سوال:
من از روانشناسی ثروت ۱ استفاده کردم و طبق تعهدم درآمدم ۳ برابر و بیشتر شد ولی روند آموزش ها را ادامه ندادم و ۲ سال هیچ تمرینی انجام ندادم.
اما الان تصمیم گرفته ام تا دوباره شروع کنم و این مسیر را ادامه دهم. دوباره تمرینات ثروت۱ را از سر گرفته ام و ایده هایی هم دارم که تصمیم به اجرای آنها گرفته ام. اما به محض اینکه درباره اجرایشان جدی می شوم، چیزی در درونم میگوید:
ایندفعه نمی توانی نتایج قبلی را تکرار کنی.
چطور میتوانم از این سردرگمی رها شوم و به ثبات فرکانسی برسم؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش
هر چه «باورها» را به عنوان اصل و تنها عامل ایجاد و خلق اتفاقات درک کنی، برای ساختن باورهایت تعهد بیشتری به خرج میدهی و در این مسیر ثابت قدمتر میشوی و به همان میزان از فرع و حواشیای که حواست را پرت و تو را از مسیر گمراه میکند، دور میمانی.
هرچه بیشتر سعی کنی ارتباط میان گفتگوهای غالب ذهنت (باورها) و احساسی که به واسطه آنها تجربه می کنی را، با اتفاقات زندگیات و شرایطی که در آن قرار داده می شوی بیابی، بیشتر و بیشتر این قانون را درک می کنی و جدّی میگیری که:
« تمام اتفاقات زندگی ات را خودت با افکار غالبت خلق می کنی. بدون هیچ استثنائی»
رسیدن به این درک، مثل یافتن کلید صندوق گنجی گرانبها و تمام نشدنی است.
اما زمانی می توانی از این کلید برای دستیابی به گنج استفاده نمایی، یعنی زمانی میتوانی این کلید را برداری و در قفل این صندوق بچرخانی و آن را باز نمایی که، قادر به کنترل ذهنت در همین مواقع شوی.
وگرنه خیلی از ما ها همین حالا این کلید را در اختیار داریم، خیلی از ما فایلهای و دورههای زیادی از استاد عباسمنش را خریدهایم و این آگاهی و این گنج را در اختیار داریم اما به جای سپردن سکّان زندگیمان به دست آنها، باز هم به شیوه ذهنمان پیش میرویم.
یعنی فقط این کلید گنج را در دستمان گرفتهایم. یعنی فقط به آن گنج خیره شدهایم و به درخشندگیاش نگاه میکنیم و هیچ استفادهای از آن نمیکنیم چون افسار زندگی در دست ذهنمان است.
هرچه در مسیر شناختن قوانین زندگی و خودشناسی پیش برویم، بیشتر درک می کنیم که مهم ترین توانایی ما به عنوان انسان، توانایی کنترل ذهن است.
هر فردی که در هر زمینه ای به موفقیتی دست یافته، بدون شک و با وضوح کامل، رد پای این توانایی- یعنی توانایی کنترل ذهن- بهعنوان مهم ترین عامل، در روند موفقیتاش دیده میشود.
افراد زیادی با قوانین زندگی آشنا شدهاند و اطلاعات زیادی در این باره کسب کردهاند. افراد زیادی با دیدگاه های استاد عباس منش و نقش باورها در میزان موفقیت شان، آشنا هستند.
افراد زیادی این قانون را فهمیده اند که، اگر با هر دلیل و برهانی، در احساس بد بمانند، اتفاقات بد را تجربه می کنند. اما با این حال، افراد کمی توانایی اجرای این قوانین را دارند. به خاطر اینکه افراد بسیار کمی، مهارت کنترل ذهن شان را کسب نموده اند.
این مهارت با تکرار و تکرار و ادامه دادن و تکرار و وفادار ماندن به ادامه زندگی به این شیوه، «به مرور » ایجاد میشود.
نکته کلیدی این ماجرا همینجاست. یعنی حتی درک این موضوع یک فرایند تکاملی است.
سپس مقدار کمی از آنچه درک کردهای را میتوانی باور کنی و به همین دلیل اجرایش میکنی. سپس آن عمل به ثمر مینشیند و ایمانی میسازد تا با شوق و ایمان بیشتر، دوباره آن روند درک را تکرار کنی. و این ماجرای تکاملی به همین شکل پیش میرود. اما از جایی که به میزان خوبی قدرت بگیرد، به صورت توانی رشد میکند و آنقدر شما را در مدارهای بالاتر قرار میدهد و آنقدر فاصله فرکانسی و مداریتان را با زندگی قبلی و نتایج قبلی زیاد میکند، که هرگز راهی به سوی مدارهای پایینتر و برگشت به عقب نخواهید داشت.
اما معظل از اینجا شروع میشود که ما در ابتدای راه و تا رسیدن به مرحله ثبات، نمیتوانیم آنقدر وفادارانه این فرایند را دنبال کنیم به این دلیل که نتوانستهایم تنها اصل و عامل را باورها بدانیم. به این دلیل که نتوانستهایم از عهده کنترل ذهنمان بربیاییم.
این اتفاق برای من، شما و برای افراد زیادی رخ داده است.
شما نیز تنها قسمتی از، درک خود از آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱ را توانستی اجرا کنی و بر طبق آن عمل کنی.
یعنی به اندازهای که توانستی باور کنی، به همان میزان در مدار آن باورها قرار گرفتی و به همان اندازه در آن مدار ماندی و به همان اندازه با اتفاقات و نتایج موجود در آن مدار برخورد کردی و سپس به خاطر ادامه ندادن و تغذیه نکردن ذهنت، دوباره از آن مدار خارج شدی و در مدارهای پایینتر قرار گرفتی.
کنترل ذهن مثل تولید یک کالا نیست که، فقط یک فرایند مشخص از آغاز تا پایان داشته باشد و سپس کار تمام شود.
کنترل ذهن یک کار همیشگی است. تا زمانی میتوانی در شرایط دلخواهت بمانی که، این فرایند را ادامه میدهی.
اما تفاوت «تلاش آگاهانه برای کنترل ذهن» و «رها کردن ذهن برای تاخت و تاز در زندگیمان» این است که،
کنترل ذهن آنقدر به تو آرامش میدهد، آنقدر وجودت را در صلح و هماهنگی با همه زندگی قرار میدهد که، برای انجامش نیاز به پاداش نداری.
چون صرف انجام دادنش خودش پاداش است.
یعنی احساس آرامشی که در این فرایند تجربه میکنی، مهمترین پاداش این ماجراست. حتی لازم نیست منتظر این پاداش بمانی. چون این پاداش در همان لحظه به تو هدیه داده میشود و سپس وقتی ادامه بیابد، هدایای جانبیاش مثل:
استقلال مالی، آزادی زمانی و مکانی، رابطه عاشقانه، سلامتی و… را نیز وارد ماجرای زندگیات میکند.
یعنی تمام بهایی که باید برای تجربه زندگی دلخواهت بپردازی این است:
«توانایی لذت بردن از هر لحظه از زندگی». راهکارش هم، «مهارت در کنترل ذهن» است.
مأموریت ذهن این است که در هر لحظه و از هر فرصتی برای نگران کردن و ترساندن و در یک کلام، قرار دادنت در احساس بد، استفاده نماید. این طبع ذهن است.
مثل یک گرگ درنده، که خلق و خویش درندگی است و هیچ فردی انتظار رحم و مرودت از گرگ را ندارد و این موضوع را می پذیرد.
موضوع این هست که زندگی ما به وسیله افکاری رقم میخورد که، هر لحظه در ذهنمان زمزمه می کنیم. تک تک اتفاقات زندگی ما به وسیله واکنش نشان دادن جهان به گفتگوهای درونیمان رقم میخورد.
اگر کمی به اتفاقات زندگیات توجه کنی، می تونی به راحتی ارتباط مستقیمی میان گفتگوهای درونی ای که اکثرا با خودت داری و اتفاقات و شرایطی که تجربه می کنی، پیدا کنی
این یک نشانه است که میگوید: راه تغییر آن شرایط، تغییر این گفتگوهای درونی هست.
یعنی نجواهای ذهنیای که نتیجه احساسی اش ترس، نگرانی، دلشوره، نا امیدی و … هست، همان چیزی است که شیطان نامیدهایم.
کار همیشگی ذهن ترساندن و نگران کردن است.
تا به یاد داریم، ذهن همیشه برای شروع هر کاری، ما را در کمبود و محدودیت نگه داشته با این منطق که:
فرصت دیگر تمام شد.
قبلاً ممکن بود اما الان اوضاع تغییر کرده.
قبلاً شرایطی موقتی پیش آمده بود که تمام شد.
ذهن همیشه فرصتهای تمام شده را به یادمان انداخته تا افسوس را جایگزین امیدی نماید که به تازدگی در دلمان جوانه زده.
ذهن همیشه با کلکی نخ نما به نام: «فرصتهای تمام شده»، نگاه ما را به الهاماتمان و فرصتهای جدید، تردید برانگیز نموده و شکهای خودش را جایگزین یقینی کرده که در الهامات مان به وضوح احساس کردیم.
اما نیرویی در وجودمان به نام قلب است که، جایگاه خداست و کارش امید دادن به ماست.
فقط مسئله این هست که شما به کدام صدا در وجودت بیشتر توجه می کنی؟
بیشتر به قلبت که جایگاه الهامات الهی هست و تو را به سمت خواستهات هدایت میکند توجه میکنی یا به نجواهای ذهنت که می خواهد با نگرانیها، ترسها و افسوسها، گمراهت کند؟!
انتخاب با خودت است. به هر کدام که توجه کنی، صدایش را بیشتر میشنوی و شرایطی که تجربه میکنی به آن احساس شبیهتر میشود.
یعنی می خواهم بگویم، ذهن ما مثل یک حیوان درنده است که طبع و خلق و خویش درندگی است.
کارش این است که ما را از مسیر خواسته هامان گمراه کند و به وسیله متمرکز کردن کانون توجهمان بر ناخواسته ها، بر کمبودها بر ترس ها و بر بیماریها، بر بدهیها، بر قضاوتها، بر مشاجراتی که با همسر، دوست و … داشتیم و تلاش برای ثابت کردن برحق بودن خودمان و برناحق بودن فرد مقابل و… ما را از مسیر و مداری که آنهمه برای ورود به آن تلاش ذهنی به خرج دادیم، خارج کند.
باید بپذیریم که این طبع ذهن هست. یعنی همان موضوعی که در قرآن توضیح داده شده و خدا درخواست شیطان را پذیرفته تا برای گمراه کردنمان تلاش کند.
ماجرای توضیحاتی که نوشته شده و مثالهایی که زده شده، ماجرای این آیه است:
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (۲۶۸)
و شیطان ذهن این موضوع را اقرار نموده که:
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ (۲۲)
هنگامى که کار تمام شود شیطان بگوید: «خداوند به شما وعده راست داد و من نیز به شما وعدهاى دادم و تخلف کردم، من بر شما سلطهاى نداشتم جز این که دعوتتان کردم و شما پذیرفتید، بنا بر این مرا سرزنش نکنید، خود را ملامت کنید، نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من، از این که شما از پیش مرا شریک خدا ساختید، بیزارم، و براى ستمکاران عذاب سختى است.» (۲۲)
ماجرا فقط انتخاب ماست. ما در هر لحظه دو انتخاب در دو جهت مختلف داریم.
میتوانیم به مسیر فقر برویم یا ثروت، مسیر سلامتی برویم یا بیماری، مسیر عشق برویم یا نفرت، مسیر آرامش برویم یا نگرانی، مسیر یقین بریم یا شک!
ما هر لحظه روی این گزینهها کلیک میکنیم و باید مراقب این کلیکها باشیم.
زیرا به قول خداوند، شیطان دسترسی به بندگان با ایمان ندارد. شیطان راهی به مدار ایمان آوردندگانی که در هر لحظه به تلاش برای ایمان آوردن اقرار میکنند، ندارد.
بنابراین همانطور که نمی خواهیم یک ببر وحشی را تربیت کنیم تا حیوان خانگیمان باشد، نمی خواهیم ذات و طبع ذهن را تغییر بدهیم و نباید هم بخواهیم انرژی خود را صرف انجام این کار کنیم که: چرا اصلاً ذهن باید باشد و…
به قول استاد عباسمنش: اگر میخواهی فرنی درست کنی، فقط شکر را بردار و به نمک کاری نداشته باش زیرا ا و قدرتی برای ورود خودکار به فرنی تو ندارد.
ما بز و گوسفند و مرغ و خروس را میپرویم که همین حالا طبعشان اهلی است و دردسری برایمان ندارد.
ما سعی می کنیم وارد مسیرهایی امکان وجود حیوانات وحشی هست، نشویم. یا جاهایی زندگی نکنیم که قلمرو این حیوانات هست.
باید همین کار را هم با ذهن انجام دهیم.
یعنی باید سعی کنیم اولاً بپذیریم که ترساندن، نگران کردن، دلیل و استدلال آوردن برای محدودیت و کمبود، کسب و کار ذهن است.
باید فقط او را نادیده بگیریم. باید ترس و تشرهایش را نشنویم. باید از خط و نشانهایش روی برگردانیم و به امیدهایی روی آوریم که قلبمان به ما میدهد.
باید به یقینها، خوشبینیهای او دل خوش کنیم.
البته در ابتدای مسیر و حتی گاهی در طول مسیر، به این دلیل که سالیان سال افسار زندگی در دست ذهن بوده، صدای خیلی بلندتری نسبت به قلبمان دارد و بیشتر بر ما مسلط است و راحتتر میتواند رأیمان را بزند.
اما هرچه بیشتر سعی کنیم آگاهانه به قلبمان توجه کنیم و با خوشبینی وعده و وعیدهایش را باور کنیم، کم کم صدای قلب بلندتر میشود و بر صدای ذهن غالب میشود. نشانه این کار هم، میزان آرامش ماست. به میزانی که خیالمان راحت میشود و آرام میشویم، به مان اندازه توانستهایم از عهده انجام این کار برآییم و روی پیشنهادات قلبمان کلیک کردهایم.
یعنی باید به هر روشی که می تونیم، در لحظاتی که ذهنمون نجواهایش را شروع میکند، سعی کنیم این شکل از گفتگوها را ادامه ندهیم و در این جنس از احساس بد نمانیم.
نشانه موفق شدنمان هم این است که احساسمان بهتر میشود.
«میزان»، بودن ما در احساس بهترِ است. هرچه بیشتر بتوانی خودت را در احساس بهتر و احساس آرامش نگه داری، با وضوح بیشتری الهامات قلبت را میشنوی.
سپس قلبت آرام آرام ، تو را به مسیر راهکارهایی هدایت ات می کند که وقتی در دراز مدت به نتایجات نگاه میکنی، متوجه میشوی هیچ توجیهی برای آن نتایج نداری. چون مسیر هدایت الهی، خیلی آرام و نرم رخ میدهد.
این اتفاقی است که به معنای واقعی کلمه من در زندگیام تجربه کردهام. و واقعاً هیچ توجیهی برای بسیاری از نعمتهای زندگیام ندارم جز اینکه تصمیم گرفتم خوشبینی بیش از حد الهامات قلبم را باور کنم و روی آنها حساب کنم.
امیدوارم توانسته باشم آنچه را که خودم از آموزشهای استاد عباسمنش در این باره خصوصاً آگاهیهای دوره جهانبینی توحیدی ۱ آموختهام و سعی بر انجامش دارم و از آن نتیجه میبینم را بیان کرده باشم.
چون یقین دارم، میزان رضایت ما از زندگیمان و میزان تجربه شرایط دلخواهمان، به اندازه ای هست که می توانیم ذهنمان را نادیده و به قلبمان که جایگاه خداوند هست، دل خوش کنیم.
اثبات این موضوع خیلی ساده است. یعنی هر فردی خودش میتواند خیلی زود از طریق تجاربش متوجه این قانون ساده اما اصلی بشود.
شما هم باید با ذهنت همین کار را انجام دهی. یعنی اول بپذیر که کار ذهن ناامیدکردن تو از مسیر درست است.
و گویا درباره شما موفق هم شده است. زیرا با اینکه قبلا از این آموزش ها به نتیجه رسیده ای، اما باز هم از طرق مختلفی مثل:
«دفعه قبل شانس آوردی، اما این دفعه دیگر خبری از شانس نیست»
«دلیل موفقیت دفعه قبل این بود که در آن زمان فرصتی پیش آمد که دلار ارزان شد، یا آن معامله جور شد، یا آن مشتری خاص سر راهت قرار گرفت و …»
یعنی به هزار دلیل و منطق کاری می کند تا باور کنی دلیل موفقیت گذشته ات، یک شانس یا عاملی بیرون از تو بوده که، هیچ کنترلی بر آن نداشته ای.
اینجا نقطه ای است که افراد زیادی، گمراه شدهاند و دست از اجرای ایده های الهام شده شان یا قبول کردن فرصت هایی برداشتهاند که، به خاطر ساختن باورهاشان با آن فرصتها، ایدهها و الهامات برخورد کردند.
به همین دلیل نیز، به موفقیت های پایدار نمی رسند و موفقیت های شان بسیار موقتی است.
زیرا موفقیت پایدار، به وسیله ادامه دادن مسیر، کم کم ساخته می شود و آرام آرام مدارهای تو تغییر میکند و از مدارهای قبلی فاصله میگیری.
یعنی در اول راه، فقط یک مدار بالاتر میروی. یعنی فاصله تو با مدار قبلی، خیلی زیاد نیست و امکان سقوط خیلی زیاد است. پس باید از کانون توجهات مثل نوزادی مراقبت کنی که تازه متولد شده و در برابر بیماریها خیلی حساس و ظریف است.
به همین دلیل در روزها و ماههای اولیه تولد، ده ها واکسن دریافت میکند تا از آن خطرات اولیه دور بماند و در طی زمان خودش را جمع و جور کند و قوی شود و از عهده خودش برآید.
به همان شکل نیز، واکنسی که باید در مدارهای اولیه مرتباُ تزریق کنی، کنترل کردن ذهنت است.
تنها راه ثابت قدم بودن در این مسیر، توانایی کنترل ذهن است.
این موضوع آنقدر مهم است که اگر بتوانی همین یک توانایی را در خودت ایجاد نمایی، یعنی بتوانی در چنین لحظاتی، ذهنت را نادیده گرفته و به صدای قلبت گوش دهی، چیزی در جهان نیست که بخواهی اما نتوانی آن را داشته باشی.
دلیل اینکه در جلسه ششم دوره جهان بینی توحیدی، استاد عباسمنش تا این حد، به ساختن این مهارت تاکید دارد، نقش این مهارت در کسب هر موفقیتی در هر جنبه ای است.
ساختن مهارت کنترل ذهن، مثل هر مهارت دیگری، با تمرین و تکرار بسیار و همیشگی، حاصل می شود. پیشنهاد می کنم از آموزش های این دوره، خصوصا این جلسه کمک بگیر و این مهارت را بیاموز.
اگر من فقط می خواستم از یک فایل استاد عباس منش برای زیستن زندگی دلخواهم، استفاده نمایم ، بدون شک، آن فایل، جلسه ششم دوره جهان بینی توحیدی ۱ بود.
منابع بیشتر:
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام دوست عزیز
من هم بارها این اشتباه رو کردم و تنها راه پیرشرفت و رسیدن به جای اول و پیشرفت بیشتر از قبل اینه که هروز هرچقدر کم اما باید حرکت کنی و خودتو بسازی اگه ده درجه نشد 5 درجه نشد دونیم درجه نشد یک درجه نشد نیم درجه ولی خودتو باورهای های مثبت بمباران کنی و به سمت هدفت رو ب جلو پیش بری …
وای خدای من واقعا که به همچین آدمای باید فخر کرد.
با این درک بالای که از این قانون دارند خدای من اصلا نمدونم چه بیگم فقط میتونم بیگم که خدارو شکر منو در این مدار قرار داده تا بتونم همچین نظرات رو بخونم واز شون لذت ببرم و در زندگی ام به کار بیبندم واقعا خدایا شکرت خدایا شکرت..استاد عزیزم خیلی ممنونم ازت که این فضا را فراهم کردی
سلام و درود به خانم شایسته عزیز
دو روزی بود که نه فایلی گوش کردم و نه سر به سایت زدم و داشت ذهنم منو توجیه میکرد که به خاطر فلان کارو فلان مسئله فعلن وقت نشد روی خودم کار کنم حالا فردا پسفردا کار میکنی و گوشه ای از ذهنم صحبت های استاد مرور میشد که ما روی سطح شیب داری هستیم که یا حرکت میکنیم به سمت جلو یا سقوط میکنیم و اومدم تو سایت و با این مقاله شما مواجه شدم و خوندمش و انگار خدا با من صحبت میکرد و بهم گفت که کجا باید بیشتر کار کنم و چیکار باید انجام بدم و منو از سردرگمی درآورد. سپاسگذارم از شما و استاد عزیزم و این سایت بی نظیر که دستی از دستان خداوند هستید تا ما رو به مسیر سعادت راهنمایی کنید. سپاسگذارم
خیلی سوال جالبی بود جوری ک وقتی سوال میخونی جوابشم میگیری.
با توجه به جواب عالی که داده شد من هم نسبت به درکی که تا الان بدست آوردم نظر خودم میدم:
زمانی که دوست عزیزمون در حال استفاده از محصول روانشناسی ثروت 1 بودن متعهدان به تمارین و گفته های استاد عمل میکردن و با همین کار موانع و ترمزها رو برداشتن و ایده های که پشت این موانع سرگردان بودن وارد شدن و قبل از اینکه نکات استاد در وجودش ریشه بزنه از این آموزش و مباحث فاصله گرفتن و با زیاد شدن این فاصله ذهن قدرت بیشتری پیدا کرد برای مقابله کردن و با دلایل منطقی تر جلوی پیشرفتش گرفت.
بنظر من وقتی به بجایی رسیدی که ذهنت داره جلوت میگیره اول از همه برای متوجه شدن این موضوع ( که ذهنت داره مانعت میشه) باید خوشحال باشی و سپاسگزار بعد خیلی محترمانه از ذهنت بخاطر نظرش تشکر کن و بهش بگو تو نسبت به افکار و باورهای قبلیم نظر دادی و من جدید چیزرو میدونم که تو نمیدونی.
به مسیر خودت ادامه بده دوست من با ایمان اینکه میشود.
با آرزوی سلامتی، شادی، ثروت و سعادت بیشتر برای همه اعضای عزیز
سلام دوستان عزیز
من تازه عضو شدم ولی با خواندن مطالب خوب و زیبای شما فقط در کل فهمیدم همیشه بایستی مثبت باندیشیم ..
سلام بله همین اصل و اساسه
گویا خداوند هر روز بهم میگه در چه جنبه ای روی خودم کار کنم و باور دارم قدم به قدم منو داره هدایت میکنه ، کدوم فایلو گوش کنم بهم میگه و هدایت میکنه منو. امروز لیستی از کارهایی که باید انجام بدم تا ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم و قدم به قدم بتونم به این طریق روی ذهنم کنترل داشته باشم نوشتم و احتمالا دوباره به لیست اضافه میکنم.
1- تحسین زیبایی ها
2- توجه و تمرکز بر نکات مثبت
3- ارتباط نداشتن با افراد منفی اندیش
4- ارتباط با افراد مثبت اندیش و ثروتمند
5- گوش دادن به فایلهای استاد
6- تلویزیون و ماهواره و اخبار و شبکه های اجتماعی ممنوع
7- رفتن به مکانهایی که بهم احساس بهتری میده
8- صحبت کردن در مورد اتفاقات خوب صحبت در مورد احساس خوب
9- شکرگزاری
10- توجه به فراوانی
11- انجام دادن کار مورد علاقه ام با عشق و شور و شوق
12- لبخند زدن، همیشه لبخند زدن
13- توجه نکردن به رفتارهای خانواده
14- ایجاد باورهای مناسب و قدرتمند کننده
15- تغییر کانون توجه به سمت خواسته ها و الهامات
16- خودانگیزگی
17- ادامه دادن مسیر
18- نگه داشتن افکار مثبت ( میتونم نکات مثبت هر لحظه رو بنویسم، یا با صدای خودم ضبط کنم )
19- نگاه کردن به آینده طوری که بهم احساس بهتری بده
20- اگر فکرم رفت سمت گذشته موقعیت هایی رو به یاد بیارم که بهم احساس بهتری میده، هر چند من تو گذشته زیاد زندگی نمی کنم و تمرکزم گذاشتم روی همین لحظه
21- احساس لیاقت، خودارزشندی
22- پاسخ مثبت به افکار منفی
23-کانون تمرکزم دست خودم باشه
با سلام
واقعا نظرات بسیار عالی که در هیچ کتابی نمیشه انها را پیدا کرد و از اینکه جواب های درست و راهنمایی های عالی صورت میگیرد و خیلی راحت میشه استفاده نمود سپاسگزارم .
با عرض سلام و خداقوت خدمت خانوم شایسته مهربون.واقعا از خوندن مطالب شما نهایت لذت رو میبرم و هروقت مطالب و مقاله های شمارو میخونم کاملا احساس میکنم از زمین فاصله میگیرم وسبکتر میشم مدارم بالاتر میره چون حسم فوق العاده میشه.درمورد نجواهای شیطانی وترس وشکهایی که تومسیرمون به اونا برخورد میکنیم تا اونجایی که من یاد گرفتم ترس وشک ونجواهای شیطانی جزو پروسه هست واز آدم تا خاتم بوده و هست و خواهد بود مهم گذراندن و رفتن به مراحل بعدی هستش.درمورد شک و تردید همانطور که خود استاد.هم در بعضی فایلهاشون فرمودن حضرت ابراهیم هم درمورد زنده کردن مردگان توسط خدا شک داشتند همانطور که حضرت ذکریاوهمسرشون بخاطر کهولت سن و نداشتن فرزند شک داشتن که دراین سن مگر میشود که ما بچه دار شویم پس نتیجه میگیریم که شک وترس جزو پروسه هست تا مشخص شود چه کسانی واقعا به خدا و به غیب ایمان دارند(مثالی دراین مورد اینکه کسی که میخواد وزن کم کنه اول باید تلاش کنه رژیم غذایی مناسب بگیره بعد نشانه ها کم کم میاد وقتی نشانه هارو می بینه شاد میشه امیدوارترمیشه و ادامه میده نتیجه خودبخود مشخص میشه نه اینکه اول لاغربشه بعد بگه حالا که نتیجه رو دیدم حالا رژیم بگیرم) دراینجا است که میزان ایمان به محک کشیده میشود و این حساس ترین مرحله است که باید انتخاب کنیم که آیا با داشتن شک وترس و با داشتن بیشترین تلاش و کمترین نتیجه باز به خدا توکل میکنیم وبه غیب ایمان داریم یا نه؟آیا باتلاش ذهنی زیاد(کنترل نجواهای ذهن.با تمرین وتکرار تکرار تکرارعبارات تاکیدی )بابت نتایج کوچکی که میبینیم شکر گذاری میکنیم و اینها رو بعنوان نشانه های از طرف خدا میدانیم یانه؟اگر باوجود نجواهای شیطانی و شک و تردیدوترس به راهمان ادامه دهیم(همیشه.مثل غذاخوردن) باتوکل به خدا یعنی با گوش دادن به صدای قلبمان(کنترل ذهن) (گفتار نیک.پندارنیک.کردارنیک)و نادیده و نشنیده گرفتن نجواهای شیطانی ما موفق شده ایم و قضیه برعکس میشود یعنی نشانه ها بزرگتر میشود با سپاسگزاری کردن نور ایمان و امید در دلمان منورتر میشود شک وترس کمرنگ تر میشود نتایج در همه ابعاد زندگی بصورت تصاعدی وارد زندگیمان میشود پس با اراده پولادین قدم برداریم وبه خدا توکل کنیم وفقط وفقط بر روی خواسته هایمان به شرایطی که میخواهیم تمرکز کنیم نه بر روی ناخواستهایمان و شرایط فعلیمان.ما اهل زمین نیستیم ما فقط برای تجربه کردن فرکانسهایمان به زمین سفر کردیم ما به خداقول داده ایم که ما تورا یاد میکنیم وتومارااجابت فرما پس اسیر بازیهای دنیا(گرانی.دلار.بی پولی و.. )نشویم به اصل بچسبیم چون ما از اصلیم ما خوداصلیم ما خودمون خالق شرایط زندگیمون هستیم.قدرت دست خودمون چون قدرتمندترین فرمانروای کائنات در اختیار ماست.شیطان نجواهای شیطانی وترس موقتی هستند به شرط ایمان به خدا همانطور که در آیات قرآن هم هست که شیطان میگه وعده خدا حقه و وعده من دروغ و این محکم ترین دلیل و درواقع حجت رو برماتمام کرده که توی هر شرایطی به خدا وغیب ایمان داشته باشیم هرچند درابتدا نتایج را نبینیم هرچند ظاهرزندگی اونیکه مامیخوایم نیست ولی اگه با کنترل ذهنمان واز ته دل به خدا ایمان داشته باشیم توی هر شرایطی بشارت و نتایج از راه می رسند.باتشکرفراوان شاد سربلند ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم الهی آمین❤
ببینید دوست عزیز من من هم مثل شما بسته روانشناسی ثروت 1رو خریداری کردم و بعد از کلی کلنجار رفتن که حدودا 6ماه شد تازه یک ما و اندی هست که شروع کردم و دارم رویه خواسته هام و رو باور ام و رویه ورودی های ذهنم کار میکنم و نتیجه ی تغیر مدارم رو به وضوح دارم میبینم که داره به سمت مدار بالا مسیر خودش رو طی میکنه جوری که من برادر بزرگم خیلی منفی نگر هست و از همه چیز و همه کس میناله چند وقتی شده بود که جمعه ها می اومد بهمون سر میزد ولی از وقتی روی خودم کار کردم هرچقدر باهاش تماس گرفتم نیومد و الان نزدیک دوماه هست که خونه من نیومده دوست عزیز چرا این اتفاق افتاد چون فرکانس من تغیر کرده طول کشید تا من این رو متوجه بشم ولی وقتی رویه خودت کار میکنی حتی اگر پدر و مادرت با تو هم فرکانس نباشن از تو دور میشن و نباید نگران باشی همش آرزو میکنم و از خدای منان میخوام که تمام نزدیکانم رو به فرکانس من نزدیک کنه با این که میدونیم تا خودشون نخوان دعا کردن من نتیجه ای نداره ولی با این وجه برای رسیدن به خواسته هایمان باید با تمام وجود حرکت کنیم به قول استاد تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه به تو بگویدت که چون باید کرد هیچ نگرانی به دلت راه نده و با انرژی راه قبلی که میرفتی رو دوباره ادامه بده خدای متعال خودش بهت ادامه ی راه رو نشون میده و مدارترو بالاتر میبره موفق و پیروز باشی
سلام و آفرین برشما دوست گرامی برای این دیدگاه توحیدی ، من که نظر شما را در این مورد مطالعه کردم حس و حال یگانه پرستی وجودم را فرا گرفت ، عالی بود چون به نظر من هم ایمان به غیب است که باعث دلگرمی های ما در طول این مسیر آینده ساز میشود ،،، خواندن مطلب شما باعث آگاهی بیشتر من شد ، سپاسگزارم
سلام دوست عزیز این نوشته خودش یکتاب موفقیت بود سپاسگزارم
سلام دوست خوبم
چقدر عالی توضیح دادی از صمیم قلب به احساس ارامش رسیدم ازتون سپاس گزارم
سلام و ممنون از خانم شیدا که این دیدگاه توحیدی رو نوشتن و باعث روشن تر شدن مسیر شدن ….
واقعا ایمان به غیب در هر شرایطی و کنترل ذهن کار سختی است اما وقتی به قوانین کیهانی و ربوبیت و وهابیت خداوند مهربان می اندیشیم می بینیم که می شود فقط باید ایمان به خدا و به کار گرفتنش قوانین کیهانی اش داشته باشیم و مثل وحی منزل اونو بپذیریم …
موفق باشید
سلام خانم شایسته عزیزم
کلام و راهنمایی های شما دقیقا همون موتور محرک و همون انگیزه بخش و انرژی افزایی که ما رو روی ریل رسیدن به خواسته هامون نگه میداره.
این آرامش و در صلح بودن شما با خودتونه که باعث میشه که خدا بر کلام شما جاری بشه و به من بگه ادامه بده، توی مسیر درست هستی.
هر بار با ایده ای فوقالعاده خدا را در جای جای این سایت در ادامه و توصیف بیشتر کلام توحیدی استاد، به نگارش در میارین و به ما این نوید رو می دهید که اگر خانم شایسته عزیز به چنین درکی از آموزه های ناب استاد رسیده و اینقدر خداگونه شده پس ما هم می تونیم.
برای درک عالی تون از قوانین بدون تغییر خدا بهتون تبریک میگم و با تمام وجودم تحسینتان میکنم.
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم ان شاالله روز به روز عشق تون بهم بیشتر بشه تا این سایت خداگونه تر بشه. خیلی عزیزید خیللللی
با سلام به همه عزیزان گروه عباس منش به خصوص استاد نازنین وخستگی ناپذیر و خانم شایسته عزیز فقط میتونم بگم خدا رو شکر بابت وجود شما که تمام حرف هایی که میزنید تمامااز دل قشنگتون سرچشمه میگیره یعنی خدا شاهده خیلی حق. حقیقت اینه که یه مدتی هست که دارم روی خود کار میکنم خدا شاهده این جوابی خانم شایسته در مورد ادامه دادن کنترل ذهن راه ورود به مدارهای بالاتر توضیح دادن رو باید هر روز بخونیم و عمل کنیم بهش یادم میاد چند سال پیش خیلی مراقب ورودیهای زهنم بودم بطوری که تمام محیط زندگی من به قول استاد شگفت انگیز شده بود تمام روابطم خدا شاهده هر کاری که میخواستم انجام بدم انگار من دستور میدادم اون میشد کم کم و اروم اروم دیگه روی ذهنم کار نکردم الان که دارم میبینم چه قدر از اون روزا فاصله گرفتم و خیلی منطقی وارد چرخه های معیوبی شدم که من رو از راه اصلی خودم که رشد وشکوفایی بود دور کرد میخوام باز هم شروع کنم با توکل به خدا وعمل به آموزهای استاد عزیزم خیلی سریع میتونم موفق بشم باز هم سپاسگزارم از همه عزیزان این مسیر قشنگ
سلام
سپاس از الله یکتا ??
و سپاس از گروه تحقیقاتی عباس منش بخصوص شخص استاد که بسیار روشن بینی در دلم انداخته
دو سه روز بود که حسابی به تضاد برخورده بودم و از خدا خواسته هایی داشتم (آگاهی، ایمان، آرامش، هدایت، نشانه)
دیروز موضوعاتی برام پیش اومد که ذهنم دائما داشت برام سخنرانی میکرد و ترس و اظطراب من و گرفته بود انقدر حالم بد بود که نتونستم سر کارم بمونم و وظیفه ام را انجام بدم و تمام نوبت هام و کنسل کردم (بنده آرایشگر هستم در اصفهان)
تو راه کلی آشفته بودم و وقتی رسیدم خونه اومدم داخل سایت و به این قسمت هدایت شدم کلی سوال و کلی تضاد داشتم که حل شد فقط مونده تمرین و تمرین تمرین خواستم از شما سپاسگزاری کنم بابت حال خوب الانم
حتما در آینده نتایج هدایت و رسیده های امروز را به اشتراک میذارم
حتی متن جواب به سوال را کپی کردم که بیشتر دردسترسم باشه
واقعا کلی شگفت زده ام و نمیدونم چطور بیانش کنم
درود برخانم شایسته عزیزم این سوال وجواب هم واقعا بجا و بسیار کارآمد بود وخیلی کامل و صریح و واضح تمام جوانب رو توضیح داده بودید
دوست دارم با تعهدی خالص ب جایی برسم که تمام فکر و احساس من عالی بشه و خودم تعجب کنم از تغییراتی که بدست اوردم گرچه الانه من با سه سال پیشم کاملا متفاوته ۱۸۰ درجه فرق کردم از همه لحاظ وخودم متوجه این همه تغییرات میشوم اما دوست دارم تغییراتی ۳۶۰ درجه حاصل بشه
این نجواها و این تضاد ها به ماکمک میکند تا به خاسته هامون نزدیک بشیم ودرکشون کنیم اگر درفرکانس ومسیر درست باشیم همه برای ما خیر و متفعته
چند وقتیه هدفی رو که بهم الهام شده دارم پیش میبرم میخام تااخرش برم و تمومش کنم و هر کسی رو که میبینم برام آیه ی یاس و ناامیدی و نشدن میخونه اما من حرف استاد همیشه تو گوشمه که میگه من انقدر رشد کردم که اگه کسی بهم بگه نمیتونی تازه مصمم میشم که به خودم و اون ثابت کنم که میشه و من تونستم و رکورد بزنم .(مثل داستان امریکا رفتنشون که وکیل میگفت نمیشه ولی استاد تونست مهاجرت کنه )منم دقیقا همین حس رو دارم و تا حالاش که موفق شدم وامیدم فقط ب خداست و اگاهی هایی که از طریق گروه عباسمنش به دست اوردم و امید دارم به این جمله که میگه توخود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد
اگر ما به شرایط فعلیمون عادت کردیم و میترسیم که از پیله ای که دور خودمون پیچیدیم بیرون بیاییم اینها همه توجیحه واز روی تنبلی و نداشتن صبر هست میخاییم قانون رو دور بزنیم ودنبال یه راه میانبر هستیم اما بهشت رو به بها میدهند نه بهانه باید برای رشد کردن و تغییر تلاش کنیم و باورهامون رو تغییر بدیم باید مراقب ورودیهامون باشیم و از خیلی لذت های واهی بگذریم باید جهادی اکبر ب راه بیندازیم به قول استاد خودت رو تصور کن ۵ سال یا ۱۰ سال دیگه در همین وضعیت
ایا راضی هستی اگر نه پس بلند شو و تلاش کن و باعشق پیش برو نه با زجر و سختی تمام حمایتهایی که میشی رو قطع کن و پلهای پشت سرت رو خراب کن که فقط به جلو فکر کنی و راه برگشتی نداشته باشی
چون این مسیر سر تاسر موهبت فراوانی نعمت و لذت هست این مسیر سر تا سر احساس خوب واتفاقات خوب رو بهمراه داره .
این تنهایی و تعهد پر از ایمان و عطر خداست این سکوت پر از صدای خداست این مسیر توانایی های نهفته دروجود من رو بهم نشون میده
ممنونم شایسته جان توضیحات و راهکارهای شما مکملی است برای قوی تر شدن من .
سپاسگذارم .
سلام
من یه نظر توی اون مقاله” راهکاری قطعی برای اجرای تصمیمات به تعویق افتاده ” نوشتم و در مورد اجرای ایدم و قدم اولش نوشتم.یه جای صحبتم با یه بنده خدایی جالب بود که خواستم اینجا مطرحش کنم و ربط داره به موضوع.من با یه نفر ک وارد صحبت شدم و خودم و کاری که میخوام بکنم رو مطرح کردم،ایشون سریع فاز نصیحت گرفت و گفت ببین پسر اصلا مردم بهت اعتماد نمیکنن و تو باید بری مجوز بگیری از فلان جا،مدرک داری اصلا!!!؟؟؟ منم گفتم نه.یعنی ته حرفش این بود که با این شرایطی که داری نمیشه.بعد من اصلا باهاش بحث نکردم.خیلی ریلکس بودم.آروم بودم.گذاشتم حرفش رو بزنه.میدونستم قراره یه اتفاق دیگه ای بیافته و قلبم داشت بهم میگفت نگران نباش.همه چی جور میشه و واقعا حسم خوب بود.جالبه ایشون معاون یه مدرسه بود و گفت اگه جایی نیازت داشتیم بهت خبر میدم و شمارم رو گرفت و جدا شدیم.امروز بعد آمدن به خونه بعد از تمرین با خودم فکر کردم که چقدر آروم بودم.این خودش یه نتیجه بزرگه.که در نهایت اگه با همین فرمون برم جلو که قطعا میرم،نتایج یکی یکی خودنمایی میکنن.نمیدونم قراره چی بشه قدم بعدی.امروز قدم اولش بود و در روزهای آینده هم تکرار میشه این روند ولی میدونم همه چی ب نفع من رقم خواهد خورد.
اینو میدونم که خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل.خدا برام محبت افراد به من میشه،مشتری میشه،اعتماد میشه،مدرک نداشته اگه لازم باشه میشه که میدونم نیاز نیست،خدا برام حسی تو دل افراد میشه که بیان به طرف من.همه چی میشه.هرچی نیاز باشه.اونه که صاحب قدرته و من از اون میخوام و اونم اجابت میکنه.
خدا رو شکر
سلام اقای اکبری پیشنهاد میکنم اگر هدفی رو پیش گرفتید اصلا از کسی درموردش سوال و مشورت نکنید چون شما در این مسیر هستی و باورهای درحال درست شدن
اما مردم عادی که با این راه اشنا نیستند وفقط باورهای مخربشون رو بهتون انتقال میدن
شما فقط برو جلو اروم اروم مسیر برات باز میشه و اگه کاری باید انحام بدی هم سر راهت قرار میگیره دقیقا من میخام یه کاری رو شروع کنم و حداقل مدرکش دیپلم بود منم ۳ تا درس عربی و زبان و تاریخ ایران و جهانم رو تجدید شدم و دیگه ادامه ندادم با توکل به خدا رفتم جلو و وقتی رفتم برای ثبت نام امتحاناتم سپردم بخدا بعد از ۱۵ سال وچون هیچ چیز از زبان و عربی نمیدونم و همیشه رد میشدم .مسعول مدرسه ی شبانه روزی بهم گفت زبان و عربیت تک ماده س فقط درس تاریخت رو بخون بیا خرداد امتحان بده ینیا من دلم میخاست پرواز کنم معجزه بود معجزه خیلی راحت همه چیز داره جور میشه واسه هر کی میگم تعجب میکنه و همین طور وقفه ای که بین کارهام میفته الان میفهمم که به نفع منه وخیییلی خداروسپاسگذارم بابتش که میتونم توی این وقفه بیشتر روی خودم کار کنم و باتمام قوا پیش برم .چون زمانبندی خدا بی نظیره ومنم بهش اعتماد دارم اونوقت مردمان نازنینی سر راهم قرار میگیرن که فقط بهم لطف دارند و اسباب موفقیتم میشین .
امیدوارم بهتون کمک کرده باشم
سلام خسته نباشید چقدر عالیه وقتی متنی رو میخونی که ازش جواب گرفتی ،خانم شایسته محترم وگرامی ممنونم از شما واستاد عباس منش وبرادر خوب وموفق خودم که من وارد جهانی شدم که واقعا محل اصلی زندگی ما انسانها است ،من با کنترل ذهن درآمدم هنوز تغییر نکرده اما با استفاده از روانشناسی یک وتکرار هر ماهه این فایل الهی محیط کار وهمکارانم به طور شگف آوری تغییر کردهاند شرایط کاری بسیار آرامی نسیبم شده که سبب تمایل بیشتر من به این داستان کنترل ذهن میباشد وهر روزه من موفق تر وپیروز تر میشوم وایمان دارم که تا یکسال آینده با توجه به باورهایی که برایم به وجود آمده درآمدم رابه ماهی بیست ملیون در ماه به امید وقدرت خداوند که جان وقدرت وایده وتوان من است میرسانم
تازه جالبه من شرایط کاری ومحیط کاری وزندگیم عوض شده حالا بدون اینکه بگم کجاقرار دارم ذهنم وقلبم به من میگن خوب حالا که رسیدی به آرامش وآسایش با شغلی بهتر واسان پول ساختن پس به سوی بالا تر قدم بردار وحرکت کن ودخواست کن تا خداوند متعال برای شما آماده کرده وبه سوی شما جاری وروان سازد وتو با برخورد با آن بازهم درخواست بی
شتری بده تا بینهایت که ما هرچه ذهنمان رابهتر وبیشتر کنترل کنیم از کجا وبه چه طریق مشخص نیست ولی خیلی نرم آرام وزیبا تمام اتفاقات به سود ونفع ما رقم میخوره حتی تصمیمات حکومتی برای نفع ومنفعت ما تعویض ورقم میخورد ما باید تا لحظه ای که زندهایم ذهنمون را کنترل وحرکت به سمت جلو را به سرعت نور ادامه بدیم ،خدایا سپاس که من را لایق کرده ای که در برزگترین دانشگاه دنیا در حال گذران ترم وواحدهای توحید وپیشرفت وتکامل هستم
پیروز ،موفق وثروتمند باشید
سلام جناب روشنی ..چقدر نشانه های عالی دریافت کردید بدون شک راهتون درسته .با ارزوی بهترینها
با سلام خدمت دوستان گرامی،استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی
واقعا کنترل ذهن در شرایط کنونی که با هجوم بی امان اطلاعات از هر طریقی مواجه هستیم کار بسیار سختی است ولی نشدنی نیست . من مدتهاست که اخبار گوش نمی کنم ، کانال های تلگرامی خبری و غیره ندارم و خیلی چیزها رو فیلتر کرده ام و همین طور که شما فرمودین از همان اول نتیجه اش که آرامش است رو گرفتم . در شرایطی که همه درگیر گرونی دلار و بالا و پایین شدنش بودند من با دوره های استاد حال میکردم و در حال گوش کردن اونها بودم و لذت می بردم . همه لژ بی خیالی من در این شرایط تعجب کرده بودند . ولی حیف که مدتی درگیر یک سری شرایط شدم و قانون رو فراموش کردم و گمراه شدم و خدا رو سپاسگزارم که مجددا به مسیر اصلی برگشتم . این مقاله رو هم ارزشش رو داره که بارها و بارها بخونی . چون هیچ مطلب و یا فایلی رو از گروه عباس منش نمیشه با یکبار خوندن،دیدن و یا گوش دادن متوجه اصل مطلب شد و به آن آگاهی که می خواهی برسی. جالبه که اگه صد بار با تمام وجود گوش کنی به خدا برای بار صدویکم باز هم آگاهی جدیدی وارد زندگی ات می شود . من بابت اینکه به این مسیر هدایت شده ام خدا را بی نهایت سپاسگزارم . جالب اینه که هر بار که از مسیر دور میشی باز هم این خدای ما اینقدر بزرگه که مسیر درست رو بهت نشون میده و هیچ وقت از اشتباهات ما خسته نمیشه و هر بار با صبر و حوصله ما رو به مسیر برمی گردونه ولی برخی موارد ما کم لطفی می کینم و دست رد به لطف بی کران الهی میزنیم ولی باز هم خدا کار خودش رو انجام می ده و اصلا به این موضوع که ما چقدر ناشکر بودیم توجه نمی کنه . امیدوارم که همه ما و مخصوصا خود من اینقدر به بیراهه نریم که مجبور باشیم هزینههای زیادی برای برگشت پرداخت کنیم .
در پناه حق
سلام و. سلامتی برای استاد عزیز و. خانوم. شایسته مهربان
خیلی قشنگ و روان توضیح دادید صدای قلب روگوش بدیم به ذهن توجه نکنیم من نسبت به بقیه دوستان دانسته هام کمتره بیشتر میخونم و کمتر کامنت مینویسم
الان یه سوال داشتم ازکجا بدونم صدای قلبمه یاصدای ذهن؟
فقط با بدی یا خوبی؟ اگر میگه شاد باش صدای قلبمه و بالعکس برای ناراحتی ذهنم؟
اگراینطوره شاید بخوام راهی رو اشتباه برم و صدای ذهنم تشویقم کنه به حرکت اشتباه و من چون خودم به اون حرکت رضایت دارم قبولش میکنم و باعث شادی و. رضایتمم هست اما در واقع اون شادی و رضایت تو همون لحظه اتفاق افتاده و انتهاش نهایت بدبختی هست برام پس این ندای ذهنم بوده تو اینجور مواقع ازکجاتشخیص بدم کدوم صدای قلبمه البته مطمنا من باید ایمانم قوی بشه ولی خوشحال میشم دوستان راهنمایی کنند
متشکرم از کلام زیبای خانوم. شایسته عزیزو. همه دوستان
سلام آسی خانم، همه جواب سوالها درون شماست بیشتر از خدا بخواهید با الهاماتش هدیتتان کند
سلام دوست عزیز
احساسات سیستم ارزیابی فرکانس ما هستند، وقتی چیزی بهت الهام میشه و تو به اون توجه می کنی، فرکانسی ارسال می کنی، حالا اگر احساساتت تو اون لحظه مثبت باشه، یعنی خوشحال، آرام ، امیدوار و… باشی ، به این معناست که اون الهام از قلبت و از طرف خداست و با آنچه که تو می خواهی هم فرکانس است، ولی اگر در تو احساس منفی مثل، ناراحتی، ترس، نگرانی ، خشم و … ایجاد کرد یعنی اون نجوای ذهنت است و با خواسته تو هم فرکانس نیست.
ترس و نگرانی بابت تشخیص این دو از هم رو به خودت راه نده، مطمئن باش با تمرین بیشتر و کار کردن روی خودت به مهارت زیادی در این مورد می رسی، و اصلأ نگران نباش که شاید نتونی از هم تشخیص بدی و مسیر رو اشتباه بری، چون خدا هدایتگر و حامی همیشگی توست و همیشه از بهترین و نزدیکترین مسیر ترا به خواسته ات می رساند .
برایت بهترینها را آرزومندم
سلامی دوباره به خانم شایسته ی عزیز
نمیدونم چه حس عجیبی داره جمله های زیبای این کامنت،،جوری که انگار دوره کرده تمام چیزای یادگرفته و یادنگرفته ی من وتوی این روزهایی که بااستادعزیزم همراه بودم.،،..انقدرنوشته هاتون الهیه که هربارمیخونم ،ارامشی عجیب میگیرم.پرازعشقه پرازخیر پرازاحساس خوب و عالی…وقتی این کامنت و خوندم و باخودم مرورمیکردم که هرحرف خوب ازقلبه و ازطرف خدا و هرحرف ناراحت کننده از ذهنه و ازطرف شیطان،ناخوداگاه قران و بازکردم و چقدرقشنگ خدا باهام حرف زد..زمانی که حضرت موسی و یارانش با تعقیب فرعون و لشکرش به دریا رسیدند،..و حضرت موسی ،.به یارانش گفت،قال کلا ان معی ربی سیهدین..همانا پروردگارم بامن است و مراراهنمایی میکند…چقدرلذت بخشه درهرشرایطی فقط به قلب رجوع کنیم و صدای خداروبشنویم…..چقدرقشنگه دراوج طوفانهای ذهنی،کنترل اوضاع و با توجه به ندای قلبیمون بگیریم…خدایا سپاس ازاین همه اگاهی…
سلام خانم شایسته عزیز
مرسی مرسی مرسی
چقدر قشنگ توضیح دادین
واقعا دستمریزاد
من خودم که در درون خودم سیر میکنم میبینم چقدر از جاها این ذهن منطقی ام نذاشته درست ببینم
چقدر زیرکانه مسیر اشتباه رو برام توجیه کرده تا میخوام گوش به قلبم بدم تا میخوام با روحم هماهنگ بشم تا میخوام ذهنمو در راستای روحم حرکت بدم و آروم بشم شروع میکنه و میگه ببین سعید جان این خیلی خوبه که با روحت هماهنگ بشی اما یک چیزی رو بهم بگو: اگر این مسئله به این مشکلات احتمالی خورد چی ؟اگر فلانی فلان کار رو کرد چی ؟ اگر فلان اتفاق بد افتاد چی ؟ اگر فلان چیز رو نداشتی چی؟ و هزاران سوال بدی که ازم میپرسه
و بعدش میگه به اینا پاسخ بده بعد برو جلو.
بعد منم با خودم میگم راست میگه ها …
حرفش منطقیه….
غافل از اینکه این ذهن منطقی من داره مدام سوالات بد میپرسه
غافل از اینکه این ذهن زیرک داره کاری میکنه که من دست از اون کار بردارم
غافل از اینکه این ذهن زیرک داره منو تو همین فضایی که برا من امن تعریف شده نگه میداره و اجازه حرکت نمیده
خانم شایسته عزیز
من نیکره چپ مغزم فعال تره
همیشه هم فکر میکردم همین درست تره
اما از دیشب فهمیدم نه
همینه که جلوی رشد منو گرفته
و من تصمیم گرفتم نیمکره راستم که مرکز دریافت شهوده رو قوی تر کنم
میخوام وجودمو آماده دریافت الهامات الهی بکنم
میخوام وجودمو شایسته خوش بینی های مکرر بکنم
میخوام خودمو با روحم هماهنگ تر از قبل بکنم
میخوام ظرفمو بزرگتر و متناسب تر با خدا بکنم
میخوام کمتر منطقی و بیشتر رویایی فکر کنم
اینهمه سال اینجور فکر کردم نتیجه اش اینی شده که الان هستم
حالا یه مدت به این سبک کار کنم و خروجیشو ببینم بعد مقایسه کنم
بازم خیلی ممنونم که با عشق برامون نوشتین
به وجودتون افتخار میکنم
و براتون بهترین ها رو آرزو دارم
سلام ویژه منو هم خدمت استاد عزیزم ابلاغ کنید
یا حق
اقا سعید عزیز سلام
گل گفتی اتفاقا دیروز داشتم به دوستم می گفتم من یک زمانی به ذهن منطقی ام افتخار می کردم به این که متولد مهرم و این مهری ها همه چی شون روی حساب و کتاب هست و من هر چی می کشم از این ذهن منطقی است که همیشه بهش افتخار می کردم این ذهن منطقی لامصب جسارت و جرات حرکت را از من گرفته است و جالبه که همیشه برایم افتخار آمیز بود و مدتی هست که میبینم بچه های سایت که مدت کمتری تو سایت بودن نتایجشون از من خیلی بهتر هست به این نتیجه رسیدم که اونا اینقدر که ذهن من مقاومت می کنه و مثل من درگیر این ذهن ….نیستند به هر حال بعد از سه سال درگیری با ذهنم شهامت زیادی به خرج دادم و از کارم که بیش از 16 سال است انجامش داده ام (و البته دوستش داشتم ولی این اواخر از تکراری بودنش خسته شده بودم ) با روز هزار بار پشیمانی استعفاء دادم و چه کار سختی بود و هر روز با این ذهن ….می جنگم وقتی موضوعی را می گوید سریع ارامش می کنم.
عجب کار احمقانه ای کردی اگر این کار جواب ندهد چه ؟
مگه چند تا محصول آموزشی می توانی تو این حوزه تولید کنی ؟
حالا گیرم تولید کنی اگر نتونستی بفروشی چی؟
سئو خیلی سخته میخایی با سئو چی کار کنی حالا گیرم بالا بیایی رقیبات برات مشکل درست می کننداون چی کار می کنی ؟
مگه چند نفر این محصول تو را میخان مگر چقدر جستجو داره؟
مردم دوره های حضوری را دوست دارند و براش پول می دن و نه انلاین را؟
خیلی از کسایی که دنبال یادگیری هستند تو نت جستحو نمی کنند؟
و امان از این ذهن لامصب که ول نمی کنه ولی جهاد اکبر همین جاست نباید خسته بشم من ادامه بدم اون کم میاره و میره
با همین ذهن منطقی خفه اش می کنم از همین سلاح علیه خودش استفاده می کنم
خانم شایسته عزیز و سعید جان ممنون یاداوری کردی بهمون
قول می دم یادم باشه که اینا کار شیطان و حواسم بهش و این موضوع باشه فکر کنم همین کافی باشه که بگم اینا کار ذهنه و شیطان هست و هر ورز به خودم یاداوری کنم
فقط امروز حواسم را جمع می کنم وه گول شیطان دورنم را نخورم
فقط امروز
سلام
این کامنت مال ۴ سال پیش ولی پر است از انرژی وحس خوب
کاش حالا ک ۴سال از این زمان گذشته می امدید و در مورد حال الانتون برامون مینوشتید
واز مدار الانتون برامون میگفتید
برای مایی ک هنوز اول راهیم و تازه قوانین رو شناختیم
منتطر پاسختون هستم
با احترام
سلام دوست عزیز
نه این محصول به صورت دوره تهیه شده و هر قسمت مکمل قسمت قبلی است. کلا همه محصولات استاد به صورت دوره هستند.
برایتان بهترینها را آرزومندم
ابراهیم عبداللهی:
سلام استاد عباس منش عزیزم
و سلام خانم شایسته خوش قلب
و سلام به همه دوستان و هم فرکانسی های خوبم
خانم شایسته عزیز هر چی این مقاله و جواب سوال شما رو میخونم هی با خودم میگم که داره جواب سوال منو میده و با منه
خط به خط شو این سری بر خلاف پاسخ های قبلی شما با حوصله و با آرامش خوندم و به کلمه کلمه ای که نوشته بودید توجه کردم و با خودم گفتم که راهکارهای شما در این مقاله همون توانایی برداشتن کلید صندوق گنج هاست و چرخاندن در درون قفل این صندوق است
من بعد از استفاده کردن از دوره روانشناسی ثروت 1 و عمل کردن به تمرین های این دوره نتایج عالی و فوق العاده ای گرفتم در همه زمینه ها مخصوصا در مورد توحید و یکتاپرستی و ثروت
مثلا تونستم از کاری که 13 سال سابقه داشتم استعفا بدم و کاروکسب شخصی خودمو شروع کنم و در کنار وقت های اضافی که دارم کارهای دیگه هم انجام بدم و درآمدم چندین برابر شده است با صرف زمان نسبتا کمتری نسبت به قبل
ولی درآمدم مدتی هست که ثابت مونده و بعضا هم کمتر شده است
چرا ؟
جواب شو خانم شایسته عزیز در این مقاله به خوبی به من گفتی
چون:
((شما نیز تنها قسمتی از، درک خود از آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱ را توانستی اجرا کنی و بر طبق آن عمل کنی.
یعنی به اندازهای که توانستی باور کنی، به همان میزان در مدار آن باورها قرار گرفتی و به همان اندازه در آن مدار ماندی و به همان اندازه با اتفاقات و نتایج موجود در آن مدار برخورد کردی و سپس به خاطر ادامه ندادن و تغذیه نکردن ذهنت، دوباره از آن مدار خارج شدی و در مدارهای پایینتر قرار گرفتی))
من تمرین های دوره روانشناسی رو تا جلسه 15 با تمام وجود و تمرکز بالا انجام دادم و هر جلسه را حداقل 21 بار گوش دادم تا رسیدم به تمرین دسته چک جادویی
ولی اینجا دیگه استپ کردم
نمیدونم چرا با اینکه دسته چکم رو حاضر کردم ولی نتونستم این تمرین مهم رو انجام بدم
و چون در اول دوره به خودم تعهد داده بودم که
(( تا وقتی هر جلسه رو 21 بار گوش ندادم و تمرین خواسته شده رو انجام ندادم سراغ فایل و جلسه بعدی نمیرم ))
در همین جلسه فک کنم حدود 5 ماه هست که مانده ام
چون نجواهای ذهنمو نتونستم کنترل کنم و به ندای قلبم گوش نکردم
تا الان هر وقت خواستم این تمرینو انجام بدم
ذهنم میگه
بسه دیگه
حالا یکم استراحت کن
بعدا انجام میدی
میخواهی بری تو مغازه ها چی بگی
تو که پول نداری
تو که روت نمیشه بری پیش فاکتور بگیری
تو که فعلا وقت نداری بری تو سایت ها بگردی
تو که اصلا نمیدونی چی میخواهی
واااا یکسال هر روز وهروز طول میکشه
تو و اینهمه پول محاله
و خیلی چیزهای دیگه
ولی قلبم در جوابش میگه
تو که از تمرین های قبلی نتیجه گرفتی
تو که آرامش پیدا کردی
تو که توکلت به خدا هزار برابر شده
تو که به این خوبی تا اینجا اومدی
تو میتونی اینم انجام بدی
تو نتایج عالی از این تمرین میگیری
این همه تو سایت دوستات از نتایج این تمرین نوشتن
این تمرین که کاری نداره و خیلی آسونه
و کلی حرفای خوب دیگه
و من همین الان به خودم تعهد دادم که امروز به هر قیمتی که شده این تمرین رو شروع کنم و مثل تمرین های قبلی با تمام وجود انجام بدم و ( البته از نتایج این تمرین شمارم باخبر میکنم)
اول از خدا سپاسگذارم به خاطر اینکه منو به سایت شما راهنمایی کرد سایتی که در صراط مستقیم هست
و کسانی به آنها نعمت داده شده است در این سایت قرار دارند
استاد عزیزم از شما بابت زحمات زیادی که برای پاک کردن شرک از وجود ما و موحد شدن ما میکشی هم سپاسگذارم
خانم شایسته عزیز از زحمات شما و خانواده صمیمی عباس منش هم سپاسگذارم
من هر روز این آهنگ بهنام صفوی بنام الهی رو اول برا خودم و بعدا برای استاد عزیزم و همه دوستام و هم فرکانسی هام و همه ثروتمندا میخونم و گوش میکنم
چون واقعا دعاهای خوبی داره
متن آهنگ الهی از بهنام صفوی
♫♫♫
الهی خوشی هم قدم باشه با تو
الهی که چشمام نبینه غماتو
الهی نبینم که بی تکیه گاهی
فقط شادیاتو ببینم الهی
میخوام بشنوم دلخوشی هاتو دیدی
به هر آرزویی که داری رسیدی
نبینم که دلگیری از این زمونه
میخوام لحظه هایِ تو آروم بمونهــــ
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
♫♫♫♫♫♫
میخوام لحظه لحظه ــَت از عشق باشه
دلت خونه یِ امنِ خوشبختیا شه
میخوام پنجرهت تا ابد باز باشه
تا دستای تو بالِ پرواز باشه
چقدر خوبه رویِ لبت خنده داری
یه تصویر روشن از آینده داری
میخوام تا اَبد چشم ازت برندارم
به جز آرزوت آرزویی ندارم
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
الهیـــــ دلت نگیره از سیاهیـــ
بگو بگو که رو به راهی ، رو به راهی
شاد پیروز و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
در پنها الله یکتا شاد و پیروز باشید
با سلام
دوست عزیز با ارزوی موفقیت بیشتر
فقط میخواستم بگم به نظرم اهنگ هایی رو که گوش میدین رو کمی با دقت بیشتری انتخاب کنید.
تو این اهنگی که نوشتید جملات خوبی داره اما توجه به نکات منفی هم وجود داره “الهی دلت نگیره از سیاهی”
چون طبق قانون ما دفع کردن نداریم.
فک میکنم این جمله توجه مارو خود به خود به نکات منفی میبره
شاد باشید….(:
به نام خدا
با سلام و ادب
چقدر خوب گرگ درنده ذهن رو تشریح کردین سپاسگزارم دقیقا” همین طوره که عنوان کردین.
من دقیق نمیدونم کی باور کردم همه چیز زندگیم بواسطه باورهای ذهنیم شکل می گیره ولی از اون موقعه تا حالا اوضاع زندگیم خیلی بهبود پیدا کرده . چند روز پیش در حال رانندگی یه چیزی بم گفت تو که نماز اول وقت می خونی چرا امروز نماز صبحت رو که از دست دادی ، نماز ظهرتم دیرتر خونی مراقب باش نماز مغرب رو به تعویق نندازی و تا رسیدم خونه وضوء گرفتم و منظر اذون شدم.بعد از نماز بخودم گفتم اساس قانون جذب همینه . وقتی بنا به هردلیلی گوش به حرف شیطان ذهن میدی از کارهای الهی عقب می افتی و جالب اینجاست ، من آلان سریع متوجه میشم و مچ ذهن رو میگیرم و ترمزش رو میگشم ولی خوب بعضی وقتا هم از دستم در میره . جسمم راهنمای خیلی خوبیه برام وقتی در مدار بالا یا همون مدار خدام اصلا” جسمم خسته نمیشه ولی بمحض اینکه از مدار خدا خارج میشم جسمم خسته میشه این تمرینیه که این روزا دارم انجام میدم به هر طریقی که بتونم ذهن رو خاموش می کنم به ندای دلم گوش میدم.
بسیار بسیار سپاسگزار استاد و خانم شایسته هستم که با یادآوری این موضوع بسیار مهم ایمانم رو تقویت و این مطلب جز ارکان باورسازهام قرار گرفت.
یه موضوع دیگه وقتی در مدار درست هستی دوباره کاری از زندگیت حذف میشه ، این مطلب این روزا خیلی بمن لذت میده گفتم این موضوع هم با عزیزانم درمیون بزارم.
سپاسگزارم.
سلام به شما
ممنونم از آگاهی های عالی و بینظیری که در این نوشته ها به چشم خورد.
خیلی از ماها فکر میکنیم با خواندن این مطالب و کمی انرژی مثبت گرفتن ، دیگه همه چیز تمومه و من فهمیدم باید چیکار کنم!
اما در 99 درصد مواقع حتی به یک ساعت هم نمیرسه که همه چیز برای ما فراموش شده و دیگه خبری از اون احساس آرامش و یقین نیست و دوباره افسار زندگی به دست ذهن می افتد.
حتی برای خود بنده نیز که داشتم با تمرکز بالا مطالبتون را مرور میکردم در یک ناخواسته گاهی غرق میشدم و دوباره بر میگشتم با تمرکز بیتشر مطلب را میخوندم و دقیقا به این موضوع رسیدم که شیطان دست بردار نیست.
اما راهکار را شما عالی و با توضیح کامل بیان کردید یعنی انتخاب
انتخاب گوش کردن به صدای قلب یا گوش کردن به صدای ذهن .
پس انتخاب با خود ماست.
اگر زندگی متفاوتتر و بهتر از قبل میخواهیم باید انتخابهای درست تری هم داشته باشیم و این یک موضوع آگاهانه هست بالخصوص برای شروع در مسیر موفقیت
این نهالِ تازه در خاک گذاشته شده ، نیاز به مراقبت خیلی بیشتری داره یعنی آگاهانه و در زمانهایی مشخص باید ازش مراقبت کنیم ، چون خیلی ظریفه و آفات خیلی قویتر . اما هر چه بزرگتر میشه و مثل یک درخت قوی که نیاز به زمان و انرژی داره تا بهش برسه ، اونوقت شاید یک فیل هم نتونه از ریشه درش بیاره چه برسه به آفات.
یعنی ما تا یه مراحلی رشدمون خطی و خیلی کم هست ولی از یه جاهایی به بعد وقتی این روندِ آگاهانه کنترل ذهن ادامه پیدا کنه ، همه چیز در ابعاد تصاعدی رشد پیدا میکنه .
این مشکل دوست عزیز برای من هم پیش اومده . جایی که موفقیتهای زیادی کسب کردم و بعد از مدتی این ترس در من رخنه کرد که نکنه دیگه خبری از این همه موفقیت نباشه و دیگه سراغم نیاد ؟ درست همینطوری شد و من دیگه تا مدتی نتایج دلخواهمو دریافت نکردم تا اینکه چندین بار با فراز و نشیبهای زیاد تصمیم گرفتم برنامه های استادو آگاهانه ادامه بدم.
هنوز هم هیچ ادعایی ندارم که در این زمینه قوی شده ام ولی نتایج با قبل خیلی بهتر شده و باورها عمیق تر.
این روند یک روند تکاملی هست که سرعت روند تکاملی نیز برای هر شخصی به میزان ایمان و تعهدش متفاوته . یکی با تعهد بیشتر در ساعات طولانی تری از روز آگاهانه ذهنشو کنترل و احساسشو عالی نگه میداره و یکی در ساعات کمتری در طول روز .
من همیشه از خدا خواستم که این قدرت در من اینقدر زیاد بشه تا این روندو حتی در بالاترین موفقیتهای زندگیم که احساس میکنم به تمام رویاهام دست پیدا کردم ، فراموش نکنم ، چون اولا خواسته های ما تمامی نداره و ثانیا کیفیت زندگی و آرامش و توحید نهایتی نداره.
ازتون ممنونم به خاطر تمام آگاهی های این مقاله
در پناه الله موفق باشد