راهکارهایی برای شناسایی و رفع ترمز ذهنیِ مخرب با نام «احساس عدم لیاقت»‌ - صفحه 9

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیراهکارهایی برای شناسایی و رفع ترمز ذهنیِ مخرب با نام «احساس عدم لیاقت»‌
956

یکی از ملموس ترین جاهایی که «باور احساس عدم لیاقت» خود را نشان می‌دهد، رفتاری است که نسبت به پرداخت بهای خواسته‌هایمان داریم.
از ملموس‌ترین لحظاتی که می‌توانیم «باور احساس عدم لیاقت» و «باور به کمبود» را در خود شناسایی نماییم‌، لحظاتی است که به شدت بر سر بهای کالای مورد علاقه‌مان چانه می‌زنیم یا بدتر از همه، با اینکه توان تهیه‌اش را داریم، اما به دنبال راهی برای نپرداختن قیمت واقعی آن و تخفیف گرفتن هستیم. یعنی همیشه داشتن خواسته‌هامان را موکول به زمانی می‌کنیم که‌ یک جنس تخفیف بخورد.
در یک کلام، پرداختن بهای خواسته‌هامان برای ما کاری بسیار سخت است.

به خاطر این کد مخرب در ذهن، وقتی بابت کالا یا تجربه ای پول می پردازیم که دوست داریم، گویی جان از بدنمان خارج می‌شود و به شدت احساس بدی پیدا می‌کنیم و این بدترین فرکانس درباره «کمبود ثروت» است که‌ یک آدم به عنوان خالقی که با فرکانس‌هایش‌، تجربه‌هایش را خلق می‌کند‌، می‌تواند ارسال کند. فرکانسی که از یک طرف ما را وارد مدار کمبودهای بیشتر می‌کند و همزمان از نعمت‌های بیشتری دور می‌کند.
اگر خوب خودمان را بشناسیم و ریشه ی رفتارها و واکنش هایمان را بدانیم، می فهمیم که موضوع‌ تخفیف گرفتن نیست بلکه پای چند ترمز جدی در میان است که خودشان را به شکل تلاش برای به دست آوردن خواسته هایمان با تخفیف، نشان می‌دهند.
به همین دلیل  دوست دارم یک نکته اساسی را اول از همه به خودم و سپس به همه افرادی که این متن را می‌خوانند و به دنبال موفقیت‌های مالی پایدار هستند‌، یادآور شوم و ترمزی را به آن‌ها نشان دهم که شناختن و رفع کردنش‌، از هر تخفیفی که بخواهی بدست بیاوری، سودمندتر است و می تواند عاملی باشد برای ورود ثروت‌های بسیار به زندگی ات.
در واقع این جنس از رفتار که برنامه ریزی می کنیم تا تجربه خواسته هایمان را به زمانی موکول کنیم که یک جنس تخفیف می خورد یا به طور کلی به دنبال داشتن خواسته هایمان به صورت رایگان، تخفیف و… هستیم یعنی پرداخت بهای خواسته‌هایمان برایمان سخت است، این رفتار خبر از دو باور بسیار مخربی می دهد که سرمنشأ تمام کمبودها و نداشتن هایی است که در زندگی خود تجربه می کنیم.

سردسته ی این دو باور‌، «باور به کمبود» است.
باور به کمبود نعمت، ثروت، عشق، موفقیت و هر چیزی است که‌ ما آن را ارزشمند می‌دانیم.
سپس در ادامه کار به همین جا ختم نمی‌شود و این باور مثل یک دستگاه مولد، شروع به تولید هزاران باور محدود کننده‌ی دیگر نیز می‌نماید که در تمام تار و پود وجودمان ریشه می‌دواند و ما را وارد مداری می‌کند که از مدار ثروت فرسنگ‌ها فاصله می‌گیریم.
به همین دلیل‌، حتی تجسم کردن ثروتمند بودن هم برایمان سخت می‌شود.
قانون این است که‌ مدار تخفیف خواستن‌، با مدار خواستنِ ثروت‌، از هم جدا هستند. نمی‌توانی هم به دنبال تخفیف باشی و هم باور فراوانی را بسازی.
نمی‌توان به فراوانی باور داشت اما مرتب به دنبال تخفیف نیز بود. این دو مسیر‌، خلاف جهت هم هستند به همین دلیل تو مرتبا در این مسیر در حال رفت و برگشت هستی.
دومین باور محدود کننده در این باره‌، «باور احساس عدم لیاقتِ داشتن ثروت» است. به این معنا که‌، درباره تجربه‌ی نعمت‌های بیشتر‌، احساس لیاقت نداری. خصوصاً هرچه آن نعمت‌ها تجملی‌تر باشند‌، به خاطر احساس عدم لیاقت‌، راضی کردن خودت برای تجربه‌ی آن نعمت‌ها سخت‌تر خواهد بود‌، حتی اگر مشکلی در پرداخت بهای آن نداشته باشی.
در واقع این باور‌‌، یعنی احساس عدم لیاقت‌، زاییده‌ی باور به کمبود است. یعنی باور به این‌که‌ پول درآوردن‌، کار سختی است. حتی اگر آدمهایی را ببینی که به راحتی در حال پول ساختن هستند‌، به خودت خواهی گفت‌:
خوب‌، من آنقدرها خلاق نیستم که از عهده‌ی این کار بر بیایم(که خودش نشانه‌ای محکم از عدم لیاقت و باور نداشتن توانایی‌هایت است). در نتیجه تنها راه‌کار برایت این خواهد بود که :
مراقب باشی در خرج پول‌، از هرگونه اسراف پرهیز نمایی و با این نگاه‌، آنقدر خودت را در مدار کمبود ثروت پش می‌بری که‌، ترجیح می‌دهی فقط برای نیازهای فوق ضروری هزینه نمایی. سپس آنقدر درباره نیازهایت دچار سوء تفاهم می‌شوی که نیازهای ضروری را نیازهایی تعیین می‌کنی که به زنده‌ماندن وابسته است و هرگونه تجاربی که مربوط به روح و روانت است و اصلاً برای تجربه‌ی آن نعمت‌ها به این جهان آمدی را غیر ضروری می‌دانی مثل:
تجربه اقامت در یک هتل زیبا برای چند روز
یا تجربه خوردن غذا در یک رستوران که بهایش به اندازه هزینه یک ماه غذا در منزل است
یا تجربه سفر با بلیط فرست کلاس که بهایش به اندازه چندین سفر است
یا تجربه …
یا حتی تجربه استفاده از مبلمان چرم به جای اجناس چینی.
در حالیکه بی خبری دلیل اینکه هر روز از تجربه‌ی این نعمت‌ها فاصله‌ی بیشتری می‌گیری‌، همین نوع نگاه است و نه عدم توانایی ات در ساختن ثروت!
سپس باور محدود کننده‌ی «احساس عدم لیاقت در تجربه نعمت و ثروت» بیشتر در تو ریشه می‌دواند و تو را بیشتر در مدار عدم لیاقت فرو می‌برد.
مثلاً  ترجیح می‌دهی خودت از وسایل بی‌کیفیت استفاده نمایی و وسایل گران‌بها و با ارزش را برای میهمان بگذاری…
به همین دلیل وسایل زندگیِ تو شامل دو دسته است:
ظروف دَمِ دستی بی‌کیفیت برای خودت و ظروف لاکچری زیبا برای میهمان
ملافه پاره و پوره و بی کیفیت و قدیمی برای خودت و ملافه نخی و خوشبو و خوش‌رنگ برای میهمان
و…
یا حتی بدتر از آن‌، این رفتار را درباره خودت و اعضای خانواده مثل همسر و فرزند نیز تعمیم داده‌ای
مثلا در خرید لباس‌ موارد غذایی‌، مواد شوینده و تمیز کننده و … اولویت را با سایر اعضای خانواده قرار می‌دهی و سعی می‌کنی همواره نیازهای خودت را کاهش دهی و کم‌خواه‌تر شوی.
مثلا‌ از آنجا که همسر و فرزندانت زیاد از دستمال های یکبار مصرف برای خشک کردن دست و … استفاده می‌کنند‌، تو ترجیح می‌دهی برای برقراری تعادل در مصرف دستمال حوله‌ای‌، برای تمیز کردن خانه از دستمال های پارچه‌ای استفاده نمایی.
یا لباس های ارزان‌قیمت و بی‌کیفیت بخری و به هر ترتیبی همواره هزینه‌های خودت را کاهش دهی تا کمتر اذیت شوی. چون به اندازه کافی احساس لیاقت تجربه بهترین‌ها را نداری.
چون درباره لایق بودن و انسان خوب و باگذشت بودن‌، دچار سوء تفاهم شده‌ای. چون همواره برای راضی کردن خودت در استفاده از یک نعمت‌‌، به دنبال یافتن دلایل قانع کننده‌ هستی. یعنی خودت را لایق نمی دانی تا برای خودت تا این حد هزینه کنی و فکر می‌کنی آنقدر ارزشمند نیستی که پول نازنین‌ات را صرف این خواسته نمایی. در نتیجه یا از آن چشم می‌پوشی و یا به دنبال شیوه‌هایی هستی تا دلایلی منطقی‌تر از لایق بودنت‌، پیدا کنی. یعنی به این شکل که:
«من توانستم تخفیف بگیریم
من رایگان این را به دست آوردم
من بهای واقعی اش را نپرداختم و …»
این احساس گناه را که برای خودت پول خرج کرده‌ای‌، از خود دور می کنی و یا به خاطر این کار احساس قدرت هم می‌کنی در حالیکه نمی‌دانی ریشه این رفتار که در اصل باور کمبود و باور احساس عدم لیاقت است‌،  چه نعمت‌هایی را از زندگی‌ات دور نموده است.
نعمت‌هایی که قابل مقایسه با هیچ تخفیف و هدیه ای نیست. و تازه ماجرا به همین جا نیز ختم نمی‌شود و حتی اگر به خاطر یک باور قدرتمندکننده‌ی دیگر‌، نعمتی وارد زندگی‌ات شود‌، این باورِ محدودکننده‌، به شکل یک اتفاق غیر مترقبه‌، آن نعمت را از زندگی‌ات حذف می‌کند.
من داستان‌های بسیاری درباره این موضوع از افراد زیاد داشته‌ام که نوشته‌اند، ماشینی که آن همه سال دوست داشتم سوار شوم را خریدم اما اوضاع به گونه‌ای پیش رفت و هزینه‌های غیرمنتظره به گونه‌ای روانه زندگی‌ام شد که مجبور شدم به خاطر آن هزینه‌های غیرمترقبه‌، که اصلا هیچ وقت در زندگی‌ام وجود نداشتند، نهایتا ماشینم را بفروشم.
و بسیار حسرت می‌خورَد که ای کاش حداقل از امکانات آن ماشین مثل کولر و… استفاده کرده بود… ای کاش حداقل کاور پلاستیک صندلی‌ها را در آورده بودم و لذت نشستن روی چرم صندلی را تجربه کرده بودم و…
در حالیکه خبر نداشت‌، همین رفتارها که نشانه‌ی باور احساس عدم لیاقت و در نگاه وسیع‌تر‌، باور به کمبود است‌، آن نعمت‌ها را از زندگی‌اش خارج ساخته است.
در واقع، « مأموریت باور احساس عدم لیاقت»، دور کردن نعمت‌ها از زندگی شماست و حتی اگر به خاطر یک باور درست، نعمتی وارد زندگی‌ات شود، این باور کاری می‌کند که آن نعمت بار و بنه اش را از زندگی‌ات بَربندد و به شکلی باورنکردنی و غیرمنتظره از زندگی‌ات بیرون برود.
این رفتار که همیشه به دنبال یک تخفیف ویژ‌‌ه هستیم تا به خواسته‌هایمان برسیم‌، معنایش دقیقا این است که:
«من که به صورت طبیعی امکان تهیه این جنس را ندارم. مگر اینکه تخفیف بخورد. مگر اینکه ارزان شود. مگر اینکه وام بگیرم. مگر اینکه قسطی بپردازم.»
یعنی از یک طرف آن خواسته آنقدر شدید است که نمی‌توانی بی خیالش شوی‌، از طرفی آن باورها آنقدر مخرب است که‌ نمی‌توانی به داشتنش به صورت طبیعی فکر کنی. به همین دلیل به جای تغییر این کد مخرب و این ترمز قوی، خودت را با این کد مخرب‌، هماهنگ می‌کنی.
درحالی‌که این ماجرا نه‌تنها کمکی به افزایش توان مالی‌ات نخواهد کرد‌‌، بلکه شروع به‌، بر‌باد دادن نتایج سایر باورهای قدرتمندکننده‌ات نیز می‌گردد.
دلیل اینکه افراد پس از اینکه نعمتی را به دست می‌آورند و پس از مدت کوتاهی به شکلی عجیب و غیر منتظره آن را از دست می‌دهند‌، همین باور عدم احساس لیاقت است.
به قول استاد عباس منش که می گوید “بیشتر افراد‌، باورهای خود را تغییر نمی‌دهند بلکه‌، می خواهند خواسته‌های جدیدشان را بر آن باورها منطبق سازند” و این اصلا امکان ندارد و نتیجه‌اش ساخته شدن یک باور محدودکننده‌ی دیگر است که باید بپذیری چنین چیزی در سرنوشت تو نیست و این برای از-ما-بهتران است!
به نظر شما‌، «از ما بهتر هم مگر هست!».
اگر همه‌ی ما به یک اندازه به منبع ثروت وصلیم و به یک اندازه توان خلق زندگی‌مان را داریم، از ما بهتر کیست؟ چه کسی لایق‌تر از خودم برای استفاده از این نعمت می‌تواند وجود داشته‌باشد.
بنابراین‌، اگر به دنبال تجربه‌ی موفقیت مالی پایدار هستی‌، توصیه می‌کنم‌، خیلی جدّی تعهدی غیر قابل مذاکره را برای ریشه کن کردن این باورها و این رفتارها شروع کن.
خصوصاً در مواردی که مربوط به آموختن قوانینی است که زندگیِ ما را متحول می‌کند، حتی پرداخت تمام داریی‌مان نیز در برابر نتیجه‌ای که کسب می شود، مبلغ ناچیزی به حساب می‌آید  و حتی یک دقیقه به تعویق انداختنِ شروعِ این آموزش‌ها نیز زمان زیادی به حساب می‌آید‌، چه برسد به اینکه منتظر بمانیم تا تخفیف بخورد.
خشت اولِ موفقیت پایدار‌، از ساختن «باور به فراوانی و باور به لیاقت داشتن ثروت‌»، شروع می‌شود.
باور احساس عدم لیاقت در تجربه ثروت‌، یک شاه‌ترمز است که‌، اگر بتوانی روی این ترمز کار کنی و آن‌را اصلاح نمایی‌ ترمزهای بسیارِ دیگری‌، به خودی خود برداشته می‌شود.
زیرا باور احساس لیاقت‌، شاه‌کلید عزت نفس است و از آنجا که عزت نفس‌، مهم‌ترین توانایی است که به شما قدرت می‌دهد تا خودت را باور کنی و توانایی‌هایت را ببینی و ارزشمند بدانی و بخواهی از آن‌ها ثروت بسازی‌، وقتی این ترمز برداشته می‌شود‌ به مداری هدایت می‌شوی که می‌توانی از توانایی‌ها و علائقت ثروت خلق کنی.
به همین دلیل استاد عباس‌منش همیشه شروع موفقیت‌هایش را به ساختن عزت نفسش مرتبط می‌داند و به این دلیل‌، صرف نمودنِ وقت برای ساختن باور احساس لیاقت‌، تا این حد برای شما مهم است.
خصوصاً اگر صاحب کسب و کار خودت هستی، داشتن راهنمایی مثل روانشناسی ثروت۳‌، برای رونق کسب و کارت‌، یک ضرورت است. در جلسات این دوره‌، استاد عباس‌منش بهتر از هر جای دیگری‌، چگونگی ساختن باور احساس لیاقت را آموزش داده است.
زیرا تا زمانی که باور احساس لیاقت را بعنوان مدیر کسب و کارت نسازی و این باور را به روح و روان کسب و کارت منتقل ننمایی، فارغ از انیکه چقدر خدماتت عالی است و چقدر محصولت باارزش است، هیچ راهی به مسیر کسب و کارها سودآور نداری.
پس واقعاً ارزشش را دارد که چنین سرمایه‌گذاری سودآوری برای خودت و کسب و کارت انجام دهی.
زیرا این‌، مهم‌ترین سرمایه‌ی اولیه تو برای شروع و رونق دادن به کسب و کارت است.
زیرا‌ اگر می‌دانستی نداشتن باور احساس لیاقت‌، مانع ورود چه نعمت‌های بزرگی به زندگی‌ات شده، اگر آب دستت بود‌، آن را کنار می‌گذاشتی و جهادی اکبر برای ساختن باور احساس لیاقت‌، به راه می‌انداختی.
فقط مسئله این است که ما هنوز هم درک نکرده‌ایم که‌ ما‌، خالقی هستیم که تمام اتفاقات لحظات بعدی را‌ با فرکانس‌های این لحظه خلق می‌کنیم. فرکانس‌هایی که  خود را به خوبی در رفتارها و واکنش ما به موضوعات مختلف افشاء می کنند و حقیقت باورهای ما را به ما نشان می‌دهند .
اگر برای ریشه‌کن کردن این باورهای مخرب جهاد به راه نیاندازی‌، هر دقیقه و ثانیه‌ای که با این باورها پیش می‌روی‌، این ریشه‌های محدودکننده‌، در وجودت عمیق‌تر می‌شود و شاخ و برگ‌های بیشتری تولید می‌کند و نتیجه‌اش این است که:
احساس می‌کنی سال‌هاست که در یک سطح متوقف مانده‌ای و هنوز پس از این‌همه تلاش‌، اوضاع مالی رضایت‌بخشی نداری. نتیجه‌اش این است که‌ همیشه درگیر پرداخت قسط‌های تمام‌نشدنی می‌شوی.
نتیجه‌اش این است که‌ همیشه درگیر جور کردن هزینه‌های زندگی‌ات خواهی بود. همیشه درگیر تلاش برای اخذ یک وام دیگر برای پرداخت قسط چند وام قبلی هستی و به این شکل اوضاع مرتباً پیچیده‌تر و غیرقابل‌کنترل‌تر می‌شود و نمی‌دانی که این موضوع اول از همه از اینجا شروع شد که مشتاق داشتن خواسته هایت به صورت رایگان، ارزان و یا بهره مندی از یک تخفیف ویژه بودی.
این مانع خیلی ریز است و خودش را در قالب سود، زرنگی و زیرکی نشان می‌دهد اما خودمان بهتر می‌دانیم که این حقیقت ندارد.
حقیقت این است که هیچ لذتی بالاتر از این نیست که آنقدر ثروتمند باشیم که برای داشتن خواسته‌ای، نیازی به حتی دانستن قیمت آن نداشته باشیم و فقط اگر آن را نیاز داریم، تهیه‌اش نماییم.
خصوصاً کالاهایی که ارزش افزوده‌شان بی‌نهایت است. مثل کالاهایی که روح و روان ما را متعادل می‌کند و ما را به طبیعت ثروتمند و بی‌نیازمان باز می‌گرداند و آن را به یادمان می‌آورد و ما را در مدار آن ثروت‌ها قرار می‌دهد.
به همین دلیل تأکید می‌کنم حتی یک دقیقه به تعویق انداختن شروع این آموزش‌ها نیز زمان زیادی به حساب می‌‌آید چه برسد به اینکه منتظر بمانیم تا تخفیف بخورد. زیرا هر ثانیه‌ی شروع نکردن تغییر این باورها‌، بسیار برایمان گران تمام می‌شود و در هر ثانیه‌، ما را از ثروت‌های بیشتری دور می‌کند و به ضررهای بیشتری نزدیک می‌کند.
فقط وقتی این ریشه را در وجودت دنبال می‌کنی، می فهمی که چه شاخ و برگ‌های تمام‌نشدنی ای دارد.
به همین دلیل است که استاد عباس منش در دوره ثروت ۱ و جلسات اولیه‌ی ثروت ۳‌، تا این اندازه بر ساختن باور فراوانی تاکید دارد و می گوید وقتی این باور ساخته می شود، هزاران باور محدودکننده خود به خود از وجودت حذف می شود.
تا زمانی که این باور در وجود ماست، راهی به سوی موفقیت مالی پایدار و استقلال مالی پایدار به معنای واقعیِ بی‌نیازی، نخواهیم داشت. زیرا ثروت یک امر ذهنی است؛ اول ذهن شما ثروتمند می‌شود و سپس‌ آن ذهن ثروتمند‌، ثروت را وارد زندگی شما می‌کند.
ذهن ثروتمند، یعنی ذهنی که فراوانی را باور دارد و می‌داند که بی‌نهایت ثروت برای همه در جهان وجود دارد، هرگز برای داشتن خواسته‌هایش انتظار تخفیف را ندارد و با عشق‌، بهای خواسته‌هایش را تمام و کمال می‌پردازد.
ذهن ثروتمند هرگز تجربه‌ی خودش را به خاطر گرفتن تخفیف‌، به تعویق نمی‌اندازد.
ذهن ثروتمند هرگز داشتن خواسته‌اش را منوط به گرفتن تخفیف نمی‌داند و چنین ذهنی سبب هدایت فرد به مسیر ایده‌های ثروت‌ساز می‌شود.
به شما هم توصیه می کنم که اگر می‌خواهی که به موفقیت مالی پایدار برسی و به مدار ثروت دسترسی داشته باشی‌، کلا از همین حالا ذهنت را به روی دنبال تخفیف بودن برای داشتن خواسته‌هایت ببند‌ و آن را جزو خطوط قرمز زندگی‌ات بدان.
بهتر است همیشه به جای اینکه بخواهی چیزی ارزان یا رایگان شود تا بتوانی آن را بخری یا داشته باشی، این باور را بسازی و این درخواست را از جهان داشته باشی که‌ توان مالی تو بیشتر شود تا بتوانی هر چیزی را که می‌خواهی بخری. نه فقط درباره‌ی محصولات ما، بلکه در مورد همه‌ی مسائل زندگی‌ات و همه خواسته‌‌هایت این باور را بساز.
زیرا وقتی این کار را انجام می‌دهید، و جهان جدیت شما  در این موضوع را می‌بیند، دیگر شما را در مداری قرار می‌هد و شرایطی را تجربه می‌کنید که اول به شما توانایی خرید را می‌دهد و بعد آن خواسته‌ی مورد نظر را به شما نشان می‌دهد.
زیرا این باور به تو احساس قدرت بیشتری می‌دهد و تو را به مسیرهایی هدایت می‌کند؛ و به استقلال مالی‌ای می‌رسی که می‌توانی در هر زمان، هر آنچه که مورد نیازت هست را بخری، بی آنکه نگران قیمتش باشی یا اصلا حتی به قیمتش نگاه کنی.
در هر صورت‌، اگر درباه‌ی برداشتن این ترمز و ساختن باور احساس لیاقت‌، متعهد و مصمم هستی‌، دوره روانشناسی ثروت۳‌، منبعی کامل از آگاهی‌ها خالص و ورودی‌های مناسب برای ساخته شدن باور لیاقت داشتن برای نعمت‌ها است.
هرچه بیشتر روی ساختن این باور کار کنی‌، احساس خودارزشی بیشتری می‌کنی. و این احساس به شما کمک می‌کند تا خودت و توانایی‌هایت را ببینی و ارزشمند بدانی و مهم‌تر از همه‌، به این فکر کنی که چطور می توانی از این توانایی ها ثروت بسازی و مهم تر از آن، ایده هایی را جدی بگیری و اجرا کنی که به خاطر این طرز تفکر به ذهنت خطور می کند.

حتی نمی‌توانی تصور کنی که با ساختن باور خودارزشی‌،‌، چه سایه سنگینی از سر توانمندی‌هایت بر می‌داری که تا حالا اجازه شکوفا شدن به آن توانایی‌ها را نداده بود.
زیرا بارها‌، خواسته‌هایی در وجودت شکل گرفته بود تا بخواهی بخشی از توانمندی‌هایت را بروز دهی. هزاران ایده در راستای آن خواسته ها آمده بود‌،  اما از آنجا خودت را ارزشمند نمی‌دانستی و از آنجا که فکر می‌کردی موفق ها همان از شما بهتران هستند‌، آن ایده‌ها و آن توانایی‌ها را جدی نمی‌گرفتی که بخواهی برای‌شان اقدام نمایی. در نتیجه آنهمه شور و شوق که با آن خواسته‌ها آمده بود‌،‌ با سمّی به نام «باور احساس عدم لیاقت‌» در نطفه خفه می‌شد و به این ترتیب خواسته‌های بسیاری در وجودت تبدیل به رویایی دور و دراز شده است. صدهایی ایده‌ای که هرگز فرصت تحقق یافتن نیافتند و زیر سایه‌ی سنگین باور عدم لیاقت ماندند و هرگز فرصت ابراز وجود نداشته‌است.
حالا زمان آن است که جهادی اکبر برای ریشه کن کردن کدی مخربی به نام «احساس عدم لیاقت در داشتن نعمتها» را در وجودت اصلاح کنی.

به همین بخش اعظمی از آموزش های دوره روانشناسی ثروت 1 اختصاص دارد به شناسایی این دو باور مخرب «باور به کمبود و باور احساس عدم لیاقت» و راهکارهای و تمریناتی برای تغییر این دو باور.

در دوره روانشناسی ثروت 1، شما به وسیله ی آموزش ها و تمرینات این دوره و خودشناسی ای که در این روند طی می شود، فرایندی تکاملی را طی می کنی برای تغییر شخصیت خود.

این تغییر ابتدا در ذهن و افکارت ایجاد می شود و سپس به اندازه ای که این نوع تفکر را جدی می گیری و در ذهنت می پرورانی و تمرینات را به همان شیوه ای که استاد از شما خواسته است انجام می دهی، رفتارها و راهکارهایت را تغییر می دهد. نگاهت به مسائل زندگی ات را تغییر می دهد. نگاهت به توانایی هایت را تغییر می دهد و مهم تر از همه ایمانت را برای قدم برداشتن، مسائل را حل کردن و مولد ثروت بودن تقویت می کند و در طی فرایندی تکاملی، به زندگی ات آنچنان کیفیت می دهد که ربطی به شرایط کنونی ات نداشته باشی.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 و نتیجه ای که می توانی با عمل به آنها بسازی

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
3

سلام واقعا مطالب آموزنده ای دراین سایت هستش من فقط برنامه رایگان استاد گوش کردم ونزدیک به دوسال میشه وباور این داشتم که قبل ازاینکه دورهای روانشناسی ثروت رو بخرم میتونم به این آگاهی برسم وکم کم توسط این سایت نشانهای برامن ظاهرمیشه واحترامی که به استاد وسایت ومجموعه ایشون دارم به قول استاد شما دستان خداوند هستین ورزبه روزعالی وعالیترمیشیم همه (ما) ومن چیزی رو نمخوام ثابت کنم فقط می خوام تکا مل پیدا کنم رشدکنم وخودم رومثله باغی می بینم که هرروزرسیدگی می خوادوبه نظرمن خاک منم وبا بارانها نعمت فراوان خودم روآبیاری میکنم وبا کرمهای که دارم انها روتبدیل به کودمیکنم تامحصولات عالی وعالیتر داشته باشم وشاخ برگهایه سبزوزنده ومیوهای سالم داشته باشم ودرزمستان سردآرامش داشته باشم البته در هر فصل خود آرامش دارم این ازلطف الله یکتا هست من هروزبا خاک وآب باد درختان اکسیژن درهوای تهران روی موتور حرف میزنم وهروز سالمتر میشوم وهرثانیه شکر گزاری میکنم وبازم نمیتوانم شکر خداروبه جا بیاورم ما درخدا شنا میکنیم بایدهواسمان باشد نیاز به دکترنداریم نیازبه دارو نداریم ما روح مقدس خدا هستیم ما جانشین خدا درروی زمین هستیم ماثروتمند هستیم خدایا شکرشکرشکر…


3

سلام خدمت استاد عزیزم و همه عزیزانم در این خانوادع بزرگ
من این باگ بزرگ داشتم و دارم الانم، اما دارم روش کار میکنم و کمترش میکنم ک هرچیزی خواستم رو بخرم در خد توانم باشه. و از خرج کردن نترسم و این باور کمبود رو از خودم دور کنم.
راجب کامنت یکی از دوستان راجب کمک ب خانواده. من شرایطم کمی متفاوته. الان باید کمک کنم چون خواهر مجرد دارم تو خونه و پدرم تازگی فوت کرده، ناگفته نماند توی خونه ما هماه برا تامین مخارج خونه بهم کمک میکنیم و این نیست به عهده من تنها باشه. البته دنبال راه اندازی یک کسب و کار شخصی هستم ک خیلی وقت بود نشانه هاش بهم داد شد ولی قوانین رو رعایت نکردم و خیلی ب تاخیر افتاد اما اینبار متفاوته شرایط برام و حتی نشانه بزرگتری ک بهم داده شد این هست ک خواهرم اخیرا وارد اموزش ساخت یک سری چیزا شده ک دقیقاً در راستای این کاری هست ک من میخواستم شروع کنم و توفکرم اورد ک خواهرمو وارد کنم و از محصولاتش برای این کسب وکار استفاده کنم.
اما باگ بزرگ من همین خرج کردن و ترس از خرج کردن بوده و هست همین الانم و میخوام آگاهانه روش کار کنم از این ب بعد به امید خدا ک لطف اموزه های استاد توی دوره12 قدم این باگو و پاشنه اشیل رو از خودم دور کنم و روش کار کنم، بقول استاد پاشنه های اشیل هرگز برطرف نمیشن، اما اگر روشون کار کنیم کمرنگ میشن و نتیجه میگیریم ب امید خدا.



2

2 ماه پیش

سلام و درود.

ترس از خرج کردن از این جهته که ما ایمان و اعتماد به خداوند در جایگزین کردن اون پول ندارین و گمان میکنیم منشاء کسب اون پول ما هستیم، قدرت ما هم که محدوده، پس اگر خرج کنم تموم بشه، یا کم بیارم درمانده خواهم شد. وقتی تفکر ما اینگونه درباره منشاء اراده مون که قطعا اراده بی انتهای خالقمونه، شرک آمیزه و ما خودمون رو مستقل از خدا تصور میکنیم و به رحمت گسترده و وعده ای که از بخشندگیش به انسان در مقابل خواسته ها داده، در مقابل خود اعتماد نداریم و گمان میکنیم نعمات خاص خدا برای انسانهای دیگره و به ما نمیرسه، طبیعیه که خدا اجازه نخواهد داد به منابع بی نهایتش دسترسی نامحدود داشته باشیم. چون الطاف خداوند و اجازه دسترسی به منابع نامحدود عشق و ثروت و قدرت و… او تنها زمانی به ما داده میشه که به خالق خود، خداوندگار آفرینش اعتماد کنیم و هر آنچه را که داریم از اراده و خواست او در راستای درخواست هدایتی که از او کردیم بدانیم. بنابراین تا وقتی نگرش شرک آمیز داشته باشیم حمایت منابع نامحدود خداوند را نخواهیم داد و با منابع محدود عقل ناقص و محاسبات عقلانی خود دست و پنجه نرم خواهیم کرد و مدام کم خواهیم آورد.

نور آگاهی، یگانه نور مطلق جهان روشنگر راهتان باشه🌸


2 ماه پیش

سلام دوست عزیزم ممنون از نظر زیبایی که دادی. بله کاملا درست میگی شما

وشکر خدا اگاهانه تونستم این ترمز رو پیدا کنم و از این ب بعد با حس خوب خرج کنم و خودم رو توی دستان مهربان خدای بخشندم ببینم و اصلا دارم حس میکنم که همه چیز داره برام تغییر میکنه اروم اروم. خداوند رو سپاسگزارم برای این مسیر زیبا و همراهان و هم مسیرهای عزیزی مثل شما ک بهم داده. درپناه خدا باشین

3

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام‌ به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان عزیز هم مسیر.

با قاطعیت تمام میتونم بگم داشتن عزت نفس و احساس خود ارزشمندی و احساس لیاقت پایه و اساس موفقیت هر فردی در هر زمینه ای میتونه باشه.

در گذشته ای نچندان دور وقتی هر چیزی رو که میخواستم بزای خودم تهیه کنم چنان با ترس و لرز کارت میکشیدم که گویی جان از بدن من بیرون رفته و تا وقتی این رفتار رو داشتم و در حال ارسال فرکانس کمبود و ترس از دست دادن رو به جهان ارسال میکردم جهان اتفاقات و شرایط رو طوری رقم میزد که هر ماه درآمد من کم تر میشد.

بعد از پرداخت بهای دوره عزت نفس از روی دل و جان و گوش دادن به آگاهی های اون جلسات و انجام تمرینات خداوند رو گواه میگیرم چنان تغیرات عضیمی در زندگی و در رفتار من شکل گرفته که باور نکردنیه.

الان ۲ ماه و خورده ای میگذره از شروع دوره عزت نفس که من برای بار دوم دوباره شروعش کردم و تغیرات نسبت به گذشته من زمین تا آسمونه من این تغیرات رو توی جاهای دیگه ام نوشتم و اینجاهم مینویسم که همش تکرار کنم و به احساس خوب برسم و بیشتر باور کنم که قوانین کار میکنه.

از وقتی دوره رو شروع کردم به صورت معجزه آسایی شرایط مهاجرت من به تهران فراهم شد و من اومدم تهران.

قبل از اینکه بیام تهران شرایط یک سفر برام فراهم شد که رفتیم با یکی از دوستان سمت جنوب و کلی لذت بردیم و عشق و حال کردیم.

وارد یک رابطه عاشقانه شدم با یک فرد فوق الاده عالی که از کنار هم بودن نهایت لذت رو میبریم.

الان وقتی میخوام چیزی رو لازم دارم به راحتی و با احساس خوب و این باور که من با خرج کردن باعث رشد جهان میشم و ۱۰ برابر این پولی که خرج کردم وارد حسابم میشه کارت میشم و با رضایت کامل بهای چیزی که میخوام رو پرداخت میکنم.

احساس ارزشمندی و احساس لیاقت در من خیلی خیلی بیشتر شده و باعث شده که انسان های خوب بسیاری وارد مسیر زندگیم بشن و با بهترین وجه رفتاریشون با من رفتار کنن.

رفتار آدم های اطرافم به کلی با من عوض شده و همه بهم احترام میزارن و فهم محبت میکنن و بدون چشم داشت بهم کمک میکنن.

آدم های سمی زندگیم به صورت کلی از زندگیم خارج شدن و آدم های عالی و فوق الاده ای که هم فرکانس من هستن وارد زندگیم شدن.

عزت نفس و اعتماد به نفس من به درجه خیلی خوبی رسیده که میتونم هرجایی که میرم به راحتی درخواست کنم به راحتی کمک‌بخوام از افراد با دیگران با اعتماد به نفس بالا صحبت کنم و ارتباط برقرار کنم.

میتونم به راحتی از توانایی هام در جمع ها صحبت کنم و در جایی که باید نظر بدم‌به راحتی نظرم‌رو بیان کنم.

این تغیرات و خیلی از تغیرات دیگه که ننوشتم فقط در طی ۲ ماه بوده و خدامیدونه با تکرار کردن این آگاهی ها و طی کردن روند تکاملی چه اتفاقات عالی دیگه ای قراره در آینده رخ بده.

یکی دیگه از تغیرات اساسی که باید بگم ارتباط عالی من با منبع خداوند هست که از وقتی شروع به ساخت عزت نفس در خودم کردم چنان رابطه من با خداوند عالی شده چنان آرامشی درون قلب من شکل گرفته که باورنکردنیه و میتونم بگم اصلی ترین و مهم ترین و لذت بخش ترین قسمت این تغیراته که چنان ایمان و اعتمادی به خداوند پیدا کردم که ترس های من بسایار تا بسیار کم شده و خیلی راحت میتونم به ایده های الهامی عمل کنم و خداروشکر تا به الان به هر ایده ای عمل کردم با اینکه اولش ترس داشتم اما با ایمان و توکل رفتم توی دل ترس نتیجه چنان لذت بخش بوده و دقیقا همان اتفاقی که من میخواستم برام رقم خورده و همین باعث شده که دیگه ترس چندانی نداشته باشم برای عملی کردن ایده ها.

خیلی خیلی خوشحالم از اینکه اینجام توی این مسیر الهی و لذت بخش و امیدوارم که بتونیم با طی کردن روند تکاملی و عمل به آگاهی ها و خودشناسی به هرآنچه که میخوایم برسیم.

عاشقتونم.
خدانگهدار.


3

سلام به استاد بی نهایت عشق و مریم بانو شایسته
سلام به دوستان زیبایم
واقعا سپاسگزارم استاد جان و مریم عزیزم بخدا هر جا بگردیم این مطالب به این واضحی هیچ جا گفته نشده به تمیزی و زیبایی که استاد گفتن مرحبا من شما رو تحسین میکنم و اجرتون با خدا
از زمانی که به اینجا هدایت شدم خیلی از باورهای ضعیف و ترنزهامو پیدا کردم که از جمله باور عدم احساسه لیاقت و باور کمبود رو
منم تخفیف گرفتن رو دوس داشتم کلی هم ذوق میکردم که چقدر من زبونم خوبه طرف آخر تخفیف داد و الان وقتی به عقب برگشتم دیدم همه کاملا اشتباهه واز عدم احساسه لیافتم بوده دیگه تکرار نمیکنم البته یه ماه هست که هر جا میرم تخفیف نمیگیرم و چیزهایی که لازم دارم رو تهیه میکنم
و کلی بهتر شدم احساسم بهتر شده
وقتی من تمرکزمو گذاشتم روی فایلها نتایج کم کم اومد و ابن یعنی نظیر درست
حالا هر اندازه من تلاشمو بیشتر کنم و از حواشی دوری کنم و عمل کنم به قوانین نتایج هم بزرگتر میشه
من باید خودمو لایق بدونم برای تمام زیباییها و ثروتها و فراوانیهای جهان و وقتی جهان لایق بودن منو ببینه بعد درها باز می‌شوند به رویم و به طور معجزه واری زندگیم سراسر نعمت و ثروت می‌شود
پس تلاش میکنم تا نسخه بهتری از خودم بسازم هر روز بهتر از روز دیگر خدایا تو هم کمکم کن
خدابا شکرت سپاسگزارتم


3

واقعا چیبگم حسم خیلی خوب کرد خداروشکر عالی بود
انگارسالیان سال روحم دنبال این مطالب بود تا کمی آروم بشه. مرسی


3

سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان
من امروز خیلی اتفاقی بعد از مدتها که عضو سایت هستم وارد قسمت عقل کل شدم و مطلب احساس عدم لیاقت رو دیدم امروز تصمیم داشتم با هر مطلبی که داخل سایت مواجه میشم شروع به نکته برداری کنم همونطور که به خودم قول داده بودم البته بعد از چالشهایی که با ذهنم برای نوشتن داشتم شروع به نوشتن کردم تا نیمه ی مطلب رو نویسی کردم و جقدر به نکات ریز و مهمی برخوردم که روزانه واسمون اتفاق میفته ولی ما بدون اینکه این اتفاق از خس عدم لیاقت درونی نشات میگیره ازش نی گذریم. من خودم همیشه بهترین وسایل و بهترین لباسهامو بعد از خرید سریع استفاده میکنم و معتقدم خودم باید ازش لذت ببرم و هیچ چیزی برای اینکه زمانیکه مهمان میاد و یا بخاطر وجود مهمان ازش استفاده کنم ندارم ولی با خوندن مطلب امروز حس کردم موانعی درونم هست که باید اصلاح بشه حس کردم این باور کنج ذهنم جایی که ضمیر خوداگاهم ازش بی خبره ریشه داره به اتفاقات روزمره فکر کردم دیدم تو خانواده چقدر برای ما این اتفاق میفیته که یک لوازم خونه نیاز داریم و موقعیت خوبی برای خرید اقساط پیش میاد سریع اقدام به خرید میکنیم بعد با خودمون میگیم چقدر خوب شد از این فرصت برای خرید این وسیله استفاده کردیم وگرنه معلوم نبود چه زمانی بتونیم تهیه کنیم، این جمله در مورد موضوعات مختلف مداوم در حال تکرار شدنه وقتی فکر کردم دیدم منم اون لحظه که این وسیله خریده میشه دقیقا همین جمله رو بیان میکنم، با اینکه اصلا دنبال تخفیف نیستم و حس میکردم خودم رو ارزشمند میدونم ولی امروز خیلی فکر کردم و این احساس عدم لیاقت رو خیلی تو زندگیم در مورد بعضی مسائل پیدا کردم.
خیلی خوشحالم بعد از مدتها مقاومت بالاخره تونستم مطالب سایت رو مطالعه کنم و اولین تجربمو به اشتراک بذارم چون همیشه لذت می بردم و تعجب میکردم دوستان چطور چندین صفحه از تجربیاتشون می نویسن ولی من نمیتونم خوشحالم که بالاخره این اتفاق افتاد.


2

سلام خدا قوت استاد به نکتهء بسیار مهم و بزرگی اشاره کردی و از همه چیز مهم تر اینکه این احساس جلوی چشمم بود و نمیدیم .


2

به نام الله یکتا—سلام ویژه خدمت استاد عزیزم که سخنانش باعث دید توحیدی در من شده است وخانم شایسته که بهترین عمل کننده دوره ها هستند—اینکه کالایی تخفیف دارد و من بخرم نشان دهنده ی باوری در ماست که من توانایی خرید این کالا را ندارم و اینکه من شایسته این محصول نیستم که دنبال تخفیف هستم و باوری که ثروت در دنیا محدود است و من به جای اینکه خودم را رشد بدهم و ثروتمندتر شوم بدنبال خرید محصولی هستم که بهای کمتر از ارزش آن را بپردازم—این خود یک نشانه است که من باور مخرب عدم فراوانی دارم و احساس عدم لیاقت دارم و خود را لایق این محصول نمیدانم و به توانایی ام ایمان ندارم و یا حداقل تلاشی برای رشد خودم نمیکنم که بهتر شوم تا به سادگی این محصول را تهیه کنم ولی بجای آن میخواهم با تخفیف بهای واقعی محصول را پرداخت نکنم—این خود در زندگی من در رابطه با خرید دوره استاد پیش آمده که من دو سال بود که دوست داشتم دوره 12قدم استاد را تهیه کنم ولی این باور که گران است من توانایی پرداخت ندارم باعث شد که من نتوانم بدان برسم–شروع کردم به فایل های دانلودی استاد و عمل به آنها تا اینکه من طبق عمل به آموخته های فایل دانلودی به درآمدی دوبرابری رسیدم و هدف قرار دادم بعد از پرداخت کامل بدهی ها قدم اول را تهیه کنم که بدهی من در همین هفته تمام میشود و سه روز دیگر قدم اول استاد را با اینکه افزایش قیمت خورده است به سادگی تهیه میکنم—در حقیقت من خودم را رشد دادم تا اینکه با تخفیف دوره ها را داشته باشم—وقتی ایمانم را نشان دادم ظرف من بزرگتر شده نه تنها دوره را بسادگی میخرم بلکه توانایی مالی من در همه ی ابعاد زندگی ام تحت الشعاع قرار داده در صورتیکه اگر با تخفیف میخریدم دیگر اینهمه توانایی و با این ایمان وارد دوره جدید نمیشدم –خدا رو شاکرم بابت نعمت وجود استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان


رفتن به بالا