پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 3 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

207 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد، خانم شایسته و همه دوستان سریال زندگی در بهشت

    خیلی خوشحال و خوشبختم که اینجا حضور دارم و هرروز دارم درست زندگی کردن رو یاد میگیرم؛ از استاد، از خانم شایسته و از کامنت دوستام.

    واقعا این کامنتی که دوستمون نوشت و به عنوان توضیحات متن انتخاب شد: یک درس بزرگی برای من بود و دارم فکر میکنم میبینم اینجا جنبه های مختلف زندگی رو میشه آموخت، اینجا میشه نکته های طلایی رو آموخت و آموختن ها بصورت پایدار باشه، آدم به درجه ایی میرسه که خیلی به راحتی و با آرامش زندگی میکنه.

    از همه مهم تر دیدن سبک زندگی استاد که میشود اینطور زندگی کرد: یا اصلا به نوعی میشود اونطور که خودت دوست داری زندگی کنی، اونجور که خودت حال میکنی، آرامش داری، حس خوب داری، بهت لذت میده: خوده من به شدت از سبک زندگیم راضی ام، ولی خوب دوست دارم از این بهترم بشه، ولی دارم اونجور که دوست دارم زندگی میکنم، اونجور که دوست دارم کار میکنم، رو خودم کار میکنم، غروبا میرم ساحل پیاده روی، بدمینتون بازی میکنم و بعدش میرم شنا: من الان این سبک تفریحو دوست دارم و بهم لذت میده.

    چقدر خوبه یاد گرفتم باید اونجور که خودم دوست دارم زندگی کنم؛ اونجور که خودم عشق میکنم زندگی کنم.

    من قبلنا از تتو اصلا خوشم نمی اومد: اما الان آدمایی که تتو میزنن رو تحسین میکنم، میگم فارق از نگاه بقیه، فارق از حرفایی که دیگران میزنن: این شخص اون کاری که دوست داره رو انجام میده و این برای خودم زندگی کردن رو خیلی دوست دارم؛ من اصلا برای خودم زندگی نمیکردم، اصلا؛ نه لباس پوشیدن، نه کار، نه حرف زدن نه رفتار کردن، عوضش تو این 2 سال و خورده ایی تا تونستم تجربه کردم اون رفتارهایی که دوست داشتم و از این جهت خیلی خوشحال و خوشنودم

    خوشحالم که ارزش ترین دارایمو: وقتمو دارم صرف دیدن فایل های گرانقدر، گرانبها و زندگی ساز استاد میکنم: اینجا میشود همه چی رو باهم داشت و همه چی رو باهم تجربه کرد.

    استاد عزیزم بینهایت سپاسگذارتونم: هر روز و هر لحظه دارم از شما یاد میگیرم

    خدایا بینهایت سپاسگذارتم منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کردی: خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  2. -
    زهرا قنبری گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    سلام سلام به همه هم فرکانسی و استاد عزیزم و مریم جان

    چقدر من لذت میبرم از این دورهمی 2 نفرتون کنار اتیش و لذت بردن ازین فضا

    چقدر زیباست این عشق و این رهایی

    خدایا یه دنیا شکرت

    چقدر بهم مزه میده وقتی میگین قسمتهای زیادی رو سایت اپلود شده و به زودی میبینیم

    یکی از کارهای روزانم اول صبح چک کردن این سایته بعد دیدن نوتیفیکیشن تلگرام همیشه هم میگم مریم جون دیدی من زودتر از پیامتون اومدم تو سایت

    چقدر بچه ها از اینده جوجه ها میپرسن فکر کنم اونا بچه های روستا نیستن!!

    اخه ما بچه های روستا اونم تو شمال اصلا دنبال این نیستیم که چی میشه اصلا این سوال واسمون مفهومی نداره(من میگم خوب مگه قراره چی بشه میخوابیم که صبح بیدار بشیم خوب که چی!!خوب واسه اینکه لذت ببریم دیگه)مثلا یه وقتایی تخم مرغ زیاد باشه دوباره جوجه کشی میکنیم میخوریم کیک میپزیم به بقیه میدیم همینه دیگه اصلا زندگی همینه

    اره راجع به جنگل هم گفتیم دقیقا همینه یه وقتایی که بچه های کویری میان اینجا میگن وایی چقدر جنگل!!

    در صورتی که اینا برای ما جنگل محسوب نمیشه اخه همشون ملک یکیه

    خدایا شکرت همیشه این سریال ادامهع داشته باشه من چنین مستند راحتی ندیدم جایی همه جاش احساس راحتی میکنم اصلا انگار زندگی خودمه راحت بدون اینکه فکر کنم وای الان اینجوریه اونجوریه خیلی رها تر از چیزی که خودم حتی بتونم فکرشو کنم میاین جلو دوربین واین قابل ستایشه

    اصلا یه جاهایی انقدر میگ وای چقدر عالی اینجا استاد و مریم جون دقیقا مثل ماها هستن و کیف مینم که حد نداره

    خدایا شکرت

    الان که اینو مینویسم صبح چهارشنبه هوای نمناک بایه بارون ملایم صدای چک چک بارون میاد جلوی پنجره اتاقم چند تا درخت داره که یکیشون فوجی آ یکی دیگه پرتقال تابستونی یه اسمون سفید که معلومه بارون بیشتری تو راه داریم صدای شعله بخاری

    برای همتون حال خوب تو یه زندگی بینظیر و مکان بینظیر میخوام.خدایا هیچ چیزی بهتر از احساس رهایی تو هر مکانی نیست

    سبز بشید مثل درختای پرتقال و نارنگی(همیشه سبزن هیچ وقت برگ ریزون ندارن)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  3. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2823 روز

    وایییی استااد خیلیییی دگرگون شدم،اصلا نمیدونم چی بگم که تا این همهههههه عملللل شما پسرتون که میگفتید از تمام دنیا بیشتر دوستش دارید فرستادید بره؟؟؟؟چون طبق قانون اون نمیخواسته و در مسیر نبوده و شما این باور که نمی تونید زندگی کسی رو تغییر بدید رهاش کردید.اصلا اگه فقط همین یک مورد ،همین یک مورد بگیریم دیگه جواب خیلی چیا رو میگیریم.

    ما نمی تونیم کسی رو نه خوشبخت نه بدبخت کنیم الله و اعلم.

    بیشتر درک کردم که چقد خانم شایسته با شما هماهنگ هست هنوز کنار شماست،چون شما به پسسر خودتونم تعارف نداشتیم …

    خیلی جای فکر داره.

    افرین این هم درس بود برای اقای لری،درسته دست خدا بوده ولی ما تشکر خودمون میکنم.

    همیشه خوبه بگیم فردا قراره بمیریم چه کاری میکنیم؟

    و این باعث میشه در حال زندگی کنیم،نه این که فکر اخر خیلی از کارا رو بکنیم.

    هنوز دیدن فایل تموم نشده ولی دوتا باور فوق العاده رو تقویت کردم .الهییی شکررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  4. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2838 روز

    باسلام خدمت استاد ارزشمندم و خانم شایسته جانم

    استاد چقدر آگاهیه ناب و خالص دراین قسمتهای پاسخ به سوالات نهفته هست.یعنی میام که فقط گوش کنم ، می بینم نمیشه و مجبور میشم خودکار به دست بگیرم و نکات مهم و این آگاهیهای ناب رو در دفترم یادداشت کنم.

    و واقعا جز این هم نیست که وقتی سرشار باشی ، وقتی متصل به منبع باشی ، حتی وقتی میای به یک سری سوالات پاسخ بدی کلامت سرشار میشه از آگاهی های کیهانی، از روح خدایی، از منبع.

    شخصیت سرشار و خالصتون رو تحسین میکنم.هرچقدر بیشتر جلو میرم،هرچقدر بیشتر یاد میگیرم،هرچقدر بیشتر تحقیق میکنم واقعا نمی بینم و ندیدم مثل شما.واین اصل رو ،این اتصال و درصلح بودن رو چقدر تحسین میکنم و به عنوان الگویی برای خودم قرار میدم.منم میخوام چنین شخصیتی ازخودم بسازم.نمیدونم تاالان تاکجا جلو رفتم.اما بازم میخوام،بازم میخوام.میخوام بییشتر باخودم در صلح باشم.میخوام بیشتر خودم باشم،خود واقعیم.خود درونیم.یک خود ناب و خالص از جنس آگاهی.

    این جملتون واووووو من رو تاعرش برد …

    “اگر بیایم و فکرکنیم که خب آخره این لذته این تجربه ،به این خواسته رسیدنه چی میشه؟!!

    هرگز کاری رو شروع نمیکنیم،هرگز به سمت تجربیات جدید حرکت نمیکنیم،هرگز قدم اول رو برنمیداریم،،،

    زندگی لذت بردن از همین لحظست،با هرآنچیزی که دلمون باهاش خوشه،نه اینکه بشینیم وفکرکنیم که خب آخرش که چی؟!!”

    مگه اصلا دراین جهان نامتنهاهی آخری هم وجود داره؟!!

    -حتی بامرگ هم هیچ چیزی به پایان نمی رسه،فقط همه چیز یک جور تغییر ماهیت میده همین…

    به قول خودتون “بیییییگ پییییکچر”

    ماباید نگاهمون رو بزرگ کنیم.واز دید خداوند به دنیا نگاه کنیم.

    یاد یک بیت شعر از فروغ افتادم:

    آری،آغاز دوست داشتن است…گرچه پایان راه نا پیداست

    من به پایان دگر نیندیشم…که همین دوست داشتن زیباست…

    هروقت شما از ما میخواین درمورد فایلی سوالی بپرسیم،نمیدونم چرا انگار مهر بردهانم زده میشه…یچیز قوی در درونم میگه صبر کن…و بعد می بینم که جنسی از یک اگاهی عظیم به زندگیم سرازیر میشه.انگار خدا اززبان دوستان تماااام سوالاتم رو میپرسه و از زبون شما به تمااام سوالاتم پاسخ میده.حتی به سوالاتی که شاید مدتها در ذهنم بوده.

    من تابحال نشده درمورد قوانین و آگاهیهای این سایت سوالی داشته باشم و خیلی زود از طریق همین سایت ویا محصولات به پاسخم نرسیده باشم و اکثرا هم در 99درصد موارد بطور هدایتی.یجور عجیب.که دیگه میدونم از چه جنسیه.و به خیلییی بیشتر از پاسخم هم میرسم.

    بازم ممنون شما پروژه ای رو شروع کردین که ریشه در همون اصلتون داره که درصلح باخود بودنه..چیزی که هنوز برای من خیلی سخته که انقدررر بتونم خالصانه از زندگی شخصیم تصویر برداری کنم و در اینترنت آپلودش کنم.شاید هرکسی جای شما بود بااینهمه شهرت هرگز این کاررو انجام نمیداد.

    واین نشااان از یک وجود خالص و خدایی در درون شماست.حضوری که در درون شما فریاد میزنه هیچکسس درجهان اونقدر مهم نیست که نخوای بخاطرش اززندگیت لذت ببری ویا از ایده هات بگذری.

    به نظرم شما خیلی خوب این جمله رو باور کردین

    “خدا پرونده ای که مردم برات می نویسن اصلا نمیخونه”

    و دراین جهان فقط خودتی و خدای خودت.

    والسلام

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      سلام بر هدیه ی نازنینم

      سلام بر عزیزدلم

      انقدر اونقدر قدرت و بی نهایت فرکانس ناب اگاهی های نابی که بهتون الهام شد و شما جاریش کردین عمیق بود که من باید مینوشتم و عاشقانه میبوسیدم این اگاهی های ناب خداوندم را

      چقدر چقدر تحسینتون میکنم چقدر تحسینتون میکنم برای این اتصال نابتون چقدر نحسینتون میکنم برای این عزت نفس بی نظیرتون چقدر زیبا گفتین که اصل اصل اصل همه ی وجو استادمون همین اصله همه ی وجودشون تنها توحیده و چقدر چقدر داره اینو عاشقانه و محکم دار اجراشون میکنن

      چقدر عاشق این جمله ی نابتون شدم که

      ««حضوری که در درون شما فریاد میزنه هیچکسس درجهان اونقدر مهم نیست که نخوای بخاطرش اززندگیت لذت ببری ویا از ایده هات بگذری.»» چقدر عاشق این اگاهی هاای ناب شدم

      با تمام وجودم سپاسگذارم که به الهامتون عمل کردین و دست بع قلم شدین عاشقتونم

      بی نهاایت تحسینتون میکنم

      چقدر زیبا گفتین من بازم میخوام بی نهایت بیشتر بیشتر از این به صلح برسن بازم میخوام خود خود خودم باشم چقدر عاشق این صلحم من

      عاشقتونم

      الهی که هر لحظه غرق این عشق غرق این همه اتصال ناب خداوند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً شکرگذار باشید شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسی نمایید قطعا عذاب من سخت خواهد بود

    سلام استاد عزیزم مهربانو مریم و سلام به همه دوستان صالحم

    استاد واقعا نمیییییدونم چطور تحسینتون کنم که ایییینقدر قشنگ قانون رو درک کردین و بهش عمل میکنین حتی در مورد عزیزترین کسی که تو لایوهاتون میگفتین اگه انتخاب نمیکرد پیشم باشه واقعاً درد داشت برام

    تو نهج البلاغه از صفات علی ع خوندم که میگفتن من چیزی رو بهتون نمیگم مگر اینکه اول خودم بهش عمل میکنم و چققققدر این عملگرا بودن فرکانس نابی داره که باعث میشه کلام دلنشین بشه و واقعا من خودم رو میگم به عنوان شاگرد انققققدر قشنگ درک کنم و عمل کنم چون اون تأثیر گذاری کلام علی ع ها و شما استاد عزیزم از همون عملگرا بودنتون میاد که فرکانسش در کلامتون جاری میشه و من نوعی رو دلی وادار به سمعا و طاعتا بودن میکنه

    واقعا لایق این جایگاه هستین از خدای خودم بیییینهایت سپاسگزارم به خاطر هدایتم به این مسیر و اینکه شما استادم هستین و به اینکه شاگرد شما هستم افتخار میکنم

    خیلییی وقت بود این سوال رو داشتم که مایک کجاس ؟ مطمئن بودم هرکس از شما دور هست طبق قانون فرکانسش با شما تغییر کرده و حتی وقتی داشتین آهنگ بهت قول میدم سخت نیست رو با اون احساس میخوندین احساسم بهم میگفت اینو دارین برای مایک میخونین

    چقدر قشنگ یاد گرفتم شاگرد این مکتب بودن که هیچ حتی اگه فرزند شما بودم و از بچگی با این دیدگاه و باورها بزرگ شده بودم و به ایییین حد از مدار عالی رسیده باشم اگه شکرگذار نعمتهام نباشم و حواسم نباشه به کنترل ذهن و از مدار خارج بشم قلنا اهبطو منها جمیعا میشم قانون واسه همه یکسانه فرقی نمیکنه از بچگی تو این مکتب باشم و یا از راه دور و یکسال و نیم فرقی نمیکنه

    چقدر قشنگ خدا با این بخش از فایل بهم فهموند تا هروقت نجوا اومد گفت منم اگر از بچگی تو این محیط بزرگ شده بودم خیلی راحت تر میتونستم به قانون عمل کنم که نه ربطی نداره پدرت کی هست تو چه محیطی بزرگ شدی و باعث شد،بیشتر با کودکیم و خانواده و محیط به صلح برسم و بفهمم مدت عضویت من و زمان آشنایی من با این آگاهی ها هم مهم نیست هرجا نتونم به قانون عمل کنم مثه بازی مارو پله میام پایین

    استاد چقدر قشنگ ابراهیم وار عمل کردن و نچسبیدن رو داری بهم یاد میدی که مهم نیست اون شخص چقدر نزدیک هست بهم و بقیه چی میگن و چه قضاوتی میکنن من حافظ و وکیل هییییچ احد و ناسی نیستم و اگر کسی با من هم مدار نیست نچسبم بهش بخوام به زوووور تغییرش بدم

    چقدر قشنگ مثه مادر موسی عمل کردن رو یاد،دادی که بعضی وقتا لازمه رها کنیم دلخواهمون رو و ایمان داشته باشیم خدا خیر الحافظین هست و اگر با ما هم فرکانس باشه بهتر از قبل بهمون برش میگردونه اگر نه که حتماً اینجوری بهتره

    حتی بهم چقققدر قشنگ کنترل ذهن رو یاد دادی تو این مدت تمام تمرکزتون رو گذاشتین رو لذت بردن از نعمتهای دیگه زندگیتون بدون احساس دلتنگی و وابستگی که بخواد شما رو از،لذت بردن محروم کنه و تو عمل بهم یاد دادین لذت بردن از زندگیم رو به عزیززززترین کس زندگیم هم گره نزنم که به هر دلیل نخواست با من هماهنگ باشه و تو مدار من نبود رهاش کنم و مثه رودخانه جاری باشم و از بقیه مسیر لذت ببرم

    چققققدر قشنگ دارم یاد،میگیرم که قانون چقققدر ثابت هست دوتا آدم در برخورد با یه شرایط و یه فرد یکی مثه مریم جون ویژگی های عالی شما رو میکشونه بیرون چون استاد کنترل ذهن و تمرکز بر زیبایی ها و سپاسگزاری و عمل به قانون هست و هر روز شرایط براش بهتر میشه و یکی مثه مایک از مدار خارج میشه تا بیشتر سپاسگزار باشه با اینکه بیشتر در کنار شما بوده

    چقدر قشنگ دارم یاد میگیرم که حتی استاد عملکردن به این قانون هم بشم نمییییتونم کسی رو تغییر بدم تا خودش نخواد و فقط باید رهاش کنم

    چقدددر قشنگ معنی حرف مریم جون تو دوازده قدم جلسه دوم قدم سه رو بهتر درک کردم که واقعاااا با دیدن عملکرد شما کلی چیز میشه یاد، گرفت و واقعاً مکمل دوره هاتونه

    چقدر خوبه که قبل از اینکه مادر بشم دارم این هارو یاد میگیرم امیدوارم بتونم تو شرایط بهش عمل کنم چون به قول قرآن مال و اولاد وسیله آزمایش هستن

    ربنا آتنا من لدنک الرحمه و هئ لنا من أمرنا رشدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      سلام بر نفیسه ی نازنینم

      سلام بر عشق من

      خدای من چقدر بی نظیربود چقدر غرق عشق بی نظیرت شدم چقدر تحسینت میکنم این درک بی نظیرت رو جان دلم چقدر عالی نکته به نکته رو چقدر زیبا بازترش کردی

      چقدر تحسینت میکنم جان من چقدر تحسینت میکنم این اتصال نابت ر که حاری ترینه در جای جایش چقدر این ارامش بی نظیرت رو تحسین میکنم چقدر تحسینت میکم عشق من

      یس نظیر بود عاشقتم

      این جمله چقدر چقدر زیبت بود و چقدر بینظیر عزت نفس استاد عزیزمونو گقتن عشق من

      تو عمل بهم یاد دادین لذت بردن از زندگیم رو به عزیززززترین کس زندگیم هم گره نزنم که به هر دلیل نخواست با من هماهنگ باشه و تو مدار من نبود رهاش کنم و مثه رودخانه جاری باشم و از بقیه مسیر لذت ببرم

      بی نهایت عاشق اینم من

      بی نهایت تحسینت میکنم عشق من بی نهایت تحسینت میکنم

      الهی که هر لحظه غرق عشق خداوندم باشی

      الهی که هر لحظه هدایت نور زندگیت باشه

      الهی که خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت زیباییی ها وفراوانی های بی نهایت بیشتری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2113 روز

        سلام الا عزیزم مهربانم

        خدارو بییییینهایت سپاسگزارم بخاطر اینکه اییییینقدر سریع الجواب هست

        وقتی کامنت هات رو میخوندم مخصوصاً این اخیر نجواها بهم میگفت نه بابا بچه ها تحسین کردنشون فقط برای استاد و مریم جونه اییییینقدر،این باور مخرب که تحسین کردن،رو با،چاپلوسی یکی هست اینکه هررربار اومدم از کسی تعریف و تحسین کنم بهم گفتن گنده اش نکن پر رو میشه ،و این مقاومت در مقابل تحسین افراد در من شکل گرفت چون نمی دونستم تحسین افراد،همون حمد خداس وقتی دارم بنده خای خدا رو تحسین میکنم دارم خالق این بنده که اون توانایی رو بهش داده تحسین میکنم

        حتی تو همین کامنت نوشتم استاد نمیدونم چطور تحسینتون کنم و مقاااااومت دارم تو تحسین کردن افراد مییییدونم پاشنه آشیلمه شح نفس منه

        ولی،خدا با این جواب تو عزیززززز،دلم بهم گفت این بنده من خیلیییییی قشنگ بی قید و شرط،عشق ورزیدن رو یاد گرفته تحسین کردن با وجودش یکی شده غرق در حمد الله شده بی قید،و شرط عشق ورزیدن تو وجودشه فرقی نمیکنه استادش باشه یا مریم بانو با همه همینطوره این بنده من با خودش و جهان اطرافش به صلح رسیده

        تحسینت میکنم عشششقم این توانایی فوق العاده ات در تحسین همه چییییییز این بی قید و شرط، عشق ورزیدنت رو ایییینقدر با خودت و جهانت در صلح قرار گرفتن رو

        خدارو شکر میکنم که با خذف دوستانم دوستانی وارد زندگیم شدن که دارم از وجودشون عشق میگیرم لذت میبرم و با هم رشد میکنیم در این مسیر زییییبا

        خدارو شکر میکنم به خاطر خلقت بییییینطیر چنین بنده لایق و صالحی

        از الله یکتا هدایت روزافزون سلامتی شادی تحقق آرزوهایت را خواستارم که تو لاااااااااایق بهترین ها هستی 💖💖💖

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          Princess Ela گفته:
          مدت عضویت: 2411 روز

          الهی من قربون دل پر از نورت برم قلبم پرواز کرد برایت که نشد که ننویسم خدای من خدای من

          تو جان منی عشق منی

          من عاشق این عشقم چقدر چقدر چقدر عاشثق اینم که توی این عشق حل بشم که همش خداست

          همش توحیده من عاشق این توحیدم

          اخ نفیسه ی من چقدر زیبا گفتی که حمد خداست همه عشق خداست ستایش خداست من عاشق این ستایشم

          چقدر یشتر تحسینت میکنم برای این درک بی نظیرت من همین امروز داشتم مبخوندم تک تک نوشته ی خدایی ات رو در قسمت ۱۰۰ ام نوشته بودی غرق شدم ببین چقدر زیبا داره باهامون صحبت میکنه چقدر چقدر زیبا داره هدایتمون میکنه هر لحظه داره بهمون الهام میکنه

          عاشقتانه میبوسمت جان منو بی نهایت تحسینت میکنمم فرشته ی خداوندم عاشقتم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    به نام الله یکتایی که هر لحظه و هر ثانیه در حال هدایت کردنِ من هست و عاشقانه من رو به سمت آگاهی بیشتر و خواسته هام چه سوالاتم و چه خواسته های بر خواسته از تضادم به زیبایی هدایت می کنه ….

    این خدا عجیب هدایتگره ، آروم … مثل کسی که کنارش فریاد می زنی و گله و شکایت می کنی ولی اون بهت یک لبخند آروم می زنه و یک چشمک ریز می زنه و خیلی آروم در گوشِت می گه من … همه چی رو می دونم و من درون تو هستم نیازی به فریاد نیست و تو قبل از اینکه بگی و بخوانی من از دل تو آگاهم ….

    فقط تو باید آرام باشی و با احساس خوب درخواست کنی ….

    من همواره دارم پاسخ می دم … من کاری جز این ندارم اصلا … من جوری به تو نگاه می کنم که انگار تو تنها و تنها بنده ی من روی زمینی ولی تو هم اینجوری نگاه می کنی ؟؟؟

    اصلا اینکه تو جوابی دریافت نمی کنی به خاطر این نیست که من پاسخی نمیدم .. بلکه به این بخاطره که تو توی فرکانس جواب های من نیستی …

    عجب درکی داره این فرکانس و مدار واقعا … شاید یکی از بهترین پاسخ های بشره (استاد عباسمنش) که مثل قانون نسبیت واسه همه شرایط جوابِش صدق می کنه … چه سرعت های بالا چه سرعت های پایین …

    حقیقتش علت این که اینقدر عاشقانه از هدایت و مدارها گفتم اینه که از زمانی که باور هام رو تا حدودی نسبت به موجودیت خدا تغییر دادم همواره جواب رو صادقانه دریافت کردم …

    زمانش رو کاری ندارم … ممکنه یک ماه هم طول کشیده باشه تا به جواب رسیده باشم ولی همواره جواب بهم داده شده …. البته اوایل ذهن منطقیم می گفت نه بابا این که شانسی بود و اصلا طبیعی بود که جواب رو بگیری دیگه تو اومدی تو فلان سایت یا فلان کتاب رو خوندی یا فلان نفر اومده همچین حرفی رو زده و …..

    بعد که دیگه کم کم دیدم جواب رو همیشه دارم میگیرم و واسم عادی شده بود (بخاطر ارتباطات کمم (تقریبا صفر) با اطرافیان) این سوال برام بود که من که قبلا این مدلی (اینقدر خوب) فکر می کردم پس چرا همه اش بلا و مصیبت توی زندگیم بود … بقیه هم که معمولا همینجوری فکر می کنن !!!!!!! …

    تا اینکه در کمال ناباوری پدر و مادرم از باغ یک ماه اومدن و مجبور شدن توی اینجا بمونن (ناباوریش به خاطر اینکه هیچوقت نمیان معمولا) … و بعد اونجا بود که فهمیدم ما چقدر زود به شرایط عادت می کنیم اگر قانون و نشانه ها رو جدا از خدا بدونیم و این انرژی رو فراموش کنیم و به انسان ها هویتی جدا از خودمون و خدا بدیم چقدر غرق در زندگی می شیم (با اومدنشون جوابم رو گرفتم)….

    موضوع اصلی که امروز به پاسخش هدایت شدم این جمله استاد بود که انگار جواب سوال چند روز پیش من رو که البته تا حدودی حلش کرده بودم رو مهر محکمی بهش کوبید …

    این جمله استاد “”” پسرم رو فرستادم ایران، برای اینکه بیشتر قدر داشته‌هاش رو بدونه و سپاسگزارتر باشه ! “””

    این جمله من رو بدجوری درگیر کرد و البته که جواب چندین سوال من بود که از رب وجودم پرسیده بودم که هدایتم کنه ….

    ماجرا از اونجایی استارت می خوره که ماها کلا اصل و منطق و شرایط و وضعیت و حرف های استاد و دیگران رو درک نمی کنیم و تعادل نداریم و به جای اینکه الگویِ “” می شود “” رو در ذهنمون به وجود بیاریم و بگیم که اگر این طرف به اینجا رسیده، “پس می شود به این ویژگی ها رسید از مسیر هایی که به من گفته می شه و علاقه دارم.” ، الگویِ “این یک راه و این یک کار عامل رسیدن فلان نفر به این جایگاه بوده ” رو تقلید و پیش می گیریم .

    یعنی عملا یک نگاه سطحی ، فوق العاده سطحی به الگو…

    حالا می فهمم چرا خیلی ها که توی این مسیر هستند نتایجی مثل استاد ندارن و تعدادشون کمه دوستانی که نتایج عالی دارن…

    چون خیلی از ماها اصل رو ول می کنیم و میخوایم چیزایی که دوست داریم رو بشنویم ….

    حاضر نیستیم دیدگاهمون و باورمون رو تغییر بدیم واسه همین دنبال اون کار فیزیکیه می گردیم نه اون باورِ “می شود” .

    چون ما با وجود این همه تکرار نمیخوایم اصل رو دنبال کنیم و دنبال تقلیدیم که اون کار فیزیکی رو کپی کنیم تا به موفقیت برسیم…

    چون باورمون اینه که اون کار فیزیکیه آدم رو به جایی می رسونه و هنوز باور نداریم ۹۹ درصد ماجرا باورها و متافیزیکه.

    برگردیم به پاسخی که من از این فایل دریافت کردم ….

    چند وقت پیش یک حسی بهم گفت مهاجرت کن به شهر دیگه (خیلی دورتر از جایی که هستم) اولش فکر کردم این الهامه خداست و …. و باید انجام شود و من باید برم و اونجا موفق میشم و ….

    یعنی با دست خالی ….

    خیلی داشتم کلنجار میرفتم و از خدا خواستم که هدایتم کنه که راه درست چیه (چون دقیقا همون زمان هم ایده ی عالی کسب وکار به ذهنم رسیده بود)

    چند روز بعد با ۲ تا از دوستانم که اون ها هم توی همین مسیر هستند بعد از چند وقت ملاقاتی داشتم و یهویی یکیشون گفت “” بچه ها بریم یه شهر دیگه از صفر شروع کنیم ؟؟؟ “”

    همونجا یک پتک محکمی خورد توی سرم که واویلا …. همونجا بود که فهمیدم ما تحت تاثیر حرفا و تاکید استاد در مورد مهاجرت با دست خالی به جای اینکه اصلِ ” ایمان داشتن و توکل و حرکت (انجام کاری که بعد از تغییر باورها به تو الهام می شود) و شجاع بودن ” رو برداریم از گفته ها و درس های استاد و توی زندگیمون اجرا کنیم باورِ اینکه ” فقط می شود در یک شهر دیگر (نه در جایی که هستم) و با یک ساک و دست های خالی موفق شد ” رو برداشت کردیم ….

    در حالی که درگیر این مورد و اصلاح این فکر و برداشت سطحیم از گفته های استاد و قانون بودم، چند روز بعدش، به صورت اتفاقی هدایت شدم به صفحه خانوم تیموری در اینستاگرام و بعدش هم از اونجا به صفحه مایک عزیز …..

    اونجا به تضادِ بعدی برخورد کردم و متعجب بودم از استوری های مایک و این همه کُنتِراستی که وجود داره ….

    تضادی که امروز با قاطعیت استاد پاسخش رو بهم داد و فهمیدم اگر من در جایی هستم، در همین جا و با همین شرایط (یک ریال سرمایه و دست خالی یا ۱ میلیارد دلار سرمایه، فرقی نداره … همین الان من) می تونم به هر آنچه که میخوام برسم به شرطی که اولا سپاسگزار همینی که دارم باشم (تا به مدار بالاتر برم) و ثانیا توجه ام به چیزهای زیبای اطراف و زندگیم باشه تا از اون زیبایی ها بیشتر و با کیفیت تر وارد زندگیم بشه (هرچند این رو واقعا متعهدانه ، به الله قسم مدتی کوتاه سفت و سخت پایبند بودم و امتحان کردم و زندگیم در همه ابعاد دگرگون شد).

    مورد بعدی رهایی استاد از هر انسان و نِسبیَتی بود که ببین این آدم چقدر خودشِ و چقدر خودش در اجرای قانون و چیزی که معتقد هست داره عالی عمل می کنه … حتی توی ظریف ترین موارد که من به راحتی می گم حالا این یک مورد رو انجام نمیدم دیگه و زیر سبیلی رد می کنم (یک مورد یک مورد میشه صد مورد که البته بزرگترین پاشنه آشیل هامم هستن)….

    چقدر تحسینت می کنم استاد، جدی میگم …. تا حالا با این وضوح نفهمیده بودمت … تحسینت می کنم به خاطر این همه تعهد و این همه کنترل ذهن و نفسِت مرد، که حتی سمی ترین و به قولی هلاک کننده ترین موضوعات برای هر فرد شمارو فقط قوی تر می کنه …..

    سپاسگزار شما و خداوندی هستم که به این مسیر هدایتم کرد و اینچنین باور من از متعهد بودن و این قدرت شما در کنترل ذهن رو بهم فهموند ….

    که اگر میخوام به خواسته هام برسم چطور باید اصل رو درک کنم و متعهدانه و بدون پا پس کشیدن یک قدم عقب کشیدن از اصول ، باورهای مخرب و قورباغه های بزرگ رو قورت بدم ….

    در پناه خدا باشید …

    عاشقانه دوستتون دارم مَرد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      مریم نادعلی گفته:
      مدت عضویت: 2361 روز

      ممنون دوست عزیزم بابت این کامنت فوق العاده فرق همه ما با استاد در همینه که بک سری کارهاذو میخوایم از ایشون تقلید کنیم و مطمئنیم درسته چون نتایج استاد رو میبینیم ولی یادمون میره پشت اون اقدامات و موفقیت چه باورهایی قرار داره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    سلام به روی ماه استاد گلم

    سلام به قلب زلالت خانم شایسته ی نازنین که واقعا دلم تنگ شد واسه دیدنت

    و سلام به چشمای قشنگه تویی که دا ی کامنتم رو میخونی!

    این فایل چند تا نکته ی جالب و تحسین برانگیز برا من داشت!

    چقدر خوبه که آدم با کسی زندگی کنه که از جنس خودشه!

    شما ببین!

    تو تمامه فایل خانم شایسته فقط سکوت میکرد و با دقت به حرفای استاد داشت توجه میکرد!

    مگر زمانی که واقعا نیاز بود صحبت کنه!

    چقدر مؤدب!

    چقدر عاقل!

    چقدر با شخصیت!

    چقدر این دختر برای شخصیت خودش ارزش قائله که مثله 99 ٪ خانم ها پر حرف و پر سروصدا و پر شرو شور نیستن و علکی هی حرفه بیخود نمیزنن!

    واقعا چیزی بشدت روی اعصابه من میره سروصدا و بلند حرف زدن و شلوغ بازی بعضی خانم ها و زیاد حرف زدنشونه !

    اصصصلا نمیتونم با این قضیه کنار بیام!

    من هر فایلی که از استاد میبینم و زمانش 1 ساعت یک ساعت و نیمه مخصوصا دوره ی احساس لیاقت با حرص و ولع گوش می‌کنم چون حرفاشون بدرد بخوره!

    اما از آدمایی که زیاد حرف میزنن و بلند بلند حرف میزنن و زبونشون تو دهنشون نمیمونه واقعا بدم میاد!

    تو همکارام خیلیاشون این عادت رو دارن و جالبه که در حین دیدنه این فایل،به آیه از قرآن برام اومد که نوشته بود:

    مثله کلمه ی ناپاک،مثله درخته ناپاک است که از زمین ریشه کن شده و هیچ ثبات و قراری ندارد!

    اگه بخوام برداشتم رو از این آیه بگم برا من این مفهوم روداره که اولا درخت ناپاک و بدرد نخور مثله همون درختچه های هرز هستن که استاد میکندشون و پر بودن از خار و علاوه بر اینکه هیچ سودی نداشتن ،کلی هم خار داشتن و اذیت میکردن!

    این یعنی کلمه ی ناپاک علاوه بر اینکه برای خوده شخص هیچ سودی نداره، به دیگران هم آسیب میرسونه!

    مثله سوالات بیجا پرسیدن از بقیه!

    مثلا طرف دیر میاد سرکار چون خواب مونده،بعد همکارش میگه چرا زود نخوابیدی!طرف یه چیزی میگه و همون حرفش باعث میشه دخالت کنن تو زندگیش و بهش نظر بدن!

    آقا جان!

    خداوند دوتا دست بهت داد که اگه یکی از دستات گیر بود،با اون یکیش بزاری دره دهنت و دهنتو ببندی!

    به تو چه ربطی داره که طرف دیر میخوابه!

    شاید با خانمش بحثش شد!

    شاید اسهال داشت!

    شاید لااله الا آلله!!!

    همینه که خدا تو قرآن میگه:

    در زندگی دیگران تجسس نکنید!!!

    و چقددددر انسان هایی که کلامشون سالمه ،تو جامعه قابل ارزش و احترام بیشتری هستن!

    و چقدر حرفشون و نظرشون برای دیگران قابله احترام و ارزشه!!!

    موضوع بعدی که خییلی خوشم اومد از این فایل اینه که استاد گفتن من کفش و دمپاییامو همینجوری بی نظم و راحت اینور اونور میزارم اما خانم شایسته تو جا کفشی میزاره!

    این دیگه اوجه ادب و شخصیت و فرهنگ ایشون رو میرسونه!

    به این میگن تعامل در زندگی مشترک!

    درسته اگه استاد کفش و دمپاییاشو مرتب بزاره تو جا کفشی قققطعا خانم شایسته خوشحال تر میشه و راضی تره!اما این راحت بودنه استاد تو این قضیه،اونقدری جدی نیست که به چالش بکشونه روابطشون رو!

    و به نوع راحتیه اشتاد احترام میزارن و ایشون رو قالب بندی نمیکنن که باید جوری باشی که من راضی باشم!!!

    این زندگی مشترک بینهایت وجه مشترک داره و این تضاد هیچی نیست در برابر این همه تعامل!

    و اینه که زندگی این دو نفر اینقدر زیباست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      باران گفته:
      مدت عضویت: 419 روز

      سلام به شما شاگرد درجه یک استاد

      آقاشما دقیقا ده سال ازبنده کوچکترین ومن مثل یک ابجی بزرگتر ازکامنتهات چندتا مطلب جالب یادگرفتم امشب هم با کامنتهات اشک ریختم هم با این کامنتت بالا خیلی خندیدم :)

      خوشم اومد ازکامنتهاتون چون میخام نکته برداری کنم وهمراه با اموزشهای استادازشون استفاده کنم مکمل اموزشهای استادشده

      به رسم ادب براتون پیام گذاشتم که ازتون تشکرکنم .

      موفق وپیروزباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    یونس پریرو گفته:
    مدت عضویت: 3559 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    امروز که این فایل رو دیدم زیبایی هاش مثه انعکاس خونه روی اب ، فایر پیت ، سکوت دلنشین پردایس ، سوختن چوب ها برام جذاب تر بود چون من عاشق منظره هایی هستم که انعکاسش روی اب هست خیلی لذت میبرم از دیدن همچین منظره هایی خیلی عالین و بعدش گفتم پسر چقدر لذت داره که ملکی داشته باشی که شب با عزیز دلت بشینی گپ و گفت داشته باشی پیاز چال درست کنی و بخوری

    (پیشنهاد میکنم به دوستان که برای یک بار این پیاز چال رو تجربه کنید بعدش اگر تونستین بزارید دیگه تجربه نکنی کلا پایه ثابت طبیعت گردی هات میشه به شدت خوشمزه عالی)

    از این جهات برام زیباییش خیلی و عمیق تر بود

    و مورد بعدی اینکه سوال هایی که دوستان پرسیدند ماشالله به قول استاد فوق العاده دیتیلی هست که چرا کفشاتون جفت نمیکنین بابا جان تو چکار به جفت کردن کفش هاش داری ایناها همون نشتی های فرکانسی هست که بجای تمرکز روی اصل روی فرع گذاشته میشه ، خودم از اون دسته اشخاصی هستم که کفشهام اکثر بیرون از جاکفشی هست به قول معروف نظم خاصی نداره با اینکه جاکفشی هست حوصله ای اینکه هی بزارم و بردارم و ایناها رو ندارم به قول استاد این مدلی راحت ترم و در نود درصد اوقات مادرم لطف میکنه کفشامو میچینه تو جاکفشی

    واقعا اون اقایی که اومده یه ملک ۶۰ هکتاری برای خودش اجاره کرده که مکانی برای شکارگاه داشته باشه رو تحسین میکنم چقدر برای خواسته هاش ارزش قائل هست و میاد بهاش رو میپردازه که از انجام کاری که بهش علاقه داره لذت ببره واقعا عالیه

    نمیدونم استاد شاید ۶۰ ۷۰ درصد ویژگی های شخصیتی که شما داری رو منم دارم مثه این تنوع طلبی که دارین ، دنبال تجربه های جدید و ناشناخته ها هستین ، اینکه زندگی تو طبیعت رو علاقه بیشتری از زندگی تو شهر رو دوست دارین و …

    و خدا رو شکر میکنم و برام قانون کبوتر با کبوتر رو تکرار و تکرار میکنه و منم تایید و تحسین میکنم

    یه موضوع دیگه ای که نمیدونم دوستان بهش توجه کردن یا نه تابحال شده از خودتون بپرسین که استاد الان چند سال هست که اومدن امریکا ، من فک میکنم چهار یا پنج سال هستش و شما ببین تو این مدت استاد چن تا ملک خریده ، چن تا ماشین خریده چن تا موتور خریده و داره کسی که ملکهایی که تو ایران داره رو نفروخته با یه موجودی حسابه نه خیلی بالا و نه خیلی پایین اومده و هر انچه که خواسته رو خلقش کرده ، واقعا استاد توانایی بالفعل پول ساختنتون رو تحسین میکنم دمت گرم ، تمام اینا باورهای ثروت افرین وجودمو تقویت میکنه خیلی جای تفکر داره که همش تو چهار پنج سال این همه از لحاظ مالی رشد کنی ، واقعا تحسین برانگیزه که یه انسانی که باورهای قدرتمندی داره هرجا بره میتونه هر انچه رو که بخاد خلق میکنه فرقی براش ایران و امریکا نداره

    یا توان مالی استاد رو ببین که هر انچه که اراده میکند رو نقد میخره و لذتشو میبره و استاد تبریک میگم برای خرید تراکتورتون و تحسین میکنم این توان مالییتون رو واقعا خدا رو شکر

    یا شما ببین که استاد چقدر از لحاظ مالی به استقلال مالی رسیدند که ایده اینو دارند که یکسال برند مسافرت دور دنیا ، واقعا استاد دمت گرم شما فک کن اگر استاد این ایده رو عملی کنه بُعد معنوی انجام این کار چقدر بزرگه :

    یکی از کارهایی که انجام میشه شناخت ما ها از جهان بیشتر و بیشتر میشه که فلان کشور چه طبیعتهایی داره ، چه ویژگی هایی داره ، چه فرهنگ هایی داره و بعدش پله پله به سمت تجربش هدایت میشیم

    و تو مدت سفری که استاد برن چقدر شناختشون از خودشون ، خداوند و قوانین بدون تغییر خداوند بیشتر و بیشتر میشه و اون درک و فهم و اگاهی رو میان یا درقالب یه سری فایل جدید یا یه محصول جدید ارائه میدن و کسانی که تو مدارش باشن عمل میکنند وکلی اتفاقات عالی فقط به واسطه ثروتمند شدنت ،

    بهت میده واقعا بُعد معنوی عملی کردن این ایده خیلی زیاده

    و این ها همون منطق هایی هست برای این باور و حقیقت که

    .:: ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست ، مقدس ترین و الهی ترین و خدایی ترین و ارزشمند ترین کار دنیاست ،

    اگر میخای به خدا برسی به نیکی برسی به ایمان برسی باید باید از لحاظ مالی به استقلال برسی باید ثروتمند باشی ::.

    یه موضوع دیگه ای که دوست دارم با شما دوستان به اشتراک بزارم اینکه

    امروز بعدظهر تو شهر ما برف اومد ، شاید بگی خب برف اومده باشه که چی مثلا ولی برای من یک نشانه محکم و قدرتمند هستش از اینکه من چند روزی هست که کلی عکس و کلیپ های برفی نگاه میکنم و بک گراند گوشیم حتی یه منظره برفی هستش چون به شدت علاقه دارم به فصل زمستان و مکانهای برفی

    و این هم زمانی که اتفاقا زمانی برف بیاد که من دارم عکسها و منظره های برفی رو چند روزی میبینم و تحسین میکنم و لذت میبرم از دیدنشون اونم تو چه زمانی تو ماه دوم از پاییز که به ندرت پیش میاد تو این ماه از سال برف بیاد اونم تو مشهد این برف برای شخص من باریده شده ، این نشانه برای شخص من هست ، نمیدونم که چقدر این صحبتا رو درک میکنی و باور میکنی دوستانی که ستاره قطبی رو انحام میدن بهتر درک میکنن به هر حال حقیقت این هست که تو قران گفته یه شخص با ایمان قد ۲۰۰ نفر قدرت داره به نظرم قد هزاران هزار نفر ایمان داره و خداوند همیشه پاداش ایمان بنده شو میده خاطرت جمع جمع باشه یا چند روز پیش خدا شاهده که بیرون بودیم هوا نسبتا نرمالی بود سر شب هم بود و باهمکارم که بیرون بودیم گفت چه خوب میشه که بارون بیاد که هوا تمیز تر و طراوتش بیشتر شه و منم گفتم دقیقا این جمله که میگیم یه بارونم بیاد که اتفاقا همون شب بارون اومد ، تو همین سریال هم این مصداق رو دیدین که اتفاقا زمانی بارون اومد که استاد پروژه چیکن شا رو تموم کردن و اتفاقا اون مدتی که درحال درست کردن چیکن شا بودن هوای گرم و باحالی رو در حال تجربش بودن و بعد که تموم شد بارون اومد اینها اصلا اتفاقی نیست این هم زمانی های دقیق و منظم این ها همون ایات خداوند هست برای قوم یا شخصی که تعقل میکنند

    و اینکه انرژی تحسین کردن رو دست کم نگیر و هر انچه را که میخواهی تجربش کنی تحسینش کن با این باور که من وقتی یه چیزی رو تحسین میکنم حال خوب میشه یعنی یه جورایی نره تو فضا گرو کشی و ایناها یعنی در رهایی کامل تحسین کن فارغ از اینکه تجربش میکنی یا نه

    چند وقت پیش از دوستان میشنیدم که میگفتن مثلا برای رسیدن به خواستهات خودتو اماده کن و کامل درکش نمیکردم و الان میفهمم که تحسین کردن یکی از همون کارهایی هست که باید انجام بدی و ظرفت و اماده دریافت اون نعمت کنی

    و اینکه خداوند حواسش به همه چیزت هست یار و یاور و حامی و هدایتگرت هست به سمت تجربه خواسته ها و لذت های بیشتر

    قدرتهایی که بهت داده شده رو دست کم نگیر ، قدرت ایمانت رو دست کم نگیره ، تو اشرف مخلوقاتی تو خلیفه خداوند هستی و از روح خودش در تو دمیده یعنی هرانجه که خداوند قدرت داره به توهم داده شده خود تو باور داشته باش

    دوست داشتم این نشانه الهی رو باهاتون به اشتراک بزارم یک موضوع دیگه چند روز پیش یهو درکش کردم اینکه تو یه خونواده ای بزرگ شدم تو فضا NA ایناها بودم که صحبت از جلسه نمیدونم کارکرد قدم و سنت و اینها هست دوستانی که شناخت دارند بیشتر میفهمند و این خواسته در من شکل گرفت که منم همچین فضایی رو تجربه کنم و دو سه شب پیش داشتم شام میخوردم که یهو این به ذهنم رسید که یه زمانی ارزو همچین فضا و دوستانی داشتم و الان یه همچین خونواده و دوستان عزیز و دوست داشتنی بهم داده شده و در این فضای مقدس و پر از برکت هستم که راحت میتونم اگاهی هایی که بهم گفته میشه ، تجریباتم ، درک و فهمی که بهم داده شده رو به اشتراک بزارم و لذت ببرم واقعا از به اشتراک گذاشتن و همچنین خوندن کامنتهای طلایی دوستانم لذت میبرم خدا رو هزاران هزار بار شکر که به یکی دیگه از خواسته هام رسیدم و الان جزیی از زندگیم شده که بعد از مدتها تجربه کردنش به فهمیدنش هدایت شدم خدا رو شکر

    و اینم بگم که اینکه اینقدر راحت میام این صحبتا رو مینویسم نتیجه تغییرات و رشد عزت نفس دروجودم هست که میام راحت یه سری موضوعات رو مینویسم و تمام اینا برام تمرین و تمرین هست برای رشد خودم اونم تو چه سایتی تو سایتی که رتبه اول در سطح جهان تو زمینه موفقیت داره و خدامیدونه چندین هزارنفر این فایل ها رو میبینند و کامنتاشو میخونند

    هر کجا هستین شاد و موفق باشید

    💐💐💐❤❤❤💐💐💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
    • -
      ملیحه نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1792 روز

      سلام ب خانواده بزرگ عباسمنش

      سلام ب استاد مهربانم😍😍😍😍

      سلام ب نریم بانوی هنرمند😍😍😍😍

      و سلام ب یونس عزیز😍😍😍😍😍

      بینهاااااایت ازتون سپاسگدارم بابت درک زیباتون ک برام نوشتید این نوشته این اگاهی ها فثط مختص من بود

      منی ک این روزها دنبال خونه میگردم

      این فایل برا عنوان نشانه من اومد

      و الهام درونم میگفت بخون

      کامنتهارو بخون

      الان درک میکنم چرا گفت بخون تا ب کامنت زیبای شما.یزدان عزیز رو بخونم و بتونم و بفهمم چطور باید ب خاسته خونه ام برسم

      تحسین کردن چیزهایی ک میبینم

      و چقدررررر فراموشکارمیشم ک اینکارو باید هرروز و هرلحطه انجام بدم

      گویا شیطان درونم گولم نیزنه و میگه خوبه دیگه همونجا گفتی بسه

      اما باید یادم بمونه هرلحطه سپاسگدار خداونم باشم بخاطر زیبایی هایی ک بمن نشون میده و میگه توهم میتدنی اینارو تجربه کنی

      فقط ببین

      تحسین کن

      شگرگدار باش

      بقیه اش بامن😍😍😍😍😍😍

      بی نهاااااایت ازاین خانواده بزرگ سپاسگدارم

      از خدای خودم سپاسگدارم ک عاشقانه میخاد و کمکم میکنه ک ترمزهارو بردارم و ب خاسته هام برسم

      😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2738 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که امروز هم با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه درک مرا از قانون تکامل بیشتر می کنه.

    سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به این درک رساند که همین دیدن این فایل ها، گوش دادن آموزه ها، دیدن و تایید و نشانه‌ها​ همان​کنترل ذهنه، همون تمرکز بر زیبایی‌ ها و نکات مثبته، همون کار کردن روی خودمانه.

    سپاسگزار خداوندی هستم که دیدن این سریال زیبا رو روزی من کرد تا درک کنم که چطوری قانون رو در تمام جزییات زندگیم وارد کنم.

    سپاسگزار خداوندی هستم که سخاوتمندانه این همه آگاهی، زیبایی و لذت رو روزی من می کنه.

    سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به این درک رساند تک تک این جملات و این حرفها بی نهایت ارزشمنده و حتی از یک جمله ساده یک تصویر هم بی توجه عبور نکنم.

    سپاسگزار خداوندی هستم که من رو روز به روز شجاعتر و عامل می کنه برای رفتن به دل ترس هام.

    مریم جانم عاشقتم که اینقدر عالی و قدم به قدم و با طی کردن تکامل ترس هات رو یکی یکی برطرف کردی.

    خخخخخ استاد جان داستان سگ تون خیلی جالب بود ممنون

    استاد جان در مورد مایک عزیز هم من دقیقا از همون روزی که شما با خانم شایسته رفتین برای تمدید ویزا هاتون حسم گفت که مایک برگشته ایران ، استاد چیزی که من با تمام وجودم در شما و خانم شایسته عزیزم تحسین می کنم اینه که تا وقتی که مایک عزیز کارتون بود ، اون همه عشق بی دریغ رو نثارش می کردین ، و حالا هم با احساس عالی بدون هیچ دلتنگی دارین از زندگی تون لذت می برین ، این توحید شما رو با تمام وجودم تحسین می‌کنم. ان شاالله مایک عزیز هم هر جا که حست شاد و سلامت و موفق باشه ، و برای نعمت وجودش و اون همه خیری که با بودنش توی سفر به دور آمریکا داشت و اون همه درسی که ما از بودنش و از ارتباط شما با ایشون گرفتیم ، خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم

    استاد جان تحسینتون می کنم که از ثروت تون هم ثروت خلق می کنید ، این همون الرزق رزقان هست. همون ثروتی که داره به دنبال شما می آد، اینکه اون ملک ۶۰ هکتاری رو اجاره دادین نشانه همین موضوع در زندگی شماست.

    تحسین می کنم فراوانی و ثروت و سرسبزی و طبیعت زیبای آمریکای زیبا رو.

    مریم جان من عاشقتم و ممنونم برای این همه عشقی که نثار ما می کنید و این همه دوربین به دست مرا رو مهمان این بهشت و زندگی خودتون می کنید.

    استاد جان تحسینت می کنم برای داشتن سبک زندگی شخصی و این در لحظه زندگی کردنتون. اینکه دارین همین لحظه رو زندگی می کنید و ازش لذت می برین ، چه لزومی داره فکر کردن به آینده، وقتی که می دونیم ​خدای هدایت‌گری داریم که هر لحظه ما رو به بهترین ها ، هدایت می کنه و با طی کردن تکامل و بودن در. مسیر خودش هر آنچه که برامون پیش میاد بسیار بهتر، پر برکت تر و لذت بخش تر از الانه.

    خدای هدایتگرم رو سپاس

    من تحسین می کنم و خدا رو بابت داشتن چنین هوای عالی در پرادایس و کلا در فلوریدای دوست داشتنی شکر می کنم.

    استاد جون عاشق تعریف هاتون در مورد بوقلمونها و وابستگی شون شدم ، خیلی زیبا تعریف می کنید. واقعاً از همون جوجه بونشون که به گوشی مریم جون نوک می زدن توی ماشین ، که از​ پست تحویلشون گرفته بودیم ، معلوم بود که چقدر مهربون و وابسته هستن.

    خدای من ببین چقدر جهان مون پیشرفت کرده ، چه سیستم فاضلاب عالی،

    خدایا شکرت برای فراوانی ماهی ها در دریاچه زیبا مون

    استاد جان مشتاقانه منتظر تغییرات تون و دیدن زیباتر شدن روز افزون پرادایس هستم ، اینجوری بیشتر باور می کنم که حتی برای زیبایی ها هم نهایتی نیست، و هم از هر کدوم از این تغییرات و این فعالیت های شما کلی درس می گیرم.

    نوش جونتون عزیزای دلم لذت بردن از این بهشت زیبا و اون پیاز چال خوشمزه تون.

    استاد جان ممنونم که اینقدر عالی و با عشق به سوالات پاسخ میدین.

    در پناه خدا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 88 رای:
    • -
      سمیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 2259 روز

      سلام مرضیه عزیزم عشق دل من

      چقدررررر من لذت بردم از این همه سپاسگزاری و تحسین توی کامنت تون چقدر من تحسینتون میکنم برای این درک عمیق و عظیم برای عامل بودنت برای شجاع شدنت عالللی ترینی خواهر قشنگم چقدر من کیف میکنم که این قدر متعهدانه پیش میری و هر روز رشد و رشد رو تجربه می کنی

      الهی که همواره قلبت سرشار از ایمان و توکل باشه

      عاشقتمممم من 🌷❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2738 روز

        سلام سمیه جانم

        عشق منی شما

        هذا من فضل ربی

        همه چی همه چی همه چی ، از فضل خدای هدایتگرمه که من یک قدم در مسیرش با هدایت و حمایت خودش بر می دارم و او صدها قدم. پس چطوری غرق نشم در آغوش امنش و سپاسگزاری اش رو نکنم.

        من عاشقتم سمیه جانم

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘😘🌹🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          عبدالعظیم معیدی نیا گفته:
          مدت عضویت: 1759 روز

          💐💐💐💐سلام دوست گلم. عالی ودوستداشتنی نوشتید. ازاینهمه تمرکزی که روی فایلها دارید. تمرکزبراینهمه زیبا ییهای خداوند. بربنده های مخلص خداوند. برای زیباییهای بهشتمون. برای استادان عزیزمون اقای عباس منش وخانم شایسته عزیز. برای اقامکاییل. وقتی استاد صحبت میکنن تموم تمرکزم بر روی صحبتهاشونه ومیخوام همیشه همین صحبتها رو بشنوم. احساس میکنم داره مسیرزندگیم زیبا میشه. دارم ارامشی روتجربه میکنم که همیشه بدنبالش بودم. فقط خوندن این کامنتهای زیبای شماهست که منو ارامش میده باشرایط سختی که الان دارم. 🙏🙏🙏به هرحال بابت همه چیز ازخداوند وشما دوستای گلم سپاسگزارم. خداوندبهترینهاروبهتون عطاکنه. خوشبخت و ثروتمند و سربلند باشید 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 من ازشماها دوستان خیلی کارهای زیبا یادمیگیرم. وقتی میبینم اگاهی های شمالحظه به لحظه بیشتر میشه منم امیدوارتر میشم وباورام قدرتمندتر میشه. سپاسگزارم ازتون💖💖💖

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            مرضیه پری پور گفته:
            مدت عضویت: 2738 روز

            سلام دوست عزیزم

            ممنونم که برام نوشتین دست خیر رسان خدا

            چقدر از پیامتون انرژی مثبت دریافت کردم، خدا رو هزاران مرتبه شکر

            خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که هزاران راه داره برای هدایت ما ، هزاران دست داره برای آرام کردن قلب ما که همین تکرار زیبایی‌ ها ، تمرکز روی نکات مثبت و سپاسگزاری کردن بابتشون ، همون یاد خداست که قلب هامون رو آرام می کنه ، که آرامش رو جاری در همه لحظات مون

            امید، ایمان ، توحید و عشق خودش رو در زندگی هامون جاری می کنه

            خدای هدایتگرم را سپاس سپاس سپاس

            دوست خوبم با تایید نشانه ها و تحسین الگوها، مطمئن باشید که در بهترین و مناسب‌ترین زمان تمام خواسته هاتون میشه خاطره براتون ، و سختی های زندگی تون میشه نقطه عطف زندگی تان ، بهترین اتفاق زندگی تان ، به شرط ادامه دادن و روی خودتون کار کردن.

            منم از شما ممنونم برای انرژی خوبی که از پیامتان دریافت کردم.

            از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایتان خواستارم 💙💛💛💜

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نرگس نوشادي گفته:
      مدت عضویت: 2400 روز

      سلام عشق من

      مرضیه زیبای من

      عاشق خودت و کامنتاتتم دربست

      ❤️❤️❤️❤️❤️یه حس خوبی داره کامنتات

      و چقدر رشدمداریت معلومه عشق من

      بهترین ها رو برات آرزو میکنم عزیز دلم

      عاشقتممممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2738 روز

        سلام نرگس جانم

        منم عاشقتم عزیز دلم

        حس خوب کامنتام که اعتبارش کلا می رسم به خدا

        چون هر وقت که من در اتصال کامل قرار میگیرم، و هدایت خدا بر کلامم جاری میشه، لایک سبزش رو می زنم روش، پس کل اعتبارش به خدا

        خدای هدایتگرم رو هزاران مرتبه سپاسگزارم

        خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم برای رشد مداری مون که با فضل و هدایت و حمایت خودش روز افزون شده.

        من عاشقتم نفس جان

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘😘🌹🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عامر گفته:
      مدت عضویت: 1213 روز

      سلام بر مرضیه جان

      سپاس خداوند بلند مرتبه زیبا آفرین که تو بنده اش هستی .

      سلام بر استادم و مریم جان عزیزم که پیامهای مارو میخونم و تایید میکنند. خدا قوت

      مرضیه جان دوست عزیزم پیامت خیلی از نظرم زیبا بود چقدر زیبا با سپاسگزاری شروع کردی و بعد شروع به تحسین استاد و مریم جان کردی و همچنین پارادایس.

      برای خیلی ساده و شیرین بود دختر خوب.

      ازت سپاسگزارم که نوشتی تا امروز من این کلمات رو بخونم.

      سپاسگزارم از خداوند که اینهمه کلمه قشنگ رو بهت بخشید و تو آنقدر زیبا کنار هم چیدیشون.

      (قلب قرمز برای تو دوست عزیزم)

      در پناه خداوند بخشنده باشی در پناه سلامتی و ثروت و آرامشی او بهت میده.

      ساره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2618 روز

    هنوز فقط ۳ دقیقه از فایل گذشته بود که با این جمله فایل رو استاپ کردم!

    پسرم رو فرستادم ایران، برای اینکه بیشتر قدر داشته‌هاش رو بدونه و سپاسگزارتر باشه!

    چقدر این جمله تامل برانگیز بود! رد پای قانون در مورد “نحوه نگاه به جایگاه خانواده” رو میشه بیرون کشید.

    همون تضادی که اخیرا به شدت منو تحت تاثیر قرار داد!

    خداروشکر می‌کنم الآن که دارم این متن رو می‌نویسم، این تضاد تا حدود مناسبی حل شده و حالم خوبه خوبه!

    تضاد با خانواده برای من، از اونجایی شروع شد که یهو از این طرف بوم افتادم!

    مشکل ما همینه! یا از این طرف بوم می‌افتیم و یا از اون طرف بوم!

    حالا این یعنی چی؟!

    طبیعتا تا قبل از اینکه با قانون آشنا بشیم، یعنی از بچگی، فکر می‌کردیم خانواده موظف هستن هرآنچه که میخوایم رو برامون تهیه کنن. حتی خیلی از افراد با اینکه بالغ شدن اما کماکان به پدر تکیه دارن و همیشه از خانواده انتظار دارن که هزینه‌هاشون رو بده!

    خب از وقتی با قانون آشنا شدم و فهمیدم که نباید روی هیچ کسی حساب باز کنیم، دیدگاه من تغییر کرد. خصوصا زمانی که افرادی رو دیدم با وجود تشکیل خانواده، هنوزم محتاج پدرشون هستن!

    همه اینا باعث شد دیدگاه من نسبت به خانواده تغییر کنه و به هیچ وجه چشمم به دست خانواده نباشه.

    تا اینجای کار ظاهرا مشکلی نیست و از نظر قانون خیلی هم درست و منطقی به حساب میاد.

    اما امان از زمانی که ما قانون رو کج درک کنیم!

    یعنی چی؟ یعنی از اون طرف بوم بیفتی و نخوای چیزی از خانوادت دریافت کنی! یعنی با اینکه هنوز زیر یک سقف باهاشون زندگی می‌کنی اما نخوای چیزی ازشون دریافت کنی! رفته رفته این باعث شد از بوم سقوط کنم و به یکی از بزرگترین ترمزهای مالی من تبدیل شده بود!

    یعنی با این باور سر کار میرفتم که از خانوادم هیچی نگیرم و خودم از صفر بخوام زندگیم رو بسازم. شاید شمایی که داری این متن رو میخونی با خودت بگی این درسته! ولی نه!

    دو سال تمام با این شاه ترمز سر کار رفتم. نه یک کار خاص! بلکه هزار و یک شغل مختلف در هزار جنبه‌ی متفاوت امتحان کردم و از آخر، دریغ از یک ریال! باورتون میشه! یعنی انگار دروازه‌ ورودی مالی رو بسته باشن! هیچی! حتی زمانی که برای یک مجموعه‌ای کار می‌کردم و طبق قانون باید از اون سرپرست مجموعه حقوق دریافت میکردم، به طرز عجیبی حقوق چندین ماه من رو ندادن! در صورتی که اون آقا اصلا چنین سابقه‌ی بدی نداشت و اتفاقا یک مرد فوق‌العاده‌ بود!

    وقتی این اتفاق‌ها افتاد، ماه‌ها طول کشید تا با خودم فکر کردم و دوتا دوتا چهار تا کردم دیدم به طرز عجیبی دست به هرکاری میزنم، هیچ ورودی مالی برای من نداره! نه اینکه ورودیش کم باشه ها … نه! بلکه هیچ ورودی مثبتی نداشتم!

    می‌دونستم پای یک ترمز بزرگ در میونه اما به این راحتی ها نمی‌شد تشخصیش داد!

    تا اینکه اخیرا به تضاد بزرگی به خانواده برخوردم و خواستم ازشون جدا بشم اما … خداروشکر زود فهمیدم مسیر رو دارم اشتباه میرم!

    یه لحظه با خودم فکر کردم و گفتم، در این شرایط این چه کاریه که من دارم انجام میدم؟! شرایط الان من چه فرقی داره با اون دختری که برای فرار از خانواده سریع شوهر میکنه اما از چاله به چاه میفته؟!

    غیر از اینه که من دارم به هردری میزنم تا از خانواده جدا بشم؟!

    غیر از اینه که دارم سعی میکنم با اقدامات فیزیکی، کار رو جلو ببرم؟!

    غیر از اینه که احساس بدی رو دارم تجربه می‌کنم؟!

    مگه قانون اصلی جهان نمی‌گفت، احساس بد، اتفاقات بد؟!

    مگه قانون اصلی جهان نمی‌گفت زمانی که احساست از یه کاری خوبه، یعنی در مسیر درست هستی؟!

    پس چی باعث میشه من بخوام این همه سختی رو متحمل بشم تا بخوام از خانواده فرار کنم؟!

    کجای قانون گفته سختی بکش که من الان با این ساک سنگین دارم در شهر غریب قدم میزنم؟! بدون جا و مکان و بدون درامد!

    فهمیدم مشکل اصلی اینجاست که ما حتی به منطق کارای استاد فکر نمی‌کنیم و فقط تقلید کورکورانه می‌کنیم! تقلید از اون حرکت استاد که از بندر عباس به تهران رفت در حالی که فقط یک ساک با خودش برده بود! فکر کردیم اون کار خاص استاد بود که باعث شد به اینجا برسه و ماهم تقلید می‌‌کنیم!

    مدام با خودمون یه سری جملات اپیدمی رو تکرار می‌کنیم و فکر میککنیم داریم طبق قانون جلو میریم در صورتی که مسیر کاملا متضاد قانونه ولی ما حواسمون نیست! حواسمون نیست چون در اعماق این مسیر داریم جلو میریم و هیچ وقت نخواستیم از دید بالاتر و جامع تری به قضیه نگاه کنیم! از دید قانون کلی و اصلی جهان نه از دید تقلید کورکورانه و تکرار یه سری جملات شِبه قانون!

    همونجا بود که در اوج خستگی رفتم ترمینال و بلیط خونه رو گرفتم. با شور و شوق به مامان اس ام اس دادم که دارم برمیگردم و داخل اتوبوس گرفتم خوابیدم. خوابیدم با حالت بچه‌ای که گم میشه و حسابی دلش هوای خونه رو کرده! هوای همون اتاق باصفایی که خانواده براش فراهم کرده بود! همون تخت راحتی که خانواده براش فراهم کرده بود. همون غذاهای خوش طعم و مزه‌ای که مامان براش می‌پخت و همون حموم گرم و روح نوازی که خانواده براش تهیه کرده بود!

    دلم هوای تمام نعمت‌هایی رو کرد که تا قبل از اون ندیده بودم و شکرگزار نبودم!

    با خودم می‌گفتم اینا نعمت نیست چون خدا نداده! چون در اوج گمراهی خودم فکر می‌کردم که خدا خودش باید پایین و بهم بگه من خدا هستم و این نعمت مال تو!

    غافل از اینکه خداوند با دستان مقدسی که برات بسیج کرده بهت روزی میرسونه!

    خانوادت دستانِ ارزشمند خدایی تو هستن که خودت، قبل از اینکه به دنیا بیای انتخابشون کردی تا در همین کانون، با توجه به شرایطی که تجربه میکنی به سمت خواسته‌هات حرکت کنی اما تو …

    به جای شکرگزاری و سپاسگزاری کردن، هم از خداوند و هم از دستانش، با لگد همه رو پس میزنی و به خیال خودت داری طبق قانون پیش میری! طبق قانون نانوشته‌ی ذهنی که اشتباه درک کرده بود و نمیدانست!

    این چه قانونی بود که تو لحظات رو با احساس بد سپری میکردی!

    چه دیدگاه و باور نادرستی بود که با اون دیدگاه، چیزی جز عذاب و سختی از خانوادت نمیدیدی؟!

    مگه قانون نمیگه زندگی تو، نتایج دیدگاه توعه؟!

    مگه قانون نمیگه برخورد و رفتار خانوادت با تو، حاصل دیدگاه‌ها و باورهای توعه؟!

    مگه قانون نمیگه هر تضادی، هر اتفاقی، ساخته خوده توعه و تو باید اول ذهنیتت رو تغییر بدی و بعد اقدام فیزیکی بکنی؟!

    پس چی باعث شده بود این همه مدت به جای اینکه دیدگاه و باورت رو نسبت به خانوادت تغییر بدی، تلاش میکردی با اقدامات فیزیکی مختلف ازشون دور بشی تا به خیال خودت کار درست رو بکنی؟!

    چرا یادت رفته قانون میگه اول تغییر باور بعد تغییر عملکرد؟!

    پس چرا توقع داشتی این همه مدت با تغییر عملکردت بدون تغییر باورت، نتایجت تغییر کنه!؟

    مگه قانون نمی‌گفت تو روی خودت کار کن و اطرافیانت در ۹۰ درصد مواقع با تو همراه میشن؟!

    مگه قانون نمیگفت در ۱۰ درصد مواقع اگه اطرافیان باهات همراه نشن، خیلی راحت و ساده به جایی بهتر منتقل میشی ولی بدون سختی؟!

    پس چرا داشتی به خودت این همه سختی می‌دادی؟!.

    .

    .

    .

    اینا همه حرف‌هایی بود که تو اتوبوس به خودم میزدم!

    .

    .

    .

    من اگه باور داشته باشم که خانواده‌عزیزم، همون شرایط و افرادی هستن که پیش از تولد انتخاب کردم تا با شرایط پیش روم (خواه تضاد و خواه کمک) رشد کنم، دیگه سعی نمی‌کنم ازشون فرار کنم.

    من اگه باور داشته باشم که خانوادم، همون دستان مقدس خداوند هستن که انتخاب کرده بودم، دیگه مرتکب شرک نمیشم! با فراخ بال و بدون انتظار، با کمال میل تمام امکانات و نعماتی که در اختیارم قرار میدن رو دریافت میکنم و با کمال شکرگزاری از خداوند و خانوادم، اوج سپاسگزاری رو به جا میارم!

    اینجوری تمام اون نعمات رو روزی خداوند میدونم که از سمت خانوادم داره بهم میده و این اصل قانونه!

    مگه قانون نمی‌گفت برای شروع کردن فقط کافیه با هر آنچه که داری و اون شرایطی که داری شروع کنی؟! پس چی باعث میشه به اشتباه قانون رو درک کنی و با خودت بگی باید همه اینا رو که خانواده بهم داده نگیرم و خودماز صفر شروع کنم؟! کجای قانون گفته داشته‌هاتون رو پس بدین و از صفر مطلق شروع کنین؟!

    حتی اگه بتونی همه داشته ها رو پس بدی و از صفر شروع کنی، میخوای چی رو ثابت کنی؟! تکلیف اون ۲۵ سالی که خانوادت بزرگت کردن، مراقبت بودن، هزینه‌هاتو دادن، درمانت کردن، سقف بالای سرت شدن چی میشه؟! میخوای اینا رو انکار کنی؟! نه! این راهش نیست!

    تو باید باور کنی که خداوند از طریق خانوادت این ۲۵ سال بهت روزی رسانده. پس خانوادت در جایگاه خودشون خیلی محترم و ارزشمند هستن و به همون اندازه، نعماتی که خداوند از طریق خانوادت بهت داده ارزشمند و مقدس هستن چون…. نعمت خداست و از سمت خداست! پس شکر بگو و سپاسگزار تمام این نعمات مقدسی باش که خداوند از یک روزگی تا الآن بهت داده.

    .

    .

    .

    لحظه شماری میکردم اتوبوس سریع تر برسه.

    بالاخره رسید و من سریع خودمون به خونه رسوندم و با آغوش گرم‌تر از همیشه خانوادم و لبخند خشنودی مادرم روبرو شدم.

    من آرام تر از همیشه، با چشمانی پر و گلویی بغض کرده وارد اتاقم شدم.

    اتاق نبود! اقیانوس نعمات خداوند بود! اون سقف اتاق، اون تخت نرم و راحت، اون رادیاتور گرم، اون فرش زیبا، اون کامپیوتر مجهز …

    دلم م‌یخواست کنار همون رادیاتور، روی پتویی که کنارش پهن کرده بودم بشینم و عین مار چُمباتمه بزنم و سکوت کنم‌.

    نمی‌دونستم گریه کنم از این همه مدت و مسیر اشتباهم یا بخندم از هدایت خداوندم.

    فقط می‌دونستم که عاشق خونه و خونواده و مادرم شدم. عاشق تمام نعماتی که بوی خدا رو میدن. نشان از خداوند دارن و نوید روزی رسان بودن خداوند رو دارن.

    حتی اگه بخوام دوباره سر کار برم، دیگه با اون هدف جدایی و اضطرار نیست!

    چون میدونم من بورسیه خداوند هستم که از طریق خانوادم نیازهام برطرف بشه.

    این بار، دنبال پول نمیرم! بلکه دنبال علاقه ای میرم که از انجام دادنش خسته نشم و لذت ببرم.

    و پولی که به موقش از این طریق وارد زندگیم میشه رو صرف احساس خوبم میکنم تا ثروت رو حس کنم!

    ثروت نه به معنای رقم بالای حساب بانک! بلکه به معنای لذت حقیقی و درونی از تک به تک رقم‌های پولی که دارم.

    حال الان من عالیه و خوشحال خشنودم که با هدایت خداوندم، هم بزرگترین ترمز مالی رو تونستم بردارم‌ و هم عاشق خانوادم شدم و باهاشون به صلح رسیدم و هم احساس سپاسگزاری دارم از این داشته‌ها!

    به‌همین خاطر بود که استاد گفتن‌ پسرم رو فرستادم ایران تا بیشتر سپاسگزار داشته‌هاش باشه

    سهم من از فایل امروز، باز کردن این حرف تامل برانگیز استاد بود.

    مابقی نکات با دوستان …

    .

    .

    .

    .

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 199 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 2944 روز

      یزدان عزیز

      وقتی به قانون عمل میکنی نود درصد آدم های اطرافت و نزدیکانت رفتارشون با تو متفاوت میشه … همون هایی که با تو سرد یا معمولی بودند ، گرم و مهربان و دست و دلباز می شند … اون جایی که کانال رزق میدیدیش بسته میشه و مسیرهای دیگری برات باز میشه که منطقت نمی پذیره قبول شون کنی چون پیش خودت میگی من که کاری بابتش انجام ندادم چون ما عادت کردیم و باور کردیم که برای بدست آوردن پول ، زور بزنیم یا یه کاری بکنیم اما بهترین راه اینه که تسلیم باشیم … وقتی استاد میگه در مدار فراوانی ممکنه پول و طلا روی زمین پیدا کنید یعنی یه چیزهایی پشت پرده هست که ما فقط باید در برابرشون تسلیم باشیم ….

      باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور …

      من سه سال پیش که با استاد آشنا شدم تنها راه پول درآوردن را کار کردن اون هم به معنای داشتن شغلی بعنوان منبع درآمد میدونستم که باید سالها در اون شغل تلاش مضاعف بکنم اما وقتی روی خودم کار کردم اولین اتفاقی که افتاد این بود که نسبت به همون شغل به حدی بی انگیزه شدم که دیگه نتونستم ادامه ش بدم و به طرز عجیبی سراغ هنر رفتم و این وسط مامانم و بابام و خواهر بزرگم با خواست خودشون تمام هزینه های زندگی ما را به عهده گرفتند ، یعنی باور کن به من میگند تو فقط حال کن و خوش باش … انقدر برای من و بچه هام و همسرم هدیه میخرند و محبت میکنند که من واقعا از لحاظ محبت و پول سیراب هستم … البته من هم به شدت نمی خواستم این کمک ها را بپذیرم ولی دوره جلسه نهم عزت نفس باعث شد تغییر بنیادینی در این زمینه در من صورت بگیره و من پذیرای محبت ها و سپاسگزار خدا باشم و باور کنم که تمام این محبت ها از جانب خداوند در پاسخ به تغییرات من هست … از نوشته شما بسیار فیض بردم … ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      نرگس نوشادي گفته:
      مدت عضویت: 2400 روز

      سلام به برادر عزیزم یزدان جان

      قدردانی منو پذیرا باش برای این کامنت فوق العاده که اینطور ریشه ای به ترمز بزرگ ذهنیت پرداختی و چقدر درس داشت برای همه ما

      قدردان وجود نازنینت هستم و از خدا میخوام ثروت بی حساب که همراه با لذت و عشقه وارد زندگیت بشه 😍😍😍

      بهترین ها رو برات آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      احسان کفاشی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 2277 روز

      سلام به دوست عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه،واقعاسپاسگزارم ازت که این آگاهی ارزشمندروبه اشتراک گذاشتی ،اوایل متن دونه دونه دلیل میومدتوذهنم که اشتباه میکنی امارفته رفته دیدم نه بابااااا،من خودمم یه مدل دیگه ازاین الگوهستم وهمین جریان روباکج فهمی خیلی وقتابستم،واون مثالی که گفتیدعالی بودوخیلی باعث شدکه واضحتردرک کنم که دادن نعمت رواینطوری فکرمیکنیم که اگه یکی مثلاخانواده بده قبول نمیکنیم ومیگیم نه خدابایدازآسمون بیادپایین وبگه من خداهستم بیااینم نعمتت😂😂🤦🏻‍♂️🤦🏻‍♂️،خدایاشکرت بخاطرهمه ی اعضای خانواده ی همفرکانسی عباسمنش،که هرروزدرحال بهترشدن وبیشترشدن هستیم،ازتون میخوام نتایج حذف این ترمزروبعدهابازم بزارید،تحسینتون میکنم خداوندبه شماروزیِ بیحساب خواهدداد،دقیقازمانی که به اون حرفای قشنگ قشنگ درست فکرمیکنیم اتفاقات عالی شروع به رخ دادن میکنن همیشه وقتی درموردچیزی درست فکرمیکنیم مدادماتغییرمیکنه وگرنه تقلیدکورکورانه فقط درحدحال خوب ویکسری اتفاقات خوب عادی هستش نتایجش که البته اینم نشانه ی خوبیه امااونچیزی که مابراش خلق شدیم عظیم تروگسترده ترازاینچیزاست،این حال خوبه و…فقط نشونه س که میگه مسیرت درسته حالابیابالاتر،بیابالاتراگه بریم بالاکه واردیه مرحله ی بهترمیشیم امااگه بمونیم …

      عاشقتونم درپناه فرمانروای عالمهاسعادتمندباشید❤🙏😘🤗

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      به نام خداوند بخشاینده ام

      سلام ب دوست خوبم یزدان جان، همیشه قلم شما رو تحسین کردم خیلی دقیق و شفاف قانون رو درک میکنید و ب قلم میارین اش. خداروشکر برای دوستانی چون شما، خداروشکر برای هدایت امروزم ک ازش خواستم یک درک و آگاهی جدیدی برای رشد شخصیتم بهم بده، یک پله رشد بیشتر.

      من بورسیه نعمت های خداوند هستم از طریق پدر و مادر عزیزم

      بله من بورسیه بوده ام از 1 روزگی تا الان ولی نمی دیدم، ولی فکر میکردم خدا از بالا میاد دو دستی نعمت رو تقدیمم میکنه این ک نعمت نیست، نمیدونستم پدر و مادرم همون رزقی ک از جایی فکرشم نمیکنی بهت میده هست، خدا این بنیان خانواده رو روزی تو کرده،

      این عشق و مهر و محبت و صمیمیت،اینکه پدرت عاشقانه برای بهبود زندگی تون تلاش میکنه،اینکه عاشقانه ب تو سرمایه داد برای کسب و کارت.

      حالا تا تقی ب توقی میخوره ناسپاس این نعمت نشو، بخدا هر روز باید دست این دو فرشته عزیز رو بوسید، هر روز باید توی شکرگزاری هام با اشک بنویسم و از خدا هزاران بار تشکر کنم برای حضورشون، ولی فراموش میکنم، ولی من آنچنان ک باید شکرگزار نعمت ها و موهبت های خداوند در زندگیم نیستم.

      یادمه منم میگفتم من از 19 سالگی رفتم سرکار و رو پای خودم وایستادم و از هیچ کس حتی پدرم توقع ندارم ب خودم میگفتم و افتخار میکردم حتی تا همین امروز، من، خودم، توانایی های خودم، رو پای خودم، پول خودم، اینکه شد حرف های قارون نتیجه اش چی شد منم ب کاری هدایت شدم ک 4 ماهی ک اونجا بودم فقط حقوق 1 ماه رو دریافت کردم اونم به زور ؛)

      من هم اوایل قانون از اون ور پل افتادم ولی در مورد تفاوت اخلاقیات خانواده بود، ینی توی ذهنم قضاوت میکردم رفتار خانواده ام رو و اصن یه آدم تخص کهیچ حرفی نمیزنه هیچ محبتی نمیکنه فقط و فقط ورودی هاش رو باید کنترل کنه و بره تو غار.

      ینی نکات مثبتی رو نمی دیدم رفتارهای خوب شون رو، خدا رو شکر نمیکردم بابت تک تک محبت ها و جملات محبت آمیز خانواده ام. بعد ک سرم خورد ب سنگ دیدم بابا من یه موجود اجتماعی ام نیاز دارم ب عشق و محبت و دوست داشته شدن، اومدم کم کم شروع ب دیدن نعمت های اطرافم کردم، دیدم بابا این مادر ما چه فرشته ای بوده خبر نداشتیم، چه ناسپاسی بودم من،چه غرهایی ک نمیزدم، چه محبت هایی رو نادیده میگرفتم با این دید ک وظیفه ته دیگه. دیدم این پدر من چه قلب بزرگی داره ک این قدر زحمت میکشه تا خانواده اش در رفاه باشن، حتی کارهایی ک کرده و نتیجه نداده و همش ضرر بوده اونا رو هم برای رفاه بیشتر خانواده اش انجام داده، اینکه از حقوقی ک داره برای خودش حتی ی جوراب هم نمیخره.

      و این شد ک من ب خدا گفتم خدایا شکرت برای این دوفرشته عزیز تو زندگیم.میدونید من متوجه شدم هرچی بیشتر تو مسیر پیش میرم بیشتر متوجه میشم ک باید افتاده تر باشم، دقیقا فایل توحید عملی استاد، انگار هرچی دستاورهام بیشتر میشه خدا میگه یادت نره افتاده تر باشی، گردن کشی نکنی برای کسی. انگار آدم هرچه پخته تر میشه احترام بیشتری ب پدر و مادرش میزاره، چون اون فروتنی و افتادگی بهت گوشزد میشه.

      اگر کسی بهم احترام ب پدر و مادر و از بچگی گوشزد میکرد من به هیچ وجه یاد نمیگرفتم ولی وقتی خدا از طریق درگوشی بهت میفهمونه و درسش رو یادت میده خیلی قششنگ و قلبا اون احترام رو میزاری. وقتی خودت ب ی درکی برسی خیلی اون رفتارو واقعی و از ته قلبت انجامش میدی.

      من خودم به هیچ وجه کامل نیستم و خیلی جای کار دارم تو این زمنیه، چون فراموشکارم و ناسپاس، و هنوز هم گاهی صدام بالا میره و خیلی سریع متوجه اشتباهم میشم ولی این تغییر شخصیتم رو متوجه شدم خیلی آرام تر شدم و حتی معذرت خواهی کردم بعدش بابت صدای بلندم ک این کار برای من مرگ بود، من معذرت خواهی کنم؟ من بهترین رفتار و دارم، من اشتباه نمیکنم، حالا همینکه تو دلت پشیمونی خوبه، ولی وقتی انجامش دادم و معذرت خواهی کردم اون حس فروتنانه و اینکه تو هیچی نیستی وارد قلبم شد و احساس کردم شخصیتم بزرگ تر میشه افتاده تر میشم با هربار معذرت خواهی و یه اهرم رنجی ساخته میشه ک رفتارم رو درست کنم و بهم گوشزد میکنه رفتار درست رو.

      در پناه الله شاد و موفق باشی دوست خوبم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زهرا خوشبخت گفته:
      مدت عضویت: 1976 روز

      سلام اول فکرکردم نویسنده متن، یک دخترخانم هستن، بعد دیدم نه، اقا پسرن😊(چون درمورد ازدواج بخاطر دوری از خانواده یا جدایی ازخانواده، من همچین فکری کردم، برای پسرها تشکیل زندگی جداگانه راحت تره، ولی دخترها به ازدواج فکرمیکنن) خب میخواستم بگم واقعا متن و دریافتی که از این بخش داشتین برام عالی بود، ازتون تشکرمیکنم، همچنین از استاد که متنو، بعنوان متن برگزیده انتخاب کردن.

      دقیقا من دچارهمچین مساله ای شدم، ما مستاجرهستیم و فعلا شرایط خوبی دارم، ولی دوست داشتم بریم خونه خودمون، درحالیکه بدلایلی اگر من برم جای دیگری، هرچقدر هم خوب، باز کمک هایی که باوجود دوتا بچه، دراین مکان دارم، رو دراونجا نخواهم داشت، بنابراین با خوندن متن شما فهمیدم باید فعلا اینجا بمونم، و طرز فکرمو اصلاح کنم، تا خداوند، موقعش که برسه، بهترینها رو دراختیارمان میذاره. متشکرم دوست عزیز. موفق باشید و تندرست و خداوند خانواده خوبتون رو براتون حفظ کنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      شایان گفته:
      مدت عضویت: 2785 روز

      سلام خدمت دوست عزیزم

      بنده به تازگی خیلی کم به سایت سر میزنم و وقتی هم سر میزنم خیلی کم پیش میاد که به کامنتها سر بزنم . وقتی رسیدم به کامنت شما و موضوع حرفای شما رو دیدم واقعا جا خوردم و گفتم خدایا مگه میشه !!!!

      دقیقا موضوعی که چندین روزه ذهن منو به شدت مشغول کرده و امروز به اوج خودش رسیده بود و امروز من تصمیم قطعی گرفته بودم که از خانواده جدا بشم. با اینکه هنوز روی تصمیمم برای جدا شدن از خونواده برای رشد بیشتر خودم عوض نشده ولی میخام روی جمله هایی که گفتید بیشتر فکر کنم متن شما رو چند بار خوندم مخصوصا اون قسمتهایی که گفتین ” من دارم به هر دری میزنم تا از خانواده جدا بشم ” با اقدامات فیزیکی میخام کار رو جلو ببرم ” احساس بد رو دارم تجربه میکنم” و …

      تمام اینها رو منم دارم و میخام بیشتر در موردش فکر کنم که چرا باید کانون توجه من بیشتر روی این باشه تا از خانواده جدا بشم در حالی که باید کانون توجهم روی رشد شخصیم باشه. درسته که هدفم از جداشدن ، ازادی عمل و خودسازی و دور شدن از محدودیت های ایجاد شده توسط خانواده برای رشد بیشتر هست ولی من کانون توجهم رو غلط ایجاد کردم

      و یا چرا باید کانون توجهم روی خروجیه کارم یعنی پول دراوردن باشه در حالی که باید کانون توجهم روی لذت بردن از کارم باشه تا خروجی اون که پول هست خودبخود ایجاد بشه و ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 838 روز

      یزدانننننننننننن عزیز

      چی کردی با این نوشته ات

      واقعا اشک هایم امانم نمیداد

      وااااااای چقدرررر من هستم اینگونه

      خدایا از هدایتتتتتتت شاک شدم

      میدانی یزدان عزیز من نشانه امروزم را می دیدم که گفتگوی استاد با یکی از دوستان آمد نمیدانم قسمت چند بود ولی استاد گفت بعضی ها فکر می‌کنند که روی خودشان کار می‌کنند اگر واقعا کار می‌کنند یعنی آدم ها دور برشان حذف میشود من که تازه وارد سایت شدم تمام دوستانم از زنده گیم رفتن به آسانی جهان حذف شان کرد از صمیمی ترین دوستم هم خبر ندارم کجاست چی میکنه این مساله را من هیچ وقت نمی دیدم همیشه میکفتم من با فامیلم فرق دارم من قانون میدانم اینا نمیدانند من غیبت قضاوت نمیکنم اینا می‌کنند همیشه در فکر این بودم که خداوند چی وقت من را جدا میکند من چی وقت مهاجرت میکنم که جدا شوم وااااای اشک هایم جاری هست چرا چرا من این قدر ناسپاس بودم چرا لطف پدرم مهر مادرم دیده نمیتوانستم چراااااا این نعمت بزرگ خدا برای خودم نخواسته فکر میکردم چرااا در فکر جدایی بودم مگر خانواده چقدرر برایم محبت کردند چقدررر ضروریاتم را به کمک خداوند حل کردند همش خداست همش لطف خداست چقدرررر به آسانی ناسپاس میشوم

      چقدرررررررررر دیدگاه من را تغییر دادی

      بعد از آن که فایل گفتگوی دوستان خلاص شد خوب من شروع کردم حرف زدن با خدا و اشک میریختم که خدایا من هنوز از فامیلم جدا نشدم خوب من فکر میکنم روی خودم کار میکنم با وجودی که واقعا شب و روز کار میکنم روی خودم

      همین طور حرف میزدم که چشمم به این فایل افتاد قلبم گفت بیبین چقدر عکس استاد و مریم عزیز زیبا آمده برو بیبیبن چی گفتن ؟؟

      هر وقت من میایم اینگونه فایل گوش میتم متن انتخابی را نمیخوانم ولی انگار آمده بودم فقط متن شما را بخوانم ( چون من چند دقیقه پیش از خدا خواستم نشانه برایم بدهد که من واقعا روی خودم کار میکنم یا فکر میکنم اگر واقعا کار میکنم چرا از فامیلم جدا نشدم ))))) و وقتی متن شما را خواندم هم از هدایت خدا شاخ دراورده بودم هم اشک میرختم چرا نعمت بزرگ زنده گیم نمی دیدم چراااا ناسپاس بودم در حالی که من همیشه ادعا داشتم که بخاطر کوچکترین چیز ها سپاسگذاری میکنم اگر اگر خدااااا هدایت نکند گم میشویممممم بخدا گم میشویممممممم

      نمیدانم چی نوشتم ولی آمدم برایت بنویسم بسیاررررر از کمنت های زیبایت تشکرررر

      امشب بیدارم کردی

      نمیدانم چی بگویم اصلا یک حالی داریم

      خدایااااااا شکرت

      در پناه الله باشی یزدان عزیزممممممم

      بازم تشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      نسترن بهداروند گفته:
      مدت عضویت: 2143 روز

      یزدان جان، نعمت خداوندمان سلام👏👏👏👏👏👏👏👏

      الله جان من سپاس مهربانم به خاطر هدایت امروزت👌👌👌👌

      چه زیبا و چه دلنواز نوشتی دلنوشته های نابت را🌹🌹🌹

      چه ترمز هیولایی را هیولا وار پیدا کردی، از خداوند مهربانم میخوام که این ترمز تبدیل بشه به گاز برات👌👌

      خیلی جاها دلنوشته ات منو قفل می‌کرد و روشن‌تر از قبل میخوندم کامنت دلربایت رو.

      (دلم هوای تمام نعمتهایی رو کرد که تا قبل از اون ندیده. بودم و سپاسگزار نبودم.

      کجای قانون گفته باید با سختی و احساس بد برسیم به خواسته هامون.

      مگه قانون نمیگه که اگر مسیرت درست باشه،توی ۹۰% مواقع با خودت و اطرافیانت در صلح میشی وگرنه به‌سادگی و راحتی ازشون جدا میشی.

      مگه قانون قانون قانون نمیگه اول تغییر باور بعد تغییر عملکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

      پس چرا تو اومدی گفتی اول تغییر عملکرد بعد تغییر باور؟؟؟؟؟

      چرا میخوایم زور بزنیم؟ چرا عادت کردی به کار سخت؟ چرا لذت نبریم؟؟؟؟؟

      کجای قانون گفته از صفر مطلق شروع کنی؟؟؟؟؟

      پس این یعنی اصلا نعمتهای قبلی رو از خدا ندیدم، اگر نه که سپاسگزار میبودم.

      حالا گیریم که همه داشته هاتو پسشون دادی پس تکلیف اون ۳۰ سالی که این همه نعمت از طریق دستای خدا، خانوادت، بهت داده شد رو میخوای چجوری پس بدی نسترن؟الان میفهمم که خیلی مونده تا به‌خودم بگم سپاسگزار، خیلی مونده تا هر چی هست و نیست رو نعمت خدا بدونم.

      یزدان جان بغض گلوم رو فشرد از این نگاه جدیدت، از این تغییر زاویه دیدت، از اونجا که گفتی، اتاقم، اتاق نبود،اقیانوس نعمات خداوند بود👏👏👏👏)

      گوارای وجودت لذت دلچسبه این دل آگاهی🌹🌹🌹🌹

      ممنونم ازت که دست خداوند شدی و نوشتی از ترمز من.

      من هم درمورد گرفتن هزینه هام از همسرم خیلی دچار شک و دودلی شده بودم،از طرفی میدونستم که داخل قرآن این نفقه دادن به همسرگفته شده.اما این باور اشتباه

      رو داشتم که نه، نباید چیزی از همسرت بخوای، باید درخواست‌های مالیت رو خیلی نادیده بگیری تا خودت برسی به توانمندی مالی، یعنی گرفتن پول از همسر و رسیدن به توانمندی مالی رو در تضاد باهم میدیدم، در صورتی که الان میفهمم اینا اتفاقا هماهنگ باهمن. اگر من همسرم رو نعمت خداوند بدونم، پس نعماتی که از طرف اون به من میرسه رو هم از طرف خداوند میبینم و اول از خدای خودم سپاسگزارتر میشم و بعد از همسرم.خدایا شکرت به خاطر این ترمز.

      واقعا سپاسگزار بودن خیلی خیلی خیلی فراتر از اون چیزایی هست که من تا حالا بهش توجه کردم.

      رسیدن و به دست آوردن یک نعمت خداوند مستلزمش پس زدنه نعمتهای دیگه ی خداوند نیست.اتفاقا برعکس هرچی من قدردانتر باشم به خاطر نعمتهایی که دارم، راه رو برای دریافت نعمتهای بیشتر هموارتر میکنم، نه اینکه در ظرفمو ببندم و سد درست کنم برای ورود خواسته هام به زندگیم.

      یزدانه زیبا ممنونم به خاطر حضورت🌻🌻🌻

      الله جانم، ممنونم به خاطر حضور آگاهی بخشت.❤️❤️❤️❤️

      استاد جانم ممنونم به خاطر وجود نازنیننت🌻🌻🌻🌻در پناه تک تکیه گاه هستی، شاد و سلامت و سعادتمند دنیا و آخرت باشیم🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2336 روز

        به نام الله یکتا

        سلام دوست عزیزم

        چه پاسخ زیبایی برای آقا یزدان نوشتید

        من از آگاهی شما لذت بردم

        اینکه هر کسی کمکی میکنه ، ما اون رو از جانب خداوند بدونیم و در حاایکه از اون فرد تشکر میکنیم، اما منبع اصلی رزق و برکت و فراوانی رو خداوند بدونیم و این رو هم بدونیم که خداوند برای رساندن رزق و روزی و ثروت، بی نهایت راه داره که حتی به فکر ما هم نمیرسه

        ممنونم عزیزم که نوشتی و قانون رو مرور مجدد کردی تا نهادینه بشه

        همواره در پرتو فراوانی های الله یکتا باشید♥️♥️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 2259 روز

      سلام یزدان عزیز

      چقدرررررر این کامنت شما پر از درس بود چقدر من هم لازم داشتم که این رو بشنوم دست خداوند شدید برای ما و اومدید بیانش کردید چقدر تحسینتون میکنم که ترمز مهمی رو پیدا کردید و حالا غرق نعمت و شادی شدید دمتون گرررم که به الهام خداوند عمل کردید

      خیلی لذت بردم و درس گرفتم ازتون

      امیدوارم هر لحظه تون سرشار از ایمان و عشق و شادی خوشبختی باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      A گفته:
      مدت عضویت: 2083 روز

      سلام آقا یزدان آفرین آفرین به این همه آگاهی ، من چند روزی میشد که مدام داشتم میگفتم چرا بعضی از فایل های استاد رو که گوش میکنم بجای اینکه احساسم خوب بشه تاثیر منفی روی احساسم میزاره و بعد به این نتیجه رسیدم که اگر قانون میگه احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب، پس با این حساب من برداشت های اشتباهی از اون قسمت از حرفای استاد دارم که منجر به احساس نگرانی و غم میشه در من ، دقیقا من هم فکر میکردم که باید قدم های استاد و بردارم تا به موفقیت برسم در حالیکه فکر کردن به انجام اون کارها در من استرس و نگرانی ایجاد میکرد … و من با فکر کردن به این نتیجه رسیدم که خداوند به هرکسی به اندازه پتانسیل و استعداد و تواناییاش تکلیف میده و مسیر هدایت هرکسی متفاوته و اون مسیر باید آسان باشه چون خدا مقدر کرده برای ما آسانی ها را و دقیقا امروز من از قسمت ” من را به سوی نشانه ام هدایت کن ” هدایت شدم به این فایل و کامنت شما که مهر تاییدی بود بر افکاری که این چند روزه در ذهنم بود و چقدر فرکانسها دقیقا مارا در جهت تایید افکارمون هدایت میکنند خدایا شکرت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مانلیا گفته:
      مدت عضویت: 1594 روز

      سلام یزدان عزیز

      از بچه های قدیمی سایت چه قدر کیف میکنم کامنتاتو چهار ساله پی تو زندگی در بهشت میخونم هر قسمت کامنتای شما بود خوندم و کلی لذت بردم

      تحسینت میکنم که از تون سال اینقدر خوب توجهتو گذاشتی رو اصل و اینقدر رشد کردی انشالله این روند صعودیت همچنان در زندگیت ادامه داره

      باز خیلی خوشحالم که این کامنتتونو دیدم و خوندم

      کامنت اول امتیازات بود و بابت اینم تحسینت میکنم پسر

      موضوعی که اشاره کردی دقیقا کج فهمی منم از قانون بود

      من خودمو با یک سری ها مقایسه میکردم مثلا میگفتن کایلی جنر از هجده سالگی خونه خودشو خرید و مستقل شد و دیگه از پدر مادرش پول نگرفت

      این الگو ها و صدتا الگوی دیگه خیلی منو تحریک میکرد که اره نگار توهم دیگه یه ریال از پدر مادرت نگیر و برو کار کن الان که هجده سالت شده و فقط از درامد خودت استفاده کن و هیچی از پدر ماردت نگیر …

      این طرز تفکر یه جنبه ی خوب داشت و یه جنبه ی بد

      خوبش این بود که رفتم سرکار از هر کاری که میتونستم شرچع کردم ولی جنبه بدش … همونی که اشاره کردی … چه دلیلی داشت من این نعمت و دست خدا رو پس بزنم ؟؟؟

      بگم نه این شرکه که پدرم به من پول بده … وای بر این کج فهمی ها که زندگیو به خودمون سخت میکردیم … یادمه منم نه شغلی نه درامد خوبی هیچی نبود رفتم به بابان گفتم دیگه حق نداری پول بریزی ماهیانه به حسابم ( حالا بنده خدا پولی که ماهیانه بهم میداد اینقدر کم بود که نگم ) چون فکر میکردم این شرکه که از کمک پدر مادرت استفاده کنی

      اما به قول تو ما شرایطمونو خودمون انتخاب کردیم هم تضاد ها هم کمک ها تا با اونا رشد کنیم یعنی همون کمک ها هم باعث رشدمون میتونن باشن وقتی در مسیر درستیم

      اون اوایل خیلی این کح فهمی رو داشتم و به غرورم بر میخورد کمکی از پدر مادرمو قبول کنم با اینکه دقیقا مثل خودت هیچی نبود هیچی نداشتم … درستش این بود که با خودم میگفتم من دارم حرکت میکنم دارم به اموزه ها گوش میدم و عمل میکنم چرا در این بین از نعمات خدا بهره نبرم و کار رو برا خودم سخت کنم ؟؟ تهش اینه که باور داریم برا موفقیت باید زجر کشید … و اون مقایسه هایی که من میکردم با اون الگوها اصن درست نبود بازم کج فهمی بود کایلی جنر تو سن 18 سالگی به اندازه چند تا خونه خریدن پول ساخته بود ایا منم در سطح و مدار اون بودم که بخوام مستقل بشم ؟؟؟ ایا من پیش زمینه ی اون و باورهای اونو داشتم که بخوام اینکارو بکنم ؟؟؟

      نه فقط تقلید کورکورانه بود فک میکردم افتخار اینه که از صفر و زجر و بدبختی برسی به ثروت درخالیکه همون کایلی جنر مطمعنم یه روز زجر نکشیده و با عشق و لذت پول ساخته از اول … فقط اون تکاملش رو زودتر طی کرد به خاطر شرایطی که توش بود …

      و خلاصه وقتی این ترمزم رو فهمیدم و برداشتم خداوند از طریق همون پدر مادرم بدون بدون بدون اینکه من کلمه ای بگم بهم نعمتا رو رسوند بهم پولایی که نیاز داشتم برای رشدم رو رسوند…

      حتی من این مقاومتو تا چند روز پیش داشتم که پدر مادرم دوره ای از استادو خریدن با اکانت من ، من میگفتم نه نمیتونم استفاده کنم چون باید خودم به دستش بیارم … که خداروشکر این ترمز بد و بزرگم هم با کمک یکی از دوستان عزیزم حل شد و الان خیلی راحت تر از قبل پذیرای کمک های پدر مادرم و یا هر کس دیگه ای هستم که خداوند بر سر راهه من بذاره …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        زهرا گفته:
        مدت عضویت: 662 روز

        سلام نگار عزیزم

        مرسی بابت نوشتن تجربیات ارزشمندت

        نپذیرفتن کمک از دستان خدا ترمز منم بوده و هست… الان به لطف خدا که دوره عزت نفس رو دارم و استاد در این مورد کامل صحبت کردن دارم روش کار میکنم

        خوندن کامنت شما باعث شد که بهتر این قضیه رو درک کنم

        منم فکر میکردم وقتی بخوام مستقل شم و خودم درآمد داشته باشم دیگه نباید از پدرم پول بگیرم! خب اگر این کمک ها و نعمات رو از طرف خدای اونها ببینیم (نه اون دسته) اینطوری راحتتر میتونیم نعمت رو بپذیریم

        همین یه هفته پیش بدون اینکه من درخواست کنم خود همکلاسیم پیام داده بود که گزارش کار ها رو تقسیم کردم این دو تا رو تو باید بنویسی اگر برات سخته من برات می‌نویسم،،، اگه قبلنم بود میگفتم نه چرا اون بنویسه! به غرورم برمیخورد میگفتم مگه خودم چمه که نتونم بنویسم یا میگفتم زحمتش میشه و…. منم گفتم اگه میشه ممنون میشم

        یعنی خودش با خواست خودش برام نوشت و من اون کمک رو از جانب خدا دیدم که تونستم بپذیرم و خوشحال شدم

        خدایا شکرت

        دوستت دارم نگار جان و بهترین ها رو برات آرزو میکنم

        ان‌شاءالله در پناه الله یکتا روز به روز ثروتمندتر و خدای‌گونه‌تر بشیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          مانلیا گفته:
          مدت عضویت: 1594 روز

          سلام به زهرای عزییییییزم

          چه جالب دیروز داشتم داستان هدایت پروفایلتو میخوندم و الان برام کامنت گذاشتی از خداوند سپاسگزارم

          اول از همه کلی تحسینت میکنم که اومدی توی این مسیر واقعا ببین دختر وارد جهانی شدی که زیبایی هاش هیچ وقت تموم نمیشن و هر روز بی نهایت تر میشن ؛)))

          در مورد این موضوع توی همین صفحه کامنت جدا گذاشتم اونجا خیلی بیشتر توضیحش دادم میخواستم لینکشو بذارم که دیدم از قبل لایک کردی و برق زد چشام وقتی دیدم :))))

          مرسی که چراغ زیبای ابی رنگ سایت رو برام روشن کردی عزیزم :)))) انشالله بهترینا برا خودت و مادرت در این مسیر بهشتی رقم بخوره عزیزم :)))

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            زهرا گفته:
            مدت عضویت: 662 روز

            به به نقطه‌ی آبیییی:

            نگار عزیزمممم! ( چشمان ذوق زده من با دیدن اسم و تصویر نگار عزیز ستاره‌ای و قلبی شده آخ جووون خدایا شکرت)

            ——————–

            سلااااام نگار جونم

            سلام بر بنده‌ی توحیدی خدا

            خیلی خوشحالم کردی

            مرسی که برام کامنت نوشتی

            وااای چقدر برام جالب بود که گفتی چه جالب دیروز داشتم داستان هدایت پروفایلتو میخوندم و الان برام کامنت گذاشتی از خداوند سپاسگزارم مطمئنم اینا اتفاقی نیست

            خداااااایا شششششککککرررررتتتتت

            میدونی نگار جان؛ من همیشه شما رو تحسین میکنم و ایمیلم رو فعال کردم که اگه شما کامنت گذاشتی بهم بگه منم با عشق بیام بخونم و تحسین کنم

            البته ناگفته نماند که به این درک رسیدم با اینکه ایمیلم برای شما و چند نفر دیگه از دوستان فعال هست اما فقط کامنت هایی رو میتونم بخونم که اجازه‌ی دسترسی به مدار و فرکانس اون آگاهی‌ها رو داشته باشم! خیلی وقتا پیام برام میاد که فعالیت جدید دوستان رو میگه اما به دلایل ظاهری کار دارم، سرم شلوغه، بعدن میخونم و….اینا همش دلایل ظاهریه، دلیل واقعی اینه که در اون زمان همفرکانس و هم مدار با جنس اون آگاهی‌ها نبودم! ظرفم آماده دریافتش نبود…گاهی وقتا چندین روز می‌گذشت تا به سراغ پیامی برم که ایمیلم چند روز پیش فرستاده بود قبلن دیده بودم ولی نرفته بودم کامنت رو بخونم و بعد چند روز می‌فهمیدم الان موقعش بود… حتی هدایت هم میشم از طریق این همزمانی ها

            خدایا شکرت

            دوست عزیزم نگار عزیزم ازت سپااااسگزارم

            از خدای عزیزم سپاااسگزارم

            نگار جان ایشالا که همیشه توی روند رو به رشد و پیشرفت باشی

            دوستت دارم و بهترینارو برات آرزو می‌کنم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Parisa pardar گفته:
      مدت عضویت: 1842 روز

      سلام با نوشته هاتون من هدایت شدم دقیقا ب تضادهای ک برخورد کردین خیلی درسها یادگرفتین و خدا جون خیلی تو این مسیر باهاتون صحبت کرده و راهنمایی تون کرده🙏آدمی ک روی خودش کار کنه هرجا باشه اونجا براش مثه بهشته💞باید همه دنیا رو زیبا دید و شکرگزار داشته هامون باشیم🙏شماعالی مینویسین خدا بازم ازطریق شما منو هدایت کرد🌟شاد و سربلند و خوشحال باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      افسانه عباسی گفته:
      مدت عضویت: 2310 روز

      سلام به یزدانِ عزیزم

      چقدر چقدر عمیق محو نوشته ها شدم و چه فرکانس بالایی داشتن تک به تک کلمات و انقدر این کلمات قدرت داشتن که اشکای من سرازیر شد

      دوست داشتم حس خوبمُ بنویسم و تشکر کنم ازاین همه آگاهیایی که دریافت کردید و به اشتراک گذاشتید

      درپناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2336 روز

      به نام تنها خالق هستی

      سلام به برادر بزرگوارم

      چقدر تجربه کسب کردن در قالب درک از قوانین خداوندی زیباست

      چه تضادی براتون پیش اومد و چه استفاده نابی کردید👌👌

      لاجرم خداوند هدایت میکنه بنده هاش رو به بهترین مسیر اگر خودشون بخوان و قطعا خواسته شما بوده که چنین نتیجه قابل تاملی رو براتون رقم زد

      برای من هم، داستان برگشت مایک به ایران، خیلی تامل برانگیز و در جای خودش مرور بعضی از قوانینی بود که همیشه استاد فریادش میزنن

      اینکه ،شکر نعمت ،نعمتت افزون کند و اگر از مدار خارج بشی خواه ناخواه شرایط تغییر میکنه

      سپاس برادر عزیزم بابت اشتراک این درس عالی زندگی

      چقدر دوست دارم همه این درسا رو عملی کنم به یاری خداوند تا هر لحظه زندگی بهتر و بهتری برای خودم بسازم

      درپناه خداوند یکتا باشید🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3075 روز

      سلام دوست عزیز

      آنقدر کامنتتون عالى که دوست داشتم دوباره براتون بنویسم ، این کامنت خیلى براى من درس داشت ، بهتون تبریک میگم بخاطر این حد از درک قانون .

      یکبار دیگه کامنتتون رو خوندم و چیزهاى جدیدى رو یاد گرفتم. فکر میکنم باید بارها و بارها کامنتتون رو بخونم . این کامنت باعث شد دوباره اصل قانون رو بیاد بیارم و ترمزهایى رو پیدا کنم . جمله هاى خیلى زیبایى گفتید که براى من پر از نکته و درس بود .

      قبلا هم از کامنتى که براى فایل چرا مردم آمریکا ثروتمند هستند ، کلى درس گرفتم و آن باعث شد که دیگه به فکر جدا شدن از خانواده ام نباشم و حالم بهتر بشه.

      آرزوى موفقیت و سلامت و سعادت و ثروت رو براى شما دوست عزیز دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      poryanazari گفته:
      مدت عضویت: 3024 روز

      سلام جناب نظری چندین بار کامنت شما رو خوندم کلمه ب کلمه انگار خداوند با این کامنت با من حرف میزد انگار شما برای من نوشته بودین اونم قبل از اینکه وارد سایت بشم از خداوند هدایت خواستم

      سپاس دوست و برادر عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 662 روز

      سلام بر روح پاک خدا

      دوست عزیزم آقا یزدان دوست نداشتم کامنتتون تموم شه تک‌تک کلماتش طلا بود درس زندگی بود، تجربه‌ی یک انسان ارزشمند بود

      سپاسگزارم که درس اون ماجرا رو گرفتین و به ندای قلبتون گوش کردین و اینجا نوشتین تا بعد ها من بیام و بخونم و از کج فهمی من جلوگیری بشه و بیشتر قدر پدر و مادرمو بدونم

      انگار شما روح پاک خدا از قبل داوطلب شدین که این تجربه رو توی زندگی داشته باشین و درس‌‌هاشو برای بقیه‌ بگین من اینطوری حس کردم

      ان‌شاءالله در پناه الله یکتا روز به روز ثروتمندتر و خدای‌گونه‌تر بشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم میرشب گفته:
      مدت عضویت: 1930 روز

      سلام به استاد نازنینم و مریم عزیزم و بچه های همفرکانسی یزدان عزیز با این کامنت اشک منو در آوردی این دقیقا ترمز منه و من دقیقا با دست خالی و صفر مهاجرت کردم و فک میکردم که عملگراترین و با ایمانترین هستم … و وقتی کامنتتو خوندم که نشونه امروز من درسایت بود متوجه شدم این ترمز چقد در درون من زیاده و این یعنی من بشدت احساس قربانی شدن در مورد پول دارم حالا میفهمم چرا نسبت به عملکردم نتیجه ای که باید میگرفتمو نگرفتم چون عملکرد من درواقع درجهت خلاف خواسته هام بوده من مسیرو چن ساله اشتباه رفتم خدایا شکرت بخاطر یزدان و همه بچه های گروه خدایا ازت ممنونم که امشب باهام از طریق این کامنت حرف زدی خدایا ازت ممنونم بخاطر استاد خوبم و این سایت که انگار خوده خوده بهشته

      بهت افتخار میکنم دوست خوبم که اینقد خوب خودتو شناختی و ازت هزاران بار تشکر میکنم که به اشتراک گذاشتی این درکت از قانونو دوست دارم رفیق همفرکانسی من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      النازصالحی گفته:
      مدت عضویت: 1276 روز

      به نام الله یکتا

      سلـــــام دوست عزیزم 🌺

      نمیدونم چه طور بگم این آگاهی و تجربه ای که با ما به اشتراک گذاشتید چـــــــــــــــه قدر برای من مفید بود و درس داشت بسیار ازتون سپاسگذارم …

      خدا رو شاکرم که مثل همیشه در زمان درست در مکان درست قرار گرفتم و کامنت زیبای شما رو خوندم ….

      من نیز به فکر رفتن بودم ،همیشه تو این فکر بودم که با یه ساک برم و زندگیمو از صفر بسازم به دور از خانوادم حتی میگفتم تمام سختی هاشم به جون میخرم اما امروز متوجه شدم به قول استاد چه قدر تو درو دیواربودم 😊به قول شما من فکر کردم که قانون زندگی رو فهمیدم ،اما سپاسگذارم که خداوند باز هم هدایتم کرد تا یکی دیگه از خار های درونی ام رو از ریشه درست کنم خدای من سپاسگذارتم …

      میتونم بگم این مسئله که به کمک شما امروز به خوبی تونستم درکش کنم و حلش کنم یکی از بزرگترین دغدغه های من بود .

      من از شما یاد گرفتم که به جای اینکه فکر کنم چه طور از خونه برم و زندگیمو از صفر بسازم بشینم و سپاسگذار باشم برای مهرو محبتی که خداوند از طریق خانوادم داره هر روز نثارم میکنه ،نوشته ی شما من رو بیدار کرد عین یه تلنگوری بود که به جای اینکه اینقدر ناسپاس باشی و همش به فکر رفتن باشی بیا و روی خودت، روی باورهات کارکن و کمی سپاسگذار باش و ببین که بیشترین نعمت و رحمت توسط خانوادت بهت داده شده تا همین لحظه ،من یادم رفته بود که خانواده ی منم همون دستای خدا هستند برای خیر رسوندن به من .

      این دیدگاهتون خیلی به من کمک کرد که از صفر شروع کردن به این معنیه که از همونجا که هستیم شروع کنیم با هر امکاناتی که در اختیار داریم و اگر این امکانات از طرف خانوادمون هست پسش نزنیم و اون رو کمک و رحمتی از خداوند بدونیم و ادامه بدیم …

      بی نهایت از خدای رحیم سپاسگذارم که هدایت شدم تا کامنتتتون رو بخونم و سپاسگذارم که صادقانه تجربه تون رو باما به اشتراک گذاشتید، نمیدونید که چه قدر به من کمک کردید و به من خیر رسوندید ،شما واسطه ای از طرف خدا بودید برای بیدار کردن من از خواب غفلت خدایا سپاسگذارتم🌺💜 ….

      بی نهایت ازتون سپاسگذارم 💐

      براتون یه عالمه شادی و آرامش و سلامتی و ثروت و رحمت رو آرزومندم 🌼

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Beh Afarin گفته:
      مدت عضویت: 1901 روز

      واااااااااااااااااااااااای واااااااااااااااااااااااای وااااااااااااااااااااااای من عاشقتمم داداش یزدان گلممم

      خدای من

      تمام سول به سول تنم مور مور شد

      چقدر آخه شما بی نظیری

      چقدر قلم زیباییی داریننن

      چی بگم اخهه

      اشک تو چشماممم،لرزش دستام،گواه بر تاثیر گذاری این کامنت ارزشمنده

      بی نظیر بوووووود

      چقدر دلم برای سایت و خوندن نظرات تنگ شده بود

      امروز اومدم و این دیدگاه بی نظیرو دیدم

      نوش جوووووووونم

      ممنونم ازتون بابت این قلم زیبا و تاثیرگذار

      در پناه خدا،هر روزتون عالی تر و بهتر از دیروزتون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Princess Ela گفته:
        مدت عضویت: 2411 روز

        اخ که چقدر عاشقتم عشق نازنین من

        چقدر عاشق این اتصال نابتم خواهر قشنگ من

        چقدر چقدر تحسینت میکنم برای این عمیق تر شدن بی نهایتت برای این عملگرا بودن نابت

        چقدر عاشقتممم

        چقدر با تمام قلبم در اغوش میگیرمت جان من

        عاشقانه عاشقتم عشق خواهرییی تو جانی جان

        الهی که هر لحظه از اینم غرق ترین غرق ترین خداوند باشیی الهی که از اینمم بی نهایت پروازتو ببینم عشق خواهر

        تو اوج بگیر من غرق عشق بشم تو پرواز کن من غرق تو که خود خدایی ببشم

        عاشقتممم بی نهایت تحسینت میکنم عشق من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          Beh Afarin گفته:
          مدت عضویت: 1901 روز

          عشق خواهریییی

          دل من

          نازنین من

          دیشب خوابتووو دیدم

          تو خوابم بلاره همو دیدیم و غرق در آغوش هم شدیممم

          نمیدونی که چقدددر حس خوبی بوووود عشق دلممم

          عاشقتممم من

          عاشقتمممممممممممممممممممممم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      گلناز امین التجاری گفته:
      مدت عضویت: 1980 روز

      واای خدای من شکرت به خاطر این هدایت. دقیقا من هم همممییشه همینجوری فکر میکردم حتی میخواستم نرم پیش بابام کار کنم برم یه جای نا اشنا که از صفر شروع کنم. دلم نمیخواست از بابام هیچ درخواست مالی بکنم از طرفی چون درس میخونم و دانشجو ام وقت کار کردن ندارم و همیشه با خودم سر این قضیه درگیر بودم. وااای واااقعا هدایت شدم. ممنونم خیلی شفاف و عالی توضیح داده بودی❤️❤️❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      اشکان حقیقتی گفته:
      مدت عضویت: 2035 روز

      سلام یزدان جانن

      من دقیقا همین ترمز شما رو دارم و باید روی خودم خیلیی کار کنم

      و واقعاااا سپاس گذار خداوندم که به صورت کامل هدایتیییی من رو به کامنت شما هدایت کرد در جواب به سوال من و تضادی که بهش برخورده بودم

      من میرفتم دنبال کار برای اینکه دستم تو جیب خودم باشه

      من در خواستم این بود از خداوند که از خانواده ام جدا بشم

      و خیلی خداروشکر که خداوند هدایتم کرد به این کامنت

      ممنون از شما دست زیبای خداوند⁦❤️⁩⁦❤️⁩🦁😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1318 روز

      سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز..

      سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته عزیز…

      این سریال زندگی در بهشت داره تکامل ما را در هر جنبه ایی از زندگی رو به ما نشون میده…

      چقدر شما دوست عزیز قانون رو به تمام و کمال درک کردین…

      و همه این درک..برمیگرده به هدایت الله….

      منم همیشه فکر میکردم برای فرار از زندگی الانم باید یه جهشی نشون میدادم….

      و من بخاطر این طرز تفکر یه مشکل دعوایی بین من و خانوادم پیش اومد…

      و اینقدر این تنش زیاد بود…تمام روز با تفکری که از اون محیط خلاص بشم…

      بجایی میرسید😑….که تمام روحم و جسمم به لرزه میفتاد..

      بحثهای بی مورد..و یه جور حس انتقام تو ذهنم تصور میکردم…

      و فکر میکردم راز خوشبختیمون.اینه از اون مکان فرار کنم…

      و این احمقانه ترین فکریه..که گریبان تمام ما دختر و پسرها هست….

      فکر میکنیم..راه خلاص شدن اینه یه ساک برداریم.بریم دیگه برنگردیم…

      و همه اینها بخاطر ناآگاهی ما از روند قانون خداوند هست…

      من همیشه این باور رو داشتم بخاطر حکومت و اون مذهبی که دچاریشم هست…

      و این باور همیشه پاشنه آشیلم بوده…و اکثرا ماها..همیشه خانواده و جامعمونو مقصر میدونیم….

      و یچیزی!….

      این باور اشتباه بخاطر اینکه همه بهش اعتقاد و باور دارن..باعث شده این موج منفی گریبان همه

      و پاشنه آشیل همه) ماها بشه..

      و این شده باور ما……

      بهمین دلیل میخاییم با دعوا حقمونو بگیریم..

      بقول استاد …

      احساس بد..اتفاق بد

      این روند پیش میاد..

      و باعث میشه زندگی بدی در هر جنبه ایی برامون رقم بخوره…

      چون فکر بد..باعث میشه ما از ثروت ..از وقتمون…از لحظه خوب زندگیمون…از آرامش…

      از خداوند…دور بشیم😐😐

      من از خداوند تشکر میکنم بابت این خوشبختی.و رسیدن با صلح درونم…

      و من این مدتی اینقدر احساس خلا داشتم..میگفتم چرا..هر روز مشکلات بیشتر رو سرم سرازیر میشه…

      الان با درک قانون فهمیدم فقط خودم هستم…خودممم این درگیری ها رو برای خودم بوجود اورده بودم…

      هیچ کس هیچ ،مقصر نیست..

      اون باور اشتباهم بوده منو از درونم دور کرده…

      و الان معنای ارامش رو میدونم.

      خیلی احساس خوب دارم…

      خیلی تو زمینه کاریم پیشرفت کردم.

      خیلی معنوی تر شدم..

      خیلی با اطرافم به صلح رسیدم.

      و این چرخه نیاز به تمرین داره.

      بعضی موقع بازم یکم کم میارم.

      ولی آگاهانه اون ذهنیتو میگیرم تو دست..نمیزارم جلوتر بره.

      چون همون ذهنیت فاسد قدیمی بوده…که ما رو از هر جنبه.ی زندگی دور کرده….

      همه نشعت از نااگاهی هست….

      و من الان غرق در شادی..سلامتی جسم و روح هست..

      فقط بخاطر درک صحیح از قانون.

      دوست عزیزم بازم تشکر میکنم..چقدر زیبا این نوشته ها رو بیان کردین..من اشک در چشمام سرازیر شد…

      و یادم از ذهنیت خودم در گذشته افتاد…

      مرسی از استاد عزیزم…اتفاقا من قبلا تو یوی از کانالهای تلگرام همین فایل رو دانلود کرده بودم..

      قبل از اشنایی من با سایتتون…

      ولی درکی از این فایل نداشتم.

      و چه جالب دقیقا همین فایل بزرگترین پاشنه اشیل من بوده…

      و ما هر چی میرم جلو .قانون بیشتر متوجه میشیم..

      و اینم فایلهای رایگان…(دری به روی بهشت هست)..ترکیب با سریال سفر به دور امریکا و .سریال زندگی در بهشت..

      همه اینها ادغام میشه…

      و اونم با تلاش خودت برای بدست اوردن اصل و اساس قانون هست..

      و در کنارمون هدایت خداوند…

      که مدام ما را براه راست هدایت میکنه….

      راه راست رسیدن به خوشبختی و سعادت در این دنیا و آخرت…

      بازم تشکر…تشکر از این فایل بینظیرتون..از سوالات دوستان عزیز.و هدایت الله😍😍😍😍😍😍😍😍🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌸🌻🌼

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      امید گفته:
      مدت عضویت: 3599 روز

      سلام خدمت استاد و شما دوست عزیزم جناب نظری

      آفرین به شما که انقدر راحت نظرتون و بیان کرید و لذت بردم از این درک شما فقط درخصوص اون3 دقیقه از فایل و بیان درکتون از موضوع ؛

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1946 روز

      سلام و سپاس یزدان عزیز

      جمله استاد برای من هم قابل تامل بووود…

      چ زیبا نوشتی و درک کردی قدر خانواده و نعمت های خداوند رو..

      و چ ظریف اشاره کردی به افتادن از اینور بوم….

      و من هم تجربه ی جدایی از خانواده را داشتم ولی بدرستی، با احساس خوب و رضایت کامل برای گذشتن از ترس و داشتن استقلال…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نهال گفته:
      مدت عضویت: 1924 روز

      کامنت شما دریایی از آگاهی بود برای من یزدان عزیز❤

      من هم مدتهاست با همین تضاد ذهنی درگیر و کلافه بودم و الان حس میکنم تا حد زیادی به جواب رسیدم…

      خدا رو هزاران بار شکر میکنم که امروز بعد از مدتها منو هدایت کرد به سایتی که هنوزم برام خونه ی آرامشه و همین طور کامنت شما که منبعی از الهامات بود برای من…و دعا میکنم بیش از پیش پایدار و موفق باشید توی این مسیر الهی🌸🌸🌸🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3075 روز

      سلام دوست عزیز ، چه عالی این موضوع رو توضیح دادید ، من هم یه مدت پیش تصمیم گرفتم از خانواده جدا شم و مستقل بشم ولی پولم کم بود و توانایی مالی انجام این کار رو نداشتم برای همین حالم بد میشد و احساس خوبی نداشتم . واقعا بخاطر این کامنت زیباتون ممنونم. چقدر این جمله شما زیباست که گفتید من بورسیه خداوند هستم که از طریق خانواده ام نیازهام برطرف میشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهه گفته:
      مدت عضویت: 931 روز

      سلام دوست عزیز

      از زمانی که شما این کامنت رو گذاشتین حدودا چهار سال میگذره و من امروز خوندمش و در واقع در مدارش قرار گرفتم.

      کم و بیش این صحبت های شما رو میدونستم اما باز آنقدر شما قشنگ بیانش کردین که خیلی احساسم خوب شد.

      همین روزا گاهی نجوا میومد تو ذهنم که تمام تمرکزم رو می‌برد به سمت نداشته هام.

      با اینکه خیلی سعی می‌کردم ذهنمو کنترل کنم ولی باز نجوا میومد.

      اونجایی که گفتین: “اتاق نبود که، اقیانوس نعمات خداوند بود” واقعا این جملتون منو به فکر برد.

      من الان در کنار خانوادم دارم زندگی میکنم ، واقعا من همه چی تو زندگیم دارم و هیچ کمبودی ندارم خدا رو شکر، ولی گاهی اینا رو نمیبینم.

      اتاق نیست که، اقیانوس نعمات خداونده. یه اتاق بزرگ دارم، از اون فرش زیبای اتاقم، از اون تخت راحتم، از اون پتوی گرم و نرم، از اون بخاری که زمستون هوا رو برام دلنشین و گرم میکنه، از اون اسپیلیت که تابستون هوا رو برام خنک میکنه ، از اون میز و صندلی قشنگم که پشت میز میشینم و توی دفترم رو باورام کار میکنم، از اون لباس های قشنگی که توی کمد لباسم دارم، از اون آرامش و سکوتی که تو خونه برقراره. واقعا خدا رو هرچی شکر کنم بازم کمه.

      من درون اقیانوس نعمات خداوند هر روز دارم زندگی میکنم ولی گاهی اوقات اینا رو نمیبینم و ذهنم میره سمت نداشته هام. اما دارم تمرین میکنم که شکرگذار داشته هام باشم.

      خداوند روزی منو بهم میرسونه.

      روزی مگه چیه؟

      مهم ترینش همون پدر و مادر مهربونم هستن ، که در واقع دستان خداوند هستن توی زندگی من.

      خداوند از طریق دستانش ، پدر و مادرم، داره هر روز به من روزی میده، به من عشق و محبت میده.

      وقتی هر روز صبح که از خواب بیدار میشم و به مادرم سلام میکنم ، مادرم با عشق و با صورت خندون جواب سلام منو میده این یعنی چی؟ خداونده که از طریق مادرم داره بهم عشق میده، بهم لبخند میزنه . واقعا شکرگذار خداوندم هستم.

      اونجا که گفتین : “من بورسیه خداوند هستم که از طریق خانوادم نیازهای من برطرف بشه”

      وای چه جمله ای، چه احساس خوبی.

      واقعا برای حال این روزام نیاز داشتم چون من چند روزه که نجواهای ذهنم اذیتم می‌کرد و تمرکز ذهنمو می‌برد به سمت نداشته هام.

      الان واقعا احساسم خوب شد و دوباره به این موضوع توجه کردم که من خیلی چیزا تو زندگیم دارم. چرا به داشته هام توجه و تمرکز نکنم؟

      همین چیزهایی که برام عادی شده ، خیلی ها اینا رو ندارن، همین رفاهی که دارم داخلش زندگی میکنم اینا همش روزی خداونده که از طریق دستانش برای من فراهم کرده.

      همین آرامش ، روزی خداونده که هر روز دارم لمسش میکنم.

      همین پدر و مادر بسیار مهربان روزی خداونده و دستان خداونده برای من.

      پس من بی نهایت نعمت دارم تو زندگیم ، تو اتاق قشنگم.

      پس سعی میکنم با تمام وجودم که تمرکزم رو بذارم روی داشته هام، روی زیبایی های زندگیم ، روی پدر و مادر مهربونم، روی اتاق قشنگم که اقیانوس نعمات خداونده.

      احساسم رو خوب نگه دارم تا تمام اتفاقات خوب برام بیفته.

      خدایا شکرت.

      باز هم از شما سپاسگزارم بخاطر این کامنت زیبا .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: