کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 86
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2014/10/angizeshi-tabestan7.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2014-10-09 06:36:072020-08-29 20:51:27کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد و دوستان
من ابوالفضل پنابادی هستم
یه چند سالی میشه که فایل های رایگان استاد را دارم گوش میدم
وبه نتیجه هایی رسیدم کمو بیش
یه سوال دارم از تون ……
و این که دقیقاً نمیدونم کجا باید سوالم را بپرسم
که بچه ها و شما اوستاد به من کمک کنید
داخل عقل کل دیدم بچه ها سوال پرسیدن
ولی راهی پیدا نکردم یا بهتره بگم جایی نبود که منم سوالم را درج کنم و پاسخ بگیرم
ممنون میشم که راهنمایی کنید منا
باتشکر فراوان از خدا و استاد و دوستان
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم،سلام مریم جان
یادم میاد اولین بار که این فایل رو گوش کردم،تکون خوردم تاثیر عجیبی روم گذاشت،احساس میکردم باید بلند شم و یه کاری انجام بدم،احساس میکردم نباید بیهوده زندگی کرد…
هنوز عضو نشده بودم تو سایت و توی کانال تلگرامی شنیده بودم،ولی بارها گوش میدادم این فایل رو
بعدها که تو مدار شنیدن فایلهای استاد قرار گرفتم،ثبت نام کردم و عضو شدم
وقتی روزشمار رو دنبال میکردم رسیدم به این فایل،باز هم تاثیر عجیبی روم گذاشت اون موقع شروع کرده بودم کار کردن روی فایل های آفرینش.
انصافا هر بار که فایل جدیدی رو کار میکنم ،کلی انرژی و انگیزه پیدا میکنم،
اوایل تا مدتها شنونده فایل ها بودم ،یواش یواش با طی شدن تکامل،شروع کردم تا حدودی به تمرین کردن،با گذشت زمان شروع کردم به خواندن کامنت ها ،بعد هدایت شدم به عقل کل…
همیشه تو صحبت های استاد در مورد همه ی اینها صحبت شده و استاد تاکید میکنن به رو تک تک این پیگیری ها،ولی برای من بلافاصله اتفاق نیفتاد و زمان برد
ولی این کلیپ انگیزشی رو که گوش میدم،هر جمله انگار آموزش های چندین ساعته ی استاد تو دوره های مختلفه
استاد از باور،ایمان،خدا،احساس لیاقت،حرکت،هدف،تجسم،حتی الهامات و نیروهای غیبی میگن
این نشون میده مدارم بالاتر رفته که علاوه بر اون حال خوب و انرژی بسیار بالای این فایل بهم میده،درکم از جمله ها ی استاد هم بیشتر شده.از طرفی اتفاقات،شرایط،ادما،…همه در راستای اهداف و اقداماتی داره پیش میاد و نمیگم متحیرم،چون دیگه باور دارم قانون،جواب میده ولی بینهایت خوشحالم و سپاسگزارم خداوند،
استاد عاشقتم
روز هشتم
یازدهم ژانویه
من این فایلو هشت ژانویه گوش دادم و کامنت اماده کردم اما الان منتشرش میکنم.
تو این سه روز این کارا رو هم انجام دادم
امروز برای این فایل سنگ تمام گذاشتم. چندین بار این فایلو گوش دادم. دانلودش کردم و میخام هر روز صبح که از خواب بیدار میشم گوش بدم بهش تا به قول استاد جملاتش جزئی از باور و رفتارم شود.
من هدفهای زیادی تو ذهن و تو دفترم دارم که منتظرن بهشون عمل کنم هدفهای کوچیک و بزرگ.
و میخام یه لیست و دسته بندی ازشون درست کنم بعد موانع رسیدن بهشون رو از درونم بیرون بکشم و از سر راهم بردارم. بعد دلایل مهمی برای رسیدن به این اهداف پیدا کنم، چون بقول استاد با این دلایل انرژی بیشتری به رسیدنشون دارم. و قدم بعدی اینکه در هر لحظه با کنترل توجهم، با یافتن کوچکترین نکات مثبت و کمترین تواناییهایم، احساس خوبی در خودم ایجاد کنم و از آن نردبانی برای ترقی بسازم. و قدم پایانی تجسم مداوم خودم در آیندهای که به اهدافم رسیدم
1-ارتباط برقرار کردن با آدمها به زبان فرانسه
2- بلند و رسا و با اعتماد بنفس حرف بزنم. من صدای خیلی خاصی دارم. اما خیلی نادیده گرفتمش. و معمولا با صدای خفه و گرفته و خیلی آروم حرف میزنم و مردم همیشه میگن چی؟ و من مجبور میشم تکرار کنم. که این تکرار کردنو دوست ندارم. یا اصلا نمیشنوند چی گفتم و منم بهم برمیخوره که فلانی محلم نذاشت یا چقد مغروره فلانی و یا خودمو سرزنش میکنم که چرا بلندتر حرف نزدم. اگه روی صدام کار کنم و صدامو قویتر کنم، هم انرژی کمتری موقع حرف زدن صرف میکنم هم با اعتمادبه نفس دیده میشم و هم بار اول همه میشنون چی گفتم. همم خجالتی دیده نمیشم.
3- من به خودم برچسب درونگرایی زدم. میخوام خودمو از درونگرایی نجات بدم و با آدما تعامل کنم و دوستای خوبی برا خودم پیدا کنم. اگه برونگراتر بشم راحتتر سوال میپرسم راحتتر از اشتباهاتم میگذرم. با کوچکترین چیزی، خجالت زده و شرمنده نمیشم. راحتتر بیرون میرم و همیشه ترجیحم تو خونه موندن نیست.
امروز یه قدم برا این هدفم برداشتم، رفتم شیر خریدم. من از دوران نوجوانی فوبیای رفتن به سوپرمارکت و خرید کردن داشتم. که سالهای اخیر این باگم برطرف شده بود و یکم راحتتر میتونستم برم سوپری. اما همچنان ترجیحم این بود که تاحد ممکن نرم بیرون یا وارد مغازه و هر حریم دیگهای نشم. خلاصه از وقتی مهاجرت کردم دوباره رفتم تو لاک خودم، از آدما میترسم و خجالت میکشم.
دیشب همسرم بهم گفته بود، اگه تونستی برو بیرون شیر بخر. منم هزارتا دلیل داشتم که نرم و نخرم. که وقتی این فایلو چندین بار گوش کردم، به خودم گفتم مگه نمیخای اجتماعی تر باشی پاشو برو شیر رو بخر تمرین کن. نجوا گفت بارون میاد ولش کن، گفت وایسا شوهرت میاد باهم میرین اصلا تو برو تو مغازه اون وایسه بیرون. بهش گفتم سنگم بباره باید برم. پاشدم موهامو شونه کردم. لباس پوشیدم رفتم. امروز یکشنبه است و شهر خلوت میشه معمولا. یه پیرزنی تو ایستگاه اتوبوس منتظر نشسته بود. بهش سلام دادم. اینجا رسمه آدمایی هم که همدیگه رو نمیشناسن اگه تلاقی نگاه داشته باشن سلام میدن بهمدیگه. من معمولا تا حد امکان سعی میکنم مراقب نگاهم باشم که با کسی تلاقی نکنه که مجبور بشم سلام بدم. اما امروز سلام دادم. بعد داشتم تو پیاده رو میفرفتم که دیدم یه ماشینی داره از پارکینگ درمیاد تا بره تو خیابون. من معمولا تو اینجور مواقع میدوم تا یهو رانندهه منتظر من نشه که رد شم و وقتشو نگیرم (ریشه در کمبود عزت نفس دارد). هیچی امروز با خودم گفتم آروم رد میشم، حق تقدم با منه. نجوای ذهنم میگفت به راننده نگا نکن فقط رد شو برو. اما من به راننده نگا کردم و بهش به نشانه تشکر دست بلند کردم (اینم رسمه اینجا).
وارد سوپری شدم. باید بلند سلام میدادم. اما الان یادم افتاد که میتونستم اینم تمرین کنم، (عیب نداره سری قبل وقتی وارد شدم بلند سلام میکنم). رفتم شیر رو از یخچال بردارم. شاگرد سوپری داشت یخچالو مرتب میکرد. بهم سلام داد، ذهنم سریع سرزنشم کرد که دیدی تعامل بلد نیستی؟ چرا تو اول سلام ندادی. اما سعی کردم گوش ندم بهش و خودمو با نوشتههای روی شیر مشغول کردم که نوبتم رسید. به اون اقای پشت دخل، سلام دادم، اما صدام خفه بود طبق معمول ولی شکرخدا شنید و جواب داد. شیرو دادم بعد به فرانسه گفتم فلان چیزم میخام. بازم صدام خفه و گرفته بود. گفت پاردون؟ دوباره تکرار کردم.آورد داد گفت فلان قدر. منم پول خورد داشتم با ارامش شمردم و دادم بهش، معمولا من تو اینجور مواقع عجله میکنم که وقت طرفو نگیرم و الکی دستوپام میلرزه. اونم شمرد و باقی پولمو داد. منم دوباره با آرامش اونچیزی که خریده بودم رو گذاشتم توی کیفم همونجا. ولی بازم عجله کردم و نصف و نیمه گذاشتم. بعد به آقاهه گفتم merci, bonne journée، اونم خیلی مهربون گفت بُن ژوغنی مادام. از مغازه اومدم بیرون. اومدم تو خونه میخاستم این اتفاقا رو بنویسم اینجا، نجوا میگف، این همه کارای بزرگ کردی میخای شیر خریدنتو تعریف کنی، ولش کن برو یه کار بزرگی که قبلا انجام دادی رو بنویس. اما بهش گوش نکردم. با خودم گفتم اون کمال طلبه. همینم کار بزرگه. یادم اومد که پارسال که تازه اومده بودم تو این مملکت، بار اول که تنهایی رفتم بیرون، حس میکردم تموم عالم منو نگاه میکنن، فکر میکردم همه میدونن من خارجیام و اومدم مملکت اونارو اشغال کردم. الانم این تیکه آخری نقطه ضعفه اما درستش میکنم.
4- از شوهرم نترسم و مدام نخواهم طبق خواستهی اون عمل کنم تا رضایتشو جلب کنم.
چرا من میخوام رضایت اونو کسب کنم؟ چون میترسم ازم قهر کنه و من حالم بد بشه. اما تو که هرلحظه با این استرسی که به خودت میدی حالت بد میشه. تو فقط خودتو در نظر بگیر. اگه تو دوست داری دراز بکشی روی تخت و دولینگو بخونی یا توی سایت کامنت بذاری، باید اینکارو بکنی. اون حرفهای احترام به همسر و .. حرف مفته. تو اول باید به خودت احترام بذاری. اونم کمکم یاد میگیره به خواسته تو احترام بذاره.
5- میخام والیبال بازی کنم. من قد بلندی دارم. دوست دارم هیکلم ورزشی باشه . با اینکه وزنم کمه اما احساس سنگینی میکنم. سبک بال نیستم زود خسته میشم. تصمیم گرفتم از جایی که هستم شروع کنم و هر روز 1 ربع ورزش کششی انجام میدم و یکمم پیاده روی میکنم.
بقیشم باید کامل کنم اما فعلا همینو اینجا ثبت میکنم
خداروشکر بخاطر اینهمه انرژی و آگاهی….
سلام به دوستان عزیزم
روز هشتم سفرنامه…
در شروع من خیلی عجله داشتم و قصد کردم در طول روز بیش تر از یک روز از فایل های سفرنامه رو ببینم تا مسیر رو سریع تر طی کنم اما از اونجایی که خودم رو متعهد کرده بودم حتما کامنت بذارم برام راحت نبود و حس میکردم کامل هر فایل رو درک نمیکنم تا الان که با چند روز فاصله اومدم سراغ فایل های سفرنامه دیدم دقیقا اگر هر روز یک فایل گوش میکردم باز هم امروز روز هشتم سفرنامه بودم و برام واضح شد که این دوره هم مثل آگاهی های همه ی دوره ها درک و آگاهیش مهمه و ممکن فقط یک جمله ذهن من رو روشن کنه درصورتی که ده تا فایل پشت سر هم تاثیر اون یک جمله رو در اون مقطع زمانی برای من نداشته باشه و بازهم تکاملی طی کردن مسیر برام واضح شد… قدم قدم بدون عجله…
سلام به همه دوستان عزیز و استادجان
روز هشتم
این فایل انگیزشی رو هر لحظه باید بشنومش تا بتونم قدم هارو برای خواسته هام بردارم
اینروزا خیلی دارم سعی میکنم که بتونم ذهن و فکرم تو همه چیز کنترل کنم، ولی این وجود عجول من همش میخواد بهم حس بد بده،
به تضادها که برمیخورم هی بیشتر خودشو نشون میده ولی خب از وقتی که دوره ارزش تضادها رو گوش دادم متوجه شدم که باید خواستمو تو درون این تضادها ببینم ولی با این وجود کنترل کردن و تمرکز و توجه رو بردن رو خواسته خیلی تمرین میخواد و حرف ها و باورهایی که راحت تر بشه این جریان کنترل کرد
این فایل انقدر حس خوب داشت که فکر میکنم هر روزمو باید با همین شروع کنم تا بتونم روزمو همونطور که میخوام در جهت خواسته هام پیش ببرم
سپاس بابت شرایطی که تو این سایت فراهم کردید تا بتونیم رو خودمون کار کنیم و هر روز رو به جلو حرکت کنیم
ب نام الله مهربان
سلام ب استاد و سلام ب همه
وای که خدای من چقد من کلیپو دوست دارم و توی گالری دارمش
و خیلی خیلی نگاش میکنن
ثانیه ب ثانیش مهم یادم خاستم بنویسم کامنت بزارم همیمجا یک ساعت طول کشید
اینقد نکاتش عالیه
و امروز در روز شمار دیدم
و وقتی توی دوره دوازده قدم داستان تولید این فایل گفتید حس من ب این فایل چن صد برابر شد
اینقد مهمه الان واقعن نمیدونم کدوم نکاتشو اینجا بنویسم
وقتی ب هر کدوم از اهدافت میرسی قدرتهایی درونت شناسی میکنی که باورش نداشتی استعداد ها درونت شکوفا میشه
و چقد اعتماد ب نفسم زیاد شد
و تصمیم گرفتم عالی باشم
همین جا همزنمانی شد ونوشتم
و چقد از وقتی ب هدفم رسیدم واقعن قدرت درونی خودم شناختم چقد ب اسمون چسبیدم وقتی وزنمو کم مردم و هدفم تیک خورد
وقتی حرکت کنی نیروهای غیبی ب سراغت میاد البته اگه با ایمان حرکت کنی
چقد فوقالعادس این فایل خدا
و اینو با قاطیعت بگم با گوش دادن ادم متوجه نمیشه
فقط با نوشتن ادم متوجه میشه اینقد نکاتش زیاده
آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب هدایت الله برای همه دارم
عاشقتونم
به نام خدای هدایتگرم
روز هشتم
سلام به استاد عزیزم
من یاد گرفتم که تو زندگیم هدف و خواسته واضح داشته باشم چون معجزشو دیدم
من به قوانین و سیستم جهان ایمان دارم و اصلا برام مهم نیست در این راهی که در پیش گرفتم خواسته ام هر چی باشه اجابت شده
من 6سال پیش تصمیمی گرفتم و تمام مسئولیتش رو پذیرفتم و هیچکسی و هیچ قانونی نتونست منو منصرف کنه
چون من حرفم و هدفم یکی بود چون خودمو باور داشتم و راهی که در پیش گرفتم که خودم بودم و خدای خودم و موفق و پیروز شدم
و چقدر آدمای در این راه اذیتم کردن و منو تحقیر کردن و برای تصمیمم ترسی مینداختن تو وجودم اما من با اعتماد به نفس تمام رو حرفم و راهم بودم هنوز براشون قابل هضم نیست
چون من همش زیر سلطه دیگران بودم این تصمیم و کارم همرو وحشت زده کرد و همش میگفتن اینو جادو کردن
و همه اینها در یک روز برام اتفاق افتاد که باید خودمو نجات بدم چون واقعا احساس گندیدگی میکردم
الان در جایی هستم که میدونم بهترین راهی بود که انتخاب کردم اونم با قدرت انتخاب کردم خیلی کم مونده به مقصد اصلیم برسم همینکه تو این راه دارم از لحظه لحظه اش لذت میبرم خداروشکر میکنم و از اون زنجیره معیوب جدا شدم کیف میکنم
من خدایی رو دارم که همیشه حامی من بوده و هست خیلی رو باورها و خودم کار میکنم
کتاب میخونم با خدای خودم هر لحظه مناجات میکنم الهاماتش رو دریافت میکنم من عالیم یک زن قوی و مستقل هستم
من برای پیشرفت و رشد خودم همیشه استوارم
هر وقت لغزشی داشته باشم سریع یادم میاد که همه چی از درونمه سریع خودمو جمع و جور میکنم
از خداوند قادرم سپاسگزارم که منو هدایت کرد به راه راست به سایت شما که سراسر آگاهی و دانش هست
خدارو شکر میکنم حالم هر روز عالیتر از دیروزمه
پیشترفتم بیشتر از روز قبل هست
با هر قدمی که برمیدارم موفقم
من به این دنیای زیبا اومدم که لذت ببرم پس فقط خودم مهم.
من گذشته ای رو پشت سر گذاشتم که اصلا شبیه الانم نیست بابت اینهمه تغییر درست به خودم افتخار میکنم و میبالم
من همیشه به خدای مهربونم و هزاران دستانش ایمان دارم
به نام خدا
باید بزرگ فکر کنی اما کوچیک قدم برداری
هر چی که دارم جلوتر میرم بیشتر این جمله رو درک میکنم من همیشه برعکس عمل میکردم و نتیجه که نمیدیدم تا امید میشدم ، وقتی به این فک میکنم که قدم کوچیک باید بردارم حسم بهتر میشه و شروع میکنم ولی کافیه یه فاصله بدم بین قدم برداشتن هام که شیطان سریع اجازه ورود پیدا میکنه و با نجواها دورم میکنه از مسیر ،من تو این زمینه خیلی مشکل دارم خیلی کمال گرا فک میکنم همش فک میکردم باید همه چی آماده باشه تا من قدم بردارم ولی تو اتفاقات کوچیک زندگیم تجربه کردم و میدونم از این مسیری که رفتم و نتیجه گرفتم میتونم تو موفقیت های بزرگ هم قدم بردارم مثلا من تصمیم گرفتم وزنمو کم کنم چون تازه زایمان کرده بودم رژیم برام سخت بود گفتم فقط یه قدم کوچیک برمیداریم و توی خونه فعالیتم رو زیاد میکنم بعد یواش یواش هدایت شدم به مسیر لاغری با ذهن و فهمیدم هر چی که من میخام و الان ندارم باید باوراشو بسازم ،تو این مسیر دیدم خیلی طبیعی عادت هام داره درست میشه ووزنم کم شد بدون هیچ عذابی ،یکی از آرزوهایم زندگی به سبک قانون سلامتی فعلا شرایطش رو ندارم ولی دارم با همین ورزشی که میکنم با همین عادت هاییکه درستش میکنم لذت میبرم و میدونم خدا به بهترین مسیر ها هدایت میکنه فقط خودم هستم که میتونم به خودم کمک کنه نه هیچ کس دیگه
من همیشه منتظر بودم دیگران شرایط زندگیمو بهتر کنم ولی الان از هیچ کس توقعی ندارم ،من بچه ی کوچیک دارم و خوب نمیتونستم تمرین هامو انجام بدم اوایل نمیدونستم من هر چه غر بیشتر بزنم و از این شرایط گله کنم بیشتر اینا رو وارد زندگیم میکنم اما از روزی که فهمیدم تصمیم گرفتم توجه ام رو بزارم رو لحظه هایی که میتونم با بچه هام لذت ببرم ،از همسرم همش توقع داشتم بیاد خونه و بچه رو نگه داره اونم چون شرایطش رو نداشت باعث میشد بیشتر حرص بخورم ولی جلو تر که اومدم فهمیدم این راهش نیست گفتم من که حالا کسی رو نزدیکم ندارم باید ببینم چطور با این شرایط میتونم ،الان سعی میکنم صبح ها زود پاشم و شب ها دیر تر بخابم تا بتونم از وقتم استفاده کنم درسته یکم بعضی روزا خسته میشم ولی لذت دیدن این آموزش ها برام بیشتر امیدم به زندگی رو خیلی بیشتر کرده و از همش مهمتر میدونم جهان نتیجه ی تلاش های منو میده
بعضی روزا نجواها میان که تو که نتیجه ای نگرفتی پس کی میخان بیان این نتیجه ها ؟مدام نتیجه های کوچیکی که گرفتم رو براش مرور میکنم بازم میشه یه انگیزه برام
وقتی ذهنم هی بهم میگه تو بچه کوچیک داری ولش کن همش با خودم میگم اگه من الان ادامه بدم و نسخه بهتری از خودم بسازم یه الگو میشم برای بچه هام به خودم میگم اگه من الان با این بچه ها بتونم تو آینده که اینا بزرگ شن که میترکونم من به خدایی که آنقدر مهربونم ایمان دارم و از فرصتی که امروز برای زندگی بهم میده باید نهایت استفاده رو کنم امیدوارم بتونم بهترین استفاده رو بکنم و نماد عظمت و قدرت خدای مهربونم باشم
خدایا شکرتتتتت
به نام خدای مهربان
کلیپ انگیزشی شماره 3🪴
من باید به دنبال دلایل قطعی و محکم برای اهدافم باشم تا بتونم اونارو تحقق ببخشم
من باید اهدافم رو از فضای ذهنم به تصمیمی در دفترچه اهدافم منتقل کنم و برای تحقق شون هر روز قدمی بردارم
من میتونم از پشت تصمیم های گرفته شده اما اجرا نشده بیرون بیام
من میتونم دلایل خودمو برای تحقق اهدافم پیدا کنم و با اون دلایل سرنوشتم رو طراحی کنم
باید به اهدافی که میخوام محقق کنم و قلبم رو سرشار از عشق میکنه، فکر کنم
به شرایطی که میخوام داشته باشم و وجودمو سرشار میکنه، فکر کنم
به آدمی که میخوام باشم و وجودمو گرسنه برداشتن قدمی برای تبدیل شدن به این فرد میکنه فکر کنم و متعهد بشم که هر روز براش قدمی بردارم
چون بدون تعهد هرگز تغییر ایجاد نمیشه تعهدی که غیر قابل مذاکره باشه و هیچ بهونه ای نتونه اون تعهد رو به تعویق بندازه یا از درجه اهمیتش کم کنه
باید هرروز جزئیات قدمی که برداشتم رو در دفترم بنویسم تا انرژی به خاطر آوردن جزئیات قدمی که هر روز بر میدارم، انگیزه و ایمان و شور و اشتیاقمو برای برداشتن قدم فردا تغذیه کنه
همیشه از خودم سوال کنم که زندگیم همون چیزیه که میخوام؟؟
چقدر تونستم خواسته هامو محقق کنم؟
باید حتما توی زندگیم هدف داشته باشم هدف و خواسته هایی واضح و مشخص
باید خودمو تو آینده، یعنی وقتی به خواسته ها و اهدافم رسیدم ببینم و اونقدر این کارو تکرار کنم تا باور کنم که به خواسته هام میرسم
مهم نیست که اهدافم چقدر بزرگ باشه
برای رسیدن به اهدافم نیازی نیست که کارهای عجیب و غریب یا بزرگی انجام بدم فقط باید قدمهای کوچک اما متوالی رو بردارم
باید بزرگ فکر کنم ولی کوچک شروع کنم قدم های کوچیک منو به هر خواستهای میرسونه
من میتونم تک تک موانع رسیدن به اهدافم رو از درونم بیرون بکشم واز سر راهم بردارم
تنها کسی که میتونه جلوی منو بگیره خودم هستم هیچ دشمنی بیرون از من وجود نداره تنها کسی که میتونه بهم کمک کنه خودمم، هیچ دوستی بیرون از من وجود نداره
من همه اون چیزایی که برای رسیدن به اهدافم میخوام همین الان پیشمه
همه اون چیزایی رو که نیاز دارم همین الان دارم
من هیچ وقت منتظر نمیمونم تا همه شرایط مهیا بشه بعد حرکت کنم چون هیچ وقت این اتفاق نمیفته
من باور دارم که اگه حرکت کنم همه چیز خوب و عالی میشه، همه چیز برام فراهم میشه،
من آماده شروع برای تغییر و ساختن یک زندگی جدید هستم
پس شروع میکنم هر روز کتاب میخونم، پیاده روی میکنم، با خدا مناجات میکنم
یادم باشه هیچکس کامل نیست
من همین الان هم فوق العاده ام
من همین الان هم بهترینم
من میتونم با ایمان حرکت کنم و خیلی چیزارو به دست بیارم
من هیچ وقت به دنبال بهونه و توجیه نمیرم حرکت میکنم و گام های کوچیک اما متوالی رو برمیدارم
خیلی از افراد ایمانشون رو از دست دادن و حرکت نمیکنن، چون خودشون رو باور ندارن، خدا رو باور ندارن و به دنبال رشد و پیشرفت نیستن
پس نباید مثل افرادی باشم که ایمان شون رو از دست دادن و حرکت نمیکنن
من خودمو باور دارم، من خدا رو باور دارم من به دنبال رشد و پیشرفتم
من با افرادی که باعث ضعفم میشن ارتباط برقرار نمیکنم
اگه هدفی نداشته باشم که به سمتش حرکت کنم روحیم نابود میشه
وقتی حرکت کنم تا به هدفم برسم
وقتی صبح ها زودتر بیدار میشم و شب ها دیرتر میخوابم
اون وقته که دارم واقعاً طعم یک زندگی واقعی رو میچشم
اگه این کارها رو انجام ندم اون وقت یه مرده ای هستم که فقط دارم نفس میکشم
وقتی به هر کدوم از اهداف و خواسته هام برسم استعدادهای بیشتری درونم شکوفا میشه
قدرت هایی درون خودم پیدا میکنم که قبلاً نمیدونستم اونا رو دارم
با رسیدن به اهداف و خواسته هام شخصیتم تغییر میکنه، به قدرتهام پی میبرم، اعتماد به نفسم بیشتر میشه
و این یعنی خوشبختی
پس مهمترین تصمیم زندگیم رو بگیرم
اینکه میخوام معمولی باشم یا عالی؟؟
اینکه میخوام جز کدوم دسته از آدم ها باشم؟
چند تا دلیل برای رسیدن به اهدافم پیدا کنم و براشون حرکت کنم
هرچقدر بتونم دلیل بیشتری داشته باشم انرژی بیشتری برای رسیدن به اهداف و خواسته هام پیدا می کنم
اگه اون جایی که باید باشم نیستم، اگه از وضعیتم راضی نیستم، این موضوع ربطی به خانواده و دولت، شهر، رئیس و کارمندم نداره و این فقط به خاطر خودمه
اگه برای رسیدن به اهدافم حرکت نکنم اون وقت مجبور میشم که ابزاری باشم برای اینکه دیگران به خواسته هاشون برسن بعضی موقع ها مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هام اوضاع سخت میشه، ولی باید بدونم که این مسائل و سختی ها جزئی از زندگین
اومدن تا منو به خواسته هام برسونن، اومدن تا بتونم خواسته هام رو واضح تر بشناسم، سختیها و رنجها دوست منن
بزرگترین پیشرفتها زمانی به وجود اومدن که با تمام وجود به مشکل و رنج برخورد میکنیم
اونها نقاط عطف میشن و باعث رشد و پیشرفت و حرکت ما میشن
اگه همه چیز بر وفق مرادم باشه هیچ وقت حرکت نمیکنم، مثل یه مرداب متعفن و فاسد میشم،
باید مثل یک رود جاری باشم و حرکت کنم وقتی هم به سنگ ها و موانع اطرافم برخورد کردم و زخمی شدم، هیچ وقت ناامید نشم اگر هم خسته شدم، هیچ وقت نشینم گریه کنم، افسرده نشم،
اگر هم عصبانی شدم، هیچ وقت توی خشم باقی نمونم و بازم حرکت کنم
نفر آخر بودن، تنبل بودن، فقیر بودن، بدبخت بودن، خیلی راحته،
ولی من به دنیا نیومدم فقیر باشم، به دنیا نیومدم که بدبخت و ضعیف باشم، من میتونم از هر لحظه برای حرکت و خوشبختی استفاده کنم و اصلا هم مهم نیست که قبلاً چه کسی بودم
من میتونم از همین الان شروع کنم و همه چیزو تغییر بدم، هیچکس غیر از خودم مسئول زندگی من نیست
نه پدر و مادرم، نه دولت، نه هیچ کس دیگه ای
برای تغییر همه زندگیم اولین قدم اینه که تمام مسئولیت زندگیم رو بپذیرم
من مسئولیت تمام اتفاقات و شرایط زندگیم رو می پذیرم
من هیچ وقت منتظر کسی نمیمونم تا به جایی برسم، خودم حرکت میکنم
چون وقتی حرکت کنم نیروهای غیبی به کمکم میان
شرایط و اتفاقات و آدم هایی که میتونن منو به هدفم برسونن به سراغم میان
پس من با ایمان حرکت می کنم و منتظر کسی نمیمونم
باید به دنبال یه چالشِ جدید باشم
هر روزبه دنبال یاد گرفتن یه مهارت تازه باشم
هر روز بخوام کمی بهتر از دیروزم باشم
کمی صبورتر، بخشندهتر، مهربون تر و با ایمان تر
من فقط یه بار به دنیا میام پس طوری زندگی کنم که به خودم افتخار کنم، تا خدا هم بهم افتخار کنه
طوری زندگی کنم که موقع مردن حسرت چیزی رو نخورم
هر لحظه ممکنه این فرصت رو از دست بدم پس هیچ زمانی رو به بطالت نگذرونم
پس خوب زندگی کنم و زمین رو جای بهتری برای زندگی دیگران کنم
من میتونم در هر لحظه با کنترل کانون توجهم، با یافتن حتی کوچکترین نکات مثبت خودم و کمترین توانایی هام احساس خوب رو در خودم ایجاد کنم و از اونا نردبانی برای ترقی بسازم
🪴
سلام
روز هشتم
خیلی جمله های این کلیپ رو واقعا عملا درک کردم و واقعا بهترینش اینه که بهترین دوست و بهترین دشمن ما خودمون هستیم واقعا خودمون خیلی مهم هستیم با انتخاب . عادت . حرکت یا همون نموندن تو دایره امن راحتی . اینکه منتظر کسی و چیزی و بهترین شرایط نباشیم و همون که بخاییم هرروزمون از روز قبل خودمون بهتر باشه و حرکت کنیم .