سوال:
من از روانشناسی ثروت ۱ استفاده کردم و طبق تعهدم درآمدم ۳ برابر و بیشتر شد ولی روند آموزش ها را ادامه ندادم و ۲ سال هیچ تمرینی انجام ندادم.
اما الان تصمیم گرفته ام تا دوباره شروع کنم و این مسیر را ادامه دهم. دوباره تمرینات ثروت۱ را از سر گرفته ام و ایده هایی هم دارم که تصمیم به اجرای آنها گرفته ام. اما به محض اینکه درباره اجرایشان جدی می شوم، چیزی در درونم میگوید:
ایندفعه نمی توانی نتایج قبلی را تکرار کنی.
چطور میتوانم از این سردرگمی رها شوم و به ثبات فرکانسی برسم؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش
هر چه «باورها» را به عنوان اصل و تنها عامل ایجاد و خلق اتفاقات درک کنی، برای ساختن باورهایت تعهد بیشتری به خرج میدهی و در این مسیر ثابت قدمتر میشوی و به همان میزان از فرع و حواشیای که حواست را پرت و تو را از مسیر گمراه میکند، دور میمانی.
هرچه بیشتر سعی کنی ارتباط میان گفتگوهای غالب ذهنت (باورها) و احساسی که به واسطه آنها تجربه می کنی را، با اتفاقات زندگیات و شرایطی که در آن قرار داده می شوی بیابی، بیشتر و بیشتر این قانون را درک می کنی و جدّی میگیری که:
« تمام اتفاقات زندگی ات را خودت با افکار غالبت خلق می کنی. بدون هیچ استثنائی»
رسیدن به این درک، مثل یافتن کلید صندوق گنجی گرانبها و تمام نشدنی است.
اما زمانی می توانی از این کلید برای دستیابی به گنج استفاده نمایی، یعنی زمانی میتوانی این کلید را برداری و در قفل این صندوق بچرخانی و آن را باز نمایی که، قادر به کنترل ذهنت در همین مواقع شوی.
وگرنه خیلی از ما ها همین حالا این کلید را در اختیار داریم، خیلی از ما فایلهای و دورههای زیادی از استاد عباسمنش را خریدهایم و این آگاهی و این گنج را در اختیار داریم اما به جای سپردن سکّان زندگیمان به دست آنها، باز هم به شیوه ذهنمان پیش میرویم.
یعنی فقط این کلید گنج را در دستمان گرفتهایم. یعنی فقط به آن گنج خیره شدهایم و به درخشندگیاش نگاه میکنیم و هیچ استفادهای از آن نمیکنیم چون افسار زندگی در دست ذهنمان است.
هرچه در مسیر شناختن قوانین زندگی و خودشناسی پیش برویم، بیشتر درک می کنیم که مهم ترین توانایی ما به عنوان انسان، توانایی کنترل ذهن است.
هر فردی که در هر زمینه ای به موفقیتی دست یافته، بدون شک و با وضوح کامل، رد پای این توانایی- یعنی توانایی کنترل ذهن- بهعنوان مهم ترین عامل، در روند موفقیتاش دیده میشود.
افراد زیادی با قوانین زندگی آشنا شدهاند و اطلاعات زیادی در این باره کسب کردهاند. افراد زیادی با دیدگاه های استاد عباس منش و نقش باورها در میزان موفقیت شان، آشنا هستند.
افراد زیادی این قانون را فهمیده اند که، اگر با هر دلیل و برهانی، در احساس بد بمانند، اتفاقات بد را تجربه می کنند. اما با این حال، افراد کمی توانایی اجرای این قوانین را دارند. به خاطر اینکه افراد بسیار کمی، مهارت کنترل ذهن شان را کسب نموده اند.
این مهارت با تکرار و تکرار و ادامه دادن و تکرار و وفادار ماندن به ادامه زندگی به این شیوه، «به مرور » ایجاد میشود.
نکته کلیدی این ماجرا همینجاست. یعنی حتی درک این موضوع یک فرایند تکاملی است.
سپس مقدار کمی از آنچه درک کردهای را میتوانی باور کنی و به همین دلیل اجرایش میکنی. سپس آن عمل به ثمر مینشیند و ایمانی میسازد تا با شوق و ایمان بیشتر، دوباره آن روند درک را تکرار کنی. و این ماجرای تکاملی به همین شکل پیش میرود. اما از جایی که به میزان خوبی قدرت بگیرد، به صورت توانی رشد میکند و آنقدر شما را در مدارهای بالاتر قرار میدهد و آنقدر فاصله فرکانسی و مداریتان را با زندگی قبلی و نتایج قبلی زیاد میکند، که هرگز راهی به سوی مدارهای پایینتر و برگشت به عقب نخواهید داشت.
اما معظل از اینجا شروع میشود که ما در ابتدای راه و تا رسیدن به مرحله ثبات، نمیتوانیم آنقدر وفادارانه این فرایند را دنبال کنیم به این دلیل که نتوانستهایم تنها اصل و عامل را باورها بدانیم. به این دلیل که نتوانستهایم از عهده کنترل ذهنمان بربیاییم.
این اتفاق برای من، شما و برای افراد زیادی رخ داده است.
شما نیز تنها قسمتی از، درک خود از آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱ را توانستی اجرا کنی و بر طبق آن عمل کنی.
یعنی به اندازهای که توانستی باور کنی، به همان میزان در مدار آن باورها قرار گرفتی و به همان اندازه در آن مدار ماندی و به همان اندازه با اتفاقات و نتایج موجود در آن مدار برخورد کردی و سپس به خاطر ادامه ندادن و تغذیه نکردن ذهنت، دوباره از آن مدار خارج شدی و در مدارهای پایینتر قرار گرفتی.
کنترل ذهن مثل تولید یک کالا نیست که، فقط یک فرایند مشخص از آغاز تا پایان داشته باشد و سپس کار تمام شود.
کنترل ذهن یک کار همیشگی است. تا زمانی میتوانی در شرایط دلخواهت بمانی که، این فرایند را ادامه میدهی.
اما تفاوت «تلاش آگاهانه برای کنترل ذهن» و «رها کردن ذهن برای تاخت و تاز در زندگیمان» این است که،
کنترل ذهن آنقدر به تو آرامش میدهد، آنقدر وجودت را در صلح و هماهنگی با همه زندگی قرار میدهد که، برای انجامش نیاز به پاداش نداری.
چون صرف انجام دادنش خودش پاداش است.
یعنی احساس آرامشی که در این فرایند تجربه میکنی، مهمترین پاداش این ماجراست. حتی لازم نیست منتظر این پاداش بمانی. چون این پاداش در همان لحظه به تو هدیه داده میشود و سپس وقتی ادامه بیابد، هدایای جانبیاش مثل:
استقلال مالی، آزادی زمانی و مکانی، رابطه عاشقانه، سلامتی و… را نیز وارد ماجرای زندگیات میکند.
یعنی تمام بهایی که باید برای تجربه زندگی دلخواهت بپردازی این است:
«توانایی لذت بردن از هر لحظه از زندگی». راهکارش هم، «مهارت در کنترل ذهن» است.
مأموریت ذهن این است که در هر لحظه و از هر فرصتی برای نگران کردن و ترساندن و در یک کلام، قرار دادنت در احساس بد، استفاده نماید. این طبع ذهن است.
مثل یک گرگ درنده، که خلق و خویش درندگی است و هیچ فردی انتظار رحم و مرودت از گرگ را ندارد و این موضوع را می پذیرد.
موضوع این هست که زندگی ما به وسیله افکاری رقم میخورد که، هر لحظه در ذهنمان زمزمه می کنیم. تک تک اتفاقات زندگی ما به وسیله واکنش نشان دادن جهان به گفتگوهای درونیمان رقم میخورد.
اگر کمی به اتفاقات زندگیات توجه کنی، می تونی به راحتی ارتباط مستقیمی میان گفتگوهای درونی ای که اکثرا با خودت داری و اتفاقات و شرایطی که تجربه می کنی، پیدا کنی
این یک نشانه است که میگوید: راه تغییر آن شرایط، تغییر این گفتگوهای درونی هست.
یعنی نجواهای ذهنیای که نتیجه احساسی اش ترس، نگرانی، دلشوره، نا امیدی و … هست، همان چیزی است که شیطان نامیدهایم.
کار همیشگی ذهن ترساندن و نگران کردن است.
تا به یاد داریم، ذهن همیشه برای شروع هر کاری، ما را در کمبود و محدودیت نگه داشته با این منطق که:
فرصت دیگر تمام شد.
قبلاً ممکن بود اما الان اوضاع تغییر کرده.
قبلاً شرایطی موقتی پیش آمده بود که تمام شد.
ذهن همیشه فرصتهای تمام شده را به یادمان انداخته تا افسوس را جایگزین امیدی نماید که به تازدگی در دلمان جوانه زده.
ذهن همیشه با کلکی نخ نما به نام: «فرصتهای تمام شده»، نگاه ما را به الهاماتمان و فرصتهای جدید، تردید برانگیز نموده و شکهای خودش را جایگزین یقینی کرده که در الهامات مان به وضوح احساس کردیم.
اما نیرویی در وجودمان به نام قلب است که، جایگاه خداست و کارش امید دادن به ماست.
فقط مسئله این هست که شما به کدام صدا در وجودت بیشتر توجه می کنی؟
بیشتر به قلبت که جایگاه الهامات الهی هست و تو را به سمت خواستهات هدایت میکند توجه میکنی یا به نجواهای ذهنت که می خواهد با نگرانیها، ترسها و افسوسها، گمراهت کند؟!
انتخاب با خودت است. به هر کدام که توجه کنی، صدایش را بیشتر میشنوی و شرایطی که تجربه میکنی به آن احساس شبیهتر میشود.
یعنی می خواهم بگویم، ذهن ما مثل یک حیوان درنده است که طبع و خلق و خویش درندگی است.
کارش این است که ما را از مسیر خواسته هامان گمراه کند و به وسیله متمرکز کردن کانون توجهمان بر ناخواسته ها، بر کمبودها بر ترس ها و بر بیماریها، بر بدهیها، بر قضاوتها، بر مشاجراتی که با همسر، دوست و … داشتیم و تلاش برای ثابت کردن برحق بودن خودمان و برناحق بودن فرد مقابل و… ما را از مسیر و مداری که آنهمه برای ورود به آن تلاش ذهنی به خرج دادیم، خارج کند.
باید بپذیریم که این طبع ذهن هست. یعنی همان موضوعی که در قرآن توضیح داده شده و خدا درخواست شیطان را پذیرفته تا برای گمراه کردنمان تلاش کند.
ماجرای توضیحاتی که نوشته شده و مثالهایی که زده شده، ماجرای این آیه است:
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (۲۶۸)
و شیطان ذهن این موضوع را اقرار نموده که:
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ (۲۲)
هنگامى که کار تمام شود شیطان بگوید: «خداوند به شما وعده راست داد و من نیز به شما وعدهاى دادم و تخلف کردم، من بر شما سلطهاى نداشتم جز این که دعوتتان کردم و شما پذیرفتید، بنا بر این مرا سرزنش نکنید، خود را ملامت کنید، نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من، از این که شما از پیش مرا شریک خدا ساختید، بیزارم، و براى ستمکاران عذاب سختى است.» (۲۲)
ماجرا فقط انتخاب ماست. ما در هر لحظه دو انتخاب در دو جهت مختلف داریم.
میتوانیم به مسیر فقر برویم یا ثروت، مسیر سلامتی برویم یا بیماری، مسیر عشق برویم یا نفرت، مسیر آرامش برویم یا نگرانی، مسیر یقین بریم یا شک!
ما هر لحظه روی این گزینهها کلیک میکنیم و باید مراقب این کلیکها باشیم.
زیرا به قول خداوند، شیطان دسترسی به بندگان با ایمان ندارد. شیطان راهی به مدار ایمان آوردندگانی که در هر لحظه به تلاش برای ایمان آوردن اقرار میکنند، ندارد.
بنابراین همانطور که نمی خواهیم یک ببر وحشی را تربیت کنیم تا حیوان خانگیمان باشد، نمی خواهیم ذات و طبع ذهن را تغییر بدهیم و نباید هم بخواهیم انرژی خود را صرف انجام این کار کنیم که: چرا اصلاً ذهن باید باشد و…
به قول استاد عباسمنش: اگر میخواهی فرنی درست کنی، فقط شکر را بردار و به نمک کاری نداشته باش زیرا ا و قدرتی برای ورود خودکار به فرنی تو ندارد.
ما بز و گوسفند و مرغ و خروس را میپرویم که همین حالا طبعشان اهلی است و دردسری برایمان ندارد.
ما سعی می کنیم وارد مسیرهایی امکان وجود حیوانات وحشی هست، نشویم. یا جاهایی زندگی نکنیم که قلمرو این حیوانات هست.
باید همین کار را هم با ذهن انجام دهیم.
یعنی باید سعی کنیم اولاً بپذیریم که ترساندن، نگران کردن، دلیل و استدلال آوردن برای محدودیت و کمبود، کسب و کار ذهن است.
باید فقط او را نادیده بگیریم. باید ترس و تشرهایش را نشنویم. باید از خط و نشانهایش روی برگردانیم و به امیدهایی روی آوریم که قلبمان به ما میدهد.
باید به یقینها، خوشبینیهای او دل خوش کنیم.
البته در ابتدای مسیر و حتی گاهی در طول مسیر، به این دلیل که سالیان سال افسار زندگی در دست ذهن بوده، صدای خیلی بلندتری نسبت به قلبمان دارد و بیشتر بر ما مسلط است و راحتتر میتواند رأیمان را بزند.
اما هرچه بیشتر سعی کنیم آگاهانه به قلبمان توجه کنیم و با خوشبینی وعده و وعیدهایش را باور کنیم، کم کم صدای قلب بلندتر میشود و بر صدای ذهن غالب میشود. نشانه این کار هم، میزان آرامش ماست. به میزانی که خیالمان راحت میشود و آرام میشویم، به مان اندازه توانستهایم از عهده انجام این کار برآییم و روی پیشنهادات قلبمان کلیک کردهایم.
یعنی باید به هر روشی که می تونیم، در لحظاتی که ذهنمون نجواهایش را شروع میکند، سعی کنیم این شکل از گفتگوها را ادامه ندهیم و در این جنس از احساس بد نمانیم.
نشانه موفق شدنمان هم این است که احساسمان بهتر میشود.
«میزان»، بودن ما در احساس بهترِ است. هرچه بیشتر بتوانی خودت را در احساس بهتر و احساس آرامش نگه داری، با وضوح بیشتری الهامات قلبت را میشنوی.
سپس قلبت آرام آرام ، تو را به مسیر راهکارهایی هدایت ات می کند که وقتی در دراز مدت به نتایجات نگاه میکنی، متوجه میشوی هیچ توجیهی برای آن نتایج نداری. چون مسیر هدایت الهی، خیلی آرام و نرم رخ میدهد.
این اتفاقی است که به معنای واقعی کلمه من در زندگیام تجربه کردهام. و واقعاً هیچ توجیهی برای بسیاری از نعمتهای زندگیام ندارم جز اینکه تصمیم گرفتم خوشبینی بیش از حد الهامات قلبم را باور کنم و روی آنها حساب کنم.
امیدوارم توانسته باشم آنچه را که خودم از آموزشهای استاد عباسمنش در این باره خصوصاً آگاهیهای دوره جهانبینی توحیدی ۱ آموختهام و سعی بر انجامش دارم و از آن نتیجه میبینم را بیان کرده باشم.
چون یقین دارم، میزان رضایت ما از زندگیمان و میزان تجربه شرایط دلخواهمان، به اندازه ای هست که می توانیم ذهنمان را نادیده و به قلبمان که جایگاه خداوند هست، دل خوش کنیم.
اثبات این موضوع خیلی ساده است. یعنی هر فردی خودش میتواند خیلی زود از طریق تجاربش متوجه این قانون ساده اما اصلی بشود.
شما هم باید با ذهنت همین کار را انجام دهی. یعنی اول بپذیر که کار ذهن ناامیدکردن تو از مسیر درست است.
و گویا درباره شما موفق هم شده است. زیرا با اینکه قبلا از این آموزش ها به نتیجه رسیده ای، اما باز هم از طرق مختلفی مثل:
«دفعه قبل شانس آوردی، اما این دفعه دیگر خبری از شانس نیست»
«دلیل موفقیت دفعه قبل این بود که در آن زمان فرصتی پیش آمد که دلار ارزان شد، یا آن معامله جور شد، یا آن مشتری خاص سر راهت قرار گرفت و …»
یعنی به هزار دلیل و منطق کاری می کند تا باور کنی دلیل موفقیت گذشته ات، یک شانس یا عاملی بیرون از تو بوده که، هیچ کنترلی بر آن نداشته ای.
اینجا نقطه ای است که افراد زیادی، گمراه شدهاند و دست از اجرای ایده های الهام شده شان یا قبول کردن فرصت هایی برداشتهاند که، به خاطر ساختن باورهاشان با آن فرصتها، ایدهها و الهامات برخورد کردند.
به همین دلیل نیز، به موفقیت های پایدار نمی رسند و موفقیت های شان بسیار موقتی است.
زیرا موفقیت پایدار، به وسیله ادامه دادن مسیر، کم کم ساخته می شود و آرام آرام مدارهای تو تغییر میکند و از مدارهای قبلی فاصله میگیری.
یعنی در اول راه، فقط یک مدار بالاتر میروی. یعنی فاصله تو با مدار قبلی، خیلی زیاد نیست و امکان سقوط خیلی زیاد است. پس باید از کانون توجهات مثل نوزادی مراقبت کنی که تازه متولد شده و در برابر بیماریها خیلی حساس و ظریف است.
به همین دلیل در روزها و ماههای اولیه تولد، ده ها واکسن دریافت میکند تا از آن خطرات اولیه دور بماند و در طی زمان خودش را جمع و جور کند و قوی شود و از عهده خودش برآید.
به همان شکل نیز، واکنسی که باید در مدارهای اولیه مرتباُ تزریق کنی، کنترل کردن ذهنت است.
تنها راه ثابت قدم بودن در این مسیر، توانایی کنترل ذهن است.
این موضوع آنقدر مهم است که اگر بتوانی همین یک توانایی را در خودت ایجاد نمایی، یعنی بتوانی در چنین لحظاتی، ذهنت را نادیده گرفته و به صدای قلبت گوش دهی، چیزی در جهان نیست که بخواهی اما نتوانی آن را داشته باشی.
دلیل اینکه در جلسه ششم دوره جهان بینی توحیدی، استاد عباسمنش تا این حد، به ساختن این مهارت تاکید دارد، نقش این مهارت در کسب هر موفقیتی در هر جنبه ای است.
ساختن مهارت کنترل ذهن، مثل هر مهارت دیگری، با تمرین و تکرار بسیار و همیشگی، حاصل می شود. پیشنهاد می کنم از آموزش های این دوره، خصوصا این جلسه کمک بگیر و این مهارت را بیاموز.
اگر من فقط می خواستم از یک فایل استاد عباس منش برای زیستن زندگی دلخواهم، استفاده نمایم ، بدون شک، آن فایل، جلسه ششم دوره جهان بینی توحیدی ۱ بود.
منابع بیشتر:
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
ابراهیم عبداللهی:
سلام استاد عباس منش عزیزم
و سلام خانم شایسته خوش قلب
و سلام به همه دوستان و هم فرکانسی های خوبم
خانم شایسته عزیز هر چی این مقاله و جواب سوال شما رو میخونم هی با خودم میگم که داره جواب سوال منو میده و با منه
خط به خط شو این سری بر خلاف پاسخ های قبلی شما با حوصله و با آرامش خوندم و به کلمه کلمه ای که نوشته بودید توجه کردم و با خودم گفتم که راهکارهای شما در این مقاله همون توانایی برداشتن کلید صندوق گنج هاست و چرخاندن در درون قفل این صندوق است
من بعد از استفاده کردن از دوره روانشناسی ثروت 1 و عمل کردن به تمرین های این دوره نتایج عالی و فوق العاده ای گرفتم در همه زمینه ها مخصوصا در مورد توحید و یکتاپرستی و ثروت
مثلا تونستم از کاری که 13 سال سابقه داشتم استعفا بدم و کاروکسب شخصی خودمو شروع کنم و در کنار وقت های اضافی که دارم کارهای دیگه هم انجام بدم و درآمدم چندین برابر شده است با صرف زمان نسبتا کمتری نسبت به قبل
ولی درآمدم مدتی هست که ثابت مونده و بعضا هم کمتر شده است
چرا ؟
جواب شو خانم شایسته عزیز در این مقاله به خوبی به من گفتی
چون:
((شما نیز تنها قسمتی از، درک خود از آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱ را توانستی اجرا کنی و بر طبق آن عمل کنی.
یعنی به اندازهای که توانستی باور کنی، به همان میزان در مدار آن باورها قرار گرفتی و به همان اندازه در آن مدار ماندی و به همان اندازه با اتفاقات و نتایج موجود در آن مدار برخورد کردی و سپس به خاطر ادامه ندادن و تغذیه نکردن ذهنت، دوباره از آن مدار خارج شدی و در مدارهای پایینتر قرار گرفتی))
من تمرین های دوره روانشناسی رو تا جلسه 15 با تمام وجود و تمرکز بالا انجام دادم و هر جلسه را حداقل 21 بار گوش دادم تا رسیدم به تمرین دسته چک جادویی
ولی اینجا دیگه استپ کردم
نمیدونم چرا با اینکه دسته چکم رو حاضر کردم ولی نتونستم این تمرین مهم رو انجام بدم
و چون در اول دوره به خودم تعهد داده بودم که
(( تا وقتی هر جلسه رو 21 بار گوش ندادم و تمرین خواسته شده رو انجام ندادم سراغ فایل و جلسه بعدی نمیرم ))
در همین جلسه فک کنم حدود 5 ماه هست که مانده ام
چون نجواهای ذهنمو نتونستم کنترل کنم و به ندای قلبم گوش نکردم
تا الان هر وقت خواستم این تمرینو انجام بدم
ذهنم میگه
بسه دیگه
حالا یکم استراحت کن
بعدا انجام میدی
میخواهی بری تو مغازه ها چی بگی
تو که پول نداری
تو که روت نمیشه بری پیش فاکتور بگیری
تو که فعلا وقت نداری بری تو سایت ها بگردی
تو که اصلا نمیدونی چی میخواهی
واااا یکسال هر روز وهروز طول میکشه
تو و اینهمه پول محاله
و خیلی چیزهای دیگه
ولی قلبم در جوابش میگه
تو که از تمرین های قبلی نتیجه گرفتی
تو که آرامش پیدا کردی
تو که توکلت به خدا هزار برابر شده
تو که به این خوبی تا اینجا اومدی
تو میتونی اینم انجام بدی
تو نتایج عالی از این تمرین میگیری
این همه تو سایت دوستات از نتایج این تمرین نوشتن
این تمرین که کاری نداره و خیلی آسونه
و کلی حرفای خوب دیگه
و من همین الان به خودم تعهد دادم که امروز به هر قیمتی که شده این تمرین رو شروع کنم و مثل تمرین های قبلی با تمام وجود انجام بدم و ( البته از نتایج این تمرین شمارم باخبر میکنم)
اول از خدا سپاسگذارم به خاطر اینکه منو به سایت شما راهنمایی کرد سایتی که در صراط مستقیم هست
و کسانی به آنها نعمت داده شده است در این سایت قرار دارند
استاد عزیزم از شما بابت زحمات زیادی که برای پاک کردن شرک از وجود ما و موحد شدن ما میکشی هم سپاسگذارم
خانم شایسته عزیز از زحمات شما و خانواده صمیمی عباس منش هم سپاسگذارم
من هر روز این آهنگ بهنام صفوی بنام الهی رو اول برا خودم و بعدا برای استاد عزیزم و همه دوستام و هم فرکانسی هام و همه ثروتمندا میخونم و گوش میکنم
چون واقعا دعاهای خوبی داره
متن آهنگ الهی از بهنام صفوی
♫♫♫
الهی خوشی هم قدم باشه با تو
الهی که چشمام نبینه غماتو
الهی نبینم که بی تکیه گاهی
فقط شادیاتو ببینم الهی
میخوام بشنوم دلخوشی هاتو دیدی
به هر آرزویی که داری رسیدی
نبینم که دلگیری از این زمونه
میخوام لحظه هایِ تو آروم بمونهــــ
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
♫♫♫♫♫♫
میخوام لحظه لحظه ــَت از عشق باشه
دلت خونه یِ امنِ خوشبختیا شه
میخوام پنجرهت تا ابد باز باشه
تا دستای تو بالِ پرواز باشه
چقدر خوبه رویِ لبت خنده داری
یه تصویر روشن از آینده داری
میخوام تا اَبد چشم ازت برندارم
به جز آرزوت آرزویی ندارم
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
شاد پیروز و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
در پنها الله یکتا شاد و پیروز باشید
با سلام
دوست عزیز با ارزوی موفقیت بیشتر
فقط میخواستم بگم به نظرم اهنگ هایی رو که گوش میدین رو کمی با دقت بیشتری انتخاب کنید.
تو این اهنگی که نوشتید جملات خوبی داره اما توجه به نکات منفی هم وجود داره “الهی دلت نگیره از سیاهی”
چون طبق قانون ما دفع کردن نداریم.
فک میکنم این جمله توجه مارو خود به خود به نکات منفی میبره
شاد باشید….(:
سلام خانم مریم شایسته مهربان
خیلی از شما سپاسگزارم که در مقابل ذهنتون مقاومت کردین و این مطلب رو که واقعا در همین لحظه من و همسرم نیاز داشتیم رو به اشتراک گذاشتین تا در این مسیر که به تازگی شروع کردیم ثابت قدم بمونیم
حدود بیست روزی میشه که کاری که بهش علاقه نداشتیم رو کنار گذاشتیم و کاری که دوست داریم رو شروع کردیم
با جدیت در حال کنترل ورودیهای ذهن هستیم و برای پیدا کردن ترمزها و ایجاد باورهای قدرتمند کننده سعی زیادی میکنیم و واقعا کار سخت و دشواری هست ودر هر لحظه برای آسان شدن مسیر از اهرم رنجی که سالها از دست این ذهن کشیدیم استفاده میکنیم
حدود یک ساعت قبل از گذاشتن این پاسخ شما به این سوال ما در تله این ذهن افتاده بودیم و برای اینکه بتونیم خودمون رو نجات بدیم و شکهایی که ذهن دوباره به رخ ما میکشید رو تبدیل به یقین کنیم که این مسیری که داریم ما میریم همان رسیدن آرامش و در صلح بودن و توکل به قوانین ثابت خداوند برای خلق شرایط عالی زندگیمون میباشد
وقتی این پاسخ را خواندیم و برای ساختن باورهای خالص خط به خط آنرا مزه مزه میکردیم و برای هم همراه با مثال تحلیل میکردیم و چقدر لذت میبردیم و احساسمون عالی شد که نه انگار یه ساعت قبل چه حالی داشتیم و به زور داشتیم خودمون رو در حال خوب نگه میداشتیم ولی با آمدن این پاسخ در آن لحظه از زمانی که مادرگیر ذهن بودیم واقعا خیالمون راحت شد احساسمون عالی شد و ایمان مون قویتر شد برای ادامه مسیر و ساختن باورهای قدرتمند کنندهتر و تقویت فرکانس خواسته هاو رسیدن به مدارهای بالاتر و کنترل ورودیهای ذهنمون و سعی میکنیم چنان قدم به قدم تکاملمون را طی کنیم که بجز درک صدای الهامات تحت هر شرایطی و هدایت در مسیر درست اجازه هیچ حرکتی روبه ذهن ندیم
از روزی که این بخش رو راه انداختین در هر لحظه در حال چک کردن هستم که تا راهکار جدیدی رو اضافه کردین سریع بخونم و لذت ببرم به قدری واضح تمام قوانین رو توضیح میدین که مسیر رو برامون نصف کردین واقعا خط به خط این پاسخ ها همه نکته هست و سعی میکنم از هیچ نکته ای به راحتی نگذرم و واقعا از خوندن راهکارهای این بخش لذت میبرم چون حالم رو خوب میکنه و امیدوار میشم
خیلی دوستون دارم
در پناه خدا شادو ثروتمند باشید
سلام و درود به خانم شایسته عزیز
دو روزی بود که نه فایلی گوش کردم و نه سر به سایت زدم و داشت ذهنم منو توجیه میکرد که به خاطر فلان کارو فلان مسئله فعلن وقت نشد روی خودم کار کنم حالا فردا پسفردا کار میکنی و گوشه ای از ذهنم صحبت های استاد مرور میشد که ما روی سطح شیب داری هستیم که یا حرکت میکنیم به سمت جلو یا سقوط میکنیم و اومدم تو سایت و با این مقاله شما مواجه شدم و خوندمش و انگار خدا با من صحبت میکرد و بهم گفت که کجا باید بیشتر کار کنم و چیکار باید انجام بدم و منو از سردرگمی درآورد. سپاسگذارم از شما و استاد عزیزم و این سایت بی نظیر که دستی از دستان خداوند هستید تا ما رو به مسیر سعادت راهنمایی کنید. سپاسگذارم
سلام استاد عباس منش عزیزم
و سلام خانم شایسته خوش قلب
و سلام به همه دوستان و هم فرکانسی های خوبم
خانم شایسته عزیز هر چی این مقاله و جواب سوال شما رو میخونم هی با خودم میگم که داره جواب سوال منو میده و با منه
خط به خط شو این سری بر خلاف پاسخ های قبلی شما با حوصله و با آرامش خوندم و به کلمه کلمه ای که نوشته بودید توجه کردم و با خودم گفتم که راهکارهای شما در این مقاله همون توانایی برداشتن کلید صندوق گنج هاست و چرخاندن در درون قفل این صندوق است
من بعد از استفاده کردن از دوره روانشناسی ثروت 1 و عمل کردن به تمرین های این دوره نتایج عالی و فوق العاده ای گرفتم در همه زمینه ها مخصوصا در مورد توحید و یکتاپرستی و ثروت
مثلا تونستم از کاری که 13 سال سابقه داشتم استعفا بدم و کاروکسب شخصی خودمو شروع کنم و در کنار وقت های اضافی که دارم کارهای دیگه هم انجام بدم و درآمدم چندین برابر شده است با صرف زمان نسبتا کمتری نسبت به قبل
ولی درآمدم مدتی هست که ثابت مونده و بعضا هم کمتر شده است
چرا ؟
جواب شو خانم شایسته عزیز در این مقاله به خوبی به من گفتی
چون:
((شما نیز تنها قسمتی از، درک خود از آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱ را توانستی اجرا کنی و بر طبق آن عمل کنی.
یعنی به اندازهای که توانستی باور کنی، به همان میزان در مدار آن باورها قرار گرفتی و به همان اندازه در آن مدار ماندی و به همان اندازه با اتفاقات و نتایج موجود در آن مدار برخورد کردی و سپس به خاطر ادامه ندادن و تغذیه نکردن ذهنت، دوباره از آن مدار خارج شدی و در مدارهای پایینتر قرار گرفتی))
من تمرین های دوره روانشناسی رو تا جلسه 15 با تمام وجود و تمرکز بالا انجام دادم و هر جلسه را حداقل 21 بار گوش دادم تا رسیدم به تمرین دسته چک جادویی
ولی اینجا دیگه استپ کردم
نمیدونم چرا با اینکه دسته چکم رو حاضر کردم ولی نتونستم این تمرین مهم رو انجام بدم
و چون در اول دوره به خودم تعهد داده بودم که
(( تا وقتی هر جلسه رو 21 بار گوش ندادم و تمرین خواسته شده رو انجام ندادم سراغ فایل و جلسه بعدی نمیرم ))
در همین جلسه فک کنم حدود 5 ماه هست که مانده ام
چون نجواهای ذهنمو نتونستم کنترل کنم و به ندای قلبم گوش نکردم
تا الان هر وقت خواستم این تمرینو انجام بدم
ذهنم میگه
بسه دیگه
حالا یکم استراحت کن
بعدا انجام میدی
میخواهی بری تو مغازه ها چی بگی
تو که پول نداری
تو که روت نمیشه بری پیش فاکتور بگیری
تو که فعلا وقت نداری بری تو سایت ها بگردی
تو که اصلا نمیدونی چی میخواهی
واااا یکسال هر روز وهروز طول میکشه
تو و اینهمه پول محاله
و خیلی چیزهای دیگه
ولی قلبم در جوابش میگه
تو که از تمرین های قبلی نتیجه گرفتی
تو که آرامش پیدا کردی
تو که توکلت به خدا هزار برابر شده
تو که به این خوبی تا اینجا اومدی
تو میتونی اینم انجام بدی
تو نتایج عالی از این تمرین میگیری
این همه تو سایت دوستات از نتایج این تمرین نوشتن
این تمرین که کاری نداره و خیلی آسونه
و کلی حرفای خوب دیگه
و من همین الان به خودم تعهد دادم که امروز به هر قیمتی که شده این تمرین رو شروع کنم و مثل تمرین های قبلی با تمام وجود انجام بدم و ( البته از نتایج این تمرین شمارم باخبر میکنم)
اول از خدا سپاسگذارم به خاطر اینکه منو به سایت شما راهنمایی کرد سایتی که در صراط مستقیم هست
و کسانی به آنها نعمت داده شده است در این سایت قرار دارند
استاد عزیزم از شما بابت زحمات زیادی که برای پاک کردن شرک از وجود ما و موحد شدن ما میکشی هم سپاسگذارم
خانم شایسته عزیز از زحمات شما و خانواده صمیمی عباس منش هم سپاسگذارم
من هر روز این آهنگ بهنام صفوی بنام الهی رو اول برا خودم و بعدا برای استاد عزیزم و همه دوستام و هم فرکانسی هام و همه ثروتمندا میخونم و گوش میکنم
چون واقعا دعاهای خوبی داره
متن آهنگ الهی از بهنام صفوی
♫♫♫
الهی خوشی هم قدم باشه با تو
الهی که چشمام نبینه غماتو
الهی نبینم که بی تکیه گاهی
فقط شادیاتو ببینم الهی
میخوام بشنوم دلخوشی هاتو دیدی
به هر آرزویی که داری رسیدی
نبینم که دلگیری از این زمونه
میخوام لحظه هایِ تو آروم بمونهــــ
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
♫♫♫♫♫♫
میخوام لحظه لحظه ــَت از عشق باشه
دلت خونه یِ امنِ خوشبختیا شه
میخوام پنجرهت تا ابد باز باشه
تا دستای تو بالِ پرواز باشه
چقدر خوبه رویِ لبت خنده داری
یه تصویر روشن از آینده داری
میخوام تا اَبد چشم ازت برندارم
به جز آرزوت آرزویی ندارم
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
شاد پیروز و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
در پنها الله یکتا شاد و پیروز باشید
سلام خدمت خانوم شایسته عزیز و استاد گرامی ،سپاس از این جواب زیبایی که دادید کامل هرباری که میخونم یه کد برام باز میشه و اینکه واقعا ما این ذهن نیستیم و به خودم قول دادم که عمیق تر و دقیق تر روی باورهام کار کنم چون هر وقت درست درک کردم جواب گرفتم هر وقت فاصله افتاد احساسم بد شد وسپاسگذاردوستان عزیز هستم که انقدر کامنتهای زیبا مینوسن که هرکدومش یه آگاهی برای من ،خیلی دوستتون دارم شاد باشید و پرازعشق 🙏🙏🙏🙏💜💜
خانم شایسته عزیز ممنونتم از وقتی قدم اول دوره دوازده قدم رو تهیه کردم .شدیدا در گیر رام کردن اون ببر وحشی بودم .هرچند وقتی چند ساعت رام میشد وذهنم در سکوت مطلق بود ارامش فوق العاده ای داشتم وانگار هرچه اراده میکردم اتفاق میافتاد ولی این ببر وحشی دوباره خوی وحشیش بر میگشت ومنو شدیدا سردر گم میکرد وانرژیمو میگرفت وخیلی وقت ها مایوس میشدم از رام کردنش .ولی حالا با صحبت های عالی شما فهمیدم که انرژیم رو نباید صرف این کار میکردم خدا خیر دنیا واخرت رو به شما بده .رهاااااا شدم سبک شدم راحت شدم دوست دارم خانم شایسته
سلام به شما
ممنونم از آگاهی های عالی و بینظیری که در این نوشته ها به چشم خورد.
خیلی از ماها فکر میکنیم با خواندن این مطالب و کمی انرژی مثبت گرفتن ، دیگه همه چیز تمامه و من فهمیدم باید چیکار کنم!
اما در 99 درصد مواقع حتی به یک ساعت هم نمیرسه که همه چیز برای ما فراموش شده و دیگه خبری از اون احساس آرامش و یقین نیست و دوباره افسار زندگی به دست ذهن می افتد.
حتی برای خود بنده نیز که داشتم با تمرکز بالا مطالبتون را مرور میکردم در یک ناخواسته گاهی غرق میشدم و دوباره بر میگشتم با تمرکز بیتشر مطلب را میخوندم و دقیقا به این موضوع رسیدم که شیطان دست بردار نیست.
اما راهکار را شما عالی و با توضیح کامل بیان کردید یعنی انتخاب
انتخاب گوش کردن به صدای قلب یا گوش کردن به صدای ذهن .
پس انتخاب با خود ماست.
اگر زندگی متفاوتتر و بهتر از قبل میخواهیم باید انتخابهای درست تری هم داشته باشیم و این یک موضوع آگاهانه هست بالخصوص برای شروع در مسیر موفقیت
این نهال تازه در خاک گذاشته شده ، نیاز به مراقبت خیلی بیشتری داره یعنی آگاهانه و در زمانهایی مشخص باید ازش مراقبت کنیم ، چون خیلی ظریفه و آفات خیلی قویتر . اما هر چه بزرگتر میشه و مثل یک درخت قوی که نیاز به زمان و انرژی داره تا بهش برسه ، اونوقت شاید یک فیل هم نتونه از ریشه درش بیاره چه برسه به آفات.
یعنی ما تا یه مراحلی رشدمون خطی و خیلی کم هست ولی از یه جاهایی به بعد وقتی این روندِ آگاهانه کنترل ذهن ادامه پیدا کنه ، همه چیز در ابعاد تصاعدی رشد پیدا میکنه .
این مشکل دوست عزیز برای من هم پیش اومده . جایی که موفقیتهای زیادی کسب کردم و بعد از مدتی این ترس در من رخنه کرد که نکنه دیگه خبری از این همه موفقیت نباشه و دیگه سراغم نیاد . درست همینطوری شد و من دیگه تا مدتی نتایج دلخواهمو دریافت نکردم تا اینکه چندین بار با فراز و نشیبهای زیاد تصمیم گرفتم برنامه های استادو آگاهانه ادامه بدم.
هنوز هم هیچ ادعایی ندارم که در این کار استاد شده ام ولی نتایج با قبل خیلی بهتر شده و باورها عمیق تر.
این روند یک روند تکاملی هست که سرعت روند تکاملی نیز برای هر شخصی به میزان ایمان و تعهدش متفاوته . یکی با تعهد بیشتر در ساعات طولانی تری از روز آگاهانه ذهنشو کنترل و احساسشو عالی نگه میداره و یکی در ساعات کمتری در طول روز .
من همیشه از خدا خواستم که این قدرت در من اینقدر زیاد بشه تا این روندو حتی در بالاترین موفقیتهای زندگیم که احساس میکنم به تمام رویاهام دست پیدا کردم ، فراموش نکنم ، چون اولا خواسته های ما تمامی نداره و ثانیا کیفیت زندگی و آرامش و توحید نهایتی نداره.
ازتون ممنونم به خاطر تمام آگاهی های این مقاله
در پناه الله موفق باشد
با سلام خدمت تمامی .اعضا و مسافران کهکشان ستاره قطبی
و اردت و احترام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته نازنین
دوستان ..قصه بر سر کنترل ذهن وتسلط بر آن است
عزیزان ذهن یا من ذهنی رو یه یویوی بازی بچه ها در نظر بگیرید که دایم در نوسان هست و آرام نمی گیرد
دقیقا شباهت زیادی هست بین این اسباب بازی و ذهن ما که خیلی گرایش به نوسان در گذشته و آینده داره
ذهن ما دایم اون ریسمان در هم تنیده شده گذشته و دنیای مجهول و یخ زده آینده رو .در وجودمان کنکاش و کالبد شکافی می کند
خیلی سخته بتونید این ذهن رو تو زمان حال نگه دارید..مثل یویو
دوستان ..نگه داشتن ذهن در حال انژی ازت می گیره وبی طاقتی می کنه و مثل طوفان ترو در گیرو دار گذشته و آینده مجهول..می بره و می چرخانه
عزیزان همین الان از خواننده های عزیز خواهش می کنم یه لحظه نفس هاتون رو تو سینه حبس کنید و بر اون تمرکز کنید
و چشمها تون رو ببندید و با باز کردن و بازدم نفس همراه من به زمان حال بیایید
سلام سرتون رو به سمت راست وسپس به چپ بجرخونید..شما در اینجایید
دو برتون رو در همین حال نگاه کنید هر کسی کنون درست همینجاست
عزیزان از زمان شما بیرون اومده اید.شما خارج از زمان ومکانید شما اینجایید
درست همینجا. عزیز من شما .خارج از بعد زمانید..هر چقدر در اینجا بمونید در صورتی که طاقتتان حالا مطمینم تنگ شده و احتمالا ذهنتان به من داره بد وبیراه می گه
عزیزان بزارید هر چی ذهنتان می گه .بگه .من زیاد از ذهنم خوردم مال شما هم پیشکش
.چرا ذهنتان تمایل به بازی و نوسان داره
چرا دیگه تحملتان داره تموم میشه و آروم و قرار نداری
چون هنوز ریسمون.و افسارت دست اونه نمی تونه بازی نکنه سختشه جون یه عمری هم خودش بازی کرده و هم ترو رقصانده و بازی داده
خیلی تمایل داره .گذشته مزحکت رو جلوی چشمت بیاره و بهت بگه .اوه اینو باش آقا رحیم رو..احمق گذشتن چی بوده که می خوای آینده ات رو بسازی..و تا دلت بخواد نجوا می کنه و مثل یه سگ کارش پارس گردنه ..دایم پارس می کنه .تو هیچی نیستی..ونحواهی شد
حال با من و شماست که گول بازیهای رو بخوریم و باهش قاطی سیم یا
در زمان حال نگه ش داریم .نفستون حبس…..
در این زمان و در این لحظه حال هست که دست ذهن از همه چیز کوتاهیا و بهترین زمان ارسال فر کانسهاست.چون فرکانس های ما لحظه ایست خیلی مواقع..در لحظه جای پارک بدست میارم..در لحظه فرکانسم طرف رو می گیره و خواستم انجام میشه در لحظه هست که………
دوستان ..بنده و شما دیگه بازیهای ذهن رو شناختیم..اون جز نجوا و تردید و شک .و افسردگی ارمغانی برامون نداره
بهتر نیست .یه نگاهی به درون و روحخودمان بیاندازیم..آیا تو که از جنس روحی و روح ودیعه خداست و تو از جنس خالقی…آیا خدا با خلق تو ..می خواد ضعف و.خرابی و شک رو نشون بده ..مگه جنس خدا از ایناست.
بدون شک ..من شبیه تو ام معبود من..واین باور منه
هوالتوفیق
سلام به دوستای عزیزم
خدای من، من بارها این متن رو از عقل کل خونده بودم و امروز برای چندمین بار این متنو میخونم چه درک زیبایی دارم از این مقاله.درکی که واقعا هربار که میخوندم رو نداشتم
خدای من احساس میکنم مدارم بالاتر رفته و دارم خوب درک میکنم انگار چشمانم بینا تر شدن و مطالب رو بهتر میبینم.
بخدا که توی این مقاله اینو انگار دفعه ی اوله میبینم و میخونم که شیطان داره وعده ی فقر و نگرانی و ترس میده و اینا کسب و کاره ذهنه.
بارها شده که وقتی یه روز عالی دارم پراز نعمت و فراوانی ولی فردای اون روز که میخوام کدهارو بنویسم میگم دیگه هی قرار نیست همون اتفاقهای جالب دیروز برات بیفته قرار نیست ادم های خوب دیروز بازم سر راهت قرار بگیرن یا مشتری خوب دیروزم شانسی بوده و کلی نجوا ذهنم میده که اون روز اون اتفاق ها هیچ کدوم نمیفته و بعد ذهنم میگه دیدی همه چی شانسی بوده .
بارها من این روند رو در زندگیم داشتم که منو ناامید کرده از ادامه ی مسیر.واینجا این ردپا رو میزارم که بیام و بخونم و فراموش نکنم کار ذهن رو.
خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم که هدایت شدم به این مقاله ی بی نظیر که درک بسیار عالی ازش پیدا کردم.
ممنون مریم جانم
بسیار زیبا شرح دادید موضوع رو…
به نظرم هرکسی که میخواد توی این مسیر شروع به حرکت کنه یه مشکل اساسی داره و اون هم تصمیم گرفتن هیجانی برای تغییره
چون خیلی زود دلسرد میشن و طعم تلخ سقوط دیگه نمیزاره شروع کنن
پبشنهاد میکنم اوایل کار تا میتونید قرآن بخونید که خیلی قوت قلبه به قول استاد شجاعی غذای روحه، اگر روحتون غذا بخوره در مقابل گرگ ذهن بیشتر استقامت داره
موفق باشید ان شالله
سوال و پاسخ های این قسمت هم زمانی عجیبی با ذهن من داره هر وقت سوالی دارم میام میخونم خانم شایسته تبریک میگم به خاطر مدار بالاتون که اگر نبود همنشین و مونس استاد نمیشدی من همیشه با الگو داشتن سعی میکردم یه چیز برای خودم باورپذیر کنم. من شمارو الگو خودم در مدار و پیشرفت زندگی می دونم .
سلام استاد عزیز و خانواده صمیمی گروه
مطالب فوق العاده عالی و تعجب برانگیزه چون یک عمر ذهنت کنترلت کرده و غلامش بودی و حالا میفهمی دوستت نبوده و تمام نگرانیهایت بواسطه همین ذهنت بوده برای همینه که پروردگار وقتی شیطان رو از بهشت بیرون کرد و شیطان گفت من تا میتونم بندگانت رو گمراه میکنم و میان تو و آنها فاصله میاندازم پروردگارم باور گفت هر چه میخواهی بکن ولی اجازه نمیدهم وارد قلبشان بشوی و کنترل قلبشان را بدست بگیری من اینو از مادر و مادربزرگانم میشنیدم و صد حیف که اونموقع متوجه نشدم یعنی چی حالا فهمیدم که نجواهای ذهنم همون شیطان درون ذهنم بوده که وعده داده بوده و باید باید باید بندازیمش دور و کنترلش رو در دستم بگیرم و دربست درخدمت قلب نازنینم باشم و خدارو در آن بیابم و به وعده و امیدهای او بزندگی ادامه بدم وار خدابخواهم که هر لحظه اعوذ بالله من الشیطان الرحیم پروردگارا سپاس بیکران که منو هدایت کردی باین مسیر
خدایا شکرت شکرت شکرت
خدایا استاد عزیز مارو در پناه خودت محفوظ بدارد و خیر و برکات دنیا و آخرت رو نسیبش بگردان
از الله یکتا خیر سلامتی شادی و ثروت دنیا و آخرت رو برای همگی آرزومندم
سلام خدمت شما خانم شایسته عزیز واستاد گرامی وکل خانوده عباس منش
امروز ودر این لحظه قشنگترین پیامی که باید دریافت میکردم همین بود که به فایل ششم جهان بینی توحیدی 1 مراجعه وگوش کنم
ووقتی که مقاله شمارو میخواندم متوجه شدم
که دقیقا ذهن من داره منو به سمت عوامل
بیرونی سوق میده وعوامل بیرونی رو بزرگ میکنه ومرا در جایگاهی قرار میده که فراموش
کنم که بابا این تغییراتی که در زندگیت رخ داده در طی این مدت 5 ماه از تغییر باورهات وکار
کردن روی باور هات وکنترل ورودهای ذهنت
بوده نه ار بالا وپایین شدن دلار و امدن یک دوست وشانسی اتفاق افتاده باشد خداروشکر
من دوره جهان بینی توحیدی رو دارم وان را اینباربا دقت بیشتری گوش میدهم وتمریناتشو انجام خواهم داد دوباره که در مداری که هستم
قویترشده وبه مدارهای بالتر بروم
خدایا سپاس گزارم از این همه نعمت واگاهی .وهمچنین از شما خانم شایسته عزیز که امروز
هدیه قشنگی به من دادید.سپاسگزارم که هستید
با سلام خدمت همه عزیزان
من کاملا به یقین نرسیدم اما احساس میکنم کنترل ذهن مهمترین موضوع در رابطه با هر اتفاقی در زندگی ما باشه
اما ایمان دارم که ذهن همون شیطان و ما رو از راه راست بیرون میبره و خیلی چموش و بقول عارفها هر سر نفس که بکوبی هزاران سر
دیگه بلند میکنه
بارها شده که وقتی با تصمیم جدی شروع به کار کردن روی باوری شدم اتفاقی افتاده که با احساس بدی که در من ایجاد کرده حتی از مدار قبلی هم پایینتر رفتم
اما الان این بازی ذهنمو خوب تشخیص میدم و سریع بهش میگم میدونم تویی
سعی میکنم با تجسم خوبیهای اون موضوع به احساس خوب برسم و شکر گزاری داشتها در این زمان از طریق قانون وضوح از تضاد احساس بهتر وبهتری پیدا کنم
وای خدای من واقعا که به همچین آدمای باید فخر کرد.
با این درک بالای که از این قانون دارند خدای من اصلا نمدونم چه بیگم فقط میتونم بیگم که خدارو شکر منو در این مدار قرار داده تا بتونم همچین نظرات رو بخونم واز شون لذت ببرم و در زندگی ام به کار بیبندم واقعا خدایا شکرت خدایا شکرت..استاد عزیزم خیلی ممنونم ازت که این فضا را فراهم کردی
باسلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزو دوست داشتنی با توضیحات خانم شایسته متاسفانه من متوجه شدم که تمام وجودم در چنگال شیطان ذهنم اسیرشده حالا میفهمم دلیل حال بدمو دلیل افسردگی ناامیدی خود کم بینی و…. ای لعنت به تو شیطان ذهن لعنت سالهاست که افسار ذهنم از دستم در رفته سوار بر من شده و به هربیراهه ای که دلش خواسته منو برده و من هم باهاش همراه شدم و از گمراهان شدم دقیقا مصداق همون آیه که مریم جان مثال زدن وقتی متن مریم جان رو میخوندم متوجه شدم که چه کلاه گشادی سرم رفته وشاخکام تیز شد اما نیاز به ی جهاد اکبر دارم و قدرتی الهی خدایا کمکم کن حالا که بیدارم کردی کمکم کن از گمراهان نباشم وبه صراط مستقیم هدایتم کن پروردگارا من به هر خیری که از جانب تو باشه سخت محتاجم نمیدونم چرا اینارو نوشتم این اولین کامنتمه اما حالم دگرگون شده حس عجیبی دارم هم بد هم خوب نمیدونم فقط امیدوارم ی روز بیام همینجا ی کامنت از حال خوبم بنویسم و بگم تونستم ذهنمو کنترل کنم واز اسارت ذهن رها بشم و همینجا آزادیمو باهاتون جشن بگیرم و امیدوارم خداهدایتم کنه این ی رد پا باشه به یادگار برای آینده خودم سپاس از گروه تحقیقاتی عباس منش که توحید رو گسترش میدن امیدوارم موحد باشیم و مشرک نباشیم
سلام به همه دوستان. با خواندن این مطلب خانم شایسته یاد تجربه چند روز پیش افتادم . تصمیم گرفته بودم برای یک روز ذهنمو زیر نظر بگیرم . البته گهگاهی یادم میرفت . ولی چون اون روز تنها هدفمو روی این موضوع گذاشته بودم دوباره برمیگشتم و ذهنو زیر نظر میگرفتم . اقرار میکنم که چهره زشت و کریه ذهنو اون روز بوضوح میدیدم . بعضی اوقات بهش میخندیدم بخاطر این حد از ابله و نادان بودنش . بعضی وقتا تاسف میخوردم براش . یادمه لحظاتی از روز ی خواسته ای رو در من ایجاد کرده بود که مثل ی بچه کوچیک بغض میکرد پاهاشو رو زمین میکوبید تا خواستشو اجابت کنم . ابتدا مقاومت میکردم . ولی بوضوح میدیدم هرچه بیشتر مقاومت میکنم ذهن قویتر و لجبازتر میشه . تا اینکه تصمیم گرفتم بهش بگم باشه (الکی) .همون لحظه پسرم چیزی از من خواست . بعد از چند دقیقه که به زیر نظر گرفتن ذهن برگشتم اصلا یادش رفته بود و من هم کلی سبکتر شده بودم انگار . یعنی میخوام بگم که ذهن مثل ی موجود بی شخصیته و نادانه . بواقع خود خود شیطانه . حال چرا ما زندگیمونو سپردیم دست همچین موجودی و به حرفاش اعتبار میدیم و عمل میکنیم واقعا نمیدونم . نمیدونم چرا بارها بهش اعتماد میکنیم . چرا ؟ چرا وقت نمیزاریم و نگاهمونو به خوشگلیای زندگی نمیزاریم . چرا رو خودمون کار نمیکنیم تا این ذهنو فلجش کنیم تا دستش به جایی نرسه ؟؟ از خداوند برای خودم و همه کسانی که تو این مسیرن میخوام که کمکون کنه تا نورالهامات قلبی اونقدر قوی بشه تا در برابر نجوای ذهن مثل خورشیدی باشه در برابر شمع
سلام دوست عزیزم
به نظر من از کنترل ذهن این نیست که بزنیم ناکارش کنیم و به گفته ی شما فلجش کنیم
بلکه تربیت درستشه
وقتی به قول شما مثل یه بچه میشه و خواسته ی غیر منطقی داره باید تربیت بشه. باید یاد بگیره چه جور خواسته ای داشته باشه.
یا اینکه خواسته اش در راستای اهداف ما باشه.
همونطور که استاد عزیز هميشه توی فایل ها میگن ما با استفاده از ذهن تصور میکنیم. ذهن قدرت تشخیص واقعیت و خیال رو نداره
پس این ما هستیم که باید بهش جهت بدیم
درسته که به قول خانم شایسته ذهن یه حیوون درنده است
ولی نباید زد و کشتش
بلکه باید به بند کشیدش تا طبق خواسته ی قلبمون رفتار کنه
چقدر حسم بد شد با این دیدگاه… از درون خودم خیلی بدم اومد.
هرچه در وجود ماست از طرف خداست..در نبود خدا شیطان معنا پیدا میکنه…
سلام خانم شایسته
به خدا نمیشه که تشکر نکرد از شما ،خیلی عالی برای من کلمه به کلمه این مقاله جهان بینی توحیدی موفقیت کار کرد.
فقط قصدم سپاس گزاری بود ممنون و سپاس گزارم
بنام خداوند بخشنده .وبا سپاس فراوان ازخداوندی که من را در این مسیر هدایت کرد. وبا استاد عباس منش عزیز اشنا شدم که مسیر درست را راحتر پیدا کنم . من قبلا این نجوا های قلبی را داشتم برای هر کاری که گیر داشتم کمکم میکرد اما نمی دانستم این نجوا ها ی قلبی از طرف خداست که میگه این کار رو بکن واو کار هم خیلی خوب درست میشد وصداهای دیگه ای هم که خیلی بد میشد گوش میدادم وانجام میدادم وکار بد میشد ودر همن لحظه هم نجوای قلبی میگفت نکن الان اینجوری میشه بد میشه اما من توجه نمیکردم ونمی دانستم که اون قلبیه که میگه نکن .وخدارو شاکر هستم که در زندگیم به هر انچه میخواستم رسیدم واین را هم میدانم که انسان باقلبی پاک هر انچه را که بخواهد به دست می اورد . وهرروز ام بهتر از دیروز ایمان وباورم نسبت به خداوند و قوانینش بهتر میشود
سلام دوست عزیز، امیدوارم که حالتون خوب باشه. دوست عزیز همون طور که خود استاد هم گفتن ما باید همیشه روی خودمون کارکنیم یعنی اگر خواستار تغییر وپیشرفت هستیم همیشه باید این کار رو انجام بدیم. چون نتیجه زندگی پیشرفت است. بقول استاد همیشه خودتون رو تصور کنید که روی یک سطح شیب دار هستید اگر متوقف باشید سقوط میکنید پایین ولی اگر به تلاش ادامه بدید میرید بالا. واین موضوع در مورد باورهایی مان هم صدق میکند شما گفتید که دوره روانشناسی ثروت رو تهیه کردید ودر آمدتون رو 3برابر کردید شما میتونستید که این سوال رو از خودتون بپرسید: «آیا از این بهتر هم میشه، آیا 10برابر هم میشه درآمدمو افزایش بدم.» ما به عنوان موجودات فرکانسی که در هر لحظه داریم شرایط خودمون رو خلق کنیم این توانایی رو داریم که زندگی مون بهتر از روزا وسالهای گذشته کنیم.
دوست عزیز باور یعنی تکرار مدام یه کار، یه فکر، یه اصول ثابت.
به عنوان مثال خدا نماز رو واجب کرده وگفته اون رو انجام بدیم. خدا میتونست بگه یک بار یا مثلا 10 بار این کار رو انجام بدید ودیگه نمیخواد انجامش بدید. یا مثلا روزه رو میگفت که فقط توی یه سال فقط یک ماهشو روزه بگیرید وبقیه سال ها نمیخواد که این کارو انجام بدید. در صورتی که اصلا اینجوری نیست. ما باید در طول زندگی وتا زمانی که زنده هستیم این کار رو انجام بدیم. شما هم با یکسال یا دوسال کار کردن روی خودتون نمیتونی این تضمین رو بخودتون بدید که به کل تغییر کردید. شما برای اینکه افکار غالب وباور های قدرتمند کننده ای داشته باشید باید مدام روی خودتون کار کنید و رودی های ذهنتون رو کنترل کنید. میگید که ذهنم مقاومت میکنه میگه نمیتونی این کار روانجام بدی باید توجه تون رو به موفقیت های قبلی تون معطوف کنید وبه ذهنتون بگید که اگه من در گذشته تونستم الان هم میتونم. باعث میشه که ذهنتون مقاومت نکنه.