«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 14

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حدیثه تاران گفته:
    مدت عضویت: 3196 روز

    باسلام خدمت استاد عباس منش و همه ی دوستان هم فرکانسیم.

    من دوساله عضو سایت عباس منش هستم و از محصولات و همه ی فایلهای رایگان استفاده میکنم و بسیار عاشق این سایت و آموزه هاش هستم.

    ولی تو این دوسال شاید حدود دو یا سه بار نظر گذاشتم. چون همیشه فکر میکردم و میکنم من که مث این بچه ها حرفه ای نیستم و از محصولات ثروت و … استفاده نکردم تا بلد باشم نظر بدم!اینا با من فرق دارن.متفاوت از من هستن و…(ترمز)

    ولی این فایل رو که دیدم تصمیم گرفتم نظر بذارم و به خودم اعتماد کنم و به خودم ثابت کنم که همه این دوستان مث من آدمن همه مون مخلوق یک خالق هستیم و اگه اونا میتونن پس منم میتونم. (گاز)

    من تو زندگیم ترمز های خیلی زیادی دارم. و همش دارم گاز میدم تا به هدف برسم! و چقد این فایل باعث شد من فکر کنم!تامل کنم و ترمزهامو دونه دونه پیدا کنم!

    یکی از چندتایی که پیدا کردم مینویسم تا هم اعتماد بنفس پیدا کنم هم شفافتر شه برا خودم و هم اینکه شاید بعضی هام مث من باشن و بدردشون بخوره :

    1- همیشه چیزهای ارزون و با کیفیت متوسط رو بخر چون لزومی نداره اینقد پول داده بشه.وقتی میشه اینو خرید چرا چیز گرونتر و با کیفیت تر بخری؟(ترمز)

    همیشه تو زندگیم چیزایی میخرم که از لحاظ قیمت مناسب باشه و کیفیت متوسطی داشته باشه. و اگه از چیزی خوشم بیاد و قیمتش بالا باشه نمیتونم بخرم حتی اگه پولشو داشته باشم!واقعا چرا؟ چون خودمو لایق چیزای خوب نمیدونم. خیلی پیدا کردن این ترمز زمان برد از من. چون واقعا فکر نمیکردم همچین ترمزی داشته باشم.

    گاز: جهانی که خدا خلق کرده دارای بهترین و باکیفیت ترین چیزهاس. و من هم چون اشرف مخلوقات هستم پس من لیاقت بهترین و با کیفیت ترین چیزهارو دارم. همانطور که خدا فرمود ما همه چیز را مسخر شما کردیم.

    این بزرگترین ترمز زندگیه منه که فکر میکنم میشه با این چیزا پول پس انداز کرد! یا من خیلی آدم خوبی ام که اسراف نمیکنم ! یا انقد خوبم که مراعات حال دیگرانو میکنم!

    از خدای بزرگ میخوام که هیچوقت منو به حال خودم رها نکنه و مث همیشه هوامو داشته باشه.

    خیلی احساس خوبی دارم. و به زودی میام و از همه ی موفقیت هام مینویسم. شروع خوبی بود :)

    دلتون شاد و لبتون خندون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3045 روز

    داشتم فکر می کردم چقدر خوب است محصولات سایت عباس منش انگلیسی هم تهیه و ترجمه یا ساخته شوند که فقط برای فارسی زبان ها قابل استفاده نباشد و همه مردم دنیا بتوانند از آن استفاده کنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3182 روز

    سلام دوستای من.

    خوب زندگی کردن یه هنره ، سعادتمندانه زندگی کردن یه هنره ، این هنره که وقتی خواهرت اوضاعش خوب نیست بتونی بعد از ناراحتی همچنان احساستو دوباره خوب نگه داری..این هنره که وقتی میری بانک و دو نفر اونجا شروع میکنن به دعوا کردن برگردی به احساس خوب وعالی…این هنره که سعادتمندانه زندگی کنی، این هنره که بتونی تمرکزتو حقیقتا بذاری روی اونچه که به تو احساس عالی میده و خودتو پاک کنی از آلودگی ها و توهمات اطرافت و روحت رو دوباره صیقل بدی.. در حالیکه اطرافیانت بهت گاهی احساسای بد میدن..این هنره که به هر روشی که بلدی برگردی به خودت و شعله ی مقدس حقیقت رو در وجودت زنده نگه داری، این هنره. ..این هنره که وقتی همه چیز در دنیای مادی پر از سختی و مشکل به نظر میاد تو بتونی حقیقت ساده و دنیای پاک درون رو ببینی جایی که در اون همه چیز به سادگی و زیبایی تمام پیش میره و سختی و مشکلی در کار نیست این هنره. ما هنرمندیم که هر روز این کارو به بهترین شیوه ای که می تونیم داریم انجام میدیم هرچند که هنوز خیلی کار داریم و اول راهیم. هنرمند باشیم ..خوب و سعادتمندانه زندگی کنیم و برای خودمون و دیگران سادگی حقیقت رو به نمایش بذاریم ، نه پیچیدگی دنیای مادی پر از گیر و گرفتاری.

    لااقل تلاش کنیم هنرمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فاطمه بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 2786 روز

    سلام ب همه و استاد عزیزم

    خوشحالم ک تو جمعتون هستم من ۲سال میشه حدودا ک با سایت اشنا شدم تو بدترین شرایط روحی صداتون حالمو خوب کرد. امروز ک داشتم فایلو میشنیدم کلی ترمز پیدا کردم ???مثلا یکیش اینکه من یه مدته ک اصلا نمیتونم با تمرکز درس بخونم و یادم افتاد ک باورم اینه ک من تا بخام رو درسم متمرکز شم یه اتفاقی میفته ک حواسم پرت میشه مثلا مادرم صدام میزنه گوشیم زنگ میخوره صدای بیرون اذیتم میکنه باید تکلیفای خواهرمو انجام بدم ?و از کلی مسله دیگه ترس دارم .و این ترسها باعث شدن از کتابامم یه جورای فراری بشم .و پارسال هم ک برای کنکور شرو ب درس خوندن کردم باورم این بود ک کسی نمیتونه با یک سال درس خوندن پزشکی قبول یشه ک البته این رو اطرافیانم تو مخم کرده بوودن هر چند ریشش درون خودم بوده مطمنا خلاصه با اینکه بی نهایت زحمت کشیدم پارسال و همه توقعم داشتن قبول شم یه سری اتفاقات افتاد ک نشد .مثلا سهمیه من بین این همه آدم اعمال نشد شب قبلااز کنکور تا ساعت ۶صبح بیدار بودم و توجلسه کلا خوابالود بودم و حالم بد شد ب حدی ک سوالا رو نمیتونستم بخونم و تار میدیدم .خلاصه اینکه با اون همه تلاش بازم باور اشتباهم کار خودشو کرد .البته الانم خییییلی مشکل وجود داره تو باورام و ذهنم سراسر ترمزه .و یه پاکسازی کلی میخوام .ولی مطمنآ میتونم از پسش بر بیام چون مهمترین مرحلش ک همین کشف باورای اشتباه هست رو یاد گرفتم و خدا روشکر ک ب این مسیر هدایت شدم و میخام کلی تغییر عالی تو زندگیم بدم .استادعزیزم کوچکترین نتیجه ای ک من از فایلای شما گرفتم حال خوبم بود بعد از اینکه فهمیدم تمام زندگیم و اتفاقاتش در ذهنم رقم میخوره .و این دلمو قرص کرد

    عاشق همتونم ?ممنونم خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    Poyol LoL گفته:
    مدت عضویت: 2972 روز

    با عرض سلام

    امشب به سمت یک شعر فوق العاده از مولانا هدایت شدم که جواب خیلی از سئوالات درباره نماز خوندن و برقراری ارتباط با خداونده،حالا من یک توضیحی میدم بعد میزارم شعر خواستین خودتون بیشتر تخقیق کنید،اصل موضوع اینه که ما باید به شیوه‌ای که راحتیم و به شیوه خودمون ارتباط برقرار کنیم و اصولا برا همینه که درباره نماز توضیحی نداده شده در قران،و این بیت خیلی مهمهههه که گفتم بزارم و فکر کنین خیلی مهمه

    ما زبان را ننگریم و قال را

    ما روان را بنگریم و حال را

    ناظر قلبیم اگر خاشع بود

    گرچه گفت لفظ ناخاضع رود

    چه جالب که خدا میگه اصولا مهم نیست چی تو دهنته و چه حرفی میزنی باورها و فرکانس هاتون و مهم تر احساستونه(حال)که باهاشون کار داریم(و دقت کنید از ما استفاده کرده)و میگه شیوه ارتباط با خدا حتی اگر از الفاظ ناخاضع هم باشه اما موجب ارامش قلب بشه بازم درسته(حالا شعر میزارم بفهمین)پس سخت نگیرید راحت باشید خداست دیگه?بلاخره من خودمم از اونم چه ارزوها و تصورات و ضعف هام ازش قایم کنم چه نکنم(مثلا این موضوع در من هست که اره مثلا من خیلی این مدل چیز رو‌ خوشم میاد(حالا همسر،خونه،ماشین و…)اما میگم واقعا زشته من بگم چی مثلا،بگم زن زیبا میخوام مثلا?و میگم ولش کن الان خدا میشنوه میگه غلط کردی بچه پررو حرامه زشته بَده باید خودتو کنترل کنی چمیدونم برادرم نگاهت و هزاران حرفی که در کودکی از هزاران کانال و‌ مسجد و… شنیدم(حالا خوبه رفتم تو قران به تفاسیر حوری ها برخورد کردم بعد به خودم گفتم پسر این خدا که از همه پسرا هم در این موضوعات پایه‌تر اصلا موضوعاتی رو توصیف کرده که من تصور کردم گفتم راست میگه واقعا فوق‌العاده میشه)و همه اینها در اعماق ذهنم درحال تکرار شدنه و من فقط میتونم نظاره گر باشم!!!(چون هنوز نتونستم به اون قسمت ها برسم تکاملللللل)و من عاشق موسی هستم تو قران حتی از ابراهیمم بیشتر(خودم فکر میکنم چون شخصیت ابراهیم درست نشناختمه اخه اصلا به طرز عجیبی هربار رفتم به داستان های موسی برخوردم و‌ فکر میکنم یعنی الان الهام شد که اینم بخشی از تکامله یکدفعه نمیشه ابراهیم شد?)اصلا این مرد فوق العادس عجزش بیان میکنه عصبانی میشه میترسه و فوق العااااااادس وای خدا،اونجا که زودتر میره به غار خدا بهش میگه چرا شتابزده اومدی میگه برای اینکه تورو خشنود و راضی کنم???????

    طه

    وَمَا أَعْجَلَکَ عَن قَوْمِکَ یَا مُوسَىٰ

    ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﻮم ﺧﻮﺩ [ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻪ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ ]ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺘﻲ ؟(٨٣)

    قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَىٰ أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ

    ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﺷﺘﺎﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﻮﻱ . ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻚ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ .(٨۴)

    فوق العادس کلا!و خیلی هم خدا داستانش توی قران توضیح داده!

    اما شعر،امیدوارم موفق و ثروتمند باشید خدایا شکرت ازت سپاسگذارم

    دید موسی یک شبانی را براه

    کو همی‌گفت ای گزیننده اله

    تو کجایی تا شوم من چاکرت

    چارقت دوزم کنم شانه سرت

    جامه‌ات شویم شپشهاات کشم

    شیر پیشت آورم ای محتشم

    دستکت بوسم بمالم پایکت

    وقت خواب آید بروبم جایکت

    ای فدای تو همه بزهای من

    ای بیادت هیهی و هیهای من

    این نمط بیهوده می‌گفت آن شبان

    گفت موسی با کی است این ای فلان

    گفت با آنکس که ما را آفرید

    این زمین و چرخ ازو آمد پدید

    گفت موسی های بس مدبر شدی

    خود مسلمان ناشده کافر شدی

    این چه ژاژست این چه کفرست و فشار

    پنبه‌ای اندر دهان خود فشار

    گند کفر تو جهان را گنده کرد

    کفر تو دیبای دین را ژنده کرد

    چارق و پاتابه لایق مر تراست

    آفتابی را چنینها کی رواست

    گر نبندی زین سخن تو حلق را

    آتشی آید بسوزد خلق را

    آتشی گر نامدست این دود چیست

    جان سیه گشته روان مردود چیست

    گر همی‌دانی که یزدان داورست

    ژاژ و گستاخی ترا چون باورست

    دوستی بی‌خرد خود دشمنیست

    حق تعالی زین چنین خدمت غنیست

    با کی می‌گویی تو این با عم و خال

    جسم و حاجت در صفات ذوالجلال

    شیر او نوشد که در نشو و نماست

    چارق او پوشد که او محتاج پاست

    ور برای بنده‌شست این گفت تو

    آنک حق گفت او منست و من خود او

    آنک گفت انی مرضت لم تعد

    من شدم رنجور او تنها نشد

    آنک بی یسمع و بی یبصر شده‌ست

    در حق آن بنده این هم بیهده‌ست

    بی ادب گفتن سخن با خاص حق

    دل بمیراند سیه دارد ورق

    گر تو مردی را بخوانی فاطمه

    گرچه یک جنس‌اند مرد و زن همه

    قصد خون تو کند تا ممکنست

    گرچه خوش‌خو و حلیم و ساکنست

    فاطمه مدحست در حق زنان

    مرد را گویی بود زخم سنان

    دست و پا در حق ما استایش است

    در حق پاکی حق آلایش است

    لم یلد لم یولد او را لایق است

    والد و مولود را او خالق است

    هرچه جسم آمد ولادت وصف اوست

    هرچه مولودست او زین سوی جوست

    زانک از فساد است و مهین

    حادثست و محدثی خواهد یقین

    گفت ای موسی دهانم دوختی

    وز پشیمانی تو جانم سوختی

    جامه را بدرید و آهی کرد تفت

    سر نهاد اندر بیابانی و رفت

    وحی آمد سوی موسی از خدا

    بندهٔ ما را ز ما کردی جدا

    تو برای وصل کردن آمدی

    یا برای فصل کردن آمدی

    ?نکته مهمی که خیلیا میخوان وصل کنن بدتر فصل میکنن مثل همون جملاتی که گفتم شنیدم??

    تا توانی پا منه اندر فراق

    ابغض الاشیاء عندی الطلاق

    هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام

    هر کسی را اصطلاحی داده‌ام

    در حق او مدح و در حق تو ذم

    در حق او شهد و در حق تو سم

    ما بری از پاک و ناپاکی همه

    از گرانجانی و چالاکی همه

    من نکردم امر تا سودی کنم

    بلک تا بر بندگان جودی کنم

    هندوان را اصطلاح هند مدح

    سندیان را اصطلاح سند مدح

    من نگردم پاک از تسبیحشان

    پاک هم ایشان شوند و درفشان

    ما زبان را ننگریم و قال را

    ما روان را بنگریم و حال را

    ناظر قلبیم اگر خاشع بود

    گرچه گفت لفظ ناخاضع رود

    زانک دل جوهر بود گفتن عرض

    پس طفیل آمد عرض جوهر غرض

    چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز

    سوز خواهم سوز با آن سوز ساز

    آتشی از عشق در جان بر فروز

    سر بسر فکر و عبارت را بسوز

    دوستان خیلی طولانیه اگه خواستین برین کاملش بخونین و به اندازه ظرفتون درک کنید ،خدایا شکرت ازت سپاسگذارم،الحمدالله رب العالمین?انگاری با هدایت به این مسیر یه قلب نو‌ بهم هدیه داد بعد از تمام شکست های زندگیم!!!!!!?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مینا انصاری گفته:
      مدت عضویت: 3703 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی ممنون بابت شعر زیبایی که زحمت کشیدی و نوشتی.

      خیلی وقته در مورد نماز تحقیق میکنم مخصوصا در قرآن. به نتایجی هم رسیدم. ولی هنوز در فکرشم و تردید دارم. الان در فکر نماز بودم همینطور سایت عباس منش رو باز کردم و پیام شما رو خوندم دقیقا در مورد نماز گفتی . خدا با حرفهای شما پاسخ منو داد. مرسی دوست خوبم. در پناه خدا شاد و موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Poyol LoL گفته:
        مدت عضویت: 2972 روز

        سلام خوبی مرسی قربونت فدات?

        راستش اینم من ننوشتم!خداروشکر بخاطر تمام این درک و اگاهی و هدایت و حمایت ها،امیدوارم شاد موفق ثروتمند و سعادتمند باشید،باشیم?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمد امین گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    با سلام به استاد عزیز

    استاد چند وقت پیش رفتم طبقه پایین خونمون دیدم مادر و پدرم اخبار زدن مهمان هم داریم دارن گوش میکنن – اونجا اخبار داشت یک فردی رو نشون میداد که یک کارخانه گلاب – و اب لیمو – داشت البته کلی زمین هم داشت که گل می کاشت و غیره و اون فرد میگفت من سالی 50 میلیون دلار گلاب دارم صادرات میکنم حالا به غیر از فروش داخل کشور سالی 50 میلیون دلار گلاب صادرات میکرد – استاد خیلی برای من جالب بود من داشتم روی فرکانس هام کار میکردم همون لحظه رفتم پایین سریع خداوند این فرد رو به من نشان داد که خودت رو محدود نکن ببین سالی 50 میلیون دلار داره گلاب صادرات میکنه – واقعا شاید کسی باور نکنه اگر به کسی بگی ولی به خدا داشت اخبار نشون میداد بی نهایت ثروت هست بی نهایت نعمت هست – واقعا من خودم توی اون لحظه احساسم دگرگون شد به خودم همون جا گفتم بی نهایت نعمت هست بی نهایت ثروت هست توی دلم داشتم تکرار میکردم –

    خدا می دونه فروش داخل کشورش چقدر زیاده همون جا اون شخص رو انقدر توی دلم تحسین کردم گفتم افرین دمت گرم که انقدر پول میسازی خدا خیرت بده – بببین چقدر ادم استخدام کردی بهشون پول میدی – چقدر به این انسان ها نون میدی دمت گرم نوش جونت – بعد از اونجا از خدای رحمان خداستم گفتم خدایا من هم میخوام ازادی مالی داشته باشم

    استاد به امید خدا میخوام محصول روانشاسی ثروت 3 و 1 رو بخرم – از خدا خواستم نمی دونم از خدا خواستم یک کاری برای من جور کنه که برم سر کار یک چند تا ایده هم زده به برسم به یک کارهایی بکنم برم یکجای کار کنم – اگر از پدرم پول بخوام به من میده خیلی بهش بگم – اما دوست ندارم دوست دارم خودم بخرم خودم بهاش رو پرداخت کنم – تا کی میخوام از پدرم پول بگیرم – خسته شدم – خودم میخوام برم بیرون کار کنم بهای محصولات شما پرداخت کنم – دوست دارم به خودم بگم من انسان ارزشمندی هستم برای رشد و پیشرفت خودم باید بهاش رو پرداخت کنم – استاد به شکر خدا میخوام برم یک سال بیرون کار کنم این محصولات رو بخرم – و خبر خوب من اینکه پدر من یک طبقه رو کاملا داده به من که بتونم روی باورهام کار کنم البته بهش گفتم دارم درس میخونم درس محصولات عباس منش اینم درس دیگه درس زندگی درس درست و خوب زندگی کردن اون کتاب های اشغال دو هزاری دانشگاه به درد من نمیخوره – حالا به امید خدا میخوام این محصولات رو بخرم – دو طبقه خونه ما هم خالیه به امید خدا -مادر و پدر من که 24 ساعته دیگه شهرستان هستن خدا رو شکر روی باورهام کار میکنم روی ایدهام کار میکنم محصول روانشاسی ثروت 3 و 1 رو خیلی دوست دارم بخرم واقعا باورهای مالی من رو دیوانه کرده خیلی خرابه خیلی خرابه

    با تشکر از شما استاد عزیز گفتم این خبر خوب رو به شما بدم چون خیلی احساس من خوب شد که اون شخص از فروش گلاب 50 میلیون دلار سالانه درامد داشت به پول ایران میشه سالی 700 یا 800 میلیارد تومن – با دلار جدید این هم از قیمت ارز که میگن تحریم شدیم بد بخت شدیم بعضی ها دارن پادشاهی میکنن توی ایران پادشاهی میکنن – کسانی که توی مدار باشن میبنن این افراد رو واقعا چرا من باید برم طبقه پایین کسی هم صدام نزد برم پایین یک دفعه بعد اون شخص رو توی اخبار بیبنم – ( استاد خیلی جالبه وقتی من داشتم اون رو می دیدم اصلا کسی توی خانواده ما مهمان های ما حواسش نبود خیلی جالب بود برای من اصلا مادرم بلند شد رفت توی اشپزخانه مهمان هم برای ما اومد بود به خدا قسم اصلا هیچ کس حواسش نبود خانه شلوغ فقط من داشتم نگاه میکردم یا داشتن با هم صحبت میکردن اصلا نبودن انگار اونجا خیلی برای من واقعا جالب اونجا واقعا فهمیدم که چطور دارن این فرکانس ها و مدار کار میکنن این همه ادم توی خونه حتی یک نفر هم حواسش نبود که نگاه کنه از گلاب این شخص انقدر درامد داره –

    با تشکر از شما استاد خوبم سپاس از شما خدا رو شکر میکنم برای وجود شما –

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    در خصوص این جمله که گفتین که : اگر در محیطی ایزوله رشد می کردیم به گونه ای که هیچ باور محدود کننده ای از جامعه به ما القا نمی شد، هیچ مانع ذهنی یا ترمزی در ذهن مان شکل نمی گرفت. یه سوال داشتم و اون این که :

    داستان هابیل و قابیل را همه شنیدیم

    هر دوی اینها در محیط ایزوله و غیر اجتماع بزرگ شده بودند. و هیچ جامعه ای برای القای باوری خاص وجود نداشت

    چرا یکی باور محدود کننده داشت و دیگری نداشت؟ چرا یکی کم بخشش کرد و دیگری زیاد.چرا یکی باور فقر و کمبود داشت و دیگری باور رزاق بودن خداوند باور فراوانی خداوند را داشت؟

    این سوالم فکر میکنم گفته شما را زیر سوال میبره اگر اشتباه میکنم لطفا راهنمایی کنین ؛

    ما حتی اگر در محیط ایزوله بدون ورود هر گونه باور اشتباه هم باشیم به محض فراموشی خداوند و صفات او شیطان در ما ورود پیدا میکنه. باورهای محدود کننده مثل وعده های فقر و فحشا را در ما نهادینه خواهد کرد.چون قسم خورده برای این کارش. اینو میدونم اگر ما به شیطان اجازه ورود ندهیم هیچ کاری نمیتونه انجام بده. ولی اگر… بحث همین روی اگر هستش

    اگر هر روز روی ایمانمون به خداوند کار نکنیم در هر جامعه ای هم باشیم( حتی اون جامعه ایزوله که شما گفتین) شیطان راه خودشو پیدا میکنه و وعدههاشو ممکنه حتی در ذهنمون نهادینه کنه.

    کار کردن روی باورها و ایمانمون به قدرتهای خداوند یه چیز همیشگیه و هیچ ارتباطی به هیچ چیز دیگری نداره به همین خاطر هستش که نماز را تحت هیچ شرایطی نمیتوان ترک کرد . حتی در شهری تنها و بی کس .چون شیطان برای گمراه کردن انسانها هیچ شرطی را نگذاشته و خداوند هم ؛ هم دست ما رو و هم دست شیطان را باز گذاشته

    دست شیطان برای فریب ما باز گذاشته و

    دست ما را هم بر ای پذیرش یا عدم پذیرش وعده های شیطان یا خداوند باز گذاشته

    کار کردن روی باور ها ( ایمان) کاری همیشگی و بی قید و شرط است.

    پس این جمله که

    اگر در محیطی ایزوله رشد می کردیم به گونه ای که هیچ باور محدود کننده ای از جامعه به ما القا نمی شد، هیچ مانع ذهنی یا ترمزی در ذهن مان شکل نمی گرفت.

    به نظرم اشتباه هست و جمله درستش اینه که

    عبارت دیگر، اگر در محیطی ایزوله هم رشد می کردیم به گونه ای که هیچ باور محدود کننده ای از جامعه به ما القا نمی شد، باز هم ممکن بود مانع ذهنی یا ترمزی در ذهن مان شکل بگیرد. چون شیطان روی وعده فقر و فحشا قسم خورده و البته خداوند هم تا روزی معین به او مهلت داده. پس هیچ وقت کار روی باورها محدوده و یا شرطی خاص نمیطلبد. کاریست همیشگی تا روز مرگ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      گروه تحقیقاتی عباس منش گفته:
      مدت عضویت: 3907 روز

      دوست عزیز چرا فکر می کنید محیط فرزندان آدم ایزوله بوده است؟

      محیط ایزوله یعنی شرایطی که به هیچ عنوان باور محدود کننده وجود نداشته باشد نه اینکه جامعه ای وجود نداشته باشد اگر به دلیل قتل قابیل فکر کنید بهتر متوجه باور کمبود در وجود او می شوید.

      موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        حمید خالقی گفته:
        مدت عضویت: 3881 روز

        ممنون از گروه تحقیقاتی عباس منش

        یه مطلبی همین الان به ذهنم رسید.

        آیا کسی و یا کسانی هستند که ۱۰۰ در باورهاشون درست باشه؟

        ۱۰۰ درصد به ۲ مفهوم

        ۱- صد درصده باورهاشون درست باشه( یعنی همه باورهاشون در تمام زمینه ها درست باشه)

        ۲ – به باورهای صدر صد درست در هر زمینه ای دست یافته باشند.( مثلا در زمینه ثروت به باورهای ۱۰۰ خالص دست بیابند و یا مثلا در زمینه اعتماد به نفس باورهاشون تا میزان ۱۰۰ رشد داده باشند و به باورهای خالص برسند.

        چنین چیزی امکان داره؟

        اینو اگر به ما جواب بدین ممنون میباشم.

        باتشکر.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    شیدا جمشیدی گفته:
    مدت عضویت: 3289 روز

    سلام استاد، خیییییییلی حس خوبی گرفتم از این فایل ممنون که ما رو هم در اوقات خوشتان شریک می کنید. فقط خواستم حسم انتقال بدم و انرژی که منعکس کردید در جهان رو به خودتون منعکس کنم. پایدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهدی نوری گفته:
    مدت عضویت: 3390 روز

    استاد عزیزم خیلی ممنونم که دلارهاتون و توی کیف پولتون صاف میزارید و به پول احترام می زارید

    همین که نشون میدید دارید به تمام گفته های خودتون عمل میکنید خیلی به من کمک میکنه تا من با ایمان بیشتری به آگاهی های که به من داده میشه عمل کنم

    راستی من هنوز جلسه دوم کشف قوانین هستم و خیلی فکرم مشغول جلسه دوم هست نمیتونم دل بکنم و هر روز دارم گوش میدم

    این مثالی که زدید در مورد مالیات خیلی جالب بود

    حالا ی مثالی من بزنم در مورد استرالیا <

    99 درصد افغانی ها و ایرانی های که اینجا هستن برای این که بتونن خونه بخرن خودشون و توی چنگال بانک ها میندازن و وام میگیرن

    و برای همین باعث شده که سه تا شغل داشته باشن

    و جنس خوب نمیگیرن که مالیات ندن و کارشون و گسترش نمیدن که مالیات ندن و اون خونه ای که مثلا 500 هزار دلار استرالیایی میرن با وام خونه میگیرن طرف 25 سال باید کار کنه تا بتونه اون سود بانک و پرداخت کنه ( دقیقا میشن نوکر بانک ) و قیمتی که اون خونه براش تموم میشه یه جیزی نزدیک به یک و نیم میلیون دلار میشه !!!!

    خیلی دوست دارم استاد شما در مورد این ترمز ها فایل بیشتر اماده کنید و یا حتی توی تلگرام ویس بفرستید هر موقعی که تونستید به شدت هم به من هم به خودتون و هم به تمام کسایی که تمرکز گذاشتن تا ترمز های زندگیشون و پیدا کنن کمک میکنه و ایده بهشون میش

    مثلا یه باور درست در مورد مالیات این هست که من هرچقدر درامدم بالا تر بره و مالیات بیشتری بدم اون مالیاتی که من میدم به زیبایی شهر و کشور کمک میکنه و باعث میشه اون ثروت در زندگی من بیشتر بشه و اون ثروت در زندگی من در جریان بی افته و ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: