شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-23 06:38:052023-05-25 12:32:18شکارچی نکات مثبت باشیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید
سلام استاد جونم وقتی دارم این کامنت را مینویسم که سعی کردم آرام بشم و این همه احساس ذوقم باعث نشه من یک سری نکاتی که دوست دارم را بنویسم از دست بدم
روایت حال امروز من
طبق روال هر روز وارد سایت شدم. جان!!! فایل جدید و استاد و اون طبیعت جذاب
اسم فایل :شکارچی نکات مثبت چشمام ستاره ای شد و فایل را پلی کردم تو دلم گفتم چه جالب هم اسم بازی ماست و چون یاد گرفتم ازتون هر چیزی که احساس خوب بهم میده نشانه مثبت ببینم گفتم پس این بازی خوب بوده که خدا اینجوری این اسم را جلو چشمم آورد حالا این افکار تو صدم ثانیه تا بزنم رو دکمه شروع فایل اتفاق میفتاد
بعد که استاد گفتند میخوایم کامنت یکی از دوستان را بخونیم و گوشی تو دستشون بود و اسم فایل هم معرفی و نتیجه ای از دوره های سایت نبود ضربان قلبم رفت رو هزار قلبم و مغزم احساس خنکی داشت
همین جا بود که درگیری نجوای شیطانی با نجوای الهی شروع شد که گوشه ای از گفتگوهاشون را مینویسم
نجوای شیطانی :بابا فکر کردی استاد میاد کامنت تورا بخونه؟؟!!!
نجوای الهی :آره حتما به چشم استاد اومده
نجوای شیطانی:بابا یک نفر هم رو کامنت تو نظر نداد حالا استاد حرف بزنه؟؟؟؟
نجوای الهی:ببین نوشته شکارچی نکات مثبت همین نشونه است حالت را باهاش خوب کن
نجوای شیطانی :دلت را صابون نزن توکلا 6تا رای آوردی مگه تو خواب ببینی
نجوای الهی:ببین عارفه الان استاد اسم تورا میگه و چون خونه آرومه بچه هات از شنیدن اسم تو حساس میشند و چون اسمت جز اسم های کمه می فهمی صد درصد خودتی و از ذوق به آسمون می پری و بچه ها میدوند میاند سمت گوشی تا ببیند چرا استاد اسم مامانشون را صدا زدند
این اتفاق ها درکنار بدن یخ کرده و دستانی که میلرزید و هیجانی که هی بالاتر میرفت واینترتی که قطع و وصل میشد ادامه داشت تا استاد با اون لبخند زیباشون گفتند کامنت عارفه عزیز…..
دقیقا عرفان پسرم تیز شد به سمتم و از جام پریدم و دیگه اصلا اون لحظه متوجه نمیشدم دارید چی میگید
و میزدم تو گوش خودم و به دخترم میگفتم من خوابم یا بیدار (دقیقا تازه معنی این حرف را متوجه شدم)
و حالا نت بازیش گرفته بود و هی قطع میشد و من گریه میکردم و سجده شکر میکردم (بماند دیروز تو تمرین ستاره قطبی نوشته بودم خبری بهم برسه که از ذوق به سجده برم و امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشته بودم تو گوشیم یه خبر خوش برام بیاد) الله اکبر به اعدالتش قسم ما خودمون داریم زندگیمون را میسازیم
زدم تا دانلود بشه و با ذوق با بچه هام از اول فایل شروع کردیم به دیدن از اول تا آخرش اشک میریختم میگفتم خدایا شکرت غیر از لطف و عنایت تو هیچی نبوده.
وقتی استاد میگند فاصله روح با خدارا باید کم کنیم و بعد الهامات میاد همینه.
عارفه استاد داره کامنت تورا میخونه؟؟ کامنتی که اصلا6تا رای آوردی بود!!!
کامنتی که یک نفر روش جیزی نگفته بود!!!!
استاد وقت گذاشتند براش یک فایل تهیه کردند؟؟؟
جوابی که به خودم میدادم با آموزه های استاد:
آره تو به خدا وصل بشو خودش کارش را بلده
یه روزی میگفتی یعنی میشه چیزی بگی که استاد لایک کنند و الان فایل گذاشتند
آره عارفه اون موقع که میگفتی توکل میکنم به توانای شکست ناپذیر مهربان و قدرت را از بنده هاش، برداشتی و دادی به خودش پس بدون، تعداد رای و کامنت ملاک تو نباید باشه
ملاک تو فقط وصل شدن به منبع الهی باید باشه.
استاد جانم هربار میومدید بقیه کامنت را بخونید لبتون میخندید دنیارا به من میدادند
میگفتم استاد جان من وسط بهشت ایستاده اند اسم منو. میارند و کامنت منو میخونند؟
اشک و سپاس بود که امروز به درگاه خدا داشتم
و خدای نازنینم(آرام جانم) بهم فهموند چند ایده پولساز که بهت الهام کردم را جدی بگیر (اینم جز تمرین ستاره قطبی بود که خواسته بودم با یک نشانه جدی بهم بفهمونه قدم هام را محمک بر دارم)
وای خدا….. فقط دلم میخواد برم تو تِراس داد بزنم و بگم میبالم به خودم که سجده گر همچین پروردگاری هستم خدااااااایا شکرت
نتیجه این چند روز از بازی شکارچی نکات مثبت
ما هر روز به اصطلاح گفته های استاد داریم زندگیمون را روغن کاری میکنیم
اوایل ذهن بچه ها درگیر این بود مامان آخه چی بنویسم
بعد بهشون میگفتم مگه نمیگید خیلی از نرمی شلوارتون خوشتون میاد؟؟؟ میگفتند :خب بله میگفتم همین احساس خوب را بنویس اونا هم ذوق میکردند و باعت میشد ذهنشون بازتر بشه
موضوع بعدی درک درستی از سیر تکامل و قدم به قدم رشد کردنه
بچه ها به مرور غیر از اینکه توجهاتشون بزرگتر و جذابتر میشد از احساس خوب بقیه هم حس خوبی بهشون دست میداد مثلا یه شب دخترم نوشته بود با حس خوب غذا خوردن مامانمم بهم حس خوبی داد یا پسرم نوشته بود اینکه مامان همیشه لبخند به لبشون هست
یا دخترم وقتی از باشگاه والیبال برگشت و گفت مامان باد میومد و من از کنار گندم ها داشتم رد میشدم یه صدای از تو دلشون میومد خیلی خوب بود
و چقدر شب ها به ساعت 10که میرسه ذوق دارند و پا زمین میزنند که مامان بریم تو اتاق بخونیم
و همین خوندن چقدر باعث لبخند میشه روی لبمون گاها از نکات مثبت بعضا خیلی مسخره ای که فقط نوشتند که یکی از بقیه بیشتر باشه حسابی باعث خنده است دست خط های خودمون که به سختی میتونیم بخونیم و خخخخ
درس بعدی آگاهی مبحث تشخیص اصل از فرع بود
اینکه بچه ها در هین بازی گاهی درگیر فرع میشدند برای زودتر نوشتن و اینکه اعتراض به تقلب کردن اون یکی از خودشون داشتند
و من براشون باز میکردم که ما اصل هدفمون حال خوب و احساس خوبمون بوده اینکه خود تقلب و لج ولج بازی فرعه و احساس خوبی با خودش نداره پس ما قرار نیست با این بازی درگیر حاشیه بشیم
و الحمد لله به لطف الله همچنان بازی را داریم ادامه میدیدم و همبن الان با اتفاق خوب امروز هر دوشون سریع ابن احساس خوب را در دفترشون نوشتند
و واقعا چقدر داره اتفاقات خوبی برامون میفته
استاد جانم ممنون بابت دعا خیرتون که برای منو بچه هام داشتید و خدا میدونه تا الان چند بار پسر با ذوق اومده منو بغل کرده و بوس کرده و گفته مامان بهتون افتخار میکنم که اسمتون را استاد گفتند و من تو قلب اعتبارش را میدم به خدا و به پسرم گفتم هرچی بوده از لطف الله بوده مامان جان
استاد هرچی بوده بعداز لطف الله آموزه های دلسوزانه و شفاف شما بوده که باعث میشه ما ذهنمون را به چالش بکشیم و جهان هستی جوابمون را بده
واقعا وقتی به خودش وصل بشیم الهامات مثل روز برات روشن نمایان میشه
چون وقتی کامنت را داشتید میخواندید به جرات به یقین رسیدم که این نوشته ها به دست من تایپ شده بوده ولی کسی دیگه داشته میگفته و من میدیدم واقعا چقدر به تمام جوانب توجه شده به قول شما اسمش، پاداش ها، دستاور های بازی، حتی رنگ خودکار الله اکبر
اونم در روزی به من این بازی الهام بشه که شما اون فایل بی نظیر را گذاشته بودید وای خدای من دارم دیوانه میشم
چقدر همه جیز در زمان و مکان درست اتفاق افتاده
نشانه ای که همین الان داره رخ میده که دخترم با اینکه تو خونه ما اصلا فوتبال دیده نمیشه بگم یک به هزار بار
داره برای خودش گزارش فوتبال میکنه و میگه فلانی گل میزنه و بعد سجده شکر به جا میاره و شکر خدارا میگه
همین که داره میفهمه باید تو هر لحظه شکر خدارا بگیم واقعا خداراشکر برای این آگاهی بچه هام
مرسی استاد جونم
مرسی مریم جان که بارها گفته چقدر تاثیر تو زندگی من داشتی
عاشق شما عارفه
سلام لیلای عزیزم
چقدر خوبه که شما از همین الان از فرصت کنار خواهر زاده هاتون بودن دارید اینجور مثبت استفاده میکنید اگه اشتباه نکنم خود کامنتتون زیر این فایل را که گذاشته بودید خوندم و چقدر تحسینت کردم که وقتی آخر هفته ها اونا میاند خونتون روی نکات مثبت توجه میکنید
و درباره تعداد رای ها و کامنت ها اگه دقت کرده باشید ذهن نجواگر شیطانی این موضوع را برام پرنگ. میکرد و نا امیدم میگرد که من اونی نیستم که کامنتم دیده بشه وگرنه تو این سایت زیبا هرچی بنویسیم برای خودمون در آینده ردپا به جا گذاشتیم
خیلی خوشحالم برای بودن در کنار تک تکتون
سلام رضوان جان عزیزم
مرسی از توجهت و مرسی از تحسینت مطمئن هستم هرچی ما تحسین میکنیم دیگران را این حسن درونمون به یک ویژگی مثبت تبدبک میشه
خاطرم هست این چندباری که رفتم پارک و شده بود برای دختر خانمی دوست هاش تولد گرفته بودند وقتی از کنار اون دختر خانم رد میشدم بهش تبریک میگم فارغ از اینکه اون چه عکس العملی بهمون نشون میده ولی انگار داشتم این حس خوبی را به خودم تقدیم میکردم و برام جذاب بودم
و باید خدمتتون بگم به لطف الله بده دوقلوهام از دو جنس مختلف هستند عرفان و مهدیس و خصوصا تو این سن که دختر داره به رشد جسمی و عقلی بیشتری میرسه ولی پسر نه یکم تنش های میتونه بیشتر باشه ولی ما یاد گرفتیم از آموزه های استاد که در هرلحظه بتونیم حالمون را خوب نگه داریم و تمرین کنیم کمتر تو حال بد بمونیم
و خداراشکر بچه ها هم. میدونند هرچی بیشتر درگیر بحث بشند اتفاقات بدتری رخ میده براشون و رها میکنند
خداراشکر برای بودن در کنار شماها
هر چی خیره از لطف پروردگاره
سلام فهیمه جانم
بینهایت سپاسگزار خداوند هستم که حتی در اوج خوشحالی هم به ما نشانه هایی از آگاهی میده
و از اتفاقا های ریز تا درشت را رقم میزنه که بهمون بشه بنده ی من اگه تو. خواسته هات به جایی رسیدی که مینویسی خدایا منو تسلیم محض خودت کن پس باید نشون بدی که تسلیمی به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و همین حرفشون هنیشه تو گوش من صدا میکرد و میگفتم کو عملت حتی شده بود داشتم حرفی میزدم تو هین غذا خوردن و طعم غذا تو دهنم عوض میشد میفهمیدم نیاید این حرف را بزنم و میگفتم چشم بماند اوایل سرکشی میکردم ولی چون ازش خواسته بودم خداییش قشنگ از اون سرکشی منو میکشید پایین هنوزم همین توره من تازه دارم تمرین میکنم تسلیم محض خودش بشم و چه زیبا اسارتیه اسیر بودند خداوند
هرچی بوده از لطف خودش بوده
چقدر خوشحالم در کنار شماها هستم
سلام مونای عزیزم
مرسی از احساس خوبت توی کامنت
واقعا هذی من فضل ربی
هر چی هست از فضل خودشه
و استاد توی جلسه یک آفرینش قشنگ میگند. میگند خدا مارا تواین جهان مادی آفریده تا دستی بشیم از دستان خودش که این جهان را رشد بدیم و گسترشش بدیم
و وقتی میبینیم خدا اینجور ما را قدرتمند آفریده اینکه حالا فلانی چی گفت فلانی چی پوشید و…. میشه حاشیه زندگیمون که خودمون را از اصل دور میکنیم
خداراشکر میکنم که در کنار شماها هستم وازتون یاد میگیرم
سلام اسداله عزیز
دقیقا اینجاش برای خودم کلی درس داشت که ببین عارفه ذهن نجوا گر میگرده چیا برای تو بزرگش میکنه که نتفه ی نا امیدی را بکاره ولی ما یاد گرفتیم از درس های استاد که هرجا ناامیدی هست ترس هست نگرانی هست اضطراب هست….. شیطان همون جاست و خوشحاله
و من به شخصه خوشحالی اونا نمیخوام و خوشحالی خدارا میخوام
و باورتون شاید نشه من با توجه به روابط عمومی بالام اصلا دوستی ندارم نمیدونم چرا گاها بودند ها ولی اعتراف میکنم خودم به ادامه رابطه علاقه ای نداشتم و وقتی تو ستاره قطبی از خدا خواستم چندتا دوست خوب تو مسیر زندگیم برام قرار بده یک روز صبح تو هین تمرین بهم دوستام را معرفی کرد و گفت این دوست ها برای یک عمرت بسه
به شماهم معرفیشون میکنم
شادی
امید
نشاط
ایمان
سلامتی
پنج تا دوست درجه یک و واقعا حسشون کردم سلامتی یکم سنشون از بقیه ما بیشتره و با تجربه ترند خخخخ فقط تو ذهنم نتونستم درست بسازم که خانم هستند یا آقا ولی فعلا آقا هستند
خانم شادی
آقای امید
خانم نشاط
آقای ایمان
و… آقای سلامتی
و همون روز فکر کردم هرجا برم اینا کنارهم هستند و کلی باهم داریم شیطونی و بازی میکنیم و میشینیم و از آگاهی هامون میگیم خداراشکر که خودش خوب بلده هر بنده اش را چطور به آگاهی برسونه به شرط اینکه خودمون بخوایم
خیلی خوشحالم در کنار شما هاهستم
سلام فاطمه عزیزم
مرسی از انرژی خوبتون و احساس خوبتون
دقیقا این موضوع تعداد رای ها برای هر کدام ما باز درسه که تو زندوی هامون و برلی رسیدن به اهدافمون دنبال این نباشیم چند نفر این ایده را میپسندند یهو میبینیم همون ایده تو یک شرکت وقتی معرفی میشه فوق العاده ازش استقبال میشه و نا بابد به قول استاد به الهام هایی که بهمون میشه ایمان بیاریم
واقعا عاشقانه میپرستمش
سلام سوزان عزیزم.
وقتی هرچی بتونیم هر راهی پیدا کنیم که ذهن خودمون و بچه ها که یک لوح سفید هستند را به سمت دیدن زیبایی ها ببریم واقعا اثر پروانه ای فوق العاده ای رخ میده
کاری هم به بدنه جامعه نداریم که چطوری میخواند فکر کنند مهم ماییم زندگی خودمون
شما دقت کن تو تمرینی که من گفتم فقط بازیکن هاش خودم هستم و بچه هام شاید سدال بشه پس بابای خانواده کجاس
جواب :با اینکه همسر من با ابن قانون آشنا هست و گاها حرفای استاد را گوش میده و تایید هم میکنه ولی خیلی جدی نیست تو مباحث من اینو وقتی فهمیدم که تو دوره ها تمرین ها را انجام نمیدادند و من هی میخواستم بهشون بفهمونم که با تمرین ها نتیجه میاد(اشتباه اون موقع های من) یا هی میخواستم بهشون بفهمونم که آقایون زیادی توی سایت فعال هستند که بدونند وقت را بهانه نکنند(اشتباه من)
در صورتی ساعت ها مینشیند ستند و فیلم سینمایی میبینند پس وقت زمان بهانه است و بارها یاد میگیرم از استاد که ما اندازه پشه ای قدرت در تغییر کسی نداریم و بی نهایت قدرت در تغییر خودمون
پس این بازی را با بچه هام در میون گذاشتم و حتی جوری بهشون با احساس خوب گفتم که فقط دارم یه خبر میدم نه اینکه حتما باید شرکت کنند و انتخاب پای خودشون هست و خداراشکر خدایی که این الهام را کرد خودش میدونست اونارا هم بیاره تو این راه
الان جوری شده که من گاها سر کارم بودم میاند میگند مامان دقت کردید هنوز چیزی ننوشتید
و خداراشاکرم برای همه نعمت هاش و داشتن دوستان خوبی چون شما
سلام علیرضا عزیز
همشهری خوبم
دقیقا احساس خوب آدم های میشه از کامنت هاشون هم فهمید مثل الان که من مو به مو نوشته هات را احساس کردم حتی اون لحظه ای که داری یک جای مهم از یک کامنت را میخونی و اتوبوس میره رو دست انداز و خط را گم میکنی خخخخ
دقیقا گل گفتی اردیبهشت فوق العاده دیدنیه بماند که چند روزه وارد خرداد شویم ولی دلبری کردن خدا تمامی نداری مثل چند شب پیش با باران زیباش و رعد و برق هایی که آسمون را جذاب کرده دلبری میکرد و من با بچه هام تو تراس آهنگ باران تو که از پیش خدا میایی را گذاشته بودیم و بچه ها با صدای بلند میگفتند خدااااایا شکرت و همین باعث شده بود بچه های دیگه از خونه هاشون بیاند دم پنجره و ذوق کنند اصلا یک حال و هوایی شده بود.
سفرتون پر از رشد باشه داداش بزرگوارم
سلام سحر جانم
دختر تو خودت با حساس خوب کامنتت منو به وجد آوردی چقدر ابن خانواده بی نظیر واقعا هرچی احساست را خوب نگه میداری صد برابر به سمتت میاد به ظاهر شما داری از کامنت من احساس خوبت را میگی ولی خبر نداری من چقدر دارم با طرز نگاه تو احساس خوبی میگیرم خدای من واقعا به قول سحر عزیزم سجده هم کمه. سحر نمیدونی چقدر احساس پرواز دارم چقدر دارم میفهمم از وقتی از بنده های بندم را جدا کردم نه به معنای قهر ها نه به معنای قدرت دادن بهشون چقدر با خودم و خدا دارم عشق میکنم
اصلا انگار دنیا هم بهم پشت کنه پر از شور حالم
و واقعا دیگه تو فرکانس بد نمونم مثلا همبن امروز مامانم زنگ زد گفتند از عاطفه خواهرت خبر داری گفتم نه باهاش تماس نداشتم چیزی شده گفتند فلان شی دزد زده به خونشون و طلاها عاطفه را برده اول کار جا خوردم و باورت نمیشه تو. همون جا خوردنم داشتم به این فکر میکردم یعنی عاطفه و همسرش تو. چه مداری بودند و به مامانم گفتم الله اکبر خدا میدونه چقدر قرار ایمان این زن وشوهر بالاتر بره آیه قرآنه که ما و فرزندانتون شماره آزمایش میکنم
و بعد که زنگ زدم خواهرم به جای خیلی از آدم ها که تازه حال خراب تزریق میکنند گفتم سلام عزیزم خدا به خودت و همسرم قلب قوی و قدرتمند بده
و وقتی داشتیم از درس های این دزدی میگفتیم یادم افتاد روزی که خواهرم رفته بودند زمین باغی تو شمال بخرند که الان چند وقت پیش آخرین چکش باید پاس میشد بهم گفت به صاحب باغ گفتم ببینید من الان که دارم با شما حرف میزنم روی طلایی که از اول زندوبم جمع کردم دارم حساب میکنم اینکه حالا برگردم خونه و دزد زده باشه باعث نشه فکر کنید ما میخواستیم دبه کنیم گفتم بهش عاطفههههههه!!! یادت اون روز اینو گفتی گفت آره گفتم الله اکبر (چون خواهرم هم یکم با قانون جذب آشنا هست ولی در مسیر پاکسازی و..) گفت دقیقا آقا… (همسرش) همش میگفت از آخرین تسویه حساب نگرانم میترسم جور نشه
وای سحر جان باورت نمیشه من چقدر داشتم مو به مو درس های استاد را میدیدم تو این اتفاق
اون روزی که خواهرم رفت برای خرید باغ و میگفت ما پا تو این مسیر گذاشتیم و حالا یا شره یا خیر هی میگفتم چه حرفی خواهرم انشا الله فقط خیره
اینکه میگفت عملا انقدر پول از باغ را داریم و بقیه اش را میخوایم چک بدیم و خدا انشا الله جور میکنه…..
تو دلم میگفت این با قانون مقایرت داره و استاد میگند چکی خریدن یعنی چیزی که هنوز لایقش خودت را ندیدی و گولش را نداشتی برای خودت کردی
ولی بازم میگفتم حتما خدا خیر میخواد و قراره هرکسی به نوبه ی خودش رشد کنه و خداراشکر خواهرم یادگرفته تو احساس بد نمونه و خیلی خداراشکر کردم وقتی احساس خوبش را دیدم در صورتی که بقیه تو سر و بار خودشون میزدند و ایمان دارم هزار برابر پولش برمیگیرد و هزارتا آگاهی به دست میارند
در کل سحر جان واقعا استاد درست میگند قانون بدون ردخور جواب نیده و با کسی هم شوخی ندار
بهترین هارا برات میخوام عزیزم