گام به گام برای به ثمر رساندن خواسته های نیمه تمام | بخش 3 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/04/de-9.webp
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-04-26 07:06:302025-04-30 07:26:05گام به گام برای به ثمر رساندن خواسته های نیمه تمام | بخش 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلااام با احساس خوب و بینظیر
دلم میخواست یه بخشی تو سایت فعال بود که میشد کامنت و به شکل وویس بزاری و احساسات خوبمون و فریاد بزنیم
نمیدونم کلمات در نوشتار میتونن اونو انتقال بدن یا نه
چون خواهرم با اکانتش دوره هم جهت و خریده نتونستم برم اونجا کامنت بزارم ولی میخوام براتون از جلسه قبلی که مراقبه بود و جلسه تازه یعنی قسمت دهم بگم اصلا دیوانه شدم
دیشب آگاهانه تر مراقبه رو گوش دادم و نوشتمش تا درکش کنم چون همیشه تو گوشم میزاشتم که اولش فقط بره به خورد ناخوداگاهم و مقاومت ها کنار بره ولی وقتی اگاهانه و با تمرکز گوش دادمش بوم بوم نشونه ها اومدن نشونه های رفتاری تغییراتی که تا قبل ازین نمیتونستم بفهمشش ولی بزرگ شدنم و هر لحظه احساس میکنم بزرگ شدن ظرف وجودیم و
و تازه دارم میفهمم وقتی استاد میگن فراوانی و فضل خدا فقط مادی و به شکل ثروت نیست یعنی چی
تو جلسه 9 روانشناسی ثروت چراغای ترمزی مالی م روشن شد و دوره هم جهت بهش شکل داد و امروز که تصمیم گرفتم بیام دوباره برم سراغ جلسه جلسه نهم دیدم تیک کنار پروفایلم آبی شده و یه عزیزی تو همون قسمت برام کامنت گذاشته و تجربه ش باهام به اشتراک گذاشته و این یعنی نشانهههه
امروز که یکی یکی درس هام از فصل جدید زندگیم میگرفتم دیدم مشابه همین رفتارها و درس ها رو خواهرمم گرفته و رفتیم کافه سر خیابون ساعتها داشتیم باهم راجع به این قوانین حرف میزدیم و خدا رو شکر بابت هم فرکانسی و هم مسیر بودن ایشون در زندگی من از صمیم قلبم سپاسگزار خداوندم که به شکل ادمهای فوق العاده وارد زندگی من شده
امروز در محل کارم یه ناخواسته ای در من شکل گرفت اتفاق به ظاهر ناجالب و تایم اوت گرفتم همون لحظه گفتم خب بسم ال.. اینم تمرین عملی دیشب مگه مراقبه رو گوش نکردی و گفتی از فردا تمریناتش و عملی میکنم این گوی و این میدون
و اون اطمینان اون باز شدن قلبم اون جسارت در عمل و در خودم پدیدار کردمو گفتم خدای تو بزرگتر ازین خواسته س اگه امروز این مورد عملی بشه که ظاهرش ناممکن هست ایمان من و دو چندان میکنه اگه هم نه من براش عجله ای ندارم میدونم بهرحال انجام میشه امروز فردا و دیگه رفتم سراغ کارهام و رهاش کردم به معنای واقعی و چند ساعت بعد اینقدر عجیب اتفاق افتاد که اصلا منگ بودم اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم مثل ادمهای مسخ شده و گفتم خدایا واقعا وقتی اماده باشی وقتی مقاومتها رو کنار بزاری اصلا زمان بی معنی هست میگی و اجابت میشه الله اکبر
هنوزم دارم بهش فکر میکنم و نمیدونم باید چجوری سپاسگزار خدا باشم ذوق اینکه خواسته هام میتونن به همین راحتی با مقاومت نکردن من و باور و اطمینان قلبی م بهم داده بشن اصلا سراز پا نمیشناسم
داشتم به خواهرم میگفتم که این باعث میشه ایمانم قوی تر بشه بارها معجزه دیدم ولی به این سرعت اصلا برام خیلی عجیب بود و باورم و تقویت کرد که قرار نیست خیلی بگذره کافیه به قول استاد تو از سر راه خدا کنار بری اینقدر در و نکوبی در حالی که کلید داری
یه مورد دیگه هم مثال میزنم که یادم بمونه و باورهام و تقویت کنه
همین امروز یه اموزش ساده از همکارم داشتم که یادش نمیگرفتم اون کلافه شده بود میگفت باورم نمیشه تو فلان موضوع و فلان موضوع رو به اون سختی و پیچیدگی یاد گرفتی چرا متوجه همچین چیزی نمیشی خیلی سادست شایدم من دارم پیچیده بهت میگم و اینقدر داشت بهم احساس بد میداد و حتی صداش و بالا برده بود که تمرکزم و داشت از بین میبرد و داشت احساس ناتوانی بهم میداد یهو تو ذهنم نادیدش گرفتم انگار که صداش و نمیشنوم و صدای خدا رو بالا اوردم و بهم گفت (خدای من همین الان مو بر اندامم راست شد) مهم نیست اون چی میگه تو توانایی هات بالاتر ازین هاست تو کار درست خودت و انجام بده وقتی این سخت ها رو یاد گرفتی این فرمول ساده برات اب خوردنه الان یکم هول شدی اروم باش و نفس عمیق بکش و نمیدونم چیجوری ازون موضوع اومدم بیرون تلفن دفتر زنگ خورد چیشد که تایم اوت شد و من فرصت فرار ازون موقعیت یعنی استپ فرار نه فرصت تایم اوت برای من فراهم شد و بعد اون عبارت های تاکییدی رو برای خودم بلند بلند گفتم و گفتگوهای ذهنی م و مثبت کردم و اوضاع به شکل های غیر منتظره ای به نفع من پیش رفت و شکلی که اوضاع از صبحش برام منفی بود و بعد اون شرایط و خلق به جهت مثبت برای خودم اصلا شرایط و دگرگون کرد جوری که بعدش همه چیز تا زمان تموم شدن تایم کاری و حتی تا همین الان به نفع من پیش رفت و وقتی هم با خواهرم راجع به نکات مثبت و درس های امروز صحبت کردیم و احساساتمون و خوب کردیم حقوقم که یکهفته تاخیر خورده بود و برام زدن و من اصلا از قانون اللهی بدون تغییر خداوند فقط و فقط سپاسگزارم
خدایا شکرت دلم میخواست این احساس خوبم و مکتوب کنم
بهشتی ترین استاد دنیا ازتون بینهایت بابت این قوانین اللهی که یاد ما دادین سپاسگزارم دوستتون دارم ممنون بابت همه چیز خدایاا شکرت
به نام خدا که رحمتش بی اندازه و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
جریان هماهنگ زندگی با خدای مهربان: بارها در جاهای مختلف شنیدیم و یا خوندیم که خودت رو بشناس. بله انسان اومده تا خودش رو بشناسه و از این جهان و نعمتهاش لذت ببره
اگه بدن و عملکردش رو بشناسیم راحت زندگی می کنیم مثل عمل به دوره ی قانون سلامتی و شناخت مزاجها
اگه نحوه کار ذهن رو بشناسیم راحت زندگی می کنیم مثل شناخت باورها و تمرکز بر مومنتوم مثبت
اگه نحوه رسیدن به خواسته ها رو بشناسیم راحت زندگی می کنیم مثل عمل به رشد شخصی و استمرار در کار مورد علاقه امون
خوب کجای این دنیا سختی داره
مکانیسم بدنت رو بشناس ذهنت رو کنترل کن تلاش کن و صبور باش نتایج خودش آشکار می شه
الله اکبر به این صبح زیبا
الله اکبر به این قدرت خداوند
الله اکبر به قدرتی که خداوند به من بخشیده برای خلق زندگی ام با افکارم
سلام استاد قشنگم ،سلام مریم جانم که مترجم قلبی به زبان ساده
صبح زیبایی را آغاز کردم تو هوای آزاد با نسیم خنک بهاری و صدای زیبای پرنده ها آسمانی که آبی و زیباست و همسر جانی که عاشقانه در کنارم بخواب رفته
و چشم باز کردم دفترمو برداشتم و شروع کردم به نوشتن و سپاس گزاری با احساس فوقالعاده و حال عالی و نوشتم تمرین ستاره ی قطبی مو و اولین درخواست :خدایا امروز هدایتم کن به تهیه ی دوره ی هم جهت با جریان خداوند ،قافله ای که من جا ماندم و هرروز شرح این سفر زیبا رو تو کامنت ها و مقاله ها با شوق دنبال میکنم تا هم فرکانس شوم و خدا یه قایق نجات برام بفرسته و قاچاقی میان راه منو هم سوار این کشتی نجات کنه که الحق این نجات فقط از عهده ی قدرت خدا برمیاد
نوشتم خداجون منکه راهشو نمیدونم پولشم ندارم ولی هزاران بار هدایتم کردی پولشم دادی پس بازم میشه
چندروز پیش هم داشتم کامنت هارو میخوندم یه جور خیلی قشنگی خدا هدایتم کرد گفت ببین این چطور پول دوره براش جور شد این مسیرو تست کن اصن همه چی دست به دست هم داد یه جرقه تو ذهنم خورد که یه اقدام عملی که امروز قراره انجام بدم شکل بگیره و خیلی امیدوارم چون به نشانه ها ایمان دارم بعد که تمرین ستاره ی قطبی رو انجام دادم و سپاسگزاری کردم گفتم خدایا چکارکنم که دیگه خیلی انرژیم بره بالا یهو اومدم تو سایت دستمو زدم روی نشانه ی امروزم و خدای بزرگ هدایتم کرد به این مقاله ی زیبا و جاری شدن اشک و دلم یهو آروم گرفت نمیدونم چطور این احساس و بیان کنم چون خیلی این احساس قشنگیه
اینکه حتی خواندن کامنت های دوره هم برات کار میکنه اینکه با خواندن کامنت ها هدایت میشی
چند روز پیش هم که کامنت میخوندم میدیدم که بچه ها نوشته بودن ما فقط دو سه جلسه از دوره گذشته بود که نتایج مالی گرفتیم و مشتری های فراوان و عمده به سمتمون اومدن و نکته ی جالب اینکه منی که مدت هاست فروشی نداشتم همین هفته یک مشتری لارج خدا برام فرستاد و یه فروش عالی رقم خورد …
و حالا کامنت های قشنگی که امروز تو همین مقاله خوندم ….اینا دیگه بنظرم مهر تایید باشه به اینکه چقدر این مسیر درست هست و چقدر این قانون بی نظیره
کامنت اول :انیس عزیز تجربهاش را اینگونه مینویسد:
“همیشه دوست داشتم مثل اساتید حرفهای، یک استاد پروازی باشم؛ دائم از این شهر به آن شهر، از این کشور به آن کشور سفر کنم و آموزش بدهم، چون عاشق سفرم. وقتی استاد را میدیدم که هم سفر میکند و هم ثروت خلق میکند، به خودم میگفتم: «چی میشه من هم بتونم هم سفر کنم و هم پول بسازم؟!»
من عاشق آموزش و مربیگری هستم. تا اینکه وارد دوره «همجهت با جریان خداوند» شدم و تمرکزم را روی آگاهیها و تمرین تقویت مومنتوم مثبت دربارهی خواستهام گذاشتم…..
واای خدای بزرگ من ،اینو که خوندم دیگه اشک امانم نداد …آخه این دقیقا خواسته ی منه که تو دفترم نوشتم اینکه من یه مدرس فوقالعاده بشم که از همه ی کشور ها ازم دعوت کنند تا برم و آموزش بدم و بزرگترین رویای من یعنی سفر،کار،تفریح وعشق و این نشانه تو قدم اول دوازده قدم هم برام اومد اون ایونت و شغلی که همیشه تو سفر باشی و من قلبم روشن شد…خیلی شگفت انگیزه آخه مگه اینهمه همزمانی امکان داره؟؟؟خدایا چطور حالمو به بهترین احوال تغییر دادی اول صبح ….وقتی بچه ها میگن این سایت توحیدیه الحق درسته …اگه من اول صبح میرفتم اینستاگرام باز میکردم چه بر سر ذهنم و افکارم میومد ؟؟حالا اومدم تو سایت چه احوالی دارم….خدایی قابل مقایسه نیست…
حالا کامنت های بعدی چی میگفتن :مشتری های عمده ای که براشون خدا فرستاده و تاکید بر خواندن کامنت ها و نوشتن کامنت و جهت دهی آگاهانه به افکار
واای خدایا شکرت بابت این لحظه بابت این حال فوقالعاده
سپاسگزارم استاد جانم بابت این همه آگاهی ،این همه عشق ،بابت این منزل توحیدی ،،،،
امروز میرم به الهامات قلبیم عمل میکنم و نتیجه هامو بازم کامنت مینویسم
ایمان دارم که میشه
خدایا شکرت….
سلام و درود به استاد گرامی و خانم شایشته عزیز و دوستان عزیز
توی همین چند وقتی که در مومنتوم مثبت هستم نشانه هایی که برام اتفاق افتاده
پیدا شدن مشتری برای فروش ویلای خودم اونم بعد از یک سال
شروع به کار شوهرم اونم بعد از 4سال بیکاری
ورزش کردن پسرم در حالی که اصلا علاقه ای به ورزش نشون نمیداد
گرفتن بالاترین نمره ی پسرم اونم درس ریاضی
از همه مهمتر ارمشی که خودم دارم و لذتی که خودم از این زندگی دارم میبرم .
خدایا متشکرم و سپاسگزارم از این که این نشانه ها رو دارم میبینم و همینا باعث میشه که بیشتر و بیشتر بشه و چرخ زندگیم روان و روان تر بشه ..
خدا جونم میلیارد ها بار شکرت
سلام و نور خداوند به قلبهای همه کسانی ک با عشق روی خودشون کار میکنن
سلام به اساتید عزیزم
خدایا شکرت ک امروز هم جانی دوباره به من بخشیدی و چشمهامو به روی این روز بهشتی باز کردی
خدایا شکرت برای سلامتی ام
خدایا شکرت برای سلامتی خودم و عزیزانم
خداجونم سپاسگزارم ازت با تک تک سلولهای بدنم برای تک تک ضربانهای قلب پدر و مادرم
خدایا شکرت ک نعمت داشتن پدر و مادر رو به من دادی
خدایا شکرت برای سقف امن بالای سرم زمین محکم زیر پام
خدایا شکرت واسه دلخوشیهای کوچیک و بزرگم
خدایا شکرت برای کسب و کار پر رونقم
خدایا شکرت برای سلامتی جسم و روحم
خدایا ازت سپاسگزارم با تک تک سلولهای بدنم ک منو با این جریان ، با این آگاهی ها و با این هدایت هم مسیر کردی
خدایا هزاران مرتبه ازت ممنونم ک تو رو دارم ک خودتو بهم دادی و فقط و فقط مال منی
خدایا ازت سپاسگزارم بابت واریزی های هر روزم
خدایا شکرت ک جهانی آفریدی بر پایه فراوانی
هر چقدر خرج میکنم هزاران برابرش به سمتم با شدت و براحتی برمیگرده
خدایا کیف پول من جادوییه تو رو شکر
خدایا حسم با پول عالیه رابطه م باهاش هر روز بهتر و بهتر میشه
پول از راههایی به سمتم سرازیر میشه ک باورم نمیشه
هر روز مشتری های عالی به سراقم میاد خدایا شکررررت
هر روز مدار مالی و ثروت من بالا و بالاتر میره خدایا شکرت
ثروتمند شدن طبیعیه
ثروتمند شدن راحته
از آب خوردن هم بابا راحت تره چون تو خواب نمیتونم آب بخورم اما میتونم پول بسازم
من خوابم شب ، صبح گوشیموچک میکنم میبینم چند نفر اومدن پی وی و سفارش دارن
جهان من جهانه فراوانیه و من باور کردم اون زمانی ک توی قرآن ت گفتی ، وقتی یه دونه گندم بکاری من هفتصد تا بهت برمیگردونم
وقتی گفتی ک اگرهمه دریاها مرکب بشن و جنگلها قلم بشن نمیتونن نعمتهای منو بنویسن و شکرگزاری کنن..این یعنی فراوانی
وقتی توی سیاره نپتون بارانهای از الماس خالص میباره ، این یعنی فراوانی
وقتی نگاه میکنم به آسمان ..ته ش معلوم نیس ..از وسعت و عظمتش به قدرتت و فراوانی جهانت پی میبرم
خدایا شکرت ک همیشه با منی
همیشه کنارمی
همیشه حامی من هستی
خدایا شکرت ک منو خالق زندگی خودم کردی
خدایا امروز هزاران مرتبه با خودم تکرار میکنم : کسی ک در قلبش خداست ، جاااش همیشه بالاس
دوستت دارم و عاشقانه میپرستمت
به نام خدای مهربان
سلام به همهی عزیزانم
ـ سپاس گذارم بانو شایسته که همیشه با هنر متن نویسی تون عصاره های شیرینی را از آگاهی های فایل ها به ما میدین شما شگفت انگیز هستید.
ــ اوایل که دوره اومده بود و خیلی از نتایج شگفت انگیزش را در بخش نتایج دوستان میدیدم ذهن همش میگفت عجب دوره ی خفنی که تو نداریش و این دیگه تهش کاش توهم این دوره را داشتی
یه طوری نجوا میکرد انگار حتما حتما باید این دوره را بخرم تا اتفاقات خوب واسم بیفته در حالی که چندین دوره ی دیگه از استاد را دارم و به خوبی ازشون استفاده نکردم ولی به نسبت یک ماه پیش تغییرات بسیار عمیقی کردم اونم با درک همین مومنتوم مثبت که انصافا هم مقالات و کامنت و توضیحات مربوط به این دوره باعث شد یه مقداری از مومنتوم مثبت درک کنم و بهش عمل کنم و به همون اندازه هم نتیجه های شگفت انگیزی گرفتم که بعد از 33 سال در این ماه از عشق و علاقه خودم نتیجه گرفتم و دارم لذت میبرم از لحظاتم .
میخواستم این نکته را به خودم یادآور بشم که اگر باور به فراوانی دارم نگران نباشم که چرا من تو دوره نیستم و ای کاش این دوره را داشتم و وقتی تو مسیر هستم و احساس خوبی دارم در مومنتوم مثبت هستم پس هرچی پیش میاد خیر و به نفع من و نتیجه اش هم میشه آسان شدن واسه اسانی ها .
آفرین به خودم که در حال پیشرفت و یادگیری و بهبود هستم و با همین شرایطی که دارم کافی و ارزشمندم
خداجون سپاس
سلام استاد جانم،
سلام استاد شایسته جانم.
سلام رفقای بهشتی.
استاد وقتی هم جهت بشی با جریان خداوند از سرکار که میای خونه پسر 12 ساله ات با ذوق برات تعریف میکنه که رفته روی پشت بوم و شلنگ هم برده به پوشالها اب داده و اب کولر رو چک کرده،دریچه کولر هم تنظیم کرده!
عقلش رسیده قبل از اینکه بره کولر هم خاموش کنه.
و از دریچه کولر با داداش 5 ساله اش برای خاموش و روشن کردن اب کولر صحبت میکردن!
وقتی هم جهت بشی با جریان خداوند میبینی وقتی خوابی پسر 5 ساله ات میاد پتو میده روت و زیرچشم که نگاه میکنی میبینی اینقدرررر داره تلاش میکنه اروم اینکار رو انجام بده که بیدار نشی!
وقتی هم جهت بشی با جریان خداوند پسر 5 ساله ات صدات میزنه، برای اینکه فقط بهت بگه عاشقتم!
وقتی هم جهت بشی با جریان خداوند ،خدا نمیذاره شنیدن بعضی اتفاقا توی مدار تو قرار بگیره!
چطور میشه که خواهرم یه اتفاقی رو هم برای اون خواهرم تعریف میکنه و هم مادرم حتی فیلم اون اتفاق رو هم براشون میفرسته ولی در برابر من زبونش قفل میشه؟؟؟
ایا این غیر از هم جهتی با جریان خداست؟!
وقتی هم جهت بشی با جریان خداوند دیگه نگران این نیستی که الان که همسرت ازت دوره چکار میکنه چکار نمیکنه؟
اصلا فکر کردن به این چیزها برات خنده دار میشه.
وقتی هم جهت میشی با جریان خدا دیگه حالت با خودت خوبه و با خودت کیف میکنی و دنبال بقیه نیستی که بری پیششون تا خوش بگذره…
وقتی هم جهت میشی با جریان خداوند پسر 5 ساله ات که از بیرون میاد خونه بهت میگه سلام عشقِ تو خونه!
خدایا ازت متشکرم که اینجوری عشقتو بهم نشون میدی.
خلاصه همه چیز خوبه،تلوزیون خاموشه،اینستاگرام حذفه مدتهاست،فیلتر شکن حذفه،خلاصه بهترین تفریح من گشت و گزار توی این بهشت توحیدیه!
بهترین همنشین های من اعضای توحیدی این سایت هستن.
کامنت ها رو که میخونم احساس میکنم هممون دور هم نشستیم و داریم حضوری تجربیاتمون رو برای هم تعریف میکنیم!
خلاصه با خدا بودن خیلی خوبه!
حالا کم کم دارم این جمله ی(بی نیازی قبل از بی نیازی)رو یه کم درک میکنم.
خدایا شکرت بابت همه نعمت های خوبت.
این روزها همش میگم ببین سعیده استادی که اروی داره،استادی که انواع و اقسام موتورها داره،استادی که سانتافه داره،استادی که خونه روی اب داره،استادی که چندین و چند ملک داره هم توی ایران و هم توی امریکا،استادی که میگه هررررچیزی بخوام میتونم تهیه کنم،همین استاد داره بهت میگه بابت مسواکت شکرگزار باش،بابت بالشتت شکرگزار باش،بابت پتوت شکرگزار باش،بابت اینکه با یه دکمه برق میاد تو خونت شکر گزار باش.
خدای من.
برای شکرگزاری که نباید دنبال یه چیز عجیب غریب تو زندگیمون بگردیم.
نباید دنبال یه اتفاق بزرگ از نظر خودمون باشیم.
همین که من الان زنده ام و به راحتی نفس میکشم خودش یه معجزه بزرگه.
یه اتفاق بزرگه.
خدایا شکرت به خاطر تمام نعماتم.
در پناه خداوند میسپارمتون.
به نام خدای زیبایی ها
سلام به دوست عزیزم سعیده
تحسینتون می کنم که این این همه هم جهت شدی با جریان خداوند
خدایا شکرت
واقعاً زندگی و آرامش در زندگی یعنی همین که نعمت های دور و برت رو ببینی و لذت ببری و در حال خوب باقی بمانی و دوباره دریافت نعمت های بعدی و این سیکل تا ابد ادامه داره.
خدایا شکرت برای تربیت و پرورش پسرای گلت
خدا محافظشون باشه.
اره باید رها باشیم از هر نگرانی و همه چی رو به خودش بسپاریم ،
اون میدونه چه جوری همه چی رو مثه یه پازل قشنگ و جفت و جور کنه .
به قول شما دیگه نگران نیستی که همسرت ازت دوره کجاست و در چه حاله
فقط اونو به خدا میسپارم.
چقدر بودن با خدا و حس رهایی خوبه .
راستی منم هم اسم شما هستم
وبعد از خوندن کامنت شما حس خوبی گرفتم و گفتم بیام با هم نامم ،
دوستم ، هم مدارم یه کم اختلاط کنم.
خدایا شکرت.
برات آرزوی خوشبختی و سعادتمندی و ثروتمندی دارم .
در پناه نور و عشق خدا باشید.
سلام بر دوست نازنین خودم.
امیدوارم حالت عالی باشه و همواره مومنتوم مثبتت ادامه دار باشه.
ازت متشکرم بابت پاسخ قشنگت.
و همیشه پاسخ دوستان رو هدیه ای از طرف خدا میدونم.و قلبا شاد میشم.
خدا رو شکر به خاطر اسم زیبامون.
به قول خانم فاطمه سلیمی عزیز معنی اسممون یعنی زن خوشبخت.
روزی چند بار هم که به معنی اسممون فکر کنیم،مومنتوم مثبت میگیریم.
اره راست میگی.با خدا بودن حس رهایی میاره،حس ارامش میاره.
من تا چند روز پیش،صبح ها که از خواب بیدار میشدم خواسته هایی که دوست داشتم اون روز برام اتفاق بیفته رو مینوشتم،خواسته های مالی و اومدن مشتری هم همیشه توی خواسته هام بود.
الان چند روزیه احساس میکنم یه کم به خدا نزدیکتر شدم.
به خاطر همین دارم به این باور میرسم که فقط در طول روز یک خواسته بیشتر ندارم!
اونم نزدیکی بیشتر با خداست.
چون فهمیدم شاه کلید رسیدن به همممممه خواسته ها و ارزوها فقط خداست.
وقتی به خدا نزدیک بشی و اون رو منبع همه خواسته هات بدونی به صورت بدیهی هر روز اتفاقات بهتری میفته.
دیگه نیاز نیست تک تک خواسته هاتو به زبون بیاری.
یعنی همه اتفاقات خوب از بستر خدا رد میشه.
یعنی راهی دیگه نداره.
مثلا من قبلا توی ستاره قطبی میخواستم که امروز غروب خورشید رو ببینم.و همون روز میرفتم فقط غروب خورشید رو میدیدم.ایستاده.
اما الان چند روزیه که خدا بهترش رو بهم داده.
هدایتم کرده برم اونجایی که غروب کاملا مشخصه،بنشینم و همراه با شنیدن سوره ضحی غروب رو ببینم!
امیدوارم در کنار خداوند به همه ارزوهای قشنگت برسی.
در پناه خداوند مهربان میسپارمت دوست خوبم.
به نام خدای زیبایی ها
سلام به دوست عزیزم سعیده جان
خدایا شکرت
برای داشتن دوستان هم فرکانسی
نمیدونم تو چه شهری زندگی میکنی ولی احساس می کنم شیرازی هستی.
من هم چند روزی هست حس شما رو دارم و فکر می کنم خدا خیلی باهام رفیق شده و به قول شما دیگه از بس بهم نزدیک شده که دیگه نمیتونم خواسته هام رو بهش بگم .
اینو به همسرم گفتم
و
جوابم داد که خدا همیشه باهامون رفیق بوده ما نا رفیق بودیم.
عزیزم اینقدر حس آرامش برات آرزو میکنم که لحظه ایی از یاد خدا غافل نباشی.
و
در هر شغلی هستی خدا برات مشتری بشه .
من هم میخوام توی همین ماه به یاری خدا یه فست فودی راه اندازی کنم.
راستش چون اولین بار هست دارم همچین کاری رو شروع می کنم یه کم نگران بودم
ولی حالا دیگه با رفیق شدن با خدا
دیگه هیچ ترس ونگرامی ندارم
همه کارها رو به خودش سپردم.
از این که زن خوشبختی هستم هم خیلی خوشحالم و
از پدرم ممنونم که این نام رو برام انتخاب کرد، روحش شاد.
در پناه نور و عشق خدا باشی عزیزم.
سلام دوست نازنینم.
امیدوارم در احسن الحال باشی.
چه جالب.
چقدر درست حدس زدی.
بله من شیرازی هستم و ساکن شهر بهشتی شیراز.
خدایی چطور فهمیدی؟!
چقدر پاسخ همسرتون زیبا بود.
بله ما نارفیقیم.
اینو استاد هزاران بار به گونه های مختلف گفته.
استاد میگه خدا سمت خودشو انجام داده.
این ماییم که باید سمت خودمون رو درست انجام بدیم.
میگه مشکل از فرستنده نیست مشکل از گیرنده هست.
خدا میگه من همواره در حال اجابت دعای دعا کنندگان هستند پس بنده ها هم منو اجابت کنند و به من ایمان بیاورند.
استاد میگه فرکانس ثروت مثل تمام فرکانس های رادیویی و تلوزیونی همین جایی که هستی وجود داره.
خدا میگه ایاک نعبد و ایاک نستعین.
یعنی یاری خدا هست.
فقط ما باید با بندگی کردنمون بهش برسیم.
خلاصه اینها رو که همش خودت میدونی.
برای یاداوری خودم میگم.
خیلی ازت متشکرم بابت دعای قشنگت.
ان شاالله هزاران برابرش به خودت برگرده.
چقدر خوشحال شدم بابت اینکه تصمیم گرفتی کارتو شروع کنی.احسنت بهت.
قطعا خدا یاریت میکنه.
تو یه قدم برداری خدا صد قدم برات برمیداره.
برات ارزو میکنم کسب و کارت رو به یاری خدا راه اندازی کنی و مشتری از در و دیوار واست بباره.
روح پدرتون قرین رحمت الهی.
ان شاالله در کنار همسرت خوشبخت ترین باشی دوست خوبم.
سلام به سعیده نازنین
ساکن شهر بهشتی شیراز
من واقعاً احساسم بهم گفت که شما أهل این شهر زیبا هستید .
منم بندرعباسی هستم و ساکن یزد .
شهرتون و ساکنینش رو خیلی دوست دارم خصوصا هوای اردیبهشت و بهار و بهار نارنج و طعم خوش نارنج رو که من عاشقشم.
خدایا شکرت .
از دعای خیرت متشکرم عزیزم .
من بندگی میکنم و کاری که دست منه رو انجام میدم و
خدا سمت خودش رو به خوبی انجام میده.
خدا همه مون رو به راه درست هدایت کنه نه راه غضب شدگان.
به امید دیدار
دوست عزیزم
در پناه نور و عشق خدا باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام و احترام
سپاسگزارم بابت ارائه این مقاله پرمحتوی و ارزشمند از مطالعه نتایج بچه ها انرژِی خوبی گرفتم و باز هم از این بابت سپاسگزارم
راستش اولین دوره ای که از استاد عباس منش خریدم ، ” راهنمای عملی دستیابی به رویاها ” بود و الان دقیقا من همون حال و هوایی رو دارم که با اون دوره داشتم و اون دوره چقدر برای من نتایج درونی و بیرونی فوق العاده داشت ولی متاسفانه من آگاهی اون دوره و دوره های بعدی استاد رو ادامه ندادم و نتایج ام برگشت به قبل و طبق توضیحات این دوره فهمیدم من انگیزه مم برای تغییر رو از دست دادم
الان یکی از بزرگترین دستاوردهای من از دوره هم جهت با جریان خداوند اینکه:
اولا” دورباره من اومدم تو مسیر ( انشالله خدا کمکم کنه تو مسیر بمونم )
دوما” ایراد کارم رو متوجه شدم یعنی کار کردن روی خودم رو مرتب و منظم با برنامه روزانه و تعهد ( خدایا اینجا کمکم کن من ضعف دارم ) انجام بدم تا از مومنتوم مثبت جا نمونم
بازم قدردان و سپاسگزار استاد خانم شایسته و دوستان سایت هستم که همگی داریم به هم کمک می کنیم که هرروزمون بهتر از روز قبلمون بشه و از مسیر روشد و پیشرفتمون لذت ببریم انشالله.
به نام خداوند مهربان
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان شایسته
قبل همه چیز میخواستم سپاسگذاری کنم بابت سایت و مطالب عالیتون .
من هر رشد و پیشرفتی داشتم خودم رو مدیون آموزشهای شما میدونم و خداوند رو شاکرم بابت همفرکانس شدم با شما
تجربه ایی که میخواستم به اشتراک بگذارم:
من از شروع دوره همجهت با جریان خدا و گوش کردن به فایل ها و انجام تمرینات وارد مومنتوم مثبت شدم و خیلی خوب پیش رفتم و هر روز چندین ساعت فایل گوش میکردم و شکرگذاری در صبح داشتم و بعد اون تمرین مراقبه اول رو گوش میکردم و تا اینکه احساس غرور به من دست داد بطوری که میخواستم تند و تند همه کارها رو عجله ایی و ربات وار انجام بدم زمانی که هیچکدوم از فرکانس های من به ثبات نرسیده بود . برنامه یک روز من به صورت کلی بدون جزییات شرح زیر بود:
صبح ساعت 5:30 بیدار میشدم صبحانه آماده میکردم . شکرگذاری داشتم . فایل مراقبه .پسرم رو بیدار میکردم صبحانه میدادم حاضر میشدیم میزاشتمش مدرسه با مامان یکی از بچه ها میرفتیم پارک سر خیابونمون پیاده روی و ساعت 9:30 برمیگشتم خونه و فایل گوش میکردم تا ظهر بشه ونهار و گاهی هم استراحت میکردم . و ادامه روز و درس پسرم رو کمک میکردم و روی کسب و کارم چند ساعت تمرکز میکردم و از خدا برای پیشرفت و بهبود کارم هدایت میگرفتم و نظافت خونه و شستوشو و مرتب کردن خونه و کارهای خونه وبردن پسرم به کلاس زبان و ریاضی و … و عصر هم دوباره میرفتیم پارک تا پسرم دوچرخه بازی کنه و منم فایل گوش کنم و شب میومدیم خونه و شام و خواب تا فردا صبحش ؛ این برنامه روتین هر روز من بود و عجله عجله انجام میدادم تا به کارهای بیشتری برسم و اصلا اجازه استراحت به خودم نمیدادم . وقتی شب میخوابیدم از خستگی و کمر درد بیهوش میشدم.
اوایل خیلی با احساس خوب وسپاسگذاری و تحسین به پیاده روی میرفتیم ولی از یه جایی به بعد که حس پشت رفتارم کمتر شد آهسته آهسته وارد مومنتوم منفی شدم وقتی ورودی مالی که انتظارش رو داشتم کمتر شد کلا انگار از اون مومنتوم مثبت پرت شدم بیرون و شکایت ها شروع شد .اصلا یادم رفته بود من اول راهم و هنوز فرکانس های من به ثبات نرسیده اند . یاد حرفهای استاد افتادم که سریع باید جلوی شتاب گرفتن مومنتوم منفی رو بگیرم
از خدا هدایت خواستم . اولش خدا گفت کجا داری میری با این عجله . تو باید از مسیر لذت ببری .اگه از مسیر لذت ببری نتیجه وارد زندگیت میشه بعد هدایتی یه فایل گوش کردم که استاد گفتن با یکی دو ماه به ثبات فرکانسی نمیرسید و بعد یکی دو سال که درامد داشتید میتونید بگید به ثبات فرکانسی رسیدید.
بازم از خدا هدایت خواستم گفت : نعمتهایی که داری رو ببین و با احساس خوبی که از داشتنشون داری بخاطرشون سپاسگذار باش ؛ من خیلی نعمت داشتم ولی اونها رو داشت فراموشم میشد و فقط به ورودی مالی تکیه کرده بودم.
بعدش از خدا هدایت خواستم گفتم خدایا کجای راه رو اشتباه کردم بهم بگو :
احساس کردم وقتی فکر منفی خواست توی ذهنم شکل بگیره من به شیطان اجازه دادم توی گوشم به نجواهاش ادامه بده
از این وضعیت خیلی ناراحت شدم . قرار نبود من به نجواها اجازه ورود بدم.
تصمیم گرفتم آگاهانه هر وقت نجواها شروع شد من جمله { خدایا از شر شیطان رانده شده به تو پناه میبرم } رو زمزمه کنم
نمیدونم امتحان کردید یا نه
ولی برای من که خیلی جواب داد با خودم میگفتم این غم و اندوه از من نیست و خدا به من وعده رزق بی حساب داده
مومنتون منفی رو باید متوقف میکردم . در نتیجه هر بار نجوا میومد من اون جمله رو تکرار و تکرار و تکرار میکردم
بعد گفتن اون جمله قلبم به طرز عجیبی آروم میگرفت . مثل آب روی آتش میشدم.
دیشب بخاطر این کنترل ذهنم تصمیم گرفتم به خودم جایزه بدم و برای خودم یه مانتو گرفتم بعد خرید باز برام نجوا اومد چرا اینقدر گرون خریدی ولی باز به خودم گفتم من لایق پوشیدن این مانتو با این قیمت هستم و دوباره جمله بالا رو چندین بار تکرار کردم و تکرار کردم خوشبختانه صبح که از خواب بیدار شدم همه چیز عالییی بود و دوباره صبح با آرامش ( نه عجله ) شکرگذاری کردم و بعدش شکرگذاری و ستاره قطبی رو نوشتم؛ و بعد با همسرم رفتیم پارک پیاده روی و قدم زدیم و کلی زیبایی و هوای عالی پارک رو تحسین کردم و خدا خواست و همسرم دوستشو دید و من لحظاتی تنها بودم و شروع به مراقبه فراوانی رفاه آرامش آزادی و رهایی داشتم و لذت بردم از زیبایی های وصف ناپذیر پارک و هوای عالی و مردم شادی که داشتن ورزش و پیاده روی میکردن و من غرق در این احساس و مومنتوم خوب شدم.
خدایا شکرت مرسی که هستی و هدایتمون میکنی و خیلی سریع درخواستهامون رو اجابت میکنی؛
ممنون استاد جان بابت سایت عالیی و بینظیرتون سپاسگذارم ؛
سلام وعرض ادب استادعزیزم وهمه دوستان نازنین
من کامنتهامو دوستدارم درباره خواسته هام فقط بنویسم که به کائنات خواسته هامو ارسال کنم چون هروز سناریومینویسم دردفترم وازفرصت کامنت نوشتنم استفاده میکنم برای نوشتن خواسته هام وارسال خواسته -وتوجه به خواسته هام – چون درطول روزسرم شلوغه برای رسیدن به اهدافم ازفرصت استفاده میکنم برای رسیدن به خواسته هام حتی ازفرصت کامنت نوشتن -میخام بگم هدفم ازکامنت نوشتن ارسال خواستمه وقصدم تغییرهیچ کس نیست -چون میدونم برای تغییرافراد آب درهاون کوبیدنه بخایم تلاش کنیم -مایک همسایه داریم افغانستانی هستن -دخترشون خیلی دخترناز وزیبایی هست – خواستگارش ازآلمان اومده ودیشب به رسم خودشون یک مراسم باشکوه گرفتن ودامادلباس دامادی به رسم افغانستانیهاپوشیده بود – چقدر سینی تزئیناتی برای عروس آورده بودن مثل جشن بله برون که کلی قند و کله قند تزئیناتی میارن برای عروس ایرانی وااااااای استاد منم دلم خواست این مدل جشن رو :)))ما ایرانیها بعضیهامون این رسمهارو بلدنیستیم وبرای آوردن عروس رعایت نمیکنیم از 8شب تا 11شب تو آپارتمان ماجشن بود دیگه ازصدای بلند موزیک نزدیک بود شیشه ها بیادپایین – بخداگفتم مثل بارون که توکامنت نوشتم وخدا هنوز این بارون رو داره میباره درکرج وتهران .منم این جشن رومیخام جشن باشکوه بله برون -عقدکنون -حنابندون -عروسی رومیخام – ماروعروسیشون دعوت کردن درتالارهست – اومدن مبل ماروهم بگیرن برای عروس ودامادشون – من چون یکباردعوتم کردن نرفتم دیگه برای مراسمهاشون دعوتم نکردن بعدش پشیمون شدم دیشب مراسمودیدم گفتم کاشکی میرفتماااااااا :)))چقدر داره بهشون خوش میگذره چقدرباسلیقه وشیک مراسمهاشونو بلدن وانجام میدن – آقااااااااا-منم میخام برای خودم –
مانرفتیم وشام جشنشونو که چلوکباب بود برادرعروس آورد ودم خونه تحویلم داد – تشکرکردم وتبریک گفتم – توذهنم بود- یکسال که آفررررررین به این دخترزیبا که خواستگارشوازآلمان جذب کرده ومیخادبره آلمان زندگی کنه استااااااااد – کلی تحسینش کردم .