شروع همه ی دستاوردهای بزرگ بشری با یک آرزو، یک هدف، یک خواسته و یک ایده ی ساده بوده است. یعنی لحظهای که یک فرد توانسته توانایی خودش را در تحقق یک هدفیا آرزو باور کند، برای تحقق شان تصمیم بگیرد و به خاطر آن باورهای قدرتمندکننده، تصمیم گرفته شده را عملی کند.
قبل از اینکه آرزویی در دلمان شکل بگیرد، «توانایی تحقق آن آرزو» در وجودمان ساخته شده است و منتظر است تا فرصت بروز بیابد. در حقیقت اینکه یک آرزو در قلب مان شکل می گیرد و به میان کلام مان نفوذ می کند و تمام وجودمان را مشتاق می کند برای داشتن و تجربه ی آن آرزو، یک نشانه ی مهم است از اینکه تواناییِ لازم برای تحقق آن آرزو اکنون در وجود ما آماده و منتظر بروز است. این قانون خداوند است. این خاصیت انسان است و ویژگی ای که خداوند برای انسان ساخته تا بتواند با تحقق خواسته هایش جهان را رشد بدهد. بنابراین اگر این ارتباط معنا دار بین داشتن یک آرزو یا خواسته و آماده شدن امکانات لازم درونی برای تحقق آن خواسته را بفهمی، دیگر رویاهایت را آرزوهایی دور و دراز نمی دانی بلکه یک نشانه می دانی از اینکه توانایی مورد نیاز برای آن خواسته اکنون آماده ی بهره برداری است.
اما مسئله این است که خیلی از افراد تواناییهایی را فراموش کردهاند که همین حالا در وجودشان خاک میخورد و می تواند آرزوهایی را محقق کند که سالهاست به عنوان رویایی دور از دسترس به آن نگاه می کنند. به همین دلیل برای خیلی از افراد سالها زمان میبرد تا بخواهند تصمیمی بگیرند و برای خیلیها هم مدتها زمان میبرد تا برای تصمیمی که گرفتهاند، عملا اقدام کنند. یعنی آنها همچنان در صف انتظارِ همان شنبه ی معروفی هستند که بالاخره یک روز از راه می رسد…
تمام زندگی ما روی این اصل استوار است که: «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء بازتاب باورهای خودمان است.»
درست است که ساختن باور یک فرایند تکاملی است و باور یک شبه ایجاد نمیشود؛
درست است که نتایج ما همواره به اندازه باورهای مان است؛
درست است که «به تعویق انداختنِ اخذ یک تصمیم»، نشانهی این است که هنوز باورمان به اندازهای قدرت نگرفته تا خودش را به شکل «یک تصمیم اخذ شده» نشان دهد؛
درست است که «به تعویق انداختن اجرای یک تصمیم» نشانهی این است که تغییرات درونی ما فقط تا همین جای کار را جواب داده است و آنقدرها قدرت ندارند که منجر به اقدام هم بشود.
درست است که تا آن باور ساخته نشود و آن میزان از ایمان ایجاد نشود، در مدار آن خواسته قرار نمیگیریم و به راهحلها، ایدهها و فرصتهایی که اهدافمان را محقق نمایند، دسترسی نداریم؛
همه اینها درست! اما قرار گرفتن در مدار خواسته، خود به خود صورت نمیگیرد. باید خودت را در مدار خواسته قرار دهی. تغییر یک مسابقه یک نفره با خود قبلیات است.
تکامل خود به خود رخ نمیدهد، باید خودت را در مسیر تکاملی قرار دهی و تعهدی غیر قابل مذاکره برای برداشتن قدمها داشته باشی. زیرا باورهای تو همزمان با قدمهایی که برمیداری رشد میکنند. تکامل تو با ناشناخته هایی که تجربه می کنی، مهارت هایی که کسب می کنی و حتی اشتباهاتی که انجام می دهی و درس هایی که از آن اشتباهات می آموزی طی می شود.
باور ساختن مثل پروسه تولید یک کالا نیست که اول صبر کنی تا فرایند تولید به اتمام برسد و سپس از کالا استفاده نمایی. یعنی نمیتوانی بگویی من یک گوشه مینشینم و روی باورهایم کار میکنم و آنها را به اندازه کافی قدرتمندکننده میکنم و سپس این پروسه را متوقف و تمام میکنم و از محصول ساخته شده، بهره میبرم.
زیرا باور ساختن یک فرایند همیشگی است. زیرا جهان در هر لحظه به فرکانسهای تو پاسخ میدهد و در هر لحظه در حال اجرای همان میزان باور ساخته شده هستی.
ماجرای جهان ما به این شکل است که، در هر لحظه نتیجه آنچه را در زندگیات میبینی که، در ذهنت در حال ساختنش هستی.
این نتیجه اول در قالب شک کردن به شیوه ها و راهکارهای قبلی کار خود را آغاز میکند، سپس اطمینان از اینکه شیوه قبلی اشتباه بوده بیشتر میشود، سپس تصمیم برای فراموش کردن شیوه قبلی، سپس تصمیم برای نگرش به شیوه آگاهیهای جدید، سپس فکر کردن به تواناییهایت و باور کردن آنها و فکر کردن به اینکه میتوانی این توانایی را جدی بگیری، میتوانی داشتن این هدف و رویا را ممکن بدانی و از این توانایی برای تحققاش استفاده کنی،
سپس کم کم همه ی روند برای شما ذهن شما منطقی تر می شود و به خاطر برداشته شدنِ مقاومت های ذهنی ای که حاصل غیر ممکن بودن داشتن آن خواسته یا ناتوان شمردن خودت در تحقق آن خواسته بوده است، ایدههایی از راه میرسند برای تحقق آن خواسته.
از آنجا که همه چیز در ذهنت منطقی شده است، تصمیم میگیری آن ایده ها را عملی کنی؛
از طرف دیگر از آنجا که در حال تغذیه ذهن با ورودیهای مناسب هستی، باورهای قدرتمندکننده بیشتر قدرت می گیرند و ایمان و عزت نفس تو را بیشتر میکنند تا برای اجرای آن ایده قدم برداری. سپس آن قدم جواب میدهد و آن نتیجه اعتماد به نفس و انگیزههایت را رشد میدهد تا به خودت بگویی: اگر برای این خواسته جواب داده، پس برای آن یکی خواسته هم باید جواب بدهد. و به این شکل نرم و آرام و بدیهی، روند تغییر شرایط زندگیات شروع میشود.
اما مسئله این است که جنس از ورودیها باید ادامه دار باشند تا تا آن جنس از خروجی ها نیز ادامه داشته باشد. یعنی ذهن همیشه باید تغذیهای مناسب داشته باشد تا به مدار هماهنگ با خواسته ات دسترسی پیدا کنی، بتوانی وارد مدار بشوی، در آن مدار بمانی و در آن مدار به ثبات برسی و سپس به مدار بالاتر صعود کنی. وگرنه اگر این ورودیهای قطع شود، خروجی نیز قطع میشود و به مدارهای پایینتر سقوط میکنی.
در همین چند وقته تجربهای داشتم که خیلی خوب ثبات یا عدم ثبات در یک مدار را به من آموخت. به مدت چند هفته بود که هر روز مسیری طولانی را با دوچرخه میپیمودم و هر بار این مسیر برایم کوتاهتر به نظر میرسدو هر روز رکاب زدن با دوچرخه برایم راحتتر میشد. به گونهای که گاهی مثل برق و باد با سرعت از کنار عابران رد میشدم.
مدتی در روند دوچرخه سواریام تعویق افتاد و نتوانستم این کار را به شکل هر روز ادامه دهم. شاید کمتر از یک ماه. تا اینکه چند روز پیش دوباره سراغ دوچرخه رفتم تا مثل همیشه مثل برق و باد و با سرعت دوچرخه را برانم.
کمی که پیش رفتم احساس کردم رکاب زدن برایم به راحتی قبل نیست.
اول از همه به خود گفتم حتماً به دلیل سربالایی است. لذا کم کردن بی وقفه دنده را شروع کردم و از آنجا که عجله داشتم تا زودتر به حالت ساده رکاب زدن برسم، بی وقفه دنده را از ۶ به ۱ تغییر دادم و فهمیدم رکاب دوچرخه خیلی بیش از حد روان شده.آنقدر زیاد که دیگر چیزی در کنترل من نیست. یعنی فقط رکاب میزنم اما دوچرخه حرکتی ندارد. در واقع قانون تکامل اینجا خودش را نشان داد. وقتی پیاده شدم، متوجه شدم به خاطر عدم رعایت این قانون در کم کردن دنده، زنجیر دوچرخه افتاده.
زنجیر را درست کردم و به راهم ادامه دادم. اما خبری از راحتی رکاب زدن به شیوه روزهای قبل نبود. سرانجام به این نتیجه رسیدم که، حتماً دوچرخه اشکالی پیدا کرده و به نرمی قبل نیست.
از آنجا که در چند روز گذشته، میکائیل از دوچرخه استفاده میکرد، قضاوت ذهن هم شروع شد که، بله حتماً کار کار اوست و اشکالی رخ داده است.
یعنی همه عوامل را در این ماجرا لحاظ کرده بودم الا خودم را. حتی به این موضوع فکر هم نکردم که، این وقفه یکماهه موجب شده تا ماهیچههای من تکرار و تمرینی نداشته باشند. یعنی ورودی مناسبی دریافت نکنند. پس بدیهی است که نتوانم به راحتی قبل رکاب بزنم.
این موضوع را در چند روز آینده متوجه شدم. یعنی وقتی به خاطر تکرار روند، دوباره پاهایم عادت کرد و رکاب زدن برایم به روانی قبل شد، ماجرا را فهمیدم.
دوچرخه همان دوچرخه با همان کیفیت چند روز پیش بود، اما من به خاطر تکرار و تمرین دوچرخه سواری، به مدار بالایی برگشته بودم. در یک کلام، تعویق و تآخیر قبلی در روند تمریناتم، مرا به مدار قبلی برده بود.
باورهای ما نیز به همین شیوه عمل میکنند و در هر لحظه و هر روز نیاز به تغذیه مناسب دارند. پس انتظار نداشته باش اگر مدتی بی وقفه روی باورهایت کار کنی، برایت کافی است.
کنترل ذهن و تغذیه آن با ورودیهای مناسب، یک کار همیشگی است.
اما در شروع کار باید یک جهاد اکبر به راه اندازی تا این چرخهای زنگ زنده را که در یک سربالایی قرار دارد، اول بتوانی حرکت دهی و کم کم آن را به سطح برسانی و سپس به سوی سراشیبی روانه شوی.
این جهاد اکبر را زمانی میتوانی شروع کنی که این اصل را درک کنی که:
تمام اتفاقات زندگی تو به وسیله فرکانسهای خودت رقم میخورد. اقدامات تو برای اجرای تصمیمات به تعویق افتاده یا اخذ تصمیمات به تعویق افتاده، به اندازهای است که میتوانی این اصل را جدی بگیری.
اگر میخواهی در تله به تعویق انداختن ایدههایت نیفتی و تصمیمهایت را فقط در حد یک تصمیم باقی نمانند، باید قوانین جهان و موجودیت فرکانسی خودت را درک کنی.
یادت باشد که ما به دنیا آمدیم تا جهان را تجربه کنیم، اتفاقات را تجربه کنیم و با این تجارب به شناخت بهتری از خودمان و خواسته هامان برسیم. این همان کار خاص و مهمی است که باید انجامش دهی.
خواستههای واقعی تو در این مسیر کم کم مشخص میشوند. حتی با قدم برداشتن برای هر هدف لحظهای و به نظر غیر مهم، یک قدم به خواستهی واقعیات نزدیک تر میشوی.
ما با تجربه هر خواسته رشد می کنیم ، حتی اگر بدانیم که این خواسته واقعی مان نبوده، کمترین نفعش این است که درباره خواسته واقعی مان واضح تر شده و به مسیر آن خواسته هدایت می شویم.
هرگز اینگونه نیست که شما یک گوشه بنشینی و فکر کنی که کدام کار برایت بهتر است یا کدام تصمیم مهمتر است یا ارزش بیشتری دارد که همان تصمیم را بگیری و نخواهی وقتت را برای اجرای این تصمیم یا این ایده که الان داری، هدر دهی.
راهش برداشتن اولین قدم برای اجرای اولین ایدهای است که به تو الهام می شود. نباید اجازه دهی آن ایده به شکل یک تصمیم نگرفته و یا یک تصمیم گرفته شده اما اجرا نشده، باقی بماند.
زیرا به اندازهای که میتوانی این ایدهها را مهم و الهام شده از جانب خداوند بدانی، راههای ارتباط با او را باز نگه میداری و
بیشتر هدایت پروردگار را در قالب الهام یک ایده یا نشانهی واضح تر، دریافت می کنی.
این مراحل رشد شماست و همیشه قدم بعدی زمانی به شما گفته می شود که قدم قبلی را برداشته باشی و تصمیم قبلی را اجرا کرده باشی و ایدهی الهام شدهی قبلی را عملی کرده باشی.
و مهمتر از همه، این تو هستی که آن ایده یا نشانه را درک می کنی و میشناسی، به همین دلیل انتظارهم نداشته باش تا دیگری به شما بگوید که باید چکار کنی.
اصلا آن ایده آمده تا شما را هدایت کند و اگر به آن توجه نکنی و خیلی سریع اجرایش نکنی، شیطان ذهنت زودتر از آنچه فکرش را کنی دست به کار و تو را در همان ابتدای راه متوقف می کند. این کار شیطان ذهن است. در حالیکه قلب شما، با ایده ها و الهاماتش شما را هدایت می کند.
راه دریافت این هدایت، برداشتن اولین قدم است
شما در مسیر تصمیمهایی که آنها را به تعویق نمیاندازی و برایشان قدم برمیداری، تجاربی کسب میکنی که شما را رشد میدهد و درباره اهداف و قدمها و تصمیمات بعدی، به وضوح بیشتری میرساند و تواناییهای بیشتر را برای اجرای تصمیمات مهمتر بعدی، در وجودتان شکوفا میکند.
پس به بهانه انجام یک کار خاصتر یا یک تصمیم مهمتر، گرفتن یک تصمیم و اجرای آن را به تعویق نینداز و بیهوده منتظر یک فرصت مناسب یا یک شنبهی دیگر نباش. زیرا راهش این است که این جهاد اکبر را شروع کنی و از دل تضادها، خواسته هایت را با وضوح بیشتری بشناسی.
یکی از مهمترین راهکارها که حکم قدم اول و مهم ترین قدم را دارد برای «جهادی اکبر به پا کردن» برای «انجام کارهای مدتها به تعویق افتاده»، آگاهی ها و تمرینات جلسه دوم | دوره روانشناسی ثروت 1 است.
این جلسه دو اهرم بسیار مهم و اساسی را یادآور میکند که برای ساختن هر هدفی لازم داریم. زیرا قرار نیست ما در مسیر اهدافمان سختی بکشیم. قرار است اهرمهایی را بشناسیم و از آنها استفاده ببریم که مثل کاتالیزور، روند را برایمان ساده و به مسیر صحیح هدایتمان میکنند. این دو اهرم، اهرم رنج و لذت نام دارد.
یعنی خواستههایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکنها دسته بندی نموده، به گونهای که بیخیالشان شدهای یا نزدیک است، برای همیشه بی خیالشان بشوی، نتیجهی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن دربارهی رنج ها و لذتهای پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شما شکل گرفته است. به عبارت سادهتر در ذهن تو، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته، درست نیست. اهرم رنج و لذت نام دارد.
شرایط کنونی ما، خروجیِ تصمیماتی است که گرفتهایم یا به تعویق انداختهایم. هر تصمیمی که میگیریم یا به تعویق میاندازیم، راهکار ذهنمان است برای دور شدن از یک رنج یا کسب یک لذت و به طور خلاصه، تبعیت ذهن از اهرم رنج و لذتی که برایش تعبیه شده است.
این اهرم که ساختار ذهن شما را پیکرده بندی میکند، عصاره ی فکر شماست. یعنی ذهن با این اهرم برنامه ریزی میشود و ناخودآگاهانه ، رفتارهایمان را در کنترل میگیرد، بر تصمیمات و ایدههایمان اثر میگذارد، اولویتهایمان را تعیین میکند، افسار زندگیمان را به دست میگیرد و به ما در جهت ساختار آن اهرم، خط میدهد و تجربههای زندگیمان را پیرامون این برنامه شکل میدهد.
دلیل اینکه آدمها در شرایط متفاوت، عکسالعمل های متفاوتی دارند، «اهرمها رنج و لذت متفاوت» در ذهنشان است که انگیزاننده و محرک ذهن است برای فرار از آن رنجها و بدست آوردن آن لذتها.
بنابراین اگر این اهرم بر علیه تو باشد، یعنی برنامه ای بر علیه خودت، در ذهنت نصب کردهای.
برای همین بسیار مهم است که عملکرد این اهرم را در ذهنت بشناسی تا دلیل واکنشهای ذهن و بازتاب آن واکنشها در رفتار و سپس تجربهات را درک کنی. یعنی بدانی:
چرا از انجام« بایدهای همجهت با خواستهات» (اقداماتی که ارزش میآفریند) فرار میکنی؛
و چرا سرگرمِ انجام «نبایدهایی» هستی که بین تو و کیفیت زندگی مورد دلخواهت، فاصله میاندازد؛
و مهمتر از همه، فرایند نصب شدنِ این رنج و لذتها را در ذهنت درک کنی تا بتوانی جای رنج و لذت را در این اهرم به گونهای قرار دهی که همجهت با خواستههایت کار کند.
زیرا خواستههایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکنها دسته بندی نموده، به گونهای که بیخیالشان شدهای یا نزدیک است، برای همیشه بی خیالشان بشوی، نتیجهی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن دربارهی رنج ها و لذتهای پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شکل گرفته است. به عبارت سادهتر در ذهن تو، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته، درست نیست.
این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 به شما چگونگی طراحی رنج و لذت در این اهرم را به گونهای که با خواستهات هم جهت بشود، یاد میدهد.
در این جلسه شما میآموزی که چگونه با پرسیدن سوالات اساسی و پرداختن به «آیاها و چراهایی» که از جنبههای مختلف به «منطقِ رنج و لذتهای تعریف شده در ذهنت» حمله میکند، میزان ارزشی که میآفرینند را بررسی کنی و میزان پایداری نتایجشان را محک بزنی و به این شکل و طی این پروسه به وسیلهی متوقف ساختن لذتهای موقتی و ناکارایی که تو را در خلاف جهت خواستهات پیش میبرد و مشتاق شدن برای انجام اقدامات کارا و هدایتگرانهای که به اشتباه در ذهنت با رنج مساوی شده بود، قدرت نهفته در آن رنجها و آن لذتها را به گونهای برمیانگیزانی و رهبری میکنه که:
موجب هُل دادن تو به سمت آن خواسته و همزمان کشیدنِ تو به سمتِ آن خواسته بشود. به عبارت سادهتر، جای رنج و لذت را در این اهرم، هم جهت با خواستهات میکنی و ذهنت را با خودت و خواستههایت هم-جهت و هم-کار میکنی.
زیرا درست نشاندن جای رنج و لذت در این اهرم، تنها ابزار است برای: «ذهنت را با خودت همیار و همکار کردن» و نیرویش را به نفع خودت به کار گرفتن و با او تشریک مساعی کردن.
از آگاهیهای این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 کمک بگیر و این دو اهرم قدرتمند را در وجودت بیدار کن و در جای مناسب قرارشان بده.
برای من، جلسه دوم از دوره روانشناسی ثروت 2، یکی از مهم ترین آگاهی هایی است که باید هر چند وقت یک بار برای خودم تکرار کنم. خصوصا وقتی که احساس می کنم در یک جایی از مسیر بهبود، متوقف مانده ام و هیچ راهکاری ندارم.
استاد عباسمنش در این جلسه نقش اهرم رنج و لذت را در حل معظل کارهای به تعویق افتاده یا به ظاهر غیرممکن به خوبی شرح داده است. هر کدام از تمرینات این دوره، به گونهای طراحی شده تا عادتهای فکری و رفتاری قدرتمندکنندهای در شما ایجاد شود تا:
اولاً: هدف داشته باشید
ثانیاً: باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن اهداف را بسازید تا بتوانید به مدار آن اهداف هدایت شوید.
داشتن هدف های واضح و مشخص و ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف، تنها راه رسیدن به هر هدفی است. برای رسیدن به این نقطه، کار شما جدی گرفتن تک تک آموزشها و تمریناتی است که در این دوره آمده است. خصوصاً جلسه دوم این دوره، مختص حل معظل کارهای به تعویق افتاده یا قدمهای برداشته نشده است.
تک تک تمریناتی که استاد عباسمنش در این دوره ارائه داده است را جدی بگیر، حتی اگر به نظر برسد که به موضوع مورد نظر شما و هدفی که داری بی ربط است.
زیرا قطعا هدف بسیار مهمی پشت آن تمرین است و برای ایجاد باور قدرتمندکنندهای طراحی شده که لازمه قرارگرفتن شما در مدار اهدافتان است.
انجام این تمرینات و زندگی کردن، واکنش نشان دادن و رفتار کردن به شیوه این تمرینات، باورهای قدرتمندکننده و عادتهایی در شما می سازد تا همواره ایده هایت را جدی بگیری و قطعا آنها را به مرحله اجرا و عمل در آوری.
زیرا وقتی روی باورهایت کار میکنی، ایده هایی که مسائلت را حل و نعمت ها را وارد زندگی ات می کند، به شما الهام می شود
اما از آنجا که افراد زیادی درگیر مسئله نادیده گرفتن ایده ها و عمل نکردن به آنها به دلیل تنبلی، عدم احساس لیاقت و جدی گرفتن خودشان و هر دلیل دیگری… هستند، با نادیده گرفتن ایده هایی که به آنها الهام می شود، با دست خود، راه ورود نعمت ها را به زندگی شان می بندند.
مهم نیست هدف تان چقدر بزرگ است، زیرا تواناییهای شما خیلی بیش از آنچه است که فکرش را بکنید. امکاناتی که خداوند در اختیارتان گذاشته خیلی وسیعتر از اینهاست. فقط کافی است این تواناییهایی که برای خلق اهدافتان در شما نهادینه شده را باور کنید تا بتوانید به امکاناتی وصل شوید که مسخر شما شده و وارد مداری شوید که اهدافتان آنجاست. زیرا وقتی در مدار اهدافتان قرار می گیرید، راه کارها و الهاماتی برای عملی ساختن و محقق کردن هدف تان از راه می رسد. سپس قدم به قدم در این مسیر هدایت میشوید.
استفاده از جلسه دوم دوره روانشناسی ثروت 1 را برای حل معظل هر فردی توصیه میکنم که تا کنون تصمیمات زیادی را نگرفته و تحقق اهداف زیادی را به تعویق انداخته است. آگاهیهای این دوره برای همه افرادی است که هنوز نتوانستهاند اهداف واقعیشان را بشناسند. آنهایی که در تله یافتن یک هدف مهم گیر کردهاند و هر ایده و الهامی را نادیده میگیرند و غیر مهم میدانند؛
آنهایی که به جای برداشتن قدم های پیش رو و پیروی از الهامات همین لحظه، منتظر یافتن یک رسالت جادویی و دهن پر کن هستند و نمیدانند که این آبشخور این معظل، همان برنامهی ناکارایی است که بر علیه خودشان در ذهنشان نصب کردهاند. برنامهای که جای رنج و لذت در آن به گونهای طراحی شده تا آنها را مرتباً از هدفشان دور تر کند و، تحقق آن را غیرممکنتر جلوه دهد.
اما وقتی برای تغییر این برنامه مصمم میشوی و از آگاهیهای این دوره کمک میگیری، اقداماتات، ایدههایت، علائقات و رنج ها و لذتهایت، همجهت و هممسیر با خواستهات میشود. زیرا این قانون ذهن است که وقتی جای رنج و لذت را در این اهرم در ذهن درست میکنی و سمت خودت را انجام میدهی، ذهن قطعاً سمت خودش را خودکارانه انجام میدهد. به گونهای که ناممکن ترین چیزها را ممکن میسازد.
ذهن اصلا اهمیت نمیدهد چه چیزی را رنج یا لذت میدانی، او فقط متمایل به حرکت به سمت لذت و فرار کردن از رنج است. ذهن همیشه راهی به سوی آن لذتها و دوری جستن از آن رنجها، در آستینش دارد.
برای همین است که وقتی این اهرمها در ذهنت درست میشود یعنی هم-راستا با خواستههایت میشوند، آنوقت اهرم رنج، شما را از هر آنچه فراری می دهد که ناهماهنگ با خواسته ات است و اهرم لذت به منظور کسب آن لذت، شما را به سمت آن خواسته میکشاند و این برنامهی ذهنی نیرویی را در وجودت زنده نگه میدارد که ناخودگاه به سمت رفتارهای کارساز که در راستای خواستهات است- همان رفتارهایی که قبلا انجامشان برایت رنج آور میبود- مشتاق میشوی و ناخودگاه متنفر میشوی از رفتارها و کارهای ناکارایی که فقط به خاطر درست نبودن جای رنج و لذت در این اهرم، به سمتشان گرایش داشتی.
به اندازهای که این اهرم در ذهنت درست میشود و به ثبات میرسد، نتایج دلخواهِ زندگیات نیز به ثبات میرسد و ادامه دار میشود
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
دوستان عزیزم خداروشکر میکنم که با وجود موفقیت های شما این باور در من زنده میشه که اگر دوستانم توانستند پس من هم میتوانم اگر ارزویی رو خدا در وجودمن نهاده پس پتانسیل رسیدن بهش و تواناییش رو هم داده اگر به ندای درونت گوش کنی و اعتماد کنی اروم اروم مسیر برات هموارو واضح میشه و ایده هایکی پس از دیگری ونشانه ها پشت سر هم ظاهر میشن
خداروشکر بابت این همه آگاهی و تکامل فکری و روحی و درک عمیق این اگاهی ها وحس خوبی که دارم خداروشکر نور امید در دلهایمان زنده میشود و به پیروزی وخدای درونمون لبیک میگیم خداروشکر وسپاس که در مسیر درست هستیم و همواره در بهترین زمان ومکان و موقعیت قرار داریم وهر کس همانجایی هست که باید باشد چون من خالق زندگی خودم هستم با باورهای درست وسالمم.من خودم رو واینده ی خودم وسرنوشت خودم رو عالی میبینم و امشب نشستم بار دیگر خیلی واضح ترسرنوشتم رو نوشتم وآینده ای روشن برای خودم رقم زدم ومیخام هر بار که به تکامل فکری رسیدم باز به لیستم اضافه کنم وزیبایی ها ثروت موفقیت اعتبار ایمان روخلق کنم چون من ارزشمندم ولایق بهترینها .
شادو پیروز باشید
سلام خانم شایسته عزیزم
خداروشکر توفیق پیدا کردم و این مقاله ی ارزشمند رو خوندم
بارها شده که لیستی از ارزو هایم تهیه کردم وهر بار تعدادی به انها افزوده شده
بارها شده تصمیم های زیادی گرفتم از جمله کم خوردن ورزش کردن غیبت نکردن انجام دادن کارهای عقب افتاده یا تغییر در روش تربیت فرزندانم و….هزاران تصمیم دیگه و این تصمیم های به انحام نرسیده باعث شده خودم رو دست کم بگیرم وهمینطور نزدیکانم هم بهم اعتماد نکنند وتصمیماتم وحرفهایم رو جدی نگیرند
اینکه چطور میخام به انها برسم الویت با کدام است را نمیدانستم من در انجام تمریناتم و رسیدن به خاسته هام هم مشکل داشتم واز خدا چند وقت پیش خواستم هدایتم کند من دوره ی ثروت یک قانون افرینش عزت نفس شیوه حل مساعل وکتابهای استاد رو تهیه کردم و تمریناتش رو انجام میدم .ولی الان متوجه هستم که هر کدام از دوره ها و محصولات استاد دقیقا دست میزاره روی یکی از نقص ها و نقطه ضعف های من .وفهمیدم که هدف بعدی من تهیه ی دوره ی هدفگذاری هست وامیدوارم خداوند به طور طبیعی و خود ب خود مثل قبل از هزاران راه برایم این محصول رو فراهم کند چون ارزوهای من به دنبال من هستند و اماده اند اما باورهای من در جهت رسیدن به انها هنوز درست نیست وباید تکامل من طی شود
واقعا هر جمله ی شما رو باید با طلا نوشت من هر توضیحی که در کانال از فایل های سفر نامه میگذارید رو بار ها میخونم وصحبتهای ارزشمند استاد عباسمنش یکطرف نوشته های اگاهی دهنده وناب شما هم ازطرفی دیگر بهم ارامش امنیت ایمان و اعتماد رو هدیه میدهندوخیلی حس خوبی بهم میده شاید چون از جنس شما هستم ویک زن هستم خیلی ارامش عجیبی میگیرم وشما الگویی خوب هستید برای من از یک زن موفق شاد خوشبخت سالم با باورهای درست وهمسری مهربان وباارزش مادری موفق وکارمندی صادق با درامد عالی دختری سرافراز برای خانواده اش وشهروند وفرد مفید برای جامعه
که برابری میکنه با تمام مردان وزنان دیگر
در هر حال ممنونم که رسالتتون رو با عشق انجام میدید ممنونم که هر بار پایین مقاله تون مینویسید تقدیم با عشق ❤
خداروهزاران بارشاکرم وسپاسگذارم که این اگاهی ها روبه من از طریق شما میده
امیدوارم همواره پیروز باشید
سلام به شما خانم شایسته عزیز
ممنونم که اینقدر خوب این متن را نوشتید که خیلی واضح توضیح دادید من دقیقا همین دیروز بود که من با یک مشکی بزرک مواجه شدم که شدیدا در من تحولی ایجاد کرد که همین دیروز از خدا خواستم که مسیر واقعی من و هدف زندگی من را بهم بگه و من را هدایت کنه و این خواسته ی من واقعا از درون من بود که الان با خوندن این متن متوجه شدم که خدا برام هدایتش را همون روز فرستاد ولی من ندیدم ولی خدا را شکر الان فهمیدم که خدای مهربانم من را همیشه هدایت میکنه و هواامو داره همه جوره بهم کمک میکنه ?? ❤ و الان تازه با این جمله شما که نباید منتظر باشی که کسی بهت بگه که باید چی کار کنی و به الهاماتت اهمیت بدی تا روند تکاملی را طی کنی و به مدار بالاتر بروی و ایده های درجه یک بهت گفته میشه خیلی چیز ها را بهم اموخت و خلاصه که اول از همه از خدای خودم ممنونم که من را هدایت کرد و دستانش را در مقابلم قرار داد ❤❤و بعد ازشما خانم شایسته عزیزممنونم که این اگهی ها را به من دادین که خیلی چیز ها را یاد بگیرم متشکرم ??❤❤
سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته گل و دوستان عزیزم
همه ی تصمیمات گرفته نشده یا اجرا نشده ای در زندگی داریم که هنوز هم داریم تعویق انداختن اون ادامه میدیم.من خودم شخصا تصمیماتی توی زندگیم دارم که هنوز عملی نشده اما چند وقت پیش برای کار کردن بیشتر روی عزت نفسم تصمیم گرفتم به یکی از تصمیماتم جامه ی عمل بپوشونم که واقعا وقتی عملی شد خیلی حس خوبی داشتم هرچند فقط عملیش کردم و هنوز نگرفته ای نگرفته بودم ولی یه نفس رااااحت کشیدم?و بعداز چندروز نتایج شروع شد و ایمانم به خدا و به خودم و توانای هام بیشتر شد.واقعا چقدر خودمو از زندگی عقب انداختم با تصمیمات گرفته نشده و عملی نشده .وقتی عمل میکنیم به تصمیماتمون تازه میفهمیم ما چقدر توانایی و استعداد داریم چه ایده های عالی داریم براش که استفاده نمیکنیم ازش واقعا حیف نیست؟
تا اینجای کار فهمیدم باید یکی یکی تصمیمات به تعویق افتادمو اجرا کنم حالا در حین عمل ایده هایی هم به ذهنم میاد که اونارم انجام میدم دقیقا همون لحظه انجام میدم که شک و شیطان کمتر فرصت رسوخ به کنترل مغزم رو داشته باشن و بعد منتظر میمونم تا نتایج خودشونو نشون بدن.من کارم فروش اینترنتی هست چند وقت پیش چندتا کالای جدید اضافه کردم فروش نداشت عکساشو طوری گرفتم که تن مایکن باشه و خریدار بتونه قشنگ ببینه تن خور لباسو و بعد اندازه هارو دقیق تر وارد کردم باز دیدم یه چیزی کمه اومدم یه اشانتیون که گذاشتم کنارش دیدم جذاب تر شد بابا خیلی فرق کرد خیلی خوشحال شدم و کالا ها آنلاین شدن و آماده فروش حالا منتظر گرفتن نتیجه هستم که البته اگر نتیجه دلخواه نبود ایده ی دیگه ای به من گفته میشه و نگران و ناراحت نیستم قدم اول که بهم گفته میشه عملی میکنم قدم دوم گفته میشه باز .
اینکه چقدر اجرا کردن این ایده ها انرژی و انگیزه میده بستگی به ما داره که چقدر قبولشون داریم و چقدر به توانایی مون ایمان داریم ریشه ش همون عزت نفسه که همه ما یه جرایی ضعف داریم توش و باید روی خودمون کار کنیم.باز هم برمیگردیم به بحث باورها که چقدر خودمونو باور داریم و چقدر اماده ایم برای اجرای ایده های الهامی.یادمون باشه خداوند همه ی مارو یه جور خلق کرده ولی یه دسته از آدما توانایی هاشونو شناسایی میکنن و بهره میبرن و خیلی های دیگه هرگز به استعدادهاشون پی نمیبرن و انگیزه ای برای استفاده از اونا ندارن.
براتون آرزوی سعادت و پیروزی رو از خداوند یکتا دارم.
سلام ندا خانم
کارتون واقعا عالییه که به اینکار به تعویق افتاده عمل کردین؛ من خیلی به خریدای اینترنتی توجه میکنم کیفیتی که در تصویر دیده میشه خیلی موثر هست در جذب خریدار و اشانتیون هم اونو کاملتر میکنه تا طرف رو تشویق به خرید کنه…
رو تنوع جنسا کار کنین تا همه جوره خریدار داشته باشیـــــن.
شاد و ثروتمند و سعادتمند باشین.
سلام و خدا قوت به تک تک معجزه های زندگیم. ❤
من اولین باره که کامنت می ذارم ، راستش با خوندن مطالب اینقد اتسالی می کنم که با وجود قدرت کلامی بالایی که دارم ولی خنگ میشم چی بنویسم از کجا بنویسم! وقتی حرفای استاد رو می شنوم و خانم شایسته با کلام قشنگشون یادآوری و تکرارش می کنه و شما دوستای مهربونم با نظراتون این آغوش گرم خدایی رو محکم تر می کنید ، من یا دارم از شوق گریه می کنم یا ضربان قلبم تو کل سلول هام دیسکو راه میندازه یا ریلکس می کنم و اینقد خدا رو شکر می کنم که ، هر لحظه با خودم میگم دختر الآنه که دیوونه بشی! ? البته راضی هستما ، اینارو گفتم که مدل اتسالیمو باز کرده باشم واستون که چرا دستم تا الآن به کیبورد نرفته. راستی رو حساب زبون قدیمیم اسم این حالت هامو اتسالی گذاشتم وگرنه هممون می دونیم که در اصل دارم نشونه های تعادل رو تجربه می کنم. ?? از طرف دیگه هم از اون جایی که ما در اصل یک کل هستیم میشه گفت تا این لحظه شماها با دست منم نوشتین و منم نوشته هاتونو با چشم و گوشتون خوندم و الآن ناخودآگاه هممون واسه این آیینگی و کلیت خدارو شکر کرده. خداجونم ازت متشکرم.
خب برم سر اصل مطلب. من هدف اصلی زندگیم مربوط به سلامتیم میشه که با انرژی و حال و هوایی که از خودم می بینم ایمان دارم خواستم با سرعت برق تو مسیر متجلی شدن داره میاد تو زندگیم که حالا ایشالا به موقش با جزییات واستون تعریف می کنم چون الآن واسه کامنت این فایل حکم یه کتاب تو جاده خاکی میشه.
عاملی که منو جمع و جور کرد که واستون بنویسم اول جمله ای بود که تو ابتدای این مقاله گفته شده و من متوجه شدم اینو تو جملات تاکیدی شخصیم که خودم نشستم هرچی حالمو خوش می کرد نوشتم هستش :
” هر خواسته ای که در ذهن من شکل می گیرد برای من وجود دارد ، چون خدا برای من همانی را می خواهد که من می خواهم. و خواسته ی من از آسان ترین و سریع ترین راه ها به کمک ذهن ، کلام و رفتارم در زندگی ام متجلی می شود. و برای خدا همه چیز شدنی است پس به خود آگاه می شوم که برایم همه چیز ممکن و شدنی است. من هر روز با احساس خوب رکورد روز قبلم را می زنم تا سریع تر این مسیر تکامل را طی کنم. تکامل من زمان می برد اما طول نمی کشد چون من یاد گرفته ام انتظاری شیرین را صبوری کنم نه تحمل. پس داشته ها و زیبایی های خود را می بینم ، می چشم و لبریز از حس سپاس می شوم. با این خود کلی که به شکل یک دنیا پر از انسان می بینم ، در هر ظاهری ، آشتی می کنم چرا که خوب ها مرا جذب کرده و به خوشبختی می رساند و بد ها تضاد هایی می شود که اعراض کنم و باز به خوشبختی جذب شوم. هرچه هست را به چشم ظاهر می بینم که اگر بد است خیری در آن است و اگر خوب است نعمت نیکوتری در آن است تا نه خودم را سرزنش کنم نه دیگران را قضاوت. خدایا سپاس گزارم”
بچه ها من یه عالمه جمله دیگه شبیه به اینا دارم که نسبت به هدف و روحیم بهم آرامش میده ، به هر شکلی که بگید دارم می خورمشون ، نوشتم ، رو موزیک ضبط کردم که همش گوش بدم ، خودم با خودم با همه مدل صدا و لحنی میگم ، حتی وقتایی که مود زبون خارجه رو دارم هم از این جمله سازی ها می کنم ، تو بحصایی که با خط فکریم متضاده سکوت می کنم و تو دلم باور های درست رو جایگزین می کنم.
خب من هنوز هدف اصلیم متجلی نشده و شغلی هم ندارم و شاید خواسته های کوچیک موچیک دیگه ای هم بتونم مصال بزنم که حتی روشون متمرکزم نشدم اما ، وقتی شاهد این هستم که بعد از 12 سال پریشون خوابیدن الآن یک ساله که هرشب تا صبح خوابای خوب می بینم یا اینکه بدون هیچ خوابی فقط با آرامش چشمامو در حد یه پلک زدن بسته و باز می کنم و صبح با یه لبخند و کش و قوس میگم اوووففف چه خوابی کردما ، اینو نشونه می بینم که راهم درسته. وقتی یه آلرژی 2 سال و نیمی که دکتر و دارو هیچ اثری نداشت تو کمتر از یک ماه یهو ناپدید شده و از بدنم خارج شده ، میگم پس هدف بزرگ ترم هم به موقش متجلی میشه. وقتی می بینم منی که از همه لحاظ نسبت به خدا و آدما رسما بی شعور بودم ، نه اعصاب داشتم نه اخلاق نه آرامش ، خودمو که از هیچ نظر آدم حساب نمی کردم ، ولی الآن تو بهترین و خوش ترین وضعیت روحی و شخصیتی با خودم خدام و آدما هستم ، میگم پس بهتر از اینم هست. حالا جرقه ی دومی که بخاطرش خواستم بنویسم رو بگم. مقاله رو که می خوندم خط به خط خودمو می سنجیدم ، دیدم با اینکه من جز فایل های رایگان تازه نه همش ، و محصول تسلط ذهن بر جسم دیگه هیچ دوره ای رو نگذروندم ولی ، تو هدف مشخص کردن ، تصمیم قطعی گرفتن و سریع با امید و انرژی عمل کردن خیلی خوب شدم تو این 6 ماهی که با خانواده ی عباس منش هستم. البته یه ساله که دارم خودم رو می شناسم ولی تو این 6 ماه دوم علاقه و استعدادمو بدون هیچ تردیدی انتخاب کردم ، با یه لیسانس حقوق از دانشگاه دولتی و تجربه ی کار پیدا نکردن محکم و قاطعانه تصمیم گرفتم برم سمت بازیگری که از بچگی رویاشو داشتم. تصمیم گرفتم و با قدم های کوچیک که فعلا ازم برمیاد شروع کردم واقعا نفهمیدم چی شد که جسارتشو به خودم دادم چون پدرم به حدی با این حرفه مخالفت نشون می داد که من با فکر بازیگری فقط حس ترس بهم دست می داد. با خوندن این مقاله فهمیدم چی شد که من محکم قدم برداشتم ، فهمیدم چرا همون پدری که من یه غول خشن می دیدمش که مانع سر راهمه الآن انگار خورشید از مغرب طلوع کرده و داره منو حمایت می کنه؛؛؛ فهمیدم چرا هنوز هیچی نگذشته یه گروه که تو این زمینه می تونن فانوس راهم بشن دارن با عشق و پیگیری بهم کمک می کنن تا سریع تر رشد کنم. چون من در همون حدی که می تونستم و از دستم برمیومد شروع کردم به پاکسازی و خونه تکونی ، ذهنمو عمل جراحی کردم هرچند تو بیمارستان عمومی ، و یادم میاد اون اوایل هیچ نشونه ای ندیده بودم که ، فقط من بودم و خدایی که تازه شناختم و هنوز باهاش غریبه بودم و یه امید گنده که تازه فهمیدم تو قلبم زندونی بوده و همون شرایط همیشگی که داد می زد عجله داره واسه تغییر. ولی الآن عااالی ام عالی ، اصن در این حد که ، هر کس رو که می بینم اینقد خصوصیت خوب درونش پیدا می کنم دیگه به خودم ایول میگم ، از رفتار و گفتار بعضی ها دلم می خواد برم بپرسم نکنه توهم با بچه های عباس منش زندگی می کنی!
واسه تصمیم گیری و عمل بهش جریان بازیگری رو مصال زدم ، در صورتی که هر لحظه تو شبانه روزم دارم نشونه ی مصبت کشف می کنم و تاییدشو می زنم و واردش میشم ، حتی مواردی که مربوط به شغل دیگرون میشه و در حال حاضر واسه من یه تجربه ی بدون مزایای مادی هستش اما خدا رو شکر می کنم همینا رو با عشق انجام میدم و ایمان دارم که خیر و برکت هزار برابر واسم می فرسته.
سپاس گزارم که این نشونه ها باعث شد منم خطی داشته باشم تو سفرنامه ی لذت بخشمون.
امیدوارم همگی روز به روز بیشتر و زیباتر زندگی رو آگاهی کنیم که تمام جنبه های خوشبختی تو همین آگاهیه.
دوستتون دارم ❤❤❤
سلام ماهیسا
خیلی دیدگاهت زیبا بود و اون جمله ای رو که برای خودت نوشتی رو کپی کردم تادر دفتر عبارات تاکیدیم بنویسم باز هم بنویس و باما به اشتراک بگذار
امیدوارم با احساس خوبی که داری هر روز به سمت موفقیت وپیروزیه اهدافت گام برداری خیلی عالی نوشته بودی دوستی و صلحت رو با آدمها و خودت
موفق باشی
سلام ماهیسا عزیز.
حس خوبی گرفتم از کامنتت.
به خصوص که گفتی لیسانس حقوق از دانشگاه دولتی بودی
منم همینطورم والبته بیکار و هنوز نمیدونم به چی علاقه دارم واقعا و راهمو پیدا نکردم
خوشحالم که علاقه و رسالتت رو فهمیدی انشالله شاد و موفق باشی.
سلام ماهیسادوست همفرکانسی عزیزم خیلی خوشحالم که قوانین روخوب درک کردین ان شاالله که روز به روزبه مداربالاتربرسید…
اتصالیم به غلط املایی اتسالیت گیر کرده کلن اتسالیاتو دوس داشتم برای مثال این مصال و نکات مثبتی که گفتی به خصوص نکته مصبت اخریت
Everything is a Game
Yeah, A GAME
Everything is a game. OMG
Just You learn the rules of the game.
ماهیسا دختر پرانرژی و شاد، دوست ثروتمند و زیباروی من
واوو کلییی انرژِیی مثبت ازت گرفتم. خدایا شکرت، هزاران مرتبه شکرت شکر شکر شکر و ممنونم ای بهترین دوست و یارر مهربونم خدا جونننم عاشقتمممم دوست دارم شدیدی واووو، بوس بوس ( رابطه ی من و منبع اینجوریه – Wink – )
به هر آنچه که میخوای میرسی بی شک.
ما انقدررر قدرت داریم ما انقدر عزیز و محبوب هستیم نزد خداوند.
ما انسان های ثروتمندی هستیم
ما انسان های خوشبختی هستیم
ما فوق العاده ایم
ما بینظیریم
تو میتونی
چون شجاعی و قوانین را داری بیشتر از همیشه یاد میگیری جوری که جزیی از وجود لایتناهی مقدس تو شده.
برات بهترین ها را آرزوم میکنم دختر هنرمند موفق.
دوست دارم.
ماهیسای عزیز ورودت به دنیای تغییر رو تبریک میگم و واقعا خوشحالم که در این مسیر قرار گرفتی و دازی زندگی دلخواهتو اونجوری که میخای میسازی .
وقتی یکبار یاد میگیری و خواسته ای رو وارد زندگیت میکنی مثل درمان بیماری و برگشت سلامتی به زندگیت این یعنی تو بلدی چطوری به خواستت برسی و تو قهرمان زندگی خودت هستی بهت تبریک میگم ماهیساجان تو همیشه برنده ای.با همین فرمون برو جلو .
ایمان و امیدت رو به خواسته هات تحسین میکنم و برات آرزوهای بی نظیری رو دارم .برات آرزو میکنم توی سینما یا تلویزیون ببینیمت و بهت افتخار کنیم ??
همیشه موفق تراز دیروز باشی دوست من?
سلام عزیزم جانا سخن از زبان مامی گویی
خییییییلی عالی بود ماهیسای عزیز
کلی انرژی و ایده گرفتم واقعا نوشتت حال خوبی داشت بازم مرسی دوست خوبم
از دیدگاهت لذت بردم دوست خوبم
خیلی خوب نوشتی
خیلی زیبا و ساده توضیح دادی
سلام
برای این هم خانواده مون که حرفاش به دل میشینه و با تمام وجودش حرفاشو زد ارزوی هر چه بهتر و بیشتر شدن اگاهی هاشو دارم
و منم لذت بردم از این سادگی و روان بودن کلمات وواقعا باید سپاسگزار باشیم که تمام دوره های استاد عزیز در همه جنبه ها و برای تمامی افراد که البته بستگی به درک هر شخص داره
مفیده و ثمر بخش
هم خانواده عزیز از تو هم ممنونم که ثلیث و راحت حرفاتو زدی و منو تحت تاثیر قرار دادی
از خدا میخوام که در این مسیر به اکاهی هایی هر چه بیشتر برسی
سپاس و درود
ماهیسای عزیز دو سال پیش این مطلب بسیار زیبا رو نوشتی امیدوارم الان به چیزی فراتر از خواسته هات رسیده باشی چون لایق بهترین هایی.
من امشب با اینکه خوابم میومد گفتم فقط یه مطلب کوتاه توی عقل کل بخونم بعد زود بخوابم که اول مطالب بسیار عالی و مفید مریم بانوی عزیز بعد هم مطلب پر انرژی شما ترجیح من رو برای خواب از بین برد. خدا رو شکر که توی این سایت خوب امکان دسترسی به مطالب حتی دو – سه سال پیش هم وجود داره، خدا رو شکر که همیشه من به سمت پاسخ هایی که نیاز دارم هدایت میشم. خدایا سپاسگزارم که من رو به این سایت، به این آگاهی ها هدایت کردی.
درسته که این دیدگاه برای ۳ سال پیشه و من الان خوندمش و از اونجایی که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست… فقط خواستم بگم انرژی و حال خوبتون رو حسش کردم و باعث شد حال منم خوب بشه.سپاسگزارم 🥰🙏🏻🌱
به نام الله
سلام بر شما بانوی پر انرژی
خیلی خوب نوشته بوید
من دوباره باید بخونمش و یاد بگیرم
سپاس فراوان
خدایا صد هزار مرتبه شکرتت
سلام ماهیسا جان دوست همسفر من ،چند سالی از این کامنت و دیدگاه قشنگت میگذره و مطمئنم الان به کلی نتیجه رسیدی بیا و از جذب های قشنگت برای من و بقیه دوستان بگو 😍😍😍
چقدر زیبا نوشتی
کلماتت واقعا وارد قلبم شد
مخصوصا جایی که از کل بودن حرف زدی
حرفات همونایی بود که باید میشنیدم
.
خدا همونی رو میخواد که من میخوام👌
ماهیسا یه سلام پرانرژی بهت
و یه بغل خیلی سوفلایی بزرگ برای تو عزیزدلم
میخوام بهت بگم بی نهایت تحسینت میکنم توی نوشتن و توی ابراز بیانت چرا که هر خطی که رد میشد مشتاق تر میشدم که بیام و ببینم بعدش چی گفتی و چی نوشتی آخ که چقد لذت بردم دختر
بعدش میخوام بگم که این کامنتتو بعد از ۴سال دارم میخونم نمیدونم الان توی چه سطحی هستی اما قلبم میگه در بهترین حالت خودت هستی و داری اسکای راکت میری بالا
وقتی برگشتی گفتی هنوز رسالتمو پیدا نکردم و نمیدونم چیه اما اومدی موفقیت های کوچیکتو مثال زدی چقد کیف کردم چقد لذت بردم چون تو اومدی توجه کردی به عادت هایی که هر چند کوچیک در زندگیت تغییر کردن کاملا اومدی توجهتو بردی روی نکات مثبت زندگیت و اتفاقاتی که رخ داده و تو لمسشون کردی و این بی نهایت تاثیرگزاره و من ازت یاد گرفتم و میخوام بهت بگم افرین و احسنت بر تو عزیزدلم حالا بریم سراغ اون قسمتی که نوشتی مدت هاست میخوام برم توی دل بازیگری ولی ترس مانع رفتن من میشد
تو وقتی تمرکز و تمام قدرتو جمع کردی به طور شگفت انگیزی انسان ها شرایط موقعیت ها برات راهگشا شدن و تو این مسیر و راحت تر از اون چیزی که فکر میکردی استارت کردی و وارد دلش شدی و اینکه اینقد راحت برات همه چی اوکی شد یه طرف
از طرف دیگه نزاشتی نجواها خیمه بزنن روت که همین راهی که جلو روت هشت و بری
خیلی سریع اقدام گردی و انجامش دادی و خودتو از راکت بودن دور کردی
این نشون میده که تو اصلی ترین عامل عزت نقس و داری که به تعویق نینداختن کارهاست
یک آدم با عزت نفس و با اعتماد به نفس هیلی سریع تصمیماتی که بهش گفته میشه رو انجام میده و میره سمتش حتی به غلط اما میره توی دلش و خودشو به خودش ثابت میکنه چرا که قدرت تصمیم گیری درونش افزایش پیدا میکنه که این اصلی ترین و مهم ترین پارامتر موفقیت هست
ماهیسا من عاشقانه شکرگزار بودن چنین دوستایی هستم که دارم
و بی نهایت خدشحالم از اینکه دارم یاد میگیرم از خانوادم که شماها باشین
عاشقتم دختر قدرتمند
در پناه الله یکتا باشی🎯💫🚀🥊❄
سلام عزیز،ممنون بابت کامنت زیبات،لذت بردم و استفاده کردم،اول از مقاله ی خانم شایسته عزیز ودز ادامه از کامنت مفید و زیبای شما،مخصوصا اون جمله های تأکیدیت ک خیلی باش ارتباط برقرار کردم و دست منو بحرکت درآورد برای نوشتن.
برای شنیدن خودم،برای حرف زدن خدا با خودم :
-درخواستی هدفی رؤیایی که در ذهنم شکل میگیره به معنای اینه که توانایی درک و دریافت رو دارم چرا که خواست من خواست خداست و خواست خدا خواست من
-من هیچ وقت در حال بد باقی نمی مانم چرا که ریموتم رو دادم دست خدا و به محض خارج شدن از مسیر آلارم می ده
-من لایق بهترین ها هستم چون از بهترینم
-من به قوی ترین منبع وصلم و در هر لحظه من رو راهنمایی می کنه
راهنمایی ب بهترین کار در آن لحظه چرا که ازش خواستم و با «أستجب» ضمانت کرده خواستمو، و بارها و بارها و بارها این رو بم نشون داده ک منطقیش کنه برا این انسان ناطق
اما شیطونم بیکار ننشسته شاید اونم توی ستاره قطبی امروزش نوشته خارج کردن احمد از مسیر
سالهاست که این تمرین رو انجام میده و کاملا خبرست تو کارش و این مهمترین هدف و رسالتش هست کاری که ازش لذت میبره
اما من هم سالهاست که با خدا آشنام، فرق من و اون توی اینه که من نماینده خدا روی زمینم و قدرتم ازون بیشتره
همه جهان مسخر منه و این توانایی های عالی منو میبینه و بم حسادت میکنه شاید اون خیلی بهتر از من منو میشناسه و توانایی هامو میدونه که انقدر حسادتش شدیده که دشمن آشکارم شده،ولی خب دستش برام رو شده اون تمام تلاششو میکنه که با هر کیدی منو بندازه تو حال بد ولی من کانکشنم خیلی قوی تره با خدا از کانکشن اون
آیا وزیر راحت تر میتونه با پادشاه ارتباط برقرار کنه یا سایر کارگرا؟
درسته که هزاران سال داره تمرین میکنه کارشو و توش خبرست ولی من هم وصل به منبعیم که خیلی از اون خبره تره
اصلاً یه کارایی می کنم بعضی وقتا که خود خدا به فرشته هاش میگه نگاه کن نگاه کن ببین! ببین قدرتشو ببین چجور دست شیطونو خوند و داره به راهش ادامه میده دیدید؟! حالا فهمیدید چرا فرستادمش رو زمین به عنوان جانشین خودم ؟
یک صدم شیطانم نیست عمرش و تجربش ولی دیدید چه کرد؟
الان فهمیدید اصلاً چرا شیطانو آفریدم یادتونه هی اعتراض می کردید که اینو دیگه چرا آفریدی؟
اگه این نبود چه جوری منو می شناختند و با من ارتباط برقرار می کردند؟
چه جوری به تضاد میخوردن قدرت هاشون با خلق خواسته هاشون بروز میدادن؟
– من روح مقدس خدام،خدایی که سبح له ما فی السماوات و مافی الارض
خدایی ک له ما فی السماوات ومافی الارض و ما بینهما
خدایی ک عالم الغیب والشهاده
خدایی ک علیم و قدیر و بصیر و عزیزه
خدایی ک إذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکونه
من ازونم و با اونم و در اونم ،خدایی ک صمده و لم یکن له کفوا احده
پی منم باید صمد باشم به غیرش و منم منحصر به فردم
خدایی که لا تأخذه سنة و لا نوم
منم ۳۰سال نخوابیدم. حتی وقتی که خوابیدم بیدارم و دارم سیر می کنم توی یه جای دیگه قلبم میزنه نفس میکشم سی سال بی وقفه داره میزنه و نفس میکشم و یک آنم نخوابیده…
اگر ک یار نداری چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
چرا طرب نکنم و لذت نبرم؟
به خاطر اونی که تو سرم داره حرف میزنه اونی که میندازتم تو دام مقایسه اونی که هی میخواد ببرتم تو گذشته و آینده؟
چرا به خاطر اونی که تو قلبمه شادی نکنم و به صدای ذهنم گوشمو کر نکنم؟
اونی که میگه من عاشقتم،نمونهاش مادرت که بی قید و شرط عاشقته از اول بوده، نه ماه تو شکمش نگهت داشته دوسال شیرت داده با خنده هات خندیده با بیداریات بیداری کشیده با دردات غصه خورده بارشد کردنت کیف کرده و میکنه انگار رسالت خودش میدونه ک بهت خدمت کنه بدون قید و شرط و دوست داشته باشه
اون مادرو من گذاشتم برات اون یکی از چیزهایی هست که برات گذاشتم پدرو من بت دادم
چشمت گوشت دستت مغزت استخونات پوستت دندونات معده و روده پاهات کمرت همه رو من بهت دادم
آسمون زمین گیاهان حیوانات خوردنی ها و نوشیدنی ها دوستات همسر فرزند نوه نتیجه فامیل آشنا خونه رختخواب، خود خواب
زیباییها و چشمی که ببینیشون صدا های روح انگیز و گوشی که بشنویشون کلمات معجزه گر و زبانی که بگیشون فکرای لذتبخش و ذهنی که تصورشون کنی باورهای زندگی ساز و وجودی که باورشون کنی و مسیر لذت بخش و اراده ای که توش قدم برداری
همه و همه و همه رو من بهت دادم همه چی برات فراهم کردم که کیف کنی و از اون کیفی که می کنی یک کیف دیگه برات میسازم با فرکانسی ک داری میفرستی
هیچی هم ازت نخواستم در قبالش
کلمه ی «بی قید و شرط» رو اگه خواستی معنا کنی اینجا میتونی جامع ترین و مانع ترین تعریف رو براش گیر بیاری
بعضیا فکر میکنن اینارو دادم و در قبالش گفتم منو شکر کنید تا با این شکر کردن با این دولا راست شدن یه حالی بکنم یه نفعی ببرم انگار من محتاج اینم به همین خاطر هم هست فکر میکنند من نشستم تو کمین که اگه دولا راست نشدن یه چوبی بکنم لا چرخ زندگیشون
و می کنم البته
میدونی چرا؟ چون خودش میخواد خودش اینو باور کرده و چاره ای نیست جز تجربه کردن باوراش
نتیجه باوراشو بش میدم فقط
چون اگه باور نداشته باشه و بهش بدم توهّم میزنه و میره تو جاده خاکی و از مقصد دور میشه
ولی من همه بچه هامو دوست دارم عاشقانه دوستشون دارم به همین خاطر هم هست همه چی براشون فراهم کردم و البته زورشونم نمی کنم، میگم:
انا هدیناه السبیل إما شاکرا و اما کفورا
شیطون کار خودشو میکنه تو هم کار خودتو بکن فقط حواست باشه مسخرت نکنه چون میدونم دوست نداری مسخره شی ،بعضی وقتا که میره تو جلدت و دم به تلش میدی میشینه قاه قاه میخنده میدونی چرا چون داره میبینه که مثل یه نوزادی که نمیدونه چی به چیه و چنگ میندازه تو صورت خودش، تو هم یه دفعه ای یه چنگی میندازی تو صورتت و میشینی زار میزنی که آی صورتم و گریه می کنی یه مدت میگذره و جاش خوب میشه و شاد و خندان داری میری دوباره یه چنگ میندازی تو صورتت و میشینی به گریه و از زمین و زمان می نالی که ای بابا این چه وضعشه کدوم فلان فلان شده ای داره چنگ میندازه تو صورتم و شیطونم میزنه زیر خنده
حواستو جمع کن
سلام خدمت خانم شایسته عزیز و استاد و همه ی دوستان.ممنون خانم شایسته که از کامنت می گذارید و این مطالب را برای ما یادداشت میکنید.واقعا کمکم کرد?? این موضوع که هر تصمیمی که میگیریم را به شنبه ها موکول نکنیم حتی به یک ساعت دیگه و همان موقع انجام بدهیم ویا درمورد انگیزه که متضاد تنبلی است باید از درون انگیزه بگیریم چون هیچ عامل بیرونی نمی تواند شرایط زندگی مارا تغییر دهد?اگر بخواهم همه مطالب را که اموختم بنویسم تا ۳.۴ساعت باید تایپ کنم?☺هر موقع که کامنت شما یا دوستان را میخوانم خیلی احساس خوبی میگیرمیگیرم ممنون از فرکانس مثبتتون $
سلام به خانم شایسته ی عزیز و استاد گرامی و تمامی اعضای خانواده عباسمنش
عالی بود ، مثل همیشه،خدا رو شکر میکنم که وقتی این مطالب رو میخوندم دیدم قدمهایی که اینبار برای هدفم برداشتم منطبق با الهاماتم بوده دلمو به خدا سپردم و رفتم جلو ، شک و تردید نکردم ، هرجایی موضوعی پیش میومد که میتونست بترسونتم یا بلغزونتم با یاد اینکه خدا با منه و همیشه همراهمه و به یاد اوردم که بارها برام پیش اومده که وقتی چیزیو خواستم و رهاش کردم و به چگونگیش فکر نکردم به بهترین شکل ممکن برام درستش کرده و اینبار در قدمهایی که تا الان برداشتم دقیقا با تکیه بر نیروی الهامم پیش رفتم و تا اینجا نه تنها سعی کردم نترسم که یکوقتهایی به مدت کوتاه شاید تونسته برگرده اما سریع بهش غلبه کردم و حتی وقتی به خودم گفتم مهم نیست بهترش برام پیش میاد یا اینکه تو برو خودش برات درستش میکنه و واقعا از ته دلم خوشحال شدم و لبخند بسیار لذتبخشی رو صورتم اومده مثل الان که این مطالبو دارم مینویسم و خیلی خوشحالم و به خودم تبریک میگم که دارم یاد میگیرم چجوری باید در این جهان زندگی کنم و لذت ببرم و از ته دل بخندم و از شما و استا بخاطر اینهمه لطف و محبت که به همه دارید و مدتها وقت میزارید و این آگاهیها زیبا رو در قالب متن،تصویر،وویس و هر شکلی که ممکنه اشاعه میدید ممنونم و از هدای بزرگ و یکتا برای همه مون آرزوی سلامت ثروت شادی و خوشبختی روزافزون رو دارم .
خدای عزیزم سپاس
سلام به بهترین استاد دنیا،،استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته ی مهربان.خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم ازتون به خاطر مطالب عالی و بی نظیری که برامون میزارین.در پناه الله یکتا شاد،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید❤❤
سلام استاد عزیز و خانم شایسته جان واقعا بابت مقاله تون تشکر باعث شد باز قانون برام مرور شود چند تا نکته مهم برام باروری شد ۱ برای رسیدن به مدار بالا باید همیشه ورودی هام و کنترل کنم تا خروجی بهتر داشته باشم ۲ داشتن هدف ۳ باورهای قدرتمند همسو با اهدافم این ۳ اصل رو تا ابد باید انجام بدم واقعا خیلی لطف میکنید برای تک تک اعضای گروه خوا خیرتون بده
سلام خداقوت استاد عباس منش من حدود 2ماهی است که با سایت شما آشنا شدم و مدام مطالب شما را مطالعه میکنم و آنها را در زندگی خود به کار میگیرم. مطالب شما باعث شد که به زندگی امیدوارتر شوم و از جایی که هستم لذت ببرم و چشم انداز جدیدی طراحی کردم و دارم روز به روز اهدافم رو که بواسطه آشنایی با شما تعیین کردم پیگیری میکنم. متشکرم
بنام پروردگار یکتا
سلام خدمت خانم شایسته عزیز
چقدر آگاهی ها در این متن زیاد بود، دقیقا چه تصمیمات بزرگی که به شکل الهام برای من اومد که فقط تصمیم شد و همش تبدیل به رویا شد، من ده ساله که می خوام ماشین بخرم و فرصت های زیادی برام ایجاد شد ولی با باورهای اشتباه هیچ وقت این کار برای من عملی نشد، پول هایم رفت و لذت رانندگی همیشه در ضمیر ناخودآگاهم ماند و واقعا پشت هر الهامی و تصمیمی باوری قوی می خواهد، باورهایی که کمبود و ترمز ها و موانع را قبول نکنی و فقط به هدفت با حال خوب توجه کنی و از مسیر لذت ببری تا نتیجه بگیری و این تنها یکی از تصمیما من بوده که فقط تصمیم بوده ولی الان این نوع تصمیمات هرگز تصمیم ساده و بی اراده نیست و همشون به رویاهای قابل دسترس من محقق خواهند شد
قسمت دیگر درباره تغذیه و کنترل ورودیهای ذهن هست که چه روزهایی فرکانس های عالی داشتم و با تمرکز بر روی ناخواسته آن را خراب کردم، ولی خداراشکر حدود چند ماهی هست شرایط بهشدت برای من تغییر کرده و شدم سمیه ای همواره با حال خوب، با ورودیهای درست، با تغذیه سالم روحی و جسمی و مدارم را بالا نگه داشتم و شکر خدا نتیجه آن را هم دارم می بینم
عالی بود خانم شایسته عزیزم،بسیار هوشمندانه و موشکافانه این مقاله را ارائه دادید و من را یادآور ارزشمندترین دلیل به دنیا آمدن کردید، همون آگاهی های قبل از تولد، همون پیوند روح و ذهن،و بهم گفتید تو خالق صددرصد زندگیت هستی سمیه، به یاد بیار همه چیز را و ادامه بده تا جایی که همواره رویاهای درونت تبدیل به واقعیت عینی تو زندگیت بشه و ببینی دنیا و زندگی چقدر قشنگه و هر لحظه سپاسگزار خداوندی هستم که اینقدر عادل هست و اینقدر منا قدرتمند خلق کرده، منم به سپاس و شکرگذاری میلیون ها سلول، دستگاه و تمام اعضا و جوارح بدنم که هدفمند و هوشمندانه در درون جسم و روح من کار میکنند، هدفمندانه زندگی میکنم تا دنیا را جای قشنگی برای خودم و اطرافیانم کنم
خدایا هزاران بار شکر، بخاطر سلامتی ام، بخاطر آرامشم و بخاطر اینکه هر لحظه جریانی از نعمت، ثروت، خوشبختی، آرامش وارد زندگی من میشود، عاشقانه دوستت دارم خدا و تو تنها معشوقه منی که حالم هر لحظه با تو خوب هست
دوستون دارم دوستان گلم در این خانواده درجه یک با این ورودیهای درجه یک ??
سلام بههمهو سلام برمرد بزرگ استادعباسمنش
نظر و درکی که بنده از جهان هستی پیدا کردم اینهکه همه چیز خیلی ساده ست همه چیز خیلی باور نکردنی اتفاق میفته چون مکانیزم جهان اینه که انسان هر خواسته یا هر هدفی که داره خیلی راحتوساده بهش میرسه اگه خودمون سخت نگیریم در حقیقت باید شکو تردیدوازخودمون دورکنیم نگرانیواز خودمون دور کنیم وباور کنیم که کار خدا وجهان ههمینه کهگوش به فرمان ماست وقرار هم همین بوده وغیرازین اگر بودباید شک میکردیم خیلی خیلی منطقی هم هست به هیچ عنوان امکان نداره که وسط راه گیر کنی یا ابزاری که لازم داری بهت نرسه چون قانون خدا نقض میشه اینو باید با پوستو استخوانمون باور کنیم وپیش بریم بدون هیچ شکو تردید ودودلیونگرانی ومهمترینش اینه که خیلی ساده بگیریم وبا اطمینان پیشبریموبا ارامش چون خداوند جز عطا کردن کار دیگهای نداره حالا چیزهیی که دریافت میشه بستگی به جنس فرکانسهایی داره که ما به هستی میفرستیم هرچند اینهارو شاید هممون بدونیم سختی کار اونجاست عمل کنیم و واقعا باور کنیم که روند جهان هستی غیر ازاین نیست ونمیتونه هم باشه بنابراین با خیال راحت باید پیش بریم بدون هیییچشکوتردیدیطوری که انگار اون ابزاری که لازم داریم برای تحقق اهدافمون با چشمامون دراریم میبینیم همه این حرفا تکراری هست ولیکن باید تفکر کنیم وتعقل کنیم به اطمینان قلبی برسیم که شکی تو وجودمون باقی نمونه…
متشکرم…
سلام خدمت استاد عشق عشق عباس منش نازنین وسرکار خانم شایسته عزیز وهمچنین خانم فرهادی مهربان.
خداروهزاران بارسپاس بابت این همه اگاهی فوق العاده.
واقعا این جملات زیبا وفوق العاده منوبیاد دیالوگ های جاویدان علی حاتمی کارگردان فقید سینما وتئاتر کشورمون می اندازه .
بازم هزاران بار خداروبابت این همه اگاهی بی نظیر سپاس گذارم.
به نام خدا
با سلام خدمت عزیزان
مثال دوچرخه سواری عالی بود سپاسگزارم.
رمز موفقیت افراد موفق عملگرا بودن آنهاست. یادمه در دانشگاه یه درسی داشتیم که درس بدفهمی بود و باید زیاد تمرین حل می کردی که بتونی از عهده امتحانش بربیای و انصافا” در طول ترم براش وقت گذاشتم و تمرین زیاد حل می کردم سرجلسه سوالات واقعا” سوالات جالبی نبود با غز زدن آروم بچه ها سرجلسه معلوم بود که فقط مشکل من نیست ولی من با توکل به خدا هرچی بلد بودم رو تو برگه نوشتم شاید باورتون نشه یه چیزی بم گفت حالا که چرت و پرت سوال داده تو هم چرت و پرت پاسخ بده و اون لحظه به ندای درونم گوش دادم وقتی از سر جلسه بیرون اومدیم دانشجوها بدوبیراه بود که نثار استاد می کردن ولی ما با عده ای از دوستان رفتیم پیتزا خوردن و بی خیال امتحان شدیم. ولی تو دلم یه چیزی بم میگفت ترم بعد دوباره این درس مهمونته زیاد خوشحال نباش عزیزم.
خلاصله نتایج اومد در کمال ناباوری نمره 16 گرفته بودم همون ندای درون بم گفته بود سرجلسه سوالات رو بصورت فازوری (یه تکنیک ریاضیِ) حل کن و اتفاقا” مد نظر استاد ما هم فازوری حل کردن بودن . واقعا” در 2 ساعت سرجلسه امتحان با اون استرس گوش دادن به ندای درون کار راحتی نبود ولی آلان که قانون رو میدونم دلیل اینکه به اون ندای درونی گوش دادم این باور قدرتمندم بود . —– هیچ وقت هیچ حرکتی بی پاسخ نمیمونه——- من واقعا” این عبارت رو باور داشتم همین باور باعث شد سرجلسه بخودم بگم ببین تو که درست رو خوندی خودت که این رو میدونی پس قبولی ،خیالت راحت واسه همین به ندای درونم گوش دادم.
خانم شایسته عزیزم از اینکه عاشقانه وقت میزارن و برای انگیزه دادن به کسایی که در مدار پیشرفتن انرژی و زمان و عشق میزارین ، خواستم بگم با تک تک سلولهای تنم فرکانس هاتون رو دریافت می کنم . امیدوارم به سمت بهترین هایی که می خواین هدایت بشین. بابت آهنگ آرون افشارتون هم ممنون خیلی وقتا گوشش میدم احساس خوبی بم میده جانم باش
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته
از اینکه در جمع خوبی مانند شما هستم بسیار خوشحال و خدا را سپاسگزارم
دوستان از روزی که تصمیم گرفتم که برای اهدافم قدمی بردارم، ارتباطم با سایت و کانال تلگرام استاد بیشتر شد. حدودا 4سال پیش با استاد عباس منش آشنا شدم ولی هر وقت که بیکار می شدم فایل ها و مقالات ایشون رو می خواندم که همین خواندن کم هم نتایج بسیار خوبی در پی داشت ولی از وقتی که به طور مستمر سایت و تلگرام رو پی گیری می کنم خیلی باورهای قدرتمند کننده و درنتیجه نتایج آنی بسیاری در زندگی ام شاهد هستم و از خدای خوبم بسیار سپاسگزار.
یک موردی که همین چند روزه برام اتفاق افتاده رو براتون می گم
یکی از اهدافم یادگیری زبان انگلیسی است و چند وقتی است که یک سری کلاس زبان می روم یک روز استاد زبان فرمودند که در مورد محل و شرایط زندگی خودتان به زبان انگلیسی مطلبی رو بنویسید و برام بیاورید و من این کار رو کردم. دوستان خیلی گل و گیاه دوست دارم
و این سبب شد که تمام خانواده روی این موضوع حساس شده و هی به من می گن که چرا این قدر به این گل و گیاهان می پردازی چرا این قدر گلدان داری و…. و همیشه شاکی هستند. حتی یک مدت می گفتند باید گلدان ها را از خانه خارج کنی
توی آن مطلبی که برای کلاس می نوشتم فقط و فقط به زیبایی های گل هایم پرداختم به اینکه چقدر زیبا هستند و چقدر مکان زیبایی برایم ایجاد کرده اند و خلاصه متمرکز شده بودم روی زیبایی هایشان نمی دانید چه ذوقی حین نوشتن کرده بودم وقتی نوشتنم تمام شد یک احساس خیلی خیلی خوبی داشتم، فکر می کردم الان از یک باغ بهشت اومدم بیرون، به هیچی غیر از زیبایی های آن فکر نمی کردم اصلا دوست نداشتم نوشتن را تمام کنم. اگه وقت داشتم هنوز می خواستم بنویسم ولی چون می بایست برم بیرون نوشتن را تمام کردم.
دوستان شاید باورتون نمی شه حدودا 3ساعت بعد از این جریان دیدم داداشم با 5تا گلدان گل وارد خانه شد اونم چه گلدان هایی، چقدر زیبا بودند. تازه یه چی دیگه بگم بهتون که شاخ در میارید همه رو خریده بود باورتون می شه؟ می دانید چرا می گم باورتون میشه؟ چون اصلا خرج کردن برای خرید گل و گلدان را یک خرج اضافی می دانند. من که شاخ در آورده بودم. من همینطور مات و مبهوت مانده بودم. در جواب من می دانید چی گفت، گفت دیدم خیلی زیبا هستند و تو هم خیلی دوست داری برات خریدم.
تمام شب رو به این موضوع فکر می کردم که چقدر احساس مهم است چقدر حال خوب مهم است چقدر نوشتن مهم است .چقدر حرف های استاد عباس منش مهم است اگر بتونیم هدفمان را مشخص کنیم و همین کارهای ساده و حرف های استاد رو اجرا کنیم چقدر زود به نتیجه می رسیم
خدا رو به خاطر این زیبایی ها بسیار سپاسگزارم به خاطر حضور در این جمع خدا را بسیار سپاسگزارم و استاد عباس منش سپاسگزارم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز
سپاس گزارم بابت این متن عالی که اماده کردید و در سایت قرار دادید ،فوق العاده بود من یه مدت هست دوتا الهام هی داره تکرار میشه اما بهشون توجه ای نمیکردم یکیش رو تا نصف انجام دادم ولی رهاش کردم اما با خوندن این متن باز اون الهامات تو ذهنم پررنگ تر میشدن و انگار هی یکی بهم میگفت با تو هستش باید الهامی که بهت شده اجرا کنی و تنبلی رو بزاری کنار نگاه نکن که چقدر ساده است چیزیه که باید انجام بدی و من حتما همین امروز اجراشون میکنم و شروع میکنم مطمئنم نتایج فوق العاده ای پشتش هست و قدم های بعدی هم بهم گفته میشه همینطور که استاد میگن تا این قدم رو برندارم قدم بعدی بهم گفته نمیشه ….سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم خدا رو هزاران مرتبه شکر که منو تو این مسیر قرار داده و هر لحظه بیشتر و بیشتر هدایتم میکنه من دوساعت پیش که از خواب بیدار شدم از خداوند سپاس گزاری کردم که باز تونستم این صبح زیبارو ببینم و یه فرصت زندگی کردن رو به من داده و جلو جلو ازش تشکر کردم بابت اینکه امروز بیشتر از قبل بهم کمک میکنه که قوانینش و بهتر درک کنم و عمل کنم که الان با خوندن این متن من بیشتر و واضح تر قوانین رو درک کردم چقدر زیباست جهان وقتی که قوانینش رو بدونیم خیلی احساس خوبی دارم وجودم پر از ارامش ،ممنونم استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز که دستی از دستان خدا هستید برای هدایت ما ?خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت هیچ چیز جز این نمیتونم بگم فقط میتونم بگم شکررررررررت ??