«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2620 روز

    سلام استاد،

    بعد از خوندن مقدمه این فایل یه چیز جالب متوجه شدم …

    وقتی ما یه هدفی یا خواسته ای رو در نظر داریم و به خودمون میگیم که میخوام به فلان هدفم برسم یا فلان کارو انجام بدم، در فاصله ی زمانی خیلی کوتاهی(گاها بلافاصله!!) یه سری نگرانی ها و ترس ها و سدها نسبت اون خواسته به ذهنمون میرسه که آتیش شور و شوق رسیدن به خواسته رو خاموش میکنه. میخوام بگم چه خوبه با بی تفاوت و بی اعتنایی از کنار این دل نگرانی ها گذر نکنیم! چه خوبه دقت کنیم و یقه ی تک تک اون نگرانی ها یا ترس ها سدها رو بگیریم و همه رو یادداشت کنیم و نذاریم فرار کنن! چون اینا همون ترمزهای اهداف ما هستن که اون اول راه ( یعنی وقتی تازه هدفی رو تعیین میکنیم) خیلی واضح تر هستن و هرچه زمان میگذره با بی اعتنایی ما ساکت و ساکت تر میشن تا حدی که کاملا مخفی میشن و از یاد ما میرن در صورتی که اونا کماکان جلوی رسیدن ما به خواسته هامون رو گرفتن و نمیذارن که جلو بریم. پیدا کردن ترمز ها خودش ۸۰ درصد کاره و وقتی ما ترمزهارو یادداشت کردیم، میتونیم برای هرکدوم از اونا کلی باورهای منطقی با ذهن خودمون بسازیم و به این کار ادامه بدیم تا حدی که بتونیم اونا رو به گاز تبدیل کنیم.

    البته یه چیزی الان به ذهنم رسید …

    ما باور داریم که تضادها باعث رشد و پیشرفت ما میشن و همین تضادهای زندگی هستن که باعث میشن روی اون تضاد ها کار کنیم و باعث رشد و پیشرفت ما میشه … مثلا کسی که از بچگی به دلایل مختلف با اعتماد به نفس پایین بزرگ میشه، به تضادی به اسم ضعف اعتماد به نفس روبرو میشه و باعث میشه اون شخص بره و روی اعتماد به نفسش کار کنه و اعتماد به نفسش رو افزایش بده به آگاهی هایی دست پیدا کنه که افراد عادی نمیدونن!

    پس من حس میکنم این ترمزهای مسیر رسیدن به خواسته ها، پتانسیل اینو دارن که مارو در رسیدن به خواسته مون یاری کننه و یه جورایی باعث رشد و تعالی ما میشن! اما سوال اینجاست که چه وقت؟! وقتی که بتونیم ترمزهارو شناسایی کنیم و بعدش بتونیم اونا رو تبدیل به گاااااز کنیم! مسلما گاز بیشتر باعث رسیدن ما به خواسته مون میشه! درسته؟!

    همونطور که اگه تضادهای زندگی مون استفاده کنیم یعنی بتونیم روی خودمون کار کنیم، به موفقیت بیشتر میرسیم، اگه بتونیم ترمزهارو به گاز تبدیل کنیم، مسلما شکر گزار ترمزها و تضادها خواهیم بود.

    یه چیز دیگه الان به ذهنم رسید …

    ما باور داریم که اگه در مدار درست باشیم، دشمن نمیتونه به ما ضربه بزنه و اگه بخواد ضربه بزنه، اون ضربه در نهایت به نفع ما خواهد شد!

    پس حتی اگه به تضادها و ترمزهامون به دید دشمن نگاه کنیم، اگه در مدار درست باشیم (یعنی بتونیم بوسیله تضاد ها خواسته هامون رو مشخص کنیم و بتونیم ترمزها رو به گاز تبدیل کنیم) اون موقست که همین دشمن ها باعث رشد و پیشرفت ما شدن و نه تنها مانع نشدن، بلکه به ما کمک کردن.

    بازم تاکید میکنم همه اینا وقتی صورت میگیره که در مدار درست باشیم! چون کسی که در مدار درست نباشه، چنین باوری نداره یا اگرم داشته باشه درنهایت عمل نمیکنه و به خواسته هاش نمیرسه!

    مدار درست یعنی چی؟! یعنی در مداری باشیم که به این آگاهی ها دست پیداکنیم و بعدش عمل کنیم و وقتی عمل کردیم، مداومت کنیم و بعدش صبر کنیم تا نتایج رخ بده.

    من امروز درک کردم که قانون عمل کردن، مداومت، صبر رو نباید فراموش کنیم. همه ما اینا رو می دونیم اما گاهی اوقات فراموش می کنیم که فقط آگاهی کافی نیست باید بلافاصله(تاکید میکنم بلافاصله) عمل کنیم. وقتی عمل کردیم باید مداومت کنیم و وقتی مداومت کردیم باید (با حال خوب) صبر کنیم تا نتایج رخ بده. اگر عمل نکنیم، در عمل هیچ فرقی بین مایی که آگاهی داریم با افرادی که آگاهی ندارن وجود نداره چون آگاهی هامون بی استفاده می مونه و یه جورایی عالم بی عمل میشیم! اگه مداومت نکنیم، آگاهی و عمل مون بی تاثیر می مونه و بازم با اون افراد عادی که آگاهی ندارن فرقی نخواهیم داشت! اگه صبر نکنیم، آگاهی و عمل و مداومت تاثیری نخواهد داشت و بازم با افرادی که آگاهی ندارن فرقی نخواهیم داشت.

    خداروشاکرم بابت این آگاهی ها و از شما استاد گرامی متشکرم بابت اینکه چنین فضایی رو به وجود آوردین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1586 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز پنجاه وهفتم،از روزشمار تحول زندگی من!

    استاد جانم من با دیدن اینهمه نعمت حلال وپاک واماده در زندگی شما، با دیدن ودرک یکتاپرستی شما، وبا درک وباور اگاهیهایی که تو تک تک فایلهاتون بهمون دادید خیلی خیلی تونستم ترمزهای رسیدن به خواسته هامو شناسایی و سعی در رفع اون ترمزها کنم، یعنی پامو از ترمز بردارم و با باورها ودرک جدیدی که از قوانین جهان هستی وخداوند بدست آوردم گاز بدم و به سمت خواسته هام پیش برم…

    من یه جمله از شما به یادگار دارم که خیلی وقتها که نجواها میان تا ترمز بسازن برام که چطوری آخه، مگه میشه، زهی خیال باطل و…

    کمکم میکنه تا خیلی راحت از پدال ترمز ( موندن، ناامید شدن، ترسیدن، درجا زدن، عقب کشیدن) برم رو پدال گاز( امید داشتن، انگیزه داشتن، متوکل بودن، شروع کردن، شجاع بودن و..).

    اون جمله هم اینه((( چطوری؟؟؟!!! من چه میدونم چطوری؟؟؟!!!! جهان کارشو بلده، من فقط میخوام که به این خواسته ام برسم به موقعه اش هدایت از راه میرسه، بهم گفته میشه،جهان( خداوند )به شجاعان پادش میده)))

    وااای که چقدر این جمله های شما کارساز بوده همیشه برای من، وچقدر یاد گرفتم ازتون، که چطور رها باشم و توکل کنم، وتلاشمو بکنم، من از شما یاد گرفتم یادآوری کنم برای خودم شرایط وموقعییت هایی رو که سخت بوده، اما ازش رد شدم و به نتایج عالی رسیدم وشده!!!

    میگم مینا بازهم میشه، چرا نشه؟ توشروع کن تو تلاشت رو بکن انوقت می بینی که مثل همیشه با یک قدم تو خداوند صد قدم برمیداره برات…

    و همه ی این امیدها وانگیزه ها تا وقتی وجود داره که من در این مسیر ثابت قدم باشم…

    چه نعمتها، چه موقعییت ها و چه رحمتهایی رو که ترسها وتردیدها از ما گرفتند…

    از وقتی بیدار شدم هوشیار شدم، لحظه هامو نفس میکشم وسعی میکنم توی لحظه تمام تلاشم رو انجام بدم ،سهم خودم رو به کمک خداوند انجام بدم، وسهم خداوند رو به خودش واگذار کنم، چون خداوند مثل اون هلیکوپتری که بالاسر منی که توجنگل گم شدم، به همه جا وهمه چیز اشراف داره، کافیه بهش اعتماد کنم تا منو به روشنایی به مقصد برسونه…

    اوایل سخت بود اعتماد کردن، ذهن منطقی میومد ومیگفت: باز داری خودتو گول میزنی توهم زدی؟ مگه خدا بیکاره که بیاد کارهای تورو سروسامون بده!!!

    اما قلب من بهش میگفت: آره خدا برای من همیشه وقت داره، خدا گفته فقط منو صاحب اختیار خودتون بدونید، خب صاحب اختیاری قدرتمندتر از خدا کجاست، مهربانتر از خدا کجاست؟ .واقعا غیر اینه که هرکسی به اندازه ایمانش واعتمادش صاحب نعمتها وبرکات الهی میشه؟ پس خدا هیچ فرقی بین هیچکدوم از بنده هاش نمیذاره، مگر در ایمانشون..

    خیلی خوشحالم همینقدر هم خدارو وقوانین رو درک کردم، چون داشتم سرمایه ی عمرم رو می باختم اما حالا حس میکنم دوباره متولد شدم، واین یعنی مورد لطف ورحمت خداوند قرار گرفتم وجهان برای من معجزه وشگفتی های زیادی داره فارغ از اینکه کجاهستم، چندسالمه واصلا چه گذشته ای داشتم توکدوم شهر وکشور و کدوم خانواده هستم ….

    واین یعنی خداوند بی نهایت عادله و قوانین جهان بی نقصه..

    انشالله که همیشه در این مسیر ثابت قدم باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    حمید معدندار گفته:
    مدت عضویت: 996 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    سلام به دوستان خوبم

    من دوره 12 قدم رو چند ماهی است که شروع کردم و قدم هشتم تازه تموم شده

    چند سالی بود که هیچ وروردی مالی نداشتم و از جیب میخوردم ولی تو قدم چهارم بهم گفته شد که برو سراغ کار و ایده اسنپ به ذهنم رسید ، چند ماهی اسنپ کار کردم و ورودی خوبی داشتم تا اینکه یه شب تو تهران داشتم سرویس میزدم که بخاطر سوختن چراغ خطر جریمه شدم و تو تاریکی شب هدایت شدم به یه مغازه و خلاصه لامپ سوخته رو عوض کردم و اون شب بهم گفته شد که دیگه باید کسب و کار مورد علاقت رو راه بندازی ولی من یه نشونه گذاشتم و گفتم اگر یبار دیگه جریمه شدم یعنی این ایده درسته

    و فردای همون روز بدون هیچ دلیل خاصی دوباره جریمه شدم اونم نه تو شهری مثل تهران ، بلکه بین کرج و هشتگرد جاده قدیم که اصلا تا بحال سابقه نداشت جریمه بشم و من دیگه قبول کردم این ایده یعنی آموزش ارگ (با احساس و حال خوب ) درسته وباید شروع کنم

    وقتی برمیگشتم دیگه سرویس نزدم و اعتماد کردم به حس درونیم

    و شروع کردم به جمع آوری اطلاعات در زمینه آموزش کیبورد یا همون ارگ نوازی و خیلی خوب هدایت شدم به ایده اینستاگرام و پیجم رو را انداختم ، بعد هدایت شدم یه خرید پایه موبایل و سپس میکروفون و همه چیز خیلی لذت بخش و آون برام فراهم شد

    شروع کردم به فایل ضبط کردن و خوب پیش رفتم ، اما الان تقریبا دوماهه که هیچ مشتری یا شاگردی نتونستم بگیرم و ورودی مالیم صفر شده و با همسرم بابت مخارج خونه بحث میکنیم و این من رو نگران میکنه و در طول روز نمیتونم حالم رو خوب نگه دارم

    البته که تو بورس هم فعالیت میکنم و اردیبهشت تونستم بازدهی خوبی بگیرم چون چند سالی هست که تجربه دارم و آموزش دیدم ، اما چون بورس نوسان داره و من این رو خوب میدونم و سهمها رو به دید میان مدت و بلند مدت میگیرم دیگه نگرانی بخاطرش ندارم

    با این توصیفات باز هم آگهی گذاشتم و دیوار که مشاوره میدم جهت خرید ارگ و یکماه پیش یه آقایی اومد که خیلی مرد خوب ونازنینی هم بود (و جالبیش این بود که چقدر خوب در مورد قانون صحبت میکرد ) و رفتیم براش ارگ خریدیم و من بابتش پول دریافت کردم اونم بخاط باور های ارزشمندی واحساس لیاقت بود که داشتم کار میکردم و این باورها رو ادامه دادم اما الان هیچ ورودی ندارم

    مثلا رو این باورها کار میکنم :

    من انسان ارزشمندی ام و افراد مناسب به سمت من هدایت میشن

    آموزه های من ارزشمنده و افراد زیادی هستند که نیاز دارن به این آموزش ها و هدایت میشن به سمت من

    افراد مناسب زیادی هستند که نیازمند آموزشهای من هستند و خداوند به سمت من هدایتشون میکنه

    حالا جالب اینجاست که این افراد زنگ میزنن چه بابت آموزش ارگ و چه بابت مشاوره برای خرید ارگ حتی قیمت و زمانش رو هم اوکی میکنن و بعد دیگه خبری ازشون نیست

    یعنی همه چیز پای تلفن خوب پیش میره اما در عمل اتفاقی نمیافته و یا پشیمون میشن یا کنسل میکنن

    ممنون میشم هم از سایت استاد عباس منش ، هم از دوستان عزیزم که اگه راه کار این مسئله رو میدونن ارائه بدن

    با سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مرضیه ملکی گفته:
      مدت عضویت: 1928 روز

      سلام دوست عزیز

      شاید هنوز هم برمیگیره به احساس عدم لیاقت که شاید براتون باورپذیر نیست اون شاگرد یااون معامله و نیاز دارین حتما باز رنگ سفیدی بپاشین روی سیاهی های اون باورهای غلط

      چون به قول استاداون پاشنه های آشیل ما هیچوقت ازبین نمیرن

      درپناه خداباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حمید معدندار گفته:
        مدت عضویت: 996 روز

        سلام دوست همفرکانسی عزیز

        ممنونم بابت توجه تون

        درسته دوتا از پاشنه های آشیلی که همه دارن و منم دارم همین باور عدم لیاقت و باور کمبوده

        که خدارو شکر از همون هفته قبل شروع کردم رگباری کار کردن روی این دو باور که میدونم با تکرار و تکرار و تمرین و پیدا کردن الگو مناسب میتونم باور های فراوانی واحساس لیاقت رو جایگزین شون کنم

        از شما سپاسگزارم بابت پاسخ به این سوال من و راهنمایی خوب تون

        در پناه الله یکتا شاد باشید و ثروتمند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    سلام استاد من پارسال اومدم و اینجا ترمز هامو برای ازدواج نوشتم و فقط کمییی روشون کار کردم و به خواستم رسیدم و فردی هم فرکانس با من وارد زندگیم شد

    الان برای یک خواسته ی دیگه دقیقا میخوام همین کارو کنم که خیلی الان برام بزرگه ولی میخوام باور پذیرش کنم و بهش برسم اگر من با اونهمه ترمز های شدید یک خواسته رو خلق کردم دوباره هم میتونم

    استاد من در شهرستان زندگی میکنم و میخوام مهاجرت کنم به شهر بزرگ تر و این ترمز هارو شناسایی کردم :

    1.همسرم همراهیم نمیکنه اطرافیانش محیطش دوستان خانواده همکارانش میترسوننش و وابستگی های مختلفی به اینجا داره اگر هم بخوام بدون ایشون کلا فقط خواستم رو خودخواهانه بخوام و راضی نشه ممکنه از دستش بدم یا زندگیمون حتی وقتی اونجا رفتیم بد باشه(شرک قدرت دادن به دیگران ادم ها به جای خداوند بخصوص خانوادش و تاثیر افراد روی رسیدن به خواسته هام و زندگیم و ترس از حرف مردم و وابستگی به همسرم و اینکه من قضاوت میکنم بجای رفع ایراد های درونیه خودم تمرکزم روی این موارد هست)

    2.پول به اندازه ی کافی ندارم خونه ماشین خرج زندگی اصلا اونجا برم چطوری اخه بدون یجای خواب(شرک درمورد مسائل مالی بی ایمانی به هدایت و قدرت خداوند باورهای محدود کننده)

    3.توانایی خاصی برای کسب درآمد ندارم مدرک ندارم و اونجا افراد توانا زیادن و من ترس از بیکاری دارم یا شغل بیخود و پول کم(کمبود احساس لیاقت و احساس ناتوانی و …)

    تنهایی و نبودن افرادی که دوستشون دارم و تمام کمک هاشون چه مالی روحی و حل مشکلات و مسائل زندگی(شرک و وابستگی به آدم ها بجای خداوند و کمبود عزت نفس )

    باید زمان بزارم و تک تکشون رو تغییر بدم میخوام باورهای خوب رو جایگزین کنم اگر ممکنه دوستان هر باور یا تجربه ای دارید در مورد این مسائل بهم در جواب این کامنت بگید سپاسگزارم از همتون️

    چند باور که خودم فکر میکنم خوب باشه بسازم اینه که اخه مگه خانواده و افرادی که دوستشون دارم خودشون چقدر میتونن مسائل خودشون رو حل کنن که من بخوام همیشه و تا ابد مشکلاتم رو براشون بیارم ؟اصلا مگه هر وقت چیزی رو گفتم بدتر نشده تازه تنها باشم خودم بهتر از پس مسائلم برمیام دخالت ها که کمتر باشه زندگی راحت تر هست اکثر زندگی ها از دخالت خانواده ها خراب میشه منم باید از اینجا برم وکرنه نابود میشم و زندگیم اینجا نادلخواهمه من برای این شهر ساخته نشدم واسم کوچیکه افکارم باهاشون فرق داره من اجازه میدم خدا منو به محیط بزرگ تر و بهتری ببره

    هروقت هم دلم براشون تنگ شد خب یک سر میام بهشون میزنم

    توانایی هام رو دارم هرروز رشد میدم حتماااا تنوع و نیاز ها زیاده من میتونم به راحتی پول بسازم در حین بهتر شدن مداوم تازه همین شغلی که اینجا دارم با درآمد بیشتر تو شهر های بزرگ تر هست با کلی مزایا ی بیشتر و افراد همفرکانس تر با من که خداوند سر راهم قرار میده

    اگر من تغییر کنم خداوند بقیه کار هارو انجام میده یا همسرم هم تغییر میکنه یا مارا به راحتی از هم جدا میکنه منو میبره و اسانم میکنه برای آسانی ها مگه خداتنها روزی رسون من نیست همونطور که اطرافیان میتونن همسرم رو منصرف کنن اون خدا میتونه به دل آدم ها بندازه و همسرم حرف هایی رو بشنوه که با تمام وجودش بخواد همراه من بشه تا مهاجرتم راحت اتفاق بیوفته و ما ببا دل خوش بریم

    استاد هم موقعی که میخواست بره بندرعباس هیچی نداشت مهاجرت کرد اونجا کارش جور شد خونه و همه چیز رو خداوند میسازه

    من باید تجسم کنم همین جایی که هستم احساس کنم که در شهر بزرگم صبح که از خواب بیدار میشم فکر کنم در خونه ی دلخواهم هستم با همسایه های فوق العاده سر کار دلخواهم میرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا فرجی گفته:
      مدت عضویت: 1917 روز

      سلام خانم کاظمی خوبین

      کامنت شما شامل سه قسمته

      1-باورهایی که در غالب ترمز شناسایی شده

      2_ دلایل و شواهدی که میگه اون باورها ترمز هستن

      (تا اینجا خیلی عالیه)

      یعنی همین که ما ترمزها رو پیدا میکنیم نصف راه رفتیم

      3_و قسمت سوم شواهد آوردید.

      حالا شما بیاید همین ویس کنید و متعهدانه هر روز گوش کنید تا 66 الی 100 روز

      چون این مدت برای تغییر باور مناسبه

      در ضمن بیاید

      توجهتون بزارید روی خودتون و هر روز یک ساعت جلوی آینه برید و عاشقانه خودتون تحسین کنید

      و عشق بدید

      و مداوم نکات مثبت

      و توانایی هاتون پیدا کنید

      ویس کنید روزی چندین چند بار گوش کنید

      اونوقت می‌بینید که چقدر اتفاقا عالی تو زندگیتون میفته

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهدی نوری گفته:
    مدت عضویت: 3396 روز

    استاد عزیزم خیلی ممنونم که دلارهاتون و توی کیف پولتون صاف میزارید و به پول احترام می زارید

    همین که نشون میدید دارید به تمام گفته های خودتون عمل میکنید خیلی به من کمک میکنه تا من با ایمان بیشتری به آگاهی های که به من داده میشه عمل کنم

    راستی من هنوز جلسه دوم کشف قوانین هستم و خیلی فکرم مشغول جلسه دوم هست نمیتونم دل بکنم و هر روز دارم گوش میدم

    این مثالی که زدید در مورد مالیات خیلی جالب بود

    حالا ی مثالی من بزنم در مورد استرالیا <

    99 درصد افغانی ها و ایرانی های که اینجا هستن برای این که بتونن خونه بخرن خودشون و توی چنگال بانک ها میندازن و وام میگیرن

    و برای همین باعث شده که سه تا شغل داشته باشن

    و جنس خوب نمیگیرن که مالیات ندن و کارشون و گسترش نمیدن که مالیات ندن و اون خونه ای که مثلا 500 هزار دلار استرالیایی میرن با وام خونه میگیرن طرف 25 سال باید کار کنه تا بتونه اون سود بانک و پرداخت کنه ( دقیقا میشن نوکر بانک ) و قیمتی که اون خونه براش تموم میشه یه جیزی نزدیک به یک و نیم میلیون دلار میشه !!!!

    خیلی دوست دارم استاد شما در مورد این ترمز ها فایل بیشتر اماده کنید و یا حتی توی تلگرام ویس بفرستید هر موقعی که تونستید به شدت هم به من هم به خودتون و هم به تمام کسایی که تمرکز گذاشتن تا ترمز های زندگیشون و پیدا کنن کمک میکنه و ایده بهشون میش

    مثلا یه باور درست در مورد مالیات این هست که من هرچقدر درامدم بالا تر بره و مالیات بیشتری بدم اون مالیاتی که من میدم به زیبایی شهر و کشور کمک میکنه و باعث میشه اون ثروت در زندگی من بیشتر بشه و اون ثروت در زندگی من در جریان بی افته و ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1319 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوب هم فرکانس

    خداروشکر میکنم فایل باورهای درست توانستم به آگاهی و صحبت های استاد بی نظیر توجه و ذهنم را آماده کنم برای برطرف کردن باورهای غلط باید کشف کرد کجا باورهای ما ایراد داره

    که استاد خیلی خوب در روانشناسی ثروت 1 کاملاً باورهای محدود کننده را برای ما توضیح داده و آگاهی های زیادی دریافت کردیم اما فایل هم مدار شدن با خواسته ها این است که جهان به فرکانس ما پاسخ می دهد یعنی اگر ترمز نداشته باشیم اراده می کنی و اتفاق می‌افتد جهان منظم و دقیق است که ما را به خواسته های ما می رساند

    کسانی که باور دارند که خداوند و افکار جواب میدهد اگر باور های خوب و ترمزهای را برداریم اتفاق ها پشت سر هم می افته قانون جهان این است که اگر بخواهی می شود و این تغییر باورها یک شبه اتفاق نمی افتد باید آرام آرام با صبر و تکامل پیش ببریم تا باورهای درست را جایگزین باورهای غلط کنیم

    و استاد از شما خیلی ممنونم بابت این سطح از آگاهی و انشالله در مدار محصول دوره کشف قوانین بتوانم این محصول خوب را خریداری و روی باورهای نادرست بیشتر کارکنم

    امیدوارم تمامی دوستان خوبم در زندگی به موفقیت‌های خوبی برسند

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشی انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    امروز روز 57ام سفره شگفت انگیزمه

    امروز چقدر زیباس چقدر خدا با نشونه هاش از اول صبح باهام حرف زده

    امروز چقدر رهاترم چقدر تسلیم ترم و چقدر آرامتر و اول صب از خدا خواستم که احساس یقین و این آرامش و بیشتر و بیشتر کنه ،

    اول صب مثله همیشه با آرامش خاصی قبل اینکه از در بیام بیرون گفتم الهی به امید تو

    و همونجا چشمم افتاد به نوشته جلو ماشینی که نوشته بود« حسبی الله » آرامشم چندین برابر شد ، امروز باتمام وجودم دارم احساس میکنم که در حال هدایت منه،و چقدر خوبه این اتصال و این پیروی از هدایت ها.

    این فایل زیبارو گوش دادم و حسم همش داره بهم میگه ،خداوند سیستمه و بدون قضاوت داره پاسخ میده به فرکانسای تو و اگر فرکانسی رو انقدر بفرستی که تبدیل به فرکانس غالبت بشه و قدرت بگیره برات رقم میزنه هر چی که بخوای و اگر باورهای مناسب با اون خواسته رو بسازی و در احساس آرامش باشی و پیرو هدایت ها و عملگرا به جریان هدایت جهان و خداوند کارش اجابت اون خواستس و البته بدون قضاوت ،بدون قضاوت ، بدون قضاوت

    خداوند سیستمه ، خداوند سیستمه ،خداوند سیستمه ، خداوند برای من هیچی نمی‌خواد ، چون قدرت خلق لحظه به لحظه زندگیمو داده دست باورهای من ، پس باید درک کنم که خداوند برای من چیزی نمی‌خواد ،اون برام چیزی رو میخواد که من می‌خوام ، پس من اگر شر بخوام برام شر میخواد و اگر خیر بخواهم که خیر مطلقه و زمانی میتونم بگم هر اتفاقی میفته به خیروصلاح منه که در مسیر درست باشم ولاغیر ، مصلحت خداوندی به اون صورت که خدا تصمیم گیرندس وجود نداره ،مصلحت به این صورته که من مسیر رسیدن به خواستمو بهش بسپرم و تسلیم باشم و مطمعن باشم از هر مسیری به خیرو صلاح منه ،منو به خواسته هام میرسونه ،اون صلاح مسیره خواستمو می‌دونه نه که بخواد تصمیم بگیره برام ،مثل خیلی مواقع که گفتیم شاید صلاح نبوده نه اینا توجیهه ، و اگر اینطوری فکر کنم پس درست فکر میکنم چون خدا آینس قضاوت نمیکنه و فقط رقم میزنه براساس افکارم ،پس چیزی به نام مصلحت خداوند در خلق خواسته هام و درخواست‌هام وجود نداره ،و من هرچیزی که بخوام میتونم رقم بزنم فقط صلاح و مصلحت مسیرو اون می‌دونه و می‌تونه برسونه منو نه تصمیم گیری یا دخالت در درخواست های من

    ،خدایا شکرت وسپاس گزارم بابت همه چیز بابت تک تک آگاهی های ناب و بودن در فضای این آگاهی ها و این فرکانس و مدار .

    تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 758 روز

    ومن یتوکل علی الله فهو حسبه.

    سلام.

    روز 57.

    بعد از شناخت قوانین جهان برای رسیدن به خواسته ها وارزوهامون باید ترمز ها یعنی موانعی که ما را از خواستمون دور می کنند رو از بین ببریم .

    این ترمزها به وسیله باورهایی هست که از خانواده وجامعه گرفتیم وگرنه در ابتدا که کودک بودیم هر آنچه رو می خواستیم به دست می اوردیم.

    وگاز که همون میل واشتیاق ما برای رسیدن به خواسته وایمانمون به خداست واینکه می تونیم به اون خواسته برسیم هر چه این دو در ما بیشتر باشه زودتر به مقصد می رسیم.

    ما در کارمون ترمزهایی داشتیم مثل اینکه شهر کوچیکه مگه مردم چقدر احتیاج به کار ما دارند وامثال کار ما هم زیاد شده وچون کار ما خدمات کامپیوتری هست می گفتیم دیگه هر کس خودش بلده این کارها رو انجام بده وهمین ترمزها باعث شده بود درامدمون خیلی پایین بیاد.

    اما با اموزشهای استاد فهمیدیم که دنیا یک دنیای فراوانی هست وثروت در همه جای این دنیا به صورت بی نهایت هست ونوع کار ومکان تاثیری در درامد ندارد مهم نیست شهرت کوچیک یا بزرگ باشه مهم باورهات هست ممکن هست یک نفر در یک شهر بزرگ با باور کمبود درامد انچنانی نداشته باشه اما یکی در شهر کوچیک با باور فراوانی وایمان به خدا وخواستن روزی از خداوند درامدش چند برابر ان شخص باشه وخداوندی دستانش رو که مشتری ها هستند از هر جایی وبرای هر کاری می فرسته تا درامد این شخص بالا بره.

    حتی گاهی هم به صورتهایی خودش پول وهدیه بهت می ده که من این معجزات رو دیدم و اتفاقاتی که فقط باعث می شه شکرگزار تر بشی.

    حالا دیگه می دونم بی نهایت راه برای هدایت ورسیدن روزی به ما هست که البته باز هم گاهی مشرک می شم ویا ترمزهای ریز مخفی به وجود می یاد که باعث افت درامد می شه.

    ولی دیگه حالا می دونم بعد از هر اتفاق ناخواسته باید در خودم وافکارم دنبال دلیلش باشم نه در بیرون وجامعه.

    خدایا شکرت.

    استاد متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 4019 روز

    استاد سلام

    بابت این همه انرژی مثبت و آگاهی ناب که در اختیار ما قرار میدید سپاسگزارم

    یه اتفاق جالب تو این فایل افتاد.تو دقیقه 20 که صدای یه هلیکوپتر می اومد و امکان داشت تاثیر منفی در روند ضبط فایل بذاره شما سریع گفتید چه هلیکوپتر قشنگی و صدا زود قطع شد.واقعا هنگ کردم یه لحظه.گفتم ببین استاد انقدر رو خودش کار کرده که انگار نا خودآگاه داره این کارارو انجام میده.خیلی الهام بخش بود

    استااااااااااد مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    یاسر آزادی خواه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 2796 روز

    به نام الله یکتا خداونده بی همتا

    سلام به استادعزیزو خانوم شایسته و دوستان گله گلاب

    بعداز گوش دادن به این فایل و تمرکز روی حرفهای استاد امروز دقیقا یک نشانه عالی که تو حرفهای استاد هم بود جلو چشمم قرار گرفت و چقدر قانونه باورو بهتر درک کردم

    امروز رفته بودم با عزیزه دلم دریاچه چیتگر و مشغوله زیبایی های این دریاچه در دله تهران بزرگ بودیم که تصمیم گرفتیم به ساحله سنگیش بریمو اونجا یکم لبه آب بشینیم

    کلی اردک خوشگلو ماهی های زیبا دیدیم و صدای موج دریاچه و بازی بچه ها که صحنه زیباییو برامون پدیدار کرد

    همین طور که درحال عشق ورزیدن بهم دیگه و صحبت راجع قوانین بودیم

    یه بچه خیلییی کوچیک که فکر کنم ۲یا ۳سالش بود و تازه راه رفتنو یاد گرفته بود از بغلمون رد شد و همین طور از روز زمین سنگ. برمیداشتو پرت میکرد تو آب

    تا اینکه از این کار خسته شد و نشست رو زمین اما انگار از نشستن رو زمین خوشش نمیومد و خواستش این بود که یه جایی بشینه که ارتفاع داشته باشه و راحت سنگ بندازه تو آب

    بعد از جاش بلند شد رفت و یه سنگه خیلییی بزرگه کناره آبو که تکون دادنش از نظره ما برای اون بچه غیره ممکن بودو تکون داد بدونه اینکه اصلا بدونه اون سنگه چیه یا چقدر وزن داره

    سنگو انقدر تکون داد تا هم سطح زمین بشه و رفتو نشست رو اون سنگه و از اونجا سنگای کوچیکو تو آب مینداخت

    یاده حرفهای استاد افتادم که میگفت به یه بچه بگید دیوارو جا به جا کن چون هنوز کسی بهش راجع دیوار چیزی نگفته سریع میره و اونو انجام میده

    اون بچه کوچیک هنوز نمیدونست سنگ چقدر وزن داره یا اصلا میشه یا نه فقطو فقط میخواست تکون بده و هدفشو بدست بیاره

    بعدش نشست رو هدفی که میخواست و با خوشحالی از کاری که کرده لذت بردو مشغول ادامه بازیش شد

    چه درسی برامون داشت منو عزیزه دلم بهم نگاه کردیمو گفتیم اوهاااا تونست تونست

    بعد همزمان باهم گفتیم فایله استاااد

    😄😄اون لحظه مو به تنم سیخ شد که هیچ کاری نشد نداره اگه نمیشه بره اینه که ما نخواستیم بشه و اگه بشه یعنی ما خواستیم ایمان داشتیم و انجامش دادیم

    همیشه این جملرو به خودم یادآور میشم که احساس خوب مساوی اتفاق خوب و همیشه یادم هست که به رویاهام یک رسیدن بدهکارم و با تغییر باورهام و تمرکزو توجه بر نکات مثبت و آنچه که میخوام اونارو بدست میارم

    خدایا شکرت به خاطره نشانه امروزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: