شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 3

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عارفه» در این صفحه: 41
  1. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    دومین کامنت من در قسمت شکارچی نکات مثبت

    استاد جان من مهربان راهنمایی که به جرات میتونم بگم از خدا خواستم و شمارا در مسیر راه من قرار داد روزی که به عجز افتاده بودم و میگفتم خدایییاااااااا منو از این منجلاب بی انگیزه ای در بیار از اینکه راه را نمبدونم چیه از اینکه می‌فهمیدم داشتم برده پیشنهاد های شیطان میشد و الان کلی ذوق میکنم و میگم خداراشکر عارفه از اون باطلاقی که برای خودت ساخته بودی به ایمان به الله اومدی بیرون خواستی و داری تلاش میکنی که یکی دیگه بشی و جقدر الان با خودت در صلح تری تا قبلا.

    قبلا حتی از حمام و دستشویی هم جون قرار بود تنها باشی بر حضر بودی ولی الان کیف میکنی از این تنهایی

    این تنهایی از سر افسردگی و قهر با مردم نیست این تنهایی یعنی خودت را که گم کرده بودی پیدا کرده باشی

    این خودی که خدارا در بر دارد

    خداراشکر بابت داشتن این خانواده زیبا

    درس های من از توجه به نکات مثبت

    نکته مهمی که امروز بهش رسیدم و کلی عشق کردم با خدا این بود که من برای اول خرداد بچه هام را کلاس ورزش ثبت نام کردم

    مهدیس را کلاس والیبال

    و عرفان را کلاس فوتسال

    و خیلی از این بابت که جور شد هر کدام در یک روز و یک زمان کلاسشون باشه خداراشکر کردم که من یک تایمی آزاد هستم و خونه آرامه و به یک سری کارها که دوست دارم میرسم

    تا اینکه دخترم دو جلسه رفت و گفتند ساعت کلاسشون تغییر کرده افتاده صبح ها در صورتی که هر دو بعد از ظهر ها بودند

    ومن اول حالم گرفت ولی سریع گفتم الخیر و فی ما وقع و رها کردم

    و امروز وقتی برای دومین بار در پارک نزدیک باشگاه پسر نشسته بودم این لطف الله را متوجه شدم که وقتی روز های اول نیومد پسرم را میرسوندم و از کنار این پارک رد میشدم چقدر دوست داشتم ایست کنم و تو این پارک بمونم ولی چون باید میرفتم خونه که دختر از باشگاه میومد قیدش را میزدم و دیدم ای جانم از وقتی مهدیس صبح ها باید بره باشگاه عرفان هم داره صبح ها با باباش میره سرکار که مهارت یاد بگیره من صبح ها برلی خودم میشم و من که دوست داشتم تو این پارک بیام با دخترم میام و اون بازی میکنی و من هم روی تجسم هام کار میکنم هم احساس خوب میگیرم تو پارک و با دختر والیبال و بدمینتون بازی می‌کنم

    و چقدر خدا خوشگل همه چیز را باهم جور کرد

    خدا میدونه چه احساس خوبی با ابن بازی تو خونه ی ماست حتی جنبه فان هم داره

    اون موقع که شکارچی پسر از ترس باختن نمیزاره من چیزی بنویسم و هی میخواد خودکار را از دستم بگیره و من با اینکه اصلا جیزی نداشتم بنویسم ولی همین کش و مکش با عرفان سر نوشتن احساس خوبی بهم میده و وقتی دستم و را ول کرد می‌نویسم درگیری من با عرفان سر نوشتن خیلی بهم حال داد و تازه وقتی پسرمیخونه و میخنده و میگه ماااامااااان اینا خودش یه دنیا احساس خوب داره

    اینکه پسر تو پارک میاد و کلی خبر خوب از باشگاه داره و میگه مامان کاش دفتر را آورده بودید میترسم یادم بره این به من کلی احساس خوب میده

    استاد جانم نمیدونید با آموزه های توحیدی تون چه دنیایی را دارید به ما نشون میدید چه بندهایی را دارید از وجود ما جدا میکنید

    من قشنگ گاهی به خودم میگم عارفه تو کی بودی و الان چطوری شدی وکلی برای خودم ذوق میکنم

    استاد مهربان و صبورم از خدا براتون طول عمر با عزت میخوام و انشاالله در بهترین زمان و در بهترین مکان بتونم شما و مریم جان را ملاقات کنم و هزاران دستاورد داشته باشم و براتون تعریف کنم

    استاد جانم یه روزی تو فایلتون گفتید موفقیت فقط لباس شیک ماشین شیک نیست همین که بدونی با دیروزت فزق کردی و آگاه تر شدی خودش موفقیته و خداراشکر که من هر روز دارم بیشتر خودم را تحسین میکنم و اگر اشتباهی کردم خودم را تو حال بد و احساس گناه نگه نمیدارم

    خدارا صد هزار مرتبه شکر برای طعم شیرین زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 113 رای:
  2. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام سمیه جان

    دقیقا منم خیلی کارهای مختلفی با دوقلوها انجام می‌دادم حتی گاهی برای خودشون دفتر داشتند و خواسته هاشون را می‌نوشتند ولی هی ول می‌کردند و بیرون که می‌رفتیم خیلی درمورد نکات مثبت حرف میزدیم ولی الان که توی بازی دارند نقش آفرینی می‌کنند و براشون جذاب‌تر شده پسر من که به زور تکالیفش را می‌نوشت حالا دلم میخواد ببینی چه رنگ خودکاری عوض میکنه خخخخخ

    گاهی زیر چشمی کارهاشون را می‌بینم سر این بازی و لبخند میزنم و شکر خدارا میگم

    بهترین هارا برای خودت و دختر گلتون آرزو دارم بانوی توحیدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام سعیده جانم

    ای جانم به این دختر آگاه

    الله اکبر الله اکبر به این دختر توحیدی و سپاسگزار

    باورت نمیشه چقدر لذت برم از اینکه به چه چیزهایی توجه کرده که ما برامون عادی شده و چقدر با دلیل درست جواب شمارا میداده هزار ماشاالله

    واقعا سجده شکر به جا آوردن هم کمه از قول من روی ماه این دختر توحیدی را بببوس بهترین هارا برای خودت و دختر نازت آرزو دارم بهش بگو خاله امروز ازت درس بزرگی گرفت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام سعید عزیز

    مرسی از انرژی خوبت

    و. چقدر لذت بردم که تو ابن دستاورد من و خودتون را یکی دونستید چون واقعا این دستاورد مال هممون بوده

    اون موقع که من کامنت های بچه هارا میخونم و ذهنم باز تر میشه اون موقع که میبینم دوستان برای رسد خودشون چقدر زمان میزارند پس ابن اتفاق خوب برای هممون هست عارفه فقط یک اسمه

    و توی کامنت همین فایل احساس بی نظیر تون روزم را نوشتم

    خدا میدونه چه روزی بود برام که هنوز براش خداراشکر میگم

    بهترین هارا برات میخوام سعیدجان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام اکرم جان عزیزم

    ای جانم به فهم دخترتون من دقیقا هرچی کامنت دوستان را میخونم که از نگاه بچه هاشون که با نکات مثبت توجه کردند مو به تنم راست میشه مثل هنبن نگاه دختر خانم شما

    واقعا الله اکبر به ظاهر این بازی مال این هست که ما داریم چیزی یاد بچه هامون میدیم ولی قافل از اینکه اونا جقدر نکته دارند به ما یاد میدند و ما هنوز جای کار داریم هنوز فنجونمون از بادر های اشتباه پره و باید خالیش کنیم و نگاه درست بریزیم توش

    …..

    خدای من که چقدر ما داریم بزرگ میشیم قبلا هر سال فقط یک عدد به سالمون اضافه میشد ولی میتونم بگم تو ابن سایت هر لحظه من دارم بزرگتر میشم و چقدر این بزرگتر شدن منو افتاده تر میکنه هرچی میفهمم تازه میفهمم نمیفهمم

    و من دقیقا اونجایی خیلی خوب مطالب را بهتر درک کردم که حتی از فهموندن و بازگو کردن برای همسرم که حتی استاد را قبول داشت اعراض کردم چون این گفتن من سر این رود که اون فعال تر بشه ولی دیدم با گفتنش احساسم خوب نمیشه و جدا کردم خودم را از اون موقع باجون دل میگیرم استاد چیه میگند و میشیم درک خودم را با خدا در میون میزارم آخه رفیق جون، جونیمه و چقدر کنارش حالم خوبه

    اکرم جان بهترین هارا برلی خودت و دختر گلت آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام زهرای عزیزم

    آفرین دختر خوب که خود آگاه داری روی خودت کار میکنی

    و واقعا این گوش دادن به نجواهای الهی چقدر لذت بخشه

    من دقیقا امروز میخواستم برم برای بچه هام لباس ورزشی بخرم خیابونی هم که میخواستم ازش خرید کنم یک طرفه بود و خیابون شلوغی بود وگفتم اول خیابون یه جا پارک میکنم با بچه ها پیاده میریم و خیالم طویلی هم هست و دقیقا نمیدونستم اون مغازه به اول خیابون نزدیک تره یا به آخر خیابان و کلا یه ندایی گفت از اون سمت برو (یعنی خیابان منتهی به آخر خیابان) و اونجا پارک کن و برو

    با بچه ها تو پیاده رو بودم و دنبال یک لباس ورزش فروشی که جشمم همون اوایل به بک مغازه افتاد پسرم گفت مامان این تون مغازه نیست که قبلا ازش خرید کردیم گفتم مامان نهایتا یه قیمت میکنیم ازشون پا ما که وارد مغازه گذاشتم پسر گفت ماااامااااان همونجاست منم از ذوقم گفتم آره مامان قربون خدا برم

    از برگشتن خانم های داخل مغازه به سمت خودم تازه متوجه شدم ذوقم را خیلی بلند گفتم خخخخخ

    و چقدر کارم راحتر شد حقی که استاد تو قدم چهارم جلسه قرآنی سوره لیل را چه زیبا برامون شرح میدند و واقعا خدا آسان میکند برای آسانی ها

    زهراجانم بهترین هارا براتون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام رضای عزیز

    چقدر از اون آیه به جا استفاده کردی دقیقا الان بهتر درک میکنیم اینکه واقعا این دنیا یه بازیه

    و جقدر ما خودمون را تو بندش اسیر کردیم؟؟

    این فایل درسته خودش یک بازی بود ولی دقیقا از متن تا حاشیه اش نکته بود برای درس گرفتن از گذلست کامنت تا اومدن فایل از تعداد کامنت های که داره ردی ابن فایل میاد که فکر کنم جز معدود فایل های رایگان باشه که انقدر کامنت روش اومده اینکه ما چقدر داریم از نگاه بچه ها چیز یاد میگیریم اینکه چقدر نگاه هم دیگه نگاهمون بازتر شد

    اینکه فهمیدیم وقتی تسلیم محض خدا بشیم عزت میده احترام میده پول میده حال خوب میده معروف شدن میده

    و فقط به معنای واقعی کلمه بابد تسلیم خودش باشیم

    و چه شیرین اسارتیست اسیر خدا بودن

    و واقعا خدا عدل کامله و بینهایت بخشنده و مهربانه این کلمات را قبلا میگفتیم ولی تازه درک میکنیم چی میگیم

    آقا رضای عزیز بهترین هارا براتون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام محبوبه جانم

    مرسی از حس خوبت

    ببین محبوبه جانم من چیزی که تو این مدت از آموزه های استاد یاد گرفتم اینکه احساس من باید خوب باشه

    اگه عزت نفس داشته باشم احساسم خوبه

    اگه تو خودم حس لیاقت دارم احساسم خوبه

    و

    و

    حالا شما میخوای کاون خانه پر انرژی کنی بسم الله من میگم عالیه ولی سؤالی که بابد از خودت بپرسی آیا من اینکار را کردم بعدش میخوام بقیه هم بهم حس خوب برگردونند؟

    آیا مناظر تشکر هستم؟

    آیا من خودم بامیل دارم انجام میدم یا سر وظیفه و حس مادری؟

    بله من گفتم بود تو کامنت هام شاید اینجا یا تو دوره عشق و مودت که اگه همسرم یکم حوصله ندار بود همش دنبال حال خوبش بودم همش دنبال این بودم جو. کنه تشنج و بحث نداشته باشه و الان عمیق تر که نگاه میکنم من داشتم به قول استاد آشغال هارا زیر فرش میکردم و خودم را گول میزدم و ظاهر سازی می‌کردم و از درون داشتم وجودم را پر از شرک و احساس بد میکردم و هی از خالق خودم دور میشدم

    ولی الان اگه با بچه هام میرم پارک دنبال احساس خوب و نشاط هستم ولی با نگاه توحیدی تر و میدونم فرماندهی زندگی خودم و بچه هام دست خداست پس بچه هام هم چه من بخوام چه نخوام به مدار خودشون هدایت میشند

    هیچ وقت یادتون نره خودمون را اگه ساختیم اون موقع اطرافمون ساخته میشه عزیز دلم

    بهترین هارا برات میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام سید عظیم عزیز

    ممنون از احساس خوبتون در کامنت

    دقیقا سید بزرگوار درست خوشبختی را فهموندید

    سید من احساس میکنم وقتی سفت وسخت تمرکزمون را میزاریم رو خودمون نه تغییر بقیه دقیقا خدا چند وقت یکبار تو را تو مدار انسان هایی که قبلا خیلی باهاشون در ارتباط بودی و خیلی قبولشون داشتی قرار میده که با حرف زدن با اونا و متوجه طرز فکرشون شدن بفهمی وای خدا من جقدر تغییر کردم و اون لحظه قشنگه که شدی هم دنبال تغییر دادن کسی نیستید و تو وجودت خداراشکر میکنی و هزار بار خودت را تحسین میکنی میگی بابا من ابن بودم این شدم دمم گرم

    من چقدر همین امروز هزار بار خداراشکر کردم و با کسی بیرون بودیم که روزی برای من یک فرد ایده آل بود و کیف میکردم باهاش بیرون که بودم و امروز دیدم وای خدای من چه مدار فکری من با اینا فرق داره و در مسیر برگشت تو ماه کامل که تو جاده بود زل زدم و به خدا گفتم

    آرام جانم همه این پلن را چیدی که این بند و شرک خفی که تو وجودم بود را پاره کنم و خواستی بهم بفهمونی اونا شخص خاصی نبودند؟؟؟ چشم این بندم پاره شد

    چون سید عزیز من دارم به لطف الله بنده های زیادی از شرک خفی که به خودم بسته شده را جدا میکنم که گاها بعضی هاشون خیلی گره کوری خوردند ولی ولی خبر ندارند ایمان به الله چه میکنه

    سید من قشنگ میفهمم دارم از نو ساخته میشم و چقدراحساس خوبیه

    خیلی حرف زدم خخخخخ ولی دوست داشتم اینا تو پایم به کامنت شما بگم

    بهترین هارا برات میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام روح الله عزیز

    وای خدا چقدر لذت بردم و چقدر خداراشکر کردم و تحسینت کردم

    روح الله جان چیزی که جالبه وقتی توجهمون میره به نکات مثبت انگار رنگ همه جا تغییر میکنه آب رودخونه زلال تر میشه

    رنگ برگ درختا جذاب تر میشه

    و دنیا رنگ خوشش را نشون میده

    خداراشکر که ما اینجاییم و دور هم کلی رشد میکنیم

    بهترین هارا برات آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت