آموزش های استاد عباس منش چه راهکاری برای اجرای «تصمیماتِ به تعویق افتاده» و تحقق «اهداف فراموش شده» دارد؟ - صفحه 2

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیآموزش های استاد عباس منش چه راهکاری برای اجرای «تصمیماتِ به تعویق افتاده» و تحقق «اهداف فراموش شده» دارد؟
479

شروع همه ی دستاوردهای بزرگ بشری با یک آرزو، یک هدف، یک خواسته و یک ایده ی ساده بوده است. یعنی لحظه‌ای که یک فرد توانسته توانایی خودش را در تحقق یک هدف‌یا آرزو باور کند‌، برای تحقق شان تصمیم بگیرد و به خاطر آن باورها‌ی قدرتمندکننده، تصمیم گرفته شده را عملی کند.
قبل از اینکه آرزویی در دلمان شکل بگیرد، «توانایی تحقق آن آرزو» در وجودمان ساخته شده است و منتظر است تا فرصت بروز بیابد. در حقیقت اینکه یک آرزو در قلب مان شکل می گیرد و به میان کلام مان نفوذ می کند و تمام وجودمان را مشتاق می کند برای داشتن و تجربه ی آن آرزو، یک نشانه ی مهم است از اینکه تواناییِ لازم برای تحقق آن آرزو اکنون در وجود ما آماده و منتظر بروز است. این قانون خداوند است. این خاصیت انسان است و ویژگی ای که خداوند برای انسان ساخته تا بتواند با تحقق خواسته هایش جهان را رشد بدهد. بنابراین اگر این ارتباط معنا دار بین داشتن یک آرزو یا خواسته و آماده شدن امکانات لازم درونی برای تحقق آن خواسته را بفهمی، دیگر رویاهایت را آرزوهایی دور و دراز نمی دانی بلکه یک نشانه می دانی از اینکه توانایی مورد نیاز برای آن خواسته اکنون آماده ی بهره برداری است.

اما مسئله این است که خیلی از افراد‌ توانایی‌هایی را فراموش کرده‌اند که همین حالا در وجودشان خاک می‌خورد و می تواند آرزوهایی را محقق کند که سالهاست به عنوان رویایی دور از دسترس به آن نگاه می کنند. به همین دلیل برای خیلی از افراد سالها زمان می‌برد تا بخواهند تصمیمی بگیرند و برای خیلی‌ها هم مدت‌ها زمان می‌برد تا برای تصمیمی که گرفته‌اند‌، عملا اقدام کنند. یعنی آنها همچنان در صف انتظارِ همان شنبه ی معروفی هستند که بالاخره یک روز از راه می رسد…

تمام زندگی ما روی این اصل استوار است که‌: «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء بازتاب باورهای خودمان است.»

درست است که ساختن باور یک فرایند تکاملی است و باور یک شبه ایجاد نمی‌شود‌؛

درست است که نتایج ما همواره به اندازه باورهای مان است‌؛

درست است که «به تعویق انداختنِ اخذ یک تصمیم»‌، نشانه‌ی این است که هنوز باورمان به اندازه‌ای قدرت نگرفته تا خودش را به شکل «یک تصمیم اخذ شده» نشان دهد‌؛

درست است که «به تعویق انداختن اجرای یک تصمیم»‌ نشانه‌ی این است که‌ تغییرات درونی ما فقط تا همین جای کار را جواب داده است و آنقدرها قدرت ندارند که منجر به اقدام هم بشود.

درست است که تا آن باور ساخته نشود‌ و آن میزان از ایمان ایجاد نشود‌، در مدار آن خواسته قرار نمی‌گیریم و به راه‌حل‌ها‌، ایده‌ها و فرصت‌هایی که اهداف‌مان را محقق نمایند‌، دسترسی نداریم‌؛

همه اینها درست‌! اما قرار گرفتن در مدار خواسته‌، خود به خود صورت نمی‌گیرد. باید خودت را در مدار خواسته قرار دهی. تغییر یک مسابقه یک نفره با خود قبلی‌ات است.
تکامل خود به خود رخ نمی‌دهد‌، باید خودت را در مسیر تکاملی قرار دهی و تعهدی غیر قابل مذاکره برای برداشتن قدم‌ها داشته باشی. زیرا باورهای تو همزمان با قدم‌هایی که برمی‌داری رشد می‌کنند. تکامل تو با ناشناخته هایی که تجربه می کنی، مهارت هایی که کسب می کنی و حتی اشتباهاتی که انجام می دهی و درس هایی که از آن اشتباهات می آموزی طی می شود.
باور ساختن مثل پروسه تولید یک کالا نیست که‌ اول صبر کنی تا فرایند تولید به اتمام برسد و سپس از کالا استفاده نمایی. یعنی نمی‌توانی بگویی من یک گوشه می‌نشینم و روی باورهایم کار می‌کنم و آنها را به اندازه کافی قدرتمندکننده می‌کنم و سپس این پروسه را متوقف و تمام می‌کنم و از محصول ساخته شده‌، بهره می‌برم.
زیرا باور ساختن یک فرایند همیشگی است. زیرا جهان در هر لحظه به فرکانس‌های تو پاسخ می‌دهد و در هر لحظه در حال اجرای همان میزان باور ساخته شده هستی.
ماجرای جهان ما به این شکل است که‌، در هر لحظه نتیجه آنچه را در زندگی‌ات می‌بینی که‌، در ذهنت در حال ساختنش هستی.
این نتیجه اول در قالب شک کردن به شیوه ها و راهکارهای قبلی کار خود را آغاز می‌کند، سپس اطمینان از اینکه شیوه قبلی اشتباه بوده‌ بیشتر می‌شود، سپس تصمیم برای فراموش کردن شیوه قبلی‌، سپس تصمیم برای نگرش به شیوه آگاهی‌های جدید‌، سپس فکر کردن به توانایی‌هایت‌ و باور کردن آنها و فکر کردن به اینکه می‌توانی این توانایی را جدی بگیری‌، می‌توانی داشتن این هدف و رویا را ممکن بدانی و از این توانایی برای تحقق‌اش استفاده کنی‌،
سپس کم کم همه ی روند برای شما ذهن شما منطقی تر می شود و به خاطر برداشته شدنِ مقاومت های ذهنی ای که حاصل غیر ممکن بودن داشتن آن خواسته یا ناتوان شمردن خودت در تحقق آن خواسته بوده است، ایده‌هایی از راه می‌رسند برای تحقق آن خواسته.

از آنجا که همه چیز در ذهنت منطقی شده است، تصمیم می‌گیری آن ایده ها را عملی کنی؛

از طرف دیگر از آنجا که در حال تغذیه ذهن با ورودی‌های مناسب هستی‌، باورهای قدرتمندکننده‌ بیشتر قدرت می گیرند و ایمان و عزت نفس تو را بیشتر می‌کنند تا برای اجرای آن ایده قدم برداری‌. سپس آن قدم جواب می‌دهد و آن نتیجه اعتماد به نفس و انگیزه‌هایت را رشد می‌دهد تا به خودت بگویی: اگر برای این خواسته جواب داده‌‌، پس برای آن یکی خواسته هم باید جواب بدهد. و به این شکل نرم و آرام و بدیهی‌، روند تغییر شرایط زندگی‌ات شروع می‌شود.
اما مسئله این است که جنس از ورودی‌ها باید ادامه دار باشند تا تا آن جنس از خروجی ها نیز ادامه داشته باشد. یعنی ذهن همیشه باید تغذیه‌ای مناسب داشته باشد تا به مدار هماهنگ با خواسته ات دسترسی پیدا کنی، بتوانی وارد مدار بشوی‌، در آن مدار بمانی و در آن مدار به ثبات برسی و سپس به مدار بالاتر صعود کنی. وگرنه اگر این ورودی‌های قطع شود‌، خروجی نیز قطع می‌شود و به مدارهای پایین‌تر سقوط می‌کنی.
در همین چند وقته تجربه‌ای داشتم که خیلی خوب ثبات یا عدم ثبات در یک مدار را به من آموخت. به مدت چند هفته بود که هر روز مسیری طولانی را با دوچرخه می‌پیمودم و هر بار این مسیر برایم کوتاهتر به نظر می‌رسدو هر روز رکاب زدن با دوچرخه برایم راحت‌تر می‌شد. به گونه‌ای که گاهی مثل برق و باد با سرعت از کنار عابران رد می‌شدم.
مدتی در روند دوچرخه سواری‌ام تعویق افتاد و نتوانستم این کار را به شکل هر روز ادامه دهم. شاید کمتر از یک ماه. تا اینکه چند روز پیش دوباره سراغ دوچرخه رفتم  تا مثل همیشه مثل برق و باد و با سرعت دوچرخه را برانم.
کمی که پیش رفتم احساس کردم رکاب زدن برایم به راحتی قبل نیست.
اول از همه به خود گفتم حتماً به دلیل سربالایی است. لذا کم کردن بی‌ وقفه دنده را شروع کردم و از آنجا که عجله داشتم تا زودتر به حالت ساده رکاب زدن برسم‌، بی وقفه دنده را از ۶ به ۱ تغییر دادم و فهمیدم رکاب دوچرخه خیلی بیش از حد روان شده.آنقدر زیاد که دیگر چیزی در کنترل من نیست. یعنی فقط رکاب می‌زنم اما دوچرخه حرکتی ندارد.  در واقع قانون تکامل اینجا خودش را نشان داد. وقتی پیاده شدم‌، متوجه شدم به خاطر عدم رعایت این قانون در کم کردن دنده‌، زنجیر دوچرخه افتاده.
زنجیر را درست کردم و به راهم ادامه دادم. اما خبری از راحتی رکاب زدن به شیوه روزهای قبل نبود. سرانجام به این نتیجه رسیدم که‌، حتماً دوچرخه اشکالی پیدا کرده و به نرمی قبل نیست.
از آنجا که در چند روز گذشته‌، میکائیل از دوچرخه استفاده می‌کرد‌، قضاوت ذهن هم شروع شد که‌، بله حتماً کار کار اوست و اشکالی رخ داده است.
یعنی همه عوامل را در این ماجرا لحاظ کرده بودم الا خودم را. حتی به این موضوع فکر هم نکردم که‌، این وقفه یک‌ماهه موجب شده تا ماهیچه‌های من تکرار و تمرینی نداشته باشند. یعنی ورودی مناسبی دریافت نکنند. پس بدیهی است که نتوانم به راحتی قبل رکاب بزنم.
این موضوع را در چند روز آینده متوجه شدم. یعنی وقتی به خاطر تکرار روند‌، دوباره پاهایم عادت کرد و رکاب زدن برایم به روانی قبل شد‌، ماجرا را فهمیدم.
دوچرخه همان دوچرخه با همان کیفیت چند روز پیش بود‌، اما من به خاطر تکرار و تمرین دوچرخه سواری‌، به مدار بالایی برگشته بودم. در یک کلام‌، تعویق و تآخیر قبلی در روند تمریناتم‌، مرا به مدار قبلی برده بود.
باورهای ما نیز به همین شیوه عمل می‌کنند و در هر لحظه و هر روز نیاز به تغذیه مناسب دارند. پس انتظار نداشته باش اگر مدتی بی وقفه روی باورهایت کار کنی‌، برایت کافی است.
کنترل ذهن و تغذیه آن با ورودی‌های مناسب‌، یک کار همیشگی است.
اما در شروع کا‌ر باید یک جهاد اکبر به راه اندازی تا این چرخ‌های زنگ زنده را که در یک سربالایی قرار دارد‌، اول بتوانی حرکت دهی و کم کم آن را به سطح برسانی و سپس به سوی سراشیبی روانه شوی.
این جهاد اکبر را زمانی می‌توانی شروع کنی که این اصل را درک کنی که:
تمام اتفاقات زندگی تو به وسیله فرکانس‌های خودت رقم می‌خورد. اقدامات تو برای اجرای تصمیمات به تعویق افتاده یا اخذ تصمیمات به تعویق افتاده‌‌، به اند‌ازه‌ای است که می‌توانی این اصل را جدی بگیری.
اگر می‌خواهی در تله به تعویق انداختن ایده‌هایت نیفتی و تصمیم‌هایت را فقط در حد یک تصمیم باقی نمانند‌، باید قوانین جهان و موجودیت فرکانسی خودت را درک کنی.
یادت باشد که ما به دنیا آمدیم تا جهان را تجربه کنیم، اتفاقات را تجربه کنیم و با این تجارب به شناخت بهتری از خودمان و خواسته هامان برسیم. این همان کار خاص و مهمی است که باید انجامش دهی.
خواسته‌های واقعی تو در این مسیر کم کم مشخص می‌شوند. حتی با قدم برداشتن برای هر هدف لحظه‌ای‌ و به نظر غیر مهم‌، یک قدم به خواسته‌ی واقعی‌ات نزدیک تر می‌شوی.
ما با تجربه هر خواسته رشد می کنیم ، حتی اگر بدانیم که این خواسته واقعی مان نبوده، کمترین نفعش این است که درباره خواسته واقعی مان واضح تر شده و به مسیر آن خواسته هدایت می شویم.
هرگز اینگونه نیست که شما یک گوشه بنشینی و فکر کنی که کدام کار برایت بهتر است یا کدام تصمیم مهم‌تر است یا ارزش بیشتری دارد که همان تصمیم را بگیری و نخواهی وقتت را برای اجرای این تصمیم یا این ایده که الان داری‌، هدر دهی.
راهش برداشتن اولین قدم برای اجرای اولین ایده‌ای است که به تو الهام می شود. نباید اجازه دهی آن ایده به شکل یک تصمیم نگرفته و یا یک تصمیم گرفته شده اما اجرا نشده‌، باقی بماند.
زیرا به اندازه‌ای که می‌توانی این ایده‌ها را مهم و الهام شده از جانب خداوند بدانی‌، راه‌های ارتباط با او را باز نگه می‌داری و
بیشتر هدایت پروردگار را در قالب الهام یک ایده یا نشانه‌ی واضح تر، دریافت می کنی.
این مراحل رشد شماست و همیشه قدم بعدی زمانی به شما گفته می شود که قدم قبلی را برداشته باشی و تصمیم قبلی را اجرا کرده باشی و ایده‌ی الهام شده‌ی قبلی را عملی کرده باشی.
و مهم‌تر از همه‌، این تو هستی که آن ایده یا نشانه را درک می کنی و می‌شناسی، به همین دلیل انتظارهم نداشته باش تا دیگری به شما بگوید که باید چکار کنی.
اصلا آن ایده آمده تا شما را هدایت کند و اگر به آن توجه نکنی و خیلی سریع اجرایش نکنی، شیطان ذهنت زودتر از آنچه فکرش را کنی دست به کار و تو را در همان ابتدای راه متوقف می کند. این کار شیطان ذهن است. در حالیکه قلب شما، با ایده ها و الهاماتش شما را هدایت می کند.
راه دریافت این هدایت، برداشتن اولین قدم است
شما در مسیر تصمیم‌هایی که آنها را به تعویق نمی‌اندازی و برای‌شان قدم برمی‌داری‌، تجاربی کسب می‌کنی که شما را رشد می‌دهد و درباره اهداف و قدم‌ها و تصمیمات بعدی‌، به وضوح بیشتری می‌رساند و توانایی‌های بیشتر را برای اجرای تصمیمات مهم‌تر بعدی‌، در وجودتان شکوفا می‌کند.
پس به بهانه انجام یک کار خاص‌تر یا یک تصمیم مهم‌تر‌، گرفتن یک تصمیم و اجرای آن را به تعویق نینداز و بیهوده منتظر یک فرصت مناسب یا یک شنبه‌ی دیگر نباش‌. زیرا راهش این است که این جهاد اکبر را شروع کنی و از دل تضادها، خواسته هایت را با وضوح بیشتری بشناسی.
یکی از مهم‌ترین راهکارها که حکم قدم اول و مهم ترین قدم را دارد برای «جهادی اکبر به پا کردن» برای «انجام کارهای مدت‌ها به تعویق افتاده»، آگاهی ها و تمرینات جلسه دوم | دوره روانشناسی ثروت 1 است.

این جلسه دو اهرم بسیار مهم و اساسی را یادآور می‌کند که برای ساختن هر هدفی لازم داریم. زیرا قرار نیست ما در مسیر اهداف‌مان سختی بکشیم. قرار است اهرم‌هایی را بشناسیم و از آنها استفاده ببریم که مثل کاتالیزور‌، روند را برای‌مان ساده و به مسیر صحیح هدایت‌مان می‌کنند. این دو اهرم‌، اهرم رنج و لذت نام دارد.

یعنی خواسته‌هایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکن‌ها دسته بندی نموده‌، به گونه‌ای که بی‌خیالشان شده‌ای یا نزدیک است‌، برای همیشه بی خیالشان بشوی،  نتیجه‌ی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن درباره‌ی رنج ها و لذت‌های پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شما شکل گرفته است. به عبارت ساده‌تر  در ذهن تو‌، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته‌، درست نیست. اهرم رنج و لذت نام دارد.

شرایط کنونی ما‌، خروجیِ تصمیماتی است که گرفته‌ایم یا به تعویق انداخته‌ایم.  هر تصمیمی که می‌گیریم یا به تعویق می‌اندازیم‌، راهکار ذهن‌مان است برای دور شدن از یک رنج یا کسب یک لذت و به طور خلاصه‌، تبعیت ذهن از اهرم رنج و لذتی که برایش تعبیه شده است.

این اهرم که ساختار ذهن شما را پیکرده بندی می‌کند‌، عصاره ی فکر شماست. یعنی ذهن با این اهرم برنامه ریزی می‌شود و ناخودآگاهانه ، رفتارهای‌مان را در کنترل می‌گیرد‌، بر تصمیمات و ایده‌هایمان اثر می‌گذارد‌، اولویت‌هایمان را تعیین می‌کند‌، افسار زندگی‌مان را به دست می‌گیرد و به ما در جهت ساختار آن اهرم‌، خط می‌دهد و تجربه‌های زندگی‌مان را پیرامون این برنامه شکل می‌دهد.

دلیل اینکه آدمها در شرایط متفاوت‌، عکس‌العمل های متفاوتی دارند‌، «اهرم‌ها رنج و لذت‌ متفاوت» در ذهن‌شان است که انگیزاننده‌ و محرک ذهن است برای فرار از آن رنج‌ها و بدست آوردن آن لذت‌ها.

بنابراین اگر این اهرم‌ بر علیه تو باشد‌، یعنی برنامه ای بر علیه خودت‌، در ذهنت نصب کرده‌ای.

برای همین بسیار مهم است که عملکرد این اهرم را در ذهنت بشناسی‌ تا دلیل واکنش‌های ذهن و بازتاب آن واکنش‌ها در رفتار و سپس تجربه‌ات را  درک کنی. یعنی بدانی:

چرا از انجام« باید‌های هم‌جهت با خواسته‌ات» (اقداماتی که ارزش می‌آفریند) فرار می‌کنی؛

و چرا سرگرمِ انجام «نباید‌هایی» هستی که بین تو و کیفیت زندگی مورد دلخواهت‌، فاصله می‌اندازد؛

و مهم‌تر از همه‌، فرایند نصب شدنِ این رنج و لذت‌ها را در ذهنت درک کنی تا بتوانی جای رنج و لذت را در این اهرم‌ به گونه‌ای قرار دهی که هم‌جهت با خواسته‌هایت کار کند.

زیرا خواسته‌هایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکن‌ها دسته بندی نموده‌، به گونه‌ای که بی‌خیالشان شده‌ای یا نزدیک است‌، برای همیشه بی خیالشان بشوی،  نتیجه‌ی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن درباره‌ی رنج ها و لذت‌های پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شکل گرفته است. به عبارت ساده‌تر  در ذهن تو‌، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته‌، درست نیست.

این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 به شما چگونگی طراحی رنج و لذت در این اهرم را به گونه‌ای که با خواسته‌ات هم جهت بشود‌، یاد می‌دهد.

در این جلسه شما می‌آموزی که چگونه  با پرسیدن سوالات اساسی و  پرداختن به «آیاها و چراهایی» که از جنبه‌های مختلف به «منطقِ رنج‌ و لذت‌های تعریف شده در ذهنت» حمله می‌کند‌، میزان ارزشی که می‌آفرینند را بررسی ‌کنی و میزان پایداری نتایج‌شان را محک بزنی و به این شکل‌ و طی این پروسه‌ به وسیله‌‌ی متوقف ساختن لذت‌های موقتی و ناکارایی که تو را در خلاف جهت خواسته‌ات پیش می‌برد‌ و مشتاق شدن برای انجام اقدامات کارا و هدایتگرانه‌ای که به اشتباه در ذهنت با رنج مساوی شده بود‌‌، قدرت نهفته در آن رنج‌ها و آن لذت‌ها را به گونه‌ای برمی‌انگیزانی و رهبری می‌کنه که:

موجب هُل دادن تو به سمت آن خواسته و همزمان کشیدنِ تو به سمتِ آن خواسته بشود.‌ به عبارت ساده‌تر‌، جای رنج و لذت را در این اهرم‌، هم جهت با خواسته‌ات می‌کنی و ذهنت را با خودت و خواسته‌هایت هم‌-جهت و هم-کار می‌کنی.

زیرا درست نشاندن جای رنج و لذت در این اهرم‌، تنها ابزار است برای: «ذهنت را با خودت همیار و همکار کردن» و نیرویش را به نفع خودت به کار گرفتن و با او تشریک مساعی کردن.

از آگاهی‌های این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 کمک بگیر و این دو اهرم قدرتمند را در وجودت بیدار کن و در جای مناسب قرارشان بده.

برای من، جلسه دوم از دوره روانشناسی ثروت 2، یکی از مهم ترین آگاهی هایی است که باید هر چند وقت یک بار برای خودم تکرار کنم. خصوصا وقتی که احساس می کنم در یک جایی از مسیر بهبود، متوقف مانده ام و هیچ راهکاری ندارم.
استاد عباس‌منش در این جلسه نقش اهرم رنج و لذت را در حل معظل کارهای به تعویق افتاده یا به ظاهر غیرممکن به خوبی شرح داده است. هر کدام از تمرینات این دوره‌، به گونه‌ای طراحی شده تا عادت‌های فکری و رفتاری قدرتمندکننده‌ای در شما ایجاد شود تا:
اولاً: هدف داشته باشید
ثانیاً: باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن اهداف را بسازید تا بتوانید به مدار آن اهداف هدایت شوید.
داشتن هدف های واضح و مشخص و ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف، تنها راه رسیدن به هر هدفی است. برای رسیدن به این نقطه‌، کار شما جدی گرفتن تک تک آموزش‌ها و تمریناتی است که در این دوره آمده است. خصوصاً جلسه دوم این دوره‌، مختص حل معظل کارهای به تعویق افتاده‌ یا قدم‌های برداشته نشده است.
تک تک تمریناتی که استاد عباس‌منش در این دوره ارائه داده است‌ را جدی بگیر‌، حتی اگر به نظر برسد که به موضوع مورد نظر شما و هدفی که داری بی ربط است.
زیرا قطعا هدف بسیار مهمی پشت آن تمرین است و برای ایجاد باور قدرتمندکننده‌ای طراحی شده که لازمه قرارگرفتن شما در مدار اهداف‌تان است.
انجام این تمرینات و زندگی کردن‌، واکنش نشان دادن و رفتار کردن به شیوه این تمرینات‌، باورهای قدرتمندکننده و عادت‌هایی در شما می سازد تا همواره ایده هایت را جدی بگیری و قطعا آنها را به مرحله اجرا و عمل در آوری.
زیرا وقتی روی باورهایت کار میکنی، ایده هایی که مسائلت را حل و نعمت ها را وارد زندگی ات می کند، به شما الهام می شود
اما از آنجا که افراد زیادی درگیر مسئله نادیده گرفتن ایده ها و عمل نکردن به آنها به دلیل تنبلی، عدم احساس لیاقت و جدی گرفتن خودشان و هر دلیل دیگری… هستند، با نادیده گرفتن ایده هایی که به آنها الهام می شود، با دست خود، راه ورود نعمت ها را به زندگی شان می بندند.
مهم نیست هدف تان چقدر بزرگ است، زیرا توانایی‌های شما خیلی بیش از آنچه است که فکرش را بکنید. امکاناتی که خداوند در اختیارتان گذاشته خیلی وسیع‌تر از اینهاست. فقط کافی است این توانایی‌هایی که برای خلق اهداف‌تان در شما نهادینه شده را باور کنید تا بتوانید به امکاناتی وصل شوید که مسخر شما شده و وارد مداری شوید که اهداف‌تان آنجاست. زیرا وقتی در مدار اهدافتان قرار می گیرید، راه کارها و الهاماتی برای عملی ساختن و محقق کردن هدف تان از راه می رسد. سپس قدم به قدم در این مسیر هدایت می‌شوید.
استفاده از جلسه دوم دوره روانشناسی ثروت 1 را برای حل معظل  هر فردی توصیه می‌کنم که تا کنون تصمیمات زیادی را نگرفته و تحقق اهداف زیادی را به تعویق انداخته است. آگاهی‌های این دوره برای همه افرادی است که هنوز نتوانسته‌اند اهداف واقعی‌شان را بشناسند. آنهایی که در تله یافتن یک هدف مهم گیر کرده‌اند و هر ایده و الهامی را نادیده می‌گیرند و غیر مهم می‌دانند؛
آنهایی که به جای برداشتن قدم های پیش رو و پیروی از الهامات همین لحظه، منتظر یافتن یک رسالت جادویی و دهن پر کن هستند و نمی‌دانند که این آبشخور این معظل‌‌، همان برنامه‌ی ناکارایی است که بر علیه خودشان در ذهن‌شان نصب کرده‌اند. برنامه‌ای که جای رنج و لذت در آن به گونه‌ای طراحی شده تا آنها را مرتباً از هدف‌شان دور تر کند‌ و، تحقق آن را غیرممکن‌تر جلوه دهد.

اما وقتی برای تغییر این برنامه مصمم می‌شوی و از آگاهی‌های این دوره کمک می‌گیری‌، اقدامات‌ات‌، ایده‌هایت‌، علائق‌ات‌ و رنج ‌ها و لذت‌هایت‌، هم‌جهت و هم‌مسیر با خواسته‌ات می‌شود. زیرا این قانون ذهن است که وقتی جای رنج و لذت را در این اهرم در ذهن درست ‌می‌کنی و سمت خودت را انجام می‌دهی‌، ذهن قطعاً سمت خودش را خودکارانه انجام می‌دهد. به گونه‌ای که ناممکن ترین چیزها را ممکن می‌سازد.

ذهن اصلا اهمیت نمی‌دهد چه چیزی را رنج یا لذت می‌دانی‌، او فقط متمایل به حرکت به سمت لذت و فرار کردن از رنج است. ذهن همیشه راهی به سوی آن لذت‌ها و دوری جستن از آن رنج‌ها‌، در آستینش دارد.

برای همین است که وقتی این اهرم‌ها در ذهنت درست می‌شود یعنی هم-راستا با خواسته‌هایت می‌شوند‌، آنوقت اهرم رنج‌، شما را از هر آنچه فراری می دهد که ناهماهنگ با خواسته ات است و اهرم لذت به منظور کسب آن لذت‌، شما را به سمت آن خواسته می‌کشاند و این برنامه‌ی ذهنی نیرویی را در وجودت زنده نگه می‌دارد که ناخودگاه به سمت رفتارهای کارساز که در راستای خواسته‌ات است‌- همان رفتارهایی که قبلا انجامشان برایت رنج آور می‌بود‌- مشتاق می‌شوی و ناخودگاه متنفر می‌شوی از رفتارها و کارهای ناکارایی که فقط به خاطر درست نبودن جای رنج و لذت در این اهرم‌، به سمت‌شان گرایش داشتی.

به اندازه‌ای که این اهرم در ذهنت درست می‌شود و به ثبات می‌رسد‌، نتایج دلخواهِ زندگی‌ات نیز به ثبات می‌رسد و ادامه دار می‌شود

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
7

خدااااایا شکررررررت
هدایییت بود این خدا چقدررر خوبههههه بخدااا عاشقتمممممم
اول تشکر کنم از استاد عزیزم که توی کانال پیام های منتخب میذارن
کامنت آقای فردین شریفی از دوره ثروت ۱ جلسه ۲ اصلا لامپ هایی رو توی ذهنم روشن کرد
وقتی این کامنت خوندم یاد خودم افتادم که چندین اهرم رنج و لذت مینوشتم ولی ذهنم چنان مقاومت داشت که فقط تا چتد روز اول میتونستم بخونمش و تکرارش کنم و فراموشش میکردم
واقعا درکم خیلی در این موضوع کم بود
بعدش نشونه هایی از خدا گرفتم از اینکه دقیقا توی ذهن من اینجوری برنامه ریزی شده که باید سختی بکشم تا بتونم به خواسته هام برسم
یعنی توی مسیر قانون و خواسته هام ضربه بخورم تا حرکت کنم
با اینکه واقعا چندین بارهم ضربع خوردم ولی انگار این روند هی میخواست تکرار بشه
دیروز متنی در مورد این موضوع توی دفتری توی کارتن گذاشته بودم و جزو وسایل اضافی بود پیدا کردم که کلام استاد نوشته بودم در مورد اینکه نیازی تیست سختی بکشیم ما میتونیم راحت برسیم چرا باید زجر بکشیم
و دیشبم قبل از خواب جلوی آینه داشتم با خودم میگفتم میخوام راحت برسم چرا به خودم سختی بدم ذهنم پاسخ داد کیفش به همینه
وووو دیدم آرههه دقیقا خودشهههه
من الهامات خداوند خیلی جدی نگرفته بودم که دقیقا این پاشنه آشیلم هست
و امروز صبم که هدایت شدم به این مقاله زیبا ، من این مقاله رو قبلا خونده بودم ولی نگاه ، باور ، احساسم متفاوت تر بود واقعا
و خیلی زیاد لذت بردممممممم
خانم شایسته عزیزم ممنونم بخاطر سخاوتتون



2

5 سال پیش

سلام هم خانواده

دوست عزیز حرفات برام جالب بود و انگیزه داد بهم

گفتم ببین چه راحت میشه نشا نه هارو دریافت کرد

به قول تو ادم اگاهیهای استاد و در مورد یه مطلب چند بار بخونه

هر دفعه یه چیز جدید کشف میکنه

واین از الهامات ا و گفته های استاد عزیزمون هستش

خوشحالم که به درک اگاهی مورد نظرت رسیدی

برات بهترینهارو طلب میکنم

موفق و شاد و ثروتمند باشی


5 سال پیش

سلام محمد رضا جان

هرچقدر که درک وآگاهی ما کم باشه با حرکت و قدم ها رو با ایمان برداشتن قطعا بیشتر میشه

باید ادامه داد و این انتهایی نداره

6

سلام
واقعا سپاگزارم از استاد عزیز که تا این حد سخاوتمندانه در هر جایی از سایت وبه هر بهانه ای این آگاهی هارا در اختیار ما قرار میدهد.بعضی اوقات به خودم میگم با این همه فیلم و متنی که داخل سایت در اختیار ما قرار گرفته چه نیازیه که دوره تهیه کنیم.اما باز به خودم میگم اگه رایگاناش اینه پس اون دوره ها که باید بهاشو بدیم چی هستن.
در هر صورت بسیار ممنونم


6

با سلام به استادومریم عزیزم
اگر کسی بخوادبه موفقیت برسه این سایت بهترین راهنمای عملی در رسیدن به موفقیت است من مدت کوتاهیه با این سایت اشنا شدم قبل از اینکه با این سایت اشنا بشم ناخوداگاه قانون رو رعایت میکردم
ولی فقط فقط80 روزه با استادومریم عزیز و کامنتهای دوستان دارم روی باورهام کارمیکنم و درهمین مدت کوتاه تونستم سلامتیم رو بدست بیارم
و بادوره عزت نفس استادکه درنوع خودش یک دوره بینظیره هم خیلی در مسائل مالی پیشرفت کردم
هم سلامتیم رو به دست اوردم
هم خداوند رو در لحظه لحظه زندگیم همراهم هست
هم با قران مانوس شدم
واز همه مهمتر حالم خیلی خوبه
وهر صبح وشب دردفتر سپاسگزاری بابت تمام داشته هایم خداروشاکرم
واقعا از این نتایج بالاترهم مگه داریم اون هم توی این مدت کوتاه
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت


6

دوستان عزیزم خداروشکر میکنم که با وجود موفقیت های شما این باور در من زنده میشه که اگر دوستانم توانستند پس من هم میتوانم اگر ارزویی رو خدا در وجودمن نهاده پس پتانسیل رسیدن بهش و تواناییش رو هم داده اگر به ندای درونت گوش کنی و اعتماد کنی اروم اروم مسیر برات هموارو واضح میشه و ایده هایکی پس از دیگری ونشانه ها پشت سر هم ظاهر میشن
خداروشکر بابت این همه آگاهی و تکامل فکری و روحی و درک عمیق این اگاهی ها وحس خوبی که دارم خداروشکر نور امید در دلهایمان زنده میشود و به پیروزی وخدای درونمون لبیک میگیم خداروشکر وسپاس که در مسیر درست هستیم و همواره در بهترین زمان ومکان و موقعیت قرار داریم وهر کس همانجایی هست که باید باشد چون من خالق زندگی خودم هستم با باورهای درست وسالمم.من خودم رو واینده ی خودم وسرنوشت خودم رو عالی میبینم و امشب نشستم بار دیگر خیلی واضح ترسرنوشتم رو نوشتم وآینده ای روشن برای خودم رقم زدم ومیخام هر بار که به تکامل فکری رسیدم باز به لیستم اضافه کنم وزیبایی ها ثروت موفقیت اعتبار ایمان روخلق کنم چون من ارزشمندم ولایق بهترینها .
شادو پیروز باشید


6

سلام استاد عزیز و خانم شایسته جان واقعا بابت مقاله تون تشکر باعث شد باز قانون برام مرور شود چند تا نکته مهم برام باروری شد ۱ برای رسیدن به مدار بالا باید همیشه ورودی هام و کنترل کنم تا خروجی بهتر داشته باشم ۲ داشتن هدف ۳ باورهای قدرتمند همسو با اهدافم این ۳ اصل رو تا ابد باید انجام بدم واقعا خیلی لطف میکنید برای تک تک اعضای گروه خوا خیرتون بده


6

سلام استادارجمندودوستان همفرکانس وباخدایم…استادمقاله عالی بودمثل همیشه…من الان دقیقا احساس میکنم دارم دوره ی تکاملم رومیگذرونم چون الان درکم ازصحبتهای شماتغییرکرده وبه اون حرفتون رسیدم‌که میگفتیداگرصدبارفایلهاروگوش کنیدبازهم نکته جدیدی برای شماداردواین یعنی مدارماتغییرکرده…استادمن به هرخواسته ای فکرمیکنم مشابه اونهارومیبینم اماهنوزخواسته ی بزرگ مدنظرم روجذب نکردم ومطمینم دارم دوره ی تکامل رومیگذرونم.هرروزبه لطف خداوندنشانه هاوالهامات خداوندرودریافت میکنم وخواسته های کوچک راجذب میکنم ودارم به مداربالاترمیرسم چون حسم ودرک ازقانون خیلی بیشترشده الان فقط خدارومیبینم ونه تنهانگران بدست آوردن خواسته هام نیستم بلکه هرروزامیدم بیسترمیشودواحساس نزدیکی بیشتری باخداونددارم قبلا هرفکری به ذهنم میرسیدکه حتی احساس خوبی هم داشتم ولی باورم نمیشدکه همین فکرهم الهام خداونداست وفکرمیکردم تصورات خودم است تااینکه به پیشنهادشماارتباط باخدای دونالدوالش روهم شروع کردم به خوندن حدودا۲۵صفحه خوندم وامروزهم این مقاله که همه چیزروتاییدکردوواقعاهرلحظه ایمانم وباورم قویترمیشه …دراین مقاله شمافرمودین که فکرکه به ذهن مامیرسدحتماخداوندتوانایی رسیدن اون رو هم درمادیده است…وخداروشکرمیکنم که مهرتاییدی به باورهاواحساس والهاماتم زدیدچون من فکرهای زیادی به ذهنم میرسدکه خوب وعالی هستندولی تاامروزباورنمیکردم وهمش فکرمیکردم افکاربزرگ روخدابه ذهن افرادی مثل استادمیندازه که به خدانزدیک هستندواحساس لیاقت وعزت نفسم ضعیف بودالان آنقدرآرومم که بادیدن پروازکبوترها توآسمون به وجدمیام وحرفهایی ازدیگران که قبلاخیلی ناراحتم میکردالان کاملابی تاثیرشده وخداروشکرمیکنم که به این مداررسیدم وراحت میتوانم بی هیچ شک ودودلی باخداحرف بزنم وحرفهایش رابشنوم(احساس کنم)استادخداواقعاخیلی هواموداره چون هروقت باسوالی مواجه میشم که ذهنم رودرگیرمیکنه به یه شکلی منو به سمت جواب سوالم هدایت میکنه طوری اون لحظه فقط سپاسگزاری میکنم…استادممنونم این مقاله خییییلی عالی بودوبرای من مهرتاییدی برافکارواحساساتم بوددیگه نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم خداخیلی منودوست داره که باشماوخانواده ام هستم که هم مداروهم فرکانس با شماها عزیزانم هستم عاششششقتونم…سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم…


6

سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز
سپاس گزارم بابت این متن عالی که اماده کردید و در سایت قرار دادید ،فوق العاده بود من یه مدت هست دوتا الهام هی داره تکرار میشه اما بهشون توجه ای نمیکردم یکیش رو تا نصف انجام دادم ولی رهاش کردم اما با خوندن این متن باز اون الهامات تو ذهنم پررنگ تر میشدن و انگار هی یکی بهم میگفت با تو هستش باید الهامی که بهت شده اجرا کنی و تنبلی رو بزاری کنار نگاه نکن که چقدر ساده است چیزیه که باید انجام بدی و من حتما همین امروز اجراشون میکنم و شروع میکنم مطمئنم نتایج فوق العاده ای پشتش هست و قدم های بعدی هم بهم گفته میشه همینطور که استاد میگن تا این قدم رو برندارم قدم بعدی بهم گفته نمیشه ….سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم خدا رو هزاران مرتبه شکر که منو تو این مسیر قرار داده و هر لحظه بیشتر و بیشتر هدایتم میکنه من دوساعت پیش که از خواب بیدار شدم از خداوند سپاس گزاری کردم که باز تونستم این صبح زیبارو ببینم و یه فرصت زندگی کردن رو به من داده و جلو جلو ازش تشکر کردم بابت اینکه امروز بیشتر از قبل بهم کمک میکنه که قوانینش و بهتر درک کنم و عمل کنم که الان با خوندن این متن من بیشتر و واضح تر قوانین رو درک کردم چقدر زیباست جهان وقتی که قوانینش رو بدونیم خیلی احساس خوبی دارم وجودم پر از ارامش ،ممنونم استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز که دستی از دستان خدا هستید برای هدایت ما ?خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت هیچ چیز جز این نمیتونم بگم فقط میتونم بگم شکررررررررت ??


6

دوستان صمیمی و ثروتمندم سلام
*
الآن داشتم به این نوشته ها فکر میکردم .
قبل از اینکه بخونمشون ، یه بار این پیج رو باز کردم و کلا ۳ یا ۴ شاید ۵ خط رو خیلی معمولی خوندم و پیج رو بستم .
*
یهو با خودم گفتم :
خب نوشته که راهکار ۱۰۰٪ بابت اینکه من حتی غیرممکن ها رو از ذهنم و از زندگیم حذف کنم ـ
چرا وقتی راهکار پیدا میشه هم توی نرسیدن به خواسته ها میمونم ؟
فوری پیج رو باز کردم و از اول خوندمش
*
یهو این فکر اومد توی ذهنم که :
من چرا باید مطمئن باشم که این حرفا درستن ؟
*
فوری چیزی درونم گفت : این حرف استاد و مریم شایسته هست که به واقع خودم گواهی میدم درستن .
*
خوندمشون ـ
*
خیلی خوشحالم که اینقدر آگاه شدم که وقتی اشتباهی مرتکب بشم ، خیلی زود اشتباه رو منتفی و رفتار خوب رو جایگزینش میکنم .
خیلی خوشحالم //
چون :
احساس لیاقت میکنم .
من واقعا لیاقت دارم ـ
فهمیدن و شعورم ، گواهان این هستن که من لیاقت دارم .
وقتی اینطور زود و راحت میفهمم که اشتباه کردم و خیلی زود رفتار و کار درست رو جایگزین غلطهام اشتباهاتم میکنم ،
یعنی :
لیاقت دارم و من موفق هستم . موفقیتهای خیلی بزرگتری را کسب میکنم .
من بینهایت موفقیتهای بزرگ را خیلی راحت و خیلی آسان کسب خواهم کرد.
من که اینقدر راحت و زود کار درست را جایگزین غلطهام و اشتباهاتم میکنم ، یعنی در اوج لذت و زیبایی و در مدار خواسته هام هستم .
*
شاد و ثروتمند و سلامت باشید


5

به نام خدا
با سلام خدمت عزیزان
مثال دوچرخه سواری عالی بود سپاسگزارم.
رمز موفقیت افراد موفق عملگرا بودن آنهاست. یادمه در دانشگاه یه درسی داشتیم که درس بدفهمی بود و باید زیاد تمرین حل می کردی که بتونی از عهده امتحانش بربیای و انصافا” در طول ترم براش وقت گذاشتم و تمرین زیاد حل می کردم سرجلسه سوالات واقعا” سوالات جالبی نبود با غز زدن آروم بچه ها سرجلسه معلوم بود که فقط مشکل من نیست ولی من با توکل به خدا هرچی بلد بودم رو تو برگه نوشتم شاید باورتون نشه یه چیزی بم گفت حالا که چرت و پرت سوال داده تو هم چرت و پرت پاسخ بده و اون لحظه به ندای درونم گوش دادم وقتی از سر جلسه بیرون اومدیم دانشجوها بدوبیراه بود که نثار استاد می کردن ولی ما با عده ای از دوستان رفتیم پیتزا خوردن و بی خیال امتحان شدیم. ولی تو دلم یه چیزی بم میگفت ترم بعد دوباره این درس مهمونته زیاد خوشحال نباش عزیزم.
خلاصله نتایج اومد در کمال ناباوری نمره 16 گرفته بودم همون ندای درون بم گفته بود سرجلسه سوالات رو بصورت فازوری (یه تکنیک ریاضیِ) حل کن و اتفاقا” مد نظر استاد ما هم فازوری حل کردن بودن . واقعا” در 2 ساعت سرجلسه امتحان با اون استرس گوش دادن به ندای درون کار راحتی نبود ولی آلان که قانون رو میدونم دلیل اینکه به اون ندای درونی گوش دادم این باور قدرتمندم بود . —– هیچ وقت هیچ حرکتی بی پاسخ نمیمونه——- من واقعا” این عبارت رو باور داشتم همین باور باعث شد سرجلسه بخودم بگم ببین تو که درست رو خوندی خودت که این رو میدونی پس قبولی ،خیالت راحت واسه همین به ندای درونم گوش دادم.
خانم شایسته عزیزم از اینکه عاشقانه وقت میزارن و برای انگیزه دادن به کسایی که در مدار پیشرفتن انرژی و زمان و عشق میزارین ، خواستم بگم با تک تک سلولهای تنم فرکانس هاتون رو دریافت می کنم . امیدوارم به سمت بهترین هایی که می خواین هدایت بشین. بابت آهنگ آرون افشارتون هم ممنون خیلی وقتا گوشش میدم احساس خوبی بم میده جانم باش


5

سلام به شما خانم شایسته عزیز
ممنونم که اینقدر خوب این متن را نوشتید که خیلی واضح توضیح دادید من دقیقا همین دیروز بود که من با یک مشکی بزرک مواجه شدم که شدیدا در من تحولی ایجاد کرد که همین دیروز از خدا خواستم که مسیر واقعی من و هدف زندگی من را بهم بگه و من را هدایت کنه و این خواسته ی من واقعا از درون من بود که الان با خوندن این متن متوجه شدم که خدا برام هدایتش را همون روز فرستاد ولی من ندیدم ولی خدا را شکر الان فهمیدم که خدای مهربانم من را همیشه هدایت میکنه و هواامو داره همه جوره بهم کمک میکنه ?? ❤ و الان تازه با این جمله شما که نباید منتظر باشی که کسی بهت بگه که باید چی کار کنی و به الهاماتت اهمیت بدی تا روند تکاملی را طی کنی و به مدار بالاتر بروی و ایده های درجه یک بهت گفته میشه خیلی چیز ها را بهم اموخت و خلاصه که اول از همه از خدای خودم ممنونم که من را هدایت کرد و دستانش را در مقابلم قرار داد ❤❤و بعد ازشما خانم شایسته عزیزممنونم که این اگهی ها را به من دادین که خیلی چیز ها را یاد بگیرم متشکرم ??❤❤


5

بنام پروردگار یکتا
سلام خدمت خانم شایسته عزیز
چقدر آگاهی ها در این متن زیاد بود، دقیقا چه تصمیمات بزرگی که به شکل الهام برای من اومد که فقط تصمیم شد و همش تبدیل به رویا شد، من ده ساله که می خوام ماشین بخرم و فرصت های زیادی برام ایجاد شد ولی با باورهای اشتباه هیچ وقت این کار برای من عملی نشد، پول هایم رفت و لذت رانندگی همیشه در ضمیر ناخودآگاهم ماند و واقعا پشت هر الهامی و تصمیمی باوری قوی می خواهد، باورهایی که کمبود و ترمز ها و موانع را قبول نکنی و فقط به هدفت با حال خوب توجه کنی و از مسیر لذت ببری تا نتیجه بگیری و این تنها یکی از تصمیما من بوده که فقط تصمیم بوده ولی الان این نوع تصمیمات هرگز تصمیم ساده و بی اراده نیست و همشون به رویاهای قابل دسترس من محقق خواهند شد

قسمت دیگر درباره تغذیه و کنترل ورودیهای ذهن هست که چه روزهایی فرکانس های عالی داشتم و با تمرکز بر روی ناخواسته آن را خراب کردم، ولی خداراشکر حدود چند ماهی هست شرایط به‌شدت برای من تغییر کرده و شدم سمیه ای همواره با حال خوب، با ورودیهای درست، با تغذیه سالم روحی و جسمی و مدارم را بالا نگه داشتم و شکر خدا نتیجه آن را هم دارم می بینم
عالی بود خانم شایسته عزیزم،بسیار هوشمندانه و موشکافانه این مقاله را ارائه دادید و من را یادآور ارزشمندترین دلیل به دنیا آمدن کردید، همون آگاهی های قبل از تولد، همون پیوند روح و ذهن،و بهم گفتید تو خالق صددرصد زندگیت هستی سمیه، به یاد بیار همه چیز را و ادامه بده تا جایی که همواره رویاهای درونت تبدیل به واقعیت عینی تو زندگیت بشه و ببینی دنیا و زندگی چقدر قشنگه و هر لحظه سپاسگزار خداوندی هستم که اینقدر عادل هست و اینقدر منا قدرتمند خلق کرده، منم به سپاس و شکرگذاری میلیون ها سلول، دستگاه و تمام اعضا و جوارح بدنم که هدفمند و هوشمندانه در درون جسم و روح من کار میکنند، هدفمندانه زندگی میکنم تا دنیا را جای قشنگی برای خودم و اطرافیانم کنم
خدایا هزاران بار شکر، بخاطر سلامتی ام، بخاطر آرامشم و بخاطر اینکه هر لحظه جریانی از نعمت، ثروت، خوشبختی، آرامش وارد زندگی من میشود، عاشقانه دوستت دارم خدا و تو تنها معشوقه منی که حالم هر لحظه با تو خوب هست
دوستون دارم دوستان گلم در این خانواده درجه یک با این ورودیهای درجه یک ??


5

سلام خداقوت استاد عباس منش من حدود 2ماهی است که با سایت شما آشنا شدم و مدام مطالب شما را مطالعه میکنم و آنها را در زندگی خود به کار میگیرم. مطالب شما باعث شد که به زندگی امیدوارتر شوم و از جایی که هستم لذت ببرم و چشم انداز جدیدی طراحی کردم و دارم روز به روز اهدافم رو که بواسطه آشنایی با شما تعیین کردم پیگیری میکنم. متشکرم


5

به نام خدا

چقدر مطالب بی نظیر و مهمی در این مقاله گفته شده بود

دقیقا اکثریت ما همواره به جای اینکه در موقع مشکلات یا بهتر بگم پیش امدن یک مسئله – کلا دنبال پیدا کردن مقصر در بیرون هستیم در حالی که مشکل از خود ماست – از درون ماست – از ذهنیت ماست – از باورهای ماست

خدا را شک این مثال دوچرخه چقدر عالی و بی نظیر این مطلب را بولد میکند که دقیقا همه ما در مورد بخورد به یک مسئله جدید مانند دوچرخه عمل میکنیم و سریعا میگیم مشکل از دوچرخه هست و.. در حالی که مسئله فقط فقط خودمان هستیم.

و واقعا اهرم رنج و لذت خیلی خیلی میتونه تاثیر گذار باشه – چرا که مغز ما از رنج فرار میکنه و به سمت لذت میره

خدا را شکر بابت هدایت به این مقالعه بی نظیر و دوست داشتنی..


5

سلام به خانم شایسته ی عزیز و استاد گرامی و تمامی اعضای خانواده عباسمنش
عالی بود ، مثل همیشه،خدا رو شکر میکنم که وقتی این مطالب رو میخوندم دیدم قدمهایی که اینبار برای هدفم برداشتم منطبق با الهاماتم بوده دلمو به خدا سپردم و رفتم جلو ، شک و تردید نکردم ، هرجایی موضوعی پیش میومد که میتونست بترسونتم یا بلغزونتم با یاد اینکه خدا با منه و همیشه همراهمه و به یاد اوردم که بارها برام پیش اومده که وقتی چیزیو خواستم و رهاش کردم و به چگونگیش فکر نکردم به بهترین شکل ممکن برام درستش کرده و اینبار در قدمهایی که تا الان برداشتم دقیقا با تکیه بر نیروی الهامم پیش رفتم و تا اینجا نه تنها سعی کردم نترسم که یکوقتهایی به مدت کوتاه شاید تونسته برگرده اما سریع بهش غلبه کردم و حتی وقتی به خودم گفتم مهم نیست بهترش برام پیش میاد یا اینکه تو برو خودش برات درستش میکنه و واقعا از ته دلم خوشحال شدم و لبخند بسیار لذتبخشی رو صورتم اومده مثل الان که این مطالبو دارم مینویسم و خیلی خوشحالم و به خودم تبریک میگم که دارم یاد میگیرم چجوری باید در این جهان زندگی کنم و لذت ببرم و از ته دل بخندم و از شما و استا بخاطر اینهمه لطف و محبت که به همه دارید و مدتها وقت میزارید و این آگاهیها زیبا رو در قالب متن،تصویر،وویس و هر شکلی که ممکنه اشاعه میدید ممنونم و از هدای بزرگ و یکتا برای همه مون آرزوی سلامت ثروت شادی و خوشبختی روزافزون رو دارم .
خدای عزیزم سپاس


4

در واقع چیزی که توی این مسیر بهش میرسی اینه که رسالت واقعی‌ت، نه یه کلمه خاصه، نه یه شغل خاص، بلکه یه حالت درونیه؛ یه هم‌راستایی با الهام‌های لحظه‌ای خداوند. اونجاست که تو، حتی با ساده‌ترین قدم‌ها مثل تمیز کردن اتاقت یا جواب دادن به یه پیام الهام‌بخش، توی رسالتت هستی.

ذهن، تا وقتی تعریف رنج و لذتش بر اساس مقایسه، تایید دیگران، ترس یا راحت‌طلبیه، تو رو از انجام کارهای درست دور میکنه. ولی وقتی با خودآگاهی وتمرین، جای این اهرم‌ها رو عوض می‌کنی، یعنی لذت رو در پیشرفت، دیسیپلین، نظم، صداقت با خودت و اتصال به الهام‌ها می‌بینی، اون موقع اتفاقی جادویی می‌افته:

ذهنت از دشمنِ مخفی، به یار وفادار تبدیل میشه.
اون موقع دیگه کار کردن برات آسونه، نظم گرفتن برات خوشاینده، سحرخیزی برات شیرینه، چون لذت‌هات رو از نو تعریف کردی… و اونوقت تمام زندگیت میشه مسیر رسالتت، نه فقط یه لحظه خاص یا دستاوردی بزرگ.

رسالت، همون بودنِ در مسیر با رضایت و شور الهی‌ست.
و این، از اون لحظه‌ای شروع میشه که اهرم‌های ذهنی‌تو به نفع خواسته‌هات بازسازی می‌کنی.

پس کار همه بجه‌های دوره روانشناسی ثروت درسته 😊، دارن درست‌ترین جا کار می‌کنی: ذهن.
و از اونجا به بعد، خودش همه چی رو می‌سازه… به وقتش، با سبک خودش، و خیلی هم نرم و خفن!


4

سلام خانم شایسته عزیزم
خداروشکر توفیق پیدا کردم و این مقاله ی ارزشمند رو خوندم
بارها شده که لیستی از ارزو هایم تهیه کردم وهر بار تعدادی به انها افزوده شده
بارها شده تصمیم های زیادی گرفتم از جمله کم خوردن ورزش کردن غیبت نکردن انجام دادن کارهای عقب افتاده یا تغییر در روش تربیت فرزندانم و….هزاران تصمیم دیگه و این تصمیم های به انحام نرسیده باعث شده خودم رو دست کم بگیرم وهمینطور نزدیکانم هم بهم اعتماد نکنند وتصمیماتم وحرفهایم رو جدی نگیرند
اینکه چطور میخام به انها برسم الویت با کدام است را نمیدانستم من در انجام تمریناتم و رسیدن به خاسته هام هم مشکل داشتم واز خدا چند وقت پیش خواستم هدایتم کند من دوره ی ثروت یک قانون افرینش عزت نفس شیوه حل مساعل وکتابهای استاد رو تهیه کردم و تمریناتش رو انجام میدم .ولی الان متوجه هستم که هر کدام از دوره ها و محصولات استاد دقیقا دست میزاره روی یکی از نقص ها و نقطه ضعف های من .وفهمیدم که هدف بعدی من تهیه ی دوره ی هدفگذاری هست وامیدوارم خداوند به طور طبیعی و خود ب خود مثل قبل از هزاران راه برایم این محصول رو فراهم کند چون ارزوهای من به دنبال من هستند و اماده اند اما باورهای من در جهت رسیدن به انها هنوز درست نیست وباید تکامل من طی شود
واقعا هر جمله ی شما رو باید با طلا نوشت من هر توضیحی که در کانال از فایل های سفر نامه میگذارید رو بار ها میخونم وصحبتهای ارزشمند استاد عباسمنش یکطرف نوشته های اگاهی دهنده وناب شما هم ازطرفی دیگر بهم ارامش امنیت ایمان و اعتماد رو هدیه میدهندوخیلی حس خوبی بهم میده شاید چون از جنس شما هستم ویک زن هستم خیلی ارامش عجیبی میگیرم وشما الگویی خوب هستید برای من از یک زن موفق شاد خوشبخت سالم با باورهای درست وهمسری مهربان وباارزش مادری موفق وکارمندی صادق با درامد عالی دختری سرافراز برای خانواده اش وشهروند وفرد مفید برای جامعه
که برابری میکنه با تمام مردان وزنان دیگر
در هر حال ممنونم که رسالتتون رو با عشق انجام میدید ممنونم که هر بار پایین مقاله تون مینویسید تقدیم با عشق ❤
خداروهزاران بارشاکرم وسپاسگذارم که این اگاهی ها روبه من از طریق شما میده
امیدوارم همواره پیروز باشید


4

سلام سلام.
دقیقا دقیقا با پوست و گوشت و استخونم میفهمم این مقاله رو.
یک ماه پیش بود که با یه تعهد قوی حسابی داشتم روی خودم کار میکردم روی باورهام و نتایج بوم بوم بوم داشت میومد تو زندگیم اما من ادامه ندادم و وقفه بینش افتاد…اینقدر آروم این اتفاق افتاد که من حتی نفهمیدم چرا من دیگه رو خودم کار نمیکنم…واقعا واضحه، اون همه کار کردم رو خودم بایدم اون نتایج عالی رو میگرفتم. و الان اگر حالم بعضی وقتا خوب نیست وقتی با خودم در صلح نیستم و فرار میکنم از کار کردن روی خودم مثلا میرم فیلم یوتیوب نگاه میکنم حتی منی که اصلا تلویزیون نگاه نمیکردم این مدت با این حال که میدونستم کلی انرژیمو میگیره باز میدیدم…
وقتی به این فکر کردم که چرا روی باورهای قدرتمند کننده راجب خواستت کار نمیکنی جوابش این بود که چون وقفه بینش افتاد توانایی هامو فراموش کردم و باورهای مخرب قدیمی نفوذ کردن…
به لطف خدای قشنگم فهمیدم که باید روی خودم کار کنم مستمر مستمر مستمر. آره اولش یکم زور بیشتری میخواد اما بعدش اینقدر لذت بخش میشه که دوست نداری یک لحظه به کار دیگه ای مشغول بشی…



2

3 سال پیش

سلام دوست عزیز فاطمه جان منظور کار کردن روی باورها یعنی شما یکسره یک سری جملات می گویید این کار انرژی بر هست وقتی سر کار هستی که نمی شه با خودت تکرار کنی من متوجه نمی شوم چه طوری کار می کنید ممنون میشم با جزییات برام شرح بدهید.


3 سال پیش

سلام دوست قشنگم❤️

من روزانه یک تا دو ساعت و تمرکزی میذارم برای فایلای استاد و یاد داشت برداری میکنم و عمل میکنم، مثلا سعی میکنم در هفته آدمایی که توی هدف من موفق شدن و تحسین کنم یا هر موفقیت کوچیکی که بدست میارم بلند بلند با خودم راجبش حرف میزنم و ذهنمو مغذی میکنم انگار. همین کار و اگر انجام بدم و البته در کنارش به گفته های استاد عمل کنم و تمرکز کنم روی نکات مثبت باعث میشه توی کل روز حالم خوب باشه و تحت تاثیر همون حرفای استاد باشم و این کار کردن اگر بطور مداوم و هر روز باشه به مرور هی نتایج پررنگ تر میشه و کنترل ذهن هم راحت و در واقع شاد بودن راحت تر میشه,

البته در کنارش صبح که از خواب بیدار میشم داشته های زندگیمو مینویسم و سعی میکنم با تموم وجودم احساس سپاسگزاری داشته باشم و شب هم قبل از خواب اتفاق های مثبت روزم رو مینویسم و بخاطرش از خداوند سپاسگزاری میکنم..

امیدوارم بهتون کمک کنه❤️

منم اولا فکر میکردم کار کردن روی خودم ینی هیچ کار فیزیکی که در رابطه با هدفم هست و انجام ندم و فقط بشینم فایل ببینم اما متوجه شدم روزانه یه تایم و مشخصا برا فایل بذارم و عمل کنم و عمل کنم و سپاسگزاری کنم و ذهنم و به دیدن زیبایی ها شرطی کنم و در کنارش برای کار و هدفمم وقت بذارم و بهاشو بپردازم..

4

سلام به‌همه‌و سلام بر‌مرد بزرگ استاد‌عباسمنش
نظر و درکی که بنده از جهان هستی پیدا کردم اینه‌که همه چیز خیلی ساده ست همه چیز خیلی باور نکردنی اتفاق میفته چون مکانیزم جهان اینه که انسان هر خواسته‌ یا هر هدفی که داره خیلی راحت‌وساده بهش میرسه اگه خودمون سخت نگیریم در حقیقت باید شک‌و تردید‌وازخودمون دورکنیم نگرانی‌واز خودمون دور کنیم وباور کنیم که کار خدا وجهان ههمینه که‌گوش به فرمان‌ ماست وقرار هم همین بوده وغیرازین اگر بودباید شک میکردیم خیلی خیلی منطقی هم هست به هیچ عنوان امکان نداره که وسط راه گیر کنی یا ابزاری که لازم داری بهت نرسه چون قانون خدا نقض میشه اینو باید با پوست‌و استخوانمون باور کنیم وپیش بریم بدون هیچ شک‌و تردید ودودلی‌ونگرانی ومهمترینش اینه که خیلی ساده بگیریم وبا اطمینان پیش‌بریم‌وبا ارامش چون خداوند جز عطا کردن کار دیگه‌ای نداره حالا چیزهیی که دریافت میشه بستگی به جنس فرکانسهایی داره که ما به هستی میفرستیم هرچند اینهارو شاید هممون بدونیم سختی کار اونجاست عمل کنیم و واقعا باور کنیم که روند جهان هستی غیر ازاین نیست ونمیتونه هم باشه بنابراین با خیال راحت باید پیش بریم بدون هیییچ‌شک‌وتردیدی‌طوری که انگار اون ابزاری که‌ لازم داریم برای تحقق اهدافمون با چشمامون دراریم میبینیم همه این حرفا تکراری هست ولیکن باید تفکر کنیم وتعقل کنیم به اطمینان قلبی برسیم که شکی تو وجودمون باقی نمونه…
متشکرم…


4

باسلام خدمت خانم شایسته عزیز
واستاد گرامی ودوستان خوب همفرکانسی.
بازهم برگ زرینی از خانم شایسته.
واقعن این مقاله برای من خیلی حیاطی بود چون که نگاه به زندگی ام میکنم میبینم تقریبا با قانون آشنا شدم .روابطم خیلی بهبود پیدا کرده .هر روز وقت زیادی میگذارم برای دوره های استاد وکارکردن روی خودم.
و ایده های خوبی بهم الهام شده که بعضی ها را بلافاصله اقدام کردم بعضی نیم کاره وبعضی هم به ثمر نرسیده هنوز.
وبه مرور احساس سردگمی وکلافگی و سرد شدن بهم دست میده که چرا نتایج عالی از راه نمیرسه.
وخدا را شکر که وقتی طی مسیر به اشکالی بر میخوریم امداد سایت استاد به کمکان می آید واین بار همسر بهم آدرس این مقاله خانم شایسته را داد و مطالعه کردم ومطمئن شدم که بله باید دوره هدفگذاری را طی کنم تا مسیرم واضح ومشخص بشه تا بتونم راحت بدون سرددگمی حرکت کنم .
الان ابزاری که دارم مثل یک ماشین آخرین سیستم دارم وبا تمام امکانات ولی مسیرم را درست نمیدونم .پس نتایج خوبی حاصل نمیشود به مقصد نمیرسم.
مطمئنم که یکی از قطعه های مهم پازل زندگیم را با دوره هدفگذاری پیدا میکنم .
این قضیه چرخ سواری شما ملکه ذهنم شد وهمینطور که میخوندم شما را تصور میکردم خیلی جالب بود ?‍♀️
درپناه خداوند باشید .


4

سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته بی نظیر
تو جای جای این سایت که وارد میشم اینقدر آگاهی بخشه واسم که نمیدونم اول از کدوم شروع کنم ، از هر قسمتش یه جوری خاص آگاهی دریافت میکنم .آخه مگه داریم این همه انرژی و حال خوب تو یه مجموعه ای جز اینجا جمع شده باشه ؟ هر چی فکر میکنم چیزی به ذهنم خطور نمیکنه ?
خود همین سوال کلی گره های ذهنیمو باز کرد،
فهمیدم ضعف کارهام از کجا آب میخوره .
دلیل انتخاب هدفم برام واضح شد ، تو کامنت یکی از بچه ها که تو کانال هم قرار گرفت که گفته بود دیگه چقدر شهرت چقدر پول و ثروت و امکانات عالی چقدر مسافرتها و اوضاع عالی ، خود من به خیلی هاشون هنوز نرسیدم ولی میدونم که هدف انسان متعالی تر و برتر از همه اینهاست که هر چقدر هم سمتش پیش میری بیشتر مجذوب و مشتاقش میشی .
من هنوز اول راهم ، میتونم بگم بعد سه سال آشنایی با این سایت تازه دوزاریم افتاده که من تو زندگیم چه کاره ام !
به ارتباطم با خودم و با خدا که نگاه میکنم میبینم هیچی قشنگتر از این نیست ، هر چی حال خوبه تو این ارتباطه نهفته ست . من به وضوح به این فهم رسیدم و روز به روز هم داره بیشتر میشه ، من که اصلا نمیتونم واسه این فهم حدی ببینم و سقفی تعیین کنم .
تو این ۵ ماه و نیمی که تمرین انجام میدم و فایل گوش میدم و همش پیگیر سایت هستم خیلی همه چیز تغییر کرده ، حتی با وجود درس خوندن و امتحان دادنام باز هم پس نکشیدم و ادامه دادم و چقدر اینبار نتیجه برام متفاوت بود .حتی تو تربیت بدنی که این ترم داشتم دلیلش رو کار کردن رو خودم میدونستم و اصلا متعجب نبودم که چطور شد منی که اصلا تو یه جلسه کلاسش شرکت نکردم و اصلا نمیدونستم دبیر کیه ؟ ،به راحتی با یه تحقیق که با تاخیر دادم نمره گرفتم و چقدر محترمانه باهام برخورد شد .
اینبار با تعهد سفت و سختی تو میدون هستم و اگه سرمم بخواد بره پای تهعدم هستم و جونم براش میدم .
با مثال دوچرخه سواری هم فهمیدم که چقدر عاشق دوچرخه سواریم و یادم رفته بود که آرزوی بچگیم دوچرخه سواری بوده و هست ، حتما براش اقدام میکنم .
جدا از استاد چقدر کلام شما هم دلچسبه خانم شایسته عزیزم .
خیلی دوستتون دارم .
ممنونم و سپاس گزارم


رفتن به بالا