کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

1365 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    روز هشتم از فصل اول روز شمار تحول زندگی من

    کلیپ انگیزشی شماره ی 3

    سلام استادان عزیزم

    و سلام به دوستان عزیزم که به این قسمت هدایت شدید و با آن چشمان خوشکل تون دارید این کامنت منو می خوانید

    سوال های که در این کلیپ باید بتوانم پاسخ بدم اینکه…

    1_ آیا زندگی مون همون چیزیه که می خواستم ؟؟؟

    2_ چقدر از خواسته هامون محقق شدن ؟؟؟

    3_هدف و یا خواسته های روشن و مشخص و واضح ای داریم؟؟؟

    4_ آیا می توانیم خودمون رو توی آیینده ای که به خواسته ها و اهداف مون رسیدیم تصور کنیم و ببینیم؟؟؟

    من می خوام طوری زندگی کنم که بعد از این که این جهان رو ترک کردم از من بعنوان یک قهرمان یاد کنند بگویند کسی که خوب زندگی کرد و زمین رو جای بهتری برای زندگی کردن دیگران ساخت

    در واقع می‌دونم الان بعد چند سال فعالیت در این سایت تغییرات زیادی در وجودم و زندگی ام ایجاد کردم ولی فهمیدم که باید هر روز تغییرات رو در خودم ایجاد کنم

    ولی چند وقتی هست که احساس می کنم دیگه وقت تغییرات بزرگم فرا رسیده..

    یعنی همیشه این قدم هام کوچیک کوچیک برام بوده .. با همین تمرکز کردن به خواسته هام .و یا نوشتن دفتر شکر گذاری و یا کامنت نوشتن و کامنت خواندن و یا دیدن فایل های این سایت خلاصه همیشه مشغول نوشتن و مطالعه کردن هستم .. همیشه دارم دفترها می نویسم و قدم به قدم جلو میرم .. چون هدف مشخص و واضح ای دارم .. هر روز به عشق رسیدن به اهداف و خواسته هام قبل از ساعت 4 صبح بیدار می شم و کلی شکر گذاری می نویسم و مدیتیشن های قدردانی و سلامتی و تندرستی و سپاسگذاری از اعضای بدنم رو انجام میدم و برای وفور و فراوانی نعمت های الهی و موهبت های خداوند که پیوسته در زندگیم جاری است کلی شکر گذاری می کنم …

    البته از وقتی با استاد و آگاهی ها و آموزش های ایشون آشنا شدم تغییرات در زندگیم ایجاد شده و این تغییرات در وجودم آنقدر عمیق هست که هر روز صبح زود بیدار می شوم که شروع کنم به نوشتن .. شروع کنم به شکرگذار بودن .. شروع کنم به دیدن فایل ها .. شروع کنم به مدیتیشن و سپاسگذار بودن ها .. شروع کنم به کامنت خواندن و کامنت نوشتن ها … شروع کنم به ورزش پیاده روی همراه با گوش کردن فایل های صوتی استاد عزیزم.. تصمیم گرفتم یک فرد معمولی مانند اون 99٪ جامعه نباشم. ..

    می‌خوام برنامه های زندگیم روی یک روال خاصی باشه ..

    می خوام روی عزت نفسم کار کنم که محترم و با ارزش و محترم و بلند آوازه با اعتبار نیک و شوکت و مقام باشم

    می‌خوام یک انسان عالی باشم

    می خوام….

    می خوام تغییرات بزرگی انجام بدم چون وقت تغییرات دیگری در وجودم فرا رسیده و در مرحله ی وارد شدن به تجربه ی زندگی ام هست اینو خیلی مطمعن هستم چون کاملا احساسش می کنم… یعنی یک زندگی جدید که مسعولیت این خواسته و هدفم رو پذیرفتم چون انتخاب خودم هست و داره وارد تجربه ی زندگیم میشه …

    چند روزی میشه که داشتم به تغییرات زندگیم فکر می کردم که امروز دقیقا مصادف شد با این کلیپ انگیزشی و این برگ هشتم از فصل اول.. یعنی دقیقا این کلیپ به من گفت..

    اگر داری این کلیپ انگیزشی رو گوش میدید یعنی…

    الان آماده هستم

    آماده ی شروع

    آماده ی تغییر

    آماده ی ساختن یک زندگی جدید

    من آماده و مهیا هستم

    من می پذیرم و اجازه میدم که خداوند منو بسمت بهترین ها هدایت کنه بسمت بهترین تغییر و تحول در جهت رسیدن به اهداف و خواسته هایم

    من باور دارم که همه ی آن چیزی که من نیاز دارم همین الان دارمشون

    من هر روز با گوش دادن به این فایل ها

    با نوشتن

    با دیدن فایل های این سایت

    با نوشتن کامنت

    نکته برداری و نت برداری

    تفکر کردن به خواسته هام

    تمرکز کردن به خواسته هام

    اینکه تضادهایم خواسته هام رو برام روشن تر کردن

    صبح زود از خواب بیدار میشم و سعی می کنم شب ها زودتر بخوابم

    نوشتن دفترهای سپاسگذاری

    و پیاده روی ها .کوه و و طبیعت

    دارم قدم های کوچیک برمی دارم برای تربیت کردن افکارم و ذهنم و این یعنی قدم برداشتن

    خدایااآاا شکرت که در مدار آرامش روز افزون بیشتری هستم

    خدایااا شکرت که همه چیزها و همه ی اتفاقات و شرایط و موقعیت ها و فرصت های جادویی و افراد و هر آنچه که در این جهان وجود داره دستی از هزاران دست بی نهایت قدرتمند خداوند و فرشتگان الهی است که می خواهند به من کمک کنند تا رشد و پیشرفت های پولی و مالی و مادی و معنوی و آگاهی روز افزونم رو وارد تجربه ی زندگیم کنند

    خدایااا شکرت که هر روز صبح طلوع خورشید هلویی رنگ رو میبینم و لذت میبرم و تا شروع صبحگاهی عالی رو داشته باشم خدایااآاا شکرت..

    پذیرفتن تمام مسعولیت زندگیم شروع اولین تغییر من است که همیشه باید اینو بخودم یادآوری کنم..

    هم اکنون نیروهای غیبی به کمک من آمده آند تا شرایط و اوضاع و اتفاقات و آدم ها و افرادی رو به سمت من هدایت کنند و بیاورند تا منو به سادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندان و از کوتاهترین مسیر منو به اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام برسونند..

    می خوام در تمام ابعاد زندگی ام رشد و پیشرفت داشته باشم

    می خوام در روابط هم ثروتمند باشم

    می خوام با افرادی معاشرت داشته باشم که سبب رشد و پیشرفت های من باشند تا ورژن بهتری از من ساخته بشود

    می خوام در مدار و ارتعاش پول و تروت باشم

    می خوام در مدار نور و روشنایی عشق الهی باشم

    می خوام در مدار و ارتعاش سلامتی و تندرستی کامل باشم

    می خوام در مدار و ارتعاش پول و ثروت پایداری باشم

    می خوام هر آنچه که نیاز دارم را براحتی داشته باشم

    می خواهم درآمدهای پولی و مالیم صد برابر هزینه هایم باشد

    از قانون گردآوری جهان هستی ممنون و سپاسگذارم که هر آنچه را نیاز دارم بسادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر بسمت من گردآوری کند

    می خوام همواره در مدار آزادی زمانی و مکانی و همزمانی های درست و مناسب و جادویی باشم

    می خوام همیشه بهترین ها رو داشته باشم

    می خوام با بهترین ها معاشرت کنم

    می خواهم بهترین باشم و من لایق داشتن بهترین ها هستم

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1863 روز

    آدرنالین

    این فایل، نشونه امروز من بود. به خاطر خاطره انگیز بودنش و حس خاصی که ایجاد کرد، به نام آدرنالین ذخیره ش کردم.

    از بعداز ظهر تا بحال سه بار دیدمش، ولی دیگه اون آدرنالین 40 سالگیم رو ترشح نمیکنه!

    من آدم بد پیله ای هستم.این آدرنالین، به سطح دیگه ای طی الارض کرده! از بس تکرارش کردم، برام علی السویه شده.

    این، اتفاق خوبیه. نه، بی تفاوت نشده ام، فقط به موفقیت، دیگر مثل 40 سالگیم نگاه نمی‌کنم.

    اینکه لزوما باید همزمان با دیدن این ویدئو خونم به جوش بیاید و آدرنالین ترشح شود تامجبور بشوم به موفقیت فکر کنم، این، مال ابتدای کارم بوده. اون موقع، تازه فهمیده بودم چیزی به نام قانون جذب وجود داره.

    ساعتی که پشت دستم بسته ام و صفحات دفتری که از شکرگذاری و تمرین ستاره قطبی پر میکنم، یک آرامش و دلگرمی ممتد و تمام نشدنی را رقم می‌زنند. ثانیه ها می‌گذرند و من حالا دارم از اکنون لذت میبرم… همه چیز تحت کنترل است.

    حتی چالشها ، به اندازه قبلا برایم آدرنالین ترشح نمی‌کنند! فکر میکنم توکلم بیشتر از قبل شده.

    امروز از بودن با بچه هایم لذت بردم.

    با آرامش به سئوالات آنها جواب دادم.

    عجله ای نبود.

    آدرنالین خفه ام نمی‌کند.

    من خوشبختم.

    ثانیه ها را مینوشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    مینا بوبرد گفته:
    مدت عضویت: 1841 روز

    به نام الله یکتای بی همتا

    سلام خدمت پیام آور خرد و آگاهی،مریم بانوی مهربان و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام

    در هشتمین روز از سفرم از فصل اول ، سر صبحی این کلیپ انگیزشی غوغایی در وجودم بپا کرد اینکه اگه الان دارم به این کلیپ انگیزشی گوش میدم یعنی الان آماده ام . خدایا هزاران بار شکرت برای اینکه آماده ام کردی برای تغییر، برای ساختن یک زندگی جدید.

    اینکه از هدفها و خواسته های کوچک و واضح شروع کنم و آنقدر خودم رو توی آینده که به خواسته ام رسیدم ببینم تا به باور تبدیل بشه برام.

    یادم باشه که بزرگ فکر کنم ولی کوچک شروع کنم چرا که قدمهای کوچک من رو به هر خواسته ای میرسونه و یادم باشه که این تنها خودم هستم که می تونه کمکم کنه نه هیچ دوست و دشمنی .

    خدای من، این جمله چقدر انرژی بخش و الهام بخشه ( تو همه اون چیزی رو که نیاز داری همین الان داری )

    من همین الان هم خوبم ، فوق العاده ام ، بهترینم و به خودم قول میدم که با ایمان کامل به الله قدمهای کوچک اما پیاپی بردارم.

    من خییلی خوش خوابم اما از امروز قدم کوچکم رو برای بهبود این موضوع برمی دارم ، هر هفته ۵ دقیقه دیرتر به رختخواب می روم و ۵ دقیقه زودتر از خواب بیدار میشوم.

    خدایا شکرت که وقتی به هر کدام از خواسته هام برسم استعداد بیشتری در من شکوفا میشه و وقتی به خواسته هام برسم شخصیتم تغییر میکنه اعتماد به نفسم بیشتر میشه و این بعنی در آغوش گرفتن خوشبختی.

    این رو ملکه ذهنم میکنم که اگه الان در جایگاهی که میخوام نیستم مسئولیتش تمام و کمال به عهده خودمه نه هیچ کس یا هیچ عوامل بیرونی دیگه ای.

    مریم بانوی عزیزم به حق گفتی که سختی ها و رنج ها دوستمان هستند. واااقعا این مشکلاتم بودند که من رو به این سطح از آگاهی رسوندند تا الان در جمع شما باشم و از آگاهی های ناب استاد عباس منش ، شما عزیز دل و دوستان عزیزم استفاده کنم و دارم یاد میگیرم که هر بار با مشکلی برخورد میکنم اون مشکل اومده تا من رو متوجه خواسته هام بکنه ، از اون مشکل که راه حلش در خودش هست درس بگیرم و ظرف وجودم رو بزرگتر کنم و خدا رو هزاران بار شاکرم که به این سطح از آگاهی من رو رسونده.

    یادم می مونه که باید مثل یک رود جاری باشم و حرکت بکنم ، زخمی بشم اما ناامید نشم ، خسته بشم اما افسرده نشم ، عصبانی بشم اما توی خشم نمونم.

    خدایا کمکم کن تا توی این مسیری که قدم گذاشتم و من رو با بهترین بندگانت که قوانین رو کشف کردند آشنا کردی بهترین باشم .

    خدایا کمکم کن تا طوری زندگی کنم که بتونم به خودم افتخار کنم تا تو هم بهم افتخار کنی .

    خدایا کمکم کن تا خوب زندگی کنم و زمین رو جای بهتری برای زندگی دیگران بکنم تا به نیکی از من یاد کنند.

    آمین

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    معصومه عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته دوست داشتنی و همه عزیزان هم فرکانسی من😍💕💕

    روز هشتم سفرنامه…

    سطر به سطر این جملات فایل و ثانیه به ثانیه صحبتای استاد رو باید قاب گرفت. واقعا فوق العاده بود.

    سوال اولی که ابتدای فایل پرسیدن این بود که از زندگیمون راضی هستیم یا نه؟ جواب من نه هست. خیلی خواسته ها دارم خییلی که هنوز بهش نرسیدم. هم از لحاظ سلامتی هم ثروت و هم روابط باید توی این زمینه ها بسیااار عالی تر بشم.

    استاد گفتن باید توی زندگی هدف داشته باشیم. خواسته هایی واضح و مشخص.

    واقعا وقتی هیچ هدفی تو زندگی نباشه انگار داخل برزخی تمام نشدنی داریم دست و پا میزنیم

    حتما برای همه پیش اومده روزایی که از اول صبح میدونیم قراره چه کارایی انجام بدیم و کلی برنامه های مختلف داریم، چقدر حالمون خوبه چقد انرژی و قدرت داریم با وجود خستگی ها ولی حالمون عالیه و شب با خیال راحت سرمون روی بالشت میذاریم.

    ولی برعکس روزایی که هیچ برنامه ای نداریم هیج انگیزه ای نداریم و احساس پوچی و ضعف میکنیم. چقدر حالمون بده تو طول روز. و شب با اینکه کار خاصی نکردیم و خسته نیستیم ولی خواب راحتی نمیکنیم .

    واقعا هیچ چیزی مهمتر از هدف داشتن و با برنامه زندگی کردن نیست.

    استاد میگن باید خودمون رو تو آینده ببینیم که به خواسته مون رسیدیم و اونقدر تکرار کنیم تا باور کنیم.

    و یه جمله فوق العاده که میگن که برای رسیدن به هدف نیاز نیست کارهای خیلی عجیب و غریب و بزرگی انجام بدیم . پس نیاز نیست بترسیم که وای قراره چه زجری بکشیم چه کارهای طاقت فرسایی انجام بدیم.

    نه فقط کافیه که قدم های کوچک اما متوالی برداریم

    هیچ دوست و دشمنی بیرون از تو وجود نداره تنها کسی که میتونه به تو کمک کنه خودت هستی

    استاد میگه هیچوقت منتظر نباش تا شرایط عالی و مهیا بشه.

    اگه حرکت کنی همه چیز مهیا میشه. چقدر این جمله فوق العادس.

    چقدر این جمله رو دوس دارم که اگه داری این کلیپ رو گوش میدی به این معنیه که الان آماده هستی. آماده شروع و تغییر..

    واقعا من با تمام وجودم میخوام که تغییر کنم و زندگیمو بهتر کنم. تمام تضادهایی که تو زندگیم هست از لحاظ سلامتی روابط و ثروت یعنی اینکه من باید زندگیمو تغییر بدم من باید قدم بردارم برای بهتر شدن اوضاع .

    مطمئنم خدا لحظه به لحظه با منه…

    میگه تو فقط قدم اولو بردار و نگران هیچی نباش. من حتی یک صدم ثانیه هم تو رو تنها نمیذارم تو رو رها نمیکنم. خیالت تخت.برو جلو و فقط حواست به الهامات باشه. چون من دارم پیشاپیش تو میرم فقط حواست باشه نگاهت به سمت من باشه که منو گم نکنی .اگه نگاهت رو از من برداری که دارم جلوتر از تو میرم ممکنه مسیرو اشتباه بری. مثل بچه ای که تو خیابون حواسش از مامانش پرت میشه و گم میشه

    ولی اگه هم حواست پرت شد و گم شدی نگران نباش من دستت رو میگیرم دوباره ولی مواظب باش دوباره گم نشی. چون اگه دائم گم بشی خیلی دیرتر به مقصد میرسی و خسته میشی…

    خدایا شکرت که اینقدر حواست بهم هست و مواظبمی. عاااشقتم😍

    من کاملا آماده تغییرم. روزی چند صفحه کتاب میخونم از جمله قرآن . کمی ورزش و پیاده روی میکنم و با خدای خوبم حرف میزنم و ازش هدایت میطلبم . من همین الان هم فوق العاده هستم عاالی و بینظیرم.

    میخوام امروز بیشتر با خدا حرف بزنم میخوام بیشتر با خودم حرف بزنم بیشتر علایقم رو بشناسم و تعدادی هدف برای خودم مشخص کنم یا اگه مشخص کردم حتما چندین دلیل برای رسیدن بهشون رو بنویسم و هر روز بخونم .چون وقتی دلیل داشته باشی انگیزه بیشتری داری برا رسیدن

    و وقتی به یکی از هدفها میرسی اون موقع بیشتر به استعدادات پی میبری. شخصیتت تغییر میکنه و اعتماد به نفست بیشتر میشه

    باید مهمترین تصمیم زندگیم رو بگیرم

    میخوام معمولی باشم یا عالی؟

    خوب معلومه من میخوام عاالی باشم میخوام زندگیم رو هر روز بهتر از دیروز کنم

    مطمئنا سختی هم توی زندگی هست. بدون شک هست و لازمه که باشه . چون اگه نبود تو خواسته هات رو نمیشناختی و برای رسیدن بهشون تلاش نمیکردی. ولی شک نکن تو خیلی قوی تر از مشکلات هستی

    هر سختی و مشکلی که هر روز سر راهت اومد بابتش شکرگزار باش. اونا دوستت هستند اونا اومدن تا تو قوی تر شی تا زودتر تو رو به خواستت برسونن😍

    استاد میگه اگه همیشه همه چیز بر وفق مرادت باشه تو حرکت نمیکنی تو مثل مرداب متعفن میشی.

    مثل رود جاری باش و حرکت کن به سنگها برخورد کن زخمی شو اما ناامید نشو. چه جملات زیبایی 😍

    یه جمله طلایی دیگه : نفر آخر بودن خیلی راحته تنبل بودن و فقیر بودن خیلی راحته. اما تو به دنیا نیومدی که ضعیف باشی.

    واقعا همینطوره.. همرنگ اکثریت جامعه بودن که هنر نیست. هیچکاری نکردن و بی هدف و بی انگیزه زندگی کردن که هنر نیس..

    اولین قدم برای تغییر پذیرفتن تمام مسئولیت زندگیت هست.

    چون اون موقع هس که قدرت رو به خودت میدی و میگی من خودم خالق زندگیمم💪

    خدای من این جمله خیلی زیباست که میگه وقتی حرکت میکنی نیروهای غیبی به کمکت میان البته اگه باایمان حرکت کنی و منتظر کسی نباشی.

    هر روز به دنبال یه چالش جدید باش. چون اگه دچار روزمرگی بشی فاسد میشی و میپوشی

    تو فقط یه بار به دنیا میای پس طوری زندگی کن که بتونی به خودت افتخار کنی و خدا هم بهت افتخار کنه

    واقعا چه چیزی از این والاتر و زیباتر که خدا به بنده اش افتخار کنه

    خدایا این لیاقت رو شامل حال منم بکن

    من برم که کلی کار دارم باید اهدافم رو مشخص کنم و دلایلش رو بنویسم و قدم هایی که باید بردارم و از خدا با تمام وجودم میخوام که هدایتم کنم که نشونه هاش رو با وضوح هر چه بیشتر نشونم بده

    خیلی دوستون دارم و شما رو به خدای مهربان و هدایتگر میسپارم💚💚💚💚💚💚💚💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    گفته:
    مدت عضویت: 0 روز

    با سلام

    استاد مدتها بود میخواستم تشکر کنم بابت اینکه توصیه های شما باعث شد مسیر زندگی ام تغییر کند

    از اینجا شروع میکنم که در حدود 2 سال پیش همسرم دچار بیماری آتروفی مغز شد به طوری که دیگر من را هم نمیشناخت مراقبت از آن بسیار سخت شده بود پوشک میشد توهم شدید داشت به طوریکه تمام وسایل خانه را جابجا می کرد خلاصه مثل یک کودک شده بود به هیچ چیزی آگاهی نداشت هر چیزی که میدید می خواست بخورد از همه بدتر آنقدر بی قرار بود که صبح تا شب فقط و فقط راه میرفت من هم بدنبال او زندگی برایم خیلی خیلی سخت شده بود از یک طرف خستگی جسمی و روحی خودم از طرف دیگر هزینه های درمان او خیلی دکتر بردم بیمارستان های مختلف بستری شد ولی همچنان مدام راه می رفت و توهم داشت حتی اجازه تعویض پوشک را نمی داد من هم مدام شکایت به خدا شکایت میکردم و او بدتر بدتر میشد به طوریکه به من حمله میکرد و من فرار میکردم

    یک روز کاملا اتفاقی از سایت شما دیدن کردم و یک فایل صوتی گوش کردم که این را میگفت در هر چیزی خیری قرار دارد و تا شما به آن خیر نرسید آن مشکل وجوددارد

    و شما هر فرکانسی که بفرستید به صورت وقایع آن را دریافت میکنید این جملات خیلی خیلی بر من تاثیر گذاشت از آن به بعد فرکانس خوب فرستادم فقط به اهداف تمرکز میکردم

    باورتان نمیشود ظرف 2 تا 3 هفته همسرم آرام شد دیکه از آن راه رفتن ها خبری نبود ما که جرات روشن کردن تلویزیون را نداشتیم به اتفاق او یک فیلم سینمایی را تا آخر میدیدیم زندگی برایم راحتر شده بود تا ظهر میخوابید و من به کارهایم میرسیدم همه تعجب میکردند من به آنها گفتم دکترش عوض کردم

    البته الان در حدود 2 ماه است که همسر عزیزم را از دست داده ام ولی همچنان قدرتمندم هر چند دوری او اذیتم میکند تسلیم خداوند هستم و ایمان دارم که خیر و صلاحم را میخواهد

    این را برای شما نوشتم که قانون شکرگزاری را اجرا کنم و بگویم که زندگیم با معنا شده با کمک شما و همچنان در تلاش هستم که به اهدافم برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      rasool sayfi گفته:
      مدت عضویت: 3999 روز

      من کنت مولاۀ فهذا علی مولاة

      سلام-خانم صادقی از این انرژی شما ،من هم انرژی میگیرم وبااین روحیه میشه کوه هارا جابجا کرد.بنده ودوستان را در غم ازدست دادن عزیزت همراه بدان وتسلیت عرض میکنم.

      عید تون قشنگ باد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1863 روز

    وای!

    پرت شدم به 7 سال قبل!

    از یه صفحه تلگرام، خیلی اتفاقی، این ویدئوی انگیزشی رو دیدم.

    هر روز و هر روز و هر روز.

    نکته ش همینه: استمرار!

    سالها گذشت و تو این وب‌سایت اومدم، چیزهای زیادی یاد گرفتم، محصول خریدم و دوست های عالی پیدا کردم که دلم به وجودشون گرمه… ولی استمرار در شنیدن این فایل انگیزشی، آدرنالین روزانه م رو تامین می‌کرد.

    اون موقع دلار 3 تومن بود و حالا بیش از سی و چند برابر شده، ولی اتفاقی که در وجود من افتاده، خیلی بیشتر از افزایش سرسام آور نرخ دلار و طلا و ملک و… چشمگیر بوده!

    واقعا به همین خاطره که در برابر تغییرات قیمت وحشتناک تورمی تو این مملکت دووم آوردم! به خاطر امثال همین فایل انگیزشی!

    واقعا اینها در برابر تغییرات وجودی من در این سالها، کوچک بوده ن!

    مدتهاست یه ساعت به پشت دستم بسته م و ارزشمندترین کالای زندگیم، زمان رو میپام!

    حالا مدتی هست که توی تمرین ستاره قطبی مینویسم: امروز روزیه که از تمام کارهایی که میکنم، لذت ببرم!

    نپرسید چه جور به این جمله رسیدم، چون جوابش به بلندای 7 ساله!

    7 سال تداوم.

    شماها، بزرگترین اتفاق زندگی من بودید. همه تون رو دوست دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    پردیس گفته:
    مدت عضویت: 2310 روز

    ردپای هشتمین قدم من :

    یک فایل ۶ دقیقه ای که از همه ی فایلای دیگه ی استاد کوتاه تر بود! اما برای کار کردن روش به بیشتر از یک روز نیاز داشتم…

    حس میکنم فقط و فقط همین فایل به تنهایی میتونه بنزین مورد نیاز رو برای تمام راه تامین کنه. میتونه به تنهایی تموم بهانه ها و غذاهای فاسدی که به خوردِ ذهنمون دادیم رو تفکیک کنه!

    گوش دادن به این فایل برام سخت بود چون هرکلمه ای که گفته میشد مهم بود و پاشنه ی آشیل من.

    دقیقا کارهایی که هرروز باید انجام بدم و نمیدم رو بهم گفت. بهونه هایی که برای حرکت نکردن به سمت هدفم میوردم رو میزد تو صورتم. باورهای مخربی که اصلا نمیدونستم دارمشون رو نشونم داد و فهمیدم چرا انقدر زود بنزینم تموم میشه، فهمیدم تا وقتی این باورهای مخرب بک گرانده ذهنمه مثله یه سوراخ بزرگ توی باکم عمل میکنه و مهم نیست چقدر بنزین توی این باک میکنم، همش خیلی زود تموم میشه!

    فهمیدم مشکلم کمبود بنزین نیست، مشکلم باکِ سوراخه. مشکلم نبود انگیزه نیست، مشکلم احساس ناتوانی و باورهای مخربیه که این انگیزه هارو میکشه!

    میخوام تموم چیزهایی که باعث میشه انرژی کافی برای حرکت به سوی هدفم رو نزارم اینجا بنویسم :

    -مقایسه ی خودم با دیگران (بخاطر عزت نفس پایین، تلاش برای جلب توجه چون میخوام زود به همه چیز برسم تا مورد توجه و تایید دیگران باشم، تمرکز نکردن روی پیشرفتهای کوچکم که باعث میشه بزرگ نشن و هی احساس کنم هیچکاری نکردم و ناخودآگاه به موفقیت های بقیه حسادت کنم!)

    – یادم میره اگر خواسته ای در دلم شکل گرفت به این معناست که توانایی خلقشم همزمان بهم داده شده! (فکر میکنم اگه یکی توی حوزه ی کاری من خیلی عالی پیش بره ، دیگه نیازی به من نیست در صورتی که ما هرکدوممون برای گسترش بخشی از اون کار و تاثیر گذاری به شیوه ی خودمون آفریده شدیم! یادم میره که منحصر به فرد آفریده شدم و یکسری چیزها و میتونم خلق کنم که هیچ کس دیگه ای تواناییه خلقشو نداره! استعدادهایی دارم که بجز من به کس دیگه ای داده نشده و خلاصه اینکه اگر این تکه ی پازلو تکمیل نکنم میلیون ها سال ممکنه طول بکشه تا کسی بتونه اونو کامل کنه!!)

    – آرزوهام و لذت رسیدن به خواسته هامو یادم میره! (فکر میکنم یکی از دلایل اهمیت تجسم اینه که ما مدام بهمون اون لذت یادآوری میشه و ناخودآگاه بخاطر این عشقی که درونمون بوجود اومده به سمت مسیر خواسته ها هدایت میشیم!! پس مهمه که اهدافم رو بدونم تا بتونم بهشون فکر کنم و هدایت بشم. به قول معروف بتونم سفارش دقیقمو به جهان بدم در غیر این صورت انقدر به تضاد برمیخورم تا خود جهان بفهمه چی میخوام! به نظرم توی این مورد مهمه که تا میتونیم اطرافمون رو با تصاویر آرزوهامون پر کنیم تا یادآوری بشه این لذت!)

    – فراموش کردن جدول رنجو لذت ( از اونجایی که استاد در این فایل گفتن هرچه دلایل بیشتری برای رسیدن به هدفتون پیدا کنید بیشترم میتونید حرکت کنید و بهش نزدیک بشید، نوشتن این اهرم و مرورش واجبه. مرور لذتهایی که رسیدن به هدفم به دنبال داره و همچنین نوشتن رنج های ناشی از نرسیدن بهش که انگیزه رو بیشتر میکنه! به قول استاد رنج ها دوستمونن!)

    – فراموش کردن قانون تکاملللل (گاهی یادم میره هر درخت تنومندی اولش فقط یه دونه ی کوچولو بوده، بعد جوونه زده و کم کم بزرگ شده. یادم میره که امکان نداره بدون اینکه جوونه بزنی بتونی یه درختچه بشی، چه برسه به اینکه همون اول بخوای یه درخت تنومند بشی!)

    دعای آخر روز هشتم :

    چقدر خوشحالم که جوونه های کوچولو کوچولو رو دارم روی زمین ذهنم میبینم!! زمینی که تا همین ۸ روز پیش خاکی بود و بخاطر تعهدم به آب و نور دادن بهشون یکم سبز شده! راستی امروز یک نفر ازم دلیل موفقیتم توی کسب یک مهارت رو پرسید. اولش یکم تعجب کردم چون فکر نمیکردم مهارتم انقدری باشه که کسی بخواد ازم راهنمایی بخواد دربارش!! ولی بعد از حرف زدن با این خانم متوجه شدم با اینکه پیش استادای خیلی خفن نرفتم توی مدت زمان کمی تونسته بودم به یه حد خیلی خوبی برسم! اون خانم جوری از من با جزئیات سوال میپرسید انگار خیلی از اون مهارت سر در میارم و حالیمه با اینکه خودشم توی همون حوزه خیلی خوب بود از نظرم! تازه یکسری مهارتاش از منم خیلی بیشتر بود! خدا جونم چی بگم واقعا؟ هنوز تازه یک هفته شده و اتفاقاتی که داره میوفته خیلی سرعتشون بالاست!

    خیلی هیجان زده ام برای جلسه ی نهم. یجورایی دوست ندارم هیچوقت این چله تموم شه. چون همین توجه به پیشرفت هام و تایپ کردن توی سایت برام خیلی لذت بخش شده🤍

    دوم و سوم آبان ماه ۹۹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    زهـرا خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2523 روز

    ?روزهشتم سفرنامه ،(خداشناسی)?

    سلام عرض میکنم خدمت تمامی اعضای گروه تحقیقاتی عباسمنش .بخصوص استاد عزیزم

    انسان با هدف است ک میتواند مانند رود جریان داشته باشد

    همانطور ک آبی راکد بماند میگند

    انسانی هم ک بی هدف باشد و راکد بماند بمرور نابود خواهد شد

    ازکلمه “””نابود “””استفاده میکنم ک بکم چقد بی هدفی میتونع ب انسان ضربه بزنع

    خداوند مارا باهدف آفری

    ما امدیم ک باعث گسترسن جهانش باشیم

    ما امدیم ک هریک گلی بکاریم درباغ خداوند

    هرچقد گل زیباتر و پربار تر ،ثواب دنیوی و اخروی بیشتر

    همانطور ک خودمقدس هستیم ،جهان هم مقدس و اهداف نیز مقدس ترازهمه این ها

    بهمین خا طر است ک اگر دست خالی ب پیشگاه الله بازگشت کنیم و در زندگی امان ب هدف و آرزوی روحمان نرسیده باشیم ، شرمنده رب العالمین خواهیم شد

    میتوانیم ذهن خداوند رو بخوانیم ک میفرماید :مگر من جهانم را مسحرت نکرده بودم مگر جهانم پهناور نبود مگر همه چیز رادراختیارت نگذاسته بودم

    اما چرا از این قدرت استفاده نکردی ،چرا مرا ازیاد بردی !

    چرا بخودت ستم کردی و آنچه را ک حقت بود از خودت دریغ کردی

    و بقول الله ،چه بد بازگشتی است.

    این فایل تلنگری بس بزرگ است ک مارا بخودمان بیاورد

    ک اینجا ک ایستاده ایم ،همان جایست ک باید باشیم ؟

    آیا رضایت خاطر داریم ؟

    تا بحال چه چیز برای اخرت خود جمع کردو ایم

    سبدی پر از رضایت و رسیدن

    یا سبدی پر ازشرمندگی برای خدایمان

    اگر بتوانیم آرزو هایمان را زنده کنیم و آرزو های جدید را تیک بزنیم و به آن ها برسیم

    داریم مرحله ب مرحله نامه ایمان خود را به خداوند عرضه میکنیم

    و چه صحنه زیبایست ک خداوند هم با رسیدن ما ب خواسته های روحمان خوشحال وهمراه بافرشتگانش برایمان کف افتخار میزنند

    ،برای همین است ک ایمان بزرگترین محرک برای حرکت یک انسان است

    و ناامیدی بزرگترین سد برای حرکت انسان . . .

    خداوند همیشه پاسخگو است

    فقط نگاه کن ببین ،وای فای ایمانت روشن است؟

    از داشتن آرزو خجالت نکش

    از بی ایمانیت باید خجل باشی

    بخودت یاد آوری کن ،داشتن ارزو عجیب و غیر ممگن نیست،با ایمان هیچ غیرممکنی وجود ندارد

    با ایمان ک باشی تند تند اهدافت را تیک خواهی زد

    اگر آرزو هایت را قصه دور و درازی میبینی ،این فاصله ای ک حس میکنی ،

    این فاصله رو با پر کردن ایمانت بخودت و خدایت بدهکاری . .

    هیچ خواسته ای آنقد بزرگ نیست وقتی ایمانت ب اندازه همان خواسته ات پولادین شود

    ذره ذره اما پیوسته . .

    این فایل رافایل بیداری روح هم باید نامید .چون روح بخواب رفته امان را بیدارمیکند ،

    روحم بیدارتر میشود با شنیدن این فایل استاد عزیزم

    ما نیاز داریم ک یکی ب ما بگه بسه دیگه توروخدا تمومش کن چقد میخوای خودتو گول بزنی

    مانیاز داریم یگی بما بگه آرزو هات هنوز هم امکان اتفاق افتادنشون خیلی زیاده

    مانیاز داریم ازین پس گردنی ها ،اره پس گردنی میتونغ یک خواب سنگین و تو چند لحظه ازسرت بپرونع

    گاهی باید خودت بشی انگیژه واسه خودت

    هروقت ک غمناک بشم ،زودی بخودم میگم زهرا ؟ همه بلدن غمگین باشن ،همه خوب بلدن غصه بخورن

    اما عده کمی بلدن امیدوار باشن و شاد باشن

    اما همین شادی ،مهر تایید خداوند بر آرزوهاته !حآلا انتخاب باخودته !کدومش

    بعد میبینم بسرعت نور حالم عالی میشه

    انگیزه بخش باش واسه حودت

    هیچ میدونی ذهنت ،صدای خودت براش آرامش بحش ترین؟

    پس باعث ارامشش باش

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3212 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستانم

    این فایل رو هر بار که گوش دادم بهم تلنگر وارد کرده!

    یه مدتی هست که مدام از خودم میپرسم ، کدوم از جنبه از زندگیم باید بهتر و بهتر بشه ؟!

    به رفتارم به حالم و روابطم ، اوضاع مالیم ، سلامتیم و معنویتم که نگاه میکنم میفهمم که چه اندازه باید تغییرشون بدم.

    این کلیپ انگیزشی هم در راستای این سوالاتم و ادامه سفرنامه قرار گرفت .

    آهسته و آرام دارم فایلهای سفرنامه رو پیش میام بدون اینکه الان چندمین روزم ، مهم نیست که تو دوازدهمین روز دارم فایل هشتم سفرنامه رو گوش میدم ، برام مهمه با کیفیت پیش برم تا درک کنم .

    میگفتم واسه بزرگ شدن باید کار عجیب و غریب انجام بدم .

    حتی نمیتونستم آینده ام رو ببینم .

    این شاخه اون شاخه زیاد میکردم .

    دنبال تائید بودم .

    هدفهام عین کلاف نخ بهم پیچیده بود و دست نیافتنی .

    منتظر شرایطی بودم تا بتونم کاری انجام بدم.

    بهونه هام رو مانعی کرده بودم برای حرکت کردنم .

    خودمو تو همون کاری که تواناییشو داشتم و بهش عشق میورزیدم هم توانمند نمیدیدم ، ضعف هام و عیبهام رو کوهی جلوی روم کرده بودم که نمیزاشت حرکت کنم.

    به خاطر عدم خودباوریم همیشه خودم رو کوچیک و ناتوان میدیدم که حتی جرات صحبت تو جمع رو نداره .

    با افراد منفی در ارتباط بودم و جرات برهم زدن روابط پر تنش رو نداشتم چون از حس تنهایی میترسیدم .

    من با یک مرده که تفاوتم فقط تو نفس کشیدن بود چه فرقی میکردم ؟

    من خلق شدم که اینطور زندگی کنم ؟

    من به این شکل لیاقت جانشینی رو دارم ؟

    چرا و چراهای سازنده دیگه قطعات پازل رو برام تکمیل کرد تا الان اینجا باشم و یاد بگیرم اصل زندگی کردن رو …

    با یکسال و نیم کار کردن رو خودم خیلی زندگیم تغییر کرد .

    دوستان به عضویت نگاه نکنید ، خیلی مدتی است که استاد رو میشناسم ، ولی برای من موضوع همون درک ست که منو به این حد از آرامش و قرب به معبودم رسونده .

    اینقدر تو تنهایی خودم لذت میبرم که گذر زمان رو نمیفهمم .

    خیلی از وابستگیهام کمرنگتر شدند و جاداره که بازم بهتر بشم .

    خلاهای وجودیم فقط با احساس عمیق معبودم پر شد .

    هدفهام سر و سامون گرفتند و هر روز با قدمهام به سمتشون پیش میرم .

    تائید گرفتنم رو از اطرافیان سطح قابل قبولی برای خودم رسوندم و بازم جاداره .

    هدفهام رو مثل آب خوردن دست یافتنی میبینم و میدونم که در زمان و مکان درستش تجربشون میکنم .

    زندگیم به معنای واقعی از بدیهی ترین راهها عالی شده و هر روز دارم نتیجه فرکانسهای ارسالیم رو میبینم و تائید میکنم .

    استاد عزیزم ازت بی نهایت سپاس گزارم واسه ایجاد همچین فضایی برای ما ، و میبینم وقتی میام مینویسم روند رو به رشدم رو به خودم نشون میدم .

    یه وقتی میگفتم بیام بنویسم تا لایک سبز بگیرم ولی الان میبینم که ذهن چقدر فراره و دنبال بهانه ست برای مقاومت . همین که این فضا در اختیارمه بنویسم کلی جای شکر داره نه توقع امتیاز .

    خدایا بی انتها شکر و سپاس برای همه داشته هام و استاد عزیزم و دوستانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2204 روز

      سلام به تو صانیای عزیز!

      پیام ت بسیار زیبا و تاثیر گذار بود.

      من هم الان چند روزی هست که فقط در همین روز سفر هستم و فایل رو، متن رو، فایل های مرتبط رو با هدایت الهی بررسی می کنم و انگار از عجله ای که در اولین روزهای آشنایی با سفرنامه در وجودم داشتم خیلی زیاد فاصله گرفتم. به خودم اجازه ی درک و اجرای قانون رو میدم و دوست دارم با همه وجودم همه ی ٱگاهی های هرروز رو روزها مزه مزه کنم…

      داستان کوتاهی که از قبل از درک و عمل به قانون و بعد از اون نوشتی هم بسیار برام ملموس و محسوس بوده و هست.

      خدا رو شکر می کنم ? برای اینکه تمام اعضای خانواده ام مثل خودم در مسیر قانون در حال تجربه ی لحظه به لحظه ی لذت تکامل و رشد هستند.

      سپاسگزارم ?

      شاد باشی ?

      دوستت دارم

      خداوند عاشق توست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سانیا رهبری گفته:
        مدت عضویت: 3212 روز

        سلام دوست عزیزم

        از اینکه دوستی برام پیام میزاره ، با کلی ذوق میام میخونمش و لذت میبرم .

        سپاس گزارم از احساسی که برام خرج کردی .

        برات حال خوب همراه با آرامش رو خواهانم عزیزم.

        عاشقتم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    هشتمین روز سفرنامه..

    سلام..

    وای خدای من چقدر شنیدن این جمله برام ب موقع بود..

    (اگر داری به این کلیپ انگیزشی گوش میدی، به این معنی است که  الان آماده هستی!)

    دقیقا زمانی ک یک ایده ی بسیار عالی ب ذهنم رسیده برای شروع کسب و کارم و رسیدن ب درامد این جمله از طریق این فایل ب من گفته شد.. چقدر ب موقع.. چقدر عالی.. چقدر انگیزه بخش.. خدایا شکرت

    منی ک همش منتظر گرفتن ی ایده واسه ی کسب و کار بودم و حتی تو فایل روز قبل یعنی هفتمین روز سفرنامه هم باز از خدا خواسته بودم بهم ی ایده بده و ایمان داشتم ک بالاخره خدا بهم ی ایده ای الهام میکنه، بالاخره اون روز رسید و امروز اون ایده رو بهم الهام کرد…

    حالا بگم ک چجوری اصلا این ایده اومد ب ذهنم..

    ما داریم خونه میسازیم و الان ب قسمت انتخاب کاشی و سرامیک برای خونمون رسیدیم..

    دیروز رفتیم ی چندتا کاشی و سرامیک دیدیم و من اونجا برای انتخاب طرح ب ی تضادی برخوردم..

    اما اون لحظه نفهمیدم ک این یک تضاد هست و باخودم گفتم عادیه اکثر کاشی سرامیک فروشیا این ویژگی رو ندارن و سرسری ازش گذشتم و اصلا متوجه نبودم ک خدا داره با این تضاد اون ایده ای ک چندروزه واسه کسب درامد برای رسیدن ب دوره ۱۲ قدمه عزیزم دنبالشم رو نشونم میده اما من واسه دریافتش تو این باغا نبودم ک..

    بعد امروز داشتم باخدا حرف میزدم و ازش ایده میخواستم بهش گفتم :

    خدایا من کورم اگه داری بهم ایده ای میدی ک منو ب خواستم میرسونه، من کورم نمیبینمش لطفا در ابعاد خیلی خیلی بزرگ و واضح نشونم بده تا ببینمش..

    اگه داری بهم اون ایده رو میگی من ناشنوا هستم لطفا داد بزن لطفا با تمام قدرتت فریاد بزن تا من بشنومش..( اخه نمیدونم چ حسی بود ولی یکی دوروزی بود ک احساس میکردم خدا واقعا داره بهم ایده میده و تصور اینو داشتم ک یکی داره از راه دور با ایما و اشاره بهم ی چیزی رو میفهمونه اما چون فاصله ام باهاش زیاده هیچی ازش نمیفهمم)

    بعد ب صورت واقعا معجزه آسا یهو ی جمله تو ذهنم گفته شد ک اینکارو کنم..

    بعد از شنیدن اون جمله اصلا سراز پا نمیشناختم و خیلی خیلی خوشحال بودم و مطمئن بودم ک این الهام بود از طرف خداوندم..

    اما همون لحظه سریع شروع نکردم ب برداشتن قدمهای اولش برای عملی کردن این ایده ی فوق العاده چون باید کارهای خونه رو انجام میدادم.. پس باخودم گفتم کارارو انجام میدم بعد میام شروع میکنم..

    نمیخواستم گوشیمو بردارم تا مثل هرروز هنگام انجام کارهام فایل گوش بدم ک البته نجوا بود ک میگفت حالا ک ب ایده رسیدی دیگه نمیخواد فایل گوش بدی برو فقط روی ایده ات کار کن اما سریع قبل از اینکه بخوام ب حرفش گوش بدم گفتم ن.. من اگه الانم ب این ایده رسیدم نتیجه هرروز و همیشه فایل گوش دادنم و عمل ب اموزه های همین فایلهابوده پس هیچ وقت نمیزارم با این نجواهات منو از این مسیر زیبا خارج کنی و دوباره برم گردونی ب پله اولم.. و سریع گوشی رو برداشتم ی فایل رو پلی کردم تو گوشم و شروع کردم ب انجام کارای خونه..

    چند ساعت اول بعد از الهام اون ایده خیلی حالم خوب بود و اشتیاق ۱۰۰ درصدی داشتم برای اجراش اما بعد از گذشت دو سه ساعت از اشتیاقم ی مقدار کم شد و نجواهای شیطان شروع ب پچ پچ توی گوشم کردن ک : این ایده خیلی ساده و پیش پا افتادس، اگه اون ایده قبلا اجرا شده باشه چی؟

    اگه کسی نخوادش چی؟

    اگه نتونی انجامش بدی چی؟

    تو ک اصلا نمیدونی چیکار باید بکنی حتی نمیدونی ب چ چیزایی برای شروع نیاز داری پس میخوای اصلا چجوری همین قدم اولشو برداری؟

    البته این نجواها ک ناامید کننده بودن بیشتر منو مطمئن کردن ک این الهامی از طرف خداوند بوده چون اگه نجوایی از طرف شیطان بود ک اولا من هنگام دریافتش انقدر احساس خوبی نداشتم دوما الان انقدر شیطان خودشو ب اب و اتیش نمیزد ک بخواد منصرفم کنه..

    خداییش عجب ایده خوبی همین اول راه برای دریافت اولین الهام بدست اوردم برای تشخیص الهام از نجوا.. اونم اینکه اگه اون ایده ای ک ب ذهنمون میاد الهامی از طرف خداوند نباشه و از طرف شیطان باشه ک دیگه خود شیطان باز نمیاد واسه ایده ای ک خودش بهت داده با نجواهاش اقدام کنه ب ناامید کردنت💯💯💯💯💯💯💯

    و همین دلگرمم میکنه ک این قطعا الهامیست از طرف خداوند

    و حتی اگه قبلا هم این ایده اجرا شده باشه بازم هنوز خیلی از مغازه ها ازش استفاده نمیکنن مثل مغازه ای ک ما دیشب رفتیم پس واسه اونا من این ایده رو پیاده میکنم..

    و من هرگز ناامید نمیشم حتی با قوی ترین نجواهای شیطان ، چون من انگیزم خیلی بالاتر از این حرفاس..

    اقدام میکنم و با الهامات خداوند قدم ب قدم پیش میرم تا ب نتیجه برسم..

    خدا همیشه بامنه..

    اینو هم میدونم ک : مسیر پیش روم خیلی تاریکه و هر قدمی ک خدا تو این مسیر تاریک نشونم میده، جلوی پام رو فقط ب فاصله برداشتن همون قدم روشن میکنه و بهم میگه قدم بعدی پامو کجا بزارم و وقتی با حرکته پام ب همونجایی ک خدانشونم داده قدمم رو برداشتم سریع بازم فقط ب فاصله قدم بعدیم جلومو روشن میکنه و ادامه مسیر هنوز تاریکه تاریکه و با قدم ب قدم برداشتن قدمهام واسم روشن میشه و من نمیتونم یک کیلومتر جلوتر رو ببینم فقط تا نهایت چند قدم جلوتر رو میتونم ببینم..

    نمیدونم ولی ی حسی بهم میگه چون نگاه کردن تلوزیون رو برای همیشه قطع کردم این ایده ب ذهنم اومد و انگاری با ممنوع کردن دیدن تلوزیون واسه خودم یهویی مدارم رفت بالاتر و ب مدار وجود این ایده رسیدم..

    درسته کارای دیگه هم مثل تعیین هدف و ضبط کردن صدام و توجه ب نکات مثبت زندگیم و دادن تعهد رو هم انجام دادم ولی این کارا رو الان چند روزه دارم انجام میدم البته فقط توجه ب نکات مثبت رو دارم دست و پاشکسته انجام میدم و نیاز ب تمرین دارم تا بهش مسلط بشم اما خب بالاخره همه ی اینارو حالا چ کامل چ ناقص دارم انجام میدم ولی هیچ ایده ای ب ذهنم نمیرسید اما از وقتی گفتم دیگه تلوزیونم نمیبینم یهو یک روز بعدش این ایده ب ذهنم رسید..

    واقعا چقدر دیدن تلوزیون میتونه بد باشه..

    چقدر روزای من داره قشنگتر و بهتر میشن خدایا شکرت..

    من باخودم شرط بستم ک هر ایده ای، هر ایده ای ک میخواد باشه و چ از طرف خداوند باشه چ از طرف شیطان( ک من متوجه اش نشم از طرف شیطانه) حتما صد درصد اجراش میکنم و مطمئنم اگه ب نفعم نباشه یعنی از طرف شیطان باشه حتما مطلع میشم و ادامش نمیدم، اما حتما قدم برمیدارم برای عملی کردنش و نتیجه اش هرچی ک بشه مهم نیس چون برام ی دنیا تجربه ی بسیار با ارزش خواهد داشت ک در جهت پیشرفت و طی کردن تکاملم خیلی میتونه کمکم کنه و سرعت پیشرفتم رو چندبرابر کنه..

    چ ایده ها ک طی این چند سال ب ذهنم اومده ولی با مشورت با افراد نامناسب و با زدن حرفای منطقی بهم ک وقتی خودم بهشون فکرمیکردم میدیدم اره واقعا اینا راست میگن دیگه نمیشه تو این شرایط اقتصادی تو این شهری ک هستم این ایده هارو عملی کرد، این ایده ها ب این دلایل مال شهرای بزرگن، سرمایه اولیه زیادی نیاز دارن ک خب من نداشتم و…ب راحتی با حرفای منطقیشون منصرفم کردن و ترسوندنم از موفق نشدنم و ورشکستگی ، و چون من ایمان نداشتم و اصلا ب قوانین جهان اشنا نبودم همون ابتدا قبل از اینکه حتی بخوام قدمی بردارم منو از اقدام بهش منصرف کردن و اونا خود شیطان بودن در جلد انسان..

    اما الان دیگه من با اگاهی ب قوانین جهان میخوام قدم بردارم..

    الان دیگه من خیلی انگیزه دارم واسه شروع و ادامه دادن تا رسیدن ب موفقیتم..

    الان دیگه من هدف دارم..

    الان دیگه من خیلی اراده قوی ای پیدا کردم..

    الان دیگه اعتماد ب نفسم خیلی بالاتر از قبل شده..

    الان دیگه میتونم ب درصد خیلی زیادی از نجواهای شیطانی بی محلی کنم و مسیر خودمو با کمک خداوند ادامه بدم..

    الان دیگه ایده ای دارم ک دقیقا با درخواستی ک از خداوند براش کردم هماهنگه، یعنی گفتم: خدایا ب من ایده ای بده ک

    (در همین لحظه با همین شرایط، با همین امکانات الانم، با همین توانایی هایی ک در وجودم قرار دادی بتونم اجراش کنم) ودقیقا این ایده با تمام این شرط و شروطام هماهنگه.. و از همه مهمتر تو حیطه ی علایقم هم هست و بهش ی جورایی علاقه هم دارم..

    اینبار دیگه ایده ام رو ب هیچ احد و ناسی نمیگم ، نتیجه ک نمایان شد اونایی ک باید ببینن و بهشون ثابت بشه ک منم میتونم موفق بشم خواهند دید و قطعا تحسینم خواهند کرد و اوناهم وقتی نتایج بزرگ منو ببینن ایمانشون قوی تر میشه و اونا هم اقدام میکنن ب عملی کردن ایده هاشون..

    مرسی خداجونم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2664 روز

      سلام به الهام عزیز. آفرین که ایده ات را عملی کردی و اقدام کردی که تا اون رو به اجرا بگذاری. چقدر با این جملت حال کردم که گفتی نجوا شیطان باشه یا الهام عملیش میکنم و اگه دیدن شیطان بوده ادامش نمیدم و همین کار باعث میشه رشد و پیشرفت کنم و در مسیر تکاملم بهتر بشم. این یعنی شما دست شیطان ذهنت رو خوندی که میخواد از حرکت کردن باز بدارد و شما گوش دادی به ندای قلبت و گفتی من میرم خدا با منه و من رو هدایت میکنه به مسیر درست. یعنی شاید بگه این اکی نبود ولی اون یکی مسیر رو بری ۱۰۰٪‌اکی هست. شما مثل موسی داری به ندای قلبت عمل میکنی و مطمئنا نتیجه ی فوق العادش رو هم میگیری. آفرین به شما. آفرین به جسارتت و آفرین که ایده ات رو برای خودت نگه داشتی تا بتونی بذرت رو به خوبی ازش مراقبت کنی و نتایج عالی بگیری و انقدر قوی بشی که دیگه حرف کسی روت تاثیرنگذاره. خاک مناسب و محیط مناسب بسیار مهمه. آفرین به شما و تحسنت میکنم به خاطر موفقیت هات. ادامه بده تو فوق العاده ای. عاشقتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: