«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    به نام خدای خوب ومهربون .

    سلام به استاد گرانقدر عزیزم.

    موضوع ترمزهاوکنترل کردن اونها،بقدری حائزاهمیت هستش که استادباصدای بلندوپرقدرت ،درموردش صحبت کردن .

    همانطورکه استادعرض کردن در طول روزماباخیلی ازمسائل روبرومیشیم که اگه باهاش درگیرم ،به علت ترمزهایی هست که داریم .

    باکلاممون یه چیزی میگیم ولی در عمل طوردیگه ،میخاییم .

    هیچ توجهی به کلام وزبانمون نداریم .

    وهیچ کنترلی توذهنمون ،نداریم .

    ولی نتیجه راطبق معیارهای بالا،خواهانیم .خب معلومه وقتی انقدتناقض بین افکارمون وعملمون هس ،مابه نتیجه ی خاصی نخواهیم رسید.

    باورهامون بقدری کوچیک وضعیف هستن که مانع ایجادوشکل گیری باورهای بزرگ میشه .

    میدونیم چیا،دوست داریم .میدونیم چ خواسته های داریم اماباورمون نمیشه که میشود،حالابه هزارویک دلیل.که خودمون ،خودمونوتوجیه یاقانع می کنیم .ودرآخرطبیعتا،بدسش نمیاریم.بعدش میگیم ،دیدید،نشد.تازه به خودمون می بالیم که درست حدس زدیم .

    ما،ساخت وکارجهان راپیچیده می بینیم وچون تابه حال ،اینطورآموزش دیدیم که هرچیزی سخت بدست میاد،به همین جهت گاهی توقعاتمون راازجهان کم میکنیم که بلکه بدسش بیاریم .

    درحالیکه استادبه مایاددادن که هرآنچه توبخاهی ،به شرط اینکه خودت باورداشته باشی ،بدسش میاری .ینی بدست میاری.

    این دیدگاه،زیادی به نظرم، راحته….نه بعید می‌دونم .ترمزهای من باورهای راستین را،ردمیکنن.چون تومغزشون نمی گنجه ،مگه میشه !تازه اگه الگوهایی مثل استادراهم ببین باز توجیهی برای خودشون دارن که حتمن موضوع یه چیزدیگس.فکرنکنم به این راحتی بشه به چیزی ،رسید.

    وقتی خواسته ای به جهان ارائه میدیم،خودمون راباشرایطی که درحال حاضر،درش هستیم ،مقایسه میکنیم.وته دلمون یواشکی به خودمون میگیم نه بابا،بعیدمیدونم که بشه ولی توقع داریم که بشه .به نظرشما،آیامیشه؟نه نمیشه چون خودت هنوزباورنداری وهنوزباورنکردی که خودت خالق همه ی اتفاقات زندگیت هستی .

    پس اگه هنوز،به این روش ،خواسته هاتو،به جهان اعلام میکنی ،لطفادست نگه دارویه کم روی خودت وافکارهاوباورهات کارکن .بعد دنبال نتیجه بگرد.

    عجله نکنید،قدم اول ،درست کردن باورهاتونه.

    تاهم مداربشیدباخواسته هاتون.

    اونجایی که استاد گفتن ،یکی ازدوستانشون به سن ۴۰سالگی ،حساسیت خاصی داشت.منم دقیقاهمین طوربودم .هنوزچندسالی بود که مونده بود به ۴۰سالگیم ولی چنان حساسیتی وفوبیایی به این سن ،داشتم که اجازه نداد،ازسالهای قبلم لذتی ببرم .ذهن من همش درگیراین بود که حتمن تواین سن ،به تکامل بهتری برسم.ومیگفتم اگه نتونم ،خیلی عقب میمونم انگارکه عمرم راهدردادم .نمی‌دونم چرااین افکاروباورهاراداشتم .جالبه که ته ذهنم ،همیشه میگفتم که نمیتونم ولی باید سعی خودموبکنم.وواقعن هم تلاش میکردم اما چیزی که باورمن بود،این بود که تونمیتونی وهمینم شد.

    ۴۰سالم شد،اتفاقابدترهم شدم .چون به چیزی که میخواستم ،نرسیده بودم .ازخودم ناراضی بودم واحساس گناه وخشم وعصبانیت روی من خیلی کارمیکرد.

    تااینکه جریان اون بیماری توکشورم رواج پیداکردومن باتوجه به شرایط اون موقع ،باورهاوافکارم راتغییردادم.

    اتفاقادقیقاهمون روزا،بودکه بااستادآشناشدم ،البته توتلگرام .ولی استاردش ازاونجاخورد.وخداروشکرازاون مخمصه نجات پیداکردم .راه ومسیردرست راازاستاد،آموختم .

    انگشت اشارم راازروی دیگران وناعدالتی خداوندبر داشتم .و دوربین کنترل راسمت خودم گرفتم .متوجه شدم که چه چیزهایی وچ رفتارهاوباورهاوحتی عقایدی منوازرسیدن به خواسته هام دورمیکرد.

    قبول کردم هیچ کس جز خودم مقصرنبود.هرچی توزندگیم داشتم ونداشتم ،به خاطر فرکانسهای خودم بود.

    یه نگاهی به تمام عملکردهایی که توزندگیم داشتم ،کردم و متوجه شدم که ای دادبیداد!چ کارا،که نکردم .

    نمی‌دونم چی بگم ولی واقعیتشوبگم خیلی تاسف خوردم ومتاثرشدم .خودم ازخودم خجالت کشیدم .

    ولی تصمیم قاطعانه گرفتم که جبران تمام خسارت‌هایی که به خودم وزندگیم وحتی اطرافیانم زدم ،رابکنم .

    اول ازخودم شروع کردم که نزدیکتر ازهمه به خودم بودم .دوره ی عزت نفس استادراگرفتم وروی خودم کارکردم تااول خودمو،پیداکنم .چون همه ی ضعفهام ازنداشتن اعتمادبه نفس وکمبود عزت نفسم بود.

    وقتی فهمیدم خودم کیم ،وچ نقشی تواین جهان دارم .قدرت گرفتم وشروع به تغییرباورهام‌کردم .

    ازمداری که ازش احساس رضایت نداشتم ،گذشتم وخودموبه مدارهای بالاتر،کشوندم .دیگه حواسم هس که چ فرکانسی به جهان میدم وقراره چی دریافت کنم.پس خیلی راحت مسائلم راحل میکنم .با،یادگیری چن تافرمول ساده ، همه چی راحت حل و فصل میشه .دعواومرافه هم باکسی ندارم .خودممو،خودم .

    اینطوری همه چی سرجای خودشه .اگه نباشه هم باتوجه به قوانینی که یادگرفتم ،سریع حل وفصلش میکنم.

    بله منم از ترمزهای زندگیم توهرموضوعی ،خسته شدم ونمیخام دیگه وجود داشته باشن .

    هیچ وقت که حذف نمیشن امامیتونم خیلی کمرنگشون کنم.

    دوست دارم تخته گاز،برم وبه اون بالابالاها،برسم .

    بیشتر دوست دارم ترمزهایی که به ارتباط بین منووخدا،ربط داره ازبین بره .

    ازبعدمعنوی به معنای واقعی ،رسیدن به اوج رادوست دارم .نزدیکی بین منووخدای من ،منوبه عرش می‌بره ومنوازهرچیزی بی نیاز می‌کنه.

    بزرگترین خواستم همینه👆

    همه چی بدست میاد ولی اونی که باارزشترین ومقدس ترینه،پیداکردن معبودته.

    می‌دونم همه ی اینابه هم مرتبطن.داشتن ثروت ،سلامتی،روابط خوب،خوشبختی وآرامش ،ینی حضورخداتوزندگیت.

    انشالله که بتونیم همیشه همشو،داشته باشیم .

    استادقشنگم عباس منش عزیزم دوستت دارم .

    ممنون ازفایلهای رایگانی که دراختیارمامیزاری.

    ازخداهزاران هزارحال خوب ،مال فراوان،خواستارم .

    عاشقتم

    تکی به مولا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    روز 57مسیر

    کلا چند وقته سیستمم عوض شده شبها بیدارم فایل گوش میدم مقاله مبنویسم ساعتها تا نزدیک صبح وبعد دوباره روز هم فایل گوش میدم فعالیت میکنم

    سیستم خواب و زندگیم کلا قاطی شده مغزم نمیزاره بخوابم و کلا پر ایده هست هر روز یک ایده تازه و کلا اروم نمیگیرم حسم به شرایط الان یک سردرگمی هست که باعث شده کلا بهم بریزم

    طبق اون اگاهی دیروز با سختی نه گفتم و پیشنهاد رد کردم بعدش احساس بهتری پیدا کردم اینکه بلاخره دارم یک مسیر انتخاب میکنم باز برگشتم رو مدل قبلم و دوباره هر دو کار همزمان انجام دادم علاقم شغل الانم و نمیدونم دقیقا چکار میخوام بکنم فقط هر ایده به ذهنم میرسه عملی میکنم باز حسم که اوکی شد یک بخش که الکی درگیرش بودم حذف کردم ورودی مالیم خوب شد انگار بهم جایزه میده دنیا، وقتی کار درستی میکنم پول برام میاد شایدم چون من حسم تغییر پیدا میکنه، خب یک نه به پیشنهاد دادم چون گفتم مسیر دلخواهم نیست پس انجامش نده قید پولشو زذم و چطور تونستم،

    باورهام که دیشب نوشتم خودم لایق پول بیشتر دونستم و دیدم خب چرا من برای بقیه کار کنم با پول مشخص، من خودم ده برابرش میسازم الان میفهمم چرا خواهرم درامدش شصت میلیون شده بدون تبلیغ ده کا فالور گرفت با یک پست و من هنوز انقدر عقبم، چون وقتی بهم گفت پنجاه بهت میدم اینکار بکنم گفتم باشه و وقتی حرف زدیم گفت من تا دویست تومن سود برای خودم نداشته باشه اینکار نمیکنم یعنی چقدز من کوچیک فکز میکنم وقتی باهم حرف زذیم گفت من فلان دکتر دیدم عکس واریزی که گذاشته بود پایینش درامدش صد میلیون توی کارتش دیدم هست به خودم گفتم مگه من چی ام کمتره من امسال صد میلیون میشم و در عرض یکماه درامدش دو برابر کرد

    من فهمیدم چقدر باور مخرب دارم منیکه به ده تومن راضی میشم منیکه قیمتها را چک میکنم موقع خرید منیکه کم برای خودم ارزش قایلم منیکه بیشتر کار میکنم کمتر درامد دارم منیکه همه کار میکنم انقدر تمرین میکنم

    دو تا خواهریم در یک حیطه کاری من با چنگ و دندون خودم بالا میکشم هزاران بار فایل گوش میدم و اونیکه تاحالا یکبار هم فایل گوش نداده یکبار گفت من قانون جذب سر خودم این چیزیکه میگی شبها فکر کن به خواستت من هر شب فکر میکنم تا خوابم ببره

    حالا من هر شب وقتی به درامد و ثروت فکر میکنم وسطتش فکرهای منفی هم میاد و کلی باور مخرب، ما یک خانواده یک شغل داریم اما دو تا فرکانس مختلف من تمرین میکنم و تلاش اون سر خود خوبه

    همه اش برمیگرده به باور چون اون همیشه این اعتقاد داره خوش شانسه بقیه باید براش کار کنن پول براش میاد و اصلا به خودش برای پول سختی نمیده

    یک باور قوی داره از بچگی که همیشه خانواده همه قرعه کشی ها را به اسمش مینوشتن و وقتی بدنیا اومد بابام رفت سرکار و همیشه خانواده این باوز تکرار میکردن که درامد و پول با تو اومده من بدنیا اومدم خونه خریدیم ولی خوش شانس باهوشه اون بوده که البته در مدذسه هم این باورها ادامه داشت من در درس هم ضعیفتر بودم تا جاییکه تلاش زیاد و درس زیاد مبخوندم بزور نمره میگرفتم اون حتی کتاب با خودش نمیبرد و نمراتش خوب بود

    این مقایسه همیشه بود و کلی باور منفی برای من ساخت و الان من سالهاست دارم با قانون جذب و مشاور اون گذشته را درست میکنم و الان از منفی رسیدم به مثبت، تازه تونستم باور خوش شانسی باهوش بودن برای خودم بسازم کم کم خانواده هم قبول کردن منم باهوشم، واقعیتش هم من باهوش بودم فقط دیده نمیشدم از سن نه سالگی بدون کلاس کامپیوتر بلد بودم و وبلاگ و… داشتم انواع مسابقات برنده میشدم و مهارتهای زیادی داشتم تا بلاخره انقدر خودمو ثابت کردم تا بقیه پذیرفتن نه بابا من یک هنری دارم الان خیلی باورهام درست شده خداروشکر و من الان میدونم من از پایه کوبیدم ساختم خیلیها باورهاشون درسته بدون اموزش اما برای منیکه باورهام خیلی اشتباه بوده این مسیر کمک کرد الان بتونم اینجا باشم خونه و ماشین و درامد داشته باشم و به خودم قول دادم منم میرسم به بالاتر از این چیزا، مهم نیست گذشتم چی بوده کی باورم داشته کی چی میگه مهم اینه من الان دیگه اون بچه کوچکه که برای تایید گرفتن از بقیه همه کار میکرد نیستم حتی رشته دانشکاهم حتی کلاس ها همه همه برای تایید بقیه بود الان توی سن سی سالگی به خودم قول دادم دیگه بخاطر بقیه کاری نکنم دیگه خودم با ارزش بدونم دیگه تن به هر کاری برای پول ندم فقط فقط لایق کارهایی هستم که علاقه دارم منو هم ثروتمند هم شاد میکنه منیکه تو زبان عالی بودم رهاش کردم بخاطر حرفهای بقیه، تو نقاشی عالی بودم که وقتی بعم گفتن چقدر تابلو میکشی خونه نمایشگاه شده بیخیالش شدم منیکه رفتم رشته حقوق که ثابت کنم من میتونم بهترین رشته را برم و منیکه در هر شغلی بودم پول دراوردم که نشون بدم با عرضه هستم اینبار دیگه بخاطر بقیه و حرفهای بقیه راهم تغییر نمیدم

    باور ها و ترمز ها چیزیکه ههمون داشتیم این مسیری و تعهدی که دادم بهم داره جرات میده پیش برم هر چی میخواد بشه فقط اینبار فقط برای دل خودم ادامه میدم نه هیچکس

    من لایق زندگی بیشتر الانم هستم خداروشکر الان خیلی چیزا دارم اما قراره من تو این دوره چند برابرشون کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سپیده رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1197 روز

    روز پنجاه و هفتم از سفرنامه من؛

    ورودی های ذهن تبدیل میشن به افکار ، افکار با تکرار مکرر تبدیل میشن به باورها و فرکانسی از باورهامون ایجاد میشه که ارسال میشه به جهان هستی، و جهان طبق قانون بی نقصش به تمام فرکانسهای ما همون لحظه پاسخ میده و نتایج در زندگیمون ظاهر میشه…

    حالا چی میشه که ما خیلی از نتایج رو همون لحظه که درخواست میکنیم ،دریافت نمیکنیم؟!؟

    خب معلومه هم مدار نبودن با خواسته هامون، یعنی ما فقط میخوایم که یچیزی برامون اتفاق بیفته، میخوایم که پولدار بشیم، میخوایم که دانشگاه خوب قبول شیم، میخوایم که همسر خوب داشته باشیم و … ولی اینا همش فقط یک خواستس که منطبق با فرکانسهای ارسالیمون نیست…

    یعنی چی؟ یعنی ما یسری باورهای مخرب که استاد مثال قشنگ و ملموس گاز و ترمز رو براش استفاده کردن رو در ذهنمون داریم که از یه سمت میخوایم که پولدار بشیم ولی از یه سمت باورمون میگه پولدار شدن مگه الکیه، مگه آسونه، مگه شدنیه، اگه پولدار شدن سخت نبود که همه پولدار بودن الان (این یکی از ترمزهای شدید خودمه)

    جواب به ترمز: اتفاقا پولدار شدن خییییییلی آسون و راحته مخصوصا این روزا، با پیشرفت تکنولوژی و اینترنت که خیلی بچه ها و نوجوونهای کم سن و سال دارن کلی پول میسازن، همین چند روز پیش تو یوتیوب یه دختر هفده ساله اهوازی رو دیدم که درآمد میلیونی داشت از طریق فقط اینستاگرام، یا خیلی افراد دیگه که خیلی راحت دارن تو کار مورد علاقشون رشد میکنن و کلی پول میسازن، یا خود استاد که به این راحتی و آسونی دارن هر روز پولدارتر میشن خداروشکر، پس پول درآوردن اصللللا کار سختی نیست، مخصوصا منی که تو کسبوکار مورد علاقه خودمم خیلی راحتتر باعشق و علاقه میتونم نتایج مالی بی نظیری رو رقم بزنم…

    ترمز بعدی: تو باید خیلی زحمت بکشی و سختی بکشی و از صبح تا شب پوستت کنده بشه تا بتونی پولدار شی…

    جواب به ترمز: آخه این چه حرف مسخره ایی که تو میزنی، مگه هرکسی داره از صبح تا شب جوون میکنه و سختی میکشه تونسته پولدار بشه؟!؟ پس چرا خیلی از کارگرهای ساختمان، راننده های تاکسی، جوشکارها، نانواها و خیلی های دیگه که از صبح تا شب دارن کار سخت و طاقت فرسا انجام میدن ولی نتایج مالی چشم گیری ندارن؟!؟ به جاش خیلی از همین بلاگرها یا اینفلوئنسرها یا یوتیوبرها خییییییلی راحت و آسون بدون اینکه حتی از خونه بیرون برن با یه گوشی یا لپ تاپ دارن کلللللی درآمدزایی میکنن و همینطور که داری میبینی اطرافت هر روز تعداد افراد ثروتمند و پولدار داره بیشتر و بیشتر میشه، پس من برای پولدار شدن نیازی به زجر کشیدن ندارم…

    ترمز: اگه ثروتمند بشی، بعد از خود بی خود بشی چی؟ اگه آدم بدی بشی چی؟ اگه ایمانت ضعیف بشه چی؟

    جواب به ترمز: هر انسانی هر شخصیتی که داشته باشه، بعد از ثروتمند شدن همون شخصیتش قوی تر و کامل ار میشه… من یه دختر لایق و خوش قلب و مهربون و دست دلباز و با ایمانم، و همونطور که تا الان سعی کردم به حد توان خوبی کنم، قطعا وقتی به پول و ثروت بیشتر برسم میتونم بیشتر کمک کنم و دست به خیر داشته باشم، میتونم به خانواده خودمم کمک کنمو براشون کادوهای ارزشمند بخرم، میتونم به تمام خواسته های خودمو همسرم هم برسم، میتونم با ایمان تر بشم چون به بندگان بیشتری میتونم کمک کنم، میتونم مدرسه و بیمارستان بسازم، به مناطق محروم کمک کنم، برای بچه های یتیم و بی سرپرست کلی اسباب بازی و‌لباس و لوازم مایحتاجشون رو بخرم، میتونم دختر بهتری برای مامان بابام باشم، میتونم همسر بهتری باشم، و به قول استاد جانم « معنوی ترین کار جهان ثروتمند شدنه» پس من با رسیدن به ثروت و پول، به خدا میرسم و توحیدی تر میشم و این اصلی ترین کار من در این دنیای مادیه…

    وااااای که چقدر ذوق میکنم که به این درک از آگاهی ها میرسم و هر روز میتونم ملموسانه حس کنم که دارم رشد میکنم و مدارم داره تغییر میکنه، منی که کلللللی باورهای مهرب و محدود کننده داشتم، به همه چیز شک داشتم و خیلی عجول و کمال گرا بودم، الان انقدر صبور و آروم شدم و همش میگم من دارم تکاملمو طی میکنمو مدارمو بالاتر میبرم و پول و ثروت به صورت کاملا طبیعی و راحت وارد زندگیم میشه بدون اینکه من بخوام تقلایی کنم، فقط کافیه احساسات خوب داشته باشم و توکل و ایمانم به خدای خودم باشه ،بقیش خیلی آسون پیش میاد و اتفاق میفته…

    خدایا شکرررررررت که منو به این حد از درک و آگاهی رسوندی…شکرت که منو به این سایت الهی هدایت کردی…شکرت که ازت خواستم یه مربی و راهنما برای تمام جنبه های زندگیم میخوام داشته باشم و تو خیلی قشنگ استاد عزیزتر از جان و مریم گلی دوست داشتنی رو برام فرستادی…شکرت که بیشتر از من میخوای که موفق بشمو به خواسته ها و اهدافم برسم…

    خداروشکر که همه ما اینجاییم و میتونیم به کمک استاد عزیزمون به راه راست هدایت بشیم و از نعمتها و فراوانی های این جهان بی کران بی نهایت سهم ببریم…

    در پناه الله یکتا و بی همتام شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین…

    دوستتون دارم یه عااااااااااالمههههههه هرچی بگم بازم کمهههههههههه….

    یاحق…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 959 روز

    به نام خداوند وهاب وعظیم

    خدای بزرگ وآگاهیی بخشم شکرت سپاسگذارم که در هر لحظه منو داری هدایت میکنی به مسیر ها وآگاهیی هایی که منو میرسونه به خواسته هام

    به زیبایی وآسانی

    خدایاا شکرت

    این فایل هم مدار شدن با خواسته به کمک استعاره گاز ترمز

    نشانه منه برای پیدا کردن یک بااوری که یعنی مثل قییر چسبناک چسبیده به تموم تار پود ذهن وباورهام

    خدایاا شکرت شکرت

    العان سه روزه که به طریقهای مخطلف دارم با این فایل بر خورد میکنم.توی بخش توانایی تشخیص اصل از فرع رسیدم به این فایل ،توی ماشین دوستم بهش گفتم رندوم هرکودم از فایلهارو میخوای بزار بشنویم باز این فایلو گذاشت!! بعد روز شمار تحولمم این فایله

    خدااایااا چه کردی با من خدایاا شکرت

    فقط امروز که دوباره این فایلو دیدم گفتم این فایل میخواد یه چیزیو بهم بگه که من درست نشنیدمش که من درکش نکردم خدایاا خودت بهم بگو چیو باید بشنوم چون من این فایلو چند بار پشت سر هم دیدم ولی نمی دونم تو بهم بگو

    و بووم این جمله بااینکه شاید هزااران بار شنیدمش توی بقیه فایلهاا وحتی توی این فایل که ((چجوریشو ما نمی تونیم درک بکنیم))خدااوند بی نهایت دست داره برای رسوندن ما به خواستمون.یک لحظه برام انگار پر رنگ شد که اینه اینه همییینه ترمزی که تو اونقدر پاتو روش فشار دادی که زانوهات خررد شدن که کمرت رگ به رگ شده ولی اصلا توجهیم بهش نداری واز اونور فقط چشمت به گازه که تا ته فشارش دادی ولی حرکتت یه ذرس کمه ومیگی چرا نمیره چرا حرکت نمی کنه

    خداایاا شکرت شکرا سپاسگذارتم برای هدایتی که همیشه باهامه همیشه دارمش .خداایاا واقعا سریع ال اجابی خدایاا شکرت دوست دارم

    ففط باید از تو خواست

    ودیگه یکی از پاشنه های آشیلمو پیدا کردم وولش نمی کنم اوونقدر میزنمش با طبر ایمان به قدرت خدایی که یگانه ام که دیگه قد علم کردنشو نبینم که اینجوری منو از بی نهایت موقیت ونعمتی که خداوند برام خواسته دور نکنه

    استاد عزیزم ممنونتم وسپاس گذارم

    خدایا شکرت

    وامروز روز 57 از روز شمار تحول زندگیم بود

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    حبیب گفته:
    مدت عضویت: 685 روز

    سلام، این فایل تاثیر فراوانی در آشنا شدن من با استاد عباسمنش داشته، و ایمان استاد در این فایل به من ثابت شد و باعث شد که من تا به امروز ایشون رو دنبال کنم،یعنی استاد با ایمان خیلی بالا سرعت رسیدن به خواسته ها رو به زبان خیلی ساده توضیح میده،من اولین فایلی بود که از استاد عباسمنش دیدم،و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و بارها و بارها گوش دادم،وهنوز هم گوش میدم و باشنیدن این فایل خیلی انگیزه میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    به تازگی ترمز بزرگ ذهنیمو کشف کردم و بعد اون تو همه جای زندگیم دیدمش،

    یک باور محدود کننده ی بززززررگ که به وسعت زندگیمه و همه جا پخشه

    من به شددددت باور « کمبود »دارم ، حتی کمبود در اجابت …

    هزاران مثالشو تو کامنت هام نوشتم ،از کمبود در کار ،کمبود در انسان خوب ،کمبود در مدیرانی مدبر ،کمبود دوست صمیمی،کمبود آدم مسئولیت پذیر ،کمبود مهربونی ،کمبود وفا ،کمبود پول ،کمبود دانش و هزاااااران هزار کمبود دیگه….

    مثلاً باور اینو دارم که دوست قدیمیش خوبه ،برای همین محدود شدم به دوست های قدیمم ،درحالی که طرز تفکر نسبت به گذشته هزاران بار تغییر کرده ،اما هنوز نمیتونم دوست های قدیمیمو رها کنم چون باور کمبود دارم باور دارم که دیگه دوست جدید صمیمی پیدا نمیشه ،درحالی که تو همین سایت به وضوح میخونم که بچهای سایت دوستانی رو جذب کردن که با افکار الانشون که تو سایت هستند هماهنگه ،اما باور کمبودِ من ،جلوی ورود دوستان هم فرکانسیمو گرفته ، اگر بخوام مثال بزنم هزاران مثال میتونم بزنم از باور کمبودی که درتمام جنبه های زندگیم وجودداره و من الان بعد ازاون کشف میتونم ببینمشون،

    شاید اگه شش ماه قبل ازم میپرسیدن میگفتم که نه ،این باور محدود کننده رو دیگه ندارم.

    واقعا، نمی‌دونستم دارمش ،درحالی که الان همه جای زندگیم میتونم ببینمش

    هرجا که مچ این باور رو میگیرم میبینم اگر این باور ازبین بره چقدر زندگیم زیباتر،وسیع تر ،عمیق تر میشه ،

    چقدر باکیفیت تر میشه ،چقدر من شادتر و رها ترمیشم و دیگه به هیچ شغلی ،به هیچ آدمی ،به هیچ رابطه ای به هیچ چیزی نمیچسبم ،چقدر توحیدی ترمیشم و چقدر پررنگ تر حضور خدارو تو زندگیم احساس میکنم

    خدایا کمکم کن تا باورهای قویتری راجب فراوانی درتمام جنبه های زندگیم ،بسارم تا بتونم ازاین جریان طبیعی که برام آفریدی (فراوانی درتمام جنبه ها)نهایت استفاده و لذت روببرم

    خدایا من سریع العجاب بودن جهانتو ندیدم چون باورش نداشتم ،حالا که می‌دونم فقط مشکل از افکارمه پس دوباره می‌سازمش ،تو هم تو این مسیر همراهم باش و کمکم کن تا بیشتر مچ ترمز هامو بگیرم و زودتر باورهای قدرتمند کننده راجب فراوانی بسازم ،خدای سخاوتمندم که هدایت گری ،هدایتم کن به قدرتمند کننده ترین باورها و کمک کن تا عمیقأ باورشون کنم و به جونم بشینه،چشم هامو در برابر این فراوانی باز کن تا کوچکترین تجربه ی فراوانی رو ازدست ندم و زبانم رو برای تحسین کردنشون بگشا، و قلبم رو از خودت که منشأ همه ی فراوانی ها هستی لبریز کن

    خدایا کمکم تا این ساختن دوباره ی پربرکت رو باتمام وجودم انجام بدم و ازش بهرمند شم و تالین چند صباحی که زنده هستم ،خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    دوستتون دارم استاد عباسمنش عزیزم و عششششششق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2981 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانو وتک تک دوستان توحیدیم در این سایت الهی

    روزشمار تحول زندگی من روز 57

    هم مدار شدن با خواسته ها <>;

    خداروشکر که امروز هم به من فرصت نوشتن داد

    گاز شور واشتیاقی است که برای رسیدن به خواسته هات داری

    ترمزباورهایی است که جلو حرکت شما رو میگیره یا همان باورهای متضاد

    خداوند زمین وآسمان را مسخر ما کرده اگر ما قوانین جهان رابشناسیم وباور کنیم که این افکار وباورهای ماست که اتفاقات زندگی مارو رقم میزنه وجهان خیلی آسان وراحت به خواسته های ما جواب میده اگر ما باورهای درستی داشته باشیم

    وقتی ما قانون رو میدونیم وقتی می‌بینیم چرا خواسته ها محقق نمیشه باید ببینم چه افکاری دارم

    استاد جان من متوجه شدم که باور کمبود دارم ترس دارم به همین خاطر با اینکه میدونستم شغلی که دارم میتونم با مسئولیت کمتر در آمد بیشتری داشته باشم وبعداز 15 سال تصمیم گرفتم که از محل کارم بیرون بیام چون باور دارم فرصت شغلی با درآمدهای بالا وزمان کمتر برای من فراوان هست حتی دیروز که همسرم برا گوشی گرفته بود که آن هم بدنبال خواسته خودم بود ولی به گفته شما من ترمزی نداشتم دوسه روز شد تا این خواسته که به فکر من آمد بدون اینکه به ایشون بگم برام گرفت بعد دیروز که آورد گفتم من طلا میخوام کاش بجای گوشی برام طلا گرفته بودی در کسری از ثانیه جمله ام را اصلاح کردم گفتم گوشی برام گرفتی ممنون طلاهم میخوام همسرم گفت چشم طلا هم میگیرم برات خیلی موارد دیگه در جنبه های مختلف زندگیم بهش بر خوردم الان که دارم مینویسم یکی یکی داره میاد جلو چشام

    پس باید من سمت خودم رو درست کنم رو احساس لیاقت وارزشمندی خودم کار کنم روی باور فراوانی بیشتر وبیشتر کار کنم تا طبق قوانین جهان باید بگم میخوام وبشود

    دوستتون دارم سپاسگزار وجودتون هستم

    در پناه خدا شاد و سلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    به نام خدای مهربان

    واو که چقدر خداوند جالب و خوب و راحت همه کار هارو انجام میده

    تقریبا سه ساعت و نیم داشتم روی این فایل کامنت مینوشتم و همین الان که داریم این کامنت رو مینویسم کل اون کامنت یهو پرید سایت رفرش شد و کامنت ها دیگه برنگشت

    منتهی اون کامنت خیلیییی زیادی طولانی شده بود و توش من کلی ترمز کشف کردم و همون لحظه مینوشتم منطق هایی که باعث میشه که این ترمز ها بره ولی قرار نبوده اون کامنت منتظر بشه! بلکه فقط قرار بوده که من اون تمرین هارو انجام بدم و وقتی دارم توی بخش کامنت ها اینکار رو میکنم خیلی انگیزم برای انجام اینکار بیشتره یعنی از ساعت 12 ظهر تا الان که 3:3٠ بعد از ظهره بدون توقف دارم مینویسم و تمرین میکنم و چه ترمز هایی کشف کردم و چقدر همون نوشتنه کمکم کرد

    اما میخوام بگم که الخیر فی ما وقع یعنی ده ثانیه اول تا اومد نجواها بیاد حرف بزنه بلافاصله اومدم به جنبه مثبتش نگاه کردم و الان دارم اینو مینویسم

    فکر کن سه ساعت و نیم بنویسی و کامنتت بپره! ولی من واقعا خداروشکر میکنم چون داشتم واقعا تمرین میکردم برای لایک و اینجور چیزا اون کامنت رو نمیخواستم منتشر کنم دنبال حرفای قشنگ نبودم توش فقط نوشتم و نوشتم خدایا شکرت

    بریم بازم بنویسیم و ادامه تمرین (اگر قرار باشت این منتشر شه منتشر میشه اگرم نه که نه!)

    +++++

    ما امکان داره توی مسیری که داریم میریم ترمز هایی برای ما به وجودبیاد که اول نبوده و اینو خود منم تجربه شو داشتم یعنی اول که وارد کارم شدم خیلی درمورد سختیش و فلان وبهمان ورودی منفی نداشتم برای همین عملکرد ام هم خیلی بهتر بود با اینکه مهارتم کمتر بود اما هرجی گذشت به ذهنم ورودی منفی دادم که میگفت این سخته و کار هرکسی نیست و فلان و بهمان و توجهم رفت رو نکات منفی و روز به روز این ترمز ها سنگین تر شد

    این خیلی موضوع مهمی هست که باید بهش توجه کنیم. که هرلحظه باید مراقب ورودی ها و ترمز ها باشیم،، اقا خودتو بمب بارون کن با ورودی مناسب و ساخت باور های مناسب و حذف ترمز ها…

    چون تو اون خواسته ایی که دلت میخواد رو از قبل فرستادی و پاسخ هم از طرف هدا داده شده فقط کافیه دریافتش کنی

    پس حسابی تمرکز بزار روی سمت خودت

    قشنگ یک تمرکز لیزری سنگین بزار روی اینکار کی میشه که تو تمرکز لیزری میزاری و از این کار لذت میبری؟؟ وقتی که باور داشته باشی از قبل من خواسته هام رو فرستادم وقت اینه که پامو از روی ترمز بردارم و انتظار اتفاقات بینظیر مثبتی رو داشته باشی بعد از اینکه ترمز هات رو یکی یکی برمیداری

    یک کامنتی از اقای عطارروشن خوندم که میگفت اون احساس شور و شوق از جنس تحول که از دوره ها داریم اپن احساس که انتظارات اتفاقات مثبت از شروع یک دوره داریم باعث. اتفاقات خوب بعد از شروع دوره میشه و مهم احساس ماست

    الان راجع به این موضوع هم باید انتظار تغییر تحول عظیمی در نتایج داشته باشم وقتی دارم روی ترمز ها کار میکنم و این انتظار و پیشبینی باعث احساس فوق العاده میشه و باز دوباره این احساس فوق العاده باعث میشه که سرعت برداشتن ترمز هام بیشتر بشه و روند راحتتری رو طی کنم

    همچنین این احساس فوق العاده باعث ایحاد تمرکز لیزری میشه و باز این خودش سرعت رو دوبرابر میکنه الان میفهمم اهمیت تنظیم اهرم رنج و. لذت رو توی مغز

    که اقا بیا اینطوری تنظیم کن که توی ذهنت

    برداشتن ترمز ها=اتفاقات و نتایج فوق العاده بینظیری که درخواست هاش رو از قبل فرستادم یعنی من درخواست میلیارد ها میلیارد پول رو فرستادم من درخواستِ رابطه خوب و… رو فرستادم همشو بخاطر تضاد هایی که بهش برخوردم ارسال کردم

    فقط کافیه بشینم و یکی یکی ترمز هارو بردارم آخ که با چه سرعتی اینا یکی یکی بیاد تو زندگیم

    اصلا سرازیر میشهداز اتفاقات توی زندگیم،،

    از بس که درخواست ما فرستادیم و پاسخ داده خدا که فقط کافیه ترمز رو برداریم

    وای که مثل موشک سرعت پیدا میکنه اتفاقت

    خدایا شکرت…

    چقدر همین چندساعتی که نشستم پای نوشتن درک خوبی از قوانین پیدا کردم و چقدر هنوزم طبق قانون مدار ها میتونم بیشتر و. بیشتر درک کنم چون مدار ها محدودیتی ندارن همیشه میشه بهتر و بیشتر درک کرد.. و همیشه یک پله بالاتر وجود داره

    چندوقت بود که با نوشتن مقاومت داشتم و الان دقیقا برعکس شدم یعنی فقط یکی باید جلومو بگیره تا بنویسم..

    حالا چرا اینو گفتم چون میخوام بگم کی این اتفاق افتاد

    وقتی این اتفاق افتاد ک من فهمیدم یکسری ترمز برای نوشتن در من به وجود اومده یکیش کمالگرایی بود مثلا یکیش این بود که حتما درمورد یک موضوع خاصی باید بگی و….

    اما وقتی یکی یکی اینارو برداشتم(که البته خیلیم طول نکشید شاید درحد نیم ساعت نوشتن و منطق اوردن چون پایه نداشت) اینقدر میخوان بنویسم که همینطور که گفتم یکی فقط باید سیم منو از برق بکشه

    دلم میخواد روی تک تک جلسات دوره هام ده ها کامنت بزارم و درمورد تمریناتش و درمورد خود متن و درکش، تمرین انجام بدم ترمز هارو حذف کنم و….

    و با این منطق که فقط امکان داره یک جمله از جملاتم به یکی کمک کنه دیگه عذاب وجدان برای طولانی بودنش ندارم…

    وای خدایا شکرت چقدر تمرکز کردن برام راحتتر شده با کامنت گذاشتن و منو مینشونه پای تمرین کردن

    اینم با این منطق ساختم که خانم شایسته تو دوره کشف قوانین گفتند بخش نظرات هر جلسه دفترچه تمرینات شماست

    و خیلی دیگه خیال راحت تمرین میکنم منطق میارم برای ترمز هام و حال میکنم و کیف میکنم

    و چقدر سرعتم رفته بالا خدایاشکرت…

    این محافظه کارانه تر خودش یک ترمز هست که استاد توی این فایل گفتن یعنی این شیوه نگرش در ما ساخته شده که بهتره سعی منم همینی که دارم رو از دست ندم به جای اینکه این نگرش باشه که چطور از این بهتر و راحت تر و بیشتر…

    یک مثالش توی فوتبال که مثلا تیم حریف یک گل میزنه دیگه میادتوی خط دفاع تا همون یک گل رو حفظ کنه درصورتی که پتانسیل اینو داره که سه تا گل دیگم بزنه

    این از ترمز کمبود یا عدم لیاقت شکل میگیره یانی شاخه ایی از این هاست که خب طبق گفته استاد ما اگر ریشه رو قطع کنیم شاخ و برگ ها خودش میاد چقدرر این باور های کمبود و عدم لیاقت بعد از حل شدنشون زندگی مارو در تمام ابعاد تغییر میدهند..

    خیلی قشنگه این برداشتن ترمز که میدونی بعد ازبرداشتن هر ترمز یک کوهی از نعمت و ثروت وارد زندگیت میشه و این دیدگاه مغز رو شرطی میکنه که کشف و برداشتن ترمز=لذت، نعمت، ثروت

    اصلا علاقه مند شدم که ترمز هام رو بشناسم و حلشون کنم برخلاف قبل که ازشون فراری بودم

    ترمز ها مثل مسائل زندگی هستند دیگه

    با هر بار حلشون صد ها پله رشد میکنیم و اگر این باور رو بسازیم که همه مسائل راه حل دارند دیگه ازشون فرار نمیکنیم بلکه با اغوش باز میریم تو دلشون جون میدونیم بعد از حل اون مسئله اعتماد به نفس من صد ها برابر بالاتر میره و جریانی از ثروت و نعمت در زندگی من سرازیر میشه

    حالا برای ترمز ها هم اینو باید بسازیم که تمام ترمز هارو میتونیم برداریم و همه ترمز ها ریشه و پایه غلط دارند و بعد از برداشتن هرکدومش جریانی از ثروت و نعمت به سمتمون روانه میشه

    الان ذوق و شوقم بیشتر شده برای کارکردن روی باور هام برخلاف قبل (همین دیروز) که فرار میکردم از کشف ترمز هام و کمالگرایانه دوست داشتم بینقص باشم و هیچ ترمزی کشف نکنم از خودم برای همین خیلی گول میزدم خودمو

    اما الان با ذوق و شوق فقط دنبال اینم ترمز کشف کنم، فقط دنبال اینم ترمز هارو حل کنم و جریانی از عشق و ثروت و نعمت رو به سمت خودم روانه کنم

    خدایا شکرت بابت تک تک این اگاهی ها

    واقعا چقدر این کامنت گذاشتن باعث میشه تمرکز داشته باشم و چقدر این تمرکز باعث میشه خیلی سریع درک کنم و اجرا کنم به هرچی درک کردم

    خدایا چقدر اخه قشنگ هدایت میکنی واقعا

    این همون چیزی بود که میخواستم و تو گفتی: فقط بنویس..

    چهار ساعت و نیمه تقریبا بدون وقفه دارم مینویسم و تمرین میکنم و هنوزم بعد از این کامنت قراره برم روی جلسه دو کشف قوانین کار کنم

    خدایا عاشقتم

    اینقدر نوشتن برام لذت بخش شده و اهرم لذت توی ذهنم برای نوشتن فعال شده فقط میخوام بنویسم بعد از این کامنت احتمالا برم سراغ نوشتن روی جلسات یک و دو کشف قوانین ،، نوشتن که چه عرض کنم، بیشتر تمرین کردن و درک آگاهی و تمرکزِ

    خدایا شکرت خدایا چقدر خوب مینویسم و چقدر خوب میگی بنویس و اگاهی هارو بهم میگی

    همش خودتی ها هعی درخواست میکنم هعی جواب میدی هعی نیاز دارم هعی نیازامو پاسخ میدی

    عاشقتممممم

    چقدر تمرکز باعث میشع حال ادم خوب باشه چون فقط داره روی چیزایی که میخواد توجه میکنه

    حالم عالیه و انگیزم برای کار کردن چند برابر شده خدایاااا شکرت

    آخ این فایب هم چقدر فوق العاده بود که بارها گوشش میخوام بدم تا این باور رو بسازم که:

    به محض اینکه اراده کنی میشود

    خداوند همواره پاسخ میدهد

    با حل هر ترمز جریانی از ثروت وارد زندگی ام میشود

    تمام جهان مسخر و گوش به فرمان من هستند

    سیستم جهان به بینهایت راه منو به خواستم میرسونه که من نمیتونم درکش کنم و نیازی هم نیست بفهمم و به چگونگیش فکر کنم

    و کلی باور دیگه خدایا شکرت

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    اکرم ملایی گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    به نام خداوند بخشنده

    سلام به همه دوستان گلم

    روز 57 از روز شماره تحول زندگی من

    هم مدار شدن با خواسته

    گاز یعنی موقع ای که شما به سمت خواسته هاتون حرکت کنید

    و ترمز یعنی باورها ی دارید که داره جلو حرکت شما رو به سمت خواسته هایتان می گیرد

    که این ترمز ها 99 درصدشون بصورت ناخواسته هستند که در ماشکل گرفتن و بصورت ناشناس دارند فعالیت می کنند

    و خیلی هم حرفه ای فعالیت میکنند که اصلا از ظاهرشون نمیشه بشناسیشون

    کار ما یا ماموریت ما چیه ؟؟

    اینکه باید حرکت کنیم با روشهای مختلف برای شناسای این باورهای مخرب که به ظاهر هم خوشگل و با کلاس هستند

    دریک نگاه مییه گفت که این باورهادهم مثل همون شرک هستند که در خفا به سر میبرند و ما نمیدونیم همون شرکی که چون مورچه در دل تاریکی شب روی سنگ سیاه راه می رود

    اما بلاخره میشه شناسایی بشه راهکارهای خودش رو داره

    اولین راهکار اصلی ترین اینکه ما قبول کنیم که ما خالق زندگی خودمون هستیم

    ما با افکارمون می توانم خلق کنیم و باور کنیم و اونجا هست که ما دیگه دست از عوامل بیرونی

    پدر ومادر و خانواده و دولت و اقتصادد..،….دیگران بر میدارم و به دنبال اون در وجود خودمون در باورهای خودمون می گردیم و می رسیم به این شعر زیبا

    بیرون زتونیست انچه در عالم هست از خود بطلب هر انچه خواهی که تویی

    قانون جهان هستی:اینکه می خواهی میشه

    خدای من این قانون هم مثل بقیه قانون هایش بی نظیر هست

    الله اکبر

    خدا دارم دیوانه میشم

    ما در حال یکی شدن هستیم با خود خدا

    حالا دارم بهتر درکش می کنم

    من قبلا می گفتم ما همه از خدا هستیم

    اما حالا بیشتر دارم درکش می کنم

    ما در حال یکی شدن هستیم

    ما هم مثل خود خدا می توانیم باشیم

    به شرط باور به شرط ایمان به شرط

    عمل کردن به شرط رها شدن

    به شرط ترمزها دو کنار بگذاریم

    خود خدا گفته که هر چه بخواهی بهت می دهم خدایا کمکم کن که بیشتر درک کنم و

    این ترمزها رو از جلوی پام بردارم

    حالا دارم می فهم که داریم از خود شناسی به خداشناسی میرسیم اصلا این بعنی چی

    هر چه بیشتر روی خودم کار کنم توانایی های خدا ویژگی ها خدا و صفات خدارو بیشتر می اوانم ببینم و اینکه از تمام وجودش به ما انسانها هدیه کرده بخشیده

    من باید خودم رو پیدا کنم لیاقتش رو داشته باشم

    وگرنه خدا از بدو تولد به ما داده

    ما خودمون جلو توانای هایمان رو گرفتیم با ورودری های ناخالصی که داشتیم

    سالها پیش که قران می خوندم و به این ایه می رسیدم که خداوند می گفت

    به محض اینکه بگویم موجود باش اون موجود میشود

    من می گفتم چقدر قشنگه چقدر عالیه

    خوش به حال خدا

    انگار یک (چوب جادویی مثل خاله شادونه دستش داره به محض اینکه چیزی مخاد میگه باش اون هم ظاهر میشع )

    امروز این فایل و این آیه برام خیلی درکش بهتر شد و اینکه من هم این جوپ جادویی رو دارم

    فقط باید باور کنم که من توانایی خلق زندگی خودم رو دارم که با افکار هر چه که دلم مخاد رو بسازم

    خدایا من لیاقت دارم که تو این درک ها رو بهم میدهی

    لیاقتش رو دارم که وارد این مسیر نورانی کردی که هرروز دارم بیشتر به تو وصل میشوم

    من لیاقت ثروت نعمت مسیر صراط المستقیم

    مسیر صالحان مسیر خوبان را دارم

    من هم می خواهم که کمکم کنی که ترمزهای ذهنی ام رو شناسایی کنم

    اره من هم مخام محبوب نزد تو شوم

    من هم مخام که بگم موجود باش و اون همون جا موجود بشه

    من رو هم در مسیر اسونی قرار بده

    و اسون کن بر ما اسونی ها رو

    من محتاج و فقیر به هر خیری که از تو برسد هستم

    قبل از هرچه چیزی باید بگویم که استاد واقعا خیلی استادانه و ماهرانه و خیلی زیبا و رسا و روشن قوانین رو برای ما بیان میکنند با زبان بسیار ساده و این خیلی خوبه مثل قران که می گوید کلام من بسیار روشن و رسا و اسان هست و همه می توانند درکش کنند

    ممنون از استاد عزیز و توانمند

    نتیجه اینکه باید بیاییم ترمز ها رو شناسی کنیم با نوشتن جوابرمیده اول خواسته هایت رو بنویس و بعد ببین چه چیزی باعث شده تو بهشون نرسیدی

    همون ها میشه ترمزها

    مثلا من خودم خواسته گوشی جدید دارم

    چون چند وقت پیش از دست دادم گوشی ام رو و الان با یک گوسی که چند سال پیش خریده بودم و کنار گداشته بودمش دارم کار می کنم و بارها خداروشکر کردم که این گوشی قشنگ رو دارم ولی خوب یکم قدمی شده یکم که بیشتر از یکم خخخخ

    اما من چند وقت هست که این خواسته رو دارم چرا بهش نرسیدم ؟

    ترمز ها

    چند وقت پیش یکی از ترمز هایش رو شناسایی کردم اینکه قانع بودن بود

    و حالا یکی دیگه اش اینکه من اولویت در داشتن این خواسته ندارم و تو ذهنم میگم چیزهای ضروری دیگه هست که باید داشته باشم شاید هنوز تو ذهنم قبول نداره که حتما این خواسته رو دارم و توی شک است و دودل هستم

    پس باید من باور جدید رو در خودم بسازم برای داشتن این گوشی که

    من می خواهم که یک گوشی جدید به روز سامسونگ داشته باشم با کیفیت و عالی

    و کاری نداشته باشم که چگونه و از چه راهی به دستم میرسه

    من خواسته ام رو ارسال کنم و قدم بردارم

    خداوند از هزاران طریق ما رو به خواسته هایمان می رساند

    ممنون میشم از دوستان اگه موارد رو با مثال کامنت کنند

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      احمد خدادادیان سردابی گفته:
      مدت عضویت: 653 روز

      به الله که بخشاینده و با رحمت است

      سلام به استاد عزیز وخانم شایسته بزگوار

      سلام به خانواده گرم وصمیمی خودم

      وسلام به اکرم عزیز

      دوست من شما یه ترمز خیلی مخفی تر هم داری

      یه جا در یک فایل استاد عزیز. می‌گفت که چیزهای که احتیاج نداری. را بندازید دور یا بدید به کسی که احتیاج دارند ولی شما اکرم عزیز گوشی قدیمی رو برای چی نگهش داشتید در واقع شما دارید به جهان میگید که این باشه تا وقتی که به این گوشی قدیمی احتیاج پیداکنم در واقع شما گوشی جدید نمیخوای همون گوشی چند سال قبل وقدیمی رو میخوای امید وارم که این ترمز مخفی برای شما نمایان و ظاهر شده باشه ودر اولین فرصت خودتونو لایق اون گوشی مد نظرتون بدونید و احساس لیاقت کنید

      میسپارمتون به دستان گرم پروردگار مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        اکرم ملایی گفته:
        مدت عضویت: 1288 روز

        سلام

        ممنون از راهنمایتون اقای سردابی

        یک سوال برام پیش امد

        من این گوشی قدیمی رو به خاطر

        اکانت ها و موردهای بوده و ایمیلهای که بابت کارمون بود

        نگه داشته بودم

        و نمیشد انتقال بدهیم

        اما نکته جالبی رو اشاره کردید

        و این واقعا خیلی مخفی بود و اصلا بهش توجه نکرده بودم

        اما از این به بعد باید خودم رو بیشتر لایق بدونم

        متاسفانه به خاطر باورهای قدیمی که گدشتگان دادند

        این باور که هر چیزی که خار آید روزی بکار آید

        هم هست

        و همین باعث میشه که خیلی از چیزهای رو که داریم که دیگه لازم نداریم نگه داریم و خیلی هامون انباری داریم

        و سال های سال خیلی چیزها رو با خودمون حمل میکنیم و نگهداری میکنیم در حالی که اصلا نیاز نداریم

        من قبل از عید این پاکسازی رو انجام دادم و تقریبا

        کمد ها مون و انباری رو خالی کردم

        و چیز های اضافه رو رد کردم

        ولی این مورد که شما گفتید رو اصلا بهش فکر نکرده بودم

        دوباره باید نگه کنم که اگه همچنین مواردی هست رو پاکسازی کنم

        ممنون از شما دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          احمد خدادادیان سردابی گفته:
          مدت عضویت: 653 روز

          به نام الله که بخشاینده و با رحمت است

          سلام به به شما دوست عزیز خدارو سپاس فراوان که به این درک و فهم خدایی رسیدید

          انشالله به همین صورت ادامه دهید تا به کمال کامل برسید وبرسیم

          انشاالله

          ممنون از همه این خانواده گرم وصمیمی خودم

          شما هرآنچه که نیاز دارید استفاده کنید

          هرآنچه که باید هدیه بدهید آن را هدیه کنید

          وهرانچه که باید دور بریزید آن را دور بریزید

          وقتی این کارو بکنید خیلی سبک میشید امتحان کنید

          میسپارمتون به دستان گرم پروردگار مهربان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    علیرضا رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2661 روز

    سلااااااام استاد جوووونم ???

    سلاااااام خانماااااااااا????

    سلاااااام آقایوووووون????

    خدارو شکرررر اولین بار اولین نفر پی ام میدم خدارو شکر خدارو شکر خیلی خوبه هم خدا میبینه استاد میبینه همه کائنات که من چقد شادم ??

    خداجووونم سپاسگزارم واسه این همه شادی تو زندگیم

    خداجوووونم سپاسگزارم واسه سلا متیم

    استاد جووون فکر میکنم زندگیم مثل یه پرایده منم نشستم پشتش اولا سخت بود کنترلش کنم ولی هی که میره جلو تر اصلا کنفیکون شدم منفجر شدم اصلا انتهاری منم هرجا بخوام منفجر میکنم باورم نمیشههههه هرکس رو بخوامم منفجر میکنم طرف اونجور که من میخوام رفتار میکنه ??? فقط بعضی وقتا نمیتونم تکرارش کنم میدونی استاد چرا اگه با پراید دستی کشیده باشید میدونید هر دفعه یجور در نمیاد خلاصه منظور مشکل از ماشینه و دراین باب هم مشکل از باور من ولی استاد دست مریزا خدا خودشو بهت بده یه لحظه های احساسش کردم چه حالی بود پولو مولو اینا عالیه ولی انرژی که خدا داره اشکتو در میاره استاد جووونم از ته قلب از تو مهربون جیگر توپل خوشگل قند و عسل سپاسگزارم

    از خدای جیگرم مهربونم عادلم باحال همراه هسر همسنگ همپیالمم سپاسگزارم مگه داریم باحال تر از تو مگه داریم جیگر تر از تو ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: