راهکاری برای حل مسئله وابستگی و ترس از «از دست دادن یک رابطه» - صفحه 1

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیراهکاری برای حل مسئله وابستگی و ترس از «از دست دادن یک رابطه»
186

سوال:
مهم ترین مشکل من در روابط، ترس از این است که اگر مدار فردی که با او هستم تغییر کند‌، از زندگی‌ام بیرون می‌رود.
اگر می‌دانستم که می‌شود آدمها را بعد از رفتن هم می‌شود دوباره به دست آورد‌، نمی‌ترسیدم اما نمی‌توانم با این موضوع که با تغییر مدار آنها را نبینم‌، کنار بیایم.
چگونه این مسئله را حل کنم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش

این مسئله ناشی از چند باور محدودکننده است:
باور به کمبود
احساس خلأ و ناتوانی از ایجاد احساس خوب که به نوعی ریشه این موضوع از شرک نیز ناشی می‌شود.
شما در وجودت احساس خلأ داری، یعنی قادر به ایجاد احساس خوب در وجود خود نیستی زیرا احساس خوب داشتن را منوط به عاملی بیرونی مثل حضور یک شخص دیگر در زندگی ات می دانی .
این ناتوانی در ایجاد احساس خوب، موجب شده که تنها ایده ات برای تجربه احساس خوب و احساس آرامش و پر کردن آن خلأ، نگه داشتن این فرد در زندگی ات باشد و این چیزی جز نمود شرک نیست.
شرک یعنی موفقیت ات در هر جنبه ای خواه روابط باشد و … را عاملی بیرون از خود بدانی. یعنی عاملی که هیچ کنترلی بر آن نداری.
شرک یعنی قدرتی که خداوند به تو برای ساختن همه جنبه های زندگی ات داده را‌، نادیده بگیری و آن را به عواملی بیرون از خود بدهی.
« وابستگی»، نمودی از شرک است و موجب می‌شود فرد آنهمه توانایی را نادیده بگیرد که خداوند به او برای تجربه جهان پیرامونش و لذت بردن از زندگی‌اش داده است.
شرک است که در این مواقع موجب می‌شود فرد نتواند با خودش در صلح باشد و از هماهنگی با خودش بیرون بیاید.
شرکت است که موجب می‌شود انسان فراموش کند زندگی او با باورها و فرکانس هایش ساخته می شود، نه با حضور یا عدم حضور یک فرد دیگر.
شرک یعنی هستی ات و نیستی ات را در گرو حضور عاملی در زندگی ات بدانی که خودش فانی است و در ساده ترین حالت، مرگ قادر به جدایی این رابطه است.
و اساس این شرک نیز، باور کمبود است که در اینجا به این شکل خودش را نشان می‌دهد که:
آدم خوب کم است.
دلیل اینکه استاد عباس منش آنقدر تأکید به ایجاد نگاه توحیدی در هر جنبه ای از زندگی دارد، نیز همین است.
اینجاست که می توان ضرورت ایجاد نگاه توحیدی را در هر جنبه ای از زندگی درک نمود.
به دلیل این باور محدود کننده، به جای تجربه عشق، وابستگی را تجربه می نمایی که نتیجه اش قطعا از دست رفتن رابطه است
زیرا وابستگی یعنی‌، تمرکز بر نداشتن یک چیز. طبق قانون بر هر آنچه که تمرکز نمایی، قطعا در تجربه ات رخ می دهد.
ساده ترین نگاه برای حل این مسئله و اصلاح وابستگی این است که‌، به یاد بیاوری همه ما روزی از این جهان می رویم. پس حتی اگر عشقمان ما را ترک نکند و رابطه مان عالی باشد، قطعا مرگ جزئی از زندگی ما خواهد بود.
به همین دلیل حتی فارغ از هماهنگی با قوانین کیهانی، وابسته شدن به یک عامل غیر ماندگار، مثل یک رابطه، حتی منطقی هم به نظر نمی رسد.
پس باید موضوعی اساسی تر را در درونت اصلاح نمایی. این همان چیزی است که استاد عباس منش در دوره عشق و مودت در روابط به آن تاکید دارد
و ماموریت این دوره را ساختن مهم ترین رابطه زندگی‌ات می‌داند که‌، رابطه‌ی تو با منبع و با خداوند است. رابطه ای که همیشگی است و همیشه و در هر حال به او نزدیک هستی و می توانی به او وصل شوی. رابطه‌ای که همیشگی است و باید تنها به این رابطه وابسته شوی و روی این رابطه حساب کنی.
از دوره کودکی ات، هزاران دوست در زندگی شما وارد شده و سپس خارج شده و سپس بعدا افراد بهتری وارد روابط ات شده اند.
حتی همین فردی که معتقدی بهتر از او نیست، قبلا در زندگی ات نبوده و حتی روزی کمترین ایده ای درباره تجربه اش نداشتی.
پس باید به یاد آوری که‌، قطعا دلیل حضور این فرد در زندگی‌ام، باورهای خودم است. باورها و نگاهی که توانسته‌ام بسازم.
بنابراین تا زمانی که این جنس از باورها را تغذیه کنم‌، قطعاً این باور حامی‌ام می‌شود و حتی اگر این فرد هم این رابطه را ترک کند‌، فرد بهتری به این رابطه هدایت می‌شود و قطعا به مسیرهای بهتری هدایت خواهی شد.
و مهم تر از همه، اگر به یاد بیاوری که ما موجودات مجردی هستیم که تنها به این جهان آمده ایم و تنها از این جهان خواهیم رفت، دیگر نگران رفتن یا آمدن آدمهای زندگی ات نخواهی بود.
زیرا ساده ترین اتفاقی که می تواند شما را از یک رابطه جدا کند، مرگ است. پس دلیلی ندارد به چیزی وابسته شوی که اصولا ماندگار نیست.
در عوض اگر به خدایی وابسته شوی که دلیل اصلی حضور آن فرد دلخواه کنونی در زندگی ات است، وابستگی عاقلانه‌ای است. زیرا خدا همیشه هست و همان خدایی که آن رابطه زیبا را به شما داده، باز هم می تواند روابط زیباتری به شما هدیه دهد.
البته انتظاری نیست که خیلی سریع بتوانی به این نگاه برسی. زیرا این نگاه نیاز به تکرار و تمرین بسیار دارد.
نیاز به کنترل ورودی‌های ذهن و نیاز به خوراندن ورودی‌های مناسب به ذهنت دارد تا این باور ایجاد شود.
آگاهی‌های دوره عشق و مودت در روابط‌، غذای مناسبی است تا به ذهنت بخورانی و باورهای توحیدی را درباره روابط‌ات بسازی که نتیجه اش‌، تجربه عشق و مودت در زندگی ات است
نتیجه اش عدم وابستگی به هر عاملی بیرون از خودت و توانایی کنترل ذهنت در این مواقع است تا بتوانی دوباره با وصل شدن به نیروی که همیشه همراهت است و همیشه به تو نزدیک است و منبع تمام قدرت‌ها و نعمت‌هاست‌، دوباره به آرامش و هماهنگی میان ذهنت و روح برسی و این آرامش تو را در مداری قرار می‌دهد که همیشه اتفاقات خوب را نه فقط درباره روابط‌ات‌، بلکه درباره هر جنبه‌ای از زندگی‌ات تجرهب نمایی.
مطالعه مقالات بیشتر درباره چگونگی ایجاد یک رابطه عاشقانه:
abasmanesh.com

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
138
بهترین پاسخ

سلام و رود بر شما خانم شایسته عزیزم .
چقدر کلامتون بر دل میشینه ! این نشان از رابطه قوی شما با خداونده و اینکه کاملا با خودتون در صلح و آرامشید.
منم به این رسیدم که مهمترین رابطه من رابطه با خداونده که برام روابط دیگه رو رقم میزنه .از وقتی رو باورهام کار میکنم خیلی خیلی وابستگیهام کم شده و چقدر تواناییهام رشد کردن و مستقل تر شدم . دیگه حتی همسرم رو دستی از دستان خدا میبینم که بهم رزق میرسونه و اگه اون نشد حتما خداوند دستان فراوانی برای اینکار داره .
تو شنیدن الهامات خیلی رشد کردم و نجواهای شیطان ذهنم رو راحت میتونم تشخیص بدم و هنوز جاداره که بازهم بهتر بشم .با اینکه از سن کم خیلی شخصیت مستقلی داشتم ولی تو یه برهه هایی تو زندگیم وابستگی هایی داشتم که خیلی بهم ضربه زده و مانع شده ولی به لطف خدا تونستم اونا رو حذف کنم و رابطه ام رو با منبع پر رنگتر کنم ، حتی از ترسهام کم شده و راحت باهاشون برخورد میکنم .
الان حاضر نیستم این رابطه ی پر آرامشم رو با منبع با هیچ چیز تو دنیا عوض کنم ، عاشقشم .
خیلی خیلی سپاس گزارم برای وجود این فضا و اینکه راحت افکارم و احساسم رو بیان میکنم .
سپاس فراوان واسه زحماتی که میکشین خانم شایسته ی عزیز ، به راستی که شایسته سپاس گزاری هستین .
در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین .



5

6 سال پیش

به نام خدای مهربان

صانیای عزیزم خیلی خوب احساس و نتیجه افکار جدیدتان را بازگو کردید .

همه ی ما وابسته خداوندکه باشیم میشویم اقیانوسی از آرامش وصلح وخوشبختی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیگر برای ماندن چیزی یا کسی تلاش نمی‌کنیم برای ایجاد باورهای توحیدی تلاش میکنیم .

امروز سر یه موضوعی محکم حرف زدم والبته باید اعراضم میکردم ومیگذاشتم حرفشان را بزنند آنها هم از نگاه خودشان دارن موضوعات را می‌بینند ومن هم راه خودم را بروم ی آنکه صدایم بالا برود .خونسرد وارام چون خداوند .درس امروز م را با شایستگی فردایم عوض خواهم کرد .

در پناه خدای عزت وبزرگی ??????


6 سال پیش

سلام دوست هم مدارى واقعا به اصل موضوع اشاره كردى كه هر كسى كه باتمركز و باور قلبى به اصل منبع كه همان الله يكتا است ديكه ترسى از دست دادن يا به دست اوردن كسى رو نداره .اميدوارم تمامى انسانها به صراط المستقيم هدايت شوند


6 سال پیش

چقدر زیبا و دلنشین دوست عزیز خیلی شاکر و خوشحالم بابت این دید زیبا و مثبتتون امیدوارم من هم روزی با همین دیدگاه و قدرت واعتماد بنفس شما برسم هنوز اول راهم و خیلی باید روی خودم و باورهام کار کنم به امید روزهای بهتر و مثبتر


4 سال پیش

سلام دوست عزیزم

چقدر این قسمت حرفت که گفتی همسرم رو دستان خداوند میبینم برای رسوندن روزی به خودم و اگر اون نباشه خداوند از طریق دستان دیگرش اینکارو واسم انجام میده، به دلم نشست و حس میکنم یه پله ترقی کردم نسبت به این باور در وجودم.

سپاسگزارم از خداوندی که از طریق دستانش موجب رشد من میشود


4 سال پیش

سلام به نام خدای مهربان

سلام به خانواده عزیز عباس منش ها .

مسأله ترس ووابستگی به کسی یا چیزی در زندگی من خیلی لطمه های بزرگی بر شخصیتم وارد کرد بگونه‌ای که همه کسانی را که داشتم از دست داد م تنهایی وبی کسی زیادی را تحمل کردم واز نظر سلامتی جسمی روحی زیان دیدم حتی تنها فرزندم از دور شد این داغ بزرگی بر دلم گذاشت .

ولی به لطف خداوند متعال و وجود نازنین استاد عباس منش و خانم شایسته خانم صالحه زمان ما هستند وگوش دادن به فایلهای رایگان دوره بی نظیر عزت نفس تا حد زیادی از آن وابستگی ام کم شده وتمرکزم روی خودم وساختن باور ها درست توحیدی در وجودم دارم البته افت خیز زیادی دارم ولی امیدوارم سر انجام با کمک خدا وهابم رزاقم به هدف عالی خودم که همان توحیدی زندگی کردن برسم برای همه‌ی دوستان خودم آرزوی سلامتی موفقیت ثروتمندی وسعادت دردنیا واخرت را دارم

57

سلام :

راهکارش وابسته شدن به خودت است
وقتی که آن شخص بیرون را برای خود بزرگ می کنی
به آن قدرت میدهی و آن را حتی بزرگتر از خود میدانی
و همه کاره یِ خود میدانی
این یعنی از دست دادن خودت
و این یعنی ورودت به دنیای ترس ها

خیلی واضح ، مشخص ، و شفاف است که اگر اساسِ بودن خودت ، اساسِ حال خوب و اساسِ انرژی ات را شخصی بیرون از خود بدانی ، باید وارد چالش ها ، تشویش ها ، نگرانی ها و بیماری ها شوی ، چون وجودِ بی نقص خودت را رها کرده .

داستان از این قرار است : خانمی در بین اقوام ما بود به کسی وابسته شد ، آن مرد از نظر این خانم زیبا بود ، ولی لاغر اندام بود و حتی این خانم حق رُشد او را هم گرفت و بسیار بسیار بسیار به او وابسته بود ، و بسیار بسیار بسیار این خانم خود را رها کرده بود و همه چیزش آن مرد بود و پایان داستان این که در شرایطی که صاحب دو فرزند بودند ، آن مرد به یکباره به یک سرطان سخت در سنِ کمتر از ۳۸ سالگی مبتلا شده بود اکنون این زن باید به چه چیزی و چه کسی وابسته باشد ؟
وقتی به هر آن چیزی که وابسته شوی ،
آن را از دست میدهی
و در پایان خودت هم از دست می روی

من باور کردم که ما تا می‌توانیم با فرد مقابل مان با عشق زندگی کنیم ، اما او را کالای خود ندانیم ، با عشق زندگی کنیم ، اما منبعش را درون خود بدانیم ، با عشق زندگی کنیم ، اما از زاویه یِ عشق به خود ، ناظر بر این عشق باشیم ، و همواره مواظب باشیم و از خود اطلاع یابیم که عشق به آن منبع ، بر عشق به طرفِ مقابلمان پیشی و سبقت نگیرد

در این گونه فُرمتِ عشق است که وابستگی بی معنا می شود ، چه آن شخص باشد و چه نباشد ، اما تو تشنه یِ عشق نیستی ، تشنه یِ محبت نیستی ، تشنه یِ تایید نیستی ، تشنه یِ تحسین نیستی ، تشنه یِ دیده شدن نیستی ، چون درگیرِ تایید و تحسین و محبتِ منبع و رابطه با خودت هستی

اگر این گونه راهکاری را در پیش بگیرید
شما نه تنها از بحث با وابستگی دور می‌شوید
بلکه یک تنه و خوشه‌ای وار و چند قطبی در تمام ابعاد زندگی به قهرمانی می رسید
قهرمانِ سلامتی خویش می‌شوید
قهرمانِ ارتباطات با خویش می‌شوید
قهرمانِ ثروت خویش میشوید
قهرمانِ تندرستیِ خویش می شوید

راهکار شما در کلاسی
و در شهری دیگر
و در محیطی دیگر
و در تقلایی دیگر
و در رفت و آمد با دیگران نیست
راهکار در مکتبِ درونی تو نهفته است .

شاد و سلامت و خوشبخت باشید .

راهکاری برای حل مسئله وابستگی و ترس از «از دست دادن یک رابطه



1

4 سال پیش

با عرض سلام

ممنون و سپاسگزارم که وقت گذاشتین، شما از ابتدا کدام تمرین هارو انجام میداین،چگونه وردی ها رو کنترول میکردین، لطفا از تمریناتی که انجام میداین بگوین؟؟

واینکه چگونه الهامات بیشتر درک میتوانیم بگوین؟؟

پیش از پیش ممنونم که جواب میدین.

55

به نام خداوند عاشق ،خداوند مهربان و مالک تمام زیبایی ها
سلام دوستان عزیزم
من قبلا هم این مطلب رو خونده بودم و خیلی بهم کمک کرده بود که استارت ترک وابستگی رو باهاش زده بودم و هر روز داشت از وابستگیم کمتر شد ،و دیگه ترس از دست دادن نداشتم
امروز صبح از طرف نامزدم یک پیشنهادی به من داده شد ،ولی من ردش کردم ،و تصمیم گیری خیلی برام راحت بود چرا که هیچ ترس و وابستگی ای نداشتم
و ظهر قبل از اینکه بخوابم بازم مطرح کرد و من باز رد کردم ،و قبل از خواب گفتم خدایا بتو میسپارم و خوابیدم
وقتی بیدار شدم دوباره با اون پیشنهادش مواجه شدم و از اون اصرار و از من رد کردن ،وسطاش دلم داشت براش میسوخت و حتی برای خودم که چرا انقدر باید صبر کنم ،و این موضوع رو کنترل کنم ،باعث شد گریه کنم و از اینکه نامزدم حالش بد بشه و ناراحت بمونه و توی ناراحتی چه بلایی سرش میاد ،که هی یکی تو مخم میگفت این نجواست ،یکی میگفت قبلا ک تو وابسته بودی اون برات همیشه هرکاری میکزد ،تنهات نمیزاشت ،،هی یکی میگفت برو از بقیع کمک بگیر ،هی تو دهنم میومد که چی بهش بگم تا منصرف بشه ،یکی میگفت لازم نیس تلاش کنی فقط رها کن ،و به حال خوبت بچسب ،قطعا جخان با تو هماهنگ میشه خلاصه که بدجور سردرگم شدم و کمی گریه کردم ،با خودم میگفتم چرا بقیه به راحتی ازدواج میکنن و من اینقد تضاد جلو پامه ،یه لحظه دیگران رو مقصر دونستم اما ،متوجه نجوا شدم ،گفنم نه ،اون الان خیلی ناراحته پس باید راهش رو پیدا کنه و لازم نیس دنبال حرفا ی تاثیر گذار باشی خودش باید هدایت بخواد ،
چند دقیقه ای سردرگم بودم ،مداوم میگفتم خدایا چیکار کنم ،خدایا بهم بگو چیکار کنم ،خدایا نمخام پام بلغزه ،نمخوام ب گذشته برگردم ،خدایا چیکار کنم ،خدایا تصمبم درست چیه
اومدم توی سایت دنبال این جور بحثا گشتم که این مطلب رو دیدم
و هرجمله شو که میخوندم ،ی جوابی میگرفتم ،و خداروشکر میکردم
نشستم با خدا حرف زدم ،با قلمم
اولش دردو دلمو گفتم ،و همه حوادثی ک رخ داد رو نوشتم
کم کم ایمانم قویتر شد ،و با استدلالهایی که اینجا یاد گرفتم خودمو قانع کردم ،گفتم من هنوز خلا دارم که ناراحت میشم ،من هنوز وابستگی دارم که الان نمیتونم قاطع باشم ،این پاشنه اشیل منه ،وقتی کمبود و خلا درکار باشه ،تو اصلا نمیتونی به طرف مقابلت عشق بدی و یک رابطه قشنگ برقرار کنی باید این وابستگی و خلا به صفر برسه ،و چه کسی بهتر از سرچشمه ی این عشق ،احساس وابستگی یک حسه درون ادم ،چه بهتر که به خالق این روابط وابسته بود ،چه بهتر که به خدا چسبید ،
مگه وقتی حضرت نوح نگران فرزندش شد خدا نگفت گمراه نشو ،ترک کن برو ،مگه ابراهیم ،اسماعیل رو ترک کن در بیابان بی آب و علف ،مگه مادر موسی رها نکرد فرزندش رو ،چه بسا که این رهایی جز خیر چیزی نداشت
هی گفتم و گفتم و هی جواب خودمو دادم ،اسماعیلم رو رها کردم ،نگرانیمو به رود نیل انداختم ،امیدوار شدم و ترسم کم شد ،خدا بهترین یاری دهنده است ،من مسیرم درسته چون به ارامش رسیدم ،و با توکل برخدا رها کردم و نگران نیستم چه بلایی سرش میاد چون من نمیتونم کاری بکنم ،اون باید خودش شرایط رو بپذیره ،تغییر کنه و برای حال خوبش قدم برداره ،من فقط خودمو میتونم قویتر کنم ،
خواسته های من با خواسته های اون منافاتی نداره ،من یک عشق و رابطه ی عاطفی از هاله ای از رهایی و آزادی میخوام ،نه وابستگی های درهم زننده ،که حال ادمو از زندگی به هم میزنه و از زندگی سیر میکنه ،من یک عشق رو به پیشرفت رو میخوام خداوند مالک تمام این عشق هاست ،قطعا خیره ،فی ما وقع
خدایا احساس خوبی دارم ،و خوشحالم که میتونم تضادهامو حل کنم و ازشون پیشرفت کنم ،هی برم بالاتر ،امروز مدار من از دیروز بالاتر رفت ،امروز پاشته اشیلم بیشتر خورد شد ،رها تر سدم و قدم هام به سمت خدا بلندتر شد ،و خدا هم به من نزدیکتر شد
امروز یک روز خیلی خوبه ،یک روز قشنگ ،روزی که زینب زیبا قویتر شد
و ورودی های ذهنش رو تونست کنترل کنه و یک چلو کباب حسابی به ذهنش داد ،ناهار ظهر هم چلوکباب بود
خیلی خوشحالم ،خدایا شکرت ،خدایا سکرت ،مطمینم هر چی پیش رومه فقط و فقط خیره و خوبیه
خدایا کمکم کن تا بیشتر هدایتهای تو رو بفهمم و نجواهامو زودتر کنترل کنم و بیشتر پیشرفت کنم
خدایا خیلی دوستت دارم ،عشق منی ،عاشقتم



2

4 سال پیش

سلام زينب جان، واي چ جملات دلنشيني، سيو كردم بخشي از جملات زيبايت رو، و اشكم سرازير شد، چ مثال جالبي از اون سه نفر كه وابستگي هاشونو بخاطر خدا رها كردن و به خدا اعتماد كردن و خدا بهترين پاسخ رو بهشون داد، عاالي بود لذت بردم👌💖

منم يه وابستگي ١٧ ساله خيلي بد دارم، بيشترش غم هست تا شادي!!، دلم ميخواد تكوني بخورم و بتونم بخداي خودم اعتماد كنم تا خدا بهترين رو برام رقم بزنه


4 سال پیش

سلام زینب عزیز

بخدا دمت گرم منمدرگیر ی رابطه عاطفی هستم خسته از قطع وصل کردن قدم یک رو شروع کردم ده روز سرم خلوت بود مرتب ورودی به ذهنم خوروندم و تمرین ستاره خانم قطبی عزیز دلم رو هر روز انجام میدادم و درامدم هم داشت پله پله زیاد میشود

طرفم بعد از ۳۳ روز دباره با ی سلام رابطه رو کانکت کرد و شاید باورتون نشه کل فرکانس ذهنیم رو بهم زد و پله پله به عقب برگشتم تا اینجا که امروز دیروز مشتریم کمتر شد.

درد جسمیم بیشتر شده

حرفای منفی میشنوم‌دیگ‌نمیتونم با قدمها پیش برم

هدفم یک میلیون افزایش درامد و خرید قدم دو با تخفیف بود دیشب با تخفیف قدم رو خرید ولی اصلا توان برقراری ارتباط با قدم دو رو ندارم

به همین دلیل اومدم در مورد این وابستگی این کامنت رو خوندم

و کامنتت ی تلنگر محکم به من زد دمت گرم منم با قدرت از خداوند درخواست کمک میکنم

تا این شجاعت رو داشته باشم تا این رابطه رو رها کنم و به رود نیل بندازمش

در اهرم رنج‌ و لذت من به این نتیجه رسیدم که این بانوی محترم ادم من نیست باید تمرکزم رو روی زیبایی ها بزارم

بزارم این رابطه رو خداوند پر کنه خلا رو خدا پر کنه الهیی به عذت و جلالت سوگند ما رو هدایت کن و شجاعت تغییر رو بهمون بده امین.

36

سلام دوست خوبم….
هر چقدر شما روی باورهای توحیدی بیشتر کار کنی به خداوند بیشتر وابسته میشی و هر چقدر به خداوند وابسته تر بشی به غیر از خداوند غیر وابسته تر میشی…..
پیشنهاد من به شما اینه که تا میتونی فایل های توحیدی استاد رو گوش بدی و تا میتونی در موردشون فکر کنی….این روشی هست که من رو نجات داد….
از طرفی ما هر چیزی رو یا هر کسی رو یا هر خواسته ای رو برای چی میخوام؟؟؟غیر از اینه که برای رسیدن به احساس خوب میخوایم؟؟
و ما میتونیم هر لحظه با تغییر زاویه نگاهمون به هر موضوعی به احساس خوب برسیم…..
پس از طرف دیگه ما باید این رو روزی هزار بار با خودمون تکرار کنیم که من مسوول احساس خوبم هستم نه هیچ کس دیگه و من قادرم با تغییر زاویه نگاهم در هر شرایطی و هر زمانی به احساس خوب برسم….وقتی این رو مدام تکرار کنیم به مرور زمان متوجه میشیم که خودمون به تنهایی میتونیم به احساس خوب برسیم و تنهایی هم میتونیم خوشبخت باشیم…عملا دیگه نه توقعی داریم از طرف مقابلمون که تو باید حال منو خوب کنی و نه نگران میشیم اگه این آدم نباشه من چکار کنم؟
تا زمانیکه با همیم لذت میبریم بدون اینکه فکر کنیم فردا چه اتفاقی قراره بیفته….
•به نظر من وقتی یه چیزی رو از دست میدیم بیشتر غم ما بخاطر استفاده نکردن و یا کم استفاده کردن و یا درست استفاده نکردن و لذت نبردن از اون چیزه….حالا اون چیز میتونه یه وسیله باشه مثل ماشین و یا یه انسان باشه مثل همسر…دوست…پدر …مادر ….و اگه ما همیشه تو لحظه زندگی کنیم و هر لحظه با تمام وجود از داشته هامون لذت ببریم و سپاسگزار باشیم قطعا اگه به هر دلیلی از دستشون بدیم احساس حسرت نداریم چون یک عالمه لذت تجربه کردیم و راحت تر میتونیم بگذریم ازشون…..
تمام حسرت ها بخاطر استفاده نکردن هاست….پس بهتره به جای غم گذشته ای که از دست دادیم و ترس از آینده ای که نیومده ،تمرکزمون رو بزاریم رو زمان حال و از تک تک داشته هامون تا می تونیم لذت ببریم و قانون ابدی جهان :احساس خوب مساوی اتفاقات خوب…….
و وقتی ما همیشه در حال لذت بردن از زمان حالیم،فقط اتفاقای خوب می تونه برای ما بیفته ،چون ما در مدار خوبی ها هستیم و اتفاقات بد به ما دسترسی فرکانسی ندارن…….پس مطمئنننننن باش اگه بتونی هر لحظه از زمان حالت لذت ببری و هر لحظه ذهنت رو با روحت هماهنگ کنی و از صبح که بیدار میشی ، به هر موضوعی طوری نگاه کنی که احساس بهتری داشته باشی هیچ اتفاق بدی برای شما نمیفته و اگر هم این اتفاق بیفته مطمئن باش دقیقا اتفاقیه که به نفع شماست و قراره یه فرد خیلی بهتری رو وارد زندگیت کنه چون شما تمرکزت روی خوبی ها بوده و به مدار بالا تر رفتی……
الان ممکنه بگی نههه من هر چقدرم مدارم بالاتر بره اگه این ادم از رندگی من بره من احساسم بد میشه و من میگم مطمئن باش اگه شما اینقدر زیبا روی خودت کار کردی و هرروز و هر لحظه از رابطه ت لذت بردی اگه اون زمان باز هم این اتفاق موجب بد شدن احساست میشه هرگز اتفاق نمیفته چون شما احساس خوب همیشگی ایجاد کردی برای خودت و اتفاقی که احساست رو به شدت بد کنه دسترسی فرکانسی بهت نداره…..
پس به جای تمرکز روی بودن یا نبودن دیگران تمرکزت رو بزار روی کار کردن روی فایل های توحیدی و ارتقای مهارت ها و توانمندی های خودت….
●من خودم ارتباط مستقیمی پیدا کردم روی:
(( افزایش مهارت ها و قدرتمند شدن و توحیدی شدن و فقط روی خدا حساب کردن و همه انسانها رو دستی از دستان خدا دیدن))
با
(( کم و کم و کم تر شدن وابستگی به ادم ها))
شاد باشی عزیزم



2

4 سال پیش

سلام دوست عباس منشی عزیزم

اسمتون جلب توجه کرد که پاسخ تون به کامنت زیبای خانم شایسته ی عزیزو بخونم الحق که شاگرد استاد عباسمنش هستین

بهتون تبریک میگم خیلی خیلی کامنت تاثیرگذاری گذاشته بودین و برای من یک دنیا حرف داشت برای منی که زمانی که شروع کردم به رها شدن از وابستگی هایم و پیدا کردن خدا ،عشقم و همسرم از زندگیم رفت کسی که فکر میکردم تا آخر عمر با من خواهد بود

و من الان می فهم اون عشق نبوده اون یک وابستگی بیش نبوده ، ریسمان عشق فکر نکنم به این سستی باشه که یکی راحت ترکت کنه

یاد میگیرم فقط به خدا اتکا کنم و چقدر زیبا گفته بودین که هدف حال خوب هست و آن حال خوب را از خدا بگیر

سپاسگزارم


4 سال پیش

سلام الناز عزیزم ….ممنونم از لطف و توجهتون…..به قول استاد وقتی یه مدتی هست داری روی خودت کار میکنی، هرررر اتفاقی که بیفته دقیقا همونی هست که شما رو به خواستتون میرسونه….خواسته شما هم قطعا یه رابطه عاشقانه ست و مطمینا رفتن این فرد به نفع شماست و در جهت خلق یه رابطه عاشقانه و رویایی ……پس پر قدرت به مسیر زیبات ادامه بده

خوشبخت باشی عزیزم

33

باسلام خدمت تک تک اعضای خوب و هدایت شده عباس منش و خانوم شایسته فوق العاده عالی و استاد بینظیر و معرکه و الصل خودم
وابستگی به غیر از الله اشتباه است…
اگر الان در هر رابطه ای که هستی نگاهت این باشد که فقط خداوند به واسطه این شخص و این رابطه میخواهد محبتش را به من برساند…
متوجه میشوی که چقدر رابطه ات زیبا تر و عالی تر میشه …
به گفته استاد اگر تو تغییر کنی ۹۹٪ افراد اطرافت عوض میشن و اگر اون ۱٪درصد عوض نشه حتی اگر عزیز ترین افراد زندگیت باشه خیلی راحت و بدون هیچ نگرانی و ناراحتی از زندگیت خارج میشه…
اولین متنی بود که واسه خانواده خوبم نوشتم و امیدوارم من رو هم به عنوان عضوی کوچک از این خانواده بدونین….


33

بسیار کامل و زیبا بود من هم دوست داشتم روشی که برای ترک وابستگی استفاده میکنم رو به اشتراک بگذارم

من چند تا کد و باور پیشنهاد میکنم که هر روز تکرار کنیم بسیار کمک کننده برای ترک وابستگی است:من خودم به این روش ها ترک کردم
۱- اول اینکه از خودم مدام میپرسم من مهم هستم یا اون آدمه؟ جان و جسم و روح من مهمه یا بودن اون آدم؟
وقتی من حالم بد باشه به بدن و روح خودم صدمه زدم من این درد رو تحمل میکنم یا اون آدمه؟
این جسمم و روحم هر لحظه داره به من کمک میکنه تا بتونم فکر کنم کار کنم تفریح کنم پیاده روی کنم انواع لذت ها رو تجربه کنم به نظرت باید مراقب این جسمم باشم یا اون آدمه؟؟
۲- هر روز تکرار میکنم حتی سایه ام هم در تاریکی ها با من نیست چه کسی جز خدای فاضل و مهربان با من همه جا هست؟
بهتر نیست با خدای مهربان و فاضل پروژه خوشبختی زندگیم رو استارت بزنم ؟؟
چه کسی است که هرچه بیشتر وابسته اش باشم آرامشم بیشتر است ؟ قطعا فقط خداست
۳- در جهان ۷ میلیارد نفری چرا من فکر میکنم فقط یکنفره که من میتوانستم با اون عشق را تجربه کنم یعنی انسان دیگری عاشق و معشوقه من نمی تواند باشد؟؟
۴- زندگی یعنی رنج و ریشه رنج در وابستگی است رها باش تا چشمانت زیبایی ها راببیند.
نکته مهم ۱ : هر نوع وابستگی به نوعی اعتیاد محسوب میشود و ترک آن مستلزم زمان و تمرین است و مانند هر اعتیاد با درد همراه خواهد بود ولی بعد از ترک وابستگی به آرامش خواهید رسید.
نکته مهم ۲: برای ترک وابستگی پیشنهاد میکنم نماز بخونید
از سایت مس به طلا استفاده کنید چون مسائل جنسی و شهوت یقه شما را خواهد گرفت و بخش زیادی از وابستگی ریشه اش همینجاست!! و فشار زیادی را باید تحمل کنید.
اما خبر خوش :
با ترک وابستگی و پاک ماندن طبق قانون شما فرد پاکی را جذب خواهید کرد
قطعاا با کیفیت تر از کسی که اکنون به او وابسته‌ای چون شما با کیفیت تر شدید.
ورژن سیستم عامل وجودت را ارتقا بده تا گوشی مدل بالا( معشوقه ی با کیفیت ) مناسب تو باشد
و این فرمایش خداوند که مردان پاک برای زنان پاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک است.
و یک نکته ظریف : اگر به تو بگویم این وابستگی یکی از بزرگترین ترمزهای تو برای خلق بسیاری از خواسته هایت است و ترک آن یعنی برداشتن ترمز و خلق خواسته هایت چقدر خوشحال میشوی؟؟
رامین مصطفوی


30

سلام به دوستان عزیزم ، به لطف خداوند من همیشه روابط عالی و زیبایی رو تو زندگیم داشتم ، و دلیل اصلیش اینه که اون کسی که به من عشق میورزه ، محبت میکنه ، خیر میرسونه خداونده و اینو با تمام وجود باور دارم و همیشه تو دلم میگم این آدم یه هدیه است از طرف خداوند و تا هر وقت که قرار باشه از طریق این بهم محبت میکنه و عشق میورزه و اگه قرار باشه این بره مطمعنا یکی بهترشو‌ وارد زندگیم میکنه ، از خداوند ممنونم بابت متن زیبای شما .
همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید


27

سلام دوست خوبم مریم عزیز تمام و کمال در مورد موضوع تله وابستگی صحبت کردن اما من هم وظیفه دارم در این مورد صحبت کنم چون تجربه وابستگی و رهایی هر دو را دارم
عزیزم وابستگی به شخص دیگه دقیقا حکم این رو داره که تو احساس میکنی توی یک بیابانی اب دسته شخص دیگره و اگه اون بهت اب نده تو زندگی نمیتونی داشته باشی
در صورتی که تو خودت روی یه دریاچه نشستی و کافیه درش رو باز کنی عزیز دلم برای رسیدن به عشق اصلا به بیرون از خودت نگاه نکن عشق دقیقا به وفور در درون خودت وجود داره فقط با شناخت و اگاه شدن بهش و ارتباط هر روزه و تکرار مکرر و با نیروی عشق و دست دوستی به سمتش دراز کردن اون به وفور بهت میبخشه
چه شخصی رو میتونی مهربان تر از عاشق تر از خدا با احساس تر از خدا پیدا کنی هیچ کس و البته که همه تجلی از خودش هستن و بعضی بیشتر فقط فضا برای حضور خدا در وجودشون گشودن و شبیه تر هستن به جنس خداوند و در فرکانس نزدیک تری به پروردگار قرار دارن اما خوب عزیز دلم تو تا زمانی که به طور اگاهانه این کمبود عظیم رو در درون خودت شناسایی نکنی و مستقیما مسئله رو پیش بهترین استاد و بهترین درمانگار که خود خرد کائناته نبری در همین فرکانس خواهی موند و رهایی برات اتفاق نمیوفته عزیز دلم تو به همین الان در اغوش حضرت عشق هستی و به وفور از عشق برخورداری فقط باید بشناسیش و برای شناخت و درکش و ارتباط صحیح با این انرژی بی نهایت وقت صرف کنی
عزیزم من وقتی که در وابستگی بودم واقعا خیلی درد میکشیدم و مدارم وارد فراکنس منفی میشد و این تله رو شناسایی کردم و بعد اگاهانه درد کشیدم و شاهد این تله در وجودم شدم و رها کردم بله قانون رهایی قانون خلا قانون صبر و کم کم از اون مدار خارج شدم و البته و صد البته که الان خیلی بیشتر هم عشق دریافت میکنم از درون و بیرون
اروم باش به خدا توکل کن صبور باش و بزار خدا کار خودش رو انجام بده تو فقط نظاره کن میدونم راحت نیست اما تنها راهش همینه و نوید این رو بهت میدم که بعد از گذشتن از این مسیر به نقطه ی خیلی امنی میرسی جایی که سرشار از عشق و ارامشه



1

4 سال پیش

سلام ویداخانم عزیز من هدایت شدم انگار این پاسخ سؤال من بود که شما اینقدر زیبا ودلنشین وامیدوارکننده جواب دادین خیلی ممنون عزیزم خیلی عالی بود 🙏

26

سلام به استادعزیزودوستان گرامی.
وابستگی ینی درد.
ینی عذاب کشیدن.
ینی خودآزاری
ینی متوقع بودن
ینی ترسوبودن
ینی خود خواهی
ینی سلب آزادی
چرااین خصلتها رو گفتم چون فرد وابسته تمام وقت وانرژیشو برای فرد مقابل میزاره.
فرد وابسته باعث سلب مسئولیت دیگران میشه.
فرد وابسته هیچ وقت نمیتونه از خودش درست مراقبت کنه .
فرد وابسته از خودش غافله وتمام‌تمرکزش روی فرد دیگس.
فرد وابسته مدام در حال کنترل کردن شخص مقابله.
فرد وابسته از خدا دورمیشه و نمیتونه ایمان قوی ای داشته باشه.
فرد وابسته نمیتونه شاد باشه چون مدام با ترس دست و پا میزنه .
فردوابسته حق انتخاب رو از دیگری میگیره.
کسی که وابستس با ذهن شلوغ ونجواها سر وکار داره.
آرامش رو از خودش سلب می‌کنه .
متکی به خودش نیست.
فرد وابسته یه آدم ضعیفی هستش که خودشو در گرو دوست داشتن یا توجه فرد دیگه میبینه .
یه جورایی خودشو تو خالی میبینه .
قدرت تصمیم گیری نداره.
هرچقدر بیشترخودشو درگیر فرد دیگه بکنه ، تو گودال عمیق تری میفته .در واقع هرچی بیشتر دست وپا میزنه اون فرد ازش دورتر و دورتر میشه .شاید ظاهرن کنارشه اما مطمئن باشید از دست دادتش.
البته وابستگی فقط نمیتونه معطوف به فرد باشه .
خیلیا وابسته به مال وثروت هستن .خیلیا وابسته به دارایی های که در زندگی دارن .
خیلیا وابسته به فرزند هستن.
خیلیا وابسته به همسر.
انسان می‌تونه وابسته به هرچیزی باشه که فرقی نمیکنه هرچی که باشه از پا درش میاره.
میشه فقط وابسته به خدا بود.
تنهاوابستگی ای که همراه با آرامشه ،وابسته بودن به خدای مهربون وقدرتمندمونه.
هر فردی مسئول رفتار و اعمال خودشه .
لزومی نداره نگران فرد دیگه ای باشیم که وقتی وابسته هستیم نگران میشیم .
وقتی خدا رو فراموش میکنیم خودمون برای انجام هرکاری برای فرد دیگه دست بکار میشیم.
اگه باور داشته باشیم که خدای من بهتر از من از هرکسی مراقبت می‌کنه دیگه لزومی نداره به جای فرد دیگه خودمو به آب و آتیش بزنم .
اون موقع دیگه تمرکزمو روی خودم میزارم .
به دیگران هم حق انتخاب و زندگی کردن وحق اشتباه میدم .
باید اشتباه کنن تا رشد کنن .
باعشق دیگران رو رها کنید.اجازه بدید هرکس تو جایگاه خودش مسیر خودشو بره .شما دنبال تغییر کسی برای آرامش خودتون نباشید.
که نمیتونیدکسیو به شکلی که خودتون میخواهید در بیارید.
چنین قدرتی به کسی داده نشده.
فرد وابسته هم خودشو اذیت می‌کنه هم باعث آزارطرف مقابلشه.
چون جای اون طرف میخاد فکر کنه گاهی انجام‌بده .
مگه میشه دونفر شکل هم، با احساساتی مثل هم ،با دستور وامرونهی یه نفر بوجود بیاد.
وابسته ها ادعا میکنن که اینطوری عشقشونو دارن نشون میدن در حالیکه در کمال خودخواهی رفتار میکنن .
دیدیم و شنیدیم که اگه فرد رو رها کنی وبه حال خودش بزاری ،اگه هم فرکانس تو باشه ،هم مدار تو میشه .اما ندیدیم ونشنیدیم که با زور وتحمیل کسی شبیه کسی بشه .
به هرچیزی که وابسته باشی ازت دور میشه .
به هرکسی که وابسته باشی ازت دور میشه .
با قطع وابستگی میتونیم هم به خودمون عشق وآرامش بدیم هم به دیگران.
میتونیم همه ی ترسها ونگرانی هامونو به خدای بزرگ بسپاریم واون شخص رو رها بزاریم .
نخواهیم کسی با زور و اجبار ما ،در کنار ماباشه .
همانطور که خودمون دوست داریم رها وآزاد باشیم باید به دیگران هم حتی فرزندانمون این اجازه رو بدیم .
باور کنید که خداوند بهتر از ما از دیگران مراقبت می‌کنه .
هیچ وقت نخاهید فردی وابسته ی شما بشه که اونوقته که شما میشید اسیرش ومدام در قول وزنجیرش به اسارت کشیده میشید.
مثل شکارچی ای میمونه که صیدی کرده وشکارش تو دامش افتاده .
لذتهاوخوشی ها وشادیها وآرامش وخوشبختی روبه خاطر اسارت کشیدن کسی ، از خودتون دور نکنید.
همه ی خوشی‌ها وحال خوبیهاولذتها ومعرفتها وخوب بودنها در گرو آزادی بدست میاد.
اگه دنبال عشق نابی، اگه لذت تمام رو میخای، میتونی فردی رو باعشق دوست داشته باشی اما ب شرط اینکه آزاد بزاریش .
اجازه بدی خودش با اختیار خودش سمت تو بیاد وبه تو عشق بورزه .
در کل وابستگی از ضعف ایمان میاد.



5

2 سال پیش

سلام خدمت شما ناهید خانوم عزیز

سپاس گذارم بابت این دیدگاه بی نظیری که خداوند منو بهش هدایت کرد

که نشونم بده مشکل اصلیم چیه

راستش من دقیقا مشکل وابستگی رو داشتم و دارم به صورت کاملا جدی روی خودم و باورهام کار میکنم و نگم که این وابستگی چه مشکلات بد و حال بدی زیادی برام توی رابطه ام به وجود اورده

ولی تنها راهش همینه که رها کنم و روی خودم کار کنم و با خودم به صلح برسم

نمیدونید چقدر ذهنم مقاومت میکنه

چقدر ناخوداگاه حسم بد میشه

چون میبینم دارم به طرف مقابلم فک میکنم که الان یعنی چیکار میکنه

کجاست

ولی سریع کانون توجه خودمو عوض میکنم

و تمام تلاشم رو میکنم فرکانس های مناسبی ارسال کنم

دقیقا حال دلم آروم میشه و توکلم بیشتر

مرسی ازتون بابت دیدگاه مفیدتون

بارها خوندم و بازم میخونم که یادم نره مسیرو

در پناه خداوند باشید

همیشه اگاه بمونید

و شاد و سلامت خوشبخت باشید


2 سال پیش

سلام به شما دوست عزیز

چقدر پاسختون عالی بود، تحسینتون میکنم و از شما ممنون و سپاسگزارم که اینقدر باورهای قشنگ رو از شما یاد گرفتم.

اینکه باور کنم خداوند خیلی بهتر از من از هر کسی مراقبت میکنه، پس لازم نیست نگران باشم.

اینکه میتونی کسی رو با عشق دوست داشته باشی، اما به شرط اینکه آزاد بزارمش.

اینکه همونطور که من دوست دارم رها و آزاد باشم باید به دیگران، حتی فرزندانم این اجازه رو بدم.

اینکه یاد بگیرم همه ترسها و نگرانی‌هام رو به خدا بسپارم.

اینکه به بهای به اسارت کشیدن کسی و وابسته شدن بهش، خودم رو از تجربه کردن شادی، لذت و حال خوب محروم نکنم.

خیلی ممنونم.

سلام دوست عزیزم

چقدر پاسختون عالی و کامل بود

تک تک جملاتتون رو درک کردم

چون خودم بشخصه یکی از بزرگترین شرکهام همین وابستگیه

و این شرک بسیار بسیار جای کار داره تا آدم بتونه از وجودش پاکش کنه

واقعا اون لحظه که آدم وابسته ی خدا بشه قطعا به ارانش محض میرسه

مساله اینجاست که ما آنقدر به این زرق و برق ظاهری رابطه هامون چسبیدیم که نور خدا رو نمیبینیم

اکه ازین زرق و برق بگیریم به خدا میرسیم

اون لحظه رو برای هممون آرزو میکنم


2 سال پیش

سلام دوست خوبم من چند وقتیه که زیر سوالات عقل کل پاسخهاتون رو میخونم خیلی کاربردی و درست و واضح مینویسید . ممنون ازتون که مینویسید.

ناهید جان وقتی نوشتی وابستگی یعنی درد یعنی عذاب و تمام توصیفاتی که براش نوشتید رو من با پوست و استخونم تجربه کردم . و سالهاست میدونم که باید مهمترین رابطه من رابطه با خدای خودم باشه. پیشرفت هایی هم داشتم اما نه . بهتره بگم پیشرفتی که تثبیت شده باشه عمیق و نهادینه شده باشه نداشتم. موقتی بله اما نه اساسی و ریشه ای. در یک کلام من تا الان نتونستم وابستگی رو در وجودم از بین ببرم حداقل در حد مطلوبی. و بنابراین همچنان تجربه هایی رو دقیقا در زندگی دارم و حسم جوری میشه که قبل بوده و وقتی من در موقعیت مشابه یعنی مثلا نبودن یک فرد برای چند روز در زندگیم قرار میگیرم دقیقا همون حس همون عذاب و بر اشفتگی و ترس و و و و و و و و و . من خب هدف اصلی من درست کردن همین ضعف های شخصیتی هست. ممنون میشم برای من توضیح بدید که دقیقا برای این مهم چکار کنم . شما چکار کردید که نتیجه بخش بوده. خیلی دوست دارم به صورت واقعی از اون دسته ادمهایی باشم که مهمترین رابطه زندگیشون رابطه با خدا بوده و واقعا رها هستن خصوصا در رابطه عاطفی و باعث شده رابطه عاطفی خوب واقعی زیبا و همراه با عشق رو سالیان سال تجربه کنن. و لذت ببرن. ؟؟؟

زهرا جان برای هرتغییری که میخواهیم صورت بدیم اول نیاز به کسب آگاهی هستش که خوشبختانه شما به این درک از آگاهی رسیدید که وابستگی خوب نیست .

قدم بعدی تمرین این تغییره که باید آگاهانه انجامش بدی.

هر موضوعی پیش میاد که مرتبط به وابستگیته ،به خودت بگو ایست.

صبر کن .سکوت کن .واکنش یا برخوردی نداشته باش.

تا حالا از خودت پرسیدی ومیدونی که چرا وابسته ای ؟!

وابستگی از ترس میاد.منتهی تو روابط، یکی زیادی عاشقه ووابسته شده که البته اونم خودخواهه ولی خودش اینو درک نمیکنه ومتوجه نمیشه.

یکیم عاشق نیست وفقط به خاطریه نوع خود خواهیه دیگه و تمام‌ ترسهایی که تو وجودشه ،همسرشو کنترل می‌کنه وادعا می‌کنه که وابستشه.

در هردو صورت باید قطع وابستگی بشه تا انسان به آرامش درون برسه.

میتونی از طریق احساس لیاقت وپیدا کردن حس ارزشمندی به خودت کمک کنی .

اینکه با توجه به ارزش قائل شدن احساسه خودت ،دست از اینکار بکشی .

تو اون لحظه ها آگاهانه تمرکزتو ببر سمت چیزای دیگه .

حتی اگه درد می‌کشی وداری اذیت میشی ،تحمل کن درواقع صبوری کن و اجازه نده احساست بد بشه .

بالاخره با توجه به تمریناتت هرروز بهتر از روز قبل خواهی شد.

از خودت توقع زیادی نداشته باش که سریع این احساستو از بین ببری .به خودت بگو فقط برای امروز میخام وابستش نباشم .واون روزتو تموم کن .

وفردا باز همین جمله رو به خودت یاد آوری کن که فقط برای امروز میخام وابسته نباشم .

اعتماد وایمان به خدا اینکه خدای من بهتر از من از همسرم یا هر فرد دیگه ای که بهش وابسته هستی مراقبت می‌کنه .

همه جوره به خدا اعتماد میکنم که هیچ وقت هیچ اتفاق ناجالبی تو زندگیم رخ نده .

وبا ایمان و اعتمادبه خدا که قدرت خداوند فراتر از قدرت منه ،رهاش کن وبسپارش به خدا وآرامش خودتو بدست بیار .

چیزیو که به خدا میسپاری خیالت راحته راحت باشه حتی اگه اتفاق ناجالبی بیفته ،حتمن برای خیر و مصلحته توعه.

موفق باشی عزیزم.

21

سلام
ممنونم خانم شایسته عزیزم
چقدر عالی و روان نوشتید​. اگر بتوانیم باورهای توحیدی را در دجودمان قدرتمند کنیم و ایمان داشته باشیم که اگر می‌خواهیم احساس خوب و عاشقانه ای را در روابطمان داشته باشیم تنها عامل پدید آورنده و ایجاد کننده این رابطه خود ما هستیم خود ما با باور ها و فرکانس هایمان افرادی را وارد زندگیمان می کنیم که همجنس فرکانس های هستند.
و یکی از مهمترین عواملی که پای ما را زنجیر می کند و مانع رشد و پیشرفت ما میشه وابستگیه. وقتی ما به کسی وابستگی داشته باشیم و ترس از دست دادن اون و داشته باشیم . یا اونو از دست می دهیم یا حضور و بودن اون بجای اینکه برای ما حس خوب داشته باشه ، باعث عذابه. این توی تمام روابط ما اجرا میشه.
چند روز پیش من یک نشانه عالی از وابستگی و ترس از دست دادن دیدم:
مدیر پیش دبستانی دخترم به حضور یکی از بچه‌ها به خاطر سطح اجتماعی پدر و مادرش خیلی اهمیت می داد، و حضور اون رو پوئنی برای اعتبار پیش دبستانی اش می دونست. جالب اینجا بود که اون بچه و خانواده اش همیشه شاکی بودند، هر وقت که همزمان به اونجا می رسیدیم مادر بچه شروع می کرد در مورد مسایل بی اهمیت بحث کردن و مدیر هم همه سعیش رو می کرد تا اونو قانع کنه، چون من رابطه دوستانه ای با مدیر دارم همیشه از اعتراضات اونا شاکی بود . چند وقت یک طرح قراربود توی پیش دبستانی شون اجرا بشه و همه ما موافق بودیم بجز مادر اون بچه. مدیر هم گفت اگر این طرح رو اجرا کنیم اون بچه اش رو از اینجا می بره و اون طرح رو اجرا نکرد. تا اینکه چند روز پیش به دلیل خیلی‌ خیلی مسخره ای بچه اش رو کلا برده بود. و مدیرشون حسابی شوکه بود. من با خودم گفتم از بس که عوامل موفقیت و اعتبار را به عامل بیرونی داد. و روی حضور اون بچه و خانواده اش حساب کرد. به بدترین شکل چوبش رو خورد.
وقتی که تنها انرژی و نیروی حاکم بر جهان خداونده، وقتی که همه جهان پاره ای از خداونده، وقتی که این رب و صاحب اختیار، توانایی و اختیار خلق زندگی مون رو به خودمون داده، پس هر رابطه ای که بخواهیم رو با ساخت باورهای قدرتمند کننده می تونیم تجربه کنیم.
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید.



1

6 سال پیش

عالی بودسپاسگذارم خانم شایسته وپری پور مرسی

19

درودبرشما
درنهایت وابستگی بودم به شکلی که باورنداشتم ونداشتم ونداشتم وهمانطورکه استاددردوره عشق ومودت اشاره میکنه من باتمام محبت وابستگی دراوج احترام وهدیه وگل ومحبت ومهربانی وپیگیری خواسته هابه یکباره بابدترین نوع برخوردونامهربانی وعدم دیده شدن هامقصرهزاران رنجی شدم که اصلادیده نشده بود
زندگی که سالهابه تلاش ویاری الله مهربان ساختم به دلیل وابستگی به دست خدای مهربان ویرانه ای برسرم شدوآوارآن یک سال برمن سنگینی میکرد
درخانه خودم راحبس کردم ازهمه فراری بودم نه دوستی ونه همراهی نه کاری ونه درامدی وسایل زندگی روفروختم روزی همان شخص من روازخانه به دلیل به نام ایشان بودن بامالک جدیدویک کیسه زباله که لباس هایم درآن بودبیرون کردودرهنگام خروج……
خداوندمرابه هیچ رساندتاخودش همه چیزباشد
مردمهربان زیبا کاری وفعالی بودم وهمیشع لطف خدای مهربان رادرزندگی خودم داشتم همیشه وهرگزبدخواه وبه دنبال جدال باهیچ بنده ای نبودم به همین دلیل خدای مهربان آن ناخواسته رابه من هدیه کردتابه خودش به اوج قلعه عشق ومهربانی هاهدایت شوم وسپس شروع کردم به مطالعه وفراگیری ازخودش خواستم اونیزهدایت کردبه دوره عشق ومودت وهزاران آگاهی دیگرامانتیجه همچنان نبود
یک روزتصمیم باخودم گفتم مباداقدرناشناشی میکنم چون رخواست من اجابت شدآگاهی هدایت واربه من رسیدودریافتم امابکارنگرفتم وهمان لحظه عهدکردم عمل کنم وازنیمه دوم مهرماه به تمام آگاهی هاعمل میکنم
ورودی ذهن رابه شدت وباشجاعت تمام کنترل کردم فایا سفربه دورامریکا. تمرکزبرنکات مثبت و…. درکل روزوگوش دادن به دوره عشق ومودت استادعزبز
سپاسگزاری. تحسین زیبایی ها وروابط وثروت افراداطراف و….
توجه برخواسته هاواعرازازهرچه فکربدواسترس زاوناکام که واقعاسخته واقعا وایجاداحساس خوب به عنوان اصل اساسی
ایجادباورهای قدرتمندکننده درخصوص عزت نفس واعتمادبه نفس یاداوری موفقیت هاومدارج علمی که تادکتری مدیریت کسب وکاربه دست آورده بودم وپیشرفت های گذشته شغلی ام وایجاداحساس قدردانی ولذت بردن اززندگی
باورنمیکنیداماآرامشی دارم بینهایت درآغوش خداوندوتسلیم اوونه مشکلات شدم احساس خوبم لحظه هایی سرشارازشادابی بیشتررابرایم هرلحظه ایجادکرده وتاهستم عهدکردم فقط به خواسته هاتوجه کنم احساس خوب داشته باشم به نجواهای ذهنم بهاندهم وسریع توجه ونمرکزخودم روتغییربدم
همه اطرافیانم این چندروزه بادیدن من ذوق زده میگن چقدرمهربان شدی چقدرآرامش داری وچه خوب بعدازهمه این هاانقدرآرام وشادی من درحال حاضردرمنزل پدرم بیکارودست خالی هستم ماشین خانه پول لوازم هیچی وهیچی حتی گوشی با ال سی دی شکسته ونت منزل پدری امادرآغوش خداهستم همه رودوستدارم وعاشق خدمت به همه انسانهاوهمواره ازخدای مهربان میپرسم چگونه میتوانم به توسعه جهان وخودم کمک کنم ایمان دارم هدایت خواهم شد
عاشق همه شماهمراهان خانواده عباسمنش واستادعزیزم هستم
ایمان دارم به زودی بهترین وشادترین هاراازمن خواهیدخواند



1

4 سال پیش

ممنونم خانم شایسته عزیز از حرفهای قدرتمندتون من 1سال پیش که با سایت شما آشنا شدم دختری بودم که ۱۳ سال بود طلاق گرفته بودم یه زندگی بخور نمیر میکردم با درآمد خیلی کم ۱۰ سال پیش گوشواره های خودمو فروختم رفتم مدرک خیاطی گرفتم یک مغازه کوچک گرفته بودم به درآمدی ماهی ۳۰۰ هزار قناعت کرده بودم قدرتی ایده ای نداشتم برای تغییر زندگیم چه با آشنای با سایت شما واستاد عزیز من الان که یک سال میگذره الان خیلی پیشرفت کردم با فایلهای قدرتمندتون من اومدم یک مغازه 60 متری گرفتم یک طرفش مزون لباس عروس طرف دیگه هم خیاطی مو انجام میدم اونم خیاطی در حد کارهای پیشرفته و هم زمانم آموزش خیاطی میدم این ماه 5 کارآموز دارم درآمدم از 300 هزار به 5 میلیون رسید اعتماد به نفسم خیلی خیلی تغییر کرده من از خدا خیلی سپاس گذارم چون منو هدایت کرد تا با سایت شما آشنا بشم من از استاد عزیز خیلی سپاس گذارم برای حرفهای که تا به حال هیج جا نشنیدم خیلییییییییییی سپاس گذارم من الان چند ساله تلاشم این بود که تحصیلاتم را رشد بدم چون سیکل داشتم هم زمان تو این یک سال تا دی ماه من وارد دانشگاه میشم خیلی خیلی سپاس گذارم که هر فایلی هر حرفی رشد عالی درز ندگی من ایجاد می‌کنه خدارا خیلی سپاس گذارم

17

سلام به مریم جان نازنین و به دوستان عزیزم و به استاد گرامیم
چه سوال قشنگی و چه جواب بی نظیری بود‌
من همیشه این سوال تو ناخودآگاهم در رفت و آمد بوده و من چند وقتی هست که بهش آگاه شدم.
همون‌طور که مریم جون نوشتند ریشه اصلی این جمله«ترس از این است که اگر مدار فردی که با او هستم تغییر کند‌، از زندگی‌ام بیرون می‌رود» شرک و باور کمبود هست.
من اینو خودم درکش کردم و برام سخت بود بپذیرم که من شرک دارم؟من؟من شرک دارم؟
بله جانم این من عزیز شرک داشت شرک خفی که نمیدونست خودش هم این اسمش شرکِ، ولی من به وجود آدم ها بیشتر از خدا نیاز داشتم، میگفتم اگه همسرم اگه پدرم اگه فلان نفر نباشه من چیکار کنم؟ حالا فهمیدم که این ته شرکِ
میدونید به پدر مادرها میگن حواستون باشه به بچه هاتون نگید دوست ندارم یا بخاطر کار اشتباهی که کردند نگید من دیگه مامان بابای تو نیستم چون اون بچه تمام زندگیش رو و حیاتش رو وابسته به شما میدونه، چون شما خورد و خوراک و خونه و خرج و تمیز کردن و محبت و عشق و همه چیش رو دارید براش تامین میکنید و وقتی شما اینو بهش میگید او احساس خطر می‌کنه برای زندگی و زنده بودنش، چون زندگیش رو تماما وابسته شما می‌دونه و اگه شما نباشید او نمیتونه هیچ کدوم از این کارها رو خودش انجام بده
حالا ما دیگه اون بچه نیستیم، ما بزرگ شدیم، ما فهمیدیم که تمام این هایی که داریم منشأ و منبعش یکی دیگست(به قدر خودمون فهمیدیمش وگرنه که خیلی مونده به این ایمان و باور قلبی برسیم) اما گاهی مثل همون بچه میشیم، میترسیم، می‌ترسیم اگه فلان آدم زندگیمون نباشه ما خورد و خوراک و پول و سقف بالاسرمون رو چیکار کنیم؟ ما مهر و محبت رو از کی دریافت کنیم؟ بهم زندگیمون رو در خطر میبینم
اما ما دیگه اون بچه نیستیم، ما توان رفع نیازهای خودمون رو داریم، حتی اگه الان کاری نداریم،حتی اگه الان خونه نداریم،حتی اگه الان پول نداریم، خیلییییی ایمان میخواد که با وجود نداشتن این ها خیلی نترسی(نمیتونم فعلا بگم نترسی چون خودم همچنان نگران میشم ترس میاد به سراغم اما فقط نگاهش میکنم میگم من خدارو دارم) اینکه احساس ترس رو بکنی اوکیه، طبیعیه چون ما آدمیم و تا زمانی که زنده هستیم هم تمام احساسات به سراغ ما میان اما این ماییم که انتخاب میکنیم با این احساسات چطور برخورد کنیم، فقط کافیه ببینیمش، مشاهده کنیم، نادیده اش نگیریم که اونطوری بیشتر و قوی تر میخواد خودشو بهمون نشون بده، اون احساس میاد که بهت بگه اولا تو زنده هستی و دوما اینکه حواست رو جمع کن احتیاط کن
تو حتی وقتی میخوای کبریت بزنی گاز رو یا یه آتیشی رو روشن کنی یکم می‌ترسی و دستت رو با فاصله و احتیاط دورتر نگه می‌داری، چون باید بترسی که احتیاط کنی و حواست باشه دستت رو نسوزونی، چون میخواد بهت بگه خطر، حواست رو جمع کن، آیا وقتی اونجا می‌ترسی دیگه گاز رو روشن نمیکنی؟میگی بیخیال ولش کن؟ نه تو اونجا چون که یاد گرفتی چطور عمل کنی و به خودت برای روشن کردن گاز مطمئنی، ترست رو جدی نمیگیریش و میگی دارم احتیاط میکنم دستم نسوزه، اما یه بچه هرباری که بخواد گاز رو روشن کنه می‌ترسه چون هنوز به خودش مطمئن نیست و فکر میکنه دستش رو میسوزونه، اون بچه کی ترسش از بین می‌ره ؟ هیچ وقت، فقط با تکرار و دیدن و مشاهده کردن و تجربه کردن به خودش مطمین میشه و از ترسش بزرگتر میشه و زمانی که به خودش مطمین شد و از ترسش بزرگتر شد میگه من بلدم فقط باید احتیاط کنم دستم نسوزه
حالا من و شما و همه‌ی آدم ها ترس های مختلف داریم، چرا؟ چون اولاد آدمیم و دوما هرکدوم بسته به خودمون یه جاهایی به خودمون مطمین نیستیم، ناشناخته ست برامون، نمی‌دونیم اگه این اتفاق بیوفته من باید چیکار کنم، اونجاهایی که ناشناخته ست برامون دستت رو بذار رو قلبت بگو من نمی‌دونم خدایا تو که میدونی، من خودمو میسپارم به تو، مثل یه بچه ای که میخواد برای اولین بار بره تو غار، اولش چون تا حالا غار ندیده خیلی می‌ترسه به مامان بالاش میگه من نمیام من نمیام اما مامان باباش میگن بیا خیلی قشنگه، بیا من بغلت میکنم ببین چقدر قشنگه هیچی نیست بیا بغل من و اون بچه می‌ره بغل مامان باباش و می‌ره داخل غار، یکم که گذشت یکم که دور و بر رو دید و آدم هارو دید که چه ساده دارن راه میرن و لذت میبرن میگه بابا منو بذار زمین، بعد اولش دست باباش رو محکم میگیره و آهسته قدم برمیداره، بازم که دید هیچی نیست دست باباش رو ول می‌کنه و نزدیک باباش راه می‌ره و به همه جا کنجکاوانه نگاه می‌کنه بعد که مطمین تر شد به اون فضا دیگه با خیال راحت میدوعه و کیف می‌کنه و لذت میبره، این مسیر تکاملی رو باید طی کنه،هممون باید طی کنیم، فقط کافیه به بچه ها نگاه کنیم، اونا دارن بهمون یاد میدن چطور زندگی کنیم
حالا می‌ترسی از اینکه یه کاری رو انجام بدی؟ بپر بغل خدا بگو من میترسم، میام بغل تو، تو هر لحظه در آغوش امن خدایی اما اینجا میگی من خیلی میترسم تو اول بگو چیکار کنم، بهش حتی همونقدر که به مامان بابات تو کوچیکیت ایمان داشتی ایمان داشته باشی برات معجزه می‌کنه، خودش بهت مسیر رو نشون میده، اون هر لحظه در کنارت، فقط اولش تو خیلی محکم بهش میچسبی و ازش کمک میخوای بعدش که مطمین شدی به خودت دیگه حواست بهش نیست، اون هم داره نگاهت می‌کنه میگه ای جانم لذتشو ببر من هستم، فقط هراز گاهی مثل همون بچه برمی‌گردی ببینی که هست که خیالت راحت باشه؟اما من میگم هر لحظه نیاز نیست برگردی ببینی هست یا نه چون خودش گفته من از رگ گردن بهتون نزدیک ترم، خیالتون راحت من هستم فقط تو ببین که من هستم، تو اون حباب سیاه و تاریک ناامیدی و ترس رو بترکون، من که همیشه هستم تو یهو یه مِه میاد جلوی چشمت منو نمی‌بینی، فقط کافیه مِه رو بزنی کنار من سرجامم
بیا دوست عزیزم مثل بچه ها باشیم، رها و شاد و در لحظه زندگی کنیم و به مامان بابامون که الان خدای ماست اعتماد کنیم، ما زندگیمون رو بکنیم ما شادیمون رو بکنیم ما لذتمون رو ببریم او همه چی رو برامون فراهم میکنه، بیا ذهنمون رو باور نکنیم، بیا مثل بچه ها باشیم.
تو رشد کن مثل بچه ها که هر لحظه دارن رشد میکنن، اونا نمیترسن اگه رشد کنند و دوستشون رشد نکنه و در کنارشون نباشه، اونا کاری که باید بکنن رو میکنن و دیدی بچه های کوچک رو تو یه پارکی جایی اگه یکی به هر دلیلی دیگه باهاشون بازی نکنه میرن سراغ یکی دیگه با اون بازی میکنن، اونا باورهاشون دست نخوردست، اونا شادیشون رو وابسته به حضور یه آدم خاص یا یه دوست خاص نمی‌کنن و اگه یه بچه باهاشون بازی نکرد از بازی کلا دست نمیکشن و لذتشون رو، فرصتشون رو از دست نمی‌دن میرن با یکی دیگه بازی میکنن، ما بخاطر باورهای اشتباهی که به دست آوردیم از محیط اطرافمون، میچسبیم به یه چیزی و فکر میکنیم اگه اون نباشه ما می‌میریم.
چون به قول استاد ما از بچگی شنیدیم همه چی کمه، آب کمن، هوای خوب کمه، ویتامین کمه، آدم خوب کمه، پول کمه، کار کمه و…
حالا فکر میکنیم آدم مناسب برای زندگی کمه
به ما گفتن طلاق بده، با لباس سفید میری خونه بخت با لباس سفید هم این دنیارو ترک میکنی،
حالا شما برو یه کشور دیگه اصلا بگیم غیر اروپایی و آمریکایی برو مثلا سنگاپور آیا اونجا هم همینو میگن؟ نه اونا به سادگی در کنار هم زندگی میکنن لذت میبرن از زندگی مشترکشان و هرجایی هم که دیدن الان به هر دلیلی دیگه در کنار هم زندگیشون خوب نیست به سادگی جدا میشن و میرن سراغ زندگیشون، با صلح و بدون دعوا و بدون خجالت و ترس از حرف مردم و بدون نگرانی از اینکه مامان بابام چی میگن دوستام چی میگن فامیل چی میگن و … ، ما یه بخشی از ترس هامون بخاطر حرف مردم، مردمی که شاید دیگه سال دیگه اصلا نبینیمشون.
دوست عزیزم ، خود عزیزم، مریم جانم، تو طبیعتت اینه که رشد کنی، یا رشد می‌کنی یا مثل یه گیاه افول می‌کنی و پژمرده میشی، ثبات تو طبیعت و ذات تو نیست ، حالا انتخاب خودته میخوای رشد کنی و هر روز بزرگتر بشی و بیشتر از این زندگی لذت ببری یا میخوای مثل یه گیاه بچسبی به اون علف هرز و هر روز ضعیف و ضعیف تر بشی تا از بین بری؟
تازه اون علف هرز هم منتظر نمی‌مونه که باهم رشد کنید اون رشد خودشو می‌کنه و یه وقتی به خودت میای میبینی اون از تو هم بزرگتر شده و تو داری کوچیک و کوچیکتر میشی
من هم همیشه این فکر اشتباه رو داشتم که خیلی رشد و پیشرفت نکنم چون شنیده بودم مرد باید از زن سرتر باشه، از همه لحاظ، از لحاظ مالی از لحاظ تحصیلی، حتی از لحاظ قدی ،منم باور کرده بودمش، یبار نپرسیدم از خودم چرا آخه ؟کی اینو گفته؟ کجای دنیا اینطوریه؟ با چه منطقی این حرف رو میزنید؟ چرا باید سرتر باشه؟ چه دلیلی برای این حرفتون دارید؟
حالا که فهمیدم هیچ دلیل و منطقی ندارن فهمیدم که از پایه و اساس اشتباهِ و از یه باور بسیار محدود و مخرب و ترسویی اومده
دو نفر آدم که باهم هستند قطعا و قطعا و قطعا در یک فرکانس هستند وگرنه مثل دو تا سیاره از هم فاصله میگیرن و تو مدار خودشون میچرخن
حالا این انتخاب من و شماست که می‌خوایم تو چه مداری بچرخیم،مدار موفقیت و شادی و عشق و سلامتی و پیشرفت و ثروت و … یا مدار عکسشون؟ و اینو باید بدونیم چون ما ثابت نیستیم چون ما طبق ذاتمون یا باید رشد کنیم یا پسرفت میکنیم حالا آگاهانه انتخاب میکنیم چه مداری می‌خوایم
اگه حتی منتظر باشیم که هم مدار با یه آدم دیگه که دوستش داریم باشیم مطمینا مطمینا از مدار هم خارج میشیم، چون اون آدم هم مدارش داره تغییر میکنه، یا می‌ره بالا یا میاد پایین و ما نمی‌توانیم دقیقا در مدارش باشیم مگه اینکه همش حواسمون به اون باشه که ما هم مثل اون حرکت کنیم که اونطوری اصلا زندگی نکردیم، فقط داریم به یجا خیره میشیم که مثل اون حرکت کنیم و از اونجایی هم که هرکاری بکنیم هم نمی‌تونیم دقیقا مثل اون زندگی کنیم بازم از مدارش خارج میشیم،یعنی دیر و زود داره اما قطعا ما از مدار هم خارج میشیم، فقط این بار با مداری پایین و افسرده و داغون خارج میشیم.
حالا عکسش، ما میتونیم رو خودمون کار کنیم و هر روز مدارمون بالا و بالاتر بره و اون آدم هم اختیار داره، ممکنه برای خودش کار کنه و بالا و بالاتر بره و هم مدار ما باشه و باهم باشیم و کیف کنیم، ممکن هم هست نه همونجا بمونه ، اگه همونجا موند و از مدار هم خارج شدیم اشکال نداره من الان تو مدار بالاتر و انرژی خوبیم قطعا و هستند آدم های دیگه تو این مدار که باهاشون باشم و کیف کنم و فرق این دو خارج شدن از مدارهای هم از زمین تا آسمون
 
من وقتی خودم به این نتایج تا حدودی رسیدم دیگه دارم سعی میکنم تمام توجهم رو بیارم سمت خودم و بخوام هر روز خودمو رشد بدم و مدارم رو ببرم بالاتر، نتیجه هرچی بشه به نفع و خوشحالی کنه.
ممنونم از این سوالی که پرسیده شد و باعث شد مروری کنم بر این باورهای جدیدی که در حال ساختشون هستم.
در پناه خدای یگانه و قادر ، شاد و سالم و ثروتمند باشید.



1

7 ماه پیش

سلام دوست قشنگم ، چقدر زیبا نوشتید ، باید چندبار این کامنتو بخونم ، چقدر به درک عمیقی رسیدید و چقدر با مثال قشنک موضوع جا انداختید ، قبلا استاد میگفتند کامنت بخونید واقعا متوجه نمیشدم ،الان میفهمم وقتی برداشت های متفاوت از اون موضوع میخونی خیلی رشد میکنی ، دیدت باز تر میشه و میبینی دوستهایی که مثل تو بودند و الان چقدر رشد کردند ، دوست عزیزم اونجا که گفتید وقتی میترسم میگم خدایا من نمیدونم تو که میدونی ، ارامش به قلبم اومد ، من سالها ادعا دوستی با خداداشتم ، از کودکی برای خدا نامه مینوشتم هرشب ، اما بعد خوندن کامنتها و مطالب سایتو صحبت های استاد مثل شما متوجه شدم چقدر حرف بقیهبرام مهمه ، چقدر تایید و توجه دیگران مهمه برام ، چقدر بخاطربقیه زندگی کردم و عجب مشرکی بودم ، هرچند الان تغییر برام سخته اما وقتی دیدم برای بقیه شده برای منم میشه ، واقعا مثال هاتون عالی بود ، از خدا میخوام تو این مسیر هروز بهتر جلو برید و همین طور بقیه دوستانم و خوشحالم که دوستهای خوبی اینجا پیدا کردم ، دوستهای هم فرکانسی عزیزم خیلی دوستون دارم ، و هرچند دارم اطرافیانم از دورم پاک میکنم و دیگه توبه دلسوزی بی جا و توجیه و متقاعد کردن بقیه برای اومدن تو مسیر رشد برای همیشه کنار بزارم ، بجاش اینجا دوستایی دارم که هروز حرفهاشون میخونم و سوالامو میپرسم و دارم به اگاهی بیشتری میرسم

در پناه خدای مهربان باشید

16

با سلام و احترام
موضوع تغییر مدار در دو صورت رخ میده 1. یا باور کمبود و عدم احساس لیاقت و عدم عزت نفس دچار احساساتی مثل ترس، غم، حسادت، پریشانی و در نهایت افسردگی میشویم و فرکانس ناشی از این احساسات بسیار پایین است در نتیجه میرویم به مدار پایین تر که اتفاقات شرایط و آدمهایی میان توی زندگیمون که به ما ثابت می کنن بله درسته تو لایق نیستی و از این قبیل و یا ادمها و شرایطی رو که جذب کرده بودیم از دست میدیم 2. یا با باور فراوانی احساس لیاقت بیشتر و عزت نفس بیشتر دچار حس امنیت، دوست داشتنی بودن، آسودگی خاطر، آرامش ، شادمانی درونی، رضایت درونی و احساس شکرگزاری و سپاسگزاری می شویم که این نوع از احساسات فرکانس ما را بسیار بالا میبرند و میرویم در مدار بالاتر که در اون مدار اتفاقات شرایط و ادمهایی رو جذب می کنیم که به ما نشون میدهند چقدر انسان ارزشمند و لایقی هستیم… ولی اینکه وقتی یک نعمت اعم از یک رابطه ی عاشقانه ی دلپذیر نصیبمون میشه و ما به جای لذت بردن از اون نعمت و شکرگزاری به خاطرش بیایم با ترس از دست دادنش دچار احساس ناخوشایند بشیم و خودمونو عذاب بدیم واقعا نشان دهنده ی جهل ماست یعنی غلبه ی احساسات بر عقل . اونم احساساتی که منشاء آن یک باور اشتباه مثل باور کمبود، عدم احساس لیاقت و عدم عزت نفس و مهم تر ایمان وارونه است که فرکانس ادم را به شدت پایین میاره و انسان رو دچار ترس و غم می کنه که باعث میشه از لحظات باهم بودن لذت نبریم! به نظرم باید با خودمون توی اون لحظه بگیم: من عزیزم تو لایق بوده ای که توانسته ای این رابطه را جذب کنی، من عزیزم حواست باشه دنیا پر از فراوانیه و خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در بهتری ، من عزیزم تو از لحظه ی الانت لذت ببر چون ترس مال زمانیه که تو به فکر آینده می افتی خب آینده که هنوز نیومده و از طرفی خدا زودتر از تو توی اینده هست و خدا از تمام منافع و چیزهایی که دوست داری دفاع و حمایت می کنه، من عزیزم شاید مرگ شما رو از هم جدا کنه اون موقع میخوای چی بگی؟؟؟ پس تا هست قدرشو بدون و از لحظاتت استفاده کن و شکرگزار باش که شکر نعمت نعمتت افزون کند و البته توی پرانتز یه نکته در مورد شکر گزاری بگم که خیلی خیلی مهمه و اونم اینه که حتی اگه شکرگزاری از روی ترس از دست دادن باشه یعنی چون میترسی اون نعمت از دستت بره شکر می کنی که نره باید بدونی که زودتر از دستش میدی نکته همین جاست اگر از داشتنش واقعا خوشحال باشی و با حس امنیت اینکه خدا حواسش بهت هست و حق تو همیشه محفوظه با حس خوب واقعی شکر گزار باشی اونوقته که معجزه رخ میده و نعمتت بیشتر و بهتر میشه و نکته بعد اینکه وابستگی به هر شخص و هر چیز ریشه اش در همان احساس عدم لیاقت عدم اعتماد به نفس و باور کمبود است وقتی حال خوب را خودت برای خودت به وجود اوری به طرز شگفت انگیزی میبینی که این احساس وابستگی کم رنگ و کمرنگ تر میشه ما اول باید روی ایمانمون به خدا خیلی کار کنیم تا جایی که بتونیم به خدا از ته دل اعتماد کنیم و مطمئن باشیم خدا خیر مارو میخواد و تسلیم او باشیم درست مثل کودک خردسالی که پدرش او را بالا میندازه و کودک وقتی میان اسمان و زمین معلق میشه به جای ترس از افتادن فقط از اون لحظه لذت میبره و میخنده چون اطمینان داره که باباش به راحتی میگیردش و نمیگذاره زمین بیفته، بله دوست عزیز ایمان به خدا عین راه رفتن روی طناب است تمرین میخواهد…از درگاه رب جلیل برایتان عمر مدید و عزت سدید مسئلت دارم. :)


14

سلام به همه دوستای خوبم و با تشکر از پاسخ زیبای مریم جان
من همیشه بخودم میگم ادمی که مال تو باشه به راحت ترین شکل ممکن تو زندگی میاد و انقدر همه چیز راحت و ساده پیش میره باورت نمیشه ، شاید بعدا خانواده ها سخت گیری بکنند یا شرایط بیرونی پیش بیاد ، که اونم میتونه نباشه اما بحث من از راحتی ،اون راحتی بین دونفره ،کنارش خود واقعیت هستی ، انقدر اون امنیت حس میکنی نیاز به ترس نداری ، انگارهمه چیز درسته ، انگار رهایی ، اگه از کسایی که روابط موفق دارند اینو بپرسید همه اینو میگن ،
هروقت تو یه رابطه درست باشی همه چیز اسونه ، چون طبیعت اینجوره ، و مهم ترین باور برای یک رابطه موفق باور فراوانیه ، باید وقتی کسی میخواد ترکتون کنه خوشحال باشید چون قطعا قراره ادم بهتری بیاد ، اینو هممون تجربه کردیم ، وقتی به گذشته نگاه کنیم که شده بازم میشه ، چون اون لحظه یه صدا میاد نه دیگه فایده نداره پیدا نمیشه ،
همون جور که خانم شایسته گفتند بالاخره مرگ که مارو جدا میکنه پس اساس جهان رهاییه ، من خودم دوستی داشتم که یک رابطه بسیار عاشقانه و عالی داشت و همسرشون فوت شدند و ایشون بعد سه سال تبدیل شده به یه ادم بی هدف خشمگین و داغون ، واقعا طبیعیه ناراحتی برا این موضوع اما میخوام بگم اون که بهترین رابطه داشت از دستش داد باید چکار کنه ؟ برای بقیه که ممکنه طرف بی احترامی یا … کنه و فراموشی راحت تره
ماها تو این گروه هستیم که حتی اگه عزیزانمونم با مرگ از دست بدیم نهایت ۶ماه غصه بخوریم
و به نظرم سخت ترین کار این هست تمام وابستگی هاتو قطع کنی و این باید پشتش یک ایمان بسیار قوی باشه
وابستگی صرفا برای پارتنر نیست ، تو ممکنه وابسته پول باباتی ،وابسته محبت مادرتی و وقتی ببینی به یه بچه دیگه محبت بشه بهم بریزی یا وابسته توجه خواهر و برادرات بشی یا وابسته ی دوست هم جنس که نترسی وای بره چکار کنم یا وابسته لباسات ، ماشینت ، موبایلت ، باید بخودت بگی اگه گوشی ایفون ۱۶داشتم از دستم افتاد و پودر شد چقدر بهم میریزم ؟ نهایت یکساعت یا یک هفته ؟ میشینم همه جا نقش قربانی درمیارم ؟
هرچی بزرگتر میشم میبینم واقعا نباید رو کسی حساب کرد جز خدا
متاسفانه این باور کمبود از سریال ها و فیلم های بیخود میاد که میبینم ، طرف عشقش رفت یا مرد و اونم تاابدبه پاش موند یا اهنگهای بیخودی که این چیزارو دامن میزنند
من خودم این باور از فیلمهایی که دیدم ایجاد شد ، الان که طرز فکرم عوض شد یکروز بخودم گفتم بزار برم بعد سالها یه فیلم درام ببینم واکنش ذهنم ببینم
واقعا باورم نمیشد منی که زار زار پای این فیلم های مسخره گریه میکردم تا چندروز درگیرش بودم ، الان تهش که سوزناکم تموم شد و یک طرف داستان تا مرگش تنهابود ، برا من احمقانه بود و ذهنش مسخره میکرد ، اونجا بود بخودم گفتم اها ببین ببین تمرینها داره جواب میده ، ببین ذهن همیشه دشمنت نیست باید ببینیچی به خوردش دادی
بخاطر همین هیجوقت حسرت کسی تو دلم نمونده و برامم مهم نیست کسی بره ، قبلا باور ناکافی بودن داشتم ، الان باور دارم هم من خوبم هم اون خوبه فقط هماهنگ نیستیم ، من واقعا خوشحالی میخوام
گاهی میگم انقدر عقایدم تغییر کرده اگه با اون ادما قبل ازدواج میکردم قطعا جدا میشدم چون طرز فکرم زمین تا اسمون تغییر کرده و ما اون لحظه ها نمیدونیم و ناراحتیم وقتی فرکانست میره بالا برات تبدیل به تجربه کودکانه میشهو از خدا بخاطرش بارها تشکر میکنی
دوست خوبم اون ایگوی توهه لج میکنه که باید همین ادم باشه ، مگه تمام این ادمایی که دادگاهن برا طلاق یک روزعاشق نبودن ؟ پس ایگوت رو ساکت کن و خودتو تسلیم خدا بکن
مطمن باش خدا راضیت میکنه . واقعا درک میکنم سخته ولی باید به خودمون اومدیم اینجا کنار هم کارهایی بکنیم که بقیه افراد نمیکنند
واقعا باید قلبا بخدا متصل شد ، من خودمم هنوز موفق نشدم ولی دارم میجنگم تا باش نرسم بیخیال نمیشم و خداهم وقتی ببینه خالصانه میجنگی برات امداد الهی میفرسته
فقط باید هروز و هر لحظه خیلی چیزهاروبخودمون یاداوری کنیم
من یک چیز که کمکم کرد بخودم گفتم واقعا از این رنج خسته نشدی ؟ رنجی که مدام بکشی برای کنترل و نگه داشتن ولی حداقل رها کنی و طرفت بره ،چندروز درد میکشی و خوب میشی امااونجوری تو عذاب عظیمی هروز مردنه
زندگی حروم میکنی ، واقعا تو و زندگیت ارزش داره انقدر عذاب بکشی ؟ در قفس باز کن و بزار بره ، واقعا کبوتری که خودش رو شونت بشینه قشنگ تره اونجوری وقتیم هست میدونه خودش نشسته و زوری نبوده ولی وقتی زور توش باشه حتی بدستم بیاری ، همیشه ی حس ناامنی داری
بخدا چیزی برای تو باشه قطعا مال توهه و اگه نباشه اسمون بهم بدوزی نمیشه و اینم از رو عشق خداس چون اگه میداد بیچاره میشدی و اگه سوالت اینه چرا از اول داد ؟ بارها نشونه فرستاد رهاش کن گوش ندادی و از اولتو فرکانس پایین بودی که جذبش شدی و اگه مال تو باشه شک نکن برمیگرده
من یکی از دوستام رابطه ایی که دوسال جداشدن و دختره رفت پی زندگی و رشدش و حتی وارد رابطه جدیدم شد و قرار به نامزدی با نفر دوم بود ، یهو نامزدی بهم خورد و نفر اول دوباره به زندگیش برگشت و الان بهترین رابطه دارند ، میخوام بگم رها کن رهای واقعی . چون مال تو باشه شک نکن مال توهه

امیدوارم حرفام برای یکنفر مفید باشه و اول برای خودم
بهترین هارو برای دوستام میخوام



2

6 ماه پیش

سلام سمیرا خانم

مرسی بابت دیدگاه خوبی که نوشتید، درمورد من کمتر کامنت ها حس خوبی بهم میده برا همینم کمتر کامنت میخونم

اما گاهی اوقات میشینم بازم میخونم وقتایی که حس میکنم به یه جواب نیاز دارم.

این کامنتتون خیلی الان چسبید.


6 ماه پیش

درود بر شما اصل داستان همینه که اشاره کردید اون کسی که با آزادی و راحتی میاد اون بااذزشه

اصلا رابطه ای که توش زور و اجبار و اینچیزا باشه بقیه چیزها هم کم کم خدشه دار میشه و جهنمی درست میشود

این بنظرم بهترین نمونه یک رابطه هست

اینکه به نقطه ای برسی اگر کسی در زندگی ات باشد خوشحال باشی و شکرگزار و و در نبودنش زمین و زمان را به هم نریزی

چیزی که من دردشو بعضو وقتا کشیدم اما وقتی ازش عبور کردم با توکل بر رب وابستگی به خوده خدا و دوست داشتن بیشتر خودت

واقعا زیباست رابطه ای با خود با صلح

وابستگی به خود خدا و شکر‌گزار بودن روابطی که دور از وابستگی عاطفی با هر کسی که نوعی شرک محسوب میشه

و تقویت باورهای فراروانی و عزت نفس😇

14

سپاسگزارم ازمقاله ی زیبات مریم بانوی عزیزم،سپاس که رابطه ی زیبایی رو بامبدات برای خودت ساختی وحالامیتونی بازگوش کنی وبه ماهم مسیررو نشون بدی

امروز۲۵ اردیبهشت سال۱۴۰۰هست ومن میخوام بهتون بگم که امسالم رو سال قوی ترکردن روابط عاشقانم باخالقم نامگذاری کردم وهمینطور سال استقلال مالی

سالهاقبل کتاب به سوی نور روبه پیشنهادمادرم خوندم ، که نتیجه تحقیق راجب هزاران نفری بود که تجربه نزدیک به مرگ رو داشتن ویا به اصطلاح دوباره زنده شده بودن با خوندن اون کتاب عشق من نسبت به پروردگارم صدهابربر شد چون اونجا خبری از آتیش وجهنمو شکنجه های بی پایان وابدی نبود

وبه تازگی برنامه ای دیدم که باز برخواسته ازهمین پژوهش هابود وتجربه های نزدیک به مرگ رو داشتن رو دیدم که ضرورت برقراری رابطه عمیق رو با مهربان پروردگارم برام بسیار جدی ترکرد

وصدالبته که توی این یکسال اخیر تضاد هایی که در رابطه با ارتباطات تجربه کردم باعث شد تا بیشتر به خودم بیام وتکون اساسی بخورم که

روح من نیاز به بر قراری ارتباط با منبعش داره واین تضادها اومدن تامثل فلش راه اصلی رو بمن نشون بدن

هرچند درابتدای راهم وهنوز در کش وقوس ،هنوز در مسیر پایدار نیستم ولغزش دارم اما میدونم به زودی قلبم تنها جایگاه خداوند میشه ومن عشق واقعی وماندگار رو تجربه خواهم کرد

سپاس ازاستادعباسمش عریرم ومریم بانوی درصلح بابت سایت فوق العادشون ⚘⚘


14

سلام به همگی
سلام به دوستای نازنینم در این سایت گرانبها که از نظر من تکه ای از بهشت هست
و خانواده ی من
من خودم رو اینجا پیدا کردم و توی این مدتی که اینجا هستم یه لحظه ازش غافل نبودم و این یعنی اینکه من با اینجا هم ارتعاش و هم فرکانسم و این یعنی نهایت خوشبختی برای من
الان اومدیم به اتفاق خانواده مسافرت چند روزه تا حال و هوامون عوض بشه و تراپی بشه برامون و فرصت اینکه بشینیم روی خودمون کار کنیم به دور از هیاهو و روزمرگی های همیشگی الان نشستم تو تراس و باد سردی میزنه به صورتم خیلی خیلی خودم رو در دستان پر مهر خداوند میبینم نگاه خداوند به من خیلی ویژه هست
من باران دختری که از صفر به اینجایی که الان هستم رسیدم از زیر صفر .وقتی میگم از صفر یعنی تو همه ی جنبه ها مالی عاطفی. شغلی روابطی
ولی الان فرق کردم خیلی فرق الان تبدیل شدم به یه آدم آروم و خونسرد همونطوری که استاد تودیکی از فایلاش گفته بود اینقدر ریلکس و آرام باشید و همه چیز رو به خدا بسپارید
خدایا خدای مهربونم اگر من الان تو رفاهم فقط به خاطر وجود تو هست
اگر در نهایت سلامتی و زیبایی به سر میبرم همه از لطف و نگاه ویژه ی تو هست
اگر همسر خوبی دارم
اگر فرزند عالی زیبا باهوش با استعداد مودب و زیبا دارم لطف تو هست
اگر یک شغل عالی دارم که استرسش برای من صفر هست ولی برای همکارانم زیاده ،چون من با باورهای درستم برا خودم آسونش کردم همه از لطف نگاه ویژه ی تو به زندگیم هست …

اگه خونه دارم امکانات زندگی از بهترینش رو دارم ماشین و همه ی چیزهایی که میخوام فراهمه همه رو از تو دارم ‌….
پدر مادر گلم ،پدر مادر عزیزم خانواده ی با آبرو وعزتم رو از تو دارم
مادر نجیبم پدر مهربان و با ایمانم رو از تو دارم
قدرت نفس کشیدن و تایپ کردن و آرزو کردن و خواسته داشتن رو از تو دارم
میدونم ایمان دارم ایمان دارم اینجا مینویسم تا مکتوب باشه
خدا به من و خانوادم خیلی کمک میکنه
من و همسرم و بچم اصلا از یه جاهایی سر در میاریم که بعدها از خودمون میپرسیم چطور شد که اینطور شد ….
و خیلی موردهای دیگه .
دوست داشتم اینارو خیلی دلی براتون بنویسم یهویی اومد یهو الهام شد
خوب حالا بریم سر بحث اصلی این سوال
روابط خوب رابطه ی خوبیه که ما میتونیم با خدا داشته باشیم اگر رابطمون با خدا خوب باشه اون همه ی روابط دیگه رو برامون قشنگ میچینه …..
به یک رابطه و یک نفر خاص نباید چسبید هر کی هم که میخواد باشه باشه …حتی فرزندمون
باید به خدا پسپریمش
ولی در عوض بلید فرکانس های مثبت ارسال کرد به طوری که همش بگیم
همه منو دوس دارن
همه دوس دارن با من در ارتباط باشن
من خیلی جذابم
از هم نشینی با من کسی خسته نمیشه
همسرم عاشقمه
فرزندم دوسم داره و باهام راحته ….
من خیلی مثبتم
آدمها جذب من میشن
خداوند برای من بهترین روابط رو در نظر گرفته و من به سمت اونا هدایت میشم
بهترین آدمها در این دنیا وجود دارن که میخوان با من دوست باشن
ارتباطات خوب در جهان جاریه
آدم های همدفرکانس من وارد زندگیم میشن
باید رها کرد رها کرد
نباید ترسید باید به خدا سپرد ….
خدایا دوست دارم عاشقتم….تازه توورو پیدا کردم هر لحظه کنارمی از رگ گردن به من نزدیکتری

….دوستون دارم امیدوارم حال دلتون عالی بشه
خیلی لذت بردم که نوشتم مرسی از شما که وقت میذارید و میخونید
خدانگه دارتون
خدای ارتعاش های مثبت ،خدای فراوانی ها ،
خدای روابط زیبا نگه دارتان باشد


13

سلام به مهربونهای دنیا
من انسان باارزشی هستم خدا همیشه با منه و هدایتم میکنه
باید اعتراف کنم من تا حالا چند بار تعهد 3برابر کردن درآمد رو دادم ولی هیچ وقت موفق نشدم امروز که کلام استاد رو جز به جز گوش کردم و یادداشت کردم و با دقت و تمرکز بیشتر . از خودم پرسیدم چطور درامدم رو سه برابر کنم ؟ با وجود اینکه دیگه نمی خوام کارمند باشم و دوست دارم توی خونه باشم . باور عدم لیاقت شروع کرد به نشون دادن خودش فهمیدم خیلی بیشترباید روی باور ارزشمندی کار کنم اما باز ی چیز داشت اذیتم می کرد انگار این موضوع ریشه ای دیگه داره همین طور داشتم می نوشتم هر چه از ذهنم می اومد رو می نوشتم تا اینکه رسیدم به 4یا 5 سالگی ام :( یاد خاطره ای خیلی بدی افتادم . این خاطره بد به صورت حرفه ای مخفی شده بود باعث ایجاد احساس تنفر از خودم و بی ارزش دونستن خودم و همیشه در حال انتقام گرفتن از خودم بودم اگر توی شرایطی بودم که بهم احترام می ذاشتن سریع ناخودآگاه یک شرایطی رو برای خودم درست می کردم که بی ارزش بودن رو به من ثابت کنه . بزرگتر که شدم بهتر تونستم این احساس رو مخفی کنم و اما این درس اینقدر تکرار شد تا من بفهمم یک خاطره پوچ و تو خالی باعث شده من خود نازنینم رو بی ارزش بودنم و در حال انتقام از خودم باشم. این خاطره رو به یاد داشتم ولی فکر نمی کردم ریشه همه مسائلم توی این خاطره باشه ولی به خودم می گم عزیز من اگر این خاطره نبود اگر این اتفاق در کودکیت نمی افتاد الان چنین آگاهی نداشتی و نمی دونستی که خودت خالق زندگی ات هستی و تنها قدرت و صاحب اختیار عالم فقط خداست .
من باید روی باور لیاقت بیشتر کار کنم و خودم رو رها کنم از خاطره ام و عزیزانم رو ببخشم و رها کنم .
من بهترینم و لایق بهترین ها من خالق زندگی ام هستم من فوق العاده ام من جزیی از خدا هستم و بهترینها در انتظار منه
همتون رو دوست دارم


13

سلام مریم عزیز.
امروز به تازگی شروع کردم به دیدن فایل های عشق و مودت ..
چقد عالی بود .
چند نکات آموزنده رو که یاد گرفتم رو اینجا مینویسم.
۱.اگر کلیپ خوشبختی و سعادت خودمون رو به کسی بدیم ، او کلیپ را در چاه پرت می‌کند.
۲.خوشبخای و سعادت و حال خوب ما دست خودمونه نه هرکس دیگه ای .
* اگر فک کنی مثلا تا وقتی یکی پیشت هشت خوشحالی اما وقتی اون می‌ره ناراحتی این ینی کلیپ خوشبختی خودت رو دادی دست طرف ،، و اون بارها بهت نشون میده ک علاوه بر اینکه خوشبحالت نمیکنه بلکه باعث ناراحت شدنت بیشتر و بیشتر میشه .
۳.تو به تنهایی کامل هستی ، نیاز به کس دیگه ای نداری
*اغلب اوقات آدم ها فک نمیکنم ک کامل نیستند و برای اینکه کامل باشند ازدواج میکند یا فکر میکنند وقتی ازدواج کنند عزت و اعتبار به دست میارن دقیقا عین استاد … تو ازدواج اولشون!!!

یاد بگیریم ک خودمون مسئول شادی خوشبختی و سعادت خودمون هستیم و یوقت نیایم این کلید رو بدیم به یکی دیگه!!
چرا که طرف این کلید (همون کلید حس و حال خوب ما) رو پرت می‌کنه تو چاه و هر بار بیشتر و بیشتر باعث رنجش ما میشه .
ما انسان ها ، موجوداتیی کامل هستیم..
موفق باشین..


13

در زندگی افراد زیادی این مسئله به وجود آمده که دونفر بعد از جدایی و حتی پس از سالها از هم دور بودن دوباره به هم رسیده اند.
دلیلش می‌تواند این باشد که آنها روی شخصیت خودشان کار کرده و فارغ از نبود دیگری از زندگی لذت برده اند.
و البته جایی که به اصلاح نقایص شخصیتی و اخلاقی خود پرداخته اند منصفانه به یاد خوبی های طرف مقابل افتاده و با خود گفته اند من در فلان موارد خیلی تند رفته بودم و اشتباه کردم خداوندا مرا ببخش و برای طرف مقابل بدون هیچ چشمداشتی دعای خیر کرده اند.
یعنی در عین حال که خود را تغییر داده اند بدون نگاه نیاز و غم و وابستگی خوبی های فرد مورد نظر را بیاد آورده اند.
طبق قانون الهی وقتی تو سمت خودت را درست میکنی
خداوند سمت خودش را درست می‌کند
یعنی تو وظیفه داری شاد باشی و روی خوبی ها تمرکز کنی و همه چیز را به خدا بسپاری
آن وقت تو فقط ادعونی میکنی و با حال خوب درخواست میکنی و سپس خالقی که منبع قدرت عالم است برایت استجب لکم می‌کند.
دوست عزیزم من حتی در مورد فرزند خودم که ازم دور بود امتحان کردم
به خودم رسیدم و سعی کردم زندگی ام را هر روز آگاهانه تر و زیباتر زندگی کنم با خدای خودم اونقدر رفیق شدم اونقدر عاشقانه از اینکه خلقم کرده عشق میکردم
که یقین صددرصد داشتم هر آنچه بخواهم میشه
و اگر به مقدار کمی برکت سمتم میاد چه از نظر عشق و سلامتی چه از نظر رزق و پول و …
فقط به اندازه ی درک و باورهای خودم بستگی داره
من باور کرده بودم که صاحب قلب ها خداست
و برای فرزندم با عشق بدون نیاز طلب هدایت و شادی و آرامش میکردم و اونوقت خودش برگشت و بهتر از قبل با آگاهی بیشتر به مادرش عشق و آرامش رو هدیه داد.
پس اگر ما توی روابط خودمون دوری و غم و ناخواسته ها رو تجربه میکنیم به دلیل دوری ما از خودمون و دوری از خدایی به این عزیزی و عظمته
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به هر کس برسد از خویش است
من با خودم تعهد بستم در وجود هر آدمی خدا رو ببینم
چه با فرزندم چه با هر فردی دیگه که روبرو میشم با احترام به وجودش نزدیک میشم
چون خدا رو در اون شخص میبینم و در حضور خداوند مراقبم بدون اندیشه و بدون آرامش حاضر نباشم
.به حرمت حضور گرم خدای خودم در عالم با آرامش و صبر با هر چیزی برخورد میکنم
و میدونم خدای من خودش کارها رو درست میکنه
خدای من شرایط رو درست میکنه
چه زیباست راهی که خدا هادی راه باشد
خدا همون فرد خدا همون نگاه مهربون من خدا همون راه و خدا همون نتیجه های قشنگ زندگی منه
خدایا تا تورو دارم برای هیچ چیزی غم ندارم
عاشقتم خدای مهربانم که هرگز منو رها نکردی و مدام بهتر از قبل آگاهم کردی


13

استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
الان که این متن را خواندم واقعا متاثر شدم که سالها در شرک بودم و وابسته
خودم را سرزنش میکردم و در احساس بد و افسردگی زندگی کردم
و چقدر این نگرش عالی است
و صد البته تمام آن اتفاق ها افتاد برایم چون باید اتفاق می افتاد و باید این مسیر طی میشد
و الان که به این روند نگاه میکنم چقدر خوشحالم
چقدر خوشحالم که در مدار آشنایی با شما قرار گرفتم
خوشحالم که الان میفهمم چرا زندگی ام چنین طی شد

و سپاسگزارم از خدایم که من را هدایت کرد
و سپاسگزارم از شما برای این آگاهی های عالی


رفتن به بالا