«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملیحه شبانیان گفته:
    مدت عضویت: 3513 روز

    به نام خداوند بخشنده ی دستگیر / کریم خطابخش پوزش پذیر

    سلام

    امروز صبح بلافاصله بعد از بیدارشدن اومدم تو سایت و اولین تصویری که به چشمم خورد این فایل بود. کلیک کردم و وارد شدم. شنیدم و رفتم پی باقی کارهام. تمام روز ذهنم پر بود از سریع الانتقالی خداوند. این که می گوید: شو! و می شود. خیلی عجیب بود. باورش سخت بود. با وجودیکه مدت زیادیه با سیستم قانون جذب آشنام و میدونم به قول استر هیکس، وقتی موشک خواسته به جهان پرتاب میشه در دَم برآورده میشه و جهان بسیار سریع عمل میکنه. و این که فقط زمان پاسخ تا دریافت نامشخصه و ارتباط مستقیم به قدرت باورهای مساعد با خواسته داره. هرقدر باورها نامساعدتر باشن ما خواسته هامون رو دیرتر دریافت می کنیم. همه ی به هدف نرسیدن ها و ناامید شدن ها و ایمانهای سوخته مربوط به مرحله ی دریافته. وگرنه دو مرحله ی قبلی گاهی حتی بدون این که خودآگاه چیزی رو خواسته باشیم همین که بهش فکر کردیم فرکانسها کارشون رو انجام دادن. مهم مرحله ی سومه که اهرم های “گاز و ترمز” رو بوجود میاره. مثل این می مونه که ما به محض سفارش دادن کالایی، پستچی میرسه پشت در خونه و زنگ رو میزنه. اما ما به هر دلیلی در رو باز نمیکنیم. یا خونه نیستیم، یا مشغول یه کاری شدیم و صدای زنگ رو نشنفتیم یا … این بسته مرجوع میشه و حالا ما میوفتیم تو پروسه ی پیگیری و رفت و آمد و انتظار. اگر من به محض سفارش کالا و قبل از رسیدن پستچی تو چهارچوب در ایستاده باشم مسلما خیلی زود کالا به دستم میرسه و دیگه پروسه ی پیگیری و … وجود نخواهد داشت. دقیقا مثل همون جمله ی استاد در همین فایل که میگن: اگر ما در محیط ایزوله بزرگ می شدیم هیچ ترمزی نداشتیم و خواسته هامون رو کاملا بی واسطه دریافت می کردیم. ولی در مسیر گذر عمر هذآنچه اطرافیان میگن برای ما باور میسازه و سخت تر از اون گاهی متوجه میشیم باورهایی برامون ترمزهای قدرقدرت ساختن که مربوط به نیاکان ما هستن و به شکل فرهنگ در رگ و پی ما نفوذ کردن. اما حالا که محیط ایزوله ای وجود نداره متوجه شدم باور بزرگ و مهمی هست که هیچ باوری به پاش نمیرسه و هیچ گازی زور و قدرت و نیروی این باور رو نداره و اونهم : یدالله فوق ایدیهم ه. این که خداوند مطلقِ بی چون و چراست. این که وهابیت و بخشندگیش حد و انتها نداره. این که هرجا باشی و در هر حالی اگر قطب نمات رو به سمت اون بگیری همه ی کوره راه ها شاهراه میشن و همه ی دریاها شکافته. امروز با این جملات دلم قرص شد که همون جایی که هستم درست ترین جای ممکنه و از همون جا باورهام رو رصد میکنم.

    در تمام مدت روز مفاهیم گاز و ترمز رو با خودم مرور میکردم. گاهی از ذهنیاتم یادداشت برمیداشتم و گاهی هم به سرعتش نمی رسیدم و فقط از دریافتهام لذت می بردم و گاهی متعجب. چند مورد از مسائلی که باهاشون بیشترین مشکل رو داشتم نوشتم که ترمزهاشون رو پیدا کنم. تو روابط، تو ماجراهای مالی، تو دلخوشیهام و … بدون استثنا در همه ی موارد “شرک” رو به وضوح دیدم. دیدم که به این دلیل روابط من به اونجاهایی که دلم میخواد نمیرسن که زیاد به دنبال تاییدطلبی و جواب دادن به این و اون بودم. من در تمامی موارد که فکر میکردم و می نوشتم می دیدم برای جلب نظر فلانی، فلان کار رو انجام دادم. یا برای این که بهمانی از من رنجیده نشه و تنهام نذاره ، بهمان کار رو کردم. و یه عالمه موارد اینگونه. و جالبه هر زمان که ذره ای روی کسی غیر از خدا حسابی باز کردم به طرز مسخره ای طرد شدم و تنهام گذاشتن. در مورد مالی هم همینطور بود. هر وقت از انجام کاری ترسیده م که مبادا فلانی جلوش رو بگیره یا بهمانی خرابش کنه یا برای جلب نظر این آدم کاری رو انجام بدم یا ندم و … همیشه با شکست روبرو شدم. اما قبلا نمیدونستم چرا این اتفاقات میوفتن. و جالبه تمام موفقیت هام که منو شگفت زده کردن خیلی راحت و بی دردسر و زمانی رخ دادن که من بدون هیچ حساب و کتابی فقط برای وجود و دل خودم اون کار رو انجام داده بودم و منتظر هیچ پاداش و به به و چه چهی نبودم.

    این گونه باورهای غلط، ترمزهای سنگینی ساختن. فهمیدم چرا خدا همه ی گناه ها رو می بخشه به جز “شرک”. این شرکای بی مقداری که این همه سال برای خدا ساختم همه ی نعمات زندگیم رو بلعیدن. خودم رو فلج کردن. خواب و خوراک رو بر من حروم کردن. و سر آخر با پذیرفتن صددرصد مسولیت آفرینش و خلق زندگیم و تکرار و تکرار اون در کلام و نوشته و پیدا کردن ما به اذاهاش تو جریانات زندگیم مدام تمرین کردم و تمرین کردم. در مرور باورهام به هر کدوم از باورهای شرک آلودم که میرسیدم مدام خدا رو شکر میکردم که دارم آگاهانه ترمزهام رو می بینم. و بارها این بیت رو تکرار میکردم: که یکی هست و هیچ نیست جز او / وحده لا اله الا هو . دیدم هیچ پادزهری جز یاد خداوند و ایمان به قدرت مطلقش و یگانگیش، نمیتونه زهر این ترمزها رو بگیره. من ریشه ی ترمزهام رو فقط و فقط در همین نقطه دیدم. از وقتی این موضوع برام روشن شد دارم یکسر راجع بهش می نویسم و می خونم و حرف میزنم. دلم نمیخواد بخوابم یا کار دیگه ای انجام بدم که مبادا از یادم بره. تصمیم گرفتم تمام خونه م رو پر از جملات و تصاویری کنم که فقط خداوند رو به یادم میاره. در هر کاری کدی بذارم که حتی لحظه ای از یادش فارغ نباشم. تو این فکرا بودم که یاد این جمله ی استاد عباسمنش افتادم که میگن: تو اگر با خودت هماهنگ باشی؛ تو اگر با خودت رله باشی؛ تو اگر مدام به مسائل طوری نگاه کنی که حالت رو خوب نگه داری؛ تو اگر با خودت حالت خوب باشه ؛ تو اگر خداگونه باشی؛ لازم نیست کاری انجام بدی. همه ی کارها رو جهان برای تو انجام میده. اونهم خودبخود. دیدم مدام به یاد خدا بودن یعنی داشتن حال خوب. یعنی تمرکز بر داشته ها. یعنی تمرکز بر نکات مثبت. و به اینجا که رسیدم برگشتم به اون جمله م که در ابتدای متن نوشتم: من هرجا که باشم درست ترین جای ممکنه. من از همون جا شروع میکنم به تغییر نگاهم بطوری که حالم رو بهتر کنه و در هر قدم به سمت حال خوب هدایت بشم. وقتی حالم خوبه یعنی حضور خدا رو بیشتر از هر وقت دیگه ای حس میکنم. یعنی ایمانم از هر وقتی بیشتره. یعنی با حال خوب ترمزها از بین خواهند رفت. چون اصل و اساس حال بد، ترمزها و گیرهای ذهنی هستن که براشون جوابی نداریم . توشون گیر می افتیم و پایداریشون رو بیشتر می کنیم. من فعلا به این حد از مسیر رسیدم و مطمئنا با حفظ تعهد و انجام تمرینات هر روزه و هر لحظه به قدم های بعدی هدایت خواهم شد.

    از خداوند بزرگ بابت این قوانین آرامش بخش و بدون تغییر سپاسگزارم که امکان برگشتن به مسیر سعادت رو در هر قدم دوری ازین راه، میسر کرده. این که میگه : صدبار اگر توبه شکستی بازآ ؛ داره در هر نفس تاییدش میکنه. بنازم به این خالق بخشنده ی دستگیر/ کریم خطابخش پوزش پذیر

    سپاس از استاد عباسمنش و همه ی عزیزانی که این جواهرات آگاهی رو در هر دم منتشر میکنن.

    نفسون حق ؛ دمتون گرم ؛ سرتون سلامت و ایام به کام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    ثروتمند نابغه ... گفته:
    مدت عضویت: 3195 روز

    سلام دوستان عزیز میخواستم به یک نکته اشاره بکنم بعدش هم دستاورد هامو براتون بگم .

    امیدوارم این دیدگاه رو بخوانید و اگر خوشتون اومد یا این که نظری داشتین برام بنویسین دوست دارم باهام صحبت کنید

    درسته که من بجز رویاهایی که رویا نیستن هیچ کدام از محصولات رو خریداری نکردم دلیلش هم بدهکاری زیاد بوده ک… بگذریم هیچ?

    ولی همه ی فایل های رایگان رو گوش کردم و با خواندن نظرات شما عزیزان کم کم چیزایی فهمیدم که تو محصولات استاد عباس منش چه چیز هایی گفته شده و چیز های با ارزشی دستگیرم شده … بعضی جاها دوستان گفتن برای ایجاد باور ها باید بریم دنبال افرادی بگردیم و پیدا کنیم که بدون سرمایه مثلا کارشون رو شروع کردن و یا دنبال افرادی بگردین که بدون ارث ثروتمند شدن …شما همتون انقدر سرگرم انجام تمرینات بودین و سرگرم استفاذه از محصولات شدین که سه چیز رو اصلا حواستون نبوده از کنارش گذشتین??

    یکی این که تمام اون افرادی که برای الگو گرفتن در دنیای بیرون دنبالش میگردین تو همین سایت هستن چرا جاهای دور میرین همین سایت پره از اذم های ثروتمند خود ساخته بابا بخدا ??

    دومین مطلب اینه که با خواندن نظرات دوستان بهتر در مدار قرار میگیرین چون هم فرکانسی های خودمان وقتی چیزی رو میزارن و مینویسن ما بهتر متوجه میشیم فرض مثال استاد عباس منش انقدر مدارش با من فاصله داره که شاید اصلا حرف هاش رو متوجه نشم ولی همون صحبت رو یک دوست هم مدار توی نظرات مینویسه سریع ذهنم بدون مقاومت میپذیره

    سوم این که حواستون باشه با گذاشتن یک سری نظرات دارین محصولات استاد رو لو میدین من با خواندن نظرات متوجه شدم همه محصولات چجوریه از تمرین دسته چک و بخشش بگیر تا ایجاد انگیزه ????

    از اینا بگذریم

    من روزگاری بود تقریبا سه سال پیش که تنها راه حل خودکشی مونده بود برام .کسی که یک رسوایی بزرگ و بی ابرویی اجتماعی رو کم کم داشت فراموش میکرد یک مرتبه یک رسوایی مالی برایش پیش امد کسی بودم که تو عمرم بیست میلیون پول یک جا ندیده بودم صد و هفتاد میلیون بدهکاری بالا اوردم تقریبا شانزده نفر از من پول میخواستن .یک مغازه داشتم اجاره ای که فروش اندازه ی شام و نهارم در نمیاورد . کارگرا ترکم کردن .اجار چند ماه عقب افتاده بود .شریکی داشتم که سه برابر حقشو ازم گرفت و رفت کل بدهی ها هم گذاشت رو دوش من گفت خودت قول دادی که اگر ضرر کردیم تو حقتو بگیر خلاصه یک ریال گرشت نکرد هیچ بخدا قسم سه برابر حقشو گرفت با زووور و بی حیایی منم چون دوست نداشتم در و همسایه از مشکلمون سر در نیارن قبول کردم حالا بماند چقدر سود دیر کرد همه ی چک هارو پرداخت کردم .خلاصه من خودمو زندانی کرذم تو انبار مقداری نون گرفذم و چند تا کنسرو لوبیا مغزه رو بستم و تو انبار نشستم چقدر ادم ها زنگ میزدن برا پول هیچ تازه دو سه جا حساب هام اشتباه شده بود و پولی که مطمئن بودم پرداحت شده گفتن پرداخت نکردی و من هم نتونستم ثابت کنم چون هر بار شماره کارتی میدادن منم خودم هر بار با کارت دیگه فرستاده بودم بهر حال بجز بدهی ها دوسه جا هم اون پولی که پرداخت کرده بودم رو دوباره پرداخت کردم از ی طرف خانواده ی نامزد و نامزدم چه فشار هایی نیاورده بودن که عروسی کنیم یا طلاق . از طرف دیگه من حتی کرایه نداشتم برم تا خونه ی نامزدم سر بزنم به قول استاد کل جهان بسیج شده بودن برا بدبخت کردن من همه چیز دست به دست هم داده بودن که بیچاره ترم کنند حتی باد و بارون که همه چیزامو خیس کرد و خراب شد ریختم بیرون ?

    بهر حال چقدر دعا کردم که خدا حد اقل دلیل این گرفتاری هامو بهم بگه چون خیلی خودمو قبول داشتم هیچ کس مثل من کاری نبود هیچ کس مثل من فاکتور های موفق شدن رو نداشت خودمو از همه بالا تر و با لیاقت تر میدونستم

    همش میگفتم خدایا چرا اینجوری میشه تیکه کلامی داشتم میگفتم (نمیدونم چرا هی نمیشه)

    بهر حال اون شب که عاجزانه از خدا خواستم یک فیلمی از طرف یک ناشناس ک عضو کانال تلگرامم بود برام ارسال شد گفت بزار کانال .من اون فیلم رو باز کرذم (قانون جذب در قرآن ) این یک معجزه بود من تازه از خدا خواسته بوذم سریع مستجاب شد

    جواب کل سوالام رو استاد عزیز تو اون فایل داد بعد من سرچ زدم تو گوگل دیدم واااای خدای من چقدر فیلم این چنینی و نشستم تاصبح همشو نگا کردم آرامش عجیبی داشت کم کم از طریق همین سایت با استاد های دیگه مث احمد حلت شاهین فرهنگ و ازمندیان اشنا شدم دیدم احمد حلت خیلی پر انرژی حرف میزنه (البته قسم میخورم هیچ کدامشون مثل استاد عباس منش قانون رو درک نکردن ) فقط قشنگ حرف میزد من خیلی انرژی ازش گرفتم . صبح خوابیدم ظهر بیدار شدم گوشیم زنگ خورده بود بله یک دوستی بهم زنگ زد گغت کاری برات سراغ دارم مغازتو ول کن بیا اینجا پول خوبی میده توکه کار نداری الکی وقت خودت تلف نکن ..معجزه ی دوم اتفاق افتاد سال نودو چهار اون موقه محصول روانشناسی پانصد هزار قیمتش بود من کاری پیدا کردم برجی سه میلیون و نیم ک با اضافه کاری میشد چهار میلیون هههههه خدایا این باورنکردنیه .مغازه رو تحویل دادم پول پیش هرچی داشتم پیشش موند بجای اجار عقب افتاده ولی دیگر نگران نبودم گفتم بقیه اش هم برا خودت خخخخ انباری ارزان قیمت گرفتم وسایل مغازم انداختم داخلش تا وقتی که مشتری پیدا بشه بهش بفروشم . برجی چارصد تومان اجار انبار بود بعد مدتی زنگ زد گفت باید اجار رو بیشتر کنی من هشتصد میخوام منم بدون نگرانی گفتم چشم اگر نتونستم تا جمعه وسایلم رو ببرم بیرون اجارو بالا میبرم مشکلی نیست نزاشتم تضاد ها باعث بشن دوباره نگران بشم من تازه به احساس خوب رسیده بودم نمیخواستم مسایل مالی حالمو بد کنن

    معجزه ی حال خوبم این بار این بود که طرف خودش دوباره زنگ زد گفت انبار خیلی بزرگه وسایل تو رو میچینم گوشه ای یک چی میکشم روش قسمتی از انبارو اجار میدم تو برجی دویست تومن بده کافیه خخخخخخ از چهارصد تومن کرایه رسید به دویست تومن این نشانه های ایمانی بود که در درونم ایجاد شده بود . ما کار کردیم و بدهی های کوچیکمون دادیم یک کانالی هم مسابقه گذاشته بود که هرکی برنده میشد سکه بهش میدادن بله معجزه ی بعدی این نبود که سکه رو من برنده شدم معجزه این بود که هیچ کس بجز من تو مسابقه شرکت نکرده بود خخخخخ هر چند تاریخ مسابقه رو بارها عقب انداخت ولی هیچ کس شرکت نکرد خخخ رفتم سکه رو گرفتم و برگشتم به همین سادگی . بخاطر این که طولانی شد معجزه هامو فقط میگم ازین ببعد خلاصه ش میکنم معجزه بعدی این بود قبل از خواب تو گوشیم داشتم به یک گل رز زیبا نگا میکردم دیرین دیرین صبح اول وقت یک دست گل خوشگل از شاگردم دریاغت کرذم خخخخ معجزه ی بعد تضاد بود حکم جلب اومد منو گرفتن خخخخ شاکی پول کرایه نداشت منو ببره شهر خودمون هر کاری کرد پولش جور نشد یک تومنی کرایه میخواستن کلانتری هم گفت باید شاکی این پولو بپردازه ک نشد و من اذاذ شذم خخخخخخ با خیال راحت عروسی کردم معجزه خونه بدون پول پیش گیرم اومد .. معجزه پول کولر نداشتم خود صاحب خونه برام کولر نصب کرد بدون این که ازش درخواست کنم …به خداوندی خدا از اون روز همچنان معجزه رو تجربه میکنم که وقت نیست بنویسم به خدا توکل کنید نزارید هیچ چیز حالتون رو خراب کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 2757 روز

      سلام آقای نابغه. کامنتتون رو خوندم خ عالی بود. خ خوشحال شدم که اینهمه موفقیت بدست آوردین و مشکلاتتون رو براحتی حل کردین.بهتون تبریک میگم که قاتون رو خ خوب درک کردین… لطفا بیشتر از باورهاتون بگین و اینکه بفرمایید چه تمریناتی در طول روز انجام میدین؟؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ثروتمند نابغه ... گفته:
        مدت عضویت: 3195 روز

        سلام نفس ? راستش باور خاصی که باعث موفقیتم شده نمیدونم ولی اینو مطمعنم که ایمان به خدا و خونسردی باعث شد این اتفاقا بیفته ..تمرین خاصی هم نداشتم فقط در مقابل تضاد ها مقاومت نمیکردم با خودم میگفتم نهایتش اینه که بمیرم یا بی اعتبار بشم ..من از این دو تا هم باکی ندارم چون دلم به خدا قرصه .. بهش توکل میکنم هرچی پیش اید خوش آید . و برای حل کردن مسائل هیچ اقدامی نکردم خودشون حل میشدن من تنها یک کارو بلدم اون هم اینه تو مواقع وحشتناک سخت خودمو آروم میکنم و با خودم میگم هرچی میخواد بشه بشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الی گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    سلامی از جنس عشق به خانواد بزرگ عباسمنش

    خب دوستان عزیز من تصمیم گرفتم درکم از این فایل در قالب کامنت بیارم تا بتونم به کمالگرایی خودم یه کوچولو غلبه کرده باشم…

    آگاهی های این جلسه:

    جهان طوری طراحی شده که پاسخ خواسته هارو خیلی سریع میده یعنی سریع الاجابته

    پس اگر من خواسته ای دارم و باورهای مناسبی درموردش ساختم و هنوز به اون خواسته نرسیدم یه پام رو ترمزه که ۹۹ درصد مواقع این ترمزها کاملا ناخودآگاهه، چرا که خواسته+باور مناسب – ترمز = تحقق

    اگر خواسته ای میخوای و بهش نمیرسی یا سخت داری بهش میرسی یعنی پات رو ترمزه

    ساز و کار جهان از درک ماخارجه پس اینکه چطور منو به خواستم میرسونه مسئله نیست، چرا که خداوند هزاران دست داره برای رسوندن من به خواستم، پس اگر نمیشه باید ببینم خروجی افکار من چیه، بازم تاکید میکنم خروجی افکار من مهمهههه نه هیچ کس دیگه.

    اصلاااااا برای پیدا کردن ترمز هم باید باور مناسب داشت، باور به اینکه جهان طوری طراحی شده که به محض شکل گرفتن خواسته، اون خواسته محقق میشه ، باید اینو باور کنی تا دنبال دلیل نشدن (ترمزها) در درونت بگردی.

    پیدا کردن ترمز: مثلا برای خود من حس میکنم کمالگرایی یه ترمز بزرگ که تا به امروز اصلا بهش فکرم نکرده بودم، یعنی اصلا این ویژگی تو وجودم تشخیص نداده بودم، من دوست داشتم یک رابطه عالی تجربه کنم ولی مدام به این فکر میکردم نه حالا من اماده نیستم، من باید پخته بشم، عاقل تر بشم، رشد کنم از هر نظر، تغییرات ظاهری که دوست دارم و به وجود بیارم ( البته اینا تاحدود زیادی به کمبود عزت نفسم ربط داره) در کل یک انسان کامل کامل باشم تابتونم وارد رابطه بشم درصورتی که خود این موضوعات باعث میشد من خواستمو خیلی دور ببینم و براش اقدام خاصی نکنم ولی وقتی فکر کردم دیدم خود رابطه بستری برای رشد و تکامل منه…

    الان دارم سعی میکنم بپذیرم برای عالی بودن نیازی نیست کامل و بی نقص باشی بلکه کافیه هر روز بهتر از روز قبل بود و این حتی با بودن تو یک رابطه ارزشمند که با معیارهای من همخوانی داره ملموس تره 😌

    امیدوارم درک درستی از این فایل داشته باشم، هرچند که من مطابق مدار الانم میتونم درک کنم و همین درک برای ادامه دادنم کافیه…

    به قول استاد برای حرکت کردن همین جایی که هستید جای مناسبیه 😌❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    صدیقه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    بنام یکتای بی همتا

    سلام به بهترین استاد دنیا و خانم شایسته

    ۵۷مین روز سفر

    ترمز و گاز

    هر زمان خواسته ای داریم و دیر میشه یا خیلی دیر بهش میرسیم یا اصلا بهش نمیرسیم از باورهایی نشات میگیره که استاد تشبیهش کردن به ترمز.

    یعنی اون باورها اینقدر در لفافه هستن و اینقدر خوب پوشش داده شدن که حتی فکر نمیکنی که داره جلوی پرواز تو رو میگیره.

    مثل باورهای مذهبی برای آدمای مذهبی که خیلی موثرهستن و اصلا هم دیده نمیشن.

    خداوند جهان رو مسخر ما کرده یعنی اینکه به تسخیر من دراومده ،یعنی من بگم بشو و جهان میگه فرمانبردارم سرورم مثل غول چراغ جادو خخخخخ

    ولی چرا برای ما اینجوری محقق نمیشه ،چون باورهای مخربی داریم که جلوی محقق شدن خواسته هامونو میگیره.

    مثلا من دوست دارم که ثروتمند باشم ولی چون مذهبی هستم و از بچگی یاد گرفتم هرکی پولدار شده دیگه رابطه اش با خدا ازبین رفته ،این باور نابود کننده هرچی ثروته که من بسازم.پس انگار پامو محکم گذاشتم رو ترمز چندتا آجرهم گذاشتم جلو لاستیک ،بعد میگم چرا ماشین راه نمیفته.

    اینجا کار من اینه که برم اون آجرها رو بردارم ،پام رو هم از رو ترمز بردارم بعد با کوچکترین گازی ماشین به حرکت در میاد.

    و من به خواسته ام که ثروتمند شدنه میرسم.

    البته اگر باورهای ثروت سازم رو قبلا درست کرده باشم .

    استاد مثالتون در مورد بچه ها واقعا درسته.

    پسر من از اون بچه هایی هست که یکم ازشون تعریف کنی دیگه همه کار میکنن تا به تو بیشتر اثبات کنن که بلدن اون کار رو

    .پسرم چهار سالشه چند وقت پیش خیلی احساس قدرت میکرد و هی یه چیزایی رو از رو زمین بلند میکرد و ما هم تشویقش میکردیم .

    یه روز برای برادر زادم تعریف میکرد که من چی رو بلند میکنم چی رو بلند میکنم.

    برادر زاده ام هم تشویقش کرد و میگفت برو اون پشتی رو بردار ببینم .بعد پسرم بلند میکرد و کلی تشویق .دوسه مرتبه هرچیزی رو برداشت و کلی تشویق .

    تو خونه ای که بودیم یه کولر رو میزی داشت

    یهو پسرم رفت و پایه کولر رو هم یکم بالا داد .

    اون پایه خیلی سنگین بود باز کولرم روش بود ولی بازم یه کوچولو تکون خورد و ما همه متعجب شدیم .پسرم اصلا حتی فکر هم نمیکرد که نمیتونه اونو انجام بده و خیلی سریع رفت و انجام داد.

    الان که شما در مورد بچه ها گفتین من با خودم گفتم اره ببین من حتی خودم به اون پایه دست نمیزدم چون میدونستم سنگینه ولی اون با همون مقدار زورش نگفت نمیتونم و نمیشه ،رفت اونو بلند کنه و اتفاقا یه کوچولو هم تکون خورد و اون به هدفش که تشویق بیشتر بود رسید❤❤❤😃😃

    پس کارمن اینه که اولا خودم رو خالق همه زندگیم و شرایطم بدونم .

    دوما روی باورهام خیلی خوب باید کار کنم.

    بعد اگر به هر خواسته ای که مد نظرم بود نرسیدم یا دیر رسیدم بیام و ترمزها رو پیدا کنم

    چون اصل جهان بر اساس کن فیکونه.

    و دیر رسیدن من یعنی پیدا کردن ترمز وبعد از شناخت و برداشتن پا از روی ترمز پرواز به سمت خواسته ها.

    متشکرم استاد بی نظیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد جان و مریم جانم و سلام به دوستان نازنینم

    روز پنجاه و هفتم سفر من

    من یکی دو روزه ناخواسته روی این فایل استپ کردم. چون گوشیم بنا به دلایلی که نمیدونم و‌ نفهمیدم روی سایت قفل کرده بود. و من هر چی تلاش کردم و زور زدم که بتونم وارد سایت بشم نشد که نشد. بالاخره بعد کلی تلاش بیهوده و البته هدایتی که از سایت با یه گوشی دیگه گرفتم فهمبدم تنها کاری که باید بکنم اینه که کاری نکنم تا جهان خودبخود منو به خواسته‌م برسونه. من تو این جریان فهمیدم که آقا من با این گاز و ترمز خیلی داستان دارم و باید چند روزی روش بمونم تا یه چیزایی هر چند کوچک ولی باارزش رو بفهمم.

    من فهمیدم سایت طوری طراحی شده که اگه یه اشتباهی بکنی بطور خودکار قفل میشه و تا ۲۴ساعت نمیتونی واردش بشی. یعنی اگه تا ده روز دیگه هم من تلاش میکردم که وارد سایت بشم حتی اگه فاصله بین وقتهایی که میخوام وارد سایت بشم ۲۳ ساعت و ۵۹ دقیقه بشه بازم من تا طبق قانون سایت عمل نکنم نمیتونم وارد سایت بشم و تنها کاری که کردم این بود که دست از تلاش بیخود بردارشتم و تسلیم شدم و خودم رو سپردم به جریان هدایت. من پامو گذاشته بودم روی گاز و فشار میدادم و تلاش میکردم که وارد سایت بشم غافل از اینکه تو پس زمینه کلی ترس و کلی نجوا تو ذهنم بود. که ببین از سفرنامه عقب افتادی و اگه تو سایت نتونی بری چی. آخ حتما مشکل از این گوشی نو است.و …………

    دقیقا مثل مثالهای استاد که میگن بابا تو توی یک‌ جمله ت پونصد دفعه گفتی نمیشه و هزار تا اما و اگر. چجوری واقعا انتظار داریم به خواسته مون برسیم.

    قانون جهان اینه که هر خواسته ای به محض خواستن شکل میگیره و آماده س. اگه ما به اون خواسته نمیرسیم باید ببینیم چه ترمزها و‌چه باورهای مخربی در اون زمینه داریم.

    بچه ها چون هنوز همون سادگی و همون آگاهی قبل تواد هنوز همراهشونه اینقدر خواسته هاشون براشون واضح و بدیهیه و اینقدر به پدر و مادرشون اعتماد دارن که میخواهند، میشود.

    ورودیهای غلط و باورهای محدود کننده ترمزهای مخفی هستند که با پیدا کردن و حذفشون به راحتی به خواسته هامون میرسیم.

    من تو همین چند روز خدارو شکر تونستم چند تا ترمز مخفی رو شناسایی کنم و انشاالله تا چند وقت دیگه با هدایت بیشتر بتونم حذفشون کنم و بیام از نتایجش براتون بگم.

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  6. -
    نازنین بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 3289 روز

    سلااااااااااااااااااااااااااااام

    نمیدونم از کجا و ازچی بگم , از چه معجزاتی بگم در زندگیم , خیلی زمان بر, فقط خدا رو شکر میکنم , و سپاسگزار خداوندم , که قانون جهان ثابت , و من جستجو گر بودم و من و هدایت کرده میکنه و خواهد کرد , و الان زندگی نمیکنم , دارم عشق میکنم

    اومدم بگم , وقتی فایل قسمت اول آرزوها رو دیدم , اینقدرخندیدم و اینقدر به خدا گفتم عاشتقم, و استاد جونم اینقدر برات بوس فرستادم , و بهت گفتم عاشقتم , که اصلا فقط میخندیدم, دقیقا از روزقبل که فایل اول و درمورد آرزوها دیدم , یاد اینکه نوشتم 10 سال دیگه قرار چی بشم افتادم , این نوشته من , (هدف من در 10 سال آینده,زندگی در ایالت کالیفرنیا , منطقه فلوریدا , درکنار همسرم و 2 فرزندم , همسرم بیزینس خودش و داره , من هم بیزینس خودم و در مورد iot دارم (البته این خواسته در دفتر تشریح شده)) بعد گفتم , برم تمام فیلم های سریال مثبت و کات کنم اون قسمت هاییش که مربوط به فلوریدا هست و ببینم , بیشتر , یعنی استاد اینقدرررررررررررررررررررررررر من و شما , هم مدار هستم , ;که همون موقع که من تصمیم به اینکار گرفتم , جهان به شما میگه و در دل شما میندازه که اینکار و انجام بدم , یعنی فقط عاشششقشم , که اینقدررررررررررر قشنگ و خود به خود وقتی ما خودمون بخواهیم , هدا یت میکنه , خدا یا مرسیییییییییییییی بابت قوانین ثابت در جهان , مرسی که به درخواستم , ,وقتی 2 سال پیش مربی های موفقیت خارج از ایران و میدیدم و با تمام وجودم ازت خواستم , که یه مربی موفقیت ایرانی باشه , ;که این چیزها رو ایرانی بگه , پاسخ دادی …………………….

    قانون جهان

    یه دوست دارم , میگفت خدا وایساده کنار , این بنده خدا همین یک ماه پیش این و به من گفت : بعد ذهنم گفت ,این دیگه واقعا رد داده , خدا که همه چی و برای من هماهنگ و مدیریت میکنه ,( اون موقع به این درک رسیده بودم,) این داره به من باور نادرست میده .

    خلاصه یک ماهی گذشت و من هم از اون فایل مصاحبه در مورد نماز و یه سری اتفاقاتی که افتاد برام , هر روز دارم به لطف خدا قرآن و میخونم با تر جمه عبدالعلی بازرگان که اصلا بخواهم از معجزات زندگیم بگم کتاب میشه . این حرف دوستم هم مونده بود تو ذهنم ,

    از اون طرف هم انقدر هر روز دارم قانون و با خودم تکرار میکنم , 2 تا نکته اش خیلی جالبه ,

    1-انگار هر روز که تکرار میکنم برای اولین بار که این قانون و دارم میشنونم

    2-هر روز که تکرار میکنم ,اصلا آگاهی های روز قبل با روز جدید قابل مقایسه نیست

    که به درک بهتری بعد از 2 سال رسیدم

    خوب برم سر اصل داستان

    دوستم گفت :خدا وایساده کنار

    من هم قانون و بیشتر درک کرده بودم , من خالق صد در صد زندگیم هستم , چون خدا تمام اتفاقات و شرایط زندگی وآدم های زندگی من و بر اساس باورهای درون من , هماهنگ میکنه .

    دوباره که بیشتر قرآن و خوندم و بیشتر روی باورهام کار کردم و ……………………..

    دیدم آره ,خدا وایساده کنار , مگه میشه!!!! (اتفاقا این خیلی با عادل بودن خدا ,تو ذهنم هماهنگ بود)

    خدا اینجوری وایساده کنار, تمام فرکانس ها م رو میگیره و بدون هیچ دخل و تصرفی , (آخه خودش گفته اسمان و زمین درتسخیر شماست , خودش گفته درخواست کنید اجابت میکنم) تمام اتفاقات , شرایط , آدم های زندگیم ,و برخوردهای آدم ها با من , و همه چی زندگیم و براساس این فرکانس هماهنگ و مدیریت میکنه , و وارد زندگیم میکنه .(برای همین مهمترین رابطه من در تمام زمان ها , رابطه من با خداوند است یعنی هماهنگی بین باورها و آگاهی های ذهنم, با آگاهی ها و باورهای روحم , چون تمام اتقاقات و شرایط وادم های زندگی من, بر اساس این باورها ,داره رقم میخوره , , چون باورهام نزدیک, به باورهای روحم شده , و خداوند هماهنگی زندگیم و بر اساس باورهایی که نزدیک شده , داره مدیریت میکنه , بعد ,همه چیز خود به خود اتفاق میفته , که بهش میگیم معجزه,( برای همین داشتن باور نوحیدی و شرک در قرآن اینقدر اومده,……..))

    خوب حالا داستان هدایت خدا کجا رفت, هدایت هم میکنه , آره خدا تمام لحظه هام ,داره من رو هدایت میکنه , ولی بر اساس فرکانسم(تو قران خداوند می فرماید شما را هدایت میکنیم….)

    استاد جونم , شاید من و خیلی های دیگه نیاییم ازمعجزات تو سایت بنویسیم , ولی گفتم که بگم , با عشق داریم رو باورهامون کار میکنم و معجزه روی معجزه میبینیم .

    خانمی که اتفاقی باهاش اشنا شدم(البته هیچی تصادفی نیست) ,و فقط برای اولین باراز محصولات شما , محصول ثروت 3 شما خریده بود وبرای اولین بار که دیدمش کلی شاکی بود , , پریروز دیدمش , الان از بورس درآمدش ماهی 7000.000 تومان شده (این بار نقدی ازشما نبود روی زبانش ).

    سید کارت درسته , برو جلو که ما همه پیگیریم برای اینکه خوب زندگی کنیم و جهان و جای بهتری برای زندگی کنیم

    استاد عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم, (اون موقع هایی مکه میگی اینجا با هم برنامه و fun داریم , من هم ایمان دارم که صد در صد اتفاق میفته, وای وای واااای چه شود , خدایا عاشششششششششششششششششششششششششقتم)

    راستی خانم فرهادی و خانم شایسته عزیزمممممممممممممممم , عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتونم خدا رو شکرکه هستین, من با مقاله ها دارم زندگی میکنم .

    و ممنون از ه کسایی که نظر میزارن و نتایج و میگن , من خودم بارها شده کم آوردم , ولی با نظرات شما که خوندن ,خصوصا تو تلگرام , جون گرفتم برای ادامه

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    در مدار پنجاه و هفتم “تحول زندگی فصل دوم

    ///////////////////

    سلام

    برای نوشتن این دیدگاه و ردپا تقلب کردم :)

    کل این هفته چندین بار فقط جلسه یک کشف قوانینو گوش میکردم دیروز ۵۷ ام سفرنامه مشخص شد و فهمیدم چه همزمانی جالبی … صحبتای استاد بخشی از مباحث اشاره شده جلسه یکمم بود که قسمتی از تمرین و کامنتی که برای اونجا نوشته بودم اینجا قرار میدم …

    ////////////

    راستی چون هنوز نتونستم با اصل تکامل و تصاعد کاملا ارتباط برقرار کنم باور ” قاعده جهان بر اینه تا بخام به سرعت خواسته ام متجلی میشود ” کامل جوین نشده…

    ربنا با تمام وجود ازت سپاسگزارم که منو تسلیم و قانونمند پرورش میدی …

    //////

    /////

    …..پس فرکانس سوییچ هر خلقتی است

    خدا یا منبع انرژی یا کائنات یا نظام حاکم برهستی یا سیستم، افکار رو تبدیل به اتفاقات و شرایطی هم جنس با اساس آن فرکانس ها نموده و وارد دنیای فیزیکی میکنه و قابل مشاهده می نماید …

    به راحتی و خود به خود / این سازوکار هستی است

    مثل اینکه من فکر میکنم دستم رو تکون بدم ، اراده میکنم و اتفاق میوفته …

    هیچ زحمتی در کار نیست انرژی از شکلی به شکل دیگه تبدیل شد

    و من تکه ای از انرژی ، تکه ای از خدا هستم..

    اینجا یک سوال واسم پیش اومد اگه همه چیز انرژیه و قاعده جهان براینه کافیه اراده کنم تا خلق بشه … اصل تکامل چیه دیگه ؟!

    پاشنه آشیل کم صبری برای همه ادما هست حلا کم یا زیاد تو قران هم بهش اشاره شده… زیاد به خودم سخت نگیرم کم کم درمان و کم رنگ تر میشه …

    خُلِقَ ٱلْإِنسَـٰنُ مِنْ عَجَلٍ ۚ سَأُو۟رِیکُمْ ءَایَـٰتِى فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ

    ترجمه انصاری – سوره الأنبیاء آیه ٣٧

    انسان از شتاب آفریده شده است، نشانه هاى خود را به شما خواهیم نمود، پس از من به شتاب مخواهید

    استدلالی که الان بر دلم جاری شد :

    در بعد متافیزیک یا فرا مادی خواسته های من بلافاصله البته در صورت نداشتن های ترمز ذهنی یا همون زنجیر باورهای غلط ، خلق و بهم داده/گفته میشه…

    دقیقا مثه جواب این سوال که در کسری از ثانیه بهم گفته شد…. خداروشکر..

    اما در خصوص فرکانس هایی که از بعد متافیزیک میخاد وارد بعد فیزیک بشه و جسم مادی رو خلق یا پدیدار کنه یک فاصله زمانی بر این قاعده حکم فرماست.

    که حالا ترمز ها یا باورهای محدود این بازه زمانی رو کوتاه یا طولانی یا سخت و یا در نهایت غیرممکن میکنه…

    یکی دیگه از خصوصیات این دنیا یا یکی از قوانین جهان :

    بعد مکان و زمان است .

    به طور مثال سبک فکری استادعباس منش در آن واحد در تمام دنیا در حرکته و صداش از طریق دستگاه های دریافت کننده پخش میشه

    اما جسم مادیش فقط در یک مکان میتونه حضور داشته باشه…

    یه نکته دیگه :

    تکنولوژی شکلی از انرژیه که در بعد متافیزیک یا فرا ماده است.

    مثلا از طریق ویدیو چت هم زمان هم میتونی جسم رو “ببینی’ و هم صدا رو بشنوی اما لمس کالبد و انتقال احساسات تا بحال ازین طریق امکان پذیر نبودهه …

    فکر میکنم علاوه بر اون تکنولوژی که استاد گفت که فکر میکنی و کولر روشن میشه یا فلان موزیک پلی … بنظرم نوعی ربات هم ساخت میشه که موقع ویدیو چت احساسات لامسه رو هم به مخاطب منتقل کنه …

    من استادو تو ویدوئو چت میبینم ، ذوق میکنم میخام بغلش کنم اون لحظه رابط کاربری احساس منو منتقل میکنه…

    /////

    پس افکار من دنیامو به وجود اورده…

    با تغییر افکارم ، رفتارم تغییر میکنه و با تغییر رفتار زندگیم طبق اصل تکامل و تصاعد تغییر میکنه …

    و یک بار دیگه میخام تکرار کنم همه چیز انرژیه

    در هایی از آگاهی به روم باز شده…ربنا با تمام وجود ازت ممنونم

    امروز قبح و باور اشتباهی که راجب خدا داشتم شکست …

    قشنگ احساس کردم نوری وجودمو روشن کرد…

    حس میکنم بزرگ تر شدم … ربنا با تمام وجود ازت سپاسگذارم

    استاد عباس منش برای همه مهربونیات مرسی … دوست دارم زیاد

    بوس بوس ستاره بچینی

    ارادتمند

    مهدی وثوق

    الان از مشهد ایران

    +۱۸۳

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    هم مدار شدن با خواسته

    به کمک استعاره گاز و ترمز

    قسمت ۵۷ از سفر نامه

    روز شمار تحول زندگی من

    🌸🌸🌸🍀🍀🍀🍁🍁🍁🍂🍂🍂

    خدایا ممنون و سپاسگذارم که به این قسمت از درس و مهمترین مبحث هدایت شدم

    درود به دو استادان عزیزم که دستی از دستان هدایتگر جهان هستی برام بودند

    عباسمنش و خانم شایستع ی دسته گل💐💐💐💐💐💐

    شهر میامی ایالات فلوریدا

    شهر کاملا توریستی و زیبا

    در این شهر بسیار زیبا و در ضمن بسیار ثروتمند

    بحث گاز و ترمز که در کشف قوانین زندگی…… استاد بسیار به آن اشاره کردن و کل این مبحث در باره سدهای بتونی و باز دارنده و هم چنین باورهای باز دارنده رو کامل توضیح دادن..

    وقتی با شور و شوق و با ایمان به سمت خواسته ها و اهداف حرکت میکنیم

    یعنی میدونیم چه چیزی رو خواهانیم و و پامون روی 🚐🚐🚖🚖 گاز هستش

    ولی در مواقعی اون ماشین خواسته هامون حرکت نمیکنه و ما همچنان پامون رو گازه…. ولی حرکت نمیکنه در حالی که اون پامون روی 🚛🚛🚛 پدال ترمز 🚛🚛🚛 ترمز هستش

    این یعنی داشتن باورهایی که مانع از حرکت میشود

    و شناسایی این باورها بسیار مخفی و زره بینی است

    ممکنه این باورها مذهبی باشه

    مثل اینکه پول چیز خوبی نیست

    یا هر که پولدار شده از راه خلاف بدست آورده

    یا پول از معنویات جداست و آدمو از خدا دور میکنه

    یا باورهایی که مربوط به روابط میشع

    اینکه هر کی پولدار میشه خودشو میگیره

    اینکه پارتی داشتن که پولدار شدن

    اینکه پدرو مادر و یا فامیل و دوستانی داشتن که پولدار شدن

    یا اینکه تحصیلات داشتن که پولدار شدن

    یا اینکه پول به سختی بدست میاد

    که همان شعر معروف

    نابرده رنج گنج میسیر نمیشود

    که اینقدر این شعرها و مثلها ورد زبان شده بود که حد نداره…..

    خلاصه این نوع از افکار که تبدیل به باورهای محکم و پایداری در ذهنمان

    شده که اکثرا این باورها ناخود آگاه رو دلیل پولدار نشدن می دانیم و بقول استاد باید کشف شون کنیم

    که این هم برمیگرده به همان عوامل بیرونی که سالیان سال و از پدران و پدران و پدران به ما انتقال پیدا کرده

    … که افکار ایزوله ی کودکیمان را اشغال کرده و در ذهن ما جا خوش کرده

    که ما رو از خواسته هایمان بیشتر از همیشه دور میکنه

    باید قوانین جهان رو درک کنیم و به آگاهی برسیم که البته در مبحث ثروت بیشتر از هر مبحث دیگری ذهنمان آشفته است

    قوانین جهان هستی

    و طراحی جهان هستی بنحوی است که پاسخ خواسته ها رو سریع میدهد یعنی سریع ااجابت هست و از قبل نعمت ها و برکت های این جهان هستی برایمان به فراوانی ایجاد شده..

    پس چرا ما نمی تونیم دریافتش کنیم ؟؟؟؟.؟؟؟؟؟؟؟

    جواب..

    خب فکر کنم باید بریم تیوری و استعاره ی سطل رو درک کنیم

    که در این مبحث استاد باورهای مخرب رو بطور کامل توضیح دادن که چه باورهایی محدود کننده ای وجود دارد

    چون نعمت های خداوند کم نشده که….

    نعمت ها همیشه بوده

    فراوانی همیشه بوده

    آبها و چشمه ها و دریا ها که زیاده

    پس چرا فکر میکنیم آب کمه؟؟؟

    نان کمه

    غذا کمع

    جنگلها و مراتع و سرزمین ها و منابع که زیاده .. پس چرا فکر میکنیم همه چی کمه؟؟؟؟؟

    وقتی خداوند میفرماید..

    که اگر تمام جنگلها رو قلم کنید

    و تمام دریا ها رو جوهر کنید

    نمیتونید نعمت های خداوند رو بشماریم

    خدایا شکرت .

    وقتی اون فایل های قدیم استاد رو برای اولین بار در سال نود و هفت دیدم.. همون فایلی که استاد در ویلاشون در شمال ایران بودن و صحنه ی پشت سرشون جنگل بود..🌲🌲🌲🌲🌳🌳

    آنچنان پتکی به سرم خورد🙄🙄🙄🤔🤔🤔

    که انکار تا اون موقع هیپنوتیز شده بودم … انکار توی خواب بیخبری شدیدی بودم

    یک آن پیش خودم گفتم…

    چقدر ذهن ما رو محدود نگه داشته بودن

    یعنی .. این همه میگفتیم خدا بزرگه ..

    خدا کریمه

    خدا رزاقع

    خدا رحمانه

    خدا وهابع

    و هزار تا خدا…….

    اونوقت یک زره چشمانمون رو باز نمیکردیم و ببینیم این نعمت ها رو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یعنی اینقدر حرف های مزخرف توی مغزمون به این خوبی جا خوش میکردن و اونوقت … زیبایی ها و نعمت ها ی به این حد با شکوه رو نمیدیدم…

    خدارو شکر که استاد عباسمنشی رو پیدا کردیم که چشم و گوش ما رو به نعمت های خداوند باز کرد ..

    و ما رو بیدار کرد

    وقتی به اگاهی و درک و شهود بررسی

    این اتفاق میوفته که…

    از همین نگاه کردن و دیدن و شنیدن و فهمیدن از خواب حپروت و غفلت بیدار بشی

    استاد عزیزم نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم که با چک و لقدهای عاشقانه ات در حال بیدار کردن ماها هستی…

    🥀🥀🥀🥀🥀🌹🌹🏵🏵💐💐💐🍀☘️☘️💙💙💙👁👁💓💓💥💥🙏🙏🙏🙏🙏👀👀👀👀🙏🙏🙏🙏

    این جمله ی کلیدی استاد رو فقط هزار بار باید بنویسیم اما هزار بار هم کمه…

    باید تا می توانیم بنویسیم که..

    اگر جهان رو از مقیاس کیهانی تا…

    مقیاس اتمی رو ببینیم

    پاسخ خواسته ها رو خیلی سریع و خیلی راحت میده

    به سلول های بدن پاسخ میده

    به خواسته های موجودات جهان پاسخ میده

    به خواسته های کره ی زمین عزیزمون پاسخ میده

    اگر باورهای متضاد (((((( (💥👀💥 جمله ی کلیدی و طلایی💥💥 )))))))) متضاد با خواسته هامون نداشته باشیم و به محض اینکه اراده کنیم اجابت میشود

    دوستان به کلمه ی متضاد دقت کنید…

    یعنی استاد .. نحوه ی درست کردن باورها ی درست رو همینجا تدریس کردن…

    یعنی هر جمله ای که درخواست میکنید رو اول بنویسش

    بعد اگر دیدید منفی هستش یا نا خواسته است برعکس بنویسش اونوقت مثل حل کردن ریاضی میتونی …… طرز تهیه ی درست کردن باورها رو در همه ی زمینه ها و ابعاد زندگی یاد بگیری

    از روابط … سلامتی …. موفقیت…. پول و ثروت و از نعمت و وهابیت و غیره……

    قابل توجه ی اون دسته از دوستان عزیزی که تازه وارد سایت شدن….. (

    البته بنده هم تازه از خواب هیپنوتیز بیدار شدم و اول راهم….)

    جهانی که گوش به فرمان ماست

    جهانی که مسخر ماست

    جهانی که به اراده ی ماست

    یاد فیلم سلطان و شبان افتادم

    اگر میخوریم مال خودمان است که میخوریم🐏🐏🐔🐔🐓🐓🐓🐔🐔🐠🐠🦈🦈🐬🐬

    یعنی همه چیز مال خودمان است سلطانم😆😆😆😆😆

    بقول استاد عزیز

    جهان بطور خیلی خیلی درست و منظم داره ما رو به خواسته هامون میرسونه

    که از قدرت درک ما خارجع.. جهان مثل خودش بینهایت منظمع

    همانطوری که این جهان بینهایت و نامحدوده ….

    بینهایت و بینهایت هم

    همانطور هم قانونمند و منظمع👌👌👌

    دستان خداوند برای رسوندن ما به خواسته هایمان بینهایتع و راههای رسییدن به خواسته هایمان هم بینهایتع….

    خدایا ممنون سپاسگذارم برای اینکه بیدار شدم

    خدایا ممنونم که یکی از اون بینهایت دستانت که استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز دلمون بودند💐💐💐💐تقدیم با عشق این دسته گل و براتون فرستادم

    خدایا ممنون و سپاسگذارم که تنها نیستم و در این جمع و خانواده ی صمیمی سایت عباسمنش هستم

    خدایا شکرت که هدایتگر همه چیز در جهان هستی و منم جزیی از این جهانت هستم

    خدایا شکرت که سریع الاجابت هستی

    خدایا شکرت از خواب غفلت بیدار شدم …

    خدایا شکرت برای تمام خواسته ها و اهدافم که از قبل برایم آماده است

    خدایا شکرت برای این درک از آگاهی ها

    خدایا منو برای بیداری بیشتر و گسترس رشد و شکوفایی بیشتر از آگاهی های درست پول و ثروت و نعمت های بیکران این جهان هستی ات هدایت کن

    خدایا شکرت برای پیدا کردن ترمزهای خواسته هایم

    خدایا شکرت که توفیق رهایی از قید و بند های محدود کننده ام رو تجلی بخشیدی

    و خدایا شکرت که هدایت شدم به رد پایی که در اینجا نوشتم

    این رد پای 👣👣👣👏👏👏👣👣👣 من برای اینه که در آینده ی خیلی نزدیک شاهد باشن برای رشد و گسترش افکار م برای تجلی خواسته هایم

    خدای شکرت برای زیبایی های میامی

    خدایا شکرت….. برای اینکه به سرزمین های زیبا و آزاد و ثروتمند و مثبت اندیش هدایت شوم

    نور عشق مهر و محبت و صلح و دوستی و شادمانی و موفقیت و سلامتی

    و نعمت و برکت و پول و ثروت پایدار رو از هدایت الهی با آرامش و آسایش بیشتر و بهتر و قشنگتر رو برای همه مون آرزومندم

    خدایا سپاس سپاس سپاس

    👌👌👌👌👌💐💐💐💐💐👏👏👃👃🧡🧡💜💜❤❤💚💚👏👏👏👏👏👏👏🌹🌹🌹🥀🥀☘️☘️☘️☘️☘️🍀🍀🍀🥀🥀🌹🌹🏵🏵🌺🌺☘️☘️☘️☘️☘️🥀🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏👣👣👣👣👣👣🙏🙏🙏🙏👣👣🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    استاد جان این فایل اصلا قیمت میتونه داشته باشه؟

    آگاهی های این فایل اصلا قیمت میتونه داشته باشه؟

    هربار که این آگاهی ها رو میشنوم، مثل این میمونه که یه ریشه ای در وجودم ایجاد شده و با هر بار تکرار این آگاهی ها، مثل اینه که هربار به این ریشه آب و مواد مغذی میرسونم، بعد این ریشه هی میره پایین تر، عمیق تر میشه، گسترده تر میشه.

    هربار بیشتر درک میکنم که ساز و کار جهان اینه که میخواهی و میشود.

    اگر نمیشود یعنی ترمز داری که نمیشود. یعنی درو بستی نمیذاری پستچی بسته تو بیاره تو.

    یه سد ساختی نمیذاری یه قطره آب ازش رد بشه.

    اگه میخوایی رودخانه جاری بشه، سدو خراب کن و هر بار مواظب باش و مراقبت کن که راه آب بسته نشه. هر بار جلوی راهشو تمیز کن.

    این جمله رو من تازه الان شنیدم که “خواسته ات در مقابل این تمرمز ها صفر هم نیست”

    در نگاه اول میگی این جمله خیلی خوبه ولی در نظر من این جمله یکی از جملات طلایی شد.

    یه دفعه یادم افتاد به خواسته هایی که الان دارم، یه لحظه گفتم ببین پسر این خواسته رو تو داری، ولی الکی الکی داری واسه خودت ترمز میسازی. یه لحظه گفتم خدای من چرا من فراموش کرده بودم که این نگرانی های هرچند کوچک و به قولی همون گرگه در لباس بره داره سدی میسازه در مقابل جریان این رود.

    تنها کاری که من الان باید بکنم اینه که ترمز هارو بردارم تا اون خواسته برآورده بشه.

    به قول آقا ابراهیم که از استاد نقل میکرد”گاز به اندازه کافی داری، ترمز هاتو بردار”.

    میگم اصلا این ریشه با هربار تکرار این آگاهی ها عمیق تر و قوی تر میشه.

    به قول شما آقا تو پول بساز سهم دولتم بده دیگه.

    اتفاقا وقتی ثروت زیاد و ساده و راحت میسازی، آنقدر راحت و بدون تعلل مالیاتت رو میپردازی که اصلا خوش حساب میشی، رها میشی، کسی کاری بهت نداره. خودت هم خیلی راحت تری.

    خلاصه که خیلی لذت داشت تکرار این آگاهی های تکرار نشدنی‌.

    تکرار که نه! حرفها همون حرفهاست، ولی آگاهی های ما، درک ما از اون حرفا بیشتر و بهتر میشه. و هربار جدیده.

    هربار چیزهایی میشنویم که تا حالا نشنیده بودیم. اصلا واسمون تازگی داره، طراوت داره، میگی هاااااان، اینو من نشنیده بودم ولی این خود نکته است، به قولی خود جنسه.

    خدایاشکرت.

    چقدر این میامی هم زیباست. چه هوای مرطوب قشنگی. چه ابرهای باحالی.

    من واقعا عاشق این هوای ابری و بارونی هستم. توی قسمت ۸۰ زندگی در بهشت که دیگه اصلا منفجر شدم و از درون فریاد کشیدم که من عاشق این آب و هوام. عاشق اینجام. عاشق این ایالتم. با تعریفات استاد این دقیقا همون جاییه که من میخوام. و خداروشکر به لطف الله الان هدایت شدم تا باز هم بیشتر از این ایالت و به خصوص از این آب و هوای بارانی بیشتر ببینم اونم توی میامی.

    خدایاشکرت.

    ممنونم استاد جون که لذت بردید و ما با دیدن شما خیلی لذت بردیم.

    خدایاشکرت

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      سمیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 2257 روز

      سلام محمد امین عزیز

      تحسینتون میکنم که خواسته هاتون براتون واضحتر شدن و ترمزها رو هم درک کردین

      کامنت تون رو خوندم و خیلی لذت بردم

      امیدوارم به خواسته هاتون به راحتی و سادگی برسید

      قدرتمند باشید و باایمان

      شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2737 روز

      سلام آقای حسینی عزیز

      ممنونم که این کامنت عالی رو با ما به اشتراک گذاشتن

      ممنونم که اینقدر متعهد و عالی دارین پیش می رین

      ممنونم که در مسیر مستقیم خدا ثابت قدم هستین

      اتفاقا وقتی ثروت زیاد و ساده و راحت میسازی، آنقدر راحت و بدون تعلل مالیاتت رو میپردازی که اصلا خوش حساب میشی، رها میشی، کسی کاری بهت نداره. خودت هم خیلی راحت تری

      چقدر این لحن تن رو دوست دارم و چقدر این قسمت در عین سادگی برام درس داره

      ممنونم دست خیر رسان خدا

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایتان خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2398 روز

    در حالیکه مستاصل شده بودم از رفتار شریکم در کار، از خدا هدایت خواستم و به این فایل هدایت شدم

    الله اکبر از این هدایت😭😭😭😭

    گاز شور و اشتیاق منه برای رشد کسب وکار نوپام

    و ترمز داشتن شریکه که من ، من مشرک روی توانایی این دوستم حساب باز کردم و شریکش کردم در کار چون می ترسیدم میترسیدم که تنهایی شروع کنم و شکست بخورم و اومدم یه نفر رو شریک کردم که نصف بار چه سختی باشد و چه شکست بیفته رو دوش دوستم

    این اگه شرک نیست چیه؟

    نمیخوام خودم رو سرزنش و ملامت کنم ولی همینکه فهمیدم این ترمز من بوده خودش یه پله پیشرفته

    من اینو میدونم که اگه باورهای مناسب روی خواستم داشته باشم و ترمز نداشته باشم خواسته های من آسانتر متجلی میشود

    راحتی بیشتر کیفیت بالاتر خواسته های بیشتر و بیشتر

    هممون ترمز داریم ترمزایی که زنگ زدن و مث سنگ شدن اما به محض اینکه روغن کاری میشن اتفاقات خوب با سرعت بیشتری رخ میدهد

    کیا میتونن این کار رو بکنن ؟

    کسانی که باور دارن که جهان طبق خواسته هاشون شکل میگیره و دنبال یافتن ترمزاشون هستن

    هر کسی یجوری ترمز داره

    مثلا دوست استاد که ترمزش مالیات دادنه

    مثلا خود من ترمزم شریک شدنه

    مثلا همسرم ترمزش اینه که اگه نیروهاش برن از شرکتش دیگه زمین به آسمون می رسه

    مثلا اونی که معتقده زن خوب کمه هزینه های زندگی سرسام آوره خوب معلومه که نمیتونه ازدواج خوب داشته باشه

    و چقد خوبه که ترمزامون تو هر زمینه ای پیدا کنیم و من نرگس همینجا تعهد میدهم که برم با دوستم صحبت کنم و شراکتم رو خاتمه بدم و فقط روی الله حساب باز کنم و بس

    و هر کمکی بخوام پول اون نیرو رو بدم و اون برای من کار کنه همین

    من باید تو راهی باشم که جهان هدایتم کنه به سمت بهترین ها

    نه اینکه به خاطر اینکه فلانی و بهمانی ناراحت نشن خودمو زجر بدم و تو این شراکت باقی بمونم

    من خودم به این نتیجه رسیدم که افکارم دارن رقم میزنن اتفاقاتم رو

    من باور دارم که خدا میخواد همیشه میخواد برای همه میخواد برای منم میخواد

    خدا نهایت خیر و خوبیه

    و شکوفا شدن آدما نه ربطی به چهل سالگی داره نه به سن و نه به شغل و نه به تحصیلات و نه به روابط

    شکوفا شدن آدما فقط مربوط به این هست که چطور ترمزاشون رو بشناسن و روغنکاریشون کنن و دیگه گاز بدن و برسن به موفقیت

    وقتی اتفاقات رقم نمیخوره اونجوری که میخوای ، میای کنکاش میکنی میبینی که افکارت ایراد داره ذهنت داره جولون میده نتونستی ساکتش کنی

    جهان انفاقات مشابه و همسنگ با باورهای من وارد زندگی من میکنه

    روی ترمزها کار میکنم

    قانون جهان اینه :میخواهی و میشود

    اگر اتفاق نمیفته ترمزه

    بچه ها رو نگاه کنید ببینید چقدر راحت به خواسته هاشون می رسن اتفاقا همین امروز داشتم به سامی کوچولوی خودم نگاه میکردم و میگفتم ببین چقد راحته چقد راحت به همه خواسته هاش می رسه و شاده و فقط داره لذت میبره چقدر درس باید گرفت از بچه ها

    ترمزاشون کمه چقدر عالین

    خداروشکر که به بچه هام باورای درست میدم

    نمیزارم اون باورایی که به خورد من دادن بره تو مغزشون

    اگر بتونیم ترمزها رو برداریم موفقیت لاجرم وارد زندگیت میشه

    و استاد ، الگوی واقعی برداشتن ترمزهاست و داره با تمام وجودش به ما درس میده و من تعهد میدم که بشنوم بشنوم بشنوم حرفاتو مرد خدا

    مث همین الان که کنار خیابون تو ماشینم دارم میشنوم و مینویسم این کامنت رو برای خودم برای خودم که یادم بمونه امروز رو این تعهد رو

    و تا ابد ممنونتم مرد خدا

    سلام و درود استاد نازنینم ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: