باورهای توحیدی و ثروت ساز علی(ع) در نامه 31 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

با سلام و درود

از استاد جان عزیزم و خانم شایسته و تیمشون که با عشق برامون این آگاهی ها را آماده می‌کنند و به اشتراک میزارند سپاسگزاری میکنم.

من وقتی که به این فایل گوش کردم آگاهی‌هایی زیادی که ازش دریافت کردم

اولین نکته‌ای که به ذهنم رسید این بود که قضیه تکامل واقعاً یکی از مهم‌ترین نکاتی هست که انسان باید بهش توجه بکنه.

من خودم این فایل رو حدود 20 سال پیش طی مطالعاتی که داشتم و نهج البلاغه رو مطالعه می‌کردم قشنگ خونده بودم و بررسیش کرده بودم و با خودم فکر می‌کردم که من اون موقع کامل مفاهیم این نامه رو دریافت کردم و حتی یادمه اون موقع برای خودم این تصمیم رو گرفته بودم که بعد از ازدواج و موقعی که فرزندی خواهم داشت مفاهیم این نامه رو به فرزندم هم انتقال بدم

ولی الان که بعد از حدود 20 سال که من دوباره دارم این مفاهیم رو از زبان استاد عزیزم یاد می‌گیرم، به جرات می‌تونم بگم که من هیچی از این نامه مهم و کاربردی یاد نگرفتم و فقط روخوانیش کرده بودم ولی الان که یه مقداری تکاملم رو طی کردم تازه میتونم از این نامه مطالب مهمی رو دریافت بکنم.

من از دوران کودکی تو محافل مذهبی بزرگ شدم ولی در مورد خداوند و دعا و نحوه درخواست کردن و همه مواردی که مربوط می‌شه به ارتباط بین انسان و خدا تقریباً هیچی بلد نبودم و نتونستم به یه سیستم منظم و کارآمد برسم.

تقریباً اکثر مطالبی که استاد توی این فایل و سایر فایلهای مربوط به مباحث توحیدی مطرح می‌کنند رو من شنیدم و خوندم تو کتاب‌ها، تو محافل مذهبی و بعضاً حتی خودم به دیگران هم یاد دادم ولی به جرات می‌تونم بگم که من به ایمان و معرفت واقعی دست نیافته بودم چرا که نتایجی که من در زندگیم دریافت کردم، شاهد این مدعا بودند.

همیشه برای خودم این مطرح سوال بود که در قرآن اومده که الا به ذکر الله تطمئن القلوب با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیره ولی چرا من آروم نیستم و همیشه دل نگرانی و غم و افسردگی را در وجودم احساس می‌کردم ،

و برای اینکه به آرامش برسم چیزهای زیادی رو هم امتحان کرده بودم، از رفتن به مکان‌های زیارتی، رفتن به مناطق جنگی، حضور در کنار پیکر شهدا، حضور در مساجد و  محافل مذهبی و .‌. ولی این کارها بهم آرامش نمی نمی‌داد و مثل مسکن عمل می‌کردندو اثرش زود از بین میرفت

و یواش یواش به این باور رسیده بودم که یا این دین، دینی نیست که بتونه به من آرامش بده و این مطالبی که تو قرآن هست و مطرح شده در خصوص خداوند،کلیشه ای هستش و یا اینکه من آدم ضعیف و گناهکار و بی‌اراده‌ای هستم که نمی‌تونم این موارد رو به طور دقیق در زندگیم اجرا بکنم و در یک سردرگمی وحشتناکی گیر کرده بودم،

تا اینکه با استاد عزیزم آشنا شدم و مطالبی که برای اولین بار با این با این لحن و از زبان ایشون و با ادبیات جدیدی برای من بیان می‌شد مثل یک آبی بود برای کسی که روزها تشنگی کشیده بود و لحظات آخر زندگیش رو داشت سپری می‌کرد،

استاد من رو با خدای جدیدی آشنا کرد که این خدا خیلی دوست داشتنی و جذابه و خیلی به من نزدیکه و صدای من رو می‌شنوه و آماده هست و در کمین منتظره تا نیازهای من و خواسته‌های من رو برآورده بکنه ،

هرچی که ازش بخوام بدون قضاوت کردن بهم میده خیلی مهربونه و عصبانی نمی‌شه و می‌تونم باهاش راحت صحبت بکنم و خواسته‌هامو باهاش در میان بزارم

خدایی که من رو هر لحظه هدایت می‌کنه، حامی و پشتیبان منه و در کوچک‌ترین مسائل تا بزرگترین مسائل زندگیم می‌تونه هدایتگر  و راهنمای من باشه تا بتونم به بهترین نتیجه برسم.

حالا می‌خوام آگاهی‌هایی که قبلاً داشتم و باورهایی که الان به لطف این آگاهی‌های جدید به دست آوردم رو با شما در میون بذارم امیدوارم که براتون مفید باشه.

1. خداوند فقط صاحب و مالک این جهان هست و منبع ثروت و عزت و سلامتی و هر چیزی که مثبت و مفید هست خودشه،

و اگه ما این چیزها رو بخواهیم که به دست بیاریم فقط خداوند می‌تونه به ما بده و به غیر از خداوند هیچ کسی و هیچ چیزی نمی‌تونه به ما نعمت بده چون منبع و منشأ نعمت و ثروت فقط خداوند هست و نه کسی دیگه،

ولی قبلاً این باور رو داشتم که درسته که نعمت و ثروت و عزت از آن خداوند هست ولی انسان‌ها هم می‌تونند به آدم عزت ثروت موقعیت مقام بدن و یا ازشون بگیرن و نیروی انسان‌ها رو موازی با نیروی خداوند در نظر می‌گرفتم و الان می‌بینم که من یک شرک خفی نسبت به این موضوع داشتم،

و این باور جدید یه آرامش مطلقی به انسان میده که دیگه نگران چیزی نیستم و از کسی نمی‌ترسم و فقط خدا رو توانا و قدرتمند می‌دونم.

2. ما باید درخواست بکنیم و خواسته‌هامون رو با خدا در میون بزاریم و نه ناخواسته‌هامون رو و اینکه باید این خواستن رو ادامه بدیم و تکرارش بکنیم همانطور که در قرآن خداوند فرموده، فذکر ان الذکری تنفع المومنون،

ولی من قبلاً این باور رو داشتم که خداوند خودش می‌دونه که ما به چی نیاز داریم و اگه خودش مصلحت بدونه به ما میده و اگه نعمتی رو نداریم و بهمون نمیده حتماً ظرفیت اون نعمت رو نداریم و اگه خدا اون نعمت رو بده، ما به فساد می‌افتیم، برای همین زیاد از خدا چیزی نمی‌خواستم و اگه هم می‌خواستم یک بار می‌گفتم و تموم می‌شد و طبیعتاً که به اون خواسته نمی‌رسیدم چون باور نداشتم که حتماً خدا اون نعمت رو به من میده و با شک و تردید خواسته ام رو مطرح می‌کردم و تمام،

ولی الان میدونم که خواسته‌هام رو باید با وضوح و به طور مثبت بخوام و توی این کار مداومت داشته باشیم تا خدا اون نعمت رو بهم بده.

3. خداوند واقعاً غفور الرحیم یعنی اینکه خداوند به خاطر کارهای بد ما، سریع عذابی نمی‌فرسته بلکه صبور هست و با مهربانی با بنده‌اش رفتار می‌کنه، من این موضوع رو توی زندگیم درک کردم، با اینکه گناهکار بودم ولی خداوند با صبر و حلم با من رفتار کرده تا اینکه به مسیر درست برگشتم.

4. وقتی خداوند خواسته‌های ما رو نمیده این به معنی ندیدن و نشنیدن خداوند نیست بلکه این برمی‌گرده به باورهای ما و نیتی که ما داریم و اینکه خدل رو چقدر توانا و قادر میدونیم ، چرد که خداوند بسیار سریع پاسخ میده ولی این پاسخ دادن خداوند بستگی به ظرفیت و آمادگی ما انسان‌ها داره و ما هر چقدر زودتر به فرکانس اون نعمت برسیم ، به طور طبیعی و قطعی اون نعمت به ما داده می‌شه که این واقعاً بسیار بسیار جذاب و قشنگه ،

5. با حال خوب از خداوند بخواهیم و نه با نگرانی و گریه و یاس چون این حال ما تعیین کننده این هست که ما چقدر باور داریم که خداوند می‌تونه نعمتش رو رو به ما بده.

مورد بعدی این هست که به ما تا حالا گفته بودند که برای اینکه از خدا چیزی بخواهین باید یک فرد پاک و مقدس رو واسطه قرار بدیم تا خداوند به خاطر اون فرد به ما نعمت بده و ما خودمون اگه چیزی رو مستقیم از خدا بخواهیم معلوم نیست که اون خواسته محقق بشه یا نه و اگه از طریق انسان‌های پاک مثل ائمه اگه درخواستمون رو ارائه بدیم احتمال وقوع و اتفاق افتادنش خیلی خیلی زیاد هست و این موضوع همیشه من رو یه جورایی اذیت می‌کرد و نسبت به خدا حس خوبی نداشتند و با خودم می‌گفتم که خدا چرا بین انسان‌ها فرق می‌ذاره و چرا من نمی‌تونم مستقیم از خودش چیزی رو بخوام و با اطمینان خواسته‌ای رو مطرح نمی‌تونم بکنم، ولی الان متوجه می‌شم که اینطوری نیست و کلاً قضیه از ریشه اشتباه هست و ما شخصاً و به طور مستقیم می‌تونیم از خدا بخواهیم و نه می‌تونیم بلکه باید مستقیم از خود بخواهیم و این نوع نگرش کاملاً با آیات قرآن منطبق هست و خیلی خیلی برام جالب بود که حضرت علی هم این دیدگاه رو به فرزندش منتقل می‌کنه و به قول استاد، علی علیه السلام نمیاد بگه که یا حسن به من خواستتو بگو تا من به خدا بگم تا خواسته‌ات برآورده بشه ،

در حالی که ما می‌بینیم روز و شب و در تمام محافل و حتی تلویزیون و مدارس این رو به آدم‌ها خصوصا بچه‌ها و دانش آموزها  انتقال میدن که فقط و فقط تنها راه نجات و رستگاری متصل شدن به امامان و ائمه هست و لا غیر که این باعث تاسف من هست که چرا انسان‌ها رو از خدا دور می‌کنند و مشرک بار میارند و البته این رو هم می‌دونم که اگه این انسان‌ها بخواهند که راه صحیح رو پیدا بکنند خداوند اون‌ها رو هم مثل من هدایت می‌کنه به راه راست و طریق صحیح زندگی کردن و فکر کردن

در پایان خداوند رو شاکرم که من رو هدایت کرد به به این سایت و این استاد نازنین و توحیدی امیدوارم که بتونم تو این مسیر رشد و پیشرفت داشته باشم و به تمام خواسته‌هام برسم