سوال:
من از روانشناسی ثروت ۱ استفاده کردم و طبق تعهدم درآمدم ۳ برابر و بیشتر شد ولی روند آموزش ها را ادامه ندادم و ۲ سال هیچ تمرینی انجام ندادم.
اما الان تصمیم گرفته ام تا دوباره شروع کنم و این مسیر را ادامه دهم. دوباره تمرینات ثروت۱ را از سر گرفته ام و ایده هایی هم دارم که تصمیم به اجرای آنها گرفته ام. اما به محض اینکه درباره اجرایشان جدی می شوم، چیزی در درونم میگوید:
ایندفعه نمی توانی نتایج قبلی را تکرار کنی.
چطور میتوانم از این سردرگمی رها شوم و به ثبات فرکانسی برسم؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش
هر چه «باورها» را به عنوان اصل و تنها عامل ایجاد و خلق اتفاقات درک کنی، برای ساختن باورهایت تعهد بیشتری به خرج میدهی و در این مسیر ثابت قدمتر میشوی و به همان میزان از فرع و حواشیای که حواست را پرت و تو را از مسیر گمراه میکند، دور میمانی.
هرچه بیشتر سعی کنی ارتباط میان گفتگوهای غالب ذهنت (باورها) و احساسی که به واسطه آنها تجربه می کنی را، با اتفاقات زندگیات و شرایطی که در آن قرار داده می شوی بیابی، بیشتر و بیشتر این قانون را درک می کنی و جدّی میگیری که:
« تمام اتفاقات زندگی ات را خودت با افکار غالبت خلق می کنی. بدون هیچ استثنائی»
رسیدن به این درک، مثل یافتن کلید صندوق گنجی گرانبها و تمام نشدنی است.
اما زمانی می توانی از این کلید برای دستیابی به گنج استفاده نمایی، یعنی زمانی میتوانی این کلید را برداری و در قفل این صندوق بچرخانی و آن را باز نمایی که، قادر به کنترل ذهنت در همین مواقع شوی.
وگرنه خیلی از ما ها همین حالا این کلید را در اختیار داریم، خیلی از ما فایلهای و دورههای زیادی از استاد عباسمنش را خریدهایم و این آگاهی و این گنج را در اختیار داریم اما به جای سپردن سکّان زندگیمان به دست آنها، باز هم به شیوه ذهنمان پیش میرویم.
یعنی فقط این کلید گنج را در دستمان گرفتهایم. یعنی فقط به آن گنج خیره شدهایم و به درخشندگیاش نگاه میکنیم و هیچ استفادهای از آن نمیکنیم چون افسار زندگی در دست ذهنمان است.
هرچه در مسیر شناختن قوانین زندگی و خودشناسی پیش برویم، بیشتر درک می کنیم که مهم ترین توانایی ما به عنوان انسان، توانایی کنترل ذهن است.
هر فردی که در هر زمینه ای به موفقیتی دست یافته، بدون شک و با وضوح کامل، رد پای این توانایی- یعنی توانایی کنترل ذهن- بهعنوان مهم ترین عامل، در روند موفقیتاش دیده میشود.
افراد زیادی با قوانین زندگی آشنا شدهاند و اطلاعات زیادی در این باره کسب کردهاند. افراد زیادی با دیدگاه های استاد عباس منش و نقش باورها در میزان موفقیت شان، آشنا هستند.
افراد زیادی این قانون را فهمیده اند که، اگر با هر دلیل و برهانی، در احساس بد بمانند، اتفاقات بد را تجربه می کنند. اما با این حال، افراد کمی توانایی اجرای این قوانین را دارند. به خاطر اینکه افراد بسیار کمی، مهارت کنترل ذهن شان را کسب نموده اند.
این مهارت با تکرار و تکرار و ادامه دادن و تکرار و وفادار ماندن به ادامه زندگی به این شیوه، «به مرور » ایجاد میشود.
نکته کلیدی این ماجرا همینجاست. یعنی حتی درک این موضوع یک فرایند تکاملی است.
سپس مقدار کمی از آنچه درک کردهای را میتوانی باور کنی و به همین دلیل اجرایش میکنی. سپس آن عمل به ثمر مینشیند و ایمانی میسازد تا با شوق و ایمان بیشتر، دوباره آن روند درک را تکرار کنی. و این ماجرای تکاملی به همین شکل پیش میرود. اما از جایی که به میزان خوبی قدرت بگیرد، به صورت توانی رشد میکند و آنقدر شما را در مدارهای بالاتر قرار میدهد و آنقدر فاصله فرکانسی و مداریتان را با زندگی قبلی و نتایج قبلی زیاد میکند، که هرگز راهی به سوی مدارهای پایینتر و برگشت به عقب نخواهید داشت.
اما معظل از اینجا شروع میشود که ما در ابتدای راه و تا رسیدن به مرحله ثبات، نمیتوانیم آنقدر وفادارانه این فرایند را دنبال کنیم به این دلیل که نتوانستهایم تنها اصل و عامل را باورها بدانیم. به این دلیل که نتوانستهایم از عهده کنترل ذهنمان بربیاییم.
این اتفاق برای من، شما و برای افراد زیادی رخ داده است.
شما نیز تنها قسمتی از، درک خود از آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱ را توانستی اجرا کنی و بر طبق آن عمل کنی.
یعنی به اندازهای که توانستی باور کنی، به همان میزان در مدار آن باورها قرار گرفتی و به همان اندازه در آن مدار ماندی و به همان اندازه با اتفاقات و نتایج موجود در آن مدار برخورد کردی و سپس به خاطر ادامه ندادن و تغذیه نکردن ذهنت، دوباره از آن مدار خارج شدی و در مدارهای پایینتر قرار گرفتی.
کنترل ذهن مثل تولید یک کالا نیست که، فقط یک فرایند مشخص از آغاز تا پایان داشته باشد و سپس کار تمام شود.
کنترل ذهن یک کار همیشگی است. تا زمانی میتوانی در شرایط دلخواهت بمانی که، این فرایند را ادامه میدهی.
اما تفاوت «تلاش آگاهانه برای کنترل ذهن» و «رها کردن ذهن برای تاخت و تاز در زندگیمان» این است که،
کنترل ذهن آنقدر به تو آرامش میدهد، آنقدر وجودت را در صلح و هماهنگی با همه زندگی قرار میدهد که، برای انجامش نیاز به پاداش نداری.
چون صرف انجام دادنش خودش پاداش است.
یعنی احساس آرامشی که در این فرایند تجربه میکنی، مهمترین پاداش این ماجراست. حتی لازم نیست منتظر این پاداش بمانی. چون این پاداش در همان لحظه به تو هدیه داده میشود و سپس وقتی ادامه بیابد، هدایای جانبیاش مثل:
استقلال مالی، آزادی زمانی و مکانی، رابطه عاشقانه، سلامتی و… را نیز وارد ماجرای زندگیات میکند.
یعنی تمام بهایی که باید برای تجربه زندگی دلخواهت بپردازی این است:
«توانایی لذت بردن از هر لحظه از زندگی». راهکارش هم، «مهارت در کنترل ذهن» است.
مأموریت ذهن این است که در هر لحظه و از هر فرصتی برای نگران کردن و ترساندن و در یک کلام، قرار دادنت در احساس بد، استفاده نماید. این طبع ذهن است.
مثل یک گرگ درنده، که خلق و خویش درندگی است و هیچ فردی انتظار رحم و مرودت از گرگ را ندارد و این موضوع را می پذیرد.
موضوع این هست که زندگی ما به وسیله افکاری رقم میخورد که، هر لحظه در ذهنمان زمزمه می کنیم. تک تک اتفاقات زندگی ما به وسیله واکنش نشان دادن جهان به گفتگوهای درونیمان رقم میخورد.
اگر کمی به اتفاقات زندگیات توجه کنی، می تونی به راحتی ارتباط مستقیمی میان گفتگوهای درونی ای که اکثرا با خودت داری و اتفاقات و شرایطی که تجربه می کنی، پیدا کنی
این یک نشانه است که میگوید: راه تغییر آن شرایط، تغییر این گفتگوهای درونی هست.
یعنی نجواهای ذهنیای که نتیجه احساسی اش ترس، نگرانی، دلشوره، نا امیدی و … هست، همان چیزی است که شیطان نامیدهایم.
کار همیشگی ذهن ترساندن و نگران کردن است.
تا به یاد داریم، ذهن همیشه برای شروع هر کاری، ما را در کمبود و محدودیت نگه داشته با این منطق که:
فرصت دیگر تمام شد.
قبلاً ممکن بود اما الان اوضاع تغییر کرده.
قبلاً شرایطی موقتی پیش آمده بود که تمام شد.
ذهن همیشه فرصتهای تمام شده را به یادمان انداخته تا افسوس را جایگزین امیدی نماید که به تازدگی در دلمان جوانه زده.
ذهن همیشه با کلکی نخ نما به نام: «فرصتهای تمام شده»، نگاه ما را به الهاماتمان و فرصتهای جدید، تردید برانگیز نموده و شکهای خودش را جایگزین یقینی کرده که در الهامات مان به وضوح احساس کردیم.
اما نیرویی در وجودمان به نام قلب است که، جایگاه خداست و کارش امید دادن به ماست.
فقط مسئله این هست که شما به کدام صدا در وجودت بیشتر توجه می کنی؟
بیشتر به قلبت که جایگاه الهامات الهی هست و تو را به سمت خواستهات هدایت میکند توجه میکنی یا به نجواهای ذهنت که می خواهد با نگرانیها، ترسها و افسوسها، گمراهت کند؟!
انتخاب با خودت است. به هر کدام که توجه کنی، صدایش را بیشتر میشنوی و شرایطی که تجربه میکنی به آن احساس شبیهتر میشود.
یعنی می خواهم بگویم، ذهن ما مثل یک حیوان درنده است که طبع و خلق و خویش درندگی است.
کارش این است که ما را از مسیر خواسته هامان گمراه کند و به وسیله متمرکز کردن کانون توجهمان بر ناخواسته ها، بر کمبودها بر ترس ها و بر بیماریها، بر بدهیها، بر قضاوتها، بر مشاجراتی که با همسر، دوست و … داشتیم و تلاش برای ثابت کردن برحق بودن خودمان و برناحق بودن فرد مقابل و… ما را از مسیر و مداری که آنهمه برای ورود به آن تلاش ذهنی به خرج دادیم، خارج کند.
باید بپذیریم که این طبع ذهن هست. یعنی همان موضوعی که در قرآن توضیح داده شده و خدا درخواست شیطان را پذیرفته تا برای گمراه کردنمان تلاش کند.
ماجرای توضیحاتی که نوشته شده و مثالهایی که زده شده، ماجرای این آیه است:
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (۲۶۸)
و شیطان ذهن این موضوع را اقرار نموده که:
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ (۲۲)
هنگامى که کار تمام شود شیطان بگوید: «خداوند به شما وعده راست داد و من نیز به شما وعدهاى دادم و تخلف کردم، من بر شما سلطهاى نداشتم جز این که دعوتتان کردم و شما پذیرفتید، بنا بر این مرا سرزنش نکنید، خود را ملامت کنید، نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من، از این که شما از پیش مرا شریک خدا ساختید، بیزارم، و براى ستمکاران عذاب سختى است.» (۲۲)
ماجرا فقط انتخاب ماست. ما در هر لحظه دو انتخاب در دو جهت مختلف داریم.
میتوانیم به مسیر فقر برویم یا ثروت، مسیر سلامتی برویم یا بیماری، مسیر عشق برویم یا نفرت، مسیر آرامش برویم یا نگرانی، مسیر یقین بریم یا شک!
ما هر لحظه روی این گزینهها کلیک میکنیم و باید مراقب این کلیکها باشیم.
زیرا به قول خداوند، شیطان دسترسی به بندگان با ایمان ندارد. شیطان راهی به مدار ایمان آوردندگانی که در هر لحظه به تلاش برای ایمان آوردن اقرار میکنند، ندارد.
بنابراین همانطور که نمی خواهیم یک ببر وحشی را تربیت کنیم تا حیوان خانگیمان باشد، نمی خواهیم ذات و طبع ذهن را تغییر بدهیم و نباید هم بخواهیم انرژی خود را صرف انجام این کار کنیم که: چرا اصلاً ذهن باید باشد و…
به قول استاد عباسمنش: اگر میخواهی فرنی درست کنی، فقط شکر را بردار و به نمک کاری نداشته باش زیرا ا و قدرتی برای ورود خودکار به فرنی تو ندارد.
ما بز و گوسفند و مرغ و خروس را میپرویم که همین حالا طبعشان اهلی است و دردسری برایمان ندارد.
ما سعی می کنیم وارد مسیرهایی امکان وجود حیوانات وحشی هست، نشویم. یا جاهایی زندگی نکنیم که قلمرو این حیوانات هست.
باید همین کار را هم با ذهن انجام دهیم.
یعنی باید سعی کنیم اولاً بپذیریم که ترساندن، نگران کردن، دلیل و استدلال آوردن برای محدودیت و کمبود، کسب و کار ذهن است.
باید فقط او را نادیده بگیریم. باید ترس و تشرهایش را نشنویم. باید از خط و نشانهایش روی برگردانیم و به امیدهایی روی آوریم که قلبمان به ما میدهد.
باید به یقینها، خوشبینیهای او دل خوش کنیم.
البته در ابتدای مسیر و حتی گاهی در طول مسیر، به این دلیل که سالیان سال افسار زندگی در دست ذهن بوده، صدای خیلی بلندتری نسبت به قلبمان دارد و بیشتر بر ما مسلط است و راحتتر میتواند رأیمان را بزند.
اما هرچه بیشتر سعی کنیم آگاهانه به قلبمان توجه کنیم و با خوشبینی وعده و وعیدهایش را باور کنیم، کم کم صدای قلب بلندتر میشود و بر صدای ذهن غالب میشود. نشانه این کار هم، میزان آرامش ماست. به میزانی که خیالمان راحت میشود و آرام میشویم، به مان اندازه توانستهایم از عهده انجام این کار برآییم و روی پیشنهادات قلبمان کلیک کردهایم.
یعنی باید به هر روشی که می تونیم، در لحظاتی که ذهنمون نجواهایش را شروع میکند، سعی کنیم این شکل از گفتگوها را ادامه ندهیم و در این جنس از احساس بد نمانیم.
نشانه موفق شدنمان هم این است که احساسمان بهتر میشود.
«میزان»، بودن ما در احساس بهترِ است. هرچه بیشتر بتوانی خودت را در احساس بهتر و احساس آرامش نگه داری، با وضوح بیشتری الهامات قلبت را میشنوی.
سپس قلبت آرام آرام ، تو را به مسیر راهکارهایی هدایت ات می کند که وقتی در دراز مدت به نتایجات نگاه میکنی، متوجه میشوی هیچ توجیهی برای آن نتایج نداری. چون مسیر هدایت الهی، خیلی آرام و نرم رخ میدهد.
این اتفاقی است که به معنای واقعی کلمه من در زندگیام تجربه کردهام. و واقعاً هیچ توجیهی برای بسیاری از نعمتهای زندگیام ندارم جز اینکه تصمیم گرفتم خوشبینی بیش از حد الهامات قلبم را باور کنم و روی آنها حساب کنم.
امیدوارم توانسته باشم آنچه را که خودم از آموزشهای استاد عباسمنش در این باره خصوصاً آگاهیهای دوره جهانبینی توحیدی ۱ آموختهام و سعی بر انجامش دارم و از آن نتیجه میبینم را بیان کرده باشم.
چون یقین دارم، میزان رضایت ما از زندگیمان و میزان تجربه شرایط دلخواهمان، به اندازه ای هست که می توانیم ذهنمان را نادیده و به قلبمان که جایگاه خداوند هست، دل خوش کنیم.
اثبات این موضوع خیلی ساده است. یعنی هر فردی خودش میتواند خیلی زود از طریق تجاربش متوجه این قانون ساده اما اصلی بشود.
شما هم باید با ذهنت همین کار را انجام دهی. یعنی اول بپذیر که کار ذهن ناامیدکردن تو از مسیر درست است.
و گویا درباره شما موفق هم شده است. زیرا با اینکه قبلا از این آموزش ها به نتیجه رسیده ای، اما باز هم از طرق مختلفی مثل:
«دفعه قبل شانس آوردی، اما این دفعه دیگر خبری از شانس نیست»
«دلیل موفقیت دفعه قبل این بود که در آن زمان فرصتی پیش آمد که دلار ارزان شد، یا آن معامله جور شد، یا آن مشتری خاص سر راهت قرار گرفت و …»
یعنی به هزار دلیل و منطق کاری می کند تا باور کنی دلیل موفقیت گذشته ات، یک شانس یا عاملی بیرون از تو بوده که، هیچ کنترلی بر آن نداشته ای.
اینجا نقطه ای است که افراد زیادی، گمراه شدهاند و دست از اجرای ایده های الهام شده شان یا قبول کردن فرصت هایی برداشتهاند که، به خاطر ساختن باورهاشان با آن فرصتها، ایدهها و الهامات برخورد کردند.
به همین دلیل نیز، به موفقیت های پایدار نمی رسند و موفقیت های شان بسیار موقتی است.
زیرا موفقیت پایدار، به وسیله ادامه دادن مسیر، کم کم ساخته می شود و آرام آرام مدارهای تو تغییر میکند و از مدارهای قبلی فاصله میگیری.
یعنی در اول راه، فقط یک مدار بالاتر میروی. یعنی فاصله تو با مدار قبلی، خیلی زیاد نیست و امکان سقوط خیلی زیاد است. پس باید از کانون توجهات مثل نوزادی مراقبت کنی که تازه متولد شده و در برابر بیماریها خیلی حساس و ظریف است.
به همین دلیل در روزها و ماههای اولیه تولد، ده ها واکسن دریافت میکند تا از آن خطرات اولیه دور بماند و در طی زمان خودش را جمع و جور کند و قوی شود و از عهده خودش برآید.
به همان شکل نیز، واکنسی که باید در مدارهای اولیه مرتباُ تزریق کنی، کنترل کردن ذهنت است.
تنها راه ثابت قدم بودن در این مسیر، توانایی کنترل ذهن است.
این موضوع آنقدر مهم است که اگر بتوانی همین یک توانایی را در خودت ایجاد نمایی، یعنی بتوانی در چنین لحظاتی، ذهنت را نادیده گرفته و به صدای قلبت گوش دهی، چیزی در جهان نیست که بخواهی اما نتوانی آن را داشته باشی.
دلیل اینکه در جلسه ششم دوره جهان بینی توحیدی، استاد عباسمنش تا این حد، به ساختن این مهارت تاکید دارد، نقش این مهارت در کسب هر موفقیتی در هر جنبه ای است.
ساختن مهارت کنترل ذهن، مثل هر مهارت دیگری، با تمرین و تکرار بسیار و همیشگی، حاصل می شود. پیشنهاد می کنم از آموزش های این دوره، خصوصا این جلسه کمک بگیر و این مهارت را بیاموز.
اگر من فقط می خواستم از یک فایل استاد عباس منش برای زیستن زندگی دلخواهم، استفاده نمایم ، بدون شک، آن فایل، جلسه ششم دوره جهان بینی توحیدی ۱ بود.
منابع بیشتر:
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
اتفاقاً در جواب دوست عزیزم باید بگم
که ماهیت ذهن، خوی درندگی و گرگ بودن نیست. از همین الان باور شما هم معیوب هست
ذهن سرشار شده از تجارب تلخ وشیرین احساسات و رویدادهای ما در طول مدت زندگیست
در کتاب محدودیت صفر هم به همین موضوع اشاره شده
ذهن و چاکرای دل که مرکز شهود هست رابطه عمیقی باهم دارن اگر شما احساس موفقیت داشته باشی دل شما آرام تر و دچار بهجت و نشاط بیشتری است
اگر بالعکس باشه صفحه و لوح دل شما دائم در استرس و نگرانیست
ما باید به هرآنچه میخواهیم فکر کنیم. چون فکر مانند بذر و دانه هست .سپس آنرا در ذهن می کاریم و با تمرین و تکرار جملات تاکیدی ،همراه با حس خوب تغذیه و خوراک میدیم
آنوقت تفکرات و احساسات ما در ذهن تبدیل به آهنربای جذب اتفاقات نیکو میشود و دائم برای ما افراد و موقعیت ها و شرایط مطلوب رو جذب ما میکنه
در ضمن باید حواس پنج گانه رو هم همسوی با این مدل تفکر و عادت کنیم و تحت فرمان ما در بیاد
یعنی همه جوانح و جوارح ما تحت امر وسلطه ما خواهند شد
تسلط بر دنیای درون تبدیل میشود به تسلط بر دنیای بیرون(بقول استاد هیچ عامل بیرونی وجود نداره و این همون مسئولیت پذیری در بخش کنترل افکار و احساسات ماست)
ما فقط موظف هستیم این ذهنی که دائم بهش خوراک آلوده اعم از شنیده ها و گفته ها و مشاهدات ناشی از تجارب دادیم رو مدام پاکسازی کنیم
ذکر سبحان الله برگرفته از همین داستان هست
ما قطره ای از وجود دریای الهی هستیم بنابراین اگر خدا جواد هست ما هم جوادیم و هر صفات خدا رو میتونیم در خودمون بارور و متجلی کنیم
وقتی افکار منفی به سمت ما میاد مثل قضاوت افراد و شرایط و موقعیت ها و ترس و شک و بدگمانی
بلافاصله بگیم سبحان الله (یعنی این صفات درون من جایی ندارن
دائم خودمون رو منزه از هر ناپاکی میکنیم(یعنی مراقبه و مراقبت کردن )
در نتیجه ذهن ما خالی و خالی تر از قبل میشه
وقتی لوح ذهن سبک شد لوح دل سبک میشه و اونوقت شرایط و اتفاقات دلخواه رو مثل آب خوردن به سمت ما جذب میکنه
افکار و نیات ما اگر مطلوب نباشه میتونه برای جهان خطرناک بشه
بخاطر اینه که باید تکرار کنیم ایاک نعبد و ایاک نستعین
بقول استاد اگر ریشه ایمان خودمون رو قوی و سرشار از صدق راستین کنیم
خدا برای ما هم پول میشه هم پدر میشه هم مادر میشه هم رفیق خوب هم خواهر خوب و مادرخوب و ……
بنابراین باید ببنیم ریشه افکار و احساس ما از کدوم تجارب گذشته نشاءت گرفته و اون رو بعد از پیدا کردن پاک کنیم (پاک کردن یعنی رها کردن و دیگه مثل قبل رفتار نکردن)
متاسفانه بشر هنوز فرآیند مغزی رو خوب درک نکرده
اینکه مغز چیست و کارش چیه؟
حافظه چیست؟کارش چیه؟
ذهن چیست و کارش چیه ؟
تفکر چیست و کارش چیه؟
سلام به استادوهمسرگرامیشون .
کنترل ذهن یکی ازدشوارترین ولی عالی ترین راه حل برای دستیابی به آرامشه.
برای منی که یه آدم پرحرفی بودم وخیلی جاهااجازه نمیدادم که ذهنم فکرکنه بعدواکنش یاحرفی بزنه،به مراتب سخت تربود،ولی بایدشروع میکردم تابتونم. چون خسارتهای زیادی به خاطرکنترل نکردن ذهنم خورده بودم وهمیشه به خاطراین موضوع خودموسرزنش میکردم ،اتفاقاخیلی هم موردقضاوت قرارمی گرفتم دقیقازمانی که ذهن ماکنترل نمیشه اراجیف زیادمی بافیم ،زودترعصبانی میشیم ،قضاوت زیادمیشیم چون خیلی راحت گمنامی زندگی خودمونوکف دست اطرافیانمون میزاریم ،هدفهامون ثبات نداره ،خودمون هم ثبات شخصیتی نداریم ،توجه وتمرکزمون به همه چیزهس یعنی مغزماپراززباله هس ،منفیهابیشترغالبن ،سیرزندگیمون بیشترجاهایی هس که نبایدباشه ومهم نیس ،خودمون هم دیگران رازیادقضاوت می کنیم وبا،زبانمون صدمه میزنیم .توتصمیم گیریهاومسائل مربوط به همه چیزعجولانه کاری انجام میدیم .
حالاوقتی که ذهن راکنترل می کنیم وای دنیامیشه گلستون ،چرا؟چون باکنترل ذهن زیبایی هارابیشترمی بینیم ،کمترکسیوقضاوت میکنیم وکمترموردقضاوت قرارمی گیریم ،بیشترتوجه وتمرکزمون رومثبتهای جهان وآدمهاهس تامنفیهاشون ،وقتی مشکلی پیش بیاددرست ودقیقترعمل میکنیم چون صبورترمیشیم وبهترتصمیم می گیریم ،به راحتی عصبانی نمیشیم ،لزومی نمی بینیم به هرکسی راجع به موضوعی توضیح بدیم یاکسیومجاب یاتوجیه کنیم ،سکوت بیشتراختیارمی کنیم ،خداروبیشتروپررنگترمی بینیم توزندگی چون هرجاکه من سکوت میکنم وذهنم آرومتر،ندای قلبم وصدای درونی من بیشتربه چشم میادودیده میشه ،درکل کنترل ذهن ،آرامش محضه ،کسی که میتونه ذهنش راکنترل کنه بهترفکرمیکنه درنتیجه عکس العمل بهتری داره وبعداتفاقات بهتری براش رقم میخوره چون حس بهتری داشته .
ببین چه میکنه کنترل ذهن یاکنترل نکردن ذهن .
پس من امروزتصمیم میگیرم که ذهنم راکنترل کنم البته اویلش که شروع کرده بودم بی نهایت سخت بودولی یادگرفتم که زودخودموببخشم وبه هیچ وجه خودموموردسرزنش قرارندم وبه خودم فرصت بدم ودرک اینوداشته باشم که همین که دلم میخاداینکاروانجام بدم ،خیلی خوبه وتولیست رفع یکی ازنواقصم نوشتم که بایدبتونم ولی به خودم زمان هم دادم وتوقع زیادی ندارم ازخودم ،فکر می کنم اینطوربهترپیش میرم تااینکه هرشب خودمومواخذه کنم ولی خب پیشرفت واجرای کنترل ذهن هم قوانین وقاعده های خودشوداره که همگی باتجاربی که داریم ،میدونیم که تکراروتکرارگوش کردن فایلهای استادهستش ،انقدکه یه دفه به خودت بیای وببینی که بله بالاخره توهم راحت داری ذهنتوکنترل میکنی بدون اینکه دست وپایی زده باشی وخودتواذیت کرده باشی .
این تنهاراهی بودکه به من جواب داده که البته الان درحال حاضرخودموباسال گذشته خودم مقایسه میکنم واحساس رضایتم به نسبت گذشت، این یک سال هس.
اینوتجربه کردم که ۷رجابه خودم سخت گرفتم حتی برای انجام کار،درست ولی به موفقیت نرسیدم .به دست اوردن همه اینهافقط بارهاکردن خودتون ،بدست میادولی راهکارش که گوش کردن مدام فایلهای استادعزیزمون ودرخواست وکمک ازخدای مهربونمون وباوروایمان به اینکه میشود،هرآنچه مابخواهیم میشود.،رانبایدفراموش کنیدبعدخواهیددیدکه اون اتفاقی که دنبالش بودیدرابدست اوردید.
عاشقتم استادجونم همه ی آرامشم ازوجودکسب آگاهی های توست.
به نام خدا
در درست ترین زمان ممکن این مقاله رو خوندم.خدایا شکرت.چند بار دیگه هم باید این مقاله رو بخونم
کل بازی همین کنترل ذهن هست.تو تمام فایل هایی که دیدم ومقاله هایی که خوندم به صورت واضح این جملات تکرار و تکرار و تکرار میشه .اما ذهن اون هارو نمیبینه شاید چون هنوز باورش نکرده.تو یه فایلی از استاد که میگفت من به یاد آوردم قوانین رو فقط باید ذهنم رو قانع میکردم دقیقا همین موضوعه.ما میدونیم که قضیه چیه اما باید برای ذهن با منطق توضیحش بدیم.همین.واقعا قانون خیلییییی سادست اما ما گول ذهن رو میخوریم و میخوایم بریم دنبال نخد سیاه
وقتی تمرکزمون رو روی اتفاقات خوب ،زیبایی ها،داشته هامون میذاریم اتفاقات کوچولو رخ میده.برای خود من بارها پیش اومده که بعضی روزها رفتم آسموناما نتونستم اون حال خوب رو نگه دارم فقط به این خاطر که با ناخواسته برخورد کردم و دقیقا دقیقا همین نقطه هست نتایج رو متفاوت میکنه.این نقطه واقعا سکوی پرتاب ما میتونه باشه.وقتی این اتفاقات کوچولو رو ذهن میبینه نرم تر میشه برای ادامه.مثلا من الان راحت تر نسبت به گذشته میتونم برگردم به حال خوب.این خودش خبر خیلی خوبیه.همه چی تکامل داره و خانم شایسته چقدر قشنگ توضیحش دادید
باهمین قانون تکامل قوانین برام قابل درک تر شده البته برای ذهنم و کار من هم جهت کردن قلبم و ذهنم هست.وای خدای من قانون خیلی سادست.میخوام به خودم قول بدم که در طول روز فقط یذره حال خوبم رو بیشتر کنم.سپاسگزاری خیلی بهم کمک میکنه.وقتی با تمام وجودم شکرگزاری میکنم واقعا احساسم فوقالعاده میشه.خدایا شکرت
و در آخر خدا یار و یاور و هدایتگر هممون باشه ❤
سلام خانم شایسته عزیز افرین بر شما وجواب زیبایتان
چه زیبا اموختید در مکتب استاد گرانقدرمان
از خدا میخواهم هر چه سریعتر پولش برسه این فایل استاد رابخرم.
در اول مسیر گوش به فرمان استاد همه ورودی های رسانه ،کتاب… به غیر سایت تعطیل
احساس خوبی دارم امروز ارامترین روز زندگی م بود داره اموزش ها تاثیرش رو میگزاره الهی شکرت
نقطه کلیدی پیدا کردم تغییر باورها وای خدای من همه اش از اینجا ارتعاش میشه پیداش کردم خدایا شکرت
مرسی خانم شایسته
سلام خدمت استاد عزیز ومریم جان خیلی به خودم میبالم که خدا دوتا از دستان خوبش را بر سر راهم قرار داد دوتا فرشته مهربون و دوست داشتنی خدا را روزی هزاران بار شکر میکنم که مسیر راهم را پیدا کرده ام وهر روز ارامش خاصی دارم وهر روز حضور خدا را در کنار که نه در تک تک سلولهای بدنم احساس میکنم وخدارا شکر میکنم برای همه لحظه های زندگی ام والان هر لحظه احساس میکنم در یک هاله ای هستم که پر از نور ارامش وعشق . الان درک میکنم زندگی یعنی چی خدا یعنی چی که هر جا نگاه میکنم خدا هست وحضور خدا را میبینم و کامل میبینم یعنی خدا با هام حرف میزنه شاید خیلی ها بهم میگن دیوانه شدی اما من میدانم که چی میگویم خیلی حرف دارم که در یک جمله وچند جمله نمی گنجد فقط میگوییم خدایا سسسسسسسپاس
به نام الله مهربان
سلام خانوم شایسته عزیز.
تحسین میکنم شما رو برای نوشتن این مقاله آکنده از آگاهی که از سرشاری درک و عمل کردن به قوانین نشات گرفته
چه زیبا گفتین که همه چیز باوره و اگر به این درک برسیم که هر آنچه برایمان اتفاق مییوفته تنها و تنها به خاطر باورهای ما است،در این صورت با جدیت بیشتری روی باور هامون کار میکنیم تا چیزی در زندگی ایمون وارد نشه که اون رو ناخواسته قلمداد کنیم…
چه زیبا گفتید که دو صدا در وجودمون هست که یکی هدایت گر هست به سمت خواسته ها که صدای قلب امون هست ودیگری ذهن که گمراه کننده است به سمت ناامیدی،ترس و….
و اینکه باید به صدای قلب گوش دهیم وکنترل ذهن رو در دست بگیریم و این کار نیاز به مراقبت همیشگی داره و تکرار وتکرار وتکرار…
استاد عزیز تو صحبت هاشون در دوره دوازده قدم بارها گفتن که آیات محکم که اصل و اساس قرآن هست رو به این صورت میشه تشخیص داد که بارها در این کتاب تکرار شده…پس اصل رو باید بارها تکرار کنیم تا نتایجش رو در تمام لحظات زندگی ایمون شاهد باشیم به روشنی و وضوح.
خانوم شایسته عزیز من بار چندمی هست که این مقاله رو خوندم واحساسم به این مقاله احساس شخصی هست که قصد داره از روی یک پل چوبی که بر روی رودخانه ای که در ارتفاع بلندی نصب شده بگذره و با شادی و سوت زنان رد میشه بدون اینکه فوکوس کنه به تک تک پله های چوبی و یا به محکم بودن یا نبودن اون…و برعکسشم بوده ،زمان هایی که ذهن درگیر افکار منفی میشه و از کنترل خارج میشه در این مثال نوعی که نکنه پل پوسیده باشه و یا طناب پاره بشه ،با خوندن این مقاله به سرعت از ذهن به قلب فرود اومدم و باز هم سوت زنان با تکرار قوانین به مسیر مستقیم برگشتم.
این سوالی بود که سالیان سال ذهن و واقعیت زندگی مرا به خودش مشغول کرده بود . با خواندن جواب عالی و کاملا تشریحی دوستم با اینکه شاید تمام این موارد را بلد بودم اما مسیر به گونه دیگری برایم روشن شد . روشن شدن مسیر حرکت یعنی دیدن دست اندازهای زندگی و وضعیت مالی و خانوادگیم . حالا دیگه میدونم اشکال کار کجاست . چرا در مدار فرکانسی خوب ثابت قدم نبودم . حالا میدونم که نجواهای باورهای قبلی هنوز اینقدر قدرتمند هستند که بتوانند مرا متزلزل کنند و به پایین بکشند . بابت این روشن بینی و این حجم از تفکر سازنده از دوستم متشکرم . به قدری در دلم راضی و خوشنود و احساس خوب دارم که نمیتونم توصیف کنم . این همه سال مشکل بالا و پایین رفتن در مسیر زندگی داشتم اما حالا با جون و دلم درک کردم که اشکالی کجاست . صمیمانه و با تمام وجود از دوستم و جواب عالی ممنون و سپاسگزارم . این ها موهبات و الطاف خداوند است که دارم دریافت میکنم . هزاران بار سپاسگزارم و همچنین از استاد عباس منش عزیز و دوست داشتنی هم کمال تشکر و قدردانی را دارم .
سلام خانم شایسته عزیزم بازم کولاک کردی 2بار متن خوندم و آرام شدم با اینکه در شرایط نامناسب بودم و به نظرم برا ذهن هم عین جسم باید وباید 3 وعده خوراک تزریق کرد و حتی حذف 1 وعده باز هم ما رو برمیگردونه سر خانه اول خدایا شکرت منو به این متن هدایت کردی با اینکه در اول مسیر هستم اما مطمئن هستم میتوانم و از عهده کنترلذهنم بر میام و میسازم بهترین آنچه را لایقم چون خداوند این توانایی بهم داده است الهیییی شکر
عرض ادب و احترام خدمت شما ، به قول فرمایش استاد عزیز ، اگر می خواهیم نجوا های ذهنی و زمزمه شیطان در در ذهنمان خاموش کنیم باید با حقایق و دست آورد هایی که به دست آوردیم این زمزمه ها را خاموش کنیم و به خودمان گوشزد کنیم که وقتی ما تا الان توانستیم به دست آوردها و موفقیت هایی برسیم ، پس صد در صد مجدد می توانیم به موفقیت و ثروت برسیم .
با سلام ، واقعا نمیشه با کلمات تشکر کرد، فقط با احساس میشه پاسخ داد، دیروز خیلی حالم خراب بود ، سوار ماشینم شدم گشتی در اطراف شهر زدم، کلی به طبیعت نگاه کردم اما گفتگوهای ذهنم امانم را بریده بود ، بخدا انقد بهم فشار اومد احساس کردم پوچ ترین زندگی دنیا رو دارم، اومده خونه فقط خوابیدم وقتی بیدار شدم دیدم همون آش و همون کاسه ، از درون داد زدم خدایا راهی باز کن بفهم جریان چیه، شب شد حال هیچی رو نداشتم دوباره خوابیدم ساعت ۵ صبح بیدار شدم که برم سرکار ، سایت استاد تو گوشیم همیشه بازه حتی وقتی که خوابم نمی بندم فقط مینیمایز میکنم، ندای از درونم گفت گوشی رو بردار، قسمت عقل کل من اولین باره واردش میشم با اینکه خیلی من تازه عضو نشدم، در قسمت جستجو عبارت کنترل ذهن را تایپ کردم، فقط میتونم بگم مرسی که هستین
بسیار بسیار پاسخ به جا و فوق العاده ای بود و جای هیچ اما و اگری باقی نماند، تنها راه موفقیت در هر عرصه ای کنترل ذهن و توجه به ندای درونی است و غیر این امکان پیروزی و موفقیت وجود ندارد، باید ذهن استدلالی را نادیده گرفته و ندای قلبی و باطنی را پیشگام قرار دهیم. سپاس فراوان از گروه تحقیقاتی عباس منش
سلام و صد درود خدمت استاد عزیز و مریم عزیزدل
داشتم کامنت های دوستان خوش قلبمون رو میخوندم، در جایی دوستان نوشته بودن که ما باید کم کم مریم عزیز رو “استاد شایسته” صدا کنیم. الحق که چقدر درست گفتن⭐
مریم عزیز من تعدادی از جواب های بی نظیر و سرشار از آگاهی شما رو نه تنها مطالعه کردم، بلکه یادداشت برداری کردم تا بهتر در عمق جانم ریشه کنن.
مریم عزیز قدرت شما رو در بیان اینقدر شفاف و زیبای مسائل و پاسخ های فوق العاده کامل شما به پرسش های ما شاگردان استاد رو هزاران بار تحسین میکنم.
بارها با خودم گفتم آخه ایشون چقدر عااااالی قوانین رو درک کردند که اینقدر عاااالی تر و با مثال های کاربردی و ملموس برای ما توضیحات رو نه اینکه بیان کنند، بلکه در قالب کلمات نگارش کنند که البته انتقال مفاهیم از طریق نگارش به مراتب سخت تر از بیان لفظی اونه. مرحبا به شما، درود بیکران خداوند بر شما ملکه پرادایس
این متن بینظیر درست در زمان مناسب به دستم رسید. چند روزی بخاطر کاهش تمرکزم بر کنترل ذهن و ورودی های ذهنم دچار سقوط به مدارهای پایین تر شدم، متاسفانه. اما چون این مکان الهی همیشه به من انرژی میبخشه و حالمو دگرگون میکنه، اومدم در سایت و کلیدواژهی ای رو جستجو کردم که منو به این صفحه و این پاسخ عالی و الهی هدایت کرد. خداروشکر، خدای وهاب و بینا و شنوایم را سپاس که فرشتگانی چون شمارو در مسیر زندگیم قرار داد و مکانی با این حجم عظیم از معنویت و انرژی و احساس خوب، در میان افرادی که همه از بهترین بندگان خداوند در جهان هستی، برایم فراهم کرد و در مسیر من قرار داد.
خداوند رو سپاسگزارم بابت این خانواده بزرگ و الهی
خداوند رو سپاسگزارم بابت قوانین و ساختار مستحکم جهان هستی
مریم شایسته عزیز، استاد بزرگوار سپاسگزارم از شما بابت وجودتون و لطفتون و مهربانیتون، و بخشندگی اتون و میل و اشتیاقتون برای رشد دیگران
سلامت، شاد، ثرتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید⭐⭐⭐⭐⭐
درود بر شما خانم شایسته نازنین
پاسخ جامع وکاملی بود
فقط می تونم بگم این تکرار و تکرار و تکرار معجزه می کنه!
وقتی شروع می کنیم به کنترل ذهن مثل اینه که یه بذر کاشتیم که باید برای جوانه زدنش منتظر بمونیم و ازش مراقبت کنیم بذر برای جوانه زدن احتیاج به نور مناسب دمای مناسب خاک مناسب و آب و مواد مغذی داره!
بذری که در ذهن می کاریم همون عبارات و جملات تاکیدی هستند برای ساخت باورهای قدرتمند کننده و برای محافظت از این بذر باید مراقب بیماریها و آفاتی که هر لحظه آماده حمله هستند باشیم!
اوایل کار خیلی سختیه گاهی نجواها چنان قوی هستند که خاک رو میگردی به دنبال بذر میگردی که کجاست و چرا جوانه نزده! غافل از اینکه با این کار بذر رو نابود می کنیم برای جوانه زدنش باید صبور باشیم.
هر چیزی در این دنیا باید تکاملش طی بشه شب یهو روز نمیشه!
روز ناگهان شب نمیشه! بچه یه شبه به دنیا نمیاد و یه بذر ناگهان تبدیل به دختی تنومند نمیشه!
بذر باورها هم همینطور زمانی که تکاملمون طی بشه رشد می کنه و وارد مدار بالاتر میشیم.
زمانی که رشد شخصی مون رو طی کنیم وارد مدار بالاتر میشیم وقتی که قوانین رو در عمل به کار ببریم نه در حرف!
زمانی که تبدیل به شخص جدیدی بشیم وارد مدار جدید میشیم!
ما برای این که به جاهای بزرگتر برسیم باید تبدیل به آدم بزرگی بشیم با عادتهای جدید.
و این عادتهای جدید فقط با کنترل ورودیهای ذهن و با مدیریت درست و تکرار و تکرار و تکرار همیشگی بدست میاد و زمانی که نتایج بدست میاد اونوقته که می فهمیم که ارزششو داره!
پیروز و سربلند باشید.
سلام و درود
احسنت خانم رستمی پور عزیز
چقدر خوب و لذت بخش گفتید
رسیدگی دایمی و روزانه چک کردن ورودی های ذهن
حواسمون باشه به اینکه هر دقیقه چی داریم میخونیم و میشنویم و میبینیم و در زبان بکار میبریم و تصور میکنیم
قانون رو مدام به خود یادآور بشیم که این است و جز این نیست و فقط با کنترل ورودی ها و زدن واکسن هر روزه (که هر شب موقع خواب چک کنم ببینم امروز چقدر موفق بودم در کنترل و آیا واکسن ذهنمو زدم؟) میتوانیم بهتر عمل کنیم
و تکرار و تکرار معجره میکنه واقعا از ناامیدی به امید میرسونه
دم شما گرم
موفق باشید و منتظر نتایج درخشان شما هستم
با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و هم فرکانسی های نازنینم واقعا جواب های عالی به سوالات مطرح شده میدین واقعا لذت بردم از این متن واقعا اگر این متن رو با خیلی از کتاب های موفقیت مقایسه کنید به مراتب تاثیر این متن بیشتر است ممنونم از شما که وقت میزارین و به سوالات من و دوستان پاسخ های زیبایی میدین من خودم تعهد دادم تا به کمک خدا و آگاهی هایی که شما و استاد عزیز میدین افکارم رو کنترل کنم و اتفاقات زندگی ام رو اونجوری که دوست دارم خلق کنم و هیچ عجله ای برای رسیدن به خواسته هام ندارم چون واقعا دارم از مسیر زیبای رسیدن به خواسته هام لذت میبرم و میدانم با کنترل ذهنم و تمرکز به نکات مثبت و کار کردن بر روی باور هایم نتایج به مرور واضح تر و بزرگتر میشوند
باتشکر از شما واستاد عزیز.
خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتوکمک میخواهم
سلام خانم شایسته ی عزیز ودوست داشتنی چقدر این متن عالیه ….. همین چنددقیقه ی پیش یه پیامی برام اومد وفکرمو داشت مشغول میکرد فکر ی که اومده بود تانگرانم کنه امااااااا ازاونجایی که دیگه افکار منفی چند لحظه ایی شده برام وسریع وآگاهانه ازشون اعراض میکنم وحس خوب رو جایگزین میکنم به این پرسش وپاسخ هدایت شدم وانقدر این پاسخ بسیار بسیار ارزشمند شما عالی بود که الان نمیدونم چه جوری از حس خوب وعالیم براتون بگم که درک کنید خدایااااااااااااااا شکرت ❤❤❤❤
سلام مریم جانم
از وقتی استاد فایل راجب عقل کل گذاشتن،من به این قسمت از سایت هدایت شدم،چندروزی هرشب تووی عقل کل سوال و جوابهایی رو که سوالم منم بوده مطالعه کردم تا اینکه نمیدونم چی شد هدایت شدم به این قسمت،اها یادم اومد از خداوند خواسته بودم هدایتم کنه که ببینم ترمزهام چی هستن که همیشه از بچگی چندماه اوضاع مالیم خوب بوده چند ماه بد،که هدایت شدم به سوال یکی از دوستان که تقریبا شبیه سوال من بود از اونجا به مقاله ترمزههای مخرب راجب ثروت بود،که اونجا مطمئن شدم ترمزهام یکی باور کمبوذ و یکی عدم لیاقته،که از اونموقع خیلی دارم برای رفع این ترمزها تلاش میکنم،که خدارو شکر توو این دو سه روز چندتایی نشونه ام دیدم،خدایا شکرت
واقعا این سایت مثه گنج میمونه،هی که بیشتر جلو بری،بیشتر ثروت پیدا میکنی،دیگه میدونم سلامتی ثروته اینکه تنم سالم باشه هزینه ایی در راستای بیماری خرج نمیکنم این یعنی ثروت
معنویت ثروته
روابطه عالی ثروته
ثروت هم که ثروته
خیلی از مقالات رو تا الان خوندم واقعا هر کدومش اندازه ی یک کتاب مفید و پر اگاهی میمونه
من زیاد کتاب خوندم،اما این جملات جنسشون فرق داره واقعا من تا حالا تووی هیچ کتابی به جز چگونه فکر خدا را بخوانید،رویاهایی که رویا نیستند،همچین مطالبی رو نخوندم
چقدر لذت میبرم،میگم این جنس جملات زمانی روی کاغذ نوشته میشن که تو به منبعت متصل باشی
چقدر شما به منبع وصلی مریم جانم،واقعا اشک تووی چشمام جمع میشه وقتی به این اتصال فکر میکنم
ممنونم این مقاله هم مثه بقیه پر از آگاهی بود برای من
سلام
واقعآ لذت میبرم از تک تک مقاله هاتون..که این همه با حوصله و دقیق پاسخگو هستید.سپاسگزارم
بخشی که مهم دونستم مینویسم تا یادآوری بشه برای خودم و دوستان عزیز
//کنترل ذهن یک کار همیشگی ست.//تلاش آگاهانه برای کنترل ذهن باعث آرامش در ما میشود و این آرامش وجود ما را در صلح و هماهنگی با همه ی زندگی قرار میدهد.
و احساس آرامش پایدار برایمان استقلال مالی،سلامتی،روابط عاشقانه می آورد.
تمام بهایی که برای زندگی دلخواه باید پرداختتوانایی لذت بردن از هر لحظه زندگی ست.
راهکارش هممهارت در کنترل ذهن است.
در پناه الله شاد و موفق باشید دوستان
به نام الله
چقدر این مقالع عالی بوود یاد میاد آخرین باری که چشمم به این مقاله خورد اصلا حسی نداشتم بهش نگاش کردم و ازش گذشتم بی نظیر بووود خداروشکر خداروشکر.من در حال کار کردن روی دوره عزت تفس هستم با تلاش ذهنی زیاد توانستم از صداهای ذهنم بگذرم و این دوره رو بخرم
دو سه روز احساس هجوم صداهااای نا امید کننده و نگران حس میکردم حالم داشت بدتر بدتر میشد عملا از پس کنترل ذهنم بر نمیومدم تصمیم گرفتم شجاع باشم و دیشب به این مقاله هدایت شدم چند باری خوندمش
امروز دوباره شروع کردم به خواندنش اصلا چیزهاییی جدید برام واضح شد
واقعا احساسم خوبتر شد آرامش بیشتری پیدا کردم
از خانم شایسته عزیزم تشکر میکنم
از تمام دوستانی که نظر گذاشتند هم تشکر میکنم من نظر همه ی آنها را خواندم و چیزهایی جدیدی از خلق خوی ادمی و شیطان فهمیدم
بیشترین موضوعی که برایم جالب بود پذیرش ویژگی ذاتی ذهن و خلق و خویش بود
و اینکه در مقابلش نباید مقاومت کنیم چون اینجوری قدرت بیشتری میگیره و کار سخت تر میشه برامون.
واقعا نمیدونم چی بگم انگار زندگی دوباره به من بخشیده شد این هدایت خدا بوود که به مسیر ساختن باورهایی که منو بیمه میکنه در مقابل حوادث و محقق میکنه خواسته هامو ثابت قدم بمونم.
هدایت خدا بود که این جوانه که تازگی کاشتمش در نطفه خفه نشه
اون صدای کوچیکی که از قلبم بلند شده و برای اینکه بلند تر بلند تر بشه باید تغدیه بشه
به خودم افتخار میکنم و خودم عاشقانه دوست دارم
من به مسیرم ادامه میدم من به خودم قول دادم که شجاع باشم
و این بهشتی که دارم توی زندگیم بسازم با جهنمی که بقیه با عادت و بی انگیزگی و بی حوصلگی ساختن معاوضه نمیکنم.
از خدا میخوام که بهم کمک کنه تا صدای قلبم که کلام اونه بلند تر بلند بشه.
از تمامی دوستانم ویژه ممنونم
خدایاشکرت.
سلام خانم درویشی عزیز
اگر امکانش در سایت بود، من ۱۰۰۰ تا لایک میدادم به متن شما
براتون بهترینها رو از خدای مهربان خواستارم
سلاممم سینای عزیزممم چشمام حلقه اشک شد از کامنتی که برای من گذاشتید خدایاااا شکرت دوست خوبم
منم هم برای شما بهترین ها رو میخوام
شما لایق بهترینها هستید پس حتما در مسیرش حرکت کنید که خداوند هدایتتون میکنه.
خدایا از تو ام واقعا ممنونم
سلام خانم درویشی عزیزم
این قسمت متنون خیلی بهم آرامش داد
این بهشتی که دارم واسه خودم میسازم با جهنمی که بقیه با عادت وبی انگیزگی وبی حوصلگی ساختن معاوضه نمیکنم.
سلام دوست عزیز هرچی هست تو کنترل ورودیهاست که استاد تاکید فراوانی روی اون دارن شما یک بار این کارو کردین تعهد دادین پاش وایسادین بهش عمل کردین ونتیجه اش رو بحمدا.. دیدین پس جای شک نیس که دوباره میتونین باید به خودتون بگین من چه گنجی تو وجودم دارم که شیطان این همه تلاش میکنه منو نا امید کنه؟نه تواین مدار از هر مداری که بخواهی بالاتر بری شیطان سر راه مستقیم نشسته که نا امیدت کنه اصلا کارش اینه پس ناامید نشو برو تودل ترسات وببین که توهمی بیش نبوده وبا موفقیت هات مارو خوش حال کن شاد موفق وپیروز باشید
به نام خالق هدایتگر
سلامممممم بر بانوی عشق
بر بانوی مهربانی
من عاشقتممممممممم
خدایاشکرت
صبحم را چه زیبااااا اغاز کردیییی
خداوند من
وایییییییی پر از احساس عالیم
هزاران بار شکرت
اینقدر زیبا هدایت میکنییی
عاشقتم خداجونم
چقدر زیبا توضیح دادی که کنترل ذهن غوغا میکنه
که احساس خوب غوغا میکنه
دقیقا مریم جان جانانم عزیزدلم
دقیقا که تنها راهش همینه
چون قانون یکیه
چون قانون ثابته
و قانون یعنی احساس خوب
قانون یعنی توجه رو زیبایی ها و شادی و نشاط از توجه کردن رو این زیبایی ها
و راهشم تنها در کنترل ذهنه
خدارو هزاران بار شاکرم
که درست در زمان مناسبش هدایت میکنه به دریای عقل کل
واقعا دریا
دریایی که دونه دونه الهاماتم رو از اینجا میگیرم و جوابایی که خداوند از هزاذان.طریق و هزاران دستان نازنینش به سمتم روانه میکنه
چرا که من در زمان و مکان مناسبم
چرا که روح و جسمم رو قط به یگانه فرماروایم سپرده ام
چرا که عاشششسسسقققاینم که لحظه به لحظه روی خودم کار کنم
و هر لحظه پر از نتیجه است ب ام
همین احساس ارامشم
همین احستس خوبم
همین که اینقدر زیباااااااااااا با این احساس عالی بیدار شدم با بوسه ی خداوندم
خدایاشکرتتتت هزاران بار شکرت
برای این همه فراوانی برای این همه زیبایی ک عشق و عشق و احساس خوب
عالییییی بود مریم عزیزدلم
من عاشقتممممممممم
عاشقتمممممم
سپاسگذارم برای وقتی که گذاشتی و این اگاهی های نابتو در اختیارمون گذاشتی بانوی زیبایی ها در پناه الله یکنا همیشه شاد شاد شاد باشین