https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-21.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-11-23 13:09:452020-11-24 05:29:48پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 5
121نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر عالی همیشه سعی کنیم طوری زندگی کنیم که همیشه آموزنده باشد.
تضاد باعث میشود که جهان تعادل داشته باشد
جو پرک شده با موز با عسل با هم توی مخلوط کن بریزید و بخورید عالیه می توانید دارچین و هر ادویه که دوست دارید هم در آن بریزید قالبش موز باشد ولی می توانید کمی آناناس هم به آن اضافه کنید.
واییی چقدر عالی میشود که برای ما هم اینترنت ایلان ماسک را رونمایی کنید
استاد کاملا دوستمون درست گفتند بسیار بسیار زندگی در بهشت برایم عالی بوده است عالی شاید برای خود شما عادی باشد ولی برای من که بسیارعالی است خیلی خیلی خیلی چیزها یاد گرفتم و می گیرم متشکرم از زحمات شما برای و خانم شایسته عزیزم برای لطف فیلمبرداری
استاد عزیزم من مثل خواهر بزرگتر شما از مایک این را بگویم که خیلی کار خوبی کردید شما از من نظری نخواستید من هم دوست ندارم به مسائل شخصی شما کاری داشته باشم فقط از این نظر که مراحل طی شده توسط مایک را به صورت زنده خودم داشته و طی میشود را می گویم به صورت چندتا جمله:
خیلی کار خوبی کردید هر چقدر هم که ناراحت باشید و یا مایک عزیزم در کارهایی که شما دوست نداشتید باشند اصلا اصلا نگران نباشید من هم در برهه ای فرزندم را رها کردم باور کنید به اصل و نسبش به تربیت صحیحش بر میگردد و آن جور که شما دوست دارید خود به خود میشود فقط صبور باشید تا این مرحله از سنش را هم رد کند. به قول کسی به من می گفت یا 22 یا24 یا 26 یا 28 خیلی پس تغییرات خوبی دارد ووو این موارد که حالت روانشناسی دارد و کاری بهش ندارم ولی خیالت تخت تخت طبق تربیتی خوبی که داشته است خودش همه چیز را درست میکند و درست میشود و بهتر و بهتر میشود فقط صبر کنید صبر با ایمان.
آقای ایلان ماسک چند روز پیش می گفت که باید زندگی طوری بشود که با یک چیزی مثل موبایل همه زندگی را بشود اداره کند ماشین و هر قسمت زندگی
این ماشین را بگیرید چقدر برای مسافرت و در راه ماندن هم راحت هستید فوق العاده است
یک حرف را از ایلان ماسک الان شنیدم زیبا بود گفت که قوانین جهان یعنی فیزیک را اصلا نمیشود عوض کرد ولی هر چیزی که به فیزیک مربوط است را میشود تغییر داد.
حواشی اصلا مهم نیست و خیلی چیزها بسیار شخصی است همین سریال زندگی را در بهشت اینقدر زیاد به ما نشان میدهید هم بسیار بسیار متشکرم
یک چیزی به ذهنم رسید که البته شما حتما به ذهنتان رسیده است سگ بگیرید فکر کنم می توانن از مرغ و خروسها مواظبت کنند
مطمئن هستم که بهترین ها همیشه برای شماست و همیشه سلامت و امیدوار و پاینده باشید.
استاد عزیزم اولین کامنتمو دوست داشتم سپاسگزار شما باشم…من با دیدن این سریال زندگی در بهشت.تمام این نکاتهای ریز و درشت.که شما چه در عمل چه در صحبت.بیان میکنید همه اینها زندگی و شخصیت منو طی یکسال خورده ایی که عضو سایتم تغییر داده..
چیزی که تمام بچهای این سریال زندگی در بهشت بهش رسیدن.
این فایل جزو نشانه هر روز من هست..
بوجودی که من قبلا نگاهش کردم..و با توجه به مدارم درکم کاملا ارتقا پیدا کرده..همه وجود خداوند بزرگیه که مدام ما را هدایت میکند.
قبلا تا یه تضادی وارد زندگیم میشد تمامم پر از ترس و واهمه بود…ولی الان با دیدن این بهشت.تضاد رو عامل پیشرفتم میدونم.و این نسخه یادداشت گوگل مپ.کل زندگی منو پایه ریزی کرده..چقدر حس مسئولیت پذیری.حتی کارهای کوچک برام شده نقطعه عطف زندگیم.
بوجودی که قبلا یچیز بی اساس نگاهش میکردم.
ه باعث شده من همیشه در مکان و زمان متاسب قرار بگیرم.الهامات خداوند بصورت بنیادین بکمکم بیاد…من بازم سپاسگزار شما هستم…
دقیقا تو این فایل تمام نکاتش ارزنده بود..
یکی قانون تضاد….
برای مورچه ها و کیودی ها…اگه تضاد نبود.و این دو قطبی بودن جهان نبود..چقدر مشکلات زیادی پیش میومد…همین فقر و ثروت..
مثال شما استاد با ایمان و با توکل..
که از اون شرایط به ظاهر سخت.که از نظر دید تمامی انسانها یه زندگی زیر فقر…
این تضاد به شما توکل و ایمان بیشتر داد..تا زندگیتونو از پایه و ریشه جلو ببریید..
و نقطعه زیبایی راجع به پول بیان کردین..
ن بسیار تحسینگوی شما هستم.خیلی دوستتون دارن.از تمام وجودم
پول و ثروت رو بهمون فهموندین..باید چیزهایز بخریید که کاربردی باشه.چقدر تو این سریال فراوانی ثروت بیداد میکنه…
خیلیا ثروتمندم تمام کارشون کارهای بیهوده و غرورهای کاذب..که منشا از اعتماد بنفسشونه..که همچی رو به پولدار بودنشون میبینن…و این حرکت شما در این دو سریال بهشیتتون تحسین میکنم…و مخصوصا کار خانم شایسته عزیز…
و این ماشینهای که از تسلا و فورد..بصورت تصویری به ما نشون دادین…همه با نیروی توکل و ایمان به خودشون و خداشون هست به این حد از پیشرفت رسیدن…و این ساده بودن آدمهای توحیدی..که همچی رو با کاربردهای متفاوتی خلق میکنن..من واقعا ایلان ماسک و این حد از مفید بودنشون در این کره خاکی رو از تمام وجودم تحسینگو هستم….
اتفاقا چند شب پیش یکی از مصاحبه ایلان ماسک رو در یکی از شبکه های خارجی دیدم..چون از بس این شخصیت این فرد مهم رو ازسریال بهشتی شنیدم خیلی دوست داشتم ببینمشون..که خداوند هدایتم کرد..و من از اول فیلم تحسینشون کردم تا تمام شد…
و حرکتای راجع به پسرتون مایک…این صحبت شما از توکلتون.که میزاریید حتی فرزندتون خودشو پیدا کنه تا خداشو درک کنه.و سپاسگزار تمام نعمتهاش باشه…
نه مثل خانواده های ما ایرانیا که 99/9درشدشون فقط بفکر بچه هاشونه..
و این نوع تفکر بیداد میکنه.بهمین خاطر یه جامعه فقر فرهنگی داریم..نمیزارییم بچه هامون چه دختر و چه پسر استقلال مالی داشته باشه…استادم بازم تحسینتون میکنم.
و آخر فایلتون در مورد سوالاتی که هیچ کمکی برای پیشرفت ما نداره بیان کردین..
دقیقا همینه؟.
یکی از بچها یه پیام تو همین سایت امروز خوندم.گذاشته بودن.نگاه عضویتشون کردم خیلی تعداد روزاشون زیاد بود..(شاید بازم این صحبت من هیچ ربطی به تعداد روز نداره)
ولی چیزی که برای من سواله که بازم این باورو با این سریال شما کسب کردم…
خود قبلا من یدفعه یه صحبتی که باید نمیکردم رو در جمعی یا دوستی یا هر جای دیگه که هیچ ارزشی برای کمک من نداشت میکردم….باور کنید جوابش کاملا منو از جا میوند..مثل درختی که آب بهش نرسیده حالم بد میشد…
ولی چون قانون رو نمیدونستم باعث خرد شدن و شکسته شدن قلبم میگرفت.
پس بجای سوال کردن در مورد چیزهای بی ارزش..
روی سوالات خوب راجع به قانون بپرسیم..
استاد عزیزم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم من با هر بار خوندش واقعا شگفت زده میشم.
استاد شاید این حرف تمام بچهای این سایته.ولی از بس لین سایت پربار..واقعا بعضی موقعها کم میارم ..به خودم میگم ارامشتو حفظ کن بزار کم کم با تکامل به فایلها نگاه کنی…
و من هر صبح از خواب بیدار میشم اینقدر این فایلها و قرآن عزیز برای من یه شخص بزرگ شدن..هر چی میخونم کار میکنم..هنوز بیشتر عطش دارم….و انشالله از خداوند میخام به خرمت فایلهای شما که با توکل و ایمانتون پایه ریزی کردین..بتونیم ادامه بدییم..من از خداوند آرزوم همینه شحاعت و ایمانمو هر روز زیاد کنه…
من از خداوند میخوام تو لحظه به لحظه سوره حمد بمونم چون هر بار با درک کردنش فایلهای شما رو برام بولد میکنه….قانون الهی رو بقول خودتون بیشتر درک میکنیم…
بازم سپاسگزارتونم…من ممنونم از ابشن هدایت شما از خداوند.از نشانهای هر روز من..سپاس سپاس سپاس میلیاردهاااااااااااسپاس
هزار بار شکر از طریق هدایت روزانه به این فایل رسیدم .
منظره ، گویای زندگی در بهشت هست .
استاد عزیزم در مورد عدم وابستگی فرمودین که پاشنه آشیل منه وخیلی با افکار شما فاصله دارم اینو اعتراف میکنم . از خدا میخوام در مسیر درست هدایت بشم و غول وابستگی رو از پا دربیارم . تا حدود کمی تونستم و استمرار در مسیر حتما جواب میده .
تصاویر ماشین ها بسیار زیبا و فوق العاده بود .
اینترنت پرسرعت نعمتی ست از سمت خدا با تلاش بندگان خدایی برای ایجادش .
در مورد تضاد و مورچه ها فرمودین . در واقع تضاد خیلی باعث رشد میشن من بارها تو زندگیم دیدم . مثالی میزنم :
ما در یک خونه ی سازمانی سالها قبل زندگی میکردیم. راضی بودیم . بعد از مدتی همسایه طبقه بالای ما شروع به آزار و اذیت کرد . در واقع زندگی عادی خودشو داشت منتها برای ما غیر عادی بود. خلاصه به خاطر رفتار های اون خانواده که از نظر من دستی بودن از دستان خداوند ما به منطقه بسیار بهتر رفتیم . هر بار بهش فکر میکنم از اون همسایه سپاسگزاری قلبی میکنم . از خدای قشنگم ممنونم که خواسته های ما و آرزوهای مارو دید و هل داد به سمت زندگی بهتر .
خدا قشنگم تو میبینی و میشنوی .
از همه چیز آگاهی . از حال و آینده و هر لحظه احساس ما آگاهی .
از احساس همین لحظه من آگاهی بیشتر از خودم.
از تو درخواستی دارم و تو ذهنم از تو خواستم و از درگاه تو درخواست اجابت دارم . خدای قشنگم درخواست من رو به آسانترین ، راحتترین و قشنگترین راهها اجابت بنما همانند درخواست های دیگه ام که حتی فقط از ذهنم گذشتن و تو خدای سریع الاجابه اونارو به سرعت موجود کردی همانطور که وعده دادی که من میگویم موجود شو و بی درنگ موجود میشود.
خدای قشنگم من مثل بعضی از همکلاسی هام ایمانم اونقدری قوی نیست که فقط بسپرم به تو و برم پی زندگی خودم با اینکه نشونه زیاد دیدم . هنوز ایمانم خیلی قوی نشده . تو خدای قشنگم با اجابت دعایم ایمانم رو قوی کن و به من نشانه ی اجابت دعارو همین امشب به صورت واضح بده.
من هدایت و نشانه واضح میخوام . اصلا تو فکر کن من تو این مسیر اول راهم من ضعیفم تو دستمو بگیر . محکم بگیر . مثل گذشته که بارها و بارها دستمو گرفتی . بارها از وسط معرکه انگاری از پشت یقه لباسم بلندم کردی و منو بردی وسط خوشبختی . خدا جونم ازت سپاسگزارم .
خدای قشنگم من همون لحظه که از خواب پامیشم شروع به سپاسگزاری میکنم اما در اونم شاگرد اول کلاست نیستم . من بلد نیستم . تو کمکم کن تو یادم بده . چند روزیه هدایت میشم به کامنتای توحیدی دوستای عزیزم . غرق در لذت میشم . مناجات اونها با تو برام بسیار لذت بخشه . زمان و مکان از دستم خارج میشه و هی میخونم و میخونم و اشک میریزم . از همشون ممنونم که مینویسن. خدای قشنگم من از این سایت الهی یاد گرفتم که فقط فکر کنم من هستم و تو . پس از تو بخوام و از آدمها نخوام .
خدایا برای قدم بعدی تو دستمو بگیر و منو به اون مسیر ببر . من حتی درک درستی از دریافت هدایت ندارم تو برام واضحش کن . امروز هم از صبح که مامانم رو بردم دکتر معجزه شد برام . خدا جونم شکرت . دیشب گفتم خلوت باشه راحت نوبتمون بشه و کار راحت انجام بشه همونم شد . طوری که همه تعجب میکردن این مرکز درمانی هیچ وقت اینطوری خلوت نیست .
خدای قشنگم دوست دارم طوری درخواستم اجابت بشه که مثل زدنی بشه برام و ازش برای مسیرهای بعدی کمک بگیرم .
احساس کردم باید ثبتش کنم،وقتی داشتم به درخواست هایی که از خدا میکردم نگاه میکردم،یک هو تفاوتی رو احساس کردم
چند مدت پیش درخواستی این بود که مثلاً چرا خدا من زنده هستم یا چرا یاد زندگی کنم یا چرا آدم ها باید اذیت شن و این که من دوست ندارم زندگی کنم یا یکاریش کن
الآن داشتم به درخواست می نگاه میکردم،که خدایا بیشتر میخوام تو رو تجربه کنم،بیشتر میخوام خودم رو تجربه کنم،بیشتر میخوام با تو همراه بشم،بیشتر میخوام ظرفم بزرگتر بشه،آگاهی بیشتر میخوام،رضایت بیشتر میخوام هماهنگی بیشتر می خوام و از این درخواست هایی که داشتم احساس خوبی داشتم و بعد یکهو خدا یکسال پیش من رو یادم آورد و همون لحظه گفتم خدا باورت میشه؟ من که باورم میشه الآن که نه چندین وقته که اتفاق افتاده
میبینی چه قدر تغییر کردم که درخواست هام عوض شده و اصلا اشک چشم هام رو گرفت
بعدش خودم مردد شدم به همین نگاهی که داشتم که از خدا تجربه بیشتری میخوام،بعد فهمیدم که نشئت گرفته از دوتا ترمز هست که اولی که حل شد،دومی هم خودش رو نشون داد و خدا هدایتم کرد به جواب سوال
اولی این بود که ذهنم گفت دارم خواسته های دنیوی میکنم،بعد تعجب کردم گفتم چرا خواسته هارو من تفاوت قائل میشم، اسم یکیشون رو میزارم دنیوی و غیر دنیوی
اگه این جوریه چرا خدا بدن من رو جوری آفرید که نیاز به انرژی و آب و غذا پیدا میکنه؟ و یا خیلی چیز های دیگه؟پس چرا باید بین خواسته هام تفاوت قائل بشم وقتی با تجربه شون احساس خوبی پیدا میکنم و همه چیز نشئت گرفته نیست جز از خدا،حتی این نگاه خودم رو فهمیدم با خوندن کامنت یکی از بچه ها که مثلاً این خواسته اش بود که ببینه دختر ۵ ساله اش کارت طلایی از مدرسه میگیره بعد من اون زمان گفته بودم یعنی چی چرا آدم باید این خواسته اش باشه که فرد دیگه ای با تجربه چیز دیگه ای باعث خوش حالی من بشه و این شرکه،اما الآن که داشتم فکر میکردم گفتم هر خواسته ای که اومده مقدسه و خوبه و باعث احساس خوب میشه و چه اشکالی که که با دیدن این که بچه ات هدیه یا کارت جایزه بگیره خوش حال بشی،این یک فرصت تجربه هست که خدا در اختیارمان داده تا وجود بچه رو تجربه کنیم و لذت ببریم و اون ها هم زندگی خودشون رو دارن و قرار نیست که ما بتونیم تاثیر بزاریم یا تغییر بدیم بلکه یک فرصت برای تجربه این اتفاق قشنگ هست،بعد دیدگاهم خیلی بهتر شد
یک احساس دیگه ای که به وجود اومد این بود که نکنه بعداً از این حرفم پشیمون بشم و از طرفی که دوست دارم روی تصمیماتم پایدار باشم از ین تردید خوش نمیومد،
داشتم فکر میکردم چی باعث این تردید و دودلی شدن شده،بعد فهمیدم که مطمئن نیستم یا میترسم که اگر دوباره داخل یک شرایط نادلخواه قرار گرفتم آیا باز هم این حرف رو میزنم یا نه،بعد داشتم به این فکر میکردم که چرا اتفاقات نادلخواه یکجورس در ذهنم تعبیر کردم که ممکنه من رو از راه ببرن بیرون یا هرچیزی،یا این سوال ها که چرا اصلا باید شرایط نادلخواه باشه که من از مسیر برن بیرون یا انگار احساس میکردم ناعدالتیهای هست،بعد که داشتم فکر میکردم خودم این احساسات رو قبول نداشتم یا این افکار و عقیده رو،بعد قلبم بهم گفت الناز آیا این احساس ایمانی که درونت شکل گرفته رو با هیچ چیز دیگه ای عوض میکنی؟
انگار دوهزاری من افتاد گفتم راست میگی،من الآن این درک از تفاوت نجوا و الهام که هر روز بهتر میشه رو و این تفاوت احساس ایمان و ناامیدی رو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمیکنم،وقتی به این فکر میکنی آیا دیگه توجه کردن به اون شرایط نادلخواه یا این که چرا اتفاق افتاد معنایی پیدا میکنه؟
گفتم نه،
خدایا شکرت،آره این ایمان چیزی بود که میخواستم بدونم
که الناز اگر تضاد دیگه ای پیش اومد بدون دقیقا همون نقطه ای هست که قراره تبدیل بشه به ایمان تبدیل بشه به باوری که عمل میاره،پس خوش حال باش و فکر نکن اون تضاد اومده تو رو از مسیر دور کنه.
در پاسخ به سوالات اونجایی که رسیدید به خرید تراک و فورد اف وان فیفتی چقدر هیجان انگیز بود که امروز در این تاریخ در سریال سفر به دور آمریکا با همون ماشین هستید و اونا خریدید
چقدر زیباست که ما اولا اهدافمون در ذهنمون تجسم کنیم و برای رسیدن بهشون تلاش کنیم و این نمونه ای رسیدن به اهداف و خواسته های استاد بود
سلام سلام استاد خوبممم یعنی ترکیدم گفتی میخوام سایبرتراک بخرممم اصلنننننن موندم یعنیییی هیجانممم رفت بالاااااا یعنی همینطور اشکاممم میومد خدایییی من عاشققق این عشقم عاشق خلقممممم
اینترنت ماهواره ای هم داره میاد خدای من
یعنی میخوام چقدر این سبک زندگی برای ایلان ماسک طبیعی شده که اصلا توی مسیر زندگی میکنه میسازززه من عاششق اون هیولایی هم که ساخته اصلن عاشقمم اون فیلم معرفی سایبرتراک دیدین که ازمایش استقامت شیشه ماشین بود بعد طرف گلوله زد شیشه شکست اصلا اعتماد به نفس باید اونجا میدید میخوای اعتماد به نفسش ببینی توی اون موقعیت بین اون همه ادم که با چشم منتظرن ببینننن ایلان ماسک با اون همه تعریف از محصول و اختراع جدید چه واکنشون میده وقنی که همه گوشی بدست دارن از این ازمایش فیلم مییگرن و تو قبلش گفتی محصول من این ویژگی داره
من اینو یه بی قید شرررررط دوست داشتن خود میبینم اینقدر به این درجه از خودش رسیده که اصلا توی اون موقعیت هول نمیشه دست و پاشم گم نمیکنه اصلا فقط میخنده
برید ببینید فیلمششش
عاشقتونم استاد چقدر این قسمت خوب بود
چقدر از ماشین فورد دهنم وا موند اصلا هست چنین سیستم خفنییی اینقدررر داخلش راحت و پرامکانات باشششه
اینااا برای کسی که خالق زندگیششه چیزییی نیستاااا
من تازه داره برای طبیعی میشه که داشتن پورش و پول میلیاردی و خونههههه ودر ادامه مسیر اصلا در مقابل این قدرت چیزی نیستتت.
قسمت اول فایل منو یاد ایه ای انداخت که توی دبیرستان سال 4 میخوندم از اون موقع 3 سال میگذره ایه این بود که میگفت در جهان بی نظمی میبینید اینا بی نظمی نیست اینا اتفاقا نشونه نظمه نمیدونم کدوم ایه بود ولی مضمونش رو یادمه دقیقا
اینکه ما باید بپذیریم که آقا من فراموش میکنم اصلا اگر من این تضاد فراموش شدن رو بپذیرم خیلی راحت تر میتونم از پس زمان هایی بربیام که قانون فراموش میکنم و سرگرم دور و اطرافم میشم و خودم برگردونم به مسیر
عشق به قید و شرط دارم میگم خب درسته من میپذیرم
بجای اینکه بگم چرا من به قانون عمل نکردم یا فراموش کردم میگم خب متوجه شدم که باید هربار بیشتر حواسم جمع باشه
فقط کافیه بتونم زمان بیشتری در مسیر تکامل خودم نگه دارم
یعنی زمان های آگاهانه موندن من توی مسیر تکامل سنگینی کنه بر زمان هایی که نبودم.
چقدر این طبیعیت اطراف شما رویایی بود یا اینکه من دارم رویایی میبینم!؟؟؟
استاد من تصویر ابر و درخت روی دریاچه میدیدم میگفتم اینا فوتوشاپه اما با دیدن این دریاچه و در ادامه در قسمت های اول سفر به دور امریکا دقیقا همونجایی که خانم شایسته و شما داشتین اون بطری تصفیه آب تست میکردین و بعدش لحظات بعدی که خانم شایسته فیلم گذاشت از دریاچه توی استیت پارک برام طبیعی تر شد که ارهه میشههه، خیلی جالبع!!
باز هم سوالات و کنجکاوی ها در مورد مایک عزیز و شنیدن اینکه استاد سخخخخترین تصمیم رو گرفته و میشه اینو قششششنگ از،فرکانس صداش گرفت و تو فایل اعتماد به رب و قربانی کردن اسماعیل دیگه واضضضضح عشق استاد،به مایک مشخص هست
ذهنم آلارم داد و اومد گفت نفیس بیا از،خواسته دوقلو داشتن دست بردار و گرنه تو هم مجبوری تصمیمات سخخخخت بگیری هااا قرآن هم میگه مال و اولاد،وسیله آزمایش هستن
بیا از حلما و آلا و محمد هانی و سامی و محمدحسین لذت ببر خودت بچه میخوای چیکار همین هارو تا یه چیزی میشه محمد هانی آلا رو میزنه ناراحت میشی کسی چپ نگاه آلا میکنه حست بهم میریزه تو که خودت میییییدونی پاشنه آشیلت بچه اس و در مقابل بچه ها میخوای خار به چشم خودت بره به پای اونا نره مثه استاد،تازه این حس رو در مورد بچه های خواهر برادرت داری ببین واسه خودت چی بششششه اصلاً شاید تا الان بچه تو زندگیت نیومده دلیلش اینه که تو به این نتیجه برسی که نباشه بهتره
خودت یادته چقدر با همین روحیه ازاداته طلبت و خودسری هات و همفرکانس نبودن با پدر مادرت و اذیت کردیشون حالا اگه بچه ات همونجوری بشه چی ببین دقیقا مایک تو سنی که استاد از خونه رفت زد بیرون چون با خانواده اش هم فرکانس نبود تو همون سن ها مایک از استاد جدا شد فرکانسش
اگه بچه ات با تو هم فرکانس نباشه مجبور بشی مثه نوح رها کنی بچه ات رو چی ؟
اگه قرار باشه مثه مادر موسی تو دریا رهاکنی چی؟؟؟
و داش تماااام تلاشش رو میکرد و میخواس منو قانع کنه آشغال رو بزارم زیر مبل
بجای،اینکه رها بودن و توکل استاد و توحیدی بودن رو یاد بگیرم و رشد،کنم بیام از،بیخ مسئله رو پاک کنم و از خودم لذت تجربه مادرشدن خواسته قللللللبیم رو بگیرم
خواسته تجربه شونه کردن موهای ناز دخترم دختری که خدا به خودم هدیه داده
تجربه دوختن لباس های خوشگل خوشگل برای دختر خوشگلم که تنش کنم و ببینمش و لذت ببرم که مثه مامانش زیییییباس
لذت دوساله شدنش که لباسایی که هنوز نیومده برای اون سنش دوختم که ایمانم رو نشون بدم که در زمان مناسب میاد تنش کنم
لذت بردن از دوختن و پوشیدن لباس ست های مادر دختری
و خدارو شکککککر کردن های عاشقانه که لایق امانت داریش هستم
لذت بردن از پسر عزیزم و دیدنش و تحسینش کردنش که ان شاءالله پسرم یه پسر مووووفق بشه و من ببینم و اون حسی که مادر کریستین رونالدو داشت وقتی سرش رو شونه پسرش گذاشته بود و چقققققدر حس قششششنگی داره که مادر همچین پسری باشی و هرباااار با دیدن مادرای بچه های موفق و صالح خودت رو تجسم میکنی و اششششک تو چشمات جمع میشه وقتی میبینی این پسر موفق این دختر موفق و صالح قششششنگترین هدیه های الهی بودنو تو للاااااایق این امانت های الهی بودی
و میخواس قانعم کنه بیام تا اخر عمر خودم رو از این لذت ها محروم کنم
ولی من نمیییییخوام خودم رو از این حق طبیعیم محروم کنم دنیا جمع بشه بگه بچه چیه و خوشبحالت آزادی راحتی من میخوام این لذت هارو تجربه کنم و رها بشم ازش
خدا به حیونا تند تند چند قلو میده و اونا دست خدا میشن موجودات بیان به این دنیا
من میخوام تجربه شییییرین شیردادن به بچه رو تجربه کنم و ازش رها بشم
همین آلا قشششششنگترین حس های دنیا رو بهم میده صداااااش دیدنش همینکه دقییییقا شبیه منه و بابام بهش میگه نفیسه کوچولوی من این دیدن یه موجود که شبیه تو هست و باهاش بااااازی میکنی و باهاش عااااشق کودکی کردن شدی این فرکاااانس عششششق خاااالص که به الا دارم میخوام بیییشتر باشه در کنارم باشه صبح بیدار شم ببینمش شب خودم بخوابونمش
دوست دارم گوشام رو بگییییرم از کسایی که میگن بچه سخته ،
بچه عشششششقه من میخوام مثه ماهی سالمون بررررم تو بهترین جای دنیا بچه هام رو به دنیا بیارم بهاش رو هم میییییدم برای تجربه این خواسته ام
فققققط،باید یااااااااد بگیرم قوی بشم متوکل تر بشم توحیدی تر بشم این پاشنه آشیلم رو درست کنم نچسبین رو یاد بگیرم وابسته نبودن رو تمرین کنم
بیام ببینم وقتی،خدا یه کلاغ رو فرستاد تا قابیل که قتل مرتکب شده هدایت بشه به خواسته اش که با جسد قابیل چیکار کنه بیام منم رها بودن از بچه ها رو بعد از اینکه میتونن روی پای خودشون وایسن رو از حیوانات یاد بگیرم اصلا خدا همینو شاید میخواسته بهمون یاد بده که میبینیم حیوونا تا یه سنی از خودشون میزنن تا پای جونشون پای بچه وای میسن و بهش خدمت میکنن ولی وقتی شکار کردن رو یاد،میگیره بچه اش،ولش میکنه مثه فرهنگ اروپایی امریکایی ها که اگه بچه اشون بعد یه سن از خونه پدر مادر نره پرتش میکنن بیرون فرهنگ من اشتباه بوده که باید بچسبم بهش و تا اخر عمر بهش خدمت کنم و اگه اینحور نباشه بگن ما که حیوون نیستیم بچه امون رو ول کنیم ما انسانیم اروپایی ها احساس ندارن و ما خوبیم و….
مائیکه شنا کردن رو از حیونا یاد گرفتیم شاید تربیت بچه و رها بودن رو هم باید از،حیوونا یاد،بگیریم و اصلا یکی از دلایل خلقت حیونا همین بوده که ما ازشون اینا رو یاد بگیریم
و الان مطمئن هستم دلیل اینکه خواسته من اتفاق نیوفتاد ۱۲ سال بدون دلیل فققققط واسه این بوده که خواسته من یه فرزند صالح بوده
رب هب لی من الصالحین
و من با اون صالحین هم فرکانس نبودم من باید مادر قوی بودن رو یاد بگیرم من باید رها بودن رو یاد بگیرم من باید پاشنه آشیلم که بچه هست درست کنم که من فققققط دست خدا هستم و دروازه ورود یه بنده خدا برای تجربه خواسته هاش آزاااادانه من حافظ و وکیل بچه ام نیستم من مااااالک بچه ام نیستم و اگه خودم رو مالک بدونم شرک ورزیدم چون خدا احدیییی رو در حکم مالکیتش شریک نکرده
من فقققط،دست خدام که خدا از من استفاده میکنه بنده ازادش به این دنیا بیاره و من اجازه دارم فقط میتونم از ثمره اش که خنده هاش و شادی هاش و درسهایی که خدا با دیدن اون قرار هست بهم یاد بده و من رشد،کنم استفاده کنم و لذت ببرم همونجور که دارم از الا و محمد هانی چقققققدر درس یاد میگیرم
من باید یاد،بگیرم بچه ها آیینه پدر مادر هستن که خدا باهاشون به ما یه سری درس ها یاد میده
من باااااید یاد بگیرم با پدر مادرم و حتی همسرم به صلح بیشتری برسم و مهر بزنم به زبونم که بخوام حتی تو دیدگاههام قضاوتشون کنم حتی اگه نیتم خیر باشه تا بقیه چیزی یاد بگیرن و عیبهاشون رو بگم و قضاوتشون کنم چون اونا مامور قوانین الهی شدن و با ایجاد تضاد منو به خدا رسوندن و بیشتر ببخشم و کمتر قضاوت کنم تا جهان منو تو شرایطی،قرار نده که بخوام اون کارا رو با بچه ام انجام بدم و بچه ام هم بشه کسی که منو قضاوت میکنه و این سلسله معیوب ادامه دار بشه
من باید بیام به جای حذف صورت مسئله اینجوری نگاه کنم که ببببین خدا مایک رو به مادرش برگردوند خدارو شکر الان مامانش به ارزوش رسید منم به آرزرم میرسم خدا در زمان مناسب بچه هام رو بهم میده و هییییچی نمیتونه جلوش رو بگیره و مادرش چقققققدر خوشحاله از اینکه عشقش پیششه
من فققققققط باید جاهلانه رفتار نکردن رو یاد بگیرم
من فقط باید میل به حمایت کردن رو پاک کنم از وجودم
من فقققققط باید منذر و مبشر بودن رو یاد،بگیرم
من فققققط باید مثه مادر های حیونا رفتار کردن رو یاد بگیرم
من فققققط،باید تمرکز کردن بر زیبایی های بچه ها و اطرافیانم و صحبت کردن در موردشون رو یاد،بگیرم
من فقط باید کنترل نکردن و از جلوی راه خدا کنار رفتن رو یاد بگیرم
من فقققط باید دخالت نکردن در امور خدا رو یاد بگیرم
من فقققط باید امانت دار بودن رو بفههههمم
من فققققط،باید اینکه ما روح مجردیم مجرد به دنیا میایم مجرد از دنیا میریم و نچسبیدن به روابط،دنیایی رو یاااااد بگیرم
از اونجایی که بیخوابی به سرم زده گفتم بیام اینجا و ستاره قطبیم رو بنویسم
خدایاشکرت بهترین عشق دنیااا رو دارم
خدایاشکررررت مهترین خواسته من تیک خورد و من خلقش کردم
خدایا همبنطوری که من به سادگی و با توحید عملی به خواسته ام رسیدم قطعا به بقیه خواسته هام میرسم به شرط ایمان وتقوا وکنترل ذهنم
خدایا من بدون تو هیچ هیچم
خدایا من هر انچه که تا الان در زندگیم دارم از خود توست. از وجود عشق نازنینم..از این نی نی کوچلوم.از این خونه خوشگلی که دارم..از حموم این خونه از مغازه زیبا ومطمنم به اون درآمد دلخواهم میرسم
من الهام تعهد میدم اخر راه ثروتمند شدن رو پیدا میکنم
یا ثروتمند میشم یا میمیرم راهی وجود نداره
من آخرش باید به خواسته ام برسم.
من باید روی باورهای ثروت سازم کار کنم.
من باید مولد ثروت باشم
من باید در این دنیا لذت ببرم
من باید در این دنیا به هرانچه که مبخواهم برسم و امتحانش کنم
سلام
تضاد باعث هماهنگی میشود عالی بود متشکرم
چقدر عالی همیشه سعی کنیم طوری زندگی کنیم که همیشه آموزنده باشد.
تضاد باعث میشود که جهان تعادل داشته باشد
جو پرک شده با موز با عسل با هم توی مخلوط کن بریزید و بخورید عالیه می توانید دارچین و هر ادویه که دوست دارید هم در آن بریزید قالبش موز باشد ولی می توانید کمی آناناس هم به آن اضافه کنید.
واییی چقدر عالی میشود که برای ما هم اینترنت ایلان ماسک را رونمایی کنید
استاد کاملا دوستمون درست گفتند بسیار بسیار زندگی در بهشت برایم عالی بوده است عالی شاید برای خود شما عادی باشد ولی برای من که بسیارعالی است خیلی خیلی خیلی چیزها یاد گرفتم و می گیرم متشکرم از زحمات شما برای و خانم شایسته عزیزم برای لطف فیلمبرداری
استاد عزیزم من مثل خواهر بزرگتر شما از مایک این را بگویم که خیلی کار خوبی کردید شما از من نظری نخواستید من هم دوست ندارم به مسائل شخصی شما کاری داشته باشم فقط از این نظر که مراحل طی شده توسط مایک را به صورت زنده خودم داشته و طی میشود را می گویم به صورت چندتا جمله:
خیلی کار خوبی کردید هر چقدر هم که ناراحت باشید و یا مایک عزیزم در کارهایی که شما دوست نداشتید باشند اصلا اصلا نگران نباشید من هم در برهه ای فرزندم را رها کردم باور کنید به اصل و نسبش به تربیت صحیحش بر میگردد و آن جور که شما دوست دارید خود به خود میشود فقط صبور باشید تا این مرحله از سنش را هم رد کند. به قول کسی به من می گفت یا 22 یا24 یا 26 یا 28 خیلی پس تغییرات خوبی دارد ووو این موارد که حالت روانشناسی دارد و کاری بهش ندارم ولی خیالت تخت تخت طبق تربیتی خوبی که داشته است خودش همه چیز را درست میکند و درست میشود و بهتر و بهتر میشود فقط صبر کنید صبر با ایمان.
آقای ایلان ماسک چند روز پیش می گفت که باید زندگی طوری بشود که با یک چیزی مثل موبایل همه زندگی را بشود اداره کند ماشین و هر قسمت زندگی
این ماشین را بگیرید چقدر برای مسافرت و در راه ماندن هم راحت هستید فوق العاده است
یک حرف را از ایلان ماسک الان شنیدم زیبا بود گفت که قوانین جهان یعنی فیزیک را اصلا نمیشود عوض کرد ولی هر چیزی که به فیزیک مربوط است را میشود تغییر داد.
حواشی اصلا مهم نیست و خیلی چیزها بسیار شخصی است همین سریال زندگی را در بهشت اینقدر زیاد به ما نشان میدهید هم بسیار بسیار متشکرم
یک چیزی به ذهنم رسید که البته شما حتما به ذهنتان رسیده است سگ بگیرید فکر کنم می توانن از مرغ و خروسها مواظبت کنند
مطمئن هستم که بهترین ها همیشه برای شماست و همیشه سلامت و امیدوار و پاینده باشید.
Just do it now
بنام تنها خالق هستی…
استاد عزیزم اولین کامنتمو دوست داشتم سپاسگزار شما باشم…من با دیدن این سریال زندگی در بهشت.تمام این نکاتهای ریز و درشت.که شما چه در عمل چه در صحبت.بیان میکنید همه اینها زندگی و شخصیت منو طی یکسال خورده ایی که عضو سایتم تغییر داده..
چیزی که تمام بچهای این سریال زندگی در بهشت بهش رسیدن.
این فایل جزو نشانه هر روز من هست..
بوجودی که من قبلا نگاهش کردم..و با توجه به مدارم درکم کاملا ارتقا پیدا کرده..همه وجود خداوند بزرگیه که مدام ما را هدایت میکند.
قبلا تا یه تضادی وارد زندگیم میشد تمامم پر از ترس و واهمه بود…ولی الان با دیدن این بهشت.تضاد رو عامل پیشرفتم میدونم.و این نسخه یادداشت گوگل مپ.کل زندگی منو پایه ریزی کرده..چقدر حس مسئولیت پذیری.حتی کارهای کوچک برام شده نقطعه عطف زندگیم.
بوجودی که قبلا یچیز بی اساس نگاهش میکردم.
ه باعث شده من همیشه در مکان و زمان متاسب قرار بگیرم.الهامات خداوند بصورت بنیادین بکمکم بیاد…من بازم سپاسگزار شما هستم…
دقیقا تو این فایل تمام نکاتش ارزنده بود..
یکی قانون تضاد….
برای مورچه ها و کیودی ها…اگه تضاد نبود.و این دو قطبی بودن جهان نبود..چقدر مشکلات زیادی پیش میومد…همین فقر و ثروت..
مثال شما استاد با ایمان و با توکل..
که از اون شرایط به ظاهر سخت.که از نظر دید تمامی انسانها یه زندگی زیر فقر…
این تضاد به شما توکل و ایمان بیشتر داد..تا زندگیتونو از پایه و ریشه جلو ببریید..
و نقطعه زیبایی راجع به پول بیان کردین..
ن بسیار تحسینگوی شما هستم.خیلی دوستتون دارن.از تمام وجودم
پول و ثروت رو بهمون فهموندین..باید چیزهایز بخریید که کاربردی باشه.چقدر تو این سریال فراوانی ثروت بیداد میکنه…
خیلیا ثروتمندم تمام کارشون کارهای بیهوده و غرورهای کاذب..که منشا از اعتماد بنفسشونه..که همچی رو به پولدار بودنشون میبینن…و این حرکت شما در این دو سریال بهشیتتون تحسین میکنم…و مخصوصا کار خانم شایسته عزیز…
و این ماشینهای که از تسلا و فورد..بصورت تصویری به ما نشون دادین…همه با نیروی توکل و ایمان به خودشون و خداشون هست به این حد از پیشرفت رسیدن…و این ساده بودن آدمهای توحیدی..که همچی رو با کاربردهای متفاوتی خلق میکنن..من واقعا ایلان ماسک و این حد از مفید بودنشون در این کره خاکی رو از تمام وجودم تحسینگو هستم….
اتفاقا چند شب پیش یکی از مصاحبه ایلان ماسک رو در یکی از شبکه های خارجی دیدم..چون از بس این شخصیت این فرد مهم رو ازسریال بهشتی شنیدم خیلی دوست داشتم ببینمشون..که خداوند هدایتم کرد..و من از اول فیلم تحسینشون کردم تا تمام شد…
و حرکتای راجع به پسرتون مایک…این صحبت شما از توکلتون.که میزاریید حتی فرزندتون خودشو پیدا کنه تا خداشو درک کنه.و سپاسگزار تمام نعمتهاش باشه…
نه مثل خانواده های ما ایرانیا که 99/9درشدشون فقط بفکر بچه هاشونه..
و این نوع تفکر بیداد میکنه.بهمین خاطر یه جامعه فقر فرهنگی داریم..نمیزارییم بچه هامون چه دختر و چه پسر استقلال مالی داشته باشه…استادم بازم تحسینتون میکنم.
و آخر فایلتون در مورد سوالاتی که هیچ کمکی برای پیشرفت ما نداره بیان کردین..
دقیقا همینه؟.
یکی از بچها یه پیام تو همین سایت امروز خوندم.گذاشته بودن.نگاه عضویتشون کردم خیلی تعداد روزاشون زیاد بود..(شاید بازم این صحبت من هیچ ربطی به تعداد روز نداره)
ولی چیزی که برای من سواله که بازم این باورو با این سریال شما کسب کردم…
خود قبلا من یدفعه یه صحبتی که باید نمیکردم رو در جمعی یا دوستی یا هر جای دیگه که هیچ ارزشی برای کمک من نداشت میکردم….باور کنید جوابش کاملا منو از جا میوند..مثل درختی که آب بهش نرسیده حالم بد میشد…
ولی چون قانون رو نمیدونستم باعث خرد شدن و شکسته شدن قلبم میگرفت.
پس بجای سوال کردن در مورد چیزهای بی ارزش..
روی سوالات خوب راجع به قانون بپرسیم..
استاد عزیزم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم من با هر بار خوندش واقعا شگفت زده میشم.
استاد شاید این حرف تمام بچهای این سایته.ولی از بس لین سایت پربار..واقعا بعضی موقعها کم میارم ..به خودم میگم ارامشتو حفظ کن بزار کم کم با تکامل به فایلها نگاه کنی…
و من هر صبح از خواب بیدار میشم اینقدر این فایلها و قرآن عزیز برای من یه شخص بزرگ شدن..هر چی میخونم کار میکنم..هنوز بیشتر عطش دارم….و انشالله از خداوند میخام به خرمت فایلهای شما که با توکل و ایمانتون پایه ریزی کردین..بتونیم ادامه بدییم..من از خداوند آرزوم همینه شحاعت و ایمانمو هر روز زیاد کنه…
من از خداوند میخوام تو لحظه به لحظه سوره حمد بمونم چون هر بار با درک کردنش فایلهای شما رو برام بولد میکنه….قانون الهی رو بقول خودتون بیشتر درک میکنیم…
بازم سپاسگزارتونم…من ممنونم از ابشن هدایت شما از خداوند.از نشانهای هر روز من..سپاس سپاس سپاس میلیاردهاااااااااااسپاس
به نام خدای که به شدت کافیست
سلام و درود فراوان به شما عزیزان
خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه زیبایی
خدایا هزاران بار شکرت برای این زندگی زیبا
دیدن این مناظر زیبا ،اونم هر روز ،،طوری که فقط دنبال یه فرصت وموقعیت هستم که نیم ساعت بشینم فقط نگاه کنم و گوش کنم و لذت ببرم
بس که زیباست این بهشت ،،بس زیباست این سریال
تمام کلمات و حرکات شما از صدها فیلم دقیق تر و کاملتر است ،،،چون شما خوده واقعیتون هستین
شما فیلم بازی نمیکنید ،،شما اصل هستین
این موضوع باعث کیفیت بالا و حال خوب میشه
خدا رو سپاسگزارم که توانسته ام توی این مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوب حرکت کنم و ادامه بدم
سوالات همچنان ادامه داره و یه تعداد کنجکاوی هست
یه تعداد هم تأثیر گذار و مفید
جواب ها هم که فوقالعاده است
خدایا شکرت
موفق و پیروز و سربلند باشید
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم مهربانم
سلام به همکلاسی های عزیزم
هزار بار شکر از طریق هدایت روزانه به این فایل رسیدم .
منظره ، گویای زندگی در بهشت هست .
استاد عزیزم در مورد عدم وابستگی فرمودین که پاشنه آشیل منه وخیلی با افکار شما فاصله دارم اینو اعتراف میکنم . از خدا میخوام در مسیر درست هدایت بشم و غول وابستگی رو از پا دربیارم . تا حدود کمی تونستم و استمرار در مسیر حتما جواب میده .
تصاویر ماشین ها بسیار زیبا و فوق العاده بود .
اینترنت پرسرعت نعمتی ست از سمت خدا با تلاش بندگان خدایی برای ایجادش .
در مورد تضاد و مورچه ها فرمودین . در واقع تضاد خیلی باعث رشد میشن من بارها تو زندگیم دیدم . مثالی میزنم :
ما در یک خونه ی سازمانی سالها قبل زندگی میکردیم. راضی بودیم . بعد از مدتی همسایه طبقه بالای ما شروع به آزار و اذیت کرد . در واقع زندگی عادی خودشو داشت منتها برای ما غیر عادی بود. خلاصه به خاطر رفتار های اون خانواده که از نظر من دستی بودن از دستان خداوند ما به منطقه بسیار بهتر رفتیم . هر بار بهش فکر میکنم از اون همسایه سپاسگزاری قلبی میکنم . از خدای قشنگم ممنونم که خواسته های ما و آرزوهای مارو دید و هل داد به سمت زندگی بهتر .
خدا قشنگم تو میبینی و میشنوی .
از همه چیز آگاهی . از حال و آینده و هر لحظه احساس ما آگاهی .
از احساس همین لحظه من آگاهی بیشتر از خودم.
از تو درخواستی دارم و تو ذهنم از تو خواستم و از درگاه تو درخواست اجابت دارم . خدای قشنگم درخواست من رو به آسانترین ، راحتترین و قشنگترین راهها اجابت بنما همانند درخواست های دیگه ام که حتی فقط از ذهنم گذشتن و تو خدای سریع الاجابه اونارو به سرعت موجود کردی همانطور که وعده دادی که من میگویم موجود شو و بی درنگ موجود میشود.
خدای قشنگم من مثل بعضی از همکلاسی هام ایمانم اونقدری قوی نیست که فقط بسپرم به تو و برم پی زندگی خودم با اینکه نشونه زیاد دیدم . هنوز ایمانم خیلی قوی نشده . تو خدای قشنگم با اجابت دعایم ایمانم رو قوی کن و به من نشانه ی اجابت دعارو همین امشب به صورت واضح بده.
من هدایت و نشانه واضح میخوام . اصلا تو فکر کن من تو این مسیر اول راهم من ضعیفم تو دستمو بگیر . محکم بگیر . مثل گذشته که بارها و بارها دستمو گرفتی . بارها از وسط معرکه انگاری از پشت یقه لباسم بلندم کردی و منو بردی وسط خوشبختی . خدا جونم ازت سپاسگزارم .
خدای قشنگم من همون لحظه که از خواب پامیشم شروع به سپاسگزاری میکنم اما در اونم شاگرد اول کلاست نیستم . من بلد نیستم . تو کمکم کن تو یادم بده . چند روزیه هدایت میشم به کامنتای توحیدی دوستای عزیزم . غرق در لذت میشم . مناجات اونها با تو برام بسیار لذت بخشه . زمان و مکان از دستم خارج میشه و هی میخونم و میخونم و اشک میریزم . از همشون ممنونم که مینویسن. خدای قشنگم من از این سایت الهی یاد گرفتم که فقط فکر کنم من هستم و تو . پس از تو بخوام و از آدمها نخوام .
خدایا برای قدم بعدی تو دستمو بگیر و منو به اون مسیر ببر . من حتی درک درستی از دریافت هدایت ندارم تو برام واضحش کن . امروز هم از صبح که مامانم رو بردم دکتر معجزه شد برام . خدا جونم شکرت . دیشب گفتم خلوت باشه راحت نوبتمون بشه و کار راحت انجام بشه همونم شد . طوری که همه تعجب میکردن این مرکز درمانی هیچ وقت اینطوری خلوت نیست .
خدای قشنگم دوست دارم طوری درخواستم اجابت بشه که مثل زدنی بشه برام و ازش برای مسیرهای بعدی کمک بگیرم .
خدا جونم خیلی مخلصیم.
خیلی دوست دارم .
خدایا شکرت
احساس کردم باید ثبتش کنم،وقتی داشتم به درخواست هایی که از خدا میکردم نگاه میکردم،یک هو تفاوتی رو احساس کردم
چند مدت پیش درخواستی این بود که مثلاً چرا خدا من زنده هستم یا چرا یاد زندگی کنم یا چرا آدم ها باید اذیت شن و این که من دوست ندارم زندگی کنم یا یکاریش کن
الآن داشتم به درخواست می نگاه میکردم،که خدایا بیشتر میخوام تو رو تجربه کنم،بیشتر میخوام خودم رو تجربه کنم،بیشتر میخوام با تو همراه بشم،بیشتر میخوام ظرفم بزرگتر بشه،آگاهی بیشتر میخوام،رضایت بیشتر میخوام هماهنگی بیشتر می خوام و از این درخواست هایی که داشتم احساس خوبی داشتم و بعد یکهو خدا یکسال پیش من رو یادم آورد و همون لحظه گفتم خدا باورت میشه؟ من که باورم میشه الآن که نه چندین وقته که اتفاق افتاده
میبینی چه قدر تغییر کردم که درخواست هام عوض شده و اصلا اشک چشم هام رو گرفت
بعدش خودم مردد شدم به همین نگاهی که داشتم که از خدا تجربه بیشتری میخوام،بعد فهمیدم که نشئت گرفته از دوتا ترمز هست که اولی که حل شد،دومی هم خودش رو نشون داد و خدا هدایتم کرد به جواب سوال
اولی این بود که ذهنم گفت دارم خواسته های دنیوی میکنم،بعد تعجب کردم گفتم چرا خواسته هارو من تفاوت قائل میشم، اسم یکیشون رو میزارم دنیوی و غیر دنیوی
اگه این جوریه چرا خدا بدن من رو جوری آفرید که نیاز به انرژی و آب و غذا پیدا میکنه؟ و یا خیلی چیز های دیگه؟پس چرا باید بین خواسته هام تفاوت قائل بشم وقتی با تجربه شون احساس خوبی پیدا میکنم و همه چیز نشئت گرفته نیست جز از خدا،حتی این نگاه خودم رو فهمیدم با خوندن کامنت یکی از بچه ها که مثلاً این خواسته اش بود که ببینه دختر ۵ ساله اش کارت طلایی از مدرسه میگیره بعد من اون زمان گفته بودم یعنی چی چرا آدم باید این خواسته اش باشه که فرد دیگه ای با تجربه چیز دیگه ای باعث خوش حالی من بشه و این شرکه،اما الآن که داشتم فکر میکردم گفتم هر خواسته ای که اومده مقدسه و خوبه و باعث احساس خوب میشه و چه اشکالی که که با دیدن این که بچه ات هدیه یا کارت جایزه بگیره خوش حال بشی،این یک فرصت تجربه هست که خدا در اختیارمان داده تا وجود بچه رو تجربه کنیم و لذت ببریم و اون ها هم زندگی خودشون رو دارن و قرار نیست که ما بتونیم تاثیر بزاریم یا تغییر بدیم بلکه یک فرصت برای تجربه این اتفاق قشنگ هست،بعد دیدگاهم خیلی بهتر شد
یک احساس دیگه ای که به وجود اومد این بود که نکنه بعداً از این حرفم پشیمون بشم و از طرفی که دوست دارم روی تصمیماتم پایدار باشم از ین تردید خوش نمیومد،
داشتم فکر میکردم چی باعث این تردید و دودلی شدن شده،بعد فهمیدم که مطمئن نیستم یا میترسم که اگر دوباره داخل یک شرایط نادلخواه قرار گرفتم آیا باز هم این حرف رو میزنم یا نه،بعد داشتم به این فکر میکردم که چرا اتفاقات نادلخواه یکجورس در ذهنم تعبیر کردم که ممکنه من رو از راه ببرن بیرون یا هرچیزی،یا این سوال ها که چرا اصلا باید شرایط نادلخواه باشه که من از مسیر برن بیرون یا انگار احساس میکردم ناعدالتیهای هست،بعد که داشتم فکر میکردم خودم این احساسات رو قبول نداشتم یا این افکار و عقیده رو،بعد قلبم بهم گفت الناز آیا این احساس ایمانی که درونت شکل گرفته رو با هیچ چیز دیگه ای عوض میکنی؟
انگار دوهزاری من افتاد گفتم راست میگی،من الآن این درک از تفاوت نجوا و الهام که هر روز بهتر میشه رو و این تفاوت احساس ایمان و ناامیدی رو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمیکنم،وقتی به این فکر میکنی آیا دیگه توجه کردن به اون شرایط نادلخواه یا این که چرا اتفاق افتاد معنایی پیدا میکنه؟
گفتم نه،
خدایا شکرت،آره این ایمان چیزی بود که میخواستم بدونم
که الناز اگر تضاد دیگه ای پیش اومد بدون دقیقا همون نقطه ای هست که قراره تبدیل بشه به ایمان تبدیل بشه به باوری که عمل میاره،پس خوش حال باش و فکر نکن اون تضاد اومده تو رو از مسیر دور کنه.
خدایا شکرت💞🌹
سلام و درود
در پاسخ به سوالات اونجایی که رسیدید به خرید تراک و فورد اف وان فیفتی چقدر هیجان انگیز بود که امروز در این تاریخ در سریال سفر به دور آمریکا با همون ماشین هستید و اونا خریدید
چقدر زیباست که ما اولا اهدافمون در ذهنمون تجسم کنیم و برای رسیدن بهشون تلاش کنیم و این نمونه ای رسیدن به اهداف و خواسته های استاد بود
سلام سلام استاد خوبممم یعنی ترکیدم گفتی میخوام سایبرتراک بخرممم اصلنننننن موندم یعنیییی هیجانممم رفت بالاااااا یعنی همینطور اشکاممم میومد خدایییی من عاشققق این عشقم عاشق خلقممممم
اینترنت ماهواره ای هم داره میاد خدای من
یعنی میخوام چقدر این سبک زندگی برای ایلان ماسک طبیعی شده که اصلا توی مسیر زندگی میکنه میسازززه من عاششق اون هیولایی هم که ساخته اصلن عاشقمم اون فیلم معرفی سایبرتراک دیدین که ازمایش استقامت شیشه ماشین بود بعد طرف گلوله زد شیشه شکست اصلا اعتماد به نفس باید اونجا میدید میخوای اعتماد به نفسش ببینی توی اون موقعیت بین اون همه ادم که با چشم منتظرن ببینننن ایلان ماسک با اون همه تعریف از محصول و اختراع جدید چه واکنشون میده وقنی که همه گوشی بدست دارن از این ازمایش فیلم مییگرن و تو قبلش گفتی محصول من این ویژگی داره
من اینو یه بی قید شرررررط دوست داشتن خود میبینم اینقدر به این درجه از خودش رسیده که اصلا توی اون موقعیت هول نمیشه دست و پاشم گم نمیکنه اصلا فقط میخنده
برید ببینید فیلمششش
عاشقتونم استاد چقدر این قسمت خوب بود
چقدر از ماشین فورد دهنم وا موند اصلا هست چنین سیستم خفنییی اینقدررر داخلش راحت و پرامکانات باشششه
اینااا برای کسی که خالق زندگیششه چیزییی نیستاااا
من تازه داره برای طبیعی میشه که داشتن پورش و پول میلیاردی و خونههههه ودر ادامه مسیر اصلا در مقابل این قدرت چیزی نیستتت.
قسمت اول فایل منو یاد ایه ای انداخت که توی دبیرستان سال 4 میخوندم از اون موقع 3 سال میگذره ایه این بود که میگفت در جهان بی نظمی میبینید اینا بی نظمی نیست اینا اتفاقا نشونه نظمه نمیدونم کدوم ایه بود ولی مضمونش رو یادمه دقیقا
اینکه ما باید بپذیریم که آقا من فراموش میکنم اصلا اگر من این تضاد فراموش شدن رو بپذیرم خیلی راحت تر میتونم از پس زمان هایی بربیام که قانون فراموش میکنم و سرگرم دور و اطرافم میشم و خودم برگردونم به مسیر
عشق به قید و شرط دارم میگم خب درسته من میپذیرم
بجای اینکه بگم چرا من به قانون عمل نکردم یا فراموش کردم میگم خب متوجه شدم که باید هربار بیشتر حواسم جمع باشه
فقط کافیه بتونم زمان بیشتری در مسیر تکامل خودم نگه دارم
یعنی زمان های آگاهانه موندن من توی مسیر تکامل سنگینی کنه بر زمان هایی که نبودم.
چقدر این طبیعیت اطراف شما رویایی بود یا اینکه من دارم رویایی میبینم!؟؟؟
استاد من تصویر ابر و درخت روی دریاچه میدیدم میگفتم اینا فوتوشاپه اما با دیدن این دریاچه و در ادامه در قسمت های اول سفر به دور امریکا دقیقا همونجایی که خانم شایسته و شما داشتین اون بطری تصفیه آب تست میکردین و بعدش لحظات بعدی که خانم شایسته فیلم گذاشت از دریاچه توی استیت پارک برام طبیعی تر شد که ارهه میشههه، خیلی جالبع!!
عاشقتونممم
در پناه خدای عزیزم😅😁❤️✔️
مریم درویشی 3 آذر 99
سپاس خدایی را که همهههه چیز،از،آن اوست
سلام به عزیزانم در این بهشت زیبا
باز هم سوالات و کنجکاوی ها در مورد مایک عزیز و شنیدن اینکه استاد سخخخخترین تصمیم رو گرفته و میشه اینو قششششنگ از،فرکانس صداش گرفت و تو فایل اعتماد به رب و قربانی کردن اسماعیل دیگه واضضضضح عشق استاد،به مایک مشخص هست
ذهنم آلارم داد و اومد گفت نفیس بیا از،خواسته دوقلو داشتن دست بردار و گرنه تو هم مجبوری تصمیمات سخخخخت بگیری هااا قرآن هم میگه مال و اولاد،وسیله آزمایش هستن
بیا از حلما و آلا و محمد هانی و سامی و محمدحسین لذت ببر خودت بچه میخوای چیکار همین هارو تا یه چیزی میشه محمد هانی آلا رو میزنه ناراحت میشی کسی چپ نگاه آلا میکنه حست بهم میریزه تو که خودت میییییدونی پاشنه آشیلت بچه اس و در مقابل بچه ها میخوای خار به چشم خودت بره به پای اونا نره مثه استاد،تازه این حس رو در مورد بچه های خواهر برادرت داری ببین واسه خودت چی بششششه اصلاً شاید تا الان بچه تو زندگیت نیومده دلیلش اینه که تو به این نتیجه برسی که نباشه بهتره
خودت یادته چقدر با همین روحیه ازاداته طلبت و خودسری هات و همفرکانس نبودن با پدر مادرت و اذیت کردیشون حالا اگه بچه ات همونجوری بشه چی ببین دقیقا مایک تو سنی که استاد از خونه رفت زد بیرون چون با خانواده اش هم فرکانس نبود تو همون سن ها مایک از استاد جدا شد فرکانسش
اگه بچه ات با تو هم فرکانس نباشه مجبور بشی مثه نوح رها کنی بچه ات رو چی ؟
اگه قرار باشه مثه مادر موسی تو دریا رهاکنی چی؟؟؟
و داش تماااام تلاشش رو میکرد و میخواس منو قانع کنه آشغال رو بزارم زیر مبل
بجای،اینکه رها بودن و توکل استاد و توحیدی بودن رو یاد بگیرم و رشد،کنم بیام از،بیخ مسئله رو پاک کنم و از خودم لذت تجربه مادرشدن خواسته قللللللبیم رو بگیرم
خواسته تجربه شونه کردن موهای ناز دخترم دختری که خدا به خودم هدیه داده
تجربه دوختن لباس های خوشگل خوشگل برای دختر خوشگلم که تنش کنم و ببینمش و لذت ببرم که مثه مامانش زیییییباس
لذت دوساله شدنش که لباسایی که هنوز نیومده برای اون سنش دوختم که ایمانم رو نشون بدم که در زمان مناسب میاد تنش کنم
لذت بردن از دوختن و پوشیدن لباس ست های مادر دختری
و خدارو شکککککر کردن های عاشقانه که لایق امانت داریش هستم
لذت بردن از پسر عزیزم و دیدنش و تحسینش کردنش که ان شاءالله پسرم یه پسر مووووفق بشه و من ببینم و اون حسی که مادر کریستین رونالدو داشت وقتی سرش رو شونه پسرش گذاشته بود و چقققققدر حس قششششنگی داره که مادر همچین پسری باشی و هرباااار با دیدن مادرای بچه های موفق و صالح خودت رو تجسم میکنی و اششششک تو چشمات جمع میشه وقتی میبینی این پسر موفق این دختر موفق و صالح قششششنگترین هدیه های الهی بودنو تو للاااااایق این امانت های الهی بودی
و میخواس قانعم کنه بیام تا اخر عمر خودم رو از این لذت ها محروم کنم
ولی من نمیییییخوام خودم رو از این حق طبیعیم محروم کنم دنیا جمع بشه بگه بچه چیه و خوشبحالت آزادی راحتی من میخوام این لذت هارو تجربه کنم و رها بشم ازش
خدا به حیونا تند تند چند قلو میده و اونا دست خدا میشن موجودات بیان به این دنیا
من میخوام تجربه شییییرین شیردادن به بچه رو تجربه کنم و ازش رها بشم
همین آلا قشششششنگترین حس های دنیا رو بهم میده صداااااش دیدنش همینکه دقییییقا شبیه منه و بابام بهش میگه نفیسه کوچولوی من این دیدن یه موجود که شبیه تو هست و باهاش بااااازی میکنی و باهاش عااااشق کودکی کردن شدی این فرکاااانس عششششق خاااالص که به الا دارم میخوام بیییشتر باشه در کنارم باشه صبح بیدار شم ببینمش شب خودم بخوابونمش
دوست دارم گوشام رو بگییییرم از کسایی که میگن بچه سخته ،
بچه عشششششقه من میخوام مثه ماهی سالمون بررررم تو بهترین جای دنیا بچه هام رو به دنیا بیارم بهاش رو هم میییییدم برای تجربه این خواسته ام
فققققط،باید یااااااااد بگیرم قوی بشم متوکل تر بشم توحیدی تر بشم این پاشنه آشیلم رو درست کنم نچسبین رو یاد بگیرم وابسته نبودن رو تمرین کنم
بیام ببینم وقتی،خدا یه کلاغ رو فرستاد تا قابیل که قتل مرتکب شده هدایت بشه به خواسته اش که با جسد قابیل چیکار کنه بیام منم رها بودن از بچه ها رو بعد از اینکه میتونن روی پای خودشون وایسن رو از حیوانات یاد بگیرم اصلا خدا همینو شاید میخواسته بهمون یاد بده که میبینیم حیوونا تا یه سنی از خودشون میزنن تا پای جونشون پای بچه وای میسن و بهش خدمت میکنن ولی وقتی شکار کردن رو یاد،میگیره بچه اش،ولش میکنه مثه فرهنگ اروپایی امریکایی ها که اگه بچه اشون بعد یه سن از خونه پدر مادر نره پرتش میکنن بیرون فرهنگ من اشتباه بوده که باید بچسبم بهش و تا اخر عمر بهش خدمت کنم و اگه اینحور نباشه بگن ما که حیوون نیستیم بچه امون رو ول کنیم ما انسانیم اروپایی ها احساس ندارن و ما خوبیم و….
مائیکه شنا کردن رو از حیونا یاد گرفتیم شاید تربیت بچه و رها بودن رو هم باید از،حیوونا یاد،بگیریم و اصلا یکی از دلایل خلقت حیونا همین بوده که ما ازشون اینا رو یاد بگیریم
و الان مطمئن هستم دلیل اینکه خواسته من اتفاق نیوفتاد ۱۲ سال بدون دلیل فققققط واسه این بوده که خواسته من یه فرزند صالح بوده
رب هب لی من الصالحین
و من با اون صالحین هم فرکانس نبودم من باید مادر قوی بودن رو یاد بگیرم من باید رها بودن رو یاد بگیرم من باید پاشنه آشیلم که بچه هست درست کنم که من فققققط دست خدا هستم و دروازه ورود یه بنده خدا برای تجربه خواسته هاش آزاااادانه من حافظ و وکیل بچه ام نیستم من مااااالک بچه ام نیستم و اگه خودم رو مالک بدونم شرک ورزیدم چون خدا احدیییی رو در حکم مالکیتش شریک نکرده
من فقققط،دست خدام که خدا از من استفاده میکنه بنده ازادش به این دنیا بیاره و من اجازه دارم فقط میتونم از ثمره اش که خنده هاش و شادی هاش و درسهایی که خدا با دیدن اون قرار هست بهم یاد بده و من رشد،کنم استفاده کنم و لذت ببرم همونجور که دارم از الا و محمد هانی چقققققدر درس یاد میگیرم
من باید یاد،بگیرم بچه ها آیینه پدر مادر هستن که خدا باهاشون به ما یه سری درس ها یاد میده
من باااااید یاد بگیرم با پدر مادرم و حتی همسرم به صلح بیشتری برسم و مهر بزنم به زبونم که بخوام حتی تو دیدگاههام قضاوتشون کنم حتی اگه نیتم خیر باشه تا بقیه چیزی یاد بگیرن و عیبهاشون رو بگم و قضاوتشون کنم چون اونا مامور قوانین الهی شدن و با ایجاد تضاد منو به خدا رسوندن و بیشتر ببخشم و کمتر قضاوت کنم تا جهان منو تو شرایطی،قرار نده که بخوام اون کارا رو با بچه ام انجام بدم و بچه ام هم بشه کسی که منو قضاوت میکنه و این سلسله معیوب ادامه دار بشه
من باید بیام به جای حذف صورت مسئله اینجوری نگاه کنم که ببببین خدا مایک رو به مادرش برگردوند خدارو شکر الان مامانش به ارزوش رسید منم به آرزرم میرسم خدا در زمان مناسب بچه هام رو بهم میده و هییییچی نمیتونه جلوش رو بگیره و مادرش چقققققدر خوشحاله از اینکه عشقش پیششه
من فققققققط باید جاهلانه رفتار نکردن رو یاد بگیرم
من فقط باید میل به حمایت کردن رو پاک کنم از وجودم
من فقققققط باید منذر و مبشر بودن رو یاد،بگیرم
من فققققط باید مثه مادر های حیونا رفتار کردن رو یاد بگیرم
من فققققط،باید تمرکز کردن بر زیبایی های بچه ها و اطرافیانم و صحبت کردن در موردشون رو یاد،بگیرم
من فقط باید کنترل نکردن و از جلوی راه خدا کنار رفتن رو یاد بگیرم
من فقققط باید دخالت نکردن در امور خدا رو یاد بگیرم
من فقققط باید امانت دار بودن رو بفههههمم
من فققققط،باید اینکه ما روح مجردیم مجرد به دنیا میایم مجرد از دنیا میریم و نچسبیدن به روابط،دنیایی رو یاااااد بگیرم
من فقط باید یااااد،بگیرم
هرکه در آسمان و زمین هست از آن خداست
خدایا هر انچه که در زندگیم دارم از آن توست.
سلام به استااد عزیزم ومریم جاااان
از اونجایی که بیخوابی به سرم زده گفتم بیام اینجا و ستاره قطبیم رو بنویسم
خدایاشکرت بهترین عشق دنیااا رو دارم
خدایاشکررررت مهترین خواسته من تیک خورد و من خلقش کردم
خدایا همبنطوری که من به سادگی و با توحید عملی به خواسته ام رسیدم قطعا به بقیه خواسته هام میرسم به شرط ایمان وتقوا وکنترل ذهنم
خدایا من بدون تو هیچ هیچم
خدایا من هر انچه که تا الان در زندگیم دارم از خود توست. از وجود عشق نازنینم..از این نی نی کوچلوم.از این خونه خوشگلی که دارم..از حموم این خونه از مغازه زیبا ومطمنم به اون درآمد دلخواهم میرسم
من الهام تعهد میدم اخر راه ثروتمند شدن رو پیدا میکنم
یا ثروتمند میشم یا میمیرم راهی وجود نداره
من آخرش باید به خواسته ام برسم.
من باید روی باورهای ثروت سازم کار کنم.
من باید مولد ثروت باشم
من باید در این دنیا لذت ببرم
من باید در این دنیا به هرانچه که مبخواهم برسم و امتحانش کنم
من لایق ثروتمندشدن هستم.
ثروت مساوی با توحید.
هرچقدر ثروتمند باشم توحیدی تر عمل میکنم.
تضاد میاد به من یاد بده من ارزشمند و لایقم
و بیشتر بخوام و برم بالاتر
دیدن امکانات جدید و پیشرفت جهان با سرعت به من یاد میده که منم بخوام و میتونم داشته باشم و لایقم و برم بالاتر
وقتی فردی از تجربه توحیدییش میگه و وابستگی ها رو میشکنع بهم یاد میده که من لایق و ارزشمندم تا خیال راحت رو تجربه کنم
زندگیم رو دوتایی با خدا ببینم
و بقیه رو مهمونهایی ببینم که میان و میرن
حتی خودمم مهمون خدام اما همیشه دوتایی با همیم
از اون میزبانهاییه که همیشه میگه تو که مهمون نبستی خونه خودته
همیشه راهنماییم میکنه کمکم میکنه همیشه کنارمه
هرچی هست رو در اختیارم قرار میده
هر ثانیه میپرسه چیزی نمیخوای؟چیزی لازم نداری؟
حمایتم میکنه
قدرت و نیرو بهم میده تا کارا رو انجام بدم
من هیچ وقت تنها نیستم
همیشه با همیم
بهم پیشنهاد میده تفریح کنیم
میگه من اینارو هم دارما
کافیه بخوای فراهمش کنم
هرچی میخوای بهت میدم
هر لحظه اینجا کنارتم
هیچ وقت نمینمیخوابه
هیچ وقت حواسش پرت نمیشه
خدا منو همین جوری که هستم میخواد
هیچ توقعی ازم نداره
عاشق منه
دوسم داره
فقط ازم میخواد همه چیم برای خودش باشه
انقدد براش مهمم
انقد لایقم
انقد ارزشمندم
الماس وجودم رو بهم هدیه داده
سر تا پام رو طلا گرفته
میگه چی میخوای هرچی میخوای بهت میدم
بند بند وجودم طلاست
بند بند وجودم گرانقیمته
بی نهایت ارزشمندم
بی نهایت مهمم
در جهان من اصل منم
در جهان من اول شخص منم
شخصیت اصلی فیلم منم
در جهان من شاهزاده منم
در جهان من گرانبها منم
در جهان من تنها من هستم و خدا
ادمها رو فرستاده برای کمک به من
برای عشق به من
برای خدمت به من
در جهان من
من لایق عالی ترین سطح زندگی هستم
در جهان من
من لایق باکیفیت ترین حد زندگی هستم
اون وقت به بقیه ش فکر میکنیم
بذار حق طبیعی زندگیم رو تجربه کنم
بعد به بقیه چیزها فکر میکنیم
حق طبیعی من اینه حداقل واحد پولی برام هزار میلیارد باشه
حق طبیعی من اینه نهایت عشق رو دریافت کنم
از آدمها
از دوستان
از خونواده
از یار
حق طبیعی من اینه همیشه کمک های الهی رو دریافت کنم و خدا کارام رو انجام بده
حق طبیعی من اینه که شاد و سرخوش باشم
مست عشق الهی باشم
حق طبیعی من اینه آرامش رو تجربه کنم
حق طبیعی من اینه احساس کنم نور چشمی خدا هستم
حق طبیعی من اینه آنچه لایقش هستم رو زندگی کنم
هرچیزی که هست رو خدا برای من آفریده
لایق اینم از هر نعمتی بتونم استفاده کنم
من فرد هایلایت شده و مهم جهان خودم هستم
من تو جهان بقیه ادمها نیستم
هروقت تونستم کله م جای کله اونها باشه اون وقت تو جهان اونا ام
در جهان من فقط منم و خدا
هر حرفی ک از آدما میشنوم
هر رفتاری که از آدمها میبینم
هربرخوردی ک از آدمها تجربه میکنم
خواه دلخواه خواه نادلخواه
تماما در حال نشان دادن درون من به خودم هست
به من نشان میدهد با خودم چه رفتاری دارم?
در مورد نعمتهای خدای خودم چه باوری دارم؟؟
نعمتهای خدای من اعم از پول و ادمها
چه باورهایی در مورد خداوند دارم؟
باید از آدمها تشکر کنم
حتی اگر با تمام وجودم حالم بد شد
بدانم نعمت است که من را به خودم نشان می دهند
نجنگم با آدمها
نجنگم با محیط بیرون
با تمام وحود باید ممنون همه چیز و همه کس باشم
اگر شرایط بیرونی نبود
من از کجا میفهمیدم در ذهنم چه خبره؟؟؟
اون وقت با ادامه روند اشتباه نهایتا جهنم را تجربه میکردم و هرگز نمیفهمیدم
اما باید خوشحال باشم که دنیای بیرون وجود دارد
من عاشق آدمها هستم
من عاشق شهرم هستم
من عاشق کشورم هستم
من عاشق خدا هستم
من با خودم در صلحم
من با خدای خودم در صلحم
من کافی هستم
چون خدا برای من کافیه
خدا با منه
من تنها نیستم
من صدنفرم
من هزار نفرم
من میلیارد ها نفرم
من بی نهایت فردم
چون خدا با من هست
من بی نهایت ثروتمندم
چون ثروتمندترین فرد جهان کنارم هست
من بی نهایت خوشبختم
آدمها دوسم دارن
آدمها عاشقمن
آدمها دارن ب من کمک میکنن
چه بدونن چه ندونن
چ بخوان چ نخوان
چون خدای من در وجود اونهاست
و در نهایت همه چی ب نفع منه
چون من باور میکنم
من باور میکنم خدا یارمه
خدا یاورمه
خدا رفیقمه
خدا دوستمه
خدا پدرمه
خدا مادرمه
خدا خواهرمه
خدا برادرمه
خدا همه کس منه
خدا همه چیز منه
با ارزش ترین دارایی منه
من به همین دلیل ثروتمندترینم
خوشبخت ترینم
ثروتمندترینم
خفن ترینم
زیباترینم
کافی ترینم
جذاب ترینم
دورم شلوغ ترینه
بهترین ها اطرافمن
لایق ترینم
ارزشمندترینم
سپاسگزارترین موجود دنیا میشم
وقتی به یاد میارم که هستم
وقتی به یاد میارم من کی ام؟؟؟هممون بخشی از روح خداست
چقد بالاست این ارزش و لیاقت
چقد عظیمه این روح
چقد خوشبخته
چقد بی نهایت و بی نظیره
الهی شکرت
خدای من
من به خودم ظلم کردم
تو من رو لایق و گرانبها آفریدی
تو همیشه ارزشم رو بهم یادآوری کردی
تو همه چیز رو برای من آفریدی
و من رو برای خودت
من برای تو
زندگیم برای تو
وجودم برای تو
همش خودتی
من از خودم چیزی ندارم
خدا برای من کافیه
تو برای من کافی ترینی
تویی ک ب من ارزش دادی.
روح خودت رو مساوی با من قرار دادی
اجازه دادی توئه زمینی بشم
اجازه دادی توئه مادی بشم
اجازه دادی انقد ارزشمند و لایق باشم
من رو غرق نعمت کردی
نعمت رو بر من تمام کردی
با هدیه دادن خودت به من
اجازه دادی که تو بشم
به من آگاهی دادی که من این جسم نیستم
این نعمت توئه به من
من ذهن نیستم من افکارم نیستم من فکر کننده نیستم من ناظر بر افکارم هستم
من همانم که میتونه ذهنش رو کنترل کنه
من های مختلفش رو کنترل کنه
که به جای من اصلیش میخوان بیان روی سطح
من با آگاهی سعی میکنم این ذهن رو کنترل کنم
منیتهای مختلف رو کنترل کنم
اونا من نیستم
فقط از ورودیهای من وارد شدند
عاشق خودمم
عاشق جهانمم
عاشق خداوندم
عاشق آدمها هستم
عاشق آسمان و زمین و تمام خلقتم
خدای من شکرت
تو من رو دوباره زنده کردی
دستم رو گرفتی
ببخش جاهل بودم
من که هیچی نمیدونم
اینا رو هم تو میگی و مینویسم
تا رو ذهنم کار کنم
عشق من عزیز من رفیق من
سپاسگزارم
به نام خدا
سلام دوست گرامی
وقتی کامنت رو خوندم خیلی جملات مثل جملات تاکیدی و باورهای عالی بود
ممنون ازت که خود نوشتی و خود و خدای را یکی دیدی هر دو مهمان جهان جهانی که مهمان و صاحب خانه یکیست
خیلی لذت بردم از کامنت شما
تشکر
شاد موفق و پیروز باشید