شروع همه ی دستاوردهای بزرگ بشری با یک آرزو، یک هدف، یک خواسته و یک ایده ی ساده بوده است. یعنی لحظهای که یک فرد توانسته توانایی خودش را در تحقق یک هدفیا آرزو باور کند، برای تحقق شان تصمیم بگیرد و به خاطر آن باورهای قدرتمندکننده، تصمیم گرفته شده را عملی کند.
قبل از اینکه آرزویی در دلمان شکل بگیرد، «توانایی تحقق آن آرزو» در وجودمان ساخته شده است و منتظر است تا فرصت بروز بیابد. در حقیقت اینکه یک آرزو در قلب مان شکل می گیرد و به میان کلام مان نفوذ می کند و تمام وجودمان را مشتاق می کند برای داشتن و تجربه ی آن آرزو، یک نشانه ی مهم است از اینکه تواناییِ لازم برای تحقق آن آرزو اکنون در وجود ما آماده و منتظر بروز است. این قانون خداوند است. این خاصیت انسان است و ویژگی ای که خداوند برای انسان ساخته تا بتواند با تحقق خواسته هایش جهان را رشد بدهد. بنابراین اگر این ارتباط معنا دار بین داشتن یک آرزو یا خواسته و آماده شدن امکانات لازم درونی برای تحقق آن خواسته را بفهمی، دیگر رویاهایت را آرزوهایی دور و دراز نمی دانی بلکه یک نشانه می دانی از اینکه توانایی مورد نیاز برای آن خواسته اکنون آماده ی بهره برداری است.
اما مسئله این است که خیلی از افراد تواناییهایی را فراموش کردهاند که همین حالا در وجودشان خاک میخورد و می تواند آرزوهایی را محقق کند که سالهاست به عنوان رویایی دور از دسترس به آن نگاه می کنند. به همین دلیل برای خیلی از افراد سالها زمان میبرد تا بخواهند تصمیمی بگیرند و برای خیلیها هم مدتها زمان میبرد تا برای تصمیمی که گرفتهاند، عملا اقدام کنند. یعنی آنها همچنان در صف انتظارِ همان شنبه ی معروفی هستند که بالاخره یک روز از راه می رسد…
تمام زندگی ما روی این اصل استوار است که: «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء بازتاب باورهای خودمان است.»
درست است که ساختن باور یک فرایند تکاملی است و باور یک شبه ایجاد نمیشود؛
درست است که نتایج ما همواره به اندازه باورهای مان است؛
درست است که «به تعویق انداختنِ اخذ یک تصمیم»، نشانهی این است که هنوز باورمان به اندازهای قدرت نگرفته تا خودش را به شکل «یک تصمیم اخذ شده» نشان دهد؛
درست است که «به تعویق انداختن اجرای یک تصمیم» نشانهی این است که تغییرات درونی ما فقط تا همین جای کار را جواب داده است و آنقدرها قدرت ندارند که منجر به اقدام هم بشود.
درست است که تا آن باور ساخته نشود و آن میزان از ایمان ایجاد نشود، در مدار آن خواسته قرار نمیگیریم و به راهحلها، ایدهها و فرصتهایی که اهدافمان را محقق نمایند، دسترسی نداریم؛
همه اینها درست! اما قرار گرفتن در مدار خواسته، خود به خود صورت نمیگیرد. باید خودت را در مدار خواسته قرار دهی. تغییر یک مسابقه یک نفره با خود قبلیات است.
تکامل خود به خود رخ نمیدهد، باید خودت را در مسیر تکاملی قرار دهی و تعهدی غیر قابل مذاکره برای برداشتن قدمها داشته باشی. زیرا باورهای تو همزمان با قدمهایی که برمیداری رشد میکنند. تکامل تو با ناشناخته هایی که تجربه می کنی، مهارت هایی که کسب می کنی و حتی اشتباهاتی که انجام می دهی و درس هایی که از آن اشتباهات می آموزی طی می شود.
باور ساختن مثل پروسه تولید یک کالا نیست که اول صبر کنی تا فرایند تولید به اتمام برسد و سپس از کالا استفاده نمایی. یعنی نمیتوانی بگویی من یک گوشه مینشینم و روی باورهایم کار میکنم و آنها را به اندازه کافی قدرتمندکننده میکنم و سپس این پروسه را متوقف و تمام میکنم و از محصول ساخته شده، بهره میبرم.
زیرا باور ساختن یک فرایند همیشگی است. زیرا جهان در هر لحظه به فرکانسهای تو پاسخ میدهد و در هر لحظه در حال اجرای همان میزان باور ساخته شده هستی.
ماجرای جهان ما به این شکل است که، در هر لحظه نتیجه آنچه را در زندگیات میبینی که، در ذهنت در حال ساختنش هستی.
این نتیجه اول در قالب شک کردن به شیوه ها و راهکارهای قبلی کار خود را آغاز میکند، سپس اطمینان از اینکه شیوه قبلی اشتباه بوده بیشتر میشود، سپس تصمیم برای فراموش کردن شیوه قبلی، سپس تصمیم برای نگرش به شیوه آگاهیهای جدید، سپس فکر کردن به تواناییهایت و باور کردن آنها و فکر کردن به اینکه میتوانی این توانایی را جدی بگیری، میتوانی داشتن این هدف و رویا را ممکن بدانی و از این توانایی برای تحققاش استفاده کنی،
سپس کم کم همه ی روند برای شما ذهن شما منطقی تر می شود و به خاطر برداشته شدنِ مقاومت های ذهنی ای که حاصل غیر ممکن بودن داشتن آن خواسته یا ناتوان شمردن خودت در تحقق آن خواسته بوده است، ایدههایی از راه میرسند برای تحقق آن خواسته.
از آنجا که همه چیز در ذهنت منطقی شده است، تصمیم میگیری آن ایده ها را عملی کنی؛
از طرف دیگر از آنجا که در حال تغذیه ذهن با ورودیهای مناسب هستی، باورهای قدرتمندکننده بیشتر قدرت می گیرند و ایمان و عزت نفس تو را بیشتر میکنند تا برای اجرای آن ایده قدم برداری. سپس آن قدم جواب میدهد و آن نتیجه اعتماد به نفس و انگیزههایت را رشد میدهد تا به خودت بگویی: اگر برای این خواسته جواب داده، پس برای آن یکی خواسته هم باید جواب بدهد. و به این شکل نرم و آرام و بدیهی، روند تغییر شرایط زندگیات شروع میشود.
اما مسئله این است که جنس از ورودیها باید ادامه دار باشند تا تا آن جنس از خروجی ها نیز ادامه داشته باشد. یعنی ذهن همیشه باید تغذیهای مناسب داشته باشد تا به مدار هماهنگ با خواسته ات دسترسی پیدا کنی، بتوانی وارد مدار بشوی، در آن مدار بمانی و در آن مدار به ثبات برسی و سپس به مدار بالاتر صعود کنی. وگرنه اگر این ورودیهای قطع شود، خروجی نیز قطع میشود و به مدارهای پایینتر سقوط میکنی.
در همین چند وقته تجربهای داشتم که خیلی خوب ثبات یا عدم ثبات در یک مدار را به من آموخت. به مدت چند هفته بود که هر روز مسیری طولانی را با دوچرخه میپیمودم و هر بار این مسیر برایم کوتاهتر به نظر میرسدو هر روز رکاب زدن با دوچرخه برایم راحتتر میشد. به گونهای که گاهی مثل برق و باد با سرعت از کنار عابران رد میشدم.
مدتی در روند دوچرخه سواریام تعویق افتاد و نتوانستم این کار را به شکل هر روز ادامه دهم. شاید کمتر از یک ماه. تا اینکه چند روز پیش دوباره سراغ دوچرخه رفتم تا مثل همیشه مثل برق و باد و با سرعت دوچرخه را برانم.
کمی که پیش رفتم احساس کردم رکاب زدن برایم به راحتی قبل نیست.
اول از همه به خود گفتم حتماً به دلیل سربالایی است. لذا کم کردن بی وقفه دنده را شروع کردم و از آنجا که عجله داشتم تا زودتر به حالت ساده رکاب زدن برسم، بی وقفه دنده را از ۶ به ۱ تغییر دادم و فهمیدم رکاب دوچرخه خیلی بیش از حد روان شده.آنقدر زیاد که دیگر چیزی در کنترل من نیست. یعنی فقط رکاب میزنم اما دوچرخه حرکتی ندارد. در واقع قانون تکامل اینجا خودش را نشان داد. وقتی پیاده شدم، متوجه شدم به خاطر عدم رعایت این قانون در کم کردن دنده، زنجیر دوچرخه افتاده.
زنجیر را درست کردم و به راهم ادامه دادم. اما خبری از راحتی رکاب زدن به شیوه روزهای قبل نبود. سرانجام به این نتیجه رسیدم که، حتماً دوچرخه اشکالی پیدا کرده و به نرمی قبل نیست.
از آنجا که در چند روز گذشته، میکائیل از دوچرخه استفاده میکرد، قضاوت ذهن هم شروع شد که، بله حتماً کار کار اوست و اشکالی رخ داده است.
یعنی همه عوامل را در این ماجرا لحاظ کرده بودم الا خودم را. حتی به این موضوع فکر هم نکردم که، این وقفه یکماهه موجب شده تا ماهیچههای من تکرار و تمرینی نداشته باشند. یعنی ورودی مناسبی دریافت نکنند. پس بدیهی است که نتوانم به راحتی قبل رکاب بزنم.
این موضوع را در چند روز آینده متوجه شدم. یعنی وقتی به خاطر تکرار روند، دوباره پاهایم عادت کرد و رکاب زدن برایم به روانی قبل شد، ماجرا را فهمیدم.
دوچرخه همان دوچرخه با همان کیفیت چند روز پیش بود، اما من به خاطر تکرار و تمرین دوچرخه سواری، به مدار بالایی برگشته بودم. در یک کلام، تعویق و تآخیر قبلی در روند تمریناتم، مرا به مدار قبلی برده بود.
باورهای ما نیز به همین شیوه عمل میکنند و در هر لحظه و هر روز نیاز به تغذیه مناسب دارند. پس انتظار نداشته باش اگر مدتی بی وقفه روی باورهایت کار کنی، برایت کافی است.
کنترل ذهن و تغذیه آن با ورودیهای مناسب، یک کار همیشگی است.
اما در شروع کار باید یک جهاد اکبر به راه اندازی تا این چرخهای زنگ زنده را که در یک سربالایی قرار دارد، اول بتوانی حرکت دهی و کم کم آن را به سطح برسانی و سپس به سوی سراشیبی روانه شوی.
این جهاد اکبر را زمانی میتوانی شروع کنی که این اصل را درک کنی که:
تمام اتفاقات زندگی تو به وسیله فرکانسهای خودت رقم میخورد. اقدامات تو برای اجرای تصمیمات به تعویق افتاده یا اخذ تصمیمات به تعویق افتاده، به اندازهای است که میتوانی این اصل را جدی بگیری.
اگر میخواهی در تله به تعویق انداختن ایدههایت نیفتی و تصمیمهایت را فقط در حد یک تصمیم باقی نمانند، باید قوانین جهان و موجودیت فرکانسی خودت را درک کنی.
یادت باشد که ما به دنیا آمدیم تا جهان را تجربه کنیم، اتفاقات را تجربه کنیم و با این تجارب به شناخت بهتری از خودمان و خواسته هامان برسیم. این همان کار خاص و مهمی است که باید انجامش دهی.
خواستههای واقعی تو در این مسیر کم کم مشخص میشوند. حتی با قدم برداشتن برای هر هدف لحظهای و به نظر غیر مهم، یک قدم به خواستهی واقعیات نزدیک تر میشوی.
ما با تجربه هر خواسته رشد می کنیم ، حتی اگر بدانیم که این خواسته واقعی مان نبوده، کمترین نفعش این است که درباره خواسته واقعی مان واضح تر شده و به مسیر آن خواسته هدایت می شویم.
هرگز اینگونه نیست که شما یک گوشه بنشینی و فکر کنی که کدام کار برایت بهتر است یا کدام تصمیم مهمتر است یا ارزش بیشتری دارد که همان تصمیم را بگیری و نخواهی وقتت را برای اجرای این تصمیم یا این ایده که الان داری، هدر دهی.
راهش برداشتن اولین قدم برای اجرای اولین ایدهای است که به تو الهام می شود. نباید اجازه دهی آن ایده به شکل یک تصمیم نگرفته و یا یک تصمیم گرفته شده اما اجرا نشده، باقی بماند.
زیرا به اندازهای که میتوانی این ایدهها را مهم و الهام شده از جانب خداوند بدانی، راههای ارتباط با او را باز نگه میداری و
بیشتر هدایت پروردگار را در قالب الهام یک ایده یا نشانهی واضح تر، دریافت می کنی.
این مراحل رشد شماست و همیشه قدم بعدی زمانی به شما گفته می شود که قدم قبلی را برداشته باشی و تصمیم قبلی را اجرا کرده باشی و ایدهی الهام شدهی قبلی را عملی کرده باشی.
و مهمتر از همه، این تو هستی که آن ایده یا نشانه را درک می کنی و میشناسی، به همین دلیل انتظارهم نداشته باش تا دیگری به شما بگوید که باید چکار کنی.
اصلا آن ایده آمده تا شما را هدایت کند و اگر به آن توجه نکنی و خیلی سریع اجرایش نکنی، شیطان ذهنت زودتر از آنچه فکرش را کنی دست به کار و تو را در همان ابتدای راه متوقف می کند. این کار شیطان ذهن است. در حالیکه قلب شما، با ایده ها و الهاماتش شما را هدایت می کند.
راه دریافت این هدایت، برداشتن اولین قدم است
شما در مسیر تصمیمهایی که آنها را به تعویق نمیاندازی و برایشان قدم برمیداری، تجاربی کسب میکنی که شما را رشد میدهد و درباره اهداف و قدمها و تصمیمات بعدی، به وضوح بیشتری میرساند و تواناییهای بیشتر را برای اجرای تصمیمات مهمتر بعدی، در وجودتان شکوفا میکند.
پس به بهانه انجام یک کار خاصتر یا یک تصمیم مهمتر، گرفتن یک تصمیم و اجرای آن را به تعویق نینداز و بیهوده منتظر یک فرصت مناسب یا یک شنبهی دیگر نباش. زیرا راهش این است که این جهاد اکبر را شروع کنی و از دل تضادها، خواسته هایت را با وضوح بیشتری بشناسی.
یکی از مهمترین راهکارها که حکم قدم اول و مهم ترین قدم را دارد برای «جهادی اکبر به پا کردن» برای «انجام کارهای مدتها به تعویق افتاده»، آگاهی ها و تمرینات جلسه دوم | دوره روانشناسی ثروت 1 است.
این جلسه دو اهرم بسیار مهم و اساسی را یادآور میکند که برای ساختن هر هدفی لازم داریم. زیرا قرار نیست ما در مسیر اهدافمان سختی بکشیم. قرار است اهرمهایی را بشناسیم و از آنها استفاده ببریم که مثل کاتالیزور، روند را برایمان ساده و به مسیر صحیح هدایتمان میکنند. این دو اهرم، اهرم رنج و لذت نام دارد.
یعنی خواستههایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکنها دسته بندی نموده، به گونهای که بیخیالشان شدهای یا نزدیک است، برای همیشه بی خیالشان بشوی، نتیجهی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن دربارهی رنج ها و لذتهای پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شما شکل گرفته است. به عبارت سادهتر در ذهن تو، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته، درست نیست. اهرم رنج و لذت نام دارد.
شرایط کنونی ما، خروجیِ تصمیماتی است که گرفتهایم یا به تعویق انداختهایم. هر تصمیمی که میگیریم یا به تعویق میاندازیم، راهکار ذهنمان است برای دور شدن از یک رنج یا کسب یک لذت و به طور خلاصه، تبعیت ذهن از اهرم رنج و لذتی که برایش تعبیه شده است.
این اهرم که ساختار ذهن شما را پیکرده بندی میکند، عصاره ی فکر شماست. یعنی ذهن با این اهرم برنامه ریزی میشود و ناخودآگاهانه ، رفتارهایمان را در کنترل میگیرد، بر تصمیمات و ایدههایمان اثر میگذارد، اولویتهایمان را تعیین میکند، افسار زندگیمان را به دست میگیرد و به ما در جهت ساختار آن اهرم، خط میدهد و تجربههای زندگیمان را پیرامون این برنامه شکل میدهد.
دلیل اینکه آدمها در شرایط متفاوت، عکسالعمل های متفاوتی دارند، «اهرمها رنج و لذت متفاوت» در ذهنشان است که انگیزاننده و محرک ذهن است برای فرار از آن رنجها و بدست آوردن آن لذتها.
بنابراین اگر این اهرم بر علیه تو باشد، یعنی برنامه ای بر علیه خودت، در ذهنت نصب کردهای.
برای همین بسیار مهم است که عملکرد این اهرم را در ذهنت بشناسی تا دلیل واکنشهای ذهن و بازتاب آن واکنشها در رفتار و سپس تجربهات را درک کنی. یعنی بدانی:
چرا از انجام« بایدهای همجهت با خواستهات» (اقداماتی که ارزش میآفریند) فرار میکنی؛
و چرا سرگرمِ انجام «نبایدهایی» هستی که بین تو و کیفیت زندگی مورد دلخواهت، فاصله میاندازد؛
و مهمتر از همه، فرایند نصب شدنِ این رنج و لذتها را در ذهنت درک کنی تا بتوانی جای رنج و لذت را در این اهرم به گونهای قرار دهی که همجهت با خواستههایت کار کند.
زیرا خواستههایی که ذهنت آنها را جزو غیرممکنها دسته بندی نموده، به گونهای که بیخیالشان شدهای یا نزدیک است، برای همیشه بی خیالشان بشوی، نتیجهی ارتباطات نامناسبی است که در ذهن دربارهی رنج ها و لذتهای پیرامونِ تحقق آن خواسته در ذهن شکل گرفته است. به عبارت سادهتر در ذهن تو، جای اهرم رنج و لذت درباره آن خواسته، درست نیست.
این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 به شما چگونگی طراحی رنج و لذت در این اهرم را به گونهای که با خواستهات هم جهت بشود، یاد میدهد.
در این جلسه شما میآموزی که چگونه با پرسیدن سوالات اساسی و پرداختن به «آیاها و چراهایی» که از جنبههای مختلف به «منطقِ رنج و لذتهای تعریف شده در ذهنت» حمله میکند، میزان ارزشی که میآفرینند را بررسی کنی و میزان پایداری نتایجشان را محک بزنی و به این شکل و طی این پروسه به وسیلهی متوقف ساختن لذتهای موقتی و ناکارایی که تو را در خلاف جهت خواستهات پیش میبرد و مشتاق شدن برای انجام اقدامات کارا و هدایتگرانهای که به اشتباه در ذهنت با رنج مساوی شده بود، قدرت نهفته در آن رنجها و آن لذتها را به گونهای برمیانگیزانی و رهبری میکنه که:
موجب هُل دادن تو به سمت آن خواسته و همزمان کشیدنِ تو به سمتِ آن خواسته بشود. به عبارت سادهتر، جای رنج و لذت را در این اهرم، هم جهت با خواستهات میکنی و ذهنت را با خودت و خواستههایت هم-جهت و هم-کار میکنی.
زیرا درست نشاندن جای رنج و لذت در این اهرم، تنها ابزار است برای: «ذهنت را با خودت همیار و همکار کردن» و نیرویش را به نفع خودت به کار گرفتن و با او تشریک مساعی کردن.
از آگاهیهای این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 1 کمک بگیر و این دو اهرم قدرتمند را در وجودت بیدار کن و در جای مناسب قرارشان بده.
برای من، جلسه دوم از دوره روانشناسی ثروت 2، یکی از مهم ترین آگاهی هایی است که باید هر چند وقت یک بار برای خودم تکرار کنم. خصوصا وقتی که احساس می کنم در یک جایی از مسیر بهبود، متوقف مانده ام و هیچ راهکاری ندارم.
استاد عباسمنش در این جلسه نقش اهرم رنج و لذت را در حل معظل کارهای به تعویق افتاده یا به ظاهر غیرممکن به خوبی شرح داده است. هر کدام از تمرینات این دوره، به گونهای طراحی شده تا عادتهای فکری و رفتاری قدرتمندکنندهای در شما ایجاد شود تا:
اولاً: هدف داشته باشید
ثانیاً: باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن اهداف را بسازید تا بتوانید به مدار آن اهداف هدایت شوید.
داشتن هدف های واضح و مشخص و ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف، تنها راه رسیدن به هر هدفی است. برای رسیدن به این نقطه، کار شما جدی گرفتن تک تک آموزشها و تمریناتی است که در این دوره آمده است. خصوصاً جلسه دوم این دوره، مختص حل معظل کارهای به تعویق افتاده یا قدمهای برداشته نشده است.
تک تک تمریناتی که استاد عباسمنش در این دوره ارائه داده است را جدی بگیر، حتی اگر به نظر برسد که به موضوع مورد نظر شما و هدفی که داری بی ربط است.
زیرا قطعا هدف بسیار مهمی پشت آن تمرین است و برای ایجاد باور قدرتمندکنندهای طراحی شده که لازمه قرارگرفتن شما در مدار اهدافتان است.
انجام این تمرینات و زندگی کردن، واکنش نشان دادن و رفتار کردن به شیوه این تمرینات، باورهای قدرتمندکننده و عادتهایی در شما می سازد تا همواره ایده هایت را جدی بگیری و قطعا آنها را به مرحله اجرا و عمل در آوری.
زیرا وقتی روی باورهایت کار میکنی، ایده هایی که مسائلت را حل و نعمت ها را وارد زندگی ات می کند، به شما الهام می شود
اما از آنجا که افراد زیادی درگیر مسئله نادیده گرفتن ایده ها و عمل نکردن به آنها به دلیل تنبلی، عدم احساس لیاقت و جدی گرفتن خودشان و هر دلیل دیگری… هستند، با نادیده گرفتن ایده هایی که به آنها الهام می شود، با دست خود، راه ورود نعمت ها را به زندگی شان می بندند.
مهم نیست هدف تان چقدر بزرگ است، زیرا تواناییهای شما خیلی بیش از آنچه است که فکرش را بکنید. امکاناتی که خداوند در اختیارتان گذاشته خیلی وسیعتر از اینهاست. فقط کافی است این تواناییهایی که برای خلق اهدافتان در شما نهادینه شده را باور کنید تا بتوانید به امکاناتی وصل شوید که مسخر شما شده و وارد مداری شوید که اهدافتان آنجاست. زیرا وقتی در مدار اهدافتان قرار می گیرید، راه کارها و الهاماتی برای عملی ساختن و محقق کردن هدف تان از راه می رسد. سپس قدم به قدم در این مسیر هدایت میشوید.
استفاده از جلسه دوم دوره روانشناسی ثروت 1 را برای حل معظل هر فردی توصیه میکنم که تا کنون تصمیمات زیادی را نگرفته و تحقق اهداف زیادی را به تعویق انداخته است. آگاهیهای این دوره برای همه افرادی است که هنوز نتوانستهاند اهداف واقعیشان را بشناسند. آنهایی که در تله یافتن یک هدف مهم گیر کردهاند و هر ایده و الهامی را نادیده میگیرند و غیر مهم میدانند؛
آنهایی که به جای برداشتن قدم های پیش رو و پیروی از الهامات همین لحظه، منتظر یافتن یک رسالت جادویی و دهن پر کن هستند و نمیدانند که این آبشخور این معظل، همان برنامهی ناکارایی است که بر علیه خودشان در ذهنشان نصب کردهاند. برنامهای که جای رنج و لذت در آن به گونهای طراحی شده تا آنها را مرتباً از هدفشان دور تر کند و، تحقق آن را غیرممکنتر جلوه دهد.
اما وقتی برای تغییر این برنامه مصمم میشوی و از آگاهیهای این دوره کمک میگیری، اقداماتات، ایدههایت، علائقات و رنج ها و لذتهایت، همجهت و هممسیر با خواستهات میشود. زیرا این قانون ذهن است که وقتی جای رنج و لذت را در این اهرم در ذهن درست میکنی و سمت خودت را انجام میدهی، ذهن قطعاً سمت خودش را خودکارانه انجام میدهد. به گونهای که ناممکن ترین چیزها را ممکن میسازد.
ذهن اصلا اهمیت نمیدهد چه چیزی را رنج یا لذت میدانی، او فقط متمایل به حرکت به سمت لذت و فرار کردن از رنج است. ذهن همیشه راهی به سوی آن لذتها و دوری جستن از آن رنجها، در آستینش دارد.
برای همین است که وقتی این اهرمها در ذهنت درست میشود یعنی هم-راستا با خواستههایت میشوند، آنوقت اهرم رنج، شما را از هر آنچه فراری می دهد که ناهماهنگ با خواسته ات است و اهرم لذت به منظور کسب آن لذت، شما را به سمت آن خواسته میکشاند و این برنامهی ذهنی نیرویی را در وجودت زنده نگه میدارد که ناخودگاه به سمت رفتارهای کارساز که در راستای خواستهات است- همان رفتارهایی که قبلا انجامشان برایت رنج آور میبود- مشتاق میشوی و ناخودگاه متنفر میشوی از رفتارها و کارهای ناکارایی که فقط به خاطر درست نبودن جای رنج و لذت در این اهرم، به سمتشان گرایش داشتی.
به اندازهای که این اهرم در ذهنت درست میشود و به ثبات میرسد، نتایج دلخواهِ زندگیات نیز به ثبات میرسد و ادامه دار میشود
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
به نام خدا
وااااااااااااااااااای عالی بود. امروز داشتم فکر میکردم که چقدر بر هدفم و اینکه هر تصمیمی که میگیم خیلی راحت از یادم میره و به هیچ نتیجه ای نمیرسه
و خداوند من رو هدایت کرد به این مطلب و بوووووووووم ترکوند.
خدایا شکرت بابت این همه اگاهی که داری به میدی
واقعا ازتون سپاسگذارم. ❤
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان
ممنون وسپاسگذارم بابت این مقاله پربارواگاهی دهنده وقتی چشممو باز کردم دیدم گوشیم کنارمه سایتو باز کردم سریع اومدم بخش عقل کل بعد این مقاله رو دیدم تک تک جملاتتون انگار تمام روزای زندگی منو به تصویر میکشید یاد زمانهایی می افتادم که انقدر عزت نفس نداشتم که هر تصمیمی هرچندکوچیک رومیگرفتم و دقایقی بعد منصرف میشدم وبارها برای خودم اهدافی مشخص میکردم وهیچ کدومو دنبال نمیکردم حتی از خواسته هام انقدر دوربودم که نمیدونستم چیکارکنم تا خداروشکربه این سایت هدایت شدم وبرای اولین بار که ی تصمیمو عملی کردم واقعا برای اولین بار تهیه کردن دوره عزت نفس استاد بودومن درجهت علاقم قدم برداشتم اگرقبل از اشنایی با سایت بودکه انقدرعوامل بیرونیو ترس از قضاوت دیگران برام مهم بودکه حرکتی نمیکردم و به جمع تصمیماتی که هرگزعملی نشدند باقی میموند ولی حرکت کردم و به خداوند سپردم وخداوند راههاوایده هاوشرایط رابرایم نشان دادو هموارکردوهر روز تکامل خودمو دراین هدف میبینم البته تصمیمات زیادی دارم که عملی نکردم ولی باخوندن همین مقاله ازخداوند خواستم هدایتم کنه ودستامو محکم بگیره وقطعا که هدایتم میکنه خیلی نکات ارزشمندو نابی بودند خیلی ممنونم
درپناه خداوند شادباشید دوستتون دارم
سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته گل و دوستان عزیزم
همه ی تصمیمات گرفته نشده یا اجرا نشده ای در زندگی داریم که هنوز هم داریم تعویق انداختن اون ادامه میدیم.من خودم شخصا تصمیماتی توی زندگیم دارم که هنوز عملی نشده اما چند وقت پیش برای کار کردن بیشتر روی عزت نفسم تصمیم گرفتم به یکی از تصمیماتم جامه ی عمل بپوشونم که واقعا وقتی عملی شد خیلی حس خوبی داشتم هرچند فقط عملیش کردم و هنوز نگرفته ای نگرفته بودم ولی یه نفس رااااحت کشیدم?و بعداز چندروز نتایج شروع شد و ایمانم به خدا و به خودم و توانای هام بیشتر شد.واقعا چقدر خودمو از زندگی عقب انداختم با تصمیمات گرفته نشده و عملی نشده .وقتی عمل میکنیم به تصمیماتمون تازه میفهمیم ما چقدر توانایی و استعداد داریم چه ایده های عالی داریم براش که استفاده نمیکنیم ازش واقعا حیف نیست؟
تا اینجای کار فهمیدم باید یکی یکی تصمیمات به تعویق افتادمو اجرا کنم حالا در حین عمل ایده هایی هم به ذهنم میاد که اونارم انجام میدم دقیقا همون لحظه انجام میدم که شک و شیطان کمتر فرصت رسوخ به کنترل مغزم رو داشته باشن و بعد منتظر میمونم تا نتایج خودشونو نشون بدن.من کارم فروش اینترنتی هست چند وقت پیش چندتا کالای جدید اضافه کردم فروش نداشت عکساشو طوری گرفتم که تن مایکن باشه و خریدار بتونه قشنگ ببینه تن خور لباسو و بعد اندازه هارو دقیق تر وارد کردم باز دیدم یه چیزی کمه اومدم یه اشانتیون که گذاشتم کنارش دیدم جذاب تر شد بابا خیلی فرق کرد خیلی خوشحال شدم و کالا ها آنلاین شدن و آماده فروش حالا منتظر گرفتن نتیجه هستم که البته اگر نتیجه دلخواه نبود ایده ی دیگه ای به من گفته میشه و نگران و ناراحت نیستم قدم اول که بهم گفته میشه عملی میکنم قدم دوم گفته میشه باز .
اینکه چقدر اجرا کردن این ایده ها انرژی و انگیزه میده بستگی به ما داره که چقدر قبولشون داریم و چقدر به توانایی مون ایمان داریم ریشه ش همون عزت نفسه که همه ما یه جرایی ضعف داریم توش و باید روی خودمون کار کنیم.باز هم برمیگردیم به بحث باورها که چقدر خودمونو باور داریم و چقدر اماده ایم برای اجرای ایده های الهامی.یادمون باشه خداوند همه ی مارو یه جور خلق کرده ولی یه دسته از آدما توانایی هاشونو شناسایی میکنن و بهره میبرن و خیلی های دیگه هرگز به استعدادهاشون پی نمیبرن و انگیزه ای برای استفاده از اونا ندارن.
براتون آرزوی سعادت و پیروزی رو از خداوند یکتا دارم.
سلام ندا خانم
کارتون واقعا عالییه که به اینکار به تعویق افتاده عمل کردین؛ من خیلی به خریدای اینترنتی توجه میکنم کیفیتی که در تصویر دیده میشه خیلی موثر هست در جذب خریدار و اشانتیون هم اونو کاملتر میکنه تا طرف رو تشویق به خرید کنه…
رو تنوع جنسا کار کنین تا همه جوره خریدار داشته باشیـــــن.
شاد و ثروتمند و سعادتمند باشین.
عزمی را جزم می کنی و بی درنگ راهت روشن می شود
اول تعیین هدف
دوم اراده آهنی برای رسیدن بهش.
سوم رسیدن به خواستت
سلام وخداقوت خدمت خانم شایسته عزیز و استاد عباس منش من برای اولینبار است که نظرم میزارم راستش من وقتی که جواب ها ی خانم شایسته رامیخونم حالم خیلی خوب میشه باینکه در وضعیت مالی بسیاربدی هستم و دوسالی هست که عمل سنگینی داشتم و هنوز هم هر ماه یک بار مجبور م به خاطر سلامتی ام هزینه هایه زیادی بابت دکتررفتنم به پردازم اما با خواندن این جواب ها تمام وجودم را آرا مش خواصی میگیرد که جزین که بگم خدایا بابت آشنایی من باچنین انسان هایی و آگاهی هایی سپاسگزارم سپاسگزارم.
سلام مجدد.
واقعا عالی بود و چقدر نیاز داشتم. آگاهی های جدید بهم رسید.اینکه سرسری از فایل ها نگذریم، اینکه چقدر استاد عباسمنش زحمت کشیدن، اینکه واقعا ایشون انتخاب شدن، آخه این حجم درک از نیاز ما بدون هیچ شناختی از اکثر ماها، اعجاب انگیزه و لطف الهی.
من هنوزم میگم ایشون پیامبر زمان ما هستن.
باید کلامش ن رو با جان گوش کرد تا نتیجه بگیری.
خدایا بی نهایت از وجود این دستان پر مهرت سپاسگزارم.
خدایا از مسیری که منو قرار دادی سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم، سپاسگزارم،
به نام آنکه ما را به این سایت هدایت کرد
سلام به خانواده هدایت شده استاد عزیز عباسمنش
ابتدا خوشحالی زائدالوصف خودمو از اینکه در این گروه بسیار پر شور و پر معنویت هستم ابراز میکنم
واز خداوندم بسیار سپاسگزارم که فرصت داد تا در مورد صحبت های فاطمه عزیز مطلبی را عنوان کنم
اولا از فاطمه سپاسگزارم که حرفهای دلش رو به راحتی به زبون اورده و ازش تشکر و قدر دانی میکنم
دوما اینکه خود استاد عزیز بارها در صحبتهاشون گفتن که همه ما ادمها شبیه هم هستیم و هیچ تفاوتی با هم نداریم الا در مورد کنترل ذهنمون و نتایجی که از این کنترل بدست میاریم و هر چه این کنترل بیشتر باشه نتایج حاصله مسلما بیشتر میشه
همین طور استاد عزیز گفتن که نه تنها از من بلکه از هیچ کس برای خودتون بت نسازین
ووابستکی نداشتن به کسی رو در زندگیمون ایجاد نکنیم
بلکه فقط به خداوند تکیه کنیم و با تمام قدرت به ذات مقدس او اعتماد و عمل کنیم
اون وقته که هر انجه که بخواهیم به نسبت اعتقادمون و ایمانمون و توکل مون به خداوند به ما داده میشه
امیدوارم که خداوند این توفیق رو به همه دوستان عزیز و خود من در سایت استاد عنایت کنه
امین
سلام به بهترین استاد دنیا،،استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته ی مهربان.خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم ازتون به خاطر مطالب عالی و بی نظیری که برامون میزارین.در پناه الله یکتا شاد،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید❤❤
با عرض سلام به خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز. من اولین بار که گوش میدم و به تعویق میاندازم تا به نحوه احسن انجام بدم .کلا تنبل و تنبل میشم و نمیتونم اون ایده و راهکار رو انجام بدم .از خدا میخوام که شروع کنم.ولی نمیدونم از کجا شروع کنم .خدایا راه رو نشانم بده
سلام خدمت خانم شایسته عزیز و استاد و همه ی دوستان.ممنون خانم شایسته که از کامنت می گذارید و این مطالب را برای ما یادداشت میکنید.واقعا کمکم کرد?? این موضوع که هر تصمیمی که میگیریم را به شنبه ها موکول نکنیم حتی به یک ساعت دیگه و همان موقع انجام بدهیم ویا درمورد انگیزه که متضاد تنبلی است باید از درون انگیزه بگیریم چون هیچ عامل بیرونی نمی تواند شرایط زندگی مارا تغییر دهد?اگر بخواهم همه مطالب را که اموختم بنویسم تا ۳.۴ساعت باید تایپ کنم?☺هر موقع که کامنت شما یا دوستان را میخوانم خیلی احساس خوبی میگیرمیگیرم ممنون از فرکانس مثبتتون $
یه نام خدای بخشنده مهربان
خدای هدایتگرم
سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم، سلام به دوستای گلم، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
دوست دارم بیشتر بیام این قسمت از سایت و مقالهها رو بخونم، الان بیشتر توی عقل کل فعالیت میکنم و یه حسی بهم میگه توی عقل کل از چیزی که یاد گرفتی مینویسی و توی این مقالهها به خودت ورودی مناسب میدی، هر دو تا نیازه.
توی این مقاله یاد میگیریم که ما خالق بی چون و چرای زندگی خودمون هستیم، هر اتفاقی رو تجربه میکنیم رو خودمون با افکار و فرکانسهامون خلقش کردیم. این رو به این شکل برای خودم منطقی میکنم که من باور دارم خداوند عادل مطلقه، عدالتش ایجاب میکنه که من خودم خالق زندگیم باشه و هیچ عاملی کوچکترین تاثیری نداره، اگر عامل دیگهای باشه، یعنی من باور کردم که خدا یه جایی سلیقهای رفتار کرده و مورد دیگه اینکه به خودم میگم من خالق صد در صد زندگی خودم هستم چون قرآن بارها تاکید میکنه، آنچه توب زندگیتون تجربه میکنید بما کسبت ایدیهمه، بما کانوا یعملونه، بما قدمت ایدیهمه.
وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست،
سوره النجم – آیه 39
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَىٰ
و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود،
سوره النجم – آیه 40
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ
سپس به او جزای کافی داده خواهد شد!
سوره النجم – آیه 41
وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ الْمُنْتَهَىٰ
که همه امور به پروردگارت منتهی میگردد؟!
سوره النجم – آیه 42
در ادامه درباره کارهای به تعویق افتاده یاد گرفتم که اهرم رنج و لذت رو در سر جای درست خودش استفاده کنم و به اولین ایده الهامی عمل کنم و بگم این ایدهها از طرف خدای منه به من گفته برای اینکه برم به مرحله بعدی و راه دریافت هدایتهای بعدی خداوند اینه که قدم اول رو بردارم.
خدایا شکرت که این مطلب برام مرور شد که یک کاری که تمام بشه و پروندهاش بسته بشه، بهتر از هزاران کاریه که نصفه و نیمه و نیمه کاره رها بشه.
از این جمله هم خیلی لذت بردم که تنها مسابقه من با خود قبلیم هست و سعی میکنم هر بار بهتر از قبلم بشم، واقعا مثال دوچرخه که زدید فوقالعاده بود برای اینکه همیشه باید روی خودمون کار کنیم و بحث تکامل رو به خاطر بیاریم.
از شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون تشکر میکنم که این آگاهیها رو در اختیار ما قرار میدید، از خودم تشکر میکنم که آمدم این مطلب رو مطالعه کردم و کامنتش رو گذاشتم.
موفقیت انجام یه سری اقدامات درست و در عین حال انجام ندادن یه سری کارهای غلط و اشتباهه و باید این روند همیشگی باشه اگه میخوام نتایج هم پایدار باشه.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
شاد و سلامت باشید.
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
(ببخشیددوست عزیزاین پیام رواشتباهی برای شما بزرگوارفرستادم حتما خیری توش بوده///)
استادعزیزم بازم مثل همیشه عباس نوربخش برنده میشه/خخخ/یادتون هست دوران بچگی بازی هایی که میکردیم"سرکوچه یاخیابان یامدرسه؟من یادم میادهمیشه خودم توذهنم میگفتم بازم مثل همیشه عباس برنده میشه وشایدباورکسی نشه استادبخداوندی خودش قصم برنده میشدم /الان هم به صورت هدایتی اومدبه ذهنم اینومطرح کردم..
خواستم اول ازهرچیزی بابت این نکات باارزشی که بااین نوشته ها یادگرفتم وبقول همان زمان بچگیم {بازم مثل همیشه عباس نوربخش برنده میشه/خخخ}بگم که بی نهایت ازتون استادسپاسگزارم وهمچنین ازخداوندسپاسگزارم که همیشه وقتی که ازش هرچیزی رو میخوام بهم به راحت ترین شکل استادشایددراین موضوع شما هم به شک بیفتیدامابخداوندی خودش قصم به راحت ترن شکل بدون زره ای سختی یا خرج پولی بهم همه چی رومیده///من همیشه ازاون زمانی که معنی قرآن رودرک کردم /وقتی که ازخدام میخواستم به شکل راحت وصحیح وبه آسانترین شکل ممکن میداد..اصلا بزارراحت بهتون بگم یکی ازخواسته هام (دعاهام)ازخداوند این بود:خدایا من نمیدونم چجوری وچه شکلی استادعباس منش به این ثروت درتمام ابعادزندگیش دست پیدا کرده فقط منودرمسیر همین راحش قراربده ودوست دارم بهش برسم همین/خخخ/استادباورتان نمیشه فقط بهم میگه فایلهای استادرو گوش بده وبهم قشنگ چراغ میزنه میگه این فایل برای جواب این سوالت ؟اصلا جوری باخداارتباط گرفته ام که بقول بچه ها بیاوببین ونپرس /خخخ/خلاصه استاداینقدرازفایلهای رایگانتون نتیجه گرفته ام که حاضرم همینجا دست روقرآن بزارم وبگم هیچ کدام ازدوستانی که حتی تمام فایلهای پولیتون روگرفته ان "نتیجه مثل من نگرفته اندواینوحاضرم بامدرک نشان بدم/وخواستم این موضوع روبهتون بگم واول اینکه ازخدام سپاسگزارم وبعدازشما استادعالی سپاسگزارم وبگم استادجان میدونم که خوشحالی شاگردهات وموفقیتشون شماروکمترازاون فردخوشحال نمیکنه وخواستم این موضوع روبگم وباصدای بلندبگم استادعزیزم بی نهایت سپاسگزارم که دستان خداوندشدی برای منه عباس نوربخش که بی نهایت خوشبخت وخوشحال درتمام ابعادزندگیم رسیدم وتاآخرعمرم ازخداوندم سپاسگزارم
وازراه دورباعشق وباتمامی احساس قلبی ام میبوسمت وبهترینهاروبرات ازخالق یکتا خواستارم
دوستون دارم به امید دیدار/یاحق//
سلام وادب واحترام
ببخشید دوست عزیزم متوجه شدم این پیام روبه اشتباه برای شما بجای استادعباس منش عزیزم ارسال کرده ام “اما چون مطمئن هستم کارهای خداوندبی حکمت نیست /شما هم دوست داشتید پیام رومطالعه کنید..
یاحق///
خانم مریم عزیز شایسته
سپاس فراوان از این که موشکافانه و خالصانه زمان و انرژی و عشق میزارین و این آگاهی ها رو در اختیار ما می ذارین. شما و استاد و این سایت همیشه توی لیست شکر گزاری های من هستین و هر بار که توسط شما به آگاهی من اضافه میشه با اشک شوق برای شما از ته دلم از خدا شادی و تندرستی و سعادت همیشگی می خوام. شما یکی از الگوهای من هستین.
با آرزوی هرچه خوبی برای شما
سلام دوست من .
من هم واقعا از این اگاهی های ناب که توسط خانم شایسته عزیز .استاد وسایت ارائه میشه بینهایت سپاسگزارم
میگویم خدایا دیگه اینجا همه چیز رو تموم میکنم ویاد میگیرم اون کسی باشم که میخواهم واون جایی که میخواهم برسم
از استاد وشما همراهان عزیز بینهایت ممنونم
استاد عزیزم تو بی نظیری بی نظیر
خداروشکر باورهای خوبی نسبت ثروت ورسیدن دارم
اما متاسفانه انسجام ندارم وازذهن شلوغی دارم
هر وقت به یک طرف میروم ومیخوام خودم رو محک بزنم بااینکه موفقیتهای فرهنگی وهنری خویی کسب کردم اما با اون اصلی که خودم فکرش رو میکنم فاصله دارم انشالله
به اراده خودم وبه لطف خداو یاری وپشتیبانی شما به نتیجه دلخواه خواهم رسید
سلام بر مریم شایسته عزیزم. من از صفحه روزشمار تحول زندگی ام برگ 36 ام هدایت به این مقاله مهم و کارا تون شدم. و احساس میکردم که دقیقا خداوند از زبان شما با من صحبت میکنه و من شدیدا به این آگاهی ها احتیاج داشتم.
از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم ، چقدر جالب اشاره کردین که ذهن انسان خنثی هستش و رنج و لذت براش فرق نمیکنه شامل چه مواردی باشند و فقط طبق تعریف ما، اون رو بصورت خودکار اجرا میکنه.
این بدین معنی هستش که ذهن ما، دشمن ما نیست، فقط درست برنامه ریزی نشده و ما میتونیم اون رو تبدیل به یک همراه خوب کنیم.
مریم عزیزم بابت توضیحات مفصل و کارامد تون عاشقانه ازتون سپاسگزارم. و ترغیب شدم که منم باید برای خودم اهرم های جدیدی تعریف کنم.
مریم جانم بابت کپشن های روزشمار، مقاله هاتون که سرشار از آگاهی هست و بابت عشقی که پشت همه این تدوین هاست ازتون متشکرم.
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
خلاصه حرفت اینه که برای انگیزه گرفتن برای انجام تمارین و کارهااز تمرین اهرم رنج و لذت استفاده کنیم
ولی استاد عباسمنش بیشتر تاکیدش بروی اینهاست:
– تمرکز بروی یک کار
– توکل و سپردن به خدا
-داشتن ‘چرا’ ها و علل زیاد برای انجام تمارین.مثلا مرور نتایجی که قبلا از اجرای تمارین گرفته ایم و شکرگزاری برای اینکه قانون جواب میدهد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
واقعا خدایا شکرت که هدایت شدم و جواب سوالم رو گرفتم
من چند روزی یعنی شک میاد که از ناحیه شیطان هست اما قلبم پر از الهامات هست که میگه آقای علی برو این ایده که من بهت الهام کردم رو انجام بده من قدم برداشتم اما دوباره تو مسیر ایده هایی میاد که میخواد منواز مسیر برگردونه اما انرژی من۷۰درصده یعنی نقطه لیزر رو گذاشتم
بعدش من هدایت شدم کاری انجام بدم همیشه من انجام دادم نتیجه گرفتم همش خیر بوده برام و همش درگیر اینم نکنه کارم اشتباه باشه اما خدا بازم میگه برو رفتم همون کارو انجام دادم اما من نشانه ها رو دریافت کردم که من باید انجامش بدم اگر شد چه خوب من خوشحال میشم اگر نه ناراحت نمیشم درجای بهتر اینکارو انجام میدم اما نمیزارم ایده بیاد انجام ندادم من ایمان دارم نتیجه میده میام مینویسم اینجا
خیلی ممنون خانوم شایسته
بابت این تایپ اینقدر قوانین رو خوب توضیح میدین
سلام خدمت استاد عشق عشق عباس منش نازنین وسرکار خانم شایسته عزیز وهمچنین خانم فرهادی مهربان.
خداروهزاران بارسپاس بابت این همه اگاهی فوق العاده.
واقعا این جملات زیبا وفوق العاده منوبیاد دیالوگ های جاویدان علی حاتمی کارگردان فقید سینما وتئاتر کشورمون می اندازه .
بازم هزاران بار خداروبابت این همه اگاهی بی نظیر سپاس گذارم.