای نوشتن در به در دنبال کار میگشتم این موقعیت کاری بوجود نمی اومد.
حالا با مکانیزم منطقی استاد شعبانعلی چه جوری توجیه میشه که دقیقا موقعی که رو خودم کار کردم باید با من تماس گرفته بشه. چرا کل این یکسال خبری نبود؟ پس من استاد عباسمنش و اصولش تو این زمینه بهتر و کاملتر میدونم. همونجوری که هر کنش واکنشی داره هر فکر یک اثری داره و اینکه منبع این انرژی ها کجاست و این انرژی به کجا فرستاده میشه و اثر از کجا برمیگرده؟ فکر نمیکنم هنوز علم جوابی براش داشته باشه
به نام خداوند هدایتگر و مهربان
یا وهاب یا وهاب یا وهاب
سلام
صحبت کردن درباره قانون جذب بسیار جذاب هست چراکه این اصل هست و مابقی جزئیات
وبه قول انیشتین ما باید به دنبال اصل و فکر
خدا باشیم .
قانون جذب چون قانون الهی و کیهانی هست و مهمترین ویژگی آن ثابت بودن آن هست که در قرآن آمده در سنت الهی تغییر و تبدیل نیست .
الان هم دیدم که در مصاحبه استاد با آقای شعبانعلی هیچ گونه تفاوت در دیدگاه نبود فقط نوع بیان و ادبیات گفتاری متنوع بود و مقصد و نتیجه کلام یکی بود.
قانون فرکانس، که در قرآن بصورت به ماقدمت ایدیهم ، بما کانو یعلمون، به ما کسب ایدیهم آمده، یعنی این نتیجه فرکانسی هست که جلوتر فرستادی ، به بیان دیگر این فرنکاس ما هست که تعیین می کند چه اتفاقاتی را تجربه کنیم .