شروع همه ی دستاوردهای بزرگ بشری با یک آرزو، یک هدف، یک خواسته و یک ایده ی ساده بوده است. یعنی لحظهای که یک فرد توانسته توانایی خودش را در تحقق یک هدفیا آرزو باور کند، برای تحقق شان تصمیم بگیرد و به خاطر آن باورهای قدرتمندکننده، تصمیم گرفته شده را عملی کند.
قبل از اینکه آرزویی در دلمان شکل بگیرد، «توانایی تحقق آن آرزو» در وجودمان ساخته شده است و منتظر است تا فرصت بروز بیابد. در حقیقت اینکه یک آرزو در قلب مان شکل می گیرد و به میان کلام مان نفوذ می کند و تمام وجودمان را مشتاق می کند برای داشتن و تجربه ی آن آرزو، یک نشانه ی مهم است از اینکه تواناییِ لازم برای تحقق آن آرزو اکنون در وجود ما آماده و منتظر بروز است. این قانون خداوند است. این خاصیت انسان است و ویژگی ای که خداوند برای انسان ساخته تا بتواند با تحقق خواسته هایش جهان را رشد بدهد. بنابراین اگر این ارتباط معنا دار بین داشتن یک آرزو یا خواسته و آماده شدن امکانات لازم درونی برای تحقق آن خواسته را بفهمی، دیگر رویاهایت را آرزوهایی دور و دراز نمی دانی بلکه یک نشانه می دانی از اینکه توانایی مورد نیاز برای آن خواسته اکنون آماده ی بهره برداری است.
اما مسئله این است که خیلی از افراد تواناییهایی را فراموش کردهاند که همین حالا در وجودشان خاک میخورد و می تواند آرزوهایی را محقق کند که سالهاست به عنوان رویایی دور از دسترس به آن نگاه می کنند. به همین دلیل برای خیلی از افراد سالها زمان میبرد تا بخواهند تصمیمی بگیرند و برای خیلیها هم مدتها زمان میبرد تا برای تصمیمی که گرفتهاند، عملا اقدام کنند. یعنی آنها همچنان در صف انتظارِ همان شنبه ی معروفی هستند که بالاخره یک روز از راه می رسد…
تمام زندگی ما روی این اصل استوار است که: «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء بازتاب باورهای خودمان است.»
درست است که ساختن باور یک فرایند تکاملی است و باور یک شبه ایجاد نمیشود؛
درست است که نتایج ما همواره به اندازه باورهای مان است؛
درست است که «به تعویق انداختنِ اخذ یک تصمیم»، نشانهی این است که هنوز باورمان به اندازهای قدرت نگرفته تا خودش را به شکل «یک تصمیم اخذ شده» نشان دهد؛
درست است که «به تعویق انداختن اجرای یک تصمیم» نشانهی این است که تغییرات درونی ما فقط تا همین جای کار را جواب داده است و آنقدرها قدرت ندارند که منجر به اقدام هم بشود.
درست است که تا آن باور ساخته نشود و آن میزان از ایمان ایجاد نشود، در مدار آن خواسته قرار نمیگیریم و به راهحلها، ایدهها و فرصتهایی که اهدافمان را محقق نمایند، دسترسی نداریم؛
همه اینها درست! اما قرار گرفتن در مدار خواسته، خود به خود صورت نمیگیرد. باید خودت را در مدار خواسته قرار دهی. تغییر یک مسابقه یک نفره با خود قبلیات است.
تکامل خود به خود رخ نمیدهد، باید خودت را در مسیر تکاملی قرار دهی و تعهدی غیر قابل مذاکره برای برداشتن قدمها داشته باشی. زیرا باورهای تو همزمان با قدمهایی که برمیداری رشد میکنند. تکامل تو با ناشناخته هایی که تجربه می کنی، مهارت هایی که کسب می کنی و حتی اشتباهاتی که انجام می دهی و درس هایی که از آن اشتباهات می آموزی طی می شود.
باور ساختن مثل پروسه تولید یک کالا نیست که اول صبر کنی تا فرایند تولید به اتمام برسد و سپس از کالا استفاده نمایی. یعنی نمیتوانی بگویی من یک گوشه مینشینم و روی باورهایم کار میکنم و آنها را به اندازه کافی قدرتمندکننده میکنم و سپس این پروسه را متوقف و تمام میکنم و از محصول ساخته شده، بهره میبرم.
زیرا باور ساختن یک فرایند همیشگی است. زیرا جهان در هر لحظه به فرکانسهای تو پاسخ میدهد و در هر لحظه در حال اجرای همان میزان باور ساخته شده هستی.
ماجرای جهان ما به این شکل است که، در هر لحظه نتیجه آنچه را در زندگیات میبینی که، در ذهنت در حال ساختنش هستی.
این نتیجه اول در قالب شک کردن به شیوه ها و راهکارهای قبلی کار خود را آغاز میکند، سپس اطمینان از اینکه شیوه قبلی اشتباه بوده بیشتر میشود، سپس تصمیم برای فراموش کردن شیوه قبلی، سپس تصمیم برای نگرش به شیوه آگاهیهای جدید، سپس فکر کردن به تواناییهایت و باور کردن آنها و فکر کردن به اینکه میتوانی این توانایی را جدی بگیری، میتوانی داشتن این هدف و رویا را ممکن بدانی و از این توانایی برای تحققاش استفاده کنی،
سپس کم کم همه ی روند برای شما ذهن شما منطقی تر می شود و به خاطر برداشته شدنِ مقاومت های ذهنی ای که حاصل غیر ممکن بودن داشتن آن خواسته یا ناتوان شمردن خودت در تحقق آن خواسته بوده است، ایدههایی از راه میرسند برای تحقق آن خواسته.
از آنجا که همه چیز در ذهنت منطقی شده است، تصمیم میگیری آن ایده ها را عملی کنی؛
از طرف دیگر از آنجا که در حال تغذیه ذهن با ورودیهای مناسب هستی، باورهای قدرتمندکننده بیشتر قدرت می گیرند و ایمان و عزت نفس تو را بیشتر میکنند تا برای اجرای آن ایده قدم برداری. سپس آن قدم جواب میدهد و آن نتیجه اعتماد به نفس و انگیزههایت را رشد میدهد تا به خودت بگویی: اگر برای این خواسته جواب داده، پس برای آن یکی خواسته هم باید جواب بدهد. و به این شکل نرم و آرام و بدیهی، روند تغییر شرایط زندگیات شروع میشود.
اما مسئله این است که جنس از ورودیها باید ادامه دار باشند تا تا آن جنس از خروجی ها نیز ادامه داشته باشد. یعنی ذهن همیشه باید تغذیهای مناسب داشته باشد تا به مدار هماهنگ با خواسته ات دسترسی پیدا کنی، بتوانی وارد مدار بشوی، در آن مدار بمانی و در آن مدار به ثبات برسی و سپس به مدار بالاتر صعود کنی. وگرنه اگر این ورودیهای قطع شود، خروجی نیز قطع میشود و به مدارهای پایینتر سقوط میکنی.
در همین چند وقته تجربهای داشتم که خیلی خوب ثبات یا عدم ثبات در یک مدار را به من آموخت. به مدت چند هفته بود که هر روز مسیری طولانی را با دوچرخه میپیمودم و هر بار این مسیر برایم کوتاهتر به نظر میرسدو هر روز رکاب زدن با دوچرخه برایم راحتتر میشد. به گونهای که گاهی مثل برق و باد با سرعت از کنار عابران رد میشدم.
مدتی در روند دوچرخه سواریام تعویق افتاد و نتوانستم این کار را به شکل هر روز ادامه دهم. شاید کمتر از یک ماه. تا اینکه چند روز پیش دوباره سراغ دوچرخه رفتم تا مثل همیشه مثل برق و باد و با سرعت دوچرخه را برانم.
کمی که پیش رفتم احساس کردم رکاب زدن برایم به راحتی قبل نیست.
اول از همه به خود گفتم حتماً به دلیل سربالایی است. لذا کم کردن بی وقفه دنده را شروع کردم و از آنجا که عجله داشتم تا زودتر به حالت ساده رکاب زدن برسم، بی وقفه دنده را از ۶ به ۱ تغییر دادم و فهمیدم رکاب دوچرخه خیلی بیش از حد روان شده.آنقدر زیاد که دیگر چیزی در کنترل من نیست. یعنی فقط رکاب میزنم اما دوچرخه حرکتی ندارد. در واقع قانون تکامل اینجا خودش را نشان داد. وقتی پیاده شدم، متوجه شدم به خاطر عدم رعایت این قانون در کم کردن دنده، زنجیر دوچرخه افتاده.
زنجیر را درست کردم و به راهم ادامه دادم. اما خبری از راحتی رکاب زدن به شیوه روزهای قبل نبود. سرانجام به این نتیجه رسیدم که، حتماً دوچرخه اشکالی پیدا کرده و به نرمی قبل نیست.
از آنجا که در چند روز گذشته، میکائیل از دوچرخه استفاده میکرد، قضاوت ذهن هم شروع شد که، بله حتماً کار کار اوست و اشکالی رخ داده است.
یعنی همه عوامل را در این ماجرا لحاظ کرده بودم الا خودم را. حتی به این موضوع فکر هم نکردم که، این وقفه یکماهه موجب شده تا ماهیچههای من تکرار و تمرینی نداشته باشند. یعنی ورودی مناسبی دریافت نکنند. پس بدیهی است که نتوانم به راحتی قبل رکاب بزنم.
این موضوع را در چند روز آینده متوجه شدم. یعنی وقتی به خاطر تکرار روند، دوباره پاهایم عادت کرد و رکاب زدن برایم به روانی قبل شد، ماجرا را فهمیدم.
دوچرخه همان دوچرخه با همان کیفیت چند روز پیش بود، اما من به خاطر تکرار و تمرین دوچرخه سواری، به مدار بالایی برگشته بودم. در یک کلام، تعویق و تآخیر قبلی در روند تمریناتم، مرا به مدار قبلی برده بود.
باورهای ما نیز به همین شیوه عمل میکنند و در هر لحظه و هر روز نیاز به تغذیه مناسب دارند. پس انتظار نداشته باش اگر مدتی بی وقفه روی باورهایت کار کنی، برایت کافی است.
کنترل ذهن و تغذیه آن با ورودیهای مناسب، یک کار همیشگی است.
اما در شروع کار باید یک جهاد اکبر به راه اندازی تا این چرخهای زنگ زنده را که در یک سربالایی قرار دارد، اول بتوانی حرکت دهی و کم کم آن را به سطح برسانی و سپس به سوی سراشیبی روانه شوی.
این جهاد اکبر را زمانی میتوانی شروع کنی که این اصل را درک کنی که:
تمام اتفاقات زندگی تو به وسیله فرکانسهای خودت رقم میخورد. اقدامات تو برای اجرای تصمیمات به تعویق افتاده یا اخذ تصمیمات به تعویق افتاده، به اندازهای است که میتوانی این اصل را جدی بگیری.
اگر میخواهی در تله به تعویق انداختن ایدههایت نیفتی و تصمیمهایت را فقط در حد یک تصمیم باقی نمانند، باید قوانین جهان و موجودیت فرکانسی خودت را درک کنی.
یادت باشد که ما به دنیا آمدیم تا جهان را تجربه کنیم، اتفاقات را تجربه کنیم و با این تجارب به شناخت بهتری از خودمان و خواسته هامان برسیم. این همان کار خاص و مهمی است که باید انجامش دهی.
خواستههای واقعی تو در این مسیر کم کم مشخص میشوند. حتی با قدم برداشتن برای هر هدف لحظهای و به نظر غیر مهم، یک قدم به خواستهی واقعیات نزدیک تر میشوی.
ما با تجربه هر خواسته رشد می کنیم ، حتی اگر بدانیم که این خواسته واقعی مان نبوده، کمترین نفعش این است که درباره خواسته واقعی مان واضح تر شده و به مسیر آن خواسته هدایت می شویم.
هرگز اینگونه نیست که شما یک گوشه بنشینی و فکر کنی که کدام کار برایت بهتر است یا کدام تصمیم مهمتر است یا ارزش بیشتری دارد که همان تصمیم را بگیری و نخواهی وقتت را برای اجرای این تصمیم یا این ایده که الان داری، هدر دهی.
راهش برداشتن اولین قدم برای اجرای اولین ایدهای است که به تو الهام می شود. نباید اجازه دهی آن ایده به شکل یک تصمیم نگرفته و یا یک تصمیم گرفته شده اما اجرا نشده، باقی بماند.
زیرا به اندازهای که میتوانی این ایدهها را مهم و الهام شده از جانب خداوند بدانی، راههای ارتباط با او را باز نگه میداری و
بیشتر هدایت پروردگار را در قالب الهام یک ایده یا نشانهی واضح تر، دریافت می کنی.
این مراحل رشد شماست و همیشه قدم بعدی زمانی به شما گفته می شود که قدم قبلی را برداشته باشی و تصمیم قبلی را اجرا کرده باشی و ایدهی الهام شدهی قبلی را عملی کرده باشی.
و مهمتر از همه، این تو هستی که آن ایده یا نشانه را درک می کنی و میشناسی، به همین دلیل انتظارهم نداشته باش تا دیگری به شما بگوید که باید چکار کنی.
اصلا آن ایده آمده تا شما را هدایت کند و اگر به آن توجه نکنی و خیلی سریع اجرایش نکنی، شیطان ذهنت زودتر از آنچه فکرش را کنی دست به کار و تو را در همان ابتدای راه متوقف می کند. این کار شیطان ذهن است. در حالیکه قلب شما، با ایده ها و الهاماتش شما را هدایت می کند.
راه دریافت این هدایت، برداشتن اولین قدم است
شما در مسیر تصمیمهایی که آنها را به تعویق نمیاندازی و برایشان قدم برمیداری، تجاربی کسب میکنی که شما را رشد میدهد و درباره اهداف و قدمها و تصمیمات بعدی، به وضوح بیشتری میرساند و تواناییهای بیشتر را برای اجرای تصمیمات مهمتر بعدی، در وجودتان شکوفا میکند.
پس به بهانه انجام یک کار خاصتر یا یک تصمیم مهمتر، گرفتن یک تصمیم و اجرای آن را به تعویق نینداز و بیهوده منتظر یک فرصت مناسب یا یک شنبهی دیگر نباش. زیرا راهش این است که این جهاد اکبر را شروع کنی و از دل تضادها، خواسته هایت را با وضوح بیشتری بشناسی.
یکی از مهمترین راهکارها که حکم قدم اول و مهم ترین قدم را دارد برای «جهادی اکبر به پا کردن» برای «انجام کارهای مدتها به تعویق افتاده»، آگاهی ها و تمرینات جلسه دوم | دوره روانشناسی ثروت 1 است.
این جلسه دو اهرم بسیار مهم و اساسی را یادآور میکند که برای ساختن هر هدفی لازم داریم. زیرا قرار نیست ما در مسیر اهدافمان سختی بکشیم. قرار است اهرمهایی را بشناسیم و از آنها استفاده ببریم که مثل کاتالیزور، روند را برایمان ساده و به مسیر صحیح هدایتمان میکنند. این دو اهرم، اهرم رنج و لذت نام دارد.
یعنی خواستههایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکنها دسته بندی نموده، به گونهای که بیخیالشان شدهای یا نزدیک است، برای همیشه بی خیالشان بشوی، نتیجهی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن دربارهی رنج ها و لذتهای پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شما شکل گرفته است. به عبارت سادهتر در ذهن تو، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته، درست نیست. اهرم رنج و لذت نام دارد.
شرایط کنونی ما، خروجیِ تصمیماتی است که گرفتهایم یا به تعویق انداختهایم. هر تصمیمی که میگیریم یا به تعویق میاندازیم، راهکار ذهنمان است برای دور شدن از یک رنج یا کسب یک لذت و به طور خلاصه، تبعیت ذهن از اهرم رنج و لذتی که برایش تعبیه شده است.
این اهرم که ساختار ذهن شما را پیکرده بندی میکند، عصاره ی فکر شماست. یعنی ذهن با این اهرم برنامه ریزی میشود و ناخودآگاهانه ، رفتارهایمان را در کنترل میگیرد، بر تصمیمات و ایدههایمان اثر میگذارد، اولویتهایمان را تعیین میکند، افسار زندگیمان را به دست میگیرد و به ما در جهت ساختار آن اهرم، خط میدهد و تجربههای زندگیمان را پیرامون این برنامه شکل میدهد.
دلیل اینکه آدمها در شرایط متفاوت، عکسالعمل های متفاوتی دارند، «اهرمها رنج و لذت متفاوت» در ذهنشان است که انگیزاننده و محرک ذهن است برای فرار از آن رنجها و بدست آوردن آن لذتها.
بنابراین اگر این اهرم بر علیه تو باشد، یعنی برنامه ای بر علیه خودت، در ذهنت نصب کردهای.
برای همین بسیار مهم است که عملکرد این اهرم را در ذهنت بشناسی تا دلیل واکنشهای ذهن و بازتاب آن واکنشها در رفتار و سپس تجربهات را درک کنی. یعنی بدانی:
چرا از انجام« بایدهای همجهت با خواستهات» (اقداماتی که ارزش میآفریند) فرار میکنی؛
و چرا سرگرمِ انجام «نبایدهایی» هستی که بین تو و کیفیت زندگی مورد دلخواهت، فاصله میاندازد؛
و مهمتر از همه، فرایند نصب شدنِ این رنج و لذتها را در ذهنت درک کنی تا بتوانی جای رنج و لذت را در این اهرم به گونهای قرار دهی که همجهت با خواستههایت کار کند.
زیرا خواستههایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکنها دسته بندی نموده، به گونهای که بیخیالشان شدهای یا نزدیک است، برای همیشه بی خیالشان بشوی، نتیجهی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن دربارهی رنج ها و لذتهای پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شکل گرفته است. به عبارت سادهتر در ذهن تو، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته، درست نیست.
این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 به شما چگونگی طراحی رنج و لذت در این اهرم را به گونهای که با خواستهات هم جهت بشود، یاد میدهد.
در این جلسه شما میآموزی که چگونه با پرسیدن سوالات اساسی و پرداختن به «آیاها و چراهایی» که از جنبههای مختلف به «منطقِ رنج و لذتهای تعریف شده در ذهنت» حمله میکند، میزان ارزشی که میآفرینند را بررسی کنی و میزان پایداری نتایجشان را محک بزنی و به این شکل و طی این پروسه به وسیلهی متوقف ساختن لذتهای موقتی و ناکارایی که تو را در خلاف جهت خواستهات پیش میبرد و مشتاق شدن برای انجام اقدامات کارا و هدایتگرانهای که به اشتباه در ذهنت با رنج مساوی شده بود، قدرت نهفته در آن رنجها و آن لذتها را به گونهای برمیانگیزانی و رهبری میکنه که:
موجب هُل دادن تو به سمت آن خواسته و همزمان کشیدنِ تو به سمتِ آن خواسته بشود. به عبارت سادهتر، جای رنج و لذت را در این اهرم، هم جهت با خواستهات میکنی و ذهنت را با خودت و خواستههایت هم-جهت و هم-کار میکنی.
زیرا درست نشاندن جای رنج و لذت در این اهرم، تنها ابزار است برای: «ذهنت را با خودت همیار و همکار کردن» و نیرویش را به نفع خودت به کار گرفتن و با او تشریک مساعی کردن.
از آگاهیهای این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 کمک بگیر و این دو اهرم قدرتمند را در وجودت بیدار کن و در جای مناسب قرارشان بده.
برای من، جلسه دوم از دوره روانشناسی ثروت 2، یکی از مهم ترین آگاهی هایی است که باید هر چند وقت یک بار برای خودم تکرار کنم. خصوصا وقتی که احساس می کنم در یک جایی از مسیر بهبود، متوقف مانده ام و هیچ راهکاری ندارم.
استاد عباسمنش در این جلسه نقش اهرم رنج و لذت را در حل معظل کارهای به تعویق افتاده یا به ظاهر غیرممکن به خوبی شرح داده است. هر کدام از تمرینات این دوره، به گونهای طراحی شده تا عادتهای فکری و رفتاری قدرتمندکنندهای در شما ایجاد شود تا:
اولاً: هدف داشته باشید
ثانیاً: باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن اهداف را بسازید تا بتوانید به مدار آن اهداف هدایت شوید.
داشتن هدف های واضح و مشخص و ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف، تنها راه رسیدن به هر هدفی است. برای رسیدن به این نقطه، کار شما جدی گرفتن تک تک آموزشها و تمریناتی است که در این دوره آمده است. خصوصاً جلسه دوم این دوره، مختص حل معظل کارهای به تعویق افتاده یا قدمهای برداشته نشده است.
تک تک تمریناتی که استاد عباسمنش در این دوره ارائه داده است را جدی بگیر، حتی اگر به نظر برسد که به موضوع مورد نظر شما و هدفی که داری بی ربط است.
زیرا قطعا هدف بسیار مهمی پشت آن تمرین است و برای ایجاد باور قدرتمندکنندهای طراحی شده که لازمه قرارگرفتن شما در مدار اهدافتان است.
انجام این تمرینات و زندگی کردن، واکنش نشان دادن و رفتار کردن به شیوه این تمرینات، باورهای قدرتمندکننده و عادتهایی در شما می سازد تا همواره ایده هایت را جدی بگیری و قطعا آنها را به مرحله اجرا و عمل در آوری.
زیرا وقتی روی باورهایت کار میکنی، ایده هایی که مسائلت را حل و نعمت ها را وارد زندگی ات می کند، به شما الهام می شود
اما از آنجا که افراد زیادی درگیر مسئله نادیده گرفتن ایده ها و عمل نکردن به آنها به دلیل تنبلی، عدم احساس لیاقت و جدی گرفتن خودشان و هر دلیل دیگری… هستند، با نادیده گرفتن ایده هایی که به آنها الهام می شود، با دست خود، راه ورود نعمت ها را به زندگی شان می بندند.
مهم نیست هدف تان چقدر بزرگ است، زیرا تواناییهای شما خیلی بیش از آنچه است که فکرش را بکنید. امکاناتی که خداوند در اختیارتان گذاشته خیلی وسیعتر از اینهاست. فقط کافی است این تواناییهایی که برای خلق اهدافتان در شما نهادینه شده را باور کنید تا بتوانید به امکاناتی وصل شوید که مسخر شما شده و وارد مداری شوید که اهدافتان آنجاست. زیرا وقتی در مدار اهدافتان قرار می گیرید، راه کارها و الهاماتی برای عملی ساختن و محقق کردن هدف تان از راه می رسد. سپس قدم به قدم در این مسیر هدایت میشوید.
استفاده از جلسه دوم دوره روانشناسی ثروت 1 را برای حل معظل هر فردی توصیه میکنم که تا کنون تصمیمات زیادی را نگرفته و تحقق اهداف زیادی را به تعویق انداخته است. آگاهیهای این دوره برای همه افرادی است که هنوز نتوانستهاند اهداف واقعیشان را بشناسند. آنهایی که در تله یافتن یک هدف مهم گیر کردهاند و هر ایده و الهامی را نادیده میگیرند و غیر مهم میدانند؛
آنهایی که به جای برداشتن قدم های پیش رو و پیروی از الهامات همین لحظه، منتظر یافتن یک رسالت جادویی و دهن پر کن هستند و نمیدانند که این آبشخور این معظل، همان برنامهی ناکارایی است که بر علیه خودشان در ذهنشان نصب کردهاند. برنامهای که جای رنج و لذت در آن به گونهای طراحی شده تا آنها را مرتباً از هدفشان دور تر کند و، تحقق آن را غیرممکنتر جلوه دهد.
اما وقتی برای تغییر این برنامه مصمم میشوی و از آگاهیهای این دوره کمک میگیری، اقداماتات، ایدههایت، علائقات و رنج ها و لذتهایت، همجهت و هممسیر با خواستهات میشود. زیرا این قانون ذهن است که وقتی جای رنج و لذت را در این اهرم در ذهن درست میکنی و سمت خودت را انجام میدهی، ذهن قطعاً سمت خودش را خودکارانه انجام میدهد. به گونهای که ناممکن ترین چیزها را ممکن میسازد.
ذهن اصلا اهمیت نمیدهد چه چیزی را رنج یا لذت میدانی، او فقط متمایل به حرکت به سمت لذت و فرار کردن از رنج است. ذهن همیشه راهی به سوی آن لذتها و دوری جستن از آن رنجها، در آستینش دارد.
برای همین است که وقتی این اهرمها در ذهنت درست میشود یعنی هم-راستا با خواستههایت میشوند، آنوقت اهرم رنج، شما را از هر آنچه فراری می دهد که ناهماهنگ با خواسته ات است و اهرم لذت به منظور کسب آن لذت، شما را به سمت آن خواسته میکشاند و این برنامهی ذهنی نیرویی را در وجودت زنده نگه میدارد که ناخودگاه به سمت رفتارهای کارساز که در راستای خواستهات است- همان رفتارهایی که قبلا انجامشان برایت رنج آور میبود- مشتاق میشوی و ناخودگاه متنفر میشوی از رفتارها و کارهای ناکارایی که فقط به خاطر درست نبودن جای رنج و لذت در این اهرم، به سمتشان گرایش داشتی.
به اندازهای که این اهرم در ذهنت درست میشود و به ثبات میرسد، نتایج دلخواهِ زندگیات نیز به ثبات میرسد و ادامه دار میشود
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام وخداقوت خدمت خانم شایسته عزیز و استاد عباس منش من برای اولینبار است که نظرم میزارم راستش من وقتی که جواب ها ی خانم شایسته رامیخونم حالم خیلی خوب میشه باینکه در وضعیت مالی بسیاربدی هستم و دوسالی هست که عمل سنگینی داشتم و هنوز هم هر ماه یک بار مجبور م به خاطر سلامتی ام هزینه هایه زیادی بابت دکتررفتنم به پردازم اما با خواندن این جواب ها تمام وجودم را آرا مش خواصی میگیرد که جزین که بگم خدایا بابت آشنایی من باچنین انسان هایی و آگاهی هایی سپاسگزارم سپاسگزارم.
خلاصه حرفت اینه که برای انگیزه گرفتن برای انجام تمارین و کارهااز تمرین اهرم رنج و لذت استفاده کنیم
ولی استاد عباسمنش بیشتر تاکیدش بروی اینهاست:
– تمرکز بروی یک کار
– توکل و سپردن به خدا
-داشتن ‘چرا’ ها و علل زیاد برای انجام تمارین.مثلا مرور نتایجی که قبلا از اجرای تمارین گرفته ایم و شکرگزاری برای اینکه قانون جواب میدهد
سلام خانم ِ شایسته عزیز و استاد جان
ببین خدای من این راهکار سرشار از الماسه فوق العاده اس خداروهزار مرتبه شکر
چه عالی نوشتید که همه ی دستاورد های بزرگ بشری با یک ایده،آرزو و هدف و … شروع شده یعنی اینکه فردتوانایی خودش در تحقق هدف “باور” کرده تصمیم گرفته وبه خاطر ِ آن باورها، تصمیم گرفته شده را عملی کند (همین نوشته کوتاه بی نهایت ارزشمنده )
قانون ای جان قانون خداوند خداوند، قبل از اینکه آرزویی را در دلمان شکل بدهد، «توانایی تحقق آن آرزو» را در وجودمان شکل میدهد.این قانونه ، “باور” کن
خدای من شکرت ببین حالا مهم ترین نشانه آماده شدن آن توانایی در وجود ِ ما چیه ؟آن آرزو به قلبمان نفوذ میکند و در میان کلاممان پدیدار میشود و در نوشتههامان حضور مییابد و سپس جزئی از تجربیات زندگیمان میشود. اصلا تا اینجا وقتی در عمق ذهنمون جا میگیره چه شود خدا داند
ببین خدای من شکر شکر شکر
بی نهایت الماس اینجاست
اصل اصل اصل تمام زندگی ما روی این اصل استوار است که:«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء بازتاب باورهای خودمان است.» عاشق ِ این اصلم که آرامشِ محضه ساختن باور فرایند تکاملیه یک شبه ایجاد نمیشود نتایج ما به اندازه باورهای مان است
به تعویق انداختن ِ گرفتن ِ یک تصمیم نشانه ی اینه که هنوز باورهای مان به اندازه ای قدرت نگرفته تا خودش را به شکل گرفتن ِ یک تصمیم نشان دهد
به تعویق انداختن اجرای یک تصمیم ِ گرفته شده نشانه اینه که هنوز باور های مان به اندازه ای شکل گرفته که تا همین جای کار جواب بدهد و یک تصمیم گرفته شود اما منجر به اقدام نشود
تا باور ساخته نشه تا اندازه ای که ایمان لازمه ساخته نشه در مدار خواسته قرار نمیگیرم وقتی در مدار قرار نگیریم به راه حل ها ایده ها فرصت ها و …که اهدافمان را محقق کند راه نداریم
باور و اقدام باهم
باور ساختن یک فرایند همیشگیه
ببین اینجا چه گوهر ارزشمندیه توجه توجه توجه
جهان در هر لحظه به فرکانسهای ما پاسخ میدهد و در هر لحظه در حال اجرای همان میزان باور ساخته شده هستیم ماجرای جهان ما به این شکل است که، در هر لحظه نتیجه آنچه را در زندگیات میبینی که، در ذهنت در حال ساختنش هستی
حالا اصلا پروسه تغییر باور به چه شکل انجام میشه
نتیجه اول در قالب تردید به شیوه قبلی کار خود را آغاز میکند
سپس اطمینان از اینکه شیوه قبلی اشتباه بوده بیشتر میشود،
سپس تصمیم برای فراموش کردن شیوه قبلی،
سپس تصمیم برای نگرش به شیوه آگاهیهای جدید،
سپس فکر کردن به تواناییهایت و باور کردن آنها و فکر کردن به اینکه میتوانی این توانایی را جدی بگیری،
میتوانی این هدف و رویا را جدی بگیری و از این توانایی برای تحققاش استفاده کنی،
سپس کم کم ایدههایی از راه میرسند که تصمیم میگیری عملی شان نمایی و از آنجا که در حال تغذیه ذهن با ورودیهای مناسب هستی، باورهای قدرتمندکننده رشد و قدرت بیشتری مییابند و ایمان و عزت نفس تو را بیشتر میکنند تا برای اجرای آن ایده قدم برداری،
سپس آن قدم جواب میدهد و آن نتیجه اعتماد به نفس و انگیزههایت را رشد میدهد تا به خودت بگویی: اگر برای این خواسته جواب داده، پس برای آن یکی خواسته هم باید جواب بدهد.
و به این شکل نرم و آرام و بدیهی، روند تغییر شرایط زندگیات شروع میشود
توجهاین ورودیها باید ادامه بیابد تا آن خروجی ها نیز ادامه داشته باشد.
ذهن همیشه باید تغذیهای مناسب داشته باشد تا بتوانی وارد مدار بشوی، در آن مدار بمانی و در آن مدار به ثبات برسی و سپس به مدار بالاتر صعود کنی
کنترل ذهن و تغذیه آن با ورودیهای مناسب، یک کار همیشگی است
اگر میخواهی در تله به تعویق انداختن ایدههایت نیفتی و تصمیمهایت را فقط در حد یک تصمیم باقی نمانند، باید قوانین جهان و موجودیت فرکانسی خودت را درک کنی.
یادت باشد ما به دنیا آمدیم تا جهان را تجربه کنیم، اتفاقات را تجربه کنیم و با این تجارب به شناخت بهتری از خودمان و خواسته هامان برسیم. این همان کار خاص و مهمی است که باید انجامش دهی.
راه دریافت هدایت، برداشتن اولین قدم است
خانم شایسته عزیز سپاس بابت اینکه تجربه خودتون رو به اشتراک گذاشتید این مثال خیلی خیلی به درک بهتر و پیدا کردن مثال هایی در زندگیمون که همین اصل رو نمایان میکنند کمک میکنه
سپاس از توضیحات ِ عالی که در ارتباط با اهرم رنج و لذت دادید
ساختار ِ ذهن ما با این اهرم کار میکنه یعنی در هر لحظه طبق برنامه ای که بهش داده میشه و برنامه غالبی که داره انجام یک کار رنج و انجام یک کار لذت میشه
و در صورتی که کاری که باید انجام بدیم رو نمیدیم یعنی جای رنج و لذت در ذهن ما جای درستش نیست و ما با پرسیدن سوال های مناسب میتونیم درک کنیم چه باوری در پشت جابه جایی رنج و لذت در ذهن ماست
با تمام وجود و عشق به خداوند یکتا میسپارمتون
دوستان صمیمی و ثروتمندم سلام
*
الآن داشتم به این نوشته ها فکر میکردم .
قبل از اینکه بخونمشون ، یه بار این پیج رو باز کردم و کلا ۳ یا ۴ شاید ۵ خط رو خیلی معمولی خوندم و پیج رو بستم .
*
یهو با خودم گفتم :
خب نوشته که راهکار ۱۰۰٪ بابت اینکه من حتی غیرممکن ها رو از ذهنم و از زندگیم حذف کنم ـ
چرا وقتی راهکار پیدا میشه هم توی نرسیدن به خواسته ها میمونم ؟
فوری پیج رو باز کردم و از اول خوندمش
*
یهو این فکر اومد توی ذهنم که :
من چرا باید مطمئن باشم که این حرفا درستن ؟
*
فوری چیزی درونم گفت : این حرف استاد و مریم شایسته هست که به واقع خودم گواهی میدم درستن .
*
خوندمشون ـ
*
خیلی خوشحالم که اینقدر آگاه شدم که وقتی اشتباهی مرتکب بشم ، خیلی زود اشتباه رو منتفی و رفتار خوب رو جایگزینش میکنم .
خیلی خوشحالم //
چون :
احساس لیاقت میکنم .
من واقعا لیاقت دارم ـ
فهمیدن و شعورم ، گواهان این هستن که من لیاقت دارم .
وقتی اینطور زود و راحت میفهمم که اشتباه کردم و خیلی زود رفتار و کار درست رو جایگزین غلطهام اشتباهاتم میکنم ،
یعنی :
لیاقت دارم و من موفق هستم . موفقیتهای خیلی بزرگتری را کسب میکنم .
من بینهایت موفقیتهای بزرگ را خیلی راحت و خیلی آسان کسب خواهم کرد.
من که اینقدر راحت و زود کار درست را جایگزین غلطهام و اشتباهاتم میکنم ، یعنی در اوج لذت و زیبایی و در مدار خواسته هام هستم .
*
شاد و ثروتمند و سلامت باشید
با عرض سلام به خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز. من اولین بار که گوش میدم و به تعویق میاندازم تا به نحوه احسن انجام بدم .کلا تنبل و تنبل میشم و نمیتونم اون ایده و راهکار رو انجام بدم .از خدا میخوام که شروع کنم.ولی نمیدونم از کجا شروع کنم .خدایا راه رو نشانم بده
استاد عزیزم تو بی نظیری بی نظیر
خداروشکر باورهای خوبی نسبت ثروت ورسیدن دارم
اما متاسفانه انسجام ندارم وازذهن شلوغی دارم
هر وقت به یک طرف میروم ومیخوام خودم رو محک بزنم بااینکه موفقیتهای فرهنگی وهنری خویی کسب کردم اما با اون اصلی که خودم فکرش رو میکنم فاصله دارم انشالله
به اراده خودم وبه لطف خداو یاری وپشتیبانی شما به نتیجه دلخواه خواهم رسید
خدااااایا شکررررررت
هدایییت بود این خدا چقدررر خوبههههه بخدااا عاشقتمممممم
اول تشکر کنم از استاد عزیزم که توی کانال پیام های منتخب میذارن
کامنت آقای فردین شریفی از دوره ثروت ۱ جلسه ۲ اصلا لامپ هایی رو توی ذهنم روشن کرد
وقتی این کامنت خوندم یاد خودم افتادم که چندین اهرم رنج و لذت مینوشتم ولی ذهنم چنان مقاومت داشت که فقط تا چتد روز اول میتونستم بخونمش و تکرارش کنم و فراموشش میکردم
واقعا درکم خیلی در این موضوع کم بود
بعدش نشونه هایی از خدا گرفتم از اینکه دقیقا توی ذهن من اینجوری برنامه ریزی شده که باید سختی بکشم تا بتونم به خواسته هام برسم
یعنی توی مسیر قانون و خواسته هام ضربه بخورم تا حرکت کنم
با اینکه واقعا چندین بارهم ضربع خوردم ولی انگار این روند هی میخواست تکرار بشه
دیروز متنی در مورد این موضوع توی دفتری توی کارتن گذاشته بودم و جزو وسایل اضافی بود پیدا کردم که کلام استاد نوشته بودم در مورد اینکه نیازی تیست سختی بکشیم ما میتونیم راحت برسیم چرا باید زجر بکشیم
و دیشبم قبل از خواب جلوی آینه داشتم با خودم میگفتم میخوام راحت برسم چرا به خودم سختی بدم ذهنم پاسخ داد کیفش به همینه
وووو دیدم آرههه دقیقا خودشهههه
من الهامات خداوند خیلی جدی نگرفته بودم که دقیقا این پاشنه آشیلم هست
و امروز صبم که هدایت شدم به این مقاله زیبا ، من این مقاله رو قبلا خونده بودم ولی نگاه ، باور ، احساسم متفاوت تر بود واقعا
و خیلی زیاد لذت بردممممممم
خانم شایسته عزیزم ممنونم بخاطر سخاوتتون
سلام هم خانواده
دوست عزیز حرفات برام جالب بود و انگیزه داد بهم
گفتم ببین چه راحت میشه نشا نه هارو دریافت کرد
به قول تو ادم اگاهیهای استاد و در مورد یه مطلب چند بار بخونه
هر دفعه یه چیز جدید کشف میکنه
واین از الهامات ا و گفته های استاد عزیزمون هستش
خوشحالم که به درک اگاهی مورد نظرت رسیدی
برات بهترینهارو طلب میکنم
موفق و شاد و ثروتمند باشی
سلام محمد رضا جان
هرچقدر که درک وآگاهی ما کم باشه با حرکت و قدم ها رو با ایمان برداشتن قطعا بیشتر میشه
باید ادامه داد و این انتهایی نداره
خدایااااا هزاااران باار شکر
نمیدونید که با خوندن تک تک این جملات چه حس خوبی بدست آوردم
اینکه وقتی ی موضوعی ماها و سال ها ذهنتو ب خودش درگیر میکنه بارها تصمیم میگیری انجامش بدی حتی تا وسطشم میری من در مورد لاغری حتی تا پله های آخرم رفتم اماچون از قوانین آگاه نبودم رها کردم و پرت شدم به خونه اول
اینک همیشه فکر کنی ک تو ک انقدر عالی پیش رفتی چی شد ک یهو همش از دستت رفت و جوابی ک امروز پس از سال ها درگیری به طور کامل بهش دستپیدا کردم
قانون ثابته و هیچ وقت تغییر نمیکنه این ما انسان ها هستیم ک با تنبلی و … قانون رو فراموش میکنیم و همیشه هم از زمبن و زمان شاکی هستیم ک پس چرا ما ب هدفمون نمیرسیم ما ک تلاشمونو کردیم پس چی شد غافل از اینک تا زمانی ک قوانینو درست انجام ندی به جایی نمیرسی و حتی اگر مثل من به نزدیکم بشی باز از دست میدی و انقدر این قوانین ادامه پیدا میکنه تا یاد بگیری و آگاه بشی.
با تمام قدرتم سعی میکنم باورهای درست رو پیدا کنم ذهنمو خالی و پر کنم و بیشتر آگاهی پیدا کنم تا ب اهدافم برسم
خیلی خیلی ممنونم ازتوووووون
به نام خدا
وااااااااااااااااااای عالی بود. امروز داشتم فکر میکردم که چقدر بر هدفم و اینکه هر تصمیمی که میگیم خیلی راحت از یادم میره و به هیچ نتیجه ای نمیرسه
و خداوند من رو هدایت کرد به این مطلب و بوووووووووم ترکوند.
خدایا شکرت بابت این همه اگاهی که داری به میدی
واقعا ازتون سپاسگذارم. ❤
سلام و عرض ادب به همه دوستان و هم فرکانس های عزیز.
به نظر من اگه میخوای به اهدافت که معوق گذاشتی برسی 2 کار رو باید اول از همه انجام بدی .
1- صداقت درونی با خودت بدون نقابی بر چهره ( که خیلی خیلی مهمه )
2- حرکت برای اولین گام هر چند کوچک
که اولی رو هیچ کس و هیچ ابزاری وجود نداره که بهت هدیه بدن ، که البته خداوند سبحان به همه انسانها در روحشان دمیده ، اما اونو به مرور زمان مانند روزهای اول کودکی که پاک و بی لایش داشته ،کم کم از دست داده که باید دوباره برای خودت احیاش کنی ، و هروقت شیطان در ذهنت خواست که وسوست کنه ، فقط کافی که به این فکر کنی که اون ماموریت داره که تو رو از لذت و پاداش صداقت و آرامش اون دور کنه و اینها دائمی نیستند و موقتی و زودگذره، و نکته مهم اینکه همانطور که گفتم کسی اونو بهت نمیده و کمک نمیکنه و باید خودت اونو احیاء کنی و مطمئن باش کاری بسیار سخته اما کافیه که مقاومت کنه و تو جاده صداقت باشی و ازش خارج نشی!!! تا آثارش کم کم هویدا بشه ، اولش راه مه آلود و پر غباره اما، مثل رانندگی توی مه که خیلی سرعتت کمه ، وقتی میبنی که با ادامه راه داره مه کم میشه فشار گاز رو زیاد میکنی دنده رو میندازی دو و بعد سه …. و گازشو میگری…..نکته مهمش اینه که همه انسانها در ذاتشون پاکن ، و همین باعث میشه با استفاده از قانون تضاد بفهمن که چه کاری زشت و پلیده ، فارغ از دین و مذهب و قوم و رنگ و پوست … و پارامتر اندازه گیرش هم اینکه بقول ” شمس تبریزی ” این بزرگ مرد تاریخ بر خلاف چیزی که دیگران در اسلام بما یاد دادن که بزرگترین جهاد علیه کفاره یاد بگیرم که اشتباه و ” بزرگترین جهاد در اسلام بر علیه نفس درونی هر انسان با خودشه ”
بقول استاد ” من عاشق گسترش خودمم ” و کاری با هیچ کس ندارم ، که یکی از برجسته ترین مرام های کوروش بزرگ بوده و عامل مهم موفقیت و جاودان ماندن این مرد بزرگ تاریخ ایران شده و هست.
2- برای برداشتن قدم دوم :
از جملات وین دایر کمک میگیرم که به درستی در کتاب ” باور کنید تا ببنید ” اشاره کرده :
کلمه آب ، نوشیدنی نیست فرمول H2O ،کشتی را شناور نمیکند کلمه باران ، نمیتواند شما را خیس کند، برای اینکه به معنای این کلمه ها پی ببرید باید آب و باران را تجربه کنید کلمه ها ، از تجربه های واقعی چند گام عقب تر هستند.
آنچه را که شما به راستی باور کنید در زندگیتان مشاهده خواهید کرد.اگر به شدت به کمبود و نداری اعتقاد داشته باشی تنگدستی به سراغ شما خواهد آمد و اگر به وفور نعمت و شادمانی فکر کنید و با دیگران در این باره سخن بگویید ثروت و شادمانی به سراغتان خواهد آمد.
وقتی به مرتبه هوشیاری می رسید …که
تمایل برای اندیشیدن و عمل کردن بجای ترس از تجربه های گذشته .
توانایی قاطع برای لذت بردن از هر لحظه زندگی.
عدم تمایل به قضاوت و داوری در مورد دیگران.
عدم تمایل به اختلاف و درگیری.
عدم توانایی برای نگران شدن.
تشکر و قدردانی مکررواحساس رضایت باطنی از مردم و طبیعت.
برخورداری از چهره ای متبسم.
آمادگی فراوان برای پذیرش عشق و کشش غیرقابل کنترل برای آن..
” تا درودی دیگر بدرود “
سلام
واقعا سپاگزارم از استاد عزیز که تا این حد سخاوتمندانه در هر جایی از سایت وبه هر بهانه ای این آگاهی هارا در اختیار ما قرار میدهد.بعضی اوقات به خودم میگم با این همه فیلم و متنی که داخل سایت در اختیار ما قرار گرفته چه نیازیه که دوره تهیه کنیم.اما باز به خودم میگم اگه رایگاناش اینه پس اون دوره ها که باید بهاشو بدیم چی هستن.
در هر صورت بسیار ممنونم
عزمی را جزم می کنی و بی درنگ راهت روشن می شود
اول تعیین هدف
دوم اراده آهنی برای رسیدن بهش.
سوم رسیدن به خواستت
خداوند دقیقا همیش زمانی به من پاسخ میده که من بهش نیاز دارم
چقدر جالب بود این مطلب پاسخ خیلی از سوال های منو در زمینه اینکه کی شروع کنیم داد
خیلی وقت ها در گذشته تی این تله افتاده بودم که چه هدفی بهترین هدف و عملا احساس فلج شدن می کردن اما از زمانی که با مبحث تضاد ها اشنا شدم خیلی از ایده ها رو به راحتیو بدون استرس انجام میدم چون معتقد شدم به اینکه باب رخورد با تضاد ها می تونم خواسته واقعیم رو پیدا کنم
این تله ای که خیلی ها ممکنه دچارش بشن
حقیقتا هیچ هدفی نشدنی نیست
هیچ بهتری وجود نداره هر چیزی که به ذهن ما میرسه از قبل توانایی انجامش در ما قرار داده شده مثلا
من هیچوقت به ذهنم و ارزوهام نرسیده که رییس جمهور ژاپن بشم چون این در مسیر توانایی ها و زندگی من تعریف نشده
اما از بچگی همیشه ارزوی این رو داشتم که از یکتا پرستی و خدا و جهان صحبت کنم
و اینکمه دوست داشتم در کنارش یک بیزنس ومن حرفه ایو قوی باشم که به هر جایی وارد میشه بست سلرز باشه
خب هیچ کدوم از اینها برتر از اون یکی نیست
و نمیشه گفت من باید انتخاب کنم و ممکنه یکی من رو موفق تر کنه
بلکه چون هر دو این ها به سطح خود اگاه من رسیده نشون میده که من می تونم در هر کدوم به بهترین شکل ممکن رشد کنم تنها لازم روی ذهنم کار کنم و به ب=رویاهام متعهد باشم
امرئز اتفاق جالبی افتاد که مشابه این مطلب بود به نوعی
من همیشه بین اطرافیان به یک ادم پر انرژی شناخته شده بودم
به این دلیل که هیچوقت شکست برام معنی نداشت تی بیزنسم اشتباه زیاد کردم مسیر زیاد تغییر دادم
اما همیشه یک شعار داشتم و اون این بود که
ممکنه مسیر ها تغییر کنن اما هدف برای من همیشه ثابت
و من بلاخره بهترین مسیر پیدا می کنم
و امروز یکی از دوستان که همیشه دورادور پیگیر من هست دقیقا همین رو بهم یاد اوری کرد که از انرژی من انرژی می گیرهحالا که به خودم نگاه می کنم میبینم من هیچوقت شانس نیاوردم
تفاوت من با برخی دوستانم در این بود که من همیشه متعهد بودم به رویاهام
من هیچوقت تسلیم و نا امید نشدم
من چن تا دفتر دارم که پر تمرین
من هر روز ویس گوش می کردم
من هر روز می نوشتم
من هر روز شکر گزاری می کردم
من توی روزهایی که حسابم صفر صفر بود ایمانم حفظ می کردم
می خندیدم
خوش می گذروندم
با روحیه خوب زندگی می کردم
و شاید برای همین یکه یکم متمایز تر شدم
البته من هنوز اول راهم و باید دست اورد های بزرگی خلق کنم
اما مهمترین چیزی که من از استاد عباس منش یاد گرفتم اینه که باید تکامل رو طی کنم
چیزی که همیشه خلع ذهنی من دردوره اساتید دیگه بود و توی این سایت کنار این خانواده کامل شد
همون نقطه ای که خیلی ها ازش ضربه می خورن
و خیلی ها رو نا امید می کنه
اینقدر گاهی رویهای ما بزرگه و می خوایم یک شبه بهش برسیم
که نا امیدی در تمام وجودمون رخنه می کنه
برای خوردن یک فیل باید ابتدا تکه تکش کنیم
و این قانون به من کمک می کنه مسیرم رو اسون تر برم و بدون عجله
و بزارم هر چیز در زمان مناسب برسه
و فقط در لحظه گوش کنم و با امیدب ه خدا حرکت کنم
چون جهان نه جایی برای فکر به گذشته و نا جایی برای پیش بینی اینده
چون اینده نتیجه حرکت امروز منه
موفقیت دقیقا از همینجا شروع میشه
درس اول دین و زندگی دبیرستان
میان تصمیم و عملت اگر فاصله انداختی
شیطان میاد و با هزار دلیل موجه می گه نمیشه
در حد تو نیست
اگر خوب بود بقیه انجامش میدادن
تو کی هستی که بخوای اینقدر موفق بشی
این ایده تکراریه
نشدنیه
سرمایه می خواد
و هزار یک دلیل موجه دیگه
ولی من به خودم یاد اوری می کنم
ریحانه جان
تو به این دنیا اومدی که
به بهترین ها برسی
هیچ چیزی نشدنی وجود نداره
مگر اینکه تو باورش نکنی
پس حرکت کن
و از رندگی در هر لحظه لذت ببر
منتظر نباش
چون تمام چیزها برای خوشبختی از قبل به تو داده شده
فقط کافیه توی مسیر درست قرار بگیری
و یک یکی
تجربشون کنی
فقط به رویاهات
متعهد باش
یادت باشه
لازم نیست سخت کار کنی
اما لازمه که روی ذهنت سخت کار کنی
دوستت دارم خدای خوبم که هدایتم می کنی به راه کسایی که به اون ها نعمت دادی
سلام دوست عزیز
واقعا تحسین بر انگیز بود کامنت شما
امیدوارم هر لحظه بیشتر و سریع تر از قبل در مسیر تکاملتون قدم بردارید و به رویاها و خواسته های واقعیتون دست پیدا کنید
همین قدم های اول مسیر روشن جاده باعث میشه، مابقی مسیر تاریک آینده رو طی کنیم و و توحه به الهامات به مسیری روشن هدایت بشیم.
شادوموفق و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام!
اینجا را دوباره بخون،
“” و امروز یکی از دوستان که همیشه دورادور پیگیر من هست دقیقا همین رو بهم یاد اوری کرد که از انرژی من انرژی می گیرهحالا که به خودم نگاه می کنم میبینم من هیچوقت شانس نیاوردم “”
“شانس “” ؟!!
دورود به خانم ریحانه و خانواده قدرتمند گروه تحقیقاتی عباس منش
بعضی از قسمت های این نوشته خیلی زیاد با درونم موافق هست چون من خودم الان در شرایطی هستم که حسابم صفره و اصلا شرایط ایده آل نیست اما دارم روی ذهنم کار میکنم که باز هم شاد باشم و روحیه امو حفظ کنم و ایمان دارم که شرایط آنگونه عالی میشود که میخواهم حتی فراتر از آنچه که فکرشو بکنم.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان
ممنون وسپاسگذارم بابت این مقاله پربارواگاهی دهنده وقتی چشممو باز کردم دیدم گوشیم کنارمه سایتو باز کردم سریع اومدم بخش عقل کل بعد این مقاله رو دیدم تک تک جملاتتون انگار تمام روزای زندگی منو به تصویر میکشید یاد زمانهایی می افتادم که انقدر عزت نفس نداشتم که هر تصمیمی هرچندکوچیک رومیگرفتم و دقایقی بعد منصرف میشدم وبارها برای خودم اهدافی مشخص میکردم وهیچ کدومو دنبال نمیکردم حتی از خواسته هام انقدر دوربودم که نمیدونستم چیکارکنم تا خداروشکربه این سایت هدایت شدم وبرای اولین بار که ی تصمیمو عملی کردم واقعا برای اولین بار تهیه کردن دوره عزت نفس استاد بودومن درجهت علاقم قدم برداشتم اگرقبل از اشنایی با سایت بودکه انقدرعوامل بیرونیو ترس از قضاوت دیگران برام مهم بودکه حرکتی نمیکردم و به جمع تصمیماتی که هرگزعملی نشدند باقی میموند ولی حرکت کردم و به خداوند سپردم وخداوند راههاوایده هاوشرایط رابرایم نشان دادو هموارکردوهر روز تکامل خودمو دراین هدف میبینم البته تصمیمات زیادی دارم که عملی نکردم ولی باخوندن همین مقاله ازخداوند خواستم هدایتم کنه ودستامو محکم بگیره وقطعا که هدایتم میکنه خیلی نکات ارزشمندو نابی بودند خیلی ممنونم
درپناه خداوند شادباشید دوستتون دارم
به نام خدایه مهربان
با سلام درودبه استاد عزیز وخانم شایسته
با خواندن این مقاله فهمیدم که این خودم بودم که از خدا خواستم هدایتم کن خدایا کمکم کن تا بتونم مثل قبل از قوانین استفاده کنم و خدا دست بکار شد الهی چگونه سپاسگذاری کنم که مرا با این مسیر واین اگاهیها اشنا کردی خانم شایسته هر چه قدر فایلها را گوش میکردم فایده نداشت تا اینک به این مقاله هدایت شدم وقتی ارام ارام میخواندم انگار به کویر تشنه وجودم رخنه میکرد. چند بار با دقت خواندم و با صدایه خودم ضبط کردم نمیدونید که چقدر از طریق این اگاهیها انگیزه گرفتم ایمانم چند برابر شد و تعهد دادم که جهادی اکبر راه بندازم چقدر زیبا خدا بر زبانتان جاری شده هر چه میخوانم میفهمم چقدر حساب شده واز همه جوانب مورد برسی قرار گرفته با خوندن این مقاله فهمیدم هر خواستهای در گذشته قبل از بوجود امدنش که اون خواسته در وجودم شعله کشیده دست یافتنی بوده و من باید در مدارش قرار بگیرم وقتی خدا را با قدرت بی نهایتش باور کردم که همیییشه ازم همایت کرده هدایتم کرده اشک شوق ریختم گفتم سپاسگذارتم که با خواندن این اگاهیها چققققدر کمک شد بهم چقدر خطرات برام زنده شد که وقتی مستاجر بودم. وارزویه داشتن یه خونه 2 طبقه زیبا مجهز تو اون محلهایی که دوست داشتم در حالی که پول همسرم فقط برایه خرید یه تیکه زمین تو محلهایه پایین شهر کافی بودو صاحب خونه فقط میخواست به یه طریقی مارا بیرون کند و نجواها مدام میگفت یکم به جیب شوهرت نگاه کن واین خونه را بخواه
بنگاهیها همشون میگفتن اصلا تو این محله خونه فروشی نیست شوهرم میگفت اگرم باشد ما نمیتونیم بخریم
خیلیا مسغرم میکردند
تیکه بهم مینداختند بهم میخندیدند
ولی الهام نا امید نشد در اون بهران نه رویه پول همسرم ونه هییییچ انسانی حساب کردم
باور داشتم که خدا ازم همایت میکنه من پشتم به یکی دیگه گرمه هر کی هر چی میخواد بگد دقیقا همین نکات زیبا ونابی که در این مقاله نوشته شده درست درست برام صدق میکنه باور داشتم که قدرت مطلق خدایه منه همه چیییز در یده خداست
بله کنار ایستادم و پیروزه خدایه عزوجل را دیدم که چقدر طبیعی و راحت تمام ناممکنها را ممکن کرد
ان اقول کنفیکون
شرایط موقعیت بدست اوردن این خواسته با هموون پول کم بوجود اومد خداوند قلب صاحب خونه را نرم کرد واون خونه که به راحتی نقد بفروش میرفت را به ما چکی داد و چکها سر هر ماه حتی زودتر از موقع چک پاس میشد خدایا این قدر مشتریهایه پولدار از در دیوار وارد مغازه همسرم میشدند که استاد به قول شما فقط گریه میکدم و سپاسگذاری میکردم با هدایت خدا دقیقا تو همون محله همونجایی که بارها نگاه میکردم تجسم میکردم. دو طبقه تکمیل نو ساز وووای خدایه من چقدر میگفتم همسایهایه خوب الان که این ادمها واین همسایهایه خوب چقدر خوبند را میبینم که تمام خواستهام در مورد خونه تک تکشون بوجود اومد و خیلیا رویایه داشتن یه همچین خونه را داشتهباشند خدایا دست به اسمان میبرم و فقط میگم شکر شکر که تو ستودنی هستی چقدر از این خاطرات زیاد دارم.حمد ستایش مخصوص خدایه بی همتاست خانم ستایش از زحماتت بخطر این همه اگاهی سپاسگذارم مچکرم در پناه خدا ??
با سلام
دوست عزیز برات بسیار خوشحالم این چند وقته افرادی رو دارم میبیم و یا نظراتشون رو میخونم که عالی و عالیتر دارن به خواستته هاشون میرسن و این یعنی خوشبختی و این یعنی قانون بی تغییر خداوند
شاد باشید (:
خداوند برای من کافی ست (:
انقدر این جمله رو میگم که اویزه گوش قلبم بشه (:
سلااااامم دوست عزیز
من با خواندن دیدگاهتون اشک شوق از چشمانم جاری شد واقعا خدا همیشه به خواسته هامون جواب میده به شرطی که مثل شما بهش ایمان داشته باشیم
خیلی خیلی خوشحالم که به یکی از خواسته هاتون رسیدین
واقعا شما دوستان هم فرکانسی ام همیشه برام نشانه ای از جانب خداوند هستین که به من گوشزد میکنه که مطمن باش و ایمان داشته باش که تورو هم به همه خواسته هات در زمان و مکان مناسب میرسانم
عاشقتم خدا جونم بی نهایت دوستت دارم
بهترین هارو براتون خواستارم در پناه خداوند متعال
سلام استادارجمندودوستان همفرکانس وباخدایم…استادمقاله عالی بودمثل همیشه…من الان دقیقا احساس میکنم دارم دوره ی تکاملم رومیگذرونم چون الان درکم ازصحبتهای شماتغییرکرده وبه اون حرفتون رسیدمکه میگفتیداگرصدبارفایلهاروگوش کنیدبازهم نکته جدیدی برای شماداردواین یعنی مدارماتغییرکرده…استادمن به هرخواسته ای فکرمیکنم مشابه اونهارومیبینم اماهنوزخواسته ی بزرگ مدنظرم روجذب نکردم ومطمینم دارم دوره ی تکامل رومیگذرونم.هرروزبه لطف خداوندنشانه هاوالهامات خداوندرودریافت میکنم وخواسته های کوچک راجذب میکنم ودارم به مداربالاترمیرسم چون حسم ودرک ازقانون خیلی بیشترشده الان فقط خدارومیبینم ونه تنهانگران بدست آوردن خواسته هام نیستم بلکه هرروزامیدم بیسترمیشودواحساس نزدیکی بیشتری باخداونددارم قبلا هرفکری به ذهنم میرسیدکه حتی احساس خوبی هم داشتم ولی باورم نمیشدکه همین فکرهم الهام خداونداست وفکرمیکردم تصورات خودم است تااینکه به پیشنهادشماارتباط باخدای دونالدوالش روهم شروع کردم به خوندن حدودا۲۵صفحه خوندم وامروزهم این مقاله که همه چیزروتاییدکردوواقعاهرلحظه ایمانم وباورم قویترمیشه …دراین مقاله شمافرمودین که فکرکه به ذهن مامیرسدحتماخداوندتوانایی رسیدن اون رو هم درمادیده است…وخداروشکرمیکنم که مهرتاییدی به باورهاواحساس والهاماتم زدیدچون من فکرهای زیادی به ذهنم میرسدکه خوب وعالی هستندولی تاامروزباورنمیکردم وهمش فکرمیکردم افکاربزرگ روخدابه ذهن افرادی مثل استادمیندازه که به خدانزدیک هستندواحساس لیاقت وعزت نفسم ضعیف بودالان آنقدرآرومم که بادیدن پروازکبوترها توآسمون به وجدمیام وحرفهایی ازدیگران که قبلاخیلی ناراحتم میکردالان کاملابی تاثیرشده وخداروشکرمیکنم که به این مداررسیدم وراحت میتوانم بی هیچ شک ودودلی باخداحرف بزنم وحرفهایش رابشنوم(احساس کنم)استادخداواقعاخیلی هواموداره چون هروقت باسوالی مواجه میشم که ذهنم رودرگیرمیکنه به یه شکلی منو به سمت جواب سوالم هدایت میکنه طوری اون لحظه فقط سپاسگزاری میکنم…استادممنونم این مقاله خییییلی عالی بودوبرای من مهرتاییدی برافکارواحساساتم بوددیگه نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم خداخیلی منودوست داره که باشماوخانواده ام هستم که هم مداروهم فرکانس با شماها عزیزانم هستم عاششششقتونم…سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم…
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته بی نظیر
تو جای جای این سایت که وارد میشم اینقدر آگاهی بخشه واسم که نمیدونم اول از کدوم شروع کنم ، از هر قسمتش یه جوری خاص آگاهی دریافت میکنم .آخه مگه داریم این همه انرژی و حال خوب تو یه مجموعه ای جز اینجا جمع شده باشه ؟ هر چی فکر میکنم چیزی به ذهنم خطور نمیکنه ?
خود همین سوال کلی گره های ذهنیمو باز کرد،
فهمیدم ضعف کارهام از کجا آب میخوره .
دلیل انتخاب هدفم برام واضح شد ، تو کامنت یکی از بچه ها که تو کانال هم قرار گرفت که گفته بود دیگه چقدر شهرت چقدر پول و ثروت و امکانات عالی چقدر مسافرتها و اوضاع عالی ، خود من به خیلی هاشون هنوز نرسیدم ولی میدونم که هدف انسان متعالی تر و برتر از همه اینهاست که هر چقدر هم سمتش پیش میری بیشتر مجذوب و مشتاقش میشی .
من هنوز اول راهم ، میتونم بگم بعد سه سال آشنایی با این سایت تازه دوزاریم افتاده که من تو زندگیم چه کاره ام !
به ارتباطم با خودم و با خدا که نگاه میکنم میبینم هیچی قشنگتر از این نیست ، هر چی حال خوبه تو این ارتباطه نهفته ست . من به وضوح به این فهم رسیدم و روز به روز هم داره بیشتر میشه ، من که اصلا نمیتونم واسه این فهم حدی ببینم و سقفی تعیین کنم .
تو این ۵ ماه و نیمی که تمرین انجام میدم و فایل گوش میدم و همش پیگیر سایت هستم خیلی همه چیز تغییر کرده ، حتی با وجود درس خوندن و امتحان دادنام باز هم پس نکشیدم و ادامه دادم و چقدر اینبار نتیجه برام متفاوت بود .حتی تو تربیت بدنی که این ترم داشتم دلیلش رو کار کردن رو خودم میدونستم و اصلا متعجب نبودم که چطور شد منی که اصلا تو یه جلسه کلاسش شرکت نکردم و اصلا نمیدونستم دبیر کیه ؟ ،به راحتی با یه تحقیق که با تاخیر دادم نمره گرفتم و چقدر محترمانه باهام برخورد شد .
اینبار با تعهد سفت و سختی تو میدون هستم و اگه سرمم بخواد بره پای تهعدم هستم و جونم براش میدم .
با مثال دوچرخه سواری هم فهمیدم که چقدر عاشق دوچرخه سواریم و یادم رفته بود که آرزوی بچگیم دوچرخه سواری بوده و هست ، حتما براش اقدام میکنم .
جدا از استاد چقدر کلام شما هم دلچسبه خانم شایسته عزیزم .
خیلی دوستتون دارم .
ممنونم و سپاس گزارم
باسلام خدمت خانم شایسته عزیز
واستاد گرامی ودوستان خوب همفرکانسی.
بازهم برگ زرینی از خانم شایسته.
واقعن این مقاله برای من خیلی حیاطی بود چون که نگاه به زندگی ام میکنم میبینم تقریبا با قانون آشنا شدم .روابطم خیلی بهبود پیدا کرده .هر روز وقت زیادی میگذارم برای دوره های استاد وکارکردن روی خودم.
و ایده های خوبی بهم الهام شده که بعضی ها را بلافاصله اقدام کردم بعضی نیم کاره وبعضی هم به ثمر نرسیده هنوز.
وبه مرور احساس سردگمی وکلافگی و سرد شدن بهم دست میده که چرا نتایج عالی از راه نمیرسه.
وخدا را شکر که وقتی طی مسیر به اشکالی بر میخوریم امداد سایت استاد به کمکان می آید واین بار همسر بهم آدرس این مقاله خانم شایسته را داد و مطالعه کردم ومطمئن شدم که بله باید دوره هدفگذاری را طی کنم تا مسیرم واضح ومشخص بشه تا بتونم راحت بدون سرددگمی حرکت کنم .
الان ابزاری که دارم مثل یک ماشین آخرین سیستم دارم وبا تمام امکانات ولی مسیرم را درست نمیدونم .پس نتایج خوبی حاصل نمیشود به مقصد نمیرسم.
مطمئنم که یکی از قطعه های مهم پازل زندگیم را با دوره هدفگذاری پیدا میکنم .
این قضیه چرخ سواری شما ملکه ذهنم شد وهمینطور که میخوندم شما را تصور میکردم خیلی جالب بود ?♀️
درپناه خداوند باشید .
-سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته گل و دوستان عزیزم
همه ی تصمیمات گرفته نشده یا اجرا نشده ای در زندگی داریم که هنوز هم داریم تعویق انداختن اون ادامه میدیم.من خودم شخصا تصمیماتی توی زندگیم دارم که هنوز عملی نشده اما چند وقت پیش برای کار کردن بیشتر روی عزت نفسم تصمیم گرفتم به یکی از تصمیماتم جامه ی عمل بپوشونم که واقعا وقتی عملی شد خیلی حس خوبی داشتم هرچند فقط عملیش کردم و هنوز نگرفته ای نگرفته بودم ولی یه نفس رااااحت کشیدم?و بعداز چندروز نتایج شروع شد و ایمانم به خدا و به خودم و توانای هام بیشتر شد.واقعا چقدر خودمو از زندگی عقب انداختم با تصمیمات گرفته نشده و عملی نشده .وقتی عمل میکنیم به تصمیماتمون تازه میفهمیم ما چقدر توانایی و استعداد داریم چه ایده های عالی داریم براش که استفاده نمیکنیم ازش واقعا حیف نیست؟
تا اینجای کار فهمیدم باید یکی یکی تصمیمات به تعویق افتادمو اجرا کنم حالا در حین عمل ایده هایی هم به ذهنم میاد که اونارم انجام میدم دقیقا همون لحظه انجام میدم که شک و شیطان کمتر فرصت رسوخ به کنترل مغزم رو داشته باشن و بعد منتظر میمونم تا نتایج خودشونو نشون بدن.من کارم فروش اینترنتی هست چند وقت پیش چندتا کالای جدید اضافه کردم فروش نداشت عکساشو طوری گرفتم که تن مایکن باشه و خریدار بتونه قشنگ ببینه تن خور لباسو و بعد اندازه هارو دقیق تر وارد کردم باز دیدم یه چیزی کمه اومدم یه اشانتیون که گذاشتم کنارش دیدم جذاب تر شد بابا خیلی فرق کرد خیلی خوشحال شدم و کالا ها آنلاین شدن و آماده فروش حالا منتظر گرفتن نتیجه هستم که البته اگر نتیجه دلخواه نبود ایده ی دیگه ای به من گفته میشه و نگران و ناراحت نیستم قدم اول که بهم گفته میشه عملی میکنم قدم دوم گفته میشه باز .
اینکه چقدر اجرا کردن این ایده ها انرژی و انگیزه میده بستگی به ما داره که چقدر قبولشون داریم و چقدر به توانایی مون ایمان داریم ریشه ش همون عزت نفسه که همه ما یه جرایی ضعف داریم توش و باید روی خودمون کار کنیم.باز هم برمیگردیم به بحث باورها که چقدر خودمونو باور داریم و چقدر اماده ایم برای اجرای ایده های الهامی.یادمون باشه خداوند همه ی مارو یه جور خلق کرده ولی یه دسته از آدما توانایی هاشونو شناسایی میکنن و بهره میبرن و خیلی های دیگه هرگز به استعدادهاشون پی نمیبرن و انگیزه ای برای استفاده از اونا ندارن.
براتون آرزوی سعادت و پیروزی رو از خداوند یکتا دارم.
سلام خانم شایسته مهربون
سلام استاد عزیزم
و سلام به همه ی عزیزان هم گروهی
خانم شایسته نمیدونید چقدر به شنیدن این حرفا و این راهکارها نیاز داشتم.منم یه ایده داشتم که خیلی وقت بود پشت گوش انداخته بودم و هر دفعه بهانه میاوردم برای انجامش.دیشب که این متن رو خوندم خیلی انگیزه گرفتم و بعدش که اهرم رنج و لذت رو برای این قضیه نوشتم دیگه انگیزه هام چند برابر شد.با خودم گفتم حتما باید فردا برم انجامش بدم.خب امروز از خواب زودتر بیدار شدم و با خودم گفتم باید اینکار امروز انجام بشه.آماده شدم و رفتم به مجموعه ورزشی و دلو زدم به دریا و به نفر اول سلام کردم و خودمو معرفی کردم و گفتم چکاره ام و چه ایده ای دارم و ازش خواستم که اگر کسی رو میشناخت که مایل بود با من کار کنه میتونه به من زنگ بزنه.اینم بگم ایدم در مورد آموزش فوتباله.ایشونم با کمال میل قبول کرد.نفر دوم رو هم به همین صورت انجام دادم.خب اولا که قدم اول رو بالاخره برداشتم.دوما فهمیدم با صحبت با این دو نفر که چطور میتونم بهتر خودمو پرزنت کنم و مورد سوم هم اینکه با خودم گفتم چقدر ساده بود که من الکی اینهمه مدت به تعویق انداختمش.قدرتم بیشتر شد.
اینکه اینطوری بیام معرفی کنم خودمو هم یه ایده لحظه ای بود.چون قبلا همش فکر میکردم بحث تبلیغات چی.چطوری آگهی چاپ کنم.امروز ناخودآگاه رفتم برای اینکه به شیوه تمرین جلسه ۶ عزت نفس خودمو معرفی کنم.الان که نگاه میکنم میبینم من با همون امکاناتی که داشتم از جمله دو عدد پا،یک عدد زبان? به همراه لب و تارهای صوتی?،یه خودکار و چند تکه کاغذ و اراده و عزت نفسم،رفتم جلو و کار انجام شد.قطعا در روزهای آینده هم میرم برای اینکار و خیلی جالبه که تمرین جلسه ۶ عزت نفس هم یه جورایی داره انجام میشه.
خوشحالم که اینطوری ایمانم رو به خدا ثابت کردم و توی این قضیه هم قدم برداشتم.چون جاهای دیگه مثل اقدام برای فوتبال و وارد شدن به تیم فوتبال بوده که قدمهایی برداشتم که الهاماتی بوده ولی در این مورد باورهام مورد داشت و یکم طول کشید.
یه نکته جالب دیگه هم از بحث الهامات بگم.امروز میخواستم با دوچرخه برم ولی وقتی برداشتمش دیدم که لاستیکش کم باد شده.تعجب کردم چون مشکلی نداشته.بعد اومدم بادش کنم و شروع کردم به باد کردن وسطاش یهو یه ندایی بهم گفت این یه نشونس.باید پیاده بری.منم متوقف کردم و پیاده راه افتادم.اولش نفهمیدم چرا این حس اینو گفت ولی بعدش تو راه متوجه چیزایی شدم و چیزایی رو دیدم و چیزایی رو تجربه کردم که کاملا فهمیدم که چه چیزای خوبی در انتظارم بوده و به همین دلیل این اتفاق افتاده.یعنی یه ایده جالب گرفتم برای تقویت بدنم تو همین راه.کلی موقع پیاده روی توی مجموعه ورزشی حسم خوب شد و صدای پرنده های خوش آواز و درختان زیبا و هوای خوب و کلی چیز خوب دیگه.بعد که اومدم خونه دیدم اونقدری که لاستیک رو باد کردم هیچ تغییری نکرده.خیلی جالب بود.
خدایا شکرت بابت هدایت هات.
ممنون بابت دستانت روی زمین.
ممنون ای خالق زمینی که از طرف خدا کمکم کردی.
سلام محمد جان
واقعا عالیییه که به الهاماتت از سوی خداوند مهربان عمل میکنی.
همینطوری ادامه بده مطمعنم آینده درخشانی در انتظارت هست چون من خودم ورزشی ام اینو خوب میدونم همه دنبال ایده ها و استعداد های خوب هستن.
شاد و موفق و سعادتمند باشی.